شنبه, ۱۱ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۱۴م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان عید سعید قربان را به همه مسلمانان جهان تبریک و تهنیت عرض می‌دارد Featured

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان فرا رسیدن عید سعید اضحی را به کافه‌ی امت اسلامی تبریک گفته و به بارگاه الله سبحانه وتعالی استدعا می‌دارد تا طاعات، عبادات، حج و قربانی‌های همه‌ای ما و شما را به درگاه خود قبول نموده و دروازه‌های خیر و برکت، نصرت و پیروزی را به روی امت مسلمه بگشاید.

عید سعید قربان رسم تداوم سنت ابراهیمی است برای قربانی جان، مال و بهترین داشته‌های زندگی برای کسب رضایت الله سبحانه وتعالی و اقامه‌ی اسلام. اما از آن‌جایی‌که رهبری نظم کنونی جهان به‌دست دجالان عصر و مفسدین فی‌الارض افتیده، آنان خوشی‌های عیدقربان را در سرزمین‌های اسلامی به‌خصوص در افغانستان، به حالتی غم‌انگیزی مبدل ساخته‌اند.

حالانکه ارزش خون یک مسلمان نزد الله سبحانه وتعالی بالاتر از خانه‌ی کعبه است و به‌جای این‌که خون مسلمان برای سربلندی و حاکمیت اسلام ریخته شود، متأسفانه امروز خون فرزندان امت بی‌رحمانه در پای منافع امریکا، بقای دولت‌های مزدور و جنگ‌های ذات‌البینی به هدر می‌رود.

چنان‌چه اشغال‌گران توسط حملات وحشیانه‌ی نظامی از زمین و هوا سینه‌ی مسلمانان افغانستان را هدف قرار می‌دهند. توسط حملات فکری و ثقافتی اذهان را به سوی انحطاط کشانده و سیاسیون و جوانان را در سردرگُمی فروبرده‌اند. توسط برنامه‌های اغواگرایانه‌ی سیاسی در پی نفوذ دایمی امریکا در افغانستان هستند و طوری جلوه می‌دهند که ما در پی ختم جنگ و تحکیم صلح هستیم، درحالی‌که از بطنِ صلح امریکایی، وحشت و جنگ می‌بارد.

امت مسلمه خوشی واقعی را در ایام عید زمانی حس خواهد کرد که نظم سیاسی به‌میان آید که براساس ارزش‌ها و آموزه‌های اسلام حکومت نموده و اسلام را در همه بخش‌های زندگی شان تطبیق کند و رهبرانی بر اریکه‌ی قدرت تکیه بزند که خط سرخ شان ارزش‌های اسلامی، تطبیق اسلام و خون و عزّت مسلمانان باشد، نه این‌که خط سرخ شان را منافع تنگ شخصی، قومی، مذهبی و جغرافیایی تشکیل دهد. ان شاءالله العزیز تحقق روزی دور نیست که چشمان امت با نور خلافت راشده روشن شده و روزهای غم‌انگیز امت به جشن سرور و همدلی مبدل گردد، ولی کوردلان آن را بعید می‌پندارند، درحالیکه الله متعال بر هر چیزی توانا است.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر - ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

بهترین عمل انسان در روز عيد قربان

(ترجمه)

از حضرت عائشه صدیقه رضی الله عنها روایت است که رسول الله صلى الله عليه وسلم فرمود:

«مَا عَمِلَ آدَمِيٌّ مِنْ عَمَلٍ يَوْمَ النَّحْرِ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنْ إِهْرَاقِ الدَّمِ، إِنَّهُ لَيَأْتِي يَوْمَ القِيَامَةِ بِقُرُونِهَا وَأَشْعَارِهَا وَأَظْلَافِهَا، وَأَنَّ الدَّمَ لَيَقَعُ مِنَ اللَّهِ بِمَكَانٍ قَبْلَ أَنْ يَقَعَ مِنَ الأَرْضِ، فَطِيبُوا بِهَا نَفْسًا» (رواه الترمذى وقال: هذا حدیث حسن غریب)

ترجمه: بهترين و پسندیده‏ترین عمل انسان در روز عيد قربان نزد الله متعال ذبح و ريختن خون حیوان قربانى است؛ در روز قيامت حيوان ذبح‌شده با شاخ‌ها، سم‌ها و موهاى خود حاضر مى‏شود(در برابر همه اين‌ها به قربانی کننده پاداش داده می‏شود) خون قربانى پيش از اين‌كه بر زمين بريزد، نزد الله متعال مورد قبول قرار مى‏گیرد. پس با ذبح قربانى خودتان را خوشحال بسازيد.

شرح حدیث

لفظ قربانی از قرب گرفته شده و به معنای هرآن چيزی است که به وسيله‌ی آن، قرب و نزديکی به الله حاصل می‏شود. به عبارت دیگر، قربانی عبارت از ذبح‌کردن حیوان در روز عيد قربان و ايام تشريق به‌منظور نزديکی به الله متعال است. قربانی بر کسی‌که توانائی داشته باشد، واجب است؛ به دليل این فرموده پيامبر صلى الله عليه وسلم که گفته است:

«مَنْ وَجَدَ سَعَةً فَلَمْ يُضَحِّ مَعَنَا فَلَا يَقْرَبَنَّ مُصَلَّانَا»

ترجمه: هرکس توانائی (مال) دارد و قربانی نکند، هرگز به مصلا (نماز جای) ما نزديک نشود.

وجه استدلال از اين حديث آن است که چون پيامبر صلى الله عليه وسلم توانمندی را که قربانی نکند، از نزديک شدن به مصلی نهی کرده، اين امر دلالت بر آن دارد که شخص، واجبی را ترک کرده که اگر به وسيله‌ی نماز هم به الله تقرب بجويد، به خاطر ترک آن، نفعی برای او ندارد.

این وعید به مانعین قربانی است، در حالی‌که مسلمانان همه جا اسماعیل‌وار قربانی می‏شوند؛ اما هستند کسانی‌که توانی قربان کردن حیوان را دارند، لیکن قربانی نمی‌کنند.

برادران مسلمان!

عید قربان در حالی فرامی‏رسد که تعداد اندکی قربانی می‏کنند؛ لیکن جمع کثیری از مسلمانان در سوریه، میانمار، افغانستان، عراق، یمن، کشمیر وغیره قربانی می‏شوند. وحدت و یکپارچگی گذشته مسلمانان جایش را به نفاق و تعصب داده است و امت واحد به ملت‌ها تجزیه شده تا دیگر خبری از آن عزمت گذشته نباشد. پیام روزهای خوش (عید) مسلمانان خلاف واقعیتی است که در میان‌شان حاکم است؛ اما جای ناامیدی نیست؛ روزی خواهد رسید که مسلمانان دوباره یک مشت واحد شده، امت واحد بودن خود را ثابت سازند و برای درهم کوبیدن دشمنان‌شان به حرکت در آیند.

یا الله! مارا با آمدن خلافت راشده بر منهاج نبوت که در آن وحدت مسلمانان نهفته باشد، مستفید بگردان. اللهم آمین ثم آمین.

ادامه مطلب...

رمضان و عید قربان مظهر وحدت امت اسلامی است

(ترجمه)

عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِیَ اللهُ عَنْهُ، أَنَّ رَسُوْلَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ:

«اَلصَّوْمُ يَوْمَ تَصُوْمُوْنَ، وَالْفِطْرُ يَوْمَ تُفْطِرُوْنَ، وَالْأَضْحَى يَوْمَ تُضَحُّوْنَ» (رواه الترمذی وقال: هَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ غَرِيبٌ وَصَحَّحَه الالباني)

ترجمه: روزه همان روزی است که شما همگی می‏گيريد و افطار همان روزی است که شما همگی افطار می‏کنيد و قربانی زمانی است که شما همه قربانی می‏کنيد.

شرح حدیث

از متن این حدیث واضح می‏شود که برپاکردن یا ادای عبادات بزرگ (مانند روزه، حج، عیدین، قربانی وغیره) جز با جماعت و مطابق برنامۀ صحيح درست نيست؛ گویا این حدیث یک نوع وحدت سیاسی امت اسلامی را به نمایش گذاشته است؛ از همین جهت تکروی و جداشدن در هرکدام این عبادات در حقيقت خروج از جماعت مسلمین و باعث گناه می‏شود.

پس کسی‏که با وجود توان برای شرکت در نماز جماعت تنها نماز بخواند، نمازش کامل نيست و کسی‌که زکات خود را به دور از خلیفه مسلمین بپردازد، زکاتش مقبول نيست و کسی‏که به تنهائی حج کند وجدا از مسلمانان روزی را برای وقوف به عرفات برای خود درنظر گيرد، حج ندارد. بنابر این، از استعمال صیغه‌های جمع که در حدیث وارد شده مانند (تَصُوْمُوْنَ، تُفْطِرُوْنَ و تُضَحُّوْنَ) دانسته می‏شود که در انجام دادن همه‌ی اين عبادات بزرگ جماعت لازم است؛ یعنی این عبادات در قالب جماعت باید اداء شوند و شکی نيست که برای جهاد نيز جماعت لازم است و جهاد بدون امير و فرمانده معنائی ندارد و جماعت بدون اطاعت و امام مصداق نخواهد داشت.

علاوه براین، قطع دست دزد، سنگسار و تازيانه زدن زانی و قاذف، حد شراب‌نوشی، حد رهزنان و باغيان، حد مرتد و لواطت... از جمله حدودی اند كه الله سبحانه وتعالی اجرای آن را بالای مسلمانان فرض گردانيده، لیکن اقامه اين حدود بطور دسته‌جمعی از طرف مسلمانان كه در رأس‌شان رئيس دولت يا خليفه موجود باشد، خواسته شده؛ نه به طريق انفرادی...

ادامه مطلب...

دفتر مطبوعاتی مرکزی: کمپاینِ "کمشیر جز از راه‌انداختن ارتش‌های مسلمین برای آزادی بخشیدن به آن هیچ راه‌حلی دیگری ندارد"

  • نشر شده در مرکزی

(ترجمه)

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر کمپاین وسیعی را تحت عنوان "کمشیر جز از راه‌انداختن ارتش‌های مسلمین برای آزادی بخشیدن به آن هیچ راه‌حلی دیگری ندارد" به راه انداخته و -ضمن این کمپاین- از ارتش‌های مسلمانان برای آزادی بخشیدن به کشمیر و سائر سرزمین‌های اسلامی اشغال شده، درخواست کمک می‌کند.

بعد از این‌که حکام پاکستان در آزادی‌بخشیدن به کشمیر جهاد و مبارزه مسلحانه را رها کردند و بعد از دست‌برداشتن از حمایت "مقاومت" در کشمیر و بعد از پیگیری و تروریست خواندن مقاومت کنندگان، هندوها از جانب پاکستانی‌ها اطمینان حاصل نموده، به لغو نمودن خودمختاری کشمیر اقدام نمود و کشمیر را به سائر ولایات/استان‌های دولت هندو الحاق نمود. اگر موضع‌گیری حکام پاکستان مخلصانه می‌بود و در حق کشمیر وفا می‌کردند، دولت هندو هرگز جرأت نمی‌کرد که چنین تصمیمی را اتخاذ نماید. این کار حکام پاکستان کاملاً مشابه به کار حکام عرب و کشورهای طوق (کشورهای همجوار فلسطین) است که در برابر رژیم صهیونستی/دولت یهودِ جنایتکار سرخم نمودند؛ دولت یهود بر تطمیع خود پا فشاری نموده و مستعمره (شهرک‌سازی) را گسترش داد و واقعیت جدیدی را بر زمین تحمیل نمود. بنابر این، حکام عرب با حکام پاکستان در خیانت به اسلام و مسلمانان و کنارگذاشتن قضایای سرنوشت‌ساز مسلمانان برابر هستند!

برخلاف موضع‌گیری حکام پاکستان، اهل کشمیر و همراه با آنان اهل پاکستان و از میان آنان فرزندان مخلص نیروهای مسلح در پاکستان، اشغال کشمیر توسط دولت هندو را رد نموده و آمادۀ جهاد در راه الله سبحانه وتعالی برای آزادی‌بخشیدن به کشمیر و الحاق نمودن آن به پاکستان هستند، به‌خصوص آنانی‌که قناعت کامل دارند که توانایی آزادسازی کشمیر را دارا هستند؛ آنان می‌دانند که ارتش دولت هندو ذلیل هستند و ضعف ارتش هند و فساد عقیدۀ نظامی‌شان را خوب می‌فهمند. اگر مزدوری و خیانت حکام پاکستان نمی‌بود، کشمیر سال‌ها پیش آزاد می‌گردید، زیرا بحران کشمیر بحران عدم وجود رهبری مخلصی است که گروه‌ها و ارتش‌ها را در جنگ آزادسازی و رهبری سوق می‌داد؛ بناءً وجوب کار نمودن برای برپایی خلافت راشدۀ ثانی بر منهج نبوت در پاکستان تأکید می‌گردد تا این‌که خلیفه راشد ارتش پاکستان را نه فقط برای آزادی‌بخشیدن به کشمیر رهبری نماید؛ بلکه برای خاضع ساختن تمام دولت هندو به حاکمیت قرآن و سنت -چنانچه قرن‌های متمادی بر هند حکومت می‌گردید- رهبری نماید. برای رسیدن به چنین چیزی، کارکنان باید کار کنند.

08 ذو الحجه 1440هـ.ق

09 آگست 2019م

ادامه مطلب...

تبنی در حزب و احکام مربوط به زن

  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش:

السلام‌علیکم‌ورحمت‌الله‌وبرکاته!

جناب امیر صاحب! هرمسلمانی می‌خواهد که از جمله‌ای مخلصین به الله سبحانه وتعالی بوده و از او سبحانه وتعالی به جهت کسب رضایت‌اش پیروی نماید؛ اما سوالی‌که وجود دارد این است، آیا پیروی از حزب در تمام امور و در تمام اجتهاداتی‌که شما به آن دست یافته‌اید، واجب است. تبنیات و اجتهاداتی‌که از قبل در موردشان اختلاف صورت گرفته است؛ به‌گونۀ مثال: عورت زن با محارم و زنان مسلمان، مسأله‌ای است که بعضی از علماء گفته‌اند که از ناف تا زانو است. هم‌چنان قرائت قرآن کریم توسط زنی‌که در میعاد حیض خود است، اختلافی است. زنانی‌که بعضی اوقات دوران حائضه‌گی‌شان طولانی‌تر می‌شود، حکم قرائت قرآن کریم در موردشان چه‌گونه است؟ امیدوارم که این مسأله را توضیح نمائید؛ چون: سوء تفاهم و روشن نبودن قضیه می‌تواند بسیاری از سخنان بی‌مورد و بی‌فائده را در بین ما به وجود آورد که باعث ضیاع وقت گردد. از بابت طولانی شدن سوال‌ام معذرت می‌خواهم از الله سبحانه وتعالی می‌خواهم که قلب شما را با نور حق روشن داشته باشد.

پاسخ:

وعلیکم‌السلام‌ورحمت‌الله‌وبرکاته!

 1- مسأله‌ای تبنی/گزینش حزب، از همان ابتداء تشکیل حزب مانند روشنی آفتاب روشن بوده و به یاری الله سبحانه وتعالی هیچ پوشیده‌گی در این مسأله وجود ندارد. کسی‌که تصمیم گرفته که با حزب کار نماید؛ زمانی‌که سوگند یاد می‌کند و عضو حزب می‌شود در سوگند خود می‌گوید که آراء، افکار و قانون حزب‌التحریر را قولاً و عملاً می‌پذیرد و به اقتضای این سوگند، خود را متعهد و پای‌بندی به تبنیات حزب می‌سازد؛ یعنی تعهد می‌نماید که تمام آراء و نظریات مخالف حزب را ترک نموده، قولاً و عملاً خود را پای‌بند و متعهد و عامل به نظریات حزب می‌دارد، فرق نمی‌کند که این تبنیات در مسائل فکری باشد و یا در مسائل سیاسی، فقهی و اداری. بنابراین، لازم نیست که عضو حزب هر نظری‌ را که حزب در هر مسأله‌ای صادر می‌نماید بر آن متعهد و خود را پای‌بند سازد؛ بلکه بر عضو حزب لازم است تا بین مسأله‌ای‌که از لحاظ شرعی و از لحاظ اداری بر آن لازم است و هم‌چنان بین آنچه‌که از لحاظ شرعی بر آن لازم نبوده؛ ولی از لحاظ اداری لازم است تفکیک نموده و بر آن پای‌بند باشد؛ پس بر عضو حزب لازم است تا برای خودش معلوم نماید که آیا رأی و نظر صادر شده از سوی حزب تبنی گردیده یا خیر؟ اگر نظر، تبنی شده بود، بر عضو حزب لازم است که من‌حیث تبنی بر این نظر عمل نماید؛ زیرا این مسأله ضمن این‌که نظر حزبی محسوب می‌شود از لحاظ شرعی و اداری نیز باید به آن پای‌بندی صورت گیرد؛ اما در صورتی‌که نظر از سوی حزب تبنی نشده باشد بر عضو حزب لازم نیست که از آن نظر پیروی نماید، برای وضاحت مسأله، مثالی را ‌که در سوال ذکر شده بود، این‌جا یادآوری می‌نمایم:

طوری‌که در کتاب نظام اجتماعی مسأله‌ای عورت زن در پیش روی محارم و در پیش روی زنان مسلمان ذکر شده است چنین است: «دیدن مرد به محارم‌اش، اعم از این‌که محارم مسلمان باشند و یا غیر مسلمان غیر از روی، مثل دست‌ها، اعضای‌که محل زینت‌اند؛ بدون این‌که به اعضای مشخصی محدود گردد جائز است، به دلیل نصی‌که در این مورد به صورت مطلق ذکر شده است:

﴿وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ [نور: 31]

ترجمه: و زينت خويش را (هم‌چون: سر، سينه، بازو، ساق، گردن، خلخال، گردن‌بند، بازوبند) نمايان نسازند؛ مگر آن مقدار (از جمال خلقت؛ هم‌چون چهره و پنجه‌ی دست‌ها) و آن چيزها (از زينت آلات؛ هم‌چون: لباس، انگشتری، سرمه و خضاب) كه (طبيعتاً) پيدا مي‌گردد. چارقد و روسري‌هاي خود را بر يقه‌ها و گريبان‌هاي‌شان آويزان كنند (تا گردن، سينه و اندامهایي‌كه احتمالاً از لابلاي چاك پيراهن نمايان مي‌شود، در معرض ديد مردم قرار نگيرد) و زينت (اندام يا ابزار) خود را نمودار نسازند؛ مگر براي شوهران‌شان، پدران‌شان، پدران شوهران‌شان، پسران‌شان، پسران شوهران‌شان، برادران‌شان، پسران برادران‌شان، پسران خواهران‌شان، زنان (هم‌كيش) خودشان، كنيزان‌شان، دنباله‌رواني‌كه نياز جنسي در آنان نيست (از قبيل: افراد مخنث، ابلهان، پيران فرتوت، اشخاص فلج) و كودكاني‌كه هنوز بر عورت زنان آگاهي پيدا نكرده‌اند (چيزي از امور جنسي نمي دانند). پاهاي خود را (به هنگام راه رفتن به زمين) نزنند، تا زينتي‌كه پنهانش مي‌دارند (جلب توجّه كند و صداي خلخال پاهاي‌شان به گوش مردم برسد و) دانسته شود. اي مؤمنان! همه‌گي به سوي الله سبحانه وتعالي برگرديد (و از مخالفت‌هائي‌كه در برابر فرمان الله سبحانه وتعالی داشته‌ايد توبه كنيد) تا رستگار شويد.

مردهای‌که در این آیۀ مبارکه ذکر شده‌اند برای‌شان جائز است که به موی، گردن، محل زیورات، خلخال، گردن‌بند و دیگر اعضای‌که محل زینت زنان محارم‌شان‌اند ببینند؛ زیرا فرمودۀ الله سبحانه و تعالی ﴿وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ﴾؛ «زینت‌شان را آشکار نسازند» هدف محل زینت است؛ یعنی زنان از نشان‌دادن محل زینت‌شان منع شدند؛ مگر برای مردانی‌که در این آیۀ مبارکه ذکر شده‌اند؛ بناءً برای این مردان جائز است که محل زینت زنان محرم خود را ببینند.

شافعی در مسند خود از زینب بنت ابی سلمه روایت نموده است که: «زینب از اسماء زن زبیر شیرخورده است، زینب گفت من زبیر را مانند پدرم فکر می‌کردم، او زمانی‌ به خانه داخل می‌شد من سر خود را شانه می‌کردم و زبیر بعضی از موی‌هایم را می‌گرفت و می‌گفت، روی خود را طرف من کن!»

هم‌چنان روایت شده است، وقتی‌که ابوسفیان به‌خاطر تجدید پیمان حدیبیه به‌خانه‌ای دخترش ام حبیبه همسر رسول الله صلی الله علیه وسلم داخل شد، ام حبیبه فرش رسول الله صلی الله علیه وسلم را جمع کرد تا پدرش بر فرش رسول الله صلی الله علیه و سلم ننشیند، در این وقت ام حبیبه از پدرش حجاب نگرفت و این مسأله را به رسول الله صلی الله علیه وسلم بیان کرد، رسول الله صلی الله علیه وسلم در برابر این عمل‌کرد ام حبیبه سکوت نموده و آن را امر به حجاب بر پدرش نکرد؛ باوجودی‌که ابوسفیان در آن زمان مشرک بود؛ ولی از جملۀ محارم ام حبیبه بود.» ختم آن‌چه که در کتاب نظام اجتماعی ذکر شده است.

ما این مسأله را در پاسخ به پرسشی‌که در 13 رجب 1434هـ 23می 2013م که در مورد عورت زن نسبت به زن مطرح شده بود، ارایه کرده بودیم و در آن پاسخ گفته بودیم: «در مورد عورت زن نسبت به زنان دیگر، نظریات فقهاء به دو بخش تقسیم می‌شود که هرکدام‌شان از خود دلیل دارند:

نظر اول: این است که عورت زن بر زن؛ مانند: عورت مرد در برابر مرد؛ یعنی از ناف تا زانو است.

نظر دوم: این است که تمام وجود زن نسبت به زنان دیگر عورت است، به استثناء مواضعی‌که عادتاً زنان آن‌ مواضع را زینت می‌پوشند؛ مانند: سر، روی، گردن، سینه، گوش، بازو، بند دست، کف دست، ساق پا و پا می‌باشند که محل تاج، سرمه، سینه‌بند، گوشواره، بند دستی، انگشتر، خلخال و محل حنااند. این مواضع از جمله‌ای عورت به حساب نمی‌آیند و غیر از این‌ مواضع، دیگر اعضای زن که عادتاً برای زینت به کار نمی‌رود، در برابر دیگر زنان عورت می‌باشد؛ یعنی تنها عورت زن در بین ناف و زانو خلاصه نمی‌شود. دلیل قول الله سبحانه و تعالی است که فرموده است:

﴿وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ [نور: 31]

ترجمه: و زينت خويش را (هم‌چون: سر، سينه، بازو، ساق، گردن، خلخال، گردن‌بند، بازوبند) نمايان نسازند؛ مگر آن مقدار (از جمال خلقت؛ هم‌چون چهره و پنجه‌ی دست‌ها) و آن چيزها (از زينت آلات؛ هم‌چون: لباس، انگشتري، سرمه و خضاب) كه (طبيعتاً) پيدا مي‌گردد. چارقد و روسري‌هاي خود را بر يقه‌ها و گريبان‌هاي‌شان آويزان كنند (تا گردن، سينه و اندامهایي‌كه احتمالاً از لابلاي چاك پيراهن نمايان مي‌شود، در معرض ديد مردم قرار نگيرد) و زينت (اندام يا ابزار) خود را نمودار نسازند؛ مگر براي شوهران‌شان، پدران‌شان، پدران شوهران‌شان، پسران‌شان، پسران شوهران‌شان، برادران‌شان، پسران برادران‌شان، پسران خواهران‌شان، زنان (هم‌كيش) خودشان، كنيزان‌شان، دنباله‌رواني‌كه نياز جنسي در آنان نيست (از قبيل: افراد مخنث، ابلهان، پيران فرتوت، اشخاص فلج) و كودكاني‌كه هنوز بر عورت زنان آگاهي پيدا نكرده‌اند (چيزي از امور جنسي نمي دانند). پاهاي خود را (به هنگام راه رفتن به زمين) نزنند، تا زينتي‌كه پنهانش مي‌دارند (جلب توجّه كند و صداي خلخال پاهاي‌شان به گوش مردم برسد و) دانسته شود. اي مؤمنان! همه‌گي به سوي الله سبحانه وتعالي برگرديد (و از مخالفت‌هائي‌كه در برابر فرمان الله سبحانه وتعالی داشته‌ايد توبه كنيد) تا رستگار شويد.

پس تمام این مرد‌ها می‌تواند به موی، گردن، محل دست‌بند، خلخال و محل گردن‌بند و دیگر اعضای‌که محل زینت است نگاه کنند؛ زیرا الله سبحانه و تعالی فرموده است ﴿وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ﴾؛ یعنی «محل زینت‌شان را آشکار نسازند».

در آیۀ مبارکه زنان نیز شامل است؛ بناءً نظر کردن زن به مواضع زینت دیگر زنان جائز است و دیدن زن غیر از مواضع زینت برای دیگر زنان جائز نبوده، عورت می‌باشد.

قول دوم در نزد ما هم راجح و پذیرفته شده است؛ ولی بعضی‌ها به این نظر اند که عورت زن در برابر زن؛ مانند: عورت مرد در برابر مرد؛ یعنی بین ناف و زانو است.» ختم آن‌چه که در پاسخ به پرسش سوال آمده بود.

آن‌چه که در کتاب نظام اجتماعی ذکر شده از جمله‌ای تبنیات/گزینش‌های حزب است؛ چون: کتاب نظام اجتماعی یکی از کتاب‌های تبنی/گزینش شدۀ حزب است که برای هرعضو حزب این مسأله واضح می‌باشد و هم‌چنان چیزی‌که در جواب سوال ذکر شده نیز تشریح و توضیح تبنی است؛ بناءً این مسأله نیز تبنی می‌باشد و برای هر عضو حزب لازم است که این نظر را به عنوان تبنی حزب عملی نموده، نظری را ‌که خلاف این نظر است ترک نماید.

مسأله‌ای قرائت قرآن کریم توسط زنان حائضه و پاسخ به این سوال در بخش پاسخ به پرسشی‌که در صفحات انترنتی نشر شده و به تاریخ 1 ربیع الثانی1436 هـ 21جنوری2015م جواب داده شده بود، به گونۀ ذیل واضح گردیده است: «در مورد قرائت قرآن‌کریم توسط زنان حائضه در ایام حیض‌شان در بین فقهاء اختلاف وجود دارد، بسیاری از فقهاء به این نظر اند که قرائت قرآن کریم در مدت حیض حرام است و تعدادی هم هستند که این عمل را جائز دانسته‌اند؛ ولی با رعایت بعضی مسائل و شرائط.

ولی من عدم جواز قرائت قرآن‌کریم را توسط زنان حائضه ترجیح می‌دهم، به دلیل این فرمودۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم:

«لَا تَقْرَأُ الْحَائِضُ وَلَا الْجُنُبُ شَيْئاً مِنَ الْقُرْآنِ» (رواه الترمذی)

ترجمه: یعنی زن حائض و شخص جنب هیچ چیزی را از قرآن تلاوت نکند.

هرچند بعضی نظریاتی در مورد این حدیث وجود دارد؛ مگر بیش‌تر فقهاء این حدیث را ملاک عمل قرار داده‌اند؛ با وجود آن، حدیثی صحیح دیگری در مورد حرمت قرائت قرآن کریم توسط شخص جنب روایت شده است و واضح است که مسأله‌ای حیض؛ مانند: مسأله‌ای جنب است.

 ابوداود و نسائی و در یک روایتی ابن ماجه؛ مانند: همین روایت را از علی رضی الله عنه روایت نموده است:

«كَانَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و سلم يَخْرُجُ مِنَ الْخَلَاءِ فَيُقْرِئُنَا الْقُرْآنَ وَيَأْكُلُ مَعَنَا اللَّحْمَ، وَلَمْ يَحْجُبْهُ - أَوْ يَحْجُزْهُ - عَنِ الْقُرْآنِ شَيْءٌ لَيْسَ الْجَنَابَةَ»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه و سلم هر باری از بیت الخلاء(تشناب) بیرون می‌شدند برای ما قرآن می‌خواندند و با ما گوشت می‌خوردند و هیچ چیزی رسول الله صلی الله علیه وسلم را جز جنابت از قرآن خواندن منع نمی‌ساخت.

بناءً، واضح است که جنابت قرائت قرآن را منع نموده و تلاوت قرآن را برای شخص جنب حرام می‌نماید که زن حائضه هم؛ مانند: جنب است؛ پس قرائت قرآن‌کریم نیز برای زن حائضه حرام است.

پاسخ به سوالاتی‌که حزب صادر می‌نماید؛ غیر از سه حالت تبنی نمی‌باشد. 1- وقتی‌که به‌نام حزب به صورت رسمی صادر می‌شود. 2- وقتی‌که توضیح و تشریح یکی از تبنیات حزب باشد.  3- وقتی‌که حزب آن را به مناطق مختلفی بفرستد تا بر شباب حزب توزیع شده و برسد؛ چنان‌چه در موضوع اداری نیز ذکر شده است.

و این مسأله واضح است که پاسخ به سوال در مورد مسأله‌ای زن حائضه که در مورد قرائت قرآن کریم صادر نمودیم، تحت هیچ یکی از این حالات نمی‌آید؛ بناءً این جواب از جمله‌ای تبنیات نبوده و بر هیچ عضو حزب لازم نیست که شرعاً و ادارتاً به آن عمل کند و بر عضو حزب لازم است که به همان موقفی‌که برایش آسان و آن را قناعت می‌دهد عمل کند.

 بناءً مسأله آسان و واضح است. چیزی‌که لازم است این است که عضو حزب باید بداند که کدام نظر حزب تبنی است و کدام نظر حزب غیر تبنی؟ اگر نظر حزب تبنی بود، لازم است که عضو حزب از دیگر نظریات گذشته تنها بر تبنی حزب عمل نماید؛ اگر نظر حزب غیر تبنی بود بر عضو حزب لازم نیست که به نظر حزب عمل کند. مسائل تبنی شده معلوم، واضح و برای هر عضو حزب مشخص است. چیزی‌که به جواب این سوال مربوط می‌شود این است که این جواب تبنی حزب نبوده و هر جواب حزب تبنی حزب محسوب نمی‌شود؛ مگر این‌که تحت یکی از حالت‌های سه گانه فوق‌الذکر داخل شود.

با وجودی‌که هر نظر حزب تبنی نبوده؛ ولی اگر عضو حزب به آن عمل کند بهتر است؛ زیرا تمامی نظریات حزب به اساس تحقیق و تلاشی صورت گرفته که بر مبنای دلائل قوی صادر یافته است.

 امیدوارم مسأله واضح شده باشد و آن بگو مگوها و سخنانی‌ را که در سوال خود گفتید که باعث ضیاع وقت می‌گردد، مرفوع گردیده باشد.

برادرتان عطاء بن خلیل ابوالرشته

18 ذوالقعده 1440هـ.ق

21 جولای 2019م

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

رژیم ظالم و ستمگر سودان، توان غذا دادن را به دانش‌آموزان شهر البیات نداشت؛ ولی در به شهادت رساندن آن‌ها بسیار فعال بودند

  • نشر شده در سودان

(ترجمه)

دانش‌آموزان در شهر البیات روز گذشته بخاطر بدتر شدن شرایط زندگی، به خصوص کمبود غذا و حمل و نقل آن‌ها از مکاتب‌شان بای اعتراض به جاده‌ها برآمدند. ارتش رژیم حاکم اعتراض کننده‌گان را بی‌رحمانه تیرباران کرده که در نتیجه پنج تن از اعتراض کننده‌گان به شهادت رسیدند و به تایید سخنگوی فرماندار البیاد، ده‌ها تن از اعتراض کنندگان مجروح گردیده اند. به تعقیب مظاهره‌هایی‌که در شهر خرطوم و دیگر شهرها به خشونت گرایید، ما این عملکرد رژیم ظالم را تقبیح کره و آنچه در شهر البیات واقع گردید، خواهان مجازات عاملین آن هستیم.                                                                                                                                              

از زمان سقوط رژیم سابق که اکنون ارتش زمام حکومت را به دست گرفته است، جهار ماه است که اختلاف میان رژیم حاکم و ارتش آزادی و تغییر ادامه دارد. اقتصاد مردم و عرضه خدمات بدتر گردیده و زمانی‌که مردم درخواست عدالت و زندگی مرفه را نمودند؛ در عوض بی‌عدالتی، قتل عام، خشونت و مشقت، قیمت اجناس و مواد سوخت بلند رفت و در بعضی استان/ ولایات به کمبود شدید آن‌ها دچار شده‌اند. برعلاوه از کمبودی غذا، تعرفه‌های گمرکی بر حمل و نقل در تمامی شهرهای سودان بلند رفته و در بسا اوقات فقدان آن به خصوص در خرطوم زیاد گردیده است. تمامی این‌ها زمانی واقع می‌شود که هردو جانب متخاصم "ارتش نظامی و ارتش آزادی و تغییر" در مذاکرات مسلسل در داخل و خارج از سودان هستند و هردو جناح می‌خواهند قدرت بزرگی را به دست آورند. زمانی‌که جوانان در شهر البیات از خانه‌های‌شان خارج می‌شوند، تقدیرشان گلوله‌ها هستند؛ نه تنها در شهر البیات؛ بلکه در شهر خرطوم نیز زندگی آن‌ها را گاز اشک‌آور و لت و کوب توسط چوب‌های پاسبانان خاتمه می‌دهند. جایی‌که رژیم حاکم و ارتش آزادی و تغییر و دیگر احزابی سیاسی بر خون و جراحت‌های مردم مظلوم تجارت می‌کنند و حتی بعضی اوقات از آن‌ها من‌حیث فشار و منفعت عجولانه بر احزاب استفاده می‌کنند.                                                                                                           

ما حزب التحریر-ولایه سودان به ارتش این کشور چنان  اخطار می‌دهیم که ریختاندن خون مردم بی‌دفاع و مظلوم را الله سبحانه وتعالی سخت حرام کرده است.

﴿وَمَن يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُّتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا﴾ [نساء: 93]

ترجمه: و هرکس، فرد باایمانی را از روی عمد به قتل برساند، مجازاتِ او دوزخ است؛ در حالی‌که جاودانه در آن می‌ماند؛ الله بر او غضب می‌کند؛ او را از رحمتش دور می‌سازد و عذاب عظیمی برای او آماده ساخته است.

 ما هم‌چنان به ارتش آزادی و تغییر و دیگر احزابی سیاسی هشدار می‌دهیم که برای بدست آوردن هدف کم‌بها بر خون جوانان مسلمان ما تجارت نکنید و از تاسیس نظامی مردمی و نظامی دوری کنید؛ زیرا نظامی سیاسی مسلمانان نه مردمی بوده و نه نظامی؛ بلکه خلافت اسلامی بر منهج نبوت است. طوری‌که حضرت محمد رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید.                                                                                                                                             

«كَانَتْ بَنُو إِسْرَائِيلَ تَسُوسُهُمْ الْأَنْبِيَاءُ كُلَّمَا هَلَكَ نَبِيٌّ خَلَفَهُ نَبِيٌّ وَإِنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي وَسَتَكُونُ خُلَفَاءُ تَكْثُرُ»قَالُوا: فَمَا تَأْمُرُنَا؟ قَالَ: فُوا بِبَيْعَةِ الْأَوَّلِ فَالْأَوَّلِ وَأَعْطُوهُمْ حَقَّهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ سَائِلُهُمْ عَمَّا اسْتَرْعَاهُمْ» (رواه مسلم)

ترجمه: امور بنی اسرائیل را انبیاء تنظیم می‌کردند، هرگاه پیامبری وفات می کرد، پیامبری دیگری می آمد؛ مگر بعد از من کدام پیامبری نخواهد آمد؛ زود است که خلفاء بیایند که تعدادشان زیاد خواهند بود. (اصحاب رضوان الله علیهم اجمعین)  پرسیدند: پس شما ما را در مقابل آن‌ها به چه امر می‌کنید؟ او صلی الله علیه وسلم فرمود: بیعت تان را یکی پی دیگر انجام دهید، از آن‌ها اطاعت کنید، حق‌شان را اداء کنید و الله(سبحانه و‌تعالی) در مورد اموری‌که به آن‌ها سپرده است، پرسان خواهد کرد.

تنها نظامی‌که الله سبحانه وتعالی برای ما به امانت گذاشته است، آن قانون اسلامی است که توسط آن می‌توان به خون انسان حرمت گذاشته و برای انتقام، از قاتل "قصاص" می‌گیرد؛ آن‌هایی‌که به تقدسات مسلمانان تجاوز می‌کنند، به عدالت می‌کشاند و زندگی مرفه را برای مردم به ارمغان می‌آورد. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید.                                                                            

﴿فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَىٰۖ وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَىٰ﴾ [طه: 123-124]

ترجمه: هرکس از هدایت من پیروی کند، نه گمراه می‌شود و نه در رنج خواهد بود! و هرکس از یاد من روی گردان شود، زندگی (سخت و) تنگی خواهد داشت و روز قیامت او را نابینا محشور می‌کنیم!

ابراهیم عثمان(ابوخلیل)

سخگوی رسمی حزب التحریر-ولایه سودان

مترجم: ابوزید

ادامه مطلب...

زمان آن رسیده که شیران افواج مسلح پاکستان را تجهیز کنیم تا کشمیر اشغال‌شده را آزاد کند؛ نه این‌که از ترامپ دعوت به عمل بیاوریم تا در گفت‌و‌گوها همراه متحدش، آقای مودی، میانجیگری کند

  • نشر شده در پاکستان

(ترجمه)

در خلال مدتی‌که دولت ظالم و متحارب هندو قدم ناپاک خود را در کشمیر اشغال‌شده گذاشته، عساکر قاتل‌اش به‌طور ظالمانه با جاری ساختن باران بمب‌های خوشه‌ای بر سر مسلمانان بی‌گناه تن‌های‌شان را پاره پاره نمود. رهبری سیاسی بی‌بصیرت و بزدل پاکستان به بادار‌شان، ترامپ رجوع کردند تا در گفت‌و‌‌گوها همراه قصاب شهر گجرات، آقای مودی، میانجیگری کند. ‏در ۴ ماه اگست/اوت ۲۰۱۹م، عمران خان اصرارانه تویت نمود: «از رییس جمهور ترامپ تقاضا شده تا نقش ثالثی/میانجیگری را در کشمیر ادا کند. همین وقتش است که به آن عمل کند.»

فلهذا، در چنین زمانی‌که نیروهای نظامی هندو با وجود مزاحمت‌های شدید‌شان در برابر مردم کشمیر ناکام شدند و از سوی دیگر مردم شجاع و باغیرت کشمیر که خوف از مرگ برای‌شان هیچ معنی ندارد که در مقابل این نظامیان هندو استقامت نشان می‌دهند و در چنین حالت حساسی‌که نیاز مبرم برای تجهیز شیران قدرت‌مند و جوانان دلیر افواج مسلح پاکستان می‌رود تا با جدو‌جهدشان ضربه مرگ‌بار را برای سقوط دادن اشغال هندو در کشمیر وارد کند، لیکن در عوض قیادت و رهبری سیاسی بزدل پاکستان جدوجهد مسلمانان را زیر پای کثیف مداخله استعمارگران غربی و گفت‌و‌گوها به خاک یک‌سان تبدیل نمود و از تحرک نیروهای مسلح جلوه‌گیری نمود. در اگست/اوت ۱۹۴۷م، بخش عظیمی شبه‌قاره هند که برای قرن‌ها توسط اسلام حکمرانی می‌شد، ولی این استعمارگران غربی اند که دست‌های کثیف(حاکمیت) هندو‌ها را به‌شمول اکثریت مسلمانان منطقه کشمیر تقویت بخشیدند.

در سال‌های ۱۹۴۷، ۱۹۶۵، ۱۹۷۱ و ۱۹۹۹م، در جریان جنگ‌های مسلح پاکستان همراه دولت هندو، این دست‌تان مداخله‌گر استعمارگران غربی بود که به کمر مسلمان خنجر وارد نمود تا دولت هندو را به حد امکان از ذلت و شکست در جنگ نجات بدهد. و اکنون مداخله ترامپ تنها راهی‌ست که می‌تواند متحدان امریکا را در دولت هندو به‌ واسطه پالیسی استعمارگران غربی نجات بدهد و سرانجام بالادستی و حاکمیت هندو‌ها را بر بالای مسلمانان رنج‌دیده و نجیب کشمیر تقویت بخشد.

ای مسلمانان پاکستان و افواج مسلح‌اش و به خصوص مجاهدین پاکستان!

تمام فراخوان‌ها برای میانجیگری بین‌الملی توسط کفار منفور را مسترد و رد کنید؛ زیرا مسلمانان را از حقوق بشری خودشان محروم می‌سازند. یقیناً اهل کفر در مقابل مومنین متحد هستند. ‏یقیناً کشمیر اشغال‌شده آزاد خواهد شد؛ همان‌گونه که قبلاً آزاد-کشمیر، آزاد شده بود. این امر امکان پذیر نیست؛ مگر توسط مردانی‌‌که در راه ایمان با جذبه‌ی فولادین و آتشین حرکت کردند و در جست‌و‌جوی این‌ هستند یا پیروزی یا هم شهادت نصیب‌شان شود. هرگاه چنین جذبه‌ی ایمانی در صحنه عمل تبارز کند، آن‌جاست که روحیه نیروهای مسلح بزدل هندو از بین می‌رود و ورشکست می‌شوند. به انجام چنین امر حمایت مکمل و سرتاسری مجاهدین به‌شمول حمایت نظامی هوای و زمینی نیز لازمی است تا دولت هندو را به سقوط حقیقی آن نزدیک نموده و با ذلت و رسوایی از خاک کشمیر بیرون کنند. هم‌چنان، خواهان تأسیس مجدد خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت را کنید؛ زیرا وعید این دولت از سوی رب العالمین برای مان داد شده است که با تمام معنی تنها کشمیر اشغال‌شده را نه بلکه تمام سرزمین‌های اسلامی را آزاد خواهد کرد. یگانه‌ طریقه‌ی خلافت برای آزادی‌سازی سرزمین‌های اسلامی توسط تجهیز نیروهای مسلح در قالب پالیسی تحت نام "جهاد" خواهد بود، که عظمت و بزرگی آن نیروها روحیه و جذبه هر نیروی را ضعیف خواهد کرد و چنین نیرو عظیم که نوشیدن جام شهادت برای‌شان یک آرزوی شیرین شمرده می‌شود، عساکر هندو را به فرسنگ‌ها دور فرار خواهد دادند. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّـهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضِيتُم بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ﴾ [توبه: ۳۸]

ترجمه: ‏‏ای مؤمنان! چرا هنگامی‌كه به شما گفته می‌شود: (برای جهاد) در راه الله حركت كنيد، سستی می‌كنيد و دل به دنيا می‌دهيد؟ آيا به زنده‌گی اين جهان به جای زنده‌گی آن جهان خوشنوديد؟ (و فانی را بر باقی ترجيح می‌دهيد؟ آيا سزد كه چنين كنيد؟) تمتع و كالای اين جهان در برابر تمتع و كالای آن جهان، چيز كمی بيش نيست.‏

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

مترجم: زکریا وهاج

ادامه مطلب...

تلویزیون "الواقیه": روشنائی "استعمار جدید در خلیج عربی!"

  • نشر شده در ویدیوها

تحلیل سیاسی هفته توسط انجنیر/مهندس صلاح الدین عضاضه

مسئول دفتر مرکزی مطبوعاتی حزب التحریر

یکشنبه ۳ ذوالحجه ۱۴۴۰ه برابر با ۴ آگست ۲۰۱۹م

برای معلومات بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید!

ادامه مطلب...

مسجد الاقصی: تحلیل سیاسی "بازداشت تانکرها بهانه ای برای استقرار سربازان!"

  • نشر شده در ویدیوها

تحلیل سیاسی هفته از مسجد الاقصی

توسط مفکر سیاسی احمد الخطوانی (ابو حمزه)

بیت المقدس- سرزمین مبارک فلسطین

چهارشنبه ۲۸ذوالقعده ۱۴۴۰ه برابر با ۳۱ جولای ۲۰۱۹م

برای معلومات بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید!

ادامه مطلب...

احادیث متفرق شدن امت

  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش:

السلام علیکم و رحمة الله و برکاته!

 امیر و شیخ بزرگوار، الله متعال شما را در حفظ خود داشته باشد؛ حدیث متفرق شدن امت به روایت دوم که به این لفظ آمده (کلها فی الجنة إلا واحدة)، یعنی تمام امت من در جنت است؛ مگر یک گروه آن؛ اصل و سند آن برایم واضح و آشکار گردیده است، آنجا که حاکم به لفظ غریب این روایت را صحیح شمرده است، و هم‌چنان مقدسی در باره‌ی آن گفته است که این روایت از روایت (کلها فی النار إلا واحدة)، یعنی تمام امت من در دوزخ اند؛ مگر یک گروه آن؛ درست و مشهورتر می‌باشد. اگر وقت اضافی داشته باشید، در این ارتباط رهنمایی‌ام نمایید. الله سبحانه وتعالی در علم و وقت شما برکت اندازد.

امیر بزرگوار! در ارتباط این جمله "این روایت را حاکم صحیح شمرده است" در کتاب کشف الخفاء از عجلونی در صفحه 150 آمده است: «شعرانی در کتاب المیزان از حدیث ابن نجار روایت نموده است و حاکم آن را به لفظ غریب صحیح شمرده و آن عبارت است از: "ستفترق أمتی علی نیف وسبعین فرقة کلها فی الجنة إلا واحدة" زوداست که امت من به هفتادوچند گروه تقسیم می‌شود؛ تمام‌شان در جنت اند؛ مگر یک گروه آن، و در روایت از دیلمی به این لفظ آمده: "الهالک منها واحدة" یک گروه از امت من هلاک شونده‌اند. علماء گفته اند که این گروه زندیق‌ها می‌باشند.» این را من می‌دانم؛ زیادی‌که در این حدیث به لفظ (هم الزنادقة) آمده، موضوعی می‌باشد؛ اما آنچه را که من می‌خواهم این است که در کجا حاکم روایت را بدون زیادت لفظ زنادقة صحیح گفته است؟

پاسخ:

وعلیکم السلام ورحمة الله وبرکاته!

در قدم نخست به ارتباط پرسش شما در مورد متفرق شدن امت به گروه‌ها و آن احادیثی‌که در این موضوع وارد شده، باید گفت که به سه دسته تقسیم می‌شود:

۱. احادیثی‌که متفرق شدن امت در آن‌ها به هفتادوسه فرقه ذکر شده است.

۲. دسته‌ی دوم متفرق شدن امت به هفتادوسه فرقه همراه با زیادت لفظ (کلها فی النار إلا واحدة) تمام‌شان در آتش اند؛ مگر یک گروه آن.

۳. دسته‌ی سوم هفتادوسه فرقه همراه با زیادت لفظ(کلها فی الجنة إلا واحدة) تمام‌شان در جنت اند؛ مگر یک گروه آن.

اما دسته‌ی اول یعنی حدیث بدون زیادت، قسمی‌که من از موضوع فهم دارم، صحیح بوده و هیچ‌کسی را نمی‌بینم که این روایت را ضعیف بشمارد.

ابوداود در سنن خود از حضرت ابوهریرة روایت می‌کند که پیامبر گرامی صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«افْتَرَقَتِ الْيَهُودُ عَلَى إِحْدَى أَوْ ثِنْتَيْنِ وَسَبْعِينَ فِرْقَةً وَتَفَرَّقَتِ النَّصَارَى عَلَى إِحْدَى أَوْ ثِنْتَيْنِ وَسَبْعِينَ فِرْقَةً وَتَفْتَرِقُ أُمَّتِى عَلَى ثَلاَثٍ وَسَبْعِينَ فِرْقَةً»

ترجمه: یهود به هفتادویک و یاهم به هفتادودو فرقه تقسیم شدند؛ هم‌چنان نصاری به هفتادویک و یاهم به هفتادودو فرقه تقسیم شدند و امت من به هفتادوسه فرقه تقسیم می‌شوند.

هم‌چنان ترمذی در سنن خود از ابوهریرة رضی الله عنه روایت می‌کند که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«تَفَرَّقَتْ الْيَهُودُ عَلَى إِحْدَى وَسَبْعِينَ أَوْ اثْنَتَيْنِ وَسَبْعِينَ فِرْقَةً وَالنَّصَارَى مِثْلَ ذَلِكَ وَتَفْتَرِقُ أُمَّتِي عَلَى ثَلَاثٍ وَسَبْعِينَ فِرْقَةً»

ترجمه: يهود به هفتادویک و یاهم به هفتادودو فرقه تقسیم شدند، نصاری هم‌چنان و امت من به هفتادوسه فرقه تقسیم می‌شوند.

در این باب هم از سعد، عبدالله بن عمرو و عوف بن مالک روایت است که ابوعیسی فرمود: حدیث ابوهریرة حدیث حسن و صحیح می‌باشد. هم‌چنان حاکم در مستدرک خود از ابوهریرة نقل نموده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«افترقت اليهود على إحدى أو اثنتين وسبعين فرقة، وافترقت النصارى على إحدى أو اثنتين وسبعين فرقة، وتفترق أمتي على ثلاث وسبعين فرقة»

ترجمه: یهود به هفتاد و یک و یا به هفتاد و دو فرقه تقسیم شدند، هم‌چنان نصاری به هفتاد و یک و یابه هفتاد و دو فرقه تقسیم شدند و امت من به هفتاد و سه فرقه تقسیم می‌شوند.

حاکم گفته است: این حدیث به شرط مسلم صحیح بوده؛ لیکن تخریج‌اش نکرده و ذهبی هم به این قول موافقت نموده است.

اما دسته دوم به زیادت "كلها في النار إلا واحدة" اکثر روایات به صحت و تحسین‌اش وارد شده است. ترمذی در سنن خود از عبدالله بن عمرو روایت کرده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«...وَإِنَّ بَنِي إِسْرَائِيلَ تَفَرَّقَتْ عَلَى ثِنْتَيْنِ وَسَبْعِينَ مِلَّةً وَتَفْتَرِقُ أُمَّتِي عَلَى ثَلَاثٍ وَسَبْعِينَ مِلَّةً كُلُّهُمْ فِي النَّارِ إِلَّا مِلَّةً وَاحِدَةً قَالُوا وَمَنْ هِيَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ مَا أَنَا عَلَيْهِ وَأَصْحَابِي» قَالَ أَبُو عِيسَى هَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ غَرِيبٌ...

ترجمه: بنی اسرائیل به هفتاد و دو گروه تقسیم شدند و امت من به هفتاد و سه گروه تقسیم می‌شود؛ تمام‌شان در دوزخ اند؛ مگر یک گروه آن. اصحاب فرمودند: یا رسول الله اين ملت واحد کیست؟ فرمود: آن‌که من و اصحاب من بر آن هستیم. ابوعیسی گفته که این حدیث حسن و غریب می‌باشد.

ابن ماجه در سنن خود از عوف بن مالک رضی الله عنه روایت می‌کند که گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«افْتَرَقَتْ الْيَهُودُ عَلَى إِحْدَى وَسَبْعِينَ فِرْقَةً فَوَاحِدَةٌ فِي الْجَنَّةِ وَسَبْعُونَ فِي النَّارِ وَافْتَرَقَتْ النَّصَارَى عَلَى ثِنْتَيْنِ وَسَبْعِينَ فِرْقَةً فَإِحْدَى وَسَبْعُونَ فِي النَّارِ وَوَاحِدَةٌ فِي الْجَنَّةِ وَالَّذِي نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ لَتَفْتَرِقَنَّ أُمَّتِي عَلَى ثَلَاثٍ وَسَبْعِينَ فِرْقَةً وَاحِدَةٌ فِي الْجَنَّةِ وَثِنْتَانِ وَسَبْعُونَ فِي النَّارِ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ هُمْ قَالَ الْجَمَاعَةُ»

ترحمه: یهود به هفتاد و یک گروه تقسیم شدند، یک گروه آن در جنت بوده و هفتاد فرقه آن در آتش دوزخ میباشد. هم‌چنان نصاری به هفتاد و دو فرقه تقسیم شدند، هفتاد و یک فرقه آن در آتش بوده و یک فرقه آن در جنت میباشد. و قسم به ذاتی‌که جان من در دست اوست، حتماً امت من به هفتاد و سه فرقه تقسیم میشوند، یک فرقه آن در جنت بوده و هفتاد و دو فرقه آن در آتش دوزخ میباشد. گفته شد که ای رسول الله! آن‌ها کی اند؟ فرمود: آن‌ها جماعت اند.

احمد در مسند خود از ابن عامر عبدالله بن لحی روایت نموده که گفته است: همراه معاویه بن ابی سفیان رضی الله عنهما حج کردیم، زمانی‌که در مکه رسیدیم، پس از نماز ظهر از جای خود بلند شده چنین گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: 

«إِنَّ أَهْلَ الْكِتَابَيْنِ افْتَرَقُوا فِي دِينِهِمْ عَلَى ثِنْتَيْنِ وَسَبْعِينَ مِلَّةً وَإِنَّ هَذِهِ الْأُمَّةَ سَتَفْتَرِقُ عَلَى ثَلَاثٍ وَسَبْعِينَ مِلَّةً يَعْنِي الْأَهْوَاءَ كُلُّهَا فِي النَّارِ إِلَّا وَاحِدَةً وَهِيَ الْجَمَاعَةُ»

ترجمه: دو اهل کتاب (یهود ونصاری) در دین‌شان به هفتاد و دو گروه تقسیم شدند و امت من به هفتاد و سه گروه تقسیم می‌شوند؛ تمام‌شان در آتش اند؛ مگر یک گروه آن و آن گروه است که بر جماعت باشد.

طبرانی در جامع صغیر خود از انس بن مالک روایت می‌کند که گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: 

«تفترق هذه الأمة على ثلاث وسبعين فرقة كلهم في النار إلا واحدة، قالوا: وما هي تلك الفرقة؟ قال: ما أنا عليه اليوم وأصحابي»

ترجمه: اين امت به هفتاد و سه فرقه تقسیم می‌شوند؛ تمام‌شان در دوزخ اند؛ مگر یک فرقه آن. گفتند: آن فرقه کیست؟ فرمود: گروهی‌که امروز من و اصحابم بر آن قرار داریم.

بیهقی در دلائل النبوة از ابن عامر عبدالله بن لحی روایت می‌کند که گفت: همراه معاویه رضی الله عنه حج کردیم و هنگامی‌که به مکه رسیدیم، در وقت نماز ظهر ایستاد شده فرمود: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: 

«إِنَّ أَهْلَ الْكِتَابَيْنِ افْتَرَقُوا فِي دِينِهِمْ عَلَى ثِنْتَيْنِ وَسَبْعِينَ مِلَّةً وَإِنَّ هَذِهِ الْأُمَّةَ سَتَفْتَرِقُ عَلَى ثَلَاثٍ وَسَبْعِينَ مِلَّةً يَعْنِي الْأَهْوَاءَ كُلُّهَا فِي النَّارِ إِلَّا وَاحِدَةً وَهِيَ الْجَمَاعَةُ»

ترجمه: اهل کتاب (یهود ونصاری) در دین‌شان به هفتاد و دو ملت تقسیم شدند و امت من به هفتاد و سه ملت تقسیم می‌شوند؛ تمام‌شان در آتش اند؛ مگر یک گروه آن که جماعت است.

حاکم در مستدرک بر صحیحین از ابن عامر بن لحی روایت می‌کند که گفت: همراه معاویه رضی الله عنه حج کردیم و هنگامی‌که به مکه رسیدیم، در وقت نماز ظهر ایستاد شده فرمود: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «اهل کتاب در دین‌شان به هفتاد و دو گروه متفرق شدند و این امت به هفتاد و سه گروه متفرق می‌شود؛ تمام‌شان در دوزخ اند؛ مگر یک گروه آن که جماعت است.» حاکم اضافه نمود: این‌ها سندهای اند که بر صحیح بودن این حدیث حجت می‌باشند، و ذهبی هم موافق بر این است.

ابوداود در سنن خود از ابی عامر الهوزنی روایت می‌کند که معاویه بن ابی سفیان در میان ما ایستاد شده چنین گفت: آگاه باشید که رسول الله صلی الله علیه وسلم در میان ما برخاسته و فرمودند:

«أَلَا إِنَّ مَنْ قَبْلَكُمْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ افْتَرَقُوا عَلَى ثِنْتَيْنِ وَسَبْعِينَ مِلَّةً، وَإِنَّ هَذِهِ الْمِلَّةَ سَتَفْتَرِقُ عَلَى ثَلَاثٍ وَسَبْعِينَ: ثِنْتَانِ وَسَبْعُونَ فِي النَّارِ، وَوَاحِدَةٌ فِي الْجَنَّةِ، وَهِيَ الْجَمَاعَةُ»

ترجمه: آگاه باشید! كسانی‌كه از اهل کتاب قبل از شما بودند، به هفتاد و دو فرقه تقسیم شدند و این ملت به هفتاد وسه فرقه تقسیم می‌شود که هفتاد و دواش در آتش بوده و یکی آن در جنت می‌باشد، و آن جماعت است. این روایت را آلبانی حسن شماریده است.

اما دسته‌ی سوم به زیادت "كلهم في الجنة إلا فرقة واحدة" می‌‌باشد؛ این روایت را اکثر محدثین ضعیف دانسته اند، از جمله: عقیلی در "الضعفاء الكبير" حدیثی را به شرح ذیل روایت نموده است: محمد بن مروان القرشی به ما از محمد بن عباده الوسطی حدیث بیان نمود و او از موسی بن اسماعیل الجبلی و او از معاذ بن یاسین الزیات و او از ابرد بن ابی الاشرس و او از یحی بن سعید و او از انس بن مالک رضی الله عنه به ما روایت کرده گفت که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«تَفَرَّقُ أُمَّتِي عَلَى سَبْعِينَ أَوْ إِحْدَى وَسَبْعِينَ فِرْقَةً، كُلُّهُمْ فِي الْجَنَّةِ إِلَّا فِرْقَةً وَاحِدَةً،قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، مَنْ هُمْ؟ قَالَ: الزَّنَادِقَةُ وَهُمُ الْقَدَرِيَّة»

ترجمه: امت من به هفتاد و یاهم به هفتاد و یک فرقه تقسیم می‌شوند؛ تمام‌شان در جنت بوده؛ مگر یک گروه آن. اصحاب پرسان کردند که ای رسول الله آن‌ها کی‌ها اند؟ فرمودند: زنادقه (قدریه) می‌باشند.

عقیلی معاذ بن یاسین الزیات را که او از ابرد بن اشرس روایت نموده است، شخص مجهول دانسته و روایت‌اش را غیر محفوظ می‌داند. هم‌چنان، عقیلی در "الضعفاء الكبير" روایتی را به شرح زیر تخریج نموده است: حسن بن علی بن خالد اللیثی به ما از نعیم بن حماد و او از یحیی بن یمان و او از یاسین الزیات و او از سعد بن سعید برادر یحیی بن سعید انصاری و او از انس به ما روایت کرده  گفت که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«تَفْتَرِقُ أُمَّتِي عَلَى بِضْعٍ وَسَبْعِينَ فِرْقَةً، كُلُّهَا فِي الْجَنَّةِ إِلَّا فِرْقَةً وَاحِدَةً، وَهِيَ الزَّنَادِقَةُ»

ترجمه: امت من به هفتاد و چند فرقه تقسیم می‌شوند، تمام‌شان در جنت اند؛ مگر یک فرقه آن که در دوزخ می‌باشد و آن زنادقه می‌باشد.

عقیلی اضافه کرده که: این حدیث به درجه صحت نمی‌رسد؛ شاید یاسین اين روايت را از پدرش و یاهم از ابرد گرفته باشد و این روایت نه از یحیی بن سعید و نه از روایت سعد می‌باشد.

در کتاب الموضوعات از ابن الجوزی ۲۶۷/۱(کتاب السنة و ذم البدع) باب افتراق هذه الامة آمده است: عبدالوهاب بن مبارک به ما خبر داده گفت: ابن بکران از عتیقی و او از محمد بن مروان القرشی و او از محمد بن عباده الواسطی و او از موسی بن اسماعیل و او از معاذ بن یاسین الزیات و او از ابرد بن اشرس و او از یحیی بن سعید و او از انس ابن مالک به ما روایت کرده گفت که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«تَفْتَرِقُ أُمَّتِي عَلَى سَبْعِينَ أَوْ إِحْدَى وَسَبْعِينَ فِرْقَةً كُلُّهُمْ فِي الْجَنَّةِ إِلا فِرْقَةً وَاحِدَةً قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ هُمْ؟ قَالَ: الزَّنَادِقَةُ وَهُمُ الْقَدَرِيَّةُ»

ترجمه: امت من به هفتاد و یاهم به هفتاد و یک فرقه تقسیم می‌شوند، تمام‌شان در جنت اند؛ مگر یک فرقه آن. اصحاب فرمودند: ای رسول الله آن‌ها کی‌ها اند؟ فرمودند: زنادقه یعنی قدریه.

طریق دوم: عبدالوهاب به ما خبرداده گفت که ابن بکران از عتیقی و او از یوسف بن الدخیل و او از عقیلی و او از حسن بن علی بن خالد اللیثی و او از نعیم بن حماد و او از یحیی بن یمان از یاسین الزیات از سعد بن سعید برادر یحیی بن سعید انصاری و او از انس به ما روایت کرده گفت که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«تَفْتَرِقُ أُمَّتِي عَلَى بِضْعٍ وَسَبْعِينَ فِرْقَةً كُلُّهَا فِي الْجَنَّةِ إِلا فِرْقَةً وَاحِدَةً وَهِيَ الزَّنَادِقَة»

ترجمه: امت من به هفتاد و چند فرقه تقسیم می‌شود، تمام‌شان در جنت می‌باشند؛ مگر یک فرقه آن که زنادقه می‌باشد.

طریق سوم: جریر به ما خبر داده گفت که عشاری از دار قطنی و او از ابوبکر محمد بن عثمان الصیدلانی و او از احمد بن داود السجستانی او از عثمان بن عفان القرشی به ما روایت کرده گفت: ابو اسماعیل الایلی حفص بن عمر از مسعر از سعد بن سعید روایت نموده که می‌گفت: از انس بن مالک شنیدم که گفت: از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدم که می‌فرمود:

«تَفْتَرِقُ أُمَّتِي عَلَى بِضْعٍ وَسَبْعِينَ فِرْقَةً كُلُّهَا فِي الْجَنَّةِ إِلا الزَّنَادِقَةِ». قَالَ أَنَسٌ: كُنَّا نَرَاهُمُ الْقَدَرِيَّةَ»

ترجمه: امت من به هفتاد و چند فرقه تقسیم شدند، تمام‌شان در جنت اند؛ مگر زنادقه. انس بن مالک فرمود که ما آن‌ها را قدریه می‌شماریدیم.

تمام این احادیث از رسول الله صلی الله علیه وسلم صحت نداشته، در سند همه‌شان در یک مکان و یا زیاده از یک مکان ضعف وجود دارد؛ مثلاً: ابن جوزی روایت‌های سه گانه فوق را در الموضوعات ذکر کرده و گفته که علمای حدیث فرمودند: ابرد "یکی از رجال سند در روایت اول بوده" دروغگو و گمنام می‌باشد. یاسین از او گرفته اسنادش را دگرگون ساخته است و عثمان بن عفان که یکی از رجال سند در روایت سوم فوق می‌باشد، اسنادش را سرقت نموده است. اما ابرد: محمد بن اسحاق بن خزیمه گفته است که شخص دروغگو و گمنام می‌باشد و یاسین که یکی از رجال سند در روایت دوم است، یحیی در موردش گفته است که حدیثش به هیچ نمی‌ارزد و نسائی هم اضافه کرده که حدیثش متروک می‌باشد. علمای نقل در ارتباط به عثمان گفته اند که وی متروک الحدیث و کتابت حدیث‌اش درست نیست؛ مگر بر طریق اعتبار، و حفص بن عمر یکی از رجال سند در روایت سوم، حاتم الرازی در ارتباط اش اضافه می کند که دروغگو بود و عقیلی هم گفته که حفص از ائمه به دروغ روایت می‌کند. در لسان المیزان از ابن حجر عسقلانی آمده است: ابرد بن اشرس از یحیی بن سعید الانصاری... و ابن خزیمه گفته: دروغگو و گمنام می‌باشد. هم‌چنان زیادت "كلها في الجنة إلا واحدة" غیر صحیح می‌باشد.

دوم: آنچه که به ارتباط سوال شما «حاکم به لفظ غریب صحیح گفته و آن عبارت: "ستفترق أمتي على نيف وسبعين فرقة كلها في الجنة إلا واحدة" یعنی امت من به هفتاد وچند فرقه تقسیم می شود، تمام‌شان در جنت اند؛ مگر یک گروه آن.» ذکر کردم. به اندازه‌ای که من می‌فهمم، صحیح بودنش را نزد حاکم هیچ نیافتم، باوجود این‌که چیزی من ذکر کردم، در جایی نیافتم و یاهم چشمم به آن واقع نشده؛ این زیادت نزد اکثر محقیقین که ضعیف حکم می‌کنند، یافت نشده است.

سوم: خلاصه‌ی قول این‌که: حدیث افتراق امت به هفتاد و سه فرقه بدون زیادت صحیح بوده و زیادت اول را "كلها في النار إلا واحدة" تمام‌شان در آتش اند؛ مگر یک گروه آن. اکثریت حسن شماریده اند. اما زیادت دوم "كلها في الجنة إلا واحدة" تمام‌شان در جنت اند؛ مگریک گروه آن. اکثر محقیقین ضعیف حکم کرده‌اند و کسانی‌که حسن حکم کرده خیلی کم می‌باشند. آنچه که من ارجحیت می‌دهم و بر آن حکم می‌شود، زیادت اول بوده؛ نه زیادت دوم؛ این چیزی است که بر وفق زیادت دو روایت ذکر نمودیم.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

۵ شعبان ۱۴۳۹هـ.ق

21 اپریل 2018م

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه