دوشنبه, ۲۸ صَفر ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۰۲م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

ولایه سوریه: تظاهرات کمپ زهرة الجولان زیر عنوان "صد روز؛ هشدار عریان در پشت میله های زندان"!

حزب التحریر ولایه سوریه تظاهراتی را از مسجد کمپ زهرة الجولان با تجمع جولان در منطقه "قاح" در حومه ادلب زیر عنوان "صد روز؛ هشدار عریان در پشت میله های زندان" برگزار نمود.

جمعه 26 صفر 1441 هـ.ق/ 25 اکتور 2019م

ادامه مطلب...

تلویزیون الواقیه: سخنان دوکتور محمد ملکای" غیر مسلمانان- دشمنان یا بشریت؟!"

  • نشر شده در ویدیوها

سخنان دوکتور محمد ملکاوی در کنفرانس که حزب التحریر آن را در اسکندنویا زیر عنوان " اسلام بین تحریف و حقایق برگزار نمود!".

یکشنبه، 23 محرم 1441 هـ.ق/22 سپتمر 2019م

برای بیشتر به پیوند زیر مراجعه کنید

ادامه مطلب...

دولتی‌که دارای گذرنامه‌‌های خارجی است، در خط مقدم دشمن استعمارگر

  • نشر شده در سودان

(ترجمه)

لینا الشیخ، وزیر کار و توسعه اجتماعی گفت: «مطمئناً سودان تمام کنوانسیون‌هایی را که تضمین کننده‌ی حقوق زنان در همه عرصه‌ها باشند را امضا خواهد کرد.» او هم‌چنین گفت که حضور وی در این وزارت‌خانه فرصتی برای حمایت از همه جنبش‌های فمینیستی و خواسته‌های آن‌هاست. (منبع: سودان تریبون، 17 اکتبر 2019)

در برنامه اضطراریی‌که نیروهای آزادی و تغییر به این مسئله توجه ارائه کردند، چنین ذکر شد تا این امر از جمله برنامه‌ها دولت در جریان سال اول دوره انتقالی تبدیل شود. این مسئله در صفحه 24 نیز اشاره شده: «ما توصیه می‌كنیم كه سودان سریحاً "کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان(CEDAW)"  را تصدیق نماید.»

مطمئناً کنوانسیون‌های بین‌المللی که مربوط به برابری زنان با مردان هستند و به ویژه کنوانسیون CEDAW، همه آن‌ها بر اساس اسلام نیستند؛ بلکه بر اساس تمدن کفری غرب و دیدگاه آنان درباره زن هستند. به همین دلیل، این کنوانسیون‌ها بر پایه‌های نادرستی‌که آن‌ها بنا نموده اند، استوار اند. فلهذا در مورد برابری زنان با مردان در همه‌ی امور؛ در ارث، کار، فعالیت اقتصادی و عقدنامه ازدواج و نیز دیگر موارد با جزئیات در مغایرت با احکام اسلامی قرار دارند.

﴿...كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ﴾ [رعد: 17]

ترجمه: ... -الله (سبحانه‌وتعالی) براي حق و باطل چنين مثالی می‌زند- اما كف‌ها (بيسود و بيهوده بوده و هرچه زودتر ) دور انداخته می‌شود، ولی آنچه برای مردم نافع است در زمين ماندگار می‌گردد. الله (سبحانه‌وتعالی) اين چنين مثالی می‌زند. (عقائد باطل، همسان كف و خس و خاشاک روی آب و بالای فلزات است كه هرچه زودتر از ميان می‌رود، ولی اديان حقيقی آسمانی، چون آب و طلا و نقره سودمند و ماندگار می‌باشد)

مطمئناً، نیروهای آزادی و تغییر و دولت‌اش در زمره دارندگان گذرنامه‌های خارجی قرار دارند كه تحت تأثیر فرهنگ غربی استعمارگران قرار گرفته اند، آن‌ها می‌خواهند ارزش‌های هم‌چو پاكی و عفت را نابود کنند و به این فکر اند كه اسلام بدون رضایت غرب به آن توجه دارد، و این توهمی است که باعث می‌شود آن‌ها به اذن و اراده الله سبحانه وتعالی هلاک خواهند شد.

همانا اهل سودان که وضو می‌گیرند، رکوع می‌کنند و سجده می‌کنند، یقیناً به دنبال رضایت الله سبحانه وتعالی هستند، و تمام‌شان با حالت آماده‌باش بر ضد پروژه‌های آشکار سکولاریستی‌ که امت را از انجام احکام باقی مانده‌ی فردی، محروم می‌کنند، قیام و ایستاده خواهند شد. در واقع اهل سودان با کسانی در یک صف ایستاده خواهند شد که خواهان ازسرگیری طریقه زنده‌گی اسلامی توسط تأسیس "مجدد خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت" هستند.

﴿...وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ﴾ [شعراء: 227]

ترجمه: ... کسانی‌که ستم می‌کنند خواهند دانست که بازگشت‌شان به کجا و سرنوشت‌شان چگونه خواهد بود!!

سخنگوی رسمی بخش زنان

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه سودان

مترجم: کریم احمدی

ادامه مطلب...

درگذشت یک‌تن از حاملین دعوت

﴿مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ ۖفَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ ۖ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا﴾ [احزاب:23]

ترجمه: در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با الله (سبحانه‌و‌تعالی) بستند، صادقانه ایستاده‌ اند؛ برخی از آنان پیمان خود را به آخر رساندند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و برخی دیگر در انتظار اند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود راه ندادند.

(ترجمه)

حزب التحریر-سرزمین مبارک فلسطین به سوگ یک‌تن از مردان راه دعوت نشسته است که سخن حق را علناً و بدون هیچ ترسی اظهار می‌نمود، وی از جمله شباب قوی و مردی با عزم راسخ و صبور بود:

هانی محمود یونس(ابو محمود)؛ او عمرش را در طاعت و عبادت الله سبحانه وتعالی سپری نموده و برای احیای طریقه زنده‌گی اسلامی توسط تأسیس مجدد خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت، دعوت را حمل می‌نمود. وی سهم بارزی را در تبلیغ و اظهار کلمه حق و مقاومت علیه ظالمان داشته است. او حتی در راه حمل دعوت و رضایت الله سبحانه و تعالی چندین مراتب مورد آزار و اذیت قرار گرفته ولی این امر وی را از مسیر حمل دعوت منحرف نساخته است.

از الله سبحانه وتعالی می‌خواهیم رحمت‌اش را شامل حال ابو محمود قرار بدهد، وی صاحب موقف والایی بود و در راه الله سبحانه وتعالی از هیچ مراتی در هراس نبود. ای ابو محمود! الله سبحانه وتعالی بر تو رحم کند و قبر تورا در فراخ و از جمله باغچه‌های جنت قرار دهد. ما بخاطر وفات تان اندوهگین شدیم و ما صرف تنها چیزی را به زبان می‌آریم که الله تعالی را راضی می‌سازد: ما از آن الله ايم و به سوی او باز می‌‎گرديم.

﴿الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾ [البقره: ۱۵۶]

ترجمه: ‏‏آن كسانی‌كه هنگامی‌‌كه بلائی بدانان می‌رسد، می‌گويند: ما از آن الله ايم و به سوی او باز می ‎گرديم!

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-سرزمین مبارک فلسطین

مترجم: ابوزید

ادامه مطلب...

عواقب دست کشیدن از یاری مسلمان

(ترجمه)
از جابر ابن عبد الله و ابوطلحه انصاری رضی الله عنهما روایت است که رسول الله صلى الله عليه وسلم فرمود:
«مَا مِنَ امْرِئٍ يَخْذُلُ امْرَأً مُسْلِمًا فِي مَوْضِعٍ تُنْتَهَكُ فِيهِ حُرْمَتُهُ وَيُنْتَقَصُ فِيهِ مِنْ عِرْضِهِ، إِلَّا خَذَلَهُ اللَّهُ فِي مَوْطِنٍ يُحِبُّ فِيهِ نُصْرَتَهُ، وَمَا مِنَ امْرِئٍ يَنْصُرُ مُسْلِمًا فِي مَوْضِعٍ يُنْتَقَصُ فِيهِ مِنْ عِرْضِهِ وَيُنْتَهَكُ فِيهِ مِنْ حُرْمَتِهِ، إِلَّا نَصَرَهُ اللَّهُ فِي مَوْطِنٍ يُحِبُّ نُصْرَتَهُ» (رواه ابوداود، وقال الهيثمي في "المجمع" 7/ 267: رواه الطبراني في "الأوسط" وإسناده حسن)
ترجمه: هرگاه درجايي به انسان مسلمانی هتک حرمت شود و از آبرو و حيثيت‌اش کاسته شود و مسلمان ديگر شاهد آن باشد؛ اما به ياری اش نشتابد، الله متعال نيز وی را در جايی که به کمک و ياري‌اش نياز داشته باشد ياري نخواهد کرد و وي را به حال خود خواهد گذاشت؛ و هرگاه به انسان مسلمانی هتک حرمت شود و از آبرو و حيثيت‌اش کاسته شود و مسلمان ديگري به ياري و کمک وي بشتابد، الله متعال نيز وي را در جايي‌که به ياري‌اش نياز دارد ياري خواهد کرد.

توضیح حدیث

از مقتضیات ایمان است که انسان مسلمان بايد در غياب برادر مسلمانش از آبرو و حيثيت وي پاسداري کند، زيرا در حديث ابوهريره که مسلم آن را روايت نموده پیامبر صلى الله عليه وسلم گفته است: «اَلْمُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِمِ لَا يَظْلِمُهُ وَلَا يَخْذُلُهُ...» ترجمه: مسلمان برادر مسلمان است، بر وي ستم روا نمي‌دارد و او را در دشواري‌ها به حال خود رها نمي کند.
هم‌چنان در صحیح مسلم از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «وَاللَّهُ فِي عَوْنِ الْعَبْدِ مَا كَانَ الْعَبْدُ فِي عَوْنِ أَخِيهِ» ترجمه: الله متعال بنده ی خود را كمك مي‌كند، مادامي‌كه او در فكر كمك برادرش باشد.
بدین اساس اگر کسی توان دفاع از آبرو و حيثيت برادر مسلمانش را داشته باشد؛ اما دفاع نکند، به چنین شخص (خاذل) گفته می‌شود، يعنی کسی است که از آبروی برادر مسلمانش دفاع نکرده و او را در دشواری‌ها تنها گذاشته است.
پس ای مسلمانان! شما را چه شده است که از قتل عام، کشته شدن و اسارت برادران و خواهران مسلمان تان در سوریه، برما، عراق سومالیا، افغانستان وغیره تنها نظاره گر شده اید و احساس مسئولیت نمی‌کنید؟ اگر نصرت و یاری الله متعال را در زندگی تان می‌خواهید، پس به کمک و دفاع از برادران و خواهران دینی‌تان بشتابید، این مهم نیست که توان شما نسبت به دشمنان اسلام کمتر است؛ اما مهم این است که شما در فکر و روان دفاع و کمک کردن به برادران مسلمان تان باشید ولو به حد دعا کردن بعد از فرایض باشد...
به امید روزی‌که با اقامه خلافت اسلامی مفهوم اخوت قرآنی را از طریق رسانه‌های جعمی به امت اسلامی برسانیم...

﴿وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُون﴾ [يوسف: 21]
ترجمه: الله متعال بر أمر خود مسلط است وليکن بيشتر مردم نمی‌دانند.

خلاصه حدیث 

اگر می‌بینی که به برادر یا خواهر مسلمان ات ظلم و ستم ویا حتک حرمت می‌شود و تو به دفاع از آن هیچ نوع عکس العملی از خود نشان نمی‌دهی و موقف بی‌طرفانه اتخاذ می‌کنی، بدانی که الله متعال در دنیا و آخرت در مواقعی‌که به کمک ضرورت داشته باشی تو را تنها می‌گذارد و از یاری‌ات دست می‌کشد، آنگاه پشیمانی‌ات سودی نخواهد داشت.

 

ادامه مطلب...

طلب نصرت از اهل قوت

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

پرسش اول از برادر زیاد ولول

جناب شیخ، پرسش من در مورد طلب نصرت می‌باشد، حزب‌التحریر در موارد زیادی ذکر کرده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم بنا بر تنگ شدن فضای جامعۀ مکه در برابر دعوت از این شهر بیرون شده تا نصرت را از دیگر قبائل بخواهد. در این زمینه در نزد من و بسیاری از مردم پرسشی است که آیا وقتی رسول الله صلی الله علیه و سلم مشرکین را دعوت می‌نمود، آن‌ها را به نصرت خودش فرا می‌خواند و یا این‌که در ابتداء به سوی اسلام و سپس به نصرت فرا می‌خواند؟ اگر فرض کنیم که بزرگان و رهبران قبائل ایمان می‌آوردند، آیا این به معنی این است که آن‌ها آماده‌ی قربانی بودند؟ آیا ممکن است که رسول الله صلی الله علیه و سلم اسلام آن‌ها را نپذیرفته باشد؟

پرسش دوم از برادر کمال صالح

اگر اجازه دهید می‌خواهم سوال کنم که آیا رسول الله صلی الله علیه و سلم نصرت را از کفار در حال کفرشان طلب کردند و یا از ایشان خواستند تا اول ایمان آورند؟ پس آیا طلب نصرت از کافر جائز است؟

به نظر می‌رسد که پرسشم چندان واضح نیست، اجازه دهید که آن را به عبارت دیگری تکرار کنم. آیا رسول الله صلی الله علیه وسلم نصرت را از مشرکین در حال شرک‌شان خواستند و یا این‌که شرط گذاشتند تا اول مسلمان شوند؟ آیا هدف رسول الله صلی الله علیه وسلم از دعوت بزرگان قبائل تنها طلب نصرت قطع نظر از مسلمان و کافر بودن‌شان بوده؟

پرسش سوم از برادر فوزی ابراهیم علی‌شاه

آیا الله سبحانه وتعالی رسول الله صلی الله علیه وسلم را دستور داد که به خاطر طلب نصرت به سوی طائف و قبائل عرب برود و یا این‌که خود رسول الله صلی الله علیه وسلم قبائل قوی را در طلب نصرت اختیار کرد؟

آیا اهل نصرت که رسول الله صلی الله علیه وسلم از آن‌ها طلب نصرت کرد، آنها رهبران سیاسی بودند که اهل قدرت آن‌ها را پیروی می‌کردند و یا این‌که نظامی‌ها و مردم جنگجو بودند؟ یعنی رسول الله صلی الله از کسانی‌که طلب نصرت کردند به دلیل سیاسی بودن شان طلب نصرت کردند و یا به دلیل نظامی بودن شان؟

 پاسخ:

وعلیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

پرسش های هر سه نفر شما مشابه است، پس پاسخ آنها را نیز یکی و یکجا ارایه می‌داریم:

طوری‌که در جلد سوم کتاب شخصیه در باب افعال رسول الله صلی الله علیه و سلم بیان کردیم، رسول الله صلی الله علیه و سلم هیچ عملی را بدون وحی الله سبحانه و تعالی انجام نداده است، چنانچه در این کتاب آمده است:

 ( افعال رسول الله صلی الله علیه و سلم به سه قسم است: قسم اول افعالی است که رسول الله صلی الله علیه وسلم به صورت طبعی انجام نداده و از جمله اعمالی هم نمی‌باشد که مخصوص رسول الله صلی الله علیه و سلم بوده باشد، پس شکی نیست که ما به پیروی از این نوع عمل رسول الله صلی الله علیه و سلم مأمور بوده و این دسته از افعال رسول الله صلی الله علیه  وسلم دلیل شرعی عمل به این نوع افعال است، زیرا الله سبحانه و تعالی در کتاب‌اش فرموده است:

﴿لَّقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾ [احزاب 21]

ترجمه: سرمشق و الگوي زيبائي در(شيوه، پندار، گفتار و كردار) رسول الله صلی الله علیه و سلم براي شما است. یعنی در شخصیت رسول الله صلی الله علیه وسلم برای شما الگوی خوبی است.

و هم‌چنان الله سبحانه و تعالی فرموده است:

﴿إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى﴾ [انعام 50]

ترجمه: من جز وحی، چیزی دیگری پیروی نمی‌کنم.

و هم‌چنان او سبحانه و تعالی فرموده است:

﴿قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَا يُوحَى...﴾ [اعراف 203]

ترجمه: بگو من از آن چیزی‌که از سوی پروردگارم وحی می‌شود اطاعت می‌کنم.

بناْ هر آن ‌چیزی‌که رسول الله صلی الله علیه و سلم انجام داده که شامل گفتار و سکوت آن حضرت صلی الله علیه وسلم نیز می‌شود، عمل به آن لازم است غیر از اعمال مخصوص و اعمال طبیعی رسول الله صلی الله علیه و سلم، زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم جز وحی چیزی دیگری را پیروی نمی‌کرد. ولی نکتۀ که قابل ذکر می‌دانم این است، که پیروی رسول الله صلی الله علیه وسلم به معنی وجوب انجام دادن تمام اعمال آن نبوده بلکه به معنی این است که اعمال رسول الله صلی الله علیه وسلم منحیث منبع و دلیل شرعی برای ما لازم و واجب الاتباع است. اگر عمل‌کرد آن حضرت صلی الله علیه وسلم از لحاظ حکم بر وجوب دلالت می‌نمود پس بر ما هم واجب است که آن عمل را انجام دهیم، و اگر از لحاظ حکم از جمله‌ی مستحبات بود، انجام آن نیز بر ما مستحب است و اگر از جملۀ مباحات بود، انجام آن بر ما نیز مباح می‌باشد. پس عمل‌کردن به سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم حسب دلالت آن بوده و این در حقیقت عمل‌کردن به عمل رسول الله صلی الله علیه و سلم می‌باشد. الله سبحانه و تعالی فرموده است:

﴿فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَن تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾ [نور: 63]

ترجمه: آنان كه با فرمان او مخالفت مي كنند، بايد از اين بترسند كه بلائي(در برابر عصياني كه مي ورزند) گريبانگيرشان گردد، يا اين كه عذاب دردناكي دچارشان شود (اعم از قحطي و زلزله و ديگر مصائب دنيوي، و دوزخ و ديگر شكنجه هاي اخروي)

 این آیات بر پیروی رسول الله صلی الله علیه وسلم دلالت دارد، اما بر وجوب انجام آن دلالت ندارد زیرا عمل‌کردن به آن طبق امر رسول الله صلی الله علیه و سلم می‌باشد، یعنی طوری‌که قبلاْ گفتیم، اگر از لحاظ دلالت امر به وجوب باشد از لحاظ حکم نیز واجب است و اگر از لحاظ دلالت امر رسول الله صلی الله علیه وسلم بر مستحب باشد از لحاظ حکم نیز بر ما مستحب می‌باشد و اگر از لحاظ دلالت امر به اباحت باشد پس آن حکم بر ما نیز مباح است. به این ترتیب پیروی از رسول الله صلی الله علیه وسلم لازم است اما الزامت عمل‌کردن مطابق به دلالت افعال رسول الله صلی الله علیه و سلم‌باشد.

 بنابرین رسول الله صلی الله علیه و سلم به اذن و اجازۀ الله سبحانه و تعالی نصرت را شروع و از اهل آن خواست. این طلب نصرت در مرحلۀ آخر تفاعل در سال دهم بعثت بوده، وقتی‌که دشمنی از هر طرف بالای رسول الله صلی الله علیه وسلم شدت گرفته بود. در عیون الاثر آمده است: «از قتاده روایت شده که وی گفته است، خدیجه رضی الله عنها سه سال قبل از هجرت رسول الله صلی الله علیه وسلم در مکه وفات نمود. خدیجه اولین کسی بود که به رسول الله صلی الله علیه و سلم ایمان آروده بود. قتاده گفته است: خدیجه بنت خویلد و ابوطالب در یک سال وفات نمودند که با مرگ این دو شخص دو مصیبت بزرگ بر رسول الله صلی الله علیه وسلم پیش آمد، یکی وفات خدیجه رضی الله عنها و دیگری وفات ابو طالب. خدیجه رضی الله عنها شخصیت بزرگ و ستون قوی برای تصدیق اسلام بود که رسول الله صلی الله علیه وسلم با او آرام می‌گرفت. قتاده و هم‌چنان زیاد بکائی از ابن اسحاق روایت کرده است که خدیجه رضی الله عنها و ابوطالب در یک سال وفات نمودند و این حادثه پس از سال دهم بعثت رسول الله صلی الله علیه و سلم و سه سال قبل از هجرت به وقوع پیوست. ابن قتیبه گفته است: خدیجه رضی الله عنها سه روز بعد از مرگ ابوطالب وفات یافت. و هم‌چنان بیهقی مثل همین موضوع را ذکر کرده است.»

از واقدی روایت شده است: (خدیجه رضی الله عنها پانزده شب قبل از مرگ ابوطالب وفات یافت و بعضی طوری دیگری گفتند، وقتی که ابوطالب وفات نمود، قریش رسول الله صلی الله علیه وسلم را بسیار آزار دادند در حدی‌که قبلاْ در زمان حیات ابوطالب هرگز چنین آزاری ندیده بود. آزار قریش به حدی بود که یکی از بی‌خردان قریش بالای سر مبارک رسول الله صلی الله علیه وسلم خاک پاشید و رسول الله صلی الله علیه وسلم با همان خاک پاشیده به خانه رفت، یکی از دختران آن حضرت صلی الله علیه وسلم دست مبارکش را گرفت و در حالی‌که خاک را از سر مبارک آن می‌شست گریه می‌کرد، رسول الله صلی الله علیه گفت:

«لا تبك يَا بُنَيَّةُ فَإِنَّ اللَّهَ مَانِعٌ أَبَاكِ» وَيَقُولُ بَيْنَ ذَلِكَ: «مَا نَالَتْ مِنِّي قُرَيْشٌ شَيْئاً أَكْرَهُهُ حَتَّى مَاتَ أَبُو طَالِبٍ»

دخترم! گریه نکن، الله سبحانه و تعالی حامی و حافظ پدرت است و در بین سخنان شان فرمودند هرگز قریش چنین آزار و اذیتی‌را قبل از مرگ ابوطالب بر من مرتکب نشده بود.

 در چنین زمان سختی، الله سبحانه و تعالی رسول‌اش را با دو حادثۀ بزرگ عزت داد، یکی اسراء و معراج و دیگری اذن و جازۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم به طلب نصرت از اهل قوت که مطمئناْ این طلب نصرت به قصد حمایت دعوت و برپائی دولت  اسلامی بود که در این مطلب جای بحث از مسأله معراج نیست. اما طلب نصرت رسول الله صلی الله علیه وسلم ابتداء از طائف شروع شد که این مردم جواب رد دادند وحتی برعکس مردان بی‌خرد خود را بر رسول الله صلی الله علیه و سلم شوراندند تا آن حضرت صلی الله علیه و سلم را اذیت کنند، اما باز هم فعالیت‌ها برای طلب نصرت بیشتر و وسیع‌تر گردید.

رسول الله صلی الله علیه وسلم در طلب نصرت خود به اهل قوت و اهل قدرت یعنی سران قبائل بزرگ، نه قبائل کوچک توجه کرد. رسول الله صلی الله علیه و سلم قبل از طلب نصرت اهل قدرت را به سوی اسلام فرا می‌خواند، اگر اسلام را می‌پذیرفتند بعداْ آنان را به صورت واضح و آشکار برای برپائی دولت اسلامی فرا می‌خواند، دولتی‌که احکام الله سبحانه و تعالی را تطبیق نموده و توسط جهاد اسلام را حمل نماید، به همین دلیل بعضی از قبائل شرط گذاشتند که بعد از رسول الله صلی الله علیه و سلم قدرت و حاکمیت به دست شان سپرده شود و بعضی گفتند به شرط این‌که جنگ تنها در برابر اعراب صورت گیرد، نصرت می‌دهند نه با فارس که توضیح بیشتر این مسأله را در ذیل ارایه می‌کنیم:

 سیرت نبوی ابن کثیر جلد 2 صفحۀ155، «حافظ ابونعیم از طریق عبدالله بن اجلح و یحی بن سعید اموی و هردوی شان از محمد بن سائب کلبی از ابی صالح از ابن عباس و از عباس روایت کرده است که گفته است: رسول الله صلی الله علیه و سلم برایم گفت: من برای تو و برادرت کدام مانع نمی‌بینم، آیا می‌توانی که فردا مرا در بازار بیرون کنی و در بین منازل قبائل مردم قرار بگیریم؟ (آنجا‌ جای بود که عرب‌ها از مناطق مختلف جمع می‌شدند) عباس رضی الله عنه گفت: گفتم این قبیلۀ کنده است، این قبیله بهترین کسانی هستند که از یمن به حج آمدند، این قبیلۀ بکر ابن وائل و این قبیلۀ بنی عامر بن صعصعه است، پس از بین این‌ها انتخاب کن! عباس گفت، رسول الله صلی الله علیه وسلم از قبیلۀ کنده شروع کرده نزد شان رفت و سوال نمود، این قوم کدام قوم است؟ گفتند از اهل یمن، رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: از کدام قوم یمن؟ گفتند از قبیلۀ کنده؟ رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: از کدام قبیلۀ کنده؟ گفتند از بنی عمرو بن معاویه. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: آیا می‌خواهید شما را به خیر دعوت کنم؟ گفتند: کدام خیر؟ رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«تشهدون أن لا إله إلا الله وتقيمون الصلاة وتؤمنون بما جاء من عند الله»

ترجمه: شهادت دهید که جز الله سبحانه و تعالی دیگر معبودی نیست، نماز را بر پا دارید و به آنچه از جانب الله سبحانه و تعالی آمده است ایمان بیاورید.

عبدالله بن اجلح گفت: پدرم از بزرگان قوم اش روایت نموده که قوم کنده به پاسخ رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت: اگر پیروز شدی قدرت و حاکمیت را بعد از خودت برای ما انتقال بده، رسول الله صلی الله علیه و سلم گفت:

«إن الملك لله يجعله حيث يشاء»

ترجمه‌: قدرت از آن الله سبحانه تعالی می‌باشد برای هرکسی او خواسته باشد می‌دهد.

 این‌جا بود که به جواب رسول الله صلی الله علیه وسلم گفتند: به چیزی‌که آوردی نیازی نداریم. ابوبکر رضی الله عنه گفت: سپس به کنار مجلسی رفتیم که سکینت و وقار بالای آن مجلس حکم فرما بوده و بزرگان شان در آن‌جا حضور داشتند و من بر این مجلس سلام کردم. علی رضی الله عنه گفته است: ابوبکر در همۀ امور خیر پیش قدم بود، ابوبکر گفت: این قوم از کجا است؟ گفتند از بنی شیبان ابن ثعلبه، پس به سوی رسول الله صلی الله علیه وسلم نگاهی کرد و گفت: پدر و مادرم فدایت از این مردم قوی‌تر در بین قوم شان نیست. و در روایتی گفته است: این مردم سران قوم و بزرگان قوم خود هستند و در بین شان مفروق بن عمرو، هانی بن قبیضه، مثنی ابن حارثه و نعمان بن شریک نیز حضور داشتند.  

و نزدیک‌ترین قوم به ابوبکر رضی الله عنه مفروق بود و مفروق بن عمرو فصیح‌ترین شخص در بین قوم خود بود. او شخصی بود که دو بافت موی داشت و به روی سینۀ آن افتاده بود. مفروق نزدیک ابوبکر نشست و گفت: فکر می‌کنم از قریش هستی؟ ابوبکر گفت: بلی، اگر به شما خبری رسیده باشد که در بین ما رسولی فرستاده شده آن رسول همین مرد است. مفروق گفت: بلی این خبر برای ما رسیده است. سپس روی خود را به طرف رسول الله صلی الله علیه وسلم نمود و گفت: ای برادر قریشی چه می‌گوئی؟ رسول الله صلی الله علیه نزدیک شد و نشست و ابوبکر رضی الله عنه با ردای خود بالای رسول الله صلی الله علیه وسلم سایه کرد، رسول الله صلی الله علیه و سلم گفت:

«أدعوكم إلى شهادة أن لا إله إلا الله وحده لا شريك له وأني رسول الله، وأن تؤووني وتنصروني حتى أؤدي عن الله الذي أمرني به، فإن قريشا قد تظاهرت على أمر الله، وكذبت رسوله، واستغنت بالباطل عن الحق، والله هو الغني الحميد...»

ترجمه: شما را فرا می‌خوانم که بگوئید، معبودی جز الله سبحانه و تعالی نبوده، او تنها ذاتی است که شریکی ندارد و من رسول آن می‌باشم و هم‌چنین مرا جای دهید و مرا نصرت دهید تا امر الله سبحانه و تعالی را اداء نمایم، زیرا قریش به امر الله سبحانه و تعالی پشت نموده و رسول اش را تکذیب نمودند و به باطل تمسک کرده و از حق بی‌نیازی نمودند، الله سبحانه و تعالی نیز از بنده گان طغیان‌گرش بی‌نیاز بوده و ستوده شده است.

مفروق به رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت: ادامه بدهید، قسم به الله که این سخن اهل زمین نیست، اگر سخن اهل زمین می‌بود ما می‌شناختیم. رسول الله صلی الله علیه وسلم این آیۀ مبارکه را تلاوت نمود:

﴿إن الله يأمر بالعدل والإحسان وإيتاء ذي القربى وينهى عن الفحشاء والمنكر والبغي، يعظكم لعلكم تذكرون﴾ [نحل: 90]

ترجمه: همانا خداوند (مردم را) به عدل و احسان و دادن (حق ) خويشاوندان، فرمان مي دهد و از كارهاي زشت و ناپسند و تجاوز، نهي مي فرمايد او شما را موعظه مي كند باشد كه متذكر شويد.

سپس مفروق گفت، سوگند به الله سبحانه و تعالی که ما را به سوی اخلاق زیبا و بهترین اعمال دعوت نمودی، شکی نیست قومی‌که ترا تکذیب کردند خود شان خساره کردند.

 طوری به نظر می‌رسید که مفروق علاقه مند بود تا هانی بن قبیضه نیز در صحبت شان شرکت نماید. او گفت: این هانی ابن قبیضه دوست و بزرگ ما است. گفت: نزد ما قومی است که نمی‌خواهیم با ایشان پیمان و عقدی ببندیم، اما این قوم نزد ما می‌آیند و ما نزد آنها می‌رویم، آن‌ها نگاه می‌کنند و ما نگاه می‌کنیم. طوری به نظر می‌رسید که هانی می‌خواست تا مثنی ابن حارثه در صحبت شان سهیم گردد، سپس گفت: این مثنی بزرگ و رفیق ما در مسائل جنگی است. مثنی گفت: ای برادر قریشی من کلام تو را شنیدم و مورد پسندم قرار گرفت، کلام تو توجه مرا جلب کرد، تو صحبتی کردی که مرا به شگفت انداخت. جواب همان جواب هانی ابن قبیضه بود، گفتند ما دین و اتباع خود را به خاطری یک مجلس تو ترک نمودیم و ما در بین دو سنگ قرار گرفتیم یکی یمامه و دیگری سماوه است.

 رسول الله صلی الله علیه و سلم گفتند این دو سنگ چیست؟ گفت: یکی زمین‌های خشک و سرزمین عرب(اشاره به قوم عرب بود) و دیگری فارس و رود خانه‌های کسری. کسری از ما تعهد گرفته که هیچ مشکلی برای شان ایجاد نکنیم و هم‌چنان کسی‌که برای شان مشکل ایجاد کند در کنار خود جای ندهیم و چیزی‌که تو ما را به سوی آن فرا می‌خوانی چیزی است که پادشاهان از آن متنفر اند، بازهم در مورد عرب مشکلی ندارد و عذر پذیرفته خواهد شد ولی سرزمین فارس این عذر را نمی‌پذیرد و با آن‌ها نمی‌جنگیم اگر می‌خواهی که ما تو را نصرت دهیم و از تو حمایت کنیم انجام می‌دهیم. رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت:

«ما أسأتم الرد إذ أفصحتم بالصدق، إنه لا يقوم بدين الله إلا من حاطه من جميع جوانبه»

ترجمه: پس از این‌که حق را شناخته و به زبان آوردید، چی بد پاسخی دادید او هرگز دین الله سبحانه و تعالی تجزیه نکرده و تمام دین او سبحانه و تعالی را عمل خواهد کرد.

 سیرت ابن هشام در صفحۀ 422 جلد 1 کتاب خود تحت عنوان: (رفتن رسول الله صلی الله علیه وسلم نزد بنی عام) چنین نگاشته است: ابن اسحاق گفته است که زهری برایم گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم نزد بنی عامر بن صعصعه رفته و ایشان را به سوی دین الله سبحانه و تعالی فراخواند، از ایشان طلب نصرت نمود. مردی‌که به نام بیحره بن فراس یاد می‌شد ابن هشام گفته است که این مرد بنام فراس ابن عبدالله بن سلمه بن قشیر بن کعب بن ربیعه بن عامر بن صعصه یاد می‌شد. این مرد گفت: سوگند به الله که اگر من این جوان را از قریش بگیرم عرب را توسط آن از بین می‌برم. سپس گفت: نظرت چیست که ما تو را بیعت کنیم اما زمانی‌که پیروز شدی سرنوشت این امر پس از تو برای ما سپرده شود؟ رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت:

«الْأَمْرُ إلَى اللّهِ يَضَعُهُ حَيْثُ يَشَاءُ»

ترجمه: کار به دست الله سبحانه و تعالی است هر جا که او بخواهد قرار می‌دهد.

 زهری گفته است که بیحره گفت: تو می‌خواهی ما را به خاطری خودت در برابر عرب‌ها قرار دهی اما زمانی‌که پیروز شدی امر به دست غیر ما سپرده شود؟ ما نیازی به این کار نداریم.

 اما در اخیر مرحلۀ طلب نصرت یعنی عقبۀ دوم، واضح معلوم می‌شود که مسلمانان بیعت کردند و مصعب رضی الله عنه مدتی در بین شان بود که اسلام را برای شان تعلیم داده و بعد از تعلیم اسلام بیعت دوم عقبه صورت گرفت، سپس هجرت رسول الله صلی الله علیه و سلم و اقامت دولت اسلامی به میان آمد که برای توضیح بیشتر مطالب ذیل را بیان می‌کنیم:

در سیرت ابن هشام و در حدائق الانوار و دیگر کتب سیرت آمده است: «سپس مصعب ابن عمیر به مکه برگشت و کسانی‌که از انصار در موسم حج در سال سیزدهم بعثت با قوم خود از اهل شرک به حج رفته و به مکه رسیدند برای رسول الله صلی الله علیه وسلم در اواسط ایام تشریق برای بار دوم در عقبه وعده دادند، وقتی الله سبحانه و تعالی خواست که عزت و نصرت را برای نبی صلی الله علیه وسلم نصیب فرماید تا مسلمانان را عزت و مشرکین را ذلت بخشد این بیعت به میان آمد. کعب رضی الله عنه گفت: سپس به سوی حج بیرون شدیم و برای رسول الله صلی الله علیه وسلم در عقبۀ دوم در وسط ایام تشریق وعده داده بودیم، وقتی از مراسم حج فارغ شدیم شب را با قوم خود در خواب‌گاه خود استراحت کردیم تا قسمتی از شب گذشت، سپس از خواب‌گاه خود بیرون رفته آرام آرام پنهان از قوم خود نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم رفتیم تا این‌که در عقبه با رسول الله یک‌جا شدیم و تعداد مان هفتاد و سه مرد و دو زن بود.

 کعب رضی الله عنه گفت: ما در شب یک‌جا شدیم و منتظر رسول الله صلی الله علیه وسلم بودیم، رسول الله صلی الله علیه وسلم آمده صحبت را شروع نمود، وی قرآن را تلاوت و سپس ما را به سوی الله سبحانه و تعالی و اسلام فراخواند، بعداْ گفت:

«أُبَايِعُكُمْ عَلَى أَنْ تَمْنَعُونِي مِمَّا تَمْنَعُونَ مِنْهُ نِسَاءَكُمْ وَأَبْنَاءَكُمْ»

از شما بیعت گرفتم تا از من طوری حمایت کنید که از زنان و فرزندان تان حمایت می‌کنید. کعب گفت: براء بن معرور دست رسول الله صلی الله علیه وسلم را گرفته، گفت، بلی قسم به آن ذاتی‌که ترا به حق فرستاده است از تو هم‌مانند آبرو و عفت مان حمایت می‌کنیم، رسول الله صلی الله علیه وسلم از ما بیعت گرفت، قسم به الله سبحانه و تعالی که ما اهل جنگ و شمشیر بودیم و جنگ را به میراث برده بودیم وی هم‌چنان گفت: براء با رسول الله صلی الله علیه وسلم صحبت می‌نمود ابوهیثم بن تیهان گفت یا رسول الله بین ما و یهود تعهداتی است و ما این تعهدات را می‌شکنیم، اگر ما ترا نصرت دهیم و الله سبحانه و تعالی شما را پیروز گرداند پس به سوی قوم خود بر می‌گردی؟ او گفت:

«فَتَبَسَّمَ رَسُولُ اللَّهِ ﷺ، ثُمَّ قَالَ: بَلْ الدَّمَ الدَّمَ، وَالْهَدْمَ الْهَدْمَ، أَنَا مِنْكُمْ وَأَنْتُمْ مِنِّي، أُحَارِبُ مَنْ حَارَبْتُمْ، وَأُسَالِمُ مَنْ سَالَمْتُمْ...»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم تبسم کرد سپس گفت خون شما خون من است، خرابی شما خرابی من است، من از شما هستم و شما از من هستید می‌جنگم با کسی‌که شما بجنگید و صلح می‌کنم با کسی‌که شما صلح کنید.

ابن اسحاق گفته است: عباده ابن ولید بن عباده بن صامت از پدرش ولید روایت نموده است: رسول الله صلی الله علیه وسلم از ما بیعت جنگ گرفت و عباده از دوازده نفری بود که در بیعت اول عقبه نیز بیعت بر سمع و طاعت به رسول الله کرده بود، او گفت: در سختی، آسانی، میل و عدم رغبت و سختی، ما بر تو بیعت کردیم ما هرگز در امر حق منازعه نکرده و از ملامت هیچ ملامت‌گری نمی‌هراسیم» پایان نقل قول سیرت ابن هشام.  

به این ترتیب بیعت دوم عقبه به پایان رسید، بیعتی‌که به سبب آن رسول الله صلی الله علیه وسلم نصرت داده شده و اسلام قبل از آن در مدینه منوره نشر گردید، سپس هجرت صورت گرفت بعد از آن دولت اسلامی بر پا شد. از این همه معلوم می‌شود که رسول الله صلی الله علیه وسلم از سال دهم بعثت مأمور به طلب نصرت گردیده است، یعنی رسول الله صلی الله علیه وسلم به اساس وحی مأمور به طلب نصرت شد. بناْ اهل قوت را در قبائل جستجو می‌کرد و طلب نصرت می‌نمود، وقتی اخبار مدینه از جانب مصعب بن عمیر برای آن حضرت صلی الله علیه و سلم رسید و بعداْ هفتاد و سه مرد و دو زن نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آمدند و رسول الله صلی الله علیه وسلم را در عقبه برای بار دوم بیعت نمودند. رسول الله صلی الله علیه وسلم دانست که مردم مدینه توان نصرت را برای اقامت دولت اسلامی و عزت بخشیدن اسلام و مسلمانان دارند، با آن‌هم رسول الله علیه وسلم به مدینه هجرت نکرد مگر بعد از این‌که الله سبحانه و تعالی دارالهجرت را برای شان نشان داده و برای آن حضرت صلی الله علیه و سلم اجازۀ هجرت داده شد. چنانچه در بخاری آمده است:

ابن شهاب گفته است عروه بن زبیر برایم خبرداد که عائشه هم‌سر رسول الله صلی الله علیه وسلم گفته است: پدر و مادرم را یاد نمی‌دهم مگر این‌که آن‌ها دین داشتند و هیچ روزی را یاد نمی‌دهم مگر این‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم صبح و شام به خانۀ ما می‌آمد، رسول الله صلی الله علیه وسلم به مسلمانان گفت:

«إِنِّي أُرِيتُ دَارَ هِجْرَتِكُمْ، ذَاتَ نَخْلٍ بَيْنَ لاَبَتَيْنِ»

ترجمه: سرزمین هجرت برایم نشان داده شد، سرزمینی دارای درختان خرما و بین دو ریگزار.

پس کسی‌که می‌خواست به سوی مدینه هجرت کند و همۀ کسانی‌که به حبشه هجرت کرده بودند به مدینه بازگشتند و ابوبکر رضی الله عنه آمادگی هجرت را به سوی مدینه گرفت. رسول الله صلی الله علیه وسلم برایش گفت:

«عَلَى رِسْلِكَ، فَإِنِّي أَرْجُو أَنْ يُؤْذَنَ لِي»

ترجمه: صبرکن! امیدوارم که اجازۀ هجرت برای من نیز داده شود، ابوبکر صدیق رضی الله عنه گفت: پدر و مادرم فدایت! آیا واقعاْ چنین است؟ رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت: بلی.

 ابن شهاب از عروه، عروه از عائشه رضی الله عنها روایت نموده است: یک روز در وقت گرمی چاشت ونیمۀ روز در خانۀ ابوبکر نشسته بودیم، کسی گفت: این رسول الله صلی الله علیه وسلم است که سرش را پوشانده و در این ساعت آمده است، ساعتی‌که قبلاْ در این وقت هیچ گاه نیامده بود. ابوبکر رضی الله عنه گفت: پدر و مادرم فدایش، سوگند به الله سبحانه و تعالی که آن را امر مهمی در این ساعت به این جا کشانده است. عائشه رضی الله عنها گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم آمد و اجازۀ ورود خواست، اجازه داده شد و وارد خانه گردید. سپس رسول الله صلی الله علیه وسلم برای ابوبکر رضی الله عنه گفت:

«أَخْرِجْ مَنْ عِنْدَكَ»

ترجمه: همۀ کسانی‌که در نزد تو است بیرون شان کن!

ابوبکر رضی الله عنه گفت: پدرم فدایت یا رسول الله همه خانه جای خودت هستند باکی نیست بگو، رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود:

«فَإِنِّي قَدْ أُذِنَ لِي فِي الخُرُوجِ»

ترجمه: اجازۀ خروج برایم داده شده است.

 ابوبکر رضی الله عنه گفت: آیا هم‌راهی من هم اجازه داده شده است؟ گفت: بلی.

خلاصه

رسول الله صلی الله علیه وسلم به اساس وحی و بعد اجازه از جانب الله سبحانه و تعالی طلب نصرت را آغاز کرد. رسول الله صلی الله علیه وسلم از هر کسی‌که طلب نصرت می‌نمود در ابتداء آن‌را به سوی اسلام دعوت می‌نمود، در صورتی‌که اسلام را می‌پذیرفت پس از آن طلب نصرت می‌نمود.

رسول الله صلی الله علیه وسلم نصرت را از اهل قوت و کسانی‌که توان نصرت را داشتند طلب می‌نمود، به همین دلیل به قبائل بزرگ و قوی تکیه می‌کرد نه بر قبائل کوچک. هم‌چنان به شهرهای بزرگ جهت طلب نصرت می‌رفت نه در مناطق کوچک و صحرا نشین، یعنی به کسانی روی می‌آورد و طلب نصرت می‌نمود که توان نصرت را داشتند و می‌توانستند که رسول الله صلی الله علیه وسلم را برای اقامۀ دولت اسلامی و حکم بما انزل الله و جهاد فی سبیل الله تعیین کنند و این مسأله واضح است. اما بعضی از این قبائل شرط گذاشتند که قدرت را بعد از رسول الله صلی الله علیه وسلم بگیرند و بعضی هم شرط گذاشتند که با اعراب جنگ کنند ولی با فارس جنگ نکنند.

امیدوارم که همین قدر جواب بر هر سه سوال کافی باشد و الله سبحانه و تعالی آگاه‌تر و در کار خود دانا ‌تر است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

22 محرم 1441 هـ.ق

21 اکتوبر 2019م

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

درس‌‌های از فراز و نشیب‌های انقلاب سوریه

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

مسیرهای‌که انقلاب سوریه در نه سال گذشته پشت سرگذاشت، از شروع تسلط بر 70 درصد سوریه و عقب‌نشینی‌که پس از توطئه‌‌های دشمنان و دوستانی‌نمود، که در واقع دوست نبودند، بر هیچ کس پوشیده نیست.حمایت مالی سم کشندۀ می‌باشد که جناح‌های زیادی را از پاه در آورده و آن‌ها را در گرو رهبری‌های تحت کنترل نظام‌های مزدور آمریکا قرار داده است. جنگ‌های که برای وابستگی بیشتر جناحا و برای ضعیف‌سازی انقلاب و حل و فصل آن، بین جناح‌ها راه اندازی شده است، ثمرۀ از ثمرات پول‌های کثیف سیاسی می‌باشد. هدف از این حمایت‌های مالی مصروف سازی انقلابیون به یگدیگر، جلوگیری از پیشروی انقلاب و ریختاندن خون انقلابیون است. چیزی‌که برای نظام فرصت نفس کشیدن داده و برای ملیشه‌ها و دولت‌های‌که تعادل قدرت نظام را پس از ضعف و شکست آن محقق نمودند، زمینۀ ورود در میدان را فراهم ساخت. سپس برای تبدیل کردن دیدگاه و روحیۀ انقلابی از جنگ به آتش‌بس و مذاکره، از ترفند راه‌حل سیاسی استفاده شد. این جا بود که نقش به اصطلاح دوستان بسیار کشنده بود. بسان دارویی مخدر بسیاری از انقلابیون و رهبران وابسته‌ای آن‌ها را در برابر آتش‌بس‌ها و مذاکرات به زانو در آورد. این راه‌حل برای باز پس‌گیری بسیاری از مناطق آزاد شده، بدلیل ضعفی‌که از افتادن در تلۀ آتش بس‌ها و مذاکرات در قلب‌ها و اذهان انقلابیون ایجاد شده بود، از قوی‌ترین روش‌های کمک برای نظام بود؛ زیرا نظام به وسیلۀ این فریب و پس از هر کنفرانس از جنف تا ریاض و آستانه و سوچی، توانست مناطق آزاد شده زیادی را از حمص تا حلب، پس از آن، دارایا، وادی بردی، شرق راه آهن، حومه حمص و غوطه را، یکی پس از دیگری را بازپس گیرد.
تمام این‌ها ترفندهایی بودند برای این‌که انقلابیون را به دستیابی به حقوق شان از طریق راه‌حل سیاسی امید وار ساخته و در نتیجه باعث تضعیف انقلابیون گردند. آن هم به ضمانت ترکیه، نظامی‌که نقش کاذبانه و موقف‌های فریبندۀ آن همواره در خدمت نقشه راه آمریکا در خصوص راه‌حل سیاسی آن می‌باشد، راه‌حلی‌که انقلاب و روحیۀ جهادی در شام را به سمت نابودی کشانده است.
آخرین اخبار انقلاب پس از محاصرۀ باقی ماندۀ مناطق آزاد شده در ادلب، حومه ادلب، حومه شمالی حماة، حلب غربی و شمال حلب، حاکی از سردی تمام جبهات با ضمانت ترکیه می‌باشد. هدف این است که نظام بتواند از تمام نیروهای خویش در یک محور واحدی‌که برای بلعیدن تک تک مناطق آزاد شده مناسب باشد، استفاده کند. چیزی‌که حاصل چهار ماه گذشته بوده و نظام در آن ده‌ها شهر و قریه را از حومه شمالی حماة و ادلب جنوبی تا خان شیخون را بلعیده است.
این سیاست توسط آمریکا طرح‌ریزی شده و به وسیلۀ نظام و با تضمین روسیه و ترکیه اجراء می‌‌شود. هدف آن سرنگونی انقلاب شام من‌حیث یک انقلاب می‌باشد و سرانجام از بین بردن وروحیه و ضعیت جهادی، تحمیل راه‌حل‌های تسلیمی برمردم سوریه از طریق تحمیل قانون اساسی‌که توسط همکاران فکری و سیاسی مرتبط به سازمان‌های جنایت‌کاربین المللی به‌ویژه آمریکا، تهیه خواهد شد و ازطریق تحمیل رهبری سیاسی مزدور بر اهل شام، رهبریی که وابسته به امریکا بوده و منافع آن‌را تأمین کند و با دین و منافع اهل شام بجنگد.
در سلسلۀ این حوادث از طریق تشکیل کمیتۀ قانون اساسی و به تعقیب آن تلاش‌ها برای ایجاد آتش‌بس‌های دائمی، دشمنان انقلاب مردم شام را با فریب و نیرنگ گمراه می‌سازند. طوری‌که اکنون در انتظار آماده‌سازی اقداماتی اند، برای این‌که نظام بتواند از طریق جنگ و صلح بزرگراه‌های دمشق و حلب متلاشی شده را به دست آورده و بر بشترین باقی ماندۀ مناطق آزاد شده تسلط پیداکنند.
علی‌رغم این واقعیتی‌که فضاحت آن بر هیچ کس پوشیده نیست، رهبران جناح‌ها هم‌چنان در راستای سرد نگهداشتن جبهات ادامه داده و به ‌چراغ سبزهای که نظام در محور منافع خود دارد واکنش نشان می‌دهند. در هر صورت این به این معنی است که سریال نبردها علیه انقلابیون با کارگردانی ترکیۀ ضامن و روسیۀ ضامن در حال آماده‌سازی می‌باشد و بیانگر اینست که قدم گذاشتن رهبران جناح‌ها در مسیری‌که فقط برای ریختاندن خون مجاهدین و بازپس‌گیری باقی ماندۀ مناطق آزاد شده تدارک دیده شده است، یک خیانت فضیح و دسیسۀ دیگری می‌باشد که هدف آن بیرون کشیدن سلاح‌های سنگین از جبهات و عدم پشتبانی کافی جبهات است.
این وقایع نشانگر توطئه‌ای است که ضامن‌ها همراه با رهبران معامله گر جناح‌ها برهدف نابودی مجاهدین و از پشت خنجر زدن به آن‌ها روی دست دارند. می‌خواهند که مجاهدین را در یک جبهۀ از پیش در نظر گرفته شده هدایت و سپس تعداد زیادی را قتل عام و برخی را متواری سازند و بدین ترتیب با یک اسلوب کاملاً پست و ناجوان‌مردانه و بسیار به ساده‌گی تمام مناطق آزاد شده را دو دسته به نظام تسلیم کنند.
اما این واقعیت کشف شده، صدای سیاستمداران مخلص زیادی را بلند ساخت است: مانند جوانان حزب التحریر که هیچ‌گاه دست از هشدار برنداشته و همواره از این بازی‌های کثیف پرده برداشته است. این سیاستمداران خواستار باز شدن تمام جبهات می‌باشند، به ویژه جبهۀ ساحل. همان طوری‌که متنفذین منطقه در رد کردن این بازی‌ها و محکوم کردن آن‌ها و هم‌چنین در اینکه ترکیه ضامن و رهبران وابسته به آن را، مخصوصاً رهبری جناح تحریر شام را که دروازۀ گفته‌های وسیعی را باز نموده و برمنطقه به وسیلۀ دولت نجات(ترکیه) مسلط است، مسئول دانسته و گریبانگیر آنان شوند، نقش بسزای دارند. همانطور که صدای رصدخانه‌ها و رسانه‌های مخلص بلند شده و از نقش‌های کثیف و دسایس مخربی‌که علیه مجاهدین و علیه جایگاه مردمی آنان و علیه باقی ماندۀ مناطق آزاد شده توسط آنان اعمال می‌نمایند، پرده برداشته و آن‌ها را محکوم کرده و فضاحت شان را آشکار می‌سازند. اما در مقابل این واقعیتی‌که درحال وخیم ترشدن است، امت باید شهامت واقعی خود را ابراز کرده حق را در جایگاه ‌آن قرار دهد. آنچه که درسینه‌های فرزندان امت از مجاهدین، ​​سیاستمداران، رسانه‌ها و رصدخانه‌ها می‌گذرد، در مقابل ترکیۀ ضامن و سازمان‌های آن از جناح‌ها، صدای بلندی را بلند نموده از خیانت‌ها و توطئه‌های آنان پرده برداشته و از مجاهدین می‌خواستند که رهبران خویش را تغییر دهند؛ اما پاسخ هیئت تحریر شام دستگیری جوانان راستگرای حزب التحریر، تعداد از متنفذین منطقه، فعالان رصدخانه‌ها و رسانه‌ها بود؛ کسانی‌که خواستار بازشدن تمام جبهات به ویژه جبهه ساحل بودند.
با وجود اصرار بر وضعیت دفاعی سرد آن‌هم دریک محور جهت داده شده و جلوگیری از باز شدن جبهات، پیشروان و جانبازان مخلص مجاهدین در زمینه اقداماتی جدی نمودند، چنانچه ایجاد اتاق عمل مستقلی را به نام ارتش چپ اعلام نمودند. این امر نشان دهنده سرزندگی ذاتی در امت می‌باشد، بیان‌گراین است که این امت هنگام سختی‌ها، مصیبت‌ها و پریشانی‌ها خود را نمایان ساخته و برهمه‌گان می‌فهماند که این امت یک امت زنده است. این امر نشان دهندۀ این است که حق در لحظات سختی و پریشانی خود را نمایان می‌سازد.
تصویر واقعی‌که اکنون از انقلاب شام ارائه می‌گردد، این است که در آن‌جا برای برخی از مردم ناامیدی، ذلت، ضعف و توهم دست داده است؛ تاجای‌که در انتظار راه‌حل سیاسی و یک گشایشی بیهوده از جامعه بین المللی هستند. از کسی توقع احسان دارند که نقش آن در نه سال گذشته جزء توطئه‌گری چیزی دیگری نبوده است؛ در حالی‌که راه‌حل سیاسی‌که به آن بشارت داده می‌شوند، در واقع یک حل و فصل نظامی برای منافع نظام می‌باشد، آن هم به وسیله جنگ و نیرنگ. اما جناح دیگری درآن‌جا وجود دارد که در موضع‌گیری خود برای سرنگونی نظام و حاکمیت اسلام و برای دست رد زدن به سینه ارتباطات خارجی، هم‌چنان ثابت قدم می‌باشند. این جناح که وجود آن و موضع‌گیری‌های آن برای امت در حال تبلور می‌باشد، زمام ابتکار و عمل را در دست گرفته است و از امت می‌خواهد که رهبری را به آن سپارده و از آن پشتبانی و در نصرت آن کوتاهی نکنند، در پهلویش بایستد تا این‌که همراه امت مستحق نصرت الله سبحانه شود، نصرتی‌که تنها در دست الله سبحانه وتعالی بوده و برکسی می‌دهد که بر او سبحانه وتعالی توکل کرده و مطابق منهج و سنت او سبحانه سیر کرده و در انتظار قضای او سبحانه ‌باشد. با وجود چنین مخلصینی حمد و ستایش پروردگار جهانیان الله سبحانه وتعالی را باد.

نویسنده: استاد محمد سعيد العبود (ابو مصعب الشامی)
مترجم: علی مطمئن

ادامه مطلب...

برای بلبلان درختان پربار حرام؛ ولی برای پرنده‌های دیگر حلال!

(ترجمه)

خبر:
دفتر خبرگزاری فرانسه بیان داشت که حکومت عربستان سعودی برای اولین بار در تاریخ‌اش اجازه ورود به سیاحان خارجی را صادر نمود تا ازین طریق دروازه‌هایش را بسوی گردش‌گران، به هدف بهتر ساختن اقتصادش که در حال حاضر وابسته به فروش نفت است، بازگشایی نماید. در خبرنامه آمده است که دولت سعودی به زودی خدمات ویزای سیاحتی را از طریق انترنت به شهروندان ۴۹ کشور ارایه می‌دهد و به زودی خدمات ویزای انترنتی با هزینۀ ۸۰ دالر، قابل دست‌رس خواهد بود، هم‌چنین در این خدمات قیودات بر سفر زنان بشکل تنهایی از میان برداشته شده، چنانچه این قیودات در گذشته موجود بود.
تبصره:
آزاد نمودن صنعت گردش‌گری یکی از مهم‌ترین اساسات "چشم انداز ۲۰۳۰" قلم‌داد می‌شود و این گام از سوی محمد بن سلمان ولیعهد عربستان برای آماده ساختن بزرگ‌ترین اقتصاد عربی برای مراحل بعد از نفت انجام می‌شود. محمد بن سلمان از زمان تسلیم شدن منصب ولیعهدی کوشش می‌کند تا تصویر بهتری از یک جامعۀ باز و آزاده را به نمایش بگذارد و کشور شاهی سعودی تغییرات بزرگ اجتماعی مهمی را زیر نام اصلاحات اقتصادی بوجود آورده است. رفع منع راننده‌گی زنان، فعال شدن دوباره سالون‌های سینما، باز شدن "دیسکوی حلال"، راه‌اندازی مسابقات موترهای فورمیولا و شماری از مجالس موسیقی از بارزترین آن‌ها می‌باشد... قبل بر این نمایشگاه‌‌ها، جشن‌های فرهنگی و گردهمایی‌های مختلط در روزهای میهنی ممنوع بود.
حالا با باز نمودن دروازۀ گردش‌گری، آسان گیری‌هایی را نسبت به قانون پوشش غیر معمول زنان بیگانه انجام می‌دهد، که می‌توانند بدون چادر بیرون شوند؛ اما برای زنان بیگانه پوشیدن لباس‌های مناسب الزامی گردانیده شده است.
نوعیت دینِ درخواست دهنده برای طلب ویزا معیار نمی‌باشد، اما برای غیر مسلمانان اجازۀ داخل شدن به مکه و مدینه داده نمی‌شود، کم‌ترین زمانی‌که یک گردش‌گر می‌تواند در داخل این کشور در طول یک سال اقامت داشته باشد، ۹۰ روز می‌باشد. این تسهیلات برای ۴۹ کشور اروپایی، آمریکایی و آسیایی داده شده است که هیچ کشور عربی در بین‌شان دیده نمی‌شود تا جایی‌که مقرارت بر شهروندان کشورهای عربی از زمان دخول‌شان مانند گذشته ثابت و پابرجا باقی مانده، هرچند زیاد نشود.
گمراهی و سرکشی حکام آل سعود روز به روز زیادتر می‌شود... فسق و فساد را زیاد نموده و ثابت نموده اند که آن‌ها ‌پلیدترین مردم در مقدس‌ترین مکان هستند... این حقارت‌شان حد اقل اندکی پنهان بود؛ اما حالا حقیقت‌شان را به صورت واضح، آشکار نمودند و به خواست الله سبحانه وتعالی این شروع ویرانی و نابودی زشتی‌های‌شان از این سرزمین پاک می‌باشد و میخ‌های خواهد بود که بر تابوت‌های پادشاهی‌شان کوبیده می‌شود، آنان مصداق این گفته الله سبحانه وتعالی قرار گرفته اند:

﴿وَإِذَا أَرَدْنَا أَن نُّهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا﴾ [١٧:١٦]
ترجمه: و هنگامی که بخواهیم شهر و دیاری را هلاک کنیم، نخست اوامر خود را برای «مترفین» (و ثروتمندان مست شهوت) آنجا، بیان می‌داریم، سپس هنگامی‌که به مخالفت برخاستند و استحقاق مجازات یافتند، آن‌ها را به شدّت درهم می‌کوبیم.

ادامه مطلب...

هادی و عبدالملک الحوثی خون اهل یمن را برای خدمت‌گذاری و تامین منافع کفار قربان می‌کنند بناً، آیا پیروان گمراه‌شده و فریب‌خورده آگاه هستند؟

  • نشر شده در یمن

(ترجمه)

حوثی‌ها به روز یک‌شنبه ۲۹ سپتامبر ۲۰۱۹م اعلان کردند که یک عملیات نظامی را در وادی ابوجباره در کتف در ولایت/استان سعده انجام داده‌ اند. آنان در این عملیات سه تشکیل وابسته به عربستان سعودی را دستگیر کردند، این تشکیلات اکثراً یمنی‌هایی اند که عربستان سعودی را به دنبال کردن منافع‌‌اش، با سوء استفاده از اوضاع سخت اقتصادی مردم یمن، ترغیب می‌کنند. حوثی‌ها و هادی در بسیج کردن مردم به میدان جنگ بایک‌دیگر رقابت می‌کنند، بناءً رژیم سعودی نیز آنان را با دادن پول می‌فریبد تا سرگرم زدوبندهای بین همدیگر باشند و به مرزهای سایکس–پیکوت نزدیک نشوند. بنابرین، عامل تمام پیشرفت‌های تازه در جنگ، تا حد بمباردمان، آن‌ها اند.

 حوثی‌ها، مبنی‌بر آن‌چه اعلان کرده‌اند، تسلیحات و تجهیزات بسیاری را به تصرف خود آوردند، و هم‌چنین ۲۰۰۰ تن را به اسارت گرفتند و ۵۰۰ تن را کشتند، حال‌آن‌که مدعی اند بیشتر آن‌ها را عربستان سعودی هدف قرار داده‌ است تا ما نتوانیم به آنان دست یابیم، حتی ویدیویی را نیز در این مورد نشان دادند. عجیب نیست که این مزدور امریکا، عربستان سعودی، جلو پیشرفت نیروهایی هادی را در میادین می‌گیرد، و حتی زندانیان هادی را در زندان‌های حوثی‌ها بمباران می‌کند!!

عبد ربه هادی، عبدالملک حوثی، علی محسن احمر، و عیدروس زبیدی در واقع سران فتنه‌ها و زدوبندها در یمن بودند و آلۀ دست کفار رقیب – امریکا و بریتانیا – اند، که فرزندان امت مسلمه را در یمن برای پیش‌برد برنامه‌های‌شان در مرداب جنگ‌های گوناگون غوطه‌ور می‌کنند. مشاهدۀ اجساد پیروان حوثی‌ها، هادی و دیگر احزاب، بسا دردناک است.

حزب‌التحریر از همان ابتدای سال ۲۰۱۵م گفته‌است که هدف جنگ، حفاظت از حوثی‌ها و مظلوم واقع شدن آنان در انظار عامه می‌باشد، تا میراث حکومت به تقاضای امریکا، حتی با راه‌اندازی یک جنگ ساختگی، به آنان هدیه داده شود. در واقع، حوثی‌ها منافع امریکا را تهدید نمی‌کنند، بلکه پیوسته برای حفظ آن‌ها می‌کوشند، هرچند گاهاً برعلیه‌اش ندا سر می‌دهند. امریکا نیز با آنان همچون یک گروه تروریستی رفتار نمی‌کند، و برای مبارزه با القاعده، داعش و "تروریزم" با آنان اعلان همکاری کرده‌است؛ تمام این حقایق به مرور زمان برای کسانی‌که از مسلمانان یمن و دیگر سرزمین‌های اسلامی آگاهی دارند واضح می‌شود. در حقیقت، هادی، میراث‌اش و انتقال او به‌جای دیگر، همه و همه بازیچۀ دست انگلیس است.

ای مسلمانان یمن! همان‌گونه که تعهد کردیم، ما همیشه شما را، مطابق دساتیر الله سبحانه و تعالی، نصیحت می‌کنیم و در مورد اوضاع جاری برای‌تان وضاحت می‌دهیم. ما به شما گفتیم که جنگ بین مسلمانان، یک جنگ حرام و جنگ برای منافع استعمارگران است. بناءً، از شعارها و پول‌های کثیف و فریبنده‌ای که از هر طرف بدست می‌آید برحذر باشید. از شما می‌خواهیم به جنگ‌های بین خودتان خاتمه دهید و قوانین الله سبحانه و تعالی را با برپایی حاکمیت اسلام در سرزمین یمن تطبیق کنید، بگذارید مردم در مطابقت با حدود اسلام با یک حاکم در دولت خلافت راشده به‌ طریقۀ رسول الله صلی الله علیه و سلم بیعت کنند. این چیزی‌ست که به قلب‌های‌تان وحدت می‌دهد، همان‌گونه که به قلب‌های اجدادتان اوس و خزرج وحدت داد، که ده سال با تحریک دشمنان الله، یهودیان، در جنگ و نزاع بودند. بناءً، برای اجابت دعوت‌مان بشتابید، چون تنها آن زمان است که به عزت و شوکت دست می‌یابید و بایک‌دیگر همچون برادر زندگی می‌کنیم، از عدالت اسلام و استقامت رهبرش، کسی‌که به همراه او ریسمان غرب و متحدان‌اش را از سرزمین‌های‌مان قطع می‌کنیم، لذت می‌بریم، و یک‌بار دیگر صاحب عقیده و خرد خواهیم شد، و این برای الله سبحانه و تعالی ناممکن نیست. او سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إإِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ﴾

[الأنفال: ۲۴]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! دعوت الله (سبحانه و تعالی) و رسول الله (صلی الله علیه و سلم) را اجابت کنید، هنگامی‌که شما را به‌سوی چیزی می‌خواند که شما را حیات می‌بخشد.

 

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ولایه یمن

مترجم: محمد حارث پویا

ادامه مطلب...

درگذشت یک‌تن از دعوت‌گران

﴿مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا﴾ [احزاب: 23]

ترجمه: از مؤمنان مردانی هستند که به پیمانی‌که با الله (سبحانه وتعالی) بسته بودند وفا کردند. بعضی بر سر پیمان خویش جان باختند و بعضی چشم به راهند و هرگز تغییر و تبدیلی در پیمان خود ندادند.

(ترجمه)

حزب‌التحریر-سرزمین مبارک فلسطین به سوگ یکی از شیوخ و مردان بی‌نظیرش نشسته است؛ یکی از بهترین رهبرانش در سرزمین مبارک فلسطین؛ رهبر قبایل و کسی‌که میان مردم اخوت ایجاد کرد و نیز بیان‌کننده‌ی حقیقت و دعوت برای تأسیس خلافت اسلامی بود:

حاج عبدالموتی عیسی السعید الحرباوی (ابو عصام)؛ موصوف در روز چهارشنبه 23/10/2019، بعد از یک عمر "امر به معروف و نهی از منکر" و ایجاد اخوت و برادری بین مردم، درگذشت. او در فلسطین به‌خاطر داشتن موضع قوی در برابر ظالمان، گفتن سخن حق و نترسیدن از هیچ ملامتی در راه الله سبحانه وتعالی، شهرت داشت. او شوق فراوانی برای حمایت از اسلام و قضایای امت داشت و همیشه در خط نخست مبارزه برای اسلام، دفاع از حقوق مردم و تحکیم ارزش‌های اسلامی قرار داشت. او با وجود کهن‌سالی و مریضی، در حمایت از زمین‌های وقف صحابه‌ی کرام تمیم الداری، مانند کوه محکمی ایستاد. او در برابر قانون ظالمانه‌ی تأمین اجتماعی در کنار جوانان و کارگران فلسطینی گام بر‌داشت. او با تمام توان تلاش می‌کرد تا مردم را برای تطبیق قوانی اسلام تشویق کند.

او در ساحه‌ی امر به معروف و نهی از منکر و دعوت به تأسیس خلافت شهرت داشت؛ در ایجاد شوق و محبت بین شباب حزب، در خط مقدم قرار داشت و با زمان و تلاشی‌که در راه حق صرف کرد، تجسمی از روایت‌های قهرمانان امت و مردان بی‌نظیرش بود. خطر دستگیری و تهدید هرگز نتوانست باعث ترس و شکستن تصمیم‌اش شود. گازهای اشک‌آور نتوانست مانع تکمیل‌کردن سخنانش شود. او شب‌ها بیدار می‌ماند و به شیوخ، قبایل، افراد برجسته و مفکرین، به‌خاطر الله سبحانه وتعالی هشدار می‌داد و ما به‌خاطرش کسی را به نزد الله سبحانه وتعالی وکیل نمی‌گیریم. او در حفاظت از خون، عزت، سرمایه و شأن مردم سرزمین مبارک فلسطین بسیار صریح بود. برای آزادسازی سرزمین مبارک فلسطین و مسجدالاقصی و برای ریشه‌کن کردن دولت یهود، روز و شب خود را به رهبری هیئت‌ها، تحصن، راهپیمایی و انتقال دعوت به امت اسلامی، به افراد باقدرت و بانفوذ و به ارتش‌های مسلمانان سپری کرد.

ابوعصام به نزد پروردگار بخشاینده و مهربانش شتافت، ما به خود دلداری می‌دهیم که او الله سبحانه وتعالی را در کنار پیامبران و دعوتگران مخلص ملاقات خواهد کرد و ما از الله سبحانه وتعالی می‌طلبیم که او را در جمع صالحین قبول فرماید!

ای ابوعصام! با رفتنت قلب‌های مان غمگین شده، چشمان مان پر از اشک شده است. ما فقط چیزی را می‌گوییم که الله سبحانه وتعالی را راضی نماید؛ چیزی را که الله سبحانه وتعالی می‌دهد و چیزی را که می‌گیرد، تماماً از آن او سبحانه وتعالی است و الله برای هر چیز یک یک پیمانه دارد. ما از آن الله سبحانه وتعالی هستیم و به جانب او بازخواهیم گشت.

﴿الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُون﴾ [البقره: 156]

ترجمه: کسانی‌که چون مصیبتی  به آن‌ها رسید گفتند: ما از آن الله (سبحانه‌وتعالی) هستیم و به جانب او باز می‌گردیم

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-سرزمین مبارک فلسطین

مترجم: تمیم افشار

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه