سه شنبه, ۲۲ جمادی الثانی ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۲/۲۴م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
مردم مسلمان افغانستان باید از کی بترسند؟
بسم الله الرحمن الرحيم

مردم مسلمان افغانستان باید از کی بترسند؟

از چندی بدین سو، افراد و حلقاتی در داخل حکومت و رسانه‏ها در افغانستان تلاش دارند تا افکار مردم مسلمان افغانستان را مغشوش ساخته و مردم را به سمت و سوی دیگری مصروف سازند. یکی ازین حربه‏هائی که در دست این افراد مغرض قرار گرفته است، همانا هراسانیدن مردم مسلمان افغانستان از حزب التحریر و افکاریست که این حزب آن را حمل می‏نماید.
حزب التحریر در افغانستان منحیث «دشمن مردم»، «حزب بی‏گانه»، «خارجی»، «افراطی» و اخیراً داکتر عبدالله آن را «شاخۀ ملکی گروه‏های تروریستی» عنوان کرد؛ و تلاش‏های زیادی صورت گرفت تا این حزب را منحیث دشمن مردم افغانستان و تهدیدی برای امنیت ملی افغانستان قلمداد نمایند. حقیقت امر این است که حزب التحریر توانسته است تودۀ عظیمی از مردم افغانستان را با خود همنوا ساخته و به سوی اتحاد واقعی اسلامی رهبری نماید. از طرفی این حزب توانسته است تا بزرگ‏ترین پروژه‏های خصمانۀ غرب در افغانستان را برای مردم مسلمان و مجاهد افغانستان برملا سازد. این امر باعث گردیده است تا امریکا و متحدینش در افغانستان از فعالیت‏های عمیق و گستردۀ حزب التحریر در هراس شده و در صدد جلوگیری و ممانعت از آن برایند.
گرچه دامنۀ بحث گسترده است و نمی‏توان آن را در یک مقاله‏ی کوتاه خلاصه کرد، اما درین‏جا تلاش می‏نمایم تا توجه مردم مسلمان افغانستان را به این مسئله جلب کنم که «تهدید اساسی برای مردم افغانستان کی و چیست؟» و مردم افغانستان باید از کی بترسند؟ از حزب التحریر و یا...؟!
مردم افغانستان باید از دموکراسی-سرمایه‏داری بترسند!
نظام دموکراسی منحیث بسته‏ای از افکار، احکام، اساسات، مفاهیم و ارزش‏های بی‏گانه در سال 2001م از سوی امریکا و غرب بالای مردم مسلمان افغانستان تحمیل گردید. امریکا برای این که مردم مسلمان افغانستان متوجۀ وسعت و دامنۀ خطر و تهدید این پدیده نگردند، ابتدأ آن را از مجرا و آدرس عالم نماها و به ظاهر مجاهدین برای مردم مسلمان افغانستان عرضه نمود. سپس با تمام قوا و وسائل و ابزار دست داشته‏اش از قبیل دانشگاه‏ها، رسانه‏ها، مکاتب، انستیتوت‏ها و برخی از ملا امامان مساجد وغیره به توجیه و توافق آن با اسلام عزیز پرداخت، و درین امر تا جای مؤفق هم بوده است. این مسئله باعث گردید تا مردم مسلمان افغانستان متوجۀ عمق خطر، دامنۀ بدبختی‏ها و عواقب خطرناکِ تطبیق این نظام در افغانستان نشوند.
دموکراسی بزرگ‏ترین تهدید برای دین و دنیای مردم مسلمان افغانستان است. این نظام منحیث یک بستۀ بزرگ که از ارزش‏های فکری، مفاهیم، احکام، روابط اجتماعی و تمام مسائل یک نظام را در بر می‏گیرد، مورد تطبیق قرار گرفته است. مردم مسلمان افغانستان می‏توانند به بسیار آسانی متوجۀ عمق خطر این نظام گردند. آنان می‏توانند فضای امروزی افغانستان را درین 15 سال دورۀ دموکراسی محاسبه نمایند. آیا درین مدت سطح فحشا، بد اخلاقی، سود خواری، شراب نوشی، اعتیاد به مواد مخدر، دزدی، اختطاف، زنا، فساد اداری وغیره افزایش نیافته است؟ و آیا این همه از بزرگ‏ترین خطرات و تهدیدها برای ارزش‏های دینی و عقیدتی مسلمانان افغانستان به شمار نمی‏روند؟ امروز نوجوانانی که 15 سال قبل تولد گردیده اند، نسل دموکراسی نامیده می‏شوند. آیا این نوجوانان با کدام ارزش‏ها بزرگ می‏گردند؟ چند فیصد از ارزش‏های حاکم در اجتماع امروزی افغانستان ارزش‏های اسلامیست؟ در چنین حالتِ به گمان اغلب که بیرون از مساجد نمی‏توان اسلام واقعی را احساس کرد!
این مسئله را باید مردم مسلمان افغانستان درک نمایند که جنگ میان ایدیولوژی‏ها یا نظام‏ها به خصوص نظام دموکراسی و اسلام، طوریست که هردو تلاش می‏کنند تا دیگری را از صحنۀ زندگی بشریت عقب زده و محو نماید. پس اگر دموکراسی حاکم گردید، اسلام را از صحنۀ زندگی ما محو می‏سازد که تقریباً به همان سمت نیز روان است. پس دموکراسی اسلام را از صحنۀ زندگی مان دور می‏سازد؛ از این‏رو سرسخت‏ترین دشمن دین ما به شمار می‏رود. پس دشمن الله سبحانه وتعالی و دشمن اسلام عزیز باید بزرگ‏ترین دشمن ما نیز باشد.
مردم مسلمان افغانستان باید از امریکا بترسند
امریکا در اوائل قرن بیستم، منحیث یک کشور معتقد به نظام سرمایه‏داری وارد عرصۀ سیاست جهانی گردید. حکومت امریکا متشکل از سرمایه داران و ثروتمندان بود که جهت رونق هرچه بیشتر تجارت و افزایش ثروت خویش در داخل حکومت امریکا، سرمایه گذاری نموده و قدرت را خریدند. سپس سیاست‏های داخلی و خارجی ایالات متحدۀ امریکا منحیث یک شرکت تجارتی بزرگ طراحی ‏گردید. بناً، هرجائی که احتمال منافع گزاف می‏رفت، ایالات متحده به آن مناطق علاقمند می‏گردید و مانند سائر قدرت‏های استعماری قبل از خودش، آن را باید مورد استعمار قرار می‏داد. امریکا از جنگ جهانی دوم شروع الی اکنون در تمام جنگ‏های خونین جهان، جان ملیون انسان بی‏گناه را گرفته، مستقیم یا غیر مستقیم نقش اساسی داشته است.
تعداد انسان‏های بی‏گناهی که در کشورهای مختلف از اثر مداخلات سیاسی و نظامی امریکا به قتل رسیده اند، ازین قرار اند: نیکاراگوا 30هزار کشته، برازیل 100هزار کشته، کوریا 4ملیون کشته، گواتیمالا 200هزار کشته، هاندوراس 20هزار کشته، السلوادور 63هزار کشته، ارجنتاین 40هزار کشته، بولیویا 10هزار کشته، یوروگوای 10هزار کشته، اکوادور 10هزار کشته، پیرو 10هزار کشته، ایران 30هزار کشته، سودان 10هزار کشته، کولمبیا 50هزار کشته، پانامه 5هزار کشته، جاپان 140هزار کشته، سومالیا 5هزار کشته، فلیپین 150هزار کشته، هایتی 100هزار کشته، جمهوری دومینیکن 10هزار کشته، اندونیزیا یک ملیون کشته، یونان 10هزار کشته، لاوس 500هزار کشته، تیمورشرقی تقریباً نیم نفوس‏اش کشته، کمبودیا یک ملیون کشته، انگولا 300هزار کشته، کانگو 2 ملیون کشته، ویتنام 1.5 ملیون کشته، چیلی 50هزار کشته.  { این بخش در دیزاین بصورت تیبل درآید بهتر است}
این ارقام بصورت رسمی به نشر رسیده است، حال آن که حقیقت امر چندین مرتبه بیشتر از آنچه است که اعلام می‏گردد؛ و اما از زمان مداخلۀ مستقیم امریکا در سرزمین‏های اسلامی در می‏یابیم که بیشتر از یک ملیون مسلمان بی‏گناه در عراق، بیش از 470هزار مسلمان بی‏گناه در سوریه  و به همین طور صدها مسلمان بی‏گناه دیگر در یمن، مصر، فلسطین، لیبیا، اردن، پاکستان، کشمیر، برما و سائر مناطق دیگر، بدون کدام جرمی به شهادت رسیده اند.
امریکا از آوان رقابت‏هایش علیه اتحاد جماهیر شوروی و سپس مداخلات مستقیم‏اش در افغانستان باعث گردید تا بیش از 5ملیون مسلمان بی‏گناه درین سرزمین کشته شوند! امریکا اختلافات میان افغانستان و پاکستان را چندین مرتبه وخیم‏تر ساخته است، و این دو مردم باهم برادر را به جان یک‏دیگر انداخته، طوری که از هردو طرف به طور اوسط روزانه ده‏ها تن بی‏گناه کشته می‏شوند. امریکا؛ مانند: عراق، افغانستان را نیز به‏سوی تجزیه و تفرقه می‏کشاند. مردم مسلمان افغانستان باید آگاه و بیدار باشند که امریکا پلان‏های بس شوم و خطرناکی برای ما در سردارد، که تعدادی ازین پلان‏ها را علناً به چشم سر مشاهده می‏نمائیم و تعدادی بس خطرناک‏تر نیز در راه است.
امروز بشریت از امریکا و اعمال تروریستی و دهشت افگنی‏اش در هراس است؛ پس مردم مسلمان افغانستان باید امریکا را در صدر لست دشمنان خویش درج نموده و در صدد بیرون راندن این دشمن خطرناک ازین قسمت سرزمین اسلامی برایند.
مردم مسلمان افغانستان باید از دست‏نشانده‏های امریکا و غرب بترسند
یکی از شاخصه‏های قدرت‏های استعماری این است که در مستعمرات خویش اشخاصی را می‏گمارند که بصورت غیر مستقیم تمام قوانین، ارزش‏ها و نظامِ قدرت استعماری را تطبیق نمایند. پس دست‏نشانده‏های قدرت‏های استعماری از جمله امریکا، اغلباً از خود همان مردم استعمار شده می‏باشند، تا بصورت درست نظام جدیدی را بالای مردم تطبیق نمایند. پس حکام امروزی در افغانستان از جمله خطرناک‏ترین عناصر برای مردم مسلمان افغانستان می‏باشند. این عناصر با استفاده از وسائل و ابزارهای مختلف همیشه کوشش می‏نمایند تا نظام استعماری در مطابقت و موافقت با ارزش‏های عقیدتی مردم جلوه کرده و توجیه شود. این عناصر از جمله دشمنان سرسخت دین و ارزش‏های مردم مسلمان افغانستان به شمار می‏روند.
پس به همان اندازه‏ای که قدرت‏های استعماری برای مستعمرین شان خطرناک اند، گماشته‏گان و دست‏نشاندگان آنان نیز برای مردم خطرناک می‏باشند. بناً، مردم مسلمان افغانستان باید محاسبه نمایند که آیا از «حزب التحریر» باید ترسید یا از کرزی، غنی، عبدالله و سائر گماشته‏گان غرب بر مردم مسلمان افغانستان؟!
مردم مسلمان افغانستان باید از احزاب و گروه‏های ملیت‏گرا بترسند
از آنجائی که سیاسیون در افغانستان با سؤ استفاده از قوم و قومیت، به قدرت رسیده و برای بقای قدرت خویش نیز ازین حربه همیشه استفاده نموده اند، بناً ملیت‏گرائی و تعصب قومی در میان سیاسیون افغانستان منحیث یکی از منابع قدرت آنان به حساب می‏اید. پس سیاسیون در تحت نظام دموکراسی هیچ‏گاهی اجازه نخواهند داد تا اقوام افغانستان باهم دیگر وحدت و اتحاد داشته و برادرانه باهم زیست نمایند؛ زیرا درین صورت قدرت این سیاسیون خاتمه یافته و آنان از عرصۀ قدرت و سیاست به انزوا کشانیده می‏شوند.
شاید برای خوانندگان گرامی پرسشی ایجاد گردد که گویا مرامنامه، اهداف و شعارهای این احزاب در افغانستان اکثراً «وحدت ملی»، «اتحاد» و «یکپارچگی» مردم افغانستان است، پس چگونه من این ادعا را مطرح کردم؟ بلی! متأسفانه که این احزاب تحت شعارها و اهدافی ازین قبیل چهرۀ اصلی و هدف واقعی خویش را پنهان نموده و تلاش می‏نمایند تا مردم مسلمان افغانستان را چندین بار دیگر بفریبند. پاسخ پرسش فوق خیلی ساده است؛ مردم مسلمان افغانستان نباید به شکلیات یک حزب، اهدافی که آنان ادعا می‏نمایند وغیره مسائل ظاهری اهمیت بدهند، بلکه آنان باید بیندیشند که این احزاب در چند سال گذشته، افغانستان را به کدام سو کشانیدند. آیا این طور نیست که احزاب تأسیس شده توسط تعدادی از متعصبین پشتون بسوی پشتونیزم، و احزاب تأسیس شده توسط متعصبین تاجک به سوی تعصب تاجیکی، و به همین ترتیب متعصبین اقوام دیگر مانند: هزاره و ازبیک مردم را به تعصب قومی تشویق و رهبری می‏نمایند؟
آیا این طور نیست که هر کدام ازین احزاب به دامن یکی یا تعدادی از قدرت‏های غربی و شرقی افتاده و به منظور رسیدن به قدرت غلامی آنان را قبول نموده اند؟ و حتی در اکثر موارد این احزاب پلان‏های شوم و نقشه‏های خطرناک قدرت‏های بیرونی را در افغانستان تطبیق نمودند. مثال عمده‏ای که درین مورد می‏توان اشاره نمود، همانا کشانیدن افغانستان به‏سوی تجزیه به شمال و جنوب می‏باشد. تعدادی از احزاب و چهره‏ها درین پلان خطرناک نقش عمده‏ای بازی می‏نمایند.
آن عده از احزاب و چهره‏هائی که با سؤ استفاده از کلمۀ «افغان»، «افغانستانی»، «خراسانی» و همچو مسائل چالش‏ها و تنش‏های عمیقی را در میان اقوام افغانستان دامن زده و به‏راه انداختند، از جمله خطرناک‏ترین جریانات برای مردم افغانستان به حساب می‏روند. جناح‏هائی که تحت نام این و آن در انتخابات مفتضح ریاست جمهوری سال قبل اشتراک کرده و فضای سیاسی افغانستان را به دو قطب که در محوریت تاجک و پشتون می‏چرخید، از جمله بزرگ‏ترین کمک کننده‏گان پلان تجزیۀ افغانستان می‏باشند.
مردم افغانستان باید از حلقات و بازی‏های استخباراتی درون ارگ بترسند
دامنۀ فعالیت‏‏های استخبارات کشورهای استعماری و منطقه در داخل افغانستان حد و مرزی را نمی‏شناسد. این فعالیت‏ها، درین اواخر به بازی‏های خطرناک میان حلقات خاصی در داخل ارگ و سائر نهادهای مهم دولتی در افغانستان مبدل گردیده، که مردم مسلمان افغانستان را به وخیم‏ترین حالت رسانیده است. حلقاتی در داخل ارگ از سازمان‏های استخباراتی امریکا، انگلیس، ایران، روسیه وغیره ممالک، پول دریافت نموده و نقشه‏های آنان را درین سرزمین تطبیق می‏نمایند. این نقشه‏ها پیامدهای جز به خاک و خون کشانیدن مردم مظلوم افغانستان، به غارت بردن هست و بود این مردم، به یغما بردن ارزش‏های دینی مسلمانان افغانستان، ایجاد تفرقه و راه اندازی جنگ‏های خونین زیر عنوان تروریزم، طالب، داعش وغیره چیزی بیش نیستند. سازماندهی حملات تروریستی، ایجاد ارهاب و وحشت در میان مردم مناطق مورد نظر آنان در افغانستان جهت تطبیق پلان‏های مشخص، حمایت و بهره‏گیری از فساد گستردۀ اداری که روزبه‏‏روز به فقر مردم افغانستان می‏افزاید، غصب زمین‏های مردم، فروختن افغانستان به ممالک مختلف تحت نام پیمان‏های امنیتی که جز ریختن خون صدها هزار مسلمان بی‏گناه، هیچ نفعی برای این مردم نداشته است؛ و ده‏ها خیانت بزرگ و نابخشودنی از داخل ارگ ریاست جمهوری به شمول نهادهای مهم دولتی در افغانستان صورت می‏گیرد. اینان در حقیقت دشمنان خطرناکی اند که در جامۀ خدمت‏گار برای مردم افغانستان درامده اند. پس مردم مسلمان افغانستان از کی باید بترسند؟
و اما حزب التحریر!
این حزب به هدف وحدت مسلمین در تحت سایۀ خلافت واقعی اسلامی برخواسته است. پس این حزب و افکارش نه تنها این که در قالب یک قوم خاص نمی‏گنجد، بلکه این حزب بصورت شبانه روزی تلاش دارد تا میان اقوام مختلف افغانستان بصورت عمیق اتحاد و برادری را در چوکات مفاهیم ناب اسلامی، ایجاد نماید. حزب التحریر نه تنها این که می‏خواهد میان اقوام مختلف افغانستان اتحاد و یکپارچگی واقعی را بوجود آورد، بلکه تلاش دارد تا افکار کتلۀ عظیمی از مسلمانان جهان را در روشنائی افکار عمیق اسلامی باهم همنوا سازد.
حزب التحریر از بدو تأسیس‏اش تاکنون در هرجائی که فعالیت داشته است، افراد متخاصم، اقوام مختلف و گروه‏های متنازع را باهم دیگر متحد ساخته است. مثال واضح آن همانا فعالیت‏های این حزب در افغانستان است که اعضای آن متشکل از تمام اقوام و اقشار مختلف درین سرزمین می‏باشند. این حزب نه تنها این که افراد، چهره‏ها و گروه‏های متعدد را باهم متحد ساخته، بلکه اقوام بزرگ را نیز باهم نزدیک ساخته است. پس مردم مسلمان افغانستان از کی باید بترسد؟
حزب التحریر از آوان فعالیت‏هایش در افغانستان همواره نقشه‏ها و توطئه‏های استعمار را در افغانستان بوضاحت تمام برای مردم مسلمان افشا نموده است. حزب التحریر برخود فرض می‏داند که از مصالح مردم افغانستان، منحیث بخشی از امت اسلامی، بصورت عمیق و گسترده دفاع نماید. هم‏چنان حزب التحریر واجب می‏داند که مردم مسلمان افغانستان را نه تنها این که باهم متحد سازد، بلکه آنان را با تمام امت مسلمه همنوا و همصدا گرداند. حزب التحریر منحیث قوی‏ترین، گسترده‏ترین و عمیق‏ترین حزب سیاسی در سراسر جهان، برخود واجب می‏داند که دسایس کفار علیه مسلمانان، به خصوص مردم مسلمان افغانستان را واضحاً افشا نموده و برای بیداری و نهضت این امت رنج دیده از هیچ گونه سعی و تلاشی دریغ ننماید. پس مردم مسلمان افغانستان باید از کی بترسند؟ از حزب التحریر؟!
تمام اهداف، فعالیت‏ها و تلاش‏های خستگی ناپذیر حزب التحریر محض فلاح و رستگاری دنیا و آخرت امت مسلمه از جمله مردم مسلمان و مجاهد افغانستان می‏باشد. حزب التحریر با تاریخ 63 ساله‏اش، در سراسر سرزمین‏های اسلامی اعتماد مسحتکمی را ایجاد نموده است، که این حزب واقعاً محض رضای الله سبحانه وتعالی و برای مصالح امت اسلامی فعالیت می‏کند، نه چیزی غیر از آن. بناً، مردم مسلمان افغانستان هیچ‏گاهی از حزب التحریر نمی‏ترسند، بلکه بر آن اعتماد نموده و از حلقات و نهادهای که مخالف اهداف و اعتقادات اسلام فعالیت و عمل می‏نمایند، می‏هراسند.

ولید «عمر»

Last modified onشنبه, 21 ژانویه 2017

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه