(خطبه اول)
(سخنرانی روز جمعه استاد احمدالقصص که در روز تحصن همبستگی با مردمان غزه صورت گرفت)
خطبه اول:
الحمدلله ثم الحمدلله سپاس پروردگاری را که ما را به این راه هدایت نمود و اگر او هدایت نکرده بود، هرگز راهیاب نمیشدیم! گواهی میدهیم که جز الله معبودی نیست، او واحد ولاشریک است! گواهی میدهیم که محمد صلی الله علیه وسلم بنده، فرستاده، برگزیده و دوست اوست که او را با هدایت و دین حق فرستاد تا برتمام ادیان غالب شود؛ اگرچه ممکن دوست نداشته باشند! ای بارالها، بر محمد صلی الله علیه وسلم، اهل بیت، اصحاب و تمام کسانیکه تا روز جزا به رهنماییاش رهنمون و به سنت او چنگ زده اند، درود و سلامتی عطا کن!
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ﴾ [آلعمران: 102]
ترجمه: اى كسانىكه ايمان آوردهايد! از الله پروا كنيد آنگونه كه سزاوار تقوا اوست و نميريد، مگر اينكه مسلمان باشيد.
﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا﴾ [نساء: ١]
ترجمه: اى مردم! از پروردگارتان پروا كنيد، آن كس كه شما را از يك نفس آفريد و همسرش را نيز از (جنس) او آفريد و از آن دو، مردان و زنان بسيارى را (در روى زمين) پراكنده ساخت واز اللهِ كه (با سوگند) به او از يكديگر درخواست مىكنيد، پروا كنيد و (نسبت) به ارحام نيز تقوا پيشه كنيد (وقطع رحم نكنيد) كه خداوند همواره مراقب شماست.
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ﴾ [حشر: ١٨]
ترجمه: ای مؤمنین از الله متعال پروا کنید باید هرکسی ببنید برای فردا چه تقدیم نموده است؛ بدون شک الله متعال به آنچه انجام میدهید آگاه است.
اما بعد: ای مردم! ای مؤمنین! ای کسانیکه آرزوی ادای نماز در مسجدالاقصی را دارید! ای کسانیکه میخواهید برادرانتان را در غزه یاری رسانید؛ اما میان شما و آنان موانع واقع شده است! ای بندگان پرهیزگار الله! الله سبحانه و تعالی در کتاب عزیز خویش چنین میفرماید:
﴿فَلْيُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يَشْرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ وَمَن يُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيُقْتَلْ أَوْ يَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا﴾ [نساء: ٧٤]
ترجمه: باید در راه الله (متعال) با کسانیکه زندگی دنیا را در بدل زندگی آخرت خریدند، بجنگید و کسیکه در راه الله بجنگد و کشته شود و یا اینکه پیروز گردد، به زودی پاداش بزرگی را به او میدهیم.
﴿وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَٰذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرً﴾ [نساء: ٧٥]
ترجمه: شمارا چه شده است که در راه الله برای (نجات)مردان ضعیف، زنان و اطفال که میگویند پروردگار را ما را از این دیاریکه اهلش ستمگر هستند، بیرون کن و برای مان از نزد خود سرپرست و یاوری قرار ده کارزار نمیکنید؟
﴿الَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا﴾ [نساء: ٧٦]
ترجمه: کسانیکه ایمان آوردند، در راه الله (سبحانه وتعالی) مقاتله میکنند و کسانیکه کافراند، در راه طاغوت میجنگند؛ پس با دوستان شیطان بجنگید، بدون شک مکر شیطان ضعیف است!
بیتردید مفاهیم جهاد که این آیات بزرگ مانند بسیاری از آیات دیگر در بردارد، اندکی از مزه و لذت آنها را طلوع صبح هفتم اکتوبر (روز حملهی حماس بر یهود) برای ما چشاند. این لذت را بعد از سالها محرومیت توسط حکام ستمکار و فاسد، دربانهای غرب در سرزمینهای مان و قدرت طلبان چشیدیم. اندکی از لذت آن را زمانی چشیدیم که گروهی از قهرمانان با امکانات اندک؛ اما با ایمان، عزم، اراده، شوق بهشت و آروزی بسیار به نصرت اسلام سینه سپر کردند.
در یک صبح مبارک امت اسلامی وجد نصرت را احساس کرد و دانست که امتِ شیران و قهرمانان است. امت فهمید رژیم یهود که شکستناپذیر پنداشته میشد، خانهی عنکبوتی بیش نیست و اینکه رژیم پوشالی است که در صورت استقرار ارتشی از ارتشهای مسلمانان؛ بلکه با نیم ارتش با چشم به هم زدن شکست داده میشود. مسلمانان در سراسر جهان از اینکه اخبار این معرکهی مبارک و این غزوهی خوش یمن را شنیدند. بعد از اینکه نزدیک بود وسوسههای شیطان رژیم یهود را به فراموشی دهد، توقع داشتند که جوانمردی در قلب صاحبان منصب خطور کند؛ اما صاحبان منصب اصلاً مرد نیستند؛ بلکه زنان امت اسلامی شجاعتر و جوانمردتر از شماهستند!
ای صاحبان مقام و منصب! اما امت امیدوارست که برخی از فرماندهان ارتشها تکان بخورند و متذکر شوند که به امت نسبت دارند؛ نه به حاکمانیکه امت را به بدترین عذاب گرفتار نمودند. امت انتظار دارد تا ارتشهای آن در سراسر جهان به حرکت در آیند و یا حداقل در گوشهای از گوشهها برای لبیک گفتن به ندایی وا اسلاما! و واامتا! به حرکت در آیند؛ اما فریاد آن در وادی است که گوش هیچ کس از فرماندهان ارتشها و سربازان آن تاکنون آن را لمس نکرده است؛ زیرا دلها غبار آلود شده اند و اینکه آنها با خواری و ذلت عادت و در برابر ظالمین و متکبران فروتن گشته اند. این واقعیت را مسلمانان نُه قرن میشود تکرار میکنند و امت اسلامی با واقعیت مشابهی روبه رو هست. سرزمینهای اسلامی مخصوصاً این مناطق که در اطراف فلسطین و مسجدالاقصی هستند، تکه پارچه و تقسیم شده بودند تا برای منصب و قدرت امراء، پادشاهان و عاشقان منصب برسر آن رقابت کنند. امت در میان مغرضینی که غیر از رقابت بر سر قدرت و تکبر و ظلم در زمین هیچ هدفی ندارند، پراکنده شده است. در مصر حاکمانی بودند که خود را خلفای فاطمی میپنداشتند. آنها ملقب به عُبیدیان بودند که در مصر حکمرانی میکردند و مسجد الاقصی را باقلمرو خود منضم کرده بودند. سرزمینهای شام میان امراء و سلاطین تقسیم شده بود. بنابراین، راه فراروی ارتش انبوه فرنگی هموار گشت تا از غرب اروپا هجوم آورده و سرزمینهای مسلمین را تکه پارچه کنند و شمال سرزمینهایشام و سواحل آن را اشغال کنند تا اینکه به مسجدالاقصی رسیدند. در آن جا لشکر فاطمیون با پیش روی بیخردانیکه پرچم صلیب را بلند کرده بودند شکست خوردند؛ در حالیکه امراء و سلاطین از فرستادن کمک برای نجات الاقصی عاجز ماندند. نتیجه این شدکه هفتادهزار نفر از اهل قدس در آنجا به خون کشیده شدند. آن جنایتکاران مسیحی خون هفتادهزار مسلمان را در مسجدالاقصی ریختاندند، دست و پای شان را قطع نموده و شکمهای آنها را دریدند. در خون غوطهور شده و گوشتهای انسان را خوردند.
ارتشها کجاستند؟ امیران و سلاطین کجایند؟ دهها سال گذشته و آنها هنوز برسر اریکهی قدرت و توسعهطلبی و مالیات بزرگتر از (مقوقس و لاتاوات) باهم در نزاع هستند. این امت نجات نخواهند یافت؛ مگر اینکه قهرمانان جدیدی از دنبال این حاکمان ذلیل بیرون شوند؛ سپس همچون (اتابک) فرزندان امراء و سلاطینی را تربیت کنند که آنها به حمل رایه شروع نموده و مسئولیت را عهدهدار شوند. از بزرگترین آنان عمادالدین زنگی در شمال سرزمین شام بود. وی اولین کسی بود که بر امارتی از امارتهای صلیبیها حمله نمود که بنام امارت (اُدسا) بود. سپس رایه را نورالدین محمود برداشت و جهاد را علیه صلیبیها ادامه داد. بعد از نورالدین محمود رایه را صلاح الدین، قهرمان تاریخ اسلام برداشت؛ کسیکه مسلمانان آن را بنام آزاد کنندهی اقصی میشناسند. کلید گشایش صلاح الدین چه بود؟
کلید گشایش صلاح الدین این بود که دولت عُبیدیان در مصر را که گمان میکردند فاطمیون و خلفای رسول الله صلی الله علیه وسلم هستند پایان داد. در مصر حاکم شده و آن را تابع دولت خلافت در بغداد ساخت. مصر را به سایر سرزمینهای اسلامی پیوند داد. مملکتها و امارتهای صلیبیها را به تنگنا قرار داد تا اینکه فرصت مهیا شده و برای مسلمانان دولت مجاهدی به میان آمد؛ دولتیکه دارای ثبات بود و در رأس آن حاکمی قرار داشت که خود را برای الله متعال فروخته و برای نصرت اسلام تخصیص داده بود. صلاحالدین با آن یاغیان درگیر شده و آنها را در نبرد (حطین) شکست داد. قدس بعد از هفتادسال اشغال توسط صلیبیان دوباره آزاد شد. کار درهمینجا متوقف نشد؛ بلکه بساط صلیبیانی را که حدود دو قرن طرابلس در اشغال شان بود و همیشه بقایایی از آنها در سواحل شامی بودند برچید. بعد از آن مردمیکه هیچ گاه از پادشاهان نبودند و هیچ وقت از فرزندان امراء نیز نبودند، پرچم را گرفتند. کسانیکه لشکر و سربازان در ارتش ایوبیها بودند، روزی غلام و برده بودند؛ اما همان بردگان قهرمانان تاریخ اسلام؛ بلکه تاریخ بشریت شدند. این بود که آنها به عالیترین درجه با صلیبیها مبارزه میکردند تا اینکه بدترین جنگ در تاریخ بشریت رونما گردید، همان جنگ مغول بود؛ آنانیکه ملیونها نفر را ذبح نموده و یا آواره کردند.
غزوهی مظفر قطز و غزوهی عین جالوت که لشکر به ظاهر شکستناپذیر مغول را شکست داد، به فرماندهی مملوکی بود که با اسلام فرمانده شده و قویترین ارتش در آن زمان را شکست داد. بعد از آن (ظاهر بیبرس) و بعد از آن (المنصور قلاوون) این شهر شما را آزاد نموده و آن را به دارالاسلام باز گرداند. اینها دلیل اند براینکه امت اسلامی اگر صفوفش پشت سر حاکمانی جمع شود که خود را برای الله فروختند و قصد جهاد و نصرت دین کنند، نصرت میرساند. نه در پی کسانیکه خود را به شیطان فروختند و بارژیم یهود توطئه میکنند و در محاصرهی غزه و مردم کرانه باختری با آن مشارکت دارند.
هر مجاهدی را که قصد دارد برای آتش گشودن بر اشغالگران به مرزهای فلسطین برسد، دستگیر میکنند. چقدر از مجاهدین پیش از رسیدن به سرزمین فلسطین با گلولههای سیسی گرفتار شدند؟! و چقدر از مجاهدین توسط گلولههای پادشاه اردن پیش از اینکه به مرزهای فلسطین برسند و بر اشغالگران حمله کنند، گرفتار شدند؟! چقدر از مجاهدین که میخواستند بررژیم یهود موشک بزنند، توسط مدعیان مقاومت گرفتار شده و به محکمه نظامی سپرده شدند؟! چقدر میگذرد از اینکه آنها فلسطین را زیر فشار قرار داده و رژیم یهود را حمایت میکنند؟! ای برادران! قسم به الله این رژیم نه برای نیرویی ذاتی، نه برای غرور و نه برای قدرتیکه دارد دهها سال دوام آورده اند؛ در مورد این گروه الله برای ما خبر داده است، آنجا که فرموده است:
﴿وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَىٰ حَيَاةٍ يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَن يُعَمَّرَ...﴾ [بقره: 96]
ترجمه: بدون شک آنها را حریص ترین مردم بر زندگی خواهی یافت. هریکی از آنها دوست دارد هزار سال زندگی کند. در حالیکه اگر هزار سال هم عمر کند او را از عذاب نجات نمیدهد.
﴿لَا يُقَاتِلُونَكُمْ جَمِيعًا إِلَّا فِي قُرًى مُّحَصَّنَةٍ أَوْ مِن وَرَاءِ جُدُرٍ﴾ [حشر: 14]
ترجمه: با شما یکجا نمیجنگند؛ مگر در قریههای دیوار شده و یا از پشت دیوارها.
آنان ترسوترین مخلوق الله هستند. آنان با هواپیماها، تانکها و تکنولوژی که باداران شان به آنها کمک میکنند، دوام نیاوردند؛ بلکه قسم به الله آنها دهها سال با حمایت حکام مسلمانان از آنها و توافق با آن از زمان تأسیس رژیم شان و باتوافق حاکمان مصر، اردن، نجد، لبنان، سوریه و سایر سرزمینهای اسلامی دوام آوردند. توافق همینها بوده است که این رژیم را امکان بقا داده است. به این دلیل که گروه کوچکی از قهرمانان امت به این رژیم چنین صدمهای وارد کرد که طعمش را در تاریخ شان نچیشده بودند؛ پس چه فکر میکنید اگر ارتشی اقدام به قتال کند؟ و چه فکر میکنید اگر سرزمینی از سرزمینهای اطراف فلسطین مرزهایش را برای اینکه مجاهدین در یک صف زیر رایهی «لااله الا الله محمد رسول الله» صلی الله علیه وسلم بر آن هجوم آورند باز کند؟
ای بردران و ای مردم! میدانید که در سرزمین مسلمانان ارتشهای تشکیل شده اند که از حیث امکانات و تعداد از قویترین ارتشهای دنیا به حساب میآیند؟ آیا میدانید که برخی از سرزمینهای اسلامی قدرتی در اختیار دارند که میتوانند نه یک ارتش، بلکه چند ارتش را شکست دهند؟ ارتش پاکستان یکی از قویترین ارتشهای دنیا هست؛ اما موشکهای هستهای اش فقط برای صیانت و فخر فروشی هستند، نه برای استفاده در راه نصرت اسلام و مسلمین. سفینهی فضایی نظامی سعودی یکی از قویترین ناوگان فضایی نظامی دنیاست. ارتش ترکیه جزء ده ارتش برتر دنیاست که هواپیما و تانک میسازد؛ اما این ارتشها راه قدس را بلد نیستند. این ارتشها راه فتنههای داخلی را خوب میشناسند. ارتش سعودی راه یمن و راه حفتر در لیبیا را خوب میشناسد. هواپیماهای پیش رفتهی امارات راهش به طرابلس غربی و ارتش ترکیه راه آذربایجان و راه لیبیا را خوب شناخته و ارتش پاکستان راه افغانستان را خوب شناخته است تا با امریکاییها در جنگ کمک کند. تمام راهها را میشناسند، جز مسیر قدس! چرا؟ ای ترسوها چرا؟!
اکنون حاکمان چوکینشین مورد خطابم نیستند! آنان از ما نیستند و ما نیز از آنان نیستیم؛ بلکه مورد خطابم کسانی اند که کمی از تدین، ایمان، نماز، مردانگی و جوان مردی دارند! کی؟ کی به نصرت دین خود علاقه مند میشوید؟ کی علاقهی شهادت در راه الله به شما زنده میشود؟ چه قدر از آیات جهاد و شهادتطلبی را مرور کردید؟ چند بار مرور کردید که مرگ کسی تقدیم و تأخیر ندارد؟ چند بار این قول الله متعال را قرائت نمودید که فرموده است؟
﴿أَيْنَمَا تَكُونُوا يُدْرِككُّمُ الْمَوْتُ وَلَوْ كُنتُمْ فِي بُرُوجٍ مُّشَيَّدَةٍ﴾ [نساء: ٧٨]
ترجمه: هرجاییکه باشید مرگ شما را در مییابد، اگرچه در کاخهای محکم باشید!
و چند بار این قول الله متعال را قرائت کردید که فرموده است:
﴿وَمَن يُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيُقْتَلْ أَوْ يَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا﴾ [نساء: ٧٤]
ترجمه: کسیکه در راه الله مقاتله کند، سپس کشته و یا پیروز شود، بزودی الله متعال برایش پاداش بزرگی میبخشد!
شما را چه شده که جز از امریکا از کسی اجابت نمیکنید؟ چقدر شنیدید که افسرانی برای اجابت از امریکا که برایشان گفته است صلاحیت حاکم شما به پایان رسیده آن را خلع کنید، برحاکمان شان انقلاب کرده اند؟ آنها را چه شده که ندای امریکا را لبیک میگویند و شما ندای پروردگارتان را اجابت نمیکنید؟ ندای رب العالمین را که فرموده است:
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ...﴾ [انفال: ٢٤]
ترجمه: ای کسانیکه ایمان آوردهاید، برای الله و پیامبر صلی الله علیه وسلم زمانیکه شما را برای امور حیاتبخش فرامیخوانند اجابت کنید!
شما را چه شده که به ندای مادران گریان، مردان، زنان و کودکان بیچاره گوش نمیدهید؟ آنان که میگویند: ﴿رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَٰذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا؛ پروردگار ما! ما را از این دیاری که مردمش ستمگر هستند بیرون کن و برای ما از نزد خود سرپرست و مددگاری قرار ده!﴾ [نساء: ٧٥] آیا نداهای امریکا برای اجابت شما سزاوارتر است؟ شمارا چه شده؟ این چه داوری است که شمامی کنید!؟ از امت خود خجالت نمیکشید؟ از فرزندانتان خجالت نمیکشید؟ از برادران تان خجالت نمیکشید؟ لطفاَ! آیا از همسران تان خجالت نمیکشید!؟ بدون تقدیم و تأخیر نجوم، شمشیرها و ملت تان را پیشکش میکنید؛ در حالیکه میبینید خونهای مسلمین ریختانده میشود و مسجدالاقصی مورد اهانت قرار میگیرد.
لطفاً آیا شما مرد هستید!؟ نمیپرسم که آیا شما افسر و فرمانده هستید؟ بلکه میپرسم آیا شما مرد هستید!؟ آیا این چیزیست که مردان بدان راضی میشوند؟ این درست است که با تنبلان بوده و در اردوگاههای خویش پنهان باشند؟ آیا به خوشگذرانی موقت دنیا از قصرها و امتیازاتیکه حاکمان ظلم و گمراهی در اختیارشان گذاشتند، راضی شدند؟ شما را چه شده؟ چگونه داوری میکنید!؟ آیا منتظر این هستید که در این دنیا خالد و ماندگار بمانید؟ آیا انتظار دارید در این دنیا زندگانی ابدی داشته باشید که انتهای ندارد؟ انتظار چه را میکشید؟ قسم به الله بعد از شما میلیونها ارتش خواهد آمد که اگر پرچم اسلام در میان شان بلند شود، ارواح خویش را فدای سرزمین اسلام، اقصی، اسلام و امت اسلام خواهند نمود.
ای ظالمان شما چه کار میکنید!؟ از این رژیم مسخ شده میترسید؟ آیا صبح روز شنبه برای شما عبرت نشد؟ آیا این قهرمانان که در پیشانیهای تان علامهی ننگ را رسم کردند، برای شما عبرت نبود؟ کسانیکه باسینههای برهنه و تفنگهای دستی شان برای از بیخ کندن رژیم یهود از شماسبقت گرفتند، بر یهود اثخان نموده، آنان را کشتند و در میان شان وحشت انداختند. آیا برای شما عبرت نبود؟ از کی میترسید؟ از رژیم مسخ شدهی یهود یا از حکام خویش که با رژیم یهود توافق کردند؟ یا از امریکا میترسید که مجاهدین در افغانستان بینی اش را به خاک مالیدند؟ از کی میترسید؟ لطفاً سخن الله را بخوانید و بشنوید که میفرماید:
﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نَافَقُوا يَقُولُونَ لِإِخْوَانِهِمُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَئِنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ مَعَكُمْ وَلَا نُطِيعُ فِيكُمْ أَحَدًا أَبَدًا وَإِن قُوتِلْتُمْ لَنَنصُرَنَّكُمْ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ﴾ [حشر: 11]
ترجمه: آیا آنانی را که منافق شدند، ندیدی که برای بردران کافر خود از اهل کتاب میگویند: اگر شما بیرون شوید با شما بیرون خواهیم شد و در مورد شما از هیچ کسی ابداً پیروی نمیکنیم؛ اگر بجنگید شما را یاری میرسانیم؛ درحالیکه الله شاهد است که آنان دروغ میگویند.اگر بیرون شوند با آنان بیرون نخواهند شد. اگر مقاتله کنند آنان را یاری نخواهند رساند. اگر به کمک شان بروند به عقب برمیگردند و یاری رسانده نخواهند شد.
گوش دهید ای مدال آوران! اگر شما این پرچم را بالای سرتان بلند کنید، شما ترس شدیدتری را از ترس الله به قلبهای شان میاندازید. این بدین جهت است که آنان مردم نادان هستند.
﴿لَا يُقَاتِلُونَكُمْ جَمِيعًا إِلَّا فِي قُرًى مُّحَصَّنَةٍ أَوْ مِن وَرَاءِ جُدُرٍ بَأْسُهُم بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّىٰ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَعْقِلُونَ﴾ [حشر: ١٤]
ترجمه: باهم با شما نمیجنگند مگر در قریههای دیوار شده و یا از پشت دیوار. مشکلات شان شدید است. تو آنان را یک دست میبینی؛ در حالیکه دلهای شان پراکنده است و این بدین جهت است که آنان مردم بیخردی هستند.
آیا برتر از سخن الهی سخنی هست؟ و فوق وعدهی الهی وعدهها و وعیدهای دیگری هست؟ الله به شما اطمئنان میدهد که اگر نیت خالصانه برای الله داشته باشید و برای اعلای کلمة الله بجنگید هرگیز هیچ چیزی به آنها منفعت نمیرساند. حکام منافق عرب و سایر سرزمینهای مسلمانان که با آنها توافق دارند، هیچ منفعتی به آنها رسانده نمیتوانند. اگر تلاش کنند که آنان را نصرت برسانند، به زودی آنان و یهود فرار خواهند نمود. این قول پروردگارتان است. این یک بشارت از سوی الله است که اگر در مسیر نصرت دین او قدم بردارید بدون شک نصرت تان میدهد.
﴿إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ﴾ [محمد: ٧]
ترجمه: اگر الله متعال را یاری رسانید یاری تان میرساند و قدمهای تان را استوار میگرداند!
آیا نمیبینید که دیوارهای بناشده توسط اسرائیل همانند دیوارهای است که بنی نضیر در زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم به آنها پناه برده بودند.
﴿وَظَنُّوا أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِّنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُم بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ﴾ [حشر: ٢]
ترجمه: و گمان میبردند که قلعههای شان آنها را از مؤاخذهی الهی حفظ میکند؛ اما الله از جای آنها را مؤاخذه نمود که گمان نمیبردند و در دلهایشان ترس انداخت. خانههایشان را به دستهای خودشان و دستهای مؤمنین تخریب میکردند. پس عبرت بگیرید ای صاحبان خرد!
این بشارتی از سوی الله برای شماست و بشارتی از سوی رسول الله صلی الله علیه وسلم که فرموده است: یهود با شما میجنگد و شما آنها را میکشید؛ نگفت که با آنها میجنگید؛ چنانچه میفرماید:
« تقاتلکم یهود فتقتلونهم حتی یختبیْ الیهودی و راء الشجر والحجر فیقول الشجر والحجر: «یقول الشجر و الحجر یا مسلم یا عبدالله هذا یهودی ورائی فاقتله»
ترجمه: یهود با شما میجنگد و شما با آنها میجنگید تا آنکه یهودی پشت درخت و سنگ پنهان میشود؛ سپس درخت و سنگ میگوید: سنگ بخاطر تو به سخن در میآید، درست برای تو سخن میگوید. ای مسلمان! درخت و سنگ میگوید: ای مسلمان ای بندهی الله! این یهودی است، آن را بکش!
این بشارت الله متعال برای شماست، این فرصت تاریخ برای شماست؛ پس منتظر چه هستید؟ لطفاً! منتظر دجالی هستید که خون ملیونها مسلمان را در شام و در سوریه ریختاند؟ و او افتخار میکند که به کمک فلسطین شتافته است؟ زمانیکه مردم غزه نیرنگشان را در یافتند، آنها را رسوا نموده و ترک کردند، آنها رفتنند در جنوب لبنان پهلوانی میکنند. منتظر چه هستید؟ لطفاً! منتظر کی هستید؟ اگر این وقت شما و فرصت شما نیست، پس فرصت شما کی هست؟ آیا گریهی اطفالی که میبینند خانههای شان روی سر خانوادههایشان فروریخته است؟ آیا فریاد نوحه کنندگان که برای تان میگویند: وا معتصما! وا اسلاما! به گوش تان نرسید؟ آیا فریادهاییکه کوهها را به حرکت در آورد، شما را به حرکت نیاورد؟ دلهای تان را چه شده؟
ای تبهکاران! ای گناهکاران شما را چه شده که معنی اطاعت از الله را نمیفهمید و برای او جل جلاله ارزش قایل نیستید؟ پس کجا به درد امت خود میخورید؟ به والله ننگ است بر شما! شما مدالهایتان، شمشیرهایتان و رتبههایتان تازمانیکه امت و دین خود را یا ری نرسانید و برای بلند کردن پرچم خویش و بهزیر کشاندن پرچمهای جاهلیت در زمین نشتابید، ناشناخته و هیچ هستید. شما تا زمانیکه گناهکار برآنچه هستید با شید چیزی نیستید.
ای برادران گرامی! بدانید که جنگ بزرگ ما با گروه اندکی از یهود نیست که پراکنده در آفاق هستند. قسم به الله آنها جز سایههای کاخهایی نیست که در ماحول شان قائم هستند. زمانیکه کاخ ازبین برود، سایهاش نیز از بین خواهد رفت. رژیم یهود سایهی کاخهای طغیان و خیانتی هست و آنها نمایندههای غربی در سرزمینهایتان هستند؛ آنانیکه برای یهود در سرزمین فلسطین رژیمی را اقامه کردند. آنان دشمنان حقیقی شما هستند؛ پس باید در سرزمینی از سرزمینهای اسلامی کاخی به لرزه در آید و پرچم لااله الا الله محمد رسول الله برپا شود و باید امیری برای جهاد، صفوف مسلمین را منظم کند و قول الله سبحانه وتعالی را در میانشان محقق کند آنجا که فرموده است:
﴿إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُم بُنْيَانٌ مَّرْصُوصٌ﴾ [صف: ٤]
ترجمه: بدون شک الله کسانی را که با صفِ واحد همانند بنای آهنین در راهش میجنگند، دوست دارد.
روزیکه صاحب دولت و پرچم بلندی شدید، آزادی فلسطین از سادهترین حقوق خواهد بود. روزیکه شریعت الهی را حاکم ساخته و ارتشها مجاهد راه الله شوند، آسانترین و سادهترین حق و از سادهترین وظایف آزادسازی فلسطین است؛ اما این جنایتکاران از آن یک معضله ساختند و از آن قضیهای ساختند که گویا هیچ انسانی به آن نزدیک شده نمیتواند و اینکه باید با بدترین مخلوق الله زندگی و مماشات کرد. آنانیکه الله در موردشان فرموده است:
﴿لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا﴾ [مائده: ٨٢]
ترجمه: بدون شک کینهتوزترین مردم نسبت به مؤمنین را یهود و کسانیکه مشرک هستند خواهی یافت!
اقول قولی هذا و استغفرالله لی و لکم!
برگرفته از مجلهی الوعی شماره 448-449
مترجم: حبیب اسلمی