مسجد الاقصی: ندای از مسجد الاقصی "جماعت گمراه کدام جماعت است؟"
- نشر شده در ویدیوها
تقدیم: استاد معاذ ابو تیمجمعه، 07 ربیع الآخر 1440هـ.ق / 14 دیسامبر 2018م
تقدیم: استاد معاذ ابو تیمجمعه، 07 ربیع الآخر 1440هـ.ق / 14 دیسامبر 2018م
تحلیل سیاسی هفتهوار دکتور عثمان بخاش (ابو عبیده) رئیس دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریرپنج شنبه، 06 ربیع الآخر 1440هـ.ق / 13 دیسامبر 2018م
تقدیم: شیخ رأفت نجیب (ابو محمد)
جمعه، 07 ربیع الآخر 1440هـ.ق / 14 دیسامبر 2018م
کمیتۀ روابط عمومی حزب التحریر–ولایه تونس برنامه گفتوگویی "نشستی با سیاستمداران و خبرهگان" را در مقر حزب واقع در اریانه، تحت عنوان "قیروان مناره اسلام؛ میان سیاستهای غربی سازی و تایید کنندۀ پیروزی" برگزار نمود که مهمانان این برنامه دکتور منجی الکعبی و استاد حاتم الخیاری بودند.شنبه، 23 ربیع الاول 1440هـ.ق / 01 دیسامبر 2018م
(ترجمه)
از حضرت زید بن ثابت رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:
«وَمَنْ كَانَتِ الدُّنْيَا نِيَّتَهُ فَرَّقَ اللَّهُ عَلَيْهِ أَمْرَهُ، وَجَعَلَ فَقْرَهُ بَيْنَ عَيْنَيْهِ، وَلَمْ يَأْتِهِ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا مَا كُتِبَ لَهُ، وَمَنْ كَانَتِ الْآخِرَةُ نِيَّتَهُ جَمَعَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَهُ، وَجَعَلَ غِنَاهُ فِي قَلْبِهِ، وَأَتَتْهُ الدُّنْيَا وَهِيَ رَاغِمَةٌ»
(صحیح ابن حبان، باب ذکر وصف الغنی)
ترجمه: کسیکه در زندگی تنها هدفش بدست آوردن دنیا باشد، الله(سبحانه وتعالی) امورات وی را نابسامان گردانیده و فقر را در جلو چشمش قرار میدهد و از دنیا همان چیزی برایش میرسد که برایش مقدر گردیده است؛ کسیکه در زندگی دنیا هدفش آخرت باشد، الله(سبحانه وتعالی) او را از پریشانیها خلاص گردانیده، قلب او را غنی گردانیده و دنیا را برایش ذلیل شده میآورد.
خوانندگان عزیز! هرمسلمان باید این را درک نماید که برای جنت خلق گردیده و به سوی آن باز گشت مینماید؛ وظیفه خود را در این دنیا و باز گشت به سوی جنت و نیز این را درک نماید که این دنیا جایی برای سکونت دایمی نبوده و تنها برای خوردونوش و خواهشات نفسانی نمیباشد؛ بناءً مسافت بزرگ در بین این نظر و آنچه کفار امروزی بر آن قرار دارند، وابستگی و محبت دنیا وجود دارد.
پس ای مسلمانان! آیا کسی از میان ما هست که امروز محبت دنیا نداشته باشد، بلکه حریصتر به آن نیستند؟ آیا در میان ما کسی است که در قلبش محبت دنیا نرسیده باشد؟ پس این در ذات خود یک بدبختی است که انسان زندگی مادی را در نظر گرفته و آن را جنبۀ روحانیت نپوشاند و بسوی آخرت و پروردگارش توجه نکند و تنها به سوی خوردنی، نوشیدنی و لذتهای جسد فانی زباندرازی نماید.
این حالت زمانی در امت اسلامی ایجاد گردید که نظام سرمایهداری با قدرت، مبدأ و افکار امت اسلامی در جنگ قرار گرفته و نظام خلافت را از اذهان امت سقوط داده و در عوض آن نظام حکم وضعی بشری را که توسط آن امروز بالای مسلمانان حکم میشود، قایم ساختند.
(ترجمه)
بسم الله الرحمن الرحیم، والصلاة والسلام على أشرف الأنبياء والمرسلین و علی آله و صحبه اجمعین
برای هرمسلمان این یک امر طبیعی است که همین اصطلاح "خشونت خانگی" را در خصلت خود اتخاذ نموده، البته با توجه به اینکه محیط خانواده باید برای تمام اعضایش، که در چنین شرایط اجتماعی زندهگی میکنند، امن باشد. از سوی دیگر، همبستگی، درک، همدردی و غمخواری متقابل رابطه را میان اعضای خانواده ایجاد میکند. بههرحال، انتشار این پدیدۀ شوم و عوامل آن در سراسر جهان، به خصوص در غرب باعث شده که در جهان اسلام نیز شیوع پیدا کند. در سال ۲۰۱۳م، سازمان صحی جهان(WHO) تحقیق یا مطالعهای را با همکاری کالج لندن در مورد حفظالصحه و دوا در مناطق گرمسیر و مراکز تحقیقات طبی انجام داد که اطلاعات جمعآوری شده بر اساس یافتههای بیشتر از ۸۰ کشور میباشد. یافتههای این مطالعه نشان میدهد که سه حصۀ از زنان، تقریباً ۳۰ درصد تمام نفوس زنان جهان که با جنس مخالف ارتباط دارند، در واقع قربانی سوء استفاده جنسی و فزیکی توسط دوستپسر خود شده اند. علاوه بر این، میزان جرایم قتل در سراسر جهان در برابر زنانیکه از سوی دوستپسرشان صورت گرفته، به ۳۸درصد رسیده است.
در این چهارجوب، کوششهای کثیری مانند پروتوکولها، توافقنامههای بینالمللی، قوانین، مقررههای بومی، برنامهریزیها، کنفرانسها، ورکشاپها، برنامههای آموزشی، برنامههای حساسبرانگیز و نشستهای متعددی تحت نظر وزرای دولت، نهادهای دولتی، نهادیهای غیردولتی، نهادهای قانونی، نهادهای حقوق زن و دیگر نهادهای گوناگون به هدف ازبین بردن این پدیده، "خشونت خانوادگی" و یا حداقل تحت کنترول قرار دادن آن، صورت گرفته است. سازمان ملل نیز به یک سلسله اصول و قواعد آزاد تکیه زد که در اصول خود لایحۀ بینالمللی را از قبیل اعلامیۀ جهانی حقوقبشر، تعهد جهانی برای مردم عام، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، حقوق فرهنگی، توافقنامۀحقوق طفل و توافقنامهها برای ازمیانبرداشتن هرگونه جنایت در برابر زنان به منظور اینکه اعلانات و آگاهینامهها و تصامیمی را که از کمیتههای متعدد سرچشمه گرفته پخش کند تا توصیههایش را در جهان اسلام اجباری نماید، پذیرفت.
مجمع عمومی سازمان ملل بطور بسیار مکارانه "خشونت خانگی" را مستقمیاً به خاطر هدف قرار دادن زنان ایجاد میکنند. بناءً بالای کشورها فشار وارد میکنند تا بخاطر ازبین بردن این پدیده از امکانات دستداشتهی خود استفاده نمایند و محققین را حمایت میکند، اطلاعات را جمعآوری میکند، بخشبندی احصایوی مربوط به گسترش اشکال مختلف خشونت علیه زنان، به خصوص آنانی را که به خشونت خانگی ارتباط دارند، شکل داده و در نهایت محققین را تشویق میکند تا در مورد عوامل و اسباب این خشونتها و طبیعت آن ، خطرات، عکس العملهای آن و اینکه چگونگی راهکاری در پیش گرفته شود تا به این پدیده توقف داده شود و آنانیکه در قید آن به سر میبرند، نجات یابند، دست به کار شوند.
این حقیقتی است که خشونت دقیقاً در اکثریت کشورهای اسلامی اتفاق میافتد؛ جاییکه تلاش برای انجام مطالعات بخاطر دریافت علتهای خشونت علیه زنان صورت میگیرد؛ از جمله خشونت خانوادگی و شریک ساختن همین یافتههای مطالعات در مطبوعات و رسانهها به منظور اینکه راه را برای قوانین و مقررات یکنواخت همراه با استندردها و نیازمندیهای بینالمللی هموار کنند.
به عنوان مثال، در کشور تونس، گاهنامهی در مورد وضعیت شخصی در سال ۱۹۵۶م به نشر رسید که بعضی قوانین مربوط به امور خانواده را نیز دربر داشت و بسیاری مردم گمان میکردند که این یک پیروزی برای زنانی محسوب میشود که وضعیت خود را ترقی داده و خود را در میان دیگر زنان در جهان عرب الگو و درخشان ساخته اند. این گاهنامه در سال ۱۹۹۳م به هدف تغییر مطالب فصل ۲۳ تغییر داده شد که در آن نوشته شده بود: «بالای زن واجب است تا از شوهرش اطاعت نموده و به فرمان او تسلیم باشد؛ طوریکه هر یک از زن و شوهر باید با همدیگر به خوبی رفتار کنند، در رفتار و معامله باهم نجیب باشند و از اعمال هرگونه صدمه بالای همدیگر اجتناب ورزند.»
برای اولین بار در سال ۲۰۰۶م، تجلیل از روز جهانی محو خشونت علیه زن آغاز شد که تا اکنون ادامه دارد. بعداً در سال ۲۰۰۷م، استراتیژی ملی برای مقابله با رویۀ خشونتآمیز در میان جامعه و خانواده اعلام شد و پالیسیاش تحت نظارت وزارت امور زنان و خانواده با اشتراکات کثیر عامه، نهادها و موسسات رسانهای تطبیق میشد. حال آنکه اولین سرشماری با استفاده از فهرست ملی اتباع جامعه برای خانواده و رشد بشر، که یک نهاد دریافت وراثت تحت وزارت صحت میباشد، با برنامۀ همکاریها میان فهرست ملی و نمایندۀ اسپانیاییها برای همکاری بینالمللی و توسعه در سال ۲۰۱۰م با توجه به مسئلۀ خشونت علیه زنان انجام شد. در این سرشماری توسط نمونهگیری با حضورداشت ۳۸۷۳ زن تونسی در سنین بین ۱۸ الی ۶۴ سالگی نشان میدهد که محیط خانواده یگانه محلی است که زنان در معرض هرگونه سوء استفاده قرار میگیرند. ۴۷.۲ درصد قضایای سوءاستفادۀ فزیکی از سوی شریک زندهگی زن(شوهر، نامزد و یا دوست پسراش) تحمیل میگردد. ۶۸.۵ درصد را سوءاستفادۀ روانی تشکیل میدهد. سوءاستفادۀ جنسی تقریباً ۷۸.۲ درصد قضایا را تشکیل میدهد و ۷۷.۹ درصدش نیز سوءاستفادۀ اقتصادی را دربر میگیرد. قانوندانان، کارشناسان و متخصصان مشخص ساختند که دلیل شکست در واقع ناکامی قانون در حل این پدیده سوءاستفاده در تونس است. بناءً قانونی سری کار آمد و در ارتباط با محو سوءاستفاده علیه زنان در ۲۶ جولای ۲۰۱۷م به تصویب رسید و این قانون از ۱۵ فبروری ۲۰۱۸م بدینسو، بعد از فشار شدیدی از سوی نهادهای جامعۀ مدنی و نهادهای فمینیستی تحت بهانهی محافظت از قربانیان سوءاستفاده و به خصوص خشونت خانگی را تضمین میکند، روی کار آمد. برخی افراد فکر کردند که این قانون یک انقلاب حقوقی خواهد بود؛ زیرا آنها احتمالاً به این نتیجه رسیدند که قانون مذکور قادر به انجام حل چند موضوع خواهد شد: نخست محافظت از سوءاستفاده؛ دوم محافظت از قربانیان زن؛ سوم محو سوءاستفاده؛ چهارم از عموم زنانی که تحت قربانی این سوء استفاده قرار گرفته اند، محافظت خواهد کرد.
در مصر، اگرچه تضمین قانون اساسی تحت مادۀ ۱۱ قانون اساسی مصر بخاطر محافظت زنان از همه انواع سوءاستفاده از سوی دولت وجود دارد، ولی با آن هم تحقیقات به دست آمده از مرکز تحقیقاتی منطقه نشان داد که خشونت خانگی در جامعۀ مصر، چه علیه همسر و دختر، خط مقدم سوءاستفاده را شکل میدهد. نتایج سرشماری هزینۀ اقتصادی سوءاستفاده علیه زنان، که توسط آژانس مرکزی برای بسیج و احصایه آمار نشان داده شده است، نشان میدهد که فیصدی سوءاستفادۀ زن توسط شوهر بیسابقه است که در آن حدود ۴۶ درصد زنان در مصر(بین سن ۱۷ الی ۶۴ ساله) شامل کسانی بود که ازدواج کرده بودند و انواع سوء استفادههای دیگر نیز از جانب شوهر دیده اند که شامل سوءاستفادۀ روانی، جسمی و جنسی میباشد.
در ترکیه، بر اساس نظرسنجی، که توسط یک دانشگاه معتبر ترکیه در سال ۲۰۰۹م انجام شده است، در حدود ۴۲ درصد از زنان بین سن ۱۵ و ۴۷ سال در مناطق روستایی از سوءاستفاده جسمی و جنسی از سوی شوهر یا شریک زندگیشان در برخی از موارد زندهگیشان رنج میبرند. این در حالی است که ترکیه با ارائه قانون(شماره ۴۳۲۰) حفاظت از خانواده در سال ۱۹۹۷م، که در سال ۲۰۰۷م ویرایش گردید، با ارائۀ روشهای مدنی برای حفاظت از خشونتهای خانوادگی در صدر فهرست کشورها قرار دارد. این قانون یک روشی از حفاظت را فراهم میکند که در آن قربانیان سوءاستفاده از دست هر یک از اعضای خانواده خود تا زمانیکه در تحت یک سقف زندهگی میکنند، چه مرد و چه زن، به طور مستقیم و یا از طریق یک نمایندۀ عمومی به خاطر جلب در محکمه خانوادهگی، احظار میشوند. قانون مذکور، در قوانین شهرداری نیز گنجانیده شده است که هدف از آن حمایت شهردار با سرمایه ۵۰ هزار نفری بخاطر ایجاد پناهگاه برای زنان و کودکان برای مبارزه علیه خشونت خانگی میباشد.
این درصد فقط نشان دهندۀ شکست سپرهای قانونی در کشورهای مختلف اسلامی بخاطر حل علت واقعی است که منجر به خشونت خانگی و ارائۀ روشهای صحیح برای جلوگیری از گسترش این پدیده میشود. این به دلیل سردرگمی تعریف خشونت خانگی است که از معنای لغوی آن تجاوز کرد که باعث آسیب به فرزندان، همسران، سالمندان یا هر یک از اعضای خانواده که در همان خانه ساکن اند، شده و در اصل مربوط به سوءاستفاده بر اساس تبعیض؛ به این معناست که در اصل به عنوان عدم برابری بین دو جنس با توجه به رویکرد انسانی در نظر گرفته شد.
بنابر این، حکم شریعت اسلامی در خصوص نظام اجتماعی از آنجا که قوانین شریعت علیه مفاهیم سیکولری و لیبرالی به خصوص مفهوم آزادی و برابری تاخت، طبقه بندی گردیده و تحت کتگوری خشونت خانگی قرار گرفت. این از نتیجۀ قوانین شریعت اسلامی است که با درنظرداشت آن، طبق دیدگاه مؤسسات حقوقی و سازمانهای قانونی و بینالمللی، اولویت مرد، اقتدار او و تصمیم واحدش در مدیریت خانواده یک اصل است. در عین حال، زن برای اینکه از حقوقش مستفید شود، نادیده گرفته میشود؛ زیرا این سازمانها معتقد اند که زن نیز مسئولیتهای مشابهی مرد را دارا میباشد. به همین ترتیب، این سازمانها به تبلیغات میپردازند که اسلام در مسئلۀ میراث بر یک فضای پدرسالارانه مجاز داده است که منجر به حاشیه کشاندن، اهانت و سرزنش زن از دید مالی میشود. آنها این مسئله را با مثالی از اقتدار مرد در ارتباط با زن و تعهد مالی با او و اینکه با مرد به طور یکسان میراث به ارث نمیبرد، تأیید میکنند و از لحاظ اخلاقی، اینکه حکم چند همسری یا طلاق، یا از لحاظ جنسی، وادار کردن زن به روابط نامشروع بدون میل خودش و یا ازدواجهای نا به هنگام(ازدواج در خورد سالگی) همه و همه به دست مرد صورت میگیرد.
لذا این همه گوشهای از اتهامات نامناسب و جاهلانهای است، به هدف زیر سوال بردن قوانین ناب اسلامی و اغفال اساساتیکه بر اساس این قوانین استوار اند، به کار برده میشود. به همین دلیل است که اصلاحیۀ چهارم اعلامیه محو سوءاستفاده علیه زنان در دسمبر ۱۹۹۳م عملاً به مردم صدا زد که تبعیض علیه زنان علیه جرم پنداشته میشود و اجازه نمیدهد که کشورها از طریق هر سفارشی یا سنت یا آیینهای مذهبی توجیه کنند تا از تعهد خود برای ریشهکن کردن آن شانه خالی کنند و این امر مستقیماً اجازه میدهد که ارزشهای اسلامی و حقوق زن از دیدگاه اسلام در جامعه پایمال شود.
فلهذا ما نباید نقش و نگار مکارانۀ فمینیسم و روشنفکران سیکولری را در این امر فراموش کنیم که فکر میکنند سوءاستفاده علیه زنان در نتیجه تبعیض بوده و عدم قدرت زن و کنترول خانواده از سوی زن با مداخلۀ فرهنگ و مذهب عاملش میباشد. مهمتر اینکه آداب و رسوم زن را وادار میکند تا در زندهگی هیچگونه انتخابی نداشته باشد که باعث محدود شدن فرصتها برایش گردد. آنها تصویری را نشان میدهند که اطاعت از شوهرش ضعف و شکست است و از آنجاییکه مرد سرپرست خانواده است، او را از تصمیم گیری حذف میکند. همچنین، آنها برخی از قوانین اسلامی را که به ندرت در بعضی حالات تنبیه نمودن زن را مجاز داده است؛ در موارد مختلف در جامعه به شکل منفی آن به تصویر میکشند؛ مثلاً انحراف و سرکشی زن.
﴿وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ ۖ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا﴾
[نساء: ٣٤]
ترجمه: و(امّا) آن دسته از زنان را که از سرکشی و مخالفتشان بیم دارید، پند و اندرز دهید(و اگر مؤثر واقع نشد) در بستر از آنها دوری نمایید! و(اگر هیچ راهی جز شدت عمل، برای وادار کردن آنها به انجام وظایفشان نبود) آنها را تنبیه کنید و اگر از شما پیروی کردند، راهی برای تعدّی بر آنها نجویید(بدانید) الله(سبحانهوتعالی) بلندمرتبه و بزرگ است(و قدرت او، بالاترین قدرتهاست).
جلوگیری از فحشاء، سقط جنین، ازدواج با غیرمسلمان، سفر با نامحرم، پافشاری به پرداخت مهریه خودرا ملزم به پوشیدن لباس شرعی دانستن، بازداشتن زن از به نمایش گذاشتن زیبائیاش به مرد نامحرم، بازداشتن زن از آمیختن با مردان بدون ضرورت طوریکه در شریعت بیان شده است. اجازه خواستن از شوهر جهت خارج شدن از منزل، اطاعت از اوامر شوهر، حق دادن به پدر به خاطر نامگذاری نوزاد و پذیرفتن اینکه شهادت یک مرد برابر است با شهادت دو زن و همچنان قوانین دیگری نیز وجود دارد که ادعا میکنند مردان به مثابۀ مانعی در برابر نقش زنان در فامیل و جامعه قرار دارند که این قوانین نوعی از بدرفتاری در برابر زنان بوده و از سوی دیگر، به عنوان یک سلسلۀ مراتب در خصوص قدرت میان زن و مرد جایگزین شده است.
روی این ملحوظ، آنها به این باور اند که لازم است تمام این مفاهیم با آنچه که آنها از مساوات، آزادی و توانمندسازی زنان به منظور ازمیان برداشتن فاصله بین جنسهای مخالف تعریف دارند، جایگزین شود. این در حالیاست که هرگاه کسی متون شریعت اسلامی را مورد غور و بررسی قرار دهد، به وضوح در مییابد که اسلام مرد و زن را از لحاظ اینکه یکی بر دیگری برتری داشته باشد، نمیبیند. اسلام هرگز یکی از این دو را بر دیگری ترجیع نداده است و نه هم به یکی از آنها ستم کرده است تا بر دیگری عدالت کرده باشد. به همین ترتیب، اسلام هرگز معیار تبعیض و یا مساوات بین این دو را مطرح نکرده است؛ بلکه اصول و قواعد منظم و منصفانهای را در خصوص نقش و تنوع این دو در نظر گرفته است که سازگار با فطرت، ویژگیها و طبیعت آنها میباشد.
بنابر این، بر تمام مسلمانان واجب است تا به تمام این اتهامات و ادعاهای جاهلانه پشت گردانیده و از رگ رگ وجودشان این مفاهیم غلط را پاک نمایند؛ زیرا تمام این ادعاهای غلط و بیاساس بهانههای خطرناکی اند که به هدف اغفال مسلمین که گویا این همه خشونتهای درون فامیلی در حال رشد ناشی از قوانین شریعت اسلامی اند، به پیش برده میشود تا باشد که مسلمانان را از عقیدۀ اسلامیشان به دور ساخته و بر آنها افکار غربی را که ایدیولوژی سرمایهداری از آن به وجود آمده است، تطبیق نمایند.
از اینرو، بهترین گزینه برای کسانیکه میخواهند راهحلهای درست در خصوص مشاکل خشونتهای خانوادگی ارائه دهند، این است که بازنگری و بازبینی دیدگاههای روشنگرانه خود را از طریق تحقیقات جامع و کامل در عوامل ریشهای این مشکلات و راهحل آن از خود به جای بگذارند. اینک به برخی از نکات در ذیل اشاره میکنیم:
- کناره گیری از ارزشهای آزادی لیبرالی و مفاهیم غیراسلامی ناشی از ذهن ناقص بشر که روابط میان مرد و زن را حسب هوای نفس تنظیم نموده و مفاهیم درست و نابیکه توسط خالق تنظیم شده است کنار میگذارد؛ و این چیزی است که سرشت آدمی را در خانواده تغییر داده خودخواهی را در انسان ایجاد میکند و انسانها را بر سری منافع خود دشمن یکدیگرمیسازد که در نتیجه منجر به پارچه پارچه ساختن خانواده، ایجاد دشمنی و شکاف در روابط میان اعضای خانواده میگردد. در کنار این، این آزادیها به بزرگترین سهم سرگرمی و لذت شخصی تبلیغ میکند؛ حتی اگر این کار به نوشیدن مشروبات الکولی و سوءاستفاده از مواد مخدر منتهی شود. خیلی واضح است که تأثیر این فلاکت تنها به فرد معتاد خلاصه نمیشود؛ بلکه از طریق این حالت و وضعیت غیر ثابت و ناتوانی را که در کنترول رفتار خود دارد، به افرادیکه نزدیک به او هستند، آسیب میرساند. علاوه بر این، اجازه دادن به این آزادیهای وحشیمانند عدم اعتماد بین زن و شوهر، حسادت غیرقابل کنترول و فضای واکنشی(برقی) را ایجاد میکند که در نتیجه منجر به خشونتهای زبانی به عنوان یک عکسالعمل میگردد.
- نادیده گرفتن ارزش زن و تنزل مقام او در جامعه از طریق به نمایش گذاشتن تصاویر برهنه و نیمه برهنه در پوسترها به عنوان اعلانات تجارتی به منظور جلب مشتریان و به نمایش گذاشتن قسمتی از بدن آن به روی پاکت محصولات تجارتی به هدف کسب درآمد، بهرهبرداری از جنسیت او در فروشگاهها، باشگاهها، قهوهخانه... چیزی است که این دیدگاه تجاری طماع به بهانۀ اینکه او را به استقلالیت اقتصادی میرساند، چنان فشاری بر او وارد کرده است که با محروم شدن از ارزش انسانیاش به سادگی مورد سوء استفاده قرار گرفته است؛ به حدی که تشویق میشود تا دست به فحشا و اعمال نامشروع بزند. در کنار این همه شیوهها و آداب و رسوم مزخرف و فاسد و سنتهای موروثی غلط که هیچگونه ارتباطی با اسلام ندارد، در برخی مناطق زنان از سادهترین حقوق خود به عنوان تحصیل محروم میشوند، حق نظر ندارند و یا هم رضایتشان در خصوص ازدواج نادیده گرفته میشود یا اینکه از میراث محروم میگردند وغیره از این قبیل رفتارهای دیگر که اقتدار مرد در رهبری خانواده را به نمایش میگذارد؛ طوریکه هرکاری را که دلش بخواهد، انجام میدهد، خواه به انجام آن اجازه داشته باشد و یا اینکه حق انجام آن را نداشته باشد. بناءً تمام اینها مواردی اند که از طرف مرد بر بالای زن تحمیل میگردد تا در مقابل آن سرخم نموده و از تمام آن مطیعانه اطاعت نماید، از اینرو، مرد با استفاده از موارد فوق یک فضای مملو از سوء استفاده را ایجاد میکند و هرطوریکه دلش بخواهد در مقابل زن انجام میدهد.
- نبود یک فکرۀ درست در خصوص پیشبرد حقوق و مسئولیتهاییکه هریک از زن و شوهر باید آن را رعایت کنند، نبود یک نظام سازمانیافته مبنی بر تقسیم مسئولیتهایکه هریک از زن و شوهر مکلف به انجام آن استند و درهمپیچیدگی مسئولیتها هرکدام فضای مملو از فشار و درگیری را ایجاد میکند. نبود راهحلهای مناسب پیرامون ایجاد تعادل در خانوده، قطعاً که منجر به مشاجرههای متداوم در خانواده میگردد.
این از فضل پروردگار بالای بشریت است که او سبحانهوتعالی اساسات و محدودیتهای را برای روابط خانوادگی وضع کرده است که به عنوان روشهای پیشگیرانه در جهت تقویت روابط خانواده در مقابل خشونتهای خانوادگی نقش اساسی را بازی میکند و این چیزی است که اسلام به منظور ایجاد یک محیط خانوادگی امن به انجام آن هدایت داده است.
- ایجاد تقوی در روح و روان مردم؛ پس هرکی به آن چنگ زند، وجیبهاش را که بر وی فرض گردانیده شده است، درک خواهد کرد و از پروردگارش در آشکار و نهان پروا خواهد کرد. رسول الله ﷺ میفرماید:
«مَا مِنْ عَبْدٍ يَسْتَرْعِيهِ اللهُ رَعِيَّةً، يَمُوتُ يَوْمَ يَمُوتُ وَهُوَ غَاشٌّ لِرَعِيَّتِهِ، إِلَّا حَرَّمَ اللهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ»
(رواه مسلم)
ترجمه: بندهای که الله(سبحانهوتعالی) او را بر رعیتی گماشته و در حالی که نسبت به رعیتش غش و خیانت کرده است، میمیرد، الله(سبحانهوتعالی) بهشت را بر او حرام گردانیده است.
این حدیث شریف دال بر این است: هر حاکمیکه مسئولیتی را بر عهده دارد و هرمردیکه مسئول خانوادهاش میباشد و خود را در برابر تأمین حقوق افراد خانوادهاش مکلف میداند، باید آنچه را که برای خانواده لازم میداند، فراهم کند و با خانم و فرزندانش به نیکویی رفتار کند. با این حال، زن در امور داخلی منزل و کسانیکه با او زندگی میکنند، نیز مسئول است. روی این ملحوظ، تقوی بهترین تنظیمکننده برای فضای تمایلات، خیالات و آروزهای است که این روابط به وسیلۀ آن به پیش میرود. بناءً این تقوی است که بهوسیلۀ آن شخص درک میکند که یکی از مخلوقات خالقاش بوده و بندۀ او میباشد، با تخطی از اوامر پروردگارش مجازات خواهد شد و با انجام اعمال شایسته در مسیر اطاعت از پروردگارش پاداش داده خواهد شد.
تغییر دیدگاه زن را از منظر اسلامی در نظر گرفتن جایگاه ویژه و موقف درست و مناسب بر کسانیکه الله سبحانهوتعالی و رسول الله ﷺ آن را جایگاه خاصی داده است. روی این ملحوظ، رسول الله ﷺ رفتار درست با همسر، فرزندان، اعضای خانواده و اقارب را از بهترین اعمال عنوان نموده و کسانیکه به انجام این اعمال مبادرت میورزند را از بهترین مردم خوانده است. طوریکه میفرماید:
«خَيْرُكُمْ خَيْرُكُمْ لأَهْلِه، وَأَنَا مِنْ خَيْرِكُمْ لأَهْلِي»
(رواه ترمذی و ابن ماجه)
ترجمه: بهترین شما کسی است که با خانوادهاش بهترین برخورد را دارد و من بهترین شما در امور خانوادهام هستم.
اسلام مراقبت از زن را از زمان تولدش در اولویت قرار داده است؛ طوریکه تربیت و پرورش آن را وسیله جنت رفتن برای والدینش قرار داده است. عبدالله ابن عباس رضی الله عنهما میفرماید که رسول الله ﷺ فرمودند:
«مَنْ وُلِدَتْ له ابنةٌ فلم يئِدْها ولم يُهنْها، ولم يُؤثرْ ولَده عليها -يعني الذكَر- أدخلَه اللهُ بها الجنة»
(رواه احمد، تصحیح حاکم)
ترجمه: کسیکه صاحب دختری میشود و آن را زنده دفن نمیکند و بر او اهانت روا نمیدارد و پسرش را بر او ترجیع نمیدهد، الله(سبحانهوتعالی) وی را داخل جنت میکند.
پس، مادامیکه بزرگ میشود، تحت محافظت و مراقبت محافضاش(پدر) قرار میگیرد و این پدر در واقع از بزرگترین محافظ او به شمار میرود و او را از هرگونه آسیبی محافظت میکند. هنگامیکه ازدواج میکند، مورد احترام قرار گرفته، عزیز میشود و بر شوهرش لازم میگردد تا با او به نیکویی رفتار کند و با او مهربان باشد. الله سبحانهوتعالی میفرماید:
﴿وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ﴾
[نساء: 19]
ترجمه: و با آنان بهطور شایسته رفتار کنید.
رسول الله ﷺ تمام خوبیها(رفتارهای نیکو) را در حق آنان بیان کرده است؛ طوریکه میفرماید:
«اسْتَوْصُوا بِالنِّسَاءِ خَيْرًا»
(رواه ابن ماجه)
ترجمه: با زنان به نیکویی رفتار کنید!
همچنان رسول گرامی ﷺ بر شوهران دستور داده است تا نباید در مقابل همسرانشان به زشتی رفتار کنند، اشتباهات و کمبودیهایشان را نادیده بگیرند و از فضایل و پاکدامنی آنها تقدیر نمایند تا زندگیشان به وجه پسندیده به پیش برود:
«لَا يَفْرَكْ مُؤْمِنٌ مُؤْمِنَةً إِنْ كَرِهَ مِنْهَا خُلُقًا رَضِيَ مِنْهَا آخَرَ»
(رواه مسلم)
ترجمه: هیچ مرد مؤمنی با زن مؤمنی بغض نورزد؛ زیرا اگر یک خصلتش او را ناخوشایند سازد، خصلت دیگرش او را خشنود میگرداند.
علاوه بر این، پروردگار کائنات مردان را از لتوکوب بیمورد زنان نهی کرده است؛ زیرا به عوض اینکه در رفتارش در زندگی زناشوی تغییراتی فراهم کند، منجر به واکنش متقابل میگردد. چنانچه که رسول الله ﷺ میفرماید:
«لَا يَجْلِدُ أحدُكم امْرَأَتَهُ جَلْدَ الْعَبْدِ ثُمَّ يُجَامِعُهَا في آخِرِ الْيَوْمِ»
(رواه بخاری)
ترجمه: هیچیک از شما زن خود را مانند برده نزند، چه بسا در پایان روز با او همبستر میشود.
مادامیکه مادر است، اطاعت از وی پس از اطاعت از الله سبحانهوتعالی واجب میگردد و عدم قدردانی و اطاعت از وی و بد رفتاری در برابرش پس از شرک آوردن به الله سبحانهوتعالی از گناهان کبیره محسوب میگردد. الله سبحانهوتعالی میفرماید:
﴿وَقَضَىٰ رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا ۚ إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لَّهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا﴾
[اسراء: ٢٣]
ترجمه: و پروردگارت فرمان داده که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید! هرگاه یکی از آن دو، یا هر دوی آنها، نزد تو به سن پیری رسند، کمترین اهانتی به آنها روا مدار و بر آنها فریاد مزن و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو!
پیامبر بزرگوار اسلام ﷺ بر ما توصیه کرده است تا با والدین خود به مهربانی رفتار کنیم. او ﷺ میفرماید: مادرتان... مادرتان... مادرتان.... سپس پدرتان تا باشد که آنها را احترام نماییم و حقوقشان را اداء کنیم.
- سوء استفادۀ جنسی و تبلیغاتی از زنان و مبارزه با این دیدگاه که زنان به عنوان یک جنس پست و یک کالای تجارتی محض هستند و در نظر گرفتن او به عنوان یک امتعۀ زیبایی و لذت ممنوع میباشد؛ بلکه باید از هرگونه تحقیر و اهانت حفاظت شود. بناءً لازم است تا زنان را وادار به پوشیدن لباس اسلامی نموده و از پوشیدن هرگونه وسایل زینتی در مقابل مردان نامحرم باز داشته شوند.
- سازماندهی روابط میان زن و مرد، ممنوعیت از نشستهای پنهانی، بازداشتن آنان از آمیزش آزادانه با مردان اجنبی، مطمئن بودن از اینکه هیچگونه فضای خاصی وجود ندارد که منجر به روابط نامشروع و یا هم رفتارهای مشکوک که سبب تحریک حسادت، ایجاد شک و تردید، خدشهدار کردن فضای اعتماد و روی آوردن به سوء استفاده جنسی شود. علیالرغم این، اسلام به مردان و زنان مؤمن واجب گردانیده تا چشمانشان را از نگاه کردن به نامحرمان بازداشته و پاکدامنی اختیار نمایند تا باشد که این دو بنیاد محکمی از یک رابطۀ سالم انسانی را بر مبنای احترام متقابل و یک زندگی مشترک را در میان خود تشکیل دهند.
- مدیریت خانواده یگانه راهی است که از سازماندهی نقشها در خانواده نشئت میکند و مسئولیتها را به وجه احسن بر هرکدام از اعضای خانواده حسب توانائی و ظرفیت آنان تقسیم میکند؛ این امر به اختلاف و درگیری در فامیل پایان میدهد. بنابر این، لازم است تا سطح آگاهی آنانیکه مسئولیتی را به پیش میبرند، بالا برده شود، حجم مسئولیت سپردهشده بر آنان در نظر گرفته شود و جهت گرفتن نظریات آنان اتاقی برای گفتگو برایشان در نظر گرفته شود. این امر موجب محدود شدن احتمال اختلاف و درگیری در خانواده میگردد.
- ایجاد مثلت زندگی زناشویی: آرامش، مؤدت و رحمت. الله سبحانهوتعالی میفرماید:
﴿وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ﴾
[روم : ٢١]
ترجمه: و از نشانههای او اینست که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در این نشانههایی است برای گروهی که تفکّر میکنند!
زن تکیهگاه مرد است که در کنار آن راحت میباشد و با او احساس امنیت میکند؛ به همین ترتیب، مرد در کنار زن راحت بوده و احساس آرامش میکند. پس اگر شوهر او را دوست بدارد، بیگمان او نیز با بهترینوجه با شوهرش رفتار میکند و اگر کدورتی در دل میداشته باشد، باید با او به نیکی رفتار کند؛ نه اینکه بر او ستم روا بدارد و او را مورد لتوکوب قرار دهد. همچنان این نیز مهم است که ما باید از این مفهوم که اقتدار با مردان است، حمایت کنیم، زیرا این نعمتی از جانب پروردگار متعال به ویژه برای زنان و در مجموع برای خانواده است. از طریق همین اقتدار مرد مکلف بر انجام دو مسئولیت خطیر است: نخست، حفظ و مراقبت خانواده به بهترین شکل از قبیل خرچ و مصرف؛ مدیریت خانواده و حمایت از آن و ثانیاً ارائۀ خدمات ایمنی برای اعضای خانواده و متوقف ساختن هرگونه آسیبیکه قرار است به خانواده اصابت کند؛ به گونهایکه مرد مکلف است تا در مقابل تمام خطرات حتی به قیمت جان خود ایستادگی نماید: رسول الله میفرماید:
«وَمَنْ قُتِلَ دُونَ أَهْلِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ»
(رواه ترمذی)
ترجمه: کسیکه در راه دفاع از خانوادهاش کشته میشود، شهید است.
اسلام طلاق را که از مبغوضترین حلال محسوب میشود، مجاز داده است تا هرازگاهیکه تنشها و اختلافات میان زوجین اتفاق میافتد، به معضلات خانوادهگی نقطۀ پایان گذاشته و احسنترین راهی برای جدایی میان دو زوج باشد. حکم طلاق مستلزم رهایی همسر با بهترین راه ممکن بدون هیچگونه خشونت و سوءاستفاده میباشد و این زمانی صورت میگیرد که تمام روشهای مصالحه میانشان به ناکامی منجر شده و هیچگونه فرصتی برای زندگی کردن در زیر یک سقف نداشته باشند.
در فرجام باید گفت که خالق کائنات نسبت به آنچهکه خلق کرده است(انسان) آگاه است و او تعالی میداند که چه چیز برای خلقاش بهتر است. از اینرو، قوانینی برای آن فرو فرستاده است و هر آن چیزیکه از این احکام و قوانین الهی نشئت میکند، جز رحمت برای بشریت نیست و همین احکام الهی اند که خانوادۀ مسلمان را حفظ نموده و به راه راست هدایت میکند. با اینحال، هرگاه ما از این قوانین بنیادی پا فراتر گذاریم، منجر به انفصال و بدبختی اعضای خانواده میان مرد، زن و کودکان خواهد شد؛ دایرۀ رهبری خانواده از کار میافتد که باعث گسترش و تشدید خشونت خانگی شده و امکانات زندگی را که هریک از اعضای خانواده نیازمند آن میباشند، فلج میسازد؛ به عنوان مثال: کمبود امنیت و اختلالات ذهنی را به بار میآورد که این امر باعث فروپاشی و پراگندهگی خانواده میگردد.
﴿فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَىٰ﴾
[طه : ١٢٣]
ترجمه: پس هرگاه هدایت من به سراغ شما آید، هرکس از هدایت من پیروی کند، نه گمراه میشود و نه هم در رنج خواهد بود!
نویسند: هاجر یعقوبی
عضو دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر
(ترجمه)
مردم درعا هرگز روز 18 مارچ 2011م را فراموش نمیکنند؛ روزیکه اطفالشان بزرگترین انقلاب را با دستان خود رقم زدند، انقلابیکه نزدیک بود سر بزرگان امتها را به احترام آنچه که در راه نجات از زیر ظلم نظامهای دیکتاتور و جنایتکار انجام داده بودند، پایین آورد. مردم هرگز روز 25 مارچ 2011م را فراموش نمیکنند؛ روزیکه مردم اهالی حوران وقتیکه خبر محاصرۀ درعا به گوششان رسید، با پاهای برهنه و پیاده، کمکهای اولیه و خوراک را به آنها رسانیدند و در منطقۀ موسوم به بت گرد آمده بت را نابود کرده و از عبادت آن جلوگیری به عمل آوردند.
مردم حوران جمعی از برادرانشان را که در دمشق، حمص، لاذقیه، ادلب، الجزیه وغیره به جادهها بیرون شده و از آنها اعلان حمایت کردند و شعار میدادند: جان و روح مان فدایت ای درعا" هرگز فراموش نمیکنند. برای اینکه با اهل درعا در یک مسیر واحد برای سقوط نظام جنایتکار و اقامۀ حاکمیت اسلام بعد از سقوطاش همگام باشند، از قربانیهاییکه در این راه قربان کردن هیچ باکی نداشتند. اما انقلاب، نیاز مبرم به سه امر دارد تا به هدفاش برسد، در غیر آن بعد از ویرانی شهرها به ناکامی مواجه خواهد شد.
اول) نیاز به برنامهایکه آنها را به هدفیکه تعیین نموده اند، برساند تا متضن راه درست باشد.
دوم) نیاز به رهبری سیاسی، زیرک و مخلصی دارد که او را به راهش رهنمائی کند و در هنگام مواجه شدن به هر خطر و مشکلی او را آگاه نماید تا مسیرش را برای رسیدن به هدفاش تعقیب نماید.
سوم) انقلاب نیاز به نیروی نظامی دارد که حمایتاش نماید، رهبری سیاسیاش را نصرت داده و مشکلات را از سر راهش بردارد و نظام جنایتکار را سقوط داده و بعد از سقوط آن نظام خلافت اسلامی را تأسیس نماید.
مردم حوران بر ضرورت اینکه برای انقلاب رهبری سیاسی باشد و اینکه دارای برنامهای باشد که او را به هدفاش برساند، خسته نمیشوند.
هیچکس به جز حزب التحریر برنامهای را که مجاهدین دستورالعمل خویش قرار دهند، به آنها پیشکش نکرده است، اما حزب التحریر از همان لحظۀ نخست نقشهای را برایشان ترسیم نمود تا آن را بپیمایند. اگر افراد نظامی در قطعات نظامی با انقلابیون و کسانیکه از ارتش جدا شده بودند، همکاری میکردند، سپس امورشان را سروسامان داده و از قیادت قطعات نظامی خارج نمیشدند، سپس بر پیروان نظام یورش میبردند و از قدرتیکه در اختیار داشتند، برای نصرت مردم و انقلابشان استفاده میکردند و صفوفشان را برای جنگ با طرفداران نظام تنظیم میکردند، بهترین پیروزی به آنها و انقلابشان محسوب میشد.
با تغییر میزان قدرت برای اصلاح انقلابیون در سال 2014م حزب التحریر دومین پیشنهاد سیاسیاش را به انقلابیون پیشکش نمود تا راهی برای رسیدن به هدف باشد و آن را به هر فعال، رهبر و اهل رأی در انقلاب رساند تا به آن عمل نموده و انقلاب را به مسیر درستاش رهنمائی کنند.
سپس حزب برای استقامت مبانی و اصولی را که انقلاب به آن نیاز دارد، دوباره بیان نمود تا مسیر آن توسط حمایت و مالهای سیاسی پلید منحرف نگردد؛ بناءً اهداف ثابتی را برای انقلاب وضع نمود؛ اهداف ثابتیکه اگر رسوخ پیدا کند، مسیر آن را در راه درست محکم گرداند و آنها عبارت اند از:
1. سقوط نظام با تمامی رموز و ارکان آن؛
2. آزادی از دنبالهروی دولتها و قطع رابطه همرایشان؛
3. اقامۀ دولت خلافت برمنهج نبوت.
سپس حزب عملاش را تعقیب نموده تا برای آنچه که انقلاب به آن نیاز دارد، بپردازد و از وضاحت راهیکه در پیشرویشان قرار دارد، افشای مزدورانیکه با دشمنانشان رابطه دارند و تحت الشعاع قرار دادن توطئههاییکه برای ازبینبردن انقلاب چیدهاند و افشای این توطئهها از "ژینو" گرفته تا "آستانه" با تمامی ارقام و زهرهای مذورانه آن.
هرآنچه که انقلاب در رهبری سیاسی نیاز دارد، حزب برای انقلاب تقدیم نموده است تا در مسیر خود برای رسیدن به هدفاش باقی بماند. اما دولتها-که به جزئیات آنچه که جریان دارد آگاه هست- به سرعت در صدد ایجاد رهبری از بین افراد و کسانیکه در رکاب آنها روان هستند، از ائتلاف و هیئت آن شدند، اما مردم از آنها پیروی نمیکنند و طرفدار انقلاب هستند. سپس دولتها تلاش کردند که توسط پول و تمویل بسیاری از رهبران انقلاب را خریداری کنند تا به اوامر و دستورات آنها در حرکت باشند. اما برنامهای را که دولتها در صدد ایجاد آن هستند، ختم انقلاب و تسلیمی مناطق به آغوش نظام میباشد.
وقتیکه کنفرانسهای پیدرپی از ژینو1 تا به آستانۀ8 برگزار شد و جبهات به مناطق کاهش تنش متوقف گردید و برنامۀ پیمان نظام شروع شد تا مناطق را یکی پی دیگری پس بگیرد و رهبران مخالفین قبلاً بر تسلیمی مناطق و اجرای موقع بر آنها واقع شده بودند، بناءً کار بر انقلاب دشوار گردید و حزب بیمدهندۀ آشکار(حزب التحریر) نامۀ سرگشادۀ را به انقلاب تقدیم نمود، آنها را از خطریکه انقلاب را احاطه کرده است، هشدار داد و راهحل مناسبی را به آنها پیشکش نمود تا از هلاکت نجاتشان دهد. این نامۀ سرگشاده بر همۀ رهبران، شیوخ، متنفذین و فعالین در انقلاب شام تقدیم گردید.
بلی، مردم درعا روزی را که برای قبولی مناطق کاهش تنش به آنها چراغ سبز نشان داده شد، فراموش نمیکنند، اگرچه اشتراک در غوطه را نیز شرط گذاشتند و مردم درعا بعد از راهحل کاهش تنش انقسام خویش را بر اجتماع به خاطر مبارزه به سبب این کار فراموش نمیکنند. مردم درعا از تلاشهای مردم حوران توسط پول و حمایت برای ایجاد بنیاد محکم را در جهت اتصال آن منطقه فراموش نمیکنند؛ چون تنها آنها بودند که غیر وابسته به دولتهای دیگر بودند.
مردم حوران از تلاش اردن برای داخل کردن اردوی نظام جنایتکار به منطقۀ را که نافرمانی کرده بودند، از طریق فشار بر فرقۀ بادیهنشین فراموش نمیکنند که آن را از حوران جدا کرد و آنجا پناهگاه امنی برای مجاهدینیکه نظام به او دست رسی نداشت، بود.
مردم حوران سقوط منطقۀ "بصر" را فراموش نمیکنند که در حین جنگ در آن منطقه رهبران مخالفین با نمایندهگان کشورها در اردن گردآمده و در مورد تسلیمی منطقۀ "بصر الحریر" مناقشه داشتند، اما آنها نمیدانستند که در هنگام حضور آنان به اردن، این منطقه سقوط میکند.
مردم حوران از اجتماع دهها تن مجاهدینیکه در خیمههایشان گردآمده بودند و سلاحهایشان در دستشان بودند، فراموش نمیکنند، اما آنها منتظر رهبری بودند که تا به ساحۀ جنگ بازگردند که محاصره به آنها رسید؛ اما آنها منتظر شهرهای اطرافشان بودند تا مناطق یکی پی دیگری سقوط کرد.
مردم درعا نجواهای اردن را که درمورد مذاکرات همرای روسیه به گوششان خوانده بود، از یاد نمی برند و از دروغ وانمود کرده بود که روسیه بعد از حملۀ دهروزهاش دیگر امکان بازگشت را ندارد و به این طریق آنها را فریب داد. وقتیکه نمایندۀ مردم درعا همرای روسیه وارد مذاکره شد، قریهها و شهرهای دیگر رو به مذاکره آورده و ارتش نظام جنایتکار وارد شهرها شد. مردم قریههای دیگر با خود میگفتند: این مردم درعا است که با روسیه-دشمن خود- وارد مذاکره شدهاند. آیا ما بیشتر از آنها نیستیم؟ بناءً نشست اینها سبب نشست دیگران گردیده و پذیرفتن اینها به راهحل مذاکره باعث پذیرفتن دیگران گردید.
مردم حوران ذوب شدن گروهها و مجاهدین را بعد از مذاکرات از یاد نمیبرند و همچنین اینکه نظام جنایتکار چگونه بعد از قبول مذاکره وارد شهرها گردید، بعد از اینکه توانائی جنگ را از دست داده بود. مردم حوران از یاد نمیبرند که چگونه صلحننگین و مذاکرات ذلتبار بر آنان تحمیل گردید؛ در حالیکه آنها مشعل این انقلاب بودند.
بلی، مردم حوران این مسایل را از یاد نمیبرند و امروزه به خوبی میدانند که نظام جنایتکار به حوران و مردم آن به آنچه تا اکنون رخ داده و رخ خواهد داد، خیانت نموده، دستگیریها ادامه داشته و جوانان را به خدمت الزامی گرفته تا هیزوم آتش جنگ در ادلب باشند. اما وضعیت زندهگی هیچ تغییر نیامده است؛ بلکه نظام جنایتکار در صدد به فقر کشاندن مردم و وارد کردن فشار بالایشان هست و تمامی امکاناتشان را از آنها به غارت برده و آنها را به فروش رسانیده است؛ بلکه افزون بر این از مردم میخواهد که خواستههایشان را بر آورده سازند. اما امروزه یک نوع بیداری در بین جوانان به نظر میرسد که اسلحهای در اختیار دارند و عناصر نظام مجرم در اطرافشان به حالت خوف و وحشت به سر میبرند.
اگر مجاهدین دوباره صفوفشان را به دور از ارتباط با دولتها تنظیم کنند و در راه الله سبحانه وتعالی به مبارزه بپردازند، در این شکی نیست که طبق وعدۀ الله سبحانه وتعالی نصرت نزدیک است. اگر غفلتشان به درازا کشد و پولهای دیگران آنها را متفرق گرداند، دشمنانشان به خود سروسامان داده و خود را قوی میگرداند و آنها را تهدید میکند.
به مردم حوران یادآوری میکنیم که امروز فرصتشان هست و اگر نظام دوباره قوت گرفت، دیگر فرصتی ندارند و اگر به انقلاب جدیدی مبادرت ورزند، نظام در حوران به دستانشان به هلاکت خواهد رسید و دوباره مشعل انقلاب خواهند شد و مناطق زیادی را در سرزمین شام به دست خواهند گرفت.
ای مردم حوران! از گذشتۀ خود پند گرفته و خود را خالص گردانید، دوباره پیروز نخواهید شد؛ اگر حزب التحریر را به عنوان قیادت سیاسی بپذیرید تا شما را رهنمائی کند و برنامۀشان را برنامۀ انقلاب قرار دهید، در آن هنگام انقلاب دوباره به راه درستاش برگشته و به سقوط نظام و تأسیس دولت خلافت برمنهج نبوت برمیگردد.
برگرفته از جریدۀ الرایه
نویسنده: انجنیر کامل "حورانی"
(ترجمه)
دفتر ثبت احوال نفوس ترکیه به تاریخ 15 نومبر2018 م از افزایش 13.2 درصد بیکاری از ماه جولای تا سپتمبر سال جاری خبر داده است. این در حالی است که منابع غیر رسمی گفته اند که این آمار از مرز 18 درصد گذشته است. میزان بیکاری در بخش زراعت به 20 درصد افزایش یافته و میزان بیکارانیکه از دانشگاهها فارغ گردیده اند، به 12.2 درصد رسیده است. این آمار در مورد کسانی گفته شده که در دفتر کار مراجعه کرده و به صورت رسمی ثبت گردیده اند، اما میزانیکه مراکز ثبت احوال نفوس ترکیه یاد کرده، علاوه از اشخاصیکه به دفتر کار مراجعه کردند و شامل این آمار گردیدند، بیشتر از 2.5 میلیون تن میشوند.
خبرگزاری "مودیز" به تاریخ 9 نومبر 2018م گفته است: جهانی از درد و رنج در انتظار ترکیه است؛ چنانچه در آمد ناخالص ملی این کشور به 2 درصد در سال آینده کاهش خواهد یافت و به گمان اغلب که افزایش تورم و افزایش نیاز شدید برای قرضه گرفتن و کم شدن میزان قرضهدهی بانکها از مواد خریدنی برای فامیلها و مصرف ویژه پائین خواهد آمد. صندوق بینالمللی پول گفته، رشد اقتصادی ترکیه در جریان سال 2018م از 3.5 درصد به 4 درصد کاهش یافته و به زودی نتیجۀ لیرۀ ضعیف و بلند رفتن قرض گرفتن بالای مصارف تأثیر خواهد گذاشت.
به تاریخ 10 اگست 2018م از افت لیره خبرداده شده و بعد از ینکه 21 درصد قیمت لیره کاهش یافته بود، در این اواخر از آغاز سال جاری به 14 درصد دیگر نیز کاهش یافته است؛ پس ارزش سقوط لیره مجموعاً به 35 درصد میرسد.
گفته شده که به تاریخ 13 سپتمبر 2018م که میزان عواید سودی بانک مرکزی ترکیه طی یک هفته از 17.75 درصد به 24 درصد افزایش یافته است و هدف از افزایش عواید این است که با کاهش یافتن قیمت لیره سرمایهگذاران پولشان را به بانکها گذاشتند تا از طریق بانکها پولشان سود بیشتری به دست آورد و به این شکل 24 درصد عواید سودی بانک افزایش یافته است. بناءً پولها در ترکیه سرازیر بانکها گردیده تا از سقوط ارزش لیره جلوگیری کند؛ اما این جلوگیری موقتی است؛ نه دائمی؛ پس لیره خودش باعث ضعف اقتصاد ترکیه گردیده است.
اما زمانیکه ما از بیکاری این چنینی صحبت کردیم، معنیاش این است که آمار بیکاری هنوز بیشتر میشود، زیرا دیگر کم اشخاصی پیدا خواهد شد تا از بانکها قرضه بگیرند و بالای پروژهها به مصرف برسانند. در نتیجه اصحاب پروژۀ دیگر به کارهای جدید اقدام نکرده و کارهای پروژهایشان توقف میکند و نتیجتاً زمینۀ اشتغالزائی، خرید و فروش افت خواهد کرد، زیرا دیگر پول وجود ندارد تا زمینۀ اشتغالزائی و کار به میان آید و تجار مجبور اند که تعداد کارگران و مصارفشان را کاهش دهند.
همچنان بخش املاک ترکیه نیمه از کار افتاده و کارهای ساختمانی، خرید و فروش خانهها در حدود 70 درصد توقف کرده است و در این مقطع زمانی، بسیاری از پروژهای ساختمانسازی خوابیده و اصحاب پروژها مجبور شدند تا خانههای مسکونی را کمتر از آنچه به مصرف رساندند، به فروش برسانند و تا هنوز هم تورم بازار فروش خانه وجود داشته و در حدود دو میلیون خانه است که صاحبانشان انتظار فروش را دارند، در حالیکه بخش املاک، بخش بزرگی از اقتصاد ترکیه را تشکیل داده و همین بخش بود که تا اکنون میتوانست میلیونها تن را مشغول سازد. برهم خوردن بازار املاک ترکیه شباهت کاملی به بازار املاک امریکا دارد که در سال 2008م بحرانهای مالی بزرگی را در امریکا به وجود آورد و ما از سالهای متمادی است که مردم ترکیه را از این حالت هشدار داده بودیم که به این مسئله توجه داشته باشند و اکنون همان ناهنجاری بازار املاک ناگهان انفجار کرد.
پس از اینکه این بخش اقتصادی بهدلیل کم بودن سود در سالهای اخیر رشد کرده بود، دولت این بخش اقتصادی را بیشتر رشد داد، خرید و فروش و اشتغالزائی در این بخش بهخاطر کاهش بیکاری افزایش یافته بود و همین بخش بود که مردم را نسبت به اردوغان خوشبین ساخته و بسیاری از مردم را فریب داد.
هدف دیگر از میزان افزایش سود توقف تورم 17 درصدی است که ترکیه میخواست به 5 درصد کاهش یابد تا ترکیه به معیارهای اروپائی برابر و در اتحادیۀ اروپا داخل شود که در این میدان نیز به شکست مواجه شد.
بانکمرکزی ترکیه به تاریخ 31 اکتوبر 2018م به دوام بحران تورم اقتصادی این کشور اعتراف و "مراد تشتین قایا" رئیس این بانک در جریان بیانهاش به مناسبت چهارمین نشست تورم اقتصادی در این سال گفت: «انتظار میرود که نسبت تورم اقتصادی ترکیه تا اخیر سال جاری به 23.4 درصد برسد تا که سطح این درصدی از تورم اقتصادی به سطح تورم اقتصادی حکومت اجاوید در سال 2002م برابر گردد و اگر امریکا از اردوغان حمایت نمیکرد، از دیر وقتها قبل، حکومت اردوغان سقوط مینمود.
مشکل اقتصادی ترکیه بسیار جدی است، همچنان قروض این کشور یکی از عوامل تورم اقتصادی است. وزارت خارجۀ خزانۀ ترکیه به تاریخ 29 جون 2018م اعلان کرد که قروض ترکیه به طور میانگین به 466.67 دالر امریکائی میرسد و "جیبیمورگون" امریکائی مقدار دیون تعجیل الپرداخت ترکیه را تا ماه جولای 2019م به مقدار 179 میلیارد دالر برآورد نموده است و همچنان ترکیه از ناحیۀ رکود تجارت به 85 میلیارد دالر میرسد. وزارت مالیۀ ترکیه به تاریخ 15 نومبر 2018م اعلان کرد که میزان ضعف بودیجه به 5.4 میلیارد لیره رسیده که این عدد معادل یک میلیارد دالر امریکا میشود.
بعد از آنکه ترکیه کشیش امریکائی را برای دولت امریکا تسلیم داد، امریکا تعزیرات اقتصادی را از ترکیه به حمایت از اردوغان برداشته؛ در حالیکه قبلاً ترکیه گفته بود که این کشیش را هرگز تسلیم نمیدهد، اما وقتیکه بادارش، "ترامپ" به آن دستور داد، در برابر دستور امریکا سکوت اختیار کرد.
در حقیقت رفتار اردوغان مانند رفتار کسی است که در ابتدا غرور دارد و طرف مقابل را تهدید و حرفهای بزرگتر از توانش را میزند؛ اما زمانیکه متوجه خطری میشود، از موقفاش عقبنشینی میکند. اردوغان در محیطی تربیت یافته که مشهور به چنین اعمالی است و همین محیط بالای سلوکاش تأثیر گذاشته که در تمام مسایل هویدا است؛ چنانچه اردوغان گفته است: «دیگر ما بههیچ کس اجازه نمیدهیم؛ اما در میدان عمل خلاف گفتهاش عمل نموده است. دشمنان اسلام و مسلمین(روسیه و نظام سوریه) توانستند که بر حلب، غوطه و دیگر مناطق سوریه دست یابند؛ اما ترکیه که ضامن کاهش تنشها بود، از آنچه روسیه و نظام سوریه انجام داد، چشمپوشی کرد؛ چیزیکه این دو نظام به آن پایبند نمانده اند؛ اما کسانیکه زیر تأثیر اردوغان بود، خیانت را مرتکب شده و سناریوی ادلب را دوباره تکرار کردند؛ سناریوییکه طبق توافقنامۀ نامیمون اردوغان و دوستاش "پوتین" اتفاق افتاده است.
پس مشکل ترکیه مانند سایر کشورها ناشی از نظام سرمایهداری است که باعث ایجاد این مشکلات گردیده و سبب شده که در نزد امریکا و دیگر قدرتهای دنیا سر خم کنند. وقتی نظام اسلام تطبیق گردد، پول به طلا و نقره بوده قیمت آن پائین نمیآید و به حالت خود ثابت میماند؛ آن زمان است که سرمایهداران از پروژهای مالی و اقتصادیشان ترسی نداشته، زمینۀ کار و اشتغالزائی فراهم گردیده و بیکاری، از بین میرود و نرخ اسعار ثابت و تورم پولی به وجود نمیآید؛ قروض به وجود نیامده و رباخوری در این نظام حرام است. در نظام اسلام دولت مجبور نیست که دالر خریداری کند تا قروض خارجی خود را پرداخت کند؛ چون پول نظام اسلام نیاز به پشتوانۀ دالری ندارد، لذا ازبین بردن نظام سرمایهداری ظالم ترکیه و برپا نمودن نظام اسلامی در قالب دولت خلافت راشده برمنهج نبوت یک ضرورت و امر مبرم است.
برگرفته از جریدۀ الرایه
نویسنده: اسعد "منصور"
(ترجمه)
در میان تکبیرها و شعارهایی چون: "این از الله است... این از الله است"، پارلمان سودان به روز چهاشنبه، ۲۱ نومبر ۲۰۱۸م، قانون انتخابات ۲۰۱۸م را که برای بیشتر از پنج ماه در حاشیۀ پارلمان قرار داشت، سرانجام با اکثریت ۴۳۰ عضو و کنارهگیری ۷۱ عضویکه از حدود ۳۴ حزب سیاسی نمایندهگی میکردند، به تصویب رساند.
این قانون تصریح میکند که مدت رأیدهی برای انتخاب رئیس جمهور، والیان، مجلس مقننۀ ملی، مجلس مقننۀ ایالتی و مجلسهای محلی سه روز است، و اینکه باید تعداد اعضای پارلمان ۳۸۰ نماینده و مجلس مقننۀ ایالتی ۴۸ عضو داشته باشد، بهجز ایالتهای خرطوم و جزیره که ۸۴ عضو خواهد داشت.
حزبالتحریر-ولایه سودان به چند مورد در ارتباط به این قانون اشاره میکند:
- انتخاب رئیس جمهور-مسلمان یا غیرمسلمان، مرد یا زن- کسیکه غیر نظام اسلام و حدود آن را اجرا میکند، به اساس تابعیت برای دستیابی به اصل حاکمیت مردم، بر اساس شریعت حرام است؛ چون اسلام مسلمانان را در انتخاب خلیفه مکلف کردهاست که مرد باشد، مسلمان باشد و تمام پیششرطهای دیگر را تکمیل کرده باشد، قانون اسلام را اجرا کند و امور مردم را با احکام پروردگار جهان اداره کند.
- انتخاب والیان توسط مردم آن ولایت به معنی قدرتطلبی والیان به صورت خودگردان میباشد؛ طوریکه رهبر حکومت آنها را برکنار کرده نمیتواند، بلکه آنان توسط مجلس مقننه-که از مردم آن ولایت نمایندهگی میکند- برکنار میشوند. فلهذا این امریست که در مغایرت با اسلام قرار دارد؛ چون خلیفۀ مسلمانان تنها کسی است که والیان را منصوب و برکنار میکند، همانگونه که رسول الله ﷺ این کار را انجام دادند. او ﷺ معاذ را والی الجناد، زیاد بن لبید را والی حضرموت و ابوموسی الاشعری را والی زَبید و عدن تعیین کردند. او صلی ﷺ تنها کسی بودند که العلا بن الحضرمی، عاملشان در بحرین و معاذ بن جبل را از یمن برکنار کردند. برعلاوه، وجود حکام خودمختار جدا از دولت مرکزی، ذهنیت جدایی ولایات و خروجشان را از سلطۀ دولت ایجاد میکند و این همان چیزی است که قرار است در این نظام به اصطلاح فدرال تدوین شود.
- انتخاب اعضای پارلمان، مجلس مقننه و شوراهای محلی به منظور وضع احکام و قوانین توسط رأی اکثریت، بر اساس طریقه و روش غرب کافر صورت میگیرد، قسمیکه دولت هرطوری بخواهد، انجام دهد و مقدسات مردم را نادیده بگیرد. این واقعیت با اسلام سری ستیز دارد؛ چون وضع قوانین از وحی الهی، یعنی قرآن و سنت و آنچه توسط اجتهاد مجتهدین و تبنیات خلیفۀ مسلمین با قوت دلیل از قرآن و سنت تأیید شدهاست، صورت میگیرد.
حقیقت قانون انتخابات ۲۰۱۸م این است که با اسلام در تناقض قرار دارد؛ چون این قانون از همان وضعیت کاذبی حمایت میکند که ما را به اینجا رساندهاست. این قانون هیچ چیز را تغییر نمیدهد و در عینحال، وسیلهایست که توسط حکام و همآوازان ذینفعشان از آن برای ادامۀ کار با طرز فکر غلط در کرسیهای حکومت استفاده میشود.
از اینرو، تغییر اساسییکه الله سبحانهوتعالی ما را بدان مکلف کردهاست، همانا چیزی است که ما را به طرز زندهگی اسلامی برمیگرداند، جاییکه مسلمانان خلیفه را تعیین و به منظور تطبیق حدود اسلام و حمل اسلام، همچون یک پیام خیر و رحمت به جهان، با او بیعت شرعی میکنند. بناءً برای این هدف باید تمام مسلمانان دست به دست هم دهند و برای این هدف باید تمام قدرتمندان و متنفذین پیروزی(نصرت) را به حزبالتحریر بدهند تا با تأسیس خلافت راشدۀ ثانی برمنهج نبوت طرز زندهگی اسلامی از سر گرفته شود و ان شاء الله این امر بزودی محقق خواهد شد.
حزبالتحریر-ولایه سودان
(ترجمه)
حزب التحریر-ولایه سودان از تمام برادران، سیاستمداران، رسانهها و آنهاییکه در امور مربوط به امت نگران هستند، به خاطر حضورداشت در مجلس ماهانهای مسائلی مربوط به امت تحت عنوان " عادیسازی روابط با دولت یهود؛ بین تکذیب و شواهد حقیقی حکومت" دعوت به عمل آورد.
سخنگویان:
1. داکتر محمد علی الجزولی: هماهنگ کنندۀ عمومی امور یک امت واحد.
2. استاد محمد جامع ابوأیمن: همکار سخنگوی رسمی حزب التحریر-ولایه سودان و با اشتراک جمعی از گروپ سیاسیون و مفکرین.
مکان: دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه سودان، شرق خرطوم، غرب چهارراهی سرک مک نمر ۲۱ اکتوبر
زمان: شنبه، 30 ربیع الاول۱۴۴۰هـ.ق مطابق به ۸ دسمبر ۲۰۱۸م ساعت ۱۱ قبل از ظهر.
اشتراک شما در این محفل بزرگ، اظهار نمودن نگرانیتان در مورد موضوعات امت واحد است.
ابراهیم عثمان(ابوخلیل)
سخنگوی رسمی حزب التحریر-ولایه سودان