- مطابق
اعتراضات گستردهای که امریکا را به سوی نابودی سوق داده و پیامدهایی را بر سیاست خارجی آن بجا گذاشته!
پرسش
از نزدیک به دو هفته اعتراضاتیکه در برخی مناطق گسترده بوده، نظم داخلی امریکا را برهم زده است. این اعتراضات بعضاً با خشونت، به غارت رفتن مراکز تجاری و به آتش کشیده شدن مرکزهای پلیس همراه بوده است. آیا کشتن شدن یک مرد سیاه پوست باعث این اعتراضات گسترده شده است؟ درحالیکه برخوردهای این چنینی با سیاهپوستان در سالهای نه چندان دورِ گذشته هم اتفاق افتاده است؛ اما اینگونه اعتراضات را در پی نداشته است! و آیا این وضعیت بر سیاست خارجی امریکا پیامدهایی دارد؟
پاسخ
برای روشن شدن پرسشهای بالا، لازم میبینیم به نکات ذیل اشاره نماییم:
1- پلیس امریکا جورج فلوید، مرد سیاهپوست افریقاییالاصل را در شهر میناپولیس ایالت مینه سوتا به تاریخ 25/5/2020 به قتل رسانید. این قتل جنایت وحشتناکی بود که پلیس تمریناتی را که در مسلک پلیسی انجام میدهند، بالای این مرد اجراء کرد، البته با فشار آوردن بر شریان کاروتید در ناحیۀ گردناش. این جنایت مدت 9 دقیقه ادامه پیدا کرد و فلوید در این مدت فریاد میزد "نمیتوانم نفس بکشم"، تا اینکه وفات کرد. تمام امریکاییها این جنایت زشت را مشاهده کردند و با چشم سر بربریت پلیس امریکا در مقابل سیاهپوستان را دیدند. روز بعد در پی این حادثه در شهر میناپولیس آتش اعتراضات در عکسالعمل به این سطح توحش در مقابل انسانها برافروخته شد. سپس دامنۀ این اعتراضات به شهرهای دیگر امریکا با انتشار گستردۀ ویدیوی خفهسازی دردناک فلوید از طریق رسانههای اجتماعی نیز رسید تا اینکه مظاهرات و اعتراضات سراسری شده و بیشتر از 80 شهر را در ایالتهای مختلف در بر گرفت.
در پی آن مقامات، قیود منعِ گشت و گذار را برای جلوگیری از اعتراضاتیکه اکثراً با خشونت، قتل، غارت و به آتش کشیدن مراکز تجاری و پوستههای پلیس همراه بود، به اجراء گذاشتند. پلیس امریکا برای سرکوب معترضین به زور متوسل شده، بیشتر از 4 هزار نفر را در شهرهای مختلف بازداشت نمود و از کشته شدن چندین نفر نیز خبر داد. همچنان نیروهای گارد ملی برای بازگردانیدن آرامش به جادهها فراخوانده شدند؛ بلکه فراتر از آن اردوی امریکا برای نخستینبار در تاریخ امریکا، جهت حاکم ساختن امنیت در پایتخت امریکا واشنگتن، به جاده بیرون کرده شد. به همینترتیب ترامپ از ترس اینکه مبادا معترضین به قصر سفید هجوم ببرند، به یک پناهگاه امن زیرزمینی پناه برد.
2- امنیت و نظم داخلی امریکا در نتیجۀ این اعتراضات برهم خورد؛ چیزیکه حکومتهای امریکایی یکی از پس از دیگر به آن میبالیدند. اما در این حادثه اماکن زیادی به آتش کشیده شد، محلات تجاری مورد غارت قرار گرفت و مراکز پلیس به ویرانهها مبدل شد و امریکاییها را به دوزخیکه حکومتهای شان در طول تاریخ به دولتهای دیگر آماده کرده بودند، هشدار میداد. واضحاً این حادثه ملت امریکا را به سوی هرج و مرج و بیبند و بارییکه خودِ امریکا در تعاملش با دیگر کشورها در پیش گرفته بود، سوق میدهد. اگر از هر بُعد و زاویۀ نگریسته شود؛ وقایع و نمایشات زننده و تکاندهندۀ اتفاق افتاد: رییس جمهور، مظاهرچیان مسالمتآمیز در اطراف قصر سفید را از سگهای دیوانه و از اسلحهای که میزان کشندگی بیشتر دارد میترساند؛ در صورتیکه آنها جرأت نمایند به دیوارهای قصر سفید که با موانع برقی و دیوارهای کانکریتی پوشانیده شده، هجوم ببرند. همچنان رییس جمهور از فرمانداران ایالتها میخواهد تا با استفاده از زور و شدت به مظاهرهچیان پاسخ داده و امنیت را با استفاده از نیروی نظامی برگردانند. وی به فرمانداران ایالتها پیشنهاد میکند که برای سرکوب اعتراضات از گارد ملی کمک بخواهند. به همینترتیب ترامپ ارتش ایالات متحدۀ امریکا را در حالت آمادهباش کامل قرار داد تا اگر پلیس و گارد ملی در تأمین امنیت ناکام شدند؛ ارتش در طی 4 ساعت مداخله نموده و اوضاع را زیر کنترل گیرد. عملاً ارتش به واشنگتن اعزام شد؛ اما به اثر انتقادات گستردهای که متوجه ترامپ گردید که از ارتش بر ضد مردم کار میگیرد؛ از این طرح منصرف شد. از جهت دیگر تودههای خشمناکی که نه پلیس آنها را متوقف ساخته میتواند و نه تهدیدات ویروس کرونا؛ یک بخش از آنها چهرۀ مسالمتآمیز داشته که خواستار حقوق مدنی، به دادگاه کشانیدن قاتلین و اصلاحات در ساختار پلیس استند و بخش دیگری از معترضین عمداً به نهادهای حکومتی، خاصتاً پلیس هجوم آورده، مراکز آنها را به آتش کشیده و ویران مینمایند. در پی آن رییس جمهور ترامپ مظاهرهچیان را به جنبش چپ "آنتیفا" نسبت داد که دشمنی و نگرشی بدی به سرمایهداری دارد. و بخش سومی از این معترضین کسانی هستند که بدون داشتن کدام هدف بزرگ دست به غارت، دزدی و فعالیتهای خرابکارانه میزنند.
3- واقعیت پلیس امریکا که نژاد سفید در آن اساس و ستون شمرده میشود؛ اینگونه است که به اهانت و تحقیر باشندگان سیاهپوست امریکا عادت کرده است و تعداد زیادی از آنها توسط افراد پلیس کشته شده اند، که برخی از این قتلها مستند بوده و از آنها تصویربرداری هم شده است، مانند حادثۀ قتل فلوید. اما اینگونه برخوردها چیزی تازۀ نبوده، بلکه بار بار انجام شده است. برتری نژادی در امریکا یک پدیدۀ ملموس و مشهود است که توجه بسیاریها را در حلقات امریکایی به خود جلب نموده است.
اما علل و عواملیکه کشته شدنِ فلوید به تاریخ 25 می 2020م در شهر میناپولیس، خشم گستردهای امریکاییها علیه سیاستهای نژادپرستانه دولت امریکا در مقابل سیاهپوستان را برانگیخت؛ برخی از این اسباب و عوامل به گذشته برگشته و برخی هم جدید و تازه است، که در اینجا به بیان برخی از این عوامل میپردازیم:
الف- شکست پروسۀ ادغام اجتماعی در جامعۀ امریکایی: جامعۀ کنونی امریکا از آغاز پیدایشاش، پیدایش نژادپرستانه داشته است. مهاجرین انگلیسیتبار به طور خاص و اروپاییتبار به طور عام، با گذشتن از روی اجساد ملیونها هندی سرخپوست، صاحبان اصلی امریکا؛ دست به استعمار آنجا زدند. با گذشت زمان و احساس نیاز به افراد کارگر در مستعمرات جدید؛ آنها بردگان سیاهپوست را از افریقا خریدند. از اینرو امریکاییها به سیاهپوستان افریقاییالاصل به دید غلام و برده مینگرند و این دید مدت چند قرن به طور رسمی در امریکا حاکم بود که در جریان آن سیاهپوستان افریقاییالاصل به انزوای نژادی و برخورهای تمسخرآمیز در مزارع و کارخانههای سفیدپوستان مواجه بودند. قانون جنسیت 1790 تنها به سفیدپوستان امریکایی حق تابعیت میداد و سیاهپوستان را به عنوان شهروندان امریکایی به رسمیت نمیشناخت. باوجود دستیابی امریکاییهای افریقاییالاصل به برخی حقوقشان، مانند حق رأی در دههای شست قرن 19؛ نژادپرستی به عنوان سیاست رسمی دنبال میشود، حتی پس از پایان یافتن جنگ داخلی [1861-1865].
پس از نیمۀ قرن بیستم جنبش بزرگ بنام "حقوق مدنی" شکل گرفت و مارتین لوتر کینگ در آن به عنوان رهبر سیاهپوستان امریکایی شهرت بسزایی یافت. از دستاوردهای این جنبش این بود که سیاهپوستان به عنوان شهروندان امریکا به رسمیت شناخته شدند. از آن به بعد سیاهپوستان افریقاییالاصل گمان نمودند که آنها به حقوق مدنی که پدران و نیاکانشان از آن محروم بودند دست یافتند. اما این دستاورد سیاهپوستان نگرش نژادپرستانۀ سفیدپوستان امریکایی در قبال آنها را چندان تغییر نداد و برخوردهای نژادپرستانه علیه آنها همچنان ادامه پیدا کرد. با آنکه زعماء و رهبران امریکا از پایان یافتن نژادپرستی در امریکا سخن گفته اند؛ اما گزارشهای متعدد از عمیق بودن این مفکوره در امریکا بر علیه سیاهپوستان افریقاییالاصل خبر میدهد. از مظاهر نژادپرستی علیه سیاهپوستان در امریکا، بالا گرفتن آمار زندانیان سیاهپوست در مقایسه با سفیدپوستان، بالا رفتن میزان بیکاری در میانشان، تفاوت آشکار در حد اوسط درآمد بین خانوادههای سیاهپوست افریقاییالاصل در مقایسه با خانوادههای سفیدپوست، نارساییهایی جدی در خدمات صحی/ بهداشتی و خدمات عمومی دیگر است. این خدمات در میان محلاتیکه اکثراً سیاهپوستان زندگی مینمایند و بنام محلات سیاهها یاد میشوند و در میان مناطقیکه غالبا پیشرفته نامیده میشوند، تفاوت آشکاری دارد. در این مناطق خدمات صحی به گونهای شایستۀ آن فراهم شده و کرایهای اقامتگاههای محلات سفیدپوستان بالا میباشد.
ب- بر سر کار آمدن ادارۀ نژادپرست ترامپ و گزینش مدافعان برتری نژاد سفید: گروههای پشتیبان رییس جمهور ترامپ به برتری نژاد سفید باورمند هستند و جایگاه این گروهها با آمدن ترامپ به قصر سفید در سطح بالای قرار گرفت. این گروهها ترامپ را در امر نژادپرستیشان رهبری مناسبی یافتند. اینها با مسیحیهای معتقد به انجیل آمیخته شدهاند که این حس برتریجویی خود را رنگ دینی هم میدهند. ترامپ علیه مسلمانان سخنان آشکاری داشته، تعدادی از آنها را از بدست آوردن ویزای دخولی امریکا ممانعت نموده، بیانات واضح و دشمنگونه بر علیه مکزیکیها داشته، برنامههای را برای ایجاد دیوار در مرزهای مکزیک طرح نموده که برخی از آنها به مرحلۀ اجراء قرار گرفته، جنگ تجارتی علیه چین را آغاز نموده، ویروس کرونا را ویروس چینی خوانده و موج از دشمنی علیه چین را در داخل امریکا بوجوود آورده است. ترامپ با تظاهرات 2017 نازیهای تازه در ایالت ویرجینیا نرمش نشان داده، همیشه با زبان اهانت و تحقیر در مورد اقلیتها و حتی در مورد قتل فلوید سخن گفته است. او همچنان بر ضرورت سرکوب اعتراضاتیکه به حمایت از حقوق سیاهپوستان در امریکا برگزار میشود، تأکید کرده است. در نتیجۀ این همه، ترامپ یکی از عوامل تحریک نژادپرستی و تفکیک نژادی در امریکا بشمار میرود. از اینرو آمار اعمال خشنونتبار و نگرش دشمنگونه بر علیه سیاهپوستان، مسلمانها، مکزیکیها و چیناییها در جریان زمامداری ترامپ بالا گرفته است. وی به این جماعتها اینگونه میبیند که انگلهای (طفیلیها) هستند که برای گرفتن فرصتهای کاری امریکاییها و غارت سرمایههای شان آمدهاند. از اینرو تفاوت نژادی در بخشهای متعدد جامعۀ امریکایی یک امر برجسته و ملموسی گردیده است.
ج- پیامدهای ویروس کرونا در درون جامعۀ امریکا: از عواملیکه بر شعلۀ اعتراضات قتل فلوید در امریکا افزود؛ این بود که این اعتراضات همزمان شده بود با انتشار ویروس کرونا و خانهنشین شدن امریکاییها، که از یکسو احساس فشار و تنگی نموده و از جهت دوم رشد سرسامآور بیکاری را در میان آنها رقم زده است، که این امر باعث نگرانی امریکاییها نسبت به وضعیت آیندهشان شده است. از جهت سوم امریکاییها ناکامی غیر قابل تصور حکومتشان در رویارویی با انتشار ویروس کرونا را مشاهده نمودند تا جاییکه نواقص و کمبودیهای بسیاری در لوازم و ساختارهای بهداشتی و عدم آمادگی برای مبارزه با ویروس را دیدند؛ باوجود آنکه امریکا فرصتی مناسبی در امر رویارویی با بیماری داشت؛ چون این بیماری پس از چین و اروپا دامنگیر امریکا شد. همچنان سهلانگاری ادارۀ دولت امریکا در تعامل با یا پاندمی و واگیردار و پیامدهای آن، عامل دیگر در چندپارچگی سیاسیون این کشور خاصتاً در نحوۀ برخورد و تعامل با بحران این بیماری واگیردار شده است.
از موضوعات مهم داخلی و اساسی امریکا اینست که جامعۀ امریکا احساس بالای نسبت به بدی و ناکارآمدی نظام سرمایهداری پیدا نموده است، پروسۀ توزیع ثروت به نفع یک گروه کوچک از سرمایهدارها، لابیستهای تأثیرگذار بر سیاست به سرعت ترسناکی رو به افزایش است. سیاستیکه به به سوی بخششهای مالیاتی این گروه کوچک در حرکت است؛ درحالیکه افرادِ با درآمد متوسط و اندک از مالیات هنگفت و کمرشکنی رنج میبرند. این اعتراضها قوت و قدرت رو به بالای جنبش ضد سرمایهداری در امریکا (آنتیفا) را به نمایش گذاشت؛ جنبشیکه رییس جمهور ترامپ خواستار آن شد که در لیست گروههای تروریستی جا داده شود. این همان جنبشی است که فراخوان اشغال بازاهای سهام در "وال ستریت" را داده بود؛ بازارهای که نشانۀ بزرگی از سرمایهداری پس از بحران مالی 2008م به شمار میرفت. حامیان این جنبش روز به روز در حال افزایش بوده و در جامعه امریکایی ریشه دوانیده است. این جنبش خواستار استفادۀ خشونت علیه سرمایهداری است و امروز به این متهم است که مظاهرهچیان را به سوزانیدن و ویران نمودن نهادهای حکومتی از جمله مراکز پلیس تشویق و تحریک نموده است.
4- این عوامل پیامدهای را بر سیاست خارجی امریکا به جا گذاشته و این پیامدها نظر به دلایل ذیل تأثیرگذرای فروانی دارد:
الف- حالت چندپارچگی در امریکا: ادارۀ ترامپ از 2017م بدینسو واضح ساخته است که امریکا مانند قلب یک شخص نیست؛ بلکه سیاستهای چندپارچهای در آن به اجراء گذاشته شده که امریکاییها در اطراف هریک گِرد آمدهاند، مانند جنگها، کمکهای بین المللی که امریکا به اجیرانش در نقاط مختلف جهان انجام میدهد، سیاست مالیاتی، تعامل با اقلیتها، پناهندگی و سیاستهای بسیار دیگر. اما با آمدن ترامپ، خود او از برجستهترین عوامل چندپارچگی امریکا گردید. آنچه باعث این امر شد؛ شخصیت اوست که خودخواهی بیش از حد، وابستگی به قدرت، تمایل بیش از اندازه به نمایش گذاشتن خود، کم حکمتی، تمایل به داخل شدن در کشمکشهای داخلی و ابراز تکبر به شکست دادن دشمنان را در خود دارد. این همه باعث آن شده تا امریکا عملا در سایۀ ترامپ چند پارچه شود، که جمعی با او و یا علیه او باهم گِرد آمدهاند. همچنان میزان برکناری و استعفاء در دولت وی بیشتر شده، به گونهای که با این حَجم و کمیت در زمان هیچ رییس جمهور امریکایی صورت نپذیرفته است.
بحران ویروس کرونا و مشاجرات لفظی بین رییس جمهور و فرمانداران برخی ایالتها، سرعت این انقسام و چندپارچگی را بیشتر نموده است. این چنددستگی در بعد سیاسی و اقتصادی به امریکا ضرباتی وارد نموده که بر جامعۀ امریکایی انعکاساتی داشته است. شیوهای برخورد ترامپ با ادارهاش در مقابل اعتراضهای مردمی، عامل چربِ دیگر در پُر رنگ ساختن این چندپارچگی است، به گونهای که ترامپ خواهان آنست که جنبشهای اعتراضیکه پس از کشته شدن فلوید وارد صحنه شدهاند، باید با استفاده از زور و نیروی نظامی سرکوب شوند؛ اما حزب دموکرات و فرمانداران ایالتها با او مخالفاند، حتی وزیر دفاعاش از اینکه نیروهای امنیتی اعتراض کنندگان را از اطراف کلیساییکه در مجاورت قصر سفید قرار داشت، دور نمودند تا ترامپ به زیارت آن برود، معذرت خواسته و آن را تبلیغات سیاسی ترامپ خواند.
از تازهترین و جدیترین این کشمکشها "نامۀ مشترک وزرای دفاع پیشین و دهها مسؤول نظامی امریکاست، که در آن ترامپ را به خیانت قَسَم و قانون اساسی متهم نمودند؛ چون دیدگاهش این بود که جهت رویارویی با معترضین ارتش را وارد میدان نماید. در میان کسانیکه آن نامه را امضاء نمودند، جمیز متیس وزیر دفاع سابق نیز شامل است. (منبع: الجزیره نت، 7/6/2020) این قضیه به وزراء دفاع پیشین منحصر نشده؛ بلکه وزیر دفاع و مسؤولین کنونی آن نیز عکسالعمل مشابهی انجام دادند. نظر به منبع سابق «شبکۀ "سی ان ان" از یک مقام وزارت دفاع امریکا "پنتاگون" نقل نموده است که دونالد ترامپ از وزارت دفاع خواسته بود تا ده هزار سرباز را در واشنگتن و دیگر شهرهای امریکا جهت مقابله با اعتراضات هفتۀ گذشته مستقر نماید؛ اما مارک اسپر وزیر دفاع و مارک میلی رییس ستاد مشترک ارتش، این درخواست را رد نمودند. این درخواست در مورد تظاهرات گستردۀ واشنگتن، شهرهای دیگری امریکا و شهرهای اروپایی علیه نژادپرستی و خشونت پلیس راهاندازی شده بود. مجلۀ نیویورکر به نقل از منابعی در قصر سفید گفته است که بین ترامپ و جنرال مارک میلی مشاجرۀ لفظی اتفاق افتاده است. مجلۀ مذکور نقل نموده که جنرال میلی در مقابل ترامپ صدایش را بلند نموده و بر خواست ترامپ مبنی بر کشانیدن ارتش به جادهها، برای پایان دادن به مظاهرات؛ اعتراض نموده است؛ چون میلی این کار را خلاف قانون تلقی مینموده است.»
ب- زمان انتخابات ریاست جمهوری: آنچه بر گرمی این قضیه افزوده است اینست که این اعتراضها در هنگام کمپاینهای انتخاباتی هردو کاندیدا؛ جوبایدنِ دموکرات و ترامپِ جمهوریخواه شعلهور شده است. در این وضع رییس جمهور ترامپ نگرانی شدیدی از آیندهاش به عنوان رییس جمهور دارد و میخواهد که در نوامبر این سال دوباره بر اریکۀ قدرت تکیه زند. بلکه این موضوع اولویت شماره یک او میباشد؛ اما دلیل نگرانی او پیامدهای ویروس کرونا، اثرات آن بر اقتصاد امریکا، از دست دادن فرصتهای شغلی ملیونها امریکایی و آنچه از در مورد مدیریت بدی او در مورد بحران این ویروس گفته میشود، میباشد. ترامپ از این میترسد که مبادا این موارد فوق عاملی باشند که رقیب دموکرات انتخاباتیاش در کمپاینهای انتخاباتی از آنها بهره ببرد. علاوه بر اینها امروز ترامپ با موجی از اعتراضات گستردهای روبرو میشود و میخواهد که شخصیت خود را به عنوان یک مرد قوی در امر تأمین امنیت و حفظ داراییها تبارز دهد؛ امریکه در این فرصت انتخاباتی قابل تحقق نیست.
اما جوبایدن رقیب انتخاباتی او، حزب دموکرات و نیروهای دیگر تلاش دارند تا این تلاشهای ترامپ را وارونه جلوه داده و تصویر مخالف ارایه دهند و او را مردی معرفی کنند که در جهت چندپارچگی امریکا کار میکند و توانایی بهبود بخشیدن آسیبهای وارده به امریکا را پس از کشته شدن فلوید و تظاهرات ندارد. همچنان مسؤولیت خشونت و هرج و مرج در مظاهرات را به دلیل گفتههای تند و آتشیناش بر علیه معترضین، به دوش او میاندازند.
ج- سرکوب اعتراضها توسط دولت: دولتهای جهان شاهد بودند که حکومت امریکا با اعتراضهای مردمی چگونه برخورد دردناک و وحشیانه انجام داد و گفتههای ترامپ در مورد تطبیق امنیت با استفاده از زور، سگهای دیوانه، سلاحهای با قدرت کشتار بیشتر، زندانی شدن هزاران نفر، چوب و چماق، استفاده از گاز اشکآور پس از دهها سال ممنوعیت؛ این همه موارد بود که امریکا علیه رقبایش زیر عناوین: حقوق بشر، حق آزادی بیان، حمایت از فعالیتهای مدنی و غیره استفاده مینمود. و این تأثیر مستقیم بر سیاست خارجی امریکا دارد که امروز امریکا یکی از عوامل توجیه کنندهای بینالملی اش را از دست داده است. آنچه این ادعا را تأکید میکند؛ گفتههای ماریا زاخارووا سخنگوی وزارت خارجۀ روسیه است که گفته بود: «اعتبار از اواخر ماه می و اوائل ژوئن 2020، ایالات متحدۀ امریکا هرگونه حقی را که فردی را در کرۀ زمین در رابطه به حقوق بشر ملامت نماید، از دست داده است.» زاخارووا در تبصرهاش پیرامون نحوۀ تعامل مقامات امریکا با مظاهرهچیانیکه در اعتراضات ضد نژادپرستی و خشونت پلیس راه اندازی نموده شده بود، اضافه نموده است: «همه چیز پیان یافت! از این لحظه به بعد هیچ حقی ندارند». (منبع: الیوم السابع، 2/6/2020)
5- تفکیک نژادی در امریکا یک امری نهادینه شده است که برای اندکزمانی خاموش میشود؛ اما برای مدت طولانی در حرکت میباشد. نژادپرستی بیماری فکریی است که در بطن نظام سرمایهداری امریکایی جا داشته است؛ بلکه بیماری است که هیچ نظام وضعی و بشری از آن خالی نمیباشد؛ چون این بیماری برخواسته از هوای نفس و تمایلات محض غریزوی است که بین سفید و گندمی و سرخ وزرد تفکیک قائل میشود. هرچند قائل شدنِ این تفکیک آسیبهای را متوجه دیگران و حتی در آیندهها متوجه خودِ این افراد هم بسازد.
اسلام یگانه دین و مرجعیست که تفکیک نژادی را از بین برده و میبرد. در اسلام بین انسانها برتریی از دید رنگ، مقام و دارایی وجود ندارد؛ بلکه همه یکسان بوده، یکی بر دیگری برتری ندارند؛ مگر به تقوا. الله سبحانه وتعالی میفرماید:
﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِير﴾[حجرات: 13]
ترجمه: ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره تیره و قبیله قبیله گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسید. بیگمان گرامیترینِ شما نزد الله با تقواترینِ شماست.
پیامبر صلی الله علیه وسلم در حدیثیکه آن را بیهقی از ابی نضره و او از جابر ابن عبد الله روایت نموده که جابر گفت: پیامبر صلی الله علیه وسلم در ایام میانهای تشریق خطبۀ وداع و خدا حافظی را به ما ایراد نموده در آن گفت:
«يَا أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّ رَبَّكُمْ وَاحِدٌ، وَإِنَّ أَبَاكُمْ وَاحِدٌ، أَلا لا فَضْلَ لِعَرَبِيٍّ عَلَى عَجَمِيٍّ، وَلا لِعَجَمِيٍّ عَلَى عَرَبِيٍّ، وَلا لأَحْمَرَ عَلَى أَسْوَدَ، وَلا أَسْوَدَ عَلَى أَحْمَرَ، إِلا بِالتَّقْوَى، إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقَاكُمْ، أَلا هَلْ بَلَّغْتُ؟»، قَالُوا: بَلَى يَا رَسُولَ اللهِ، قَالَ: «فَلْيُبَلِّغِ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ»
ترجمه: ای مردم! پروردگارتان یکیست و پدرتان هم یکی بود. آگاه باشید هیچ عربی بر عجمی و هیچ عجمی بر عربی و نه سرخی بر سیاهی و نه سیاهی بر بر سرخی برتری ندارد؛ مگر به تقوا. به یقین گرامیترینِ شما نزد الله با تقواترینِ شماست.
آیا پیام و رسالتم را رساندم؟ گفتند: بلی یا رسول الله رساندی. گفت: پس حاضر به غائب برساند.
بُوَیصِری هم حدیث را همینگونه تخریج نموده است و طبرانی نیز با اضافه این الفاظ روایت نموده است «وَلَا لِأَسْوَدَ عَلَى أَبْيَضَ وَلَا لِأَبْيَضَ عَلَى أَسْوَدَ»، یعنی هیچ برتریی سیاه بر سفید و سفید بر سیاه ندارد.
پس اسلام یگانه نظامیست که بر تفکیک نژادی نقطۀ پایان میگذارد؛ چون فرستاده شده از جانب پرودگار جهان است و به سوی حق رهنمایی میکند و خیر و خوبی را در چهارگوشۀ جهان منتشر مینماید.
﴿أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ﴾
[یونس: 35]
ترجمه: آیا آنکسیکه راه حق را نشان میدهد سزاوارتر است که پیروی شود، یا کسیکه راهنمایی نمیکند؛ بلکه باید خودش راهنمایی گردد؟ شما را چی شده است؟ این چی حکمیست که میکنید؟
مترجم: منیب حمیدی