پنجشنبه, ۰۹ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۱۲م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

پیمان امنیتی؛ پیمان ذلت و مرگ

  • نشر شده در سیاسی

امروز ـ 30 سپتمبرـ مصادف است با چهارمین سالروز امضای پیمان امنیتی میان افغانستان و امریکا. حکومت وحدت ملی این پیمان را در 24 ساعت نخست، در سال 2014 میلادی با امریکا به امضاء رساند. این پیمان یکی از ننگین ترین پیمان ها در تاریخ افغانستان است که صفحه‌ی دیگری از جنایات امریکا در این سرزمین را ورق زد. پیمانی که تعدادی آن را مایه خیر و صلاح مردم و یک دستاورد می دانستند و تأکید داشتند که با امضای این موافقت نامه افغانستان گام بزرگی را در جهت رشد و توسعه در عرصه های مختلف برخواهد داشت. اما تمام این آرزوها و خیا پردازی ها دروغ ثابت شد، هرچند، از اول هم معلوم بود که داشتن چنین دیدگاه اشتباه و حماقت سیاسی است.

اما سوال این جاست که این پیمان چقدر به نفع مردم افغانستان بوده و تا چه حد توانسته گره‌ از مشکلات مردم بگشاید؟

در آغاز باید به چند مورد اشاره کرد:

اول: پیمان امنیتی کابل-واشنگتن بزرگترین هدفش به میان آوردن امنیت و صلح و ثبات در افغانستان بود؛ اما با گذشت چهار سال نه امنیتی وجود دارد و نه هم صلح و ثباتی که مردم توقع آن را داشتند. این در حالی است که با گذشت هر روز بر دامنه‌ی جنگ و ناامنی افزوده می شود و رقم تلفات ملکی و نظامی در افغانستان اوج می گیرد. چنانچه، بر بنیاد آمارهای سازمان ملل، نزدیک به پنجاه هزار غیر نظامی بعد از امضای این پیمان در افغانستان کشته شده اند.

همچنان رقم تلفات نظامیان افغان نیز بعد از امضای این پیمان به مراتب بلند رفته و دلیل عمده آن قرار گرفتن نیروهای نظامی افغان در خط مقدم جنگ است. چنانچه بعد از امضای این پیمان، امریکا نیروهای نظامی خود را از میدان های جنگ بیرون کشید تا آتش جنگی را امریکا می افروزد، چوب سوخت آن نیروهای نظامی افغان باشند. چنانچه، گزارش اخیر روزنامه نیویارک تایمز می رساند که تلفات روزانه نیروهای امنیتی افغان 57 نفر می باشد.

دوم: گسترش ناامنی در نقاط مختلف افغانستان نیز از موارد دیگری است که می توان آن را به پیمان امنیتی کابل-واشنگتن نسبت داد. چنانچه، در ماده دوم این توافق نامه آماده است که "برای تقویت امنیت و ثبات در افغانستان، مبارزه با تروریزم، سهیم گیری در صلح و ثبات....تلاش صورت خواهد گرفت." اما بعد از گذشت چهارسال از پیمان امنیتی، نزدیک به 70 درصد خاک افغانستان خارج از کنترول دولت و در معرض تهدید قرار دارد. و با گذشت هر روز گراف ناامنی در نقاط مختلف در حال افزایش و دامنه آن در حال وسیع تر شدن است.

سوم: فقر و بیکاری یکی از مشکلات دیگری است که دامن گیر مردم افغانستان گردیده است. چنانچه، سروی اداره مرکزی احصائیه افغانستان نشان می دهد که بیش از 54 درصد مردم افغانستان زیر خط فقر بسر می برند. یعنی بیشتر از نصف جمعیت افغانستان ماهانه کمتر از 2 هزار و 60 افغانی در آمد دارند که با این مقدار درآمد به سختی می تواند شب و روز خود را سپری کنند. همچنان بر اساس آمار ارایه شده از سوی بانک جهانی، بیش از 2 میلیون نفر  که باید کار کنند، در افغانستان بیکار هستند. بیکاری معضلی که باعث شده جوانان با سرخوردگی و ناامیدی بخاطر پیدا نمودن کار این سرزمین را ترک گفته و با قبول نمودن انواع و اقسام مشکلات راهی کشورهای اروپایی شوند.

این ها همه نتایج همان پیمان ذلت بار امنیتی است که امضای آن به خیر و صلاح مردم گفته می شد. در حالیکه این پیمان نه برای آوردن صلح و ثبات بود، نه هم توسط آن توجهی به خواست های مردم افغانستان و رسیده گی به امور آنها صورت گرفته؛ در اصل امضای پیمان امنیتی تضمینی برای حضور دراز مدت امریکا، ایجاد پایگاه ها و مصئونیت قضایی نیروهای امریکایی صورت گرفته که پیامد آن گسترش دامنه جنگ، ناامنی، بی ثباتی، افزایش فقر و بیکاری بود و نه چیز دیگر. با این وجود، مردم افغانستان باید درک کرده باشند که هیچ گاه پیمان بستن با پیمان شکنان؛ با کسانی که دست شان در خون صدها هزار مسلمانان آلوده است به نفع آنها نبوده و انتظار داشتن از کسانی که کوچکترین ارزشی به جان و مال مردم افغانستان قایل نیستند و تنها به دست آوردن منافع شان برای شان اهمیت دارد درست نیست. پیمانی که جز ذلت و خواری نتیجه دیگری برای مردم افغانستان نداشته است.

