- مطابق
آیا خلافت اصطلاح فقهی است یا اصطلاح سیاسی؟
پرسش:
السلام عليكم و رحمت الله و بركاته!
آیا اصطلاح خلافت برای دولت اسلامی اصطلاحی فقهی است که الله سبحانه وتعالی بربالای دولت آن را فرض ساخته یا آنکه اصطلاح سیاسی؟ از آنجایکه واضح است در اسلام زمانیکه بنده عصیان و نافرمانی کند خلیفه حد یا قصاص یا تعزیز را بالایش جاری میسازد تا آنکه گناه معصیت از وی در روز قیامت ساقط شود، پرسش این است که امروز ما در ذلت و خواری تحت نظام جابر سيكولر قرار داریم و در دار کفر زندگی میکنیم زمانیکه شخص گناهی را مرتکب شود وی را بهعقوبت یا بهجزای که از قانون وضعی بشر صادر شدهاست جزا میدهند چنانکه همه کس بهخوبی میدانند اگر قتل و یا دزدی میکند زندانی میشود، باوجود که جزای سرقت قطع دست است و جزای قتل قصاص؛ آیا از وی بار گناه این معصیت در روز قیامت ساقط میشود؟
پاسخ:
و علیکم السلام و رحمت الله و برکاته!
در رابطه بهپرسش نخست باید گفت: نظام حکم که الله سبحانه وتعالی آن را بالای امت فرض ساخته او خلافت است و از جانب دیگر اصطلاح فقهی هم است یعنی حقیقت شرعی دارد و همچنان خلافت نظام حکم است که خلیفه اعمال سیاسی را در آن برپا میدارد و تفصیل در این مورد قرار ذیل است:
هر آینه «خلافت» اصطلاح فقهی است یعنی حقیقت شرعی دارد چراکه نصوص شرعی بهاین دلالت میکند و از این نصوص قرار ذیل اند:
وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ
[نور: 55]
الله سبحانه وتعالی بهکسانی از شما که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند؛ وعده دادهاست که قطعاً آنها را در زمین جانشین(حکمران) خواهد کرد، همانگونه که کسانی را که پیش از آنها بودند جانشین(حکمران) ساخت و دینشان را که برای آنها پسندیدهاست برای آنها استوار(پا برجا) سازد، و یقیناً[خوف] و ترسشان را بهآرامش و امنیت مبدل میکند، تنها مرا پرستش میکنند و چیزی را با من شریک نمیسازند، و کسانیکه بعد از این کافر شوند، اینانند که فاسقند .
وأخرج أحمد و أبوداود الطيالسي عن حذيفة بن اليمان قال صلى الله عليه وسلم: إِنَّكُمْ فِي النُّبُوَّةِ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ، فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ مُلْكًا عَاضًّا، فَيَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ جَبْرِيَّةً، فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ، ثُمَّ سَكَتَ.
احمد و ابوداود طیالسی از حذیفه بن یمان روایت میکند که رسول الله صلی الله علیه وسلم میفرماید: تا مدتي که الله سبحانه وتعالی خواهد در ميان شما نبوت و پيامبری باقی خواهد ماند و هنگامی الله خواست آن را از ميان بر ميدارد، و بعد از آن خلافت بر روش و منهج نبوت خواهد بود و آن تا هنگامی الله خواسته باشد ادامه میيابد سپس وقتی الله خواست آن را برداشته پادشاهی با دندان گيرنده میيايد و آن تا وقتی الله خواسته باشد دوام ميکند، سپس هنگامی الله خواست آن را برداشته پادشاهی جبر و ستم خواهد آمد و تا وقتی الله خواست دوام میيابد، بعد از آن هنگامی الله خواست آن را دور کرده بار ديگر خلافت بر روش و منهج نبوت میيايد، بعداً رسول الله صلی الله علیه وسلم سکوت کرد.
وأخرج الشيخان مسلم عن أبي حازم قَالَ: قَاعَدْتُ أَبَا هُرَيْرَةَ خَمْسَ سِنِينَ، فَسَمِعْتُهُ يُحَدِّثُ عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: كَانَتْ بَنُو إِسْرَائِيلَ تَسُوسُهُمُ الأَنْبِيَاءُ، كُلَّمَا هَلَكَ نَبِيٌّ خَلَفَهُ نَبِيٌّ، وَإِنَّهُ لاَ نَبِيَّ بَعْدِي، وَسَيَكُونُ خُلَفَاءُ فَيَكْثُرُونَ. قَالُوا: فَمَا تَأْمُرُنَا؟ قَالَ: فُوا بِبَيْعَةِ الأَوَّلِ فَالأَوَّلِ، أَعْطُوهُمْ حَقَّهُمْ، فَإِنَّ اللَّهَ سَائِلُهُمْ عَمَّا اسْتَرْعَاهُمْ.
مسلم از ابو حازم روایت کرده که گفت: من با ابوهریرة پنج سال نشست و برخاست کردم و از وی شنیدم که از رسول الله صلی الله علیه وسلم حدیث بیان میکرد که وی صلی الله علیه وسلم گفت: بنی اسرائیل را پیامبران رهبری میکردند،هرگاه پیامبری وفات میکرد پیامبر دیگری جانشین میشد ولی بعد از من دیگر پیامبری نیست و خلفای زیادی خواهند بود، گفتند: پس بهما چه فرمان میدهی؟ پیامبرصلی الله علیه وسلم گفت: به بیعت اول آنها باز اول آنها وفا کنید و حق شان را ادا کنید زیرا الله عزوجل در مورد آنچه بهآنها سپرده است از ایشان باز پرس خواهد کرد.
وأخرج مسلم عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: إِذَا بُويِعَ لِخَلِيفَتَيْنِ، فَاقْتُلُوا الْآخَرَ مِنْهُمَا.
مسلم از ابو سعید خدری روایت کرده که رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت: هرگاه با دو خلیفه بیعت کرده شد دومی شان را قتل کنید.
نصوص شرعی بیان میکند که نظام «خلافت» و حکام در این نظام خلفاء اند، این را رسول الله صلی الله علیه وسلم و هم خلفای راشدین بنام «خلافت» گذاشتهاند... خلیفه امیر مومنین و امام مسلمین کسی است که بهشریعت الله سبحانه وتعالی حکم میکند یعنی خلافت و خلیفه اصطلاحات فقهی اند که «حقیقت شرعی» دارند، نصوص شرعی در این مورد وارد شده و این نصوص مذکور در فوق ذکر شدند.
و اما نظام خلافت فرض است دلائل وارد شده در این مورد از کتاب(قرآن) و سنت(حدیث) و اجماع صحابه اند و از اینها قرار ذیل اند:
وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ
[مائده: 48]
پس(اگر اهل كتاب از تو داوری خواستند) ميان آنان بر طبق چيزي داوری كن كه الله بر تو نازل كردهاست و بهخاطر پيروي از اميال و آرزوهای ايشان، از حق و حقيقتي كه براي تو آمدهاست روي مگردان.
وَأَنِ احْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَن يَفْتِنُوكَ عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ فَإِن تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَن يُصِيبَهُم بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ
[مائده: 49]
و بهتو اي پيغمبر فرمان ميدهيم به اينكه در ميان آنان طبق چيزي حكم كن كه الله بر تو نازل كردهاست، و از اميال و آرزوهای ايشان پيروی مكن، و از آنان برحذر باش كه(با كذب و حقپوشي و خيانت و غرضورزی) تو را از برخی چيزهائیكه الله بر تو نازل كردهاست بهدور و منحرف نكنند.
و خطاب رسول الله صلی الله علیه وسلم بهحکم در بینشان بما أنزل الله خطاب بهامت وی صلوات الله وسلامه علیه است و مفهوماش این است که بعد از رسول الله صلی الله علیه وسلم حاکمی باشد که در بینشان بما انزل الله حکم کند و امر در خطاب جزم را افاده میکند چراکه موضوع خطاب فرض است و این قرینه بهجزم است قسمیکه در اصول است، حاکم کسی است که بعد از رسول الله صل الله علیه وسلم در بین مسلمین بما انزل الله حکم میکند که همانا او خلیفه است. نظام حکم بهاین وجه نظام خلافت است و این از این دید فضیلت دارد که اقامه حدود وسایر احکام واجب است، اقامه نمیشود مگر بهحاکم یعنی احکام شرعی تطبیق نمیشود مگر آنکه حاکم(خلیفه) نباشد و یک واجب تکمیل نمیشود مگر آنکه اسباب آن واجب میشود، یعنی ایجاد حاکم که شریعت را برپا دارد واجب است. حاکم از این وجه خلیفه است و نظام حکم نظام خلافت است.
فقد رُوي عن نافع قال: قال لي عبد الله بن عمر: سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول: من خلع يداً من طاعة لقي الله يوم القيامة لا حجة له، ومن مات وليس في عنقه بيعة مات ميتة جاهلية
(رواه مسلم)
از نافع روایت است که گفت: عبدالله ابن عمرآمد و برایم گفت: از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدم که میگفت: کسیکه دست از اطاعت بکشد روز قیامت در حالی با الله روبهرو میشود که دلیلی نمیداشته باشد، و هرکس در حالی بمیرد که در گردنش بیعتی وجود نداشتهباشد وی همچون شخص جاهل مردهاست.
رسول الله صلی الله علیه وسلم بالای هر مسلمان فرض ساخته که در گردنشان بیعت باشد و وصف کرده که کسیکه میمیرد و در گردنش بیعت نباشد وی بهمرگ جاهلیت وفات یافتهاست، بیعت نیست مگر بعد از رسول الله صلی الله علیه وسلم برای خلیفه و این حدیث واجب میسازد وجود بیعت را در گردن هر مسلمان، یعنی آنکه وجود خلیفه بیعت را در گردن هر مسلمان مستحق میسازد، در غیر آن مقصر میمیرد مردن جاهلیت نتیجه و حاصلاش گناه عظیم استبه سبب عدم کار کردن برای ایجاد خلافتی که بهاسلام حکم کند.
و اما اجماع صحابه رضوان الله علیهم اجمعین برای لزوم اقامه خلیفه بعد از موت رسول الله صلی الله علیه وسلم اجماع کردند و تأکید اجامع صحابه بهاقامه خلیفه از تأخیر کردن دفن رسول الله صلی الله علیه وسلم بعد از وفاتاش، و مشغول شدن شان بهنصب خلیفه ظاهر میشود، باوجود که دفن میت بعد از وفاتاش فرض است، صحابه کسانی بودند که مشغولیت تجهیز و دفن رسول الله صلی الله علیه وسلم بربالای آنها واجب بود مگر با آنهم اصحاب رضوان الله علیهم اجمعین خود را بهنصب خلیفه قبل از دفن رسول الله صلی الله علیه وسلم مصروف ساختند و در مشغولیت نصب خلیفه ساکت ماندند، تمام شان در تأخیر دفن رسول الله صلی الله علیه وسلم بهدو شب اشتراک کردند باوجود که قدرت این را داشتند که ترک کنند و به دفن میت بپردازند، زمانیکه رسول الله صلی الله علیه وسلم وفات یافت از وفات شان دو روز سپری شده بود بههمین طور بدون دفن میت، شب سوم و روز سوم باقی مانده بود تا آنکه بهابوبکر رضی الله عنه بیعت صورت گرفت، بعداً رسول الله صلی الله علیه وسلم را در وسط شب، آنهم شب چهارم دفن کردند یعنی دو شب دفن رسول الله صلی الله علیه وسلم را بهتأخیر انداختند، با ابوبکر قبل از دفن میت رسول الله صلی الله علیه وسلم بیعت کردند.
به همین سبب اجماع صحابه مشغول بهنصب خلیفه قبل از دفن میت شدهبودند، چیزی نیست مگر آنکه نصب خلیفه واجبتر از دفن میت باشد. بناً اقامه خلافت فرض است بعداً ایجاد خلیفه فرض است یعنی هردو پی هم فرض اند.
- و اما خلافت نظام حکم در اسلام است، خلیفه کسی است که مبادرت بهاعمال سیاسی میورزد، به این سبب سیاست رعایت شئون معنی میدهد و کار اصلی برای خلافت و خلیفه رعایت شئون امت است و رعایت شئون از حاکم است که وی سیاست کند. کلمه سیاست در لغت از «سأس» و «سوس» بهمعنی امورش را سرپرستی نمود آمدهاست. در قاموس محیط آمدهاست: "وسُسْتُ الرَّعِيَّةَ سِياسَةً: أمرْتُها ونَهَيْتُها" یعنی من رعیت را سیاست کردم و برای شان امر و نهی نمودم.
و در صحاح مختار در مادة «س و س» آمده: "سَاسَ الرَّعِيَّةَ يَسُوسُهَا سِيَاسَةً بِالْكَسْرِ" یعنی رعیت را سیاست کرد یعنی امورش را سرپرستی نمود. کلمه سِیاست بهکسر شروع میشود. و همچنان در ارتباط بهرعایت شئون امت توسط خلیفه احادیث وارد شده و میتوان بهیکی از آنها اشاره کرد.
أخرج البخاري عَنِ ابْنِ شِهَابٍ... أَنَّ سَالِمًا حَدَّثَهُ: أَنَّ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عُمَرَ، يَقُولُ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: كُلُّكُمْ رَاعٍ، وَكُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ، الإِمَامُ رَاعٍ وَمَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ.... فالخليفة عمله رعاية الشئون، ورعاية الشئون من الحاكم هي سياسة وفق معناها اللغوي.
بخاری از ابن شهاب روایت میکند... سالم گفت: عبدالله ابن عمر میگفت: از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدم که گفت: همهٔ شما شبانيد و همهٔ شما مسئول رعيت خويش هستید، امام شبان است و مسئول رعيت خويش است... پس خلیفه کارش رعایت شئون است، و رعایت شئون از حاکم است که وی سیاست میکند وفق معنی لغویاش.
- اما پرسش آخر آیا عقوبت گناهان را در روز قیامت میپوشاند؟ این درست است مگر بهشرط آنکه عقوبت،عقوبت شرعی و از جانب دولت اسلامی باشد یعنی از دولتی که بهشریعت الله سبحانه وتعالی حکم کند، نه بهقوانین وضعی بشر و در این مورد بهتفصیل صحبت خواهیم کرد:
أخرج مسلم عَنْ عُبَادَةَ بْنِ الصَّامِتِ، قَالَ: كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي مَجْلِسٍ، فَقَالَ: تُبَايِعُونِي عَلَى أَنْ لَا تُشْرِكُوا بِاللهِ شَيْئًا، وَلَا تَزْنُوا، وَلَا تَسْرِقُوا، وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللهُ إِلَّا بِالْحَقِّ، فَمَنْ وَفَى مِنْكُمْ فَأَجْرُهُ عَلَى اللهِ، وَمَنْ أَصَابَ شَيْئًا مِنْ ذَلِكَ فَعُوقِبَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ، وَمَنْ أَصَابَ شَيْئًا مِنْ ذَلِكَ فَسَتَرَهُ اللهُ عَلَيْهِ، فَأَمْرُهُ إِلَى اللهِ، إِنْ شَاءَ عَفَا عَنْهُ، وَإِنْ شَاءَ عَذَّبَهُ.
مسلم از عباده بن صامت رضی الله عنه روايت میکند كه رسول الله صلی الله علیه وسلم در جمعي از يارانش فرمود: با من بيعت كنيد بر اينكه كسی را با الله شريك نگردانيد، دزدي نكنيد، زنا نكنيد، نفس که الله(خونش را) حرام شمرده جز بهحق نکشید، هركس از شما بهاين وعدهها وفا كند، الله سبحانه وتعالی پاداش اعمالش را خواهد داد. هر كس مرتكب عملی از اعمال فوق بشود و در دنيا مجازات گردد، اين مجازات باعث كفارهٔ گناهانش خواهد شد. و اگر مرتكب اعمال بد در دنيا مجازات نشود و الله سبحانه وتعالی گناهانش را پنهان كند، پس او موكول بهالله است يعني اگر الله سبحانه وتعالی بخواهد او را ميبخشد و اگر نخواهد مجازات ميكند.
پس حدیث بیان میکند کسیکه در دنیا مجازات میگردد این مجازات باعث کفارهٔ گناهانش در روز قیامت خواهد شد، به این گناهش در آخرت عذاب نمیشود و از حدیث واضح است که عقوبت باعث كفارهٔ شخص میشود او عقوبت دولت اسلامی است که در آن خلیفه برای حکم کردن بهاسلام بیعت داده میشود؛ پس حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم بهاین قول شروع میشود:
تُبَايِعُونِي... فَمَنْ وَفَى مِنْكُمْ فَأَجْرُهُ عَلَى اللهِ، وَمَنْ أَصَابَ شَيْئًا مِنْ ذَلِكَ فَعُوقِبَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ
بامن بیعت کنید... هركس از شما بهاين وعدهها وفا كند الله سبحانه وتعالی پاداش اعمالش را خواهد داد. و هر كس مرتكب عملی از اعمال فوق بشود، مجازات میگردد و این مجازات برای وی در آخرت کفاره است.
پس عقوبت که باعث کفارهٔ میشود متوقف شده برای بیعت است و بیعت برای حاکم است که بهاسلام حکم میکند، عقوبت که برای شخص در دنیا داده میشود باعث کفارهٔ گناهانش در آخرت میشود، آن عقوبت دولتی است که بهاسلام حکم میکند. الله سبحانه سبحانه وتعالی علم دارد و حکم میکند.
برادر شما عطا بن خلیل ابورشته