دوشنبه, ۲۸ صَفر ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۰۲م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

سخنان خان در سازمان ملل، توهین به مردم کشمیر است

(ترجمه)

خبر:

به‌تاریخ ۵ اکتوبر / اکتبر ۲۰۱۹م، عمران خان هشدار داد: «هر کسی‌که به‌منظور دریافت کمک‌های بشردوستانه از خط کنترول عبور کند، به هند بازگردانده خواهد شد.» او پیش از این یک‌بار از ناکامی سازمان ملل در امر کمک‌رسانی به مردم کشمیر یاد کرده‌بود. در واقع، از موضع خاموشانۀ خان کاملاً هویداست که: نباید هند را به حمله بر کشمیر آزاد تحریک کرد، بلکه بگذار سازمان ملل کشمیر اشغالی را آزاد کند.

تبصره:

مردم پاکستان از موضع خاموشانۀ خان بسیار عصبانی اند و برای کمک کردن برادران‌شان در کشمیر از خط کنترول عبور می‌کنند. مشکل این‌جاست که آنان نمی‌دانند چرا خان از آزادی کشمیر اشغالی به‌دست نیروهای مسلح پاکستان ممانعت می‌کند و آن را به سازمان ملل وامی‌گذارد.

سازمان ملل تاکنون چه خوبی را برای پاکستان انجام داده و کدام مشکل‌اش را حل کرده‌است؟ سازمان ملل هرگز هیچ گامی را در جهت کمک به مردم کشمیر برنداشته‌، بلکه همیشه در راه خسارت وارد کردن مسلمانان روان بوده‌است؛ مثلاً در سال ۱۹۷۱م، سازمان ملل شدیداً خواستار تجزیۀ پاکستان بود و نتیجتاً بنگله‌دیش را به‌عنوان یک کشور مجزا به رسمیت شناخت و یا در اواخر ۱۹۹۰م که از تحریم‌های سنگین علیه پاکستان پشتیبانی کرد.

باید گفت که پاکستان یگانه کشور مسلمان‌نشین نیست که قربانی سازمان ملل شده‌است. از واپسین روزهای ایجاد این سازمان در سال ۱۹۴۵م، قدرت‌های بزرگ، مشمول امریکا، همواره از آن برای استحکام سلطه‌گری‌شان در سراسر جهان بهره گرفته‌اند. در حقیقت، هیچ مردم دیگری به اندازۀ مسلمانان از سازمان ملل ضربه ندیده‌اند. همان‌طوری‌که از جدایی بوسنی و تجزیۀ اندونیزیا می‌بینیم، غرب سازمان ملل را تنها به هدف تجزیۀ سرزمین‌های اسلامی ایجاد کرده‌است.

سازمان ملل با ایجاد دولت یهود و حمایت از آن، هم‌چون حربه‌ای است که غرب آن را عمیقاً به سینۀ امت فرو کرده‌است. این سازمان با وارد کردن تحریم‌های گوناگون بر عراق، لیبیا، سودان، ایران و افغانستان، در جداسازی مسلمانان از یکدیگر نقش بازی می‌کند. هم‌چنان، غرب از سازمان ملل هم‌چون توجیهی برای تجزیۀ سومالی و اشغال عراق و افغانستان استفاده می‌کند.

با درنظرگرفتن سابقۀ جرمی سازمان ملل علیه مسلمانان و ضعف‌اش در مهار سلطه‌گری امریکا، پذیرش پیروی کورکورانۀ خان و دیگر حکام جهان اسلام از چنین سازمانی دشوار است. عمران خان سخنان‌اش را با آیت ﴿إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ﴾ "خاص تورا عبادت میکنیم و خاص تورا میپرستیم " آغاز و بعداً از سازمان ملل التماس کمک و یاری کرد. شاید سخنان او چشمان بعضی‌ها را کور کرده‌است، ولی الله سبحانه وتعالی از ما می‌خواهد که همیشه هوشیار باشیم.

﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللَّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَهُووَ أَلَدُّ الْخِصَامِ﴾ [بقره: ۲۰۴]

ترجمه: و از مردم کسانی استند که گفتارشان در زندگی دنیا مایۀ اعجاب تو می‌شود (در ظاهر، اظهار محبت شدید می‌کنند) و الله (سبحانه و تعالی) را بر آن‌چه در دل دارند گواه می‌گیرند. (این درحالی است که) آنان سرسخت‌ترین دشمنان اند.

بسا ناراحت کننده است که باوجود وفاداری حکام جهان اسلام به تعهدات‌شان در ملل متحد و امریکا –خارج از چارچوب قوانین بین‌المللی– با تشویق دولت یهود و هندو به الحاق فلسطین و کشمیر به خودشان، به جنگ‌اش علیه جهان اسلام ادامه می‌دهند. همانا یگانه سپر مسلمانان در برابر منابع دست‌اندازی قدرت‌های غربی، مانند سازمان ملل، برپایی فوری یک دولت قدرت‌مند اسلامی است. در حقیقت، این حملۀ خلافت عثمانی به‌جانب اروپا بود که سبب شد ملت‌های اروپایی معاهدۀ وستفالیا را طرح و قوانین بین‌المللی را ایجاد کنند. ولی خلافت عثمانی با چنان عزمی در مقابل این قوانین بین‌المللی ایستادگی کرد که حتی توانست سال‌ها کشورهای محارب را به امضای معاهدات صلح وادار کند، بدون این‌که منابع امت و سرزمین‌های مسلمانان را به آنان تسلیم کند.

نویسنده: عبدالمجید بهاتی

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم: محمد حارث پویا

ادامه مطلب...

جزای مرد زناکار محصن(متأهل) در اسلام

  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش:

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

جناب امیر صاحب! راجع به جزای مرگ برای محصن زناکار، آیا به راستی در فقه اسلامی چنین چیزی قطعی ثابت شده است؟ بعضی علماء مانند شیخ ابوزهرا استند که این مسئله را من‌حیث حدود جزا دسته بندی نکرده اند. حتی توسط شیخ مصطفی زرقا بیان شده که این مسئله در جمع مجازات تعزیر دسته بندی می‌شود. شما در ین مسئله چه فکر می‌کنید؟

پاسخ:

وعلیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

شما از جزای مرد محصن(متأهل) سوال نمودید که آیا این مسأله در فقه اسلامی قطعی است و یا خیر؟ آیا این مسأله از جمله حدود به حساب می‌آید و یا از جمله تعزیرات؟ چنانچه بعضی علماء معاصر جزای فعل زنا را از جملۀ تعزیرات می‌شمارند؛ پاسخ سوال شما قرار ذیل است:

جزای مرد زنا کار محصن(متأهل) رجم تا لحظۀ مرگ است و این مسأله از جملۀ احکام به شمار می‌رود، نه از جملۀ مسائل عقیدوی. پس این مسأله مانند دیگر احکام شرعی بوده، لازم نیست که دلیل آن قطعی باشد؛ بلکه ظن غالب برای فرضیت آن کفایت می‌کند، چنانچه اثبات احکام شرعی توسط دلائل ظنی اصلی از اصول فقهی است. لذا این‌که دلیل قطعی باشد و یا غیرقطعی در این مسأله هیچ تأثیری ندارد، بلکه لازم است که دلیل حکم از شریعت ثابت شود. دلائل صحیح بسیاری آمده که این حکم را به اثبات رسانده، جای برای شک نمی‌گذارد و ثابت می‌سازد که جزای مرد زناکار محصن(متأهل) رجم است؛ چنانچه این دلائل در ذیل ذکر شده است.

طوری به نظر می‌رسد که بعضی از علماء در این زمان در اخذ احکام شرعی منهج و راه درست و اصولی را نمی‌گیرند و زمانی‌که می‌خواهند حکم شرعی را اخذ نمایند، تلاش می‌کنند که حکم شرعی را با زمان و نظریاتی هماهنگ بسازند که این نظریات فعلاً در جهان حاکم است؛ نظریاتی‌که فرهنگ غرب آن‌ها را تحت عنوان قوانین بین‌المللی و توافق‌نامه‌های حقوق بشری بالای مردم حاکم و تحمیل نموده است، که این روش و طریقه برای اخذ و استنباط احکام شرعی کاملاً غلط است؛ زیرا هدف از اخذ حکم، حکم الله سبحانه وتعالی است؛ نه حکمی‌که با آراء و نظریات و توافق‌نامه‌های بین‌المللی موافقت داشته باشد و واجب شرعی هم همین یافتن حکم شرعی از مرجع و دلائل شرعی سپس قرار دادن آن در منصۀ تطبیق و تنفیذ بوده، واجب است که دعوت در جهان به سوی اسلام و احکامی باشد که به طریقۀ شرعی آن از شریعت اخذ و استنباط شده باشد. یقیناً حکمی‌که به طریقۀ شرعی آن استنباط گردد، حکمی‌ست که پاسخ‌گوی همۀ بشریت بوده، زیرا همین حکمی بوده که از نزد خالق بشر و خالق جهانیان آمده است، خالقی‌که از احوال مخلوقات‌اش کاملاً آگاه است.

﴿أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ﴾ [ملك: 14]

ترجمه: مگر كسی‌كه ( مردمان را ) می‌آفريند (حال و وضع ايشان را ) نمی‌داند و حال اين‌كه او دقيق و باريك‌بين بس آگاهی است.

﴿أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾ [اعراف: 54]

ترجمه: آگاه باشيد كه تنها او می‌آفريند و تنها او فرمان می‌دهد. بزرگوار و جاويدان و دارای خيرات فراوان، خالقی است كه پروردگار جهانيان است.

بناً جائز نیست که به گفتۀ چنین علمایی‌که در تلاش اند تا در استنباط احکام شرعی خود را با فرهنگ غربی هم‌آهنگ ساخته اند، عمل شود؛ فرقی نمی‌کند که این علماء به خاطر فشارهای وارده چنین عملی را مرتکب شوند و یا به خاطری راضی نمودن کفار غربی؛ پیروی در هر دو حالت از چنین علماء غلط است.

جزای زنا برای مرد و زن محصن(متأهل) رجم است و برای غیر محصن(غیرمتأهل) صد تازیانه می‌باشد و این جزا شامل حدود اسلامی است. ما احکام حد زنا را در کتاب "نظام عقوبات" به صورت مفصل بیان کردیم که در این‌جا بعضی مواردی‌که در مورد حد زنا در کتاب مذکور آمده است ذکر می‌کنیم:

«بعضی علماء به این نظر اند که حد زنا در مورد زن زانیه و مرد زانی خواه محصن(متأهل) باشد و خواه غیر محصن(مجرد) صد تازیانه است و فرقی بین این دو نیست؛ زیرا الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿الزانية والزاني فاجلدوا كل واحد منهما مائة جلدة ولا تأخذكم بهما رأفة في دين الله﴾ [نور: ۲]

ترجمه: هر يك از زن و مرد زناكار(مؤمن، بالغ، حرّ و ازدواج ناكرده) را صد تازيانه بزنيد و در(اجرا قوانين) دين الله (سبحانه وتعالی) رأفت (و رحمت كاذب) نسبت بديشان نداشته باشيد.

و این علماء گفتند ترک کتاب الله سبحانه وتعالی که قطعی و یقینی است، به وسیلۀ خبر احد جائز نیست؛ اخبار احادی‌که امکان کذب در آن‌ها متصور است. دیگر این‌که با چنین عمل‌کردی، کتاب الله سبحانه وتعالی توسط سنت منسوخ می‌شود که چنین عملی جائز نیست، اما عموم اهل علم صحابه، تابعین و بعد از تابعین از علمای جهان در تمام زمان‌ها گفتند که زنان و مردان غیرمحصن(مجرد) صد تازیانه زده شوند و زنان و مردان محصن(متأهل) رجم شوند تا بمیرند؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه وسلم "ماعز" را رجم کرد و هم‌چنان از جابر بن عبدالله روایت شده است: «مردی با زنی زنا کرده بود و رسول الله صلی الله علیه وسلم دستور تازیانه را داد و تازیانه زده شد، سپس رسول الله صلی الله علیه وسلم خبر داده شد که این مرد محصن(متأهل) است رسول الله صلی الله علیه وسلم امر کرد که آن مرد رجم شود و رجم شد.»

کسی‌که در دلائل وارده در این خصوص دقت کند، می‌بیند که این قول الله سبحانه وتعالی:

﴿الزانية والزاني فاجلدوا كل واحد منهما مائة جلدة﴾

ترجمه: هر يك از زن و مرد زناكار(مؤمن، بالغ، حرّ و ازدواج ناكرده) را صد تازيانه بزنيد.

اين آیه عام است، زیرا کلمۀ "زانیه" و "زانی" از الفاظ عمومی است که شامل مرد و زن متأهل و غیرمتأهل می‌شوند، اما زمانی‌که حدیث یعنی این فرمودۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم:

«واغد يا أُنيْس إلى امرأة هذا فإن اعترفت فارجمها»

ترجمه: ای انیس به سوی آن زن برو اگر به فعل زنا اعتراف کرد، رجم کن!

 این حدیث ثابت کرد که رسول الله صلی الله علیه و سلم "ماعز" را رجم کرد؛ البته بعد از آن‌که از محصن(متأهل) بودن ماعز معلومات گرفت و هم‌چنان "غامیدیه" را رجم کرد. به همین ترتیب دیگر احادیث صحیح بیان‌گر این مطلب بوده و معلوم می‌شود که این احادیث آیۀ مبارکۀ فوق را که عام بوده و در مورد مجرد آمده، تخصیص داده و شخص محصن(متأهل) را استثنا نموده است. بناً واضح شد که احادیث این آیۀ مبارکه را منسوخ نساخته؛ بلکه تخصیص داده است و تخصیص قرآن توسط سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم جائز بوده و این اصلی است که در بسیاری از آیات قرآن نزد علماء پذیرفته شده است.

حکم شرعی‌که دلائل شرعی از کتاب الله و سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم بر آن دلالت دارد، این است که جزای فعل زنا در مورد غیرمحصن(مجرد) صد تازیانه به اساس کتاب الله و تبعید مدت یک سال به دلیل سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌باشد، مگر مسأله‌ای تبعید یک امر جائز و برای حاکم اختیاری است، اگر حاکم خواست ضمن این‌که زانی غیرمحصن(مجرد) را تازیانه می‌زند، مدت یک سال  تبیعد اش کند و اگر نخواست تنها بر تازیانه اکتفاء می‌کند، اما حاکم نمی‌تواند که تبعید و تازیانه هردو را ترک کند؛ زیرا جزای فعل زنا در مورد شخص غیر محصن(مجرد) تازیانه است، اما جزای فعل مرد و زن زنا کار محصن(متأهل) رجم است. مرد و زن محصن(متأهل) اولاً تازیانه زده شود؛ سپس رجم شود و جائز است که تنها بر رجم آن اکتفاء گردد؛ اما جائز نیست که تنها بر تازیانه اکتفاء شود، زیرا جزای زنا در مورد شخص محصن(متأهل) رجم است.

اما دلیل جزای شخص محصن(متأهل) در این زمینه احادیث بسیاری است. از ابوهریره و زید ابن خالد رضی الله عنهما روایت است که مردی از اعراب نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آمد و گفت: ای رسول الله! ترا به الله قسم که حکم کتاب الله سبحانه وتعالی ‌را بالای من جاری کن! طرف خصم آن که از آن داناتر بود، گفت: بلی، من هم موافق هستم و بین ما کتاب الله سبحانه وتعالی را جاری کن و برای من اجازه بدهید تا موضوع را بیان کنم. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: بگو، شخص گفت: پسرم اجیر این شخص است که با زنش زنا کرده است و من اطلاع حاصل نمودم که بالای پسرم رجم است و رجم آن‌را در برابر صد گوسفند و یک دختر خریداری نمودم؛ اما وقتی اهل علم را سوال کردم، گفتند بالای پسرم صد تازیانه و تبعید یک سال می‌باشد و بالای زن رجم است؛ پس رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت:

«والذي نفسي بيده لأقضين بينكما بكتاب الله، الوليدة والغنم ردّ، وعلى ابنك جلد مائة، وتغريب عام، واغدُ يا أنيس - لرجل من أسلم - إلى امرأة هذا فإن اعترفت فارجمها، قال: فغدا عليها فاعترفت فأمر بها رسول الله e فرجمت»

ترجمه: قسم به آن ذاتی‌که جان من در دست اوست، در بین شما به اساس کتاب الله (سبحانه وتعالی) داوری می‌کنم، دختر و گوسفند رد است، بالای  پسر تو صد تازیانه و تبعید یک سال می‌باشد، یا "انیس" فردا صبح نزد همان زن برو، اگر به فعل زنا اعتراف کرد، حکم رجم را بالای آن جاری کن! "انیس" نزد آن زن رفت و زن به زنا اعتراف کرد، رسول الله صلی الله علیه وسلم به رجم امر کرد و زن رجم شد.

با توجه به این روایات، معلوم می‌شود که رسول الله صلی الله علیه وسلم شخص محصن(متأهل) را رجم نموده و تازیانه نزده است. هم‌چنان از شعبی روایت شده است که حضرت علی رضی الله عنه زنی را در روز پنج شنبه تازیانه زد و در روز جمعه رجم کرد و گفت تازیانه به اساس حکم کتاب الله سبحانه وتعالی بوده و رجم آن به اساس سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم است. از عباده ابن صامت رضی الله عنه روایت است که گفت:

«خذوا عني، خذوا عني، قد جعل الله لهن سبيلاً البكر بالبكر جلد مائة ونفي سنة، والثيب بالثيب جلد مائة والرجم»

ترجمه: از من بگیرید، از من بگیرید! الله (سبحانه وتعالی) در مورد زنان راه نشان داده است؛ زنای بکر با بکر صد تازیانه و تبعید یک سال است و زنای متأهل با متأهل صد تازیانه و رجم است.

بناً جزای زنای مرد و زن محصن(متأهل) تازیانه و رجم است، چنانچه حضرت علی رضی الله عنه چنین کرد. از حضرت جابر بن سمره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم ماعز بن مالک را رجم کرد و تازیانه را ذکر نکرد و در بخاری از سلیمان بن بریده روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم "غامدیه" را رجم کرد، ولی مسأله‌ای تازیانه را ذکر نکرد، پس این روایات دلالت دارند که رسول الله صلی الله علیه وسلم محصن(مجرد) را رجم کرده اما تازیانه نزده است و این‌که فرموده است:

«الثيب بالثيب جلد مائة والرجم»

ترجمه: و زنای متأهل با متأهل صد تازیانه و رجم است.

به معنی این‌که بالای زانی و زانیۀ محصن (متأهل) رجم واجب است؛ اما تازیانه جائز است و نظر به رأی و عمل‌کرد خلیفه می‌تواند که تازیانه ترک شود. به این ترتیب بین رجم و تازیانه در احادیث جمع می‌شود. پس نمی‌توان گفت که حدیث سمره که "ماعز" تازیانه زده نشده ناسخ حدیث عبادة ابن صامت است، روایت ابن صامت که ثابت کنندۀ تازیانه علاوه بر رجم می‌باشد. این مطلب گفته نشود، زیرا ثابت نشده است که حدیث "ماعز" از حدیث عباده متأخر است، با وجود عدم ثبوت تأخر این حدیث ترک تازیانه فهمیده نمی‌شود و نمی‌توان ناسخ حکم آن گردد. پس هردو حدیث در حکم شان با قوت شان باقی هستند و هیچ دلیل ترجیحی نیز در بین این دو حدیث دیده نمی‌شود و آنچه که در این حدیث علاوه بر رجم در مورد تازیانه آمده است، جواز تازیانه را می‌رساند، نه وجوب آن را؛ زیرا در این مسأله واجب رجم است و در مورد تازیانۀ محصن حاکم خودش اختیار دارد که علاوه بر رجم تازیانه بزند و یا ترک کند، بدین شیوه بین این دو حدیث جمع می‌شود.

 خلاصه این‌که جزای مرد و زن زانی و زانیه رجم تا حالت مرگ است که در این مورد دلائل صحیح بسیاری از سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم در صحیحین و دیگر کتب حدیث آمده است و جزای فعل زنا شامل احکام حدود می‌باشد؛ نه از جملۀ تعزیرات. الله سبحانه  وتعالی در همه امور عالم‌تر و آگاه‌تر است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

 
ادامه مطلب...

فراخوان به نشست مسایل مربوط به امت Featured

  • نشر شده در سودان

(ترجمه)

 

جایی بسا مسرت و خوشحالی‌ست که دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه سودان از تمام برادران در رسانه‌ها، سیاسیون، مفکرین و اهل بصیرت به منظور اشتراک در انجمن ماهانۀ مسایل مربوط به امت تحت عنوان بازدید حمدوک از سازمان ملل... و راه‌حل‌های کلیدی، اشتراک نمایند.

 

سخنگویان:

 

  1. استاد حاتم جعفر، عضوی حزب التحریر-ولایه سودان
  2. استاد محمد جامع (ابوایمن)، معاون سخنگوی حزب التحریر-ولایه سودان

وقت: شنبه، ۰۶ صفر ۱۴۴۱ مصادف با ۰۵/۱۰/۲۰۱۹ ساعت ۱۱ قبل از ظهر.

مکان: دفتر حزب التحریر-ولایه سودان، خرطوم شرقی، چهارراهی غرب، سرک ۲۱ چهارراهی اوکتوبر متصل با سرک ماک نیمر

ابراهیم عثمان (ابوخلیل)

سخنگوی رسمی حزب التحریر-ولایه سودان

 

ادامه مطلب...

امریکا قصد دارد سلطه خود را بر حاکمیت و امنیت بنگلادیش از طریق توطئۀ "توافق‌نامه همکاری دفاعی" تقویت کند

ای مسلمانان، به حسینۀ مزدور که در صدد اجرایی ساختن این طرح خبیثانه است، نه بگویید

(ترجمه)

امریکا مشتاق دو معاهدۀ درازمدت "همکاری دفاعی" با بنگلادیش است؛ یعنی توافق‌نامه فراگیری و خدمت متقابل (ACSA) و توافق‌نامه امنیت عمومی اطلاعات نظامی (GSOMIA) به منظور تحکیم بیشتر پایگاه خود در جنوب و جنوب شرقی آسیا است. موضوع توافق‌نامه دفاعی مدت‌هاست که در تعدادی از گفتگوهای مشترک بنگلادیش و آمریکا مورد بحث قرار گرفته است. دولت حسینه اخیراً اظهار داشت كه آن‌ها هم معاهداتی را در نظر می‌گیرند و هم برای رسیدن به توافق درست به وقت نیاز دارند. واضح است که حسنیه مزدوری بیش نیست که در حال حاضر به خواست بادار امریکایی خود تسلیم شده است و اکنون روند توجیه آن را از طریق بحث و گفتگو از پیش تنظیم شده انجام می‌دهد. از زمان پیوستن وی به قدرت در سال 2008 از فیض امریکا، انگلیس و دولت هندو، حسینه فداکارانه در خدمت منافع امپریالیست‌های کافر مشرک است. با توجه به واقعیت جیوپولیتیکی دنیای امروز، آمریکا به منظور تحقق سیاست خود در مورد " مهار چین" و مقاومت در برابر ظهور خلافت راشده در این منطقه نیاز به اقتدار کامل بر دستگاه‌های زمینی و دفاعی بنگلادیش دارد. بدون شک، آمریکا وظیفه تحقق قرارداد همکاری دفاعی را به حسینه داده است و او به تدریج در حال دستیابی به این امر است.

ای مسلمانان! این معامله شرورانه دفاع مشترک یا هر معاهده دیگری را با آمریکای قصاب که دستانش با خون برادران و خواهران شما در عراق، سوریه و افغانستان آغشته شده است، قبول نکنید. شما به خوبی می‌دانید که آمریکا علیه اسلام جنگ را برپاه کرده است و به طور غیرقانونی و وحشیانه مسلمانان را در سرتاسر جهان به قتل رسانده و ثروت آن‌ها را دهه‌هاست که به یغما می‌برد.

چگونه می‌توانیم حتی یک معاهدۀ همکاری دفاعی را با دشمن بزرگ خود در نظر بگیریم؟ به فوایدی‌که این پیمان‌ها می‌تواند برای مردم بنگلادش داشته باشد، بیندیشید که چیزی جز تحقیر و آسیب‌پذیری را در پی ندارد. آمریكا معاهدات را به گونه‌ای ترسیم كرده است كه تسلط كامل بر حاكمیت و امنیت ما را به دست خواهد آورد. حاکمان دموکراتیک سیکولار ما، بدون داشتن چشم‌انداز برای ملت، چندین دهه است که سیاست‎‌های بیرونی را دنبال می‌کنند و حاکمیت ما را به امپریالیست‌های کافر غربی و متحد مشرک منطقه‌ای آن‌ها یعنی دولت هندو تحویل می‌دهند. شما باید این نظام حاکم دموکراتیک سیکولار را رد کنید که چنین حاکمان خیانتکار را تولید می‌کند که مشتاق تسلیم‌دهی منافع ما به امپریالیست‌ها برای تأمین امنیت، تاج و تخت خود هستند.

ای افسران صادق در ارتش! شما نیازی به معاملۀ همکاری با دولت کفری که خود یک دشمن اعلام شده الله سبحانه‌‎وتعالی است، ندارید. این پیمان‌ها به طور قطعی آسیب‌های بزرگی را برای مردم ما به همراه خواهد داشت، زیرا این پیمان‌ها به منظور پاسخگویی به نیازها و خواسته‌های آمریکا ساخته شده اند. به یاد داشته باشید! الله سبحانه‌وتعالی به ما امر كرده است كه در گناه و تجاوز همكاری نكنيم. بنابراین، دولت مزدور حسینه را رد کنید و نصرت (حمایت مادی) را به حزب‌التحریر بدهید تا دوباره خلافت راشده بر منهج نبوت را مجدداً اقامه کنند و بدون شک این کار یک تکلیف شرعی بالای شماست. دولت خلافت یک نیروی نظامی نیرومند را بنا کرده و تسلط ایدیولوژیک خود را بر جهان برقرار خواهد کرد، که در این صورت مردم را واقعاً از ظلم و بی‌عدالتی امپریالیست‌های غربی آزاد خواهد کرد. تسلط ملت‌های غربی و سایر کفار بر بنگلادیش به طور دائم خاتمه می‌یابد و عزت امت احیا می‌شود، ان شاءالله.

﴿وَتَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ‏﴾ [مائده: 2]

ترجمه: و یکدیگر را در کار نیک و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و دشمنی بایکدیگر همکاری نکنید و از الله پروا نمایید، همانا الله شدیدالعقاب است.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه بنگلادیش

ادامه مطلب...

در قبال فرزندان‌تان هوشیار باشید و از الله بترسید و نگذارید که آن‌ها در دام جنایت‌پیشه‌های سایت‌های انترنتی بیفتند!

(ترجمه)

خبر:

گسترش وسیع استفاده‌ی بیش از حد تکنالوژی میان جوانان و کودکان در سایه ضعف کنترل فعالیت‌های فرزندان در فضای امروزی، سبب افزایش خطر افتیدن در دام جنایات انترنتی از جمله "کلاه‌برداری انترنتی" گردیده است. این خلاصه چیزی است که دنیز اونای، آگاه شبکه‌های اجتماعی در گزارش خبرگزاری اناضول، نشر شده به تاریخ 03 اکتوبر 2019م /11 میزان 1398 است که گفته: «کلاه‌برداران انترنتی طعمه‌ها/شکارهای‌شان را انتخاب کرده و آنان را به منظور سوء استفاده جنسی در انترنت حاضر می‌کنند.» اونای در مورد موضوعاتی‌که مربوط به طعمه و قربانی می‌شود گفت: «معمولاً آنان کودکان ضعیفی را که از کم احترامی به خود شان رنج می‌برند و آنانی را که تحت کنترل کامل از سوی پدر و مادرشان نیستند، مورد هدف خود قرار می‌دهند.» طبق گفته‌های اونای کلاه‌برداران کودکان راه‌های مختلفی را به کار می‌برند، بطور مثال: "طرح پرسش‌های ساده در مورد ماحول خانواده کودک، مانند ساعات کاری‌شان بخاطر تعیین مناسب‌ترین زمان برای برقراری ارتباط با کودکان".

در مورد اسالیبی‌که کلاه‌برداران به کار می‌برند، اونای می‌گوید: «توجه شدید داشتن به کودکان و خریدن تحفه به آنان هم‌چنان یکی از اسالیبی است که آنان به کار می‌برند.» وی اشار می کند که: «گام بعدی کلاه‌برداران، جدا کردن کودک از زندگی روزمره‌اش به منظور کنترول توجه و تمرکز طفل به طور اساسی می‌باشد.» و اونای نیز به این توجه نمود که: «کودکان به منسوب شدن به شخصیت‌ها/قهرمانان بازی‌های انترنتی تمایل دارند و این چیزیست که کلاه‌برداران کودکان از آن سوء استفاه می‌کنند.»

 تبصره:

وسائل جدید ارتباطی از جمله انترنت، زندگی مردم و برقراری روابط میان‌شان را آسان کرده است، و به دلیلی‌که بعضی خدمات را در عرصه‌های مختلف تقدیم کرده یک نعمت شمرده می‌شود؛ اما متأسفانه استفاده نادرست و به ویژه استفاده خورد سالان از این وسائل، این وسائل را به نقمت و عذاب مبدل کرده است و این گزارش بر یکی از جوانب بدی‌که در نتیجه استفاده نادرست و اشتباه از وسائل ارتباطی در سایه عدم کنترول کودکان به میان آمده است و به موجودیت بی‌مایه‌گان و جنایت‌پیشه‌گانی‌که از اطفال بی‌گناه برای رسیدن به اهداف شوم‌شان سوء استفاده می‌کنند، روشنی می‌افگند.

وسائل هوشمند از جمله موبایل‌ها و کمپیوترهای پیوست به انترنت در دسترس کوکان به طور فراوان وجود دارد، این گزارش پژوهشی جهانی را بیان می‌کند و نشان می‌دهد که 49 درصد از کودکان حد اقل همه روزه یک ساعت انترنت استفاده می‌کنند؛ این در حالی‌ست که 63 درصد آنان موبایل‌های هوشمند شخصی دارند و 75 درصد آنان فایل‌های ویدیویی را از طریق انترتنت مشاهده می‌کنند و به موسیقی گوش می‌دهند و 70 درصد آنان بازی‌های انترنتی را انجام می‌دهند. وی اشاره نموده است که هم‌چنان این پژوهش نشان می‌دهد که «تقریباً نصف فامیل‌های کودکان استفاده شبکه‌های اجتماعی کودکان‌شان را کنترول و مراقبت می‌کنند.» پیامدهای صحیی‌که استفاده طولانی و بیش از حد وسائل الکترونیکی بر کودکان به جا می‌ماند، تمام آن لازم به ذکر نیست، اما باید به منزوی شدن از خانواده که روابط میان اعضای یک فامیل را طوری قطع نموده که جسماً در خانه حاضر وذهناً در جای دیگری هستند و علاوه بر این از لحاظ امنیت خانه‌ها را ناامن و مملو از پیامدهای منفی بی‌شماری ساخته است که این مقاله گنجایش ذکر آن را ندارد.

بی‌مایگان و جنایت‌پیشه‌گان از علاقه مندی اطفال به بازی‌ها و دلباختگی‌شان به قهرمانان بازی‌ها سوء استفاده نموده و این بازی را وسیله‌ای برای نابودی روانی و جسمی کودکان قرار داده است، بسیاری از این بازی‌ها به کودکان خشونت می‌آموزاند، حتی بعضی از این بازی‌ها کودکان را وادار به خود کشی نموده است و از جانب دیگر با پخش صحنه‌های خلاف ادب و مهیاساختن زمینه برای درد دل میان بچه‌ها و دخترهای جوان تلاش نموده اند که آنان را فاسد کنند. بدتر و تلخ‌تر این است که آنان از این طریق برای ارتکاب اعمال فاحش گول‌شان می‌دهند...

خانواده های عزیز! ما زنگ خطر را به صدا در می‌آوریم تا این‌که شما به فرزندان تان توجه داشته باشید و آنان را نگذارید که شکار جنایت‌کاران شوند، وقت خود و وقت آنان را صرف چیزهای کنید که به نفع دنیا و آخرت تان تمام شود و در زمینه کنترول و رهنمایی  آنان در چگونگی استفاده از این فضای بزرگی‌که مملواز ناهنجاری‌ها و بی‌ارزشی‌هاست، کوتاهی و بی‌توجهی نکنید و به شما تذکر می‌دهیم که الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَّا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ﴾ [تحریم: 6]

ترجمه: ای مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتش دوزخی برکنار دارید که افروزینه آن انسان‌ها و سنگ‌هاست؛ فرشتگانی بر آن گمارده شده که خشن و سختگیر، زورمند وتوانا هستند.از الله (سبحانه وتعالی) در آن چه بدیشان دستور داده است نا فرمانی  نمی‌کنند و همان چیزی را انجام می‌دهند که بدان مأمور شده اند.

و پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده است:

«كُلُّكُمْ رَاعٍ وَكُلُّكُمْ مَسْؤول عَنْ رَعِيَّتِهِ، الإِمَامُ رَاعٍ وَمَسْؤولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ، وَالرَّجُلُ رَاعٍ فِي أَهْلِهِ وَهُوَ مَسْؤولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ، وَالْمَرْأَةُ رَاعِيَةٌ فِي بَيْتِ زَوْجِهَا وَمَسْؤولَةٌ عَنْ رَعِيَّتِهَا، وَالْخَادِمُ رَاعٍ فِي مَالِ سَيِّدِهِ ومَسْؤولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ، - قَالَ: وَحَسِبْتُ أَنْ قَدْ قَالَ: وَالرَّجُلُ رَاعٍ فِي مَالِ أَبِيهِ وَمَسْؤولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ - وَكُلُّكُمْ رَاعٍ وَمَسْؤولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ» (أخرجهما البخاري ومسلم في صحيحهما عن ابن عمر)

ترجمه: شما همه نگهبان (و چوپان) هستيد و همۀ شما مسئول رعيت خويش هستيد امام (امير) نگهبان است و مسئول رعيت خود است و مرد در خانوادۀ خود نگهبان است و مسئول رعيت خود است (افراد خانواده) زن درخانۀ شوهرش نگهبان است و مسئول رعيت خود است خادم در مال آقايش نگهبان است و مسئول رعيتش است. ابن گفت: به نظرم گفت که و مرد در قبال مال پدرش نگهبان و مسئول از رعیت خویش هست؛ پس همۀ شما نگهبانيد (چوپانيد) و مسئول رعيت خويش هستيد.

نویسنده: برات مناصره

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

مترجم: حمزه پارسا

ادامه مطلب...

نتنیاهو متکبرانه اعلان نمود که منطقۀ اغوار را جزء دولت خود می‌گرداند

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

بنیامین نتنیاهو، نخست‌وزیر دولت یهود اعلان نموده است؛ در صورتی‌که دوباره در هفدۀ سپتمبر سال جاری به حیث نخست‌وزیر انتخاب گردد، حاکمیت خود را بر منطقۀ اغوار اردن و بحر میت تحمیل خواهد کرد. چنانچه در سخرانیی به حامیانش گفت: «در صورتی‌که از جانب شما این تفویض را در یافت کنم، به این کار اقدام خواهم کرد... امروز نیت خود را اعلان می‌کنم که اسرائیل را بر منطقۀ اغوار اردن و بحر میت حاکم خواهم کرد... این مهم است؛ زیرا مرز‌های شرقی اسرائیل این‌ها است؛ همرای تپه‌های جولان که دونالد ترامپ، رییس جمهور امریکا به حاکمیت اسرائیل بر آن اعتراف نمود لازم است تا به مرز‌های ثابتی برای دولت اسرائیل برسیم.»

موقف حکام ما مثل گذشته بسیار ذلیلانه بود؛ زیرا تنها به تقبیح و درخواست از سازمان ملل که در برابر این اعلان بایستد خلاصه می‌گردد، که هیچ دردی را دوا نمی‌کند. حکومت فلسطین، قطر، ترکیه، اردن، سعودی، کویت، بحرین و لبنان تصریحات نتنیاهو را محکوم کردند و سازمان همکاری‌های اسلامی تصمیم گرفت تا نشست اضطراری را با وزرای خارجه برگذار کند، که از سعودی به عنوان رییس فعلی سازمان در خواست کند تا در مورد این سخنان بحث صورت گیرد.

بسیار تأسف‌بار است که حکام و در رأس آن حکومت فلسطین، نظام سعودی و اردن این کار را این‌گونه تقبیح می‌کنند: «این امر از این ناحیه که روند صلح را به چالش کشیده و راه‌حل نهائی با رژیم یهود را تهدید می‌کند.» این عین چیزی‌ست که اتحادیه اروپا از آن سخن گفت: «تعهد نتنیاهو بر این‌که اراضی فلسطینی را جزء سرزمین خود می‌کند، روند صلح را خراب می‌کند.» حکومت فلسطین سخنش را تجدید نمود که سیاست توسعۀ وطنی را نمی‌پذیرد. وی تأکید نمود که هیچ تغییری در مرز‌های پیش از سال 1967 که متعلق به قدس است را نمی پذیرد، بر خلاف آنچه که بین اطراف به آن اتفاق نمودند. وی گفت: «سیاست ایجاد شهرک و توسعۀ آن‌ها در شرق قدس بر اساس قانون بین المللی غیر قانونی است و دوام آن‌ها و تصامیمی‌که در این سیاق گرفته می‌شود، شکستن راه‌حل بین دو دولت و فرصت صلح دائمی را در میان طرفین از بین می‌برد.

پس واضح است که منطق حکام و حکومت فلسطین در تعامل با اعلان متکبرانۀ نتنیاهو که منجر به تحمیل تسلط کامل یهود بر چهارم حصۀ ضفه که حکومت فلسطین خواب ایجاد دولت را در آن می‌دید؛ منطق بسیار ذلیلانه است که جز تصامیم سازمان ملل و معاهدات صلح که مرجع آن است، چیزی دیگری نیست؛ زیرا بلندترین آرزوی حکام مزدور تطبیق تصامیم استعمار و راه‌حل صلح خیانت‌آمیز است

اما نتنیاهو که از حکام مسلمانان جز ذلت چیزی دیگری را سراغ ندارد، بر این کار هجوم برده و خشم و رضایت حکام در نزد وی مهم نیست؛ حتی اگر در انتخابات آینده در مقابل مشتی از رای دهنده‌گان قرار بگیرد؛ زیرا او در تصمیم‌ آینده‌اش بر امنیت از جانب حکام مطمئن هست و تصریحات و تعهداتی‌که گمان می‌رفت به زوال دولت‌اش منجر گردد، جز عبارات تقبیح و انکار چیزی دیگری به گوشش نمی‌رسد؛ بلکه حتی در مراحل آینده شاید موقف‌های شدیدتر ازین را اتخاذ کند.

جسارت نتنیاهو مبنی بر این اعلان بی‌شرمانه‌اش فرق نمی‌کند که وعده‌های انتخاباتی است یا وعده‌های واقعی؛ بل اشاره خطر ناکی است به این‌که رژیم یهود حکومت فلسطین را و حکام مسلمان را توهین می‌کند؛ زیرا دیگر بعد از هجوم و نعره کشیدن بر فلسطین و مردم آن هراس ندارد؛ چون به تخاذل و تأمر حکام بر فلسطین یقین کرده است. این‌ها اگرچه بعضی‌شان در مورد جزئیات روند صلح و طریق بیرون‌رفت با او مخالفت دارند؛ اما همه در خیانت به مردم فلسطین یک‌دست هستند.

این کار نتنیاهو شاید چراغ سبز به امریکا باشد که بخواهد در آینده آنچه را که مناسب ببیند و بر اساس نتایج آن و این‌که چه کسی متولی امور خواهد شد، دخالت کند؛ این بدین معنی است که رهبران یهود برای تحمیل آنچه که اراده دارند تلاش می‌کنند، فرق نمی‌کند که در ضمن پروژۀ تصفیه امریکائی باشد یا سیاست تحمیل واقعیت. تا زمانی‌که مانعی قوی نزد امریکا بین یهود و قهرمانی شان نباشد؛ یعنی آنچه که یهود را از این کار باز می‌دارد، موقف‌های حکام بزدل نیست و هم‌چنان این مانع که از جانب امریکا هست، از باب حرص بر مردم فلسطین نیست و نه از باب برگردانیدن حقوق بر اهل آن؛ بلکه به این خاطر است که مخالف پروژه امریکا است. یعنی فلسطین یگانه قربانی توطئه‌های حکام و هجوم رهبران یهود و توطئه‌ها و پروژه‌های امریکائی باقی می‌ماند.

درنبود رد واقعی که بر همه توطئه‌های استعمار و گام‌های یهودی‌ها نقطه پایان می‌گذارد و آن جز حرکت ارتش مسلمانان برای به لرزه در آوردن عرش یهود و آزادی سرزمین فلسطین نیست. در غیر این صورت فلسطین از جنایت‌های یهود و سهل‌انگاری حکام با الله سبحانه وتعالی شکایت خواهد کرد و مردم فلسطین زیر چتر اشغال باقی خواهند ماند و امت اسلامی و ارتش‌های مسلمانان را برای نجات‌شان صدا خواهند نمود.

نویسنده:باهر صالح

عضو دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-سرزمین مبارک فلسطین

مترجم: رامین بارز

ادامه مطلب...

خون زنان و اطفال افغانستان برای امریکا و دست‌نشانده‌هایش در حکومت افغان، بسیار بی‌ارزش است!

(ترجمه)

شب یک‌شنبه مورخ 22 سپتامبر، نیروهای نظامی امریکا و افغان در یک عملیات/یورش مشترک زمینی و هوایی، به ادعای خودشان پناهگاه مخفی طالبان را در ولسوالی/ناحیه موسی قعله‌ی ولایت/استان هلمند هدف قرار دادند، که در نتیجه آن حدود 40 غیرنظامی کشته و بیش از 18 تن دیگر در ساختمان مجاور، که در محفل عروسی اشتراک کرده بودند، شدیداً زخم برداشتند. بر اساس گفته‌های عبدالمجید آخوندزاده عضو شورای ولایتی هلنمد، اکثریت تلفات و کشته‌شده‌گان را اطفان و زنان تشکلیل می‌دهد. این یورش ناگهانی خونین چند روز بعد به تعقیب حمله هواپیمای بی‌سرنشین امریکایی در 19 سپتامبر صورت می‌گیرد که منجر به قتل و زخمی شدن تقریباً 70 دهقان/کشاورز بی‌گناه در ولایت/استان ننگرهار افغانستان شد.

در ماه‌های اخیر، دیده می‌شود که به علت افزایش حملات نظامی عیله گروه طالبان، آمار تلفات غیرنظامیان توسط نیروه‌های امنیتی افغان و نیروه‌های اشغالگر امریکایی بلند رفته است. یک گزارش سازمان ملل در 30 ژوئن/جون سال جاری به نشر رسید و اظهار داشت که در جریان شش ماه اول سال جاری مرگ 717 غیرنظامی به نیروه‌های افغان و امریکایی نسبت داده شده است؛ بلند‌تر از مرگ و میر آن غیرنظامیانی‌که توسط گروه‌های مسلح به قتل رسیده اند.

این بی‌توجهی مطلق به حرمت خون انسان‌ها از جانب امریکا یک امر تعجب‌آوری نیست؛ زیرا امریکا جنایت‌کار در جنگ صلیبی خود هرچند آمار بلند باشد؛ ولی هیچ اهمیتی به از دست دادن جان‌های انسان‌ها نمی‌دهد؛ اما زمانی‌که مسئله تامین منافع اقتصادی و سیاسی استعماری‌اش به میان می‌آید، به بلندترین قیمت به آن توجه می‌کند؛ چنان‌چه ما شاهد این امر در افغانستان، عراق، سومالی و دیگر نقاط جهان بوده‌ایم. ‏فهلذا آن‌چه مطلقاً ناامید کننده است، این‌که رژیم افغان در قتل و کشتار مادران، خواهران، دختران و اطفال سرزمین خودشان در راه برآورده کردن آجندای واشنگتن در منطقه دست به دست با استعمارگران امریکایی داده است. هدف اصلی رهبری‌های متوالی افغان پس از اشغال افغانستان از سوی امریکا در سال 2001م، هرگز به‌طور مخلصانه خدمت‌گذاری به مردم نبوده؛ بلکه بخاطر تامین ثروت، تاج و تخت قدرت شخصی‌شان و بخاطر خدمت‌گذاری برای منافع بادران امریکای‌شان بوده.

واکنش رییس جمهور اشرف غنی در قبال این قتل‌عام واقعاً که اسفناک بوده است. به عوض اعتراف و تصدیق عواقب مرگ‌بار بر غیرنظامیان بی‌گناه؛ رییس جمهور با نهایت چاپلوسی و خدمت‌گذاری به پالیسی‌های امریکا، به‌طور ساده "احتیاط فوق‌العاده" را در عملیات‌های نظامی خواست. در طول بیش از 18 سال، نیرو‌های امریکایی جوی خون را در این سرزمین جاری ساخته اند و تخم ناامیدی و تباهی را کشت کرده اند؛ وحشت را به‌بار آورده و جرایم غیر قابل بیان را علیه مردم افغانستان مرتکب شدند؛ به‌شمول بی‌حرمت نمودن و بی‌عزت ساختن خواهران مان به شیوه‌ی بسیار شنیع. این امر تماماً با معافیت از مجازات و تشویق و هم‌دستی حکمرانان متوالی افغانستان و حکومت‌های‌شان با نیروهای اشغال‌گر صورت گرفته است.

تا چه مدت زمانی اطفال و زنان و سایر غیرنظامیان بی‌گناهی افغانستان تحمل این چنین فشار بی‌رحمانه‌ی مداخله استعماری را در کشور خودمان خواهد کردند؟ از خون و اشک‌های‌شان این سرزمین خیس شد! ‏تا چه اندازه زنده‌گی و جان‌ خواهران گرانقدر افغان ما و اطفال معصوم شان بی‌ارزش شده است که تن‌های مرده شان صرف من‌حیث آمار احصاوی بی‌ربط و تلفات قابل قبول دوجانبه در جنگ دیده می‌شود! آری، این همه برای تامین آجندای استعمارگران صورت می‌گیرد.

علاوه‌بر این، یقیناً این باید به‌طوری واضح و آشکار شده باشد که این انتخابات ریاست جمهوری در 22 سپتامبر به مردم افغانستان هیچ خوشبختی را به ارمغان نمی‌آورد. چگونه این مردم، خواهان ادامه، پایداری و بقای رژیمی هستند که تحت تسلط و نفوظ امریکا قرار دارد؟ فلهذا ما در هر زمان شاهد این چنین انتخابات بودیم که به جز مهر کردن بهترین دست‌نشاده‌ی امریکا در قدرت دیگر هیچ هدفی را دنبال نکرده است؛ حال‌آن‌که رنجش، بی‌چاره‌گی، ناامیدی مردم بیشتر می‌شود. چنین انتخابات‌ها قبرستان امید‌های دروغین و وعده‌های شکننده است که هزاران نیرنگ و دروغ در خاک‌اش دفن بوده و بجز از تفرقه و جدایی میان مردم دیگر هیچی در آن کشت نمی‌شود، حال‌آن‌که مشکلاتی هم‌چو وضعیت ناگوار خشونت‌آمیز، ناامنی، مرگ و ویرانی، فقر گسترده، بی‌کاری، جرم، فساد، زوال برنامه‌های علم و دانش و صحت/بهداشت هنوزهم بی‌نتیجه و حل نشده مانده ولی مردم در پی و انتظار انتخابات هستند.

فلهذا تا زمانی‌که بنیاد و شاخه‌های استعمارگران امریکایی و رژیم‌های خدمت‌گذار غربی‌شان و نظام‌شان از این خاک ریشه‌کن نشود، دریای خون از رگ‌های امت مان در افغانستان جاری خواهد بود. این امر تنها با تأسیس مجدد خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت تحقق می‌یابد و به این رهبری اسلامی حقیقی زیبنده و قابل قبول نیست که تحت نفوظ و حاکمیت هر قدرت بی‌گانه قرار بگیرد؛ بلکه با تأسیس این رهبری سیاسی تلاش برای ابرقدرت شدن در عرصه نظامی، سیاسی و اقتصادی در جهان صورت خواهد گرفت. این دولت رعیت‌اش را از هر خطری در امن نگه‌می‌دارد؛ این دولتی مقتدر به رعیت خود مخلصانه خدمت می‌کند؛ این دولت صلح، امنیت و رفاه را در سرزمین‌‌اش به ارمغان می‌آورد و سرانجام روشنایی اسلام را در سراسر جهان پخش می‌‌کند.

﴿تَرَى كَثِيرًا مِّنْهُمْ يَتَوَلَّوْنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَبِئْسَ مَا قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنفُسُهُمْ أَن سَخِطَ اللّهُ عَلَيْهِمْ وَفِي الْعَذَابِ هُمْ خَالِدُونَ﴾ [مائده: 80]

ترجمه: ‏‏بسیاری از آنان را می‌بینی که کافران را به دوستی می‌پذیرند (و با مشرکان برای نبرد با اسلام همدست می‌شوند. با این کار زشت) چه توشه بدی برای خود پیشاپیش (به آخرت) می‌فرستند! توشه‌ای که موجب خشم الله و جاودانه در عذاب (دوزخ) ماندن است.‏

دوکتور نسرین نواز

رییس بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

مترجم: زکریا وهاج

ادامه مطلب...

چگونگی درک سیاست کشورها و روش شناخت موقف بین‎المللی

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

برای اهل سیاست و به ویژه حمل کنندگان دعوت اسلامی لازم است تا سیاست‎های کشورها و موقف بین‎المللی را به صورت درست درک نمایند؛ زیرا بدون وجود فهم و آگاهی در مورد سیاست کشورها و موقف بین‎المللی حاملین دعوت، سیاست مدارانِ مسلمان و تصمیم گیرندگان در مسایل مسلمانان، هیچ‌گاه قادر به پیشبرد دعوت به اندازه یک انگشت هم نخواهند شد؛ بلکه این عدم آگاهی و اطلاع از سیاست کشورها و موقف بین‎المللی، باعث ناتوانی آن‎ها در حفظ اسلام روی شانه‎های امت خواهد گردید. از این رو کارزار سیاسی و مشغول شدن به سیاست از مهم‌ترین اعمال حمل دعوت در نزد مسلمانان به شمار می‌رود و درک سیاست کشورها و شناخت موقف بین‎المللی از مهم‌ترین موارد، جهت حمل اسلام به جهان، حفظ امت و ایدیولوژی آن شمرده می‌شود.

اما درک سیاست هر کشور و شناخت موقف بین‎المللی چگونه صورت می‌گیرد؟ در این نوشته به جواب این سؤال خواهیم پرداخت:

زمانی‌که شما می‌خواهید سیاست یک دولت را بخاطر تاثیرگذاری و یا تشخیص نتایج سیاست آن بالای کشور و ملت خود، بدانید، در ابتدا لازم است تا نوع آن دولت را از لحاظ "ایدئولوژی" مشخص بسازید. بناً کشورهای جهان را از این لحاظ به کشورهای ایدیولوژیک وغیر ایدیولوژیک تقسیم می‌گردند.

برای این‌که بتوانید سیاست کشورهای ایدیولوژیک را درک نمائید، لازم است تا در مورد مفکوره اصلی این کشورها اطلاع به دست آورید؛ یعنی در مورد فلسفه‎ای که در عقب قانون اساسی یک کشور و اعمال سیاسی آن قرار دارد، آگاهی حاصل نمائید و از آن‎ جایی‌که این مفکوره بالای قانون اساسی و اعمال این کشور تاثیرگذار است، بدین اساس این مفکوره به عنوان عقیده عملی این کشور به شمار می‌رود و این کشور باورهای دینی و روحی مشخصی را نیز با خود حمل می‌کند؛ ولی هیچ تاثیری در اعمال سیاسی این کشور ندارند. این باورها هدف این بحث نیست؛ بلکه هدف همان عقیده عملی می‌باشد که در سایه آن به درک سیاست کشورهای مبدئی(ایدیولوژیک) و اعمال آن‌ها پرداخته می‌شود.

در تمام جهان سه نوع عقاید مبدئی(ایدیولوژیک) وجود دارد: اسلام؛ کمونیزم و سرمایه‌‎داری که یگانه عقیده‏ای که در حال حاضر بعضی از کشورهای جهان آن را حمل و به سوی آن دعوت می‌کنند و در تلاش انتشار آن هستند؛ همانا عقیده سرمایه‎داری می‌باشد و اما این دو عقیده دیگر اسلام و کمونیزم را هیچ کشوری در جهان به صورت مبدئی حمل نمی‌کند؛ با وجود این‎که بعضی از کشورها به نام کمونیستی و اسلامی یاد می‌شوند. این در حالی است که تمامی یافته‎های فکری و سیاسی در مراکز فکر و سیاست جهان از برگشت عقیده(نظام) اسلام که یک دولت اسلامی واحد آن را حمل خواهند کرد، خبر می‌دهند؛ ولی این‌جا محل بحث این موضوع نمی‌باشد و سخن به درازا خواهد کشید.

به صورت مختصر هرگاه خواسته باشید سیاست یک کشور را در جهان امروزی درک نمائید، در ابتداء باید معلوم کنید که این یک کشور سرمایه‎داری است و یا غیر سرمایه‎داری؛ بدین معنی که آیا این کشور عقیده سکولاریزم(جدایی دین از دولت) را حمل نموده و به سوی آن دعوت و بخاطر انتشار آن در جهان کار می‌کند یا خیر؟ اگر این گونه بود، پس درک سیاست این کشور آسان خواهد شد؛ زیرا شما توانسته اید عقیده‎ای که بالای سیاست این کشور حاکم است را مشخص نمائید و به وسیله آن خواهید دانست که این کشور دارای یک سیاست استعماری گسترشی بوده که می‌خواهد توسط آن سایر کشورها و ملت‌ها را استعمار نموده، منابع آن‎ها را استثمار و آن‎ها را وادار نماید تا دولت‎های تابع این کشور گردیده و یا حد اقل در مدار آن قرار گیرند و در ادامه برنامه‎های استعماری کشورهایی‌که عقیده(نظام سرمایه داری) را به هدف تحقق منافع ایدیولوژی‌اش انتخاب نموده اند را تطبیق می‎نمایند و به همین دلیل منفعت و مصلحت اساس سیاست این کشورها و اساس ترسیم برنامه‎ها، انتخاب اسالیب و روش‎های گوناگون جهت تحقق منافع را که فراهم کنندۀ زمینه استعمار مستقیم و غیرمستقیم کشورهای جهان می‌باشند، تشکیل می‌دهد.

از این‌رو شناخت کشورهای مبدئی موجود در جهان از تشخیص این‌که آیا این کشورها سرمایه‎داری هستند و یا غیرسرمایه‎داری آغاز می‌شود؛ به این معنا که آیا این کشورها عقیده سرمایه‎داری را در عمل تبنی نموده اند یا خیر؟ اگر آن را تبنی نموده باشند در این صورت شناخت برنامه‎ها، اسالیب و روش‎های این کشورها و به دنبال آن افشا ساختن آن‎ها، هشدار در مورد آن‎ها، خنثی ساختن برنامه‎های آن‎ها و روی دست گرفتن سیاست‎های وقایه‎وی، بازدارنده، عملیه ایستادگی در برابر آن‎ها و یا حد اقل تضعیف پلان‎های آن‎ها را برای جستجو کننده راه‌حل آسان خواهد ساخت. سوال این است که اگر این کشورها سرمایه‌داری نباشند، سیاست آن‎ها چگونه شناخته می‌شود؟

در واقع امثال این کشورها دارای یک فکر اساسی و عقیده عملی نیستند که در عقب سیاست‎های آن‎ها قرار داشته باشد. از این لحاظ لازم است تا برنامه‎ها، اسالیب و روش‎های این کشورها جهت شناخت سیاست آن‎ها بررسی شوند، برای بررسی این گونه اسالیب اگرچه متعدد هم باشند کار دشواری نیست؛ زیرا عرصه کاری این کشورها غالبا داخلی بوده و گاهی هم منطقوی می‌باشد، ولی جهانی نمی‌باشد.

از مثال‎های کشورهای مبدئی(ایدیولوژیک) کشورهای که عقیده سرمایه‎داری را به عنوان عقیده عملی انتخاب نموده اند، آمریکا می‌باشد. پس در ابتدا بالای یک فرد سیاسی لازم است تا این را بداند که امریکا یک کشور مبدئی می‌باشد؛ زیرا امریکا عقیده سرمایه‎داری سکولاریستی(جدایی دین از دولت) را انتخاب کرده است و در پهلوی آن یک دولت دموکراتیک می‌باشد که قانون آن بر اساس آزادی‎های چهارگانه استوار بوده و سیاست خارجی آن یک سیاست استعماری متمایز می‌باشد. به همین خاطر زمانی‎که اعمال امریکا در سیاست خارجی دنبال شود به وضاحت درک می‌شود که امریکا به انگیزه استعمار ایدیولوژیک و بهره‌برداری از سیطره و گسترش نفوذ خودش حرکت می‌کند، از این رو تمام اعمال و تصرفات آن هر زمانی‎که به عنوان خیرخواه و دوست ظاهر شده است، در واقع انگیزۀ استعماری داشته و هرکار خیری‌که به انگیزه باطلی صورت گیرد، استعمار نامیده می‌شود.

 به همین خاطر از هیچ فرد سیاسی، هوشیار و آگاه پوشیده نیست که مساعدت‎ها و همکاری‎های را که کشورهای سرمایه‎داری در جهان با سایر کشورها انجام می‌دهند؛ از قبیل: کمک‎های بین المللی موسسات، سازمان‎ها و گروه‎های حقوق بشری و امثال آن‎ها که تنها به هدف فراهم نمودن مقدمه‎ای برای سیاست‎های استعماری آینده و هشداری برای یک شر قریب‎الوقوع می‎باشد؛ چنانچه این کارها مانند پردۀ زیبایی‌ست که در عقب آن انواع سیاست‎های پلید و برنامه‎های ایجاد شده است که به هدف آمادگی به سیطره و تسلط بالای کشورها، استعمار و نیز استثمار ثروت‎های آن‎ها پنهان شده است، ولی افراد ساده‌لوح و کسانی‌که حقیقت قضایا را درک ننموده و این سیاست‎ها و اسالیب را از عقیده اساسی که طبیعت آن استعمار و استثمار کشورها و ملت بوده است جدا می‌دانند، اینجا است که طعم این سیاست‎ها را پشت سر هم چشیده و ضربه‎های پی هم آن را متحمل می‌شوند، بدون این‎که بدانند مشکل در فهم آن‎ها می‌باشد؛ نه در سیاست دشمن در برابر آن‎ها. چه راست گفته است پیامبر بزرگوار حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم زمانی‌که می‌فرماید:

﴿لا يُلْدَغُ الْمُؤْمِنُ مِنْ جُحْرٍ وَاحِدٍ مَرَّتَيْنِ﴾ (بخارى: 6133)

ترجمه: مؤمن از يك سوراخ، دو بار گزيده نمی‏شود.

و از مثال‎های کشورهای غیر مبدئی امروزی یعنی کشورهای‌که سکولاریزم را به عنوان عقیده و نظام زندگی تبنی نکرده اند می‎توان کشورهای جهان سوم را نام برد که این کشورها در واقع از سوی سایر کشورها استعمار شده است و نوع سیاست‌شان از سوی کشورهای استعماری ترسیم شده، جهاز امنیتی و یا استخباراتی که از سوی کشورهای استعماری به منظور نابودی بشریت و تحقق منافع منطقوی به راه انداخته شده است، رهبری می‌شود.

و اما "شناخت موقف بین‎المللی" بطور کلی از روش شناخت سیاست کشورها متفاوت است؛ زیرا موقف بین‎المللی موقف یک کشور نیست، بل عبارت از ساختار روابط میان کشورهای عمل کننده در سیاست جهانی و کشورهای‌که بر سر رسیدن به جایگاه اول در جهان با همدیگر رقابت می‌کنند، می‌باشد. بخاطر این‎که سیاست بین‎المللی را کشورهای رتبه اول در جهان رهبری می‌کنند و توسط آن بهره بزرگی را در استعمار و استثمار کشورها و ملت‎ها نصیب می‌شوند. از این رو مسابقه بالای کسب مقام اول در جهان میان کشورهای عمل کننده در سیاست بین‎المللی به صورت دائم و پیوسته جریان دارد و به همین سبب موقف بین‎المللی غیر ثابت می‌باشد، اگرچه حرکت و تغییر آن آهسته بوده و نیاز به تعهدات و پیمان های بخاطر تغییر کلی دارد.

به همین دلیل شناخت موقف بین المللی بخاطر شناخت کشوری یکتاز جهان و کشورهای رقابت کننده بالای این جایگاه به هدف شناخت سیاست‎های انتخاب شده بین‎المللی در رابطه به قضایائی مسلمانان به صورت خاص و قضایائی سایر کشورهای جهان به صورت عام بالای مسلمانان لازمی و حتمی می‌باشد که این کار از خلال تعقیب اخبار و اعمال سیاسی در جهان از جمله پیمان‎ها، سازمان‎ها و کنفرانس‎ها علاوه بر وجود بعضی معلومات در مورد ایدیولوژی سرمایه‎داری یک امر امکان‌پذیر است.

تعقیب نمودن این نوع قضایا و موجودیت معلومات، شما را قادر می‌سازد تا خطوط درشتی را در مورد موقف بین‎المللی ترسیم نمائید و از این طریق شناخت آنچه در میدان بین‎المللی جریان دارد و شناخت کسانی‌که در عقب حوادث قرار دارند و نیز واقعیت روابط میان کشورهای عمل کننده در سیاست بین‎المللی را برای خود آسان خواهید ساخت. بدون شک حزب‎التحریر یگانه گروهی است که در ترسیم خطوط درشت موقف بین‎المللی از استعداد و مهارت‎های بلندی برخوردار است که این مهارت در تحلیل‎های سیاسی‎اش و نیز کشف برنامه‎های بین المللی علیه مسلمانان به طور خاص و افشا سازی این برنامه‎ها و هشدار در مورد خطر آن‎ها، این حزب را از سایرین متمایز ساخته است.

بدون شک عدم آگاهی در مورد موقف بین‎المللی باعث واقع شدن در اشتباهاتی نهایت بزرگ می‌شود که واضح‌ترین مثال آن و نیز اندوهناک‌ترین قضایا در جهان از صد سال به این سو "قضیه فلسطین" می‌باشد. کسی‌که موقف بین‎المللی و سیاست بین‎المللی را تعقیب ننماید، گمان می‌کند که بازیگران اصلی در قضیه فلسطین گروه فتح، سازمان تحریر و حماس می‌باشند و یا بعضی‎ها گمان می‌کنند که بازیگر اصلی در این میان مصر یا اردن و یا سوریه می‌باشد و بعضی‌ها هم گمان می‌کنند که محور نزاع –چنانچه آن را ستم و گمراهی نیز می‌نامند– کسانی هستند که اعمال سیاسی و جهادی را در فلسطین رهبری و راه اندازی می‌کنند. حقیقت واضح در این مورد این است که بازیگر اصلی در قضیه فلسطین از زمان به وجود آمدن آن در سال 1917م انگلیس و سپس امریکا می‌باشد و هیچ بازیگری غیر از این دو بازیگر که سیاست‎های فلسطین را تعیین کنند وجود ندارد. به همین خاطر بدون دو پروژه در قضیه فلسطین از زمان به وجود آمدن تا امروز پروژه دیگری وجود ندارد؛ پس هیچ دلیلی را نخواهی یافت که ثابت کند در عقب قضیه فلسطین کدام پروژه فلسطینی و یاهم کدام پروژه اردنی، مصری، سوری، ترکی و یا سعودی قرار دارد؛ بلکه آنجا پروژه انگلیس (پروژه مشترک دولت سیکولار فلسطین که در آن یهود، فلسطینی‎ها، نصارا و فریب خوردگان لبنانی دخیل هستند) و پروژه امریکائی(پروژه دو دولت) جریان دارد.

بدون شک عدم تعقیب موقف بین‎المللی شما را مجبور خواهد ساخت تا مهم‌ترین موارد این قضیه را درک نکنید و آن این‌که هنگامی بریتانیا کشور اول جهان بود، پروژه‎ای را برای فلسطین به راه انداخت و زمانی‌که امریکا کشور اول جهان شد، پروژه دیگری را برای فلسطین به راه انداخت، ولی سایر کشورها فقط در مورد قضیه فلسطین حرف می‌زنند، آن‎ها بازیگران شماره دو و ابزار جنگ بوده که در محور برنامه‎های عملی امریکا و بریتانیا در این قضیه مداخله می‌کنند و این قضیه تا حد زیادی مشابه به پروندۀ سوریه و تصورات موجود در رابطه به راه حل‎های بین‎المللی در مورد آن می‌باشد و امریکا به وسیله هر کسی که بخواهد مشارکت خود را در پرونده سوریه عملی می‌کند و یا هم در این پرونده رقابت می‌کند که در این مورد تفصیلات بیشتری وجود دارد که اینجا محل بحث آن‎ها نمی‌باشد. از این رو شناخت سیاست کشورها و موقف بین‎المللی دو موضوع نهایت مهم برای اهل سیاست به صورت خاص و برای تمام مسلمانان به صورت عام به شمار می‌رود.

در آخر اذعان باید کرد که بدون شک کنار رفتن اسلام از صحنه موقف بین‎المللی و به دنبال آن از بین رفتن تاثیراتش بر جهان در نتیجۀ نابودی دولت اسلامی -که از آن نظام متفاوت زندگی سر چشمه می‎گیرد- به صورت ایدیولوژیک است که حمل می‌کرد. به همین دلیل نظامی در جهان وجود ندارد که در برابر نظام ستمکاری سرمایه‎داری قرار گیرد و بدون شک از سرگیری زندگی اسلامی توسط برپائی خلافت راشیده برای بار دیگر به خواست الله سبحانه وتعالی نزدیک است؛ نظامی‌که حدود را برای قاتلین، مجرمین، تبهکاران و سرمایه‎داران استعمارگر وضع خواهد نمود و هم‎چنان خیر و هدایت را در تمام جهان پخش نموده و انسان‌ها را از حرص سرمایه‎داران به رهبری امریکا آزاد خواهد ساخت و جهان را از عقیدۀ جدایی دین از دولت که ملت‎های جهان را با آتش خود سوختانده است، نجات خواهد داد.

دوکتور فرج ممدوح

ادامه مطلب...

کشمیر اشغال‌شده توسط ارتش تا به دندان مسلح آزاد می‌شود؛ نه با التماس از عروسک مستعمره و سازمان مللِ که همواره خون مسلمانان را مکیده است

  • نشر شده در پاکستان

(ترجمه)

سرانجام بعد از شکنجۀ مردان و بی‌عزت شدن زنان مسلمان کشمیر اشغال‌‌‌‌‌شده در مدت 55 روز تمام؛ بر علاوۀ تقاضای مداوم کمک از ارتش مسلح و توانای پاکستان، عمران خان نخست‌وزیر این کشور به عوض بسیج‌سازی ارتش برای نجات کشمیریانِ مظلوم به تاریخ 27 سپتمبر 2019م خواهان التماس کمک از سازمان ملل شد. دقیقاً نخست‌وزیر پاکستان امور مسلمین را به کی می‌سپارد؟ قدرت‌های استعماریی‌که اعضای دایمی شورای‌امنیت سازمان ملل را تشکیل می‌دهند؛ همواره به تقسیم و اشغال سرزمین‌های اسلامی مصمم شده اند و یا این‌که دیگران را در این کار کمک نموده است. ‌امریکا که خود یکی از اعضای شورای‌امنیت سازمان ملل می‌باشد؛ عراق و افغانستان را اشغال و مورد هجومِ بمب‌های خطر‌ناک قرار داده است. روسیه؛ همان عضو شورای‌امنیت سازمان ملل است که به شکل بسیار بی‌رحمانه قبل از این‌که برای نجات حکومت بشار‌الاسد دریای خون را از خون مسلمانان در سوریه جاری سازد، مسلمانان را در افغانستان و چیچن به قتل رساند. چین، عضو دیگری شورای‌امنیت سازمان ملل است که علیه مسلمانان ایغور در ترکستان‌شرقی به شکنجه و ظلم پرداخته و به شکل اجباری گوشت خون و شراب را بالای آن‌ها می‌خورانند و به این هم بسنده نکرده اطفال آن‌ها را اختطاف و آموزه‌های غیر اسلامی را آموزش می‌دهند. در حقیقت بزرگ‌ترین خیانت و ظلم را شورای‌امنیت سازمان ملل با نظاره کردنِ تقویت سیستماتیک اشغال سرزمین‌های اسلامی توسط دولت یهود حیوان‌صفت و هندوی گوساله‌پرست برای مدت هفت دهه انجام داده است. ولی برعکس؛ تمام خواست و ناله‌های مکرر مسلمانان هیچ ارزشی این سازمان نداشته و صرف در حاشیۀ‌اوراق باقی مانده است، که این کار خود منجر بر صرفه‌جویی زمان برای دشمن گردید. درحقیقت درخواست کمک برای حفظ امنیت زنده‌گی از سازمان ملل مانند این است که از گرگ بخواهیم تا از گوسفند محافظت کند.

ای مسلمانان پاکستان! رژیم بجوا‌عمران مسئولیت کشمیر اشغال شده را به اختیار کفار استعمار‌گر سپرده است؛ کفاری‌که همیشه بالای مسلمین حمله و ظلم نموده است؛ اشغال‌گرانی‌که منابع امت‌اسلامی را به یغما برده اند و ظالمینِ که امت‌اسلامی را پارچه پارچه نمودند. الله سبحانه‌و‌تعالی می‌فرماید:

﴿وَلَن يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا [نساء: 141 [

ترجمه: الله هرگز کافران را بر مؤمنان تسلّطی نداده است.

اما شرم‌آور این‌که کفار ظالم به طوری وحشیانۀ برادران و خواهران ما را در کشمیر اشغال‌شده می‌کشند؛ اما رژیم بجوا‌عمران از رویارویی با دشمن در هراس است. در حالی‌که الله سبحانه‌و‌تعالی چنین امر نموده است:

﴿وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ [بقره: 191[

ترجمه: و آن‌ها را ( بت پرستانی‌که از هیچ‌گونه جنایتی ابا ندارند) هر کجا یافتید، به قتل برسانید و از آن جا که شما را بیرون ساختند (مکه‌) آن‌ها را بیرون کنید.

به تمام اشخاص دارای بصیرت و بصارت هویداست که تنها خلافت، "سپر‌امت" تمام جذر‌ و مد اشغال را درهم شکسته و ظلم و بی‌رحمی اشغال‌گران را در نطفه خنثی خواهد کرد. رسول الله صلی الله علیه‌و‌سلم می‌فرماید:

«إِنَّمَا الْإِمَامُ جُنَّةٌ يُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ وَيُتَّقَى بِهِ» (رواه مسلم)

ترجمه: امام سپری‌ست که در عقب آن جنگ شده و توسط وی محافظت می‌شوید.

ای شیران امت مسلمه در افواج مسلح! به تقاضای ما لبیک گفته و برای تأسیس دوبارۀ خلافت بر منهج نبوت حزب‌التحریر را نصرت دهید تا این که امت‌اسلامی با قدرت ایمان، منابع وافر و سپاه نجیب و شجاع بتواند دشمن را چنان شکست دهد که تاریخ نظیر آن را ندیده باشد.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایۀ پاکستان

مترجم: عبدالله صالحی

 

ادامه مطلب...

به مناسبت هفتم اکتوبر؛ هژده‌سال دموکراسی و اشغال در افغانستان با ناکامی شدید روبرو شده‌است!

خبر:

هفتم اکتوبر، برابر است با 19مین سال‌روز تجاوز و اشغال افغانستان. 18 سال قبل نیروهای امریکایی و ناتو با سردادن شعارهای حقوق بشر، حقوق زن، دموکراسی، دولت سازی، ملت سازی و نیز به بهانه‌ی مبارزه با «تروریزم» افغانستان را اشغال نمود. با گذشت 18 سال دموکراسی، افغان‌ها تحققِ هیچ یک از شعارهای فوق را تجربه نکردند، حتی تهدید تروریزم‌امریکایی به مراتب بیشتر از 18 سال قبل، از مردم قربانی می‌گیرد. لذا امریکا، ناتو و حُکام مزدورشان از یک سو پروسه‌ی صلح با «تروریستان» قبلی را ادامه داده و از جانب دیگر انتخابات ریاست‌جمهوری را برگزار کردند.

تبصره:

با جرئت تمام، و کمال صراحت باید گفت که ارزش‌های دموکراتیک توسط مردم مسلمان و مجاهد در افغانستان به کلی رد گردیده‌است. لذا برای ادامه‌ی نظام دموکراتیک تدریجاً در انتخابات ریاست‌جمهوری سهم‌گیری خود را به گونه‌ی بی‌سابقه تقلیل داده‌اند. قسمی‌که آمار مشارکت مردم درین پروسه‌ی دموکراتیک نشان می‌دهد که در سال 2004م 84%، در سال 2009م 39%، در سال 2014م 35% و در سال 2019م سهم مردم در انتخابات به 20% کاهش یافته‌است.

علاوه بر این، بزرگ‌ترین ناقضین حقوق بشر برای مردم در افغانستان خود نیروهای اشغالگر و حکام خاین افغانستان ثابت شده‌است. زیرا تنها در 5 سال اخیر بیشتر از 50 هزار نیروی افغان و ده‌ها هزار مردم ملکی و هزاران سرباز طالب را به شیوه‌های وحشت‌ناک ترور، کشته و یا هم به بند کشیده‌اند. همچنان دفتر هم‌آهنگی کمک‌های بشری سازمان ملل متحد(اوچا) در گزارش تازه‌ی خود گفته‌است: "بررسی اجمالی ما از نیازمندی‌های بشر دوستانه‌ی سال ۲۰۱۹ نشان می‌دهد که تخمیناَ نزدیک به یک میلیون بیجاشده تا پایان سال به کمک‌های بشردوستانه نیاز دارند."

در مورد حقوق زن؛ تمام کوشش‌های دولت، موسسات خارجی و سفارت خانه‌های کفار برین بوده تا خانواده‌ی مسلمان را درین سرزمین با فروپاشی روبرو سازند. لذا در تمام پروژه‌ها و ادارات دولتی و غیردولتی تحت پالیسی جندر تمرکز بر تقرر زنان در اولویت اصلی شان قرار داشته که در نتیجه می‌خواهند زنان مسلمان نیز مانند زنان غربی منحیث وسیله و ابزار استفاده شوند. اما درین مامول همچنان با ناکامی فاحش روبر شده‌اند.

در قسمت ملت سازی و دولت سازی هر دوره‌ی انتخابات ریاست‌جمهوری و پارلمانی، مردم افغانستان را بیشتر از پیش از هم جدا نموده‌است. لذا تنها پیامدی محسوسی که مردم افغانستان آن را به جان و دل خود احساس می‌کنند تفرقه، سردرگمی و بی‌ثباتی در میان رهبران سیاسی است. از این رو رهبران جناح‌ها و طیف‌های مختلف بر نظم کنونی دموکراسی-امریکایی در جامعه بی‌اعتماد شده‌اند. تطبیق دموکراسی امریکایی در افغانستان نیز منجر به انواع مختلف فساد، فقر، فحشا، قتل، فتنه و بی‌کاری گردیده و مردم را بر این معتقد ساخته‌است که ارزش‌های دموکراتیک غربی نمی‌تواند مشکلات افغان‌ها را حل نماید.

با در نظر داشت وضعیت بحران‌زای فوق، امریکا و حکام دست‌نشانده شان جنگ قلب‌ها و مغزها را در افغانستان باخته و افکار عامه غرب به خصوص امریکا نیز علیه ادامه‌ی این جنگ قرار دارد. لذا امریکا از بهانه‌ی جنگ خود در افغانستان پایین آمده و با «تروریستانِ 18 سال قبل(؟)» مذاکرات مستقیم را آغاز نموده‌است، تا با نگهداشتن آب‌روی خود می‌خواهد از شکست درین باتلاق جنگ، خود را موفقانه بدر نموده و نفوذ استخباراتی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود را نیز حفظ کند.

در چنین شرایط حساس، یگانه راه حل برای مسلمانان افغانستان درین است که به تمام ارزش‌ها، راه حل‌ها و نظام‌های بشری؛ چه توسط امریکا و اروپا و چه توسط چین و روسیه که به افغان‌ها و رهبران شان پیشکش می‌شود قاطعانه نه گفته و تنها به ارزش‌ها، راه حل‌ها و نظام نجات بخش اسلام «تاسیس دوباره‌ی دولت خلافت بر منهج نبوت» چنگ بزنند. برای تحقق این هدف بزرگ‌ترین حزب سیاسی امت، در میان شماست که اسلام را در جریان عمل فکری و مبارزه‌ی سیاسی‌اش طوری به مردم پیشکش می‌نماید که تمام مشکلات و بحران‌های معاصر امت را حل کرده می‌تواند. پس بشتابید و بزرگ‌ترین قیادت فکری و سیاسی امت را همگام با بیداری امت به ثمر برسانید.

سیف‌الله مستنیر

رئیس دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه افغانستان

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه