سه شنبه, ۰۷ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۱۰م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

طالبان بار دیگر ولایت غزنی افغانستان را مورد حمله قرار دادند

(ترجمه)

نیروهای طالبان بار دیگر به  ولسوالی جاغوری امن ترین ولسوالی شهرغزنی حمله نموده و آن جا را تصرف نمودند. در گذشته نیز بخاطر تصرف این شهر میان طالبان و حکومت رقابت‌هایی صورت گرفته بود. این یکی از چندین مناطقی است که بعد از سقوط، دوباره محاصره گردیده و طالبان از آن بیرون رانده می‌شوند. در نتیجه این حملۀ طالبان، ۱۳ سرباز افغانی کشته شده و ۱۳ تن دیگر نیز زخمی شده‌اند. طالبان در بیانیه‌ی اعلان داشتند که ۱۸ تن در نتیجه حمله کشته شده‌اند و آنها بر قسمت بزرگی از ذخایر اسلحه در منطقه دست یافته‌‌‌‌اند.

معلوم نیست که هدف از این حمله آمادگی برای تصرف دوباره شهر غزنی است یا هم تلاش ساده‌ای برای مجبور ساختن نیروهای امنیتی جهت برگشت به صفوف جنگ؟ ولی این کاری‌ست که سایر مناطق کشور را در معرض خطر قرار می‌دهد. هم‌چنان مسئولین امنیتی افغان می‌گویند که آنها نیز در هنگام جنگ خسارات زیادی را به صفوف طالبان وارد ساخته‌اند.

طالبان مناطق زیادی را در اطراف این ولایت به تصرف خود در آورده و در تصرف تعدادی از مناطق کشور نیز پیروز گردیده‌اند چیزی که باعث برگشت ارتش به صفوف جنگ شده است. بعد از سپری شدن هفده سال جنگ، امریکا نسبت به سال‌های گذشته ضعیف‌تر و طالبان هم نسبت به گذشته قوی‌تر شده است.

ذبیح الله رضوان

ادامه مطلب...

صندوق بین‌المللی پول(IMF) را کنار بگذارید و به راه‌اندازی کمپاین خلافت دست یازید Featured

(ترجمه)

حزب التحریر-ولایه پاکستان کمپاین بزرگی را از طریق روابط، اعزام هیئت‌ها، مظاهره‌ها و رسانه‌های اجتماعی در خصوص ردِّ صندوق بین‌المللی پول(آی ایم ایف) راه‌اندازی می‌کند. این‌که چرا حزب التحریر به این امر مبادرت ورزید؛ مسئلۀ مهم این‌ بود که تیم آی ایم ایف در 7 نومبر به هدف مذاکراتی مبنی بر وام‌های بیشتر با درنظرداشت شرایط و منافع خاص خودشان وارد پاکستان گردید. با توجه به ادعای وزیر مالیۀ پاکستان، دولت با شرایطی‌که در مخالفت با منافع این کشور قرار داشته باشد، به هیچ عنوان نمی‌پذیرد، یک امر بیهوده است؛ چون واقعیت امر این است که آی ایم ایف جز معصیت و افزایش فقر چیزی دیگری به این کشور وارد نمی‌کند. منافع آی ایم ایف در وام‌هایش نهفته است، به این مفهوم که کشور‌ها مکلف اند تا مطابق به اصول سودی این صندوق؛ علی‌الرغم سرمایۀ اصلی، سود معینۀ آن را چند برابر بپردازند. با این‌حال رژیم این کشور با این مسئله موافقت نشان می‌دهد، در حالی‌که الله سبحانه‌‎و‌تعالی می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ* فَإِن لَّمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ ۖ وَإِن تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ﴾

 [بقره :٢٧۸-۲۷٩]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! از(مخالفت فرمان) الله بپرهیزید و آنچه از(مطالبات) ربا باقی مانده(بدون کدام نوع سودی) رها کنید؛ اگر ایمان دارید! اگر (چنین) نمی‌کنید، بدانید الله و رسولش، با شما پیکار خواهند کرد! و اگر توبه کنید، سرمایه‌های شما، از آنِ شماست(اصل سرمایه، بدون سود)؛ نه ستم می‌کنید و نه بر شما ستم وارد می‌شود.

بناءً آی ایم ایف خواستار خصوصی‌سازی چیزی است که اسلام آن را به عنوان ملکیت عامه قرار داده است؛ مانند نفت، گاز و مواد معدنی. در کنار این، رژیم این کشور می‌خواهد موارد مذکور را خصوصی سازی نماید؛ در حالی‌که با انجام این کار مردم عامه باوجودی‌که در اندک‌ترین مفاد شریک اند از حقوق‌شان محروم می‌شوند. رسول الله ﷺ می‌فرماید:

«الْمُسْلِمُونَ شُرَکَاءُ فِي ثَلاثٍ الْمَاءِ وَالْكَلَأِ وَالنَّارِ»

(رواه ابو داود)

ترجمه: مسلمانان در سه چیز شریک اند؛ آب، آتش(انرژی) و چراگاه.

آی ایم ایف می‌خواهد تا روپیه مبتنی بر دالر بوده و ارزش‌اش را از دست بدهد که این امر منجر به افزایش بیش از حد قیمت‌ها می‌گردد. با این وجود، رژیم بجوا-عمران خواستار این است که روپیه ارزش‌اش را در برابر دالر از دست بدهد. در حالی‌که رسول الله ﷺ پشتوانۀ واحد پولی دولت اسلامی را در مدینه طلا و نقره تعیین کردند که این امر در طول قرن‌ها حاکمیت اسلام، قیمت‌ها را ثابت نگهداشته بود.

ای مسلمانان پاکستان! آگاه باشید که در معصیت و نافرمانی الله سبحانه‌و‌تعالی هیچ گونه خیر و برکتی نهفته نیست. هیچ‌گونه تفاوتی به اصطلاح در پاکستان جدید و پاکستان دیروز نیست، بلکه همه در مسیر اطاعت احمقانه از کفار گام نهاده اند. فلهذا با شباب حزب التحریر-ولایه پاکستان کنار آمده و در خصوص ردِّ آی ایم ایف به همراه وام‌ها، منافع و شرایط سودی آن با آن‌ها هم‌صدا شوید و همراه با این کاروان به خاطر احیای دوبارۀ خلافت اسلامی برمنهج نبوت که تطبیق کنندۀ اسلام بدون هر‌گونه سازش و تعامل می‌باشد تا شهروندانش را از مفاد و مزایای سرزمین‌هایش حسب رضایت الله سبحانه‌و‌تعالی مستفید سازد، تلاش به خرچ دهید تا اسلام را قضیه سرنوشت تمام امت گردانید.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

تونس در حال غرق شدن در گرداب فساد و آیا کسی هست که به فریاد آن برسد؟!

(ترجمه)

این روزها تونس وضعیتی را سپری می‌نماید که هشت سال قبل می‌گذراند. از اینرو فساد، ظلم، فریبندگی و فقر بیداد می‌نماید، ثروت‌های این سرزمین از طریق دزدانِ با نفوذ برای بیگانه‌گان داده می‌شود؛ همان طوری‌که هشت سال قبل در آن برهۀ زمانی ظلم سیاسی و فساد اخلاقی به تمام اشکال حکم فرما بود و مردم را از انجام شعائر دینی به شکل درست‌اش جلوگیری می‌کردند. ظلم سیاسی بالای گروهای اسلامی تحمیل شده و افراد زیادی از این گروه‌ها راهی زندان شدند، قدرت و حکومت این سرزمین و سرنوشت مردم به دست مشتی از دزدان چپاول‌گر و حیله‌گر با نفوذ  افتاده بود و مردم همه زبون و خوار شده بودند، این وضعیت به حدی‌ بالای مردم فشار وارد کرده بود که جامعه را به سوی یک انقلاب حتمی می‌برد تا بالآخره این وضعیت منجر به انقلاب و دیگرگونی گردید و این انقلاب مانند طوفان به وزیدن گرفت که در نتیجۀ آن بن علی از قدرت کشیده شد.

اما متأسفانه که ریشه‌های فساد وابسته به بن علی و اطرافیان آن از بنیاد کنده نشد، ریشۀ فساد و اطرافیانی‌که در حقیقت‌ به نیروی استعماری وابسته بود که در این برهۀ زمانی غرب استعمارگر کافر توانست از طریق بعضی احزاب سیاسی و شخصیت‌های گمراه و فساد پیشه‌ای که ادعای حرص بر حفظ وطن، هموطنان و اصلاح جامعه را داشتند، تونس را به عنوان یک مزرعه و کشتزار خویش نگهدارد؛ کشتزاری‌که ثروت‌های آن را برباید و مردم را از تغییر اساسی نظام دور سازد؛ تغییر اساسی‌ای ‌که پیوند به فرهنگ مردم تونس و تاریخ پر افتخارشان دارد. از اینرو غرب استعمارگر کافر توانست که بعضی از شخصیت‌های فساد پیشه و جنایتکار را بر اریکۀ قدرت بنشاند که در زمان بن علی غرق فساد بودند؛ مانند: "باجی سبسی" و امثال آن. غرب توانست چنین اشخاصی را از طریق احزاب سیاسی مانند "حزب فریاد تونس، حرکت بیداری " وغیره بر سر قدرت آورد.

بعد از هشت سال از گذشت انقلاب تونس، امروز بار دوم کشتی تونس در حال غرق شدن در دریائی پر موج فساد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی است که تمام لایه‌های جامعه را فرا گرفته است. روی این ملحوظ، به بعضی از موارد فساد در تونس و راه نجات از این مشکلات اشاره خواهیم نمود تا مردم مسلمان تونس بتوانند از لجنزار مصیبت بار و بلاهای این فسادها خود را نجات دهند:

1. عدم ثبات سیاسی و رقابت‌های کشنده به خاطر به دست آوردن چوکی‌های ناپایه‌دار یکی از این فسادها است. معلوم است که کشمکش‌های سیاسی داخل تونس، بالای چوکی‌ها و کسانی‌که بر این چوکی‌ها قرار می‌گیرند، صورت گرفته، چنانچه این کشمکش‌ها در بین خود حزب فریاد تونس به میان آمده و این حزب به دو بخش تقسیم شده است: جناحی است که باجی سبسی آن را رهبری می‌نماید و جناحی دیگر آن را یوسف شاهد رهبری می‌کند، هم‌چنان حرکت بیداری در زیر چتر این حزب بر دو بخش تقسیم شده و به این ترتیب این حزب از وزنه و رنگ مشخصی بر خوردار نبوده و به مسایل سیاسی و فکری که بر گرفته از اسلام باشد ارتباطی ندارد.

2. کثرت حکومت‌ها و تغییرات سیاسی از جمله عوامل فساد تونس است؛ چنانچه از سال ۲۰۱۰م یعنی از زمان انقلاب تونس تا حالا سه رئیس جمهور و هشت حکومت رد و بدل شد، بدون این‎که این رؤسا و حکومت‌ها کمترین نقشی در پایان دادن فساد داشته باشند.

3. خصوصی‌سازی شرکت‌ها و نهاد‌های دولتی به خاطر موافقۀ گرفتن قروض از صندوق جهانی یکی دیگری از عوامل فساد است، چنانچه حکومت تونس خصوصی‌سازی تقریباً ۱۵ نهاد دولتی را تا سال ۲۰۲۰م یکی از اهداف خود تعیین نموده است. شاهد یوسف نخست وزیر تونس گفت: «فروش شرکت‌های دولتی راه‌حل تمویل میزان کسر بودجه است.» هم‌چنان در سخنرانیی که وی در پارلمان این کشور داشت، نیز افزود: «کسر بودجۀ شرکت‌های دولتی به ۲.۷۲ میلیارد دالر رسیده است.» وی تأکید کرد که: «دولت تصمیم فروش شرکت‌های فعال در بخش‌های حیاتی؛ مانند: شرکت‌های برق، گاز و توزیع آب را ندارد.»

از اینرو این خصوصی‌سازی به معنی بخشیدن ثروت‌ها و دارائی‌های مردم تونس به شرکت‌های بیگانه است؛ شرکت‌های که مستقیم و یا غیرمستقیم به اجانب و بیگانه‌گان ارتباط دارند. خصوصی‌سازی شرکت‌ها تمام این سر زمین را به دست طبقۀ فاسد و استفاده‌جوی خاصی قرار داده که با سرنوشت مردم بازی می‌نمایند؛ طبقه‌ای که داشته‌های سرزمین تونس را ربوده و مردم را به بحران‌های پی در پی مواجه ساخته است؛ اینک بعد از هشت سال سقوط دوبارۀ تونس در پرتگاه نابودی در سایۀ دروغ‌های سیاسی و فریبکاری احزاب سیاسی قرار می‌گیرد. پس مردم تونس باید بدانند که کشتی تونس در این دریائی فاسدی‌که فساد آن از هر طرف موج‌های خروشان دارد، به کدام طرف در حرکت است؟!

مثال مردم تونس با این فساد هدف‌‌مندانه و برنامه‌ریزی شده، مانند کشتی است که در طبق بالای آن انسان‌های جاهل و فساد پیشه قرار می‌گیرند و می‌خواهند این کشتی را بشکافند تا کسانی‌که در آن کشتی هستند، غرق شوند؛ در حالی‌که خودشان در این کشتی سوار اند. رسول الله صلی الله علیه وسلم این واقعیت را تشبیه نموده و می‌فرماید:

«مَثَلُ الْقَائِمِ عَلَى حُدُودِ اللَّهِ وَالْوَاقِعِ فِيهَا؛ كَمَثَلِ قَوْمٍ اسْتَهَمُوا عَلَى سَفِينَةٍ، فَأَصَابَ بَعْضُهُمْ أَعْلَاهَا، وَبَعْضُهُمْ أَسْفَلَهَا، فَكَانَ الَّذِينَ فِي أَسْفَلِهَا إِذَا اسْتَقَوْا مِن الْمَاءِ مَرُّوا عَلَى مَنْ فَوْقَهُمْ، فَقَالُوا: لَوْ أَنَّا خَرَقْنَا فِي نَصِيبِنَا خَرْقاً وَلَمْ نُؤْذِ مَنْ فَوْقَنَا، فَإِنْ يَتْرُكُوهُمْ وَمَا أَرَادُوا هَلَكُوا جَمِيعاً، وَإِنْ أَخَذُوا عَلَى أَيْدِيهِمْ نَجَوْا وَنَجَوْا جَمِيعاً»

 (رواه بخاری)

ترجمه: کسی‌که حدود الله(سبحانه وتعالی) را جاری می‌سازد و کسی‌که در آن قرار می‌گیرد، مانند قومی است که بالای یک کشتی قرعه می اندازند، بعضی شان بر طبقۀ بالای قرار می‌گیرند و بعضی شان بر طبقۀ پائین، آنانی‌که بر طبقۀ پائین قرار می‌گیرند وقتی طلب آب می‌کنند، از طبقۀ بالای می‌گذرند و با خود می‌گویند: اگر ما طبقۀ پائین را سوراخ کنیم تا کسانی‌که در طبق بالا هستند اذیت نشوند، بهتر خواهد بود، اگر افرادی‌که بر طبقۀ بالا هستند، از این تصمیم افراد طبقۀ پائین جلوگیر نکنند، یقیناً کشتی حامل شان غرق شده و تمام سرنشینان آن هلاک می‌شوند و اگر افراد طبقۀ بالا مانع افراد طبقۀ پائین شوند، همۀ شان نجات پیدا می‌کنند.

بلی، تعدادی بر طبقۀ بالای کشتی تونس قرار گرفتند که عبارت از همان افراد رد اول دستگاه حکومتی است و تعدادی بر طبقۀ پائین کشتی تونس قرار دارند که رعیت دستگاه حکومتی است و همۀ شان از هر طرف به شکافتنِ کشتی شروع کرده و اگر اوضاع به همین حالت ادامه داشته باشد، کشتی تونس در دریای فساد و نابودی چپاول‌گران و مافیای سازمان یافته غرق خواهند شد؛ چپاول‌گران و مافیائی‌که از پیروان و همکاران بن علی بوده و در میان اقشار جنایتکار سیاسی جا گرفتند.

حالا زمانی فرارسیده که مردم مسلمان تونس، دست این جنایتکاران مفسد‌ را که در پی غرق نمودن تونس هستند، بگیرند و دست جنایتکاران ابلهی‌که مزدور دولت‌های کفری و یهود اند، حالا زمان آن فرارسیده که مخلصین تونس به اطراف مردم با غیرت، شریف و امین مسلمان تونس جمع شوند، کسانی‌که در فکر عزت یافتن مردم، امت و دین بزرگ الله سبحانه وتعالی می‌باشند. آیا بار دیگر در تونس انقلابی خواهد شد که افراد رد اول مفسد را به زیر کشیده؛ ولی ریشه‌های فساد را باقی بگذارند تا در این سرزمین خوش‌گذرانی کرده و بقایای درخت فساد را بار سوم رشد داده و جای اسلاف فاسد شان را پس بگیرند؟!

آیا مردم مسلمان تونس باز هم بر همان شیوۀ سابق دست به انقلابی می‌زنند که بخشی از فساد و ظلم اقتصادی و بخش‌های از استبداد را به زیر کشند؛ ولی دین، عقیده و فکر با ارزش‌شان را فراموش کنند و آن را در عرصۀ تطبیق نگذارند و بر نظام‌های کفری در سرزمین اسلامی راضی گردند؟! آیا به راه‌حل‌های سازش‌گرایانه و نمایشنامه‌های دروغین و فریب‌کارانه راضی می‌شوند؟! تغییری‌که ظاهراً تغییر؛ اما در واقعیت تغییری نباشد، چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

«لَا يُلْدَغُ الْمُؤْمِنُ مِنْ جُحْرٍ وَاحِدٍ مَرَّتَيْنِ»

(رواه بخاری)

ترجمه: مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمی‌شود.   

بلی، مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمی‌شود، پس مردم با غیرت تونس این بار با از بین بردن رموز فساد و زیرپا کشیدن این حکام مزدور اکتفا نکرده؛ بلکه لازم است که این بار تمام اسباب و ریشه‌های فساد را از اساس بخشکانند تا از این تاریکی و ظلمت بیرون گردند، چنانچه موسی بن نصیر، عقبه بن نافع، طارق بن زیاد و دیگر قهرمانان مخلص شان قهرمانی آفریدند.

بر مخلصین سیاسی از مردم تونس خضراء لازم است تا نظام حاکم تونس را که مانند جامۀ بدبو و نجس است، به طور ابد از خود دور ساخته و جامۀ زیبای درخشان اسلام­، لباس بزرگی، شرف و عزت را بر تونس بپوشانند. بلی، مردم تونس نواده‌گان صحابۀ قهرمان و فاتح هستند، آن‌ها فرزندان زیتونه و قیروان می‌باشند، آن‌ها سزاوار خیر بر مبنای خیر می‌باشند، پس باید فرزندان بیدار تونس اعم از سیاسیون و فرزندان مخلص شان در اردو، دست این کودکان میدان سیاست را گرفته و از سرزمین پاک و پاکدامن تونس دور سازند، چنان‌که علوفۀ هرزه و بی ثمر از زمین حاصل خیز دور ساخته می‌شود.

این فریاد آتشینی است از اعماق قلب‌مان برای مردم مسلمان تونس که این بار بر اساس ایمان در برابر فساد استاده شوند؛ به اساس فکر پاک، عقیده، تاریخ و فرهنگ شان تا بار دیگر تاریخ زرین و شگوفای شان را باز گردانده و پیام حق را به تمام شمال افریقا برسانند، شمال موسی بن نصیر و طارق بن زیاد. از الله سبحانه وتعالی مسئلت داریم که به زودترین فرصت مردم مسلمان ما را در تونس پیروز گرداند.

برگرفته از جریدۀ الرایه

نویسنده: حمد طیب

ادامه مطلب...

تنظیم همایش انتخاباتی تحت عنوان "محفل شکرانه" در واقع نیرنگ حاکم ظالم مثل شیخ حسینه است

پس، ای رهبران علما! چگونه شما از کسی‌که علما را به قتل رسانده اظهار قدرانی کنید؟

(ترجمه)

روز یکشنبه به تاریخ ۴ نومبر ۲۰۱۸م، بخاطر قدردانی برای به رسمیت شناختن سند درجۀ "عالی" مدرسۀ قومی معادل ماستری در مطالعات اسلامی و زبان عربی، حکومت بخاطر حمایت از این سند تظاهرات افتخاری را در "سهراوردی عديان" برپا کرد. ‏در ضمیمۀ سیاست‌های انتخاباتی، شیخ حسینه از فرصت طلایی برای بدست آوردن رأی علماء استفاده نموده و بخاطر خاک انداختن در چشم مردم عام حمایت‌‌اش را از علماء نشان داد. حسینه می‌خواست که هرگونه مصلحت و منافع عامه را نادیده بگیرد و به همین ملحوظ در یک فرمان ناگهانی، امتحانات "JSC" و "JDC" به تأخیر افتید که بالای ۲.۶۸ میلیون شاگرد تأثیر گذاشت.  ‏فکر و چشم مردم با بصیرت واضح می‌تواند درک کند که حسینه این افتخار را به سند مدرسۀ قومی؛ نه بخاطر مسئولیت در برابر علماء داده، بلکه برای از بین بردن برچسب "قاتل علماء" علیه خودش و بخاطر کسب حمایت علماء در انتخابات پیش‌رو برای این‌که دوباره در اریکۀ قدرت بنشیند، داده است. ‏در نتیجه، بهره‌برداری سیاسی از شناخت این سند مدرسۀ قومی توسط راه‌اندازی تظاهرات انتخاباتی‌ علماء و آن را به "محفل شکرانه" به تصویر کشیدن در واقع این نیرنگ زهراگین حاکم ظالم مثل حسینه است.

در نظام دموکراتیک، این ترفند فریب، نیرنگ و بهره‌برادری قبل از انتخابات بسیار واضح نمایان می‌شود. ‏از سوی دیگر نخبگان "حزب ملی‌گرایی بنگله‌دیش و حزب عوامی" با استفاده از احساسات مردم در دادن وعده‌های دروغین به مردم باهم سبقت می‌کنند. ‏آن‌ها کمپاین‌های انتخاباتی خود را یا با ادای حج عمره و یا هم با زیارت قبور صوفیان آغاز کردند ‏و هرگاه آنان در اریکۀ قدرت رسیدند، بعداً تمام وعده‌های خود را فراموش می‌کنند و در جنگ کفار صلیبی امپریالیست‌ها علیه اسلام اشتراک می‌کنند و بربرین و وحشیگری را نه تنها بر علماء؛ بلکه بر تمام جمعیت کشور روا می‌دارند.

ای رهبران علما! از کی شما اظهار قدرانی می‌کنید؟ ‏آیا شما وحشیگری واقعۀ شلپا چتر(Shalpa Chattar) را فراموش کرده اید که از خون برادران‌تان دریا جور شده بود؟ به رسمیت شناختن سند شما که بخاطر آن شما اظهار سپاسگزاری می‌کنید؛ در اصل حق شما است که این حکام سیکولر در طول دهه‌ها شما را از آن محروم کرده بودند و باید آنان از شما طلب مغفرت و بخشش کنند، نه این‌که شما از آنان اظهار قدرانی کنید! بجای این‌که شما بخاطر مطالبۀ مجازات برای قتل برادران‌تان علیه او متحد می‌شدید، شما چگونه و به کدام غیرت فکر اظهار قدرانی را برای حسینه خائن کردید؟ ‏چرا شما فکر می‌کنید که شما نیاز به سرپرستی و قیمومت از این دو حزب سیکولر: "عوامی و حزب ملی‌گرایی بنگله‌دیش" را دارید؟ آیا شما ندیدید که چگونه آنان با تواضع و فروتنی بخاطر کسب دعا‌ و حمایت شما در هر انتخابات تلاش می‌کنند، مگر بی‌درنگ بعد از این‌که در اریکۀ قدرت رسیدند، شما را فراموش می‌کنند؟ هرگز به حزب عوامی و حزب ملی‌گرایی بنگله‌دیش اجازه ندهید که بخاطر رسیدن به قدرت از شما استفاده کند! ایمان تان را بخاطر منابع بی‌ارزش این جهان نفروشید و هیچ‌گاه تکلیف شرعی‌تان را که گفتن حق است، متوقف نکنید.

﴿إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَيْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ لَا خَلَاقَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلَا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾

[آل عمران: ۷۷]

ترجمه: ‏‏کسانی‌که پیمان الله(سبحانه‌و‌تعالی) و سوگندهای خود را به بهای کمی(از مادیات و مقامات دنیوی هر اندازه هم در نظرشان بزرگ و سترگ جلوه‌گر شود) بفروشند، بهره‌ای در آخرت نخواهند داشت و الله(سبحانه‌و‌تعالی) با ایشان در آخرت(با مرحمت) سخن نمی‌گوید و به آنان در قیامت(با محبت) نمی‌نگرد و ایشان را(از کثافات گناه) پاک نمی‌سازد و عذاب دردناکی دارند.‏

ای عالمان، کی‌ها عزیز و محترم هستند! زمانی‌که مردم این ملت ناامید شوند و بخواهند نه تنها از حکومت حسینه؛ بلکه از نظام دموکراتیک سیکولری خود را برهانند؛ ‏وظیفۀ شما به حیث وارثین پیامبران، همانا دعوت مردم به سوی اقامۀ خلافت راشدۀ ثانی برمنهج نبوت است، نظامی‌که از جانب الله سبحانه‌و‌تعالی برای بشریت نازل شده است. ‏بدانید که خلافت این پالیسی تعلیمی سیکولری را باطل خواهد کرد که در میان برنامه‌های درسی، شهادت‌نامه‌ها و میان شغل مردم فرق را به وجود آورده است و پالیسی واحد تعلیمی را به اساس عقیدۀ اسلامی تطبیق خواهد کرد و هیچ‌ گروه خاص تعلیمی دیگر در انتظار پارلمان نخواهد بود تا قانونی را برای به رسمیت شناختن‌شان وضع کند‌. لذا مردم نیازی نخواهند داشت تا بخاطر رفع نیازمندی‌‌های اساسی‌شان مانند تعلیم و وظیفه به سوی حکام بروند، چون وجیبۀ شرعی خلیفه است تا تمام ضروریات اساسی شهروندان را فراهم کند. ‏

علاوه بر این، خلیفۀ مسلمین حسینه را بخاطر جرم قتل برادران‌تان به سزای اعمالش می‌رساند. فلهذا در مبارزۀ فکری و سیاسی تان برای از بین بردن حکومت حسینه و به اصلاح نظام دموکراسی، و تأسیس مجدد خلافت راشدۀ ثانی برمنهج نبوت تحت قیادت حزب التحریر، سستی نکنید. مبادا بیم هر حاکم یا شخص ظالم و استبدادگر شما را از گفتن حق و ایستادن در پشت حق باز دارد! وعید پیامبر ﷺ را در حق تان بیان می‌کنیم:

«أَلاَ لاَ يَمْنَعَنَّ أَحَدَكُمْ هَيْبَةُ النَّاسِ أَنْ يَقُولَ بِحَقٍ إِذَا رَآهُ أَوْ شَهِدَهُ، فَإِنَّهُ لاَ يُقَرِّبُ مِنْ أَجَلٍ وَلاَ يُبَاعِدُ مِنْ رِزْقٍ أَنْ يَقُولَ بِحَقٍّ أَوْ يُذَكِّرَ بِعَظِيمٍ»

(رواه احمد، ابن حبان، ابن ماجه)

ترجمه: مبادا بیم از مردم شما را با آن‌که حق را می‌بینید و مشاهده می‌کنید، از گفتن آن باز دارد؛ زیرا یادآوری و شهادت دادن برای حق، در اجل و رزق تان‌ تعجیلی به بار نمی‌آورد.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر ولایه بنگله‌دیش

ادامه مطلب...

﴿...وَقَدْ مَكَرُوا مَكْرَهُمْ...﴾

ترجمه: (...آنان نهایت نیرنگ‌شان را به کار گرفتند...)  چه باید کرد؟

(ترجمه)

جنبشی‌که از تونس آغاز و به مصر، لیبیا، یمن و به سرزمین شام رسید، خود گواه روشن وحدت عملی امت اسلامی می‌باشد. امت در برابر تمام اقدامات و سیاست‌های سرکوب‌گرانه‌ای که دولت‌های مزدور به حمایت کفار استعمارگر غربی داشتند، ایستاد؛ سیاست‌هایی‌که دست و بال امت را در سیاه‌چاله‌های از ذلت و خواری بسته، مانع بیداری و بازگشت شکوه و عزت آن  شده بود؛ سیاست‌هایی‌که امت را در گروگان غرب قرار داده و باعث غارت سرمایه‌ها، منابع و تولیدات آن می‌باشد.

امت با جمعیت‌های بزرگی در برابر دولت‌ها ایستادگی و راه‌پیمایی‌های بزرگی را راه‌اندازی نمود. در ابتدا گمان می‌رفت که خواسته‌ی امت تنها اعتراض به سیاست‌های ظالمانه‌ی دولت‌ها بوده و این تنها دلیل تجمعات مردمی می‌باشد تا اینکه دیری نگذشته برای همگان واضح گردید که امت در جستجوی هویت گم شده‌ی خود می‌باشد. واضح گردید که امت ذلت خواری را رها کرده و دیگرتسلیم سیاست‌های استعمار و مزدورانش نبوده و به دنبال هویت واقعی خود که عبارت از هویت اسلامی آن است، می‌باشد.

این حرکت‌ها و تجمعات مردمی و تفاعل آن با اوضاع، هر روز بیشتر از قبل می‌شد، هرچند که قربانی‌هایش افزایش می‌یافت، سقف خواسته‌هایش نیز بلندتر و بلندتر می‌رفت. بناءً کفار غربی از این وضعیت وحشت نموده و با جنایت‌کاران کینه توز، به توسل به عذاب‌های گوناگون مانند قتل، حبس و تبعید، در صدد جلوگیری از نایل شدن امت به هدفی‌که مشتاقانه در تلاش به دست آوردن آن بودند، بر آمد.

غرب سراسیمه به هر دری در آمد، کنفرانس‌های زیادی را برگزار نمود، توطئه‌ها و دسیه‌های گوناگونی را در دست گرفت، نقشه کشید، تله و دام گذاشت؛ نشست‌ها و سازمان‌های زیادی را تشکیل داد تا اینکه امت را از رسیدن به هدف مورد نظرش باز دارد؛ زیرا این حرکت‌ها نفوذ آن را در سرزمین‌های اسلامی به تهدید مواجه می‌نمود تا اینکه مهار انقلابیون بهار عربی را با تمام حجم و خواسته‌هایی‌که داشتند، در دست گرفته، انقلاب را از هدف اساسی آن منحرف ساخت؛ هدفی‌که آن‌ها را بر خروج علیه ظالمین جنایتکار واداشته و ظالمینی‌که زهر قتل، ویرانی و عذاب‌های تلخ زندگی را بر آن‌ها چشانده بود.

بلی، دلیل آنچه که برای غرب جنایت‌کار، این امکان را داد تا انقلاب‌های بهار عربی را از هدف اساسی آن‌ها منحرف سازد، نداشتن برنامه‌ی مبتنی بر کتاب الله سبحانه وتعالی و سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم بود؛ برنامه‌ای که از هسته‌ی عقیده‌ی امت نشأت یافته و امت از طریق حاکم نمودن شریعت پروردگارش به‌وسیله‌ی آن برای نایل شدن به شکوه و عظمت شأن خود، همیشه قربانی داده؛ اما این انقلابیون چنین برنامه‌ی نداشته اند. یکی دیگر از دلایل انحراف انقلاب‌ها این بود که ضوابط مشخصی برای انقلاب تعیین نشده بود، مثلاً: انقلابیون بر اساس یک راهکار عملی مشخصی عمل نمی‌نمودند و بر مسیری‌که امت بطور متیقن در آن قدم بگذراد، هیج راهنمایی نصب ننمودند تا اینکه امت را به رسیدن به هدفی‌که با ارزش‌ترین‌هایش برای رسیدن به آن قربانی کند، مطمئن نساخته بودند.

عدم تصویب ضوابط انقلاب و عدم وجود چنین برنامه‌ای بود که غرب جنایت‌کار توانست انقلاب را در تونس، لیبیا، مصر، و یمن در هم پیچیده و آن را به زانو در آورده، امت را به چنگال نظام‌های سرکوب‌گر و شکنجه‌های مهلک آن بر گرداند؛ نظام‌هایی‌که شریعت الله سبحانه وتعالی در آن‌ها زیر پای شده و در جنگ علیه دعوت‌گران به سوی تطبیق آن قرار دارد.

انقلاب مقدس شام  از همان بدو آغازش به دلیل قوت شعارها و حجم بزرگ تظاهرات‌های بیرون از سیطره‌ی غرب، از هر انقلاب دیگری هدفش واضح‌تر بوده و در به تهدید مواجه کردن جاه‌طلبی‌های غرب و به صدا در آوردن خطر برای آن، جسورانه‌تر عمل نموده است. شعارهای این انقلاب این‌ها بودند: "يا الله ما لنا غيرك يا الله(یا الله جز تو کسی را نمی‌خواهیم)، لن نركع إلا لله(در مقابل هیج کس جزء الله سرتسلیم فرو نمی‌آوریم) و هي لله هي لله لا للسلطة ولا للجاه(خواست ما تنها رضایت الله سبحانه وتعالی است؛ نه قدرت و منصب.)" علاوه بر آن شعارهای بسیار دیگری را نیز سر می‌دادند که هدف‌شان را واضح‌تر می‌ساخت؛ مانند: "قائدنا للأبد سيدنا محمد(رهبر ما تا ابد سرور ما محمد صلی الله علیه وسلم است)، الشعب يريد خلافة إسلامية(مردم خلافت اسلامی می‌خواهند) و في بلدي قد نطق الحجر لا أريد سوى عمر(در سرزمین من حتی سنگ‌هایش جزمانند عمر کس دیگری را نمی‌خواهد.)"

این نیرو به شعارهای را که سر می‌دادند و به تجمعات بزرگی که راه اندازی نموده بودند، جهان را در برخورد با خود در حیرت انداخته بود و ما بطور بسیار واضحی سردر‌گمی جهان را در این زمینه شاهد بودیم، تاجای که امریکا برای شکست دادن این انقلاب دولت‌های منطقه را به دو دسته تقسیم نمود. برخی از این دولت‌ها ادعای دوستی و همکاری می‌نمودند که خطرناک‌ترین نقشی را علیه انقلابیون بازی کردند، مانند: ترکیه ، قطر و سعودی، برخی دیگر از دولت‌های منطقه مانند: ایران، حزب آن در لبنان و روسیه، وظیفۀ شان کشتار، ویران‌گری و حمایت از ظالم و جنایتکار شام بود. مخصوصاً بعد از اینکه انقلابیون توانستند قسمت بزرگی از سرزمین شام را آزاد ساخته و به در وازه‌های دمشق برسند، جایی‌که مزدور جنایتکار امریکا خود را در آن پنهان کرده بود، چیزی‌که مقامات ایرانی و روسی نیز درین اواخر به آن اعتراف نموده اند و آخرین آن اظهاراتی می‌باشد که چند وقت پیش لاوروف ارائه داشت: «تغیر نظام از بیرون به وسیله‌ی اعتمام بر افراط‌گریان کاملاً یک تلاش ناموفق بود، نزدیک بود که دولت سوریه از هم متلاشی شده و خلافت تروریستی درین سرزمین ظهور کند تا اینکه به درخواست دولت سوریه مبتنی بر همکاری‌ها و اقدامات دیپلوماسی در چارچوب نشت‌های آستانه، روسیه بگونه‌ی مؤثری این سناریوی مرگبار را جلوگری نمود.»

پیش‌روی‌های انقلاب شام، امریکا را طوری سراسیمه نموده بود که در برگزاری کنفرانس‌ها و برنامه‌ریزی‌ها برای متقاعد کردن انقلابیون بر این که این اقدامات به نفع شان است، از هیچ عجله و سرعت عمل دریغ ننمود و این توطئه‌ها مواجه به شکست بود که  اوباما رئیس جمهور امریکا را وادار نمود تا قبل از ترک کاخ سفید اظهار بدارد که: «تعداد زیادی از موهای سرش را نشست‌های مربوط به انقلاب شام سفید نموده است.» و هم‌چنین اظهارات مشابه جان کری وزیر خارجه‌اش، که می‌گفت: «در طول حیات دیپلوماسی‌اش دوسیه‌ای پیچیده‌تر از دوسیه‌ای سوریه ندیده است.» بلی، موارد مانند این نشانگر حجم و قوت انقلاب شام می‌باشد.

اما نقشه‌ی غرب برای مدیریت و انحراف انقلاب شام این بود که انقلاب را از حرکت مردمی بودن به جناح‌های سیاسی و گروهای نظامی متعددی تبدیل نماید تا اینکه مدیریت و انحراف آن، برایش آسان شود. بنابر این، غرب طناب‌اش را هموار و مزدورانش را جمع آوری نمود و رهبران گروهای را غرق پول‌های کثیف سیاسی نموده، در عوض تصامیم شان را در دست گرفت. آن‌ها را وادار به مذاکرات و آتش بس‌های ساختگی نمود تا اینکه نظام را از سقوط نجات داده و انقلابیون را تحت نام کاهش تنش‌ها به پذیرش دسیسه‌ها وادار و نقشه‌ی کثیف که به وسیله آن مناطق تحت کنترول انقلابیون را تسلیم نظام جنایت‌کار نمود. بدین وسیله نظام در حال مرگ را به امبولانس نجات رساند، اطراف پایتخت را امن کرده و خطر را از آن دور نمود و نیز انقلاب را  در ساحات دور از مرگ گاه نظام در محاصره قرار داد.

حزب التحریر تنها رهبری‌که در مسیر درست قرار داشته و کسی‌که به آن اعتماد کند، هرگز ضرر نخواهد کرد. از همان ابتدای کاروزار انقلاب شام هم‌چنان انقلابیون و پس از آن گروه‌ها را از حیله‌گری غرب هشدار داده بود، نصیحت‌گر امینی برای امتی بود که به عزت‌اش حریص بوده و با تمام دل سوزی آن را نصیحت می‌نمود. تمام مصیبت‌هایی‌که بر سر انقلاب شام آمد، در مسیر کشف و بر ملا ساختن توطئه‌های غرب بر سر حزب‌التحریر نیز آمد، خویشتن را رهبری سیاسی پیش‌کش نمود که برنامه‌ی را از هسته‌ای عقیده‌ی امت اسلامی و برگرفته از کتاب الله سبحانه وتعالی و سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم حمل می‌نمود؛ این برنامه را تقدیم دست اندرکاران انقلاب از فعالان سیاسی، نمایندگان، متنفذین و گروه‌ها، نمود؛ به این بسنده نکرد؛ بلکه همیشه به ضرورت ضوابط مشخصی تأکید می‌کرد که بر اساس آن انقلاب بتوانند سیر خود را تکمیل نموده و به سرمنزل امن و امان و در مقام رضایت الله سبحانه وتعالی برسد؛ راه پیمایی‌ها و کمپاین‌های بزرگی را راه اندازی و امت را خطاب قرار داده نصیحت می‌نمود تا این ضوابط را به عنوان ستون‌های برای هدف خود بپذیرند.

 حزب از انقلابیون می‌خواست که به‌جز سقوط نظام از ریشه و اساس، چیزی دیگری را نپذیرفته، مبارزات را به سمت دمشق، مرگ‌گاه نظام بکشانند، روابط خود را با این دولت‌های مزدور قطع نموده و از نفوذ آن‌ها جلوگیری و طناب‌های را که برای در هم پیچیدن انقلاب هموار نموده اند، قطع نمایند، مخصوصاً پول‌ها و کمک‌های کثیف سیاسی‌که تصامیم گروه‌ها را ربوده و آن‌ها را از سقوط نظام در پناهگاه‌اش بازداشته است. نقش عمده‌ی این پول‌های کثیف برای خوش‌سازی حامیان، کشاندن جنگ به سمت گردن  دوستان انقلابی دیگر می‌باشد.

بلی، به نپذیرفتن غیر از اسلام به‌عنوان نظام سیاسی که بالای امت حکومت کند و به تأسیس خلافت بر منهج نبوت قربانی‌های ما ضایع نشده و قصاص مظلومین و مادران که فرزندان شان را از دست داده اند، گرفته می‌شود. کسانی‌که وسایل سرکوب‌گرانه و حیله‌گری‌های جهان، خانواده‌های شان را ویران نموده است، مردم شام جز بنای ضوابط و  چرخیدن گرد برنامه‌ی را که حزب‌التحریر پیشکش می‌نماید، چاره‌ای دیگری ندارند؛ برنامه‌ای که هدفی را متحقق می‌سازد که امت گرانبهاترین‌هایش را برای رسیدن به آن قربانی نموده است.

نویسنده: استاد محمد الحمصی ابوذر

ادامه مطلب...

حزب التحریر-ولایه بنگله‌دیش راه‌پیمایی‌هایی را علیه معاهدات خائنانۀ رژیم این کشور، که به هند اجازه می‌دهد از بنادر ما منحیث نقطه ترانزیتی‌اش استفاده کند، سازمان‌دهی کرد

(ترجمه)

حزب التحریر-ولایه بنگله‌دیش در همین جمعه به تاریخ ۲ نومبر ۲۰۱۸م، بعد از ادای نماز جمعه راه‌پیمایی‌هایی را در مساجد مختلف داکه بر ضد امضای معاهدات خائنانۀ رژیم حسینه سازمان‌دهی کرد، که هند را رسماً اجازه می‌دهد از بنادر بنگله‌دیش منحیث نقطه ترانزیتی‌اش استفاده کند. دولت مستبد و خائن حسینه این معاهده را به تاریخ ۲۵ اکتوبر ۲۰۱۹م به امضاء رساند، که طبق آن به هند اجازه می‌دهد تا از بنادر "منگولا و چیتاگونگ" منحیث نقطه حمل و نقل یا ترانزیتی استفاده کند تا برای تجارت به مناطق ایالات شمال شرقی هند دسترسی پیدا کند. ‏سخنگویان حزب در تظاهرات با آواز بلند چنین معاهده ضد دولتی قبل از انتخابات فراگیر را منحیت ورشکستگی سیاسی برچسپ زدند و گفتند که حکومت حمایت و اعتماد مردم‌اش را بخاطر استبداد، فساد و ظلم و ستم بی‌انتها از دست داده است. بنابر این، دولت برای این‌که دوباره قدرت را به دست بیاورد، هیچ سنگی را از جایش "بی‌جا" نخواهد کرد؛ مگر این‌که باداران خارجی خود را راضی بسازد. ‏این تنها یک‌ مثال از نادیده گرفتن امنیت ملی بنگله‌دیش است که رژیم بنگله‌دیش چنین بندر مهم ترانزیتی را به دشمن این مملکت تحویل می‌دهد. 

از سوی دیگر، رهبران "حزب ملی‌گرایی بنگله‌دیش(BNP) و حزب جاتیا اویکیا فرانت(Jatiya OikyaFront)"، که ادعا دارند خادمین این کشور اند، در واقع از نقش قدم‌های سیاست حسینه پیروی نموده و هم‌چنین بخاطر به دست آوردن قدرت سیاسی در تلاش حمایت سیاسی از عین منبع حسینه که شامل امریکا، انگلیس و هند است، می‌باشند و بدتر این‌که به بسیار بی‌شرمی در حصول اهداف سیاسی خود منافع امپریالیسم را شامل می‌سازند.

سخنگویان حزب هم‌چنان ابراز داشتند که در طول سه دهۀ اخیر شعار‌های عمدۀ حکام نخبه به اصطلاح سیاسیون دموکراتیک "حزب ملی‌گرایی بنگله‌دیش و عوامی" این بود. امپریالست‌ها تنها منابع قدرت دولت‌داری اند که این امر باعث شد بنگله‌دیش را به میدان بازی برای هند مشرک و امپریالیست‌های کافر مبدل سازد و با استفاده از این فرصت طلایی، توانستند دست‌های شیطانی خود را به موقعیت جغرافیای-سیاسی ما دراز کنند تا بتوانند تسلط خود را در منطقه گسترش داده، منابع استراتیژیک ما را در کنترول خود داشته، بهترین موقعیت اقتصادی را برای خود مهیاء و منافع سیاسی خود را تأمین بسازند.

در فرجام، سخنگویان حزب در مظاهره به تمام مسلمانان ندا زدند که سیاست‌های ورشکسته‌‌ای "جبهه جاتیا اوکیه، حزب ملی‌گرایی بنگله‌دیش و عوامی" و غلامان امپریالیست‌های کافر را کنار گذاشته و رد کنند و تحت رهبری مخلص حزب التحریر برای تلاش و جدوجهد بخاطر تأسیس مجدد خلافت راشدۀ ثانی برمنهج فعالیت نمایند. آن‌ها اذعان نمودند که تنها دولت خلافت اسلامی، امت مسلمه را از شر نفوذی امپریالیست‌های کافر در امان نگهداشته می‌تواند، و تمام معاهداتی که از سوی حکام ما همرای استعمارگران کافر بخاطر تأمین نفوذ خود‌ بر بالای ارتش، اقتصاد و منابع استراتیژیک ما امضاء شده بود، باطل قرار خواهد داد، و جنگی را بر اساس مجاهدت ثقیله و اردوی نیرومند و قوی برپا خواهد کرد تا خود را منحیت یک دولت متقدر و یکه‌تاز معرفی کند.

با ذکر تمام مطالب فوق در آخر چنین می‌گوییم که خلافت واقعی اسلامی به وجه احسن تمام منابع پهناور و قدرت این امت را تحت یک دولت واحد متحد خواهد کرد و گردن شبکه شیطانی عصر که شامل امریکا، انگلیس و هند اند، درهم خواهد شکست. الله سبحانه‌و‌تعالی می‌فرماید:

﴿وَلَنْ يَجْعَلَ اللهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً﴾

[نساء: ۱۴۱]

ترجمه: الله(سبحانه‌و‌تعالی) هرگز راهی را از کفار بر مؤمنان مسلط نکرده است.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه بنگله‌دیش

ادامه مطلب...

نگاهی به حوادث و رویدادهای جدید تصریحات غرب پیرامون پایان بخشیدن جنگ در یمن

نشست (203)تصریحات غرب پیرامون پایان بخشیدن جنگ در یمنمهمان برنامه: انجنیر محمود جرادات (ابو اسماعیل)مجری برنامه: استاد هیثم الناصر (ابو عمر)حزب التحریر-ولایه اردن

جمعه، 01 ربیع الاول 1440هـ.ق / 09 نوامبر 2018م

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه