سه شنبه, ۰۷ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۱۰م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

کودکان سوری از سردی می‌میرند؛ در حالی‌که حکام مسلمین سیاست‌مداران غرب را گرم می‌سازند!

(ترجمه)

خبر:

خبرگزاری اس بی اس گزارش داده است که حد اقل 15 طفل پناهجوی سوری به دلیل سردی شدیدِ آب و هوای زمستانی و عدم مراقبت صحی لازم، جان خود را از دست داده‌اند. خیرت کابالاری مدیر منطقه‌ای یونسیف در خاورمیانه و شمال افریقا گفته است: «کاهش درجۀ حرارت و شرایط دشوار زندگی در رکبان(کمپ پناهجویان در جنوب شرق سوریه) زندگی اطفال را شدیداً در معرض خطر قرار می‌دهد و تنها در یک ماه، حدود هشت طفلی‌که اکثر آن‌ها کمتر از چهار ماه عمر داشتند و کوچک‌ترین‌شان یک ساعت عمر داشت، جان باختند.» ویدیوهای منتشر شده و سایت انترنتی کمیساریای عالی پناهجویان، حالت وخیم و مشکلات هولناک آن‌ها را تأیید می‌کند که درین جا بعضی از مشکلات‌شان را ذکر می‌کنیم:

بادهای شدید و بارندگی‌های فراوانِ "طوفان نورما" زندگی پناهجویان سوری را در لبنان به خطر بزرگ مواجه ساخته است؛ طوری‌که بیشتر آن‌ها در کمپ‌های غیررسمی و منازل غیرقابل سکونت، ‌که از امکانات ناچیزی برخوردار اند، زندگی می‌کنند. در مدت چند روز آب و هوای بد و سیلاب در لبنان بیشتر از 66 خیمه را در مدت چند روز محدود متضرر ساخته است که 15 خیمه غرق شده و به طور کامل منهدم شده است و تا هنوز 50هزارتن در 850 خیمه زندگی می‌کنند که همۀ آن‌ها در معرض خطر سیلاب‌ها قرار دارند.

تبصره:

زندگی در کمپ‌های مهاجرین در هر فصلی کابوس است؛ اما در زمستان سخت‌تر از همه فصل‌هاست؛ چرا که موجب خطر، رنج و سختی‌های استثنائی می‌گردد؛ به عنوان مثال: جان باختن به سبب سردی، سیلاب‌ها و هم‌چنان مریضی، بارهای اضافیی بر دوش مسلمانانی هستند ‌که عملاً با ضربۀ روحی مواجه اند. آن‌چه که معروف هست، اینست که کمپ‌های مهاجرین و باشندگان آن که  نیازهای ضروری و اولیۀ شان تأمین نیست، مورد بی‌توجهی و فراموشی کامل قرار گرفته اند و بیشتر کودکان نه لباس‌های مناسب دارند؛ نه فرش‌ و نه حتی محل سکونت. علاوه بر این، کمبود غذا و عدم فراهم بودن ادویه و درمان، زندگی جوانانی را که عملاً با خطر مواجه هستند، به عواقب ناگوار تهدید می‌کند.

چگونه ممکن است کودک سالم به محض تولد بمیرد؟ تنها به خاطر این‌که به پوشش و کمپل نیاز دارد؛ مادرش او را در بطن خود 9 ماه حمل و تمامی درد و رنج را متحمل شد؛ اما در نتیجه به مرحله‌ای رسید که کودک‌اش را از دست دهد. در این ماه بسیاری از خیمه‌‌ها ویران گردیده و حدود 360 خیمۀ غیررسمی را سیلاب‌ها متضرر ساخت. 60 خیمۀ مسکونی، کاملاً نابود گردید که در نتیجه باشندگان آن بدون سرپناه در سردی سوزان باقی ماندند. زندگی مردم به عنوان غیرهم‌وطن در "خیمه‌های غیررسمی" به مدت سال‌ها که شرائط غیرانسانی در آن حاکم باشد، برای نظام سیاسی اسلامی یک امر زشت و منفور است؛ زیرا در نظام سیاسی اسلامی چیزی به نام هم‌وطن و غیرهم‌وطن وجود ندارد؛ بلکه باید برای همۀ رعیت حقوق اساسی انسانی چون خانه، لباس و غذا تأمین گردد و حتی رسیدگی به رعیت غیرمسلمان-کسانی‌که به عنوان اهل ذمه شناخته می‌شوند- و حمایت از آن‌ها تحت سایۀ دولت اسلامی و احترام به زندگی شخصی آن‌ها واجب و لازمی است. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است:

«مَنْ قَتَلَ مُعَاهَداً لَمْ يَرِحْ رَائِحَةَ الْجَنَّةِ وَإِنَّ رِيحَهَا تُوجَدُ مِنْ مَسِيرَةِ أَرْبَعِينَ عَاماً»

ترجمه: کسی‌که هم‌پیمان را به قتل برساند، بوی جنت به مشامش نمی‌رسد؛ در حالی‌که بوی جنت از فاصلۀ چهل سال دور به مشام می‌رسد.

تحت سایۀ دولت خلافت زندگی غیرمسلمانان محفوظ است؛ پس به زندگی مسلمانان چه فکر می‌کنید؟ با این هم مسلمانان بدون حساب می‌میرند.

نظام زکات یکی از اموری‌ست که احکام شریعت اسلام جمع‌آوری مال و توزیع نمودن آن را به نیازمندان واجب گردانیده است؛ طوری‌که باید خلیفه یا حاکم به فراهم نمودن نیازهای اولیۀ رعیت رسیدگی نماید. رسول الله صلی الله علیه وسلم به حضرت معاذ ابن جبل رضی الله عنه دستور داد که به یمن برود و برایش گفت:

«فَأَخْبِرْهُمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ فَرَضَ عَلَيْهِمْ صَدَقَةً تُؤْخَذُ مِنْ أَغْنِيَائِهِمْ فَتُرَدُّ عَلَى فُقَرَائِهِمْ»

ترجمه: «برای آنان(اهل یمن) خبر بده که الله(سبحانه وتعالی) زکاتی را که از اغنیا گرفته شده و بر فقرا توزیع می‌شود، بر آن‌ها فرض گردانیده است.

 در عدم وجود خلافت راشده، جمعیت‌ها و انجمن‌ها بر اقلیت مردم زکات و صدقات را توزیع نموده و سائر مستحقین باقی می‌مانند؛ اما تحت سایۀ خلافت تمامی نظام‌های اقتصادی با هم یکجا و به طور کامل کار می‌کنند.

 ممکن نیست کسانی‌که حق دارند که نیازهای اساسی آن‌ها توسط دیگران فراهم شود-در عدم وجود دولت خلافت- در حق آن‌ها عدالت صورت گیرد؛ به همین علت می‌بینیم که میلیون‌ها مهاجر هرسال همواره در همان مصیبت و رنج قرار دارند. حکام در سرزمین‌های اسلامی همواره برای مانع شدن از عودت خلافتی‌که باعث ازمیان رفتن قدرت آن‌ها می‌گردد، تمامی تلاش خود را به خرچ می‌دهند.

نویسنده: عمرانه محمد

عضو دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

تلفزیون الواقیة: گفت‌وگوی زنده "انقلاب شام و پیامدهای این مرحلۀ انقلاب!"

  • نشر شده در ویدیوها

گفت‌وگوی زنده تلویزیون الواقیه با انجنیر علی علد الرحمن عضو حزب التحریر-ولایه سوریه تحت عنوان "انقلاب شام و پیامدهای این مرحلۀ انقلاب!".

پنج شنبه، 18 جمادی الاولی 1440هـ.ق / 24 جنوری 2018م

ادامه مطلب...

منبر امت: سخنان عبد المعطی السید در حرکت مخالف قانون ظالمانۀ بیمه اجتماعی!

  • نشر شده در ویدیوها

گفت‌وگوی زنده تلویزیون الواقیه با انجنیر علی علد الرحمن عضو حزب التحریر-ولایه سوریه تحت عنوان "انقلاب شام و پیامدهای این مرحلۀ انقلاب!".

پنج شنبه، 18 جمادی الاولی 1440هـ.ق / 24 جنوری 2018م

ادامه مطلب...

منبر امت: گروه‌های بزرگ اعزامی به سوی راه‌های بین المللی حرکت نموده و از عاقبت گشودن آن هشدار می‌دهند

  • نشر شده در ویدیوها

گروه‌های بزرگ اعزامی از شمال مناطق آزاد شده به سوی راه‌های بین المللی حرکت نموده و در منطقه "معرة النعمان" بیانیه‌ای را ایراد نموده و نسبت به عواقب گشودن راه‌های بین المللی و پیامدهای خطرناکی آن بر مناطق آزاد شده هشدار دادند.

یک شنبه، 21 جمادی الاولی 1440هـ.ق / 27 جنوری 2019م

ادامه مطلب...

مدت در شرکت و بیع مزایده

  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش‌ها:

السلام علیکم و رحمة الله و برکاته!

شیخ بزرگوار و عالم فاضل مان، حال تان چگونه است؟ از الله سبحانه وتعالی امیدوارم که در بهترین حالت باشید.

پرسش اول: آيا شريك می‌تواند هر زمانی‌که خواست از شرکت بیرون شود؛ درحالی‌که از عقد توافق بر یک دورۀ ثابت و معین، که یک سال است، آگاهی داشته باشد؟ با برخی ادله و تفصیلات پیرامون این مسئله معلومات ارایه نمایید؛ الله سبحانه وتعالی به شما برکت دهد.

پرسش دوم: فروش با افزایش نرخ، به طور گسترده‌ای مروج یافته که نرخ اجناس را از نرخ اصلی که به حد اکثر چندین برابر نرخ اصلی است، افزایش می‌دهند؛ بگونه‌ای‌که منجر به زیان تجار می‌گردد. آیا تجار اجازه دارند که قیمت اجناس را تا حدی افزایش دهند که در برخی موارد منجر به زیان رقیب و برخی اوقات منجر به افلاس وی گردد؟ با برخی ادله و تفصیلات پیرامون این مسئله معلومات دهید. الله سبحانه وتعالی برای تان جزای خیر دهد.

 پرسش سوم: برای جلوگیری از افزایش بیش از حد نرخ، در معاملات بیع قطعی عمومی و خاص، تجار اتفاق می‌نمایند که بعضی از آن‌ها برای بعضی دیگری‌شان پول بپردازند تا از بالا رفتن نرخ‌ها جلوگیری نموده و یا از این‌که قیمت‌ها به درجۀ آخر برسد، جلوگیری نموده باشند. حکم اجناس و اموالی‌که بین تجار رد و بدل می‌گردد، چیست؟ و حکم این نوع معامله چگونه است؟ با جزئیات ادله و تفصیلات پیرامون این مسئله معلومات دهید. الله متعال جزای خیر نصیب‌تان کند.

با درک حجم مسئولیت‌های شما از طول و تعدد سوالات، از شما پوزش می‌طلبم، الله متعال به شما کمک و همکاری نموده، به دستان تان فتح و پیروزی را نصیب نماید و برای تان اهل قدرت و نصرت را آماده نماید؛ چنان‌که به رسول الله صلی الله علیه وسلم آماده نمود و شما را ذخیرۀ همیشگی برای اسلام بگرداند.

پاسخ:

وعلیکم السلام ورحمة الله وبرکاته!

اول) پرسش شما که در ارتباط مدت شرکت بود:

1- شرکت در لغت یک‌جای نمودن دو حصه و یا بالاتر از آن را گویند؛ بدون این‌که یکی آن از دیگر‌ش تفاوتی داشته باشد. شرکت در اصطلاح شرعی، عقد میان دو و یا بیشتر از دو تن می‌باشد که هردو جانب به انجام عمل مالی به هدف فایده اتفاق نظر می‌نمایند و عقد شرکت مانند عقدهای دیگر متقاضی ایجاب و قبول می‌باشد. ایجاب آن است که یکی به دیگری بگوید که من تو را در فلان شی شریک کردم و جانب مقابل ابراز نماید که قبول کردم و این ضروری و لابدی می‌باشد که عقد متضمن معنای مشارکت بر یک شی باشد.

شرکت جائز می‌باشد؛ زیرا هنگامی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم به پیامبری مبعوث گردید، مردم این عقد را انجام می‌دادند و رسول الله صلی الله علیه وسلم بر این عمل اقرار نمود و اقرار رسول الله صلی الله علیه وسلم برای تعامل مردم در این مسئله خودش دلیل شرعی بر جواز عقد شرکت می‌باشد. ابوداود از حضرت ابوهریره رضی الله عنه روایت می‌کند که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ: أَنَا ثَالِثُ الشَّرِيكَيْنِ مَا لَمْ يَخُنْ أَحَدُهُمَا صَاحِبَهُ، فَإِذَا خَانَهُ خَرَجْتُ مِنْ بَيْنِهِمَا»

ترجمه: الله(سبحانه وتعالی) می‌فرماید: من سوم از دو شریک در شرکت می باشم، مادامی‌که یکی آن بر دیگرش خیانت نکند؛ هرگاه که خیانت کرد، من از میان‌شان خارج می‌‎شوم.

2- یادآوری مدت و زمان شرکت لازمی نیست، چون شرکت در انعقاد خود نیازی به مدت و زمان معین ندارد و در انعقادش جهل و نادانی وجود ندارد که مانند اجاره نیازی به مشخص نمودن مدت باشد؛ مثلاً: اگر اجاره مدت‌اش ذکر نباشد، عقد شرکت منعقد نمی‌شود؛ مگر به ذکر مدت‌اش؛ برابر است که مدت قرارداد از غیرش جدا بوده و به‌گونۀ روزمره، ماهانه و یا هم سالانه باشد، و یا این‌که متصل به عین عمل باشد؛ مثل اجارۀ اعمار نمودن دیوار و یا حفر کردن چاه؛ پس در این حالت مدت و زمان متصل به تمام نمودن عمل می‌باشد.

3- فسخ شرکت، موقوف به علاقه و رغبت شرکاء می‌باشد. هردو شریک بر یک عمل معین عقد می‌نمایند و هم‌چنان هر زمانی‌که خواستند، فسخ می‌کنند. در نظام اقتصادی، پیرامون فسخ شرکت این‌گونه بیان شده است:

«شرکت از جمله عقدهای جائز و شرعی می‌باشد. شرکت به هنگام مرگ یکی از طرفین یا دیوانه شدن یا موانع مثل عدم عقل و یا هم با فسخ یکی از جانبین، در صورتی‌که شرکت متشکل از دو طرف باشد، باطل می‌شود؛ زیرا که این عقد جائز بوده و مانند وکالت به این امور متذکره با طل می‌شود: اگر یکی از دو شریک وفات نمود و از وی وارث باقی ماند، این وارث می‌تواند به شرکت اقدام کند و باید شریک برایش اجازۀ تصرف در مال مشترک را بدهد و هم‌چنان می‌تواند خواستار تقسیم مال شرکت گردد و هر زمانی‌که یکی از شرِکَین طلب بر فسخ عقد نمود، برای جانب مقابل واجب است که طلب‌اش را بپذیرد.

اگر تعداد شرکاء بیشتر از دو نفر بودند و یکی از آن‌ها خواهان فسخ شرکت شد و دیگران به بقائی شرکت اتفاق نظر داشتند، در این هنگام شرکت فسخ شده و دوباره در میان افراد متباقی عقد جدید صورت می‌گیرد. فسخ در میان شرکت مضاربت و غیرش فرق می‌کند. در شرکت مضاربت، زمانی‌که عامل بیع و صاحب مال تقسیم‌اش را طلب کرد، طلب عامل پذیرفته می‌شود؛ زیرا که حق‌اش در فایده بوده و فایده ظاهر نمی‌شود؛ مگر در خرید و فروش. اما در باقی انواع شرکت وقتی یکی از شرکاء طلب حصه نمود و دیگرش طلب بیع، در این صورت برعکس طلب قسمت پذیرفته می‌شود؛ نه طلب بیع. این همان چیزی است که ما در حالت انعقاد شرکت بدون مدت تبنی کردیم، از حیث اینکه مدت در صحت عقد شرکت لازمی نمی‌باشد.»

4- اما وقتی‌که از مدت، در شرکت تذکر رفته باشد، در این مورد فقها در میان خود اختلاف نظر دارند. من نظریات بعضی مجتهدین معتبر را در این مسئله برای شما بازگو می‌نمایم. برای شما ضروری است که رأی همان مجتهدی‌که به آن اعتماد می‌کنید و قلب‌تان به اجتهادش آرام می‌گیرد، تقلید نمائید. احناف و حنابله بر جواز تعیین وقت و زمان، در مضاربت نظر داده اند؛ نظر به این دیدگاه در شرکت وقت مشخص تعیین می‌گردد که با پایان یافتن آن شرکت نیز پایان می‌یابد. مالکی‌ها و شوافع گفته اند که در مضاربت تعیین وقت قابل قبول و پذیرش نیست و حکم‌ آن چنانچه مالکی‌ها گفته اند، این‌گونه می‌باشد: شرکت به گونه‌ای است که در آن وقت مشحص نمی‌گردد و هرکدام از طرفین هر وقتی‌که خواست، می‌تواند شرکت را ترک نماید؛ زیرا مدت گذاشتن و تعیین وقت نظر به رأی شوافع، برای کارگر در کارش، تنگی و حرج ایجاد می‌نماید. هم‌چنان امام نووی در کتاب "الروضه" بیان داشته است که در عقد مضاربت بیان مدت معتبر نمی‌باشد.

دوم) سوال دیگر شما که در ارتباط بیع مزایده(فروش با زیادت در نرخ اصلی) است:

1- بیع با زیادت جائز است، یعنی این‌که بایع کالای تجارتی خود را برای مشتریان خود پیشکش می‌کند و برای هرکدام‌شان که به قیمت بلند بخرند، می‌فروشد و دلیل آن عبارت از حدیثی است که حضرت انس ابن مالک روایت نموده است: ابن ماجه از حضرت انس بن مالک روایت می‌کند که گفت:

«أَنَّ رَجُلاً مِنْ الأَنْصَارِ جَاءَ إِلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه وسلم يَسْأَلُهُ فَقَالَ: لَكَ فِي بَيْتِكَ شَيْءٌ؟ قَالَ: بَلَى، حِلْسٌ نَلْبَسُ بَعْضَهُ وَنَبْسُطُ بَعْضَهُ وَقَدَحٌ نَشْرَبُ فِيهِ الْمَاءَ، قَالَ: ائْتِنِي بِهِمَا، قَالَ: فَأَتَاهُ بِهِمَا، فَأَخَذَهُمَا رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم بِيَدِهِ ثُمَّ قَالَ: مَنْ يَشْتَرِي هَذَيْنِ؟ فَقَالَ رَجُلٌ: أَنَا آخُذُهُمَا بِدِرْهَمٍ، قَالَ: مَنْ يَزِيدُ عَلَى دِرْهَمٍ مَرَّتَيْنِ أَوْ ثَلاثًا، قَالَ رَجُلٌ: أَنَا آخُذُهُمَا بِدِرْهَمَيْنِ، فَأَعْطَاهُمَا إِيَّاهُ وَأَخَذَ الدِّرْهَمَيْنِ فَأَعْطَاهُمَا الأَنْصَارِيَّ»

ترجمه: مردی از انصار نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آمد و از ایشان سؤال(گدایی) می‌کرد، رسول الله صلی الله علیه وسلم برایش فرمود: آیا چیزی در خانه داری؟ مرد انصاری گفت: بلی، یک فرش دارم که بعضی از آن را در بالای خود و بعضی آن را زیر پای خود می‌اندازیم، هم‌چنان یک کاسه که با آن آب می‌نوشیم. رسول الله فرمود که هردوی‌شان را بیاور! انصاری فرش را همره با کاسه آورد و رسول الله صلی الله علیه وسلم هردو را در دست خود گرفته و فرمودند: این دو را کی می‌خرد؟ مردی گفت که من به یک درهم می‌خرم. رسول الله صلی الله علیه وسلم دو یا سه مرتبۀ دیگر فرمودند: کی از یک درهم بیشتر می‌خرد؟ مردی گفت که من به دو درهم می‌خرم، پس برایش فرش و کاسه را داد و دو درهم از او گرفت و به انصاری اعطا نمود.

2- اما نجش در بیع درست نمی‌باشد. بیع نجش آنست که خریدار قیمت را بالا می‌برد؛ لیکن هدفش خریدن نمی‌باشد تا فریب وخدعه ایجاد کند و جنس به دیگران به قیمت گزاف فروخته شود.

بخاری از سعید بن مسیب و او از حضرت ابوهریره رضی الله عنه شنیده است که می‌گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«...ولا تناجشوا...»

 ترجمه: ...در خرید و فروش نجش نکنید. ...

هم‌چنان ابن  عمر روایت می‌کند که:

«نَهَى النَّبِيُّ صلى الله عليه وسلم عَنِ النَّجْشِ»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه و سلم از نجش در بیع نهی نمودند.

3- هم‌چنان این درست نمی‌باشد که مشتریان در پائین آوردن قیمت باهم اتفاق نظر نمایند و یا همان قیمت ارزان را بپردازند و در آن زیادت هم نکنند؛ چون این باعث می‌شود که فروشنده به همین قیمت پائین بفروشد؛ چون کسی دیگری را پیدا نمی‌کند که به قیمت بالاتر بفروشد. بعضی اوقات عادتاً تعداد از تاجران با یک تاجر اتفاق می‌نمایند و این تاجر مبنی بر این‌که از قیمت او بالا نپردازند، برای‌شان پول می‌دهد؛ این تاجر جهت خریداری جنس، مبلغ ناچیزی را پیشنهاد می‌نماید و تاجران دیگر برحسب اتفاقی‌که نموده بودند، پائین‌تر از قیمت او را پیشنهاد می‌نمایند؛ در نتیجه صاحب جنس مجبور می‌شود که با نرخ ارزان جنس‌اش را بفروشد؛ پس این در باب  فریب شامل می‌شود.

ابن حبان در صحیح خود از زَر و او از عبدالله روایت می‌کند که گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«مَنْ غَشَّنَا فَلَيْسَ مِنَّا، وَالْمَكْرُ وَالْخِدَاعُ فِي النَّارِ»

ترجمه: هرکسی‌که ما را فریب دهد، از جملۀ ما نیست؛ مکار و فریب‌کار در آتش می‌باشد.

هم‌چنان اسحاق بن راهویه در مسند خود از حضرت ابوهریره رضی الله عنه روایت می‌کند که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«الْمَكْرُ وَالْخَدِيعَةُ فِي النَّارِ»

ترجمه: مکر و فریب در آتش جهنم می‌باشند. 

این قول را بزار در مسند خود ذکر نموده است.

هم‌چنان الله سبحانه وتعالی از کم کردن اشیاء برای مردم نهی نموده است. مشتری‌ها تظاهر به این می‌‌کنند که قیمت جنس پائین است و این فریبی برای مالک و صاحب جنس می‌باشد که این را به قیمت پائین بفروشد. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَلا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ﴾

[شعراء: 183]

ترجمه: و از چیزهای مردم نکاهید.

 امام قرطبی در تفسیر این آیت می‌فرماید: بخس یعنی کمی و نقصان و آن این‌که در کالا و جنس عیب گرفته شود یا نرخ آن پائین آورده شود و یا در قیمت آن فریب‌کاری شود و یا این‌که در کیل و پیمانه زیادت و کمی صورت گیرد( تمام این صورت‌ها خوردن مال به باطل می‌باشد).

به این سبب، زمانی‌که تجارت کننده‌گان در میان خود اتفاق بر این نمودند که کالا و اجناس را فلان تاجر به قیمت پائین بخرد و این تاجر در مقابل برای‌شان پول می‌دهد تا قیمت را از همان قیمتی‌که او می‌پردازد، بلند نبرند، و یا هم به عبارت دیگر، تاجران اتفاق بر این می‌کنند که قیمت را کم‌تر از قیمتی‌که آن مرد می‌فروشد، پائین بپردازند؛ در مقابل این‌که برای‌شان مال بپردازد؛ پس این عمل حرام می‌باشد؛ زیرا این فریب صاحب کالا و جنس است تا مجبور شود، جنس‌اش را به نرخ پایین بفروشد و مالی‌که این تاجر از تاجران دیگر اخذ می‌کند، حرام می‌باشد.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

14 ربیع الثانی1435هـ.ق

12 فبروری 2014م

ادامه مطلب...

سال 2018م سال ملیت‌گرائی در جهان؛ عوامل و راه‌حل آن‌

(ترجمه)

سال‌های اخیر شاهد بروز بیشترگروه‌های راست‌گرای افراطی و یا به عبارت دیگر زیاد شدن جریان‌های نژادپرست افراط‌گرا در اروپا و امریکا بوده که دیگر کشورها نیز از این افراط‌گرائی متأثر شدند. این حرکت‌های نژادپرست در حکومت‌های مانند اتریش، ایتالیا و بعضاً در پارلمان‌های آلمان، فرانسه و هالند داخل شدند و‌ به حدی تأثیر گذاشت که باعث بیرون شدن بریتانیا از اتحادیۀ اروپا گردید.

این افراط‌گراها دشمنی اسلام و فشار بر بیگانگان(مسلمانان) را نصب العین خود قرار داده، خیلی از شهروندان این کشورها تصور می‌کنند که بیگانگان علت ازبین بردن فرهنگ ملی و اقتصادشان هستند؛ مثلاً: ترامپ در امریکا و حرکت‌‌های نژادپرست در اروپا بالای این دوبخش تمرکز کردند. نژادپرستی و ملیت‌گرائی؛ پدیدۀ بدی‌که پیامد‌های بسیار خطرناکی را نه تنها برای مسلمانان؛ بلکه برای بشریت به دنبال خواهد داشت؛ به گونه‌ای که این پدیدۀ خطرناک بشریت را در برابر یک دیگر قرار می‌دهد؛ زیرا این پدیده احساس بدی است که انسان‌ها را به سروری جمعی، گرایش به حفظ قدرت و تنفر از دیگران دعوت می‌کند و همین پدیده است که بعضی‌ها را تشویق می‌کند تا دیگران را تحقیر و بالای‌شان حکومت کند؛ این پدیده پیروی از خواسته‌ها و تعصبی‌که صاحب‌اش را کور ساخته و آن‌ را برای به دست آوردن قدرت و چپاول‌گری ثروت‌ها تشویق می‌نماید. به همین دلیل حرکت‌های نژادپرست در اروپا تلاش دارند تا اتحادیۀ اروپا را متفرق بسازند؛ اروپایی‌که عامل قوت‌شان همین اتحاد بوده است.

این تلاش‌ها به خاطری صورت می‌گیرد که هر قومی می‌خواهد تا هویت قوم و ملیت و دست آورد‌های مادی خودشان را حفظ کند و همین اقوام هستند که بعضی از بعضی دیگر احساس خطر دارند؛ چنانچه بسیاری از این نژادها از حاکمیت آلمان و فرانسه بالای‌شان ترس دارند. 

بعد از این‌که دشمنی اسلام و مسلمانان را "ترامپ" در امریکا شعار خود قرار داد، سر عداوت و دشمنی را باکسانی‌که پایبند فرهنگ اسلام و ارزش‌های اسلامی داشتند، شروع کرد؛ چنانچه همین دشمنی قبل از جنگ جهانی اول اتفاق افتاد و باعث ویرانی اروپا گردید. بناءً نژادپرستی یک پدیدۀ کاملاً خطرناک بوده، لازم است تا به شکل بنیادی ریشه‌کن گردد.

ملیت‌گرائی و نژادپرستی در حقیقت یک رابطۀ فامیلی است؛ اما به شکل وسیع‌تر آن، ملیت‌گرائی و نژادپرستی مظهری از مظاهر غریزۀ بقای نوع بوده و زمانی‌که یک نژاد و ملیت احساس خطر را در داخل نژادش نماید و یا این‌که مصالح شان را زیر خطر ببینند، تحریک شده و به جنگ می‌پردازند. در این پدیده قدرت پروری، خودخواهی حاکم است که قوم نژادپرست و ملیت‌گرا تنها حاکمیت خودشان را بالای دیگران می‌خواهد. بناءً هرجا که این پدیده وجود داشته باشد، دیده می‌شود که یک ملیت خود را از نژادها و ملیت‌های دیگر برتر می‌داند. بناءً تلاش می‌کند تا بر آن اقوام و نژادها غلبه و حاکمیت پیدا کند. همین است که کشمک‌ها شروع می‌شود، این پدیده عاری از فکر بوده تنها بر تمایلات و غرایز استوار است. بناءً از این پدیده نظام و برنامۀ درستی برای زنده‌گی به دست نیامده و نمی‌تواند که این پدیده راه‌حل مشکلات شود.

همین پدیدۀ نامیمون نژادپرستی بود که مغول را به کشتار وحشیانه وادار ساخت و هم‌چنان همین پدیدۀ خطرناک بود که در اروپا بی‌گناه و گنهکار را از بین برد؛ سپس اروپائیان با داشتن این پدیدۀ نامیمون با جنگ‌های صلیبی شان به جان مسلمانان افتادند و مسلمانان را کشتار دسته‌جمعی نموده و اموال‌شان را به غارت بردند.

زمانی‌که اروپا فکر مشخصی(حل وسط) را انتخاب کرد، این فکر نتوانست پدیدۀ نژادپرستی را از میان بردارد و این اتفاق بود که برای مردم اروپا تحقق افتاد. زمانی‌که اروپا ایدولوژی سرمایه‌داری را برگزید، دیدند که این فکر نتوانست پدیدۀ نژادپرستی را از میان برمی‌دارد؛ مجبوراً فکر نژادپرستی را پذیرفتند و تمام مردم اروپا به طرف نژادپرستی رفته و "سیکولریزم" یعنی جدائی دین از زنده گی را بر گزیدند.

دموکراسی سیادت را به مردم داده به این معنی که مردم اند تا مطابق به خواست و منافع‌شان تقنین ‌کنند؛ بناءً کشمکش بین سیادت و مادیات شروع شد؛ به طور مثال: فرانسه به رهبری ناپلیون به فعالیت شروع کرد تا بر اروپا و تمام جهان حاکمیت پیدا کند و تمام مردم اروپا شروع به استعمار ملت‌های دیگر پرداختند و بسیار به حالت بی‌رحمانه و وحشت‌بار خون مردم افریقا و آسیا و امریکای شمالی و جنوبی را مکیدند؛ زیرا این پدیده بشریت و انسانیت را نمی‌شناسد و جنگ‌های بزرگی در اروپا و سایر ملت‌ها به وجود آمد؛ از جمله جنگ جهانی اول و دوم که باعث به جاگذاشتن ده‌ها میلیون قربانی در اروپا گردید و این کشورها را ویران ساخت.

حالا مردم اروپا به این فکر اند که از جانب بیگانه‌ها(مسلمانان مهاجر) بر اقتصادشان تهدید و با موجودیت بیگانگان شغل و کارشان را از دست می‌دهند و اروپائیان تصور می‌کنند که با موجودیت بیگانگان تراکم بیکاری آمده و سرمایه‌ها کم شده است؛ درحالی‌که پول به جیب سرمایه‌داران می‌رود. بدون این‌که متعصبین نژادپرست این موضوع را درک کنند، از این موضوع چشم‌پوشی کردند و تنها بر مشت مهاجر و بیگانه‌ای تمرکز کردند که میزان ناچیزی را برای خوردن‌شان به دست می‌آوردند؛ زیرا نژادپرستان واقعیت مشکل را درک نمی‌کنند و نمی‌دانند که سرمایه‌ها به دست ثروت‌مندان خودشان بوده و این سرمایه‌داران نمی‌خواهند برای بیگانگان چیزی بدهند؛ مگر این‌که چند برابر آن را پس بگیرند.

مردم اروپا نمی‌خواهند که بیگانگان تأثیری بر کشورشان داشته باشند؛ به طور مثال: وقتی دیدند که ده‌ها میلیون مسلمان در اروپا به دین‌شان پایبند ماندند، بر فرهنگ‌شان احساس خطر کردند؛ بناءً اروپائیان نژادپرست می‌خواهند بیگانگان(مسلمانان) خادم‌شان باشند؛ چنانچه این واقعیت بعد از جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد و پس از آن‌که دیدند برای کشت و مزارع‌شان نیاز به کارگر پیدا کردند و هم‌چنان برای محافظت حیوانات، بیرون کردن معادن و پاک‌سازی شهر‌های‌شان نیاز به کارگر دارند، مجبور شدند که از کشورهای دیگر مخصوصاً کشورهای اسلامی نیروی انسانی بخواهند؛ زیرا کشورهای اسلامی نیروی جوان بسیار زیادی دارند؛ اما زمانی‌که دیدند که اکثریت این کارگران از جوانان مسلمان هستند و بر دین‌شان پایبند اند؛ بلکه هنوز شدت دین‌گرائی شان قوی‌تر می‌شود، برای اروپائیان زنگ خطری ایجاد شد؛ مخصوصاً زمانی‌که دیدند که توالد و تناسل مسلمانان بیشتر؛ اما بر عکس توالد و تناسل اروپائیان ضعیف‌تر است و حتی بیشترین مسلمانان در جوامع اروپائی ذوب فرهنگ اروپائی و غربی نشدند.

از دهۀ پنجاه تا اواخر دهۀ نود قرن گذشته فکر "سوسیالیزم" تأثیر داشت و فکر نژادپرستی افراط‌گرا به دلیل از بین رفتن نازیستی، و فاشیستی در جنگ جهانی دوم ضعیف و بیشترین مردم به طرف "سوسیالیزم" در اروپا و فکر قومی میانه‌رو که مشهور به فکر راست‌گرائی میانه‌رو با فکر"سوسیالیزم" ‌که مشهور به فکر چپ‌گرای معتدل بود، در اروپا رفتند و هردو طرف، چیزی‌که بنام عدالت اجتماعی نژادپرستی و ملیت را بر گزیدند و برای از بین بردن فکر نژادپرست و ملی افراط‌گرا باهم، همدست شدند و جنگ‌ها را در سیاست خارجی شان به کنار گذاشتند؛ سپس حکومت‌های اروپائی ایجاد و اتحادیۀ اروپا تشکیل گردید.

لازم است تا یادآور شویم که این مردم اجازه دادند تا راست‌گرای میانه‌رو رشد کند تا مسلمانان را در موقعیتی قرار دهند که انعطاف پذیر شده و ذوب فرهنگ غربی شوند؛ اما نخواسته بودند که این فکر به حدی رشد کند که احزاب میانه‌رو را تهدید کند. زمانی‌که احزاب میانه‌رو از حل این مشکل عاجز ماندند، با وجودی‌که تمام اسالیب از جمله ترس و تنگ ساختن عرصه را بالای مسلمانان استفاده کردند و تلاش کردند که مسلمانان را با فرهنگ جوامع‌شان سازگار نمایند، حرکت‌های راست‌گرای تندرو ایجاد شد.

راست‌گرای تندرو جریان احزاب میانه‌رو را در اروپا تهدید می‌کرد؛ لذا این احزاب به فریب دادن مسلمانان پرداختند و مسلمانان را به سازش کردن در برابر راست‌گرای تندرو دعوت نمودند که این خود روش دیگری برای تسلیم شدن به فرهنگ اروپا بود. بناءً بر مسلمانان لازم است که این مسأله را بدانند و هم‌چنان لازم است که با قوت تمام به دین‌شان تمسک نموده، افکار "سوسیالیزم" و سرمایه‌داری را کنار بیندازند و هم‌چنان در برابر نژادپرستی و ملیت‌گرائی متعفن؛ طوری‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم ارشاد فرموند، مبارزه نمایند.

 شکی نیست که ایدیولوژی اسلامی یگانه ایدیولوژی است که توان ازبین بردن این افکار پلید را دارا بوده و می‌تواند تمام مردم را به کوره‌اش ذوب نماید. پیروزی اسلام که یک پیروزی بی‌نظیر است، باید تحقق بخشد و ان شاء الله این پیروزی زمانی‌که خلافت راشدۀ ثانی بر منهج نبوت ایجاد گردد، باز خواهد گشت.

برگرفته از جریدۀ الرایه

نویسند: اسعد " منصور"

ادامه مطلب...

سکوت کشورهای اسلامی در برابر جنایات دولت مستبد چین علیه اقلیت‌های مسلمان این کشور

(ترجمه)

 

خبر:

روز شنبه 5 جنوری سال روان، روزنامۀ انگلیسی چینی Global Times گزارش داد که دولت چین قانونی را بخاطر تطابق اسلام با سوسیالیزم تصویب نموده است. هم‌چنان در این گزارش آمده است که طی پنج سال آینده مقامات دولتی این کشور موافقت کردند که اسلام را با سوسیالیزم سازگار سازند و اقدامات لازم را برای تطابق اسلام با رسم و رسوم چینی روی دست گیرند. سپس در اوایل ماه جاری، نیروهای امنیتی چین سه مسجد واقع در ایالات یون نان این کشور که توسط اقلیت قومی مسلمان "هوی" ساخته شده بود، بستند.

تبصره:

حرکات اخیر دولت مستبد چین ادامۀ رفتارهای وحشیانۀ این کشور بخاطر از بین بردن اسلام از اذهان جمیعت مسلمانان این کشور می‌باشد؛ زیرا با ایجاد ترس و ارعاب آن‌ها را مجبور به پذیرش اعتقادات کمونیستی و ترک اعتقادات اسلامی شان نموده است. این رژیم در برخی از ایالات خود انجام اعمال اسلامی را از قبیل: روزه گرفتن، پوشیدن حجاب، گذاشتن ریش و ورود نوجوانان زیر 18 سال به مساجد بخاطر گوش دادن به خطابه‌های اسلامی، ممنوع و غیرقانونی اعلان نموده است. هم‌چنین این دولت مانع والدین از گذاشتن نام‌های اسلامی بالای فرزندان شان، مانع تهیۀ تعلیمات دینی و سایر فعالیت‌های اسلامی برای فرزندان شان می‌شود. علاوه بر این، زنان مسلمان اویغور را مجبور به ازدواج با افراد غیرمسلمان چینی می‌نماید.

همین‌طور دولت چین در سال 2016م بخاطر سرکوب نمودن اسلام، کمپاین را تحت نام "تبدیل شدن به خانواده" را ه‌اندازی نمود؛ طوری‌که مقامات و یا مردم چینی به طور موقت در بین خانواده‌های مسلمان در سینکیانگ جابجا شده تا نشانه‌هایی از  وابستگی آن‌ها به اسلام "افراطی" از جمله امتناع ورزیدن از نوشیدن الکول، اشتراک در نماز جمعه، روزه گرفتن ماه مبارک رمضان و یا حتی داشتن تصاویر با متون اسلامی در دیوار خانه‌های شان را گزارش دهند. سپس در ماه دسمبر 2017م مقامات سینکیانگ بیش از یک میلیون تن را برای یک هفته در خانه‌های مسلمان اویغور به منظور تفتیش آن‌ها‌ استخدام نموده اند. هم‌چنان دیگر اعمال اسلامی از قبیل  خوردن غذای حلال و حتی سلام دادن را برچسپ  فعالیت‌های‌افراطی می‌زنند.

بناءً رهبران حزب کمونیست در ارومچی، پایتخت ایالت سینکیانگ، یک حرکت ضد محصولات حلال را آغاز نموده طبق آن احزاب مسئول سوگند داده شده اند تا مبارزه قاطع در برابر محصولات حلال داشته باشند. بلی، نفرت این رژیم نسبت به اسلام به حدی رسیده  که حتی مسلمانان را مجبور نموده تا مراسم خاک‌سپاری اسلامی خویش را ترک کرده و از عرف و سنت مرده‌سوزی چینی که اکنون در ایالت سینکیانگ در حال گسترش است، پیروی نمایند.

به گزارش سازمان ملل، بیش از یک میلیون مسلمان اویغوری در سینکیانگ به طور نامعلوم در کمپ‌ها بازداشت می‌شوند، طوری‌که آن‌ها را مجبور به ترک عقیده، نوشیدن الکول، خوردن گوشت خوک و هم‌چنین وفادار به حزب کمونیزم می‌نمایند. علاوه بر آن، تعداد زیادی‌که در این مراکز زندانی بودند، شکنجه و یا حتی کشته شده اند. از سوی دیگر، دست‌کم 2 میلیون مسلمان اویغوری در "مراکز بازآموزی" قرار دارند که در آن‌جا تحت فشارهای سیاسی و فرهنگی مجبور به حفظ عقاید کمونیستی و ترک دین و عقیدۀ خویش می‌باشند. به گزارش خبرگزاری فرانسه، در یک سری اوراق دولتی مربوط به کسانی‌که در "مراکز بازآموزی" هستند، ذکر شده است که برای داشتن شهروندان بهتر چینی، این مراکز باید ابتداء اصل و نصب، ریشه، ارتباطات و عقاید این افراد را از بین ببرند. دولت چین هم‌چنین یتیم‌خانه‌های را برای کودکان اویغوری که والدین شان در بازداشت یا در تبعید قرار دارند، ساخته  و اداره می‌کند. در این یتیم‌خانه‌ها، کودکان را به گونه‌ای تعلیم می‌دهند تا هویت اسلامی خود را فراموش نموده و از عقیدۀ اسلامی خویش جدا شوند. هدف رژیم این است که نسل‌ آیندۀ مسلمانان اویغوری را تبدیل به افراد ملحد، وفادار به حزب کمونیزم و پایبند عرف و عادات چینی نموده و طبق دیدگاه پینگ جمیعت مسلمان را از این دیار نابود سازد.

با وجود این‌که جنگ آشکارا علیه اسلام و مبارزه بخاطر ازبین بردن اقلیت‌های مسلمانان ایغور جریان دارد، اما حکام  سرزمین‌های اسلامی با بی‌شرمی تمام در مقابل این همه ظلم علیه مسلمانان مهر سکوت بر لب نهاده اند. حتی دولت چین اسلام را به عنوان "بیماری فکری ایدیولوژیک و ویروس مغز" اعلام نموده است. متأسفانه این همه جنایات علیه اسلام و مسلمانان برای بیدار شدن احساسات حکام سرزمین‌های اسلامی کافی نمی‌باشد؛ چون به حرمت اسلام و عزت مسلمانان هیچ ارزشی قایل نیستند. این رژیم‌ها و حکام سرزمین‌های اسلامی، منتظر فرصت برای جنگ و کشتار مسلمانان در سوریه، یمن، افغانستان، پاکستان وغیره می‌باشند. در عین حال این‌ها بخاطر اسلام و مسلمین، کوچک‌ترین کمک اقتصادی و نظامی انجام نداده اند. طور مثال: دولت پاکستان 15هزار سرباز را برای تأمین امنیت کار دهلیز اقتصادی پاکستان-چین و تأمین امنیت اتباع چینی که در پروژه‌های زیربنای این کشور فعالیت دارند، اعزام نموده است؛ اما برای نجات و افتخار اسلام و امت اسلامی حتی یک سرباز خویش را بسیج ننموده است. بدون شک، این طرح چند میلیارد دالری این پروژه که هدف آن تسهیل تجارت جهانی بوده از جمله با آسیا و شرق میانه با پینگ، از طریق راه‌های تجاری که عمدتاً از طریق سین کیانگ عبور می‌کند، سکوت حکام سرزمین‌های اسلامی را در مقابل جنگ صلیبی دولت مستبد چین علیه اسلام خریده است.

همین‌طور در حالی‌که وضعیت غم‌انگیز کنونی جریان داشته و هیچ رهبری واقعی اسلامی برای دفاع از عزت اسلام و مسلمانان وجود ندارد؛ دولت ملحد چین نیز هم‌چنان به ظلم و ستم و سرکوبی مسلمانان بدون هیچ نوع استادگی در مقابل خود، ادامه می‌دهد. بناءً از کسانی‌که در ارتش سرزمین‌های اسلامی اند، سوال می‌کنیم که چی باعث وفاداری و ارتباط شما با این حکام بزدل و خائن شده؛ در حالی‌که شما و سایر امت مسلمه را به دشمنان دین تان می‌فروشند؟ چطور می‌توانید در زیر سایۀ حکومت این حکام خائن زندگی نموده و نقشه‌های شوم شان را تحقق بخشید؟ بناءً پشتیبانی خود را بخاطر نیاز شدید برای تأسیس خلافت اسلامی به طریقۀ نبوت که شما را بخاطر دفاع از امت مسلمه و کامیابی دین اسلام بسیج خواهد کرد، اعلام نمایید. چنانچه الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ ٱللَّهِ وَأَيْمَـٰنِهِمْ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَـٰئِكَ لَا خَلَـٰقَ لَهُمْ فِى ٱلْءَاخِرَةِ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ ٱللَّهُ وَلَا يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ ٱلْقِيَـٰمَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾

                                                                                                                       [آل عمران: 77]            

ترجمه: کسانی‌که پیمان الهی و سوگندهای خود را(به نام مقدس او) به بهای ناچیزی می‌فروشند، آن‌ها بهره‌ای در آخرت نخواهند داشت و الله(سبحانه وتعالی) با آن‌ها سخن نمی‌گوید و به آنان در قیامت نمی‌نگرد و آن‌ها را(از گناه) پاک نمی‌سازد و عذاب دردناکی برای آن‌هاست.

نویسنده: نسرین نواز

رئیس بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه