- مطابق
خرید و فروش دستگاه بدون قبض!
(ترجمه)
پرسش
السلام علیکم و رحمةالله و برکاته!
شیخ معزز، منت گذاشته و پرسشِ شخصیام را که در مورد خرید و فروش است، پاسخ دهید! من یک کارگاه دارم که 400 متر مربع مساحت داشته و در آن یک دستگاه نجاری نیز دارم؛ شخصی نزدم آمد تا آن دستگاه را از من بخرد و من هم آن را برایش فروختم؛ بعد از آن کارگاه را از من به اجاره خواست تا دستگاهی را که از من خریده بود، در آنجا بگذارد و از آن استفاده نماید؛ من بر این امر نیز موافقت کردم؛ باوجود اینکه دستگاه چیزی منقول است، با آنهم در آنجا باقی گذاشته شد و نقل داده نشد؛ درحالیکه کلیدهای کارگاه نزد مستأجر(مالک دستگاه) است و او مالک کامل منفعت کارگاه نیز میباشد؛ در صورتیکه چیزی از کارگاه را تلف ننموده و ضرری بر آن وارد نکند، آیا معاملۀ ما با این وصف که دستگاه انتقال داده نشده، همه شروط مشروعه را در بر دارد و یا خیر؟ و یا این معاملۀ ما بهخاطر انتقال نیافتن دستگاه و باقی ماندناش در کارگاه، که آنرا خریدار دستگاه به اجاره گرفته، باطل است؟ الله سبحانه وتعالی شما را برکت داده تا توسط شما فتح نصیب ما بفرماید. اگرممکن باشد، امیدوارم پرسشام را زودتر پاسخ دهید؛ چون بسیار عاجل ضرورت دارم. والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته!
پاسخ
وعلیکم السلام و رحمةالله و برکاته!
قبض کردن و در تصرف درآوردنِ مبیعه فقط در اشیایی شرط صحت بیع است که از جملۀ موزونات، مکیلات و معدودات باشند؛ مثل: رخت، برنج، تربوز و کیله. پس اینچنین اشیاییکه پیمانه، متر و اندازه، عدد و شمار و یا بهوزن و ترازو فروخته میشوند؛ در همۀ این اشیاء واجب است که حین خرید و فروش، مشتری آنرا از جایش انتقال دهد؛ همچنان فروشنده برای اینکه این اشیاء را فروخته بتواند، باید آنرا قبض نموده و در دوکان خود بیاورد؛ بنابر این، برای تاجر جایز نیست تا جنسی را بهفروش برساند که مالک آن نبوده و در ملکیتاش نباشد؛ چنانچه پیامبر صلیالله علیه وسلم فرموده است:
«مَنْ ابْتَاعَ طَعَامًا فَلَا يَبِعْهُ حَتَّى يَسْتَوْفِيَهُ»
(رواه بخاری)
ترجمه: کسیکه غلهای را خرید، برایش جایز نیست آن را بفروشد تا آنکه آنرا کاملاً قبض کند.
مسلم از ابن عمر روایت کرده است که گفت: «ما از تجار و واردکنندگان، غله را بهطور تخمینی میخریدیم و پیامبر صلیالله علیه وسلم ما را از فروش آن قبل از انتقال دادن از جایش منع فرمود» و همچنان مسلم روایت کرده که رسول الله صلیالله علیه وسلم فرمود:
«مَنْ ابْتَاعَ طَعَامًا فَلَا يَبِعْهُ حَتَّى يَكْتَالَهُ»
(رواه مسلم)
ترجمه: هرکسی غلهای را خرید، قبل از پیمانه کردن آنرا نفروشد.
و از حکیم ابن حزام روایت است که گفت:
«قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّي أَشْتَرِي بُيُوعًا فَمَا يَحِلُّ لِي مِنْهَا وَمَا يُحَرَّمُ عَلَيَّ قَالَ فَإِذَا اشْتَرَيْتَ بَيْعًا فَلَا تَبِعْهُ حَتَّى تَقْبِضَهُ»
(رواه احمد)
ترجمه: من به رسول الله صلیالله علیه وسلم گفتم: «یا رسول الله! من چیزهایی را خریداری میکنم؛ پس چهچیز برایم حلال و چهچیز حرام است؟» رسول الله صلیالله علیه وسلم فرمود: «چیزی را که خریدی آنرا نفروش تا آنکه آنرا قبض نموده و در اختیار میآوری.»
از زید بن ثابت روایت است که رسول الله صلیالله علیه وسلم از فروختن جنس، پیش از قبض کردن و بهتصرف درآوردن آن منع فرمود. این را ابوداود روایت نموده است. احمد در مسند خود از ابن عمر روایت کرده که رسول الله صلیالله علیه وسلم فرمود:
«مَنْ اشْتَرَى طَعَامًا بِكَيْلٍ أَوْ وَزْنٍ فَلَا يَبِيعُهُ حَتَّى يَقْبِضَهُ»
(رواه احمد)
ترجمه: هر کس غله و خوراکهای را با پیمانه و وزن خرید، آنرا نفروشد تا آنکه آنرا قبض کند.
احادیث ذکرشده بهطور واضح بالای دو چیز صراحت دارد: یکی بالای پیمانه و وزن و دیگر بهطور عام بالای غله که پیمانه، وزن و یاهم شمار میشوند؛ چون غله گاهگاهی بهشمار فروخته میشود؛ مثل: برخی از میوهها. بنابر این، شرط قبض کردن متعلق بهتمام چیزهایی است که توسط آنچه که غله با آن اندازهگیری میشود، اندازهگیری شود؛ مثل: پیمانه، وزن و شمردن.
اما اشیاییکه پیمانه، وزن و شمار نمیشوند، در خرید و فروش آنها قبض کردن شرط نیست و این قاعده بالای خانه، زمین، حیوان، و امثالهم نیز منطبق میشود؛ چون خانه و زمین نقل داده نمیشود. اما حیوان بهخاطر وارد شدن حدیثیکه بخاری از ابن عمر روایت میکند، در این جمع آمده است و آن اینکه عمر بالای بکر یک رأس اسپ داشت، بهشرح زیر:
«فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ صلى الله عليه وسـلم بِعْنِيهِ فَقَالَ عُمَرُ هُوَ لَكَ فَاشْتَرَاهُ ثُمَّ قَالَ هُوَ لَكَ يَا عَبْدَ اللَّهِ فَاصْنَعْ بِهِ مَا شِئْتَ»
ترجمه: پیامبر صلیالله علیه وسلم به او گفت: آنرا بهمن بفروش! عمر گفت: آن از تو شد، رسول الله صلیالله علیه وسلم آنرا خرید؛ سپس فرمود: آن از تو است ای عبد الله، هر تصرفیکه میخواهی در آن بکن!
در این حدیث واضح میگردد که پیامبر صلیاللهعلیهوسلم اسپ را از عمر خرید و قبل از قبض کردن آنرا به عبدالله ابن عمر فروخت. همچنان مسلم در صحیح خود از عامر روایت میکند که گفت: جابر ابن عبدالله بهمن قصه کرد که من شتری داشتم که بر آن سفر میکردم و زیاد ناتوان شده بود؛ پس تصمیم گرفتم که آنرا مهمل رها کنم، ناگهان پیامبر صلیالله علیه وسلم پیدا شد و برایم دعا کرد و آنرا با چیزی زد؛ پس چنان رفتاری کرد که قبلاً مثلاش را نکرده بود. گفت: این را برایم در بدل یک اوقیه (40 درهم) بفروش، گفتم: نه! گفت: بفروش؛ پس آنرا در بدل یک اوقیه فروختم و شرط گذاشتم که مرا تا خانهام برساند؛ چون بهخانه رسیدم شتر را برایش بردم و او پولاش را به من داد و برگشتم؛ سپس در عقبام کسی را فرستاد و گفت: چه فکر میکنی تو را برگشتاندم تا شترت را بگیرم؟ بگیر، شتر و پول هردو از تو باشد.
در این حدیث واضح میشود که پیامبر صلیالله علیه وسلم شتر جابر را خرید و آنرا قبض نکرد و جابر بر آن شتر تا خانهاش رفت و بعد از آن، آنرا بهجابر بخشید. بنابر این، فروش حیوان و امثالش از چیزهایی است که عادتاً به وزن، پیمانه و شمارش فروخته نمیشوند؛ پس قبض کردن مبیعه در تکمیل بیع آن شرط نیست.
آنچه در نزد من راجح است، این است: دستگاه نجارییکه شما از آن پرسیدهاید؛ مثل حیوان است و بر آن صحت بیع بدون قبض و نقل از جایش تطبیق میشود. بهعبارت دیگر، انعقاد بیع دستگاه درست است، برابر است که آنرا خریدار بهخانۀ خود انتقال داده و یا جایش را اجاره گرفته و آنرا در همانجا بگذارد.
الله سبحانه وتعالی شما را در خرید و فروش دستگاه برکت دهد! این را راجحتر میبینم و الله سبحانه وتعالی عالمتر و حاکمتر است.
برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته
22 جمادی الاول 1439هـ.ق
18 فبروری 2018م