سه شنبه, ۰۷ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۱۰م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

ولایه سوریه: تجمع در شهر ادلب "گشودن راه‌های بین المللی؛ توطئه علیه انقلاب و نیروبخشی نظام!"


حزب التحریر-ولایه سوریه برای لغو نمودن توافق خائنانۀ سوچی در شهر ادلب تجمع به راه انداخته و شعار ذیل را سر دادند: "گشودن راه‌های بین المللی؛ توطئه علیه انقلاب و نیروبخشی نظام".

جمعه، 15 ربیع الاول 1440هـ.ق / 23 نومبر 2018م

ادامه مطلب...

تلفزیون الواقیه: کنفرانس سوچی؛ درازا و متعلقات!

تقدیم: استاد احمد سعد فتال عضو حزب التحریر-ولایه سوریه

شنبه، 16 ربیع الاول 1440هـ.ق / 24 نومبر 2018م
تقدیم: استاد احمد سعد فتال عضو حزب التحریر-ولایه سوریه

شنبه، 16 ربیع الاول 1440هـ.ق / 24 نومبر 2018م

ادامه مطلب...

سرزمین مبارک: پیامی از مسجد "بزرگان واقعی؛ در کنار حق می‌ایستند و در راه الله (سبحانه وتعالی) از ملامتی ملامت‌گران نمی‌هراسند!"

سخنان دکتور مصعب ابو عرقوب عضو دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-سرزمین مبارک (فلسطین)

جمعه، 15 ربیع الاول 1440هـ.ق / 23 نومبر 2018م

ادامه مطلب...

پرسش‏های مشابه پیرامون لباس زن

  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش:

السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته!

1. طلال فوزی: الله سبحانه وتعالی امیرمان را کمک، حفظ و نصرت دهد تا دین الله سبحانه وتعالی را نصرت دهد. شیخ بزرگوار! می‌خواهم، واضح سازید که آیا برای زنان جائز است بخش‌های از بدن خود را نزد مردان اقارب غیرمحرم؛ مانند پسران کاکا، پسران خاله و برادران شوهر در زندگی خصوصی آشکار نمایند؟ و آیا زنان می‏تواند با پوشیدنِ پتلون و بلوز در مقابل آن‌ها ظاهر شوند؟

2. بلوغک مرامی: آیا پوشیدن و استفاده از کلاه‏گیس یعنی موی مصنوعی در نهی حدیثِ «الواصله والمستوصله» شامل می‌باشد؟

3. موسی زا: برادر بزرگوار و دانشمندم! اشتباهی‌که در جوامع ما است، پوشیدن جلباب بالای پتلون تا زانو آیا این واقعیت جائز است یا نه؟

پاسخ:

وعليكم السلام ورحمة الله وبركاته

پرسش‏های‌تان باهم نزدیک اند؛ از این‌رو پاسخ‏ها را یک جای ارایه می‏دارم:

1. زن باید در حیاتِ خاص با شوهر و محارم خود زندگی نماید. هم‌چنان برای برقراری صلۀرحم و اظهار همدردی در روزهای عید وغیره حالات، زنان می‌توانند در مقابل اقارب غیرمحرم؛ مانند: پسر خاله، پسر کاکا و پسر عمه، که به خانه‏ها وارد می‌شوند، ظاهر شوند؛ اما در این حالت باید ستر عورت را مراعات نموده، تبرج ننمایند. هم‌چنان، پوشیدن پتلون تبرج محسوب می‌گردد و جائز نیست که زنان به بهانۀ تبریکی روزهای عید، در مقابل اقارب غیرمحرم، با پوشیدن پتلون ظاهر شوند.

2. هرگاه زنان در حیات عامه از خانه خارج می‌شوند، باید لباس شرعی را بر تن کنند که در آن امور و شرایط سه‌گانه متحقق گردد: ستر عورت، عدم تبرج و پوشیدن جلباب و روسری بالای لباس.

3. جلباب نوعی لباس فراگیر است که تمام لباس‏های داخلی را از بالای سر تا پا می پوشاند. در این مورد الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿يَا أَيُهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ﴾

[احزاب: 59]

ترجمه: ای پیامبر(گرامی) به زنان،  دختران خود و زنان مؤمنان بگو که چادرهای خویش را بر خود فرو افکنند.

یعنی هنگام خروج، بالای لباس‌های خود لباسی را مانند روپوش لباس‌ها و یا مانند جامه‏اى كه به دور ران‌ها پيچانیده می‌شود، آویزان کنند که از بالا تا پایان را بپوشاند. ازین جهت، در جلباب شرط است که آویزان و فراخ باشد و از بالا تا پایان را بپوشاند؛ چون درین آیت "مِن" برای تعیض نیامده؛ بلکه برای بیان آمده است؛ یعنی تا جلباب پاها را بپوشاند. هرگاه پاها توسط جوراب و کفش پوشانیده شده باشد، با آن‌هم "آویزان و فراخ بودن" که مقضی آیت است، تحقق نمی‌گردد؛ چون هدف از "یُدنین" آنست که جلباب تا پاها آویزان بوده و پاها را بپوشاند و درک شود که این خانم لباس مخصوص اجتماع را پوشیده است تا متقضی قول الله سبحانه وتعالی "یدنین" تحقق گردد.

 بر آنچه گذشت، بر آمدن زنان در حیات عامه با پوشیندن پتلون همراه با تکه‌های آویزان تا زانو که به پاها نمی رسد، با وجودی‌که پاها با جوراب پوشانیده شده باشد، معنی شرعی جلباب را متحقق نمی‌سازد و جائز نیست که زن مسلمان در حیات عامه بدون پوشیدن جلباب؛ یعنی لباسی‌که لباس‌های داخلی وی را پوشانیده و از فرق سر تا پاها آویزان باشد و هرگاه زنی جلباب  در دست‏رس نداشته باشد یا در خانه بماند و یا از همسایه‌اش به عاریت(قرض و امانت) بگیرد، بدلیل این‌که مسلم در صحیح خود از ام عطیه روایت می‌کند که گفت:

«أَمَرَنَا رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، أَنْ نُخْرِجَهُنَّ فِي الْفِطْرِ وَالْأَضْحَى، الْعَوَاتِقَ وَالْحُيَّضَ، وَذَوَاتِ الْخُدُورِ، فَأَمَّا الْحُيَّضُ فَيَعْتَزِلْنَ الصَّلَاةَ، وَيَشْهَدْنَ الْخَيْرَ، وَدَعْوَةَ الْمُسْلِمِينَ، قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللهِ إِحْدَانَا لَا يَكُونُ لَهَا جِلْبَابٌ، قَالَ: «لِتُلْبِسْهَا أُخْتُهَا مِنْ جِلْبَابِهَا»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم به ما امر داد که در روزهای عیدین زنان آزاد، حائض و دختران نوبالغ را از خلوتگاه‌های‌شان بیرون بیاوریم، اما زنان حائضه از نماز خواندن اجتناب کرده؛ ولی در امور خیر و دعاء مسلمان اشتراک می‌نمودند. گفتم: یا رسول الله! هرگاه یکی از ما جلباب نداشته باشد، چی باید بکند؟ فرمود: خواهرِ(مسلمانش) چادرش را به او بدهد.

پوشیدن کلاه‏گيس(موی مصنوعی) در حکم تبرج بوده و برای زنان درست نیست که با کلاه‏گيس در حیات عامه بیرون برایند؛ مگر این‌که بالای آن روسری انداخته و اثری از آن در انظار عامه باقی نگذارند؛ هم‌چنان جائز نیست که در داخل خانه در مقابل اقارب غیرمحرم خود با کلاه‌گیس ظاهر شوند؛ زیرا این عمل تبرج محسوب می‌گردد، چنانچه در فوق ذکر گردید.

اما پوشیدن کلاه‏گيس در نهی حدیث "واصله و مستوصله" داخل نمی‌باشد؛ زیرا واصله آنست که موی طبیعی خود را با موی دیگران شکلی پیوند دهد که مانند موی طبیعی دراز گردد؛ این عمل حرام می‌باشد، خواه در زندگی عامه باشد و یا هم در زندگی خصوصی؛ به دلیل حدیثی‌که حضرت ابوهریره از رسول الله صلی الله علیه وسلم روایت می‌کند که فرمود:

«َلعَنَ اللَّهُ الوَاصِلَةَ وَالمُسْتَوْصِلَةَ...»

ترجمه: الله(سبحانه وتعالی) زنان پیوند دهنده و پیوند گیرنده را لعنت فرستاده است. ...

اما پوشیدن کلاه‏گیس در خانه در مقابل شوهر و محارم دیگر جائز است و در مقابل انظار اقارب غیرمحرم ناجائز بوده؛ چون پوشیدن آن تبرج محسوب می‌گردد.

برادر شما عطاء بن خليل أبو رشته

ادامه مطلب...

ماکرون جنگ جهانی اول را مقصر درگیری ملیت‌پرستانه در اروپا دانست؛ در حالی‌که هدف اصلی این جنگ نابودی دولت خلافت اسلامی بود

(ترجمه)

خبر:

بر اساس گزارش اسوشیتد پرس(The Associated Press): «رهبران جهان با داشتن قدرت شروع جنگ؛ اما وظیفۀ خطیر نگهداری صلح، پایان کشتار جنگ جهانی اول را بعد از صد سال به روز یک‌شنبه در مراسم‌های یادبود تجلیل کردند؛ طوری‌که نه تنها بر پیام "بار دیگر نه" تأکید کردند، بلکه خطوط جدید اشتباهات سیاسی جهان را نیز آشکار ساختند. همانند دونالد ترامپ، ولادیمیر پوتین و ده‌ها تن از سران کشورهای دیگر.

امانوئل ماکرون، رئیس جمهور فرانسه به‌حیث میزبان از این فرصت استفاده کرد تا خطر بزرگی را در مورد شکست صلح و خطرات ملیت‌پرستی و ملت‌هایی‌که خودشان را بر سر منافع جمعی در صدر قرار می‌دهند، واضح و آشکار کند. مکرون گفت: شیاطین گذشته آماده به تکمیل مأموریت‌شان برای آوردن بی‌نظمی و مرگ، باز خواهند گشت. او بیان کرد: میهن‌پرستی دقیقاً متضاد ملیت‌پرستی است. ملیت‌پرستی خیانت به میهن‌پرستی می‌باشد. او هم‌چنان گفت: در این قول نخست منافع‌مان، به دیگران هر اتفاقی می‌خواهد بیفتد، گران‌بهاترین چیزی را که یک ملت می‌تواند داشته باشد، چیزی‌که آن را جاودان می‌کند و سبب می‌شود تا بهترین باشد، فراموش کرده اید، این یک ارزش‌های اخلاقی به حساب می‌آید.»

تبصره:

امانوئل ماکرون، رئیس جمهور فرانسه نباید برای مقابله با مخالفان ملیت‌پرست داخلی‌اش، از ملیت‌پرستی به‌خاطر ایجاد درگیری میان مردم انتقاد می‌کرد؛ چون میهن‌پرستی نیز بخاطر منقسم نگهداشتن اروپا مقصر است. اما آن‌چه ماکرون اعتراف نکرد، این است که هدف اصلی جنگ جهانی اول تنها کشورهای اروپایی نه، بلکه دولت خلافت اسلامی عثمانی بود. دولت خلافت اسلامی برای بیشتر از یک هزار سال دولت پیشتاز جهان و تنها ابرقدرت جهان بود که خط‌مشی قضایای سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی جهان را تعیین می‌کرد. بعد از قرن هجدهم، دولت عثمانی از مقام قدرت نخست در جهان سقوط کرد، اما دولت‌های بریتانیا و فرانسه ادامۀ وجودش را بخاطر توازن قدرت در جهان، مخصوصاً در برابر امپراتور درحال گسترش روسیه، لازم می‌دانستند. همۀ این‌ها با حکومت خلیفۀ مخلص، باجرئت و شجاع، سلطان عبدالحمید در سال ۱۸۷۶م تغییر کرد. غرب درک کرد که هنوز دولت خلافت عناصر قوی را در خود دارد و می‌تواند به عنوان قدرت نخست جهان بازگردد و به امپریالیزم(استعمارگری) غرب نقطۀ پایان بگذارد.

بیشتر سلاطین قدرت‌مند عثمانی سیاست‌های اروپا را به دقت زیر نظر می‌گرفتند و سلطان عبدالحمید نیز از این قاعده استثناء نبود. با ظهور نفس‌های تازۀ آلمان، سلطان قدرت و سلطۀ آلمان را افزایش داد و با در دسترس قرار دادن منابع نفت خاورمیانه از طریق احداث خط آهن از این کشور حمایت کرد؛ ولی رؤیای خلافت برای وصل شدن به آلمان، که در قلب اروپا قرار دارد، از طریق قطار یک تهدید استراتیژیک بی‌مانند برای کل نظم بین‌المللی محسوب می‌شد؛ طوری‌که ارتش‌های اسلامی می‌توانستند در طی چند هفته به مرکز اروپا منتقل شوند. در نتیجه، اتحاد عجیب قدرت‌های جهان آغاز شد؛ طوری‌که دشمنان سرسخت سابق بریتانیا، فرانسه و روسیه در تقابل با آلمان و در عقب آن دولت عثمانی متحد شدند. باقی آن، همان‌گونه که روایت می‌کنند، تاریخ است.

با وجود عزل سلطان عبدالحمید در سال ۱۹۰۹م، غرب می‌دانست که آن‌ها باید دولت عثمانی را از قلمرو وسیع‌اش پاک کنند تا مطمئن شوند که هرگز هیچ خلافتی در آینده نتواند بار دیگر سلطۀ غرب را تهدید کند. جنگ جهانی اول زمانی پایان یافت که این سرزمین‌ها کاملاً در کنترول غرب قرار داشت، در حالی‌که آلمان، هدف ظاهری جنگ، هیچ ضرر ارضی را متحمل نشد.

آن‌ها در طی چند سال توانستند خلافت را به صورت کامل براندازند، حتی حدود مرزی دولت ترکیۀ فعلی را به شدت کاهش دادند و سپس آن را به یک جمهوری مدل غربی تبدیل کردند. در نبود دولت خلافت، غرب توانسته‌است تا بر امور جهانی تسلط یابد و برای افزایش قدرت نخبگان غربی بشر را استثمار کند؛ حال آن‌که تمدنی را در جهان به ارث گذاشته‌است که مادیات را به قیمت معنویت، اخلاق و انسانیت، بدست می‌آورد.

به رغم درخواست‌های ماکرون، تمدن غربی قادر نخواهد بود تا از ملیت‌پرستی فرار یا ارزش‌های اخلاقی آن را اصلاح کند، چون این‌ها نتایج اجتناب ناپذیر ایدیولوژی سرمایه‌داری سیکولر است که آن را بی‌بند می‌کند. در حقیقت بندگی غرب تنها در اسلام است. به خواست الله سبحانه‌و‌تعالی، بشر بزودی ظهور مجدد دولت خلافت اسلامی را برمنهج نبوت شاهد خواهد بود که سرزمین‌های اسلامی را بار دیگر متحد می‌کند، غرب استعمارگر کافر را بیرون می‌اندازد و عدالت و صلح را به تمام جهان باز می‌گرداند. در یک حدیث به روایت احمد آمده است:

«تَكُونُ النُّبُوَّةُ فِيكُمْ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ، فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ مُلْكًا عَاضًّا، فَيَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ مُلْكًا جَبْرِيَّةً، فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا،ثُمَّ تَكُونُ خِلاَفَةً عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةٍ. ثُمَّ سَكَتَ»
(رواه احمد)

ترجمه: تا مدتی‌که الله(سبحانه وتعالی) بخواهد در ميان شما نبوت و پيامبری باقی خواهد ماند و هنگامی‌که الله(سبحانه وتعالی) خواست آن را از ميان بر می‌دارد و بعد از آن خلافت بر روش و منهج نبوت خواهد بود و آن تا هنگامی‌که الله(سبحانه وتعالی) خواسته باشد، ادامه می‌یابد؛ سپس وقتی الله(سبحانه وتعالی) خواست آن را برداشته پادشاهی با دندان گيرنده می‌آيد و آن تا وقتی الله(سبحانه وتعالی) خواسته باشد، دوام می‌کند؛ سپس هنگامی الله(سبحانه وتعالی) خواست آن را برداشته، پادشاهی جبر و ستم خواهد آمد و تا وقتی الله(سبحانه وتعالی) خواست، دوام می‌یابد؛ بعد از آن، هنگامی الله(سبحانه وتعالی) خواست آن را دور کرده بار ديگر خلافت بر روش و منهج نبوت می‌آيد.

نویسنده: فایق نجاح

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

ولایه تونس: برگزاری همایش زیر نام "سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم را با برپایی دولت‌اش زنده نگهدارید"

  • نشر شده در تونس

(ترجمه)

حزب التحریر-ولایه تونس کنفرانسی را تحت عنوان "سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم را با برپایی دولت اش زنده نگهدارید"، در مقر حزب واقع در اریانۀ تونس برگزار نمود. در این کفنرانس سخنرانی اول را محمد السحبانی پیرامون موضوع میلاد نبی امین صلی الله علیه وسلم و امانت حکومت‌داری ضمن تعهدات دستور دولت خلافت ایراد نمود. این سخنران به بیان تناقض آشکاری پرداخت که حکام جاهل و احمق در جهان اسلام جهت جای دادن  آن در اذهان مردم از طرق گوناگون، تلاش می‌نمایند و یکی از این مجراها جهت ترویج این تناقض، برگزاری همایش‌ها و کنفرانس‌های سالانه برای بزرگداشت سمبولیک و نمایشی از میلاد نبی صلی الله علیه وسلم است؛ حال آنکه در بعد دیگر از وارد شدن به ناحیۀ سیاسی آن، که حکم بما انزل الله به عنوان نظام سیاسی برای امت می‌باشد، دوری گزیده و کناره گیری می‌نمایند که این کار را نخست برای محافظت از کرسی‌های شان و در قدم دوم برای راضی‌ساختن غرب انجام می‌دهند. هم‌چنان این سخنران تعهدات و تضمین‌های سیاسی را در دستور دولت خلافت، که مهم‌ترین آن عقیدۀ اسلامی و نظامی را که از این عقیده سرچشمه می گیرد، مورد بررسی قرار داد.

سپس انجنیر وسام الاطرش سخنرانی خویش را تحت عنوان "چگونه سنت نبوی صلی الله علیه وسلم را با برپایی دولت‌اش زنده نگهداریم"، ایراد نمود. این سخنران به بیان دید شرعی از معنای سنت-طریقۀ زندگی اسلامی- و این‌که چگونه تطبیق سنت در حکومت‌داری، سیرت، خوی و خصلت خلفای راشدین گردیده بود؛ این‌که مراعات سنت نبوی برای رسیدن به حکومت‌داری واجب است و این‌که حکومت‌داری اسلامی(تاج الفروض است) برای بازگرداندن وحدت مسلمانان و برکندن نفوذ کفار استعمار گران و دنباله‌روان‌شان از سرزمین‌های مان است، پرداخت.

انجنیر وسام الاطرش به یورش نظام‌های آزمند و جنون زده بر حاملین دعوت اسلامی اشاره نمود و بیان داشت که این یورش ورشکسته است و بر شباب حزب التحریر تأثیری جز اصرار بر رسیدن به هدف و با جدیت کامل کار نمودن برای ازسرگیری زندگی اسلامی با اقتداء به رسول الله صلی الله علیه وسلم چیزی دیگری نمی‌گذارد.  

حزب التحریر-ولایه تونس

ادامه مطلب...

موقف مسلمانان در خصوص پیروزی دو زن مسلمان در پارلمان امریکا چگونه باید باشد؟

(ترجمه)

در ماه جاری "رشیده" دارای تابعیت امریکائی و اصلیت فلسطینی و "الهان" دارای تابعیت امریکائی و اصلیت سومالیا، در انتخابات میان دوره‌ای کانگرس امریکا در دو ایالت میشیگان و مینیسوتا به پیروزی رسید و اولین زنان مسلمانی بودند که در پارلمان امریکا راه یافتند. بناءً حقیقت این پیروزی چیست؟

بعضی از مسلمانان بر این باور اند که این پیروزی شکست ترامپ بی‌شرم را در مقابل تصریحات‌اش علیه اسلام نشان می‌دهد؛ در حالی‌که ترامپ بر اجرای پلان‌هایش در غارت اموال مسلمانان و کشتارشان در جهان ادامه می‌دهد و از این تغییر هیچ نوع هراسی ندارد؛ چون امریکا کاملاً بر نظام‌های حاکم در جهان مسلط است. پس نظرتان در مورد دو زنی‌که از دائرۀ این تسلط در داخل امریکا خارج نبوده و اقدام به کدام امری‌که مخالف سیاست امریکا باشد، نکرده اند، چیست؛ زیرا آن‌ها مکلف به قانون اساسی عمل می‌کنند، چون تبعۀ آن کشور اند و جزء از کنگرۀ امریکا، که اساس قانون‌گذاری است، می‌باشند؛ بناءً پیروزی آن‌ها تنها به خدمت منافع امریکا هست؟                       

چنانچه عدۀ دیگری این حرف‌ها را تئوری توطئه دانسته و می‌گویند، امریکا دشمن اسلام و مسلمانان نیست، زیرا به دو زن مسلمان اجازۀ ورود به پارلمان این کشور را داده است. اما این گروه فراموش کرده‌اند که این دو زن با قبول شرایط  مجلس وارد آن شده و سوگند یاد نموده اند که امریکا را دوست داشته و به قانون اساسی آن پایبند خواهند بود. پس به آن‌ها اجازۀ عضویت در مجلس داده نمی‌شود؛ مگر این‌که تصویری را از اسلام به مردم ارائه دهند که امریکا از آن راضی بوده و با منافع سرمایه‌داری و استعماری‌اش در جهان در تعارض نباشد؛ اسلام معتدل یا اسلام میانه‌رو امریکائی؛ اسلامی‌که در اصول و فروع با اسلام صحیح و واقعی در تناقض قرار داشته باشد. یقیناً این کار را بخاطر شفاف جلوه دادن چهرۀ منفور امریکا انجام می‌دهند و می‌خواهند پس از افزایش حملات خشونت‌بار علیه مسلمانان امریکا، بعد از اظهارات بنیادگرایانۀ ترامپ و جنایت‌های اسلام‌ستیزانه، خشم آنان را با این کار فرو نشانند. چگونه می‌توان گفت که امریکا در دل با مسلمانان دشمنی ندارد؛ در حالی‌که مسلمانان را در سوریه، یمن، فلسطین، عراق، افغانستان، ازبکستان، سودان و دیگر سرزمین‌های اسلامی بی‌رحمانه به قتل می‌رساند و نیز کسانی‌که مسلمانان را به قتل می‌رسانند، همه‌جانبه حمایت می‌کند؟!  

اما متأسفانه این دو زن مسلمان فراموش کرده اند که در قدم نخست این امریکا است که سبب جنگ داخلی سومالیا و آواره کردن مردم آن شده و همین امریکاست که رژیم ملعون یهود را در فلسطین حمایت می‌کند. راه یافتن این دو زن مسلمان به پارلمان امریکا بیانگر این نیست که نظام غرب نظام دموکرات و لیبرال بازی است که می‌تواند از تمام نژادهای کوچک جهان نمایندگی نموده و به همه‌گان آزادی بیان می‌دهد، بلکه این نظام، نظام جنایتکار، قاتل و خبیثی است که قربانی را وادار می‌کند تا به سلاخ‌اش پناه ببرد. امریکا در اوج نفاق و نیرنگ قرار دارد. اگر امریکا خواستار عدالت در مورد زنان است؛ پس چرا به هزاران زن امریکائی رسیدگی نمی‌کند که از خشونت، موادمخدر، بی‌توجهی، فقر و امراض گوناگون رنج می‌برند؛ آن هم در کشوری به اصطلاح مدرن و پیش رفته؟!

مسلمانان باید متوجه هشدار الله سبحانه وتعالی در مورد عدم دوستی با کفر و اهل آن باشند و این‌که درست نیست با نظام‌های قانون‌گذاری‌شان کار کنیم؛ چون مسلمان مامور به اطاعت از الله سبحانه وتعالی می‌باشد و این‌که حاکمیت تنها از الله سبحانه وتعالی است که هیچ شریکی ندارد و ورود به کانگرس امریکا و اشتراک در آن حرام است؛ چون متابعت از کفر شده و اعتراف به قوانین وضعی‌شان است. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَلَن تَرْضَىٰ عَنكَ الْیهُودُ وَلَا النَّصَارَىٰ حَتَّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَىٰ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُم بَعْدَ الَّذِی جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِن وَلِی وَلَا نَصِیرٍ﴾

[بقره: 120]

ترجمه: یهودیان و مسیحیان هرگز از تو خوشنود نخواهند شد، مگر این كه از آئین(تحریف شده و خواست‌های نادرست) ایشان پیروی كنی. بگو: تنها هدایت الهی هدایت است و اگر از خواست‌ها و آرزوهای ایشان پیروی كنی، بعد از آن كه علم و آگاهی یافتهای(و با دریافت وحی الهی یقین و اطمینان به تو دست داده است) هیچ سرپرست و یاوری از جانب الله(سبحانه وتعالی) برای تو نخواهد بود(و الله سبحانه وتعالی تو را كمك و یاری نخواهد كرد).‏

وقال تعالى:

﴿إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیاهُ ذَٰلِكَ الدِّینُ الْقَیمُ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا یعْلَمُونَ﴾

[یوسف: 40]

ترجمه: فرمانروائی از آن الله(سبحانه وتعالی) است و بس(این اوست كه بر كائنات حكومت می‌كند و از جمله عقائد و عبادات را وضع می‌نماید). الله سبحانه وتعالی دستور داده است كه جز او را نپرستید؛ این است دین راست و ثابتی(كه ادلّه و براهین عقلی و نقلی بر صدق آن رهبرند)؛ ولی بیشتر مردم نمی‌دانند(كه حق این است و جز این پوچ و ناروا است).‏

با این حساب، پیروزی این دو زن کدام خوشحالی ندارد و پیروزی اسلام و مسلمانان بر امریکا نیست، چون بدون ارادۀ پارلمان هیچ کاری کرده نمی‌توانند، بلکه این نتایج در چهارچوب قوانین حزب دموکرات امریکائی به دست آمده که ممثل کفار است و با مشارکت به این منظومۀ دموکراتیک امریکائی، این دو زن ضمناً هویت اسلامی خود را باخته‌اند؛ هویتی‌که مخالف با مفاهیم کفر است. اگر این‌ها به این امید اند که اوضاع مسلمانان در داخل امریکا بهبود خواهد یافت و با این پیوند چهرۀ اسلام نزد کفار خوب جلوه خواهد نمود و یا این‌که پارلمان با قضایای مسلمانان نرمی نموده و با روند اسلام‌ستیزی مبارزه خواهد کرد، باید بدانند که این کار انجام شدنی نیست، چون حقیقت نظام سرمایه‌داری امریکا طوری‌ست که تنفر از نظام اسلام جزئی از عقیدۀ سیکولریستی آن‌ها است؛ عقیده‌ای که بر جدائی دین از زنده‌گی و سیاست استوار است و دخالت الله سبحانه وتعالی را در امور بنده‌گان رد می‌کند. اما ایدیولوژی اسلام با فکره و نظام‌هایش تنها ایدیولوژی است که توانائی نابود کردن ایدیولوژی سرمایه‌داری را دارد. در سیاست داخلی و خارجی امریکا هیچ‌گونه تغییر نمی‌آید؛ سیاست جنایتکاری، قلدری، استعمار و چپاول سرمایه‌های مسلمانان که در تمام جهان امریکا آن را علیه مسلمانان دنبال می‌کند و تا زمانی‌که مسلمانان دولت نداشته باشند که امورشان را سرپرستی نماید، ادامه دارد. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِّن دُونِكُمْ لَا یأْلُونَكُمْ خَبَالاً وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَینَّا لَكُمُ الْآیاتِ إِن كُنتُمْ تَعْقِلُونَ﴾

[آل عمران: 118]

ترجمه: ای كسانی‌كه ایمان آورده‌اید! از غیر خود محرم اسرار برنگزینید؛ آنان از هرگونه شر و فسادی در حق شما كوتاهی نمی‌كنند؛ آنان آرزوی رنج و زحمت شما را(در دل) دارند(و پیوسته در انتظار آن اند، نشانه‌های) دشمنانگی از دهان آنان آشكار است و آنچه در دل دارند، بزرگتر است(از بدسگالیهائی‌كه ظاهر می‌سازند)؛ ما نشانه‌هائی را(كه بتوان با آن‌ها دشمن را از دوست باز شناخت) برای شما بیان كردیم؛ اگر اهل عقل و درایت هستید)؟!

پیروزی زنان مسلمان در عضویت کانگرس امریکا جز تکتیک سیاسی و تبلیغاتی برای تثبیت مفهوم اسلام میانه‌روی که امریکا از آن راضی بوده و منافع داخلی و خارجی‌اش را تأمین نماید، بیش نیست و واقعیت امریکای کینه‌توز علیه اسلام و مسلمانان را تغییر نمی‌دهد. این کار نه پیروزی اسلام است و نه پیروزی زن مسلمان، بلکه سقوط زن مسلمان در پرتگاه سرمایه‌داری می‌باشد. نقش درست و نصرت حقیقی آن‌ها با فعالیت برای پیروزی اسلام سیاسی، رسیدن آن به حاکمیت و نصب خلیفه‌ای برای مسلمانان زیر چتر دولت خلافت راشده که بما انزل الله حکم نماید، اداء می شود؛ خلافتی‌که امریکا و هم‌پیمانان‌اش را شکست داده و دعوت اسلامی را توسط جهاد بر همه جهان حمل می‌نماید.

بناءً زنان مسلمان چه در غرب و چه در سرزمین‌های اسلامی، به عوض این‌که ابزاری برای تخریب اسلام قرار گیرند، باید بهترین الگو برای حاملین دعوت بر طریقۀ رسول الله صل الله علیه وسلم برای تغییر واقعیت فاسدی‌که به سبب تسلط کفار و نفوذ آن‌ها امت اسلامی در آن زنده‌گی می‌کند، باشند؛ واقعیتی‌که اگر امت اسلامی دارای دولتی می‌بود، کفار هرگز جرئت این کار را نمی‌کردند. برای زنان مسلمان لازم است تا بر اساس طریقۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم در راستای امر به معروف و نهی از منکر فعالیت نموده و توسط اطاعت از فرامین الهی کفار را به خشم آورند و برای تطبیق قوانین اسلام عمل کنند. این است وظیفۀ زن سیاستمدار در چوکات نظام اسلام؛ بیزاری از کفر و اطاعت از الله سبحانه وتعالی و رسول صل الله علیه و سلم توسط بیعت شرعی. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿یا أَیهَا النَّبِی إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ یبَایعْنَكَ عَلَى أَنْ لَا یشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَیئاً وَلَا یسْرِقْنَ وَلَا یزْنِینَ وَلَا یقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا یأْتِینَ بِبُهْتَانٍ یفْتَرِینَهُ بَینَ أَیدِیهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا یعْصِینَكَ فِی مَعْرُوفٍ فَبَایعْهُنَّ

[ممتحنه: 12]

ترجمه: ای پیامبر! هنگامی‌كه زنان مؤمن پیش تو بیایند و بخواهند با تو بیعت كنند و پیمان بندند بر این كه چیزی را شریك الله سبحانه وتعالی نسازند، دزدی نكنند، مرتكب زنا نشوند، فرزندان‌شان را نكشند، به دروغ فرزندی را به خود و شوهر خود نسبت ندهند كه زادۀ ایشان نیست و در كار نیكی(كه آنان را بدان فرامی‌خوانی) از تو نافرمانی نكنند، با ایشان بیعت كن و پیمان ببند و برای‌شان از الله(سبحانه وتعالی) آمرزش بخواه؛ مسلّماً الله(سبحانه وتعالی) آمرزگار و مهربان است(و مغفرت و مرحمت خود را شامل چنین زنانی می‌گرداند).‏

برگرفته از جریدۀ الرایه

نویسنده: استاد غاده محمد حمدی

ادامه مطلب...

سخنی در خصوص "استقلال"

  • نشر شده در لبنان

                                                                                                                 (ترجمه)              

هیچ شکی نیست که ما با ازبین رفتن هر تسلط نظامی و فکری یک استعمارگر کافر از هر سرزمین اسلامی، چه از لبنان و چه از سرزمین‌های دیگر، خوش می‌شویم؛ برای ما استعماگر فرانسوی، انگلیسی یا امریکایی هیچ فرقی ندارد و هرکسی‌که به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم کنترول کشورهای مسلمان را به‌دست دارد. روی این ملحوظ، توجه‌تان را به موارد زیر مبذول می‌داریم:

- استقلال به معنای اجازه ندادن به اشغال‌گر برای نفوذ به نظام زنده‌گی(سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی...) ماست و بعد از بررسی موشکافانه در نظام تحمیلی بر ما،‌ درخواهیم یافت که تشکیل لبنان منحیث یک دولت و جدایی‌اش از اصل آن، توسط دشمنان اشغال‌گر انجام شده است. قبل از اعلام تأسیس لبنان "بزرگ‌تر" در سال ۱۹۲۰م توسط جنرال گراود فرانسوی،‌ این کشور فقط یکی از ولایه‌های خلافت عثمانی بود. مساحت ولایه‌ی بیروت بیشتر از ۳۰هزار کیلومتر نبود که از "هایفا، اکا، تریپولی و لاتاکیا" تشکیل شده بود.

- نظام دولت لبنان از قانون اساسی دست‌ساخته‌ی بشر مربوط به جمهوری چهارم فرانسه در حدود یک‌صد سال پیش گرفته شده است.

- تأثیر اشغال فرهنگی عمیقاً در نصاب تعلیمی این کشور نفوذ کرده است. شماری از مضامین مانند کیمیا،‌ فزیک و علم حساب به فرانسوی تدریس می‌شوند.

- تأثیر اشغال بر طبقه سیاسی حاکم هنوز قویاً وجود دارد. شماری از آن‌ها فرانسه را منحیث مادر لبنان می‌بینند، چون فرانسه باعث پیدایش‌اش شده است؛ حتی انگلیس، امریکا و دیگر کشورهای استعماری تأثیر واضحی بر این طبقه و بر اخلاق سیاسی، اقتصادی و حتی بر زنده‌گی نظامی‌شان دارند.

- لبنان منحیث یک دولت، موفقیتی ندارد؛ چون فاقد عنصر واقعی یک دولت است. فرقه‌گرایی و فقدان یک جامعه‌ی واحد در ساحه‌ی جغرافیایی کوچک، از زمان اعلام دولت لبنان بین فرزندانش نزاع و جنگ را به‌وجود آورده است. برعلاوه‌ی ناکامی دولت، به امور مردم در موضوعات اساسی(برق، آب، جاده‌ها، ضیاع منابع وغیره) و این‌که کشور زیر یک قرض ۱۰۰ میلیارد دالری قرار دارد، می‌توان نظر کرد و فساد و دزدی در بسیاری از نهادها شایع شده است. به طور عام، نظام اقتصادی در لبنان اساساً فاسد است. این نظام سرمایه‌داری اساساً بدون کدام علاقه‌ی واقعی در صنعت و زراعت است، اما بیشتر به معامله با سودهای ممنوعه و گردش‌گری می‌پردازند؛ اساساتی‌که باعث خشم الله سبحانه‌و‌تعالی می‌شود.

- با اعلام نمودن لبنان من‌حیث یک کشور توسط فرانسوی‌ها، در بین مردم آن تقسیمات صورت گرفت؛ اکثریت مسلمانان،‌ شماری دروزیه(طایفه‌ای از اسماعیلیان که در کوهستان‌های شام می‌باشند، منسوب به ابومحمد عبدالله درزی) و مسیحی، این اعلام را نپذیرفتند و تقاضا کردند که نباید این سرزمین از شام جدا شود.

با توجه به این، چه‌وقت و چگونه استقلال ما(استقلال واقعی) به‌دست خواهد آمد؟ بنابر این، استقلال ما وقتی به‌دست خواهد آمد که ما دست دخالت غرب را از کشور خود قطع کرده و با آن اجازه ندهیم که در امور ما مداخله کند،‌ به نقشه‌ای که با دستان غرب برای کشور ما ترسیم شده و به قانون اساسی پوسیده‌ای که بالای ما تحمیل شده و فرهنگ‌شان که در اساس نصاب تعلیمی ما قرار گرفته، نقطه‌ی پایان بگذاریم.

استقلال واقعی زمانی به‌دست خواهد آمد که ما به‌اصل خود برگردیم؛ بخشی از یک امت بزرگ و سرزمین وسیع و دولت قوی، این دولتی بود که برای مدت طولانی رهبری جهان را به عهده داشت. بنابر این، این وقت است که لبنان جزئی از محیط‌اش می‌شود. این دولت در پیشبرد امور مردم خود فارغ از تبعیضات بر اساس مذهب و مکتب فکری و در تمام عرصه‌ها: پزشکی، تعلیم  و تربیه،‌ اشتغال وغیره موفق خواهد بود و این کشور را از زیر بار قرضه‌های سنگین، ظرفیت‌های فساد و اختلاس نجات خواهد داد؛ سرک‌ها، برق و آب برای همه بدون تبعیضات فرقه‌گرایانه تضمین خواهد کرد و مردم همه‌گی با هم برابر خواهند بود؛ هیچ تفاوتی بین یک عرب و غیرعرب، غیر از تقوی وجود نخواهد داشت.

زمانی‌که تمام این‌ها را درک کنیم، استقلال به‌دست می‌آید و برای لبنانی کار کنیم که به اصل‌اش برگردد، سرزمینی از شام. بعد از آن ما از ثبات و خوشبختی لذت خواهیم برد، تحت دولت خلافت راشده‌ی ثانی برمنهج نبی اکرم صلی الله علیه وسلم که با قانون الله سبحانه‌و‌تعالی حکومت می‌شود و دست فساد و مفسدین را قطع می‌کند. این به توفیق الله سبحانه‌و‌تعالی نزدیک است و در آن روز مردم با گرفتن استقلال از غرب کافر و پیروانش مسرور خواهند شد؛ کسانی‌که توسط غرب منحیث حکام و سیاسیون ما تعیین شده اند و مردم ظهور یک دولت جهانی را جشن خواهند گرفت که وسعت آن از اندونیزیا در شرق تا اسپانیا در غرب خواهد بود.

شیخ داکتر محمد ابراهیم
 رئیس دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه لبنان

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه