- مطابق
آیا "شمارش معکوس" پایان تسلط دالر بر اقتصاد جهانی آغاز شده؟
(ترجمه)
پرسش:
شماری از دولتهای جهان، به ویژه روسیه، چین و اتحادیۀ اروپا سعی دارند در دادوستدهای بینالمللی خویش واحد پولی دیگری را جایگزین دالر نمایند، در حدیکه برای تعامل با واحد پولی داخلی میان برخیدولتها توافق نامههایی نیز به امضاء رسیده، مانند توافق روسیه با هند به تاریخ 31 اکتوبر 2018م برای فروش موشکهای اس400 با واحد پولی روسیه و توافق آن با ترکیه یک ماه قبل مبنی بر استفاده از واحدهای پولی دو کشور برای پرداخت بهای معاملات مشابه موشکی که در جریان نشست سران کشورهای ترک زبان صورت گرفت. چین نیز اعلان نمود که پول نفت وارداتی را از ایران با "بترویوان" پرداخت خواهد نمود. همچنین بانک مرکزی چین نیز توافقنامهی دوجانبهای را با همتای جاپانیاش به امضاء رسانید که بر اساس آن قرار شد 200 میلیارد یوان(29 ملیارد دالر) را با 3.4 تریلیون ین جاپان(31 میلیارد دالر) تبادله نماید. پرسش این است که آیا با این حساب "شمارش معکوس" پایان سلطۀ دالر بر اقتصاد جهانی آغاز گردیده؟
پاسخ:
برای بهتر واضح شدن پاسخ، نخست به جایگاه واقعی دالر در اقتصاد جهانی میپردازیم:
اول: دالر برای نخستین بار در سال 1944م و از طریق توافقنامۀ "بریتون ووتز" شروع به برجسته شدن نمود، چنانچه امریکا به دلیل پیروزیاش در جنگ جهانی و بدون خسارت، دالر را در آن نشست بالای جهانیان اعمال نمود. به این ترتیب نظام مالی جدیدی وضع گردید که بر اساس آن ده دولت بزرگ صنعتی جهان موافقت نمودند دالر را پشتیبان اصلی واحد پولی خویش پذیرفته و برای واحد پولی داخلی خویش قیمت مشخصی در برابر دالر تعیین نمایند. امریکا نیز در مقابل پذیرفت که طلا را پشتوانهی دالر امریکایی برگزیده و بهای آن را در برابر هر اونس طلا 35 دالر تعیین نمود. پس از آن تمام بانکهای مرکزی بیگانه دالر را بر اساس قیمت ثابت دالر وابسته به طلا تبادله مینمودند. ذخایر طلای جهان در آن زمان طوری تخمین زده شد که دو سوم آن در امریکا و یک سوم باقی مانده در سایر دولتهای جهان وجود دارد. اما تداوم ضعف بودجۀ پرداختی امریکا به دلیل تأثیرگذاری هزینههای خارجی منجر به این شد که میزان ذخایر طلای امریکا کاهش پیدا کند، چنانچه در میان سالهای 1961 و 1970م به حدود پنج میلیارد دالر رسید. اینجا بود که نیکسون رئیس جمهور وقت امریکا در سال 1971م برای محافظت از ذخایر طلای امریکا تصمیم گرفت تبادلۀ دالر را در برابر طلا متوقف نماید و اعلان کند که دیگر طلا پشتوانۀ دالر نمیباشد.
پس از آن ادارۀ نیکسون با تغییرات مالی جدید از طریق یک سلسله توافقاتی با حکومت شاهی عربستان سعودی تعامل نمود که در میان سالهای 1972 الی 1974م صورت گرفت و به این ترتیب بود که پدیدۀ پترودالر به وجود آمد و دولتهای بیگانه را یک قدم به جانب پذیرش استفاده از دالر پیشتر برد، زیرا این دولتها به پترول نیاز داشتند و پترول بر اساس توافقات صورت گرفته با عربستان سعودی به صفت بزرگترین تولیدکننۀه نفت در جهان، باید با دالر خرید و فروش میشد.
حکومت شاهی عربستان سعودی توافق دیگری نیز با امریکا داشت که بر اساس آن میلیاردها دالر امریکا را که از طریق فروش نفت به دست آورده بود، مجدداً به امریکا بر میگرداند و آن عبارت بود از توافقنامۀ خرید سلاح از شرکتهای سلاحسازی امریکا، ساختارهای زیر بنایی و خرید اوراق قرضۀ خزانۀ امریکا، طوریکه با فرارسیدن سال 1977م تقریباً 20درصد مجموع اوراق قرضۀ خزانۀ امریکا در خارج در اختیار سعودی بود. اگر به علاوۀ پترول، طلا را نیز که با دالر خرید و فروش میگردید، در نظر بگیریم، متوجه میشویم که چرا دولتهای جهان حریص شدند، میزان بیشتری دالر را در اختیار داشته باشند، در حدیکه فیصدی ذخایر نقدی دالر در بانکهای مرکزی جهانی تا سال 2000 به 71درصد رسید، هرچند پس از این سال تا 62درصد کاهش داشت، همچنین 40درصد قرضههای جهانی با دالر صادر میگردد.
دوم: در حال حاضر دالر امریکا بالای معاملات جهانی تسلط دارد و این وضعیت باعث به وجود آمدن بازار بزرگ مصنوعی برای دالر شده و همین مسأله است که دالر امریکایی را از هر واحد پولی داخلی دیگری برتر قرار داده است. در حقیقت دالر تبدیل به شرط میزان بیشماری از معاملات در سراسر جهان شده که روزانه به بیشتر از 5.4 تریلیون دالر میرسد، بدون اینکه هیچگونه ارتباطی با تولیدات و یا خدمات امریکائی داشته باشد. نکتۀ قابل توجهیست که دالر 84.9درصد از مجموع معاملات پولی روزانه بیگانه را تشکیل میدهد و این در حالی است که معاملات تجارتی خود امریکا کمتر از نیم این میزان را تشکیل میدهد. دلیلاش این است که دولتهای دیگری غیر از امریکا امور تجاریشان را با دالر انجام میدهند. دلیل قدرت برتر اقتصادی دالر این است که امریکا تبدیل به قدرتی شده که توان مجازات اقتصادی و پولی دولتهای زیر نظرش را دارد، بلکه حتی میتواند سایر دولتها را نیز وادار نماید تا دست از تجارت با دولت مورد نظر بر دارند.
امریکا این قدرت را از طریق سیستم TFIWS یعنی "مخابرات بیسیم و باسیم جهانی میان بانکها) به دست آورده، سیستمیکه پرداختها را بر اساس دالر تنظیم میکند و از آن جاییکه دالر یگانه واحدپولی ذخایر جهانی است، سیستم TFIWS کار سیستم جهانی دالر را آسان میکند و تمام دولتها در سراسر جهان معاملات خویش را بر اساس آن انجام میدهند و این باعث میشود تمام معاملات دو جانبه با استناد به دالر صورت گیرد. به طور مثال: روسیه و چین بدون استفاده از سیستم TFIWS و استناد به دالر نمیتوانند هیچ نوع کالا و خدماتی را با پولهای داخلی خودشان انجام دهند و امریکا میتواند با استفاده از این سیستم، تحریمهای اقتصادی سختی را علیه آنان اعمال کند. امریکا در میان سالهای 2014 و 2015م بسیاری از بانکهای روسیه را به دلیل تنش آلود شدن روابط دو کشور از سیستم TFIWS منع نمود. در نومبر 2018م امریکا با استفاده از سیستم TFIWS علیه ایران تحریمهای قاطعی را اعمال نمود و بسیاری از شرکتهای اروپائی به دلیل ترس از امریکا معاملات خویش را ایران را برهم زده و به آن وفا نکردند.
دلیل تمام این مسائل، چنان که قبلاً گفته شد، این است که دالر یگانه واحدپولی ذخایر جهانی میباشد، چنانچه «سهم دالر در ذخایر 146 بانک مرکزی در سراسر جهان با پایان سال گذشته به 64درصد از مجموع ذخایر پولی این بانکها رسید. یورو با کسب 20درصد از این مجموع جایگاه دوم را از آن خود نمود و این در حالی است که ین جاپان و جنیه استرلینی از 5درصد فراتر نرفت؛ اما یوان چین در ذخایر بانکهای یادشده از 108 میلیارد دالر امریکایی بیشتر نبود و اصلاً قابل یادآوری نیست که در مقایسه با ذخایر دالر در این بانکها فقط 1درصد میباشد.» (منبع: www.alquds.co.uk19 اکتوبر 2018م)
سوم: دولتهای قدرتمند و دارای وزنۀ جهان در واکنش به این واقعیت "تسلط دالر" برای کاستن از تأثیر دالر، دو راه را پیش گرفتند: یکی راهی بود که اروپا نخست در سال 1999م پیش گرفت و در نتیجه آن یورو در سال 2002م رسماً به رقابت دالر پرداخت. این راهی بود که دولتهای اروپائی به دلیل اقتصاد قوی و اعتمادیکه به تواناییشان برای رقابت کردن داشتند، پیش گرفتند. راه دوم، راهی بود که روسیه و چین پیش گرفتند، اما با تأخیر، زیرا توان رقابت با دالر را در آن زمان "زمان شروع رقابت یورو با دالر" نداشتند تا این که بحران اقتصادی سال 2008م از راه رسید و این دولتها نگران این شدند که مبادا این بحران ذخایر دالری آنان با کاهش ارزش دالر، کمبها شود. به همین دلیل بود که برای جلوگیری از تسلط دالر با دولتهای قدرتمند اروپا همراه شدند. سپس همزمان با تبدیل شدن چین به عنوان یکی از غولهای اقتصادی جهانی، این تلاشهای بینالمللی برای کاستن از قدرت و تأثیر دالر اندک اندک مؤثریتاش را ظاهر نمود.
به این ترتیب، بحران اقتصادی سال 2008م به مثابۀ زنگ خطری برای دولتها بود تا در مورد دالر عمیقتر فکر کنند، زیرا دیده بودند که این بحران بالای دالر تأثیر گذاشته بود. اما قدامات تحریکآمیز ترامپ و تحریمهایش دست پیش گرفت؛ سیاست جدید امریکا که توسط ادارۀ حکومت ترامپ به پیش برده میشود، قبل از رویکرد سایر دولتهای بزرگ برای کاستن از تسلط دالر امریکایی بر جهان، دست به کار شد و اقدامات پیش گیرانهای را روی دست گرفت. سیاست ترامپ در قالب شعار "اول امریکا" ظاهر گردید، هرچند تمام ادارههای امریکا بدون شک در راستای منافع امریکا عمل مینمود، اما ادارۀ حکومت ترامپ بیشتر روی عدم اعتراف به منافع سایر دولتها متمرکز گردید، چنانچه ترامپ از اروپا خواست در بدل حمایت امریکا از آن باید پول بپردازد، هشدارهای آتشینی را در خصوص افروختن جنگ تجاری با چین به زبان آورد و از جاپان و کوریایی جنوبی خواست در ازای حمایت آنان در برابر موشکهای کوریایی شمالی پول بپردازند.
زمانیکه ترامپ تحریمهای ایران را وضع مینمود، طوری این تحریمها را طراحی کرد که هر فردی را که برای خریداری نفت ایران از دالر استفاده میکند، شامل آن شود و از آن جاییکه چین در حال حاضر بزرگترین وارد کنندۀ نفت در سطح جهان میباشد. این اقدام ترامپ چین را تحریک نمود تا برای جلوگیری از استفاده از دالر دست به کار شود، به ویژه با توجه به جنگ تجاری که با امریکا دارد. بناءً در ماه مارچ 2018م بود که بازار بورس شانگهای را برای معاملات به تأخیر افتاده راهاندازی نمود و نخستین معامله تأخیری و باز آن برای سرمایهگذاران بیرونی بود و کالای این معامله همان نفت تأخیری بود که بالای یوان چین استناد داشت تا به این ترتیب در برابر معاملات برنت و ITW که مستند به دالر بوده و در حال حاضر به صفت معیار اصلی به کار برده میشود، رقابت نماید.
به این ترتیب، بالا گرفتن بحران اقتصادی امریکا در سال 2008م و پیامدهای آن بالای اقتصاد بسیاری از دولتها و تحمل خسارتهای فراوان از این بحران و سپس اقدامات جانبدارانۀ ترامپ و جنگ تجارتی، سیاستهای اقتصادی و پولی را که وی روی دست گرفته، تمام این موارد باعث شده طرفهای مختلفی برای پایان دادن به تسلط دالر قدعلم کنند.
چهارم: به این ترتیب، دلایل فوق برخی از کشورها، به ویژه کشورهای مستقل قدرتمند را تحریک نمود، بلکه حتی در برخی موارد دولتهایی را تحریک نمود که در محور امریکا میچرخند، هرچند تأثیرگذاری اصلی و مؤثر تنها از جانب کشورهای مستقل صورت میگیرد، زیرا تأثیرگذاری کشورهاییکه در محور امریکا قرار دارند، مقطعی بوده و به یک هدف خاص صورت میگیرد و خیلی زود متوقف میشود، زیرا چنین کشورهایی تا زمانیکه در محور امریکا در گردش باشند، نمیتوانند با امریکا به گونۀ فعال مخالفت داشته باشند. اینک فعالیت این کشورها را بررسی مینماییم:
1- فعالیتهای کشورهای مستقل:
الف) روسیه: میدویدوف رئیس جمهور روسیه در سال 2009م پیشنهاد "واحد پول جدید جهانی" را در گردهمایی گروه هشت در لندن مطرح نمود تا به عنوان واحدپولی برای ذخایر جهانی جایگزین دالر گردد. کشورهای چین، روسیه، هند، ترکیه و چند کشور دیگر دولیت کنندۀ نفت در این اواخر موافقت کرده اند که معاملات تجارتی و سرمایهگذاریشان را با واحد پولی خودشان انجام دهند؛ اما با وجود آن هم، هنوز طلا و نفت خام با دالر دادوستد میشود. دلیل اینکه روسیه بارها اعلان نمود دالر را با سایرپولهای ملی تبادله نموده و پول نفت روسیه را با سایر واحدهای پولی دریافت میکند و نه دالر، این است که امریکا بعد از جنگ روسیه در اوکراین واشغال شبهجزیرۀ کریمیه و شرق اوکراین در سال 2015م، تحریمهایی را بالای روسیه اعمال نمود؛ هم چنین دلیل دیگرش واکنش نشان دادن به تحقیقاتی است که در خصوص مداخلۀ روسیه در انتخابات سال 2016م امریکا جریان دارد.
پس از آن امریکا تحریمهایش را از سال 2015م افزایش داد و کانگریس امریکا این تحریمها را به تدریج وسعت بخشید و از "قانون رویارویی با دشمنان امریکا از طریق اعمال تحریمها" استفاده نمود؛ قانونیکه در ماه اگست سال 2017م منتشر شد و به این ترتیب تحریمهای شدیدتری را بالای روسیه اعمال نمود. اینها موقفگیریهای بسیار قوی علیه روسیه به شمار میرفت و منجر به قطع رابطۀ بانکهای بزرگ روسیه با دالر شد و در نتیجۀ آن قیمت ربل واحد پولی روسیه تا 18درصد در برابر دالر کاهش داشت. این اتفاقات در حالی میافتد که روسیه در 58درصد از قرضههایش از دالر استفاده میکند، یعنی تقریباً نیمی از قرضههایش را با دالر دریافت میکند. بنابر این، روسیه در تنگنایی قرار گرفت که آن را وادار نمود استفاده از دالر را کاهش داده و خود را از وابستهگی مالی و اقتصادی و نقدی به دالر آزاد سازد.
چنانچه پوتین در اظهاراتاش در شورای دوما گفت: «در حالیکه تجارت نفت در بازار بورس با دالر صورت میگیرد، ما باید سعی کنیم سیادت اقتصادی مان را استحکام بخشیم و طبیعی است که ما در مورد چگونگی رهائی از این واقعیت تحمیلی فکر میکنیم.» او در ادامه افزود: «ما در جریان چند دهۀ گذشته سادهلوحانه عمل میکردیم، امیدواریم به توافقات و اساسات اعلان شدۀ تجارت و اقتصاد جهانی پایبندی صورت گیرد. در حال حاضر ما شاهد نقض بسیاری از قوانین سازمان تجارت جهانی میباشیم و محدودیتهای دیگری را شاهدیم که بر اساس ملاحظات سیاسی اعمال میشود و نام آن را تحریمها میگذارند.» (منبع: دنیا الوطن 9 می 2018م) سپس روسیه به تدریج شروع به کاستن از اوراق قرضۀ خزانۀ امریکا در نزد خود نمود، آنچه که در سال 2008م با 223 میلیارد دالر به اوج خود رسیده بود، حتی در اواخر سال گذشته به نزدیک به صد میلیارد رسید. در پی اعمال تحریمهای امریکا بالای روسیه، این کشور بسیاری از اوراق قرضه خویش را در جریان ماههای اپریل و می 2018م به فروش رسانید و در حال حاضر فقط 14.5 میلیارد دالر از این اوراق قرضه را در اختیار دارد.
اما با وجود این همه، بازهم روسیه نمیتواند ربل را جایگزین دالر نماید، زیرا اعتماد ضعیفیکه به ربل وجود دارد، باعث میشود روسیه نتواند کشورهای قدرتمند را به جانب خود بکشاند. دلیل آن بر میگردد به این که بسیاری از دولتهای جهان تمایلی به خرید ربل ندارند، زیرا بهای آن در بازارهای جهانی به پیمانۀ گستردهای در حال نوسان است و در کل جهان به ربل روسیه به صفت واحد پولی ذخایر جهانی اعتماد نمیکنند. به این ترتیب میتوان گفت بیشترین کاری را که روسیه میتواند انجام دهد، این است که بالای برخی دولتها فشار آورد تا در بدل مواد سوختیکه از روسیه خریداری میکنند، ربل بپردازند؛ اما به هیچوجه امکان ندارد واحد پولی روسیه جایگزین دالر گردد.
دیمتری بیسکوف سخنگوی پوتین در گفتگویی با روزنامۀ فایننشل تایمز گفت: «شمار زیادی از دولتهای جهان، نه فقط در شرق، بلکه همچنین در اروپا به این میاندیشند که چگونه میتوانند از وابستهگیشان به دالر امریکایی بکاهند. زمانی خواهد رسید که این دولتها ناگهان متوجه چند واقعیت خواهند شد: 1- این کار ممکن است. 2- این کار باید صورت گیرد. 3- اگر زودتر دست به کار شوید، میتوانید خود را نجات دهید.» وی افزود: «لغو دالر تا جایی ممکن است، اما این مسئله ربطی به ارادۀ خروج از منطقۀ دالر ندارد، بلکه به این ربط دارد که بدیل دالر چه خواهد بود: یورو؟ یوان؟ یا بیتکوین؟» کوریت شینکو معاون سابق رئیس بانک مرکزی روسیه نیز در اظهاراتی گفت: «هریک از این گزینهها، هزینههای خاص خود را خواهد داشت، ما باید هزینههای باقی ماندن با دالر و هزینههای ایجاد موقفگیری جدید را سبک و سنگین نماییم.» (منبع: Financial Times 3 اکتوبر 2018م) تمام این اظهارات بیانگر این است که مسئولین روسی خودشان نیز مطمئن نیستند که ربل توان جایگزین شدن دالر به عنوان واحدپولی جهان را دارد یا خیر.
ب) چین: چین قطعاً امکان این را دارد که واحد پولیاش "یوان" را رقیب قوی جهانی دالر قرار دهد، اما مشکل این است که افق سیاسی جهانی آن تنگ است و این روی افق اقتصادی جهانی آن نیز از نظر رقابت و کشمکش با امریکا تأثیر میگذارد و به همین دلیل است که چین با وجود حجم عظیم اقتصادیکه دارد تا کنون نتوانسته واحد پولیاش را در معاملات جهانی و بازارهای مالی جهان تحمیل نماید و پیوسته به دالر متکی میباشد و مقدار بسیار زیادی از دالر را جمع نموده؛ مقداریکه در جریان سالهای اخیر به 3 تا 4 تریلیون دالر تخمین زده میشود. هرچند چین سعی نموده خود را از مؤسسات مالی امریکا دور کند، چنانچه گروه اقتصادی "برکس" را با روسیه، هند، برازیل و سپس جنوب افریقا تشکیل داد و مجموع میزان اقتصادی گروه برکس به حدود 15 تریلیون دالر میرسد که معادل 20درصد حجم اقتصادی جهان را تشکیل میدهد که 74 تریلیون دالر است. همچنین درجولای 2015م یک بانک توسعهای را برای تمویل پروژهها و قرضههای این گروه درشانگهای و با سرمایۀ 50 میلیارد دالری تأسیس نمود که در این اواخر به 100 میلیارد دالر رسید. هدف از تأسیس این بانک این بود که به عنوان بدیل بانک جهانی عمل کند، اما با وجود آن هم چین نتوانست خود را از دالر بینیاز کند.
زمانیکه ترامپ تحریمهایش را بالای ایران اعمال نمود و این تحریمها را شامل هرکسی نمود که بخواهد از دالر برای خرید نفت ایران استفاده نماید و در عین حال چین در حال حاضر بزرگترین واردکنندۀ نفت در جهان به شمار میرود، بناءً این اقدام ترامپ، چین را تحریک نمود تا گامهایی را برای توقف استفاده از دالر روی دست گیرد، به خصوص با توجه به این که در جنگ تجارتی با امریکا قرار دارد. به همین دلیل بود که در ماه مارچ 2018م نخستین بازار بورس معاملات تأخیری و بازاش باری سرمایهگذاران بیرونی را "بازار بورس شانگهای" راهاندازی نمود. این کار، یعنی خرید نفت تأخیری، "یوان" را پشتیبانی نمود تا معاملات معاملات برنت و WTI که توسط دالر پشتیبانی میشوند و به عنوان معیارهای کنونی استفاده میشوند، رقابت نماید. بناءً تمام این اقدامات میتواند دالر را متزلزل کند.
اما آنچه مانع عملکرد جدی چین برای کنار زدن دالر یا متزلزل نمودن آن به گونۀ فعال میشود، این است که چین به شدت وابسته به اقتصاد و دالر امریکاست. چنانچه میزان تجارت میان امریکا و چین بینهایت عظیم است و سالانه به 500 میلیارد دالر میرسد و چین در حال حاضر 1170 میلیارد دالر در اوراق قرضۀ خزانۀ امریکا دارد. (منبع: سایت روزنامۀ مالی چین موسوم به Saixin 20 سپتمبر 2018م)
البته در سال 2013م این شمار به 1300 میلیارد دالر میرسید که اینک کاهش را نشان میدهد و چین با این مبلغ، بزرگترین دولت در سطح جهان است که این مقدار از این اوراق قرضه را در اختیار دارد و ذخایر دالر چین به 3 الی 4 تریلیون میرسد. به علاوۀ این که بر اساس آماریکه سازمان تجار جهانی ارائه داده، چین در جریان سال 2016م به قیمت 2.1 تریلیون دالر به جهان کالا صادر نمود و به قیمت 1.6 تریلیون واردات داشت که نشان میدهد چین بعد از امریکا نخستین غول تجارت جهانی میباشد.
به این ترتیب دیده میشود حجم عظیم تجاری با دالر به علاوۀ اوراق قرضۀ خزینهاش باعث شده چین برای مختل نمودن موقف جهانی دالر یک قدم پیش گذارد و یک قدم پس. بدون شک موفقیت امریکا در قناعت دادن چین برای تجارت جهانی با دالر باعث شده چین به عدم تزلزل موقف دالر اهمیت دهد، زیرا چین میداند که بزرگترین ضرر از متزلزل شدن دالر متوجه وی خواهد بود و همین مسئله است که چین را انگیزه میدهد نقشاش را در این روند بسیار کند و با احتیاط بازی کند تا ذخایر دالر و اوراق قرضهاش به خطر نیفتد. حتی اگر چین و روسیه در تجارت میان خویش به صورت کامل از دالر دست بر دارند، بازهم مشکل حل نخواهد شد، زیرا میزان تجارت میان این دو دولت سالانه به 120 میلیارد دالر میرسد. (منبع:Arabic China 23 سپتمبر 2018م) و این مبلغ در مقایسه با تجارت جهانی که به بیشتر از 20 تریلیون دالر میرسد، مبلغ محدودی به شمار میرود. با این حساب؛ چین در تلاش برای کاستن از تسلط جهانی دالر نسبت به روسیه کم جرئتتر و محتاطتر میباشد.
به نظر میرسد چین به ضررهای تعامل با دالر پی برده، چه از لحاظ حجم ذخایری دالر و یا از لحاظ اوراق قرضۀ خزانۀ امریکا و به همین دلیل است که نسبت به تمام دولتهای جهان به خریداری طلا روی آورده، در حدیکه ذخایر طلایش در سال 2008 به 600 تن میرسید؛ در حالیکه اینک در سال 2018م به 1842 تن میرسد و این بیانگر کاهش شدید ذخایر دالر چین است که در سال 2014م با 4 تریلیون دالر به اوج خود رسیده بود. (منبع: سایت Trading Economics)
برای معلومات بیشتر باید گفت که چین تنها در سال 2015م بیشتر از 700 تن طلا خریداری نمود. اما در مورد اوراق قرضۀ خزینۀ امریکا باید گفت که چین پس از بحران اقتصادی سال 2008م شروع به فروش آن نمود و دو سال پس از آن بحران بود که میزان امتلاک چین از آن اوراق قرضه رو به سقوط گذاشت، اما هشدارهای امریکا مبنی بر مختل نمودن تجارت چین، که در آن زمان روی غیرصحی بودن اسباب بازیهای وارداتی از چین به امریکا متمرکز شده بود، باعث شد چین مجدداً به افزایش میزان آن اوراق قرضه بپردازد تا این که در سال 2013م به اوج خود رسید؛ اما با هشدارهای تجارتیکه از ادارۀ ترامپ متوجه چین گردید، چین مجدداً شروع به فروش آن نمود و داشتههایش از این اوراق قرضه را به گونۀ تدریجی کاهش داد. سپس با احتیاط شروع به جستجوی راه مناسب برای کاستن از نقش دالر در تجارت خود نمود و توافقنامههایی را با روسیه، جاپان و سایر دولتها برای استفاده از واحد پولیهای داخلی برای تجارت امضاء نمود. همچنین بازار بورس شانگهای را نیز برای تجارت نفت بر اساس یوان با پشتیبانی طلا راهاندازی نمود، بازاریکه در شش ماه نخست فعالیتاش درصد تجارت نفت جهانی را به خود اختصاص داد. در عین حال چین در حقوق طراحی ویژه «یوان به دالر امریکایی میپیوندد و یورو، ین جاپان و جنیه استرلین در سبد واحد حقوق طراحی ویژه، صندوق یوان چین را به سبد واحدهای پولیی علاوه میکند که حقوق طراحی ویژه یا "RDS" از تاریخ 1 اکتوبر 2016م از آن تشکیل میگردد.» (منبع: https://www.imf.org30 سپتمبر2016م)
با وجود همه، حجم خزینۀ دالر، اوراق قرضه و... چین مؤثریت این کشور را در کنار زدن دالر کم میکند، زیرا "یوان" چین فقط 1.7درصد از پرداختهای جهانی را؛ در حالیکه دالر امریکا 40درصد آن را تشکیل میدهد.
ج) اتحادیۀ اروپا: یورو در سال 1999م ظاهر گردید و تعامل بانکی با آن آغاز گردید و در سال 2002م به عنوان بدیل واحدهای پولی داخلی شماری از دولتهای اتحادیۀ اروپا شروع به فعالیت نمود. یورو شروع به رقابت با دالر نمود، زیرا دولتهایی با اقتصاد نیرومند در پس آن قرار داشت، مانند آلمان، فرانسه و دولتهای صنعتی و ثروتمند دیگری نیزبه آنان پیوستند و به این ترتیب یورو تبدیل به یک واحد پولی قوی در سطح جهان شد که در پس آن قدرتی مشترک قرار دارد که میتواند تأثیر سیاسی جهانی داشته، با امریکا رقابت نماید و ظرفیت ساختن اردوی قوی و مستقلی را نیز دارد که در حال حاضر در پی تشکیل آن میباشد. یورو به عنوان ذخیرۀ پولی به نسبت 20 تا 23درصد وارد بانکهای مرکزی گردید، اما یکی از عوامل اساسی که مانع تسلط یورو بالای اقتصاد جهانی میشود، ضعف نفوذ سیاسی، نظامی و اقتصادی اروپا در برابر امریکاست. اتحادیۀ اروپا خود هنوز در حالت دفاع از وجودش به سر میبرد، زیرا تهدیدهای نه چندان کم اهمیت دارد؛ بلکه وجود آن را به خطر میاندازد، که خروج انگلیس از این اتحادیه، اعتماد به آن را متزلزل نموده و رشد جریانهای متعصب در دولتهای عضو را که خواستار جدائی از اتحادیه میباشند، این اعتماد را بیشتر متزلزل میکند. به علاوۀ اینکه تصامیم سیاسی واحدی در اتحادیه وجود ندارد؛ اگر تمام این عوامل را کنار هم قرار دهیم، متوجه خواهیم شد که واحدپولی آن "یورو" و اعتماد به آن را سخت تحت تأثیر قرار میدهد.
2- دولتهاییکه در محور امریکا میچرخد و با روسیه، چین و اروپا نیز توافق دارند؛ ترکیه، ایران، هند و جاپان:
- عبدالناصر همتی رئیس بانک مرکزی ایران در گردهمایی با نمایندگان روسیه و ترکیه، مسئلۀ تجارت با استفاده از واحدهای پولی داخلی به عوض دالر، مورد بحث و بررسی قرار گرفت. (منبع: روزنامه تهران تایمز 9 سپتمبر 2018م)
- آناضول، آژانس خبری ترکیه با انتشار خبری گفت: «ترکیه، روسیه و ایران توافق نمودند که در مبادلات تجارتی میان خود به جای دالر امریکا از واحدهای پولی داخلی خود استفاده نمایند.» آژانس خبری فوق، که توسط دولت ترکیه اداره میشود، به نقل از عبدالناصر همتی رئیس بانک مرکزی ایران خبر داد که وی در سخنانی در تهران گفت: «معاملات تجارتی به زودی با استفاده از نرخ ارز ویژه صورت خواهد گرفت.» (منبع: https://wsahvalne/ar.com 9 سپتمبر 2018م)
- در اکتوبر 2018م چین و جاپان بر سر یک قرارداد مبادلۀ ارز 30 میلیارد دالری با هم به توافق رسیدند و این بزرگترین مبادلهایست که جاپان تاکنون انجام داده است.
- یوری پرویسوف معاون نخست وزیر روسیه به تاریخ 31 اکتوبر 2018م در اظهاراتی گفت: «معاهدۀ صدور منظومۀ موشکهای "اس400" به هند با استفاده از "روبل"، واحد پولی روسیه صورت خواهد گرفت.» (منبع: أ ش أ 31 اکتوبر 2018م)
- دولتهایی را که چین و روسیه سعی دارند به جانب سیاست تعامل با واحدهای پولی داخلی بکشانند، هنوز در محور امریکا میچرخند و یا کلاً مزدور آن میباشند، یعنی از نظر سیاسی به امریکا وابسته میباشند و خیلی زود با امریکا همراه خواهند شد و به هیچوجه در مسئلۀ کنار گذاشتن دالر و یا قرار ندادن آن به عنوان ذخیرۀ نقدی خویش جدی و قاطع نمیباشند، زیرا تصمیم به استقلال اقتصادی باید هم سطح با استقلال سیاسی باشد، مانند چین و روسیه که از هردو لحاظ مستقل میباشند. اینکه ترکیه بحث تعامل با واحدپولی داخلی را با روسیه و چین پذیرفت، دلیلاش این بود که امریکا آن را در یک وضعیت غیرمترقبهای قرار داده بود که با سپری شدن آن اوضاع به حالت اصلی خود برمیگشت؛ چنانچه از زمانیکه ترامپ رئیس جمهور امریکا تحریمهایی را بالای فولاد ترکیه اعمال نمود و از زمانیکه امریکا واحدپولی ترکیه را زیر هجوم خویش قرار داد، اردوغان شروع به انتقاد از دالر و استفاده از آن در بازارهای محلی نمود.
مجموع قرضههای ترکیه که از 400 میلیارد دالر فراتر میرود، باید با دالر پرداخت گردد و این بدان معنی است، هر باریکه بهای واحدپولی ترکیه در برابر دالر کاهش پیدا کند، پرداخت قرضههای ترکیه مقدار بیشتر و بیشتر لیره را میطلبد و این باعث بالارفتن قیمتها و فشار روی مردم خواهد شد و اردوغان وادار خواهد شد طبق معمول به سخنرانی معصومانهای بپردازد.
و اما در مورد اظهارات اردوغان در ششمین نشست شورای ترک در مرکز فرهنگی "روخ اوردو" در قرغزستان به تاریخ سوم سپتمبر، آنجا که گفت: «پیشنهاد میکنیم به عوض دالر امریکا با واحدپولی خاص خودمان تجارت کنیم»، باید گفت که این اظهارات عاری از هرگونه واقعیت است و بسیار زیاد بعید است که به یک واقعیت عملی تبدیل شود، زیرا ترکیه به گونۀ اساسی با اتحادیۀ اروپا تجارت میکند، اما بازهم این تجارت را با دالر انجام میدهد، با دالر قرض میگیرد و بیشترین میزان ذخایر پولیاش از واحدهای پولی بیگانه را با دالر محاسبه میکند. به علاوه، نفت و گاز طبیعی و مواد خام وارداتی ترکیه همه با دالر محاسبه میگردد. زمانیکه ترکیه کشیش امریکایی را آزاد نمود و امریکا پس از آن تحریمهای اعمال شده را علیه ترکیه رفع کرد، دیدیم که اوضاع در ترکیه به حالت عادی برگشت و دیگر آن حماسهایکه پیش از رفع تحریمها مبنی بر اولویت دادن به تعامل با واحدهای پولی داخلی وجود داشت، دیگر از سر زبانها افتاد. در مورد دولتهاییکه در آسیاییمیانه به زبان ترکیه صحبت میکند، باید گفت که این دولتها دنبالهرو سیاست روسیه میباشند و حتی اگر تجارت ترکیه با این دولتها با واحدهای پولی داخلی صورت گیرد، بازهم تأثیر چندانی بالای تجارت جهانی نخواهد گذاشت، زیرا اقتصاد دولتهای آسیایمیانه، اقتصاد فرعی و حاشیهای به شمار میرود.
اما ایران به دلیل تحریمهای اقتصادی سختیکه امریکا در جریان سالهای دراز و بعد از بیرون کردن آن از سیستم بانکی امریکا بالایش اعمال نموده، اجازه ندارد با دالرمعامله نماید. اما پس از آنکه تحریمها در سال 2015م رفع گردید، ایران نفتاش را با دالر میفروخت و معاملات بزرگی را با شرکتهای بینالمللی، به شمول شرکتهای اروپائیمانند ایرباس و توتال فرانسه، امضاء نمود که فقط با دالر صورت میگرفت، انگار هیچ اتفاقی قبلاً نیفتاده بود. بنابر این، تحریمها و برطرف نمودن آنها به گونۀ مقطعی بالای اقدامات ایران تأثیرگذار است و از آن جاییکه این امریکاست که ایران را وارد سیستم تعامل با دالر SWIFT میکند و یا از آن بیروناش میراند، بناءً زمانیکه اظهارات خصمانۀ امریکا علیه ایران شدت گرفته و دروازۀ آن را در برابر دالر میبندد، ایران در واکنش سروصداهایی مبنی بر استفاده از غیر دالر را بالا میکند.
در مورد هند باید گفت: این کشور سالهاست که از روسیه سلاح وارد میکند و امریکا از آن ممانعت نکرده، زیرا امریکا به هند امتیازهای ویژه میدهد تا از آن به عنوان نیروی قابل توجه در برابر نفوذ رو به افزایش چین در منطقه استفاده نماید و هند این موضوع را میداند و به همین دلیل است که انتظار نمیرود هند تلاش کند جای دالر را، به عنوان پول جهانی، به ربل و یا یوان بدهد.
در خصوص جاپان نیز باید گفت که روابط آن با امریکا نیاز به توضیح ندارد و معاملاتاش با روسیه به هیچوجه به معنی مخالف بودن با دالر و یا پذیرفتن ربل به عنوان بدیل دالر نیست.
خلاصه اینکه: دولتهاییکه میتوانند در کنارزدن دالر تأثیر فعال داشته باشند، همانا روسیه، چین و اتحادیۀ اروپاست، اما چنانکه توضیح داده شد، هریک از این دولتها با چالشهایی مواجه استند که روند چنین تحرکی را از جانب آنان تقاضا میکند، اما در صورتیکه بتوانند این چالشها را برکنار کنند، میتوانند دالر را از جایگاهیکه دارد، کنار بزنند. اگر امریکا در این زمینه سعی و تلاش کافی به خرج ندهد، به زودی و ناگهان با دالرضعیف مواجه خواهد شد و آنگاه است که تمام سرمایۀ دالریاش در معرض طوفان شدید قرار خواهد گرفت، زیرا امریکا از حجم عظیم قرض رنج میبرد، چنان چه مجلۀ WashingtonExaminer امریکائی به تاریخ 1 اکتوبر 2018م در مقالهای نوشت: «بنا به گفتۀ یک سایت انترنتی حکومتی، که قرضهها را تعقیب میکند، قرضهای حکومتی امریکا در جریان سال مالی گذشته که به تاریخ 30 ایلول 2018م پایان یافت، به بیشتر از 1.2 تریلیون دالر رسید و قرضههای ملی امریکا در پایان سال مالی 2017م به "20.25" تریلیون دالر رسیده بود و این مبلغ در آخر سال مالی 2018م به "20.52" تریلیون رسید.
شکی نیست کهقرضههای امریکا در جریان دهها سال گذشته این کشور را به تنگنای اقتصادی رسانیده و با فرارسیدن بحران اقتصادی سال 2008م، این قرضهها از 8 تریلیون به سقف 21 تریلیون رسید و در حال حاضر تنگنای اقتصادی امریکا درحال تنگتر شدن است و "بولتون" این روند را برای امنیت ملی امریکا خطرناک تلقی نموده گفت که نیاز به راهحلفوری دارد، یعنی آیندۀ نزدیک و متوسط و نه درازمدت.
کار امریکا در حال حاضر به جایی رسیده که در فرصت باقی ماندهاش برای سنجش تدبیری مناسب تنها یک راه دارد و آن هم "چاپ دالر بیشتر" و چاپ دالر بیشتر که بتواند نیازهای دولت را برطرف کند، چه رسد به پرداخت قرضهها، منجر به سقوط دالر و یا به گفتۀ وزیر خزانهداری امریکا "دالر ضعیف" خواهد شد. از جانب دیگر، دولتهاییکه با دالر تجارت میکنند و ذخایر مالیشان با دالر است و در اوراق قرضۀ خزانۀ امریکا سهم دارند، به هراندازه که دالر ضعیف شود، این دولتها نیز به همان اندازه حجم سرمایههایشان را از دست میدهند و این یعنی ضربۀ نیرومند به این دولتها است!
در هر حال؛ واقعیت فعلی طوری است که این دولتها نمیتوانند غیر از دالر به هیچ واحدپولی دیگری اعتماد کنند، اما میتوان گفت که تلاشهای روسیه و چین برای تعامل بر اساس واحدهای پولی داخلی و بستن معاملاتی با دولتهای دیگر بر اساس پولهای داخلی در شکستن تسلط دالر تأثیرگذار خواهد بود، البته در صورتیکه این کارهای با قوت تمام و بدون تأخیری ادامه داشته باشد و میدانیم که نقش اروپا در کنار چین تأثیر بزرگی دارد. روی آوردن به خریداری طلا این روند را استحکام بیشتر میبخشد، اما در صورتیکه طلا به عنوان کالایی برای به دست آوردن دالر در بانکهای مرکزی و در هنگام نیاز دولتها و یا به عنوان ذخیرهای برای پشتیبانی از پول کاغذی دادوستد گردد، در حل مشکل سهم نخواهد داشت. بدون شک این مشکل حل نخواهد شد؛ مگر آن که طلا و نقره به عنوان پول رایج به کار گرفته شود و هرگاه پولهای کاغذی چاپ گردد، باید به میزان طلا و نقره موجود باشد و نه اینکه طلا و نقره تنها یک کالایی در بانکها باشند که از آن برای استفاده از آنچه که پول سخت نامیده میشود، کار گرفته شود و بس. یعنی بانک مرکزی هردولت باید واحدپولیاش را بر اساس طلا و نقره منتشر نماید و روی پولهای کاغذی، قیمت معادل آن با طلا یا نقره درج گردد و دارندۀ آن بتوانند در هر زمانیکه بخواهد به بانک مراجعه نموده و معادل آن را از طلا یا نقره به دست آورد، یعنی از پول کاغذی به صفت معاون طلا و نقره استفاده شود؛ به این ترتیب، سلطه و قدرت واقعی از طلا و نقره باشد.
به این ترتیب، هیچ دولتی نمیتواند سرمایههای دیگران را به غارت برده و یا از تلاشهای آنان سوء استفاده نموده و با استفاده از ابزار جنگی خویش، جنگهای خصمانه را توسط کاغذهای بیارزش خویش علیه دیگران راهاندازی نماید.
با بررسی واقعیت کنونی متوجه میشویم که در حال حاضر هیچ دولت و قدرتی توان چنین کاری را ندارد، بجز دولت خلافت که چارهای جز تعامل با طلا و نقره را ندارد، زیرا این یک حکم شرعی است که الله سبحانه وتعالی دستور آن را صادر نموده و رسول الله صلی الله علیه وسلم آن را در دولت خویش عملاً به کار گرفته و خلفای راشدین پس از وی و سایر خلفاییکه بعد از آنان آمدند تا سقوط دولت خلافت در سال 1342هـ.ق موافق با سال 1924م، بر اساس آن تعامل نمودند و پس از آن بود که رهبری باطل آغاز گردید.
در حال حاضر ایدیولوژی سرمایهداری بر جهان حاکمیت میکند؛ ایدیولوژییکه حاملین آن هیچ دغدغهای بجز به غارت بردن و خوردن مال مردم به باطل و جمع نمودن داراییهای بیشمار و شمارش کردن آن و این حاکمیت ظالمانهای انسانی است، ندارند؛ ایدیولوژییکه پیامدهای تطبیق آن بالای بشر را همه روزه شاهدیم؛ بحرانهای اقتصادی ویرانگر و بازی با سرنوشت و زندگی مردم و به غارت بردن سرمایههایشان و هدر دادن داراییهای آنان با پولهای کاغذی بیارزشیکه در ذات خود هیچ اهمیتی ندارند. بناءً این ایدیولوژی باطل باید نابود گردد و زمینه برای رهبری ایدیولوژی اسلام که همان ایدیولوژی حق و عدالت است، فراهم گردد؛ حق و عدالتیکه تنها در سایۀ این دولت تأمین خواهد گردید. الله سبحانه وتعالی وعدۀ تحقق این ایدیولوژی را در قالب دولت اسلامی به بندهگان مؤمن و عاملین و صالحیناش داده و میفرماید:
﴿وَعْدَ اللَّهِ لَا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ﴾
[روم: 6]
ترجمه: وعده الله(سبحانه وتعالی) است؛ الله(سبحانه وتعالی) وعدهاش را خلاف نمیكند؛ ولى بيشتر مردم نمىدانند.
باید دانست تا زمانیکه جهانیان شریعت الهی را در زندگی خویش داور قرار ندهند، همواره در چنین بدبختیهای اقتصادی و مالی باقی خواهند ماند. او تعالی میفرماید:
﴿وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً﴾
[طه: 124]
ترجمه: و هركس از ياد من دل بگرداند، در حقيقت زندگى تنگ و سختى خواهد داشت!
12 ربیع الاول 1440هـ.ق
26 نومبر 2018م