از این رو، مردم افغانستان نباید بیشترین از این فریب اشغال گران و دست نشانده های آنها را خورده و همچنان نسبت به پیمانی که جز ذلت و خواری نتیجه دیگری برای آنها ندارد بی تفاوت باشند. بایست اندیشه از میان بردن این پیمان ننگین در میان مردم فضاگیر شود تا قتل و کشتاری که به این بهانه صورت می گیرد پایان یابد. از جانب دیگر، شرایط بد امنیتی، فقر، بیکاری و سایر مشکلاتی که امروز بر سر مردم سایه افگنده است پایان نخواهد یافت تا این که دست اشغال گران از این سرزمین قطع و پیمان هایشان باطل گردد. 

سهیل صالحی

ادامه مطلب...

مثلث جرم و جنایت با تمام پیدا و پنهانش بر انقلاب شام می‌تازد

(ترجمه)

اردوغان رئیس جمهور ترکیه با برادر عزیزش، روحانی رئیس جمهور ایران و با دوست عزیزش پوتین، رئیس جمهور روسیه به تاریخ ۷ سپتمبر ۲۰۱۸م در تهران دیدار و گفتگو نمودند. هدف از این دیدار بحث در مورد وضعیت سوریه، به ویژه ادلب و ایجاد راه‌حلی‌که این سه کشور موسوم به "ضامن" بتوانند بر آن توافق کنند، گفته شده‌است؛ کشورهای‌که بارها در آستانه و انقره به هدف بحث در مورد اوضاع سوریه باهم نشست نموده‌اند. حال پرسشی‌که پیش می‌آید، این است که این نشست چه چیزی جدیدی برای مردم شام خواهد داشت؟

تمام توافقات آستانه در سابق بیان مشترک را بین این کشورها ارائه داد که به نوعی شبیه به بیانیۀ نشست تهران می‌باشد. پس از پایان نشست آستانه، علاوه بر مواردی‌که در رسانه‌ها اعلام می‌شد، که در آن اهل شام شاهد پیامد بسیاری از نتایج و دست آوردهای شوم این نشست‌ها بودند، از جمله آواره‌گان غوطه، قلمون، حومه شمالی حمص و درعا از نتایج غیراعلام شدۀ نشست آستانه و همان طور تسلط نظام بر سکۀ شرقی در جنوب ادلب بود.

به همین ترتیب، با آن‌که نشست تهران بنابر پیشنهاد اردوغان به آتش‌بس در ادلب توافق نمود است، طیاره‌های روسیه بالای مناطق مختلف در جنوب ادلب و شمال حماه، شروع به باراندن آتش نموده‌اند. لذا پرسش اینست که آیا نشست تهران هم مانند نشست‌های سابق آستانه، بر موارد اعلان نشده توافقاتی دارد؟ یا بمب باران روسیه بخشی از توافقات اعلان شده می‌باشد؟ به این معنی که پوتین هنوز در قبول آتش‌بس در ادلب، متردد است. آیا این اظهارات اردوغان "که او در صورت حمله بر ادلب بیکار نخواهد نشست" از حمله بر ادلب جلوگیری خواهدکرد؟ و یا این اظهارات صرفاً خاکستر پاشاندن به چشمان امت مسلمه می‌باشد؟

از این‌رو، اگر بر بیانیۀ نشست تهران نظری کوتاهی داشته باشیم، پیدا خواهد بود که این بیانیه برین صراحت دارد که این دولت‌ها در ادامۀ همکاری برای به طور کامل از بین بردن گروه داعش، جبهة النصره، گروه‌های دیگر، افراد، شعارها و نهادهای مرتبط به القاعده و داعش است. کسانی‌که از سوی شورای امنیت سازمان ملل طبقه‌بندی شده و تروریست خوانده شده‌اند، عزم خود را یکی نموده‌اند و براین تأکید دارند که در مبارزه با تروریزم، تفکیک میان گروه‌های تروریستی در بالا ذکر شده و گروه‌های مخالف مسلحی‌که به آتش‌بس با نظام پیوسته و یا بعداً ملحق خواهندشد، با توجه به وقوع تلفات ملکی از بالاترین اهمیت برخوردار است. چنین متنی دلالت براین دارد که بمباردماران روسیه بیرون از این توافق نمی‌باشد و این‌که ترکیه از آن ممانعت نکرده، بلکه این چیزی می‌باشد که توافق ادامۀ همکاری‌ها میان دولت‌های ضامن آن را می‌طلبد.

این توافق باعث نفاق و درگیری‌ها بین گروه‌های جهادی شام شده و جنگ جدید میان‌شان راه‌اندازی و ترکیه نیز تحت نام "مبارزه علیه تروریزم" وارد آن خواهدشد؛ بهانه‌ای‌که مدت‌هاست نظام اسد نیز در جنگ علیه مردم سوریه از آن استفاده می‌نماید.

این نشست سه جانبه مانند هر نشست دیگری این مثلث جنایتکار، بر "حق حاکمیت جمهوری عربی سوریه بالای تمام سرزمین تأکید دارد؛ در حالی‌که این کاملاً بدان معنی است که اسد جنایتکار مستحق اینست که تمام مناطق تحت سیطرۀ انقلابیون در تسلط وی قرار گیرد، بلکه حتی این نشست از جنایاتی‌که برای آواره ساختن غوطه، درعا و حومۀ حمص تحت نام "کاهش خشونت در تمام نقاط جمهوری عربی سوریه و کمک به دستیابی به صلح و امنیت" انجام شده، تقدیر نموده‌است.

این نشست‌ها همراه با نتایج آن‌ها برای این‌که دولت ترکیه عضو اصلی سازمان بین‌المللی بوده و بیش از هفت سال است که در کنار خونخوار شام ایستاده است، جای شکی را نمی‌گذارد و گر نه در غیر این صورت توصیف و ستایش از کنترول نظام بر بسیاری از مناطق چه معنی دارد؟ و یا همکاری با روسیۀ جنایتکار در جنگ آن علیه مردم سوریه تحت نام "مبارزه علیه تروریزم" به چه معنی است؟ و هم سکوت در مقابل راکت‌ها و موشک‌هایی‌که در نزدیکی نقاط تحت محافظت ترکیه بر مردم سوریه می‌بارد، چه معنی می‌تواند داشته باشد؟

از این‌رو، دانستن نقشه‌ها و مکرهایی‌که آن‌ها همرای ما انجام می‌دهند، هرگز به معنی تسلیم شدن ما به نقشه‌های آنان نیست و این مکرها بر آن حدی  نیست که ما توان رد آن را نداشته باشیم. بلی، حتی ما به مقابله و رویا روی در برابر آن‌ها ضرورت فوری داریم. هوشیاری در برابر حیله‌گری‌های دشمنان، اولین گام برای آزادی از دنباله‌روی و غلامی برای آن‌ها می‌باشد؛ اما هوشیاری و راه نجات سراغ کسانی را می‌گیرد که در مسیر حق مخلصانه قدم بر می‌دارند. این‌ها کسانی اند که این هوشیاری همیشه مدافع و محافظ آنان خواهد بود، تا این‌که نصرت الله سبحانه وتعالی شامل حال شان شده و وعده‌اش تحقق یابد.

بنابر این، بر انقلابیون امروز شام لازم است که خطرات نقش ترکیه را درک نموده و به وعده‌هایش اطمینان ننموده و دستوراتش را اجراء ننمایند و هم‌چنین باید انقلابیون خیانت روس‌ها و نفرت آنان را علیه مسلمانان درک و فراموش نکرده با آن‌ها آشتی ننمایند و پیشنهادهای‌شان را نپذیرند. این‌ها همان کسانی هستند که در درعا مصالحه نموده و انقلابیون را در دام اطمینان گرفتار کردند و در نتیجه انقلابیون قربانی خیانت روسیه و نظام بشار شدند. این آغاز نمایش نفرت پنهان آن‌ها و جنایاتی‌که در ذات آن‌ها ریشه دوانده است، بود و مردم شامی‌که به جنایت‌های نظام خود بهتر آگاه بوده و تمام جهانیان در طول سال‌های گذشته نیز شاهد آن‌ها بودند.

شناخت سرکردۀ دشمنانی‌که سال‌هاست علیه ما می‌جنگند و هم‌چنین شناخت مزدوران و ابزار آن، از مهم‌ترین مراحل مبارزه در این در گیری‌ها می‌باشد. این مثلث جنایت، هیچ نشستی را برگزار ننموده‌است؛ مگر این‌که سنگ‌بنای راه‌حل سیاسی امریکا را گذاشته است؛ راه‌حلی‌که امریکا آن را در تابستان سال ۲۰۱۲م پایه گذاری نمود، در حالی‌که اهل شام توانایی این را دارند که این بنا را به خواست و ارادۀ الله سبحانه وتعالی بر سر طراحان و سازندگان آن ویران کنند، اما در صورت کارکردن به دور از این منظومۀ بین‌المللی امروز و به دور از دیکته‌ها، قطعنامه‌ها و کنفرانس‌های آنان و در صورت کار کردن با نیرو و قدرتی‌که در یک چشم برهم زدن و یا کمتر از آن، قادر است که به همه چیز پایان دهد و آن همانا قدرت الله قوی متعال است. او سبحانه وتعالی قادر است که به این منظومۀ امروزی جهانی جنایتکار، خاتمه دهد. پس باید به الله سبحانه وتعالی اعتماد و توکل داشته و باید اوامر الله سبحانه وتعالی را دنبال و از نواهی او سبحانه وتعالی اجتناب نماییم. تنها از الله سبحانه وتعالی کمک بطلبیم، در حالی‌که تمام این‌ها زمانی صورت می‌گیرد که ما کاملاً به ریسمان الله سبحانه وتعالی چنگ زده و شریعت‌اش را به تأسیس خلافت راشده برمنهج نبوت تطبیق نماییم و به تأسیس دولتی بپردازیم که برپائی آن را الله سبحانه وتعالی بر بندگانش فرض گردانیده و خواسته است که تنها از او سبحانه وتعالی نصرت خواست؛ چون او سبحانه وتعالی بر نصرت بندگانش قادر  است و کسی را که نصرت دهد، هیچ نیروی دیگری توان مغلوب ساختن آن را ندارد. چنانچه می‌فرماید:

﴿إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ فَلا غَالِبَ لَكُمْ وَإِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ﴾

[آل‌عمران: ۱۶۰]

ترجمه: اگر الله(سبحانه وتعالی) شما را یاری کند، هیچ کس بر شما چیره و غالب نخواهد شد و اگر شما را وا گذارد، چه کسی بعد از او شما را یاری خواهد داد؟ و مؤمنان باید فقط بر الله(سبحانه وتعالی) توکل نمایند.

برگرفته از جریدۀ الرایه

نویسنده:  منير ناصر

ادامه مطلب...

مثلث جرم و جنایت با تمام پیدا و پنهانش بر انقلاب شام می‌تازد

(ترجمه)

اردوغان رئیس جمهور ترکیه با برادر عزیزش، روحانی رئیس جمهور ایران و با دوست عزیزش پوتین، رئیس جمهور روسیه به تاریخ ۷ سپتمبر ۲۰۱۸م در تهران دیدار و گفتگو نمودند. هدف از این دیدار بحث در مورد وضعیت سوریه، به ویژه ادلب و ایجاد راه‌حلی‌که این سه کشور موسوم به "ضامن" بتوانند بر آن توافق کنند، گفته شده‌است؛ کشورهای‌که بارها در آستانه و انقره به هدف بحث در مورد اوضاع سوریه باهم نشست نموده‌اند. حال پرسشی‌که پیش می‌آید، این است که این نشست چه چیزی جدیدی برای مردم شام خواهد داشت؟

تمام توافقات آستانه در سابق بیان مشترک را بین این کشورها ارائه داد که به نوعی شبیه به بیانیۀ نشست تهران می‌باشد. پس از پایان نشست آستانه، علاوه بر مواردی‌که در رسانه‌ها اعلام می‌شد، که در آن اهل شام شاهد پیامد بسیاری از نتایج و دست آوردهای شوم این نشست‌ها بودند، از جمله آواره‌گان غوطه، قلمون، حومه شمالی حمص و درعا از نتایج غیراعلام شدۀ نشست آستانه و همان طور تسلط نظام بر سکۀ شرقی در جنوب ادلب بود.

به همین ترتیب، با آن‌که نشست تهران بنابر پیشنهاد اردوغان به آتش‌بس در ادلب توافق نمود است، طیاره‌های روسیه بالای مناطق مختلف در جنوب ادلب و شمال حماه، شروع به باراندن آتش نموده‌اند. لذا پرسش اینست که آیا نشست تهران هم مانند نشست‌های سابق آستانه، بر موارد اعلان نشده توافقاتی دارد؟ یا بمب باران روسیه بخشی از توافقات اعلان شده می‌باشد؟ به این معنی که پوتین هنوز در قبول آتش‌بس در ادلب، متردد است. آیا این اظهارات اردوغان "که او در صورت حمله بر ادلب بیکار نخواهد نشست" از حمله بر ادلب جلوگیری خواهدکرد؟ و یا این اظهارات صرفاً خاکستر پاشاندن به چشمان امت مسلمه می‌باشد؟

از این‌رو، اگر بر بیانیۀ نشست تهران نظری کوتاهی داشته باشیم، پیدا خواهد بود که این بیانیه برین صراحت دارد که این دولت‌ها در ادامۀ همکاری برای به طور کامل از بین بردن گروه داعش، جبهة النصره، گروه‌های دیگر، افراد، شعارها و نهادهای مرتبط به القاعده و داعش است. کسانی‌که از سوی شورای امنیت سازمان ملل طبقه‌بندی شده و تروریست خوانده شده‌اند، عزم خود را یکی نموده‌اند و براین تأکید دارند که در مبارزه با تروریزم، تفکیک میان گروه‌های تروریستی در بالا ذکر شده و گروه‌های مخالف مسلحی‌که به آتش‌بس با نظام پیوسته و یا بعداً ملحق خواهندشد، با توجه به وقوع تلفات ملکی از بالاترین اهمیت برخوردار است. چنین متنی دلالت براین دارد که بمباردماران روسیه بیرون از این توافق نمی‌باشد و این‌که ترکیه از آن ممانعت نکرده، بلکه این چیزی می‌باشد که توافق ادامۀ همکاری‌ها میان دولت‌های ضامن آن را می‌طلبد.

این توافق باعث نفاق و درگیری‌ها بین گروه‌های جهادی شام شده و جنگ جدید میان‌شان راه‌اندازی و ترکیه نیز تحت نام "مبارزه علیه تروریزم" وارد آن خواهدشد؛ بهانه‌ای‌که مدت‌هاست نظام اسد نیز در جنگ علیه مردم سوریه از آن استفاده می‌نماید.

این نشست سه جانبه مانند هر نشست دیگری این مثلث جنایتکار، بر "حق حاکمیت جمهوری عربی سوریه بالای تمام سرزمین تأکید دارد؛ در حالی‌که این کاملاً بدان معنی است که اسد جنایتکار مستحق اینست که تمام مناطق تحت سیطرۀ انقلابیون در تسلط وی قرار گیرد، بلکه حتی این نشست از جنایاتی‌که برای آواره ساختن غوطه، درعا و حومۀ حمص تحت نام "کاهش خشونت در تمام نقاط جمهوری عربی سوریه و کمک به دستیابی به صلح و امنیت" انجام شده، تقدیر نموده‌است.

این نشست‌ها همراه با نتایج آن‌ها برای این‌که دولت ترکیه عضو اصلی سازمان بین‌المللی بوده و بیش از هفت سال است که در کنار خونخوار شام ایستاده است، جای شکی را نمی‌گذارد و گر نه در غیر این صورت توصیف و ستایش از کنترول نظام بر بسیاری از مناطق چه معنی دارد؟ و یا همکاری با روسیۀ جنایتکار در جنگ آن علیه مردم سوریه تحت نام "مبارزه علیه تروریزم" به چه معنی است؟ و هم سکوت در مقابل راکت‌ها و موشک‌هایی‌که در نزدیکی نقاط تحت محافظت ترکیه بر مردم سوریه می‌بارد، چه معنی می‌تواند داشته باشد؟

از این‌رو، دانستن نقشه‌ها و مکرهایی‌که آن‌ها همرای ما انجام می‌دهند، هرگز به معنی تسلیم شدن ما به نقشه‌های آنان نیست و این مکرها بر آن حدی  نیست که ما توان رد آن را نداشته باشیم. بلی، حتی ما به مقابله و رویا روی در برابر آن‌ها ضرورت فوری داریم. هوشیاری در برابر حیله‌گری‌های دشمنان، اولین گام برای آزادی از دنباله‌روی و غلامی برای آن‌ها می‌باشد؛ اما هوشیاری و راه نجات سراغ کسانی را می‌گیرد که در مسیر حق مخلصانه قدم بر می‌دارند. این‌ها کسانی اند که این هوشیاری همیشه مدافع و محافظ آنان خواهد بود، تا این‌که نصرت الله سبحانه وتعالی شامل حال شان شده و وعده‌اش تحقق یابد.

بنابر این، بر انقلابیون امروز شام لازم است که خطرات نقش ترکیه را درک نموده و به وعده‌هایش اطمینان ننموده و دستوراتش را اجراء ننمایند و هم‌چنین باید انقلابیون خیانت روس‌ها و نفرت آنان را علیه مسلمانان درک و فراموش نکرده با آن‌ها آشتی ننمایند و پیشنهادهای‌شان را نپذیرند. این‌ها همان کسانی هستند که در درعا مصالحه نموده و انقلابیون را در دام اطمینان گرفتار کردند و در نتیجه انقلابیون قربانی خیانت روسیه و نظام بشار شدند. این آغاز نمایش نفرت پنهان آن‌ها و جنایاتی‌که در ذات آن‌ها ریشه دوانده است، بود و مردم شامی‌که به جنایت‌های نظام خود بهتر آگاه بوده و تمام جهانیان در طول سال‌های گذشته نیز شاهد آن‌ها بودند.

شناخت سرکردۀ دشمنانی‌که سال‌هاست علیه ما می‌جنگند و هم‌چنین شناخت مزدوران و ابزار آن، از مهم‌ترین مراحل مبارزه در این در گیری‌ها می‌باشد. این مثلث جنایت، هیچ نشستی را برگزار ننموده‌است؛ مگر این‌که سنگ‌بنای راه‌حل سیاسی امریکا را گذاشته است؛ راه‌حلی‌که امریکا آن را در تابستان سال ۲۰۱۲م پایه گذاری نمود، در حالی‌که اهل شام توانایی این را دارند که این بنا را به خواست و ارادۀ الله سبحانه وتعالی بر سر طراحان و سازندگان آن ویران کنند، اما در صورت کارکردن به دور از این منظومۀ بین‌المللی امروز و به دور از دیکته‌ها، قطعنامه‌ها و کنفرانس‌های آنان و در صورت کار کردن با نیرو و قدرتی‌که در یک چشم برهم زدن و یا کمتر از آن، قادر است که به همه چیز پایان دهد و آن همانا قدرت الله قوی متعال است. او سبحانه وتعالی قادر است که به این منظومۀ امروزی جهانی جنایتکار، خاتمه دهد. پس باید به الله سبحانه وتعالی اعتماد و توکل داشته و باید اوامر الله سبحانه وتعالی را دنبال و از نواهی او سبحانه وتعالی اجتناب نماییم. تنها از الله سبحانه وتعالی کمک بطلبیم، در حالی‌که تمام این‌ها زمانی صورت می‌گیرد که ما کاملاً به ریسمان الله سبحانه وتعالی چنگ زده و شریعت‌اش را به تأسیس خلافت راشده برمنهج نبوت تطبیق نماییم و به تأسیس دولتی بپردازیم که برپائی آن را الله سبحانه وتعالی بر بندگانش فرض گردانیده و خواسته است که تنها از او سبحانه وتعالی نصرت خواست؛ چون او سبحانه وتعالی بر نصرت بندگانش قادر  است و کسی را که نصرت دهد، هیچ نیروی دیگری توان مغلوب ساختن آن را ندارد. چنانچه می‌فرماید:

﴿إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ فَلا غَالِبَ لَكُمْ وَإِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ﴾

[آل‌عمران: ۱۶۰]

ترجمه: اگر الله(سبحانه وتعالی) شما را یاری کند، هیچ کس بر شما چیره و غالب نخواهد شد و اگر شما را وا گذارد، چه کسی بعد از او شما را یاری خواهد داد؟ و مؤمنان باید فقط بر الله(سبحانه وتعالی) توکل نمایند.

برگرفته از جریدۀ الرایه

نویسنده:  منير ناصر

ادامه مطلب...

جنگ قرن ۲۱

دونالد ترامپ جنگ جاریاش را با چین به وسیلۀ وضع نمودن مالیات جدید به مقدار ۲۰۰ میلیارد دالر بالای کالاهای تجاری چین را که قرار است در آغاز هفتۀ آینده به امریکا برسند، تشدید بخشیده است و برخلاف تعرفه‌های قبلی، که فقط شرکت‌ها را هدف قرار می‌دادند، اقدامات اخیر مستقیماً هزاران کالاهای مصرفی را هدف قرار خواهند داد که از وسایل و لوازم برقی، لوازم خانه، غذا و چیزهایی‌که هزینۀ بیشتری را داشته اند، آغاز می‌شود.

ترامپ می‌گوید: «از چندین ماه به این‌سو چین را به تغییر تلاش‌های غیرعادلانه‌اش و انجام معاملۀ عادلانه با شرکت‌های امریکایی تشویق نموده ایم و تا حد نهایی در مورد تغییراتی‌که باید صورت بگیرند، توضیح داده ایم و به چین هر فرصتی را بخاطر انجام معاملۀ عادلانه با خود داده ایم؛ ولی تا حالا هیچ علاقه‌ای به تغییر تلاش‌هایش نشان نداده است.»

چین بخاطر هدف قرار دادن مبلغ ۲۰۰ میلیارد دالر امریکا، آنچه از کالاهای تجارتی امریکا را که مورد نیازش است، وارد نمی‌کند که این کار را بخاطر نجات مبلغ ۲۶۷ میلیارد دالر کالاهای تجارتی چین، که ترامپ آن‌ها را تهدید کرده، انجام می‌دهد و امریکا بخش‌ها و تکنالوژی اقتصادی و آنچه را که پیشرفت چین به آن وابسته است، مورد هدف قرار می‌دهد.

بر عکس سایر کشورهای بزرگ اقتصادی جهان، ۲۰درصد از اقتصاد چین بالای صادرات‌اش استوار است و امریکا بزرگترین مقصد صادرات چین می‌باشد که در سال ۲۰۱۶، ۲۳درصد از صادرات‌اش، که قیمت آن تقریباً به ۴۸۱ میلیارد دالر می‌رسید، به مقصد امریکا صورت گرفت. تولیدات خالص داخلی امریکا به ۱۸.۵ تریلیون دالر می‌رسد که از آن جمله ۱.۴ تریلیون آن را صادرات آن تشکیل می‌دهد؛ یعنی کمتر از ۱۲درصد.

بدون شک واردات امریکا یا صادرات چین، به امریکا تا حد زیادی کالاهای مصرفی کم ارزشی هستند که در صورت لزوم ممکن است امریکا این کالاها را از آدرس‌های دیگری دریافت کند و از سوی دیگر، چین هرگز از انتخاب بازار مصرفی دیگری‌که کالاهایش را به مصرف برساند، آسیب نخواهد دید. در واقع این اقدامات بیانگر اینست که جنگ قرن ۲۱ آغاز گردیده است.

ادامه مطلب...

خلیل‌زاد: سیاستمدار مکار و هزار چهره

  • نشر شده در سیاسی

بتاریخ 4 سپتامبر 2018م، مایک پامپئو، وزیر خارجۀ امریکا، زلمی خلیل‌زاد را بحیث مشاورِ ارشد خود در امور افغانستان تعیین نمود. خلیل‌زاد از جمله شخصیت‌های مورد اعتمادِ ایالات متحدۀ امریکا بوده که از سال 2003م الی 2009م بحیث سفیر امریکا در افغانستان، عراق و سازمان ملل متحد ایفای نقش نموده است. وی از شناخته شده ‌ترین چهره‌ای حزب جمهوری‌خواه امریکا می‌باشد که اساسی‌ترین دورانِ ماموریت‌اش را در زمانِ حکومت جورج دبلیو بوش از سال 2001م الی 2009م انجام داده است.

خلیل‌زاد در تشکیل حکومتِ پس از طالبان(به رهبری حامد کرزی) از چهره‌های پیش‌تاز محسوب می‌گردد؛ طوریکه، از تدویر جلسۀ بُن در سال 2001م، گرفته تا جلبِ رضایت جبهۀ شمال و سایر رهبرانِ افغانستان از بهرِ انتصاب حامد کرزی بحیث رئیس جمهور دولت موقت و انتقالی افغانستان نقش حیاتی بازی کرده است. وی یکی از کارکشته‌ترین سیکولرانی می‌باشد که بیشترینِ عمر خود را در خدمتِ پالیسی‌سازان و دولت امریکا وقف نموده است. به گفتۀ روبین رأفیل، معاون پیشین وزارت خارجۀ امریکا برای جنوبِ آسیا، "زلمی خلیل‌زاد یک شخص با تجربه‌ است که آشنائی خوبی در مورد فرهنگ و سیاست منطقه دارد. در حقیقت، او یک نعمت خدا داده برای امریکا می‌باشد."

پس از هفده سال جنگ در افغانستان، سیاسیون و نظامیان امریکائی حرفی از کامیابی و موفقیت در جنگِ افغانستان به زبان نمی‌آورند. زیرا، ظاهراً به نظر می‌رسد که امریکائیان در طول این مدت، در جنگ با طالبان موفقیتِ چندانی نداشته‌اند. و مقاماتِ قصر سفید بر این باور اند که جنگ با طالبان به نفع امریکائیان نبوده، زیرا اعمال فشارهای محض نظامی از سوی آنان بر طالبان نتوانست بر تسلیمی طالبان بی‌انجامد. از همینرو، امریکائیان، در ضمن فشارهای نظامی، به‌منظورِ حل این بُن‌بست به تلاش‌های سیاسی در قبال طالبان نیز تأکید می‌ورزند. با تلاش‌های شبانه روزی و با تغییر و تبدیل قوماندانانِ جنگی و نماینده‌گانِ سیاسی‌اش، امریکا تاهنوز نتوانسته طالبان را برای مذاکره با دولت افغانستان آماده سازد. درین برهۀ زمانی، ممکن خلیل‌زاد بتواند با استفاده از تجربه‌های رهبری و دیپلوماتیک‌‌اش طالبان را با حاضر شدن پای میز مذاکره با دولت افغانستان در ورطۀ خطرناکی فرو برد. چنان‌چه، رونالد نیومن، سفیر پیشین ایالات متحده در افغانستان، می‌گوید: «او یک معامله‌گرِ فوق العاده است.» و نیز مایک پامپئو صراحتاً تأکید کرده‌است که، «اساسی‌ترین ماموریتِ خلیل‌زاد کشانیدن طالبان به پای میز مذاکره با دولت افغانستان می‌باشد.»

در حقیقت، پروسه‌ای صلح از زمانِ حکومت اوباما در سال 2009م، شروع شد و تا اکنون نتیجۀ ملموسی را در پی نداشته است. ظاهراً، طالبان در زمینۀ صلح با حکومت وحدت ملی چراغِ سبز نشان نداده‌اند، زیرا طالبان این دولت را ناتوان‌تر و بی صلاحیت‌تر از آن می‌دانند که با آن وارد گفتگوی صلح شوند. طالبان همواره خواستار گفتگوی مستقیم در مورد صلح با ایالت متحدۀ امریکا شده‌اند؛ تا جائیکه، ملاقات‌های مشاوران امریکائی و سران طالبان بطور دوامدار آن در اماراتِ متحدۀ عربی، ازبکستان، پاکستان، قطر و افغانستان جریان داشته است. از سوی دیگر، به‌نظر می‌رسد که ادارۀ ترمپ تلاش دارد تا با طالبان وارد گفتگوی مستقیم شود. طبقِ گزارش نیویارک تایمز، دونالد ترمپ به مشاورین ارشد خود دستور داده‌است تا مستقیماً با طالبان وارد گفتگو و مذاکره شوند؛ امری که پنتاگون و وزارت خارجۀ امریکا با آن چندان موافق به نظر نمی‌رسند.

با سپردن مسؤلیتِ افغانستان به خلیل‌زاد، تلاش خواهد شد تا بواسطۀ وی به یک تعداد سران و رهبران خاندانی طالبان(از جمله خانوادۀ حقانی) مقداری امتیازات مادی داده شود؛ زیرا، پلان اساسی آنست که با امتیاز دهی به یک عده رهبران سیاسی و بزرگان طالبان، می‌خواهند وحدت نسبیِ فعلی طالبان را برهم زده و آنها را به واحدهای کوچک‌تری(میانه‌رو و غیر میانه‌رو) تجزیه نمایند. پس از تجزیۀ طالبان به واحدهای کوچک، امکان این بیشتر می‌رود که تعدادِ از میانه‌روها را به بسیار ساده‌گی به پروسۀ صلح بکشانند. و عدۀ دیگری که غیر میانه‌رو باقی میمانند، برای‌شان زمینۀ پیوستن به 22 گروه تروریستی دیگر در افغانستان – که امریکا همواره از آنها نام می‌برد – را مهیا می‌سازند.

قابل یادآوری است که خلیل‌زاد در هماهنگی و مدیریت احزاب، تجربه‌ای فوق‌العاده دارد. چنانچه، وی توانست بطور ماهرانه جبهۀ شمال و سایر متنفذین جهادی را قبل و بعد از جلسۀ بُن وادار به همکاری و حمایت از حکومتِ کرزی نماید. و پس از انجام معاملۀ بزرگی در سال 2001م، با رهبران و سران جهادی، دوباره از معاملات و امتیازگیری آنها در سال 2016م، ذریعۀ کتاب خود تحت عنوان «فرستاده: از کابل تا قصر سفید، سفر من در جهانِ آشفته» پرده برداشته است. نکتۀ قابل تأمل اینست که خلیل‌زاد و اشخاص نظیر وی همیشه از متنفذین و رهبرانِ افغانستان به‌مثابۀ ابزار استفاده نموده و سپس بطور ناجوانمردانه آنان را در محضر عام افشاء نموده‌اند؛ کاری که همواره از سوی سیکولرانِ سیاسی در حق مسلمانانِ غیر سیاسی صورت می‌گیرد.

در حقیقت، برای خلیل‌زاد منافع ملی امریکا نسبت به هر ارزشِ دیگری مهم بوده و در اولویت قرار دارد. فلهذا، بسیار خوش‌باوارانه خواهد بود اگر فکر کنیم که خلیل‌زاد ازینکه متولدِ ولایت بلخ می‌باشد، در فکر و غم افغانهاست. در واقع، انسان‌های که حتی الفبای سیاست را هم بلد نیستند، بخوبی درک می‌کنند که وی یک مهرۀ امریکائی بوده و موجودیت وی به هیچ وجه به صلاح و خیر افغانستان نمی‌باشد. چنان‌چه، در یکی از مصاحبه‌هایش با آریانا نیوز می‌گفت: «برای من منافع امریکا مهم می‌باشد و در صدد تامین آن می‌باشم.»

در آخر قابل یادآوری است که خلیل‌زاد ممکن یک تعداد رهبران طالبان را با وعده‌ها و امتیازات مادی به دامِّ سیاستِ مکارانۀ امریکائی انداخته و آنها را واردِ گفتگوهای صلح کند؛ چنان‌چه امریکائیان و سران حکومتِ وحدت ملی، حزب اسلامی افغانستان را نیز با مکر شان در ورطه فُرو برد و ظاهراً حتی هیچ امتیازِ دولتی تاهنوز در حق آنها روا نداشته‌اند. باید بدانیم که اگر عده‌ای از رهبرانِ طالبان هم واردِ بدنۀ این دولت گردند، مردم رنج‌دیدۀ افغانستان به صلح واقعی دست پیدا نمی‌کنند. زیرا، گروه‌های نظامی مرئی و نامرئی دیگری نظیر داعش و 22 گروۀ که امریکا از آنها نام می‌برد، موجود هستند تا نظم و امنیتِ شهر و روستاهای افغانستان را برهم بزنند.

مسلم بغلانی

ادامه مطلب...

ولایه سوریه: نظر سنجی در شمال سوریه پیرامون توافق روسیه و ترکیه در سوچی

  • نشر شده در ویدیوها

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه سوریه پیرامون توافق خائنانه روسیه و ترکیه -که چندی قبل در سوچی با مضمون تسلیم نمودن سلاح های ثقیل و عقب نشینی مجاهدین از خطوط نبرد برگزار گردید- در شمال سوریه که از قبضۀ نیروهای جنایتکار اسد آزاد گردیده است، نظر سنجی به راه انداخت.
دو شنبه، 14 محرم الحرام 1440هـ.ق / 24 سپتامبر 2018م

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه