شنبه, ۲۸ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۳۰م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

مخمصۀ تمدنی غرب و کودتای مکرر آن علیه حرکت‌های "اسلام میانه‌رو"!

  • نشر شده در سیاسی

همواره شگفتی‌های حکمت الله سبحانه وتعالی در ارتباط با آن‌چه این دین بزرگ، کتاب جاویدان و سنت نبی‌اش صلی‌الله علیه و سلم، در احاطۀ خود دارند، یادماندنی می‌باشد. هرگاه در دوره‌ی دچار ضعف شده و پیروانش ذریعۀ زندیق‌ها، بی‌اصل و نسبان، انحراف‌گران و بدعت‌گذاران ابتلاء شوند، در عوض الله سبحانه وتعالی برای آنان هدایت‌گران پاک طینت و سرشت نصیب گردانده، رابطۀ آنان با دین‌شان راسخ‌تر می‌شود، در دفاع از دین و مبارزه و تلاش در راه آن استقامت بیشتری نشان می‌دهند.

خود شاهد وضعیت کنونی امت اسلامی در روزگار انسان‌های کنونی می‌باشید. کفار غربی ما را در چنگال هر دروغگوی قدرت‌طلب، هر انسان ناجوری‌که دچار انواع انحرافات فکری و اختلالات گفتاری می‌باشد، می‌اندازند؛ کسانی‌که چرندیات افکار غربی و بلاهای فلسفۀ غربی، عقل‌شان را زدوده است.

از جمله مصیبت‌های این دوره از حرکت‌های"  اسلامی میانه‌رو " آموزش یافته‌گان ریش‌دارسکولاریزم می‌باشند؛ کسانی‌که گمان می‌کنند مذهب‌شان در فهم از اسلام، نواندیشی می‌باشد. آنان می‌خواهند تولیدات فکری غربی‌را در مفکورۀ اسلامی بگنجانند، در حالی‌که اسلام از آن بیزار است. جعل کاری و نسبت‌دهی‌های ناروا را کسب و کاری خویش قرار داده، جدایی دین از زندگی و طاعت در معصیت را دین می‌خوانند. به دلیل ناتوانی و ضعف عقلی و اغتشاش فکری‌که عاید حال‌شان شده است، حیله گری‌ها، انحرافات و خود ساخته‌های فقهی و آنچه هرگز قاعده‌ای نبوده، قاعده و اصول می‌خوانند، اصول فکری غربی سکولاری را مبنای تقلید خویش قرار داده، به آنان پوشش اسلامی می‌دهند، تا جایی‌که این روند جزء عادات و روال عادی زندگی شان شده، بلکه حتی تبدیل به دینی برای شان شده است، به گونۀ جدیدی از مردم تبدیل شده اند. چیزی‌ را که غرب در گذشته نیز پدید آورده بود، کسانی‌که بر حق و حقیقت پشت نموده، به باطل روی آورده اند و چشمانشان ‌را بر حقایق بستند!

آنان در میان مان جز ابزار غربی برای ویرانی و استعمار نبوند، و این بمب میان مان پرتاب نشده بود، مگر از بمب‌افگن غربی که پر از باروت کفر و ناباوری بود. هدف آن منهدم ساخت ایمان و یقین امت نسبت به حقانیت اسلام و صلاحیت و اهلیت آن در مدیریت امور زندگی‌بشریت می‌باشد. آنان در جنگ تمدنی صلیبی جز باروتی برای توب‌های غربی نیستند، در جنگی‌که هدف آن ‌را یکی از جنایت کاران بزرگ غربی رامسفیلد(که اکنون در قید حیات نبوده و به نابودی سرای دنیا و آخرت نایل گشته است) چنین بیان داشته بود: "ما می‌خواهیم که اسلام مردم آسیای‌میانه هم‌چون اسلام ملیت‌های مسلمان شرق اروپا باشد". چیزی‌که این اظهارات رامسفیلد بیان‌گر آن است، کنایه از سیاست کشیدن خار از ماهی می‌باشد؛ تعبیری‌که نظریۀ تحریف اعتقاد و باور، در خود دارد، البته پس از این‌که غرب در تطبیق این نظریه و در تغییر اعتقاد و باور ناکام شد. آنان می‌خواهند دین این مسلمانان را به‌یکدسته از رسومات تشریفاتی مذهبی آن‌هم از نوع عامیانۀ آن تبدیل شود؛ دینی‌که هیچ‌گونه تماسی به سیاست، قوانین دولت‌داری، نظام‌های جامعه و یا مفاهیم تمدنی نداشته باشد.

اما این دین در برخورد خشم‌گینانه‌ی خویش باکسانی‌که از حد و حدود خود گذشته و از آن روی بر می‌گردانند، واقیعیت دیگری دارد؛ واقیعیتی‌که در هر زمان همواره از آن برخوردار بوده است، در هردوره مردم دلیل جدیدی برای برخورد با آن در دست خواهند داشت؛ چیزی‌که مصداق این فرموده الله سبحانه و تعالی می‌باشد:

﴿وَمَكَرُواْ وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ﴾[آل عمران: آیه 54]

ترجمه: مکر کردند و (در برابر مکر شان) الله نیز مکر نمود (در حالی‌که) الله بهترین مکرکننده‌گان است.

حال به این پرسش اساسی می‌پردازیم؛ منطق مسئله آن‌ را حوادثی شکل می‌دهد که بر سر حرکت‌ها و جماعت‌های خواهان "اسلام میانه‌رو" در تونس و پیش از آن در مصر آمده است و آن این‌که چه چیزی غرب را وادار کرده که علیه این جماعت‌ها دست به کودتا به زند، با این آگاهی که آنان گروها و جماعت‌های اند، زادۀ آزمایشگاه‌ها و کارگاه‌های تولیدی افکار غربی، گروهایی‌که در ظاهر حامل یکدسته تشریفات مذهبی بوده و در باطن سکولاران ننگین می‌باشند؟

علاوه براین‌که این جریان‌ها در تبنیات و مفاهیم‌شان به غرب باور و اعتماد کرده و در برابر غرب سر تسلیم فرود آورده اند و جدا از این‌که فلسفۀ غربی(جدایی دین از زندگی) را پذیرفته، دعوت‌گری و سیاست‌مداری و دعوت سیاست‌را منافی یک‌دیگر می‌دانند، تحریفات غربی از مفاهیم اسلامی و معیارهای چون "اسلام میانه‌رو" را برگزیده اند؛ چیزی‌که غرب از آن رضایت داشته و موجب رضایت آن می‌شود. مؤسسۀ امریکایی راند، در گزارشی تحت عنوان "ایجاد شبکه‌های میانه‌رو اسلامی" در سال 2007م از این معیارها پرده بر داشت؛ معیارهایی‌که آماده‌سازی آن‌ها به دلیل وضع استراتیژی‌های غربی در جنگ تمدنی آن با اسلام، و تلاش آن برای تحریف مفاهیم و قرار دادن آن به عنوان ابزارهای داخلی و محلی، به مدت سه سال به طول انجامید. طبق آن‌چه گزارش سابق مؤسسۀ راند در سال 2004م تحت عنوان "اسلام مدنی و دیموکراتیک... شرکاء، موارد و استراتیژی‌ها" بیان‌گر آن است، این معیارها عبارت اند از "پذیرش مفکوره دموکراسی، پذیرش منابع ساختگی و وضعی برای مشروعیت بخشیدن به قوانین، کنارگذشتن تروریزم، خشونت، دست‌برداری از تطبیق شریعت، دعوت به استخراج نصوص شرعی از منابع اسلامی برای پشتبانی از مفکورۀ "اسلام میانه‌رو" و احترام به حقوق بین‌المللی زنان و اقلیت‌های دینی..." این گروه‌ها در پذیرش بدعت‌های غربی در حدی پیش رفتند که برای خویش این نسبت ناروا و نن‌گین را می‌دهند، مانند چیزی‌که غنوشی آن را به نام "نهضت اسلامی دیموکراتیک" می‌خواند.

برای فهم و درک کودتای‌که غرب علیه دست‌پروردگان خود راه‌اندازی نموده است، باید سببی‌که در پشت ایجاد هم‌چون حرکت‌ها قرار دارد را فهمید؛ جماعت‌هایی‌که این‌میزان از تحریفات معرفتی و و انحرافات فکری را حمل می‌کنند. سبب ایجاد این حرکت‌ها، منجلابی‌است که غرب در تعامل خود با اسلام در آن گیر مانده است، در تعامل با اسلامی‌که در هرزمان و مکان و برای هر بافت بشری آیدیولوژی کارساز می‌باشد. غرب در ناکامی تمدنی خود، در از سرگیری شکل‌دهی سرزمین‌های اسلامی براساسی دیدگاه‌مادی سیکولاری، مشکل آن همراه اسلام یک مشکل اعلاج ناپذیر است، با آن‌که تمام این ابزار را عملاً در اختیار داشته و تلاش‌های آن در این زمینه هم‌چنان ادامه دارد، نظام‌های زندگی در سرزمین‌های اسلامی همه نظام‌های تحت اداره و تسلط آن بوده، دولت‌های حاکم در سرزمین‌های اسلامی دولت‌های دست‌ساخته‌ی وی می‌باشد. اینک پس از یک قرن است که سرزمین‌های اسلامی غلیان امت واحدی را دارد که عقیدۀ اسلامی آنان‌ را گردهم آورد، این در حالی است که این امت انرژی غلیان خویش‌را از اسلام بزرگ و زبان حال آن می‌گیرد، مواد حرکت آن، تمرد بر غرب و نظام‌ها و مزدوران و مهره های آن می‌باشد.

غرب در این ورشکستگی  خویش این حرکات‌را تدارک دید تا این‌که از آن به عنوان کلنگی برای منهدم‌سازی نظام‌های اسلامی از داخل کارگرفته و ذریعۀ آن مسیر امت را تغییر و استعمار را تداوم بخشد، اما برعکس از آن‌جایی‌که امت نظام‌های غربی را پشت سر انداخته و در صدد از سرگیری زندگی اسلامی اند، این ناکامی غرب به وخامت بیشتری انجامید. بهار عربی وضعیت نمونه‌ای می‌باشد که مخمصۀ غرب را در تمرد مردم علیه نظام‌ها و مذدوران آن متبارز ساخته  و غرب را وادار به ایجاد هم‌چون گروها نماید، تا شاید راه بیرون رفتی برای آن. اما باز هم وخامت و ناکامی‌های غرب افزایش بیشتر یافته است. غرب با آن‌که قدرت و حاکمیت‌ را در اختیار دارد؛ چیزی‌که همراه با این حرکات عاید حال آن شده است، وضعیت و شرایط فکری سیاسی موجود می‌باشد، شرایطی‌که مناقشات ‌سیاسی‌را در محور اسلام به عنوان ایدیولوژی، نه به‌عنوان یک دین کاهنانه، گردآورده است، اسلامی‌که سخن از تمام نظام‌های حیات در رأس آن نظام حکومتی داشته و دیگر به آن به عنوان بخشی از عبادات نگاه کرده نمی‌شود. این چیزی است که ناکامی غرب‌را عمیق‌تر ساخته و دست آن‌ را کوتاه‌تر می‌سازد. کلنگ غرب کاهنیت خودش‌ را منهدم ساخته است، اینک مناقشاست سیاسی در محور شرایط فکری  آیدیولوژیکی اسلام اصیل می‌چرخد، به این معنی که در جریان یک قرن تلاش‌هایش غرب تیشه به ریشۀ خودش بوده.

بنا براین کودتای غرب علیه حرکت‌های "اسلام میانه‌رو"  عکس‌العملی در برابر شرایط فکری سیاسی موجود و جوحاکم بر اسلام به عنوان یک‌بدیل و چیزی‌که انسانیت انتظارش‌را دارد، می‌باشد؛ جوی‌که حتی در عوض حرکت‌های "اسلام میانه‌رو" ودست پروردۀ غرب(که باتمام ذلت و خواری فرمان‌بردار غرب اند) خشم آن علیه کفار غربی استعمارگر، نظام‌های مزدور آن می‌باشد.

علی‌رغم تلاش‌های پی درپی غرب و مهره‌ی دست ساخته آن، "اسلام میانه‌رو"، غرب می‌خواهد که از مهره‌های خویش خلاصی یابد، چون استعمال آنان نتایج منفی داده و پیامدهای جانبی غیر منتظرۀ‌را در پی داشته است. اضافه بر آن، این‌ابزار غربی، آسیب دیده و در انجام وظایف‌شان کاربرد خویش‌را از دست داده اند. غرب و مهره‌های آن از حل مشکل گردهمایی‌های جاده‌ها و کاهش حرکت آن‌ها و تغییر مسیر آن‌ها، ناکام بوده و در برابر سرکوبی انقلاب و خشم و انتقام و حساب پرسی مردم از نظام‌های بی‌همه چیز، لرزه بر تنش افتیده و دچار خفقان شده است، پرده از چهرۀ غرب استعمارگر برچیده شده، مهرهای غرب خود منبع خشم و انتقام مردم، منشأ تراکم و فیوز انقلاب شده‌اند.

غرب در برابر این ورشکستگی ننگ‌آور، در تلاش است که شکست خویش‌را به چیزی از دست آورد، تبدیل کند. از این‌روی شیپورهای آن فریاد از ادعای ناحق ناکامی اسلام سیاسی دارد. چیزی‌که غرب مهرۀ "اسلام میانه‌رو" خویش‌را برای جلوگیری از ظهور اسلام سیاسی و طلوع مجدد آفتاب‌آن، تدارک دیده بود؛ چیزی‌که جزء یک ادعای باطل بیش‌نبوده و بخشی از سیاست غربی ناکام و ناکارا در تحریف واقعیت‌ها و باطل جلوه دادن حقایق و گمراه‌سازی افکار عامه، بوده است؛ سیاستی‌که امریکا آن‌را در این ورشکستگی خویش برای جنگ تمدنی صلیبی خود علیه اسلام گماشته است، در تلاش است که شکست تمدنی خویش‌را با چیزی از دست آورد، جبران کند؛ چیزی‌که هیچ گاه به آن دست نخواهد یافت. اسلام بلند مرتبه بوده و هیچ چیزی بر آن برتری نخواهد یافت.

این قرائت قرائتی‌است مرتبط به اسباب و علل زمینی و آثار نیروهای انسانی، اما واقعیت انکار ناپذیر اسلام این است که این دین دین الله سبحانه و تعالی است. در مورد او در ازل  نوشته شده است که جهان ‌را زیر سلطه خود درآورده و بر جهان نه با استبداد بلکه با عدالت حکومت می‌کند و این‌که غرب چیزی نیست جز یک لحظۀ استبداد و زودگذر در زمان خودش، غرب محکوم به فنا و اسلام محکوم به بقاء می‌باشد.

از جمله توجه‌های آسمانی ​​بر بندگان ضعیف الله سبحانه وتعالی تا هنگامی‌که بر راه خویش استقامت و پایبندی نشان دهند، این است که دشمنان‌شان،  با کید و مکر الله قوی و متین مواجه می‌شوند. پاسخ عالی‌تری به این پرسش، از چیزی‌که در این فرمودۀ دانای حکیم نهفته است، وجودندارد:

﴿وَمَكَرُواْ وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ﴾[آل عمران: آیه 54]

ترجمه: مکر کردند و (در برابر مکر شان) الله نیز مکر نمود (در حالی‌که) الله بهترین مکرکننده گان است.

نویسنده: مناجی محمد

مترجم: علی مطمئن

ادامه مطلب...

کودتای نظامی در سودان علیه دولت ملکی

  • نشر شده در سیاسی

پرسش

مردم سودان امروز 2021/10/25 با تحرکات آتشین ارتش از خواب بیدار شدند که منجر به دستگیری برخی از وزرا، علاوه بر تعدادی از شرکت کننده‌گان در حکومت ملکی و سپس نخست وزیر، حمدوک شد... و پس از آن، برهان در یک سخنرانی تلویزیونی وضعیت اضطراری اعلام کرد و شورای حاکمیت و شورای وزیران را منحل، مدیران دولتی و معاونان وزرا را منحل اعلام کرد و از مدیران عمومی خواست تا امور وزارت خانه‌ها را اداره کنند... و اعلام نمود که قانون اساسی را لغو نکرده است، بلکه بعضی از قوانین را چنانکه در سخنان خود گفت، لغو کرده و خواستش اصلاح مسیر انقلاب است؛ نه ساقط کردن و از بین بردن انقلاب! گویا که همه‌ای این‌ها ناگهانی اتفاق افتاده و مقامات حکومت غیر نظامی آگاه نبودند؛ پس چگونه است؟ و آیا سودان سالیان دراز در چنگال تنش باقی خواهد ماند که در خلال آن مردم طعم اندوه‌ و بدبختی را خواهند چشید؟ با تشکر!

پاسخ

برادر لازم است که از آخر شروع ‌کنم؛ پس به گفته تان (ناگهان اتفاق افتاد) این گونه نمی‌باشد؛ چون وضعیت سودان به همه واضح بود که شریک شدن نظامیان و غیر نظامیان در قدرت، هرگز تداوم نمی‌کند؛ چون این دو گروه، دو جهت مختلف را دنبال می‌کردند؛ پس به پشت برهان، معاون او و اطرافیان آن امریکا می‌باشد و به پشت سر حمدوک و طرف دارانش اروپا و بخصوص انگلیس است. بناءً برهان و حمدوک هرکدام به مصلحت جهتی‌که به آن وابسته هستند کار می‌کنند و از کارکردن به مصلحت مردم فاصله دارند؛ چون رسیدگی به اموری‌که اسلام به آن دعوت می‌کند، در روش هیچ کدام وجود ندارد. این از یک جهت و از جهت دیگر حکومت را یک نفر اداره می‌کند؛ نه این‌که از جهت‌های مختلف و ضد یکدیگر باشند! ما قبلاً در تاریخ 2019/9/23  اشتراک این دو جناح را در قدرت یعنی از ابتدای حضور دو طرف در دولت که نظامی‌ها و غیر نظامی‌ها باشند که با هم برای تقسیم قدرت موافقت کرده بودند، بیان کرده بودیم. «در مورد آنچه که انتظار می‌رود از امریکا و انگلیس در کنار هم زندگی آرامی نخواهند داشت؛ چون منافع آن‌ها متفاوت است و مزدوران محلی که به آن‌ها وابسته می‌باشد مختلف می‌باشند. بنابراین، هرکدام کوشش می‌کند که تحرکات یک دیگر را از بین ببرند! و از پیگیری وقایع جاری و تدبر به امور آن‌ها و آزمون نمودن سخنان خارجی‌ها و محلی‌ها و بخصوص مسئولین امریکایی و اروپایی... و هر یک از دو طرف وسایلی را که برای آزار و اذیت طرف مقابل، و تسلط بر یکدیگر و حذف دیگری از حکومت، به کار می‌برند...». و در همانجا اشاره کردیم و این چیزی است که در واقع اتفاق افتاده است. برای روشن شدن موضوع موارد زیر را مرور می‌کنیم:

اول: وضعیت سودان و درگیری‌ها در آن:

1-       سودان سرزمین اسلامی باستانی است؛ اما امریکا در آنجا از طریق سازمان های بین‌المللی و ابزارهای منطقه‌ای و مهمتر از همه از طریق مزدوران محلی‌اش کنترول می‌شود، در حالی‌که رژیم حاکم در سودان به شیوه‌ای ارزان در خدمت سیاست‌های امریکا می‌باشد و مردم سودان از بی‌عدالتی، گرسنگی، محرومیت و بیکاری رنج می‌برند و هرگاه مردم سودان با قیام یا انقلابی برخیزند و خواهان تغییر شوند و اسلام را بخواهند این حاکمان موانع و سنگرها را در مقابل آن‌ها قرار می‌دهند تا آن‌ها را از رسیدن به اهداف‌شان و اهداف کل امت اسلامی باز دارند. سپس جنگ و درگیری امت علیه حکام دست نشانده‌اش به مبارزه بین مزدوران امریکا که صاحب نفوذ جدید نسبی در سودان هستند و مزدوران انگلیس که از زمان قدیم سودان زیر نفوذ و استعمار آن بود، انتقال کرده است که با این معادله جنگ، مزدوران امریکا، امت در سودان را از واقعیت جنگ اسلام با مزدوران دولت‌های کفری دور ساخته است.

2-       و از آن جایی‌که مزدوران امریکا (شورای نظامی) بر اساس آنچه سند قانونی نامیده می‌شود، با مزدوران انگلیس و  اروپای‌ها (رهبران نیروهای آزادی‌بخش و تغییر و هسته‌های آن، متخصصان، احزاب وفادار و جنبش‌های مسلح) را گرد هم آوردند و آن سند بین دو طرف در 21/ اگست 2019 امضاء شد و تصمیم گرفته شد که ارتش برای مدت 21 ماه ریاست شورای حاکمیت (ریاست جمهوری) را بر عهده بگیرد و سپس غیر نظامیان به مدت 18 ماه ریاست خواهند کرد که از ماه مه گذشته آغاز می‌شود، به این معنی که این دوره 39 ماهه است؛ اما این توافق پس از امضای توافقنامه‌ی جوبا در تاریخ 2020/10/3م انجام شد که به موجب آن دوره 53 ماه گردید و سپس غیر نظامیان در نوامبر آینده آغاز خواهند کرد. بنابراین، مشخص می‌شود که توافقنامه‌ی منعقده در سال 2019 بین غیر نظامیان در نیروهای آزادی‌بخش و تغییر و شورای نظامی، تله‌ای بود که توسط شورای نظامی و در پشت آن امریکا برای این نیروها ساخته بود و ریاست شورای حاکمیت را برای اولین بار برای نیروها نظامی و دومی را برای غیر نظامیان قرار داد، نیروه‌های آزادیبخش و تغییر دچار توهم شدند که ریاست شورا را تحویل خواهند داد؛ یعنی حکومت سودان فراتر از 21 ماه اول اگر این امکان وجود می‌داشت که مزدوران انگلیس و اروپا می توانستند تغییرات گسترده‌ای را در رهبری ارتش و تأمین مالی آن ایجاد می‌کردند، به گونه‌ای که نفوذ امریکا را در سودان تهدید می‌کرد، این کار توسط امریکا صورت نمی‌گرفت.

3-       اما در مورد انگلیس که او موقف علنی همراه با مزدوران خود داشت، (انگلیس روز چهارشنبه آمادگی خود را برای کمک به حل بحران سیاسی فعلی در سودان به عنوان وعده به نخست وزیر این کشور، عبدالله حمدوک  اعلام کرد... حمدوک روز چهارشنبه در خرطوم با فیکی فورد، وزیر امور خارجه انگلیس در امور افریقا با حضور روبرت فیرویذر فرستاده انگلیس به سودان و جایلر لیفر، سفیر انگلیس در خرطوم دیدار کرد. فورد با ابراز نگرانی از بحران سیاسی کنونی حمایت کشورش، از روند انتقالی را در سودان تاکید کرد... و وی افزود که کشورش هم‌چنین نگران بحران زندگی در نتیجه بسته شدن جاده ملی در شرق سودان است. فورد گفت: «دولت بریتانیا آماده است تا در چهارچوب نقشه‌ای راه اعلام شده از سوی نخست وزیر سودان برای حل این موضوع در چهارچوب راه‌حل بحران سیاسی در این کشور با دولت سودان همکاری کند.» (منبع: آژانس خبری اناضول ترکی، 2021/10/21) هم‌چنان فرستادگان اروپایی برای حمایت از دولت حمدوک و خواهان رفع تعطیلی خفقان آور در شرق سودان که مردم را به دلیل کمبود مواد غذایی و سوخت و قیمت‌های بالا تهدید می‌کند؛ کمک نماید.

4-       این چهار چوب کلی بود که وقایع سودان در آن رخ داده و واضح است که وضعیت نامناسب، درگیری و ایجاد دشمنی در سودان توسط مزدوران امریکا علیه مزدوران انگلیس و اروپایی‌ها ایجاد شده، همه این‌ها آماده‌سازی برای اقداماتی است که برای حذف طرف غیر نظامی اروپایی از صحنه سودان و جدا کردن آن توسط طرف نظامی که وابسته به امریکا است و  قدرت را در سودان اختیار کرده انجام شده و از اقدامات که آماده ساخته بودند این‌ها است:

أ‌-         کودتای نظامی نافرجام:

وزیر دفاع سودان، یاسین ابراهیم 2021/9/21، از خنثی‌سازی و تلاش‌ها برای کودتا به رهبری سرلشکر عبدالباقی الحسن عثمان بکراوی خبر داد، که همراهش 22 افسر، با درجه‌های مختلفی شامل بوده است. و با برسی این کودتا متوجه می‌شویم که ساختگی بوده و از آنجایی‌که تحرکات بخش‌های از ارتش سودان که وفادار به رهبری نظامی (البرهان و معاون او) هستند نشان می‌دهد که رهبری نظامی احساس خطر نمی‌کند، از سوی دیگر، شرح حال فرمانده این تحولات و حضور وی در قاهره حاکی از آن است که فرماندهی ارتش هر آنچه پیش از وقوع اتفاق افتاده بود، خبر داشت. رهبر آن کودتا در عملیات بحر الجبل به برهان و در دارفور غربی به زامل شمس الدین کباشی پیوسته بود. (منبع: عربي21، 2021/9/22) این‌ها رؤسای رهبری نظامی در ارتش سودان و شورای حاکمیت هستند و در سال 2016 به درجه سرلشکری رسید؛ یعنی در دوران ریاست جمهوری البشیر ارتقا یافت و در سال 2018 رهبری او را به خارطوم که حکایت از اعتماد زیاد بین او و رهبری نظامی وجود داشت فرستاد، و این رهبر نظامی که در اطراف بشیر بود، امروز رهبر شورای حاکمیت است، یعنی این مرد از مزدوران بزرگ، نزدیک و مورد اعتماد امریکا در رهبری ارتش بود.

تصور واقعی بودن این کودتا حقیقت ندارد، بلکه قسمی است که بین ایشان و رهبری به منظور تنظیم حکومت قبل از زمان تحویل فرضی به رهبری شورای حاکمیت غیر نظامیان بوده است. این تصور چیزی را تغییر نمی‌دهد، این مردم عدم هماهنگی خود را با نیروهای پشتبانی اعلام کرد. علاوه براین، این مرد برای انجام عمل جراحی و قطع بخشی از پای خود عازم قاهره شد و تنها حدود پنج روز قبل از کودتا به خرطوم بازگشت!

ب‌-    اغتشاشات شرق سودان:

به منظور گرم کردن جو علیه دولت حمدوک با بخشی غیر نظامی شورای حاکمیت در تاریخ 2021/9/17 تظاهرات در شرق سودان آغاز شد که به سرعت به تعطیلی کل بخش شرقی سودان که بنادر خطوط لوله نفت و جاده ملی متصل به پایتخت (خرطوم) است گسترش یافت، و رفت و آمد موترهای تجارتی متوقف شد و نام شورای عالی برجسته شد، برای نظارت چادر‌نشینان مستقل به ریاست محمد الأمین ترک که شروع به اعلام شرایط سخت و غیر ممکن را برای دولت حمدوک بخاطر رفع محاصره خرطوم و بقیه سودان کرد.

اما در مورد نشانه‌های مبنی بر ساختگی بودن این تعطیلی گسترده که در اعتراض به توافقنامه‌ای جوبا که حقوق شرق سودان را از بین می‌برد و با گروهای مسلحی که برخی از آن‌ها برای احقاق حقوق‌شان می‌جنگیدند، در تاریخ 2021/9/17 آغاز شد؛ اما امضای آن توافق در اکتوبر 2020 نزدیک به یک سال پیش بود و آن اعتراضات با چنین شتاب مرگباری ظاهر نشد، و این ساختگی است؛ چون با امضای توافق‌نامه همخوانی ندارد و جز این‌که بوجود آورنده و در پشت این اعتراضات نظامی‌ها بوده اند. عبدالفتاح برهان آن‌ها را سیاسی توصیف کرد و گفت: «آنچه در بسته شدن شرق اتفاق افتاده موضوع سیاسی است و باید با آن برخورد سیاسی شود. (منبع: اندپندنت عربی، 2021/9/30 به این معنی که ارتش از مسؤلیت خود شانه خالی می‌کند، هرچند که ماهیت امنیتی دارد و بر زندگی تقریبا همه مردم سودان تأثیر دارد.

ج- درخواست به حل مشکل دولت و توقف جلسات شورای حاکمیت

دخالت نظامی وضعیت را بیشتر گرم ساخت و مطالبات برای انحلال دولت افزایش یافت و این مطالبات دیگر از سوی نیروهای سیاسی و تظاهرات کننده‌گان نبود، بلکه دخالت از طرف شورای نظامی حاکمیت بود و پس از توقف سازوکارهای مشارکت بین اجزای نظامی و غیر نظامی، بخش نظامی به همتای غیر نظامی خود حمله کرد. شبکه تلویزیونی الشرق گزارش داد که البرهان دیروز در یک سخنرانی در جمع سربازان به منطقه نظامی بحری خرطوم گفت: «هرگونه راه‌حل برای وضعیت سیاسی کنونی کشور تنها از طریق انحلال دولت فعلی خواهد گذشت و هیچ راه‌حل برای وضعیت کنونی بدون انحلال دولت فعلی و گسترش پایگاه احزاب سیاسی در دولت انتقالی وجود ندارد.» (منبع: شرق الاوسط 2021/10/12) و به همین ترتیب سایت سودان تریبون اعلام کرد که عبدالله حمدوک، نخست وزیر سودان درخواست عبدالفتاح برهان، رئیس شورای حاکمیت و محمد حمدان دقلو (حمیدتی) نائب او را برای حل مشکلات دولت فعلی و تعین دولت جدید را رد کرد، در حالی‌که دو منبع از شورای وزیران تاکید کردند که بحران بین نظامیان و غیر نظامیان به اولین میدان اختلافات تبدیل شده است و این وبسایت به نقل از منابع متعدد گزارش داد که رئیس شورای حاکمیت و معاون وی (حمیدتی) در جلسه‌ای که روز گذشته در آن سه مقام برای برسی بحران سیاسی در کشور ملاقات کردند، درخواست نمودند که دولت دیگری را جایگزین کنند. چنانکه البرهان خواستار توقف فعالیت‌های کمیته تفکیک عزل نظام شد که در محلی به عنوان «کمیته بر طرف کردن قدرت» شناخته می‌شود. (منبع: سایت الجزیره، 2021/10/15) هم‌چنان حمدوک بحران کنونی کشورش را به عنوان جدی‌ترین بحران پیش روی دولت انتقالی پس از خروج رژیم گذشته توصیف کرد. وی از همه طرف‌ها خواست تا متحد شوند بخاطر این‌که کشور به هرج و مرج کشیده نشود. (منبع: بی بی سی، 2021/10/18) و با تشدید این حوادث دو ماه پیش، مشخص شد که بخش نظامی به رهبری عبدالفتاح برهان و معاون او محمد حمدان دقلو (حمیدتی) مرحله‌ای انتقالی را به سمت مجهول پیش بردند، محمد حمدان دقلو در بیانیه‌ای گفت: «تسلیم ریاست شورای حاکمیت به غیر نظامیان زودهنگام است و در حال حاضر در دستور کار نیست.» و وی افزود: «تصور از آنچه که اکنون در حال وقوع است به دلیل واگذاری قریب الوقوع شورا برای غیر نظامیان دروغ و عیب است.» (منبع: عربی21، 2021/ 10/8)

دوم: منقسم شدن آزادی‌بخش و تغییر:

چیزی‌که دولت حمدوک را آزار می‌دهد، این است که نیروهای آزادی‌بخش و تغییر که حمدوک را به نخست وزیری رساندند شروع به انشعاب نموده و دو بخش شده‌اند. بخشی بنام "مجموعه میثاق وطنی" که این مجموعه متوجه شده است که مشکل در دولت حمدوک بوده و رهبر نیروهای آزدی‌بخش و تغییر/ مجموعه میثاق وطنی، منی ارکو مناوی گفت: «بحران واقعی در سودان در اتحاد نیروهای آزادی‌بخش و تغییر بوده است.» (منبع: سایت الجزیره، 2021/10/20) و بخشی دیگر به شورای مرکزی نیروهای آزادی‌بخش و تغییر معروف شد و ممثل احزاب در کنفرانس سودان که حزب امت ملی، تجمع اتحاد و حزب بعث بود، در حالی‌که بخش اول تحصن علنی در مقابل شورای وزیران برگزار کرد و خواستار انحلال دولت و استعفای حمدوک و یادآوری تحصن های سال 2019 علیه دولت بشیر شدند. بخش دوم تظاهراتی را ترتیب داد و خواستار واگذاری قدرت به غیرنظامیان مطابق با قانون اساسی شد.

یک سوال باقی می‌ماند، که آیا برخی از مزدوران انگلیس و اروپا وفاداری خود را تغییر داده‌اند و به طور خاص صحبت در مورد جبریل ابراهیم رهبر جنبش عدالت و برابری و وزیر مالیه در دولت حمدوک و همچنین منی مارکو مناوی حاکم منطقه دارفور می‌باشد. با برسی این موضوع مشخص می‌شود که:

1-     جبریل ابراهیم، وزیر مالیه با جلب اعتماد مزدور انگلیس، عبدالله حمدوک وی را وزیر مالیه در تشکیل دولت جدید در تاریخ 2021/2/8 تعیین کرد؛ پیش از آن یعنی اواسط سال 2019 سفارت قطر در جریان بحران اتیوپی از وی در تاریخ 2019/2/8 دفاع می‌کرد. وی پیش از آن در کنار برادرش خلیل بود کسی که توسط ارتش سودان در یک حمله هوای کشته شد و یکی از بنیان‌گزاران جنبش عدالت و برابری در دارفور و از مخالفان رهبر شبه نظامیان (الجنجوید) بود و بعداً به نیروهای پشتیبانی سریع (حمیدتی) در دارفور تبدیل شد. انگلیس و اروپا از نیروهای مخالف رژیم بشیر در دارفور پشتبانی می‌کردند و با آن‌ها ارتباط می‌گرفتند و برای ضربه زدن به رژیم بشیر با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کردند و قبل از آن با امارات و چاد تماس داشت یعنی در حوزه نفوذ انگلیس و اروپا. با این همه اگر این مرد روابط دیرینه‌ای خود را با مردان انگلیس و اروپا رها کند و به طرف دیگر یعنی مزدوران امریکا برود بعید است.

2-     هم‌چنین منی ارکو مناوی، یکی از جنگ‌سالاران دارفور است که به مدت دو دهه با رژیم بشیر جنگید قبل از این‌که اسلحه‌های خود را به زمین بگذارد و قدرت را در خرطوم آرام کند تا به عنوان دستیار عمر البشیر به اساس توافقنامه‌ای ابوجا بازگردد. علاوه براین، تا همین اواخر مورد اعتماد حمدوک، نخست وزیر فعلی بود که پس از امضای توافقنامه صلح جوبا او را به عنوان فرماندار دارفور منصوب کرد، او به دلیل وابستگی قبلیه‌ای خود در یک دشمنی تاریخی با مزدوران امریکا، معاون شورای حاکمیت (حمیدتی) قرار دارد.

3-     بنابراین، به احتمال زیاد حیله‌گری انگلیس‌ این دو نفر را به اردوگاه مزدوران امریکا سوق داد و آن‌ها را از اردوگاه مزدوران انگلیس و اروپا دور نگهداشت. اگر برهان مؤفق می‌شد، حمدوک و گروهش را از دولت برکنار کند و دولت جدیدی تشکیل دهد، انگلیس دو تن از این افراد خود را در دولت جدید به روش انگلیس‌ها در حیله‌گری و بدخواهی داخل می‌ساخت.

سوم: وضعیت سودان با فخر فروشی‌های زشت توسط مزدوران امریکا و سایر فخرفروشی‌های زشت و بدخواهانه‌ که حیله و مسلک مزدوران انگلیس و اروپا است، پیش رفت، و همه این‌ها حاوی خونریزی بی‌عدالتی گرسنگی و بحران بود.

بناءً مردم سودان باید به امور خود پی ببرند و به این همه حاکمان شکست خورده و مزدور امریکا، انگلیس و اروپا که خون و توانایی‌های مردم سودان را به خاطر این دولت‌های کافر می‌ریزانند، بیدار شوند و برخیزند! پس کارها و صف‌های خود را علیه همه این مزدوران، واحد بسازید! میان این گروه و گروه دیگر فرقی وجود ندارد. لذا به ریسمان محکم الله سبحانه وتعالی  چنگ بزنید و علیه‌شان قیام کنید و آن‌ها را سرنگون و نظام دولت اسلامی (خلافت بر منهج نبوت) را که الله سبحانه و تعالی به آن راضی است برپا سازید! مردم سودان شایسته این همه خیر هستند که دولت اسلامی خون آن‌ها را حفظ، صفوف آن‌ها را متحد و نفوذ کفار را از سرزمین‌شان بیرون کند. الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ (4) بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ﴾ [روم 4،5]

ترجمه: و آن روز مؤمنان به یاری الله سبحانه و تعالی شادمان می‌شوند. الله هرکسی را که بخواهد یاری می‌دهد، و او بس چیره (بر دشمنان خود) و بسیار مهربان (درحق دوستان خویش) است.

مترجم: پارسا «امیدی»

 

ادامه مطلب...

فیصله میان غیر مسلمانان در دولت‌ اسلامی

  • نشر شده در فقهی

پرسش

السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته!

از شما پیرامون مسئله استثناء پیامبر صلی‌الله علیه وسلم‌را درشأن مشرکین عرب که آن‌ها‌ را کفار یمن می‌نامند که بردین شان باقی بمانند، توضیح می‌خواهم‌. آیا این استثناء ‌را در حق مشرکین عرب به عنوان محدودیت در نظر عموم می‌دانیم که در کتاب دولت اسلامی ص 7 و ص 144ذکر شده است؟ دو طبقه اخیر به حال خود گذاشته می‌شوند که چه عقیده دارند و چه پرستش می کنند ..." و دو دسته عبارتند از: اهل کتاب و مشرکین اند. و هم‌چنین محدودیت آن‌چه در پیش نویس قانون اساسی ماده 27، بند "ب"ذکر شده؛ آیا این استثناء فقط برای همین نسل است؟ و می‌خواهم یک پرسش دیگر راجع به آن‌چه در کتاب دولت اسلامی صفحه 144ذکر شده اضافه نمایم: "دولت قاضی‌را برای آن‌ها تعیین می‌نماید که اختلافات آن‌ها‌را در محاکم خاص بررسی نماید." امیدواریم که ماهیت کار این قاضیان و وضعیت آن‌ها‌را روشن کنید، با توجه به این‌که من در مقدمه قانون اساسی این پرسش را قبل از این‌که به شما راجع نمایم، جستجو نمودم؛ اما آن ‌را پیدا نکردم(آیا درست است که از دادگاه دولت همزمان دو حکم صادر شود؟ یک حکم در مورد اسلام وحکم دیگری غیر از اسلام؟) و از شما قدردانی ویژه می‌نمایم. برادرتان ابو بلال
پاسخ

وعلیکم السلام ورحمة الله وبرکاته!

هردو پرسش شما از متن ذیل کتاب دولت اسلامی صفحه 146می باشد:

این برای مسلمانان است که در مورد غیرمسلمانانی‌که به غیر از اعتقاد اسلامی باورمند اند، آن‌ها عبارتند از: مشرکان بت‌پرست، صابئه، مجوس‌ها، هندوها و همه کسانی هستند که اهل کتاب نیستند.

اما دو گروه اخیر، آن‌چه ‌را که به آن اعتقاد دارند و آن‌چه‌را عبادت می‌کنند، به حال خود گذاشته می‌شوند و مطابق آیین خود به امور ازدواج و طلاق می‌پردازند و دولت قاضی‌ را برای آن‌ها تعیین می‌کند که به این امورشان در محکمه‌ها بررسی نمایند؛ اما درمورد مطعومات (مواد غذایی) و ملبوسات (پوشاک)، طبق مقررات آیین خود‌شان در نظام عمومی رفتار می شود (آن‌چه‌را که شریعت جواز می‌دهد) و با غیر اهل کتاب مانند اهل کتاب معامله می‌شود. رسول الله – صلی‌الله علیه وسلم- در حق مجوس فرمودند:

(سنوا بهم سنة أهل الكتاب)

ترجمه:با آن‌ها مثل اهل کتاب رفتار نمایید.

 اما در مورد معاملات و عقوبات، با غیر مسلمان‌ها مانند مسلمان‌ها برابر معامله می‌شود. بنابر این، عقوباتی‌که بر غیر مسلمانان اعمال می شود، همان‌طور بر مسلمانان اعمال می‌شود. هم‌چنان در معاملاتی‌که باغیرمسلمانان اجراء و فسخ می‌شود، هم‌چنین در شأن مسلمان‌ها  بدون کدام برابری و تمیزی بین یک شخص باشخصی دیگری اجراء می‌شود.

هم‌چنان در خود همین کتاب صفحه 147 آمده: «خلاصه این‌است که دولت در سیاست داخلی خود، شریعت اسلامی ‌را بر همه کسانی‌که تحت سلطه‌اش قرار می‌گیرند، خواه مسلمان باشند یا غیرمسلمان؛ اجراء می‌نماید. و اجرای آن به شرح زیر است:

د - امور مربوط به ازدواج و طلاق‌ را درمیان غیرمسلمانان مطابق با مذاهب آن‌ها قضات‌شان در محاکم دولت فیصله می‌نمایند و نه در محاکم‌های خاص به خودشان. و این امور مطابق احکام اسلام از قضات مسلمان بین آن‌ها و مسلمانان فیصله می‌شود...»

به همین ترتیب، آن‌چه در ماده هفت بند "ب" ذکر شده است:

«ماده 7 – دولت، شریعت اسلامی ‌را بالای کسانی‌که تابعیت دولت‌را دارند، چه مسلمان و چه غیرمسلمان باشند، به شرح زیر اجراء می‌‌نماید:

ب - غیرمسلمانان، آن‌چه‌را که به آن اعتقاد دارند و آن‌چه ‌را که پرستش می‌کنند؛ مطابق نظام عمومی به حال خودشان گذاشته می‌شوند.»

پاسخ پرسش اول شما: در اینجا مراد مشرکین عرب نیستند بلکه مراد بت‌پرستان غیر عرب‌ها مانند برخی قبایل آفریقایی هستند. حكم حقیقی در حق آن‌ها این است که به‌ترک نمودن دین‌شان جبر کرده نمی‌شوند و با وجودی‌که ذبح‌شان خورده نمی‌شود و زنان شان نکاح؛ اما دولت با آن‌ها معامله اهل کتاب‌را انجام می‌دهد. اما حکم شرعی پیرامون بت‌پرستان از مشرکین عرب؛ اختیار میان اسلام وقتل است و هیچ کسی از این جماعه درعصر ما باقی نماندند بلکه در عصر صحابه رضوان‌الله علیهم تمام شدند؛ و از جمله آن‌ها کسی ایمان نیاورده بود، مسلمان‌ها قتلش نمودند. و ما احکام آن‌ها‌را در کتاب شخصیت اسلامی جلد دوم به‌شرح‌ زیرتوضیح‌داده‌ایم:

در مورد مشرکان عرب، صلح و ذمه از طرف آن‌ها پذیرفته نمی‌شود؛ اما به اسلام فرا خوانده می‌شوند، اگر به اسلام گرویدند باقی گذاشته می‌شوند، وگرنه کشته می‌شوند. الله سبحانه وتعالی فرموده:

﴿سَتُدْعَوْنَ إِلَى قَوْمٍ أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ یسْلِمُونَ﴾[فتح:16]

ترجمه:از شما دعوت خواهد شد كه به سوی قومی جنگجو و پرقدرت بیرون روید. با آنان پیكار می‌كنید یا این كه مسلمان می‌شوند(یعنی دو راه بیشتر در پیش نخواهند داشت: رزم با مسلمانان ، یا پذیرش دین آنان).

آیه پیرامون کسانی اند که آن‌ها از اعراب بت‌پرست هستند و رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم با آن‌ها جنگید، ودلالت برین دارد که اگر صلح نکردند، با آن‌ها جنگیده شود. هم‌چنان از طریق حسن روایت شده که فرمود: "رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم امر کردند که با عرب‌های‌که در مقابل اسلام اند، جنگیده شود، و غیر از جنگ از آن‌ها چیزی پذیرفته نشود. و هم‌چنان امر نمودند که همراه با اهل کتاب جنگیده شود تا وقتی‌که ذلت‌مندانه به دست خود جزیه‌ را بپردازند. و ابو عبید فرموده: این‌جا مراد حسن از عرب‌ها، بت‌پرستان اند که از اهل کتاب نیستند، اگر از اهل کتاب می‌‌بودند، رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم از آن‌ها غیر جنگ قبول نمودند که در احادیث واضح است. واین هم ثابت نشده که رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم از کسانی‌که بت‌پرست اند، جزیه از هیچ کدام شان نپذیرفتند؛ بخصوص بعد از نزول آیه فتح و سوره توبه از آن‌ها غیر از اسلام و جنگ چیزی دیگری قبول نکردند. آن‌چه‌که پیرامون اخذ جزیه روایت شده مانند اهل یمن ونجران این است که از اهل کتاب (یهود ونصاری) گرفته واز کسانی‌که بت‌پرستان از عرب اند اخذ نکرده است.

پاسخ پرسش دوم شما:

درمورد آن‌چه‌که در متن فوق آمده: "... دولت قاضی ‌را برای آن‌ها تعیین می‌نماید که پیرامون امورشان در محکمه‌ها بررسی نمایند " و هم‌چنان " امور مربوط به ازدواج و طلاق‌را در میان غیرمسلمانان مطابق با مذاهب آن‌ها قضات‌شان در محاکم دولت فیصله می‌نمایند و نه در محاکم‌های خاص به خودشان"، بنابراین قرار نیست قضات مسلمان کسانی باشند که طبق قوانین خود میان آن‌ها حکم نمایند، بلکه هدف این است که توسط قضات خودشان (غیر مسلمان‌ها) میان آن‌ها فیصله می‌گردد، و برای این قاضیان کدام محکمه جداگانه نمی‌باشد؛ بلکه آن‌ها در ساختمان‌های دولتی دارای اتاق‌های قضایی هستند و از دید اداری وابسته به محاکم دولت اند و تعیین قاضی به آن‌ها واگذار نمی‌شود؛ بلکه توسط دولت تنظیم می‌شود. بنابراین دولت است ‌که قضات ‌را از خودشان برای آن‌ها تعیین می‌نماید تا بین آن‌ها در امور ازدواج و طلاق و آن‌چه به آن پیوسته است، قضاوت کنند.

واین امر به‌معنی این نیست که محاکم دولت با دو حکم اداره می‌شود: یک حکم اسلامی و دیگری حکم غیر اسلامی؛ بلکه محاکم دولت فقط با اسلام حکم می‌کند وبس. اما آن‌ها دارای اتاق‌های اداری هستند که قاضی‌های غیر مسلمان بین غیرمسلمان در امور ازدواج، طلاق و آن‌چه‌که مربوط به آن می‌شود، مطابق آیین و قوانین خود فیصله می‌کنند. قسمی‌که این‌ را شریعت تعیین نموده است.

برادرتان عطاء بن خلیل ابو الرشته

مترجم: احمد جبیر نوری

ادامه مطلب...

دعوت به اسلام به شکل نامشخص و عام

  • نشر شده در فقهی

پرسش:

السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته!

ما در کتاب تکتل در آخر صفحه 4 می‌گوییم: «پیروان حرکات اسلامی به اسلام به شکل نامشخص و عام دعوت می‌دادند و...» سوال این است:

أ- دعوت به اسلام به شکل نامشخص و عام به چه معنی است؟ این عمل را چگونه با مثال‌ها توضیح داده می‌توانیم؟

ب- به عدم جواز دعوت حرکات اسلامی به شکل نامشخص و عام، چه دلایلی وجود دارد؟

پاسخ:

وعلیکم السلام ورحمت الله وبرکاته!

دعوت به شکل نامشخص و عام به این معنی است که خوب متبلور و تعریف شده که طبیعتاً مانع از ورود غیرمی‌شود، نباشد، بلکه دروازهایش باز بوده و افکار اجنبی به دلیل عدم مخالفت یا مصلحت و امثال آن، در آن رخنه کند.

پس شخصی‌که نزد وی فکرۀ دعوت متبلور و مفاهیم‌اش واضح و اهدافش تعریف شده نباشد، وی کفری بودن نظام دموکراسی را هرگز درک نخواهد کرد، و هیچگاه درک نخواهد کرد که نظام اشتراکی از اسلام نیست و معصیت بودن تقنین از طرف پارلمان را هرگز درک نخواهد کرد. هم چنان درک نخواهد کرد که گرفتن کدام بخش علوم و صنعت از کفار جایز است و کدام قسمت آن ناجایز؛ مانند فرهنگ و مفاهیم زندگی... گاهی این طور می‌شود که این شخص نماز می‌خواند و روزه می‌گیرد، چون به اسلام به شکل نامشخص دعوت می‌دهد. این چیزی‌ست که امت در اواخر دولت دچارش شده بود و عدم تفکیک علمای مسلمان آن زمان، میان علومی‌که گرفتنش از غر ب جایز است، از قبیل صنعت و اختراعات و میان اشیایی‌که جایز نیست مانند مفاهیم زندگی به وضوح محسوس بود. بارزترین مثالش گروه حامل فکرۀ توافق بین غرب و اسلام در ثقافت و علوم، در حضارت(فرهنگ) و مدنیت(تمدن) بود. این‌ها به نام علمای نهضت، یاعلمای اصلاح و یا هم علمای معاصر مشهور شده بودند. مفهوم "اسلام نامشخص" از همین علماء برخاست، که دروازۀ فهم اسلام را به دو طرف باز کرد و چیزی‌که از اسلام نبود، در اسلام داخل شد و قواعد شرعی به عوض این‌که ضوابط فهم و مانع از خروج از شرع شود، خود کلیدبازگشایی این دروازه شد و اسلام نزد آنان بخاطر تطابق به جامعۀ موجود و فکرغالب طوری تفسیر شد که نصوص اسلامی احتمالش را نداشت که نتیجه‌اش نشأت قواعد کلیِ بود که فاقد سند شرعی بوده و با نظریات آتی هم‌خوانی داشت:

مثل این‌که "تغییر احکام در صورت تغییر زمان و مکان قابل انکار نیست" و "عادت محکمه است" و "آنچه را مسلمانان نیک پندارند او نزد الله نیک است"... و بسیاری نصوص را طوری تفسیر نمودند که هدف اصلی، معطل قراردادن آن بود، مانند این قول که جهاد دفاعی است و تعدد ازواج تنها در شرایط خاصی درست است.

این بود نمونه‌ای از دعوت به شکل نامشخص و اما"عام" اینست که دعوت به عموم اسلام بدون تشریح و تفصیل معالجات و بدون توضیح راه‌حل‌های آن صورت گیرد، به گونۀ مثال گفته شود "تنها اسلام راه‌حل است"، "تنها اسلام پیروزی هردوجهان را تضمین می‌کند"، "اسلام بهترین نظام است" و امثال این. اگر از خط مشی اسلام در قبال نظام زندگی بپرسی، سکوت قایل می‌کند، و اگر از دولت اسلامی‌که نظام‌هایش راتطبیق می‌کند، سوال کنی سکوت می‌کند، و اگر از چگونگی تغییر نظام‌های فعلی به طرف نظام اسلام سوال کنی، مضطرب شده و دور و برش را نگاه می‌کند. این برای آنست که اگر از تو فاصله نگیرد، بخاطر یافتن سلامتی از باد پیشی می‌گیرد. اما این‌که به عدم جواز دعوت به اسلام به شکل نامشخص و عام  چی دلیلی وجود دارد؛ این برگرفته است از کتاب الله و سنت رسول الله است، چنان‌که الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الإِسْلَامُ﴾ [آل عمران: 19]

ترجمه:بی‌گمان دین(حق و پسندیده) در پیشگاه الله اسلام است.

و ﴿وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ﴾ [آل عمران: 85]

ترجمه:و کسی‌که غیر از اسلام، آئینی برگزیند، از او پذیرفته نمی‌شود.

و هم‌چنان الله سبحانه وتعالی آیات حکم، اقتصاد، روابط زناشویی، عدم دوستی باکفار، رجم نمودن زانی و قطع دست دزد را نازل کرده است، و باز نظام‌های اسلام را منحیث نظام‌های متمایز و جدا از غیر معرفی نموده و فرموده است:

﴿حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ﴾ [آل عمران: 179]

ترجمه: تا ناپاک را از پاک تمییز کند.

﴿ثُمَّ جَعَلْنَاكَ عَلَى شَرِيعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾ [جاثیه: 18]

ترجمه: سپس ما تو را بر آئین و راه روشنی از دین قرار دادیم. پس ازین آئین پیروی کن و بدین راه روشن برو و ازهوا و هوس‌های کسانی پیروی مکن که آگاهی ندارند.

﴿لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا﴾ [مائده: 48]

ترجمه:برای هرملتی از شما راهی (برای رسیدن به حقایق) و برنامه ای (جهت بیان احکام) قرار داده ایم.

 ازین نوع دلایل درکتاب الله و سنت رسول الله مثال‌های زیادی وجود دارد.

مترجم: محمدمسلم ثاقب

ادامه مطلب...

نشست اردوغان و پوتین در سوتچی روسیه

  • نشر شده در سیاسی

پرسش

در روز چهار شنبه ۲۹ سپتمبر۲۰۲۱م کنفرانس بین اردوغان و پوتین در سوتشی روسیه برگزار شد، چنانچه رئیس جمهوری ترکیه در رأس یک هیأت که هاکان فیدان رئیس بخش استخبارات و رئیس روابط عمومی ریاست جمهوری ترکیه به ریاست فخرالدین الطون و ابراهیم قلین سخنگوی ریاست جمهوری بدون حضور داشت هیچ یکی از وزاریش در این سفر بود، جریان قسمی بود که این دیدار برای مدت ۳ ساعت در پشت درهای بسته دوام کرده و در خاتمه هیچ یک از این دو رئیس جمهور کنفرانس مطبوعاتی مشترکی خلاف پروتوکول‌های‌که کرملین مشابه این دیدارها دنبال می‌کرد، دائر نکرد، چنانچه این دو رئیس جمهور هیچ بیانیه‌ای را در اخیر این نشست نیز نداشت... (شرق الاوسط ۳۰ سبتمبر) حالا سوال این است که دلائل این دیدار و اهداف آن چی‌خواهد بود؟

پاسخ

برای این‌که سوالات فوق را جواب دهیم موارد ذیل را پیش‌کش می‌کنیم:

1-  از ملاحظه توجهات کنونی امریکا فهمیده می‌شود که امریکا تلاش‌های خود را در برابر چین انجام می‌دهد و امریکا برای اخراج نیروهایش از منطقه شرق میانه پلان دارد تا برای رسیده‌گی به مسائل چین خود را فارغ‌ ساخته و مزدوران خود را در منطقه برای عملی‌سازی نقشه‌هایش  موظف سازد. این سیاست است که در آستانه ادارۀ ترامپ یعنی کمی قبل از آن صورت گرفته، به گونه‌ای که در سیاست امریکا تغییر وارد شد، چون امریکا قوت‌های سیاسی و نظامی خود را در اطراف چین جمع نموده و مجبور شد که دولت‌های کلان تابع خود مثل ترکیه را استخدام کند و از جملۀ سیاست امریکا نقش ترکیه در سوریه، لیبیا، خاورمیانه و سائر مناطق بوده و به اساس همین نقش جدید ترکیه، امریکا خود را عملاً از مناقشات بحران سوریه کشیده و آن را در بین ترکیه و روسیه قرار داده و در آستانه و جنیف مباحثات و گفتگوهای ترکیه و روسیه ظاهر و شروع شد، سپس اردوی ترکیه را به شمال سوریه داخل کرد.

2-  بعد از آن با آغاز قدرت مسئولیت بایدن به دلیل بعضی ملاحظات سیاسی از نظر دموکرات‌ها، نقش ترکیه کاهش داده شده و اولین تماس تیلیفونی بین بایدن رئیس جمهور امریکا و اردوغان رئیس جمهور ترکیه به تاریخ ۲۳ اپریل ۲۰۲۱م یعنی پس از سه ماه از دست یافتن بایدن به قدرت در واشنتن بود. در جریان این تماس تیلفونی توافق به نشستی در حاشیه کنفرانس ناتو در بروکسل به تاریخ ۱۴ جون ۲۰۲۱م شد و در اشاره واضح اختلافات شان آشکار بود، آنگاه که یک روز بعد از این تماس تیلفونی رئیس جمهور امریکا اعلان کرد که آنچه کشتار ارمن‌ها در ترکیه است یک نسل کشی است، و بایدن در این تماس تیلیفونی از خواست خود خبر داد و ترکیه و اردوغان داد و فریاد کرد اما این صدا بسان همان صداهای شعاری باقی ماند و هیچ اثری نداشت، وقتی این نشست پیچیده در حاشیۀ کنفرانس ناتو در ۱۴ جون ۲۰۲۱م در بروکسل برگذار شد، توافق ‌آن در مورد افغانستان واضح و اردوغان بسیار به خوشحالی و خوش‌خدمتی این کار را بر عهده گرفت. اردوغان اشاره کرد که او با بایدن در خصوص اوضاع افغانستان صحبت کرده و گفت؛ ممکن نیست که در خصوص طالبان در افغانستان غفلت کنیم. وقتی حمایت ایالات متحده و دیگر دول را به دست آوریم ما آمده هستیم با ایشان تعامل کنیم ...(  CNN عربیه۱۴ جنوری ۲۰۲۱م) با وصف این مسائل طوری به نظر می‌رسد که نکتۀ مهم‌تر این است که ترکیه در مورد گفتگوی‌های خروج از سوریه با روسیه صحبت کند.

3-  بدون شک پیچیده‌ترین خروج، خروج کنونی امریکا از سوریه است، زیرا مسئله سوریه تنها به امریکا تعلق نگرفته بلکه موضوع خروج از سوریه به ایران، حزب ایران، ترکیه و از همه مهم‌تر روسیه است؛ در حالی‌که به تاریخ ۲۹ سپتمبر۲۰۱۵م در جریان نشست اوبا با پوتین امریکا پای روسیه را در سوریه  کشاند. همه این مسائل به تدابیر معیین نیاز دارد تا امریکا پیش از خروج خودش از خروج کامل کشورهای دیگر مخصوصا روسیه اطمینان پیدا نماید؛ بالخصوص بعد از این‌که امریکا برای کردها اطمینان ایجاد کرد که امریکا ایشان را حمایت کرده و آن‌ها را ترک نمی‌کند، چنانچه در افغانستان چنین کرد. مظلوم عبدی فرمانده عمومی نیروهای دموکرات سوریه یادآور شد که جوبایدن رئیس جمهور امریکا وعده نموده که ایالات متحده بعد از این‌که افغانستان را در ماه گذشته ترک کرد هرگز هم‌پیمانان کرد خود را در سوریه تنها نمی‌گذارد. عبدی از مقر خود نزدیک شهر حسکه به روزنامه "تايمز" گفت؛ قبول کنید که این افغانستان نیست، او گفت سیاست امریکا در این مورد به صورت کلی متفاوت است. (آرتی ۲۸ سپتمبر۲۰۲۱م)

4-  یقیناً امریکا نمی‌خواهد که قبل از بیرون شدن روسیه از سوریه بیرون شود و روسیه بر این شکست امریکا و سیاست آن خوش‌حالی کرد، اما امریکا می‌خواهد خود را برای مسائل چین فارغ سازد؛ در حالی‌که روسیه در اکثر مسائل خود را به چین نزدیک ساخته به همین دلیل درست همین است که امریکا در جریان نشست بایدن رئیس جمهور امریکا و پوتین در جنیف به تاریخ ۱۶ جون ۲۰۲۱م بر روسیه فشار وارد ‌کرد تا از چین دوری نموده و خود را به موقف امریکا نزدیک سازد.

با وصف این‌که امریکا پلان دارد تا از سوریه خارج و مزدورانش را به نیابت از خودش در تنظیم ادارۀ امور منطقه توظیف نماید و با وجودی‌که بیرون شدن روسیه از سوریه یک موضوع مهم است؛ علی رغم این مسئله باز هم امریکا نمی‌خواهد که روسیه یک رقیب به آن حساب شود. بناءً امریکا نمی‌خواهد که به صورت مستقیم در خصوص موضوع سوریه با روسیه وارد گفتگوی شود، بلکه امریکا اردوغان را وظیفه داده تا با روسیه مسقیماً در خصوص خروج از سوریه گفتگوی نماید؛ مخصوصاً بعد از این‌که امریکا اطمینان پیدا کرد که مزدورش بشار روابط خود را بعد از وصل نمودن گاز مصر با دولت‌های منطقه از طریق اردن، سوریه، لبنان حسب خواست آن ساخته و برای امریکا ممکن شده تا وقت پیداکردن بدیل مناسب به آن اعتماد نماید... هم‌چنان امریکا اردوغان را وظیفه داده تا در مورد خروج از سوریه با روسیه صحبت نماید... «اردوغان تصریح نموده که او به زودی در روز ۲۹ سپتمبر با پوتین جهت ایجاد روابط دو جانبه و تحولات ادلب پایتخت سوریه گفتگو نماید. ادوغان در یک بیانیۀ مطبوعاتی گفت: "دیدار من با پوتین به صورت دوجانبه بدون این‌که در آن شخص سوم حضور داشته باشد صورت خواهد گرفت، این دیدار تنها بر اوضاع ادلب منحصر نشده بلکه در خصوص عموم اوضاع سوریه و گام‌های‌که در آینده برداریم و روابط دو جانبه گفتگو ایجاد کنیم خواهد." اردوغان اشاره کرد که ترکیه و روسیه دو دولت محوری در منطقه است، او بیان داشت که پوتین مرد سیاست‌مدار است، این مسأله در حل موضوع کشمکش آزربایجان و ارمنستان معلوم شد.» (الجزیره نت ۲۸سپتمبر ۲۰۲۱م) در حالی‌که هاکان فیدان رئیس بخش استخبارات ملی ترکیه با اردوغان همراه بود کمی قبل از دیدارش با پوتین در شهر سوتچی روسیه گفت: «صلح در سوریه مرتبط به روابط بین ترکیه و روسیه و اقداماتی‌که این دو کشور بر می‌دارد داشته و اهمیت بزرگی دارد.» (خبرگذاری اناضول ۲۹ سپتمبر۲۰۲۱م)

5-  روسیه این مسئله را درک نموده و این تعامل را یک اهانتی برای خودش دانسته که اردوغان در عوض امریکا با آن در خصوص خروج از سوریه صحبت کند، امریکائی‌که پای روسیه را به سوریه کشید، حالا حاضر نیست که در خصوص قضیه خروج از سوریه با وی صحبت نماید! بنا براین روسیه این موقف امریکا را اهانتی برای خودش دانسته مخصوصاً پوتین که گردن خود را بلند می‌گیرد و طوری برای امریکا وانمود می‌سازد که او یک دولت بزرگ و تأثیرگزار در جهان است، به همین دلیل روسیه در برابر اردوغان موقف گرفته تا این موقف روسیه درسی باشد برای ترکیه و در عین حال پیامی باشد به امریکا تا در خصوص مسئلۀ خروج از سوریه خودش به صورت مستقیم با روسیه گفتگو کند که این مطلب از موارد ذیل دانسته می‌شود:

ا- ولادیمیرپوتین رئیس جمهور روسیه در خصوص رسیدن همتای ترکی‌اش رجب طیب اردوغان در کشورش بی‌پروائی نموده به عوض این‌که خودش اردوغان را در میدان هوائی استقبال کند، الیکسی کوبایگورودسکی شهردار سوتچی و کراسنوردار الکسندرابول معاون فرماندار منطقه کراسنوردار را در میدان هوائی سوتچی به استقبال آن فرستاد که ایغور بوگداشیف مدیر عمومی پروتوکول‌های دولت‌های خارجی به وزارت خارجه روسیه و محمد سمسار سفیر ترکیه و فرات بایار قنصل عمومی و موظفین سفارت ترکیه نیز حضور داشند...(ترکیه الآن ۲۹ سپتمبر ۲۰۲۱م)

ب- هم‌چنان پوتین روزنامۀ پراودا را برای توهین نمودن اردوغان و توصیف نمودن آن به لقب مسکین تحریک کرد! "پراوادا" روزنامۀ روسی است که از جمله بزرگترین رونامه‌‌ها در زمان شوروی بود که حالا هم این روزنامه یکی از روزنامه‌های پیش‌گام نزدیک قصر کرملین است:

«روزنامۀ "پراودا" مقرب به کرملین در روز سه شنبه بر رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه تاخته و آن را در مقاله‌سیاسی که عبارات شدیدی را شامل می‌شد، قبل از ملاقات‌اش به سوتچی به صفت مسکین توصیف کرد، هم‌چنان الکسندر شتروم روزنامه نگار روسی در نشریۀ "پراوادا" گفت، این مسکین فرصتی برای انتخاب دوباره‌اش نمی‌باشد...» (ترکیه الآن ۲۹سپتمبر۲۰۲۱م)

6-  بناءً نشست بین پوتین و اردوغان از ابتداء تا انتهاء حتی قبل از آغاز این نشست به شکست اردوغان بود، طوری به نظر می‌رسد خود اردوغان انتظار این شکست را داشته به همین دلیل تلاش کرد که فضای این نشست بسیار محدود یعنی این نشست تنها بین پوتین و اردوغان و بدون حضور شخص دیگری صورت گیرد تا دائرۀ اطلاع مردم از این شکست گسترده نشود و دقیقاً این یک واقعیت بود که اتفاق افتاده و هم‌چنان از این نشست هیچ نتیجه مثبت حاصل نشد. به این ترتیب اردوغان با دلتنگی و نا امیدی برگشت و حتی کنفرانس پروتوکولی‌که عادة بعد از هر نشستی منعقد می‌شود برگزار نشد! «در روز چهار شنبه دیدار ولادیمیرپوتین رئیس جمهور ترکیه و همتای ترکی‌اش رجب طبیب اردوغان در شهر سوتچی روسیه در حالی پایان یافت که هیچ کنفرانس خبری منعقد نشده و بعد از دیداری‌که سه ساعت طول کشید، هیچ یکی از طرفین به کدام نتائج و تفاهم جز بر یک سلسله اظهارات دیپلوماتیک اشاره نکرد و نهایتاً از این نشست چیزی به دست نیامد. درویش خلیفه تحلیل‌گر سیاسی در سایت "العربي الجديد" گفته است؛ او به این باور است که عدم ابراز کدام دست‌آورد در این نشست اشارۀ به عدم توافق طرفین و اختلافات شان می‌باشد، چیزی‌که این دیدگاه و نظر را تقویت می‌بخشد این است که کدام کنفرانس خبری دائر نشد. خلیفه افزوده که قضیه سوریه اساس این نشست بوده نه قضیه اوکراین و لیبیا؛ چنانچه بعضی این موضوع را پیش‌کش می‌کنند... (العربی الجدید ۳۰ سپتمبر۲۰۲۱م)

7-  اما نشست اردوغان که قرار است در حاشیۀ کنفرانس بیست در جریان اوکتبر صورت گیرد «رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه قرار است که با همتای امریکائی‌اش در جریان کنفرانس رهبران گروه بیست که قرار است در بیست اوکتبر بر گزار گردد، دیدار دو جانبۀ منعقد سازد. منابع افزوده است که اردوغان به زودی با بایدن همتای امریکائی‌اش در حاشیه این کنفرانس ملاقات خواهد کرد.» (خبرگذاری اناضول ۲۸ سپتمبر۲۰۲۱م) به نظر می‌رسد که این دیدار و ملاقات در مورد گام‌های آینده این دو کشور بوده آن هم بعد از شکست اردوغان در نشست‌اش با پوتین.

انتظار می‌رود که هرگاه امریکا توانست بر موقف روسیه تسلط پیدا کند، یعنی روسیه را بر ضد چین به خود نزدیک سازد، در آن وقت امریکا هیچ ارزشی به اردوغان قائل نشده و آن را بر همین شکست‌اش تنها می‌گذارد! اگر امریکا به این نتیجه رسید که روسیه از چین دور شد، پس به توافقات خود با روسیه باز می‌گردد؛ پس هرگاه مصلحت و منافع خود را این دولت‌های اسعتماری دید، برای این دولت‌های استعماری احترام مزدورانش و دولت‌های که در محور منافع‌اش می‌چرخند، هیچ ارزشی ندارد.

فشردۀ موضوع را می‌توان به موارد ذیل خلاصه کرد:

ا- امریکا برای خروج از خاورمیانه آماده‌گی می‌گیرد و مسائل این منطقه را به مزدورانش و برای کشورهای می‌سپارد که در محور منافع آن می‌چرخد تا بتواند خود را به امور چین فارغ سازد تا وقتی جنگ سرد باشد، چنانچه امریکا لیوبینگیو سخنگوی سفارت چین در واشنتن را مورد خطاب قرار داده و تبصیرۀ بر پیمان امریکا، بریتانیا و استرالیا کرد. «لازم است که این کشورها تشکلات را تشکیل ندهند که مصالح دیگران را هدف قرار داده و یا ضرر برساند و مهمترین چیزی‌که باید انجام شود، رهایی از تفکر جنگ سرد و کنار رفتن از جنگ ایدولوزیکی است...» (الجزیرة نت ۱۶ سپتمبر۲۰۲۱م)

ب- دولت عثمانی‌که بر روسیه تسلط داشت، اکنون تسلط ندارد و امروزه روسیه و دیگر دشمنان سربلند کرده و حکام ترکیه کوچک‌تر و حقیرتر از آن به نظر می‌رسد که روسیه با انگشتان خود به آن اشاره کند و آن را عددی به شمارد، نه در حل مشکلات و نه هم در ترک کردن یک منطقه.

ج- برای به وجود آمدن این حالت نقطۀ مثبتی وجود دارد که یک فرصت است و او این‌که دولت‌های کافر استعمارگر بار و کولۀ خود را جمع کرده و از سرزمین‌های اسلامی بیرون می‌شود و این یک فرصتی مناسب برای حاملین دعوت و هر پیرو حقی است که به نزدیک بودن بلند رفتن جایگاه اسلام و اهل آن و به شکست کفر و جایگاه آن بشارت می‌دهد:

﴿إِن فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَنْ كَانَ لَه قَلْب أَوْ أَلْقَى السمْعَ وَ هوَ شَهِيد﴾ [ق: 37]

ترجمه: بی‌گمان در این (تجربیات عبرت‌آمیز تاریخی) بس یاد آوری و (بیدار باشی) است  برای هر که دلی (عبرت‌بین) داشته باشد یا گوش دل بسپارد؛ در حالی‌که (در صحنه حق عملاً) شاهد و حاضر باشد.

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

تظاهرات‌های اعتراضی حزب‌التحریر – ولایه بنگله‌دیش علیه قساوت حکومت مودی بر مسلمانان آسام

حزب‌التحریر – ولایه بنگله‌دیش امروز جمعه، ۸ اکتوبر/اکتبر ۲۰۲۱م بعد از ادای نماز جمعه، چندین تظاهرات اعتراضی را در مساجد مختلف شهرهای داکه و چاتوگرام علیه قساوت‌های رژیم افراط‌گرا و هندوی مودی بر مسلمانان مجاور ساکن در ایالت شمال‌شرقی هند، آسام سازمان‌دهی کرد.

سخنرانان این تظاهرات خطاب به مسلمانان گفتند: جهان شاهد یک ویدیوی وحشت‌ناک در شبکه‌های اجتماعی بود که نشان می‌داد نیروهای پولیس هندو بر ساکنین مسلمان مجاور بنگله‌دیش در ایالت شمال‌شرقی هند، آسام تیراندازی می‌کردند تا آنان را به ترک خانه‌های‌شان مجبور کنند. شواهد حاکی از شلیک خون‌سردانه بر یک دهقان بنام معین‌الحق است. مرمی به سینه‌اش برخورد کرد، به زمین افتاد و جان می‌داد، بعداً پولیس دستور داد که وی را با چوب بزنند با وجودی‌که درحال جان دادن بود. یک عکاس خبرنگار بنام بیجای شانکار نیز بدن زخمی و بی‌تحرک معین‌الحق را لگدمال می‌کرد، الله بر معین‌الحق رحم کند و او را ببخشد. این وقایع در جریان تبعید هزاران مسلمان در ایالت آسام به‌وقوع پیوست. ایمانتا سرما، وزیر آسام، یا مسئول ایالت آسام، درباره اخراجات انجام‌شده توسط پولیس این ایالت خرسندی‌اش را چنین ابراز کرد: "به ادامۀ مأموریت‌مان علیه تجاوزات نامشروع، خرسندم و ادارۀ کامل دارنگ و پولیس آسام را به‌خاطر پاک‌سازی نزدیک به ۴۵۰۰ بیغا از طریق اخراج ۸۰۰ خانواده، براندازی ۴ ساختار نامشروع دینی، و یک انست خصوصی در سیپاجهار دارنگ تمجید کرد." در ضمن، کانال‌های رسانه‌یی گزارش دادند که پس از تصمیم مقامات جهت انهدام مناطق مسکونی مجاور مسلمان‌نشین به‌بهانۀ این‌که آن زمین‌ها متعلق به دولت است، ۲۰۰۰ مسلمان از خانه‌های‌شان اخراج شدند.

سخنرانان به آن‌عده از مسلمانان مظلوم هند خاطر نشان کردند: "ضعف موجب حقارت است، حال‌آن‌که آماده‌گی برای مرگ افتخار می‌آورد. رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند:

«مَنْ قُتِلَ دُونَ مَالِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ وَمَنْ قُتِلَ دُونَ دِينِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ، وَمَنْ قُتِلَ دُونَ دَمِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ، وَمَنْ قُتِلَ دُونَ أَهْلِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ» [ترمذی]

ترجمه: کسی‌که در دفاع از مالش کشته شود شهید است. کسی‌که در دفاع از دینش کشته شود شهید است. کسی‌که در دفاع از خودش کشته شود شهید است و کسی‌که در دفاع از خانواده‌اش کشته شود شهید است.

بدین منظور، ما برای‌تان می‌گوییم که در دفاع از حقوق خود به‌پا خیزید، درست همان‌طوری‌که برادرتان معین‌الحق به‌پا خاست. او در مواجهه با آنانی‌که می‌خواستند خانه‌اش را چپاول کنند، دلیر و شجاع بود.

سخنرانان برای این مسلمانان خاطر نشان کردند که: شکنجه و قتل مسلمانان، عموماً در هند و خاصتاً در کشمیر و آسام، موضوع جدیدی نیست. این کار همواره از زمان تجاوز انگلیس استعمارگر بر شبه‌قارۀ مسلمان هند ادامه دارد، زیرا انگلیس علیه مسلمانان آن‌جا بعضی اقدامات مجرمانه را روی دست گرفته‌است. سیاست انگلیس در بنگله‌دیش و هند برای از بین بردن قوت، وحدت و یکپارچه‌گی مسلمانان و هم‌چنان ضعیف ساختن نفوذ اسلام و مسلمانان در سرتاسر شبه‌قارۀ هند، مبنی بر تمیزات قومی و نژادی استوار است.

حکومت حزب بهاراتیا جاناتای توسط خون‌خوارهای گجراتی و ویران‌گرهای مسجد بابری رهبری می‌شود. مودی و حکومت محلی آسام صرفاً ادامۀ عصر بریتانیای استعمارگر است، هرچند از یک نگاه جدید امریکایی، حزب مودی به استعمارگری امریکایی تمایل دارد. بناءً مشاهدۀ سکوت مطلق غرب کافر به‌رهبری استعمارگران جدید و قدیمی، در برابر جنایات دخترخواندۀ غرب استعمارگر، یعنی هند، علیه اسلام و مسلمانان تحت قلمروش تعجب‌آور نیست. و نه هم دیدن سکوت مطلق حکام خائنی هم‌چون شیخه حسینه و عمران خان، زیرا آن‌ها اجیران استعمار و هم‌کاران فعال صلیبیان غربی امریکا – بریتانیا، و کشور تحت امرشان، هند، در جنگ علیه اسلام و مسلمانان اند.

سخنرانان این تظاهرات بر مسلمانان این سرزمین ندا سردادند: حمایت از مسلمانان هند و حفظ وقار و عزت‌شان بر تمام مسلمانان واجب است؛ الله سبحانه وتعالی فرموده‌است:

﴿وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ﴾ (انفال:۷۲)

ترجمه: و  اگر در (حفظ) دین (خود) از شما یاری طلبند، بر شماست که آن‌ها را یاری کنید، جز بر ضدّ گروهی که میان شما و آن‌ها، پیمان (ترک مخاصمه) است؛ و الله (سبحانه و تعالی) به آن‌چه عمل می‌کنید، بیناست!

فقط صاحبان قدرت و حکومت می‌توانند حکومت اجیری را که در هماهنگی و هم‌دستی  با مودی قرار دارد سقوط دهند. این مردم  یگانه اشخاصی اند که قادر به بسیج لشکر اسلام برای حمایت از مسلمانان در هند و از بین بردن سنگرهای حکومت هندو می‌باشند. نه تنها برای آزادی کشمیر و آسام، بلکه تمام شبه‌قارۀ هند را تحت فرمان اسلام، زیر پرچم خلافت راشدۀ ثانی، که اکنون زمانش فرارسیده‌است، در خواهند آورد.

ای مسلمانان! بر شما واجب است تا از لشکر اسلام بخواهید این حکام خائن را سرنگون کنند و نصرت‌شان را به حزب‌التحریر برای تأسیس خلافت و خلیفۀ راشده‌ای بدهند که آن لشکر را برای حمایت از اسلام و مسلمانان، و تکرار تاریخ محمد بن قاسم، فرماندۀ نظامی اسلام که شبه‌قارۀ هند را تحت حاکمیت اسلام در آورد، رهبری کند.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر – ولایه بنگله‌دیش

مترجم : راشد مسلم

ادامه مطلب...

شواهد و متابعات درعلم حدیث

  • نشر شده در فقهی

به اسامه عياط

پرسش

السلام عليكم ورحمة الله وبركاته!

 زنده باشید شیخ محترم! سوالی دارم متعلق به علم حدیث و می‌خواهم از حضرت شما بپرسم: علماء، علم حدیث را چنین تعریف نموده اند که آن عبارت از این‌ است که سندش متصل باشد، راوی ضابط و عادل از اول تا منتهای سند از مثل خود روایت نماید و شاذ و معلل نباشد. همین است ضوابط تصحیح حدیث؛ لیکن اکثر علما را می‌یابم که احادیث ضعیف را توسط شواهد و متابعات به درجۀ صحت می‌رسانند؛ به‌گونۀ مثال گاهی حدیثی از طریقی ثابت می‌شود که ضعیف می‌باشد؛ اما این حدیث از خود شواهد و متابعات دارد؛ گرچه این شواهد و متابعات ضعیف می‌باشند. علی رغم آن علما را می‌بینیم حدیث متذکره را از طریق  شواهد و متابعات، صحیح قرار می‌دهند. پس ملاک اعتبار این شواهد و متابعات چیست؟ و چی وقت این شواهد و متابعات به تصحیح حدیث تأثیر گزار می‌باشند؟ چشم به راه جوابم، الله به شما برکت دهد.

پاسخ

وعليكم السلام ورحمة الله وبركاته!

قبل از پاسخ این سوال، لازم است برخی اصطلاحات مربوطه توضیح داده شود؛ مانند"شواهد و متابعات"؛ چون این‌ها اصطلاحات علم حدیث اند، البته توضیح‌شان در ضمن ارائه مثال‌ها صورت می‌گیرد:

- در مسند شافعی آمده است: أَخْبَرَنَا مَالِكٌ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ دِينَارٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم قَالَ: «الشَّهْرُ تِسْعٌ وَعِشْرُونَ، فَلَا تَصُومُوا حَتَّى تَرَوُا الْهِلَالَ، وَلَا تُفْطِرُوا حَتَّى تَرَوْهُ، فَإِنْ غُمَّ عَلَيْكُمْ فَأَكْمِلُوا الْعِدَّةَ ثَلَاثِينَ»

ترجمه:  مالک به ما از طریق عبدالله بن دینار  از طریق عبدالله ابن عمر رضی الله عنهما خبر داد که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:«ماه بیست و نه روز می‌باشد، تادیدن مهتاب روزه نگیرید، وتادیدن آن افطار نکنید، پس اگر مهتاب زیر ابر پوشیده ماند، سی روز را تکمیل نمایید.»

- متن، عبارت از منتهای سند کلام است که در حدیث فوق عبارت از این قول رسول الله صلی الله علیه وسلم است: «الشَّهْرُ تِسْعٌ وَعِشْرُونَ، فَلَا تَصُومُوا حَتَّى تَرَوُا الْهِلَالَ، وَلَا تُفْطِرُوا حَتَّى تَرَوْهُ، فَإِنْ غُمَّ عَلَيْكُمْ فَأَكْمِلُوا الْعِدَّةَ ثَلَاثِينَ»

- سند، عبارت از سلسله رجالی است که متن را به منبع می‌رساند؛ پس سند این حدیث عبارت از شافعی عن مالك عن عبد الله بن دينار عن عبد الله بن عمر عن رسول الله صلى الله عليه وسلم است.

- حدیث فوق را تنها شافعی از مالک روایت نکرده بلکه مالک نیز از عبدالله بن مسلمه به عین اسناد عن عبدالله بن عمر روایت نموده است. بخاری در صحیح خود روایت نموده: حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مَسْلَمَةَ، حَدَّثَنَا مَالِكٌ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ دِينَارٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم، قَالَ: «الشَّهْرُ تِسْعٌ وَعِشْرُونَ لَيْلَةً، فَلاَ تَصُومُوا حَتَّى تَرَوْهُ، فَإِنْ غُمَّ عَلَيْكُمْ فَأَكْمِلُوا العِدَّةَ ثَلاَثِينَ»

ترجمه: به ما عبدالله بن مسلمه از ما مالک، وی ازعبدالله بن دینار، ازعبدالله بن عمر رضی الله عنهما حدیث روایت کرد که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «ماه بیست ونه شب می‌باشد، تا مهتاب را ندیده‌اید روزه نگیرید، پس اگر به شما پوشیده ماند شمارش سی را تکمیل کنید.» روی همرفته عبدالله بن مسلمه در روایت این حدیث از شافعی تبیعت کرده، یعنی حدیث را از شیخ شافعی روایت نموده که وی مالک است؛ البته با سندمذکور. بنابرین به روایت عبدالله بن مسلمه اصطلاح "متابعه" اطلاق می‌گردد، که درین حالت به آن متابعه تامه گفته می‌شود. هم‌چنان امام مسلم این حدیث را در صحیح خود از عبدالله بن عمر قرار ذیل روایت نموده است: حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرِ بْنُ أَبِي شَيْبَةَ، حَدَّثَنَا أَبُو أُسَامَةَ، حَدَّثَنَا عُبَيْدُ اللهِ، عَنْ نَافِعٍ، عَنِ ابْنِ عُمَرَ رَضِيَ اللهُ عَنْهُمَا، أَنَّ رَسُولَ اللهِ صلى الله عليه وسلم ذَكَرَ رَمَضَانَ، فَضَرَبَ بِيَدَيْهِ فَقَالَ: «الشَّهْرُ هَكَذَا، وَهَكَذَا، وَهَكَذَا - ثُمَّ عَقَدَ إِبْهَامَهُ فِي الثَّالِثَةِ - فَصُومُوا لِرُؤْيَتِهِ، وَأَفْطِرُوا لِرُؤْيَتِهِ، فَإِنْ أُغْمِيَ عَلَيْكُمْ فَاقْدِرُوا لَهُ ثَلَاثِينَ»

ترجمه: ابوبکربن شیبه از اسامه، وی از عبیدالله از نافع به ما حدیث روایت کردکه از ابن عمررضی الله عنهما روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم از رمضان یاد کرد و بادست خود اشاره نموده گفت: «ماه این‌قدر است و این‌قدر، واینقدر- در مرحله سوم انگشت ابهام را بسته نمود- مهتاب را مشاهده نموده روزه بگیرید و مشاهده نموده افطارنمایید و اگربه شما پنهان ماند، در آن‌صورت سی روز را تکمیل نمایید.»

 در روایت حدیث متذکره در بابت روایت "عن عبدالله بن عمر" نافع از عبدالله بن دینار متابعت نموده و این را متابعه قاصره می‌نامند چون از ابتدای سند آغاز نشده است.

نسائی این حدیث را در سنن خود قرار ذیل روایت نموده است: أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ يَزِيدَ، قَالَ: حَدَّثَنَا سُفْيَانُ، عَنْ عَمْرِو بْنِ دِينَارٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حُنَيْنٍ، عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: عَجِبْتُ مِمَّنْ يَتَقَدَّمُ الشَّهْرَ، وَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم: «إِذَا رَأَيْتُمُ الْهِلَالَ فَصُومُوا، وَإِذَا رَأَيْتُمُوهُ فَأَفْطِرُوا، فَإِنْ غُمَّ عَلَيْكُمْ فَأَكْمِلُوا الْعِدَّةَ ثَلَاثِينَ»

ترجمه: محمد بن عبدالله بن یزید به ما خبرداده گفت: سفیان از عمرو بن دینار از محمد بن حنین از ابن عباس حدیث نقل نموده که او گفت: من به آن کس تعجب می‌کنم که از ماه پیشی می‌کند، در حالی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «هنگامی‌که مهتاب را دیدید روزه بگیرید و هنگامی‌که دیدید افطارنمایید و اگر در ابر پوشیده ماند، شمارش سی را تکمیل نمایید.» واضح است که این روایت حدیث به سند دیگری از صحابی دیگری نقل شده که او ابن عباس است نه عبدالله بن عمر، و به حدیث نسائی، برای حدیثی‌که در فوق از شافعی روایت شد و نیز برای حدیث بخاری و مسلم، "شاهد" گفته می‌شود؛ طوری‌که به تمامی احادیث شافعی، بخاری و مسلم که درفوق گذشتند، برای حدیث نسائی "شواهد" گفته می‌شود. اگر در حدیث "شاهد" اختلاف در لفظ و مشابهت در معنی وجود داشته باشد، به آن کلمه "شاهدبالمعنی" اطلاق می‌گردد؛ مثال حدیث بخاری در صحیح خود: آدم از شعبه و او از محمد بن زیاد حدیثی نقل نمود که وی می‌گوید: از ابوهریره رضی الله عنه  شنیدم که می‌گوید: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: و یا می‌گوید:ابوالقاسم صلی الله علیه وسلم فرمودند: «صُومُوا لِرُؤْيَتِهِ وَأَفْطِرُوا لِرُؤْيَتِهِ، فَإِنْ غُبِّيَ عَلَيْكُمْ فَأَكْمِلُوا عِدَّةَ شَعْبَانَ ثَلاَثِينَ»

ترجمه: بادیدن مهتاب روزه بگیرید و بادیدنش افطار نمایید، اگر برشما پوشیده ماند، درآن‌صورت شعبان را سی پوره کنید.

متن این حدیث با حدیث شافعی در معنی مشابه است، نه درلفظ؛ چون این‌جا ماه شعبان آمده.

اینک به پاسخ سوال می‌پردازیم: احادیثی‌که فسق راوی یا متهم بودنش به کذب و امثال آن موجب ضعف آن می‌گردد، با احادیث دیگری قوی نمی‌گردد؛ بلکه قابل رد بوده و به آن عمل نمی‌شود. در کتاب [شخصیه اسلامی جزء اول] چنین آمده است: «...و از جمله خطاها یکی هم این سخن است که "حدیث ضعیف زمانی از طرق متعدد ضعیفه روایت شود، به درجه حسن یا صحیح ارتقا نماید." بنابراین هنگامی‌که ضعف حدیث از اثر ضعف راوی یا متهم بودنش به کذب بالفعل باشد، باز از همین نوع از طریق دیگری روایت شود، ضعف بر ضعف علاوه می‌گردد...» پایان.

ابن صلاح در مقدمه می‌گوید: «هر ضعفی در حدیث با محض ثبوتش از وجوه مختلف زائل نمی‌گردد، بلکه تفاوت دارد: از آن جمله است، ضعفی‌که به علت ضعف بسیار و مقاومت نشان دادن راوی و عدم تلاش وی در راستای جبران این ضعف رخ می‌دهد؛ مانند ضعف ناشی از متهم بودن راوی به کذب یا شاذ بودن حدیث.» پایان.

در احادیث روایاتی وجود دارد که در آن یک راوی یا بیشتر یافت می‌شود که دچار سوء حافظه  یا مستورالحال است و یا امثال آن، ولی به فسق و کذب متهم نمی‌باشد... یعنی منشأ سبب ضعف، سوء حافظه و امثال آن است؛ نه صدق و کذب. چنین روایات احادیث اگر زمانی به تنهایی‌اش گرفته شود، آن وقت ما به ضعف‌اش حکم می‌کنیم که البته بخاطر بعض رجال سند است؛ اما در صورت تتبع روایات واضح می‌گردد که این روایات از خود متابعات و شواهد معتبری دارد؛ یعنی صلاحیت تقویه روایت مربوط را دارد که سوء حافظه را جبران و متن حدیث را از شاذ یا منکر بودن خارج کند. بااین حال ما به ضعف حدیث قضاوت نمی‌کنیم، بل حدیث "حسن" می‌باشد؛ چون از طریق دیگری روایت شده که خللی را که ممکن سبب ضعف حدیث تمام می‌شد، تلافی و تدارک می‌کند... در کتاب شخصیۀ اسلامی جزء اول قرار ذیل آمده: «حسن: عبارت از حدیثی است که مخرجش معروف و رجالش مشهور باشد. مدار اکثر حدیث بر همین است و همین را اکثر علما قبول دارند و فقها از آن استدلال می‌کنند. یعنی در اسنادش کسی متهم به کذب نباشد و حدیث شاذ هم نباشد. آن دونوع است:

اول: حدیثی‌که رجال إسنادش به نوعی مستور و اهلیتش غیرثابت باشد، مشروط بر این‌که مغفل، کثیرالخطا و متهم به کذب نباشد و شبیه متن حدیث از طریق دیگری روایت شده باشد. پس با این مزیت از شاذ یا منکر بودن خارج می‌گردد. پایان.

در مقدمه ابن صلاح قرارآتی آمده است:«... پس به من روشن و آشکار گردید که حدیث حسن دو قسم است:

یکم: حدیثی‌که درلست رجال إسنادش راوی مستور و مجهول الاهلیت موجود بوده، مشروط به این‌که مغفل و کثیرالخطا در روایت خود نباشد و نه متهم به کذب درحدیث باشد. یعنی از وی نه تعمد کذب در حدیث ظاهر گر و نه سبب دیگری‌که باعث فسق‌اش تمام می‌شود و ضمناً متن حدیث معروف بوده و مثل و یا شبیه آن از یک طریق یا بیشتر روایت شده باشد تا توسط کسی‌که به روایت بالمثل یا باحدیث دارای شاهد واحد از راوی وی متابعت نموده قوی‌تر شود که آن عبارت از ورود حدیث دیگری مانند آن می‌باشد؛ به این ترتیب از شاذ و منکر بودن خارج می‌گردد. کلام ترمذی به این قسم منطبق می‌شود...»  پایان.

هم‌چنان گفته: «ضعف هرضعیف با محض ثبوتش از وجوه مختلف زایل نمی‌گردد؛ بلکه تفاوت دارد: ضعیفی هست که ثبوت‌اش از طریق دیگری موجب ازاله ضعفش می‌گردد که ناشی از ضعف حفظ راوی باشد، با وصف این‌که از اهل صدق و دیانت است. پس هنگامی دیدیم که روایت آن از طرق دیگری نیز ثبوت دارد، می‌دانیم که وی بدون خللی در ضبط خود درست حفظش نموده است.» پایان.

بنابر این، به مجرد وجود راویی مستوری یا دارای حافظه ضعیفی در سند به اصدار حکم به ضعف، عجله‌ای در کار نیست؛ بل به منظور معرفت متابعات و شواهد، روایات دیگری نیز تحقیق کرده می‌شود؛ علاوه ازین‌که بخاطر تقویت احادیث توسط متابعات و شواهد، بازدید لازمی است. این از مسایل دقیقی است که نیاز به علم و احاطه به علوم حدیث و دقایق الروایات و جرح و تعدیل دارد. پس هر متابعه یا شاهدی برای تقویت حدیث کافی نبوده، بل توفر شروط در آن لازمی است تا این‌که برای جبران خلل و حکم نمودن به قبولیت حدیث، معتبر و مناسب شناخته شود.

امید وارم که موضوع به اذن الله واضح شده باشد.

برادرتان عطاء بن خلیل أبو الرشته

مترجم: محمد مسلم

ادامه مطلب...

داشتن سلاح‌هسته‌ای ثابت می‌سازد که امت اسلامی ظرفیت خود‌کفائی، استقلالیت و توانمندی تأسیس خلافت با شکوه و قوی را داراست Featured

  • نشر شده در پاکستان

مسلمانان سراسر جهان وفات عبدالقدیر خان، مووسس برنامه هسته‌ای نظامی پاکستان را به تاریخ 10 اکتوبر 2021 از عمق قلب تسلیت گفته و برای این حادثه اندوهگین و غم‌ناک اند. الله سبحانه و‌تعالی فرموده است:

﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾ ]بقره:156[

ترجمه: ما از آنِ الله ایم و یقیناً به سوی او باز می‌گردیم.

از الله سبحانه و‌تعالی استدعا داریم تا برای عبدالقدیر خان اجر غیر ممنون، عفو و مقام عالی در جنت نصیب گرداند. در واقع ذکاوت و دانش عبدالقدیر خان و تیم مخصوص دانشمندان و انجینیران وی توانستند که در چند سال محدود ظرفیت سلاح هستوی را با راه‌اندازی آزمایش ذوب مواد آن پیدا نمایند. آن‌ها به طور یقین ثابت ساختند که فرزندان شجاع امت اسلامی کاملاً ظرفیت و توانائی داشتن تکنالوژی‌نظامی معاصر را برای حمایت و حفاظت دولت با انگیزۀ عالی به خاطر کسب رضایت الله سبحانه و‌تعالی دارند.

با موجودیت امکانات محدود و موانع بسیار، ما بمب‌های هستوی، MIRVs، موشک‌های بحری، طیاره‌/هواپیماهای بدون سرنشین، زیر‌دریایی و کشتی‌های جنگی را رشد داده ایم. اما تأسف‌بار این است که امریکا با استثمار این ظرفیت و توانمندی ما برای مدت 20 سال به اشغال افغانستان پرداخت. بر علاوه؛ با وجود چنین ظرفیت و توانمندی، حکام مسلمانان عین خیانت را در سوریه، عراق، میانمار (برما)، ترکستان‌شرقی، شام، سرزمین مقدس فلسطین و کشمیر تکرار کردند. این را بدانید که تنها دولت خلافت می‌تواند ارتش و تکنالوژی نظامی پاکستان، ترکیه، ایران، عربستان سعودی، مصر، الجیریا و اندونیزیا را چنان متحد و مستحکم سازد که به قدرت‌مند‌ترین ارتش روی زمین مبدل شوند. هم‌چنان تحت رهبری دولت خلافت می‌توانیم شجاعت و قدرت نظامی را به شمول تکنالوژی توپ، هوش مصنوعی، میکاترونکس و محاسبه کوانتوم بیش‌تر تقویه و انکشاف دهیم و تسلط قدرت‌های غربی را با نظم جهانی فاسد آن ریشه‌کن سازیم.

نظم جهانی فعلی؛ همان نظمی‌ست که برای بقا و استحکامیت سیادت غربی ایجاد شده و ما هرگز نمی‌توانیم با پیروی از قوانین بین‌المللی غرب و سازمان‌های استعماری، پیشرفت داشته باشیم. برنامۀ هستوی پاکستان مثال واضح برای بی‌نیازی از مطابعت و پیروی از نظام جهانی فعلی را نشان می‌دهد، در حالی‌که واشنگتن به طور مداوم از پاکستان می‌خواهد تا موشک‌های دوربُرد بالستیک‌اش را از بین ببرد. متشابهاً؛ با اتکا و تابع بودن به صندون بین‌المللی پول "IMF" و قبول کردن دالر به حیث پشتوانه پول در تجارت بین‌المللی هرگز نمی‌توانیم اقتصاد خود را مستقل ساخته و خود‌کفا گردیم، حتی بدست آوردن استقلال که مطابق به قانون حق ما‌ست بدون اجازه جامعه بین‌الملل غیر‌قابل تصور به نظر می‌رسد. طوری‌که این حالت در قضیه برادران ما در حرکت طالبان واضحاً دیده می‌شود که از طریق توافق دوحه بالای آن‌ها فشار می‌آورند تا از تطبیق شریعت خودداری کنند.

اثرات مقاومت محدود در برابر نظم جهانی ظالم به شمول برنامۀ هستوی پاکستان، ظرفیت و سرمایۀ با ارزش برای امت فعلی و به زودی برای دولت خلافت خواهد بود. پس وقتی‌که بعد از تأسیس دوبارۀ خلافت؛ نظام حکومت‌داری، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و نظامی غرب از بین برود، چی اتفاق خواهد افتاد؟ دولت خلافت؛ پاکستان، افغانستان، آسیای‌میانه و دیگر سرزمین‌‌های اسلامی را متحد ساخته به یک دولت قدرتمند مبدل خواهد ساخت که قدرت اورآسیا به لرزه افتاده و به شکست دوام‌دار امریکا تمام خواهد شد. در ضمن این دولت قدرت‌مند به اشغال سرزمین‌های اسلامی به شمول کشمیر و فلسطین نقطه پایان خواهد گذاشت. پس؛ ای ارتش مسلح پاکستان! آیا به خاطر رضایت الله سبحانه و‌تعالی نمی‌خواهید این افتخار بزرگ را نصیب شوید؛ در حالی‌که زنده‌گی شما در دستان او سبحانه و‌تعالی‌ست؟ بیائید با نصرت دادن حزب‌التحریر برای تأسیس خلافت راشده بر منهج پیامبر صلی الله علیه و‌سلم حاکمیت، عزت و قدرت دوبارۀ دین خود "اسلام" را برگردانید. الله سبحانه و‌تعالی فرموده است:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ﴾ ]محمد:7[

ترجمه: ای مؤمنان! اگر الله را یاری کنید الله هم شما را یاری می‌کند و گام‌های تان را محکم و استوار می‌سازد.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه پاکستان

مترجم: عبدالله صالحی

ادامه مطلب...

دوائر وجهازها در دولت اسلامی

  • نشر شده در فقهی

پرسش

السلام علیکم و رحمت الله وبرکاته!

ما تبنی کرده‌ایم که" اردو، امنیت داخلی، صنعت و روابط بین الدول" جهازهای مستقل بوده و از دوائر محسوب نمی‌شوند؛ پس به کدام اساس، واژۀ "دائره" را بکار ببریم و ازکاربرد واژۀ "جهاز" خودداری نماییم؟ الله به شما برکت دهد.

پاسخ

وعلیکم السلام و رحمت الله وبرکاته!

بلی هرکدام جهاز مستقل است، ولی هریک آن جهاز اداری نیز محسوب می‌شود و می‌توان واژۀ اداره را به آن اطلاق کرد؛ لیکن به  ادارۀ "مصالح مردم" تابع نیست؛ بل جهاز مستقل است.

به باب بیت المال صفحه 135مراجعه کنید سخنان ما قرار ذیل است: «طوری‌که درگذشته تبنی نمودیم که والی ولایت خاصه داشته و بالای لشکر، قضاء و مال ولایت ندارد. بنابراین تمامی لشکر یک دائرۀ مرکزی دارد که عبارت از امیر جهاد است و تمامی بخش‌های قضاء یک دائرۀ مرکزی دارد که عبارت از قضاء است و تمامی بخش‌های مال یک مرکز دارد که بیت المال است. بنابرین بیت المال یک جهاز مستقل از سائرجهازهای دولت است که مانند سائر جهازها از خلیفه اطاعت می‌کند.»

طوری‌که می‌بینی اگر جهاز از بخش دائره بود، واژۀ "دائره" به آن اطلاق می‌گردد؛ لیکن آن یک دائرۀ مرکزی یعنی تابع جهاز اداری"مصالح مردم" نمی‌باشد. از همین‌جاست که ما گفتیم" تمامی لشکریک دائرۀ مرکزی دارد که امیر جهاد است. تمامی قضاء یک دائره دارد که قضاء است و تمامی اموال یک دائرۀ مرکزی دارد که بیت المال ست.

به این ترتیب هر جهازی‌که فعالیت‌اش ناشی از اداره است، به او واژۀ دائرۀ اطلاق می‌گردد. هرگاهی بیم آن برود که خلط پیدا می‌شود و گمان شود که آن تابع جهازاداری است، یعنی یکی ازدائره‌های آن است، پس گنجایش این را دارد که کلمه مرکزی علاوه شود، و اگر بیم التباس نباشد، واژۀ دائره کافی است، و واضح است که لشکر، امنیت داخلی، صنعت و امورخارجه با جهاز اداری یعنی مصالح مردم خلط نمی‌شود. بنابرین به هریکی ازین جهازها واژۀ دائره اطلاق می‌گردد.

برادرتان عطاء بن خلیل ابوالرشته

مترجم: محمدمسلم ثاقب

ادامه مطلب...

بعدا از اظهارات ویندی شرمن معاون سکرتریت دولت امریکا؛ تنها بی‌مغز‌ها پیمان خود با واشنگتن را نگه ‌می‌دارند

  • نشر شده در پاکستان

در مصاحبۀ شبکه نشراتی جمشید ان گادرِج به تاریخ 7 اکتوبر 2021، ویندی آر شرمن معاون سکرتریت دولت امریکا مغرورانه گفت: «ما خود را در جایگاهی نمی‌بینیم که برای ایجاد روابط وسیع با پاکستان باشیم، اما همۀ ما نیاز داریم تا بفهمیم که در افغانستان چی جریان دارد. تمام ما باید از توانمندی و امنیت هرکدام ما به شمول هند مطمئین گردیم.» با وجود چنین اظهارات تحقیر‌آمیز، رهبری نظامی و سیاسی پاکستان با علاقمندی دستورات جدید را دریافت و سریعاً شروع به تطبیق آن کردند. به تاریخ 9 اکتوبر 2021 فقط یک روز بعد از پایان دیدار ویندی شرمن، عمران خان نخست وزیر پاکستان دستور ایجاد بخش ویژه را داد تا مطابق رهنمود امریکا امور افغان‌ها را خوش‌بینانه بسازد. این اطاعت غلام‌گونه تحت هماهنگی نماینده‌های حکومت بالای موضوع "کمک‌های بشردوستانه" اجرا گردید. در حقیقت حکام بی‌مغز پاکستان نه به فکر احترام و عزت خود اند و نه به فکر منافع پاکستان!

این اولین بار نیست که امریکا، پاکستان را تهدید، سرزنش و تحقیر ‌می‌کند، برعلاوه، پاکستان را از حالت هم‌پیمان بودن نیز پائین ‌می‌آورد. در واقع امریکا این کار را بیشتر از 20 سال می‌شود که انجام داده است. با وجود ظلم وحشیانه حکام پاکستان، حزب‌التحریر-ولایه پاکستان مردم قدرتمند پاکستان را از عواقب نا‌گوار پیمان با امریکا در اعلامیه مطبوعاتی به تاریخ 2 اکتوبر 2021 هشدار داده بود این که " نشست چهار جانبه 24 سپتمبر این حقیقت را آشکار ‌می‌سازد که امریکا، هند را همتای استراتیژیک علیه چین ساخته و پاکستان را مانند کاغذ استفاده شده دور ‌می‌اندازد. امریکا بعد از استثمار استراتیژیک، اقتصادی و فرهنگی پاکستان برای رسیدن به منافع خود، حالا از تهدید تحریم استفاده ‌می‌کند تا این که پاکستان راه را برای ظهور هند به حیث قدرت منطقوی هموار سازد.

ای اهل قدرت پاکستان! همین حالا امریکا را رها کنید، به همان آسانی که پاکستان را رها کرد. بدون شک که حکام پاکستان بی‌خرد و بی‌تجربه نیستند. پس آیا وقت آن نرسیده تا به خیانت علیه پاکستان، امت اسلامی و اسلام نقطه پایان گذاشت؟

ای اهل قدرت و نصرت! برای هفت دهه، حکام پاکستان منافع امریکا را تعقیب کرد، به امید این‌که پاکستان از طریق سخاوت و انعام امریکا مصؤن و شگوفا گردد. گرچه، قبلاً امریکا تا حدِ پاکستان را اجازه داد تا قوی گردد، اما این اجازه به دلیلی بود که هند تحت تاثیر امریکا قرار نداشت، بلکه از انگلیس متأثر بود و با این کار بالای نخبه‌گان هند فشار آورد تا لندن را به خاطر واشنگتن ترک گویند. گرچه تمام این موارد بعد از ایجاد روابط حسنه با وجپایی-کلینتون در سال 2000 تغییر کرد، هنگامی‌که BJP روابط مستحکم را با امریکا ایجاد و امریکا فوراً پاکستان را مانند کاغذ استفاده شده دور انداخت.

پس؛ بعد از دو دهه چگونه یک شخص دارای بصارت و بصیرت توقع دارد که واشنگتن حالا ناگهان پاکستان را از سطل زباله تاریخ امریکا دوباره کشیده است؟ بدون شک، اعتماد بالای قدرت‌های خارجی پاکستان را حتی به قیمت امنیت و سعادت خودش غلام منافع غرب ساخته است. با تغییر اعتماد از واشنگتن به سوی مسکو یا بیجنگ تنها بادار تغییر ‌می‌کند و یا بردۀ باداران جدید ‌می‌گردد. پاکستان تنها در صورتی ‌می‌تواند مصؤن و سعادت‌مند گردد که به اعتماد بالای قدرت‌های خارجی خاتمه بخشد، بالای الله سبحانه و‌تعالی توکل کرده و از منابع وسیع که الله سبحانه و‌تعالی برایش اعطا کرده مستفید گردد، همان‌طور که پیامبر صلی الله علیه و‌سلم در میدان عمل نشان داده است. با تأسیس خلافت؛ پاکستان، افغانستان و آسیای مرکزی را متحد ساخته و به دولت قدرتمند واحد مبدل سازید که با این کار اورآسیا به حالت تاریخی اصلی خود که برای قرن‌ها وجود داشت بر می‌گردد که در نتیجه اسلام غالب گردیده و قدرت‌های کفری شکست خواهد خورد. ای ارتش مسلح پاکستان! به پیاده بودن در میدان شطرنج اورآسیا خاتمه دهید. حکام بی‌مغزی فعلی را با نصرت دادن حزب‌التحریر برای تأسیس خلافت راشده بر منهج پیامبر صلی الله علیه و‌سلم ریشه کن سازید تا این که امت اسلامی یک بار دیگر بشریت را با نور اسلام هدایت نمایند. الله سبحانه و‌تعالی فرموده است:

﴿أَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَوْهُ إِن كُنتُم مُّؤُمِنِينَ﴾ ]توبه:13[

ترجمه: آیا از آنان ‌می‌ترسید؟ در صورتی‌که اگر مؤمن هستید، الله سزاوارتر است که از او بترسید.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه پاکستان

مترجم: عبدالله صالحی

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه