سه شنبه, ۰۷ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۱۰م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

سرزمین مبارک: تفسیر آِیات "86 - 89" از سورۀ آل عمران

  • نشر شده در ویدیوها

آيات (89-86) "كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْمًا كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (86) أُولَٰئِكَ جَزَاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ (87) خَالِدِينَ فِيهَا لَا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلَا هُمْ يُنظَرُونَ (88) إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِن بَعْدِ ذَٰلِكَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (89)"

تقدیم: شیخ یوسف مخازره (ابو الهمام)
بیت المقدس، سرزمین مبارک (فلسطین)

سه شنبه، 04 ربیع الثانی 1440هـ.ق / 11 دیسامبر 2019م

ادامه مطلب...

سرزمین مبارک: پیامی از مسجد "مهران فارسی به لشکریان خود گفت: عرب را بگذارید یک دیگر را بکشند، امریکا نیز از ناتو چنین تقاضا دارد!"

ارایه پیامی از مسجد توسط محمد عفیف شدید

سرزمین مبارک (فلسطین)

جمعه، 03 جمادی الثانی 1440هـ.ق / 08 فبروری 2019م

ادامه مطلب...

بازگشت به عقب... خصوصی‌سازیِ بندر جنوبیِ سودان مختل‌کردن امنیت کشور،‌ ضایع‌کردن منابع و بی‌جا کردن مردم است

  • نشر شده در سودان

                                                                                                                   (ترجمه)  

در 27 دسمبر 2018م، حکومت یک قرارداد واگذاری را با یک کمپنی فیلیپینی در خصوص اداره‌ی بندر جنوبیِ سودان برای یک دوره‌ی 20 ساله در قبال 530 میلیون یورو امضاء کرد. در نخست کمپنی مبلغ 410 میلیون یورو را در 3 جنوری 2019م می‌پردازد و بعد از ده روز بندر را تسلیم می‌شود. برخلاف این درونما،‌ یک بحران شدید از میان دولت و کارگرانی‌که بی‌جا خواهند شد، برخاسته است؛ کارگرانی‌که برای جلوگیری از گرفتن بندر توسط کمپنی، بسیج‌ شده اند و‌ کارگران دروازه‌های بندر را با گذاشتن کانتینرها در پشت آن‌، مسدود کرده اند.

ما در حزب‌التحریر-ولایه‌ی سودان می‌خواهیم این‌چنین حقایق را درباره‌ی خصوصی‌سازیِ بندر جنوبیِ سودان روشن کنیم. ازبین‌رفتن اعتماد و بی‌جاشدن کارگران،‌ قسمی‌که ما در اعلامیه‌ی خود در 10 اگست سال 2017م تذکر دادیم، درست زمانی‌که پیشنهاد خصوصی‌سازی بندر ارایه شده بود.

نخست: بندر جنوبیِ سودان یک تأسیسات سودآور است که ثروت زیادی را به خزانه‌ی دولت جمع می‌کند. از بندر سودان بیشترین در‌آمد در میان تمام بنادری‌که در حدود 2 تریلیون پوند سودان در سال تخمین شده‌است، به‌دست می‌آید. بنابر تخمین متخصصان، 530 میلیون یورویی‌که توسط این کمپنی در 20 سال پرداخت می‌گردد، فقط معادل با 40 درصد درآمد پیش‌بینی شده از بندر است، که این به معنای خیانت به ثروت عامه و ضیاع آن به نفع کمپنی‌های سرمایه‌دار می‌باشد؛‌ قسمی‌که دولت در بخش مخابرات تلیفونی انجام داد.

دوم: این کمپنیِ فیلیپینی مدت 5 سال مدیریت بندر را در دست داشته؛ ولی هیچ‌کاری برای توسعه و مدرن‌کردن آن انجام نداده است؛ قسمی‌که توسط مزدورانِ سیاسی و به‌کارگماشته‌گانِ سرمایه‌دار این کمپنی ادعا می‌شود. این کمپنی با مدیریت بندر، به سودآوریی آن پی‌برده است؛ بناءً تمایل شدیدی برای کنترول بندر دارد و توسط سیاسیون فاسدی‌که فقط به منافع خود فکر می‌کنند و توسط بحران پولیِ خارج، که توسط دولت با مانع‌شدن تولیدات و اطاعت کامل آن از صندوق بین‌المللی پول و هدایات وقیح آن خلق شده است، کمک می‌شود. بناءً کمپنی اندیشیده و دانسته است که بندر را با یک قراراداد واگذاری جدید و برای یک دوره‌ی طولانی‌تر 20 ساله آن ‌را به‌دست آورد!

سوم: تأثیر مستقیم این قراردادِ اشتباه با دادن دروازه‌‌ی کشور به این کمپنی‌های چندملیتی، که هدف‌شان فقط کسب منفعت می‌باشد، تخریب امنیت کشور است. در آن هنگام، بی‌جاکردن 1800 کارگرِ بندر یک جنایت دیگر است که به جنایات این دولت ناکام افزون می‌گردد. بیانیه‌ی مدیر بندر مبنی بر این‌که کمپنی با حضور یک‌هزار کارگر موافقت کرده، جدی نیست؛ به‌خاطری‌که کمپنی با شرایط قرارداد محدود شده و این یکی از آن شرایط نیست! جذب شماری از کارگران و بی‌جاکردن دیگر آن‌ها، یک راه کینه‌جویانه برای تقسیم آن‌ها و تضعیف موضع‌شان است. پس تقاضا باید ابطال قرارداد باشد‌ و دولت باید وظیفه‌ی خود را با مراقبت از امور مردم بر مبنای اساسات اسلام انجام دهد.‌

چهارم: بندر جنوبی، منحیث تنها بندر حمل و نقل کانتینری در سودان، از جمله‌ی تسهیلات جامعه در نظرگرفته شده که الزامی هم به نظر می‌رسد. با این توصیف، بندر باید جزء ثروت عمومی باشد. بنابر این، دولت و هم‌چنان افراد و کمپنی‌ها از تصاحب آن منع شده است. بندر باید جزء ثروت عمومی باقی بماند، از عواید آن باید تمام شهروندان دولت مستفید شوند و بندر باید در راستای منافع جامعه توسط دولت مدیریت شود.

ای مردم ما در سودان! این دولت هیچ احترامی به قوانین شریعت ندارد، کشور را ویران کرده، آن ‌را تقسیم نموده، مردم را بی‌جا ساخته، مسبب مصیبت، مشقت و وضعیت خشن زنده‌گی برای مردم شده است. این دولت با ارتکاب جنایات به جلو حرکت می‌کند. این بی‌عدالتی و ضایع‌کردن، جز با قانون اسلام متوقف نخواهد شد؛ قانونی‌که توسط دولت خلافت راشده بر منهج و طریقۀ نبوت اجراء خواهد شد؛ پس در فعالیت برای تأسیس آن بپیوندید.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ﴾

 [انفال: 24]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید، چون الله(سبحانه وتعالی) و پیامبرش(صلی الله علیه وسلم) شما را به چیزی فراخوانند که زنده‌گیِ تان می‌بخشد، دعوت‌شان را اجابت کنید!

حزب‌التحریر-ولایه سودان

ادامه مطلب...

مسلمانان اویغور و محو هویت اسلامی آن‌ها توسط چینی‌های ملحد

(ترجمه)

خبر:

در یک تحقیقی‌که مجلۀ اتلانتیک آن را نشر نمود، آمده است: «چین نزدیک به یک میلیون مسلمان را در بازداشتگاه‌ها در منطقۀ سینگیانگ(ترکستان شرقی) حبس نموده است.» این تحقیق به نقل از کارشناسان سازمان ملل گفته است: «هدف از ایجاد این اردوگاه‌ها انجام عملیات شستوشوی مغزی مسلمانان ایغور بخاطر دست کشیدن آن‌ها از اسلام می‌باشد.» معلوم‌دار است که چین از جمله سرسخت‌ترین کشورها در دشمنی آشکار با اسلام می‌باشد. هم‌چنان، مجلۀ اینتلیجنس این اعلان چین را که: «قطعاً اسلام یک بیماری واگیر و مسری بوده و معالجۀ آن از هر راه ممکن؛ حتی توسط شکنجه و قتل لازم می‌باشد.» به نشر سپرده است.

تبصره:

این همه ظلم و شکنجه با برادران مسلمان ما در ترکستان شرقی صورت می‌گیرد و هیچ‌کس برای رهایی آن‌ها از این حالت حرکت نمی‌کند و حتی شاهد کوچک‌ترین محکومیتی‌که حکام مسلمین کاری به جز همین را انجام داده نمی‌توانند، در این مورد نیستیم. گویا این‌که برادران ایغور ما اصلاً مسلمانان درمانده و بیچاره‌ای نیستند و قطعاً یاری آنان بالای امت و حاکمان آن واجب است! آیا الله سبحانه وتعالی نفرموده است:

‏﴿وَمَا لَكُم لَا تُقَٰتِلُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ وَٱلمُستَضعَفِينَ مِنَ ٱلرِّجَالِ وَٱلنِّسَآءِ وَٱلوِلدَٰنِ ٱلَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَآ أَخرِجنَا مِن هَٰذِهِ ٱلقَريَةِ ٱلظَّالِمِ أَهلُهَا وَٱجعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيّٗا وَٱجعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا﴾

[نساء: ۷۵]

ترجمه: ‏چرا باید در راه الله(سبحانه وتعالی) و(نجات) مردان و زنان و کودکان درمانده و بیچاره‌ای نجنگید که(فریاد برمی‌آورند و) می‌گویند: پروردگارا! ما را از این شهر و دیاری‌که ساکنان آن ستمکارند(و بر ما بیچارگان ستم روا می‌دارند) خارج ساز و از جانب خود سرپرست و حمایت‌گری برای ما پدید آور و از سوی خود یاوری برای‌مان قرار بده(تا ما را یاری کند و از دست ظالمان برهاند).‏

قطعاً ترکستان شرقی یکی از بخش‌های اصلی قلمرو دولت اسلامی در گذشته بوده و چین هیچ وقت جرئت یکجا ساختن آن را در قلمرو خودش ننموده بود، مگر بعد از آن که خلافت اسلامی سقوط داده شد و سرزمین های اسلامی از هم پاشیدند؛ ولی حکام مسلمین که وظیفۀشان یاری رساندن به این برادران مسلمان ما می‌باشد، بعضی از آن‌ها شتاب‌زده به چین می‌روند تا دوستی آن را جلب نمایند؛ مانند عمر البشیر رئیس جمهور سودان که در رأس یک هیئت بلندپایه به زعم این‌که بخاطر اشتراک در نشست انجمن همکاری‌های چین و افریقا، که میزبانی آن را پایتخت چین داشت، شتاب‌زده خود را به چین رساند. در متن اخبار گفته شده است که رئیس جمهور البشیر با رئیس جمهور چین دیدار خواهد کرد؛ نه بخاطر این‌که در مورد مسلمانان ستمدیده در چین با او صحبت نماید؛ بلکه بخاطر تجدید نظر در مورد همکاری دوجانبه در چارچوب توافق مشارکت استراتیژیکی‌که در جریان دیدار اخیر البشیر از چین به امضاء رسید. چه بد کاری‌که این حکام انجام می‌دهند.

هیچ‌کسی به جز دولت خلافت راشده بر منهاج نبوت، که عنقریب به خواست الله سبحانه وتعالی برپا خواهد شد، برادران مستضعف ما را در ترکستان شرقی یاری رسانده نمی‌تواند و در آن روز مؤمنان از نصرت پروردگارشان خوشنود خواهند شد.

نویسنده: ابراهیم عثمان(ابوخلیل)

سخنگوی رسمی حزب التحریر-ولایه سودان

ادامه مطلب...

مبارزه با لباس‌های درازِ زنان مسلمان اویغور در چین

(ترجمه)

خبر:

طبق گزارش‌های رسیده، پولیس چین در چارچوب هجوم پیاپی بر مسلمانان، لباس‌های دراز زنان مسلمان را در منطقۀ سینکیانگ، که در شمال غرب چین موقعیت دارد و دارای اکثریت مسلمان است، قیچی و کوتاه می‌نمایند.

به بهانۀ "مبارزه با افراط‌گرائی" مقامات چینی در منطقۀ سینکیانگ زنان را از پوشیدن دامن‌های دراز و نقاب منع نموده و روزه گرفتن ماه رمضان را بر باشندگان آن منطقه ممنوع قرار داده اند؛ این در حالی‌ست که صدها هزار و شاید حتی حدود یک میلیون تن را خارج از چارچوب قانون به دلیل قانون‌شکنی به "مراکز بازآموزی" فرستاده اند. ماندن ریش، تماس گرفتن با اقارب در خارج از چین و گاه سائر اعمال عادی را بدون دلیل، قانون‌شکنی عنوان می‌نمایند. هم‌چنان مجلۀ بزنس انسایدر گزارشی‌ را با  ضمیمۀ تصویرهایی از شبکه‌های اجتماعی به نشر رسانده است که در آن نیروهای پولیس ظاهر شده، زنان را در میان سرک ایستاد نموده و دامن‌ها و لباس‌های درازشان را قیچی می‌نمایند. نیروهای امنیتی چین در پروسۀ قیچی نمودن لباس‌های زنان، حتی با لباس‌های شخصی نیز اشتراک می‌‌ورزند.

مجلۀ بزنس انسایدر در گزارش خود گفته است که زنان و مردان مسلمانان اویغور در اطراف سینکیانگ تحت مراقبت و کنترول جدی مقامامت امنیتی چین قرار دارند و مقامات مبایل‌های باشندگان این منطقه را با برنامه‌های تعقیب کننده وصل نموده و به ثبت اطلاعات دی ان ای، اثر انگشت، شبکیۀ چشم و گروپ خون مسلمانان اویغور، که 12 ساله الی 65 ساله بودند، آغاز کرده اند. علاوه بر این، برای شناخت هویت کسانی‌که با مبایل‌هایی‌که تحت تعقیب دستگاه امنیتی چین قرار دارند، صحبت می‌کنند، شبکه‌های صوتی را فعال ساخته اند. در این گزارش نیز بیان شده است که 40 هزار عدد کمره برای شناسایی چهره به منظور تحت تعقیب قرار دادن مسلمانان اویغور و محدود کردن رفت و آمدشان، نصب گردیده است.

خبرگزاری فرانس پرس در گزارش خود به نصب کمره‌های امنیتی در 967 مسجد در یک منطقۀ وسیع سینکیانگ برای تثبیت پابندی ائمۀ مساجد به  متنِ خطبه‌ها و موعظه‌های تنظیم شده از سوی حکومت، اشاره نموده است.

 تبصره:

دردآور این است که این اقدامات وحشیانۀ چین علیه مسلمانان اویغور در برابر چشم و گوش میلیون‌ها مسلمان در سراسر جهان بدون این‌که هیچ‌گونه مؤثریتی در جلوگیری از این اقدامات وحشیانه داشته باشند، اتفاق می‌افتد! دلیل آن اینست که این میلیون‌ها مسلمان به صورت پراگنده زندگی نموده و دولت واحدی ندارند که آنان را کنار هم جمع نموده و به آنان انسجام و وحدت بخشد. دولت واحد اسلامی موسوم به دولت خلافت راشده که سال‌هاست مسلمانان آن را از دست داده و اینک تقاص نبودش را پس می‌دهند؛ دولتی‌که بر هر مسلمان واجب است تا در حد توانش برای تأسیس مجدد آن سعی و تلاش ورزد تا باشد که پس از تأسیس چنین دولتی، خلیفه یا امام مسلمانان در رأس آن قرار گرفته و امور مسلمانان را چنان‌که باید سر و سامان دهد  و مسلمانان سراسر جهان به دستور او صف واحدی را شکل داده و با دشمنان خونخوار اسلام به جنگ و مبارزه بپردازند و در هنگام خطر-مثل خطری‌که در حال حاضر مسلمانان ترکستان شرقی را تهدید می‌کند- به این خلیفه و امام پناه برده و از وی درخواست کمک نمایند. چنانچه در صحیح بخاری به نقل از حضرت ابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«وَإِنَّمَا الإِمَامُ جُنَّةٌ يُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ وَيُتَّقَى بِهِ»

ترجمه: امام(خلیفه) هم‌چون سپری است که مسلمانان به فرمان او به جنگ و مبارزه پرداخته و به او پناه می‌برند.

و آنگاه است که چین و امثال آن هرگز جرئت نخواهد کرد که حتی یک فرد مسلمان را مورد آزار و اذیت قرار دهد؛ زیرا می‌دانند که بهای هرگستاخی در حق مسلمانان را باید دو برابر بپردازند. بدون شک الله سبحانه وتعالی از همه نیرومندتر و تواناتر است. (منبع: گرفته شده از پاسخ به پرسش تجاوز وحشیانۀ چین بالای ترکستان شرقی) الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَن یُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ (8)‏‏ الَّذِی لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ (9)‏ ‏ إِنَّ الَّذِینَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ لَمْ یَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَلَهُمْ عَذَابُ الْحَرِیقِ﴾

[البروج: 8 - 10]

ترجمه: ‏شکنجه‌گران هیچ ایرادی و عیبی و جرمی بر مؤمنان نمی‌دیدند؛ جز این‌که ایشان به الله(سبحانه وتعالی) قادر و چیره و شایستۀ هرگونه ستایشی، ایمان داشتند؛ ذاتی‌که سلطنت و سرزمین آسمان‌ها و زمین از آن او است و بر هرچیزی حاضر و ناظر است. بی‌گمان کسانی‌که مردان مؤمن و زنان مؤمن را شکنجه می‌دهند تا از دین الهی برگردند و سپس توبه نمی‌کنند و از کردۀ خویش پشیمان نمی‌شوند، قطعاً عذاب دوزخ دامنگیر ایشان خواهد شد و هم‌چنین عذاب آتش سوزان بهرۀ آنان خواهد بود.

نویسنده: محمد عبد المالک

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

انقلاب شام و حساسیت مرحلۀ کنونی آن

(ترجمه)

هر مرحله‌ای‌که از انقلاب سوریه می‌گذرد، لازم است که بر آن درنگی داشته و اوضاع را به صورت واقع‌بینانه بررسی کنیم و بعضی حوادثی‌که اتفاق می‌افتد، با روشنی دقیق‌تری نگاه کرده و بر نقاط مهم آن تمرکز کنیم تا راه‌حل موثری پیش‌کش شود؛  شاید الله سبحانه و تعالی مخلصینی‌ را که در انقلاب نقش اساسی دارند، توفیق دهد که به راه درست و هدایت سوق داده شده و به مسیر هدف واقعی انقلاب حرکت نمایند.

پس از به خطر افتادن منافع نظام سوریه در شمال غربی منطۀ آزاد شده، جنگ داخلی در این منطقه جریان دارد و به صورت ناگهانی گروه‌های نورالدین زنکی و احرارالشام در برابر حرکت "هیئت تحریر شام" سقوط کرد و این جنگ به دلیلی صورت گرفت تا شهرهای اتارب، اریحا و معره نیز بدون جنگ به دست حکومت نجات دهنده برسد، به سوی عفرین بیرون شوند و هردو حرکت مخالفت را ابراز نمودند و اکنون گروه "هیئت تحریر شام" بر عموم منطقه تسلط داشته، با وجودی‌که گروه‌های دیگری‌که هویت ترکی و گرایش اخوانی دارند؛ مانند گروه فیلق الشام، یا گروه‌های سلفی منشأ که خود را به القاعده نسبت می‌دهند و گروه حراس الدین نیز وجود دارد.

به خاطر بهتر فهمیدن موضوع خوب است که به دو مرحلۀ گذشته برگردیم تا بدانیم ‌که اصل وریشۀ حرکت تحریر شام گروه جبهة النصره بوده که از گروه داعش جدا شد و تبعیت خود را از القاعده اعلان کرد؛ سپس این لباس را که با داشتن آن بر دیگر گروه‌ها افتخار می‌کرد، از تن بیرون کرده و به تشویق و چراق سبز جامعۀ بین‌المللی و به خاطر رضایت‌شان گروه القاعده را ترک کرد تا مبادا این گروه از طرف کفار در لیست گروه‌های تروریستی داخل شود؛ سپس این گروه یک گام دیگر به سوی ذلیل شدن برداشت و گروه هیئت تحریر شام را تشکیل داد؛ گروهی‌که با ترک‌ها رابطه برقرار کرده و تصمیم گرفتند که بر منطقۀ آزاد شده داخل شوند. پس از آن‌که این گروه با روس‌ها و ایرانی‌ها توافق کردند تا نیروهای خود را به شمال غربی داخل سازند، تعهد دادند که مجاهدین به هیچ عملی نظامی در برابر نظام سوریه اقدام نخواهد کرد؛ آن هم به خاطری عملی شدن توافق‌نامۀ "آستانه" طوری‌که باید تنش‌های این منطقه کاهش یابد.

سپس بین "هیئت تحریرشام" و گروه زنگی بعد از توافق‌نامۀ "سوتچی" جنگ صورت گرفت؛ توافق‌نامه‌ای‌که بین پوتین و اردوغان به امضاء رسید و ارادۀ امریکا را مبنی بر ضرورت پایان دادن انقلاب به صورت خاموشانه و تسلیم نمودن منطقه به نظام سوریه بدون جنگ و درگیری در برداشت؛ پایان دادن انقلاب سوریه از طریق سه اقدام کشنده‌ای‌که هریکی از این اعمال می‌تواند انقلاب را به تنهائی خود از بین ببرد، مخصوصاً این‌که این هرسه اقدام یک‌جا گردد.

 مهم‌ترین بندهای توافق‌نامۀ "سوتچی" پس گرفتن منطقۀ خلع سلاح بین نظام سوریه و انقلاب و پس گرفتن سلاح‌های ثقیله از دست مجاهدین و باز نمودن راه‌های حلب، دمشق و لاذقیه برای نظام سوریه است؛ راه‌هایی‌که منطقه را برای تعرض نظام سوریه آسان ساخته و در این زمان جنگ دیگری به وقوع می‌پیوندد. حرکت تحریر شام بر تمام منطقه حاکمیت داشته و ترکیه از این حاکمیت کاملاً راضی است.

سوال اینست که آیا گروه "تحریر شام" برای ترکیه تعهد داده در صورتی‌که به قدرت برسد، توافق‌نامۀ نامیمون "سوتچی" را عملی سازد؛ مخصوصاً حالا که دیگر گروه‌ها نقش ضعیف‌تری دارند؟! در صورتی‌که این گروه چنین تعهدی داده باشد، قبل از این‌که انقلاب را خاتمه دهد، اول خودشان را نابود می‌سازند؛ زیرا این گروه با این تصمیم و اقدامش با مردم مواجه شده؛ مردمی‌که با تمام توان در برابر این گروه قرار گرفته و نگران نتایج آن هم نخواهد بود و این مردم اجازه نمی‌دهند که خود، انقلاب و قربانی‌های شان را به آسانی به نظام سوریه بسپارند؛ پس با آن‌هم گروه"تحریرشام" متعهد به این امر خواهد بود یا این‌که ترکیه و امریکا این گروه را به تدریج به سر قدرت می‌آورند؟

با این‌که ترکیه و امریکا این گروه را به صورت درست شناخته و می‌دانند در صورتی‌که این گروه به قدرت برسد، با مردم بدرفتاری می‌کنند، آزار واذیت مردم توسط مالیات این گروه نشانۀ خطرناکی است که خود بیان‌گر اوضاع بد زندگی مردم است که با قدرت آمدن گروه تحریر شام در آینده مردم رنج آن را خواهد برد.

به همین دلیل، پس از این‌که گروه "تحریر شام" دور ساخته شود، ترکیه مزدوران دیگر خود را در منطقۀ عفرین مستقر خواهد ساخت و توسط شان حاکمیت "تحریر شام" را از این منطقه دور خواهد نمود و اوضاع به این صورت به دست سازمان ملل خواهد افتاد و سپس با بیرون شدن نیروهای ترکی نظام سوریه بر مردم حاکمیت پیدا کرده و به این شکل انقلاب سوریه پایان می‌یابد.

من ترجیح می‌دهم و باور دارم که حاکمیت گروه "تحریر شام" بر منطقه به صورت تدریجی به نفع ترکیه و سپس به نفع امریکا صورت می‌گیرد. برای این‌که برای دشمنان انقلاب سوریه اجازه ندهیم تا پلان‌های شوم شان را عملی سازند و انقلاب مبارک سوریه را به پرتگاه نابودی ببرند. از همین منبر مقدس و پاک فریاد می‌زنم و به گروه "تحریر شام" می‌گویم: داستان ادلب را خاتمه دهید و قدرت را به مردم برگردانید؛ مردمی‌که شما بدون آن‌ها چیزی نیستید. هرکسی‌که با مردم‌اش فریب‌کاری کند، زمانی‌که توسط بیگانه‌گان مورد حمله قرار گیرد، آن وقت مردم‌اش بر آن رحم نمی‌کند و آن زمان مردم به کمک آن استاده نخواهد شد؛ بلکه در آن وقت مانند گیاه هرزه‌ای می‌شوید که جایگاه و ارزشی در روی زمین ندارید. بدانید که این دولت‌ها شما را به چشم دوست و شریک نمی‌بینند؛ بلکه شما را به چشم مزدور می‌بینند. این را بدانید که سیاست مانند دریائی است که شما شنا را بلد نیستید؛ پس کار را به اهلش بسپارید تا خود و مردم سوریه را غرق نسازید. بدانید که قاعدۀ مصلحت و دفع مفسده به اسلام ربطی نداشته؛ بلکه این قاعده هلاکت و مرگ است. به یاد داشته باشید! هدفی‌که به خاطری آن حرکت کردید، از بین بردن نظام سوریه و برپائی دولت اسلامی بود؛ اگر شما به آنچه امریکا و ترکیه امروز برای شما می‌دهند، راضی شوید، بدانید که فردا شما را نیش می‌زنند و برای شما از سرنوشت کسانی‌که قبل از شما به این حالت مواجه شدند، عبرتی است پس فکر کنید و پند بگیرید و بدانید که من برای شما خیر و خوبی را می‌خواهم.

برگرفته از جریدۀ الرایه

نویسنده: استاد عبدالحمید "عبدالحمید"

ادامه مطلب...

جزای دشنام دهنده به پیامبر صلی الله علیه وسلم قتل است

(ترجمه)

از ابن عباس رضی الله عنهما روايت است که گفت: شخص نابینایی بود و یک ام ولد(کنیزی‌که برای آقایش بچه زاییده باشد) داشت که رسول الله صلی الله علیه وسلم را دشنام و ناسزا می‌گفت؛ وی نصیحت‌اش می‌کرد؛ اما او منع نمی‌شد؛ یکی از شب‌ها هنگامی‌که او پیامبر صلی الله علیه وسلم را ناسزا می‌گفت، شخص نابینا کلنگ یا شمشیر کوچکی را برداشت و بر شکم ام ولدش گذاشت و بر آن فشار داد تا او را کشت و خونش ماحول وی را گرفت و طفل خوردش نیز پیش رویش بود؛ بعد شخص نابینا خود را پنهان کرد. وقتی این خبر به پیامبر صلی الله علیه وسلم رسید، مردم را جمع کرد و از ایشان خواست، هرکی این کار را انجام داده خود را آشکار نماید؛ سپس شخص نابینا از میان مردم بلند شد، نزد رسول الله صلی علیه وسلم نشست و گفت: من صاحب این کنیزک بودم و او شما را دشنام می‌داد، نصیحت‌اش کردم، منع نشد؛ در حالی‌که من از وی دو فرزندی داشتم، خیلی دوست داشتنی و رفتار؛ خودش نیز با من خیلی خوب بود؛ یعنی من ازش راضی بودم… اما هنگامی‌که شما را دشنام داد، من این را تحمل نتوانستم، شمشیر کوچک را در شکم‌اش فروبردم تا این‌که کشته شد؛ سپس رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«أَلَا اشْهَدُوا فَإنَّ دمَهَا هَدَرٌ»

(رواه ابوداود و نسائی واحتج به احمد)

ترجمه: بدانيد و گواه باشيد که خونش هدر است.

امام شوکانی رحمه الله در نیل الاوتار فرموده: در این حدیث دلیل بر این است که کسی پیامبر صلی الله علیه وسلم را دشنام بدهد، باید کشته شود و ابن منذر نیز گفته اگر کسی صریحاً پیامبر صلی الله علیه وسلم را دشنام دهد، قتل وی واجب است.

ابوبکر فارسی یکی از أئمۀ شافعیه در کتاب الاجماع نقل کرده است: یقییناً اگر کسی پیامبر صلی الله علیه وسلم را دشنام دهد، به سبب آن‌که آن نوعی قذف صریحی است؛ لذا به اتفاق علماء قذف در شأن پیامبر صلی الله علیه وسلم کفر است؛ حتی اگر توبه کند؛ قتل از وی ساقط نمی‌شود، زیرا حد قذف قتل است و توبه ساقط نمی‌شود. خطابی فرموده: اگر مسلمان باشد، هیچ خلافی در وجوب قتل وی نیست.

اما در مورد دشنام دادن اهل ذمه و معاهد ابن قاسم از مالک نقل می‌کند: ایشان کشته می‌شوند؛ مگر این که اسلام بیاورند. هم‌چنان ابن منذر از لیث، شافعی، احمد، اسحاق و مثله نیز این را نقل کرده است.

و اما نکشتن پیامبر صلی الله علیه وسلم یهودانی را که در مقابل وی السام علیک می‌گفتند، بخاطر آن بود که در آن وقت برای آن‌ها دلیلی برای ممنوعیت این کار ارایه نکرده بود، حجت قائم نشده بود، آن‌ها نیز به این عمل خود ظاهراً اقرار نمی‌کردند و پیامبر صلی الله علیه وسلم مطابق به علم خود بر آن‌ها قضاوت نکرد؛ زیرا گفته شده که آن‌ها این کار خود را ظاهر نکرده و به زبان پیچیده‌گی یا کنار زبان "ولووه بألسنتهم" تلفظ می‌کردند؛ لذا وی صلی الله علیه وسلم آن‌ها را قتل نکرد. به هر حال، مفکورۀ کفری که یهودیان بر آن بودند، زشت‌تر و بدتر از الفاظی بود که علیه پیامبر صلی الله علیه وسلم استعمال می‌کردند. چیزی‌که در آن وقت مانع ریختن خون ایشان گردیده بود، عهد آن‌ها بود که در عهدنامه این موضوع درج و تائید نشده بود. لذا هرگاه کسی از آن‌ها و غیر آن‌ها مثل: نصاری و بقیه ملل کفر پیامبر صلی الله علیه وسلم را دشنام بدهند، بدون شک خود نوعی تعدی و عهدشکنی می‌باشد که این عهدشکنی و کفر دیگری‌ست که دیگر عهدی در کار نیست و خون‌های ایشان را هدر و قتل ایشان را واجب می‌گرداند.

ای مسلمانان! آنچه از هتک حرمت و بی‌ادبی که کفار امروز علیه پیامبر صلی الله علیه وسلم بر آن اقامه می‌کنند، چیزی جز تنفیذ معاهداتی نیست که خود سران دول کفری اروپا و امریکا آن را به هدف آرامش روحی و کینه‌توزی‌های ضد اسلامی، که گروهک‌های صلیبی ایشان دارند، ساخته و بافته اند. این کار زمانی صورت گرفت که آن‌ها متیقن شدند و احساس کردند که اسلام عزیز پرده‌های مکارانۀ ایشان را دریده تا آنکه بسا کسانی از ایشان اسلام را پذیرفته و مسلمان شدند. می‌دانند که تنها اسلام عزیز یگانه بدیل طبیعی و فطری است که جایگزین عقاید فاسد دموکراسی بوی‌ناک و گندیده و نظام رأسمالی وحشی آن‌ها می‌باشد.

دولت اسلامی که آمدن آن را إن شاء الله عنقریب استقبال می‌کنیم، دولتی است که حمل رسالت اسلام را به قوتش بسوی ایشان و تمام عالم و بشکل عملی آن به پیش خواهد برد؛ دولتی است که به زودترین فرصت کسانی را که در شان نبی کریم صلی الله علیه وسلم بی‌ادبی و بی‌حرمتی کنند، تحت نأثیر و قیمومیت خود درخواهد آورد.

﴿وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ﴾

[شعراء : 227]

 ترجمه: و كسانی‌كه ستم می‌كنند، زود خواهند دانست كه بازگشت‌شان به كجا و سرنوشت‌شان چگونه شد!

والسـلام علی من اتبع الهدی

ادامه مطلب...

ای اهل عراق، فریب سخنان شرین کفار استعمارگر را نخورید!

  • نشر شده در عراق

(ترجمه)

در یک نوار ویدیویی‌که در طی چندین روز در شبکه‌های تلویزیونی و سایت‌های شبکه‌های اجتماعی مکرراً نشر می‌شد، گسترش و استقرار نیروهای امریکایی را در شهر فلوجۀ ولایت انبار و دیگر شهر‌ها؛ از قبیل ولایات صلاح الدين، نینوا و اربيل نشان می‌داد. سفارت امریکا در بغداد تنها حضور ۵۲۰۰ نیروی امریکایی را در عراق تأیید کرد. در تناقض با رد این مطلب که از سوی برخی از مقامات رسمی به عنوان شایعه(بیشتر از ارقام مذکور) محسوب می‌شد، قرار داشت. ‏سنخگوی نیروهای امریکایی برای عملیات نظامی بغداد چنین اظهار نمود: «سترجنرال جليل الربيعی فرمانده عملیات نظامی بغداد تمام این شایعات ویدیویی را که توسط بعضی رسانه‌ها در خصوص استقرار نیروهای تازه‌نفس امریکایی در شهرهای عراق در حال پخش شدن است، رد می‌کند.» ‏هم‌چنین وی افزود: «این اخبار حقیقت ندارد؛ کسانی‌که این تبلیغات را به راه می‌اندازند، لازم است مصداق حقیقی و ثبوت رسمی داشته باشند و شایعه‌افگنی نکنند.» اما از سوی دیگر، عيد عماش الكربولی، عضو شورای ولایت انبار به روز یک‌شنبه تصدیق نمود که حضور نیروهای امنیتی امریکا در خاک عراق بر مبنای توافق‌نامۀ امنیتی بوده که در نتیجه برای آموزش عساکر عراقی و تأمین خدمات لوژستیکی اعزام شده اند.

سایر گزارشات نیز بیان داشتند که دلیل بر افزایش نیروهای امریکایی و افزایش فعالیت‌شان، در واقع مقابله با نفوذ ایران و توقیف ۶۷ ملیشه‌های مشهور‌ش و ضبط سلاح آن‌ها و دستگیری رهبران نظامی ایران می‌باشد که موجی از ارعاب و تهدیدات و خشم رهبران این ملیشه‌ها را علیه هم‌چو تصمیم دریافت نموده اند؛ اما نیروهای سنی مذهب از این تصمیم استقبال نموده و این حرکت را یک مجرای خروج یعنی رهایی از شر هژمونی ایران و ملیشه‌های آن‌ها در چهاراطراف کشور و عساکر‌ش و پول‌های دزدی شدۀ عامۀ ایران دانستند. این امر باعث شد که حیدر عبادی، نخست‌وزیر اسبق-که در برنامۀ خبری شبکۀ تلویزیونی "روسیه امروز" پخش می‌شد- در مسئلۀ تهدیدات با جناح‌های مختلف در برابر حضور نظامیان امریکایی در عراق ابراز شگفتی و خوشحالی کند. او گفت: «آن‌ها در ظاهر تقبیح و  درخفا همدستی می‌کنند.»

به همین ملحوظ، ما باید در خصوص این استقرار نیروهای امریکایی نکات ذلیل را بیان نماییم:

1. حضور نیروهای امریکایی و ویرانی آن‌ها نه‌ تنها در عراق؛ بل در سراسر منطقه در واقع جنگی‌ست که در مناطق نفوذی مسلمانان به راه انداخته شده تا ظرفیت‌های این امت را تحت کنترول در آورده و به منابع وسیع نفتی آن‌ها غلبه حاصل نموده و از منافع امریکا دفاع کنند. ‏هنگامی‌که حرف از حفظ مشروعیت بین‌المللی و حفاظت ضعیف از قوی به میان می‌آید، بدانید که دروغ می‌گویند. ‏امریکا، مانند تمام کشورهای غربی، رویکرد ماکیاولی را به خود اختیار نموده و به همین ساده‌گی، خود را انسان مهربان، اخلاقی و منصف جلوه می‌دهد؛ مگر در واقعیت تنها نگران منافع خود است و حاضر است بخاطر آن انسانیت را زیر پای و قتل عام نموده و شمشیر استبدادش را از نیام برکشد.

۲. امریکا پس از حضور در عراق، گام‌های خاصی را برای دستیابی به استراتیژی خود در منطقه برداشت؛ مهم‌ترین آن‌ها ترسیم و ساختاربندی دوباره پروژۀ سیکس پیکوت(Sykes-Picot)  بوده که آن را انحلال و سرحدات خود را در این نقشه دوباره ترسیم و بازسازی نمود و از مرحلۀ دولت‌های ضعیف به مرحله دولت‌های ضعیف‌تر در جناح‌های در حال جنگ برد تا دولت‌ها یکدیگرخود را تضعیف کنند و امریکا بتواند منافع خود را تأمین کند. اما روش‌های مبارزۀ امریکا از یک زمان به زمان دیگر متفاوت بوده و ممکن است بر اساس رویداد‌های غیرقابل پیش‌بینی بر روی زمین شکست بخورند؛ مگر امریکا به خاطر رسیدن به هدف اصلی خود، هرگز منحرف نخواهد شد. جنبش‌های مقامات امریکا و سفر ناگهانی آن‌ها به عراق نمایانگر اینست که دولت‌های موفق عراق در توانایی خود برای اجرای برنامه‌های‌شان شکست خورده اند. آن‌ها توجیهات زیادی برای دخالت در امور داخلی عراق کردند؛ به طول مثال: فساد، شکست، فقر، خدمات ضعیف، محافل عیش، هدر بردن پول‌های عامه، گسترش سلاح، ملیشه‌ها و امنیت ضعیف.

3. روابط علنی خصومت‌آمیز امریکا و ایران هرگز روابط پنهانی واقعی آن‌ها را که بر اساس منافع حیاتی، این دو کشور را متحد می‌سازد، نشان نمی‌دهد. سیاست‌مداران عمومی معتقد اند که ایران دشمن امریکاست و فکر می‌کنند امریکا می‌خواهد به بهانۀ حمایت از شبه‌نظامیان، بر ایران قصد حمله نموده و آن کشور را ضعیف کند. اما بسیاری از حقایق سیاسی نشان‌دهندۀ روابط مستحکم میان این دو کشور است؛ همان‌گونه که تاریخ روابط بین آن‌ها را از زمان انقلاب خمینی تاکنون نشان داده است. مخالفت و تنش میان امریکا و ایران هرگز از سرحد بیانیه‌های میان‌تهی پیش نخواهد رفت. این کاملاً اشتباه است که بگوییم ایران نقش غیرقابل کنترول را در منطقه بازی می‌کند. ایران با رضایت امریکا در منطقه حرکت می‌کند و به خوبی معنی اصلی این روند و محدودیت‌های خود را می‌داند؛ حتی اگر لحن صدای سخنرانی خود را برای گمراه‌سازی و یا پوشانیدن حقایق بلند کند. بنابر این، امریکا رژیم ایران را من‌حیث خدمت‌گذار برای منافع‌اش در میزان بزرگ می‌بیند؛ به سانی‌که حلقات تصمیم‌گیری در امریکا معتقد اند که حفظ رژیم بهتر از تلاش برای تغییر آن خواهد بود.

در اخیر، ما به اهل خود در عراق خطاب می‌کنیم: هرگز توسط سخنان شرین اشغال‌گران و غلامان و پیروان‌ آن‌ها فریب نخورید؛ زیرا آن‌ها کسانی‌ اند که رضایت و قول الله سبحانه‌و‌تعالی را فراموش کرده اند. الله سبحانه‌و‌تعالی می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاء بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾

[مائده: ۵۱]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید، یهود و نصاری را به دوستی نگیرید؛ چون بعضی آن‌ها دوستان بعضی دیگر اند؛ اگر کسی از میان شما با آن‌ها دوست باشد، پس از آن‌ها خواهد بود. حقیقتاً الله(سبحانه وتعالی) مردم ظالم را هدایت نمی‌کند.

اتخاذ رویکرد کفار و اختیار نمودن فکرۀ آن‌ها در زنده‌گی، کور کورانه راه رفتن در عقب‌شان، اعتقاد به آن‌ها، گرفتن به عنوان دوست و حمایت‌گر و متحد و امضای توافقنامه‌ها و قرارداد‌ها همرای‌شان، عواملی اند که عراق، حیثیت، شرافت و عزت‌اش را از بین بردن و در گودال انداختن و از جمله کشورهای درجه اول در فساد و عقب‌مانده‌گی، ناامنی و ناپاکی و در خدمات ناچیز قرار دادن است. وظیفۀ شرعی اینست که تمام پلان‌های کفار را منحل و محکوم و به تمام معنی برای خنثی‌سازی پلان‌هایش از شریعت کار گرفته و در نهایت امریکا و پیروانش را توسط تلاش سخت‌گیرانه و دعوت برای اعادۀ زنده‌گی اسلامی توسط تأسیس مجدد خلافت راشدۀ ثانی بر منهج نبوت اخراج نماییم؛ ‏زیرا خلافت اسلامی تمام رویا‌های کفار و نوکران آن را از بین خواهد برد و عدالت و خوبی را نه‌تنها برای مسلمانان؛ بلکه برای تمام جهانیان به ارمغان خواهد آورد و این امر ان‌شاءالله نزدیک است. الله سبحانه‌و‌تعالی می‌فرماید:

﴿الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ﴾

[حج: ۴۱]

ترجمه: ‏‏ (آن مؤمنانی‌كه الله سبحانه‌و‌تعالی) بديشان وعدۀ ياری و پيروزی داده است ) كسانی هستند كه هرگاه در زمين ايشان را قدرت بخشيم، نماز را برپا می‌دارند و زكات را می‌پردازند و امر به معروف و نهی از منكر می‌نمايند و سرانجام همه كارها به الله(سبحانه‌و‌تعالی)  برمی‌گردد(و بدان‌ها رسيدگی و دربارۀ آن‌ها داوری خواهد كرد؛ همان گونه كه آغاز همه كارها از ناحيۀ الله(سبحانه‌و‌تعالی) است.‏

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه عراق

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه