شنبه, ۱۱ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۱۴م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

اسلام و برده‌گی

«عن أبي هريرة رضي اللَّه عنه، أن رسول اللَّه صلى اللَّه عليه وسلم قال: «لا يَقُولَنَّ أَحَدُكُمْ: عَبْدِي وأَمَتي، ولا يقولن المملوك: رَبِّي وَرَبَّتِي، وليقل المالك: فَتَايَ وَفتاتي، وليقل المملوك: سَيِّدي وسيدتي، فإنكم المملوكون والربُّ اللَّه عَزَّ وَجَلَّ»

(مختصر سنن ابی داود للمنذری)

ترجمه: از ابو هریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: نباید یکی از شما بگوید، بنده‌ام و کنیزم و مملوک(صاحب غلام و کنیز) نگویند اربابم، مالک گوید: پسر و دختر جوانم، و مملوک گوید: آقایم سرورم، زیرا شما همه‌ای تان مملوک هستید و رب، الله سبحانه وتعالی می‌باشد.

در کتاب عون المعبود، شرح سنن ابی داوود چنین آمده است: لَا يَقُولَن أَحَدكُمْ عَبْدِي وَأَمَتِي(نباید یکی از شما بگوید بنده‌ام و کنیزم) زیرا حقیقت بنده گی برای الله سبحانه وتعالی سزاوار می‌باشد، پس همۀ شما بنده‌های الله سبحانه وتعالی می‌باشید. بناءً حقیقت ربوبیت تنها خاص برای الله سبحانه وتعالی می‌باشد، زیرا رب آن ذاتی است که مالک و قایم به ذاتش می‌باشد. بنابر این، حقیقت چنین صفتی به غیر الله سبحانه وتعالی موجود نمی‌باشد. وَلْيَقُلْ الْمَالِك فَتَايَ وَفَتَاتِي(مالک بگوید پسر و دختر جوانم). هر دوی این‌ها به معنی پسر و دختر جوان خدمه غالباً استعمال می‌گردد. وَلْيَقُلْ الْمَمْلُوك سَيِّدِي وَسَيِّدَتِي(مملوک گوید آقا و سرورم)؛ زیرا لفظ سید، مثل مخصوص بودن رب به الله سبحانه وتعالی، مخصوص به الله سبحانه وتعالی نمی‌باشد.

رسول الله صلی الله علیه وسلم در توصیه‌ای به ابو ذر رضی الله عنه چنین می‌گوید:

«هُمْ إِخْوَانُكُمْ، جَعَلَهُمُ اللهُ تَحْتَ أَيْدِيكُمْ، فَأَطْعِمُوهُمْ مِمَّا تَأْكُلُونَ، وَأَلْبِسُوهُمْ مِمَّا تَلْبَسُونَ، وَلا تُكَلِّفُوهُمْ مَا يَغْلِبُهُمْ، فَإِنْ كَلَّفْتُمُوهُمْ فَأَعِيْنُوهُمْ»

(أكمال المعلم بفوائد مسلم)

ترجمه: آن‌ها(غلامان) برادران شما هستند، آن‌ها را الله(سبحانه وتعالی) زیر دستان شما قرار داده است، پس چیزی‌که خودتان می‌خورید، به آن‌ها نیز بخورانید و آن‌چه می‌پوشید، به آن‌ها بپوشانید، و آن‌ها را از قدر توان‌شان به کاری وادار نگردانید و اگر چنین کردید، با آن‌ها در آن کار کمک نمایید.

ادامه مطلب...

تلویزیون الواقیه: گفت‌وگوی آزاد "با وجود شرائط سخت، یأس از یاری الله (سبحانه وتعالی) نیست"

  • نشر شده در ویدیوها

گفت‌وگوی زندۀ که شیخ محترم سعید الزعلان (ابو مصعب الشامی) -از ولایه سوریه- با تلویزیون الواقیه در مورد "با وجود شرائط سخت، یأس از یاری الله سبحانه وتعالی نیست" اجراء نمود.                                                      پنج شنبه، 22 رمضان 1439هـ / 07 جون 2018م د حزب التحریر ولایه سوریې ښاغلي شیخ سعید الزعلان (ابو مصعب الشامي) د «له سختو حالاتو سره سره ناهیلي د الله سبحانه وتعالی له مرستې څخه نه ده» په اړه له الواقیه تلویزیون سره په ژوندۍ بڼه خبرې اترې وکړې.

      ۱۴۳۹ه، د رمضان ۲۲مه پنجشنبه/ ۲۰۱۸م، د جون ۷مه

ادامه مطلب...

چه چیز مسلمان را در رمضان از تقوی باز می‌دارد؟

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

سیدنا حضرت عمر رضی الله تعالی عنه فرمودند: «خودتان را محاسبه کنید قبل از آن‌که در روز حشر محاسبه و آماده شوید.» هم‌چنان در صحیحین در مورد ماه مبارک رمضان از رسول الله صلی الله علیه و سلم روایت است که فرمودند:

«إِذَا جَاءَ رَمَضَانُ فُتِّحَتْ أَبْوَابُ الْجَنَّةِ وَغُلِّقَتْ أَبْوَابُ جَهَنَّمَ وَسُلْسِلَتِ الشَّيَاطِينُ»

(رواه بخاری و مسلم)

ترجمه: زمانی‌که رمضان می‌آید، دروازه‌های بهشت باز می‌شود و دروازه‌های دوزخ بسته می‌شود و شیاطین به زنجیر کشیده می‌شود.

این دو روایت موثق برای یک مسلمان کافی است تا از نفس‌اش بترسد؛ چون زمانی‌که شیاطین زنجیر می‌شوند، پس هیچ بهانه‌ای برای یک مسلمان نیست که خود را از دشمن دیگرش، که همانا نفس‌اش می‌باشد، در امان بداند. بنابر این، مسلمان عاقل باید به خویشتن نظر کند و خود را با دقیق‌ترین وسایل، مانند ترازوی اندازه‌گیری طلا که حتی غبار را نیز اندازه‌گیری می‌کند، محاسبه کند. بناءً در اینجا کوشش شده‌است تا به چیزهایی اشاره شود که ما را از انجام هر آن‌چه الله سبحانه وتعالی بر ما تکلیف کرده‌است، باز می‌دارد. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَسِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاؤُوهَا وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلَامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ﴾

[زمر: ۷۳]

ترجمه: و کسانی‌که از پروردگارشان ترسیده‌اند، گروه گروه به بهشت برده می‌شوند تا وقتی به(کنار) آن رسند و درهایش گشوده شود و نگهبانانش به آنان گویند: سلام بر شما پاکیزه بوده‌اید(خوش باشید) پس به جاودانه به آن(بهشت) وارد شوید.

مقلد و محقق آیات قرآن، مخصوصاً آیاتی‌که در مکه نازل شد، در می‌یابد که آن‌ها تماماً در مورد موانعی بحث می‌کند که ما را به صورت انفرادی از ترس الله سبحانه وتعالی باز می‌دارد، طوری‌که مشکلات بشر را حل کرده و نفسیۀ مسلمانان اولیه را مستحکم نگه‌می‌دارد. الله سبحانه وتعالی با تنبلی و عدم شکیبایی مبارزه کرده‌است. او سبحانه وتعالی در سورۀ شرح می‌فرماید:

﴿فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ وَإِلَى رَبِّكَ فَارْغَبْ﴾

[شرح: ۷-۸]

ترجمه: پس هنگامی‌که(از کار و امور دنیا) فارغ شدی(به عبادت پروردگارت) بکوش و به سوی پروردگارت راغب(و مشتاق) شو.

و همچنان در سورۀ عصر می‌فرماید:

﴿إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ  إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ﴾

[عصر: ۲-۳]

ترجمه: همانا انسان در(خسران و) زیان است؛ مگر کسانی‌که ایمان آورده‌اند و اعمال شایسته و صالح انجام داده‌اند، و یکدیگر را به حق توصیه کرده و یکدیگر را به صبر توصیه کرده‌اند.

و با تمایل بیش از حد به زندگی دنیا و شیفتگی به زینت آن، به نحوی‌که ما را از ذکر الله سبحانه وتعالی باز دارد، شدیداً مبارزه می‌کند. او سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاء أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاء فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيمًا تَذْرُوهُ الرِّيَاحُ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُّقْتَدِرًا﴾

[کهف: ۴۵]

ترجمه: (ای پیامبر!) برای آنان مثل زندگی دنیا را بزن که مانند آبی است که آن را از آسمان فرو فرستادیم، سپس گیاه‌هان زمین با آن درهم آمیخت، سپس خشک شد و بادها آن را به هر سو پراکنده کرد، و الله(سبحانه وتعالی) بر همه چیز تواناست.

و با این گفته‌اش با مادیت و خودپسندی مبارزه کرد:

﴿وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا﴾

[کهف: ۲۸]

ترجمه: و با کسانی باش که پروردگار خود را صبح‌گاهان و شام‌گاهان می‌خوانند(و تنها) وجه او را می‌طلبند، و هرگز بخاطر زیورهای دنیا، چشمانت از آن‌ها بر مگیر و پیروی نکن از کسانی‌که دل‌های‌شان را از یاد خود غافل ساخته‌ایم و هوای نفس خویش را پیروی کردند و کارهای‌شان از حد گذشته(و برباد) است.

و به همین ترتیب، قرآن کریم هیچ رخنه و آسیبی را در نفسیه و شخصیۀ یک مسلمان رها نمی‌کند، مگر این‌که آن را علاج کند.

﴿...شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ﴾

[اسراء: ۸۲]

ترجمه: ...آن‌چه را که شفا و رحمت برای مؤمنان است.

وضعیت رمضان در این روزها، طوری است که اسلام از صحنۀ زندگی خارج می‌باشد و وضعیت مسلمانان با این کلمات الله سبحانه وتعالی خلاصه می‌شود:

﴿وَاللّهُ يُرِيدُ أَن يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَيُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَن تَمِيلُواْ مَيْلاً عَظِيمًا﴾

[نساء: ۲۷]

ترجمه: و الله(سبحانه‌وتعالی) می‌خواهد توبۀ شما را بپذیرد(و از آلودگی پاک کند) و کسانی‌که از خواسته‌های نفسانی پیروی می‌کنند؛ می‌خواهند شما دستخوش انحراف بزرگی شوید.

هر آن چیزی‌که در این ماه مبارک و در نتیجۀ دوری از الله سبحانه وتعالی و قانونش بر مسلمانان اتفاق می‌افتد، نشانۀ حاکمیت رژیم‌هایی است که با تمام توان علیه اسلام می‌جنگند؛ چون ملت‌ها مانند ذخیره‌ای است که اگر با فکر و اندیشه پر شود، فکر را خارج می‌کند و اگر با حرف‌های بیهوده پر شود، حماقت را بیرون خواهد کرد. رژیم‌هایی‌که در آن یک رقاص فتوی می‌دهد و یک وکیل بخاطر ارتقای مواد خوراکه و عطریات و به هدف کاهش و تبدیل حرمت الله سبحانه وتعالی در یک تبادله مقام عمدی حاضر می‌شود. آیا الله سبحانه وتعالی نمی‌گوید:

﴿ذَلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ﴾

[حج: ۳۲]

ترجمه: (حکم) این است و هر کس که شعائر الله(سبحانه وتعالی) را بزرگ دارد، پس بی‌گمان این(کار) از پرهیزگاری دل هاست.

رژیم‌هایی‌ هستند که تمام توان و قدرت‌شان را، اعم از رسانه‌ها، دانشمندان، علماء، روشنفکران، محصلین و حتی طرح‌های الله سبحانه وتعالی را همانند قوانینی وضعی‌شان، برای دائمی کردن نظام‌های غربی به کار می‌برند و با صدور فتواهایی به منظور اطاعت حاکم و نشر فیلم‌ها و سریال‌هایی‌که خودخواهی و دنبال کردن خواهشات را جائز می‌داند. دایرۀ نشر این نوع سریال‌ها در سال‌های اخیر وسعت یافته و روش زندگی غرب را گسترش داده‌است، سریال‌هایی‌که پر از داستان‌های بی‌حیایی و بی‌عفتی، ترک اطاعت والدین است که با تظاهر ستمگری، آزادی دخترش را زیر پا می‌کنند؛ نشر سریال‌هایی‌که مصرف الکول و مواد مخدر و قهرمان‌سازی جنایت‌کاران در صحنه‌های نمایشی و آهنگ‌های مصیبت‌بار-که دنبال‌کننده(بیننده) آن را ناخواسته به همدردی با شرارت‌های شان جذب می‌کند- و خاص کردن مفاهیم ملی و ملیت‌پرستی که برای یک مسلمان در برابر برادر مسلمانش دید خودبینی و نژادپرستی را ایجاد می‌کند.

دولت فلسطین برنامه‌ای را تحت نام هفتۀ بانکداری برای اطفال در مکاتب راه‌اندازی کرده‌است، که به این بهانه اطفال را با ربا آشنا می‌کنند تا بتوانند برای حفظ آیندۀ خود پول جمع کنند. نه تنها قانون ربا را وضع کرده‌اند، بلکه مادیت و حب دنیا را نیز به اطفال‌مان می‌آموزانند.

زنان مسلمانی‌که به دنبال کسب برابری با مردان اند، نیز از این جنگ مستثنی نیستند، بلکه برعکس آنان بی‌فایده‌ترین گروه اند که بزرگ‌ترین سهم آن را می‌گیرند. برعلاوه، آنان تصویر یکنواخت زنان مدرن و امروزی را، که در تبلیغات زیبایی، مود، شرکت‌های مود، آشپزخانه‌ها، لوازم خانه وغیره به حیث وسیله استفاده می‌شوند، از طریق رسانه‌های رسمی و غیررسمی و انجمن‌های حقوق زنان، به عنوان نمونۀ موفقیت‌شان آشکار می‌کنند، که این موضوع در مورد مردان نیز صادق است.

امروزه، معیار موفقیت در جامعه مقامی است که اشغال کرده‌ایم، یا شهادت‌نامه‌ای که به دست آورده‌ایم؛ چیزی‌که مطابق هر آنچه حفظ می‌کنیم نمره داده می‌شود، و هیچ ربطی به دست‌آورد‌های فکری، ثروت علمی و مفیدیت‌مان در جامعه ندارد. از این رو، موفقیت توسط آلۀ دیجیتلی اندازه می‌شود که اساس آن را اتصال ارزش‌های یک فرد با دارایی‌اش مانند: ملک، حساب بانکی، آخرین مدل مبایل، موتر... تشکیل می‌دهد. اگر خواسته باشیم مقام زنی را ارزیابی کنیم که یک خانواده را اداره می‌کند، یک نسل را پرورش می‌دهد، دعوت را به کسانی‌که در اطرافش هستند می‌رساند، و زنان جامعه‌اش را تعلیم می‌دهد، در واقع مقامش در جامعه اهمیت ندارد، چون از این کارش هیچ شهادت‌نامۀ امضاء‌شده‌ای را بدست نیاورده و هیچ مقامی را در یک موسسۀ علمی اشغال نکرده‌است.

ما دولت و رژیم را مقصر و جواب‌گو می‌دانیم. ما خود را معاف نمی‌دانیم، چون می‌فهمیم که این رژیم شیطانی در برابر کسانی‌که از پروردگارشان می‌ترسند و او را عبادت می‌کنند، هیچ قدرتی ندارد.  این از جهت روحی آن است؛ ولی از جهت سیاسی زمانی‌که می‌بینیم ارتش‌های مسلمانان در اجرای مکلفیت‌شان ناکام شده‌اند، قلب‌های ما اندوهگین می‌شود. ولی رسول الله صلی الله علیه وسلم آنان را به عنوان قدرت‌مندان و محافظین، به دادن پیروزی به برادران و خواهران مظلوم ما دستور داده‌است.

بناءً ترس از الله سبحانه وتعالی بر هر مسلمان، فرض است، فرق نمی‌کند که چه مقامی دارد. هم‌چنان، حمایت از خون مسلمانان، حذف هر چیزی‌که مانع حاکم شدن قانون الله سبحانه وتعالی می‌شود، تطبیق شریعت الهی در زمین و حمل وظیفۀ خلافت و جانشینی در زمین، که بر شانه‌های ما گذاشته شده‌است، بر هر سرباز و افسری‌که در هر یک از ارتش‌های مسلمانان قرار داشته‌باشد، فرض و تاج‌الفروض است.

نتیجۀ جنایات این رژیم‌ها در برابر مسلمانان در جهان اسلام، این است که ترس از الله سبحانه وتعالی را از میان تمام این حکام برداشته‌است، طوری‌که همگی در حمایت از امت ناکام مانده‌اند. در حقیقت، دیگر رمضان ماه تقوی و فتح و پیروزی نیست؛ بلکه ماه گناه و معصیت است، ماهی‌که در آن امت اهانت می‌شود، و دلیل بر این مدعاء، بی‌حرمتی یهود به القصی و محرمات آن است.

در ترکستان شرقی و الاسکا مسلمانان حق انتخاب دارند که یا در رمضان گرسنه باشند و یا گوشت خوک بخورند. در آلمان و فرانسه، مسلمانان بخاطر روزه گرفتن آزار و اذیت می‌شوند. در مصر، مناره‌های اذان بسته شده‌اند و مردم کوه سینا کشته می‌شوند و در مراکش، مردم داشتن زندگی مرفه را به اشتغال به عبادت ترجیع می‌دهند. رمضان از کوتاهی مسلمانان و جنایت متنفذین‌شان به الله سبحانه وتعالی شکایت می‌کند. فکر کنم که اگر قادر به سخن گفتن می‌بود، جملۀ معروف ابن الصدیق را می‌گفت: «ای الله! من از ضعف اعتماد و قوت خیانت به تو شکایت می‌کنم.»

ای الله! این رمضان است و این‌ها بندگان تو اند که از تو کمک می‌خواهند، چون جز تو آنان را یاوری نیست. ای الله! تقوای آنان را به ما نیز بده، همانا تو بهترین بخشنده‌گانی. ای الله! ما از تو یک پیروزی می‌خواهیم، پیروزیی‌که اسلام و امت اسلامی را عزت می‌بخشد و کفر و پیروانش را خوار می‌کند. ای بهترین یاور و بهترین اجابت کننده! می‌خواهیم تا ما را شاهدان و سربازان آن کنی. والحمد لله رب العالمین

نویسنده: بیان جمال

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

بیرون کشیدن اجساد بی‌جان 35 مهاجر از سواحل تونس

وزارت دفاع تونس بیان داشت که دست کم 35 پناهنده پس از غرق شدن قایق حامل‌شان در سواحل قرقنه واقع در جنوب تونس کشته شدند و67 پناهندۀ ديگر توسط گارد ساحلی نجات داده شدند. در بیان وزارت دفاع تونس آمده است که علمیات نجات هم‌چنان ادامه دارد و در مورد هویت پناهنده‌ها گفته شده است که این پناهندگان باشندگان تونس و سائر کشورها هستند. کشور تونس از یک سال به این‌طرف، محل اساسی عبور قایق‌های پناهندگان غیرقانونی‌، که قصد ایتالیا را دارند، قرار گرفته است. از طرف دیگر، گارد ساحلی حفاظت از سواحل، لیبیا را با حمایت گروپ‌های مسلح لیبیا شدت بخشیده است، و این‌کار باعث برگشت گروپ‌های زیاد مهاجرین از آن‌جا نیز گردیده است. مسئولین امنیتی می‌گویند: قایقی‌که در حدود 180 سرنشین داشت و80 نفر آن باشندگان کشورهای افریقایی بودند، پس از داخل شدن به آب در آن غرق گردید.

ناامنی، پناهندگی و بی‌حرمتی به کرامت انسانی، از پدیده‌های جدیدی است که با تسلط غرب بر سرزمین‌های اسلامی توسط حکام مزدور و جیره‌خوار استعمار غربی نهادینه گردیده است. این نهادها و کشورهایی‌که ادعای حقوق بشر دارند و در ظاهر از وضعیت ناهنجار حقوق بشری انسان‌ها ابراز نارضايتی می‌نمایند؛ خود باعث بروز این همه دشواری‌ها اند و به هیچ وجه جزء از راه‌حل شده نمی‌توانند.

یگانه راه‌حل و یگانه راه بيرون رفت از این همه مصيبت‌ها، دشواری‌ها و بی‌عزتی‌های‌که مسلمان‌ها در آن به سر می‌برند، برکندن نظام‌های دیکتاتوری موجود در سرزمین‌های اسلامی و اقامۀ خلافت اسلامی است؛ خلافتی‌که امت اسلامی را یکپارچه ساخته و بیچارگان و مظلومین را یاری خواهد کرد و امت را به جایگاه و موقف رهبری‌اش باز خواهد گردانید؛ خلافتی‌که خلیفه و رئیس دولت‌اش همانند پدر خانوادۀ مهربان خواهد بود؛ نه اين‌كه دشمن شان باشد؛ خلیفه‌ای که نان‌آور رعیتش خواهد بود؛ نه این‌که داشته‌های‌شان را بدزدد و خلیفه‌ای که مردم و رعیتش را در دامان پر از مهر و شفقتش جمع خواهد کرد، نه این‌که در میان شان دیوارهای جدایی نژادپرستانه ایجاد کند.

تاریخ گواه این خواهد بود که سرزمین‌های اسلامی در زیر سایۀ حاکمیت اسلام، نماد از امنیت، ثبات و ارزش قایل شدن به کرامت انسانی بوده است، و تا زمانی‌که دولت اسلامی وجود داشت، پناهگاه مظلومین و بیچارگان بوده است.

منيب حميدی

ادامه مطلب...

7- رمضان ماه فتوحات و پیروزی‌ها

  • نشر شده در سیاسی

فتح "عموریه" توسط معتصم

الحمد لله الذي فتح أبواب الجنان لعباده الصائمين، والصلاة والسلام على أشرف الأنبياء والمرسلين، المبعوث رحمة للعالمين وآله وصحبه الطيبين الطاهرين، ومن تبعه وسار على دربه، واهتدى بهديه واستن بسنته، ودعا بدعوته إلى يوم الدين.

ترجمه: ثنا و صفت الله سبحانه وتعالی را که دروازه‎‌های جنت را بسوی بندگان روزه دارش باز کرده است و درود و رحمت بر رسول الله ﷺ که بهترینِ انبیاء و رسولان بوده و رحمت بسوی همه عالمیان فرستاده شده است. بر خانواده، اصحاب و دوستان او درود و رحمت و درود بر کسی که از او پیروی کرد و بر راه او قدم گذاشت و با هدایت از سوی الله سبحانه وتعالی تا قیام قیامت بر اساس منهج او ﷺ دعوت کرد.

اما بعد:

برادرانم در ایمان!

 در نیمۀ اول قرن سوم هجری بر دولت عباسی دو قوت بزرگ زیر حمله‌ور شده بودند.

اول- دولت مجوس که متشکل بود از پیروان "بابک خرمدین" کسی که در طول بیست سال، 255 هزار تن از مردان و زنان مسلمان را کشت.

دوم- امپراطوری بیزانس یا روم شرقی که بر نیروهای "تئوفیلوس" فرزند میکائیل شاه قسطنطنیه و آناتولی تکیه کرده بود؛ کسی که برای جنگیدن با مسلمانان 100 هزار یا بیشتر از آن نیروی جنگی تدارک دیده بود.

زمانی که اردوی اسلامی بر "بابک" فشار آورد و نظامیان زیادی را به طرف شرق سوق داد که در تاریخ نبردها کسی مانندش را ندیده بود. در همین زمان، پیام‌های دو دشمن اسلام تئوفیلوس و بابک مجوسی، رد و بدل شد.

تئوفیلوس به منظور کاستن فشار از بابک خرمدین در شرق، در شمال با مسلمانان وارد نبرد شد. زمانی‌که سپاه "محمدیه" برای سرکوبی رهبر مجوسیان در آذربایجان و ارمنستان سرگرم نبرد بودند، تئوفیلوس شهر های اسلامی که بر سر راه آناتولی مثل "ملطیه" و "زبطره" قرار داشت را از دم تیغ گذشتاند: زنان مسلمان را اسیر و چشمان پیر مردان را از حدقه می‌کشید. بینی و گوش اطفال را می‌بُرِید و فجایعی را مرتکب گردید که از گفتن آن، تن انسان به لرزه می‌افتد. چون اردوی آن دیار سرگرم نبرد در بابک بودند و وی از این فرصت استفاده نمود.

از جمع زنان مسلمانی که در بین زبطره و عموریه نزدیک انقره در اسارت تئوفیلوس در آمده بود، زنی از بنی هاشم بود که مملو از عزت، شرف، شجاعت و بزرگواری بود و این را به خوبی می‌دانست که معتصم بن هارون الرشید خلیفه و امیر المؤمنین در دنیا برپا دارندۀ عزت، شجاعت و شرف است. چون امام مسلمانان، رهبر لشکر شان بوده و میلیون‌ها جنگجوی شیر صفت تحت امر وی قرار دارد. او است که دین الله را نصرت می‌دهد و قادر است تا هر گونه سختی را ولو که هر قدر بزرگ باشد، زائل کند!

برادرانم در ایمان!

در یک چاشت‌گاهی از روزهای زمستانی سال 223هـ.ق مطابق مارچ 838م امیر المؤمنین در شهر "سامراء" در قصر بزرگ خویش نشسته بود و در اطرافش درباریان و اهل قصرش حلقه زده بودند که در بان نزد امیرالمؤمنین آمده و عرض نمود یا امیرالمؤمنین! پیر مردی مسلمان که از اسارت روم گریخته پُشت در است و اجازه‌ای ورود می‌خواهد. چون اجازه حضور یافت، داخل شده گفت: ای امیرالمؤمنین! از عموریه همجوار انقره نزدت آمدم و در آن اسیر بودم. فریاد زن مسلمانی از اسیران زبطره که وامعتصما! سر می‌داد را شنیدم هرچند که بین تو و آن، کوه‌ها و بیابان‌های خشک زیادی حایل است. من از اسارت شان فرار کرده و خطرهای زیادی را پُشت سر گذاشتم تا صدای وی‌را به تو برسانم!

امیرالمؤمنین معتصم بن هارون الرشید، چون گفته‌های این پیر مرد را شنید فوراً از جای برخاست و به صدای آن زن لبیک، لبیک گفته و عبدالرحمن بن اسحاق قاضی بغداد و شعبه بن سهل یکی از بزرگترین علماء و 328 تن از مردان اهل عدالت را خواسته و برای شان گفت:«من در راه الله سبحانه و تعالی می‌روم تا این زن مسلمانی را که از اعماق شهرهای روم مرا فراخوانده است، نجات دهم و شاید دوباره این‌جا بر نگردم شما شاهد باشید من تمام دارایی خود را به سه بخش تقسیم نمودم: یک سوم اول را برای فرزندم، یک سوم دوم را در راه الله و یک سوم دیگرش را برای غلامان خویش بخشیدم».

سپس امر نمود تا در قصرش صدای بسیج عمومی را سر دهند! پس از آن زین اسب خویش را بَست و با خود محموله‌ای که در آن توشۀ سفر بود را همراه خود برگرفت و فرمان داد تا سپاهیانی که به وی ملحق می‌شوند بزرگترین سپاهیانی باشند که تا قبل از امروز در زمین سیر نموده است!    

سپاهیان یکی پس از دیگری به دنبال امیر المؤمنین روان شدند یک‌تعداد برای رسیدن به انقره و عموریه راه ساحل را در پیش گرفت و از کنار "طرطوس و مرسین" گذشت و تعداد دیگر از قونیه خود را به انقره رساندند و سایر سپاهیان از راه‌های داخلی رهسپار هدف گردیدند. به نحوی که این راه‌ها دیگر گنجایش و تحمل لشکرها را نداشت و به این ترتیب از چند جهت هجوم آوردند و آناتولی و دژها و قلعه‌هایش را به آتش کشیدند و به ربیع الاول سال 223هـ.ق مطابق 838م به انقره رسیدند و آن شهر را بالای سر اهالی‌اش ویران نمودند.

برادرانم در ایمان!

وقتی معتصم کار این شهر را یکسره نمود، به سمت عموریه رهسپار گردید؛ عموریه از شدید ترین تدابیر امنیتی آن‌زمان برخوردار بود و برای روم از قسطنطنیه هم با اهمیت‌تر بود. از بالای دژها، برج‌ها و دیوارهایش که مرتفع‌ترین دیوارهای آن زمان را داشت، پائین شد و با کمک گرفتن از منجنیق‌ها و وهم انداختن به دل دشمن با سایر ابزار خود در ماه رمضان همان سال، مؤفق به داخل شدن آن شهر گردید و به مجرد داخل شدن اولین چیزی که سراغش را گرفت آن زنی بود که وی را به کمک خواسته بود؛ وی را از زندان آزاد نموده و اولین واژه‌اش برای آن زن "لبیک، لبیک" بود.

در تاریخ آمده که امیر المؤمنین معتصم در این وقایع، خود تحرکات نظامی را مدیریت می‌نمود و به لشکریانی که به فاصله یک روز راه بودند اوامر خویش را صادر می‌نمود. وی خودش نقشه‌ای این نبرد را ترسیم نموده و مرکز لشکریان و محل هجوم را تعیین می‌نمود.

برادرانم در ایمان!

چون معتصم از کُشتن بابک و فتح سرزمین‌اش فارغ گردید، فرمان داد تا در پیشاهنگ‌اش سپاهی مجهز را بفرستند که تا حال آن تجهیزات را هیچ خلیفه‌ای به خود ندیده بود. همراه خود آن‌قدر از آلات نبرد، توشه، شتران، چهارپایان، روغن، اسبان و قاطران بر داشت که هیچ‌کس تا آن‌زمان مثل آن را نشنیده بود. و با لشکرهایی بسان کوه‌ها به سمت عموریه رهسپار گردید. آن‌چنان بسیجی را به‌راه انداخته بود که مانندش شنیده نشده بود. در پیشاهنگ لشکر اُمراء معروف جنگی خویش را گماشته بود و در نزدیکی کرانه رودخانه طرطوس اردو زد.

شاه روم همراه لشکر خویش به سمت معتصم آمد و دو لشکر به هم نزدیک شدند چنان‌چه بین این دو لشکر تقریباً چهار فرسنگ فاصله بود. این در حالی بود که یکی از رهبران مسلمین به سرزمین روم داخل شده و لشکر روم را تعقیب می‌کرد. شاه روم یک‌تعداد از لشکریان خویش را برای مبارزه با آن گسیل داشت و ‌تعدادی را هم نزد خویش نگه‌داشت. به این ترتیب لشکر روم سُست و ضعیف گردید. یکی از رهبران لشکر اسلامی با شاه روم وارد نبرد گردید و با ثبات تمام با رومیان جنگید تا این‌که زیادی از آن‌ها را‌ کُشت و تعدادی را نیز مجروح نمود. بر شاه روم غلبه یافت به شاه روم خبر رسید که باقی‌مانده لشکر فرار نموده و از نزدش متفرق شده است. وی فوراً برگشت و دید که اردوی‌اش کاملاً از هم پاشیده است بر نزدیکان خویش عصبانی شد و از روی خشم گردن خود را زد!

تمام اخبار فوق به معتصم رسید و وی را خوشحال نمود، سپس فوراً همراه لشکریان خویش عازم انقره گردید وقتی وارد این شهر شد، دید که مردم همه فرار نموده‌اند.

پس از آن معتصم لشکر خود را به سه بخش راست، چپ و مرکز تقسیم نمود و مسافت بین هر لشکر دو فرسنگ بود و به هر فرمانده فرمان داد تا لشکر خویش را به بخش‌های راست، چپ، مرکز، پیش‌قراول و اخیر لشکر تقسیم کنند و به هر قریه‌ای که می‌رسیدند، آن‌را تخریب نموده، به آتش می‌کشیدند افراد آن را به اسارت در آورده و دارایی شان را به غنیمت می‌گرفتند. بین لشکریان معتصم و انقره هفت منزل بود. اولین کسی‌که به عموریه رسید، امیر بخش راست لشکر در چاشت‌گاه روز پنچشنبه بود که مصادف به پنجم رمضان همان سال بود. او گرداگرد شهر یک دَوری زد و دو میل آن طرف‌تر خیمه زد. بعد از آن معتصم در صبح روز جمعه رسید. وی هم‌چنان یک دَوری در اطراف آن زد و نزدیک‌اش خیمه زد.

اهل این شهر برای نبرد آمادگی کامل گرفته بودند و برج‌ها را از سلاح و افراد پر کرده بودند. این شهر بزرگ دارای دیوارهای مرتفع و برج‌های عظیم زیادی بود.

معتصم برج‌ها را بر اُمراء جنگ تقسیم نموده و هر امیر خود را  بر برجی که برایش تعیین شده بود رساند. یک‌تعداد از مسلمانان که نصرانی شده و همراه با زنان نصرانی ازدواج کرده بودند؛ زمانی امیر مومنین و مسلمین را دیدند، به اسلام باز گشته و خود را به خلیفه رساندند و مکانی از دیوار را برای او نشان دادند که وی نیز در آن‌جا از اسپ خویش پائین شد.  

همین عده از مسلمانان یک قسمت از دیوار را که سیل آن را ویران نموده و ترمیم اساسی هم نشده بود، نشان دادند. معتصم فرمان داد تا منجنیق‌ها را به اطراف عموریه نصب کنند و اولین موضعی که از دیوار تخریب گردید، همان قسمتی بود که آنها نشان داده بودند. اهل شهر آن قسمت را با چوب‌های انبوه به هم پیوست داده بودند، ولی با منجنیق بصورت متوالی بمباران می‌گردید، پوششی را بالای همان قسمت تخریب شده دیوار گرفته بودند تا از شدت سنگ اندازی توسط منجنیق جلوگیری بعمل آید؛ ولی این عمل شان کار آمد نگردیده و دیوار از همان ناحیه نابود گشت. والی عموریه به شاه روم نامه‌ای نگاشت و در آن شرح حال را بازگو نمود و نامۀ مذکور را همراه دو غلام از قوم خویش نزد شاه روم ارسال داشت.

چون سپاه مسلمانان در راه عبور به این دو غلام مشکوک شدند و آنها را نزد امیر خویش بردند. او هم از این دو غلام پرسید: کیستید؟

گفتند: از یاران امیری از اُمراء مسلمین. امیر مومنین هم آنها را به اقرار واداشت. دید نزد شان نامه‌ای از والی عموریه به شاه روم نگاشته شده است که در آن شرح حال محاصره و تصمیم خروج ناگهانی لشکر از دروازه‌های شهر و جنگ غافل‌گیرانه با لشکر مسلمانان صرف نظر از نتایج آن، نگاشته شده است.

برادرانم در ایمان!

چون معتصم از این موضوع مطلع شد، فرمان داد تا به غلامان هدایا و جامه دهند و این دو غلام هم فوراً مسلمان شدند خلیفه فرمان داد تا این دو را در اطراف شهر گشتانده، بر آن‌ها درهم و خلعت بپاشانند و نامۀ والی عموریه که به شاه روم نگاشته بود نیز، همراه شان بود. رومیان این دو را دشنام داده و لعنت می‌نمودند.

 سپس معتصم تدابیر و احتیاط لازم را بمنظور حمله ناگهانی روم اتخاذ نمود. به این ترتیب، رومیان سُست شده و مسلمانان هم‌چنان به محاصرۀ خویش ادامه دادند و علاوه بر آن، حملات خویش را توسط منجنیق‌ها و سایر ابزار جنگی تشدید کردند.

چون معتصم دید که خندق زیاد عمیق است و دیوارهای قلعه مرتفع و منجنیق‌ها کار ساز نیست و از طرفی هم در مسیر راه، گوسفندان بسیار زیادی را به غنیمت گرفته بودند؛ گوسفندان را بین لشکریان خویش تقسیم کرد و فرمان داد که هر فرد یک گوسفندی را ذبح کند و پوست آن‌را از خاک پُر نموده داخل خندق بیاندازد. سپاهیان این کار را نمودند و از کثرت آن خندق هم سطح زمین گشت. سپس فرمان داد تا بالای آن خاک ریزند که راه گذشتن ابزار جنگ هموار و ابزار جنگ را بالای آن نصب کنند، ولی الله سبحانه وتعالی نیاز وی را به این کار مرتفع ساخت. چون مردم بالای پُل مخروبه‌ای بودند که منجنیق آن‌را منهدم کرده بود و چون دیواری‌که بین دو بُرج بود فروریخت، مردم آواز بلندی که ناشی از فروریختگی دیوار شنیده بودند، فکر کردند که رومیان حملۀ غافل‌گیرانه خود را انجام داده‌اند.

معتصم کسانی را فرستاد تا در بین مردم ندا دهد که این صدا ناشی از فروریختن دیوار بود و مسلمانان از این خبر بسیار خوشحال شدند. از طرف دیگر وسعت تخریب دیوار در حدی نبود که لشکر عظیم مسلمین بتواند از آن وارد گردد.

رومی‌ها بالای هر برجی از دیوار، امیری گماشته بودند تا از آن محافظت کند. امیری که دیوار از ناحیۀ وی تخریب گردیده بود، ضعیف گشت و از بهر استمداد نزد امیران دیگر شتافت؛ ولی هر کدام از همکاری با وی امتناع ورزیده و گفتند: ما حفاظت چیزی که به آن گماشته شده‌ایم را ترک نخواهیم کرد!

برادرانم در ایمان!

چون این امیر از یاری سایر اُمراء مأیوس گشت، برای گفتگو نزد خلیفه رفت و چون نزد وی رسید، او به لشکریانش فرمان داد تا از همان شکافی که از جنگجویان تهی گشته ‌وارد شوند.

مسلمانان از همان شکاف وارد شدند و رومیان فقط به طرف مسلمانان اشاره می‌کردند و قادر به دفاع از خویشتن نبودند. سپس تعداد زیادتری از مسلمانان قهراً داخل شهر شدند. رومیان از اماکن خویش متفرق شدند و مسلمانان هم آن‌ها را که در هر جا می‌یافتند، به قتل می‌رساندند. رومیان مجبور شدند تا در یک کلیسای بسیار بزرگی گِرد آیند مسلمانان دروازه‌های آن‌را به زور باز نموده و هر کسی که داخل آن بود را به قتل رساندند و دروازه‌های آن‌را به آتش کشیدند. هر چه در آن بود، به آتش سوخت. برای رومیان هیچ جای امنی باقی نماند؛ مگر مکانی که والی عموریه در آن جا گرفته بود و آن مکان دارای استحکامات قوی بود.

معتصم اسب خویش را سوار شد و بر در دژی رسید که والی عموریه در آن بود. منادی‌ای ندا در داد: وای بر تو ای والی! امیر المؤمنین نزد تو آمده است از داخل دو مرتبه صدا آمد که والی داخل نیست.

معتصم خشمگین شده بازگشت و فرمان داد تا نردبان‌ها را نصب کنند. پیام رسانان نزد والی رفته و گفتند: وای بر تو به فرمان امیر المؤمنین تسلیم شده و فرود آی! وی امتناع ورزید؛ ولی سپس در حالی فرود آمد که شمشیر خود را بر گردنش آویزان کرده بود. نزد امیر المؤمنین آورده شد. امیر المؤمنین با تازیانه بر سرش زده و فرمان داد تا وی را به شکل اهانت آمیز انتقال داده و وی را در بند کشند!

مسلمانان از عموریه اموالی را به غنیمت گرفتند که حد و وصف آن را نتوان کرد. آن‌چه را می‌توانستند با خود حمل نمودند و بقیه را به آتش کشیدند. هم‌چنان منجنیق‌ها و سایر ابزار جنگی را سوختاندند تا این‌که رومیان به جنگی که مسلمانان راه اندازی نموده‌اند، قوی نگردند. معتصم 25 روز را در عموریه ماند و در اخیر ماه شوال همان سال به سمت طرطوس رهسپار گردید.

این پیروزی عظیم دولت عباسی در آناتولی بر رومیان و هم‌چنان پیروزی سترگ بر مجوسیان در فتنۀ بابک که بیست سال را به طول انجامید، صادق‌ترین برهانی بر این است که الله سبحانه وتعالی در تحقق وعدۀ نصرت خویش به مسلمین صادق است مادامی‌که مسلمین در دین خویش اخلاص داشته باشند و زندگی آخرت را به بهای ناچیز زندگی کوتاه و لذت‌های پست دنیا خریدار باشند. الله سبحانه وتعالی بر ایامی رحم کند که مسلمانان به تمام معنی مسلمان بودند. الله سبحانه وتعالی زود تر ایامی را بیاورد که در آن اسلام و اهلش عزت یابند و کفر و اهلش ذلیل گردند.

و در اخیر، ای برادرانم در ایمان!

از الله سبحانه وتعالی در این روز از ماه مبارک و بزرگ، مسئلت می‌نمائیم که با تأسیس خلافت چشمان ما را روشن نموده و از جمله اردوی مخلص و با وفای آن بگرداند. برای امت اسلامی روزگار عزت و مجد آن را باز گشتانده و در زمین تمکین مان دهد. از الله سبحانه وتعالی می‌خواهیم که این امر نزدیک بوده و به دستان ما و در رمضان باشد؛ چون او سبحانه وتعالی دوست‌دار آن بوده و بر آن قادر است.

والسلام عليكم و رحمت الله تعالى و بركاته

استاد محمد احمد النادی

ادامه مطلب...

6 – ماه رمضان، ماه فتوحات و پیروزی هاست

  • نشر شده در سیاسی

جنگ عین جالوت

الحمد لله الذي فتح أبواب الجنان لعباده الصائمين، والصلاة والسلام على أشرف الأنبياء والمرسلين، المبعوث رحمة للعالمين وآله وصحبه الطيبين الطاهرين، ومن تبعه وسار على دربه، واهتدى بهديه واستن بسنته، ودعا بدعوته إلى يوم الدين.

ترجمه: ثنا و صفت الله سبحانه وتعالی را که دروازه‎‌های جنت را بسوی بندگان روزه دارش باز کرده است و درود و رحمت بر رسول الله ﷺ که بهترینِ انبیاء و رسولان بوده و رحمت بسوی همه عالمیان فرستاده شده است. بر خانواده، اصحاب و دوستان او درود و رحمت و درود بر کسی که از او پیروی کرد و بر راه او قدم گذاشت و با هدایت از سوی الله سبحانه وتعالی تا قیام قیامت بر اساس منهج او ﷺ دعوت کرد.

امابعد:

برادرانم در ایمان!

جنگ عین جالوت، جنگی است که در روز جمعه، پانزدهم ماه رمضان سال 658هجری بوقوع پیوسته است. قدرت الهی خواست تا توسط این جنگ فلسطینیان را از شر و چنگ تتارها رهایی بخشد؛ زیرا آنان سایر سرزمین‌های اسلامی را تحت تسلط خویش درآورده بودند. صلاح الدین ایوبی قبلاً در مقابل صلیبیان پیروزی‌ها و فتوحات مشابهی را بدست آورده و این سرزمین را یک بار دیگر به حیث سرزمین اسلامی قرار داده بود. اما این بار، قطز، سلطان مصر پلان حمله بر تتارها را طرح کرد. چون آنها ناهنجاری‌های بسیاری را در سرزمین شام به میان آورده بودند. سلطان فرمانده نظامی خود الباسل یا رکن الدین (بیبرس) را دستور داد تا تهاجم خویش را بر نیروهای تتار در هر گوشه و کنار کشور آغاز و جلو شایعه پراگنی و پروپاگند آنان را بگیرد. بیبرس نیز مهارت خود را به اثبات رساند و خود را از نیروی کافی مطمئن ساخته و همه را به دور خود جمع کرد.

بیبرس گزارش خود را به قطز فرستاد، وی نیز در منطقه عین جالوت با او پیوست و فلسطین درین زمان میان بیسان و جنین واقع بود. قطز نیروهای شامی و مصری را درین محل نظم بخشیده و هر آن چیزی که نیاز بود برای جنگ با تتارها آماده ساخت و مجلس جنگی را دعوت کرد. رهبران نظامی این جنگ، گردهم آمده و پلان جنگ را طرح نمودند، یکدیگر شان را درین مجلس به جنگ علیه تتارها تشویق کرده و اعمالی را که تتارها با مسلمانان انجام می‌دادند را یادآوری کردند؛ مثل: قتل، اختطاف زنان، به آتش کشیدن، دهشت افگنی و سایر اعمال زشت آنان را یکایک یادآوری کرده و عزم خویش را جزم کردند تا تتارها را از سرزمین مقدس شام اخراج کنند. به کمک مسلمانان و اسلام شتافته و از عذاب دردناک الله سبحانه وتعالی یکدیگر را ترساندند، این بود که مجلس قطز خیلی موثر تمام شد و امیران و رهبران جنگی قسم‌های شدیدی یاد کردند که در راه الله سبحانه وتعالی قربانی دهند و جهاد کنند.

برادرانم در ایمان!

 (کتبغا) معاون هلاکو پس از آن‌که از آمادگی نیروهای مصری و شامی علیه تتارها اطلاع یافت. او نیز آمادگی گرفت و به تمام نیروهای پراگنده خود در سراسر شام و مصر دستور داد تا صفوف شان را منظم و در منطقه عین جالوت یکجا شوند، این بود که روز جمعه، پانزدهم ماه مبارک رمضان سال 658 هجری، نیروهای مسلمان با نیروهای تتار مقابل گردیده و شکست فاحشی به آنان وارد کردند.

در صبحِ وقت روز دوم جنگ، تتارها توانستند یک بار دیگر به صفوف خود رسیدگی کرده و آن را نظم خاصی ببخشند و در یکی از مناطق بلند و کوهی میدان جنگ، سنگر گرفتند تا با استفاده از مزایای بلندی، هراس را در قلب مشاهده کنندگان ایجاد کنند. ولی باوجود آن عزم انتقام گیری را نیز در دل می‌پرورانیدند. آنها جنگ شدیدی به راه انداختند، صحنه جنگ خطرناک‌تر شد. در پهلوی آن، موقف گیری‌های قریه‌های همجوار منطقه عین جالوت، سبب ایجاد سروصدای گسترده در درۀ عین جالوت گردید.

برادرانم در ایمان!

رسول الله ﷺ می‌فرماید: امام سپر است که از عقب وی جنگ شده و به او پناه برده می‌شود. زمانی که دو گروه با یکدیگر مقابل شدند، سلطان قطز شجاعت و مهارت خویش را یک بار دیگر ثابت ساخت و برای تقویت روحیه اردوی اسلام، خودش داخل جنگ شد. اسپ‌اش جراحت برداشت و سپس بصورت پیاده وارد جنگ شد. وقتی یکی از امیران او را دید، اسپ خود را به او تقدیم کرد؛ اما سلطان قطز از استفاده آن مبادرت ورزید و گفت: نمی‌خواهم تا مسلمانان را از استفاده تو در چنین مقطعۀ حساس ممانعت کنم. قطز، به همان شکل ادامه داد تا این‌که افرادش اسپ دیگری به او آوردند.

زمانی جنگ شدید شد، قطز همه چیز را به زمین زده و به صدای بلند یا اسلام! ندا سرداد و خودش به شدت و غلظت به سوی تتارها حمله‌ور شد. از این عمل او مسلمانان روحیه گرفته و با یک هجوم گسترده بسوی دشمن حمله‌ور شده کتبغا، رهبر آنان را از پا در آوردند. این امر سبب از بین رفتن روحیه تتارها گردید که در نتیجه هرج و مرج را در میان اردوی آنها بوجود آورد. زیرا کتبغا یکی از رهبران برجستۀ نظامی دشمن بود که در تدبیر و تفکر نظامی، همه قوماندانان و امیران جنگی به او تکیه می‌کردند. وی قبلاً مناطق عراق و فارس اشغال را کرده بود و هلاکو پادشاه تتار، او را امین خود ساخته و بدون مشورۀ او به هیچ کاری دست نمی‌زد.

برادرانم در ایمان!

تتارها در این جنگ، به شکست سختی مواجه شده و از نتایج آن به شدت هراسان شدند. روی این ملحوظ، یک بار دیگر صفوف خویش را انسجام بخشیده و تلاش آغاز مجدد جنگ را به خرچ دادند. حملات پی در پی را بر مسلمانان آغاز کردند تا جایی که برخورد وسایل جنگی درین دره، حیثیت زلزله را به خود گرفت.

درین هنگام بود که قطز صدا بلند کرد و گفت: اسلام را نجات دهید! و سه بار این گفته‌ای خود را به صدای بلند تکرار کرد. خودش بصورت مستقیم در جنگ داخل شد، باز هم گفت: یاالله! قطز بنده‌ات را پیروزی نصیب فرما! الله سبحانه وتعالی هم این فریاد او را شنید. دشمن شکست خورد و بسیاری از قهرمانان آن به کام مرگ فرستاده شدند. قطز از اسپ خود پائین شده و رخ بسوی قبله کرده چهرۀ خود را با سجده به روی زمین خاک آلود کرد و برای ادای شکر پیروزی از الله سبحانه وتعالی، دو رکعت نماز به جا آورد.

برادرانم در ایمان!

دو روز بعد از پایان جنگ، خبر فتح به شام رسید. آنان با شعارهای مملو از خوشی و پیروزی، این فتح را جشن گرفته و استقبال کردند و حکام تتار را از بین بردند. تتارها سرزمین شام را به مدت هفت ماه و ده روز تحت کنترول خود داشتند. بعد ازین، شجاعت و حماسه مردم شام بازهم زبان زد عام و خاص شد. بر ساختمان‌ها و دارایی‌های تتارها حمله‌ور شده و عذاب سختی را بر اشغال‌گران و خائنان چشانیدند. بعد از آن، سلطان قطز بسوی دمشق حرکت کرد، زمانی که به طبریه رسید، خبر فتح را به والی شام رساند و از مردم محل خواست تا نظم نظام را مراعات کرده و دستور داد تا حالت دولت رعایت گردد.

در ماه رمضان وارد دمشق گردیده و داخل قصر شد، مردم محل استقبال گرمی از او کردند و به این ترتیب خوشحالی فتح و پیروزی مسلمانان دو برابر شد. سلطان در دمشق بود که رکن الدین (بیبرس) را با نیروی گسترده بسوی شمال شام فرستاد تا تتارها را به یک بارگی براند و دولت را از شر آنان پاک سازد.

این فتح بزرگ، تأثیر عمیقی بر نفس‌های مسلمانان گذاشت و ترس شدیدی که فضای تتارها بر مسلمانان انداخته بود را از بین برد. هرچند تتارها شربت قربانی را نوشیده بودند، ولی زمانی که دریافتند، رهبری اردوی اسلامی به دست رکن الدین (بیبرس) می‌باشد و به حمص نزدیک شده است. همه مال‌های غارت شده و اشیای دزدی شده را رها کرده، محبوسین را آزاد و خواستار کمک در حفظ جان‌های خود شدند. به این گونه، اردوی اسلامی توانست اردوی تتار را شکست دهد. هلاکو که تصمیم راه اندازی جنگ شام را در ذهن می‌پرورانید، پس از کشته شدن کتبغا معاونش، ناامید گردید؛ زیرا آخرین تلاش‌هایش با خاک یکسان شد.

برادرانم در ایمان!

چیزی که عظمت و بزرگی حادثه عین جالوت را برجسته می‌سازد، تنها مسئله مادی آن نیست، بلکه رهایی مسلمانان را نیز شامل می‌شود که از مقاومت در برابر نیروهای تتار می‌ترسیدند. بنابرین، این اولین ضربۀ مرگبار بر اردوی تتار در شرق بود، بلکه معجزه‌ی بود که هیچ کس توقع آن را نداشت و حتی گمان هم نمی‌کرد که ازین مرض رهایی یابند، تا این‌که عزم جهاد در برابر تتارها را گرفتند، مناطق خویش را آزاد کرده و دوباره ماموریت اصلی خود را در سراسر جهان حاصل کردند. الله سبحانه وتعالی آن روزها را مورد مرحمت خویش قرار دهد که مسلمانان آن، مسلمانان راستین بودند، و الله سبحانه وتعالی آن روزها را دوباره حاکم سازد تا اسلام و مسلمانان عزت از دست رفته خود را دوباره بدست آورده و کفر دوباره به همان ذلت و خواری خود برگردد.

در اخیر، ای برادرانم در ایمان!

ان‌شأالله تعالی که درین روزهای نیکوی ماه مبارک رمضان، چشمان ما با دیدن دولت خلافت شاد شود، تا ما به حیث عساکر اخلاصمند و وفادار آن قرار بگیریم که عزت، عظمت و مجد امت را احیاء می‌کند. به إذن و ارادۀ الله سبحانه وتعالی این آرزوی ما در زمان نزدیک به دستان ما در ماه مبارک رمضان حاصل شود و الله سبحانه وتعالی بر همه‌ای این امور مسلط، قوی و ذات بزرگ می‌باشد.

ای الله سبحانه وتعالی! چشمان ما را با تأسیس دولت اسلامی شاد بگردان و ما را به حیث عساکر اخلاصمند آن قرار بده!

آمین!

والسلام عليكم و رحمت الله تعالى و بركاته.

*  *  *

استاد محمد احمد النادی

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه