سه شنبه, ۲۹ صَفر ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۰۳م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

علمای گذشته از مقولۀ «لم يرد عن النبي صلى الله عليه وسلم» چه برداشت داشتند؟

  • نشر شده در سیاسی

ترجمه

برخی از گروهای موجود در عصر حاضر، دین را در یک بخش محصور کرده و خویشتن را "مبارزان بدعت" می‌دانند. هرازگاهی مردم را در انجام امری و یا عبادتی مشاهده کنند که مخالف با فهم، سلیقه و یا نظریه‌شان باشد، بی‌درنگ می‌گویند: ‌"این بدعت است" و یا "از سلف درین خصوص روایتی نیامده"؛ این‌گونه استدلال‌ها خیلی گسترش یافته و حتی کسانی را می‌یابیم که درکی از دین ندارند؛ اما به چنین استدلال‌ها عادت کرده‌اند.

هدف این نوشته، ذکر مجموعی این چنین استدلال‌ها و یا تأیید و رد گروه‌ها نبوده؛ بلکه هدف واضح ساختن قاعده‌ای است که در جهتِ متهم ساختن مردم به بدعت و گمراهی و یا این‌که از طریقۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم برآمده‌اند، استفاده نادرستی صورت می‌گیرد. برخی‌ها شاید از ابرازِ چنین واژه‌ها حسنِ نیت داشته باشند؛ اما به علت عدم وضاحت چنین قاعدۀ فکری، گاهی در مساجد و دیگر اماکن اختلافات وتنازع بین مسلمانان ایجاد می‌گردد.

هدفِ این نوشتار نقد منهج این گروها نیست که هدف اساسی یک مسلمان را مبارزه علیه بدعت می‌پندارند؛ بلکه هدف این نوشته، توضیح حقیقت، به‌کارگیری این واژه‌ها و بیان استفاده نادرست آن است که تنازع واختلافاتِ بی‌مورد را بین مسلمانان گسترش داده و حتی کار به‌جایی رسیده که برخی‌ها به اثر فهم غلط از شریعت، دیگران را مرتد خطاب می‌کنند. زیان‌های زیادی ما را واداشت تا بالای چنین طرز تفکر باب بحث را بگشایم.

گفتن مقوله‌ای "لم یرد عن النبی صلی الله علیه وسلم"؛ یعنی از رسول الله صلی الله علیه وسلم روایت نشده است. در ذات خودش مشکلی ندارد؛ اما مشکل، استفادۀ نادرست از این اصطلاح بوده و یا این‌که در میدان عملی در واقعیت خودش مورد استفاده قرار نمی‌گیرد، می‌باشد. مقولۀ مذکور در سه مورد نادرست به‌کار گرفته می‌شود.  

اول- اطلاق کلمۀ بدعت بر هر چیزی؛ فقط گزافه‌گویی بیش نیست.

کسانی‌که ‌عادت دارند پیرامون هر عملی بگویند "در مورد روایتی نیامده" از آن‌ها می‌پرسیم، از کجا می‌دانید که روایتی نیامده؟! آیا از تمام سنت‌های رسول الله صلی الله علیه وسلم اطلاع دارید؟! آیا بر خورد و برزگ حیاتِ رسول الله صلی الله علیه وسلم اطلاع دارید؟! این‌که جرئت گفتن واژۀ "روایتی نیامده" را دارید؛ پس آیا تمام سنت‌های رسول الله صلی الله علیه وسلم را بدون استثنا گردآوری کرده‌اید؟!

شاید در مورد عملی از رسول الله صلی الله علیه وسلم روایتی آمده باشد؛ اما به شما نرسیده باشد؟! و یا شاید رسول الله صلی الله علیه وسلم امری را گفته، عمل نموده و یا سکوت کرده باشد؛ مگر به شما نرسیده باشد؟! علماء در قدیم گفته بودند؛ جز رسول الله صلی الله علیه وسلم هیچ‌کس بر تمام سنت‌ها علم ندارد. چنان‌چه امام مالک رحمه الله علیه خطاب به منصور گفت: "مردم به چیزهای دست یافتند که ما نیافتیم؛ پس عمل هرکس براساس آن چیزی می‌باشد که به آن‌ها رسیده است."

هم‌چنین حضرت عمر رضی الله تعالی عنه باوجودی‌که همیشه با رسول الله صلی الله علیه وسلم هم‌صحبت بودند از بسا مسایل روزمره آگاهی ‌نداشتند و چندین بار چنین اتفاق افتاده است. از جمله روایتی پیرامون مسألۀ "اجازه گرفتنِ منزل" که برایش گفتند، کوچک‌ترین ما برایت روایت می‌آورد؛ صحیح مسلم در حدیث (6-177) خود از ابی سعید خدری روایت کرده که گفت: در مجلس انصار در مدینه نشسته بودم که ابو موسی خوف‌زده و پریشان‌حال وارد مجلس گردید؟ گفتیم: چه شده است؟ گفت: حضرت عمر رضی الله تعالی عنه کسی را نزدم فرستاد تا به خانه‌اش بروم؛ زمانی‌که رفتم و سه مرتبه سلام‌اش کردم جوابم نداد، برگشتم. بعداً برایم گفت: چرا برگشتی، گفتم: سه بار سلام کردم پاسخی نشنیدم برگشتم؛ چون رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرمایند:

«اذا استأذن احدکم ثلاثا فلم یؤذن فلیرجع»

ترجمه: هرگاه یکی از شما سه بار اجازه خواست و صاحب خانه اجازه نداد، باید بازگردد.

 پس حضرت عمر رضی الله تعالی عنه گفت یا در مورد برایم شاهد می‌آوری یا رسوایت می‌سازم. ابی ابن کعب می‌گوید به دفاع از ابو موسی کسی برنخواست؛ مگر کوچک‎ترین‌ها. ابوسعید گفت من هم که کوچک‌ترین بودم، به دفاع از وی رفتم. در صحیح بخاری از خالد و او از شیبانی روایتی آورده که می‌گوید از عبدالله بن ابی اوفی پرسیدم آیا رسول الله صلی الله علیه وسلم رجم کرده؟ گفت بلی: گفتم پیش از نزول سورۀ نور و یا بعد از نزول آن؟ گفت نمی‌دانم. ابن حجر در فتح‌الباری 12/167 در مورد این حدیث چنین شرح کرده که از اصحاب، بعضی امورِ واضح پوشیده باقی می‌ماند. در صحیح بخاری آمده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است: "تا آن‌زمان به جنگ با مردم امر شده‌ایم تا این‌که گویند: گواهی می‌دهیم که هیچ معبودی جز الله نیست و محمد صلی الله علیه وسلم فرستاده وی است، نماز را ادا کنند، زکات دهند؛ پس وقتی‌که انجام دادند، خون و مال‌های‌شان در امن می‌ماند؛ مگر به حق اسلام و حساب‌شان بر الله» امام بدرالدین عینی در عمده القاری شرح صحیح بخاری بر این حدیث چنین تعلیق کرده که برخی مسائل سنت از اکابر صحابه رضی الله عنهم پنهان می‌ماند و گاهی اوقات افراد اندکی باخبر می‌بودند. 

در این خصوص ابن جوزی در کتاب الاذکیاء در صفحه 63 قصۀ جالبی آورده است:

روزی جوانی در مجلس شعبی پیرامون مسأله‌ای حرف می‌زد، شعبی گفت: پیرامون این روایتی نشنیده‌ام! جوان گفت تمام علم را شنیده‌ای؟ گفت: نه خیر؛ پس گفت نصف علم را فراگرفته‌ای؟ گفت: نه خیر؛ پس گفت: این مسأله را در نصف آن‌چه به تو نرسیده است، بگذار.

 واقعیتِ اصحاب و علمای گذشته به‌گونه‌ای بود که بر تمام علوم و تمام سنت نبوی صلی الله علیه وسلم  آگاهی نداشتند؛ پس حالت دانش‌آموزان، عوام‌الناس و مردمان جاهل چگونه خواهد بود؟! هم‌چنین حالت آنانی‌که برای اشتغال علوم اصلاً وقت ندارند و بر دین الله سبحانه وتعالی جرئت بی‌جا کرده می‌گویند، این مسأله را نشنیده‌اند و یا از رسول الله صلی الله علیه وسلم روایتی نشده است؛ آیا فکر نکرده‌اند که امکان آن می‌روند در کتب صحیح روایتی آمده باشد؛ اما خودشان از آن بی‌خبر باشند.

دوم- برداشت غلط از مفهوم اصلی این مقوله

چنان‌چه در فوق ذکر گردید در استعمال مقولۀ "لم یرد" بیش‌تر مردم غلو می‌کنند. در اسلام موضوعاتی وجود دارد که برخی جائز و برخی سنت بوده؛ اما شاید بر آن اطلاعی نداشته باشند و باز آن را بدعت بنامند. در این بخش سوء فهم مردم بیان می‌گردد.

دلایل شرعی بر حکمی یا مستقیم دلالت می‌نماید و یا غیرمستقیم؛ یا به‌گونۀ عام و یا اشاری وغیره حالات اصولی، برای این‌که سخن ما خیالی نباشد، برخی مثال‌های تطبیق شده را بیان می‌کنیم:

در حکایات صحابه، صحابه‌ای به‌نام خبیب را می‌یابیم که خواندن دو رکعت نماز پیش از قتل را سنت گذاشت؛ درحالی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم آن را امر نکرده و خبیب رضی الله عنه آن را از باب دلیل عام از جهت تقرب الی الله انجام داد و این آخرین عهدی بود که با نام الله سبحانه وتعالی آن را دفاع کرد. هم‌چنین بلال رضی الله عنه دو رکعت نماز بعد از وضو را که یک واقعۀ مشهور است، سنت گذاشت؛ درحالی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم به آن امر نفرموده بود؛ اما بلال رضی الله عنه از جهت موجودیت ادلۀ عام در باب نماز؛ هروقتی‌که می‌خواست، نماز می‌خواند.

هم‌چنین صدقه درشب‌های پرفضیلت در بعضِ شهرها بنابر عادت‌های دیرینه انجام داده می‌شود؛ مانند: شب قدر و نصف شعبان که حلوا توزیع می‌نمایند. این مسأله را بسیاری‌ها به دلیل این‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم بدان امر نکرده و انجام‌اش نداده است، بدعت و ضلالت می‌پندارند.

دقیقاً رسول الله صلی الله علیه وسلم موارد فوق را انجام نداده؛ اما دلیل عام بر آن وجود دارد که همان تقرب به سوی الله سبحانه وتعالی در این شب‌های پر فضیلت است که از جلمۀ اعمالِ تقرب الی الله؛ مانند: نماز، استغفار، دعا، قرائت قرآن محسوب گردیده و از جمله اعمال پرفضیلت دیگر یکی هم صدقه دادن است؛ پس توزیع حلوا در شب‌های پرفضیلت به دلیل وجود دلیل عام مشروع است. هم‌چنین کسانی‌که در روزهای خاصه خود شکرانه، نفل وغیره امور خیر را برای رضایت الله سبحانه وتعالی اداء می‌کنند؛ مانند: کسانی است که صاحب فرزندی شده‌اند؛ یا مانند آنانی‌اند که در روزِ یادبود فتح قسطنطنیه و معرکۀ عین‌جالوت روزه می‌گیرند و یا مانند سایر روزهایی‌که عظمت و شأن اسلام در آن‌ها بلند رفته است؛ پس چگونه چنین اعمالی را به دلیل این‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم انجام نداده و روایت نشده است، بدعت بخوانیم؟! در پاسخ باید گفت درست است که با دلیل خاص نیامده؛ اما دلیل عام وارد شده که دلالت بر جواز آن دارد؛ مثلاً: رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد روزۀ روزِ دوشنبه فرموه که "در آن تولد شده‌ام و در آن روز وحی بر من نازل شده است." [مسند ابن حنبل: 297] در مورد روزۀ روز عاشورا بخاری از عایشه رضی الله عنها روایت کرده که گفت: "در ایام جاهلیت قریش روز عاشورا را روزه می‌گرفتند و رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز روزه می‌گرفت؛ زمانی‌که به مدینه منوره هم رفت روزه این روز را گرفت و به مردم دستور داد که بگیرند؛ اما پس از فرضیت روزۀ ماه مبارک رمضان، روزه فرضی یوم عاشورا ترک شد و گرفتن آن اختیاری گذاشته شد."

هم‌چنین برخی از نمازگزاران بعد از نماز، پس از نوشیدن آبِ زمزم و یا در روز ولیمه می‌گویند: "الله قبول کند" در مورد این‌گونه دعاها روایت خاصی وجود ندارد و آن را بدعت گفته نمی‌توانیم؛ چون دلایل عام در مورد وجود دارد که دعای مطلق در هر حالت و شیوه‌ای که باشد، موانعی ندارد.

خلاصه این‌که معنی قول علمای گذشته «لم یرد» چنین است که در مورد مسأله‌ای دلیل خاص و عام نیامده باشد؛ پس مفهوم مقولۀ "لم یرد" تنها دربردارندۀ دلیل خاص و یا دلیل معین در موضوع نبوده؛ بلکه در نهایت لازم است که این مفهوم، فهمیده شود؛ ازین جهت فهم آن بر تمام مردم و به ویژه برای دعوت‌گران مهم است تا در حمل دعوت توشه‌ای از فهم اصول فقه و قواعد آن داشته باشند. 

سوم- تدوین روایت از رسول الله صلی الله علیه وسلم و از صحابه رضوان الله تعالی علیهم اجمعین

اشتباه گسترده‌ای دیگری‌که بین مردم وجود دارد این است که طالبان علم، علمای مصنوعی و جاهلی‌که رسانه‌ها آن‌ها را عالم ساخته است، می‌باشد. آن‌ها سنت نبوی را فقط شامل کتب صحاح سته -بخاری، مسلم، ترمذی، ابوداود، موطأ و نسائی- و یا هم سنن ابن ماجه و مسند امام احمد بن حنبل می‌دانند و ما سوی آن شامل احادیث دیگر کتاب‌ها را موضوعی و یا ضعیف می‌پندارند که این‌گونه فکر، از دو جهت خطای بزرگ می‌باشد. 

جهت اول- برداشت این‌که سنن رسول الله صلی الله علیه وسلم شامل در شش کتاب است کاملاً یک برداشتِ اشتباه است؛ چون درین میان ده‌ها کتابی مملو از احادیث صحیحه وجود دارد که دیگر کتب شش‌گانه آن را روایت نکرده و یا احادیثی را ذکر کرده‌اند که شامل کتب شش‌گانه است؛ ولی این احادیث با ذکر زیادت‌های لازم که مفاهیم را بیشتر تفسیر و معانی را با دقتِ واضح بیان می‌دارند. کتب شش‌گانه مسند ابن حنبل و سنن ابن ماجه اکثر احادیث را ذکر کرده‌اند؛ ولی تمام سنت را در خود جمع ندارند. چنان‌چه گفتیم ده‌ها کتاب برعلاوه کتاب‌های شش‌گانه وجود دارند که ذکر همه کتاب‌ها لازم نیست؛ اما برخی آن را به شکل نمونه ذکر می‌نماییم: از جمله، سنن بیهقی، شرح مشکل الآثار از طحاوی، الأدب المفرد از بخاری، مسند البزار، المستدرک للحاکم، تهذیب الآثار للطبری ، سنن دار قطنی سنن دارمی، شرح السنه للبغوی، صحیح ابن خزیمه، صحیح ابن حبان مصنف ابن ابی شیبه وغیره.

جهت دوم- بُعد دیگر اشتباه این است که  عبارتِ "لم یرد عن النبی صلی الله علیه وسلم" را خلاصه درین می‌پندارند که کردار، گفتار و سکوت رسول الله  فقط در کتاب‌های حدیث روایت شده است؛ باوجود شهرت این‌گونه دیدگاه بین مردم و اهل علم، یک برداشت غلط می‌باشد. سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم تنها در کتاب‌های حدیث و کتاب‌های شش‌گانه جمع‌آوری نشده است. مفهومِ آن‌چه از رسول الله صلی الله علیه وسلم نقل شده است، تنها محصور در کتاب‌های حدیث نبوده؛ بلکه این مسأله از سه زاویه قابل بررسی است:

کتاب‌های سیرت

در کتب سیرت جریانات و حوادث روزگار رسول الله صلی الله علیه وسلم، از قبیل سیرت شخصی، دعوت، مبارزۀ فکری، مبارزۀ سیاسی، گرفتن قدرت در مدینۀ منوره، حمل دعوت به خارج، تطبیق اسلام در مدینۀ منوره، تفاصیل غزوات و سرایای وی صلی الله علیه وسلم بیان شده است. تفاصیل این امور در کتب سیرت مشهور است و اکثر کتاب‌های حدیث از ذکر چنین مواردی عاجزاند.

کتاب‌های فقه

آن‌چه که در بطن کتاب‌های فقه آمده و عامۀ فقها آن را استعمال کرده‌اند؛ مانند کتاب فقهی "الأم" از امام شافعی، مبسوط از امام سرخی، المدونه الکبری از امام مالک وغیره کتب فقهی که به آن‌ها عمل و دلیل گرفته می‌شوند. احادیث داخل این کتاب‌ها اگر صحیح هم نباشند؛ پس در پایان‌ترین درجات حدیث به حیث حدیث حسن پذیرفته می‌شوند و به آن‌ها عمل می‌شود؛ چنان‌چه شیخ تقی الدین النبهانی در جلد سوم کتاب شخصیت اسلامی در مورد گفته است: «حدیث حسن برابر و مساویانه با حدیث صحیح پذیرفته شده و احادیثی را که أئمۀ فقه، شاگردان‌شان و دیگر علماء و فقهاء در کتاب‌های خود ذکر کرده‌اند، حدیث حسن به شمار رفته و بدان عمل می‌شود؛ چون فقها این احادیث را بر حکمی دلیل آورده‌اند و یا از آن‌ها مسأله‌ای را استنباط کرده اند؛ پس چنین احادیث از جمله حدیث حسن بوده، برابر است که در کتاب‌های اصول فقه آمده باشد و یا در اصل کتاب‌های فقهی، به شرط این‌که کتاب‌های مذکور از جمله کتاب‌های معتبر باشد؛ مانند: المبسوط، الأم والمدونه الکبری وغیره.»

کتاب‌هایی‌که تنها اهتمام به قرائت سبعۀ متواتره دارند؛ چنان‌چه سنن قرائت و کیفیت قرائت قرآن، طرق اداء و چگونگی حرکت لب‌ها، احکام تجوید، وقف با روم، وقف بالإشمام، انواع وقف‌ها، وصل‌ها میان آیات و سوره‌ها، احکام استعاذه و بسمله، دعای ختم قرآن و دیگر مواردی که از رسول الله صلی الله علیه وسلم نقل شده و قرآن را عادتاً بدان طریق تلاوت می‎‌کنیم؛ هم‌چنین بسا از مسایلی در کتاب‌های سیرت واضح شده که در کتاب‌های قرائت روایت نشده است، برای روشنی بیش‌تر در این در مورد برخی مثال‌ها را ذکر می‌نماییم:

در قرائت حفص چهار سکته وجود دارد: [عِوَجًا قیّمًا] در سورۀ کهف، [مِنّ مرقدنا هذا] در سورۀ یس، [مَن رَاقٍ] در سورۀ قیامه و [کلابَلٌ رَانَ] در سورۀ مطففین.

عدم تلفظ بسم الله الرحمن الرحیم در میان دو سوره، در قرائت حمزه توسط کتاب‌های قرائت نقل شده است.

هم‌چنین مکان‌های روم و إشمام در قرائت حفص توسط کتاب‌های قرائت به ما رسیده، چنانچه روم و إشمام در قول الله سبحانه وتعالی: [تأمنَّا] در سورۀ یوسف توسط کتاب‌های قرائت به ما واضح شده است؛ پس این کتاب‌های قرائت است که شکل حرکت لب‌ها را به ما نقل کرده است.

مو ضوعات فوق الذکر فقط در کتب تجوید و قرائت یافت می‌شود و بس. تمام این موارد از رسول الله صلی الله علیه وسلم  با اسناد صحیح و متواتر نقل شده که در کتاب‌های فقه یافت نمی‌گردد.

هم‌چنین خواندن الله اکبر به صدای بلند از سوره ضحی تا آخر قرآن، دعای ختم قرآن را که از سنن قرآء بوده و در کتاب‌های قرائت نقل شده‌اند؛ برخی کسانی وجود دارند که آن را بدعت می‌خوانند؛ درحالی‌که کسانی‌که تکبیر و دعای ختم قرآن را نقل کرده‌اند؛ آن‌ها مکان‌های روم، إشمام، سکته‌ها، إماله و تسهیل را نیز نقل کرده‌اند.

با وضاحت موضوع می‌دانیم، کتاب‌هایی‌که به نقل سنت اهتمام کرده‌اند از جهات مختلف سنن را تدوین وجمع‌آوری نموده و سبب اختلاف هم همین است که هر عالم از زوایه خاصی به نقل و روایت سنت توجه کرده است. اهل حدیث به روایت اقوال، افعال و سکوت رسول الله صلی الله علیه وسلم به درجه عالی توجه نموده، اهل سیرت از ناحیه حمل دعوت، راه‌کارهای مبارزۀ فکری، سیاسی، جهاد و غزوات توجه کرده‌اند و کتاب‌های قرائت سبعه از زاویه ویژه‌ای به نقل سنت توجه کرده‌اند؛ یعنی سنن قراء، کیفیت قرائت، احکام تجوید وغیره امور دیگر، از جمله کتاب‌های بزرگ فقهی به درجۀ عالی بالای فقه توجه کرده‌اند.

با ذکر موارد فوق در می‌یابیم که عدم آگهی برخی‎‌ها بر علوم ویژه بدان معنی نیست که هر عمل بدعت و گمراهی باشد؛ چون شاید موردی که ناآشنا معلوم می‌گردد، در کتاب‌های مختلفی از حدیث و یا در کتاب‌های غیرِ حدیث؛ مانند: سِیَر، کتاب‌های قرائت و یا در کتاب‌های فقهی بزرگ نقل شده باشد.

بناءً استفادۀ مقولۀ «لم یرد» به شیوه جاهلانه از اساس اشتباه است؛ پس چگونه جرائت می‌نمایند که یک عمل و مسأله را با استفادۀ بی‌باکانه‌ای «لم یرد» بدعت و ضلالت بخوانند، شاید در کتاب‌های دیگر آمده باشد؛ ولی روایت مذکور به آن‌ها نرسید باشد.

نویسنده: معاویه الحیجی - ابوعبیده از شام

مترجم: احسان الله

ادامه مطلب...

آن‌چه از قضیۀ داکتر ذاکر نایک پنهان مانده‌است و باید بدانید Featured

  • نشر شده در مالیزیا

(ترجمه)

 مسئلۀ داکتر ذاکر نایک سروصداهای زیادی را در مالیزیا بلند کرده و همۀ رهبران بلندپایۀ ملی و سیاسی، مسلمانان و غیرمسلمانان، پولیس/بازرس، نهادهای غیرحکومتی، مفتی‌ها، روشنفکران، لیبرالیست‌ها و عامۀ مردم را به خود درگیر کرده‌است. قضیه از جایی شروع شد که داکتر ذاکر نایک به‌تاریخ ۱۰ آگست/اوت ۲۰۱۹م در کلانتان در یک سخنرانی، سخنانی را ایراد کرد که ظاهراً به احساسات چینی‌ها و هندو‌های مقیم مالیزیا خدشه وارد کرده‌است. از آن پس، احزاب بسیاری بر حکومت پاکاتان هاراپان فشار آوردند تا او را به کشورش، هند، بازگرداند.

باوجود این‌که داکتر نایک مکرراً گفته که از حرف‌هایش سوءتعبیر شده‌است و حتی از کسانی‌‌که سخنان‌اش مایۀ رنج آنان شده نیز عذرخواهی کرده‌است؛ ولی بازهم غیرمسلمانان و لیبرالیست‌های مخالف او، شدیداً خواهان اخراج‌اش از مالیزیا استند. داکتر ماهاتیر بن محمد، نخست‌وزیر مالیزیا، ابتدا در اثر فشارهای بسیار، تصمیم به اخراج داکتر ذاکر نایک به زادگاهش گرفت؛ اما پس از تقریباً یک ماه مباحثه، سرانجام تصمیم گرفت که او را برنگرداند، ولی گفت که او دیگر اجازۀ هیچ‌گونه سخنرانی را در هیچ‌کدام از ایالت‌های مالیزیا ندارد.

متأسفانه عده‌ای از فرصت استفاده کرده و کارزاری را برای اخراج او از مالیزیا به راه انداخته‌اند. حرف‌های داکتر ذاکر نایک در مقایسه با سخنان خطرناک بسیاری از سیاسیون و رؤسای نهادهای غیرحکومتی در مالیزیا، که به حساسیت‌های نژادی دامن می‌زنند، بسا ناچیز است. در واقع، اغلباً این خود مردم مالیزیا استند که شعلۀ بحث‌های نژادپرستانه را در این کشور می‌افروزند. در حقیقت، سخنان داکتر نایک چنان بزرگ نبود که بعضی احزاب، برای رسیدن به اهداف‌شان، آن را بزرگ جلوه می‌دهند. با نگاه کوتاه به این موضوع، درمی‌یابیم که مخالفان داکتر ذاکر نایک، اعم از غیرمسلمانان و لیبرالیست‌ها، به دلیل تنفر بیش از حد از وعظ‌هایش، خواهان اخراج او از مالیزیا اند. احزاب زیادی، ازجمله وزیر امور مذهبی، از شیوۀ دعوت داکتر نایک که بر مقایسۀ ادیان تمرکز دارد، انتقاد کرده‌اند، چون این شیوه برای جامعۀ کثرت‌گرایی چون مالیزیا مناسب نیست.

در همین رابطه، حزب‌التحریر–مالیزیا چنین می‌گوید:

۱. داکتر ذاکر نایک یکی از هزاران واعظی است که باید امنیت‌اش توسط دولتی‌که ادعای یک دولت اسلامی را می‌کند تأمین شود. شاید او اشتباهی را انجام دهد که بعداً نیازمند اصلاح باشد، ولی این دلیلی بر اخراج‌اش از کشور نیست. پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند که تسلیم کردن یک مسلمانان به کفار (تا بالایش غیرعادلانه حکم کنند و او را به قتل برسانند) حرام است:

«الْمُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِمِ، لاَ يَظْلِمُهُ وَلاَ يُسْلِمُهُ» (رواه بخاری)

ترجمه: مسلمان برادر مسلمان است، نه به او ظلم می‌کند و نه او را به دشمن تسلیم می‌کند.

۲. حکومت به داکتر ذاکر نایک حق اقامت دائم داده‌است. این امتیاز نه‌تنها به داکتر نایک، بل باید به تمام مسلمانانی‌که در جستجوی حمایت اند یا می‌خواهند در مالیزیا مقیم شوند نیز داده شود. در حقیقت، مسلمانان بیشتری نسبت به داکتر ذاکر نایک به حمایت نیاز دارند، مثلاً مسلمانان روهینگیا، سینکیانگ، بنگله‌دیش، اندونیزیا، سیام، سوریه، فلسطین وغیره کسانی‌که بنابر ناآرامی‌های سیاسی، حکام ظالم و یا وقوع فجایع در مناطق‌شان به مالیزیا فرار کرده‌اند. وظیفۀ حکومت است که، مطابق تقاضای اسلام، مردم را دادرسی و حمایت کند و همراه‌شان هم‌چون شهروندان قانونی‌اش تعامل کند، خواه داکتر نایک باشد یا هرکس دیگری‌که نیازمند کمک و حمایت است و می‌خواهد در این کشور باقی بماند. رسول الله صلی الله علیه وسلم و خلفای راشدین تمام مسلمانانی را که نزدشان می‌آمدند و خواهان زندگی در زیر چتر دولت اسلامی بودند، استقبال می‌کردند و با آنان، نه هم‌چون پناهنده‌گان، بلکه مانند رعیت‌شان رفتار می‌کردند. این بدان دلیل است که سرزمین‌های مسلمانان مربوط همۀ مسلمانان است و هرگز به قوم یا نژاد خاصی محدود نمی‌شود و هر مسلمان سزاوار آن است که در هر بخشی از این سرزمین‌های اسلامی که می‌خواهد، زندگی کند.

۳. اسلام نه‌تنها دروازه‌هایش را بر مسلمانان، بل بر تمام غیرمسلمانانی‌که می‌خواهند به این سرزمین‌ها بیایند و در زیر سایۀ دولت اسلامی زندگی کنند نیز باز می‌کند. حتی اسلام برای ورود کفار حربی به دولت اسلامی تا کم‌تر از یک سال اجازه می‌دهد؛ اگر (بعد از یک سال) خواستند باقی بمانند باید جزیه بپردازند، سپس حالت کافر ذمی (وثیقه‌ای) را به خود می‌گیرند و شهروند دولت به‌شمار می‌روند. این‌گونه اسلام بیش از سیزده قرن بر جهان حاکمیت کرده‌است و عدالت و شکوفایی را با زندگی زیر قوانین اسلام به‌صورت یکسان برای مسلمانان و غیرمسلمانان تأمین کرده‌است.

۴. نباید فعالیت واعظ‌هایی‌که از مباحثه‌های فکری، عقلی و واقعی و روش‌های عاری از خشونت استفاده می‌کنند، توسط هیچ حزبی ممنوع شود. راه مبارزه با مباحثه، مباحثه است، نه استعمال قدرت. حقانیت عقاید و ادیان باید توسط بحث‌های فکری ثابت شود. بدبختانه، این‌گونه موضوعات و کشمکش‌های نژادپرستانه را نه این واعظ، بلکه بیشتر احزابی دامن می‌زنند که در بحث‌های فکری شکست خورده‌اند. اگر آن‌ها از لحاظ فکری و اخلاقی واقعاً چیزی برای گفتن دارند، پس در عوض فرار کردن و دامن زدن به موضوعات نژادی و شهروندی، بیایند و بحث را با بحث جواب دهند. همین‌طور، حکومت باید برای رسیدن به حقیقت از بحث‌ها و مناظره‌های فکری حمایت کند، نه این‌که دعوت را با زور سرکوب کند یا اختیارش را به دشمنان اسلام بسپارد.

اخیراً موضوع جستجوی نقاط مشترک بین ادیان یا گفتگوی ادیان، مورد قبول حکومت و در صدر برنامه‌های بعضی گروه‌های خاص قرار گرفته‌است. این موضوعی‌ست که غرب کافر برای تخریب عقیدۀ مسلمانان ترتیب داده‌است، تا امت مسلمه به حق بودن تمام ادیان (کثرت‌گرایی) باور کنند و در آینده هیچ مسلمانی ادعا نکند که اسلام تنها عقیدۀ بر حق است. این همان چیزی است که غرب بالایش برنامه‌ریزی کرده‌است، اما با کمال تأسف بسیاری از رهبران و پژوهش‌گران مسلمان، خواسته یا ناخواسته، آن را پذیرفته‌اند. کافران و لیبرالیست‌هایی‌که به لحاظ فکری شکست خورده‌اند، این واقعیت را که ادیان و اعتقادات‌شان اشتباه و اسلام تنها دین بر حق جهان است نمی‌توانند قبول کنند. حکام و قدرت‌مندان به بهانۀ حساسیت دینی از دعوت برای حمل حقایق ممانعت می‌کنند. در واقع، اکثر واعظ‌ها، مشمول داکتر ذاکر نایک، که تنها روی حقانیت عقیدۀ اسلامی در مقابل عقاید عجیب و غریب غیراسلامی بحث می‌کنند، دعوت‌شان را نه با خشونت، بل با روش‌های فکری و عاری از اجبار و توهین انجام می‌دهند. از آن‌چه گذشت معلوم می‌شود که دیگر افکار لیبرالی و کثرت‌گرایی تنها برای مسلمانان مالیزیا تهدید به‌شمار نمی‌روند، بلکه مشتاقانه راه را برای گسترش این مفاهیم در حکومت جدید نیز هموار می‌کنند.

عبدالحکیم عثمان

سخنگوی حزب‌التحریر-مالیزیا

مترجم: محمد حارث پویا

 

ادامه مطلب...

تصمیم برای افزایش قیمت‌ها و فشاری‌که در نتیجه‌ی آن بر مردم وارد می‌شود، کاملاً ناعادلانه است!

  • نشر شده در ترکیه

(ترجمه)

دولت ترکیه از تاریخ اول سپتامبر 2019م، تصمیم جدیدی را مبنی بر افزایش قیمت نفت تا 14.9درصد گرفته است و  اگر افزایش 14.97درصدی که در ماه آگست گذشته تحمیل شد را درنظر بگیریم، افزایش تحمیل‌شده بر قیمت نفت به 30درصد خواهد رسید. این نرخ با پنج برابر افزایش پی‌در‌پی در سال گذشته، 53.8درصد بلند رفته‌است. این افزایش قیمت‌ها در تناقض با بیانیه‌ی فاتح دونمز وزیر انرژی و منابع طبیعی، در 27 مارچ 2019م قراردارد که در آن گفته است: «با آرزوی خیر و برکت برای شهرواندان در دوره‌ی پیش‌رو هیچ افزایشی را بر قیمت نفت و برق شاهد نخواهیم بود.» در حقیقت، قیمت نفت در ترکیه در حال بلندرفتن است، حال آن‌که قیمت آن در بازار جهانی اُفت 50درصدی داشته است.

افزایش قیمت‌ها فقط به گاز محدود نمانده، بل شامل تمام چیزها می‌شود، از برق و آب شروع تا به خدمات مکاتب/مدارس اطفال و از قیمت غذا تا به ترانسپورت عمومی، که این موضوع نتیجه‌ی تصمیمی‌ست که در نیمه‌شب و در غیاب مردم گرفته شده و توسط آن افزایش قیمت‌ها بر همه چیز تعمیم داده شده است. مدت زیادی نمی‌شود که قیمت شکر و چای 16درصد، حمل و نقل عمومی 25درصد افزایش داشته و سوخت‌های مایع قیمت‌های متفاوتی را به‌خود دیده است. با هر افزایش قیمت، مردم قدرت خرید خود را از دست می‌دهند و به‌سوی فقر و اختناق کشانیده می‌شوند.

عام‌ترین ویژه‌گی‌های حکام کاپیتالیست، فریب مردم و شکستن وعده‌های‌شان است، گویا که این یک ژن بوده که وارد ژن‌های بدن‌شان شده و این ساحه تبدیل به ساحه‌ی کارشناسی و تخصص‌شان شده باشد. بنابر این، افزایش معاشات و دستمزدها شکل دیگری از فریب است که توسط حکام بر مردم انجام می‌شود، قسمی‌که آن‌ها همیشه انجام می‌دهند. در حقیقت، شیوعِ تورم و افزایش قیمت‌ها حیرت‌آور نیست؛ مقامات از زمان انتخابات شهرداری در 31 مارچ 2019م، این افزایش قیمت‌ها را طرح‌ریزی کرده بودند، اما برای جلوگیری از خسارات در انتخابات مجدد در استانبول این قضیه را به تعویق انداختند. اکنون این افزایش به‌تعویق‌افتاده‌ی قیمت‌ها یکی بعد از دیگری به زنده‌گی ما می‌آیند. در همین حال، این افزایش قیمت‌ها به شکل استهزاء و بی‌احترامی به مردم تحت نام قوانین و نوسازی بالای‌شان اعمال می‌شوند.

زمانی‌که دولت‌ قیمت‌ ضروریات اولیه‌، مانند لوازم گرمایشی، حمل و نقل و کالاهای مصرفی را بین 30 تا 50درصد افزایش داده، تصمیم گرفته است تا معاش کارگران و کارمندان را 4درصد افزایش دهد، حال‌آن‌که معاش مقامات و کارمندان ارشدِ بروکراتِ ادارات دولتی، مبلغ بسیار زیادی افزایش داشته است! زمانی‌که مردم، علی‌رغم فقر و بحران‌های اقتصادی به‌دنبال راه‌های رهایی از این وضعیت هستند، اراکین دولتی به‌شکل بسیار راحت و مسرفانه‌ای زنده‌گی می‌کنند. آن‌ها به فکر زنده‌گیِ مردم نبوده و به‌ نیازهای‌شان توجهی نمی‌کنند، تنها چیزی‌که مورد توجه شان است، زنده‌گی و منفعت خودشان بوده که در صدر همه‌چیز دیگر قرار دارد؛ امور مردم چیزی نیست که آن‌ها حفاظت‌اش کنند، به‌جز از مواردی که منافع خودشان را تأمین کند.

باوجود این همه، رئیس‌جمهور اردوغان و وزیر خزانه‌داری برات آلبایراک با توهین به شعور مردم، همیشه از رشد اقتصادی و خوب‌بودن وضعیت سخن گفته اند. اما ادعای برات آلبایراک مبنی بر "کاهش تورم و اُفت هزینه‌ها"، دیگر برای مردم ارزشی ندارد، به‌خاطری‌که مردم دیگر روی سفره/دسترخوان خود دراگون فروت (میوه اژدها) نمی‌بینند، اکنون فقط نان خشک روی سفره‌ی‌شان قرار دارد و مردم دیگر توسط ریاکارانی‌که فقط برای به‌دست‌آوردن رأی شان تقلا می‌کنند، فریب نخواهند خورد. اما سفره‌ی مقامات رسمی و حکام با فقر و محرومیت بسیار ناآشناست. به این معناست که شکاف عمیقی بین دنیای حکام و دنیای شهروندان وجود دارد و افزایش قیمت‌ها فقط جیب شهروندان را هدف قرار داده، اما هرگز دروازه‌ی حکام را نمی‌کوبد.

دولتی که 17 سال بر کشور حکومت کرده، فقط هزینه‌های بحران اقتصادی را برای مردم به ارمغان آورده است، بحرانی‌که نتیجه‌ی نظام اقتصادی کاپیتالیست در حال تطبیق و سیاست‌های اقتصادی ناکامی‌ست که تورم و افزایش قیمت‌ها را با خود داشته و این یک بی‌عدالتی بس بزرگ است. هرچند این حکامی‌که در حال تطبیق نظام کاپیتالیسم استند، خوب آگاه اند که این نظام ظالمانه برای بحران‌ها و مشکلاتی‌که زاییده‌ی خودش اند، هیچ راه حلی ندارد، اما هنوز هم، بدون کدام عدالت و دلسوزی آن‌را تطبیق و از آن حمایت می‌کنند. آن‌ها هرگز نباید فراموش کنند که این بی‌عدالتی و منافع شان "تا زمانی" ادامه خواهد یافت که این نظام اقتصادی کاپیتالیست تطبیق شود. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاء مِنكُمْ﴾ [حشر: 7]

ترجمه: تا امکانات مالی میان ثروت‌مندان شما دست به دست نگردد.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر–ولایه ترکیه

مترجم: تمیم افشار

ادامه مطلب...

درگذشت یک‌تن از حاملین دعوت

﴿مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا﴾ [احزاب: 23]

ترجمه: در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی‌که با الله (سبحانه‌و‌تعالی) بستند، صادقانه ایستاده‌ اند؛ برخی از آنان پیمان خود را به آخر رساندند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند) و برخی دیگر در انتظار اند و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود راه ندادند.

(ترجمه)

با ایمان کامل به قضا و قدر الله سبحانه وتعالی، ما نهایت سوگواری و تسلیت خود را به امت مسله نسبت وفات یک‌تن از رجال افضل‌ امت ابراز می‌داریم:

مهندس صلاح الدين حسن

موصوف به شب سه‌شنبه به تاریخ چهارم محرم 1441هـ.ق مصادف به 3 سپتامبر 2019م، از اثر مریضی طویل المدت به عمر هشتادسالگی دار فانی را ودا گفت.

صلاح الدین حسن شخصی بود که همیشه در کارهای خیر از جمله سابقون شناخته می‌شد؛ او حامل دعوت اسلام در هفت دهه گذشته بود؛ وی دعوت اسلام را به شکل موثر، با‌ شهامت و خستگی‌ناپذیر و بدون هیچ‌ تاخری در هرگونه شرایط ناگوار حمل نمود، در عین حال از رفع مسوولیت شانه خالی نکرد. فلهذا وی با نسلی از امت روبرو شد که بخاطر صفات نیک‌اش مانند فروتنی، جوان‌مردی، شهامت و اخلاق واعلی و مهربانی به خلق پروردگار، او را دوست می‌داشتند و به او احترام قایل می‌شدند. شخصیت او در عزم متین، سخاوت و قربانی‌هایش در راه حمل دعوت یک مثال خوب برای کسانی بود که وی را می‌شناختند، که باعث شده بود امیر دوم/ثانی حزب التحریر عبد القديم زلوم رحمه الله در وصف وی چنین بگوید: «نادر است که شخصی مانند او را دریافت کنیم!»

ما از الله سبحانه وتعالی استدعا می‌داریم که وی را غریق رحمت وسیع خودش قرار بدهد و جنت را مسکن اخروی او قرار داده و در زنده‌گی پس از مرگ، وی را در زمره صالحین قرار بدهد و با نبیین، صدیقین، شهداء و صالحین حشر نماید! بی‌گمان این سه گروه بهترین دوست نزد الله سبحانه وتعالی هستند.

ای ابا محمود! ما بخاطر وفات تان غمگین شدیم و تنها آنچه را که پروردگار ما را راضی می‌سازد، می‌گویم:

﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾ [بقره: 156]

ترجمه: ما از آن الله ايم و به سوی او باز میگرديم!

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-آلمانی زبان

مترجم: زکریا وهاج

ادامه مطلب...

سخن هفته: نمایشنامه‌ی انتخابات افغانستان

  • نشر شده در سیاسی

پس از آن‌که دونالد ترامپ، رئیس جمهور امریکا مذاکرات صلح با طالبان را در دقایق آخر لغو کرد، انتخابات ریاست جمهوری که به حاشیه رفته بود و امیدی به برگذاری آن نبود دو باره بر سر زبان‌ها افتاد و این روزها کمپاین‌های انتخاباتی میان نامزدان جریان دارد. هرچند انتخابات پیش‌رُو برای فشار بالای طالبان صحنه‌سازی می‌شود. همچنان از قرائن برمی‌آید که نتایج انتخابات ریاست جمهوری جنجالی شده و به نتیجه‌ی مطلوب نخواهد رسید. اگر برنده هم داشته باشد کسی خواهد بود که صلح را اولویت کاری خود قرار داده و آماده‌ی کنار رفتن از قدرت در صورت به نتیجه رسیدن مذاکرات صلح میان امریکا، طالبان و افغان‌ها باشد.

ترکیب تکت‌های انتخاباتی به شدت نامتوازن است. دموکرات در کنار اسلام‌گرا، کمونیست در پهلوی مجاهد اسبق و قوم‌گرا در کنار دموکرات قرار گرفته‌اند و نجوای پیروزی سَر می‌دهند. چهره‌های خسته‌کن و ناکام که به هیچ چیزی دیگر بجز منافع شخصی شان فکر نمی‌کنند و مردم را به زور پول به کمپاین‌های انتخاباتی شان می‌آورند. حتی یک تعدادی در حین کمپاین‌های انتخاباتی کشته شده‌اند.

افکار عمومی مردم تمایلی به شرکت در انتخابات ندارد. چون مردم از تجربه انتخابات‌های قبلی به این نتیجه رسیده‌اند که انتخابات دموکراتیک مشکل شان را بیشتر ساخته و تفرقه و جنجال‌های قومی را افزایش می‌دهد.

باوری که اکثر مردم افغانستان به آن رسیده‌اند، این است که نظم دموکراسی امریکایی  در آوردن ثبات سیاسی، امنیت و آرامش، رشد اقتصادی و کاهش فقر ناکام مطلق مانده است. از همین‌رو خواه مردم در انتخابات اشتراک کنند یا نکنند نتایج آن با تقلب همراه بوده و برنده توسط رأی مردم نه، بلکه امریکا هرکسی را که خواسته باشد، تعیین می‌کند و نتیجه نهایی انتخابات کامیابی فرد مورد نظر امریکا است.

انتخابات مسخره‌ای 2014 گویای این ادعا است که در آن رای مردم اصلاً مدنظر گرفته نشد و حتی رای کسانی که انگشت‌های شان بخاطر اشتراک در انتخابات از سوی مخالفین دولت بریده ش  حساب نگردید؛ در نهایت این جان کری وزیر خارجه امریکا بود که برخلاف رأی مردم، حکومت وحدت ملی را اساس گذاشت و این مفکوره را که گویا مردم می‌تواند زعیم شان را انتخاب کنند واضحاً به تمسخر کشید.

شعارها و ادعاهای دروغین همچو آزادی انتخاب و این‌که رأی دادن تغییری را به میان می‌آورد، که زمانی توسط سیکولرها و جامعه‌ی مدنی تبلیغ و ترویج می‌گردید، دروغ ثابت شده و حالا خودشان نیز بدان بی‌باور شده‌اند.

بی‌باوری مردم مسلمان افغانستان برای اشتراک در انتخابات دموکراتیک این ادعای غرب را به چالش کشیده که مردم افغانستان به دموکراسی باور دارند. دموکراسی که در هجده سال اشغال افغانستان توسط امریکا و ناتو به زور سلاح‌های کیمیاوی، طیارات بی‌پیلوت و میلیاردها دالر برنامه‌های ترویج ارزش‌های دموکراسی تحمیل گردیده است، جای پایی در میان مردم پیدا ننموده و مردم با بی‌اعتمادی به این پروسه می‌نگرند.

در نهایت باید گفت هجده سال گذشته واقعیت برنامه‌های دموکراتیک و امریکایی به‌شمول انتخابات به مردم مانند آفتاب روشن گشت. این برنامه‌ها به‌جای صلح، خون‌ریزی و به‌جای پیشرفت، فقر و ذلت را افزایش داد. حالا وقت آن رسیده که راه و روش خود را از نظم امریکایی جدا ساخته و برای این مسئله تلاش ورزیم تا برنامه اسلام را روی صحنه بیاوریم. چون تا زمانی‌که اسلام ما را از این حالت سیه‌روزی و بدبختی نجات ندهد هیچ فکر و اندیشه‌ی نمی‌تواند این کار را انجام دهد. پس از دعوت به سوی خلافت با تمام قوت حمایت کنید و در مقابل پروسه‌های دموکراتیک بیاستید.

مصدق سهاک

عضو دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

ممنوعیت پوشش اسلامی در دانشگاه وعد مدنی؛ گامی واضح جهت وادار نمودن مردم برای پذیرش ارزش‌های سیکولری

  • نشر شده در سودان

(ترجمه)

تظاهراتی در شهر "وعد مدنی" بر ضد ممنوعیت پوشیدن نقاب در داخل دانشگاه "وعد مدنی" رخ دادند. بیانیه‌ای مبنی بر پوشیدن لباس رسمی (دامن و پیراهن) برای محصلین اناث در این دانشگاه توسط مسئولین صادر شد. بخش زنان دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه سودان موضوعات ذیل را در رابطه به این ممنوعیت بیان می‌کند:          

اول: ممنوعیت پوشش اسلامی بخشی از حالت دولت‌های ضد اسلامی علیه اسلام می‌باشد. تعداد کسانی‌که در این‌ دولت‌ به‌ قدرت رسیده و بر ضد اسلام و قوانین آن به‌ مراتب تاخته‌اند: اسماعیل التاج، سخنگوی اتحاد برای آزادی و تغییر، کسی‌که درحال ترویج تساوی جنسیتی بین زنان و مردان است، اولین شخص در این راستا نبوده و انتصار صاغرون، وزیر تحصیلات عالی نیز آخرین آن نخواهد بود. او در یک برنامه‌ی تلویزیونی اظهار داشت که مذاهب چهارگانه، اخلال‌گر می‌باشند! یا هم نخست وزیر، کسی‌که اظهار داشت که اقتصاد امروزی بر پایه‌ی مصلحت‌گرایی و جدا از ایدیولوژی استوار بوده و هم‌چنین، وزیر اوقاف، کسی‌که سخنانی را درمورد اسلام به زبان آورد که هیچ کس دیگری این کار را نکرده بود. همه‌ی این اظهارات ضد اسلامی به هیچ عنوان تصادفی نبوده بلکه این سخنان قصداً توسط کسانی‌که خواهان تغذیه‌ی افکار عمومی به وسیله‌ی مفاهیم دموکراتیک غربی می‌باشند، به زبان آورده شده تا تصویر منفوری را از اسلام ارائه کنند. این‌ها همانا حملات و تاخت و تازهای واضحی‌اند که توسط این اشخاص مغرض علیه اسلام و قوانین ناب‌اش تهیه می‌شوند.     

دوم: ممنوعیت پوشش اسلامی در این دانشگاه‌ صریحاً قانون اساسی‌شان را که آزادی شخصی را برای هر یک از شهروندان کشور تأمین کرده، زیر سوال می‌برد. این موضوع ثابت می‌سازد که ارزش‌های لیبرالی‌که از مسلمانان خواسته می‌شود که به آن متعهد باشند، چیزی جز فریب و نیرنگ نبوده و قابلیت تطبیق را با وجود به قدرت رسیدن کسانی‌که در غرب تربیت شده، ارزش‌های تمدن غربی در مغزشان رسوخ یافته و لاف آزادی بیان را سر می‌دهند، ندارند. اکنون، آن‌ها در گام‌های نخستین حکومت خود به اجبار، زنان را مجبور به نپوشیدن لباسی می‌کنند که خودشان آن‌را آزادانه انتخاب کرده‌اند. درحالی‌که این عمل خود را به هیچ عنوان منحیث اجبار بالای زنانی‌که مجبور می‌شوند که کاری را انجام دهند که مایل به آن نیستند، نمی‌پندارند. همانا این نشان‌دهنده‌ی سراسیمه‌گی و آشفته‌گی است که این سیکولریستان از آن رنج می‌برند.

سوم: اگر این ممنوعیت پوشش اسلامی در این دانشگاه‌ به حال خود گذاشته شود، بدون شک مصیبتی بزرگ به‌شمار رفته و آغازی برای ممنوعیت دیگر احکام فردی باقی‌مانده‌ی اسلام خواهد بود. این عمل، سیکولریستان را قادر می‌سازد که دیگر احکام فردی را نیز توسط قوانین خود از بین ببرند. همان‌گونه که ما شاهد آن در سرزمین‌های تونس و مصر بعد از انقلاب بودیم که آن‌ها نیز این گام‌ها را دنبال نموده و درحالی‌که مسلمانان لحظه‌ای در مقابل آن مدارا نموده و در مقابل، ادای نماز در نهادهای تحصیلی ممنوع گردید.

ای مردم سودان، آیا شما منتظر آن‌چه هستید که برادران شما با آن مواجه شدند؟ این چنین اعمال تحریک آمیز به احساسات مسلمانان به معنی وادار کردن مردم سودان برای ورود به‌گونه‌ی کامل به تمدن غربی به‌شمار رفته و این هرگز اتفاق نخواهد افتاد. ان شاءالله! بگذارید کسانی‌که از اسلام تنفر عمیقی دارند، بدانند که مردم سودان بر ضد حکومت سابق انقلاب کردند، نه اسلام. و این‌که مسلمانان هرگز کسانی‌ را که خواهان از بین بردن عزت‌شان بوده، اجازه نداده و روزی فرا می‌رسد که اسلام عزیز توسط دولت خلافت که همانا مشت محکمی بر دهان کسانی‌ استکه در پی تأسیس ارزش‌های سیکولریزم در سرزمین‌های مسلمانان‌اند تطبیق شود.

حزب‌التحریر_ولایه سودان خطاب به کسانی‌که به عقیده‌ی امت مسلمه ایمان داشته، می‌گوید که جهت تأسیس مجدد دولت خلافت راشده‌ی ثانی بر منهج نبوت که ریشه‌ی نفوذ فکری، سیاسی و نظامی کفار استعماگر را از سرزمین‌های اسلامی قطع کرده، حمایت کنند.

سخنگوی رسمی بخش زنان

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه سودان

مترجم: مرصاد مرصوص

ادامه مطلب...

کافر گفتن به یک مسلمان مانند کشتن اوست

(ترجمه)

از ثابت بن ضحاک روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«لَيْسَ عَلَى العَبْدِ نَذْرٌ فِيمَا لاَ يَمْلِكُ، وَلاَعِنُ الْمُؤْمِنِ كَقَاتِلِهِ، وَمَنْ قَذَفَ مُؤْمِنًا بِكُفْرٍ فَهُوَ كَقَاتِلِهِ، وَمَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ بِشَيْءٍ عَذَّبَهُ اللَّهُ بِمَا قَتَلَ بِهِ نَفْسَهُ يَوْمَ القِيَامَةِ» (رواه الترمذی(

ترجمه: هركس چيزی را نذر كند كه مالك آن نيست، نذرش صحيح نمیباشد و هركس مؤمنی را نفرين يا متهم به كفر كند، مانند اين است كه او را به قتل رسانده است و هركس در دنيا با چيزی خودكشی كند، روز قيامت بوسيله‌ی همان چيز، عذاب داده خواهد شد.

مفهوم حدیث

از این حدیث واضح می‏شود که اگر شخصی به چیزی نذر نماید که آن در ملکیت وی نیست، وفا به آن واجب نمی‌باشد؛ مثل این که بگوید: برای فلان یک هزار افغانی می‌دهم؛ در حالی‌که همان مبلغ نه در ملکیت وی است و نه توان دریافت آن را دارد.

هم‌چنین برای یک مسلمان سزاوار نیست که برادر مسلمان خود را لعنت گفته و یا او را متهم به کفر نماید؛ زیرا این اتهام از سخت‌ترین تهمت‌ها و خروج از دایره‌ی اسلام به حساب رفته و فاعل آن حیثیت قاتل را داشته و قتل جرم بزرگی نزد الله سبحانه وتعالی می‌باشد. و نیز بیان می‏دارد: هرکه در دنیا خودکشی می‌نماید در روز قیامت با آن‌چه خود را کشته است عذاب و شکنجه کرده می‏شود.

بناً این را باید بدانیم که انسان هرگناهی را مرتکب می‏شود و یا عمل و فعلی را انجام می‏دهد، الله سبحانه وتعالی او را به‌خاطر آن‌ها محاسبه می‌نماید؛ زیرا هیچ عملی از انسان وجود ندارد که برای او حکم شرعی وجود نداشته باشد و هیچ گناهی نیست که در دنیا کفاره‌ای جهت پاک شدن بنده وجود نداشته باشد تا در آخرت عذاب داده نشود.

از الله سبحانه و تعالی مسئلت داریم که نفس‌های مان را از گناهان محفوظ داشته و به راه راست هدایت فرماید و توفیق اجتناب از حرام در فعل و سخن را نصیب گرداند. اللهم آمین!

ادامه مطلب...

"حالا زمان مناسب برای تجربۀ اسلام نیست" تبصره بالای مقالۀ فوق توسط محترم داکتر عبدالطیف محمد

  • نشر شده در سودان

(ترجمه)

السلام‌علیکم و رحمت‌الله و برکاته!

برادر محترم، شما در مقالۀ خویش در مجلۀ‌الجریده به تاریخ 10 اکتوبر 2019م تحت عنوان فوق چنین گفتید: «ما با سخنان برادر عثمان موافق نیستیم.» وقتی که او می‌گوید: «چیزی‌که سودان نیامند آن است تنها افراد شایسته نه، بلکه سودان به مفکورۀ سیاسی نیازد دارد که توانمندی حل مشکلات را داشته و با هرنوع بحران مقابله نماید. ضمناً انرژی را واحد ساخته و امور مردم را تنظیم نماید. بر علاوه؛ شرایط زنده‌گی مطمئنانه و مملو از آرامش را برای رعیت‌خویش فراهم‌سازد. این کار ممکن نخواهد بود، مگر زیر چطر نظام اسلام که قوانین‌اش بر اساس تنظیم‌امور مردم شکل گرفته است.»

ما چنین می‌گوییم که فضای‌ فعلی در جستجوی یک تجربۀ جدید است و شاید وی چنین پنداشته باشد که هدف ما اصلاح فرد فرد جامعه و یا هم شعار‌های محکوم کننده‌ای‌ست که تجربه ‌اسلامی را در سودان به سمت ناکامی کشاند. از طرفی؛ عاقلانه نیست که در شرایط‌فعلی به هرنوع نظام، برچسب اسلامی زده، سپس بعد از اندکی آن را ترک و دفن تاریخ کنیم، ختم.

یکم: برادر عزیز، ابتدا تشکر از این که وقت خود را وقف افکار ما، راجع به اسلام و خلافت نمودید و آن هم در زمانی‌که صحبت در مورد اسلام و دولت‌اش در رسانه‌های ضد اسلامی، جرم محسوب شده و چنان فرض می‌شود که با رژیم سابق در تضاد است.

دوم: تجربۀ نظام‌فعلی "حکومت‌انتقالی" چیزی جدیدی نیست؛ این بقایای رژیم‌قبلی با چهرۀ جدید و بعضی تفاوت‌هایی‌که هیچ تغییری در اساسات این نظام "نظام دموکراتیک سرمایه‌داری-ساختۀ بشر" نمی آورد، می‌باشد. هر کسی که انتظار نتایجِ متفاوتی از نظام‌فعلی دارد؛ در حقیقت توقع رفع تشنه‌گی از سراب و توقع آب از ابر بدون باران می‌نماید.  

سوم: اصلاح فرد فرد جامعه، خود روش سیکولری‌ست. در واقع رژیم‌قبلی، رژیم سیکولر بود؛ اما نه به تمام معنی؛ اما رژیم حاکم فعلی رژیم کاملاً سیکولر می‌باشد. اما اگر اصلاح فرد که در حقیقت برای فریب مردم‌ساده‌لوح صورت می گیرد، به معنی مخالفت با نظامیان باشد؛ پس دیده می‌شود که رژیم‌فعلی دارای افراد نظامی بیشتری نسبت به نظام می‌باشد.

چهارم: به همه هوایداست که رژیم‌قبلی حتی برای یک روز هم، اسلام را تطبیق نکرده است؛ بلکه شعار‌های اسلامی را سر می‌دادند؛ ولی بر خلاف عمل می‌کردند؛ فلهذا هرگز گفته نمی‌توانیم که آن نظام، اسلامی بود. چیزی‌که ناکام شد، نظام اسلام نبود؛ بلکه اسلام گرا‌های بودند که با شعار‌های اسلامی، سیکولریزم را تطبیق و به اصلاح افراد پرداخته بودند.

نتیجه: نظام اسلام، نظام واحد است نه تجربه‌های بشر؛ زیرا تجربیات همواره در نظام‌های ساخته بشر موجود اند و از مغز‌های پوچ و ناقص‌جامعه تولید می‌گردند. به همین دلیل معلوم نیست که فردا چی کسب می‌کنند و در کدام سرزمین منهدم می‌شوند.

نظام‌اسلام جز "خلافت" چیزی دیگری نیست؛ قوانین و احکام آن از مرجع وحی‌الهی نازل شده است که تطبیق آن بالای تمام مسلمان فرض می‌باشد؛ حتی برای یک روز حق انتخاب عدم‌تطبیق آن را نداریم. پس چگونه می‌توان برای مدت طولانی سه سال دیگر منتظر ماند؟ الله سبحانه‌و‌تعالی می‌فرماید:

﴿ وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالا مُبِيناً [احزاب: 36[

ترجمه: هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد هنگامی که الله و پیامبرش امری را لازم بدانند، اختیاری (در برابر فرمان الله) داشته باشد و هر کس نافرمانی الله و رسولش را کند، به گمراهی آشکاری گرفتار شده است.

و پیامبر صلی الله علیه‌و‌سلم چنین می‌فرماید:

«وَمَنْ مَاتَ وَلَيْسَ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»

ترجمه: هرکس در حالی بمیرد که بر گردن وی بیعتی نباشد، به مرگ جاهلیت مرده است.

ابراهیم عثمان ابوخلیل

سخنگوی رسمی حزب‌التحریر-ولایه سودان

مترجم: عبدالله صالحی

 

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه