تلویزیون الواقیه: خواطر الشامیه" و جوياى [حال] پرندگان شد!"
- نشر شده در ویدیوها
از شیخ معاویه عبدالوهاب
عضو حزب التحریر سوریه
پنج شنبه، 20 محرم 1441هـ.ق مؤافق به 19 سپتمبر 2019م
از شیخ معاویه عبدالوهاب
عضو حزب التحریر سوریه
پنج شنبه، 20 محرم 1441هـ.ق مؤافق به 19 سپتمبر 2019م
مهندس اسماعیل الوحواح (ابو انس)
عضو دفتر مطبوعاتی حزب التحریر در استرالیا
استرالیا: 14 محرم 1441هـ.ق مؤافق به 13 سپتمبر 2019م
(ترجمه)
به روز پنجشنبه مؤرخ 5 سپتامبر 2019م سرویسهای امنیتی اردن به سرکوبی اساتیدی پرداختند که میخواستند به خاطر شرایط بهتر زندگی و 50 درصد معاش حرفهای خویش در مقابل دفتر نخست وزیر تحصن نمایند.
نگاهی ژرف و سریع به رویدادهایکه مردم در همه امور حرفهای و زندگی خود تجربه میکنند، نشان دهندۀ آن است که اوضاع به طور کلی رو به وخامت بوده و با هر پیمانهای که سنجش کنیم از وضعیت بد به بدتر تغییر میکند. امسال بدتر از سال گذشته است و امروز به مراتب از دیروز بدتر شده است، و به غیر از سنگهای که در دیگ رژیم اردن در حال جوشیدن است تا مردم را تا بحران بعدی بیشتر از پیش نگران و حواس پرت کند، هیچ گونه امیدی به چشم نمیخورد!
هرچند شرایط زندگی عامل اصلی تحریک احساسات و خودجوشیهای گوناگون مردم در برابر ظلم و بیعدالتیهاست، از همینرو، آنها خود نارضایتی امت در برابر فساد حاکم در کشور را بازتاب میدهند؛ چی این نارضایتی در برابر نظام سیکولاریستی حاکم باشد یا تسلیمی و اطاعت سیاسی در برابر دشمنان امت در خصوص قضیه سرنوشتسازشان به کفار استعمارگر غربی یا کیان ددمنش یهودی و یا هم فساد در عدم مؤفقیت و کلاهبرداری و پابوسی در برابر مراقبت واقعی امور امت که تأمین کنندۀ زندگی مناسب و مورد تأیید اسلام از قبیل مسکن، غذا، لباس، صحت، امنیت و آموزش و پرورش برای آنها باشد. آموزش و پرورشی که هم در تشکیل شخصیت اسلامی و هم در علوم تجربی به ضعیفترین مرحله خود رسیده است؛ چنانچه که وزرای آموزش و پرورش در تمام سطوح آموزشی این بحران را تأیید میکنند. یکی از دلایل این امر همانا شرایط اسفبار و ناگواریست که این اساتید را مجبور کرده تا تمام علایق و هموغمشان را به عوض تمرکز بالای کیفیت بلند آموزشی، همانطور که در سایر بخشهای حرفهای دیگر نیز وجود دارد ، بالای چگونگی برآورده کردن نیازهای اولیهخویش وقف نمایند. رسول الله صلی الله علیه وسلم میفرماید:
«مَا مِنْ عَبْدٍ يَسْتَرْعِيهِ اللهُ رَعِيَّةً، يَمُوتُ يَوْمَ يَمُوتُ وَهُوَ غَاشٌّ لِرَعِيَّتِهِ، إِلَّا حَرَّمَ اللهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ»
ترجمه: بندهای که خداوند او را بر رعیتی گماشته و در حالی که نسبت به رعیتش غش و خیانت کرده است میمیرد، خداوند بهشت را بر او حرام میگرداند.
شکی نیست که توجه به اوضاع و شرایطی که کشور و مردم را از یک پله به پله دیگری از بدبختیها در طی دههها سوق میدهد، نیازمند توجه جدی، روشن بینی و عمیقنگری امت به دلایل و اسبابیست که آنان را به این واقعیت هولناک جهت داده و نیز جهت میدهد. این واقعیت هولناک باعث گردیده تا واقعیتها به عنوان مصدر فکر امت قرار گیرد؛ نه اینکه به عنوان سوژۀ فکر امت؛ از اینرو، امت اسلامی به راهحلهای شتابزدۀ جزئی تمسک جسته و به اشتباه میرود؛ این است که راهحلهایش را از واقعیت فاسد که بر اساس کنار گذاشتن اسلام از دایرۀ حاکمیت و جدایی دین از زندگی و در پیوستن با رژیم و دولت در بازی ناکام و گمراه کنندۀ دموکراسی و متشبث شدن به قانون اساسی فاسد بشری اتخاذ میکند؛ لذا، مطالبات آن در گروی زور و فشار چهارچوب فساد محدود میگردد. پس آیا سقوط یک دولت چنانچه که دولتهای دیگر نیز سقوط کردند، واقعیت را تغییر داده خواهد توانست و در ازای فراهمکردن هزینههای که هیچ گونه مفادی را در قبال ندارد و در برگشتاندن مالیات ناعادلانهای که توسط صندوق پولی استعماری از طریق رژیم بالای ما تحمیل شده، به مصرف میرسد، آیا مشکل واقعاً حل گردیده است؟! این در حالیست که اسلام بر بالای دولت اسلامی واجب ساخته است تا از یک طرف تمام نیازهای اولیه هر فرد از شهروندان را بر آورده ساخته و از طرف دیگر در راستای قادر ساختن آنان در خصوص فراهم کردن نیازهای تجملاتیشان در نهایت تلاشاش را به خرچ دهد.
ای آموزگاران... ای مسلمانان
دولتهای را که این رژیم در اثر چرخش زمان به بار آورده است، همیشه بوی گند ناکامی و شکستشان بینیها را خفک میکند، اگرچه این دولتها در نهایت تلاش میکنند تا از طریق راهاندازی یک سلسله برنامه خود را خوب جلوه دهند ولی با این حال، هرگز از ظلم و حمله بالای شما دست بردار نخواهند شد. بدانید که شما چراغی بر فراز راه آموزش و پرورش هستید و تثقیف اطفال امت بستگی بر شما دارد تا باشد که از زیر بار این ظلم و سرکوبی بیرون آیید، و امانتی را که پروردگاهر جهانیان و تمام امت اسلامی بر گردن شما قرار داده اند، به وجه احسن انجام دهید. این امانت دقیقاً همان چیزیست که اسلام و ایدیولوژی آن، آن را مبنای فکر و چگونگی برخورد شما با اوضاع و شرایط بدی که امت در آن قرار دارد، قرار میدهد. مسئولیت نسلهای آینده بر گردن شماست، تا آنها را با سلاح عزت و شخصیت که رسول الله صلی الله علیه و سلم اصحاباش را با آن تعالی بخشید، تجهیز نمایید، این است که اسلام با فداکاریها در راه آن و اخلاص به الله سبحانهوتعالی و جهاد در راه او به تمام جهان گسترش مییابد. این امر ممکن نیست مگر با داوری و حاکمیت شریعت اسلامی در خصوص آموزش و پرورش آنها برای تبدیل شدن به شخصیتهای اسلامی و دولتمردانی مانند اصحاب کرام رضوان الله علیهم اجمعین.
ای اهل اردن... ای مسلمانان
اکنون زمان آن فرا رسیده است که تنها دین خویش را سوژۀ فکر خویش قرار دهید و برای حصول شأن و شوکت خود به بیعدالتیها نه بگویید و عزتی را که با از دست دادن دولت اسلامی، زمانی که دولت خلافت همراه با اقتدار سیاسیاش از صحنۀ حاکمیت حذف شد، باز گردانید. و بر شماست تا اهدافی را دنبال نمایید که مبنی بر آن رضایت الله سبحانهوتعالی حاصل گردیده و با گام نهادن در مسیر نبوت با آگاهی و تفکر و بر اساس شریعتی که از جانب ذات لطیف و خبیر برای ما فروفرستاده شده در حرکت خود جهت رسیدن به اهداف تان سرعت بخشید و هوای نفس و واقعیت موجوده باعث آن نشود که شما راهی به غیر از راه الله را انتخاب کنید که جز بر شکست و پراکندگیتان نمیافزاید. الله سبحانهوتعالی میفرماید:
﴿وَأَنَّ هَٰذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ ذَٰلِكُمْ وَصَّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴾
[انعام:١٥٣]
ترجمه: این راه مستقیم من است، از آن پیروی کنید! و از راههای پراکنده (و انحرافی) پیروی نکنید، که شما را از راه حق، دور میسازد! این چیزی است که الله شما را به آن سفارش میکند، شاید پرهیزگاری پیشه کنید!»
دولت اسلامی بر منهج نبوت که ما از چندین دهه بدینسو برای احیای آن کار و فعالیت میکنیم و همچنان از تمام امت میخواهیم که برای احیای آن با ما در این مسیر همگام شوند ، یگانه راهیست که میتوانید از طریق آن عزت و شوکت خویش را به دست آورده و با تطبیق قوانین الهی عدالت را در میان خویش برپا کنید، به سیطرۀ غرب کافر استعمارگر از سرزمینهای خویش پایان دهید، به همین ترتیب از به غارت بردن ثروتهای ما، از تطبیق احکام کفری بر روابط ما و از قوانین که توسط آن بالای ما حکم می شود که جز نارضایتی الله چیزی دیگری در قبال ندارد و فحشاء و بداخلاقی را در میان فرزندان ما از طریق فریب خوردگان و مزدوران فکری غرب از جمله حاکمان، دانشمندان، سلاطین و سیکولارهای ترویج میکنند، جلوگیری نمایید. و هرگز قدرت امریکا، اروپا، روسیه و کیان ددمنش یهودی شما را نفریبد؛ زیرا آنها هرگز بالای ما مسلط نمیشدند، این همان غلامی و اطاعت بیچون و چرای حاکمانی ما بود که آنها را بر ما چیره کرد. بیگمان (قدرت) الله سبحانهوتعالی بزگتر از (قدرت) آنهاست و الله سبحانهوتعالی یارو مددگار مؤمنان است. بناءً، هیچجای ترسی نسبت به آنها و پیروانشان وجود ندارد؛ بلکه برعکس قطعاً جایز نیست که در راهپیمایی ما به سوی اعادۀ خلافت بر منهج نبوت که موی بر اندام آنها راست میکند، خود را در گرو آنها قرار داده و به آنها توجه کنیم. الله سبحانهوتعالی میفرماید:
﴿أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ وَيُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِن دُونِهِ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ﴾
[زمر:٣٦]
ترجمه: آیا الله برای (نجات و دفاع از) بندهاش کافی نیست؟! امّا آنها تو را از غیر او میترسانند. و هر کس را خداوند گمراه کند، هیچ هدایتکنندهای ندارد!
حزبالتحریر- ولایه اردن
مترجم: حذیفه مستمر
(ترجمه)
درین جا پیچ و خمهای خطرناکی وجود دارد که انقلاب شام آن را پشتسر گذاشته و مردمشان از آن رنج میبرند و تناب دار بر گردن مردم شام به آهستگی محکم و تنگتر میشود تا جایکه فقط بیشتر از یک خروجی برای تنفس آنها باقی نمانده است و شاید این خروجی در شمال سوریه باشد.
ما در گذشته در مورد دلایلیکه منجر به این وضعیت شده است، زیاد صحبت کردیم و راهیکه غرب برای رسیدن مردم سوریه به آنچه به آن رسیده است، انجام داده است، نیازی نیست که در این باره به تفصیل صحبت کنیم. این امر در ذهن روشن و شهودی شده است، نیازی نیست که روی خرابهها بایستیم؛ او خاطرات زیبا یا دردناک را به همراه دارد، ما هنوز هم جزئیات او را میگذرانیم و عواقب او را متحمل میشویم. آنچه امروز ما را نگران میکند مهمترین و مهمترین چیزهاست؛ این موجود ما است که آینده ما و فرزندان و نوههای ما را بنا نهاده است.
مردم پس از دیدار اخیر رئیس جمهور ترکیه با اردوغان و همتای روسی وی، پوتین، که از پیشرفت اخیر ظالم لوانت و گلولههای سنگین در مناطق، ترجمه عملی از آنچه بود که توافق کردند، شگفت زده شدند. رژیم مورد حمایت بین المللی نه تنها روسیه را پیش برد؛ بلکه در زمانهای رکوردی مناطق وسیعی را در دست گرفت؛ بدون مقاومت؛ حتی شهر خان شیخون را نیز به دست گرفت و سپس سایر مناطق مانند شهر لاتامنا، کافرزیتا، مورک و سایر دهکدهها و شهرهایی را که نماد خوبی از مردم سوریه دارند، سقوط کرد. کنترل این مناطق مانند رعد و برق بود که بر سر مردم مردم لوانت افتاد. برای نابود کردن بخش قابل توجهی از امیدهای باقی مانده برای آنها برای به دست آوردن رهبری انقلاب و با حضور یک نقطه از ارتش ترکیه در مناطقیکه سقوط کرد و رژیم اخیراً کنترل را در دست گرفت، اوضاع بیشتر شد؛ مخصوصاً بعد از اینکه بخش زیادی از مردم روی آن حساب میکردند. این نكات خط دفاع اول را در نظر میگرفت، كه بعداً آخرین خط دفاع را كشف كرد و اینكه این نكات فقط توهم برای مدتی تجربه شده بود، بیدار شدن از خواب كابوس به بریدن اندامهای جدید بدن كه بر اثر زخمها سنگین شده بود، كمك میكرد. همه اینها، حتی اگر یک شوک شدید باشد؛ اینکه از چیزی متنفر باشید که برای شما خوب است و ممکن است چیزی را دوست داشته باشید که برای شما شر است؛ الله میداند و شما نمیدانید.
درس های عملی که در طول سالهای انقلاب از سوی مردم سوریه به دست آمده است، برای ایمن سازی آنها از همه توطئهها، جلوگیری از همه تلهها برای به دست آوردن مصونیت در برابر همه بیماریها کافی است. آنها از توهم جامعه جهانی و سازمان های حقوق بشری آن بیدار شده اند. اولین این جنبشهای بیدارکننده با تظاهراتهای عصبانی علیه رژیم ترکیه آشکار شد، که عصبانیت خود را با تلاش برای شکستن در دیواره آپارتاید که در امتداد مرز ترکیه و سوریه ساخته بود، ترجمه کرد و تصویر اردوغان را آتش زد. مواد مخدر، که بارها و بارها به قطع اعضای مناطق خود کمک کرده و از توهم رهبران جناح بیدار شده بود، ثابت کرد که آنها تنها ابزاری برای اجرای برنامههای اربابان خود بودند و اولین حرکات این بیداری را در از دست دادن اعتماد به نفس این رهبران و آشکار کردن خروج و سرنگونی نشان میدهند؛ به هر دلیلی مستقل از غیر دولتی است. این درسها برای تنظیم مجدد مقالات به اندازه کافی کافی است. ما از آنچه باعث شده است که انقلاب را خدشه دار کند، از جمله پولهای کثیف سیاسی، آتش بس، مذاکره، عدم مراجعه به ستمگران و کنار گذاشتن رهبران فاسد است. آنها موظف اند در پشت رهبری مستقل، بدون ارتباط و وفادار و آگاه باشند و این کافی است مردم آنها را در آغوش بگیرند تا جاییکه میتوانند از آنها حمایت کنند تا بتوانند تحمیل شده و آنها را بشکنند.
قبل از آن، لازم است که برنامهها و اهداف دنبال شده توسط کافر غرب را بدانید، که در واقع برای همه شناخته شده است، اما فشار شرایط و جزئیات بسیاری، ابری را از همه طرف در اطراف آنها ایجاد کرده است. علاوه بر این، ابعاد خطر این برنامهها به خطر نزدیک روزانه باعث میشود تا آنها نسبتاً ضعیف شوند. بنابراین ابعاد و خطرات آنها را تشخیص داده و به فکر عدم موفقیت آنها تا حدودی از ذهن میافتیم.باید مقدمات اصلی، کافر غرب قرار گیرد و مراحل اجرای آن را در جدول تحقیق قرار داده تا حس مردم را تحریک کند. خطر آن در صدر تشخیص این خطر و تلاش برای جلوگیری از آن است.
هدف اصلی غرب کافر بازگشت مردم سوریه به طرف مشتری خود، ستمگر سوریه به هر طریقی است. هرچه هزینه آن باشد، این هدف را هرگز نباید فراموش کرد. باید تمام آثار کافر غربی درباره انقلاب لوانت تفسیر شود. این بنیاد، این هدف را از روشهای او و نحوه برخورد وی با انقلاب سوریه مشخص میکند و اینکه چگونه او با عامل جنایتکار خود، ستمگر سوریه رفتار میکند.
کافر غرب بارها و بارها تأکید کرده است که راهحل در سوریه یک راهحل سیاسی است و راهحل خود را به یک شخصیت بین المللی برای به دست آوردن مشروعیت داده است و سپس شروع به عمل فریب و فریب و دام و دام و مهار کرد. وی توانست در آخرین منطقه ویرایشگر آتش بس را تحمیل کند و یک منطقه بافر در اطراف این مناطق ایجاد کند، جاده های بین المللی را باز کند –مرحلهای که در کنفرانس سوچی توافق شده باشد- و سپس مناطق را خنک کند. با تحمیل یک واقعیت جدید از ثبات در برخی دولتهای رسمی که تحت حمایت جناحهای خاص خود هستند، پس از اتمام کمیته تدوین قانون اساسی، کشور با قاتل خود آشتی میکند، علائم آن را نقض میکند و با اعدام خود را با چندین نام وارد شهرکسازی میکنید؛ اما این بار بدون اتوبوسهای سبز، کشور و بردگان به آشیانه باز میگردند، تازه و حتی با چهرههای جدید، به هدف خود رسیده است و انقلاب را سقط کرده و فداکاریهای خود را از دست داده است.
بلی این همان هدف كافر غربی است، اما مردم شام هدف دیگری دارند. آنها برای سرنگونی رژیم جنایتکار بیرون رفتند و سپس مطالبات خود را متبلور کردند، حاکمیت اسلام را اضافه کردند و برای آن گرانبها و گرانبها ساختند؛ با وجود این همه اقدامات کافر غربی، که روحیه آنها را هدف قرار داد. با این حال، هنوز یک نور امید در انتهای تونل میدرخشد؛ یک انقلاب جدید برای اصلاح مسیر از بین میرود و این از انفجارهای متعدد در اینجا و آنجا که آشکار است، که فوران بزرگ یک فوران آتشفشان را نشان میدهد، آشکار میشود و با گدازههای آتشین خود هر توطئهگر و مأمور را فریب میدهد. برای رسیدن به هدف مورد نظر خود چه خدا دوست.
مترجم: علی مطمئن
(ترجمه)
جناب محترم مدیرمسئول روزنامۀ خبری مآن!
خوانش مقالۀ روزنامۀ شما با نویسندهای که خود را در ردیف دشمنان امت اسلامی همطراز ساخته است، خیلی ما را متعجب ساخت. شرمآور این که وی با تمایل و طرفداری از افکار ملحدانۀ مارکسیستها، افکار ناب امت اسلامی، قهرمانان، شعایر و لسان عربی را زیر شک قرار داده است. حتی به این هم بسنده نکرده، سنت پیامبر صلی الله علیهوسلم، کتب صحیحه و شخصیت اصحاب را زیر سوال برده و بالای شخصیت ابوهریره رض با الفاظ "پسر گربه" نیز حملهور شده است. در حقیقت وی با این کارش اندازۀ جهل خود را ظاهر ساخته است و این که چگونه از کتب افتراءآمیز مستشرقین در بارۀ وی اخذ معلومات نادرست نموده است.
تأسفآور این که وی حتی یک بار خود را به زحمت نینداخته است تا با خوانش یک کتابی از سنت، نام درست وی را در یابد! این نویسنده در قضیۀ زیر سوال بردن تاریخ درخشان مسلمانان؛ نسلیکه دورانطلایی و با افتخاری را سپری نمودند، ذرۀ از شک و تردید را به دل راه نداده است. در واقع فتوحات و افتخارات اسلام سبب شد تا دین رحمت و هدایت "اسلام" با شکستن مزرها، خائنین و بُتهای مزخرف که سد راه رسیدن حقیقت اسلام به مردم میشد، جامعه ما را فرا گیرد. ابتدا نویسندۀمقاله، قهرمانی و شجاعت مسلمانان را به باد تمسخر میگیرد، ولی در مقابل افکارکفری و نجس استعمارگران و مستشرقین را منعکس میسازد. با وجود که آنها چنین میپندارند که ترویج دین محمد صلی الله علیهوسلم با خشونت و اجبار بوده است و این چنین تلاش و تقلا سبب شده است تا اسلام به اعماق قلبها و مغزها نرسد؛ در حالی که با پذیرش آن قلوب و روح و روان انسان اطمینان حاصل کرده و مغزهای سالم از ناب بودن آن بهره میبرند.
این موارد بعضی نقاط منفیِ مقاله و نویسندهایست که عنوان و اسم نویسندۀ آن را به خاطر چنین گستاخیِ بی مانند که در برابر تمدن امت اسلامی، لسانش، تاریخ درخشان و قهرمانان شجاع آن صورت گرفته است، ذکر نمینماییم. وی حتی با جسارت کامل لسان عربی و جنگهای پرافتخار و درخشان امت را مانند جنگ قادسیه و نهاوند؛ همچنان کتب عالیسیرت و کتب احادیثصحیحه را زیر سوال برده است. حتی با اعلام بیطرفی کامل از امت اسلامی، مردم و جامعۀ فلسطین که در آن زندهگی میکند؛ بالای عربها اتهام بسته و بر اساس طرز دید بُتهای قبول کردهاش "فریدریک انگل" و "هیگل" طرز دید اعراب را مورد حمله قرار میدهد.
نشر این مقالۀ توهینآمیز کمتر از زشتیِ نشر کارتون پیامبر صلی الله علیهوسلم نیست که خائنین به منظور انهدام اسلام با یک دیگر رقابت میکنند؛ اما اسفبار و خطرناکتر این که این چنین موارد در روزنامۀ مآن، میان مسلمانان و در سرزمین مقدس فلسطین به نشر میرسد. بدینترتیب این کار دروازۀ اهانت و گستاخی علیه اسلام را به روی همۀ مستشرقینجدید که پاریس، لندن و واشنگتن قبله و منبع درآمدی آنها شده است، باز میکند.
فلهذا؛ از شما تقاضا میکنیم تا هرچه زودتر این مقالۀ ننگین را از سایت خویش حذف کرده و مانع نوشتار نویسنده برای نشریههای بعدی خویش گردید؛ زیرا وی چهرۀواقعی، مقاصد نادرست و جاهلانه و دشمنیاش را علیه اسلام ظاهر ساخته است. ضمناً یک بار عذرخواهیِ نیز از خوانندهگان این مقاله بدهکارید، چون نشر این چنین مقاله نمیتواند توجیهات مانند اشتباه و یا فراموشی را داشته باشد؛ مخصوصاً زمانیکه میبینیم چگونه از نشر مقالات که از اسلام دفاع میکند و یا مخالف پالیسی کفار است و یا هم در مورد غفلت مقامات فلسطینی است، خودداری کرده و سخت دلانه به این کار ادامه میدهید. کار درستتر این است که از توهین و اهانت علیه اسلام و مسلمانان و یا از انتقادات مقاماتفلسطینی علیه اسلام و کسانیکه مسؤل آن است، شدیداً جلوگیری کنید. در اخیر این که آیا خرسندیِ مقاماتفلسطین، دوستانخائن و غربیهای خوکصفت نسبت به خوشنودیِ الله سبحانهوتعالی و ارزشهای اسلامی به شما مهمتر است؟ باید بدانید که این کار واقعاً گناه عظیم است.
دفتر مطبوعاتی حزبالتحریر-سرزمین مقدس فلسطین
مترجم: عبدالله صالحی
(ترجمه)
پرسش:
السلام علیکم ورحمت الله و برکاته!
من یک شخص مصری هستم و نخستین بار است که به صفحۀ شما سر میزنم و از معلومات سابقه نزدم اشکالاتی است. زمانی پاسخهای شما به سوالات مردم را دیدم اشکالاتی برایم پیداشد. این را میدانیم که هیچ محدثی خالی از اشتباه نیست و به همین خاطر هم است که بعضی از محدثین حدیثی را ضعیف میگویند و دیگری حسن. از طرفی هم این موضوع در یک پاسخ شما شیخ ابوالرشته دربارۀ حدیث «اصحابی کالنجوم» آمده است، ولی چیزی که من میدانم این است که تنها محدثین حق قضاوت بر حدیث را دارند و بس و آیا امکان دارد حدیثی نزد فقیه صحیح باشد و نزد محدثی دیگری موضوعی؟
پاسخ:
وعليكم السلام ورحمة الله و بركاته!
معلوم میگردد در قبال پاسخ ما پیرامون حدیث «اصحابی کالنجوم » دچار التباس شده و گمان کرده اید که حدیثی را كه محدثین ضعیف میگویند، فقهاء آنرا حسن میدانند؛ در حالیکه قضیه چینین نیست، پس زمانی محدثین به ضعف حدیثی اجماع کنند فقهاء آن را حسن نمیگویند.
برادرم! مسئلۀ مذکور به حدیث ضعیفی تعلق دارد که محدثین در بارهاش اختلاف نظر دارند، برخی آن را ضعیف و غیر قابل استدلال، و برخی قابل استدلال میدانند و تفسیرش ازین قرار است: راویانی وجود دارند که نزد بعضی محدثین ثقه و نزد دیگران غیرثقه اند، یا نزد بعضي محدثین از مجهولین اند و نزد دیگران از طبقهی معروف. و احادیثی هم وجود دارند که از یک طریق صحت دارند و از طریق دیگر صحتشان ثابت نیست. پس کسیکه راویی مجهول را در سند حدیث ببیند آنرا ضعیف و غیر قابل استدلال میداند و کسی دیگر عین راوی مجهول را میشناسد و او را ثقه میداند، حدیث را حسن اعتبار نموده و آن را قابل استدلال میداند... و کسی به این نظر است که یکی از راویان سند، از کسانی روایت نموده که از آنان نشنیده است؛ پس حدیث را به دلیل انقطاعش ضعیف میداند و به نزد کسی که سماع مطابق اصول ثابت است، حدیث مذکور نزد او حسن بوده و به آن استدلال میکند...
طبق توضیح فوق، اینک بعضی مثالها را از اختلاف اهل حدیث به شما یادآور میشوم:
به طورمثال: ابوداود، احمد، نسائی، ابنماجه و ترمذی از ابوهریره رضی الله عنه روایت نموده اند که او میگوید:
«سأل رجل رسول الله صلى الله عليه وسلم فقال يا رسول الله. إنا نركب البحر ونحمل معنا القليل من الماء فإن توضأنا به عطشنا أ فنتوضأ بماء البحر؟ فقال: هو الطهور ماؤه الحل ميتته»
ترجمه: مردی از رسول الله صلى الله عليه سوال نموده گفت: یا رسول الله صلی الله علیه وسلم ما در كشتي بالاي بحر سوار میشویم و با خود مقدار اندکی آب میگیریم، اگر به آن وضو بگیریم تشنه میشویم، پس آیا میتوانیم به آب بحر وضو بگیریم؟ رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: آب آن پاک و خود مردهاش حلال است.
تصحیح این حدیث را ترمذی از بخاری حکایت نموده و ابن عبدالبر به صحت آن حکم نموده است؛ چون علماء آن را به صفت حدیث مقبول پذیرفته اند و ابنالمنذر آن را صحیح گفته است. ابن الاسیر در شرح المسند گفته است: این حدیث صحیحِ مشهور است که أئمه آنرا در کتب خود تخریج و از آن استدلال نموده اند و رجالش ثقه اند. امام شافعی گفته است: در اسناد این حدیث کسی است که من نمیشناسم. ابن دقیق العید وجوه تعلیلهای را که این حدیث را معلل میسازد ذکر کرده است که از جمله جهالة در سعید بن سلمة و مغیره ابن برده که در اسناد این حدیث آمده اند. در عین زمان بعضی محدثین این دو راوی را معروف گفته اند. ابوداود گفته است: مغیره معروف بوده و نسائی او را ثقه حساب کرده است. حافظ گفته است: از این (مطلب) غلط بودن برداشت کسی که آن را مجهول و غیر معروف دانسته است، فهميده ميشود. اما سعید بن سلمه روایتی را که از طرف جلاح ابن کثیر نقل کرده است از روش صفوان بن سلیم تبیعت کرده است.
همچنین مثال دیگری وجود دارد: احمد از سعد بن ابی وقاص روایت نموده که او میگوید:
«سمعت النبي صلى الله عليه وسلم يسأل عن اشتراء التمر بالرطب فقال لمن حوله أينقص الرطب إذا يبس؟ قالوا نعم، فنهى عن ذلك»
ترجمه: از رسول الله صلی الله علیه وسلم هنگامیکه در بارۀ خرید خرمای خشک در بدل خرمای تر و تازه سوال شد، شنیدم که به اطرافیاناش فرمود: آیا خرمای تازه بعد از خشک شدن کم میشود؟ گفتند: بلی، پس رسول الله صلی الله علیه وسلم از آن منع نمود.
این حدیث را ترمذی صحیح گفته و گروهی معلل گفته اند که از جملة آنها طحاوی، طبری، ابن حزم و عبدالحق است؛ چون در سندش زید ابو عیاش است که مجهول است. و در کتاب تلخیص آمده است: جواب این است که دارقطنی او را (یعنی زید ابو عیاش) را ثقه و ثابت گفته است. منذری گفته است: دو تن از رجال ثقه از وی روایت کرده اند و امام مالک با وجود نقد بر آن اعتماد کرده است.
امثال این احادیثی که در ضعیف شمردنش اختلاف وجود دارد و مجتهدین به آن استدلال میکنند و یا این احادیث متابعات و شواهد برای تقویت خود دارند و قابلیت استدلال را پیدا میکنند، با وجود معلوم بودن این که برای تقویهة تمام احادیث ضعیف از شواهد و متابعات و یا از استدلال مجتهدین کار گرفته نمیشود. پس احادیث ضعیفی وجود دارد که با هیچ چیزی قوت حاصل نمیکند؛ چون حدیث ضعیف به دو قسم تقسیم میشود:
بخش اول احادیث وجود دارد که قابل عمل نبوده و به هیچ شواهد و متابعاتی تقویه نمی گردد. و بخش دوم احادیث وجود دارد که یا با شواهد و متابعات تقویه میگردند و یا با عمل مجتهدین و فقها معتبر تقویت میشوند.
در کتاب ما "الشخصیة الاسلامیة" جزء اول آمده است: «و از جملۀ اشتباهات این است که کسی بگوید: حدیث ضعیف زمانی از طُرق متعدد ضعیف روایت گردد، به درجۀ حسن یا صحیح ارتقا میکند. (دلیل این خطاء این است که) چون اگر ضعف حدیث به سبب فسق راوی یا بالفعل متهم بودنش به کذب باشد و این اوصاف ضعف از طرق دیگر هم بیاید، ضعف در ضعف علاوه میگردد...» و همچنین در کتاب مذکور آمده است: «حسن آن است که تخریج کنندهاش معروف و رجالش مشهور باشند و اکثر احادیث به همین مدار است و این را اکثر علما قبول دارند وعامۀ فقها استعمال اش میکنند. یعنی اگر در اسنادش کسی متهم به کذب نباشد و حدیث شاذ هم نباشد، آن دو نوع است: یکی حدیثیکه رجال سنداش مستورالحال و شخصیت شان پوشیده نباشد و اینکه راوی آن کثیرالخطا و غافل نبوده متهم به دروغ نباشد. همچنان متن حدیث از طریق دیگر بدان گونه روایت شده باشد، در این صورت از شاذ بودن و منکر بودن میبراید...»
پس این نوع حدیث در اصل ضعیف است اما از اینکه به خود شواهد و متابع دارد از قسم حسن شمرده شده است. و همین نظراهل حدیث است. چنانچه در کتاب مقدمۀ ابن صلاح که از علمای مشهورعلم حدیث است آمده است: اینگونه نیست که هر حدیثِ ضیعفی با روایت شدن از طرق مختلف؛ ضعفش از بین برود، بلکه واقعیت احادیث باهم چنین تفاوت دارند:
ضعفی وجود دارد که با معالجة فوق زایل نمیشود؛ چون ضعفش بسیار شدید بوده و از هیچ طریقی مانند آن روایت نشده باشد، مانند ضعف که از متهم بودن راوی به دروغ ناشی میگردد، گویا اینکه حدیث شاذ است... و ضعفی هم وجود دارد که دوام ندارد، مانند ضعفی که ناشی از ضعف حفظ راوی باشد، در حالیکه وی صادق و با دیانت باشد. زمانیکه دیدیم روایت او از طریق دیگری آمده است، میدانیم که او را به یقین حفظ کرده و ضبطش در این حدیث مختل نشده است.
پس من متیقن شدم که حدیث حسن دو قسم است: یکی حدیثی که رجال اسنادش از شخص پوشیدهای که اهلیتاش غیر متحقق است خالی نباشد، البته او غافل و دارای خطاهای زیاد در روایت خود نبوده و متهم به کذب در حدیث هم نباشد، یعنی از او نه قصدِ دروغ در حدیث ظاهر گردد و نه سبب دیگری از فسق و در ضمن آن متن حدیث معروف باشد، مثل یا نظیرش از یک طریق دیگر و یا بیشتر از آن روایت شده باشد؛ تا با متابعت کسی که از راوی آن به مثلش تابع داری کرده قوت حاصل کند و یاهم شاهدی داشته باشد که آن عبارت از ورود حدیث دیگری نظیر آن میباشد. به این ترتیب حدیث از شاذ و منکر بودن خارج میشود.
از اینجا دانسته میشود، حدیثی که در اصل ضعیف است اما از اینکه نظیرش از طریق دیگر روایت شده و یا توسط متابعت و شاهد قوت حاصل کرده، حسن شماریده میشود. بنابرین هرگاه در مورد حدیثی گفته شود که نزد برخی اهل حدیث ضعیف است، پس این بسنده نیست که آن حدیث کنار گذاشته شود و یا بدان استدلال صورت نگیرد، بلکه اسباب ضعف آن جستجو میشود و اینکه آیا مجتهدین و فقهاي معتبر آنرا استعمال کرده اند و یا دیگر شواهد و متابعات قوی دارد و یا نه؟ و آیا تمام اهل حدیث آنرا ضعیف شمرده اند و یا در اسباب ضعفاش اختلاف دارند...؟ با دانستن این همه استدلال به حدیث و عدم استدلال به آن مشخص و ثابت میگردد. به هیمن دلیل ما حدیث «أَصْحَابِي كَالنُّجُومِ بِأَيِّهِمُ اقْتَدَيْتُمُ اهْتَدَيْتُمْ» را قابل استدلال دانستیم که تفصیل آن قرار ذیل است:
1- این حدیث با بیش از یک سند روایت شده و در مورد همهاي آنها قول است که قویترین آن روایت جابر رضی الله عنه میباشد. ابو عمر یوسف النمری قرطبی، متوفی 463هـ.ق، در کتابش "جامع بیان العلم وفضله" روایت نموده است:
احمد ابن عمر برای ما حدیث بیان نموده گفت: عبد ابن احمد از علی بن عمر و او از قاضی احمد بن کامل و او از عبد الله ابن روح و او از سلام بن سُلَیم و او از حارث ابن غُصَین و او از اعمش و او از ابی سفیان و او از جابر رضی الله عنه روایت نموده که گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:
«أَصْحَابِي كَالنُّجُومِ بِأَيِّهِمُ اقْتَدَيْتُمُ اهْتَدَيْتُمْ»
ترجمه: یاران من مانند ستارگان هستند، به هرکدام از آنها اقتداء کنید؛ راهیاب میشوید.
در مورد حدیث مذکور ابو عمر ميگوید: این اسناد قابل حجت نیست؛ چون حارث بن غصین مجهول است. ولی ابن حزم او را معرفی نموده گفته است كه او ابو وهب ثقفی است و همچنان بخاری وي را معرفی نموده و در تاریخ کبیر از وی یاد کرده است. و حافظ ابن حجر عسقلانی در کتابِ الامالی المطلقه گفته است: ابن حبان او را در جمع ثقات یاد کرده است، پس گفته نمیشود که او مجهول است.
بنابر گفتۀ ابن عبد البر کسی که حارث ابن غصین را مجهول شمرده؛ پس حديث نزدش ضعیف است و کسی که معرفی نموده که حارث بین غصین کیست و او را از طبقۀ ثقات دریافته، طوری که ابن حبان گفته است؛ پس حدیث نزد او قابل استدلال میباشد. البته میان ضعیف شمارندگان حدیث و حسن شمارندۀ آن اختلافات وجود دارد که به ذکر آنچه در فوق یاد نمودیم، اکتفا میکنیم.
لذا از اینکه در تضعیف این حدیث اهل حدیث باهم اجماع ندارند، بناً هرگاه این حدیث به مجتهدین و فقها برسد قابل استدال بوده و با اطمينان بر آن استدال میکنند. برخی مجتهدین و فقهای معتبری را که به این حدیث استدلال نموده اند، برايتان یاد آور میشوم.
از جمله محمد ابن احمد شمس الائمة سرخسی، متوفی 483هـ.ق، در کتاب خود "المبسوط" در موضوع قضاء به این حدیث استدلال نموده است، ابو عباس شهاب الدین مشهور به قرافی، متوفی 684هـ.ق، در کتاب خود "الذخیرة" پیرامون بحث در اصول مالک به این حدیث استدلال نموده است، ابو الحسن علی بن محمد مشهور به ماوردی، متوفی450هـ.ق، در کتاب خود "الحاوی الکبیر" در بحثِ صحابه به این حدیث استدلال نموده است و ابو محمد موفق الدین مشهور به ابن قدامه المقدسی، متوفی620هـ.ق، در کتاب خود "المغنی" در باب «الْفَصْل السَّادِس جَزَاءَ مَا كَانَ دَابَّةً مِنْ الصَّيْدِ نَظِيرُهُ مِنْ النَّعَمِ» از این حدیث استدلال نموده است.
طوریکه میبینید این حدیث نزد مجتهدین و فقهای معتبر مورد استدلال است؛ بناً از جملۀ حدیث حسن به حساب میرود. همچنان اين موضوع به حدیثی مربوط میشود که علماي حدیث در تضعیفش اختلاف دارند، نه حدیثی که به ضعیف بودنش اجماع است؛ چون این نوع حدیث اعتباری ندارد. هرچند در کتب مجتهدین و فقهای معتبر مذکورهم باشد، حتی اگر از روی مجادله فرض کنیم که آن حديث در کتب آنهاموجود هم باشد، بازهم ضعیف باقی میماند، و میگویم "هرچند از باب جدل فرض کنیم"؛ چون مجتهدین و فقهای معتبر از حدیثی که باالاتفاق ضعیف است استدلال نمیکنند.
امیدوار هستم این موضوع به برادر محترم به طورکامل واضح شده باشد.
برادرتان عطاءبن خلیل ابورشته
06 صفر 1438 هـ..ق
06 نومبر 2016م
تمام واقعیتها پیرامون انتخابات ریاستجمهوری افغانستان نمایانگرِ این است که اکثریت مردم اعتماد و باور شان را به «انتخاباتِ دموکراتیک» از دست داده و عدهای از کاندیدان نیز از فساد گسترده در این پروسه مکرراً هشدار میدهند. همچنان تعدادی زیادی از متنفذین و رهبران سیاسی پروسهی صلح را اولویت کاری شان عنوان نموده و گروه طالبان نیز هُشدار دادهاند که انتخابات را مختل میسازند.
از بیاعتمادی و بیباوری گستردهای که پیرامون انتخابات وجود دارد، میتوان گفت که این پروسهی دموکراتیک در افغانستان ناکام شده است. آنانیکه مردم را به پروسهی رأیدهی وادار میکنند، در واقع آنها منافع شخصی، قومی و مالی را به قیمت خون مردم دنبال مینمایند، و یا اینکه از فرط درماندگی مجبور به انتخاب بین «بد و بدتر» میشوند، نه اینکه آنها برمبنای کدام باورِ دموکراتیک به سوی چنین انتخابات رو آوردهاند.
انتخابات ریاستجمهوری افغانستان به خاکسترهای قوغ آتش میماند که در دلِ خود یک بحران عمیق سیاسی را پرورش میدهد، و زود است که مردم این بحران را با دل و جان احساس کنند. چنانکه در انتخابات سالهای 2009، 2014 و 2018 تجربه کردند. از اینکه انتخابات دموکراتیک خلاف ارزشهای مردم مسلمان افغانستان واقع شده، هر بار منجر به اختلافات قومی، سمتی و بیثباتی سیاسی گردیده که نتیجهی آن نادیده گرفتن آرای مردم و رجوع به امریکا برای حل این بحران است.
این دور از انتخابات نیز به بحران رفته و به نتیجهی مطلوبی نخواهد رسید. اگر برنده هم داشتهباشد شخصی خواهد بود که منافع امریکا را در مسئلهی مذاکرات صلح، اولویت کاری خود قرار خواهد داد، و آمادهی کنار رفتن و تقسیم قدرت در صورت به نتیجه رسیدن مذاکرات صلح میان امریکا، طالبان و افغانها خواهد بود. در نتیجه هر نظام و حاکمی که از دلِ این معامله و بازیخطرناک پیروز بیرون بیاید، وضعیت افغانستان را به مراتب بدتر خواهد ساخت. جا دارد از مردم پرسیده شود: آیا رأی شما در اینگونه سیستم کدام ارزش داشته و یا خواهد داشت؟
پس از نسخههای ناکامِ تکراری، تجارب تلخ قبلی، راه حلهای بحرانی دموکراسی اجتناب کنید، و در عوض به نسخهی حیاتبخشِ اسلام رجوع نموده و به فراخوان مبارزهی فکری و سیاسی حزبالتحریر برای تأسیس خلافت راشده لبیک بگویید.
دفتر مطبوعاتی حزبالتحریر - ولایه افغانستان
(ترجمه)
خبر:
بیمورد نیست که بگوییم مصر عصر روز جمعه وارد فاز جدیدی شد که عنوان آن "آغاز پایان رژیم رئیس جمهور عبدالفتاح سیسی" است، زیرا تظاهراتی که علیه رژیم آغاز شد و پیامدهای برجامانده از آن در روز یکشنبه نیز ادامه داشت، مورد توجه بسیاری از ناظران، قرار گرفت که آن به عنوان شکسته شدن دیوار ترس و اساس گذاری تجمع "سرنگونی استبداد" تعبیر شد. این کشور طی روزهای گذشته شاهد تظاهرات گسترده در چندین ولایت/استان، درگیری بین معترضین و نیروهای امنیتی و کمپین دستگیری صدها معترض است.
تظاهراتها در ۱۲ ولایت/استان مصر آغاز گردید و برای اولینبار به منطقۀ "الصعید"- مناطق جنوب شرقی مصر-که از وقایع انقلاب ۲۵ جنوری/ژانویه ۲۰۱۱ غایب بود، گسترش یافت، تا جایی که شهرهای "أسیوط و نجع حمادی" شاهد تظاهراتهایی بودند که خواستار کنار رفتن سیسی بود.
در قاهره، برای اولینبار از زمان روی کار آمدن سیسی، هزاران تظاهرکننده موفق شدند وارد میدان تحریر شوند، که نمادی از انقلاب جنوری ۲۰۱۱ بود. جمعۀ گذشته شعارهایی از جمله: «برو ای سیسی» و «مردم خواهان سقوط نظاماند» را سر دادند. پیش از این که نیروهای امنیتی مداخله کرده و دهها تن از آنها، از جمله روزنامه نگارانی که سعی در پوشش این رویدادها داشتند، دستگیر شدند و با استفاده از گاز اشک آور تظاهرات را شکستند. قاهره پس از آن به یک یک شهر نظامی تبدیل شد و کمینها در پایتخت به ویژه در منطقۀ مرکز شهر گسترش یافت و اکنون هر جوانی را که مظنون به شرکت در تظاهراتها بود، دستگیر میکنند.
در شرق مصر و در شهر السویس، اعتراضات روز جمعه ادامه یافت، که به جنگی خیابانی بین معترضین و نیروهای امنیتی با استفاده از گاز اشک آور تبدیل شدکه منتج به بازداشت ۲۲۰ نفر از تظاهرکنندهگان از جمله ۳۴ زن، توسط نیروهای امنیتی، گردید. (منبع: قدس-عربی)
تبصره:
آنچه در مصر اتفاق میافتد برای هیچ کس پنهان نیست؛ قیم بلند مواد اولیه، فقر، جهل، گرسنگی، بیماری و فساد ابزارهای بدبوی رژیماند که رسوایی آن سر زبانها است، همۀ مردم از فساد حاکمان و خیانت آنها آگاه هستند...اما مردم مصر باید بدانند که درمان مشکلات مصر تنها در تغییر سیسی بدون تغییر اساسی و ریشهکن کردن کل نظام از ریشههای آن نیست و هرگونه تغییر در چارچوب نفس نظام، مصر و مردم خود را در همان مداری بسته نگه میدارد و یک دیکتاتور جدید را که نزد غرب محبوب است و ممکن است بدتر از سلفاش باشد تجربه کند. تجربه بزرگترین دلیل این مدعا است.
ای اهل کنانه! تنها راه نجات شما از سیسی این است که به دنبال سرنگونی او و تغییر کل نظام با تمام ستونها و ارکان آن باشید. و در همکاری با حزبالتحریر برای تأسیس خلافت راشده بر منهج نبوت باشید، بگذارید این خواستۀ شما باشد، نباید شما اندازۀ سر انگشت منحرف شوید، تاپروردگارتان از شمار راضی شده، و بدین ترتیب از سیسی و رژیم جنایتکارانۀ او رهایی یافته و از سلطۀ غرب کافر استعمارگر نیز خلاص شوید.
نویسند: محمد عبدالملک
مترجم: احمدقسیم راحل
(ترجمه)
یوسف عبدالله الفیشی رئیس کمیتهی مصالحه در یمن طی یک سخنرانی در اولین جلسهی مصالحه در صنعاء به تاریخ 8 سپتمبر 2019م که توسط روزنامهی "الثوره" به تاریخ 9 سپتمبر 2019م نقل گردید، گفت: «بیائید برای انتخاب طرز نظام حکومتی، بر اساس ارزشهای دموکراتیک به پیش رفته و از طریق گفتگو، مصالحه و اجماع به مردم رجوع کنیم.»
بدینسان، شبهنظامیان حوثی که گوشهای مردم را با شعارشان "قرآن و رجوع به احکام الله" کر ساخته، بهجای زمینهسازی جهت حاکمیت اسلام در حکومت که منحیث اساس قرار گرفته و همهی مسلمانان باید از آن حمایت کنند، در حال زمینهسازی برای جدایی دین از زندهگی براساس ارزشهای کپیتالیستی غرب میباشند.
فراخوانیکه برای مردم جهت ساخت قوانین برای خود به جای رجوع به الله سبحانه وتعالی و تسلیم شدن به اوامر و نواهی اوتعالی و احکام اسلام اختیار داده و بر همین اساس، انسانها کسانی خواهند بود که برای تعیین حلال و حرام تصمیم گرفته و به حیث "منبع قدرت" به شمار میروند. بهجای توسل و حمل نظامیکه معیار آن پایبندی به احکام حلال و دوری از حرام بوده، به اتخاذ مفاهیم دموکراتیک پرداخته و به خیالات اکثریت تسلیم میشوید و مردم را برای سازگاری با نظام جمهوریت دعوت کرده و آنرا تغییر نمیدهید؛ درحالیکه اینها همان پروژههای فدرالی غرب در مناطق مختلف بوده و هدفی جز دوام جنگ و کشمکش در بینتان ندارند. به حقیقت رجوع کرده و خلافت را که از جانب الله سبحانهوتعالی بهحیث نظام حکومتیتان برگزیده شده برپا دارید.
اگر اولین پس لرزهی این مصالحه، حکم کردن بر اساس غیر از آنچه که الله سبحانهوتعالی نازل کرده، باشد، سرانجام آن به کجا خواهد رسید؟!
ای مردم یمن و ای مؤمنان! آیا کسی از شما ولو که طرفدار حوثیها بوده، دلیلی برای خاموشی اختیار کردن در قبال آنچه حوثیها به آن فرا میخوانند، دارد؟ آیا در بینتان کسی است که صدای خود را جهت برپایی احکام الله سبحانهوتعالی بلند کرده و حوثیها را در قبال دو موضوع متضاد با هم، که یکی از آنها شعار سلطهی احکام الله سبحانهوتعالی در همهی ابعاد زندهگی و دیگری اظهار حکومتداری بر اساس غیر از آنچه او سبحانهوتعالی نازل کرده، متوجه نمایند؟ و آیا در بینتان شخصی عاقلیکه در مقابل این اشخاص، حقیقت را با وجود اینکه ممکن است، برایش مشکلساز تمام شود، اظهار کند، وجود ندارد؟!
ما در حزبالتحریر همواره میگوییم که حکومت بر اساس اسلام واجبی از جانب الله سبحانهوتعالی بالای مسلمانان بوده و همهی مسلمانان باید آن را هرچه عاجلتر با تأسیس خلافت راشدهی ثانیکه او سبحانهوتعالی وعدهی آنرا برایمان داده، تحقق بخشند. الله سبحانهوتعالی میفرمایند:
﴿إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الأَشْهَادُ﴾ [غافر: 51]
ترجمه: ما به یقین پیامبران خود و کسانی را که ایمان آوردهاند، در زندگی دنیا و (در آخرت)، روزی که گواهان به پا میخیزند، یاری میدهیم.
و مژدهی رسولالله صلیاللهعلیهوسلم که فرمودند:
«ثٌمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ»
ترجمه: سپس، خلافت بر منهج نبوت خواهد آمد.
دفتر مطبوعاتی حزبالتحریر-ولایه تونس
مترجم: مرصاد مرصوص
پس از اعلام لغو وضعیت اظطراری در کشمیراشغالی با لغو ماده 370 قانون اساسی هند، توجه جهانیان بار دیگر به اشغال غیرقانونی و وحشیانه كشمیر توسط هند جلب شد.
کنفرانسی که توسط حزب التحریر / امریکا ترتیب داده شد، تاریخچه این بی ظلم، مسوؤلینی که ادامۀ اجرای این جنایتبر عهده داشت ؛ و تنها راه حلی که امنیت و رفاه را برای مردم کشمیر و کل منطقه به ارمغان می آورد مورد بحث و گفتگو قرار گرفت.
یک شنبه، 9 محرم 1441 هـ.ق مرافق به 8 سپتمبر 2019م
زمان: یک شنبه، 8 سپتمبر 2019م
مكان: Bombay Hall Banquets
2448 W Devon Ave, Chicago, IL 60659