- مطابق
غزه را چگونه یاری کنیم؟
(ترجمه)
الله سبحانه وتعالی غزه و بقیۀ شام و مردمش را از سوی امت اسلامی خیر کامل و شامل نصیب گرداند! زیرا گروهی از جوانان با ایمان آن در 7 اکتوبر لذت نصرت و پیروزی را در میان امت زنده و آن را نسبت به واقعیت آن آگاه ساخت، رژیم یهود را خوار و ذلیل و شأن وشوکت پوشالیاش را شکستاند، دژهای شان را سست و دیوار ترس و هراس شان را درهم شکستاند و از این قول الله سبحانه وتعالی که یهودیان ترسو بوده و فقط از پشت دیوارها با ما میجنگند؛ یک تصویر واقعی ارائه کرد و درگیری را در میان خودشان جهت داد.
الله سبحانه وتعالی غزۀ هاشم را جزای خیر دهد! غزه سبب شد تا امت اسلامی پلیدیهای جاهلیت را از خود دور و به هر تعصب نژادی، مفکورۀ پست نشنلیستی و سکولاریسم غربی که توسط پاسداران و دستنشاندههای غرب کافر برای نابودی وحدت امت توسط مفاهیم پلیدش بالای امت تحمیل شده بود، پشت کند. غزه امت را بیدار نمود، تا جائیکه امت به فضل جهاد که الله سبحانه و تعالی مردم غزه را توفیق داد و به رسم نیک شهادت غبطه خورده و جملگی ندا سر دادند: "الله اکبر، الله اکبر...لبیک یا غزه".
این همان چیزی است که غرب کافر را به وحشت انداخت و عزم حکام مضر را در سرزمینهای اسلامی سست کرد؛ به دلیل اینکه شری را که در دامان مسلمانان کاشته بودند، به چشم سر دیدند که در حالت تزلزل و در آستانۀ فروپاشی است. جوانان امت از انفالی که الله سبحانه وتعالی از قبیل سلاح و تجهیزات جنگی نصیب شان کرده بود، اسیر و غنیمت میگرفتند. بلی، کاری کردند که از لشکر الله سبحانه وتعالی توقع میرود و امت، این لشکر را صدا زده و گفت که آنچه را برادران بوزینه و خوک تخریب کردند، ترمیم میکنیم و اسلحه و داراییهای مان به خدمت تان است. دشمنان نگران بودند که امت چه واکنشی نشان خواهد داد و صدق احساسات امت و افزایش بیداریش را میدیدند و مکر و پلان شان بر محور این بود که چگونه امت را توسط دستگاه تبلیغاتی جنایتکار که برای خدمت کفر و کفار و حمایت منافع شان ساخته شده؛ از راهحل اساسی و مبدئی منحرف سازند؛ با این تأکید که تنها راهحل، بازگشت به قانون بینالملل و راهحل ایجاد دو دولت و نجات مردم غزه با کمکهای بشردوستانه مانند غذا و دوا است...!
امت یقین دارد که فلسطین یک سرزمین بیگانه نبوده، بلکه از خود بوده که اشغال گشته است. لذا بر امت از دید انسانی واجب است با فلسطین یکجا خشم گرفته و برای برطرف کردن این ظلم، خشم و غضب نماید؛ بلکه نظر به این قول الله سبحانه وتعالی برای هر مسلمان واجب است که از فلسطین حمایت و برای زدودن ظلم از وی، خشم و غضب نماید:
﴿سُبحَانَ الذِی أسرَی بِعَبدِهِ لَیلًا مِنَ المَسجِدِ الحَرَام ِاِلَی المَسجِدِ الاَقصَی الذِی بَارَکنَا حَولَهُ لِنُرِیَهُ مِن آیَاتِنَا إنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ البَصِیر﴾ [اسراء: 1]
ترجمه: تسبیح و تقدیس خدائی را سزاست که بنده خود (محمد پسر عبدالله صلی الله علیه وسلم) را در شبی از مسجدالحرام (مکه) به مسجدالاقصی (بیت المقدس) برد، آنجا که دور و بر آن را پر برکت (از اقوات مادی و معنوی) ساختهایم تا (در این کوچ یک شبه زمینی و آسمانی) برخی از نشانههای (عظمت و قدرت خداوندی) خود را بدو بنمایانیم (و با نشان دادن فراخی گستره جهان و بخشی از شگفتیهای آن، او را از بند دردها و رنجهای زمینیان برهانیم و با دل و جرأت بیشتر به میدان مبارزه حق و باطل روانه گردانیم). بیگمان الله بس شنوا و بینا است(نه سخنی از او پنهان و نه کاری از نهان میماند).
مضمون این آیت را رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز بیان داشتند، چنانکه ابن عمر رضی الله عنه از ایشان روایت کرده است:
«اللهُمَّ بَارِک لَنَا فِی شَامِنَا...؛ پروردگارا! برای ما در سرزمین شام ما، خیر و برکت عنایت فرما...» به یک کلام باید گفت: فلسطین عقیده و ایمان بوده و وجه برادری ما اینست که آنها یعنی ما و ما یعنی آنها...
غرب کافر استعمارگر، برای پراکنده کردن دیدگاه امت از طریق نیمچه سیاسیونها در سرزمینهای عرب و تمام سرزمینهای مسلمانان کار کرده و غرب کافر، این سیاسیون را برای همچو روزهای آماده ساخته و برای مهارکردن همۀ جنبشها و حرکات امت در چنین رویدادهای اقداماتی انجام داده تا آنها را تنها به نکوهشهای که اوضاع را بدتر میکند مشغول سازد. بلی توسط این دستنشاندههای خود سعی کرد تا ارتشهای امت را در قرارگاههایش حبس کند و فقط علیه خودشان از آنها کار گیرد و آنها را مسئول حفظ تاجوتخت خائنان و منافع دشمنان گشتاند و توسط شان مفکوره جهاد و مبارزه برای آزادسازی سرزمین اشغالی از تحت سیطرۀ کفار را یک مفکوره غلط خواند و فاعل چنین عملی را تروریست خواند و جنگ با وی را ضروری قلمداد کرد! و تمام مسألۀ فلسطین را به این خلاصه کرد که مردم آن در صورتی حق دارند که دولتی داشته باشند که آن دولت، حاصل مذاکرات و سیاست صلح باشد و هرکس خواهان غیر این باشد؛ طبق قانون بینالمللی، کشتناش جایز است!
رسول الله صلی الله علیه وسلم چه راست فرمودند:
«لَا تَزَالُ عِصَابَةٌ مِن أمَّتِی یُقَاتِلُونَ عَلَی اَبوَابِ دِمَشق، وَ مَا حَولَهُ وَ عَلَی اَبوَابِ بَیتِ المَقدِس وَ مَاحَولَهُ، لَایَضُرُّهُم خُذلَانَ مَن خَذَلَهُم ظَاهِرِین عَلَی الحَقِّ اِلَی اَن تَقُومَ السَّاعَةُ»
ترجمه: همیش و بطور مداورم در میان امتم، گروهی نیرومندی هستند که بر دروازههای دمشق و اطراف آن و بر دروازههای بیت المقدس و اطراف آن مبارزه و جهاد کرده و آنانیکه آنان را رها نموده اند و به شکست مواجه ساخته اند؛ نمیتوانند به آنها ضرری برسانند و پشتیبان و حامی حق بوده و آنها به همین منوال وجود خواهند داشت تا آنگاه که قیامت برپا شود.
پس رئیسجمهور بزرگترین دولت جهان را مجبور کردند تا به منطقه عساه بیاید تا بفهمد که چه خبر است، تا شاید امر طوفان امت را که نفوذ وی را تهدید میکند، مانع شود؛ طوفانی که نزدیک است این رژیم مسخ شدهای را که ملت کفر و اتباعش برای تثبیت آن در سرزمینهای ما کار میکنند، پایان بخشد.
اما امت، گرمای خشم در وجودش میجوشد و تک تک سلولهای آن خیزش دارد تا توجه کامل وی روی مسأله غزه قرار گیرد و همۀ دغدغههایش در سطوح پایینتر عقبنشینی کند. امت اسلامی باید بداند که این نبرد، نبرد هستی و نیستی و یا مرگ و زندگی است و باید بداند که دشمن تصمیم جنگ را اتخاذ کرده و برای این تصمیماش تمام تجهیزات خود را آماده و لشکریان پیاده و سوارۀ خود را فراهم کرده است و با دار و دستۀ خود وارد میدان شده و در این زمینه، از هیچ تلاشی دریغ نورزیده و پردۀ غفلت را کنار زده است. با این حال، باید صحنه درگیری را با واقعیت و شدت تلخی آن درک کرد:
الف- دشمن در حال برنامهریزی، ترسیم و آمادهسازی تجهیزات است که توسط نیروهای نظامیاش، بلکه در واقعیت توسط امریکا فرماندهی میشود. این فرماندهی از روی دلسوزی یا موضعی نبوده، بلکه آنها جنگجویان، فرماندهان و جهتدهندگان جنگ بوده که انگلیسها، فرانسویها و آلمانیها با آنها متحد بوده و حکام خیانتکار نیز در این مسئله تابع شان هستند.
ب- امت تنها مانده است، خیانتکاران مزدور و دستنشانده با سرنوشت وی بازی کرده و آن را اداره میکنند، تلاش دارند تا با اجازه تظاهرات خشم و غضب امت را فروکش نمایند و وی را با تقدیم کمکها غافل و منحرف سازند؛ گویا که مسأله غزه و فلسطین یک مسألۀ بشردوستانه بوده و مشکل، یک بیماری همهگیر است که مردم را فرا گرفته و با کمکهای بشردوستانه و دوا باید به نجات شان شتافت! امت تنها مانده است و اهل رباط از مردم غزه و فلسطین از امت نمایندگی کرده و تجاوزات کفار را با مشت خود دفع کرده و با گوشت و خون خود، بهایی را میپردازند که تمام کوهها از پرداخت آن عاجز اند. چیزیکه امروز شرمآور است؛ نهادن اشک به جای شمشیر است. اطفال غزه به روی هر بیحیایی سیلی محکمی زده است؛ به صورت کسی که با فرستادن مال به آنها منت میگذارد؛ درحالیکه اعضای بدن شان تحت بمباردمان برادران بوزینهها و خوکها متلاشی و تکهتکه میگردد که برای تشخیص بین اعضاء، نامهای شان را بر روی عضوهای سالم مینویسند! آیا خجالت نمیکشیم که اخبارشان را دنبال میکنیم و حال آنکه واژۀ صبر از صبر و استقامت شان خجالتزده شده است؟! آیا مردم ندانسته اند که امروز نوبت اجرای نقش کسانی است که آنها را امت برای چنین روز بد و ناگواری آماده کرده است؟! پس مردم منتظر چه حادثۀ ناگواری هستند تا با وقوع آن، فرزندان شان از اهل قدرت و سلطه و از ارتشهای نیرومند مدالبسته به سینه و سربازان تعلیمدیده در رژهها حرکت و خیزش کنند؟! شما به چشم یقین درک میکنید که تنها چیزی که بین شما و بین ادای آنچه که الله سبحانه وتعالی بالای تان فرض نموده است، همین حکامی اند که اوامر کفار را درباره ما اطاعت میکنند.
شما خوب میدانید که راهحل، اینست که آنان را از تاج و تخت حکمرانی شان کنار زنیم و امر را به امت بسپاریم و از طرف امت کسی را بگماریم که به نیابت از آن به کتاب الله و سنت رسول الله حاکمیت کرده و دعوت اسلام را به جهانیان عرضه دارد.
موقفی که امروز باید اتخاذ کرد؛ همان موقفی است که عقیده اسلامی تعیین کرده یعنی همان چیزی است که رب ما در چنین مواقعی اجرای آن را از ما میطلبد. این مسأله، مسألۀ هستی و نیستی و جنگ ایدیولوژیک بوده که با غذا، لباس و دارو حل نشده، بلکه فقط با اسلحه و سلاح حل میشود و این تنها مکلفیت و مسئولیت لشکریان است و بس. لذا، امروز بار مسئولیت و نقش حمایت بعد از الله سبحانه وتعالی؛ بر دوش امت و اهل قدرت و زورمندانش که در میان ما هستند میباشد...
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ* إِلَّا تَنْفِرُوا يُعَذِّبْكُمْ عَذَاباً أَلِيماً وَيَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ وَلَا تَضُرُّوهُ شَيْئاً وَاللهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴾ [توبة: 38 و 39]
ترجمه: اي مؤمنان! چرا هنگامي كه به شما گفته ميشود: (براي جهاد) در راه الله حركت كنيد ، سستي ميكنيد و دل به دنيا ميدهيد؟ آيا به زندگي اين جهان به جاي زندگي آن جهان خوشنوديد؟ (و فاني را بر باقي ترجيح ميدهيد؟ آيا سزد كه چنين كنيد؟) تمتّع و كالاي اين جهان در برابر تمتّع و كالاي آن جهان، چيز كمي بيش نيست. اگر براي جهاد بيرون نرويد، الله شما را (در دنيا با استيلاء دشمنان و در آخرت با آتش سوزان) عذاب دردناكي ميدهد و ( شما را نابود ميكند و) قومي را جايگزين تان ميسازد كه جدا از شمايند (و پاسخگوي فرمان الله اند و در اسرع وقت دستور او را اجرا مينمايند. شما بدانيد كه با نافرماني خود تنها به خويشتن زيان ميرسانيد) و هيچ زياني به الله نميرسانيد (چرا كه الله بينياز از همگان و داراي قدرت فراوان است) و الله بر هر چيزي توانا است (و از جمله بدون شما هم ميتواند اسلام را پيروز گرداند و همچنين شما را از بين ببرد و دستۀ فرمانبرداري را جانشين شما كند).
برگرفته شده از شماره 466 جریده الرایه
نویسنده: عبدالرؤوف العامری
مترجم: محمد مزمل