سه شنبه, ۲۲ صَفر ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۸/۲۷م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

رهنمودهایی برای مسلمانانِ معترض بخاطر خاتمه بخشیدن به آزار و شکنجه(فتنه) علیه مسلمانان فلسطین!

(ترجمه)

1. آزادسازی مسجدألاقصٰی و سرزمین‌ مبارک فلسطین، نه تنها مسئله فلسطین بلکه یک مسئله اسلامی است. ما یک امت واحد هستیم و ضعف ما ناشی از تفرقه بر اساس ملی‌گرایی است. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا ۚ وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا...﴾ [آل‌عمران: 103]

ترجمه: و همگی به ریسمان الله چنگ بزنید و پراکنده نشوید و نعمت الهی بر خودتان را به یاد آورید؛ آن گاه که با هم دشمن بودید و الله دل‌های‌تان را نسبت به همدیگر مهربان کرد و به لطف الله با هم برادر شدید؛...

مسجدألاقصٰی صرف برای مسلمانان غیرمسلح فلسطین نیست که به تنهایی از آن دفاع کنند، بلکه مسؤلیت تمام امت اسلامی از طریق میلیو‌ن‌ها نفر و از نیروهای آماده و توانمندی است که به آن‌ها برکت داده شده است. ازین‌رو، در اعتراضات خود از برافراشتن پرچم ملی‌گرای فلسطین خوداری کنید، بلکه به جای آن پرچم سیاه و سفید رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را حمل کنید، پرچم دولت خلافت آینده و إن‌شاءالله قریب‌الوقوع.

2. دخالت غرب استعمارگر و ابزار آن، سازمان‌ملل را رَد کنید.

غرب از اشغال سرزمین‌های اسلامی حمایت می‌کند و از آزادی آن‌ها جلوگیری می‌کند، خواه در مسئله فلسطین، کشمیر یا افغانستان باشد. اسلام رجوعِ ما را به هر مرجعی که غیر از اسلام حکم و قضاوت می‌نماید، منع می‌کند، زیرا غیر اسلام هرچه است در واقع طاغوت است که باید رَد شود. الله سبحانه وتعالی دستور می‌دهد:

﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَن يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا﴾ [نساء: 60]

ترجمه: (ای پیامبر!) آیا تعجّب نمی‌کنی از کسانی که می‌گویند که آنان بدانچه بر تو نازل شده و بدانچه پیش از تو نازل شده ایمان دارند (ولی با وجود تصدیق کتاب‌های آسمانی، به هنگام اختلاف) می‌خواهند داوری را به پیش طاغوت ببرند (و حکم او را به جای حکم الله بپذیرند؟!). و حال آن که بدیشان فرمان داده شده است که به طاغوت ایمان نداشته باشند. و شیطان می‌خواهد که ایشان را بسی گمراه (و از راه حق و حقیقت بدر) کند.

  استعمارگران را برای داوری در قضیه فلسطین دعوت نکنید، بلکه خواستار برقراری و تأسیس مجدد خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت به عنوان تنها ولی، سپر و نگهبان امور خود باشید.

3. خواستار تجهیز افواج/ارتش پاکستان برای آزادسازی مسجدألاقصٰی و تمام‌ ارض فلسطین باشید.

جهاد برای آزادسازی سرزمین‌های اشغالی وظیفه افرادی است که قادر به انجام این کار هستند. ارتش/فوج پاکستان قادر و مایل است، اما توسط حکمرانان فعلی مهار(منع) می‌شود. ارتش/فوج پاکستان با نادیده گرفتن حاکمان فعلی، باید اشغال یهودیان را به طور کامل ریشه‌کن کند، چنانچه الله سبحانه وتعالی دستور می‌دهید:

﴿...وَأَخْرِجُوهُم مِّنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ...﴾ [بقره: 191]

ترجمه: ...و آنان را که شما را از آنجا بیرون کرده‌اند بیرون سازید، و فتنه از کشتن بدتر است...

در واقع، آزار و اذیت(فتنه) فقط تحت حاکمیت اسلام و تنها در موجودیت دولت اسلامی خلافت پایان می‌یابد، دولتی‌که قرن‌ها منحیث پناهگاه مصون برای مسلمانان، مسیحیان و یهودیان بود. فلهذا، به حکمرانان[خائن] برای آزادی قدس ندا بلند نکنید، زیرا آن‌ها نسبت به دعوت آزادسازی مسجدألاقصٰی بی‌تفاوت و ناشنوا هستند، اما به فوج/ارتش پاکستان مستقیماً ندا سر بزنید تا تجهیز شوند، اگر حکمرانان جرات مانع [ارتش/فوج] شدند، آنان را سرنگون کنید.

#Aqsa_calls_armies

#OrdularAksaya

#الأقصى_يستصرخ_الجيوش

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

مترجم: داکتر زکریا

ادامه مطلب...

نمازی‌‌را که مسلمان اداء نکرده دینی‌ست که باید قضاء بیاورد!

  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

به محمد الهاج

پرسش

السلام علیکم و رحت الله و برکاته!

به هم‌کاری یکی از دوستانم از شباب حزب التحریر به همین نزدیکی از صفحۀ شما مطلع گردیدم و برایم واضح شد که روشن‌بینی در طرح مسائل و قوت دلیل شما مخصوصاً در جواب سوالات فقهی مرا متعجب ساخت! از الله بلندمرتبه و توانا می‌خواهم که برای انجام عمل خیر عمر طولانی و فراخ علم را برای شما نصیب فرموده و مرا به طریقی هدایت کند که باعث رضایت الله سبحانه وتعالی و رسولش گردد.

امیدوارم بر این سوال جواب دهید و او این است؛ سپاس و شکر الله سبحانه و تعالی را که چندین سال است که من مکلف به ادای نماز شدم، سوالم این است که آیا نمازهای‌که از نزدم فوت شده است، بالایم قضای آن واجب است و یا این‌که الله سبحانه وتعالی مغفرتش می‌کند؟

پاسخ

 و علیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

ابتداء الله سبحانه وتعالی را سپاس می‌گویم که ترا به سوی خیر رهنمائی و هدایت نموده و به نماز پای‌بند شده و حرص به ادای نماز دارید! از الله سبحانه وتعالی می‌خواهم که یاری و پایداری را نصیبت فرماید.

اما نسبت به نمازهای‌که اداء نکردید، در حالی‌که بالغ و مکلف شرعی بودید؛ یقیناً که این نمازها بر ذمه‌ات باقی بوده و قضای آن بر‌تو لازم است. لذا بر تو لازم است‌که مدت زمان بلوغ خود را محاسبه نموده و از زمانی‌که نماز بر تو لازم شده است، حساب کنید؛ به طور مثال: اگر نمازهای قضائی تو به مقدار سه سال است، بر تو لازم است که نمازهای سه سال را اداء کنی! نمازهای پنچ‌گانه یعنی نمازهای مفروضه را اداء کنید؛ اما قضای سنت‌ها لازم نیست.

برای تنظیم و سهولت کار می‌توانی که بعد از هر نماز فرضی، یک نماز قضائی را بخوانی اگر خواستی که بعد از هر نماز بیشترنماز بخوانی، باز هم بهتر است تا نمازهای فوتی‌ات که حساب شده قضاء آورده شود. از الله سبحانه وتعالی می‌خواهم که قضای نمازهای فوتی را برایت آسان ساخته و حرص ادای نمازها را در وقت معیین آن برایت نصیب فرماید!

برای بیان دلائِل شرعی این مسئله بعضی از موارد ذکر شده در کتاب احکام نماز علی‌راغب را برایت بیان می‌کنم: تأخیر ادای نماز از وقت معین آن به صورت قصدی و بدون عذر شرعی حرام قطعی بوده که در نص قرآن کریم ذکر شده است:

﴿فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ (4) الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاَتِهِمْ سَاهُونَ﴾ [ماعون: 4-5]

ترجمه: پس وای برای آن نماز گذارانی‌که در نمازشان سهل‌انگاری می‌نمایند!

﴿فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلاَةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيّاً﴾ [مریم: ۵۹]

ترجمه: پس از آنان کسانی‌که جانشین شدند، نماز را قدر نشناختند و پیرو هوس‌های خویش گشتند آن‌ها به زودی به بیراهه و تباهی خواهند رسید.

این مسئله در مفهوم حدیث متواتر که در خصوص بیان وقت‌ها آمده نیز واضح شده است. الله سبحانه وتعالی برای هر نماز فرض وقت مشخصی تعیین نموده که دو طرف وقت مشخص شده که در وقت مشخص داخل شده و در وقت مشخص باطل می‌شود. رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم فرموده است:

«من فاتته صلاة العصر فكأنما وُتر أهله وماله»

ترجمه: کسی‌که نماز عصر از نزد آن فوت شد، مثل آ‌ است که اهل و مالش را از دست داده است.

و هم‌چنان در مورد تأخیر نماز از وقت‌آن چنین گفته است:

«ليس التفريط في النوم إنما التفريط في اليقظة»...

ترجمه: تفریط در خواب نیست؛ بلکه تفریط در بیداری است.

کسی‌که نماز آن فوت شد، باید قضاء بیاورد، خواه به اساس عذری باشد و یا بدون عذر؛ زیرا ذات قضاء آوردن در حدیث صحیح ذکر شده است، در صحیح بخاری و صحیح مسلم از عمران بن حصین روایت شده است که گفته است: ما همرای رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم در سفر بودیم و در شب رفتیم تا این‌که در اخیر شب در منطقه‌ی قرار گرفتیم که برای مسافر از این خوش آیندتر نبود تا این‌که گرمی آفتاب ما را از خواب بیدار کرد؛ وقتی رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم از خواب بیدار شدند همه در نزد رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم شکایت کردند، رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم فرمود:

«لا ضير ولا ضرر ارتحلوا فارتحلوا فسار غير بعيد ثم نزل فدعا بالوضوء فتوضأ ونودي بالصلاة فصلى بالناس»

ترجمه: ضرری نیست، این مکان را ترک کنید، پس آن مکان را ترک کردند. هنوز خیلی دور نشده بودند که در یک جای پائین شدند. پس از همراهانش خواست که وضوء کنند و خودش نیز وضوء ساخت و آذان داده شده و برای مردم نماز خواند.

و به دلیل این‌که جابر رضی‌الله عنه روایت نموده است که عمر ابن خطاب رضی الله عنه در روز خندق بعد از این‌که آفتاب غروب کرد، آمد در حالی‌که کفار قریش را دشنام می‌داد و گفت:

«يا رسول‌الله ما كدت أصلي العصر حتى كادت الشمس تغرب، فقال النبي ﷺ والله ما صليتها، فقمنا إلى بطحان فتوضأ للصلاة وتوضأنا لها فصلى العصر بعدما غربت الشمس ثم صلى بعدها المغرب»

ترجمه: یا رسول الله نماز عصر را نخوانده بودم و نزدیک بود که آفتاب غروب کند، رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت، من هم نماز عصر را نخواندم؛ پس به طرف بطحان استاده شدیم و رسول الله صلی الله علیه وسلم وضوء ساخت ما هم وضوء ساختیم پس رسول الله صلی الله علیه وسلم نماز عصر را بعد از غروب آفتاب خواند و سپس بعد از آن نماز شام را اداء کرد.

هم‌چنان از انس بن مالک روایت شده است که رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم فرموده است:

«من نسي صلاة فليصلها إذا ذكرها لا كفارة لها إلا ذلك»

ترجمه: کسی‌که نمازی را فراموش کرد، پس هرگاه به یادش آمد باید بخواند؛ ولی جز قضاء کفاره‌ای ندارد.

و هم‌چنان به دلیل این‌که از ابی سعید رضی الله عنه روایت شده است:

﴿وَكَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتَالَ وَكَانَ اللَّهُ قَوِيّاً عَزِيزاً﴾ [احزاب: ۲۵]

ترجمه: و الله مومنان را از جنگ کفایت کرد و الله (سبحانه وتعالی) همواره نیرومند و شکست ناپذیر است.

رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم بلال را خواست و سپس نماز ظهر را اقامه کرد و طوری به درستی اداء کرد که در وقت اش اداء می‌کرد؛ سپس بلال را دستور داد که نماز عصر را بخواند؛ پس نماز عصر را طوری با احسان خواندند که گویا در وقت‌اش می‌خواندند؛ سپس به ادای نماز شام امر کرد و نماز شام را نیز همان‌طوری خواندند که دو نماز دیگر را خوانده بودند و هم‌چنان به دلیل حدیثی‌که از او روایت شده است وقتی کنیز خثعمیه از آن سوال کرد و گفت یا رسول الله! پدرم را زمانی حج فرض شده است که پیر و افتاده شده و نمی‌تواند حج کند، اگر من در عوض آن حج کنم آیا کدام نفع و فایده دارد؟ رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم فرمود:

«أرأيت لو كان على أبيك دين فقضيته أكان ينفعه ذلك؟ قالت: نعم. قال: فدين الله أحق بالقضاء»

ترجمه: بگو اگر بر ذمه‌ای پدرت دینی باشد، اگر قضاء بیاوری آن را نفع می‌رساند؟ کنیز خثعیمه گفت: بلی فایده می‌رساند، رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود پس دین الله (سبحانه وتعالی) مستحق‌تر به قضاء آوردن است.

همه این‌احادیث صراحت به قضاء آوردن نماز دارد و دلالت بر این دارد که قضاء آوردن نماز واجب بوده و کفاره برای ترک نماز نیست خواه ترک نماز به اساس عذری باشد و یا به غیر عذر، زیرا این احادیث صریح است.

گفته نشود که همه‌این احادیث مقید به حوادث معین که همانا حالت خواب، فراموشی، جنگ و ناتوانی می‌باشد و همه این حالات اعذار شرعی هستند که کدام گناهی به ترک آن نبوده، پس قضاء آوردن نماز مختص به همین حالات می‌شود و حالت قصد را شامل نمی‌شود، زیرا هیچ نص به جواز قضاء در این خصوص نیامده است.

این‌چنین گفته نشود؛ زیرا در این حوادث صفت خواب، فراموشی، جنگ که در خصوص آن مقید شده وارد نشده بلکه این احادیث صفتی برای همان حادثه است، بدون این‌که وصف مقید تنها به آن حادثه شده باشد. آیا ندیدی که در حدیث جابر روایت شده است که عمر بن خطاب کفار قریش را دشنام داد و گفت یا رسول‌الله نماز عصر را نخواندم و حتی نزدیک بود که آفتاب غروب کند، رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم برایش گفت، من هم نماز عصر را نخواندم سپس وضوء کردند و نماز خواندند، حالا صفت قید کننده این حادثه کجا به چشم می‌خورد که خاص به آن حادثه شده باشد؟ و به همین ترتیب همه حوادث همین طور است، پس در لفظ چیزی به چشم نمی‌خورد که بتواند این حوادث را مقید و قضاء را در غیر این حالات ناجائِز بسازد، بلکه هریکی از این حوادث که در خصوص یک واقعه معین آمده است، به عنوان یک نص در واقعه معین ذکر شده نه به عنوان نص مقید در خصوص یک واقعه، در این نصوص سبب تخصیص دهنده برای قضاء نماز ظاهر نیست؛ چنانچه از خواندن این احادیث معلوم است.

اما احادیث‌ وارده‌ی‌که معنی وصف را افاده می‌کند مثل «من نام»، «أو نسيها» در تمام این احادیث وصف قید شده و در آن مفهوم مخالف اعتبار دارد؛ زیرا صفت است و در صفت مفهوم مخالف اعتبار دارد؛ زیرا اگر مفهوم مخالف در صفت اعتبار داده نشود پس ذکر صفت عبث و بیهوده می‌شود؛ در حالی‌که حدیث از عبث و بیهوده بودن منزه است؛ اما عمل کردن به مفهوم مخالف در این نصوص معطل به نصوص دیگر است. وقتی منطوق نصی برعکس نص دیگر دلالت داشت، در این صورت مفهوم معطل شده و منطوق نص گرفته می‌شود؛ زیرا دلالت لفظ نص بر معنی از دلالت مفهوم قوی‌تر است و مفهوم این احادیث معطل به احادیث وارده در خصوص قضاء آوردن نمازهای فوتی است؛ احادیثی‌که در خصوص غیر از حالت خواب و فراموشی یعنی در حالت جنگ آمده است.

در حدیث قضاء آوردن حج که ذکر شده است: «فدين الله أحق بالقضاء» یعنی دین الله سبحانه وتعالی به قضاء آوردن سزاوارتر است، این لفظ با عمومیت‌اش شامل همه‌ی دین‌ها می‌شود و نماز دین الله‌سبحانه وتعالی است که در تحت عمومیت کلمه "دَيْن الله" داخل می‌شود؛ زیرا دین الله اسم جنس مضاف و از صیغه‌های عمومی بوده و کسی‌که نماز را قصداً ترک نموده مخاطب قرار گرفته است؛ چنان‌چه همه‌ی مسلمانان مخاطب قرار داشته و ادای نماز بالای شان واجب است؛ پس نماز بر تارک نماز به صورت قصدی هم دین بوده و دین از ذمه‌ی شخص ساقط نشده؛ مگر این‌که اداء گردد. هم‌چنان نماز به فوت وقت آن ساقط نشده، مگر این‌که قضاء آورده شده و گناه ترک نماز در وقت آن بر ذمه شخص باقی است.» نقل از کتاب احکام نماز ختم شد.امیدوارم که در همین حد کفایت کند، الله سبحانه وتعالی عالم‌تر و با حکمت‌تر است.

برادر‌تان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

ارسالِ نامه به پدران، برادران و فرزندان ارتش‌مسلح پاکستان در ارتباط به آزادی الاقصی

(ترجمه)

السلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته!

ما به خاطر وضعیت درد‌‌ناک مسجد‌الاقصی بالای شما صدا می‌کنیم؛ زیرا عزت و شرف آن توسط دشمن فرومایه پایمال گردیده، در حالی‌که مسلمانان غیر‌مسلح فلسطین در دفاع از آن با آغوش باز جام شهادت را می‌نوشند! ما مستقیماً بالای شما صدا می‌زنیم؛ زیرا حکام‌پاکستان هرگز شما را به خاطر جواب به ناله‌ها و فریاد مسجد‌الاقصی بسیج نخواهد کرد! لذا؛ ما به طور مستقیم بالای شما صدا می‌زنیم، زیرا شما صاحب قدرت و نصرت هستید که می‌توانید به امت رنج دیدۀ اسلام، آرامش ببخشید!

ما بالای شما فریاد می‌زنیم؛ زیرا شما کسانی هستید که کاملاً قادر به انجام حکم الله سبحانه و‌تعالی برای آزاد‌سازی فلسطین اشغال‌شده، هستید تا به طور‌کامل هستۀ اشغال را ریشه‌کن نمائید! الله سبحانه و‌تعالی امر نموده است:

﴿وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُم مِّنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ﴾ ]بقره:191[

ترجمه: و آنها را (بت پرستانی‌که از هیچ‌گونه جنایتی ابا ندارند) هرکجا یافتید به قتل برسانید و از آن جا که شما را بیرون ساختند (مکه‌) آنها را بیرون کنید و فتنه (و بت پرستی) از کشتار هم بدتر است.

ما مستقیماً بالای شما صدا می‌زنیم؛ زیرا حکام‌پاکستان در قضیه فلسطین اشغال‌شده، کشمیر اشغال‌شده و در دفاع از حرمت پیامبر صلی الله علیه و‌سلم، به اوامر الله سبحانه و‌تعالی نافرمان و سرکش شده اند. پیامبر صلی الله علیه و‌سلم فرموده است:

«لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ»‏ (بخاری و مسلم)

ترجمه: اطاعت مخلوق در امر نافرمانی الله عزوجل جایز نیست.

فلهذا؛ نه ما از آن‌ها پیروی می‌کنیم نه شما، در غیر آن در روز قیامت در گناه آن‌ها شریک خواهیم بود.

ما بالای شما صدا می‌زنیم؛ زیرا شما باید به خاطر آزاد‌سازی الاقصی جنگ نمائید، اگر توسط رهبران نظامی و سیاسی حمایت می‌شوید یا نه، در هر دو صورت باید این کار را انجام دهید! پیامبر صلی الله علیه و‌سلم فرموده است:

«وَالْجِهَادُ مَاضٍ مُنْذُ بَعَثَنِي اللَّهُ إِلَى أَنْ يُقَاتل آخر أمتِي الدَّجَّالَ لَا يُبْطِلُهُ جَوْرُ جَائِرٍ وَلَا عَدْلُ عَادل» (ابوداود)

ترجمه: جهاد از زمانی‌که الله (سبحانه و‌تعالی) مرا فرستاده است، ادامه دارد تا وقتی‌که آخرین امتم با دجال جنگ می‌نمایند که نه با ظلم حاکم‌ظالم لغو می‌شود؛ نه با عدلِ حاکم‌عادل.

لذا؛ اگر رهبران فعلی، شما را در جنگ حمایت می‌کند، چی بهتر! اگر این کار را نمی‌کنند، به هر قیمتی‌که می‌شود، مسجد‌‌الاقصی را آزاد سازید و مطمئن شوید که آن‌ها علیه شما نمی‌ایستند.

ما از شما توقع داریم که مانند سلف خود "جنرال صلاح‌الدین ایوبی" که بی‌اندازه تلاش نمود و فاصله زیادی را پیمود تا این افتخار‌بزرگ را نصیب ارتش خود نماید، مسجد‌الاقصی را آزاد سازید. قبل از پیروزی بالای صلیبیان بی‌عفت در الاقصی در جنگ حطین، سلطان صلاح‌الدین چنین گفت: "فرصتی‌که حالا در پیش رو داریم، هرگز دوباره میسر نخواهد شد. به نظر من، ارتش مسلمانان باید با یک پلان‌منظم جنگی با تمام کفار درگیر شوند. لذا؛ ما باید با عزم‌راسخ وارد جهاد گردیم."

ما به درگاه الله سبحانه و‌تعالی دعا می‌کنیم که شما این افتخار‌بزرگ را برای آزاد‌سازی مسجد‌الاقصی نصیب شوید؛ همان‌گونه که ارتش سلطان صلاح‌الدین ایوبی نصیب شدند. بعد از این‌که سلطان صلاح‌الدین قدس را آزاد ساخت، قاضی محی‌الدین بن ذکی در نماز جمعه از منبر مسجد‌الاقصی اعلان نمود: "ثنا و حمد سزاوار الله سبحانه و‌تعالی‌ است که اسلام را با این پیروزی عزت بخشید و بعد از یک قرن بی‌حرمتی و تحقیر، این شهر را دوباره در قید مسلمانان درآورد. با عزت است ارتشی‌که الله سبحانه و‌تعالی آن‌ها را برای این پیروزی انتخاب نمود. و سلام باد بر تو ای صلاح‌الدین بن یوسف بن ایوب؛ ای کسی‌که عزت و شوکتِ امت تحقیر و توهین شده را برگرداندی."

پس؛ ای فرزندان صلاح‌الدین ایوبی! بیدار شوید و حزب‌التحریر را برای تأسیس خلافت راشده بر منهج پیامبر صلی الله علیه و‌سلم تحت رهبری امیر حزب "شیخ عطا بن‌ خلیل ابو‌رشته" نصرت دهید تا این‌که کاملاً برای آزاد‌سازی مسجد‌الاقصی بسیج گردیده و آن مکان مقدس را از اشغال یهود‌کثیف، آزاد سازید!

وعلیکم السلام و رحمة الله وبرکاته!

#Aqsa_calls_armies #AqsaCallsArmies
#OrdularAksaya #الأقصى_يستصرخ_الجيوش

حزب‌التحریر- ولایه پاکستان

مترجم: عبدالله صالحی

 

ادامه مطلب...

به توافق حکام مسلمان با اشغال‌گران قدس خاتمه ببخشید

(ترجمه)

حزبالتحریر- بریتانیا به خاطر عدم اقدام عملی برای دفاع از سرزمین مقدس فلسطین به ویژه شهر و مردم بیت‌المقدس (قدس) تظاهراتی را راه‌اندازه خواهد نمود.

ما همیشه گفته‌ایم و خواهیم گفت که آزاد‌سازی فلسطین از اشغال دولت یهود ظالم تنها توسط توافق دولت‌های عربی با حکومت‌های مسلمانان ممکن است. این حکام‌منافق به عوض بسیج‌سازی قدرت‌نظامی برای خاتمه بخشیدن اشغال، در جنگ مرحله‌ای اشتراک کرده اند تا قدرت اشغال‌گران را در حد افسانه ضعیف سازند. آن‌ها با اشغال‌گران قرارداد‌ها و پیمان‌های را امضا کرده اند و حتی آن‌ها را کمک کرده و اجازه داده اند تا این اشغال‌گران ظالم در سرزمین‌های ما پایگاه‌های خود را تأسیس نمایند. با وجود این همه خیانت؛ امت اسلامی قادر به خاتمه بخشیدن این ظلم از همان جایی که سرچشمه گرفته است، می‌باشد.

قدس در سرزمین مقدس با مسجدالاقصی اولین قبله مسلمانان قرار دارد و محل معراج پیامبر صلی الله علیه و‌سلم می‌باشد.

﴿سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ﴾ ]اسرا:1[

ترجمه: پاک و منزّه است اللهی که بنده‌اش را در یک شب از مسجد‌الحرام به مسجد‌الاقصی -که گرداگردش را پربرکت ساخته‌ایم- برد، تا برخی از آیات خود را به او نشان دهیم و که او شنوا و بیناست.

تا وقتی‌که رژیم‌های اشغال‌گر موجود باشند، اشغال و ظلم بالای مسلمانان ادامه خواهد داشت. کسانی‌که برای حکام "برده‌های غرب اشغال‌گر" بهانه می‌سازند و حتی علیه ختم کامل اشغال با تلاش مشترک ارتش مسلمانان مخالفت می‌کنند، در واقع جدا از امت مسلمه بوده و توکل و اطمینان آن‌ها هر روز به این پیروزی کاهش می‌یابد.

تظاهرات ما، نداء بالای تمام مسلمانان است تا واقعیت سیاسی و نظامی فعلی را بررسی نمایند و محدود به شعار‌های بد‌بینانه و شکست‌خورده گذشته باقی نمانند. وقتی‌که مسلمانان به الله سبحانه و‌تعالی و اوامر‌اش توکل داشتند؛ رومی‌ها، صلیبی‌ها و تاتار‌ها از سرزمین مقدس به زور اخراج گردیدند.

امروز تنها حکام خائن و بهانه‌های آن‌ها مانع تمام امت از پیروی و اطاعت به امر الله سبحانه و‌تعالی می‌گردند که همانا تأسیس خلافت راشده است که سرزمین‌های اسلامی و قدرت مسلمانان را وحدت بخشیده و ظلم و اشغال را یک بار و برای همیش خاتمه می‌بخشد.

تظاهرات در لندن ساعت 2 بعد از ظهر به روز یک شنبه 16 ماه می در Whitechapel Road پهلوی پارک التاب علی و در بیرمینگهام به ساعت 2 بعد از ظهر در همین روز در مقابل قنسلگری پاکستان در Bridge Street B1 2JS برگذار خواهد شد.

﴿وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَىٰ أَمْرِهِ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ﴾ ]یوسف:21[

ترجمه: الله بر کار خود پیروز است، ولی بیش‌تر مردم نمی‌دانند.

یحیی نسبت

نمایندۀ مطبوعای حزب‌التحریر- بریتانیا

#Aqsa_calls_armies #AqsaCallsArmies
#OrdularAksaya #الأقصى_يستصرخ_الجيوش

مترجم: عبدالله صالحی

ادامه مطلب...

امریکا و اروپا مردم فلسطین را می‌کشند و حکام تونس عساکر و افسران ما را در اختیار آن‌ها قرار می‌دهد Featured

  • نشر شده در تونس

(ترجمه)

ای مسلمانان! در زمانی‌که حکومت جنایت‌کار یهود، فلسطین را به آتش می‌کشاند و مردم آن را راکت باران می‌نماید و در زمانی‌که اروپا و امریکا حکومت یهود وحشی را حمایت می‌نماید؛ مقامات تونس با ظالمین هم‌دست شده و تحت امر امریکا تمرین‌نظامی 12 روزه را راه‌اندازی نموده است. به روز یک شنبه 16/05/2021، تمرین‌نظامی تحت نام "Phoenix Express 21" در ساحل‌شمالی تونس با نمایش 4 کشتی‌جنگی مربوط به نیروی‌بحری تونس، 5 کشتی‌نظامی خارجی و اشتراک 150 افسر از 12 کشور (امریکا، انگلیس، الجیریا، مصر، لیبیا، مراکش، ماریتانیا، ایتالیا، سپانیا، بلجیم، یونان و مالتا) برگزار گردید. این تمرین‌نظامی که الی 28 ماه می‌ادامه خواهد یافت توسط نهاد "U.S. Africa Command (AFRICOM)" به رهبری افسر امریکائی به نام‌هاری‌نایت نظارت می‌گردد. وی چنین گفته است: "تمرین‌نظامی "Phoenix Express 21" همکاری میان ملت‌های موجود را افزایش می‌دهد تا امنیت ناوگان‌دریایی بیش‌تر تأمین شده و تجارت‌جهانی را حفظ نمائیم. تمرین ناوگان‌دریایی به ما اجازه می‌دهد تا مهارت‌های خود را با هم‌قطاران منطقوی رشد دهیم."

ای مسلمانان!

یکم) بدانید که انگلیس دشمن مسلمانان است، زیرا دولت مسلمانان را سقوط داد؛ سرزمین ما را پارچه پارچه نمود؛ حکومت یهود جنایت‌کار را ایجاد کرد و امریکا در هر جا با ما مبارزه کرده و شیوه‌های بقای حکومت یهود را تأمین می‌بخشد. امریکا حکومت یهود را با اسلحه مجهز و به سطح بین‌الملل حمایت می‌کند، همان‌طوری‌که شبکه‌های خبری اعلام نمودند که درین روز‌ها امریکا با یهود بزرگ‌ترین معامله نظامی را انجام داده است. همین امریکای که حکام تونس آن را قهرمان می‌داند و عساکر و افسران ما را تحت امر آن‌ها قرار داده است، می‌گوید که مسلمانان غزه تروریست و قاتل اند و می‌گوید که اطفال و زنان غزه تروریست هستند و لیاقت شان تنها مرگ است!

دوم) هدف تعیین شدۀ این تمرین‌نظامی بر اساس گفته‌های افسر امریکائی که آن را رهبری می‌کند "افزایش همکاری میان ملت‌های موجود به منظور تقویت امنیت ناوگان‌دریایی" می‌باشد که در واقع امریکا و اروپا با این کار می‌خواهند توسط کنترول ارتش سرزمین‌های اسلامی امنیت مناطق‌غربی، منافع خود و حکومت یهود را از خطر مسلمانان حفظ نمایند. بلی؛ امریکا می‌خواهد که بالای بحیره مدیترانه تسلط داشته باشد و می‌خواهد کنترول کامل بالای ارتش منطقه (الجیریا، مراکش، ماریتانیا، لیبیا، مصر و تونس) داشته باشد تا مطابق دستورات‌اش عمل نماید.

سوم) حکام شیطان‌صفت، به عوض اعزام ارتش مسلمانان برای آزادی فلسطین و مسجدالاقصی از تجاوز و کشتار، آن‌ها را در اختیار امریکا قرار داده است. و در زمانی‌که یهود؛ برادران، اطفال و زنان مسلمان را توسط سلاح‌های امریکا و اروپا به قتل می‌رسانند، حکام منطقه از عساکر و افسران ما برای حفاظت یهود و منافع غربی استفاده می‌نمایند. هنگامی‌که ارتش مسلمانان تحت امر خائنین باشد، چگونه حکومت یهود از ما بترسد؟

ای مسلمانان! اشتراک نیرو‌های دریایی تونس، الجیریا، مصر و مراکش در تمرین مشترک نظامی با امریکا و اروپا که حکومت یهود را در جنایات‌اش حمایت می‌کند. در واقع پیمان‌دوستی با دشمن هنگام جنگ می‌باشد و پیمان‌دوستی با دشمن در حالت جنگ خیانت بزرگی‌ست که تنها یک خائن به ملت، دین و کشور‌اش مرتکب آن می‌گردد. زیرا، وی وجدان، مردانگی و عزت خود را از دست داده و این صفات را با خون مردم به قیمت بسیار ناچیز فروخته است.

ای عساکر و افسران! می‌بینید که این رهبران خائن چگونه شما را توسط توافق نامه‌های فاسد تحت امر دشمن، و دشمن مردم شما ساخته اند. بلی، آن‌ها شما را تحت رهبری دشمن در جریان جنگ در سرزمین مقدس فلسطین قرار داده است. آن‌ها شما را تحت اوامر امریکا قرار داده که می‌خواهد از دولت یهود محافظت نماید، آیا راضی هستید در حمایت حکومت جنایت‌کار که برادران شما را به قتل می‌رسانند، اشتراک نمائید؟! آیا این حقارت و بی‌شرمی را قبول دارید؟!

آیا زمان جنگ نرسیده است؟ برادران شما روز و شب توسط سلاح‌های امریکا و اروپا و توسط اوامر آن‌ها به قتل می‌رسند و شما تنها می‌بینید؟! آیا صدای فریاد و نالۀ یتیم و مردم داغ دیده را نمی‌شنوید؟! کجا هستید؟! چرا تعقل نمی‌کنید؟! آیا در میان شما مرد عاقل پیدا نمی‌شود؟! آیا خون در رگ‌های شما به جوش نمی‌آید، هنگامی‌که ظلم دولت یهود را در سرزمین مقدس می‌بینید و می‌شنوید؟! چگونه به این حکام خائن وفادار هستید؟! چرا اقدام نمی‌کنید؟! آیا در قرآن کریم نخوانده اید و درک نکرده اید که اعتماد بالای ظالمین گناه بزرگ و دارای عذاب سنگین است؟!

﴿وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ﴾ ]هود:113[

ترجمه: و بر ظالمان تکیه ننمائید که موجب می‌شود آتش شما را فرا گیرد و در آن حال هیچ ولیّ و سرپرستی جز الله نخواهید داشت و یاری نمی‌شوید.

ای عساکر و افسران! انجام خیانت هیچ دلیلی ندارد و اطاعت از شخص خائن و غافل به امور مسلمانان درست نیست. و به شما کاملاً آشکار شده است که این حکام، جز محافظین دولت یهود، غلامان حلقه به گوش و پیرو اوامر دشمن، چیزی بیش نیستند، لذا؛ چگونه از آن‌ها پیروی می‌کنید؟! وقتی‌که شما را محافظین منافع امریکا و اروپا ساخته اند، پس چرا و چگونه از آن‌ها حفاظت می‌نمائید؟! به هوش بیائید و این توافق نامه‌های تحقیر‌آمیز نظامی با امریکا و انگلیس را مسترد کنید؛ پیمان‌فاسد با دشمن را ترک کنید و در کنار مردم خود، کشور خود و امت خود باشید و به ندای مالک حقیقی خود لبیک گوئید.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضِيتُم بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ * إِلَّا تَنفِرُوا يُعَذِّبْكُمْ عَذَاباً أَلِيماً وَيَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ وَلَا تَضُرُّوهُ شَيْئاً وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾ ]توبه:38-39[

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! چرا هنگامی‌که به شما گفته می‌شود: «به سوی جهاد در راه الله حرکت کنید!» بر زمین سنگینی می‌کنید (و سستی به خرج می‌دهید)؟! آیا به زندگی دنیا به جای آخرت راضی شده‌اید؟! با این که متاع زندگی دنیا در برابر آخرت، جز اندکی نیست. اگر (به سوی میدان جهاد) حرکت نکنید، شما را مجازات دردناکی می‌کند و گروه دیگری غیر از شما را به جای شما قرارمی‌دهد و هیچ زیانی به او نمی‌رسانید و الله بر هر چیزی تواناست.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه تونس

#الأقصى_يستصرخ_الجيوش

#Aqsa_calls_armies  #OrdularAksaya  #AqsaCallsArmies

مترجم: عبدالله صالحی

ادامه مطلب...

بیایید و افتخار تأسیس خلافت و آزادسازی مسجدالاقصی را از آن خود کنید!

(ترجمه)

قبلۀ اول مسلمانان و مسجدالاقصی از نیروهای مسلح امت می‌خواهد که از آن دفاع کنند. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ﴾ (اسراء: ۱)

ترجمه: پاک و منزه است اللهی که بنده‌اش را در یک شب، از مسجدالحرام به مسجدالاقصی – که گرداگردش را پربرکت ساخته‌ایم – برد، تا برخی از آیات خود را به او نشان دهیم، چراکه او شنوا و بیناست.

اما جنرال باجوا با تجلیل عید همراه نیروهایش در خط کنترول، دفاع را تنها به سرزمین مادری‌اش یعنی پاکستان محدود کرده‌است. بناءً جنرال باجوا از پذیرش مسؤولیت حفظ مسجدالاقصی و هم‌چنین مسؤولیت آزادسازی کشمیر اشغالی شانه خالی می‌کند. علاوه بر این، وی گفت که قضیۀ کشمیر باید در مطابقت با راه‌حل‌های ابزار استعمار، یعنی سازمان ملل حل شود، حال‌آن‌که قبلاً نیز به انجام مذاکرات مخفی با دولت هندو بر سر کشمیر اعتراف کرده‌بود. همین‌گونه عمران خان و شاه محمود قریشی در سطح رهبری سیاسی نیز دست کمک به‌سوی سازمان همکاری‌های اسلامی و اصطلاحاً جامعۀ بین‌الملل دراز کرده‌اند، درحالی‌که باید نیروهای مسلح راضی و توانای پاکستان را بسیج کنند.

معیار رهبری مسلمانان در اسلام نه بر پایۀ قدمت و آراء، بلکه بر مبنای مسؤولیت، ظرفیت و اطاعت از الله سبحانه و تعالی و رسول‌اش صلی الله علیه وسلم است. رهبری فعلی پاکستان اعتماد امت و نیروهای مسلح‌شان را از دست داده‌است، چون ایشان به مقام و امتیازات بیش‌تر از مقدسات مسلمانان ارزش می‌دهند و آن‌ها را به بهای ناچیز معامله می‌کنند. از همه بدتر این‌که این حکام از قدرت امت برای ازدیاد منافع غرب استفاده می‌کنند. در زمان تجاوز دولت یهود به خاک فلسطین، جنرال باجوا از منافع امریکا در کابل محافظت می‌کرد، درحالی‌که نیروهای راضی و توانای ما را از آزادسازی کشمیر اشغالی منع کرده‌بود. پس بگذارید این افسران مخلص از گریبان حکام‌شان بگیرند تا باشد که برای آزادسازی فلسطین و کشمیر اشغالی حرکت کنند. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا﴾ (احزاب: ۲۳)

ترجمه: در میان مؤمنان مردان استند که بر سر عهدی‌که با الله (سبحانه و تعالی) بستند صادقانه ایستاده‌اند، بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.

ای افسران نیروهای مسلح پاکستان! اگر به گریه‌های بزرگان، اطفال، زنان و مردان بی‌یاور فلسطین و کشمیر پاسخ ندهید، پس هشدار الله سبحانه وتعالی برای‌تان چنین صراحت دارد. او سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿إِلاَّ تَنفِرُواْ يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا وَيَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ وَلاَ تَضُرُّوهُ شَيْئًا وَاللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾ (توبه:‌۳۹)

ترجمه: اگر (به‌سوی میدان جهاد) حرکت نکنید، شما را مجازات دردناکی می‌کند، و گروه دیگری غیر از شما را به‌جای شما قرار می‌دهد و هیچ زیانی به او نمی‌رسانید، و الله (سبحانه وتعالی) بر هر چیزی تواناست.

پس ای نیروهای مسلح پاکستان! اگر اکنون نه، پس کی؟ همۀ عذرها برداشته شده‌است و حالا زمان عمل می‌باشد، زیرا امت خیر و تقاضایش را برای‌تان واضح کرده‌است. الله سبحانه وتعالی با شماست و این امت نیز همراه‌تان، پس حرکت کنید و نگران مسائل مالی نباشد، چون این امت دار و ندار خانه‌های‌شان را در راه شما خواهند ریخت و الله سبحانه وتعالی رازق است. شما به راه بیفتید، فرزندان این امت نیز دوشادوش‌تان خواهند جنگید. در حقیقت، رهبر نظامی‌ای که دولت یهود را برچیند و بیرق اسلام را بر فراز سریناگر به اهتزاز درآورد از طرف نسل‌های آیندۀ این امت به‌خاطر سپرده خواهد شد، همان‌گونه که امروز از جنرال صلاح‌الدین یاد می‌شود.

پس کدام فرماندۀ نظامی می‌خواهد جایگاه سعد بن معاذ رضی الله عنه را داشته باشد؛ کسی‌که برای آوردن اسلام هم‌چون یک دولت اسلامی در صحنۀ قدرت و حاکمیت نصرت داد؟ همین دولت اسلامی بود که در زمان خلیفۀ راشد، عمر فاروق رضی الله عنه فلسطین و قدس را بخشی از دارالاسلام ساخت و فرمانده‌اش صلاح‌الدین آن را از صلیبیان آزاد کرد. پس ای انصار امروز! به حزب‌التحریر برای تأسیس خلافت راشده به‌طریقۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم نصرت دهید، تا باشد سرانجام بتوانید تحت رهبری یک خلیفۀ راشد برای آزادسازی مسجدالاقصی، کشمیر و سایر سرزمین‌های اشغال‌شدۀ مسلمانان به راه بیفتید.

#اقصی_ارتش‌ها_را_صدا_می‌زند

#الأقصى_يستصرخ_الجيوش

#AqsaCallsArmies

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر – ولایه پاکستان

مترجم: محمد حارث پویا

ادامه مطلب...

خواست تظاهرات‌ها در بریتانیا، راه‌حل اسلامی برای آزادسازی فلسطین است

(ترجمه)

حزب‌التحریر - بریتانیا تظاهراتی را علیه موقف‌های ضعیف و اختلاف دائم حُکام سرزمین‌های اسلامی راه‌اندازی کرد. صدها نفر در شهر لندن و بیرمنگهام به حمایت دعوت برای تأسیس دوباره خلافت بر منهج رسو‌ال الله صلی الله علیه وسلم بیرون آمدند، و تأکید کردند که ارتش‌های سرزمین‌های اسلامی به جای نفع رساندن به استعمار، بهتر است به نفع اسلام و امت مسلمه استفاده شوند.

این جمعیت با سر دادن شعارهای اسلامی، خیانت و بی‌عرضه‌گی حُکام سرزمین‌های اسلامی را محکوم کردند. "حکام مسمانان، آنان با صهیونست‌هاییکه سرزمین‌های‌مان را ربوده‌اند دست رفاقت می‌دهند!" و "ای ارتش‌های مسلمانان کجایید؟ الاقصیٰ شما را صدا می‌زند! " این ناله و فریاد که در دو خیابان پر ازدحام بریتانیا طنین‌انداز شده‌بود را کسی خواهد شنید؟!

گوینده‌گان در جریان این تظاهرات مقام والای الاقصیٰ را در دین اسلام تذکر دادند، چون جزء عقیده و تاریخ‌مان بوده‌است. این حادثه ایمان‌مان را به قرآن کریم و سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم از دید اخوت اسلامی و توکل به الله سبحانه وتعالی مورد امتحان و ابتلاء قرار می‌دهد. شریعت الله سبحانه وتعالی به زندگی و سلامتی مسلمانان مظلوم فلسطین حرمت و تقدس داده‌است. ناله‌ها و فریاد مردم مظلوم الاقصیٰ بارها به گوش رسیده‌است که ارتش‌های سرزمین‌های اسلامی هم‌جوار را صدا زده‌اند تا به صدای آن‌ها اعتناء کنند و آنان را از این نیروهای وحشی و اشغال‌گر نجات داده بتوانند.

دراین سخن‌رانی‌ها حُکام و رهبران ارتش‌هایی‌که به ظلم موجود در فلسطین واکنش نشان نداده‌اند مورد انتقاد قرار گرفتند، اما آن‌ها احساس مسؤولیت نمی‌کنند و پاسخ‌گو نیستند، مگر به طرح‌های استعمار علیه اسلام و امت اسلامی. در این سخن‌رانی‌ها تشویق شد تا غفلت این حُکام در قبال مسایل اسلامی و وفاداری‌شان به مسایل ملی به‌طور علنی مورد انتقاد قرار گیرد. درصورتی‌که آن‌ها توبه نکنند و از کفار در عوض اسلام حمایت کنند و به الله سبحانه وتعالی و رسول الله صلی الله علیه وسلم خیانت کنند، باید از قریب‌الوقوع روز آخرت بیم داده‌شوند.

مسلمانان تشویق شدند تا تلاش‌های‌شان برای روند اسلامی و راه‌حل اساسی و درست برای فلسطین به کار گرفته‌شود، حواس‌شان توسط مزدوران دولت‌های استعماری پرت نشود، بلکه آن‌ها را نادیده بگیرند، غیر از تحقیر و ذلت و تأسیس صهیونیست اشغالی کدام چیزی دیگر عاید حال آن‌ها نمی‌شود. در خطاب به جوانان مسلمان، اسوه‌های زیادی‌که در طول تاریخ اسلامی رزمیده اند را یادآور شدند. اسلام به وسیله جوانانی تقویت یافته‌است که هرگز بی‌کار نه نشستند و همیشه در زمان ظلم، کاری را برای کسب رضایت الله سبحانه وتعالی باید انجام داد.

بالاخره، به مسلمانان تذکر داده شد که به الله سبحانه وتعالی توکل داشته باشند و مفهوم توکل را در بین مسلمانان نشر نمایند، به مثل این‌که هرگز فراموش نکنیم که مولای ما چی کسی‌یست، در حالی‌که دشمنان مسلمانان مولایی ندارند که آنان را در توطئه‌های شوم‌شان کمک و یاری رسانند.

﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ رُسُلًا إِلَىٰ قَوْمِهِمْ فَجَاءُوهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَانتَقَمْنَا مِنَ الَّذِينَ أَجْرَمُوا وَكَانَ حَقًّا عَلَيْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ﴾ [روم – ۴۷]

ترجمه:و پیش از تو پیامبرانی را بسوی قومشان فرستادیم؛ آن‌ها با دلایل روشن به سراغ قوم خود رفتند، ولی (هنگامی‌که اندرزها سودی نداد) از مجرمان انتقام گرفتیم (و مؤمنان را یاری کردیم)؛ و یاری مؤمنان، همواره حقّی است بر عهده ما!

الاقصیٰ_ارتش‌هارا_صدا_می‌زند

#AqsaCallsArmies

#الأقصى_يستصرخ_الجيوش

# یحییٰ نسبیت
نماینده مطبوعاتی حزب‌التحریر – بریتانیا
مترجم: دانیال نور

ادامه مطلب...

بازاریابی انترنتی

  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش

السلام علیکم ورحمت الله برکاته!

می‌خواهم در مورد نت‌ورکینگ پرسان‌کنم. یکی از دوستانم نامه شغلی جدیدی را با معاش بیش‌تری برای من ارسال نمود که این کار از طریق انترنت می‌شود. من هم در برنامه تبلیغاتی مقدماتی آن شرکت نمودم؛ خلاصه‌ی این برنامه این‌بود که باید کار شود و ضرورت به عواید بیشتری در این مقطع زمانی‌ که زند‌گی می‌کنیم، یا داریم، مخصوصاً در این وقتی‌که مصیبت کرونا آمده و همه‌ی تعاملات از دور و الکترونیکی شده است.

کار با شرکت گنیس برای تولیدات زینتی و طبی است، قسمی‌که برای هرشخص یک دوکان الکترونیکی و یا کیف الکترونیکی است و لازم است تا این شخص بسته‌ای را از فراورده‌ها و یا تولیدات این شرکت خریداری نموده و قیمت آن بین یک هزار الی دو هزار دالر برسد و این کم‌ترین مبلغی است که باید قیمت آن به بانک سپرده شود و بعد از آن جنس به خانه می‌رسد.

نحوه‌ی کار فروش و ترویج جنسی نیست که این جنس ملک من باشد و یا فروش آن از طریق انترنت باشد و آن‌ها این‌طریقه را طریقه‌ی سنتی می‌پندارند. کار به دعوت اشخاص دیگری است تا در این کار شرکت کند و تعدادی را با خانواده و اقارب و دوستان‌شان از طریق انترنت قناعت داده و آن‌ها را برای تطبیق و عملی‌سازی این برنامه سهیم سازند و به این شکل اشخاص قدیمی و سابقه‌دار معاشات بیشتر و زیادی را به دست می‌آورند.

 این فائده از طریق فیصدی‌های است که مشتری اول مشتری و مراجعین جدید را تحت پوشش قرار داده و این مشتری‌های جدید بسته را خریداری و در نهایت این مشتری مورد استفاده شخصی قرار می‌گیرد و به این ترتیب به هر تعدادی‌که دیگران شرکت کند و این سلسله زیاد شود، فیصدی مشتری اول زیاد می‌شود. به این ترتیب آنانی‌که تو آن‌ها را دعوت می‌کنی آن‌ها اشخاص دیگری را دعوت می‌کنند و به این ترتیب آن‌ها نیز به فیصدی می‌رسند و تو هم از هرشخص جدید فیصدی بیشتری می‌گیری و به این ترتیب فیصدی به ۳۵ دالر می‌رسد. هم‌چنان هر قدر که شمار این گروه بالا برود، بر امتیازات و فیصدی بیشتری دست می‌یابم؛ این علاوه از آنست که بر عائد مادی ۴۰۰۰ دالر در هردو ماه دست می‌یابم، حالا در نزدم در خصوص این مسئله و مشروعیت آن شک است.

اولین سوالم این است که موقف شریعت، رأی و نظر علما در خصوص این کار چیست؟ به امید روشن شدن موضوع از طولانی شدن سوالم معذرت می‌خواهم.

پرسش عمار ابواویس:

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

امیدوارم که این موضوع را به زودترین وقت برایم واضح کنید، الله سبحانه وتعالی شما را جزای خیر دهد.

در این اواخر تجارت الکترونیکی مخصوصاً بازاریابی انترنتی نشر شده که نظریات در خصوص حل و حرمت این کار متفاوت است. سوالم این است که حکم بازاریابی انترنتی چیست؟ اجازه دهید که کار شرکت را واضح سازم تا شکل این معامله بیشتر واضح شود. ابتداء شرکت از کسی‌که می‌خواهد به آن بپیوندد، مقدار مشخص پولی را به این شرکت بپردازد تا به آدرس شرکت به آی دی خاص دست یابد که این دست یافتن به آدرس شرکت گویا که اجازه به وکالت است و این آی دی شرکت را ملزم می‌سازد؛ به‌همین دلیل مالی را از کارگرش می‌گیرد، بعد از این‌که شخص به شرکت پیوست کار را به دو گونه‌ی ذیل شروع می‌کند: اول کارگر به بازار یابی و فروش تولیدات شرکت شروع می‌کند که جنس مشخص به صورت واقعی وجود دارد و کدام فریبی در آن نیست و این معامله در برابر فیصدی ‌که شرکت برای کار‌گر از طریق فروش تولیدات آن برای آن‌ می‌دهد، به دست می‌آورد با درک این مسئله که کارگر معلومات مشتری را برای شرکت می‌دهد و شرکت معلومات تولیدات را برای مشتری می‌دهد و برای کارگرش فیصدی آن‌را می‌دهد؛ نه خود تولید را و این فیصدی را در ازای بازاریابی شخص به آن می‌دهد که در این‌صورت در قسمت بائِع کمی پوشیدگی‌ می‌آید.

قسم دوم و مهم‌تر این است که کارگر برای ترویج شرکت کار نموده و دیگر کارگران را استخدام می‌کند که این شکل از راست و چپ یعنی از دو زاویه رشد می‌کند؛ طوری‌که هر کارگری ۵۰۰ نقطه را در نظر می‌گیرد، هرگاه توانست این توازن از طریق فروش تولیدات شرکت و جلب اشخاص حاصل کرد که از دو طرف به ۱۰۰۰ نقطه رسید، این کارگر یک درجه‌ای را در شرکت حاصل می‌کند و بدین ترتیب فیصدی ثابتی مانند عوائِد ثابت به دست می‌آورد و هرچند که شمار این نقطه‌ها از راست و چپ اضاف شود، کارگر اول درجات و فیصدی او بلند می‌رود و به همین ترتیب دیگران هم عین کار را انجام می‌دهند تا درجات و فیصدی شان بلند برود. حالا سوال اینست که در این کار فریب و قماری است و یا این‌ کار در تحت قاعده‌ی اجیر می‌آید؟ به امید این‌که حکم شرعی را در خصوص این مسئله توضیح دهید. الله سبحانه وتعالی شما را بهترین پاداش خیر دهد!

پاسخ

و علیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

هردو سوال شما مشابه است؛ قبلاً سوالات مشابه بازاریابی انترنتی آمده بود که ما به تاریخ‌های ۱۳ اوکتبر۲۰۰۷م، ۸ مارچ ۲۰۰۹م و ۱۹ اگست ۲۰۱۵م جواب داده بودیم که قسمتی از اجزاء این جوابات را برایت نقل می‌کنم: «عقود در اسلام واضح و آسان بوده و هیچ پیچیدگی در آن نیست که عمده‌ترین موضوع آن اینست که باید معامله از لحاظ واقعیت و شکل عقد خود معلوم باشد، سپس لازم است که نصوص مربوط به آن و فهم‌شان و استنباط حکم از این نصوص به اجتهاد صحیح باشد.

شرکت‌های‌که در سوالات شما ذکر شده است، به بازاریابی انترنتی بعضی تولیدات می‌پردازد؛ این شرکت‌ها بر بازار‌یاب خود شرط می‌گذارد تا چیزی را از تولیدات‌شان خریداری نماید؛ چنان‌چه در سوال اول شما ذکر شده بود که بازاریاب باید مبلغی را برای شرکت پرداخت کند و گویا‌که در آن و قت وکیل قرار می‌گیرد و در سوال دوم ذکر شده است و این بدین معنی است که این پول پرداخت می‌شود تا حق حضور به مشتری در شرکت داده شده و در مقابل برایش فیصده داده شود؛ یعنی دلال شرکت قرار گیرد که برای شرکت مشتری جذب نموده و در مقابل فیصدی بگیرد و تا زمانی مشتری جذب نکند، این فیصدی برایش داده نمی‌شود؛ یعنی باید مطابق به برنامه‌های شرکت که برای این مقصد ترتیب نموده باید مشتری جذب کند. به عبارت دیگر مشتری اول یا پرداخت کننده مبلغ اول فیصدی از حساب کسانی می‌گیرد که آن‌ها را جذب می‌کند و هم‌چنان فیصدی کم‌تر از کسانی‌ است که دیگران حاضر نموده است و باید کار بازاریابی یعنی دلالی را به این منوال ادامه بدهد.

این نوع از معاملات تجارتی خلاف شرع است که قرار ذیل قابل ذکر است:

v                درست نیست که فروشنده شرط خریدن را بر دلالی وضع کند؛ بلکه وقتی واقعیت دلالی مصداق پیداکند، جائِز است؛ یعنی جائِز است که فروشنده برای شخص بگوید هرگاه مشتری آوردی اجرت ترا پرداخت می کنم؛ اما طوری‌که شما در سوالات تان گفتید؛ نه این‌که بر دلال شرط بگذارد که چیزی از آن خریداری کند و یا مبلغ پولی را برای شرکت پرداخت کند تا شخص بتواند دلالی کند. این در حالی‌ست که در این مسئله شرکت خرید تولیدات خود را بالای بازاریاب، الزامی می‌کند؛ چنانچه در سوال اول ذکر شده است، باید شخص مالی را برای شرکت پرداخت کند؛ چنان‌چه در سوال دوم ذکر شده است تا بتواند به عنوان دلال در برابر فیصدی کار کند و برایش مشتری بیاورد؛ پس عقد خریداری، پرداخت مال و عقد دلالی دو عقدی است که در یک عقد جمع می‌شود، زیرا این دو یکی بر دیگری شرط شده که این عمل و معامله حرام است:

«نَهَى رَسُولُ اللهِ ﷺ عَنْ صَفْقَتَيْنِ فِي صَفْقَةٍ وَاحِدَةٍ»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه و سلم  دو معامله را در یک عقد نهی کرده است. (این حدیث را احمد از عبدالرحمن بن عبدالله بن مسعود از پدرش روایت کرده است)

این مانند این‌است که من برایت بگویم: وقتی برایم چیزی به فروش رساندی من برایت آن‌را به اجاره می‌دهم و یا برایت دلالی می‌کنم و یا چیزی از تو خریداری می‌کنم...

واضح است که معامله به این واقعیت به معامله مورد سوال شما مصداق دارد؛ پس فروش و دلالی در یک عقد قرار می‌گیرند یعنی لزوم خریداری از شرکت شرط عمل دلالی یعنی بازاریابی در برابر فیصدی مشتری‌های قرار می‌گیرد که دلال آن‌ها را جذب می‌کند.

دلالی و یابازاریابی عقدی در بین فروشنده و دلال است و فیصدی بازاریابی در این عقد از اشخاص لازم می‌شود که دلال برای شرکت جذب می کند؛ نه از اشخاصی‌که دیگران آن‌ها را حاضر می‌کند. این در حالی‌است که بازاریاب فیصدی دلالی در معاملات شرکت ذکر شده از کسانی‌که خودش جذب می‌کند و از کسانی‌که دیگران برای شرکت جذب می‌کند، می‌گیرد و این مخالف عقد دلالی است.

قیمت خرید شرکت غبن فاحش می‌شود؛ گرچه مشتری از این قیمت آگاه است؛ مگر این غبن از خدعه و فریب‌کاری طرح شده توسط شرکت خالی نیست، اسالیب فریببنده‌ای‌که شرکت برای عملی ساختن معاملات‌اش طراحی کرده است؛ چنان‌چه مشتری پولی ثمن بسیار زیادی‌را در برابر مال اندک پرداخت می‌کند، دلیل عمده‌ی این اعمال فریب‌کارانه‌ای است که شرکت تحت نام آینده روشن برای مشتری آمده کرده است؛ زیرا شرکت برای مشتری می‌گوید که به زودی از طریق همین بازاریابی مشتری و فیصدی فروش تولیدات شرکت به فایده زیادی می‌رسد؛ فیصدیی‌که خود مشتری را جذب می‌کند و می‌گیرد و یا دیگران حاضر می‌کند؛ اما وقتی مشتری نتواند مشتری دیگری را جذب کند؛ مخصوصاً کسی‌که در اخیر سلسله مشتری‌ها قرار داشته باشد، در این صورت است که فریب شرکت مشتری را از چهار اطراف فرا می‌گیرد و خساره ثمن هنگفت را در برابر مال اندکی برای شرکت می‌دهد که دهم فیصدی پول آن‌را این مال پوره نمی‌سازد؛ این در حالی‌ست که فریب‌کاری در اسلام حرام است.

رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده است: «الخَدِيعَةُ فِي النَّارِ...» ترجمه: فریبنده در جهنم است. این حدیث را بخاری از ابن ابی اوفی تخریج نموده است.

رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم برای مردی‌که در معاملات‌اش فریب‌ می‌خورد، گفت: «إِذَا بَايَعْتَ فَقُلْ لاَ خِلاَبَةَ» ترجمه: وقتی معامله می‌کردی، پس بگو فریب‌کاری در کار نیست. بخاری این حدیث را از عبدالله  ابن عمر رضی عنهما روایت کرده است که منظور و مفهوم حدیث دلالت به حرمت فریب‌کاری دارد.

خلاصه این معامله به صورت و شکلی‌که در سوالات تان ذکر شد، مخالف شروط دلالی است که خالی از فریب‌کاری نیست؛ پس این معامله خلاف شرع است. من از الله سبحانه وتعالی می‌خواهم که به فضل و کرم خود ما را به اقامه خلافت و تطبیق نظام اقتصادی اسلام توفیق دهد؛ نظام اقتصادی‌که معاملات اقتصادی صاف و پاکی را برای زنده گی آرام و زنده‌گی صحیح برای همه‌ای رعیت اش آمده می‌سازد. بدون شک الله سبحانه وتعالی شکست‌ناپذیر و با حکمت است. این نظری است که من آن را در این مسئله ترجیح می‌دهم.

برادر شما عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

هان! نابود و ملعون باد یهود و مزدورانش و ملعون باد حکام غافل!

  • نشر شده در سیاسی

ملاحظات و دروسی پیرامون حمله وحشیانه به منطقه شیخ جراح، اقصی و نوار غزه:

اول: مقاومت در غزه بدون شک که پیروز گردید. تنها مقاومت و جواب رد دادن به یهود و پیروان آن خودش یک پیروزی­ست. پس چه فکر می­کنی آنگاه که این مقاومت توسط موشک­ها منجر به متزلزل شدن رژیم اسرائیل می­شد و نظرت چیست نسبت به غزۀ محاصر شده که لشکریان را به ترس انداخته؛ همان لشکریانی‌که حکام گمراه، ما را نسبت به آنان فریب داده و چنین وانمود کرده اند که ارتش خشمگین نمی­شود و احساساتش برانگیخته نخواهد شد؟! قسم به پروردگار که عزت از آن اوست. با یقین که او صابران را نصرت می­دهد! قسم به الله که مردم ما در غزه با مقاومت‌شان قلوب مؤمنان را شفا بخشیده اند. الله سبحانه وتعالی شهداء را مشمول رحمت خود بگرداند و اهل و کسان­شان را صبر جزیل عنایت فرماید و از طرف ما برایشان پاداش خیر نصیب فرماید!

دوم: شکی نیست که یهودیان از این مقاومت و صلابت فلسطینی­ها بسیار حیرت زده شده‌اند. آن­ها فکر نمودند که غزه را می‌توانند ریشه­کن نمایند و سپس جلو مردم‌شان با دست­آوردهای خود شادی کنند، و فکر نمودند که از نصرت‌شان در سیاست داخلی بهره­مند می­شوند و همه چیز طبق میل‌شان پیش خواهد رفت!

﴿فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ﴾ [حشر: 2]

ترجمه: و الله از جانبی به سراغ‌شان رفت که فکرش را نمی‌کردند(که از آن جانب بر آنان بتازند). به دل­های شان رعب و هراس انداخت!

تصاویر ذلت­بار و خوار خودشان و از ارتش‌شان بعد از آتش‌بس چقدر زیباست! چه زیباست شرم‌ساری و ذلتی‌که بر سر حکام و اهل اقتدار -که در انتظار سرکوب نمودن مقاومت و متلاشی ساختن آن بودند- باریدن گرفت! ترفندها و کیدشان برای نابودساختن به سوی خودشان روانه شد! لعنت بر یهود! لعنت به حکام مزدور و لعنت به حکام غافل و سهل انگار!

سوم: حکام سرزمین­های اسلامی بطور کل اعم از؛ مزدور یا غیرمزدور، روباه صفتان و سکوت کنندگان در برابر قدس، فلسطین و تمام قضایای مسلمانان بر خواری و ذلت خود بار دیگر افزودند و این خسران مسلسل‌شان در حال تزاید است. آری، آن­ها می‌توانند لشکرها و ارتش را برای قتل مسلمانان در یمن منتقل کنند؛ چنان­که عربستان سعودی و امارات متحده عربی این کار را کردند و فرستادن ارتش در لیبیا را نیز نمی­توان فراموش کرد که از سوی ترکیه و مصر مجهز و فرستاده شده بودند. خلاصه این­که هرگاه ارتشی از سوی حکام سرزمین­های اسلامی به مکانی از اماکن جهان فرستاده شده اند، هیچ‌گاه به خاطر نصرت و قضایای مسلمانان حتی بخاطر قضیه قدس نبوده است؛ بل هدف آن حمایت از کفار و شعله­ور ساختن جنگ بین مسلمانان بوده است.

چهارم: لشکریان و ارتش­های مسلمانان همواره از حکام سوء بطور کورکورانه اطاعت می­کنند. لشکریان سمت حکام را برگزیده و مخلص آنان شده اند؛ این درحالی­ست که امت مجدد کفش تغافل و بی‌کفائتی را به شدت بسوی دیوار زده اند. الله سبحانه وتعالی می­فرماید:

﴿قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَيُخْزِهِمْ وَيَنصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُّؤْمِنِينَ﴾ [توبه: 14]

ترجمه: ای (مؤمنان)! با آن کافران بجنگید تا الله آنان را با دست شما عذاب کند و خوارشان دارد و شما را بر ایشان پیروز گرداند و (با فتح و پیروزی مؤمنان بر کافران) سینه­های اهل ایمان را شفا بخشد (و بر دل­های زخمی ایشان مرهم نهد و درد دیرینه أذیت و آزار کفار را از درون آنان بزداید).

و فرموده:

﴿انْفِرُواْ خِفَافاً وَثِقَالاً وَجَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ﴾ [توبه: 41]

ترجمه: (ای مؤمنان! هرگاه منادی جهاد، شما را به جهاد ندا درداد فورًا) بسوی جهاد حرکت کنید! سبک­بار یا سنگین­بار، (جوان یا پیر، مجرد یا متأهل، کم عائله یا پر عائله، غنی یا فقیر، فارغ البال یا گرفتار، مسلح به اسلحه سبک یا سنگین، پیاده یا سواره و... در هر صورت و در هر حال) و با مال و جان در راه الله جهاد و پیکار کنید!

و فرموده:

﴿وَلاَ تَرْكَنُواْ إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ﴾ [هود: 113]

ترجمه: و به کافران و مشرکان تکیه مکنید (که اگر چنین کنید) آتش دوزخ شما را فرو می­گیرد.

و رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده اند:

«لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِق»

ترجمه: هیچ طاعت و فرمانبرداریی از مخلوق در معصیت خالق در کار نیست.

و نیر فرموده است:

«الْمُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِمِ؛ لَا يَظْلِمُهُ وَلَا يَخْذُلُهُ وَلَا يَحْقِرُهُ»

ترجمه: مسلمان برادر مسلمان است؛ به آن ظلم روا نمی­دارد، آن را خوار نکرده و تحقیرش نمی­کند!

گذشته از این آیات و احادیث، آیات و احادیث زیاد دیگری نیز وجود که آن عده از کسانی را که در وجودشان ذرۀ ایمان وجود داشته باشد را بسوی تحرک و حرکت بسوی اقصی فرا می­خواند همان‌که الله در وصفش چنین فرمود:

﴿سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ﴾ [اسراء: 1]

ترجمه: تسبیح و تقدیس الله را سزاست که بنده خود (محمد پسر عبدالله) را در شبی از مسجدالحرام(مکه) به مسجدالاقصی (بیت المقدس) برد، آنجا که دور و بر آن را پربرکت (از اقوات مادی و معنوی) ساخته ایم.

پنجم: مردم مسلمان طبق معمول در خشم، انقلاب، شعله­ور و جوشش‌شان به ردیف زیباترین آیات برادری، ایمان، وحدت، حب الله و رسولش و حب امت و مقدسات آن از جمله اقصی، موقف‌شان را حفظ نموده و به راه خود ادامه داده اند و چقدر زیباست لحظات عبور مردم اردن  از مرز اردن و چقدر زیباست تحرک و حرکت برادران ما با کاروان‌شان در عراق برای وصول به مرزها و گسترش دادن زمین بر سر مرزهای اردن! الله آنان را جزایی خیر بدهد! قسم به الله که آن­ها قومی هستند که متمثل این سخن الله سبحانه وتعالی می­باشند:

﴿كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ

ترجمه: شما (ای امت اسلامی) بهترین امتی هستید که به سود انسان­ها آفریده شده اید.

و متمثل این سخن رسول الله صلی الله علیه وسلم:

«مَثَلُ الْمُؤْمِنِينَ فِي تَوَادِّهِمْ وَتَرَاحُمِهِمْ وَتَعَاطُفِهِمْ مَثَلُ الْجَسَدِ إِذَا اشْتَكَى مِنْهُ عُضْوٌ تَدَاعَى لَهُ سَائِرُ الْجَسَدِ بِالسَّهَرِ وَالْحُمَّى»

ترجمه: مثال مؤمنان در دوستی، مرحمت و مهربانی با یکدیگر، مانند یک پیکر است که اگر عضوی از آن شکایت کند(برنجد) سایر اعضاء آن را در بیداری و تب همرای می­کنند!

ششم: مشکل و خلل در کجاست؟ چرا نمی­توانیم که اقصی و تمام فلسطین را آزاد سازیم؟ آیا امت اسلامی بهترین امت نیست؟

جواب اینجاست که اهل قوت و شوکت -لشکریان و ارتش امروزی- هنوز در قبال امت اسلامی مخلص هستند؛ اما نمی­توانند از زیر سیطره حکامی‌که مزدور غرب هستند، خود را آزاد سازند. مشکل همین جاست. لذا امت اسلامی باید فشار و فعالیت را افزایش داده و فرزندان خود را اعم از آنانی­که در صفوف لشکریان و ارتش قرار دارند و اعم از متنفذین در لشکریان را باید متذکر سازند که از متابعت نمودن حکام دست‌بردار شوند و باید پیوسته برایشان متذکر شوند که انتخاب درست و بجا -که ناجی خود، امت و مقدسات شان است- اینست که باید در کنار الله و در کنار مخلصین با هوش بایستند. لشکریان باید بدانند که اگر آنان جان­های خود را به الله بفروشند و بسوی امت خود متمایل شوند و به حکام مزدور و دولت­های غرب پشت کنند، الله همراه شان خواهد بود. و این حزب التحریر از شما انتظار دارد که با آن ملحق شوید تا که امت را با اخلاص و بیداری رهبری کند و آنان را توسط اقامه خلافت راشده بر منهج نبوت به خیر دارین برساند؛ همان خلافتی‌که بزودی فلسطین را آزاد ساخته، تخت­های سلطنتی و فرمانروایی ظالمان را منهدم نموده و مسلمانان را در دار عدالت و عزت­مندی و طمأنینه وحدت خواهد بخشید. به اذن الله سبحانه وتعالی که غالب و مقتدر است.

-اقصی، لشکریان و ارتش­ها را به کمک می­طلبد-

#Aqsa_calls_armies

AqsaCallsArmies#

#OrdularAksaya

نویسنده: دکتور فرج ممدوح

برای رادیوی دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

مفاهیم غلطی‌که زیر نام اعتدال و میانه‌روی در خورد مردم داده می‌شوند!

  • نشر شده در تثقیفی

(قسمت دوم)

(ترجمه)

2- سخنی‌که ما آزادی را باید قبل از طبیق شریعت مطالبه کنیم: «آزادی مقدم‌تر از تطبیق شریعت است.» این سخن توسط بعضی از افراد منسوب به حرکت‌های اسلامی -که در حقیقت آن‌ها سیکولارهای ریش‌دار هستند- گفته می‌شود و اگر از این افراد بپرسیم که آیا آزادی از اسلام است یا چیزی غیر از اسلام؛ می‌گویند که آزادی در اسلام است. به آن‌ها گفتیم که اگر آزادی بخشی از اسلام است، بر شما لازم است که دعوت به سوی تطبیق اسلام را مطالبه کنید و اگر چیزی غیر از اسلام است؛ پس چگونه صدای خود را برای دعوت به سوی غیر از اسلام بلند می‌کنید؟ لذا دعوت به سوی تطبیق و حاکمیت اسلام را خواستار باشید، اگر شما خود را دعوت‌گر می‌خوانید!

به همین اساس، آزادی باید توسط صاحبان عقل اداره شود و هنگامی‌که تحت کنترول افراد غیر عاقل باشد، تفسیر آزادی بر مفهوم سکولاری‌که  بر دین حد و مرز تعین می‌کنند و دین را به یک طرف گذاشته و دین را مورد توجه قرار نداده و هیچ اثر معتبر از شریعت در آن نمی باشد که این مفهوم مغایر با اصول و قواعد شریعت است. چگونه این مفهوم سیکولاری می‌تواند نظر شرعی اسلامی باشد؟ و چگونه یک نظر شرعی اسلامی است که از تاریخ مسلمانان، فقه و مذاهب‌شان کاملاً مفقود شده و هر قدر انسان تاریخ را مطالعه کند، چنین گفته‌های در تاریخ فقهی یافت نمی‌شود؟ این سخنی نیست که بتوانند آن را حق جلوه دهند؛ پس مفهوم آزادی در شریعت خلاف برده‌داری آمده است و اسلام احکامی را وضع کرده که این موضوع را با آن معالجه می‌کند؛ اما آزادی به مفهوم غربی به معنای انحلال هرگونه تعهد شرعی و اخلاقی را می‌رساند.

اما آنچه برخی استنباط می‌کردند که رسول الله ﷺ به کفار می‌گفت: «مَاذَا عَلَيْهِمْ لَوْ خَلَّوْا بَيْنِي وَبَيْنَ سَائِرِ النَّاسِ» بنابراین، ما به آن‌ها می‌گویم که وجه‌مشترک این بحث چیست؟ این چه ارتباط به این گفته دارد که ما باید اول سعی و تلاش برای آزادی و رفع استبداد و برکناری طواغیت را داشته باشیم و سپس حاکمیت اسلام را مطالبه کنیم. بناءً کار برای نابودی طواغیت و منع نمودن ظلم و رفع تسلط و انقیاد امت از حکام مزدور غرب ارتباط تنگاتنگی با ارائه بدیلی دارد که  زندگی اسلامی را برگرداند و آن عبارت از برپا کردن خلافت بر منهج نبوت است؛ نظام بدیل و اصیلی‌که به زودترین فرصت ریشۀ تسلط کفار را از ثروت و دارائی‌های امت قطع می‌کند و این همان چیزی است که ربیعی بن عامر گفته بود: «الله سبحانه وتعالی ما را فرستاده است تا انسان‌ها را از بندگی بندگان به پرستش الله و از تنگنای دنیا به وسعت آن و از جور و ستم ادیان دیگر به عدالت اسلام برسانیم.»

دولت‌ها به این شکل تأسیس می‌شوند و رسول الله ﷺ دولت را این گونه تأسیس نمود که نظام قدیم را بر طرف و نظام اسلام را قائم ساخت. لذا با تأسیس نظام اسلام عدالت برپا می‌شود و حاکمیت به امت بر می‌گردد و نیز حاکمیت شریعت بر قرار می‌شود.

3- صبر(مبارزه شرعی) در مقابل حکام امروزی و اطاعت از ولی الأمر: در تفسیر قرطبی آمده است که ابن خویز منداد می‌گوید: در مورد اطاعت از سلطان لازم است که سلطان از الله سبحانه وتعالی اطاعت کند. وقتی اطاعت الله را نمی‌کند، اطاعت آن واجب نیست و به همین دلیل گفتیم که حاکمان زمان ما اطاعت، احترام و همکاری با ایشان جواز ندارد و جنگ با آن‌ها زمانی لازم است که همراه‌تان جنگ کنند.

در حالی‌که حاکمان زمان آن‌ها در زیر سایۀ دولت خلافت، اسلام را تطبیق می‌کردند؛ ولی آن‌ها در عرصه تطبیق کوتاهی و ظلم می‌کردند و با آن هم می‌گفتند که اطاعت، احترام و همکاری با این حاکمان جواز ندارد. بنابراین حاکمان امروزی که احکام کفری را تطبیق می‌کنند و علی الرغم آن برخی شیوخ در مورد ضرورت اطاعت و عدم خروج علیه‌شان صحبت می‌کنند، نظر شما در رابطه به ایشان چیست؟ پس مسئله اصلی این است که اطاعت از حاکم توسط همین کسانی که به باور دینی تبدیل کرده اند، نادیده گرفته می‌شود؛ درحالی‌که خروج بر حاکم جائر روش تعداد از صحابه و بعد از ایشان فقهاء در قرون سوم هجری اول بود و علمای فقه به حاکمان جابر کشتن کسانی را که به حق علیه‌شان ایستادگی و خروج کرده، حرام دانسته و همکاری با ایشان را گناه دانسته اند و مصداق این گفته الله سبحانه وتعالی است که می‌فرماید:

﴿وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ﴾ [هود: 113]

ترجمه: و به کافران و مشرکان تکیه مکنید (که اگر چنین کنید) آتش دوزخ شما را فرو می‌گیرد.

ما نمی‌گویم که خروج مسلحانه علیه‌شان جواز ندارد؛ چون حکام امروزی اصلاً اسلام را تطبیق نمی‌کنند و کفر بواح آشکارا شده است، بلکه ما باید مطابق به طریقه رسول الله ﷺ در تغییر جامعه باشیم؛ چون در عدم وجود دولت اسلامی و تطبیق اسلام واقعیت مکه مشابه به واقعیت امروزی است.

با این حال، ما می‌گویم که این‌ها هرگز حاکمان قانونی و شرعی ما نیستند و هم‌چنان اطاعت از آن‌ها هم لازم نیست. در عصر اولی اسلام برای بیعت، شروط دقیق گذاشته شده بود که بر دو قسم استوار بود.

اول: جنگ و منازعه با ولی الأمر حرام بود.

دوم: مسلمانان ملزم بر این بودند که سخن حق بگویند و متوجع حاکم (خلیفه) باشند که اسلام را تطبیق کند و مسلمانان از سرزنش هیچ سرزنش کننده‌ای نترسند.

اما قسمت دوم مربوط به مقابله و اصلاح حاکمان بود که در دوره و عصر خلفای راشدین وجود داشت. برخی از گروه‌ها -که در این وقت و زمان  به دنبال استبداد هستند- مفهوم "ولی الأمر" را به خدمت حاکمان جهت استمرار ظلم‌شان قرار می‌دهند.

همانا غلوگرایان با نام‌های (الجامية أو المداخلة...) افشا شده و مؤظف اند که نصوص شرعی را در خدمت حکام مسلمانان قرار دهند؛ مسلمانانی‌که خواستار تطبیق اسلام هستند و این حاکمان با احکام شرعی موافق نیستند. براین اساس، اقدامات آن‌ها در طول تاریخ مغایر و مخالف با اسلام بوده و حاکمان امروزی اسلام را حاکم نمی سازند. چنانچه آن‌ها با تفسیر خودسرانه از اعلام حق و نهی از ظلم دست کشیده و نصوص را پنهان کردند و هم‌چنان فریضۀ امر بالمعروف و نهی از منکر را تعطیل قرار دادند و رسول الله ﷺ می‌فرماید:

«سَيِّدُ الشُّهَدَاءِ حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ، وَرَجُلٌ قَامَ إِلَى إِمَامٍ جَائِرٍ فَأَمَرَهُ وَنَهَاهُ فَقَتَلَهُ»

ترجمه: سرور و سالار شهیدان حمزه بن عبدالمطلب است و هم‌چنین مردی‌که در مقابل فرمانروای ستمگر قیام کند و او را امر و نهی نماید و فرمانروا او را بکشد.

و نیز رسول الله ﷺَ می‌فرماید: 

«والَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ، لَتَأْمُرُنَّ بالْمَعْرُوفِ، ولَتَنْهَوُنَّ عَنِ المُنْكَرِ، أَوْ لَيُوشِكَنَّ اللَّه أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عِقَاباً مِنْهُ، ثُمَّ تَدْعُونَهُ فَلا يُسْتَجابُ لَكُمْ»

ترجمه: سوگند به ذاتی‌که جانم در دست اوست، یا امر به معروف و نهی از منکر می‌کنید، یا بیم آن می‌رود که به زودی الله عذابی از سوی خود بر شما فرود آورد و آنگاه او را فریاد می‌خوانید، اما دعای تان قبول نمی‌شود.

و نیز رسول الله ﷺ می‌فرماید: 

«أَفْضَلُ الْجِهَادِ كَلِمَةُ عَدْلٍ عندَ سُلْطَانٍ جائِرٍ»

ترجمه: بهترین جهاد سخن گفتن حق در مقابل حاکم ظالم است.

بناً باید نقابی را که علمائ دربار در زیر آن خود را پوشانیده‌اند، کشف شود؛ علمائی‌که ظلم و بداخلاقی حکام را توجیه کردند و اعتبار خود را از دست داده اند.

نویسنده: حامد عبد العزيز

برای رادیوی دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

مترجم: پارسا امیدی

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه