- مطابق
آیا ایمان کم و زیاد میشود؟
(ترجمه)
پرسش:
السلام علیکم و رحمت الله و بركاته!
امید وارم پرسش بنده را پاسخ دهید و آن اینکه آیا ایمان کم و زیاد میشود؟ و میخواهم پرسش دیگری مرتبط با آن را نیز علاوه نمایم که آیا ایمان یک مومن با مومن دیگر کدام تفاوتی دارد یا نه؟
پاسخ:
و علیکم السلام و رحمت الله و بركاته!
- ایمان عبارت است از تصدیق جازم و قطعی مطابق واقعیت و برخاسته از دلیل میباشد. تصدیق جازم عبارت است از قناعت قاطع که هیچگونه ریب و شکی در آن راه نداشتهباشد، همچنان معنای لغوی واژۀ «ایمان» هم همان تصدیق جازم و قاطع میباشد.
مطابق واقعیت بودن ایمان بدان معناست که واقعیتهای محسوس آن را تصدیق نماید و با آن تناقض نداشتهباشد. برای اینکه تصدیق جازم و مطابق واقعیت باشد باید براساس یک دلیلی قاطع و صحیح استوار باشد و آن میتواند عقلی باشد، یعنی میتواند نتیجۀ یک پژوهش عقلی باشد که در واقعیتهای محسوس انجام میشود؛ مانند: اثبات خالق کائنات از طریق تحقیق و پژوهش در مخلوقات محسوسش. یا اثبات اینکه قرآن کریم کلام الله سبحانه وتعالی است نه کلام بشر، در نتیجۀ تحقیق در خود قرآن کریم بهصفت یک واقعیت محسوس و همچنین اثبات نمودن رسالت و پیامبری کسیکه این کتاب را برای بشریت معرفی نمودهاست که همانا «محمد» صلی الله علیه وسلم است.
یا میشود دلیل نقلی باشد یعنی از طریق روایت قطعی؛ مانند: آیات قرآن کریم و احادیث متواتر ثابت باشد. مثل ایمان بهمغیّبات، ملائکه، کتابهای آسمانی نازل شده بر انبیایی گذشته، روز آخرت و اینکه تقدیر خیر و شر از جانب الله سبحانه وتعالی است، الله سبحانه وتعالی میفرماید:
یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَّذی نَزَّلَ عَلى رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَّذی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ یکْفُرْ بِاللَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْیوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعیداً
[نسآء: 136]
ای کسانیکه ایمان آورده اید! بهالله و پیامبرش(محمّد) و کتابی که بر پیامبر نازل کردهاست(و قرآن نام دارد) و بهکتابهای که پیشتر از قرآن کریم نازل نمودهاست(و هنوز تحریف و نسیان در آنها صورت نگرفته است) ایمان بیاورید. هرکس که به الله و فرشتگان و کتابهای الله و پیامبرانش و روز رستاخیز کافر شود(و یکی از اینها را نپذیرد) واقعاً در گمراهی دور و درازی افتادهاست.
و نیز رسول الله صلی الله علیه وسلم در حدیث که مسلم از عبد الله ابن عمر رضی الله تعالی عنه روایت میکند که پدرم(عمر رضی الله تعالی عنه) برایم گفت:
بَینَمَا نَحْنُ عِنْدَ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ ذَاتَ یوْمٍ، إِذْ طَلَعَ عَلَینَا رَجُلٌ شَدِیدُ بَیاضِ الثِّیابِ، شَدِیدُ سَوَادِ الشَّعَرِ... وقَالَ: یا مُحَمَّدُ... فَأَخْبِرْنِی عَنِ الْإِیمَانِ، قَالَ: «أَنْ تُؤْمِنَ بِاللهِ، وَمَلَائِكَتِهِ، وَكُتُبِهِ، وَرُسُلِهِ، وَالْیوْمِ الْآخِرِ، وَتُؤْمِنَ بِالْقَدَرِ خَیرِهِ وَشَرِّهِ»... ثُمَّ قَالَ لِی: "یا عُمَرُ أَتَدْرِی مَنِ السَّائِلُ؟" قُلْتُ: اللهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ، قَالَ: "فَإِنَّهُ جِبْرِیلُ أَتَاكُمْ یعَلِّمُكُمْ دِینَكُمْ".
(رواه مسلم)
روزی در حالیکه ما نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم نشسته بودیم ناگهان بر ما مردی که لباس بسیار سفید و موی بسیار سیاهی داشت ظاهر شد... و گفت ای محمّد از ایمان بهمن خبر بده(رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: ایمان این است که بهالله، فرشتگان،روز قیامت، کتابها و پیامبرانش ایمان بیاوری و بهخوب و بد تقدیر ایمان داشته باشی.... سپس رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بهمن فرمودند: ای عمر آیا دانستی که آن پرسش کننده کی بود؟ من گفتم، الله و رسولش داناتر اند رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: او جبرئیل بود، آمده بود تا دین را برای تان بیاموزاند.
- این است ایمان که با این معنی ضد کفرتلقی میشود یعنی آنکه مومن نیست قطعاَ کافر است و چیزی بهنام نصف مومن و نصف کافر وجود ندارد. الله سبحانه وتعالی در مقابله میان ایمان و کفر میفرماید:
إِنَّ اللَّهَ لَا یسْتَحْیی أَنْ یضْرِبَ مَثَلًا مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَیعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِینَ كَفَرُوا فَیقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا
[بقره: 26]
الله از اینكه بهپشه و یا كوچكتر از آن مثال بزند شرم نمیكند مؤمنان چون آن را بشنوند میدانند كه درست است و از ناحیه پروردگارشان است؛ ولی كافران گویند الله از این مثل چه منظور داشت.
و او سبحانه وتعالی میفرماید:
إِنَّ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الْكُفْرَ بِالْإِیمَانِ لَنْ یضُرُّوا اللَّهَ شَیئًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ
[آل عمران: 177]
در حقیقت كسانىكه كفر را به[بهاى] ایمان خریدند، هرگز بهالله هیچ زیانى نخواهند رسانید، و براى آنان عذابى دردناك است.
و در جایی دیگری میفرماید:
... وَلَكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَمِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ...
[بقره: 153]
... ولى با هم اختلاف كردند پ، بعضى از آنان كسانى بودند كه ایمان آوردند، و بعضى از آنان كسانى بودند كه كفرورزیدند....
و آیات زیاد دیگری وجود دارد که در مقابله میان کفر و ایمان نازل گردیده است.
- ایمان بهمعانی ذکرشده در این بحث یعنی(تصدیق جازم مطابق واقعیت و برخاسته ازدلیل) نه زیاد میشود و نه کم؛ زیرا تصدیق جازم است و جزم نیست مگر اینکه کامل باشد، پس هیچ ایمانی بهنسبت 90 درصد و سپس با افزایش 95 درصد و سرانجام 100 درصد وجود ندارد و همچنان هیچ ایمانی و جود ندارد که نخست 100 درصد بوده سپس به 95 و 90 درصد تقلیل یابد، زیرا این نقص است و نقص خلاف جزم یعنی دارای شک و ریب است که اگر چنین باشد ایمان نه؛ بلکه کفراست.
- برای وضاحت بیشتر چنین میگویم: واژههای زیادت و نقصان از آن دسته واژههایی است که دارای معنای مشترک بوده و بهمعنای زیادت و نقصان در حدود(پهنا و حجم) و قوت و ضعف کاربرد دارد و قرینهٔ است که معنای مورد نظر را مشخص میسازد. بهاین ترتیب هرگاه واژۀ(زیادت و یا نقص) با واژۀ(ایمان) بهکار بردهشود، قطعاً مراد همان معنای قوت و ضعف میباشد، زیرا مفهوم تصدیق جازم با مفهوم زیادت و نقصان در حدود ممکن نیست. آیات زیر نیز براساس همین استدلال قابل فهم است:
الَّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ إِنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَكُم فَاخشَوهُم فَزادَهُم إیمانًا وَقالوا حَسبُنَا اللَّهُ وَنِعمَ الوَكیلُ
[آل عمران: 173]
همان كسانىكه[برخى از] مردم بهایشان گفتند: مردمان براى[جنگ با] شما گرد آمدهاند پس از آن بترسید. [و لى این سخن] بر ایمان شان افزود و گفتند: الله ما را بس است و نیكو حمایتگرى است.
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُكِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیتْ عَلَیهِمْ آیاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ یتَوَكَّلُونَ
[انفال: 2]
جز این نیست كه مؤمنان كسانىاند كه چون الله یاد شود دلهای شان ترسان گردد-از عظمت یا عقوبت او- و چون آیات او بر آنان خواندهشود بر ایمان شان بیفزاید و بر پروردگار شان توكّل كنند.
وَلَمّا رَأَى المُؤمِنونَ الأَحزابَ قالوا هٰذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسولُهُ ۚ وَما زادَهُم إِلّا إیمانًا وَتَسلیمًا
[احزاب: 22]
امّا مؤمنان وقتی لشکر احزاب را دیدند گفتند: این همان است که الله و رسولش بهما وعده داده و الله و رسولش راست گفتهاند! و این موضوع جز بر ایمان و تسلیم آنان نیفزود.
بدین معنا که ایمان قوی میشود و محکم میگردد بهانجام این اموریکه الله سبحانه وتعالی بدان در آیات فوق امر فرمودهاست، یعنی ایمان با فرمانبری از الله سبحانه وتعالی،پای بندی بهاحکام شرعی ترس از الله و جهاد در راه او و... است که افزایش مییابد، زیرا ایمان بهمفهومی که قبلاً تشریح گردید(تصدیق جازم و مطابق واقعیت و برخاسته از دلیل) است که هرگز افزایش و یا کاهش بهمعنای(حد) را ارایه نمیکند، در غیر این صورت جازم بهشمار نرفته و بهشک و ریب مبدل میگردد که منجر بهکفر میشود.
لازم بهیاد آوریست که هرگاه واژۀ ایمان در نصوص شرعی بدون قرینه وارد گردیدهباشد، مدلولش همان است که قبلاً از آن یاد آوری نمودیم و هرگاه بهمعنای غیر از آن وارد شده باشد، در این صورت بهوسیله قرینهاش میتوان معنای آن را مشخص نمود. مانند آیت ذیل که ایمان در آن بهمعنی صلاة(نماز) آمدهاست.
... وَمَا كَانَ اللَّهُ لِیضِیعَ إِیمَانَكُمْ...
[بقره: 143]
و الله بر آن نبود كه ایمان شما را ضایع گرداند.
یعنی نمازهایتان را ضایع نمیسازد زیرا پس از آن که قبله از جهت بیت المقدس بهسوی کعبه تغییر دادهشد این آیة شریفة نازل گردید:
... وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِی كُنتَ عَلَیهَا إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَن یتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن ینقَلِبُ عَلَى عَقِبَیهِ وَإِن كَانَتْ لَكَبِیرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذِینَ هَدَى اللّهُ وَمَا كَانَ اللّهُ لِیضِیعَ إِیمَانَكُمْ إِنَّ اللّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِیمٌ
[بقره: 143]
و قبلهاى را كه بر آن بودى-بیت المقدس- قرار ندادیم؛ مگر براى آنكه كسى را كه از پیامبر پیروى مىكند از كسىكه بر پاشنههاى خود مىگردد- روى مىگرداند، معلوم كنیم و هر آینه این[قراردادن قبله-مسجد الاقصى-] جز بر آنان كه الله ایشان را راه نمودهاست دشوار بود. و الله بر آن نیست كه ایمان شما را تباه كند، زیرا كه الله بهمردم هر آینه رؤوف و مهربان است.
این آیۀ مبارکه برای مسلمانان زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم اطمینان میدهد که نمازهای که قبل از تغییر قبله بهجانب(بیت المقدس) اداء نمودهاند مقبول درگاه الله است و پاداششان نزد الله متعال است. همچنین حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم است که نسائی از ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودهاست که وی صلی الله علیه وسلم فرمودهاست.
الْإِیمَانُ بِضْعٌ وَسَبْعُونَ شُعْبَةً، أَفْضَلُهَا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَأَوْضَعُهَا إِمَاطَةُ الْأَذَى عَنِ الطَّرِیقِ
ایمان هفتاد و چند شعبه دارد، برترین آن قول: لا اله الا الله(معبود بر حق جز الله وجود ندارد) است و پائینترین آن، برداشتن خاك و خاشاك از سر راه است.
بدون شک برنداشتن خاك و خاشاك از سر راه، انسان را کافر نمیسازد و این یک عمل مستحب است، پس از اینجا دانسته میشود که ایمان در این حدیث بهمعنی اطاعت از الله بهشکل عام است.
از الله سبحانه وتعالی میخواهیم تا دلهای مان را با ایمان مطمئن و آرام گردانیده و ما را یاری کند تا در گفتار و کردار خویش پابند بهفرامین اسلام باشیم و در آخرت همراه با كسانى ما را حشر کند كه الله بر آنها نعمت بخشیده، اعم از پیامبران، صدّیقان، شهیدان و شایستگان که آنان رفیقان بس نیكو هستند.
برادر شما عطا بن خلیل ابورشته