- مطابق
منع فعالیت حزبالتحریر در انگلیس به بهانۀ "تروریزم"
﴿قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاء مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ؛ دشمنی از دهان آنان آشكار است، و آنچه در دل دارند بزرگتر است﴾ [آلعمران: 118]
(ترجمه)
پارلمان انگلیس با تصمیمی مبنی بر ممنوعیت فعالیت حزبالتحریر و قرار دادن آن در لیست "سازمانهای ترورستی"، که توسط جیمز کلیرلی، وزیر داخلۀ انگلیس به پارلمان پیشکش شد، موافقت نمود. جیمز کلیرلی ادعا نموده که این حزب متهم به فعالیتهای تروریستی و "یهودستیزی" میباشد. این تصمیم با موافقت تمام نمایندگان پارلمان انگلیس در نشست عمومی و نیز با موافقت لوردها در نشستی که سریع خوانده شد، به تصویب رسید. جیمز کلیرلی، وزیر داخلۀ انگلیس در بیانیهیی منصوب به خوداش، ادعا نمود که تصمیم جلوگیری از فعالیت حزب به این دلیل صورت گرفته که حزبالتحریر حوادث هفت اوکتوبر را توجیه نموده و اقدامات مقاومت فلسطینیان علیه اهدافی در "اسرائیل" را با ارزش خوانده است. در بیانیۀ مذکور گفته شده «همینکه حزب حوادث مذکور را تقبیح ننموده، خود به معنای تشویق به تروریزم، ترویج بنیادگرایی بوده و یهودستیزی به شمار میرود».
به این ترتیب، حتی پارلمان انگلیس که متشکل از قانونگذاران دموکراسی و آزادیها و ناظرین ارزشهای لیبرلیزم و سکولریزم میباشد، در تروریستی خواندن حزبالتحریر با قوۀ اجرائیۀ انگلیس یکجا شده و اساسات، ارزشها و فرهنگ دروغینشان را با صراحت تمام زیر پا نمودند.
حزبالتحریر، که در بیشتر از 50 دولت در سراسر جهان فعالیت داشته و بیشتر از 70 سال از زمان تأسیس آن میگذرد، تا هنوز هیچ حکومت یا نظامی نتوانسته اتهام تروریزم و یا فعالیت مادی و یا اقدام به خشونت را توسط حزب ثابت نماید. تمام دولتهایی که فعالیت حزبالتحریر را ممنوع قرار داده و اعضای آن را تحت پیگرد قرار میدهند، همان دولتهایی اند که خود غرب آنها را متهم به دیکتاتوری و خودکامهگی نموده و همین غرب است که با نظامهای حاکم در آن دشمنی داشته و با آنان میجنگد. همین غرب، حکومتها و نظامهای مذکور را عقبگرا، پسمانده، دشمن دموکراسی و آزادی میخواند؛ مانند برخی از دولتهای عربی، روسیه و دولتهای آسیای میانه. هیچ دولتی تا کنون نتوانسته حتی یک مورد را منحیث نمونه مطرح نماید که نشانگر خروج فعالیت حزب از میدان سیاسی، فکری و استدلال به میدان خشونت باشد؛ پس چه چیزی باعث شده سیاستمداران انگلیس دست به چنین اقدامی بزنند که با صراحت با قانون خودشان در تعارض قرار دارد؟ این سوال دقیقاً همان چیزی است که باید به آن توجه نمود و با دقت آن را بررسی کرد.
پیش از آن که به جواب این سوال بپردازیم، باید یادآور شویم که این نخستین باری نیست که حکومت انگلیس تلاش میکند فعالیت حزب را ممنوع قرار دهد، چنانچه تصمیم ممنوعیت فعالیت حزب روی میز بسیاری از رؤسای حکومت قرار داشت، از جمله: تونیبلر، دیوید کمرون و تریزامی. اما آنان از عملی نمودن این تصمیم به این دلیل خود داری نمودند که هیچ گونه سند قانونی و روشنی نداشتند تا هدف شان را توجیه نماید. اینک سوال این است که آیا در حال حاضر واقعاً دلیلی قانونی و موجه یافته اند؟
طبیعتاً نخیر؛ زیرا حزبالتحریر نه طرز تفکر خود را تغییر داده، نه رفتارش، نه معتقدات و نه هم فعالیتهایش را و این موارد را هرگز تغییر نخواهد داد تا آن که الله سبحانه وتعالی زمان و زمینۀ حاکمیتاش را فراهم آورد و تا آن زمان همچنان بر اساسات خود استوار خواهد ماند. پس نتیجه میگیریم که این خود آنهاستند که تغییر کرده اند و نه حزبالتحریر.
آنچه را آنان این بار برای ممنوعیت حزب بهانه گرفته اند، اینست که حزبالتحریر مجاهدین غزه را تأیید نموده و برای نصرت دادن به آنان و حمایت از آنان در برابر دشمن جنایتکار و و حشی "رژیم یهود" فراخوان میدهد. آنان این موقف حزب را یهودستیزی و تشویق به تروریزم تلقی نموده اند، اما روشن است که این ادعا و بهانه بسیار ناچیز بوده و اصلاً ارزش بررسی نمودن را ندارد. چگونه میتوان تأیید و حمایت یک برادر از برادر دیگر را یهودستیزی تلقی نمود؟! آیا انکار نمودن کشتارهای وحشیانۀ مردم فلسطین توسط یهودیان یک موقف نژادپرستانه است؟ اگر چنین است، پس معیارهای عدالت، حق و حمایت از مظلوم چیست و کجاست؟ آیا حکومت انگلیس، ملیونها انسانی را که در سراسر جهان، به شمول جهان غرب، در تظاهرات و راهپیماییهاییکه به خاطر تقبیح آن همه جنایت وحشیانۀ یهود به جادهها آمدند، یهودستیزی میخواند؟
در خصوص اینکه تأیید و فراخوان برای حمایت و نصرت دادن به غزه و مردم آن را تروریزیم بر میشمارند، باید پرسید که کدام یک بهتر است که تروریست خوانده شود: مسلمان ساکن در انگلیس که با زبان به حمایت از برادر هم دین و هم تمدن و هم فرهنگاش پرداخته و از برادران مسلماناش میخواهد برای نصرت و نجات مردم غزه در برابر کشتارهای بی رحمانۀ یهود بپا خیزند؟ یا آن فرد انگلیسی که به حمایت از رژیم یهود پرداخته و با انواع سلاحها، ماینها، طیارههای نظامی و معلومات استخباراتی از آن پشتیبانی میکند و در کشتار کودکان، زنان، مسنین و ویران نمودن مساجد، مدارس و شفاخانهها بر سر ساکنین آن سهم گرفته و با افتخار از میان کمکهای نظامی بارگیری شده در طیارۀ نظامی سراش را بلند مینماید؟! آیا کسیکه در کنار مظلوم ایستاده و به قتل عام وحشیانه اعتراض میکند، تروریست بوده و کسیکه در کنار جنایتکار و خونخوار ایستاده و با سلاح و امکانات و معلومات استخباراتی به آن کمک مینماید، صلحدوست و حامی انسانیت به شمار میرود؟!
بناءً روشن است که دلیلشان ناچیز بوده و از نظر قانونی هیچ توجیهی ندارد و این تصمیم، یک تصمیم سیاسی میباشد که توسط آنعده کسانی اتخاذ گردیده که قدرت را در اختیار دارند. آنان دیگر نتوانستند چهرۀ واقعی خود را پنهان کنند و به ادعای خویش مبنی بر حفظ آزادیها و حقوق بشر ادامه دهند. در نتیجه، چنگ و دندان تیز نموده و پردۀ خویش را خود از هم دریدند. فعالیتهای حزبالتحریر اعم از برملا نمودن خیانت حکام جنایتکار و مزدورانشان در سرزمینهای اسلامی و تحریک نمودن امت به پایین کشیدن این حکام مزدور از اریکههای قدرت و به حرکت در آوردن لشکرهای مسلمانان برای نصرت دادن به فلسطین، غزه و مسجدالاقصی و سایر فعالیتهای حزب، دلهای آنان را تنگ نموده و خشم شان بر انگیخته شد، از اینکه حزبالتحریر جنایتهای رژیم یهود و وحشیگریهای حکام غرب را که از آن رژیم حمایت مینمایند برملا میکند و رسواییهای این حکام مبنی بر همدست بودن با یهود در کشتارها و قتل عام را بر مبنای قوانین خودشان ثابت میکند. این فعالیتهای حزب، حکام مذکور را وادار نموده برخی از کینهتوزی و عداوتی را که علیه اسلام و حزبالتحریر در دل پنهان دارند آشکار نمایند؛ حزبالتحریری که هیچگاهی به آنان سر دوستی و وابستگی نشان نداده و هرگز نتوانسته اند امیدی به مهار و یا تأثیرگذاری بالای آن به دست آورند!
پس این موقفگیریهای حزب در قبال طوفان اقصی و فراخوان امت و لشکرهای آن برای نصرت دادن به غزه و سهمگیری فعال آن در رسوا نمودن غرب و رهبران آن بود که کمر ریشی سوناک نخستوزیر انگلیس را شکست و وادار شد، دموکراسیاش را خود با خاک یکسان نموده و اساسات دروغین آزادیاش را زیر پا کرده و تصمیم به منع حزب بگیرد. اگر دستگاه قضائی انگلیس نیز با این تصمیم حکومت و پارلمان موافقت نموده و آن را تأیید نماید، در این صورت کاملاً روشن خواهد شد که این تصمیم کسانی است که پشت پرده حکومت را به پیش میبرند و نه تصمیمی قانونی که زیر فشار اتخاذ گردیده و این که آنان حاضر اند برای آرام نمودن بغض و کینههای خویش، تمام ارزشهای خود را قربانی کنند.
واقعیتی را که رهبران انگلیس و نیز سایر رهبران جهان به خوبی میدانند اینست که حزبالتحریر همچنان به فعالیت، کار و دعوت خود ادامه خواهد داد؛ بدون اینکه به این نوع ممنوعیتها و یا جوازها اههمیتی بدهد؛ چنانچه فعالیت گستردۀ آن در سراسر جهان اسلام شاهد این مدعاست. حزب هیچگاهی مفکوره و اساسات خود را به هدف همسویی با نظامهای حاکم و یا محافظت خود از شر آنان تغییر نداده و بعد از این نیز هرگز این کار را نخواهد نمود تا آن که الله متعال زمینۀ حاکمیت دین خود را فراهم آورد و حقانیت این فرمودۀ رسول الله صلی الله علیه و سلم برای همهگان ثابت گردد که فرمود:
«لا تزال طائفة من أمتی علی الحقّ ظاهرین لعدوهم قاهرین، لا یضّرهم من خالفهم، إلّا ما أصابهم من لأواء، حتّی یأتیهم أمرالله و هم کذلک»
ترجمه: یک طائفه از امت من همچنان برحق ثابت قدم بوده و بالای دشمن خود مسلط خواهند بود، بجز تنگ دستی و فشارهای زندگی، مخالفت مخالفان به آنان ضرری نمیرساند. این حالت آنان ادامه خواهد داشت تا آن که امر الله فرا رسد و آنان در این حالت قرار داشته باشند.
ما خود را همان گروه برتر میدانیم که به خواست الله سبحانه و تعالی به زودی نصرت داده خواهد شد.
جهان غرب و حکام مزدور دارند آخرین تلاشهای خود را به کار میگیرند و شمار زیادی از آنان دیگر به این قناعت رسیده اند که آینده از آن اسلام و دولت خلافت راشده است و این آینده دور نیست؛ زیرا میبینند که امت اسلامی دیگر به ستوه آمده و حق و باطل به سرعت از هم جدا میشوند و راه به جانب رویارویی حتمی حق و باطل باز و بازتر میگردد.
انگلیس به صفت یک نمونه میداند که حساباش با امت اسلامی و خلافت پیشرو بسیار سخت و دشوار خواهد بود؛ زیرا همین انگلیس بود که خلافت را سقوط داد و همین انگلیس بود که امت را پارچه پارچه نمود و سرزمینهای آن را استعمار کرد و خون امت اسلامی را مکید، نیشهای زهرآلود آن هنوز در جسد امت فرورفته و فساد افگنیهای آن بیش از صد سال میشود که سراسر جهان اسلام را فراگرفته است. پس دشمنی میان امت اسلامی و انگلیس، دشمنی عمیق، دیرین و دارای ریشههای مستحکم میباشد و انگلیس خود این واقعیت را میداند و با تمام توان سعی دارد رویارویی با امت اسلامی را تا جایی ممکن به تأخیر اندازد و میداند که این رویارویی زمانی خواهد بود که امت اسلامی بتواند خلافت راشده را برپا نماید. بناءً با تمام توان به جنگ حزبالتحریر برخاسته و به مکر و حیله میپردازد به این هدف که با این کار میتواند از برپایی خلافت جلوگیری کند، اما این یک گمان و توهم پوچی بیش نیست. الله سبحانه و تعالی میفرماید:
﴿إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْراً﴾ [طلاق: 3]
ترجمه: الله فرمان خويش را به انجام میرساند و هرچه را بخواهد بدان دسترسی پيدا میكند . الله برای هر چيزی زمان و اندازهای را قرار داده است.
برگرفته شده از: مجله الرایه، شماره 479
نویسنده: انجنیر باهر صالح
عضو دفتر مطبوعاتی حزبالتحریر-فلسطین
مترجم: عبدالله دانشجو