سه شنبه, ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۶م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

راه‌حل دو دولت یک پروژه خبیث است!

(ترجمه)

خبر:

نخست وزیر و وزیر امور خارجه قطر: «رهبران درباره راه‌‌اندازی یک روند سیاسی با هدف صلح همه جانبه و عادلانه برای مردم فلسطین مطابق با قطعنامه‌های بین‌المللی و ابتکار صلح عربی، بر اساس راه‌حل دو دولت و ایجاد یک دولت فلسطینی در مرزهای ۱۹۶۷ با بیت المقدس شرقی به عنوان پایتخت آن گفتگو کردند».

         (منبع: خبرگزاری أنباء کویت)

تبصره:

حاکمان مسلمانان همچنان پروژه امریکایی و راه‌حلِ دو کشور را شبانه روز به عنوان راه‌حل نهایی که به قول خودشان امنیت، صلح و ثبات را برای منطقه تامین می‌کند، تکرار می‌کنند!

پروژۀ راه‌حل دو دولت، پروژه‌ خبیثی است که مستلزم تداوم رژیم یهودی (پایگاه پیشرفته صلبیون در سرزمین‌های اسلامی) در سه چهارم سرزمین‌ مبارک فلسطین، در مقابل ایجاد یک دولت کوچک عربی که شبیه به دولت‌های کوچک دیگر عربی که نگهبان رژیم یهودی‌اند، می‌باشد. توجه داشته باشید که یهودیان به رهبری نتنیاهو و افراطی‌ها از اجرای راه‌حل امریکا جلوگیری می‌کنند؛ زیرا آرزوی تشکیل کشوری از نیل تا فرات را دارند. ای کاش حاکمان مسلمان در جاه طلبی‌ها و آرزوهای خود مانند یهودیان می‌بودند!

تنها راه‌حل شرعی قضیه فلسطین جهاد، جهاد و جهاد است. هیچ راه‌حلِ دیگری وجود ندارد تا زمانی که تمام سرزمین فلسطین، سرزمین إسراء و معراج آزاد نشود و به شکل کامل از بحر تا نهر به آغوش مسلمانان در یک دولت اسلامی راشده که خلافت دوم بر منهج نبوت باشد بازگردانده نشود. این راه‌حل جز با رهبران مخلصی همچون عمر، صلاح الدین، قطز و عبد الحمید رضی الله عنهم اجمعین، حاصل نخواهد شد و به زودی إن شاء الله، ارتشی از این ارتش‌های فعلی در سرزمین‌های اسلامی مانند ارتش اردن و مصر را رهبری می‌کند و مرزهای خبیث را از بین برده و سرزمین مبارک فلسطین و بقیه سرزمین‌های اسلامی اشغال شده را آزاد می‌کند. رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرمایند:

«إِنَّمَا الإِمَامُ جُنَّة یُقَاتَلُ مِن وَرَائِهِ وَیُتَّقَی بِهِ».

ترجمه

به تحقیق امام (خلیفه) سپری است که شما از عقب آن می‌جگید و به او پناه می‌برید.

نویسنده: عبد العزیز المنیس

مترجم: پارسا امیدی

 

ادامه مطلب...

ای اهل غزه: با اعمال خود به مردم می آموزانید و با مواضع خود اسلام را به جهانیان می‌رسانید!

(ترجمه)

خبر:

ده‌ها زن در مسجد میدوهایتس (Meadow Heights) در ملبورن استرالیا به اسلام گرویدند و دلیل آن استواری، صبر و ایمان مردم غزه است.     

                                                                                                                                                                               (یمین پرس)

تبصره:

ای عزیزان ما در غزه: ایمان راسخ شما به این‌که اجل در دست الله است و تسلیمی مطلق در برابر قضای الله متعال شما را الگوی همه‌ی کسانی قرار داد که از جان، مال و فرزندان خود بیم داشتند و حتی با استقامت‌تان باعث حیرت کافران شدید تا آنجا که برخی از آنها اسلام آوردند.

این پند و عبرت‌های جنگ غزه است، کسی که همه عزیزانش را از دست داد صبر پیشه کرد، کسی که چشمانش را از دست داد، صبر کرد و کسی که غذای روزمره اش را ندارد بسنده و اکتفا کرد. لیست اتفاقاتی که برای آنها رخ داده ادامه دارد و همه پاسخ‌های آنها حاکی از امیدواری و رضایت به قضای الله است و باید این‌گونه باشد حال هر مسلمان موحد؛ رسول الله ﷺ فرمودند:

«عَجَباً لأمْرِ الْمُؤْمِنِ إِنَّ أَمْرَهُ كُلَّهُ لَهُ خَيْرٌ، وَلَيْسَ ذَلِكَ لأِحَدٍ إِلاَّ للْمُؤْمِن: إِنْ أَصَابَتْهُ سَرَّاءُ شَكَرَ فَكَانَ خَيْراً لَهُ، وَإِنْ أَصَابَتْهُ ضَرَّاءُ صَبَرَ فَكَانَ خيْراً لَهُ » (رواه مسلم)

ترجمه: شگفتا از حال مؤمن که همۀ اوضاع و احوالش برای او خير است و کسی جز مؤمن، چنين وضعی ندارد: اگر با امر خوشايندی مواجه شود، شکر می کند و اگر دچار زيان و امر ناگواری گردد، صبر می نمايد؛ و اين برای او خير است.

حمد و سپاس  آن خدایی را که با مسلمان کردن ما بر ما منت گذاشت و  الحمدلله که این دین برای تمام جهان است. اینجا زنانی از استرالیا هستند که اسلام را پذیرفته‌اند، زیرا در اسلام عقیده‌ای را می بینند که با فطرت موافق است و به قلب‌ها آرامش می‌دهد؛ چرا این گونه نمی‌باشد و این زنان غزه محتسب (به خاطر پیکار جهاد مردها را تشویق می‌کند و با تمام توان خود به تشویق مجاهدین می‌پردازند) هستند که بهترین الگوها را به نمایش می‌گذارند، آنها بهترین الگوی تسلیمی در برابر خواست الله سبحانه و تعالی هستند و مردان‌شان صبورترین مردم در برابر مشکلات هستند. و به این قول بسنده کردند (حسبنا الله ونعم الوكيل) "الله ما را بس است و او بهترین پشتیبان است". ای مردم غزه، شما در اینجا با اعمال خود به مردم می‌آموزید و اسلام را با موقف‌گیری خود به جهانیان می‌رسانید، سلام بر شما و بر صبرتان.

عزیزان ما در غزه: این موقف باعث نمی‌شود کارهایی که باید انجام دهیم را فراموش کنیم و به صبر و رضایت شما و استحکام اعتقاد شما تکیه نمی‌کنیم و از شما انتظار نداریم در حالی که در اسارت قرار دارید سرزمین‌ها را آزاد کنید. ما وظیفه خود را به عنوان مسلمان در قبال شما و در قبال تمام فلسطین فراموش نمی‌کنیم، واضح و مسلَّم است که ما منتظر ارتش‌های مقتدر هستیم تا سرزمین و مردم را از دست صهیونیزم آزاد کنند، ما منتظریم تا آن‌ها به وظیفه خود عمل کنند. در اینجا روی صحبت ما با لشکریان است: آیا موقف‌هایی که با طلا نوشته شده را ندیده‌اید؟! آیا به موقف‌های عزت‌مندی علاقه‌مند نیستید هم‌چون جایگاهی که انسان‌های صادق با الله در غزه با طلا نقش بستند؟!

نویسنده: سوزان مجرات از سرزمین مبارک (فلسطين)

مترجم: خالد یوسفی

ادامه مطلب...

دعای رسول الله صلی الله علیه وسلم در حق حکام مسلمان

(ترجمه)

از عایشه رضی الله عنها روایت است که می‌گوید: در خانۀ خود از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدم که فرمودند:

از عایشه رضی الله عنها روایت است که می گوید: در همین خانه‌ام از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدم که فرمودند:

«اللَّهُمَّ مَنْ وَلِيَ مِنْ أمرِ أُمَّتِي شَيْئاً فَشَقَّ عَلَيْهِمْ فَاشْقُقْ عَلَيْهِ، وَمَنْ وَلِيَ مِنْ أمْرِ أُمَّتِي شيئًا فَرَفَقَ بِهِمْ فَارْفَقْ بِهِ»:

ترجمه: يا الله، هرکس مسؤوليتی در امتم بر عهده گرفت و بر آنها سخت گيری نمود، بر او سخت بگير و هرکس مسؤوليتی در امتم عده دار شد و با آنها مدارا کرد، تو نيز بر او آسان بگير.

این دعای رسول الله صلی الله علیه وسلم در حق کسانی است که چه خاص و چه عام امور مسلمانان را عهده‌دار می‌شوند و آن حضرت صلی الله علیه وسلم بر حاکمی که نسبت به مسلمانان مهربان و دلسوز باشد دعای خیر کرده و برای حاکمی که به مسلمان سخت می‌گیرد دعایی بد نموده است. کلمه (شَيْئاً) نکره در سیاق شرط آمده است تا هر مسئولیتی را شامل شود. علما گفته‌اند که نکره در سیاق شرط معنی عموم را می‌دهد؛ بنابراین در اینجا مسئولیت مرد در خانه  و مسئولیت زن نسبت به خانه و فرزندانش، مسئولیت مدیر در مدرسه و استاد نسبت به شاگردانش و همچنان مسئولیت حاکم بر رعیتش را دربر می‌گیرد. لذا بر هر مسلمانی که عهده‌دار امور مسلمانان می‌شود سزاوار است تا این حدیث را الگوی خود قرار دهد، با زیردستان خود مهربان باشد و طوری که حق‌شان است از آنها محافظت کند.

امروزه مسلمانان با حکام گمراه و مزدور ابتلا شده‌اند که بدون خواست و رضایت خودشان و با ظلم و وحشت بر آنها حکومت می‌کنند، هیچ توجهی به امت نداشته و بر سرشان ظلم و ستم می‌کنند.  سازمان‌های استخباراتی را بر امت گماریده‌اند که نفس‌های فرزندان‌‌شان را شمارش می‌کند، فعالیت‌های‌شان را کنترل کرده و در زندگی روزمرهٔ‌شان با آنان است. به دستگیری، شکنجه و مجازات آنان پرداخته و حتی با وارد شدن به خانه‌های شان حرمت آن را زیر پا می‌کنند... چرا این رفتار زشت را انجام می‌دهند؟ بلی آنها بخاطر حفظ قدرت و چوکی‌های شان این کارها را انجام می‌دهند همان چوکی‌هایی که کافر استعمارگر بعد از آنکه حاکم واقعی امت (خلیفۀ که در میان امت به عدالت حکم می‌کرد) را از بین برد به آنها هدیه داد.

پروردگارا! خلافت راشده بر منهج پیامبرصلی الله علیه وسلم را زودتر بیاور که توسط آن آشفتگی مسلمانان برطرف می شود و مصیبت‌ها را از آنان دفع می‌نماید، پروردگارا! به نور وجه کریم خود زمین را روشن بفرما! اللهم آمین آمین.

مترجم: حسن سلحشور

ادامه مطلب...

یهود در قرآن و سنت

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

قرآن‌کریم قصه‌ها و داستان‌های امت‌های گذشته را جهت عبرت‌گرفتن بیان داشته؛ چنان‌که الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿لَقَدْ كَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُوْلِی الأَلْبَابِ [یوسف: 111]

ترجمه: به راستى در سرگذشت آنان، به خردمندان عبرتى است.

در قرآن‌کریم داستان بنی اسرائیل به دلیل نافرمانی‌ها و جنایاتی‌که در حق انبیاء علیهم السلام و دیگران کردند، به وفور و در حالات گوناگونی بیان شده است.

کسی‌که قرآن بخواند و بر معانی آن تدبر نماید، به صراحت و وضاحت خواهد دید که یهودیان از اخلاق بسیار ناشایستی برخوردارند که در خور حساب نیست. قرآن‌کریم سرشت‌های ناشایست و رفتار پلید یهودیان را بیان داشته و آن‌ها را انسان‌های کفرپیشه، متکبر، بزدل، لجاج، دروغ‌گو، نیرنگ‌باز، نافرمان و متجاوز، حیوان‌صفت، شتاب‌گر در گناه و دشمنی و حرام‌خوار خوانده که به سبب این مواصفات و سایر رذالت‌ها از رحمت الله سبحانه وتعالی دور گشته، مسخ چهره شده، به بوزینه و خوک مبدل گشتند و مُهر ذلت و فقر بر آن‌ها نهاده شد.

اگر انسان در طول تاریخ نظری بیفگند، خواهد دید که این مواصفات زشت یهودیان در قرآن، یقیناً که جنبه عملی داشته و با گذشت زمان، این مواصفاتِ ناشایست در وجودشان ریشه‌دارتر شده و پست‌تر شدند، تا جائی‌که بسیاری از کشورهای مثل انگلیس، مجارستان، فرانسه، اتریش، اسپانیا، پرتقال، آلمان، شهرهای ناپل و میلان ایتالیا و... یهودیان را بیرون راندند. یهودیان مرتکب هرنوع گناهی شدند. برای وضاحت بیشتر چند نمونه را ذکر می‌نماییم:

  • یهودیان عهد و پیمان خود را مکرراً شکستاندند. الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿أَوَكُلَّمَا عَاهَدُواْ عَهْداً نَّبَذَهُ فَرِیقٌ مِّنْهُم بَلْ أَكْثَرُهُمْ لاَ یؤْمِنُونَ[بقره: 100]‏

ترجمه: آیا چنین نبود كه هربار آن‌ها (یهود) پیمانى (با الله متعال و پیامبر صلی الله علیه وسلم) بستند، جمعى از آنان آن را دور افكندند؛ حقیقت اینست كه بیشتر آن‌ها ایمان ندارند.

  • در حق الله سبحانه وتعالی بی‌حرمتی کرده و گفتند: عزیر پسر الله است؛ دست الله بسته است؛ الله ما را به این زشتی‌ها امر کرده است؛ چنان‌که قرآن بیان نموده است:

﴿وَإِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً قَالُواْ وَجَدْنَا عَلَیهَا آبَاءنَا وَاللّهُ أَمَرَنَا بِهَا‏ [اعراف: 28]

ترجمه: ‏ و هرگاه كار زشتى كنند، (در توجیه آن) گویند: ما پدران خود را بر این كار یافتیم و الله ما را به آن دستور داده است.

  • با الله سبحانه وتعالی و با فرشتگان و رسولانش اعلان دشمنی کردند و انبیاء علیهم السلام را به قتل رساندند؛ چنان‌که الله سبحانه وتعالی فرموده است:‏

﴿مَن كَانَ عَدُوّاً لِّلّهِ وَمَلآئِكَتِهِ وَرُسُلِهِ وَجِبْرِیلَ وَمِیكَالَ فَإِنَّ اللّهَ عَدُوٌّ لِّلْكَافِرِینَ [بقره: 98]

ترجمه: ‏ هركه دشمن الله و فرشتگان و پیامبران او و جبرئیل و میكائیل باشد (كافر است و بداند كه) الله دشمن كافران است.

  • به دلیل کفر و کثرت گناهان شان مستحق عذاب دنیوی و اخروی شدند؛ الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُواْ یكْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَیقْتُلُونَ النَّبِیینَ بِغَیرِ الْحَقِّ ذَلِكَ بِمَا عَصَواْ وَّكَانُواْ یعْتَدُونَ[بقره: 61]

ترجمه: این بدان جهت بود كه آن‌ها به آیات الهى كفر مى‌ورزیدند و پیامبران را به ناحقّ مى‌كشتند، و این به سبب آن بود كه آنان گنهكار و سركش و متجاوز بودند.

  • ·  حق را انکار کردند و بخاطر خودپسندی و حسادت، برای دیگران خیر را نپسندیدند؛ الله سبحانه وتعالی فرموده است:  

﴿مَّا یوَدُّ الَّذِینَ كَفَرُواْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلاَ الْمُشْرِكِینَ أَن ینَزَّلَ عَلَیكُم مِّنْ خَیرٍ مِّن رَّبِّكُمْ[بقره: 105]

ترجمه: كافران اهل كتاب و هم‌چنین مشركان، دوست نمیدارند خیر و بركتی از جانب پروردگارتان بر شما نازل گردد و به شما دست دهد.

و فرموده است: ‏

‏‏﴿وَدَّ كَثِیرٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ یرُدُّونَكُم مِّن بَعْدِ إِیمَانِكُمْ كُفَّاراً حَسَداً مِّنْ عِندِ أَنفُسِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَینَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُواْ وَاصْفَحُواْ حَتَّى یأْتِی اللّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ[بقره: 109]

ترجمه: ‏بسیاری از اهل كتاب، از روی رشك و حسدی‌كه در وجودشان ریشه دوانده است، آرزو دارند اگر بشود شما را بعد از پذیرش ایمان بازگردانند (به جانب كفر و به حال سابقی كه داشتید!) با این‌كه حقّانیت (اسلام و درستی راهی‌كه برگزیدهاید، از روی خود كتاب‌های آسمانی شان) برای شان كاملاً روشن گشته است. پس گذشت نمائید و چشمپوشی كنید تا الله فرمان دهد (كه در برابرشان چه كار كنید). بیگمان الله بر هر چیزی توانا است.‏

حرام‌های الهی را حرام شمرده و مؤمنان را به خاطر دین‌شان شکنجه نمودند و در میان خود گفتند:

﴿وَقَالَت طَّآئِفَةٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ آمِنُواْ بِالَّذِی أُنزِلَ عَلَى الَّذِینَ آمَنُواْ وَجْهَ النَّهَارِ وَاكْفُرُواْ آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ[آل‌عمران: 72]‏

ترجمه: ‏جمعی از اهل كتاب (به همكیشان خود) گفتند: بدانچه بر مسلمانان نازل شده است، در آغاز روز ایمان بیاورید و در پایان روز بدان كافر شوید، تا شاید (از قرآن پیروی نكنند و از آن) برگردند.‏

  • با مکر و فریب، حرام را مباح دانسته و در روز شنبه شکار کردند، سود و اموال مردم را به ناحق خوردند و گفتند:

﴿قَالُواْ إِنَّمَا الْبَیعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللّهُ الْبَیعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا[بقره: 275]

ترجمه: خرید و فروش نیز مانند ربا است، و حال آن‌كه الله خرید و فروش را حلال كرده و ربا را حرام نموده است.

  • به دیگران با چشم حقارت نگریسته و تجاوز بر آن‌ها را برای خود روا دانستند و گفتند:

﴿قَالُواْ لَیسَ عَلَینَا فِی الأُمِّیینَ سَبِیلٌ[آل‌عمران: 75]

ترجمه: ما در برابر امّی‌ها (یعنی غیر یهود) مسئول نبوده و بازخواستی نداریم!

  • کتاب الله سبحانه وتعالی را پشت‌سر انداخته و نادیده گرفتند، از سحر و جادو و از تصورات شیطانی متابعت کردند، کلام الله سبحانه وتعالی را تحریف کرده و نصایح کتاب‌شان را فراموش کردند؛ الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿مِّنَ الَّذِینَ هَادُواْ یحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَیقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَینَا وَاسْمَعْ غَیرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَیاً بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْناً فِی الدِّینِ [نساء: 46]

ترجمه: برخی از یهودیان سخنان را از جاهایش منحرف می‌گردانند (و كلام را از معانی اصلی به دور می‌دارند و وارونه و چندگونه و چندپهلو صحبت می‌كنند)، و می‌گویند: شنیدیم (سخن تو را و به كار نگرفتیم!) و فرمان نبردیم (و جز عصیان نیفزودیم!) بشنو (سخنان ناروا و كاش نشنوی جز) ناشنیدنی را. و (می‌گفتند:) ما را بپای (ولی) زبان را پیچ می‌دادند (و به جای: راعِنا، راعینا، یعنی چوپان ما، یا راعِناً، یعنی: نازیبا، می‌گفتند...) و (هدف‌شان) ریشخند دین بود(و نفرین رسول).

 الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿أُوْلَئِكَ الَّذِینَ لَمْ یرِدِ اللّهُ أَن یطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْی وَلَهُمْ فِی الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ‏[41/ مائده]

ترجمه: آنان كسانی اند كه (در ضلال و عناد اسراف كرده‌اند و) الله نمی‌خواهد دل‌های‌شان را (از كثافت كفر و شرك) پاك گرداند. بهره ایشان در دنیا خواری و رسوائی و در آخرت عذاب بزرگی است.

  • به بزدلی و حرص به دنیا متصف شدند و این را مصداق این قول الله سبحانه وتعالی می‌یابیم:

﴿وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَیاةٍ[بقره: 96]

ترجمه: و آنان را حریصترین مردم بر زندگی (این دنیا) خواهی یافت (با انبیای شان مخالفت کردند، از پیامبرشان، موسی علیه السلام خواستند تا برای شان غیر از الله معبودی قرار دهد و از وی نافرمانی کردند و گوساله را به پرستش گرفتند).

از بزرگ‌ترین گناهان یهودیان، کشتن انبیاء علیهم السلام و حلال شمردن خون‌شان بود. بنابر این، آن‌ها به هیچ دینی صادق نیستند، برای هر دینی دشمن اند و در حق یک مؤمن هیچ پیوند خویشاوندی و پیمانی را مراعات نمی‌کنند. لذا چه کسی حضرت یحیی علیه السلام را به قتل رساند، سرش را از بدن جدا نموده و به بغاوت‌گری تقدیم کرد، و چه کسی شبیه عیسی علیه السلام را کشت و به دار آویزان کرد؛ به گمان این‌که او مسیح عیسی علیه السلام است و به این کارش افتخار کرد؟ پس عجیب نیست که یهودیان کشتارها به راه اندازند، اطفال، زنان و کهن‌سالان را به قتل رسانند، عبادت‌گاه‌ها، مکاتب و شفاخانه‌ها را با تمام کسانش نابود کنند، خانه‌ها را بر سر ساکنانش ویران کنند و مانع رسیدن آب و ادویه به مریضان شوند.

این عملکردها، حقیقت نفسیه‌های بیمار و حیوانی آن‌ها را به تصویر کشانده و این وحشی‌گری‌ها، خوی و سرشت همیشگی آن‌هاست. از دلائل و شواهدی‌که عملکرد بد و زشتیِ اخلاق شان را در گذر زمان ثابت می‌سازد، برخورد و تعامل‌شان با رسول الله صلی الله علیه وسلم است. رسول الله صلی الله علیه وسلم با آنان پیمان بستند؛ ولی آن‌ها پیمان خود را نقض کردند. با دین الله سبحانه وتعالی جنگیدند، به مسلمانان نزدیک بودند و تلاش کردند تا در میان‌شان تفرقه‌اندازی کنند. حیثیت و آبرو را زیر پای کردند و دسیسه‌سازی کردند تا با زهر رسول الله صلی الله علیه وسلم را به قتل برسانند. با عهد و پیمان خود خیانت کردند و با احزاب توافق کردند تا دولت اسلامی را نابود کنند که با این عملکردشان مستحق هرنوع عذابی شدند. آن‌ها بر اساس گفتۀ دانشمند شان، عبدالله بن سلام: «یهودیان قوم دروغگو بوده که هیچ پیمان و رابطۀ خویشاوندی را مراعات نمی‌کنند» چیزی بیش نیستند. یادمان نرود که با چشم سر جنایت‌های شان را در حق انسانیت در سرزمین فلسطین مشاهده می‌کنیم.

  • الله سبحانه وتعالی برای ما بیان داشته که سرسخت‌ترین دشمنان به مسلمانان، همین یهودیان هستند؛ چنان‌که فرموده:

﴿لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِینَ آمَنُواْ الْیهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَكُواْ[82 / مائده]

ترجمه: (ای پیامبر!) خواهی دید كه دشمن‌ترین مردم برای مؤمنان، یهودیان و مشركانند.

اساس درگیری‌های طولانی در طول تاریخ میان امت اسلامی و دشمنان‌شان، درگیری میان ایمان و کفر و درگیری خالص فرهنگی است. الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿وَلَن تَرْضَى عَنكَ الْیهُودُ وَلاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ[بقره: 120]

ترجمه: یهودیان و مسیحیان هرگز از تو خوشنود نخواهند شد؛ مگر این‌كه از آئین (تحریف شده و خواسته‌های نادرست) ایشان پیروی كنی.

و فرموده است:

﴿وَلاَ یزَالُونَ یقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىَ یرُدُّوكُمْ عَن دِینِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُواْ [بقره: 217]

ترجمه: پیوسته با شما خواهند جنگید تا اگر بتوانند شما را از آئین‌تان برگردانند.

حملات صلیبیان کینه‌توز بر سرزمین‌های اسلامی و محاکم تفتیش قبل از آن در اندلس و کشتارهای وحشیانه آن، بهترین دلیل برای اثبات طبیعت این درگیری است. وقتی جنگ‌های شان همواره به شکست خاتمه می‌یافت و ذلیلانه از سرزمین‌های مسلمانان بیرون می‌شدند، غرب صلیبی دانست که نیروی امت بستگی به وحدت آن در تحت سایه دولت خلافت دارد، تصمیم گرفتند که باید خلافت را نابود کنند. پس این کفار گم‌شدۀ خود را در میان گروهی از خائنان عرب و تُرک -که به نهایت خیانت رسیده بودند- یافتند. این خائنان برای کافر استعمارگر آنچه را که غیرممکن می‌دید، ممکن ساخته و تحقق بخشیدند، از جمله:

- نابودی خلافت؛

- متلاشی ساختن سرزمین‌های واحد اسلامی به کشورک‌های کوچک بدون رهبری و تصمیم و حاکم گشتاندن کسانی‌که جز منفعت سرور استعارگرشان چیزی نمی‌شناسند؛

- انگلیس، پدر کفر وعدۀ بالفور را مبنی بر ساختن وطن ملی برای مردم یهود داد تا این وعده یک طرح استعماری، خنجر و سرطان خبیثی در پیکر امت و پایگاه پیشرفته‌ای برای غرب باشد تا مانع بازگشت خلافت شود. آن‌ها خواستند از این طریق مسلمانان را گمراه ساخته و نظرشان را از دشمن حقیقی یعنی صلیبیان استعمارگر منحرف سازند و دشمنان خود را بسوی دشمن ساختگی جهت دهند. این دشمن ساختگی همان حرکت صهیونستی یا حرکت سیاسی یهودیت است که در اواخر قرن نوزدهم در وسط و شرق اروپا ظهور کرد و از یهودیان خواست تا بسوی سرزمین فلسطین هجرت کنند؛ با این ادعا که فلسطین، سرزمین پدران و اجدادشان است و این سادگی و غفلت است که میان صهیونیست‌ها و یهودیان و میان آنان و صلیبیان تفرقه وجود داشته باشد و خود را از یکدیگر نشمارند.

این رژیم مسخ و دولت فاسد را از آن جهت ساختند تا مسلمانان غافلانه و جاهلانه مبارزه کنند، به یک دست با رژیم یهود بجنگند و دست دیگر را بسوی کسانی دراز کنند که حامی این رژیم بوده و همواره با مال و سلاح و تصامیم بین‌المللی یاری شان می‌کنند! لذا، هرکسی در این نبرد شکست خورد، خیلی احمق و نادان است.

این همه بسیج‌های نظامی قوی و کشتی‌های جنگی از سوی تمام کشورهای صلیبی، حمایت از یهود با مال و سلاح، حمایت سیاسی، گمراه‌سازی رسانه‌ای و سرپوش‌ گذاشتن به تمام جنایات‌ یهود، بهترین دلیل برای اثبات دشمن حقیقی در پشت سر یهودیان است.

هرکس اصل قضیه را بداند و علت بیماری را تشخیص دهد، بدون شک درمان و دوا را هم می‌شناسد؛ پس تنها راه‌حل، گرفتن قدرت تصمیم‌گیری از آجندا و دست‌نشانده‌های استعمارگر، تحریک جیوش برای ریشه‌کن نمودن این سرطان، جهاد و بسیج کردن نیروهای بزرگ امت تحت پرچم لَاإلَهَ إلَّا اللَّه مُحَمَّدٌ رَّسُولُ الله (صلی الله علیه وسلم) می‌باشد تا دوباره سروران دنیا شویم و مصداق آیت مبارکه بهترین امت شویم و به شرف دنیا و آخرت نایل گشته و پیروز گردیم:

﴿یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَجِیبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا یحْییكُمْ[انفال: 24]

ترجمه: ای مؤمنان! فرمان الله را بپذیرید و دستور پیامبر او را قبول كنید؛ هنگامی‌كه شما را به چیزی دعوت كند كه به شما زندگی (مادی و معنوی و دنیوی و اخروی) بخشد.

برگرفته شده از شماره 471 جریده الرایه

نویسنده: الشیخ سعید رضوان أبو عواد (أبوعماد)

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

فلسطین؛ میان امت و حکامش

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

امت بزرگ اسلام چاره‌ای جز آزادی سرزمین مبارک نمی‌بیند؛ راه‌حلی‌که از نگاه تاریخی تثبیت شده است. زمانی‌که صلیبی‌ها سرزمین مبارک را اشغال نمودند، امت حرکت کرد و آن را از وجود صلیبی‌ها پاک ساخت و هیچ کسی حتی به فکر تجزیه‌ی سرزمین فلسطین و جداسازی آن از بدنه‌ی امت نبود. فلسطین جزء جدایی ناپذیر از وجود امت بود و به فکر و خیال کسی هم خطور نمی‌کرد که با تقسیم این سرزمین، یکجا با صلیبی‌ها چنین خیانت‌هایی به سر رسد. صلاح الدین در آن روزها بخاطری با پاپ ملاقات نکرد تا راه‌حلی به‌دست آید که سرزمین مبارک بین صلیبی‌ها و امت اسلامی تقسیم شود؛ بلکه در حطین و کلیساهای شان در سرزمین ما با آن‌ها ملاقات کرد و حاکمیت‌های صلیبی را از همه سرزمین‌های مسلمان ریشه کن نمود.

اصل و اساس به مسلمان اینست که در هنگام قضاوت در امور خویش از عقیدۀ اسلامی شروع کند و ملاک و مقیاس اعمالش حلال و حرام باشد. آزادسازی سرزمین فلسطین از نظر اعتقادی یک تکلیف شرعی است؛ تکلیفی‌که در مورد چچن، ترکستان شرقی و دیگر سرزمین‌های اشغالی مسلمانان است. از منظر شریعت اسلام هیچ تفاوتی بین این سرزمین‌ها از ناحیه‌ی وجوبِ آزادسازی وجود ندارد. یهودیان با انگیزه‌ی ایدیولوژیک، سرزمین فلسطین را اشغال می‌کنند و کسانی‌که از آن‌ها حمایت می‌کنند، نیز به همین اساس حمایت کرده و به این موضوع افتخار می‌کنند؛ در حالی‌که متأسفانه برخی از فرزندان مسلمان شرم دارند که آشکارا بگویند قضیۀ فلسطین تنها یک قضیۀ اسلامی است و بس! و این‌که فلسطین و سایر سرزمین‌های اسلامی باید آزاد شود تا جزئی از دولت خلافت موعود باشند؛ نه این‌که به بخشی از رژیم‌های مزدور کنونی تبدیل شود.

این تنها با بازگشت اسلام به عنوان یک نظام و شیوۀ زندگی و با سرنگون کردن چوکی بر سر حاکمان سرزمین‌های اسلامی -که تنها دغدغه‌ی شان ماندن بر تخت و کرسی‌‌های کج سلطنت است- محقق خواهد شد؛ حاکمانی‌که در هر فرصتی خواستار راه‌حل دو دولت هستند. این نشانه‌ی روشن و واضح از خیانت به دین و امت و اهتمام به منافع امریکا و رژیم یهود است. وقت آن رسیده که امت اسلامی، حاکمیت، اراده و تصمیم سیاسی خود را بازیابد، این حاکمان خیانتکار را ریشه‌کن نماید و خلافت بر منهج نبوت را تأسیس نماید. آنگاه آزادی فلسطین فقط یک ساعت وقت می‌گیرد؛ زیرا امت ما بزرگ است، پهلوانی است که یک رژیم شکست خورده، ساخته‌گی و استعمارگر ترسو توان مقابله با آن را ندارد؛ اما در غُل و زنجیر حاکمان خائن و دست نشانده گیر مانده است. وقت آن فرا رسیده که مردان امت و لشکریانش تاج و تخت این مزدوران را ویران کنند و این امت غول پیکر را از بند آن آزاد سازند.

امت اسلامی رژیم غاصب یهود را نپذیرفته، موجویت آن را قبول نمی‌کند و اجلاس و کنفرانس‌های خیانت را نمی‌پذیرد. امت آن نتایجی آن را که به دست مزدوران نوشته شده به رسمیت نمی‌شناسد و تأییدش نمی‌کند؛ زیرا این افراد از وجود امت جدا شده‌اند، نه از امت نمایندگی می‌کنند و نه هم به فکر قضایای امت هستند؛ بلکه همه راه‌حل‌های آن‌ها بلای جان امت، بی‌توجهی به حقوق و مصالح امت و تأمین مصالح دشمنانش است. امت کاملاً از این امر آگاه بوده و این را می داند. اگر شمشیر ظلم به گردنش آویخته نمی‌بود، ریشه‌کن کردن این رژیم‌ها و حاکمان و ابزارشان و بالاتر از آن یعنی از بین بردن این رژیم مسخ شده نزدیک‌تر از یک چشم به هم زدن بود.

فلسطین مانند همه ممالک اسلامی است که مسلمانان با شمشیر خود آن را فتح و سرزمین آن را با خون خود آبیاری نمودند، تنها از باشندگان و مردم خود نه؛ بلکه متعلق به همه امت است. دفاع از فلسطین و تلاش برای آزادی آن نه تنها وظیفه‌ی مردم فلسطین، بل وظیفه‌ی تمام امت است. سهل‌انگاری در این مورد و یا واگذاری یک وجب از خاک آن در میزهای مذاکره جایز نیست. نه تابع راه‌حل‌ها و تصمیم‌های امریکاست و نه تابع قوانین و پیشنهادات اروپا؛ بلکه باید بر اساس احکام اسلام در مورد آن حکم شود. اسلام تنازل از هر قسمتی از سرزمین اسلامی را حرام قرار داده و آزادی کامل و ریشه‌کن نمودن یهودیان غاصب را واجب ساخته است. این همان چیزی است که این مزدوران نمی‌پذیرند و نخواهند پذیرفت.

فعالیت، کنفرانس‎ها و اجلاس‌های غرب در مورد قضیه فلسطین بر این بحث می‌کند که چگونه امت را متقاعد کنند سرزمین فلسطین یا بخشی از آن را به یهودیان واگذار نمایند و مردم را با عادی سازی روابط همراه با یهود و همزیستی با آن قناعت دهند. به این بهانه که این امر تبدیل به یک واقعیتی شده که تغییر آن ناممکن است و تنها کاری‌که باید بکنیم، اینست که با آن همانطور که هست، کنار بیاییم و با وجودش زندگی کنیم! این چیزی است که امت به شکل عام نمی‌پذیرد و نخواهد پذیرفت. امت کاملاً آن را رد می‌کند؛ پس چگونه می‌تواند با آن زندگی کند؟! بلکه آن را خاری در گلو می‌داند که یا آن را استفراغ خواهد کرد و یا با خوردن آن می‌میرد. ولی امت اسلامی سزاوار مرگ نیست؛ بل یک امت زنده است که در راه دین خود چیزهای گرانبها و ارزشمندی را فدا می‌کند. امت هر قدر بیمار شود، نمی‌میرد؛ یک امت زنده می‌ماند که در آن خون تازه می‌شود و روز نجات و خلاصی را انتظار خواهد کشید؛ روزی‌که اسلام دوباره با خلافت راشده بر منهج نبوت بر آن سایه می‌اندازد.

یگانه راه‌حل واقعی برای قضیه‌ی فلسطین هرگز از دهان مزدوران و بیانیه‌های شان بیرون نخواهد آمد و نه هم نتیجه‌ی نشست‌های خائنانه‌ی شان برای امت خواهد بود؛ بلکه راه‌حل واقعی در تخریب تاج و تخت آن‌هاست؛ زیرا همین‌ها سپر دفاعیِ این رژیم هستند. غرب اولین خط دفاعی است که در برابر امت از یهود محافظت کرده و از ریشه‌کن نمودن آن جلوگیری می‌کند؛ بل گنبد آهنین رژیم یهود به حساب می‌آیند که از آن محافظت می‌کند. این رژیم مسخ، سایه‌ی این نظام‌هایی است که بر ما حکومت می‌کنند. هرگاه شیء ناپدید شود، سایه‌اش از بین خواهد رفت؛ پس با از بین رفتن این نظام‌های دست نشاندۀ بی‌ارزش، رژیم یهود نیز به‌زودی از بین خواهد رفت؛ زیرا یک رژیم شکننده است که مایحتاج زندگی‌اش را مالک نیست. اگر این حاکمان دست نشانده نبودند، ملت در یک چشم به‌هم زدن آن را می‌خوردند و این روز به زودی فرا می‌رسد! ان‌شاء الله!

 همانطور که الله سبحانه وتعالی وعده داده و رسول گرامی‌اش صلی الله علیه وسلم به آن بشارت داده است، آن زمانی است که امت اسلامی حاکمان زیانبار خود را برکنار خواهد نمود و خلافت راشده‌ی خود را بر منهج نبوت تأسیس می‌نماید. لشکریان برای آزادی تمام فلسطین و ریشه‎کن کردن این رژیم مسخ از ریشه و آزاد کردن اقصای ما و حتی همه سرزمین‌های اشغال شده‌ی مسلمانان دوباره حرکت خواهند کرد و وعدۀ الله سبحانه وتعالی و بشارت رسول گرامی‌اش را محقق خواهند ساخت. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«هَذَا الأَمْرُ كَائِنٌ بَعْدِي بِالْمَدِينَةِ، ثُمَّ بِالشَّامِ، ثُمَّ بِالْجَزِيرَةِ، ثُمَّ بِالْعِرَاقِ، ثُمَّ بِالْمَدِينَةِ، ثُمَّ بِبَيْتِ الْمَقْدِسِ، فَإِذَا كَانَ بِبَيْتِ الْمَقْدِسِ فَثَمَّ عُقْرُ دَارِهَا، وَلَنْ يُخْرِجَهَا قَوْمٌ فَتَعُودَ إِلَيْهِمْ أَبَداً»

ترجمه: این امر (خلافت) بعد از من در مدینه خواهد بود؛ سپس در شام، سپس در الجزیره، سپس در عراق، بعد از آن در مدینه و بعد از آن در بیت المقدس؛ هرگاه به بیت المقدس رسید، پس همان جایگاه واقعی آن است و هیچ گاه قومی آن را بیرون نمی‌کند؛ زیرا به شکل ابدی و همیشه‌گی به سوی آن‌ها باز می‌گردد.  

برگرفته از شماره‌ 471 جریده الرایه

نویسنده: استاد عبدالله القاضی-ولایه یمن

مترجم: احمد صادق امین

ادامه مطلب...

امت اسلامی نابود شدنی نیست!

معاویه رضی الله عنه می‌گوید: از نبی‏ اکرم صلی الله علیه وسلم شنیدم که ‏فرمود:

وَلَنْ تَزَالَ هَذِهِ الأُمَّهُ قَائِمَهً عَلَى أَمْرِ اللَّهِ لا یَضُرُّهُمْ مَنْ خَالَفَهُمْ حَتَّى یَأْتِیَ أَمْرُ اللَّهِ»». (بخارى:۷۱)

ترجمه: و این امت همچنان بر دین خدا استوار خواهد ماند ومخالفت مخالفان به آنها ضرری نخواهد رساند تا اینکه قیامت فرا رسد.

این خبری از جانب رسول الله صلی الله علیه وسلم است که وضعیت امروز امت را برای ما به تصویر می‌کشد و در عین حال خبری است که به ما اطمینان می‌دهد، پس این امت تا روز قیامت باقی و جاودان می‌ماند و حتی اگر ضعیف شود و شُکُوه خود را از دست دهد از بین نمی‌رود و پایان نمی‌پذیرد و با وجود مشکلات و بلاهایی که بر آن‌ها وارد شده است، مانند کوه‌ها استوار است و مکر دشمنان، توطئه حکام و یاری نکردن علما به آن آسیبی نمی‌رساند.

واقعیت دردناک کنونی باید در مقابل این حدیث عاجزانه بایستد، چرا اینطور نباشد در حالی که این حدیث شریف خبر می‌دهد که امت اسلامی باقی می‌ماند و بعد از ضعفی که آن را فرا گرفته قدرتمند و شکست ناپذیر باز می‌گردد و تاریخ گواه است که این امت قبلاً ضعیف شده بود و ضعفش به حدی رسید که در روزگار تاتارها و جنگ‌های صلیبی نابودی‌اش را پیش بینی می‌کردند اما به سرعت از خواب بیدار شد و روی پاهای خود ایستاد و دوباره سلامتی خود را به دست آورد. ضعف امت  ضرری برایش نمی‌رساند و تا زمانی که به دین خود پایبند باشد خیانت حاکمانش به آن آسیبی نمی‌زند بلکه بر می‌خیزند و برای برکناری حکام و بدست آوردن جایگاهش که بهترین امت در میان بشر می‌باشد مبارزه می‌کند.

پروردگارا! خلافت راشده بر روش پیامبرصلی الله علیه وسلم را زودتر بیاور که توسط آن آشفتگی مسلمانان برطرف می شود و مصیبت‌ها را از آنان دفع می‌نماید، پروردگارا! به نور وجه کریم خود زمین را روشن بفرما! اللهم آمین آمین.

نویسنده: ابومریم

مترجم: حسن سلحشور

ادامه مطلب...

طاغوت آل‌سعود با زندانی کردن علمای حق‌گو همراهی خود با رژیم یهود را اثبات می‌کند

خبر:

مقامات سعودی شیخ عبدالله بن فیصل الاحدال را صبح روز پنجشنبه 23 / 11 / 23 در مکه در حالی که سخنانی درباره جنگ غزه ایراد می‌کرد و به انتقاد از موضع ضعیف حاکمان عرب پس از نشست اخیر سران عرب پرداخته بود، دستگیر نمودند.

                     (منبع: سایت زندانیان عقیدتی در پلتفرم ایکس)

تبصره:

پس از جشنواره موسیقی ریاض و مسابقه سگ‌ها، مقامات سعودی با دستگیری علمای اُمت، وقتی که حقایق را بیان می‌کنند و خیانت و توطئه حاکمان مسلمان علیه مسائل اُمت و دین را آشکار می‌سازند، بر مواضع ذلت و خیانت خود می‌افزایند.

این دستگیری‌ها و هجوم وحشیانه به اسلام و مسلمین، ثبات و استقامت مسلمانان را در پرتو بصیرت‌شان افزایش می‌دهد  و زمامداران و دستیاران آنها را بخاطر خیانت و انحطاط مداوم‌شان افشا کرده، آن‌ها را بیشتر از چشم تمام مسلمانان می‌اندازد.

اتفاقات دردناک غزه، موضع خائنانه حاکمان مسلمان و توطئه آنها با کشورهای غربی و اشغالگر جنایتکار (رژیم یهود) و  تضاد بین کفر و اسلام را آشکارتر ساخته، میدان را مشخص می‌کند و مردم را در این دو میدان قرار می‌دهد میدان ایمان که در آن نفاق نباشد یا میدان نفاق که در آن ایمان نباشد در حالی که جز این دو میدان، میدان دیگری وجود ندارد.

این اتفاقات که اُمت را به سختی گرفتار کرده است، ان‌شاءالله همین بس که نزدیک شدن به فجر اسلام را بشارت می‌دهد؛ "طلوع خلافت بر منهاج نبوت".

 ای امت اسلام! برای سرنگونی حاکمان خیانتکار خود که مانع حمایت مسلمانان از برادران‌شان در فلسطین می‌شوند به پا خیزید، در یک موقعیت روشن و قوی،که هیچ جایگزینی جز حاکمیت اسلام به جای حاکمیت طاغوت را نمی‌پذیریم.

رحمت الله بر کسی باد که گفت: « رژیم یهود سایه رژیم‌های عربی است و اگر شی از بین برود، سایه آن نیز از بین می‌رود». ای امت اسلام و ای لشکریان مسلمان! حاکمان خود را که مانع حمایت از اسلام و مسلمین هستند را از بین ببرید و امر به معروف و نهی از منکر کنید؛ آنگاه در دنیا و آخرت سربلند خواهید بود.

مترجم: خالد یوسفی

ادامه مطلب...

ای اردوغان، آیا دشمنی کفار با اسلام متوقف خواهد شد؟!

(ترجمه)

خبر:

رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه در «راهپیمایی بزرگ فلسطین» که در میدان‌هوایی اتاتورک استانبول در اعتراض به عملیات نظامی رژیم یهود در نوار غزه برگزار شده بود، سخنرانی کرد.

                          (منبع: شبکه  تی‌آرتی)

وی گفت: از یک یک شما برای حمایت از قضیه فلسطین و امید دادن به مظلومان غزه تشکری می‌کنم. وی غرب را مقصر اصلی درگیری نظامی توصیف کرد که به قول او "بدون این‌که دستانش کثیف شود" اقدام می‌کند و رژیم یهودی را "پیادۀ شطرنج که روزی قربانی خواهد شد" توصیف کرد.

به گفته رئیس جمهور ترکیه، کسانی که "اشک تمساح برای کشته شده‌گان اوکراین ریختند" برای کشته شده‌گان غزه ابراز همدردی نکردند. اردوغان گفت: ای غرب، از شما می‌پرسم! آیا می‌خواهید دوباره آتش جنگ بین "هلال و صلیب" را شعله‌ور کنید؟ (rbc.ru)

تبصره:

مبادا کسی فریب مهارت اردوغان در بازی با کلمات را بخورد، مانند مهارت جادوگرانی که به فرمان فرعون برای رد آیات الله سبحانه وتعالی، در مقابل موسی علیه السلام تناب انداختند. اما برخلاف اردوغان، جادوگران این هوش و شجاعت را داشتند که حقیقت را به صورت آشکارا بپذیرند. آنان تا روز قیامت نمونه‌ای از ایمان و استقامت خالصانه باقی ماندند و مرگ دردناک در راه اطاعت الله را بر زندگی مجلل در زیر حاکمیت طاغوت کافر ترجیح دادند.

هیچ کس نباید فریب اتهامات شدید اردوغان بر غرب به رهبری فرعون زمان ما امریکا را بخورد. آیا امروز جمهوری ترکیه به رهبری اردوغان متحد و شریک آنها نیست؟! مگر پایگاه نظامی امریکا در ترکیه نیست؟! آیا ترکیه به عنوان یکی از اعضای ناتو در اشغال افغانستان شرکت نکرده بود؟! این برای همگان روشن است، البته اگر به نقش بدخواهانه حکومت ترکیه در حوادث سوریه، لیبی و دیگر سرزمین‌های مسلمان اشاره نکنیم.

اردوغان در حالی که موجودیت کیان یهودی را به یک پیاده (مهره شطرنج)  توصیف می‌کند، اما در مورد این واقعیت که ترکیه یکی از اولین دولت‌هایی بود که استقرار آن را ​​در سرزمین‌های فلسطین اشغالی توسط استعمارگران غربی را به رسمیت شناخت، سکوت کرده است. آیا روابط و همکاری دیپلماتیک بین ترکیه و این دولت اشغالگر وجود ندارد؟! آیا قرارداد تجارت آزاد بین آنها وجود ندارد که از جمله شامل حوزه تسلیحات و فناوری‌های نظامی با تراز سالانه تا چند میلیارد دلار باشد؟!

اردوغان با متهم کردن غرب به شعله‌ور کردن جنگ «میان هلال و صلیب»، در حال تغییر مفاهیم است و می‌خواهد خود را از مسئولیت عملیات کشتار مسلمانان در فلسطین معاف کند. اما آیا جنگ کفر با اسلام به عنوان یک ایدئولوژی نه فقط جنگ بین ادیان حتی برای لحظه‌ای متوقف شده است، چنانچه خود سیاستمداران امریکایی و اروپایی به آن اعتراف کرده‌اند؟  

آیا ابرقدرت‌های غربی به رهبری امریکا که با مسلمانان دشمنی می‌کنند، با شعار «گسترش دموکراسی و حفظ حقوق بشر» اعلام نمی‌کنند که اسلام تنها تهدید گسترش استعماری آنهاست؟ آیا در جنگ با اسلام به رسول الله(صلی الله علیه و آله وسلم) توهین نمی‌کنند، قرآن را آتش نمی‌زنند، به لباس زنان مسلمان دست‌درازی نمی‌کنند، مساجد خود را به روی همجنس‌گرایان نمی‌گشایند و فاحشه‌ها را در آن منحیث امام جماعت نمی‌گمارند؟! ایا اسلام «اروپایی یا امریکایی»  خاص خودشان که با  عقیده سکولاری‌شان سازگار است را مطرح نمی‌کنند؟!

کدام طرف قرار داری اردوغان؟! چرا وقتی قبر مصطفی کمال جنایتکار خبیث را زیارت می‌کنید، به او تف نمی‌اندازید، بلکه گل می‌گذارید و قسم می‌خورید که «از میراث او به نحو شایسته دفاع کنید»؟! آیا این «میراث» به معنای لغو احکام شرعی برای جلب رضایت کفار و وضع قوانین کفرآمیز به جای آن، بزرگترین ظلم به امت اسلامی نیست؟! چرا تبریک دشمنان اسلام به مناسبت برپایی جمهوری سکولاری بر روی آوار خلافت را می پذیرید؟ خلافتی که حتی در دوران ضعف شدید همچنان به دفاع از مسلمانان می‌پرداخت.

ای اردوغان! آیا خون کهن سالان، زنان و کودکان غزه از گریه‌ها و سخنان خشم‌آلود شما که فضا را تکان می‌دهد، گران‌بهاتر نیست؟ پس چرا ارتش و نیروی دریایی ترکیه صف‌آرایی نمی‌کند و به یاری فلسطینی‌ها نمی‌شتابد؟!

آیا کلام الله متعال را نشنیدید:

﴿وَمَا لَكُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَـذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيّاً وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيراً﴾؟!

ترجمه:چرا باید در را خدا و (نجات)مردان و زنان و کودکان درمانده و بیچارهای نجنگید که (فریاد برمیآوردند و) میگویند: پروردگارا! ما را از این شهر و دیاری که ساکنان آن ستمکارند (و بربیچارگان ستم روا میدارند) جارج ساز و از جانب خود سرپرست و حمایتگری برای ماپدید آور, و از سوی خود یاوری برایمان قرار بده (تا ما را یاری کند و از دست ظالمان برهاند)

نویسنده:مصطفى امين

عضو دفتر مرکزی حزب التحرير در اوکراین

­­­مترجم: خالد یوسفی

ادامه مطلب...

حدیث«إِنَّ الإِسْلامَ يَجُبُّ مَا كَانَ قَـبْلَهُ»

  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

سوال: السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته!

برادر محترم امید که به سلامت باشید و بعد: در کتاب مقدمۀ دستور جلد 1مادۀ 95 چنین ذکر شده است:

«اما تحریک قضایای متعلق به کسانی‌که به اسلام و مسلمانان آزار رسانیدند؛ از آنجائی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم در هنگام فتح مکه خون چند نفری را به دلیل آزار رساندن به مسلمانان در زمان جاهلیت، مباح اعلام کردند حتی اگر خود را به پرده‌های کعبه آویزان کنند و با درنظرداشت این‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«إن الإسلام يجب ما قبله»(أحمد و طبرانی به روایت عمرو بن عاص)

ترجمه: اسلام گناهانِ پيش از خود را نابود می کند.

یعنی کسانی‌که اسلام و مسلمانان را اذیت کردند از این حدیث مستثنی هستند».

من در مورد واقعیت این اشخاص بررسی کردم و دانستم که بعضی از آنها، مسلمان بودند که اسلام را ترک و مرتد شده بودند و بعضی هم، مسلمان نبودند که به قتل رسیدند، پس کسی‌که مسلمان باشد و مرتد گردد؛ اصل این‌ست که به اساس ارتدادش مجازات شود و کسی‌که بر شرک خود باقی و از کسانی باشد که اسلام و مسلمانان را آزار رسانده باشد؛ محکوم به قتل شده و یا بر حسب دیدگاه امام مسلمانان عفو می‌شود، چنانکه در مادۀ معینه نیز همین‌طور ذکر شده است. اما حدیث فوق‌الذکر، به هیچ یک از این دوحالت صدق نمی‌کند؛ زیرا چیزی که ما می‌دانیم این‌ست که این حدیث بر کسی صدق می‌کند که تازه مسلمان باشد، پس چرا در این ماده به این حدیث استناد شده و حال آنکه؛ برخی از اصحاب مانند خالد بن ولید و وحشی بن حرب رضی الله عنهما قبل از اسلام شان مسلمانان را به قتل رساندند و رسول الله صلی الله علیه وسلم بعد از اسلام شان هیچ اقدامی علیه آنها نکردند؟

الله سبحانه وتعالی برای شما برکت دهد و شما را ثابت قدم نگه‌داشته و نصرت را بر دستان شما جاری سازد!

صلاح فوزی- قدس شریف

وعلیکم السلام ورحمة الله وبرکاته!

به نظر می‌رسد که در مورد این مسأله نزد شما التباس به وجود آمده است، چنانچه حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم که احمد وطبرانی از عمرو بن عاص روایت نموده: «إِنَّ الإِسْلامَ يَجُبُّ مَا كَانَ قَـبْلَهُ»، این حدیث شریف دال بر این است که هرکس از کفر به اسلام روی آورد و مسلمان شود، اسلام گناهان قبل از اسلام وی را معدوم می‌سازد یعنی گناهان زمان کفر و قبل از اسلام آن محاسبه نشده و داخل شدن آن در اسلام تمام گناهان قبل از اسلام آن را محو و نابود می‌سازد، اما این‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم وقتی مکه را فتح نمودند خون چند نفری‌که در زمان جاهلیت اسلام و مسلمانان را اذیت کرده بودند مباح اعلام کردند اگرچه این افراد آویزان به پرده‎‌های کعبه بوده باشند؛ از این حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم فهمیده می‌شود که این اشخاص به سبب آزار و اذیتی که به مسلمانان رسانده بودند باید که مؤاخذه و مجازات شوند هرچند که اسلام بیاورند؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:«اگرچه به پرده‌های کعبه آویزان باشند». این حدیث دلالت بر این دارد که رسول الله صلی الله علیه وسلم حالت اسلام آوردن آنها را استثناء نکرده بلکه اصحاب رضی الله عنهم را به هر حالت امر به قتل شان دادند، پس از این فهمیده می‌شود آنانی‌که اسلام و مسلمانان را اذیت کردند به سبب آزار و اذیت رساندن شان مجازات می‌شوند گرچه در اسلام داخل شوند، پس حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم:«إِنَّ الإِسْلامَ يَجُبُّ مَا كَانَ قَـبْلَهُ» شامل این مردم نمی‌شود بلکه آنها از این حدیث مبارک استثناء هستند، یعنی به دلیل این‌که اسلام و مسلمانان را اذیت کردند اسلام این عمل شان را از بین نبرده بلکه به اساس این عمل‌کرد شان مؤاخذه می‌شوند و سرنوشت و تصمیم گیری شان به دست امام مسلمانان است، اگر امام مسلمانان خواست عفو شان کند و اگر خواست مجازات شان کند.

روایتی‌که نسائی در سنن خود از مصعب ابن سعد از طریق پدرش روایت نموده بر صحت این فهم دلالت دارد:

«لَمَّا كَانَ يَوْمُ فَتْحِ مَكَّةَ أَمَّنَ رَسُولُ اللَّهِ ﷺ النَّاسَ إِلَّا أَرْبَعَةَ نَفَرٍ وَامْرَأَتَيْنِ وَقَالَ اقْتُلُوهُمْ وَإِنْ وَجَدْتُمُوهُمْ مُتَعَلِّقِينَ بِأَسْتَارِ الْكَعْبَةِ عِكْرِمَةُ بْنُ أَبِي جَهْلٍ وَعَبْدُ اللَّهِ بْنُ خَطَلٍ وَمَقِيسُ بْنُ صُبَابَةَ وَعَبْدُ اللَّهِ بْنُ سَعْدِ بْنِ أَبِي السَّرْحِ فَأَمَّا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ خَطَلٍ فَأُدْرِكَ وَهُوَ مُتَعَلِّقٌ بِأَسْتَارِ الْكَعْبَةِ فَاسْتَبَقَ إِلَيْهِ سَعِيدُ بْنُ حُرَيْثٍ وَعَمَّارُ بْنُ يَاسِرٍ فَسَبَقَ سَعِيدٌ عَمَّاراً وَكَانَ أَشَبَّ الرَّجُلَيْنِ فَقَتَلَهُ وَأَمَّا مَقِيسُ بْنُ صُبَابَةَ فَأَدْرَكَهُ النَّاسُ فِي السُّوقِ فَقَتَلُوهُ وَأَمَّا عِكْرِمَةُ فَرَكِبَ الْبَحْرَ فَأَصَابَتْهُمْ عَاصِفٌ فَقَالَ أَصْحَابُ السَّفِينَةِ أَخْلِصُوا فَإِنَّ آلِهَتَكُمْ لَا تُغْنِي عَنْكُمْ شَيْئاً هَاهُنَا فَقَالَ عِكْرِمَةُ وَاللَّهِ لَئِنْ لَمْ يُنَجِّنِي مِنْ الْبَحْرِ إِلَّا الْإِخْلَاصُ لَا يُنَجِّينِي فِي الْبَرِّ غَيْرُهُ اللَّهُمَّ إِنَّ لَكَ عَلَيَّ عَهْداً إِنْ أَنْتَ عَافَيْتَنِي مِمَّا أَنَا فِيهِ أَنْ آتِيَ مُحَمَّداً ﷺ حَتَّى أَضَعَ يَدِي فِي يَدِهِ فَلَأَجِدَنَّهُ عَفُوّاً كَرِيماً فَجَاءَ فَأَسْلَمَ وَأَمَّا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سَعْدِ بْنِ أَبِي السَّرْحِ فَإِنَّهُ اخْتَبَأَ عِنْدَ عُثْمَانَ بْنِ عَفَّانَ فَلَمَّا دَعَا رَسُولُ اللَّهِ ﷺ النَّاسَ إِلَى الْبَيْعَةِ جَاءَ بِهِ حَتَّى أَوْقَفَهُ عَلَى النَّبِيِّ ﷺ قَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ بَايِعْ عَبْدَ اللَّهِ قَالَ فَرَفَعَ رَأْسَهُ فَنَظَرَ إِلَيْهِ ثَلَاثاً كُلَّ ذَلِكَ يَأْبَى فَبَايَعَهُ بَعْدَ ثَلَاثٍ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَمَا كَانَ فِيكُمْ رَجُلٌ رَشِيدٌ يَقُومُ إِلَى هَذَا حَيْثُ رَآنِي كَفَفْتُ يَدِي عَنْ بَيْعَتِهِ فَيَقْتُلُهُ فَقَالُوا وَمَا يُدْرِينَا يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا فِي نَفْسِكَ هَلَّا أَوْمَأْتَ إِلَيْنَا بِعَيْنِكَ قَالَ إِنَّهُ لَا يَنْبَغِي لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ خَائِنَةُ أَعْيُنٍ».

ترجمه:« وقتی فتح مکه صورت گرفت، رسول الله صلی الله علیه وسلم برای همۀ مردم امان داد مگر چهار مرد و دو زن، رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: اگر این افراد را یافتید به قتل برسانید گرچه به پرده‌های کعبه آویزان باشند؛ عکرمه ابن ابوجهل، عبدالله بن خطل، مقیس بن صبابه، عبدالله بن سعد بن ابو سرح. عبدالله بن خطل در حالی به دست آمد که به پرده‌های کعبه آویزان بود و سعد بن حریث و عماربن یاسر در کشتن شان با هم مسابقه زدند، سعید که جوان‌تر بود از عمار پیشی گرفت و آنرا به قتل رساند، اما مقیس بن صبابه را مردم در بازار دریافتند و آنرا به قتل رساندند اما عکرمه که فرار کرده و خود را به دریا زده بود، در داخل دریا دامن‌گیر طوفانی شد و کشتی‌سواران به یکدیگر گفتند به الله یگانه ایمان بیاورید؛ زیرا خداهای شما، نمی‌تواند شما را این‌جا نجات دهد، عکرمه گفت قسم به الله که اگر اخلاص یعنی ایمان من به الله در اینجا مرا از دریا نجات ندهد غیر از آن مرا در خشکه نیز نجات داده نمی‌تواند، ای بارالها! مرا با تو پیمانی است اگر تو مرا از این حالتی‌که هستم نجاتم دهی در نزد محمد(صلی الله علیه وسلم) می‌روم و دست خود را به دست‌اش می‌گذارم بدون شک او بخشنده بزرگوار است، سپس در نزد محمد(صلی الله علیه وسلم) آمد و مسلمان شد، اما عبدالله بن سعد بن ابوسرح در نزد عثمان بن عفان(رضی الله عنه) پنهان شد، وقتی رسول الله صلی الله علیه وسلم مردم را به بیعت فراخواندند، عثمان(رضی الله عنه) آنرا به محضر رسول الله صلی الله علیه وسلم ایستاد نمود، گفت یا رسول الله! از عبدالله بیعت بگیر، رسول الله صلی الله علیه وسلم سر مبارک شانرا بلند نمودند و سه مرتبه به طرف آن نگاه کرده، هربار که نگاه می‌کردند از قبولی بیعت آن خود داری می‌کردند بعد از سه مرتبه، بیعت‌اش را قبول کردند، سپس به اصحاب‌ روی کرده فرمودند: آیا در بین شما مرد رشیدی نبود که وقتی دیدید دستانم را برای بیعت کردن با وی بازداشتم؛ آنرا به قتل برساند، گفتند یا رسول الله! ما چه می‌دانیم در دل تان چیست؟! چرا به چشم خود به سوی ما اشاره نکردید؟ رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند، برای هیچ پیامبری شایسته نیست که چشم خیانت‌کار داشته باشد.

لذا، معلوم می‌شود که رسول الله صلی الله علیه وسلم خواست تا مسلمانان عبدالله بن ابی سرح را بکشند، با وصف این‌که عبدالله بن ابی سرح در حالت مسلمان بودن در نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم برای طلب بیعت آمده بود که این خود دلالت به این دارد که مباح بودن خون این افراد به صورت مطلق و بدون قید بوده و داخل شدن در اسلام، آنها را از قتل منع ننموده بلکه مسألۀ شان به امام سپرده می‌شود؛ اگر خواست آنان را مجازات کند و اگر خواست آنان را عفو کند و به این شکل، مجازات آن عده از کفاری که مسلمان شده بودند و قبل از اسلام شان، مسلمانان را آزار و اذیت می‌رساندند توسط رسول الله صلی الله علیه وسلم لغو و معاف گردید، چنانچه با عکرمه رضی الله عنه چنین تعاملی صورت گرفت و وی شامل عفو و بخشش امام قرار گرفت، چنانچه در کتاب اجهزه نیز بیان شده است:« رسول الله صلی الله علیه وسلم بعد از آن، بعضی از ایشانرا عفو نمودند مانند عفو عکرمه بن ابوجهل رضی الله عنه؛ لذا برای خلیفۀ مسلمانان جائز است که قضیه را بر علیه این اشخاص تحریک نماید و یا ایشانرا عفو نماید». امیدوارم که التباس و پوشیدگی که در این مسأله پیش آمده بود برطرف شده باشد.

برادر شما عطاء ابن خلیل ابوالرشته

17 ربیع الاول1445هق

موافق به 2اوکتبر2023م

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

بیان حق، بزرگترین جهاد

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

ابی سعید خدری رضی الله عنه از رسول الله صلی الله علیه وسلم روایت می‌کند که فرمودند: 

«أَفْضَلُ الْجِهَادِ كَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ سُلْطَانٍ جَائِرٍ»

ترجمه: برترين جهاد، سخن حقّی است که نزد پادشاه ستمکار(از حق منحرف) گفته می‌شود. (این حدیث را أبو داود و ترمذي آن را روایت کردند و گفته اند حدیث حسن است.)

 بیان آشکار حق، عواقبی دارد که تنها بندگان مخلص الله سبحانه وتعالی -که با پایبندی به شریعت و برافراشتن پرچم دین برای جلب رضایت اوتعالی تلاش می‌کنند- می‌توانند متحمل شوند. این حق با هوی و هوس افراد صاحب نفوذ در تضاد است و منافع آن‌ها را تهدید می‌کند. از این‌رو، با حق و کسانی‌که به سوی آن دعوت می‌کنند، اعلام جنگ نموده و با تحریف، دروغ، تهمت، ارعاب، بازداشت، ترساندن و کشتار می‌کوشند از ظهورش در میان مردم جلوگیری کنند تا صداهای دعوت‌گرانی را که به سوی خیر هستند، سرکوب کنند. اما با این همه، این مخلصین بدون ترس و تردید حق را بیان می‌کنند، مسلمانان را نصیحت می‌نمایند و از گفتن حق، دعوت به سوی حق و پیروی از آن و این‌که به عنوان روشی برای تمام زندگی قرار گیرد، دست بر نمی‌دارند. احساس مسئولیت، صداقت و محبت خیر رسانی برای مردم، آنان را در این امر انگیزه می‌دهد.

مسلمانی‌که الله سبحانه وتعالی را دوست دارند، باید نسبت به دین خود غیرت داشته باشند، از هتک حرمت‌ها به دین جلوگیری کنند و این محبت‌اش باعث می‌شود که بخواهد همه مخلوقات، فقط بندگان و مطیع الله سبحانه وتعالی باشند، از دستورش سرپیچی و از حدودش تجاوز نکنند؛ چنانکه برخی گفته‌اند: دوست دارم گوشت بدنم را با قیچی می‌بریدند؛ اما کسی از الله سبحانه وتعالی نافرمانی نمی‌کرد.

از ابوعبدالله خباب بن اَرَت رضی الله عنه روایت است که گفت: درحالی‌که رسول الله صلى الله عليه وسلم شالِ خود را در سايه‌ی كعبه، بالش کرده و تكيه زده بودند(از شکنجه‌های مشرکان مکه) به ایشان شكايت کرديم و گفتيم: آيا برای ما درخواست پيروزی نمی‌كنید؟ آيا برای ما نزد الله دعا نمی‌كنید؟ فرمودند:

«قَدْ كَانَ مَنْ قَبْلَكُمْ يُؤْخَذُ الرَّجُلُ فَيُحْفَرُ لَهُ فِي الْأَرْضِ فَيُجْعَلُ فِيهَا، فَيُجَاءُ بِالْمِنْشَارِ فَيُوضَعُ عَلَى رَأْسِهِ فَيُجْعَلُ نِصْفَيْنِ، وَيُمْشَطُ بِأَمْشَاطِ الْحَدِيدِ مَا دُونَ لَحْمِهِ وَعَظْمِهِ، فَمَا يَصُدُّهُ ذَلِكَ عَنْ دِينِهِ. وَاللهِ لَيَتِمَّنَّ هَذَا الْأَمْرُ حَتَّى يَسِيرَ الرَّاكِبُ مِنْ صَنْعَاءَ إِلَى حَضْرَمَوْتَ لَا يَخَافُ إِلَّا اللهَ، وَالذِّئْبَ عَلَى غَنَمِهِ، وَلَكِنَّكُمْ تَسْتَعْجِلُونَ»

ترجمه: در امت‌های گذشته برای شخصی (که ايمان آورده بود) چاله‌ای در زمين می‌كَندند و او را در آن می‌گذاشتند؛ سپس اره‌ای می‌آوردند و روی سرش قرار می‌دادند، او را از وسط دونيم می‌كردند و شانه‌های آهنی در بدنش فرو می بردند تا جايی‌كه به استخوان و عصب می‌رسيد؛ ولی اين همه شکنجه او را از دينش باز نمی‌داشت. به الله سوگند که الله اين دين را كامل می‌کند و به نتيجه می‌رساند تا جايی‌که سوارکار (مسافر) از صنعاء تا حضرموت می‌رود و جز ترس الله (سبحانه وتعالی) و خطر گرگ برای گوسفندانش، از هيچ چيز ديگری نمی‌ترسد؛ شما عجله می‌کنيد.

پس باید قلب هر مسلمانی از اعتماد به نصرت و حمایت الله سبحانه وتعالی آکنده باشد! هر مسلمانی تنها بر الله سبحانه وتعالی توکل کند و جز اوتعالی از هیچ کسی نترسد! هر مسلمانی صدای حق باشد و با صدای بلند در مقابل طواغیت جنایتکار ایستاد شود! هرمسلمان برای ریشه‌کن کردن این نظام فاسد سرمایه‌داری، که بر دل مردم نشسته است، تلاش کند و چنان ثابت قدم و قوی باشد که آزار و اذیت‌های این مسیر به او آسیبی نرساند؛ زیرا ابتلاء از جانب پروردگارش می‌باشد که به‌وسیله آن قلبش را پاک می‌کند تا او را از همان بندگان خود قرار دهد که در برابر آزار و اذیت‌هایی‌که در دفاع از دین شان دیدند، صبر کردند، برای برافراشتن پرچم او سبحانه وتعالی و اعلای کلمه او تلاش کردند و هیچ نوع تغییری نکردند. هر مسلمانی صبر نماید و برای نصرت عجله نکند؛ زیرا نصرت تنها به دست الله سبحانه وتعالی است. هر مسلمانی مطمئن باشد که عاقبت و سرانجام کار برای مؤمنان است.

﴿تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوّاً فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَاداً وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ﴾ [قصص: 83]

ترجمه: (ما، نجات و سعادت در) آن سراى آخرت را (تنها) براى كسانى قرار مى‌دهيم كه خواستار برترى و فساد در زمين نباشند و سرانجام، (رستگارى) از آن پرهيزكاران است.

اصل نزد مسلمان اینست که خیر و نیکی را همانطور که برای خود دوست می‌دارد، برای دیگران هم دوست بدارد. از این‌رو، حمل و تطبیق دین، زندگی در سایۀ آن و رساندنش با دعوت و جهاد، با مجاهدت فکری و مبارزه سیاسی برای تمام بشریت وظیفه هرمسلمان بوده تا هدایت و صلاح و خروج از ظلمت‌های کفر و جهل به سوی نور اسلام و رستگاری را در زندگی دنیا و آخرت برای آنان حمل نماید.

برگرفته از شماره 460 مجلۀ الرایه

مترجم: احمد صادق امین

 

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه