(ترجمه)
کشمکشها بین دولتها یک مسئلۀ طبیعی و اجتناب ناپذیر است، زیرا اختلاف منافع بین مردم و ملتها واقعیتی است که قابل تغییر نیست. مبارزۀ مردم بر سر منافع، چه منافع خصوصی و چه منافع عمومی، همواره تداوم داشته و هرگز از بین نمی رود؛ زیرا تفاوت افکار و اختلاف مفکورهها نیز مسئلۀ طبیعی و اجتناب ناپذیر است. بنابر این ناگزیر باید کشمکشها بالای افکار، شیوههای زندگی و منافع بین مردم، یعنی بین برخی دولتها با برخی دیگر، وجود داشته باشد، اما این کشمکشها با اشکال متفاوت ایجاد میشود، برخی جنبۀ سیاسی دارد؛ رقابتهای تجاری و مالی که همیشه بین افراد و دولتها مشاهده میشود، گاهی این رقابتها به کشمکش تبدیل شده و این کشمکش به جنگ تبدیل میشود؛ اگرچه مردم طبیعتاً از جنگ متنفراند و سعی میکنند مشکلات شان را از راههای مسالمتآمیز حل کنند، اما ناگزیر بر آنچه از آن متنفرند وادار میشوند. بنابراین، جنگ بین مردم مسئلۀ است اجتناب ناپذیر، مردم و همچنین دولتها هر قدر سعی کنند از این جنگها دوری کنند، نامؤفق خواهم بود، چون آخرین دارو داغ کردن است.
با روی کار آمدن جوبایدن رئیس جمهور امریکا و اشغال کرسی ریاست جمهوری ایالات متحده امریکا توسط آن، به نظر میرسد که سیاست امریکا در قبال چین مسیر دیگری را در پیش گرفته است، طوریکه با آنچه واشنگتن در دوره دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق امریکا دنبال می کرد، متفاوت است. تفاوت در این است که امریکا در دوران بایدن معتقد به رقابت با چین است، بایدن بر این اشاره نمود که وی در حال حاضر جنگ تجاری آغاز شده توسط ادارۀ ترامپ را ادامه خواهد داد، اما با گردآوری و بسیج متحدان، نیروها و قوای دیگری، لذا بلینکن را که طرف وضع تحریمها علیه چین را داشت، به عنوان وزیر امور خارجه منصوب نمود. وی در مقابل کمیته روابط خارجی سنا اعلام کرد: «شکی نیست که چین بزرگترین چالش ما نسبت به هر کشور دیگری است. اما این یک چالش بسیار پیچیده است و اینکه امریکا باید تقارب با چین را از یک منبع قوی آغاز کند، نه از منبع ضعیف و اینکه: همکاری و یکجا کار نمودن با متحدان و مشارکت با نهادهای بین المللی بخشی از این منبع قوی است. (منبع: خبرگزاری آناتولی 20/1/2021 میلادی)
امریکا به وضوح ترس خود را از توسعه چین ابراز کرده و بایدن به صراحت چنین بیان داشت: «اگر ما نجنبیده و اقدامی نکنیم، چینیها ناهار/غذای چاشت ما را خواهند خورد. آنها تلاشهای گسترده و جدیدی در زمینۀ راه آهن روی دست دارند... چین در حال پیشرفت سریع در زمینۀ تکنالوژی موترهای برقی میباشد.» وی گفت که در روز چهارشنبه 10/2/2021 میلادی، با شی جین پینگ، همتای چینی خود، دو ساعت در مورد بسیاری از مسائل از جمله حقوق بشر، تجارت و امنیت صحبت کرده است. جن ساکی، سخنگوی روزنامهای کاخ سفید، گفت: «من به این باورم که دیدگاه رئیسجمهور این است که ما با چین وارد یک رقابت میباشیم، ایشان میخواستند مورد عمق این چالش وضاحت دهند.» (منبع: وال استریت ژورنال، 12 فیبروی 2021میلادی)
بناءً میتوان توجه زیاد امریکا به چین را در دو جنبه متناقض و مکمل مورد برسی قرار داد:
اولاً در چسپیدن امریکا به چهار ضلعی مواضع سختگیرانه در قبال چین، با توجه به اینکه امریکا میترسد موقعیت خود را در میدان زعامت و رهبری جهانی از دست بدهد. چون چین با امکانات ضخیم اقتصادی که در اختیار دارد، تهدید اساسی برای امریکا و منافع آن میباشد. چین رقیبی است که دندانهای خود را در برخی موقعیتها نشان داده و گاهی پنهان مینماید.
دوم: امریکا با توجه به این آگاهی که دفاع از اصول و ایدیولوژیها را نمیتوان از خطرات جهان جدا کرد، تلاش میکند روابط و همکاریهای بین دو کشور را بهبود بخشد.
رقابت بین امریکا و چین منجر به فاجعه میشود:
هر کشوریکه داری قدرتی و یا کدام توانایی باشد، سعی میکند از قدرت خویش استفاده کرده کشمکشها را برای منافع خویش پایان دهد، اما سیاستمداران امریکایی به خوبی دریافته اند که نتیجۀ این کشمکش ممکن است برای امریکا عواقب ناگواری در پی داشته باشد. یک محقق امریکایی نسبت به وخامت روابط امریکا و چین ابراز نگرانی کرده چنین میگوید: «امریکاییها نمیدانند بدترین نتیجه چه خواهد بود.» راجان مینون، استاد روابط بینالملل در سیتی کالج نیویورک، در مقالهای که برای وب سایت روزنامهنگاری لاس آنجلس تایمز، نوشته بود، چنین میگفت: «اکثر دموکراتها و جمهوری خواهان ایالات متحده موافق اند که چین بزرگترین رقیب امریکا است. با این حال، مردم از قیمتی که جنگ میتواند بر دو کشور تحمیل نماید، تصور روشنی ندارند.» مینون (که یکی از همکاران موسسۀ کوینسی و موسسۀ مطالعات جنگ و صلح سالتزمان، دانشگاه کلمبیا، نیز است) هشدار داد که «ایالات متحده و چین، در صورتیکه بدون هیچ توجهی به منافع مشترک، رقابتیکه در میان شان است شدت پیدا کرده و در نهایت منجر به جنگ شود، متحمل خسارات جانی و مالی زیادی خواهند شد.» وی بیان داشت که چین و امریکا هر دو ابزاری در اختیار دارند که راه اندازی حملات سایبری یکی به سیستمهای مالی دیگری را ممکن میسازد. وی افزوده گفت که تکانها و پس لرزشهای ناشی از تصادم امریکا و چین به سرعت اقتصاد جهانی را در بر میگیرد. این پروفیسور ابراز امیدواری کرد که رهبران امریکا و چین بتوانند "برای جلوگیری از تبدیل شدن مانورهای نظامی و مشاجرات لفظی، به جنگ" با یکدیگر همکاری کنند. (منبع: عربیک نیوز، 26/11/2021 میلادی)
مجلۀ فورین افیرز مقالهای از نویسندۀ بنام وانگ جیسی منتشر کرد، که وی در آن مقاله به این نظر بود، که چین به این باور است که امریکا شروع کنندۀ خصومت است و امریکا به این دید است که چین شروع کنندۀ خصومت است. وی به این نظر بود که این رقابت که ممکن است به کشمکش تبدیل شود، تا زمانیکه هریک از طرفین به منافع طرف مقابل احترام نمی گذارد، این کشمش ادامه خواهد داشت. وی در این مقاله بیان داشت: امریکا و چین در رقابتی فرورفتند، که یکی از قویترین رقابتهای بین المللی در طول تاریخ شمارده خواهد شد و در هر دو کشور این ترس در حال افزایش است که این رقابت شاید به کشمکش تبدیل شود. چنانچه در دهۀ گذشته، در واشنگتن درباره اهمیت ایستادگی در برابر پکن اتفاق نظر و اجماع عمومی صورت گرفت، که در دوران دولت ترامپ به اوج خود رسید.
دولت بایدن به این نتیجه رسیده است که چین "تنها رقیب بالقوهای است که میتواند اقتصاد، دیپلماسی، قدرت نظامی و فناوری را برای به چالش کشیدن نظم بین المللی آزاد و باثبات، در گرد یک میز بنشاند." بسیاری در واشنگتن استدلال می کنند که این اجماع قاطع نتیجهای یک سری اقدامات تهاجمی دشمنانه است، استدلال میکنند، این چین است که ایالات متحده را مجبور به این موقفگیری دوراندیشانه نموده است.
حزب کمونیست چین تأکید میکند که روابط دوجانبه باید تابع اصول عدم درگیری، عدم تقابل، احترام متقابل و همکاری برد-برد باشد؛ چیزیکه شی جین پینگ در اولین گفتگوی تلفنی خود با بایدن در فیبروری 2020 درباره آن صحبت کرد. چین نیز مانند امریکا از بیانیهها و خطابههای خصمانۀ امریکا نسبت به خود میترسد و معتقد است که امریکا بزرگترین تهدید خارجی برای امنیت ملی، حاکمیت و ثبات داخلی آن است. از نظر چین، این ایالات امریکا است که این خصومت را آغاز کرده است، مخصوصاً اینکه حزب کمونیست چین معتقد است امریکا حملاتی را راهاندازی نموده است که از دههها پیش آغاز شده است. امریکا همواره به دخالت در امور داخلی چین و تضعیف حزب حاکم ادامه میدهد. یانگ جیچی، یکی از اعضای کهنهکار دفتر سیاسی و دیپلوماسی چین، در نشست سطح عالی ایالات متحده و چین در آلاسکا شرکت و در آن علناً مقامات امریکایی حاضر را به دلیل صحبت خود برتر بینانه و تحقیرآمیز با چین، مورد سرزنش قرار داد و تأکید داشت که ایالات متحده از این صلاحیت برخوردار نیست که با چین از موضع قدرت صحبت کند.
برای کسانیکه حوادث دو کشور را دنبال میکنند، واضح میباشد که این دو کشور خواهان رویارویی مستقیم نیستند. بنابراین، هر یک از طرفین به دنبال آرام کردن طرف مقابل خود است، و این یک وضعیت عادی میباشد، از این جهت که هر دو نظام فاقد دیدگاه و چشم انداز روشنی برای رهبری بشریت و خروج از گلون شیشهای نظام سرمایه داری هستند؛ نظامیکه جهان را در چرخهی بحرانیهای سیاسی، اقتصادی و صحی و بهداشتی خویش فرو برده است؛ بحرانهای که آخرین آن به عنوان ویروس کووید-19 شناخته می شود و هر یک از طرفین طرف دیگر را به حیث عامل این فاجعه متهم میکند.
امریکا در مذاکرات خویش با چین مستقیماً آن را تحت فشار قرار میدهد. در نشستیکه بین وزارتهای خارجۀ دولت امریکا و چین در آلاسکا در 18 مارچ 2021 برگزار شد، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه امریکا در آن گفت: «اقدامات چین نظم مبتنی بر قوانین ضامن ثبات جهانی را، تهدید میکند.» وی افزود: «ما نگرانیهای عمیق خود در مورد چین در سین کیانگ(ترکستان شرقی)، هانگ کانگ و تایوان و همچنین حملات سایبری علیه ایالات متحده و اجبار اقتصادی علیه متحدان ما ... را مورد بحث قرار خواهیم داد، هر یک از این اقدامات، نظم مبتنی بر قوانین حافظ ثبات جهانی را، تهدید میکند.» در عین حال یانگ جیچی، مقام خارجی حزب کمونیست چین، پاسخ داد: چین قاطعانه مداخله امریکا در امور داخلی چین را رد میکند... ما مخالفت شدید خود را با چنین مداخلاتی اعلام کرده ایم و در پاسخ به آنها، اقدامات قاطعانه ای انجام خواهیم داد و آنچه باید انجام شود. این است که ذهنیت جنگ سرد را کنار بگذاریم.» ( منبع: رویتر 19/3/2021 میلادی)
در 3 مارچ 2021م، دولت بایدن وثیقۀ راهنمای استراتژیک موقت امنیت ملی ایالات متحده را اعلام کرد که به موضوعات مربوط به مسئلۀ امنیت جهانی و اولویتهای امنیت ملی ایالات متحده مرتبط بود. این وثیقه شامل 24 صفحه است که اولین دستورالعمل رسمی را شکل میدهد که از ادارۀ بایدن صادر میشود. این وثیقه برجستهترین چالشها و منابعیکه امنیت ملی را در سطح جهانی به خطر مواجه میسازد ،ارائه میکند، از جمله این چالشها رقابت چین و روسیه است.
چین موضوع محوری:
سند مؤقت راهنمایی استراتیژی امنیت ملی، ضرورت همکاری ایالات متحده با جهان را بیان می کند و با این سیاق مهمترین آزمون ژئوپلیتیکی امریکا در قرن بیست و یکم رابطه این کشور به عنوان یک قدرت بزرگ با چین است. این رابطه عموماً به صورت رقابتی، در صورت لزوم همکاری و گاهی خصمانه دیده می شود. بایدن در این چهار چوب بر لزوم تعامل با چین از موضع قدرت تأکید می کند. (منبع: دکتر کریستین الکساندر)
اساسات و مبانی سیاست امریکا بر این موارد استوار است:
- حفاظت و دفاع از امریکا در برابر هرخطریکه آن را تهدید میکند، یا ممکن است آن را تهدید کند.
- استثمار مردم و ملتها برای تأمین منافع امریکا.
این دو مورد اساساتی هستند که هیچ تغییر و تعدیلی در آنها محتمل نیست و سیاست امریکا فقط و فقط بر اساس آنها بنا میشود.
- قبل و بعد از جنگ جهانی دوم، نیمی از کرۀ غربی در حمایت کشورهای دیگر و موجود در جهان قدیم/باستان (اروپا) قرار داشت، اما پس از ضربه زدن و تضعیف دولت اسلامی، تنها اروپا در جهان قدیم باقی ماند.
- با تجدید حوادث، موقفها و شرایط، سیاست امریکا بر این است که ظواهر، اشکال، ابزار و اسالیب سیاست خویش را تغییر دهد. اما اساس سیاسی آن ثابت مانده و هیچ گاه تغییر نمیکند، آن عبارت از چهرۀ استعماری و نظام حکومتی سرمایهداری آن است؛ نظامیکه بر سرمایه داران استوار بوده و دولت را کارفرمای ثروتمندان و صاحبان سرمایههای عظیم قرار داده است؛ روشیکه امریکا آن را از سال 1947 میلادی بدین سوی رو دست گرفته است.
آینده از آن امت است:
کسیکه به اوضاع جهان و فجایع ناشی از نظام جهانی امریکایی، که کشتی در حال غرقاش را امریکا رهبری میکند، مینگرد، میبیند که امواج این کشتی را به راست و چپ پرت میکند و اسباب فروپاشی قریب الوقوع، نظام سرمایهداری گسترده و افزوده شده است، طوریکه مفکرین غربی را نسبت به شرایط آینده دچار ترس و حشت شدید نموده و اعلان فوتی نظام سرمایهداری آماده شده است. آنها فقط در انتظار قرائت این اعلان فوتی هستند؛ اعلان فوتی نظامیکه به دنبال آن تمدنی جدید با مفاهیم کاملاً متفاوت از نگاه آن به جهان، انسان و زندگی متولد خواهد شد.
نظام سرمایهداری که سه قرن بر جهان ستمگرانه مسلط بود، ناتوانی آن در حل مشکلات تازه وجدید جهان نمایان گردید، و مصیبتهای این نظام بزرگ شده و گسترش یافت. دولت اول جهان که ایدیولوژی سرمایهداری را برای ادارۀ جهان تبنی کرده بود، اینک دچار ضعف، سستی و ناتوانی شده است. حال دلیل این ضعف آن علل خارجی یا داخلی میباشد، مانند آنچه در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده امریکا رخ داد، هواداران دونالد ترامپ، رئیس جمهوریکه در پایان دورۀ کاری خویش قرار داشت، به ساختمان کنگرۀ امریکا هجوم آوردند، همانطور حوادث و شورشهاییکه با این زد وبندها همراه بود؛ طوریکه در آن زمان مفکرین غربی در مورد دیموکراسی و سرنگونی آن در حفرشدهترین گودال آن، نوشتههای را به دست نشر سپردند. روزنامۀ دیلی تلگراف نوشتهای را از نیک ألین از واشنتن تحت عنوان" بسیج خشمگینانه و حمله بر ساختمان کنگرۀ امریکایی، منعکس کننده تمایل ترامپ برای قدرت به هر قیمتی است" به نشر رساند که وی در آن چنین میگوید: «تصاویر هجوم جمعیت خشمگین به ساختمان کنگرۀ امریکا، میراث دونالد ترامپ را برای همیشه لکهدار خواهد کرد و یکی از تاریکترین لحظات در تاریخ سیاسی مدرن امریکا را نشان می دهد.» او افزود: « همزمان با اینکه حامیان او از دیوارهای دژ مقدس دیموکراسی امریکایی بالا می رفتند، بسیاری از امریکایهایکه این صحنه را از تلویزیون در سراسر کشور تماشا میکردند، شوک زده، وحشت کرده و منزجر شدند.»
این واقعیت دموکراسی است؛ نظامیکه دیگر بدیهای شرمآور آن برملاء، دروغ و نیرنگ آن و آنچه که پنهان میکرد آشکار شده، دیگر حقایق آن برای امت پوشیده نیست. به این ترتیب، نظام سرمایهداری دموکراسی قبل از تشیع آن برای مدفون شدن در مقبرهاش، زبالهدانی تاریخ، نفساخیر خویش را میکشد، لذا امریکا از این واقعیت تازمانیکه موجب قضای الله سبحانه وتعالی سر رسید، همچنان رنج میبرد. تمام دولتهای سرمایهداری در مقابل ویروس کرونا شکست خورده و برای جهان و جهانیان هیچ گونه معالجۀ پیشکش ننمودند؛ چون کسیکه چیزی را نداشته باشد چگونه اعطایش کند، بلکه در مقابله با این ویروس اوضاع هروز بدتر و بدتر شده روان است. این به این دلیل است که مفکورۀ غربی محروم از تولد ایدههای فوق العاده، بارور، پر خیر و برکت و سازنده است. عواملیکه باعث میشود نظم جهانی به تدریج به سوی فروپاشی کامل نظام سکولاری دمکراتیک نزدیک شود، بسیار است، اما در مورد بارزترین این عوامل اوج حوادث و رویدادهای جاری، همچنان در مورد انتظار مردم برای نظامیکه چهرۀ تاریخ را تغییر خواهد داد و اینکه پس از این نظام بدیل چه خواهد بود صحبت خواهیم کرد.
نظام سرمایهداری که محصول مفکورۀ سازشی حل وسط یعنی جدایی دین از زندگی است، انسان را قانونگذار میداند، در حالیکه انسان هر چقدر هم عقل و رشد درک آن بالا باشد، باز هم محدود است. بنا براین، لازم است مشتاقان بیداری در جستجوی نظام جامع و کاملی باشند، نظامیکه همه شرایط و حوادث را در برگیرد، نظامی از سوی خالق هستی، انسان و حیات، الله سبحانه و تعالی، شارع و قانونگذار حقیقی؛ کسیکه میداند چه چیزی به ضرر انسان است و چه چیزی به نفع آن، به دلیل شکست نظام سرمایهداری و مرگ کمونیسم، اسلام تنها امید مستضعفان، محرومان و دست و پای بستههای جهنم این نظامها است. بلی، دولت خلافت راشده در راه است! انشاءالله به تنهای قادر به نجات جهان از شر سرمایهداری است. امت اسلامی همچون خلفاییکه سیزده قرن جهان را رهبری نمودند، اینک نیز برای رهبری دوبارۀ جهان از آماده گی کامل برخوردار بوده و توانایی آن برای این کار از آتش روشن فعالتر و از هر زمان دیگریکه بر امت گذشته است، اکنون شرایط بیشتر فراهم است. این درحالی میباشد که ما به وعدهای که الله سبحانه و تعالی برای بندگان مؤمن خویش داده است، اطمینان داریم، الله سبحانه وتعالی چنین میفرماید:
(وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً) [سوره نور آیه 55]
ترجمه: الله به كساني از شما كه ايمان آوردهاند و كارهاي شايسته انجام دادهاند، وعده ميدهد كه آنان را قطعاً در زمين خلیفه و جایگزین خواهد داد، همان گونه كه پيشينيان را جايگزين قبل از خود كرده است. همچنين آئين ايشان را كه براي آنان ميپسندد، حتماً پابرجا و برقرار خواهد ساخت، و نيز خوف و هراس آنان را به امنيّت و آرامش مبدّل ميسازد.
یک و صد و یک سال است که از سرنگونی دولت خلافت توسط کفار میگذرد؛ در حالیکه رسول الله صلی الله علیه و سلم باز گشت آن را چنین بشارت داده است:
«تَكُونُ النُّبُوَّةُ فِيكُمْ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يَرْفَعَهَا ثُمَّ تَكُونُ مُلْكاً عَاضّاً فَيَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يَكُونَ ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا ثُمَّ تَكُونُ مُلْكاً جَبْرِيَّةً فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةً عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ» ثُمَّ سَكَتَ» (مسند أبي داود الطيالسي)
ترجمه: نبوت در بین شما است تا زمانیکه الله (سبحانه و تعالی) بخواهد سپس آن را از میان بر میدارد تا زمانیکه بخواهد، سپس خلافت بر منهج نبوت را میآورد و خلافت بر منهج نبوت میباشد تا وقتی بخواهد، سپس آن را بر میدارد آن وقتیکه الله (سبحانه وتعالی) بخواهد، سپس پادشاهان به دندان گیرنده میباشد و تازمانیکه الله (سبحانه و تعالی) بخواهد میباشد، سپس آنان را نیز بر میدارد زمانیکه بخواهد سپس پادشاهان جبریه میآید پس آنها میباشند تا زمانیکه الله (سبحانه و تعالی) آنان را بردارد سپس خلافت بر منهج نبوت میباشد، سپس رسول الله صلی الله علیه وسلم سکوت نمودند.
امروز امت به خیانت حکام، مزدوری و غفلت آنان در برابر مقدسات امت و مشارکت آنان در مبارزه دشمن در برابر بازگشت اسلام به سکان حکومت و دولت، پی برده است، ما قیام امت را علیه حکام و عزل آنان را توسط امت فراموش نمینماییم؛ چیزیکه لرزه به اندام غرب انداخته و برای خاموشسازی انقلابهای امت شروع به دسیسه چینی و توطئه نمود. اما الحمدلله آرزوی شان به باد رفت، چون امت از خروش خویش دست برنداشته و تا دولت خویش دولت خلافت راشده بر منهج نبوت را به اذن الله برپای ندارد، آرام نخواهد گرفت، تصویر برای تکمیل شدناش انتظار میکشد، تا اینکه فرزندان امت هر یکی بر حسب توان خویش در راستای بر پایی این دولت سخت کار نماید. قسمت بزرگ این بار بر دوش علماء، اندیشمندان، واعظین و خطباء و اصحاب رسانه است. امت باید با حزب التحریر همگام شود! با پیشگامان دعوت به سوی خلافت؛ کسانیکه امید امت برای نجات و بازگرداندن افتخارات از دست رفته امت است. حزب التحریر به رهبری امیر خود، عالم برجسته، عطا بن خلیل ابوالرشته، مجهز با دولتمردان شایسته، کاملا آماده است، قانون اساسی دولت را تنظیم و آن را طوری گردآوری نموده که از روز اول قیام دولت نوپا، قابل اجراء میباشد. ای لشکریان/اردوهای مسلمانان! کدام یک از شما افتخار نصرت حزب التحریر و بیعت با خلیفه مسلمین را کمایی میکند، و در آن هنگام است که مؤمنان به نصرت الله سبحانه و تعالی شادی میکنند؟!
برگرفته از شمارۀ 429 مجله الوعی_سال سی و هفت
نویسنده: عبد السلام إسحاق
عضو دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه سودان
مترجم: علی مطمئن