سه شنبه, ۲۹ صَفر ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۰۳م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

آمریکا پس از آن‌که به اهدافش رسید، اجیرانش را از خود می‌راند؛ اما چرا دیگران درس عبرت نمی‌گیرند؟!

  • نشر شده در سودان

(ترجمه)

در تاریخ 14/8/2019م، دولت آمریكا تصمیمی را مبنی بر ممانعت از ورود رئیس سابق سرویس اطلاعاتی سودان، صلاح عبدالله (گوش) به امریکا  صادر كرد و مایك پومپیو، وزیر امور خارجه آمریكا در بیانیه‌ای كه در وب‌سایت وزارت امور خارجه آمریكا منتشر شده بود؛ گفته است: "مطمئناً آمریکا چنین تصمیمی گرفته است؛ زیرا «گوش» یکی از نقض‌کننده‌های بزرگ  حقوق بشر است." در وب‌سایت سودان تریبون آمده است: "شگفت‌آور است كه مایك پومپیو، وزیر امور خارجه آمریكا در دوره‌ای كه «گوش» به عنوان رئیس سرویس امنیتی و اطلاعاتی در سال 2018 منصوب شده بود، رئیس آژانس اطلاعات مرکزی آمریكا بود؛ اما جالب آن‌جاست که مایک پومپیو برای گوش هیچ شفاعتی نکرد؛ درحالی‌که مقامات آمریكایی این قدرت را دارند كه استثنائات را ارائه دهند در صورتی‌كه این امر را به منافع ملی آمریكا ببینند."

این واقعیت انکارناپذیر آمریکا است که حزب‌التحریر، مسلمانان را از حیله‌گری آن هشدار می‌داد. در واقع «گوش» خدمات عظیمی را برای آمریكا در راستای نبرد با اسلام (تروریسم) انجام داده است؛ هرچند كه این خدمات برای او هیچ شفاعتی نکرده، اهمیت و ارزش او را نیز بالا نبرد. در تاریخ 17/05/2016، روزنامه واشنگتن تایمز مقاله‌ای با عنوان: "دولت حامی ترور" را منتشر کرد که سودان به دنبال نقش متحد شدن ایالات متحده در نبرد علیه دولت اسلامی است. این روزنامه بیانیه‌ای را به مائویا عثمان خالد، سفیر سودان در آمریکا اختصاص داده است. در مصاحبه‌ای که صورت گرفته است وی ادعا می‌کند که کشورش قبلاً اطلاعات حیاتی را به سازمان‌های اطلاعاتی ایالات متحده و متحدین آن منتقل کرده است. هم‌چنان مقامات اطلاعاتی سودان در عملیات مبارزه با تروریسم در سراسر قاره با همتایان فرانسوی، ایتالیایی و آمریکایی هماهنگ کرده‌اند. علاوه براین، سودان در مبارزه با تروریسم در سراسر جهان شریک نزدیک آمریکا به حساب می‌آید. [الجزیره نت]

علی‌رغم همه‌ی این‌ها، این‌جاست كه آمریكا نوکران خود را در كنار جاده، با همه تحقیر و همه مصیبت‌ها، می ریزد؛ به همان روشی‌كه کثافات در سطل آشغال ریخته می‌شود و كسی برای آن‌ها گریه نمی‌كند؛ با وجودی‌که آمریکا به آن‌ها قدرت داده بود و آن‌ها در کشور خود توان‌مند و فعال بودند؛ ولی خیانت آن‌ها به الله سبحانه و تعالی، پیامبر صلی الله علیه وسلم و امت آن‌ها است و این اولین بار نیست؛ زیرا رژیم البشیر به ارتکاب جنایات برای تحقق منافع آمریکا اعتراف کرد و این‌که چگونه آمریکا با وجود عصبانیت مردم علیه رژیم به دلیل این جنایات، آن‌ها را به انجام اقدامات سیاه بیش‌تر سوء استفاده کرد، با این حال آمریکا هم‌چنان از آن‌ها سوء استفاده کرد تااین‌که فروپاشید و دیگران را جای‌گزین آن‌ها کرد.

در 21/11/2018م، وزیر امور خارجه الداردیری در گفت‌وگو با فرانسه 24 اظهارداشت كه مطمئناً كشور وی "به آمریكا در حل بزرگ‌ترین معضل در منطقه‌ی جنوب سودان كمك كرده است." وزیر امور خارجه سودان، ابراهیم غندور نیز روز پنج‌شنبه به تاریخ 13/04/2017  گفت: "در واقع جدا کردن جنوب یک توطئه‌ای بود که ما قبول کردیم." علاوه براین، در گفت‌وگویی در وب‌سایت (Sputnik) که در روزشنبه 25/11/2017 منتشر شد، رئیس جمهور البشر گفت: "فشار و توطئه آمریکا بر سودان بسیار زیاد است و مسائل دارفور و جنوب سودان حمایت و مساعدت را از امریکا  پیدا کرده‌اند و تحت فشار آن‌ها جنوب سودان از هم جدا شدند... این تقسیم از طریق زور و توطئه توسط آمریکا صورت گرفت و برنامه این است که سودان را نابود کرده و آن را به 5 کشور تقسیم کنند... ."

ما در حزب‌التحریر – ولایه سودان بارها هشدار داده‌ایم از خطرات پیروی از دستورات آمریکایی و اجرای دستورالعمل‌های خطرناک آن‌ها بالای مردم و کشورها و بالاتر از همه تجاوز به دستور الله سبحانه و تعالی که می‌فرماید:

﴿إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُواْ لَكُمْ عَدُوّاً مُّبِيناً

[النساء:101]

ترجمه: واقعاً که  کافران دشمن آشکار شما هستند.

سیاست‌مداران متصل به کفار استعمارگر نیز چنین خواهند کرد؛ ولی آنان باید از وفاداری خود به آمریکا، اروپا و روسیه توبه نموده و دستان خود را بر روی دستان برادران مخلص خود قرار دهند که در جهت احیای دوباره‌ی خلافت راشده دوم (خلافت واقعی) به منهج  نبوت تلاش می‌کنند. آن خلافتی‌که تسلط کافران را از سرزمین‌های اسلامی ریشه کن نموده و سرزمین‌ها و مردم را از تحت سلطه‌ی استعمار رهایی می‌بخشد. بلی، آن خلافتی‌که وعده الله سبحانه و تعالی و مژده پیامبرش صلی الله علیه وسلم است.

الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذِي ارْتَضي‏ لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَني‏ لا يُشْرِکُونَ بي‏ شَيْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ

[النور: 55]

ترجمه: خداوند به مؤمنان و کسانی از شما که اعمال شایسته به جا می‌آورند وعده داده که آن‌ها را در زمین جانشین کند؛ همان‌طور که پیشنیان آن‌ها را جانشین کرد و نیز دین‌شان را که برای آن‌ها پسندیده استقرار دهد و پس از ترس‌شان امنیت روزی‌شان فرماید، تا مرا پرستند و چیزی را شریک من نکنند و هرکسی‌که پس از این کافر شود، آنان خود تبه‌کارانند.

ابراهیم عثمان (ابوخلیل) سخن‌گوی حزب التحریر ولایه – سودان

 

ادامه مطلب...

حوزه حیاتی در سیاست جهانی

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

السلام‌علیکم‌ورحمةالله‌وبرکاته!

الله متعال شما را یاری نموده و خیر و برکت را با دستان شما و ما جاری نماید و همه‌ی ما را با خلافت دوم عزت بخشیده و از جمله‌ای شاهدان و سربازان آن قرار دهد!

موضوع: حوزه‌ی حیاتی در سیاست جهانی

دولت‌های بزرگ و مؤثر جهان معمولاً برای دست‌رسی به منافع خویش، دامنه‌ی کاری را مشخص نموده و آن را "حوزه حیاتی" نام‌گذاری می‌کنند. حزب نیز بعضی از سرزمین‌ها را برای خود به عنوان "مجال عمل" بر می‌گزیند و روی آن تمرکز دارد تا دولت اسلامی در آن برپا گردد.

پرسش‌ام این است که آیا خلیفه‌ای‌که إن‌شاءالله خواهد آمد، برای دولت اسلامی "حوزه‌ی کاری" مشخصی برخواهد گزید تا برای انتشار اسلام به سوی جهان از طریق دعوت و جهاد آن را در اولویت قرار دهد؟ محمد عیاد

پاسخ:

وعلیکم‌السلام‌‌ورحمةالله‌وبرکاته!

الله سبحانه‌وتعالی به‌خاطر این دعای نیکی که برای ما نموده‌ای تو را برکت دهد و ما نیز در حق‌ات دعای خیر می‌کنیم.

اصطلاح "حوزه‌ی حیاتی" که در پرسش مطرح نمودی برای هر دولت مؤثری در صحنه‌ی جهانی از اهمیت فراوانی برخوردار است. دولت خلافت، دولتی ایدئولوژیک و مبدئی بوده و دولتی است جهانی، نه داخلی؛ زیرا عقیده آن به دلیل این‌که عقیده انسانی است، عقیده جهانی نیز هست و نظام آن نیز به دلیل این‌که نظام انسانی است، نظام جهانی نیز هست، الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيراً وَنَذِيراً﴾

ترجمه: و ما نفرستادیم تو را؛ مگر برای تمام مردم به صفت مژده و بیم‌دهنده.

رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز در این زمینه می‌فرماید:

«أُعْطِيتُ خَمْساً لَمْ يُعْطَهُنَّ أَحَدٌ مِنْ الْأَنْبِيَاءِ قَبْلِي نُصِرْتُ بِالرُّعْبِ مَسِيرَةَ شَهْرٍ وَجُعِلَتْ لِي الْأَرْضُ مَسْجِداً وَطَهُوراً وَأَيُّمَا رَجُلٍ مِنْ أُمَّتِي أَدْرَكَتْهُ الصَّلَاةُ فَلْيُصَلِّ وَأُحِلَّتْ لِي الْغَنَائِمُ وَكَانَ النَّبِيُّ يُبْعَثُ إِلَى قَوْمِهِ خَاصَّةً وَبُعِثْتُ إِلَى النَّاسِ كَافَّةً وَأُعْطِيتُ الشَّفَاعَةَ»

ترجمه: به من پنج‌چیز داده شده که به هیچ یک از انبیای پیش از من داده نشده بود. از فاصله‌ای یک ماه راه دشمنانم از من هراس دارند، تمام زمین برای من پاک و قابل سجده قرار داده شده؛ پس هر فردی از امت من که وارد زمان نمازی می‌شود باید نماز را "در هر کجا که هست" اداء نماید، غنایم برای من حلال شده، انبیای پیش از من خاص برای اقوام خود فرستاده می شدند و من برای تمام انسان‌های جهان فرستاده شده‌ام و به من فرصت شفاعت کردن داده شده است.

هرچند دولت خلافت تمام جهان را برای پیش‌برد امور سیاسی و فعالیت خویش مناسب می‌‌داند؛ چنان‌چه در حدیثی‌که ابن ماجه در سنن خویش به نقل از ثوبان روایت نموده رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

«زُوِيَتْ لِي الْأَرْضُ حَتَّى رَأَيْتُ مَشَارِقَهَا وَمَغَارِبَهَا وَأُعْطِيتُ الْكَنْزَيْنِ الْأَصْفَرَ أَوْ الْأَحْمَرَ وَالْأَبْيَضَ يَعْنِي الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَقِيلَ لِي إِنَّ مُلْكَكَ إِلَى حَيْثُ زُوِيَ لَكَ...»

ترجمه: اما این بدان معنی نیست که خطوطی را که دولت خلافت برای سیاست خارجی خود ترسیم می‌کند در قبال تمام دولت‌ها متساوی خواهد بود و به این معنی نیست که تمام مناطق جهان و دولت‌های موجود در آن توسط دولت خلافت به یک چشم نگریسته شده و به همه توجه یکسان صورت خواهد گرفت؛ بلکه طوری است که دولت خلافت بر اساس مصلحت دعوت و واقعیت‌های موجود سیاسی، اقتصادی و نظامی، برای خود "حوزه‌ی حیاتی" مشخص می‌کند و سعی می‌کند سیاست‌های خود را بیش‌تر و گسترده‌تر روی آن حوزه‌ای تشخیص داده شده، متمرکز نماید. این حوزه‌ی حیاتی با در نظرداشت اهداف، تغییر واقعیت‌ها و مصلحت دعوت، پیوسته تغییر می‌کند.

با مروری بر سیرت رسول الله صلی الله علیه وسلم و اصحاب بزرگ‌وار وی رضی الله عنهم، روشن می‌شود که وی علیه اسلام پس از برپائی دولت در مدینه‌ی منوره، جزیره‌ی عرب را حوزه‌ی حیاتی دولت برگزید؛ سپس دیری نگذشت که پیروزی‌های فراوانی در این جزیره به دست آمد و بی‌درنگ در پیوند به آن، دایره‌ی حوزه‌ی حیاتی دولت گسترش یافت و اطراف سرزمین شام و عراق را نیز در بر گرفت. سپس خلفای راشدین آمدند و این حوزه را با انجام فتوحات پی‌درپی وسعت دادند تا مناطق شام، عراق، فارس، مصر، شمال افریقا و سایر مناطق را در بر گرفت. به این ترتیب، حوزه‌ی حیاتی دولت خلافت، در پیوند به پیروزی‌هایی‌که دولت به دست می‌آورد و در پیوند به تغییر واقعیت‌های سیاسی و شرایط آن، تغییر می‌کند.

بنابراین، دولت دوم خلافت راشده نیز در زمانی‌که به خواست الله سبحانه و تعالی برپا می‌گردد، از دولت نخست اسلام پیروی نموده و راه آن را ادامه خواهد داد؛ طوری‌که خطوط و استراتیژی‌های مناسب با واقعیت‌های سیاسی موجود و شرایط آن ترسیم نموده و برای خود حوزه‌ی حیاتی را برخواهد گزید که متناسب با مصلحت دعوت و واقعیت‌های موجود باشد. این دولت برای حمل اسلام و نشر آن در جهان با رعایت این حوزه‌ی حیاتی‌که برای خود ترسیم نموده از اسباب و اسالیب لازم استفاده خواهد نمود. دولت بر اساس مصلحت دعوت و تغییر واقعیت‌هایی‌که به خواست و اراده الله متعال تغییر می‌کند، در مورد حوزه‌ی حیاتی خویش پیوسته تجدید نظر خواهد نمود. در کتاب "دولت اسلامی" در باب "سیاست خارجه‌ی دولت اسلامی" با در نظرگرفتن واقعیت‌های موجود توسط دولت در هنگام ترسیم راه‌کارها و اسالیب برای تحقق سیاست‌ها اشاره شده:

«بناءً مفکوره‌ی سیاسی‌که دولت بر آن بنایافته و روابط دولت اسلامی با سایر دولت‌ها و ملت‌ها را مشخص می‌نماید؛ همانا انتشار اسلام در میان آنان و حمل دعوت اسلامی به جانب آنان می‌باشد و طریقه آن نیز جهاد است. اما راه‌کارها و اسالیب را خود دولت وضع نموده و با استفاده از ابزار و وسایل لازم آن را به پیش می‌برد. به‌طورمثال، ممکن است با بعضی از دشمنان، توافق حسن هم‌جواری امضاء کند و با بعضی دیگر وارد جنگ شود. چنان‌چه رسول الله صلی الله علیه وسلم در نخستین ایام ورود اش به مدینه انجام داد. شاید هم در همان آغاز کار، بر علیه تمام دشمنان‌اش اعلان جنگ کند؛ چنان‌چه ابوبکر صدیق کرد و لشکریان مسلمان را هم‌زمان به عراق و شام فرستاد و یا هم برای مدتی، معاهده‌هایی را امضاء نماید، تا این‌که برای دعوت فضاسازی نموده و افکار عامه را متوجه آن نماید، کاری‌که رسول الله علیه السلام در معاهده‌ی حدیبیه انجام داد. ممکن است دولت بر اساس مصلحت دعوت با بعضی دولت‌ها معاهده‌های تجارتی امضاء کند و با بعضی دیگر نکند. ممکن است بر اساس خط مشی که برای دعوت ترسیم نموده، با برخی دولت‌ها روابط برقرار کند و با برخی دیگر نکند. ممکن است با شماری از دولت‌ها از اسلوب دعوت لفظی و تبلیغات استفاده نماید و با شماری دیگر از اسلوب افشای نقشه‌ها و جنگ سرد استفاده کند. به این ترتیب، دولت بر اساس لزوم دید مصلحت، نقشه‌هایی را ترسیم نموده و از اسالیبی مناسب با آن استفاده می‌کند؛ اما تمام این اقدامات به هدف نشر و پخش اسلام بر اساس طریقه‌ی نشر آن، که جهاد در راه الله سبحانه و تعالی می‌باشد، صورت می‌گیرد.». (نقل قول از کتاب دولت اسلامی)

برگزیدن "حوزه‌ی حیاتی" برای دولت، چیزی غیر از آن سخنی نیست که در کتاب دولت اسلامی از آن یاد شده.

سلام من را پذیرا باشید!

برادرتان عطاء بن خلیل ابورشته

25 ذو الحجه 1440هـ

26 آگست 2019م

ترجمه: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...

پروسۀ صلح توقف جنگ نه، بلکه توطئه سیاسی برای تجزیه و تضعیف طالبان است

  • نشر شده در سیاسی

زمانی که در 2001 گروه‌های چهارگانه افغان در بُن آلمان گرد هم آمدند تا سرنوشت آینده‌ی سیاسی افغانستان را رقم بزنند؛ دو جناح بزرگ سیاسی؛ حزب اسلامی افغانستان و تحریک طالبان توسط امریکا از کنفرانس بُن اول، به حاشیه رانده شدند. این مسئله واضحاً به معنای نگهداشتن ظرفیت بالفعل و بالقوه جنگ در افغانستان بود. درحالی‌که در جریان حملات امریکا و بعدها عده‌یی از رهبران طالبان خواهان صلح شده بودند. اما تقاضای آن‌ها ردّ گردید. زیرا موج اسلام و مسلمان ستیزی که تحت نام مبارزه با تروریزم توسط امریکا در آن زمان شکل گرفته بود، تنها سرنوشت یک مبارز علیه اشغال در افغانستان مرگ یا زندان بگرام و گوانتانامو بود و بس. رهبران طالبان در این زمان روزگار سختی را می‌گذراندند که از هر سُو تحت فشار بودند.

لذا موارد فوق سبب شدند، در میان سال‌های 2005-2007 موج شدیدی از حملات طالبان از راه رسید. امریکا و دولت افغانستان در کنار تلاش‌های نظامی برای کاهش حملات طالبان برنامه‌های از قبیل: کمیسیون تحکیم صلح و آشتی ملی، راه اندازی جرگه امن منطقوی، ایجاد شورای عالی صلح و سایر پروسه‌ها را براه انداختند تا طالبان به زندگی صلح آمیز تن دهند، اما این تلاش‌ها به جایی نرسید و از شدت جنگ در افغانستان کاسته نشد و در مقابل روحیه جنگ با امریکایی‌ها رو بافزایش نهاد.

در چنین شرایطی سخت، مسئله گفت‌وگوهای صلح گرم شد. طالبان نیز تمایل به صلح داشتند. درین اثنا موضوع گشایش دفتر سیاسی برای طالبان مطرح گردید، تا حرکت مغلق نظامی طالبان را در آدرس مشخص سیاسی جمع نماید که بالآخره این دفتر در سال 2013 به همکاری امریکا در قطر افتتاح گردید.

 تجربه‌های تاریخی نشان داده که رمز قوت و موفقیت گروه‌های نظامی در پیش‌برد جنگ است، نه در سیاست. پس هر زمانی‌که گروه‌های نظامی به میز مذاکره کشانده شده‌اند، تمام دستاوردهای نظامی خود را در عرصه سیاسی از دست داده و شکستی که در جبهه نظامی به آن تن نداده بودند، بر روی میز مذاکره متحمل آن گردیده‌اند.

طوری‌که امریکا به گونه تدریجی نخست حزب اسلامی حکمتیار را توسط دولت مزدور به میز مذاکره کشاند و آن را هضم ارزش‌های دموکراتیک 18 ساله کرد، سپس در سال 2018 میلادی زلمی خلیل‌زاد را منحیث نماینده امریکا در امور صلح افغانستان معرفی کرد، و اینک پس از هشت دور مذاکرات مستقیم میان امریکا و طالبان هر دو طرف اظهار خوشبینی می‌کنند که به توافق نهایی نزدیک‌تر شده‌اند.

هدف پروسه صلح امریکایی در اصل توطئه سیاسی برای تجزیه، تضعیف و تسلیمی گروه طالبان است. تا از یک طرف امریکا طولانی‌ترین جنگ تاریخ خود را ختم اعلان نماید و حزب حاکم امریکا از آن در انتخابات 2020 منحیث دستاورد استفاده کند و از جانب دیگر، افکار عامه که در امریکا و جهان درباره شکست جنگ افغانستان شکل گرفته، آن را متحول سازد. همزمان با این افغانستان را منحیث نقطه ستراتژیک برای انتشار نفوذ خود در منطقه علیه چین، روسیه، پاکستان، ایران به درازمدت استفاده نماید.

در ضمن، دیدگاه سیاسی امریکا و غرب در باره افغانستان اصلاً تغییر نکرده، علاوه بر اهمیت ستراتژیک افغانستان، معادن فوق‌العاده بکر و تولیدات مواد مخدر آن مواردی هست که بر جذابیت این کشور در دیدگاه استعمارگران کافر افزوده است. لذا امریکا همزمان با آمادگی برای خروج کامل نیروهای نظامی بر موجودیت استخباراتی‌اش نیز تاکید می‌کند.

اما موردی که قابل مکث و تأسف است، این‌که گروه‌های نظامی اسلامی در زمانی‌که صدای شکستن استخوان‌های اشغال‌گران به گوش می‌رسد، دست از مبارزه کشیده و وارد گفت‌وگوهایی می‌شوند که در آن میدان هیچ تجربه‌ی ندارند. درین راستا امریکا همواره از نفوذ استخبارات حکومت‌های منطقه استفاده کرده؛ همان‌طور که در قضیه شکست حکومت طالبان در سال 2001 از حکومت مشرف استفاده نمود، حالا در مورد صلح با طالبان از حکومت عمران خان استفاده اعظمی صورت می‌گیرد. که در بدل آن امتیازاتی مانند: نصب سیم خاردار بر خط مورد منازعه دیورند، ادغام مناطق قبایلی تحت چتر حکومت پاکستان، تروریستی خواندن گروه آزادی‌بخش بلوچستان توسط امریکا به پاکستان داده شد؛ ولی در مقابل هند منطقه خودمختار کشمیر "آزاد" را تصرف کرد.

طالبان برای امریکا ضمانت می‌دهد که از خاک تحت تسلط شان بالای امریکا و متحدانش حمله صورت نمی‌گیرد. ولی در عوض بر کشورهای محارب بالفعل با مسلمانان مانند: روسیه و چین اعتماد کرده، آنان را در پروسه صلح منحیث ضمانت کننده هردو طرف مطرح کرده‌اند. این همه اشتباهات بزرگ مبدئی طالبان تقدیم نادرستی است که نتایج بد آن در دنیا و آخرت قابل جبران نخواهد بود. زیرا تحت این شرایط طالبان از جهاد علیه امریکا، چین و روسیه دست برداشته و علیه سایر گروه‌های نظامی مسلمان به مصاف جنگ خواهد رفت.

 همزمان با این، امریکا توافق خود را با طالبان از توافق بین‌الافغانی جدا نموده است، که خود سبب تفرقه بیشتر داخلی در میان طالبان و سایر جناح‌های افغان خواهد شد و همین اختلافات به امریکا فرصت می‌دهد، تا با تجزیه و تضعیف طالبان، نفس عمیق کشیده توافق‌نامه را فسخ نماید و به حضورش ادامه دهد.

لذا هر نوع موجودیت اشغال‌گران در افغانستان به غده سرطانی می‌ماند، که بدون کشیدن آن با تمام ریشه‌هایش هیچ راه حل دیگری ندارد و این هدف وقتی برآورده می‌شود که مبارزین مخلص نظامی امت به جهاد خود علیه اشغال‌گران ادامه داده و مبارزان فکری و سیاسی از طریق طلب‌‌النصره در یکی از سرزمین‌های اسلامی قدرت را از آن خود کرده دولت … راشده را تاسیس نمایند و ارتش آن مجاهدین مخلص را در افغانستان همراهی کند و این قضیه نظامی امت را یک‌طرفه ساخته و برای آزادی سایر سرزمین‌های اشغال شده مشترکاً اقدام نمایند.

سیف الله مستنیر

رییس دفتر مطبوعاتی حزب التحریر - ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

سخن هفته: کفرگویی نامزدان انتخابات ریاست جمهوری افغانستان

  • نشر شده در سیاسی

این روزها بازار کمپاین‌ها و شعارهای انتخاباتی گرم است. هر کاندید به نوبه‌ی خود برای تحریک احساسات رأی‌دهندگان و جلب حمایت مردم شعارهایی را سَر می‌دهند تا بالای رای دهندگان شیره بمالند و احساسات رأی‌دهندگان را به نفع خود جهت دهند. کاندیدان برای این کار، سیاه را با سفید و دروغ را با حقیقیت در می‌آمیزند و خلط می‌کنند.

در این میان تعدادی از کاندیدان از خطوط سرخ اسلام عبور نموده و شعارها و گفته‌هایی را ابراز داشته اند که در مخالف صریح با نصوص شرعی و سنت پیامبر صلی الله علیه وسلم است. در این‌جا به بخش کوچکی از آن اشاره می‌گردد.

در هفته گذشته چند کاندید در حین ارائه برنامه‌های انتخاباتی شان اشاراتی در رابطه به زنان داشتند که کاملا در تضاد با دیدگاه اسلام در مورد این قشر است. یکی از کاندیدان گفت:« در حکومت من کسی حق ندارد زن دوم بگیرد. اگر کسی می‌خواهد این کار را انجام دهد باید دو میلیون افغانی در حساب زن اول خود بیاندازد. اگر کسی زن سوم می‌گیرد باید سه میلیون افغانی در حساب زن دوم خود بیاندازد. اگر کسی زن چهارم می‌گیرد باید چهار میلیون افغانی در حساب زن سوم خود بیاندازد».

این کاندید واضحاً چند همسری را که یک مسئله بسیار روشن و واضح در اسلام بوده و آیات صریح قرآن در این باره موجود است، زیر سوال انداخته و با تأثرپذیری از وضع موجود دموکراسی و فضای فیمنستی می‌خواهد چندهمسری را زیر سوال بیاندازد و با این کار خلاف شرع برای خود رأی جمع کند.

کاندید دیگری بسیار با صراحت گفته است:« می‌خواهد دست زنان از جیب مردان کوتاه شود و زنان خود شان مصرف زندگی شان را پیدا کنند و محتاج به مردان نباشند».

تمویل نفقه زن به دوش شوهر است. این نه به معنای محتاج بودن زن به مرد است و نه هم به معنای مفت خوری. بلکه این حق مسلم و امتیاز برای زن است که اسلام مرد را مکلف ساخته تا از راه حلال نیازمندی‌ها و احتیاجات اساسی زن را مرفوع کند. هدف اسلام از این کار معطوف ساختن تمرکز زن بالای کارهای بسیار مهم که همانا تربیه نسل و حفظ کانون خانواده است، می‌باشد.

کاندید دیگر در باره ملکیت گفته است:« سند ملکیت به کسی داده نمی‌شود تا هنگامی‌که زن خود را پنجاه درصد سهیم نسازد».

داشتن ملکیت شخصی حق هر مسلمان است و هیچ کسی به شمول دولت نمی‌تواند این حق را محدود و یا زیر سوال ببرد و یا کسی دیگری را به زور شریک ثروت و ملکیت کسی دیگر قرار دهند.

این‌ها مشت نمونه‌ی خروار از گفته‌های کاندیدان انتخابات ریاست جمهوری افغانستان است که نصوص واضح شرعی را در مسئله زنان زیرپا نموده و از خطوط سرخ اسلام عبور نموده‌اند. در کنار این، کاندیدان در سایر موارد از قبیل: نوعیت نظام، قوانین، پالیسی‌های اقتصادی و اجتماعی حرف‌های ضد و نقیضی ابراز می‌دارند که پرداختن بالای آن از حوصله این نوشته بیرون است.

آنچه بیشتر از همه قابل تأسف است این که هیچ میکانیزمی وجود ندارد که جلو ابراز همچو گفته‌های ضد اسلامی را بگیرد. چون دموکراسی ارزشی بنام آزادی بیان دارد و هر کس می‌تواند به‌سادگی تحت چتر این آزادی، ارزش های اساسی و خطوط سرخ اسلام را زیر سوال ببرد و هر گونه افواهات خود را تحت چتر این آزادی مشروعیت ‌ببخشد، بدون آن‌که از عواقب آن ترسی به دل خود راه دهد. در ضمن دولت افغانستان نهادی نیست که در مقابل پایمال شدن خطوط سرخ اسلام از خود واکنشی نشان دهد. چون رهبران و مقامات بلندرتبه اش عملاً روزانه مشغول این کار هستند.

بدتر از همه این‌که حساسیت مردم مسلمان و مجاهد افغانستان در مقابل توهین به مقدسات ضعیف شده و از کنار همچو گفته‌های ضد اسلامی به‌سادگی عبور می‌کنند و به کسانی‌که چنین مسائل را نیز انتقاد می‌کنند برچسب "افراط‌گرایی" می‌زنند.

تا زمانی‌که نظم دموکراسی برقرار باشد، کفرگویی‌ها و زیر سوال بردن ارزش‌های اسلامی از سوی سیاسیون و رهبران به یک مسئله عادی و پیش‌پا افتاده مبدل شده و دوام می‌یابد و آنان از همچو اظهارات شان هیچ شرم و ابایی نمی‌داشته باشند، در مواردی هم افتخار خواهند کرد.

مصدق سهاک

عضو دفتر مطبوعاتی حزب التحریر ـ ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

زنان و اطفال مسلمان بدون رهبریِ اسلام در بحر‌ها رها می‌شوند تا بمیرند

(ترجمه)

خبر:

به تاریخ 16هم اوت، بی بی سی مرگ 14 مهاجری را گزارش داد که موقع عبور از بحر توسط سازمان‌های ظالم و مجرم که وعدۀ زنده‌گی بهتر را در غرب می‌دهند، تنها گذاشته شده بودند. در میان این قربانیان زن حامله‌ای وجود داشت که از اهالیِ گانا بود. موضوعِ چگونگی ترک این مهاجرین و این که چطور بدون آذوقه در مدت 11 روز با مرگ دست و پنجه نرم می‌کردند، توسط یکی از افرادی که زنده مانده بود، برای مردم بر ملا شد.

تبصره:

فاجعۀ ترس‌ناک مهاجرین غرق شده و پرتاب جسد‌های آن‌ها در بحر هنگام سفر، کاملاً وضعیت قابل جلو‌گیری بود و این عمل نه تنها برای کسی که 700 دالر را برای انتقال می‌گیرد جرم سنگین بوده؛ بلکه برای جامعۀ بین‌الملل نیز جرم ننگین شمرده می‌شود. زیرا با ایجاد جو سیاسی‌خطرناک و فاسد مردان، زنان و اطفال را مجبور نموده است تا برای فرار از جنگ و یا فقر گسترده، جان‌های خود را به خطر انداخته و اقدام برای فرار نمایند. اطفال و زنان زیاد مسلمان در چنین شرایط مرده اند و بد‌بختانه این که نجات مهاجرین به جرم قابل‌جزا تبدیل شده است. درین‌صورت اکثریت مسلمانان در ابحار رها می‌شوند. شرایط زنده‌گی سعادت‌مندانه و صد‌ها وعده‌های دروغین امنیت زنده‌گی، اعلان‌های تجارتیِ تاجران است که بدین‌سان پول زیادی را از طریق مردم بی‌چاره در این سیاره کمایی می‌کنند. پالیسیِ تعصب‌آمیز سرمایه‌داری و حرص اقتصادی چنان یک سیستم غیر‌انسانی را ساخته است که جهان را فاسد و باعث بحران‌های زیاد گردیده است. چقدر اطفال دیگر باید در این شرایط پر از آشوب زنده‌گی خود را با چنین ضربۀ روحی آغاز کنند؟ این ناممکن است که دولت اسلامی "خلافت" این چنین واقعیت را بپذیرد. حفاظت جان انسان مکلفیت یک دولت است و اجازۀ صرف نظر کردن از حقوق انسان جرم سنگین می‌باشد که شهروندان دولت خلافت می‌توانند حاکم را محاسبه نمایند. تاریخ اسلام شاهد است که از پناه‌جویان در جریان حملات مذهبیِ اسپانیا در قرون 14 و 15 چگونه مواظبت و خوب پذیرایی شده است.

﴿وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلاً اسرأ:70[

ترجمه: ما آدمی‌زادگان را گرامی داشتیم و آن‌ها را در خشکی و دریا (بر مرکب‌های راه‌وار) حمل کردیم و از انواع روزی‌های پاکیزه به آنان روزی دادیم و آن‌ها را بر بسیاری از موجوداتی که خلق کرده‌ایم، برتری بخشیدیم.

بدین ترتیب محافظت جان غیر مسلمانان در قوانین اسلامی به شکل بین‌المللی آن بهتر درک شده بود. چیزی که امروز ناپدید شده است بازگشت ارزش‌های عالی و قوانین بی‌نظیر اسلام است تا بشر را از ظلم و مریضی تکبر، خود برتر‌بینی و خود‌خواهی آزاد سازد. اسلام عزت واقعی را برای تمام بشر داده است و این حقیقت که تمام حکام مسلمان امروزی غلام دولت‌های غیر اسلامی شده اند بدین معنی‌ست که جهان هیچ‌گاهی ارزش واقعی قوانین‌اسلام را که قادر به حل همه جانبۀ مشکلات است، را درک کرده نمی توانند. ما از تمام مسلمانان دنیا می‌خواهیم تا برای بازگشت عادل‌ترین و مصون‌ترین نظام "دولت خلافت" کار کنند تا بشر را چنان رهبری نماید که هیچ مادری دیگر هرگز طفل اش را در حال غرق شدن نبیند.

نویسنده: عمرانه محمد

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم: عبدالله صالحی

ادامه مطلب...

بحران پناه‌جویان سوری، حقیقت و ابعاد آن

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

مسئلۀ پناهنده‌گان سوری بعد از تصامیم مختلف از جانب وزارت داخله/کشور ترکیه و دعوت‌های پراکندۀ از جانب مسئولین در حکومت لبنان برای برگشت پناه‌جویان به کشورشان دوباره متبارز گردید. پس تداعیات این تصامیم چیست؟ و چرا در این مقطع زمانی؟ و تاثیرات آن به صورت کل، بالای انقلاب شام چیست؟

برای این‌که این قضیه را بهتر بدانیم، باید برگردیم به ابتدای قضیه و کسی‌که سبب وقوع این مسئله گردید. به این نتیجه می‌رسیم که سبب آواره گشتن ملیون‌ها نفر که دروازه کشور‌های همسایه را کاملا به روی خود باز دیدند، نظام جنایت‌کار اسد می‌باشد؛ مخصوصاً زمانی‌که از سوی غرب کافر و در رأس آن امریکا برای قتل مردم‌اش و باقی ماندن در قدرت چراغ سبز را مشاهده کرد. بناءً هیچ‌گونه حسیب، رقیب، نگهبان مرز و دیوار بسته را در پیش روی خود ندیدند؛ نه در ترکیه؛ نه در لبنان و نه در اردن.

حتی مرز‌های دروازه‌های کشور‌های اروپائی نیز شکسته شد و هزاران نفر از مردم سوریه از طریق خشکه و دریا خود را به کشور‌های اروپایی رساندند که این کار سبب بحران جدیدی به نام بحران پناه‌جویان گردید و چندین‌بار در سابق به عنوان بحران در اروپا تاثیر گذاشت، اجراآت گوناگون گرفته شد و توافق‌نامه‌های برای تعریف از هجرت به اروپا دایر گردید؛ اما امروز سخن از عودت پناه‌جویان و برگرداندن‌شان به کشور‌های‌شان می‌باشد. آیا این تصامیم منطقی‌ست برای جمع نمودن صدای منتخبین مردم؟ یا کینه‌های نژادپرستانه‌ای است که از آن‌ها به تصامیم و کمپاین‌ها برای عودت پناه‌جویان تعبیر می‌گردد؟ یا سیاست بین‌المللی است که برای تحقق هدفی‌که در قضیه سوریه وجود دارد، می‌باشد؟

تحقیق‌گر زیرک به خوبی می‌داند که این کار به لبنان و ترکیه خلاصه نمی‌شود؛ بلکه وضعیتی مشابه این امر در اردن و سعودی نیز وجود دارد. زمان الوصل از یک منبع خاص از وجود بیش‌تر از صد سوری خبر می‌دهد که درفرود‌گاه ریاض در بخش ترحیلات منتظر ترک آن کشور هستند. آن‌ها تاکید می‌کنند که ایشان هرلحظه به ترک کشور تهدید می‌شوند. این منبع تاکید می‌کند که تعدادی زیادی از متوقفین از مدت توقف‌شان پنچ ماه می‌گذرد و وضاحت می‌دهند که اسباب این کار در میان مخالفت نظام اقامت و ختم اوراق متردد است. منبع اضافه می‌کند که این تعداد از سوری‌ها که در خیابان‌ها و اماکن کارشان متوقف گردیدند؛ تنها در شهر ریاض هست.

هم‌چنین اخبار پراکندۀ در مورد سوری‌هایی‌که در اردن وجود دارند، موجود است که تهدید به برگشت گردیدند. اما در مورد ترکیه، بر خلاف تلاش‌های بسیار برای اطمینان باز هم تعداد زیادی از پناه‌جویان وجود دارند که فعلاً بر گردانیده شده‌اند. علاوه بر، برخورد بد و زشتی‌که در اثنای روند برگشت با آن‌ها انجام شد. اخبار دیگری از لبنان حاکی از این است که می‌خواهند تعداد زیادی از پناه‌جویان را اخراج کنند.

روند برگشت، یا تهدید به برگشت در حالی روی دست گرفته شده است که بحث‌ها در مورد راه حل سیاسی به مراحل اخیر خود رسیده است. بحث‌های در مورد رسیدن به صلح و آتش بس به رهبری روسیه و ترکیه مطرح گردیده است و مشخص کردن اسماء در مورد قانون اساسی‌که در رابطه به تحریک مسئلۀ پناه‌جویان ربط دارد که فشار بالای پناه‌جویان سوری و تهدیدکردن‌شان به برگشت هرگونه تصفیه سیاسی که بتوانند نفس راحت بکشند را می‌پزیرند؛ بعد از این‌که دولت‌های پنادهنده، آن‌ها را نپزیرفت.

ارتباط بین مسئلۀ پناه‌جویان و راه حل سیاسی وجود دارد؛ چون در آوردن فشار بالای پناه‌جویان هر کشوری منافع خود را دارد و این یک امر طبیعی است؛ اما این‌که این مسئله را به این حصر کنیم که هر کشوری دارای شرایط و سیاست خود است، این کار به منزله‌ی محدود کردن یک امر وسیع می‌باشد و تلاشی است برای بی‌گناه ثابت کردن نظام‌هایی‌که از پناه‌جویان استقبال کرده بودند. دلیل این ارتباط این است که در ابتدای انقلاب همه کشورها بر این امر که مرزها بر روی پناه‌جویان باز باشد، اتفاق نظر داشتند؛ حتی بازبودن مرزها یک امر غیرطبیعی به شمار می‌رفت و مسدود کردن مرزها برای رفت و برگشت مهاجرین یک امر ارزیابی شده بود؛ گویا از یک قریه به قریه دیگر در داخل سوریه انتقال می‌کردند.

اما زمانی‌که لبنان خواست دروازه‌ی کشور ‌اش را بر روی پناه‌جویان ببندد، این کار را انجام داد و اردن نیز این کار را انجام داد. مرز‌های خود را بر روی کسانی‌که از بمباردمان نظام مجرم فرار کرده بودند، بست؛ مخصوصاً در جنگی که بر درعا مسلط شدند. هم‌چنین ترکیه نیز این کار را انجام داد و مرزهای خود را به وسیله دیوار به طول مرز بست و تعداد زیادی از کسانی را که به مرز نزدیک شده بودند به قتل رساند؛ هم آن‌هایی‌که قصد شکستن مرز را داشتند و هم آن‌هایی‌که قصد دیگری داشتند.

بناءً، درک حقیقت این نظام‌ها و حقیقت نقشی را که بازی می‌کنند؛ خواه در داخل کشور که عبارت از ارتباط در بین گروه‌ها و حاکمیت کردن به تصامیم‌شان، یا خارج از کشور آن‌چه که به پناه‌جویان و آوردن فشار بر آنان است یک پیام را برای‌مان می‌دهد و آن این‌که ما نباید به سوی این نظام‌ها تمایل پیداکنیم؛ زیرا این برنامه، جزء برنامه‌های سازمان ملل است که بر ما توطئه می‌کند و به این هدف که ما را به سوی حاکمیت نظام جنایت کار سوق دهد؛ حتی اگر منجر به تغییر بعضی از چهره ها گردد.

این چیزی است که امروزه در مورد بحران پناه‌جویان سوری کشف شده است، بسیاری از کسانی‌که بالای نظام ترکیه اعتماد کرده بودند، او را ستایش می‌کردند و به عنوان ستون انقلاب معرفی می‌کردند از مفاد این تصامیم ظالمانه سخن می‌گویند؛ سپس این تمارین نابودکننده را بر پیروزی انتخابات در استانبول استفاده می‌کنند و گروه دیگر این مسایل را عبارت از تصرفات فردی از طرف متعصبین قومی در مووسسات نظام ترکیه قلم‌داد می‌کنند.

همه‌ی این کارها تلاش‌های است برای فرار از روبروشدن با حقیقت دردناک، حقیقتی‌که در طول سال‌های گذشته بسیاری فریب آن را خوردند و آن این است که نظام ترکیه نیز؛ مانند بقیه نظام‌ها می‌باشد؛ بلکه این نظام بزرگ‌ترین نقش را در تخدیر انقلاب، حصر مناطق نفوذ آن و تسلط بالای تصامیم رهبران دارد و هم‌چنین بالای سیاسیونی‌که بنام انقلاب دستور صادر می‌کنند حاکمیت دارد.

درک این حقیقت بهتر از رفتن دنبال این فریب بزرگ است و آگاهی بر حقیقت این نظام‌ها بهترین نقطه آغاز است. انقلاب ما بالای این نظام جنایت کار در حقیقت انقلاب بالای سازمان ملل است که در همه عرصه‌ها همرای نظام مجرم در مقابل ما ایستاده‌گی کرد. بناءً، باید از این نظام بیزاری خود را اعلام نموده و ولاء خود را تنها با الله سبحانه و تعالی اعلان کنیم و تنها با وی توکل نماییم؛ زیرا جز الله سبحانه و تعالی دیگر معین و یاری‌دهنده‌ای نداریم.

نویسنده: منیر ناصر

عضو دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه سوریه

مترجم: رامین بارز

 

ادامه مطلب...

از نابودکردنِ ارزش‌ها و اخلاقیات و ازبین‌بردنِ نسل‌ها دست بردارید!

(ترجمه)

"در بیانیه‌ای‌که به‌تاریخ 31 جولای/ژوئیه 2019م، از سوی اتحادیه‌ی کمیته‌های کار برای زنان فلسطینی صادر شد، بخش زنان جبهه‌ی دموکراتیک برای آزادی فلسطین، از موقف حزب‌التحریر در خصوص هدایت دولت فلسطین برای تصویب  قانون افزایش سن ازدواج برای زنان این کشور تا سن 18 ساله‌گی، خبر داده است. در این بیانیه چنین ذکرشده که نظر حزب فراتر از قواعد عقلانی و منطق انسانی قراردارد که سن قانونی برای اشتراک در انتخابات، اخذ جواز راننده‌گی و توانایی تصمیم‌گیری را در پوره‌شدن سن 18 می‌داند و این‌که حزب، ضررهای روان‌شناختی، صحی و اجتماعیِ ازدواج زیر 18 سال که سن طفولیت است را در نظر ندارد، قسمی‌که این سن برای مردان و زنان در سطح بین‌المللی سن طفولیت دانسته می‌شود."

ما در بخش زنان دفتر مرکزی مطبوعاتی حزب‌التحریر انتقادهای زیر را بر این بیانیه وارد می‌داریم:

1. کسانی‌که خواهان و طرف‌دار سن 18 برای ازدواج هستند، آن‌ها سن بلوغ و تکلیف را براساس معیارهای غربی که سن 18 است، بررسی می‌کنند. چرا سنی‌که مردان و زنان در آن بالغ و طفل شناخته می‌شوند، براساس معیارهای غربی بررسی می‌شود؟ و چرا این یک قضاوت درست دانسته می‌شود؟! آیا نظریه‌ی طفولیت در غرب؛ مانند: نظریه‌ی اسلام است؟ در نظام غرب و ادبیات حاکم، سن بلوغ و تکلیف، تکمیل سن 18 سال بوده و افراد زیر آن سن، طفل دانسته می‌شوند. هرچند در اسلام، سن تکلیف و مسؤولیت برای مردان رسیدن به بلوغ و برای زنان شروع دوران قاعده‌گی شناخته می‌شود. سن یک شخص عاقل، بالغ و دارای تکلیف براساس قوانین شریعت تعیین شده و باید این موضوع بر آنان تطبیق گردد که نتیجه‌ی آن ثواب و گناه می‌باشد. بلوغ نشانه‌هایی دارد که به ذهن و جسم انسان ارتباط دارد و افرادی وجود دارند که سن 18 را پوره کرده؛ اما به بلوغ نرسیده‌اند؛بنابراین، اسلام بلوغ را شرط لازم برای اعتبار قرارداد ازدواج نمی‌داند.

2. حامیان تعیین سن 18 ساله‌گی برای ازدواج، درباره‌ی تأثیرات روانی و صحی ازدواج زیر سن با ذکر این مطلب که آمار مرگ و میر و تولدات ناقص در بین زنان جوان، ازدواج زیر سن است، صحبت می‌کنند. هرچند، آن‌ها این مطلب را ذکر نمی‌کنند که در این آمارها در خصوص وجود بهداشت ضعیف در مناطقی‌که ازدواج زیر 18 سال متداول است، چیزی وجود ندارد؛ بلکه آن‌ها بعضی امراض ذهنی را به ازدواج پیوند می‌دهند؛ زمانی‌که آن‌ها از شرایط تحمیل‌شده توسط کپیتالیزم و عدم توجه به رژیم‌ها که دلیل اصلیِ سختی در زنده‌گی و فقدان توانایی‌ها برای انجام ضروریات زنده‌گی؛ مانند: تهیه مسکن، لباس و دیگر هزینه‌ها می‌باشد، یادی نمی‌کنند. در این‌جا در خصوص روابط نامشروع متداول بین به‌اصطلاح اطفال در غرب، تولدات نامشروع دختران بین سن 12 تا 18 سال و مادران مجرد در این سنین، از مدعیان توضیحات می‌خواهیم! آیا این وضعیت لیبرال قابل قبول بوده و سبب کدام ضرر فزیکی و روانی را برای‌شان نمی‌شود، آیا به حقوق طفلانه‌ی‌شان تجاوز صورت نمی‌گیرد و در عوض، ازدواج اسلامی‌که حقوق و حرمت‌شان را تأمین می‌کند، تجاوز به حقوق آن‌ها شمرده شده و سبب امراض فزیکی و روانی برای‌شان می‌شود؟! چقدر قضاوت‌تان نادرست است!

3. آن‌هایی‌که خواستار تعیین سن ازدواج زیر نقاب آزادی و حقوق زنان، با پیروی از سنت کشورهای غربی و مؤسسات‌شان استند و مدعی پیش‌رفت آزادیِ زنان مسلمان از ارزش‌های‌شان می‌‌باشند، این خواسته‌ها تحت بهانه‌های آزادی و حقوق زنان، جز توهین به حرمت تأمین شده توسط اسلام نمی‌باشد. هم‌چنان تحت بهانه‌های آزادی و گرفتن قیمومیت از قیم زنان و بهانه‌ی دادن حق انتخاب به ایشان، به روابط گوناگون و مختلفی تشویق می‌کنند. دعوت به عفت و حفاظت زنان در قاموس حامیان حقوق زنان که به ازدواج مطابق به شریعت اسلامی حمله می‌کنند، جایی ندارد؛ حال‌آن‌که در برابر روابط نامشروع تحت بهانه‌ی آزادی زنان، خاموش مانده و یا به آن تشویق می‌کنند. آن‌ها به روابط جنسی بین افراد زیر سن انتقادی نمی‌کنند؛ درحالی‌که ازدواج زیر سن 18 سال را یک گناه پنداشته و آن‌ را به جهالت پیوند می‌دهند!

4. اسلام به ازدواج تشویق کرده و یک سن مشخص را برای آن تعیین و یا تحمیل نمی‌کند. الله سبحانه و تعالی در کتاب مبارک‌اش چنین می‌فرماید،

﴿وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ﴾

[نور: 32]

ترجمه: (مردان و زنان مجرد) و غلامان و کنیزان خود را که شایسته باشند هم‌سر دهید!

هدف اسلام از ازدواج، آوردن آرامش و شفقت می‌باشد، توسط آن از عفت و عورت حفاظت کرده و از جامعه و افراد مراقبت می‌کند. چگونه این مفهوم منحیث "رسم و رواج و میراث تاریخ‌گذشته" معرفی می‌گردد؟

این واضح است که اسلام، ایجاب و قبول (پیش‌نهاد و پذیرش) را رکن ازدواج می‌داند؛ چنان‌که این جایز نیست تا کسی به ازدواج قبل و یا بعد از سن 18 سال مجبور شود و اسلام زنان را از حقوق‌شان برای کار یا تحصیل قبل و بعد از ازدواج، محروم نساخته است.

در نتیجه، ما به گروه‌های فمینیستی روی کرده و می‌گوییم: از نابودکردنِ نسل‌ها و ازبین‌بردنِ اخلاقیات و ارزش‌ها دست بردارید! از آن‌ها می‌پرسیم که چرا با ادعای نگرانی برای زنان و حقوق‌شان، صدای خود را علیه اسلام و قوانین آن بلند می‌کنند؛ درحالی‌که زنان مظلوم مسلمان در جهان، روزانه کشته می‌شوند، دستگیر می‌گردند، شکنجه می‌شوند و به حقوق‌شان تجاوز می‌شود؛ اما به‌سختی می‌توان صدایی را برای دفاع از ایشان شنید! چرا آن‌ها خود را – با نیت خوب یا بد – ابزاری در دستان رژیم‌های جنایت‌کار کشورهای اسلامی، کشورهای کمک‌کننده و مؤسسات‌شان در جنگ علیه اسلام و مسلمانان می‌سازند؟! ما از آن‌ها می‌خواهیم تا به خود آمده و از این‌گونه اقدامات خودداری کنند.

بخش زنان

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم: تمیم افشار

 

ادامه مطلب...

زباله‌دان‌های کشنده در طرابلس!

  • نشر شده در لبنان

(ترجمه)

اظهارات فادی جریصاتی، وزیر محیط‌زیست لبنان و معاونین‌اش، عمق بی‌اعتنایی و عدم توجه دولت لبنان را نسبت به مردم و خواست‌های‌شان نشان می‌دهد! دولت در مورد زباله‌ها و زباله‌دان‌ها، سیاست ضعیفی را در پیش گرفته‌است، چنان‌چه نه به مناطقی‌که آن‌جا زباله‌ها انداخته می‌شود توجهی کرده و نه نسبت به سلامتی مردم آن مناطق از خود نگرانی نشان داده‌است. از عمل‌کرد دولت معلوم می‌شود که می‌کوشد این حالت را بر شهر طرابلس و مناطق اطراف‌اش، از فوار شروع تا تربول و دیگر مناطق، تحمیل کند، طوری‌که زباله‌ها را از نواحی دیگر جمع می‌کند و بر سر مردم طرابلس می‌ریزد. برعلاوه، در آلوده کردن هوا، آب و سبزه، فراهم کردن مراقبت‌های صحی برای مردم و تأمین امنیت اجتماعی بین مناطق مختلف تمایز و تبعیض آشکار قائل می‌شود.

این زباله‌دان‌ها، مخصوصاً زباله‌دان تربول که یکی از بزرگ‌ترین زباله‌دان‌های لبنان می‌باشد، برای این سرزمین بسیار خطرناک است. آلودگی حاصل از این زباله‌دان‌ها به آب‌های زیرزمینی منیه، بداوی، مریاطا، مرکبتا، بیلان و دیر عمار سرایت می‌کند و تا رسیدن به طرابلس، تمام شهرها و ورستاهایی‌که در این امتداد قرار دارند را آلوده می‌کند. این زباله‌دان بزرگ‌ترین زباله‌دان لبنان را تشکیل می‌دهد؛ چون زباله‌های پنج روستا و جمیعت بزرگی از مردم این منطقه در این‌جا ریخته می‌شود. دوام این حالت سبب آلودگی هوا در این منطقه و انتقال آلودگی به مناطق دیگر خواهد شد.

حزب‌التحریر – ولایه لبنان در این خصوص، خطاب افراد ذیل می‌گوید:

دولت لبنان با تمام وزیران‌اش! از وزیر محیط‌زیست شروع الی آخر، بدانند که ما در مقابل این تهاجم و اقداماتی‌که تنها به‌دلیل منطقه‌گرایی و معاملات پشت پرده، از طریق این زباله‌دان‌ها سبب مرگ ما و خانواده‌های‌مان می‌شود، به‌پا می‌خیزیم و دفاع خواهیم کرد. متأسفانه، وزیر دفاع و وزیر داخله/کشور با فرستادن نیروهای ارتش و امنیه در مقابل اعتراضات مردم برای ممانعت از خواست‌ها و اهداف‌شان، نقش ارتش و ادارۀ امنیت را تقلیل داده و آنان را از مسیر اصلی‌شان منحرف کرده‌اند! بدبختانه، حتی کار به لت و کوب زنان توسط نیروهای امنیتی نیز کشیده‌است، زنانی‌که جرمی ندارند؛ مگر آن‌که صدای‌شان را در برابر اقدامات کشندۀ حکومت بلند کرده‌اند. بدانید که این حرکت در بین کسانی‌که در این سرزمین زندگی می‌کنند متوقف نمی‌شود، بل به فرزندان و فرزندان فرزندان‌شان منتقل خواهد شد!

ما از معاونین و اعضای پارلمان، که مردم آنان را به نمایندگی از خود برگزیده‌اند، چیزی نشنیده‌ایم؛ مگر این‌که خبرهای مربوط به این موضوع را قبول کرده و پذیرفته اند که جزئیات مربوط به این زباله‌دان‌ها را می‌دانند. خطاب به این اشخاص می‌گوییم: هیچ عذری برای‌تان قابل قبول نیست، باید در میان مردمی‌که شما را به قدرت رسانده‌اند حضور داشته باشید، و بی‌درنگ در صف اول قرار بگیرید. این‌که تعیین مکان زباله‌دان‌ها مسئلۀ اداری یا انتخابی شهر طرابلس نمی‌باشد، بهانۀ خوبی نیست. آیا بادی‌که باعث انتقال سموم به طرابلس می‌شود یا زباله‌دان‌هایی‌که آب‌های زیرزمینی را آلوده می‌کند، چیزی از شرایط اداری یا انتخابی شما می‌داند؟!

خطاب به نیروهای امنیتی و تمام تشکیلات‌شان می‌گوییم! حکومت از شما می‌خواهد کسانی را سرکوب کنید که هم خودشان و هم اطفال‌شان در حالت صحی و بهداشتی بد به سر می‌برند، پس چگونه این را می‌پذیرید؟! شما فرزندان همین سرزمین و همین مردم استید، آیا آن‌چه بر سر مردم این مناطق می‌آید، بر سر شما و خانواده‌های‌تان نمی‌آید؟! آیا شما از بین این مردم و فرزندان‌شان نیستید که برای نجات خود و اطفال‌شان به‌پا خواسته‌اند؟! چگونه این حکومت شأن و منزلت‌تان را پائین آورده و شما را نگهبان این زباله‌دان‌ها مقرر کرده‌است؟! شما نه به‌خاطر این کارها، بل برای حفظ جان، مال و عزت مردم و دور کردن هرگونه ضرر از آنان، به این دستگاه‌ها ملحق شده‌اید و در آن‌ها کار می‌کنید. پس برای تأمین خواست‌های عادلانۀ این مردم به‌پا خیزید.

ای مردم! بدانید که آن‌چه را انجام داده‌اید در قلب دین‌تان است. حفاظت از محیط‌زیست، مراقبت‌های صحی و بهداشتی و حفاظت محیط و مردم از آلودگی و طاعون، از نظر اسلام یک رکن مهم در زندگی است. دولت‌ها وظیفه دارند که از مردم مراقبت و نگهداری کنند، نه این‌که از آنان مالیات بگیرند و جیب‌های‌شان را غارت کنند؛ ان شاءالله، این کار توسط دولت خلافت راشده به‌طریقۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم تطبیق خواهد شد: مثلاً: خلافت برای کاهش آلودگی تلاش خواهد کرد، همان‌طوری‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«اتَّقُوا الملاعِنَالثَّلاثَ: البَرَازَفِيالـمـوارِدِوَالظِّلِّ وَقَارِعَةِ الطَّرِيقِ»

ترجمه: خودتان را از سه چیزی‌که باعث برانگیختن لعنت می‌شود، وقایه کنید: بی‌توجهی به آب‌ها، شاهراه‌ها و سایه (درختان)!

در این حدیث هر چیزی‌که به منابع عامه، محیط‌زیست و جاده‌های مسلمانان ضرر می‌رساند، تحریم شده‌است. خلافت برای پاکی منابع آب و بالا بردن کیفیت آب‌های نوشیدنی خواهد کوشید، رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«لا يَبُولَنَّ أَحَدُكُمْ فِي الـمـاءِالدَّائِمِ ثُمَّ يَغْتَسِلُ مِنْهُ»

ترجمه: هیچ‌کس نباید ادرار (مدفوع) خود را در آب ایستاده، که هیچ حرکتی ندارد، بریزد و سپس خود را با آن بشوید.

و از جابر بن عبدالله رضی الله تعالی عنه روایت است که:

«أَمَرَنَا النَّبِيُّ صلى الله عليه وسلم أَنْ نُوكِيَ أَسْقِيَتَنَا وَنُغَطِّيَ آنِيَتَنَا»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم به ما دستور دادند که جوی‌های آب را با یکدیگر وصل کنید و از کشتی‌ها حفاظت کنید.

این کار به‌خاطر آب موجود در این ذخایر است. دولت موظف است که به پاکی منابع آب توجه داشته باشد و کیفیت آب‌های نوشیدنی را مدیریت کند.

برعلاوه، خلافت به حل معضل فاضلاب، برطرف کردن زباله‌ها و زیان‌های حاصل از آن و انجنیری صحی/مهندسی بهداشتی محیط‌زیست توجه شود، در مهندسی شهرها از سیستم تهویه هوا استفاده می‌کند، از تراکم بیش‌از حد نفوس جلوگیری می‌کند، در بخش فاضلاب و روند پاکی خیابان‌ها، دور انداختن زباله‌ها و برطرف کردن هرگونه آلودگی سمی و صوتی تسهیلات می‌آورد. حافظ بن حجر در الفتح از عمر بن شبه در اخبار المدینه نقل کرده و گفته‌است: «عمر بن خطاب یک بادبزن آهنگری را در یک فروشگاه دید، سپس آن را با لگد زد و خراب کرد.» – بادبزن آهنگری یک وسیلۀ مضر است که هوا را با دود و بوی بد و صدا آلوده می‌کند – امیرالمؤمنین به این دلیل که فروشگاه یک مکان عامه است و اکثراً مردم به آن‌جا رفت و آمد دارند آن را خراب کرد. به همین گونه راه‌حل‌های اساسی دیگری نیز برای یک حکومت اجرائی مخلص و صادق در اسلام وجود دارد که از دین و اشتیاقات مردم نمایندگی می‌کند.

حزب‌التحریر-ولایه لبنان از عمق فساد این حکومت آگاه است؛ حکومتی‌که توسط کافر استعمارگر غرب بنا شده و افرادی را به رهبری آن گماشته‌است که تنها برای منافع باداران‌شان و جیب‌ها و حساب‌های بانکی‌شان خدمت می‌کنند. همکاری با این حکومت مفسد قابل بخشش نیست. با این وجود، هنوز هم روزنه‌ای از امید را می‌توان در بعضی افراد مشاهده کرد؛ کسانی‌که به ندای اعتراضات در فوار و تربول پاسخ دادند و از تطبیق این برنامه‌های مخرب و کشنده در شهرهای‌شان جلوگیری کردند. شما نباید در برابر تهدیدهای حکومت هراسان باشید و اجرای این برنامه‌ها را در مناطق دیگر بپذیرید. در برابر ظلمی‌که به دیگران وارد می‌شود خاموش نباشید، چون یک روز به شما نیز خواهد رسید.

شما باید به اعتراضات‌تان ادامه دهید، از ورود موتر/کامیون‌های زباله به مناطقی‌که برای زباله‌دانی منظور شده‌است، ممانعت کنید. سیاسیونی را که مردم را با ادعای ازبین بردن زباله‌دان‌ها از شهرهای‌شان فریب داده‌اند افشاء کنید. این یک مسئلۀ جدی است که به سلامت شما، سلامت خانواده‌های‌تان و سلامت نسل‌های پس از شما، از طرابلس شروع الی دره‌های شرقی و غربی تربول، ارتباط می‌گیرد. بنابرین، صبر کنید و متوقف نشوید، همانا یک ساعت صبر پیروزی را به دنبال دارد. الله سبحانه وتعالی با شماست و پاداش اعمال‌تان را فراموش نمی‌کند.

حزب‌التحریر-ولایه لبنان

ادامه مطلب...

ممنوعیت و جلوگیری از فعالیت در دنیای مجازی، دروغین بودن دموکراسی را افشاء‌ می‌سازد

  • نشر شده در تونس

(ترجمه)

یک بار دیگر ، اداره‌ی فیسبوک استبداد خود را با مسدود کردن صفحه‌ی حزب‌التحریر-ولایه تونس -که بخشی از کمپاین جهانی تنفر و نیز دشمنی‌شان علیه اسلام و کسانی‌که جهت احیای مجدد زندگی اسلامی توسط تأسیس دولت خلافت بر منهج نبوت بوده و هم‌چنین، قسمتی از کمپاینی‌که باعث سنگ‌اندازی و ممنوعیت در مقابل کسانی‌که پلان‌های استعماری کفار استعمارگر را افشاء می‌کنند- نشان داد.       

این اقدامات خراب‌کارانه‌ی آن‌ها ادعای دروغین‌شان را، که آن‌ها به آزادی بیان احترام می‌گذارند، برملا ساخته و خودشان منافقت خود را زمانی‌که ادعا می‌کنند که ایدیولوژی دموکراتیکی‌که آن‌ها درمورد آن یاوه‌سرایی می‌کنند، ایدیولوژی مطلوب برای بشریت است، نمایان می‌کنند. درحالی‌که این ایدیولوژی، ضعیف‌تر از تارهای عنکبوت است. یقیناً آنچه اداره‌ی فیسبوک با مسدود کردن صفحه‌ی حزب‌التحریر-ولایه تونس انجام می‌دهد، مُهر تأئیدی از جانب آن‌ها مبنی بر این‌که دعوت به حق، که حزب‌التحریر مشعل‌ آن را حمل می‌کند، بسیار قدرت‌مندتر از هرگونه پیشرفت فزیکی و تکنولوژیکی‌که آن‌ها ادعای در اختیار داشتن آن‌را می‌کنند، می‌باشد.   

﴿بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ﴾ [انبیاء: 18]

ترجمه: بلکه ما حق را بر سر باطل می‌کوبیم تا آن را هلاک سازد و این گونه، باطل محو و نابود می‌شود! امّا وای بر شما از توصیفی‌که (درباره الله سبحانه‌و‌تعالی و هدف آفرینش) می‌کنید.

این نیز گواهی بر ناتوانی و دروغین بودن دموکراسی آن‌ها بوده که آن‌ها توانایی روبرو شدن با حق را نداشته و در نتیجه، دست به‌ چنین اقداماتی می‌زنند و مسلماً، این یکی از شیوه‌های دیکتاتورانه و بازدارنده‌ی همیشگی آن‌ها بوده و در تلاش رقت‌بار و ناامید کننده، در پی دفن کردن ندای حق می‌باشند.

برعلاوه، مسدود کردن صفحه‌ی فیسبوک حزب‌التحریر-ولایه تونس صراحتاً عداوت و دشمنی‌ عمیق‌شان را در مقابل اسلام و مسلمانان و جنگ شعله‌وری‌که آن‌را غرب و دست‌نشاندگانش در سرزمین‌های اسلامی علیه اسلام و حزب‌التحریر، حزبی‌که هرگز به مردم‌اش دروغ نگفته، رهبری کرده، واضح می‌سازد.  

مسلمانان باید از این‌که ما هنوز هم درحال ادامه دادن به فعالیت خود در این مسیر مقدس متعهد هستیم، اظهار خوشی کنند. هیچ‌کسی، خواه مکار حیله‌گری بوده و یاهم بغض و دشمنی اشخاص منفور، توانایی آسیب رساندن به ما را نداشته، بلکه اراده‌ی مان را جهت بیشتر شدن شوق و انگیزه و ادامه‌ دادن به منهج‌مان برای تغییر این نظام فاسد و پوسیده‌ و جایگزینی دولت اسلامی به‌جای آن، ‌که همانا دولت خلافت راشده‌ی ثانی بر منهج نبوت می‌باشد، بالا می‌برد. الله سبحانه‌و‌تعالی می‌فرماید:

﴿يُرِيدُونَ أَن يُطْفِؤُواْ نُورَ اللّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللّهُ إِلاَّ أَن يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ * هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾ [توبه: 32-33]

ترجمه: آن‌ها می‌خواهند نور الله (سبحانه‌و‌تعالی) را با دهان خود خاموش کنند؛ ولی الله (سبحانه‌و‌تعالی) جز این نمی‌خواهد که نور خود را کامل کند، هر چند کافران ناخشنود باشند. او (سبحانه‌و‌تعالی) کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد تا آن را بر همه‌ی آیین‌ها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند.     

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر- ولایه تونس

ادامه مطلب...

بگذارید که شیران افواج مسلح پاکستان، مسلمانان "سرزمین پاک" کشمیر اشغال‌شده را از جنگال مودی آزاد نموده و بیرق خلافت را در فراز بلندی‌های سرینگر به اهتزار درآورند!

  • نشر شده در پاکستان

(ترجمه)

ای کسانی‌که با اسلام و مسلمانان محبت دارید، مسلمانان پاک سرزمین!

دولت هندو، همانندی دولت یهود در غرب، اقداماتی را برداشت تا قدم‌های متغاضب خود را در خاکی مستحکم بدارد که بالای آن خاک پاکیزه‌ی مسلمانان کشمیر هیچ حقی ندارد؛ زیرا این خاک توسط خون شهداء فتح شده است. به تاریخ ۵ اگست/اوت ۲۰۱۹م، دولت هندو توسط یک فرمان هجوم‌آمیر خودمختاری مخصوص کشمیر را لغو نمود، ثانیاً، عساکر بیشتر خود را مستقر و ارتباطات عامه یا آنتن‌های شبکه‌های مخابراتی را قطع نمود، ساحات یا مناطق افراد مقاومت‌گر قوی کشمیر را هدف قرار داده و هم‌چنین با ابطال و لغو بند ۳۵-A تحت ماده شماره ۳۷۰ قانون اساسی هند، درب را برای مسکن‌ گزینی هندو‌ها باز نمود.  هرچند، دولت هندو تحت نظارت دقیق و چشمان بینای قدرت‌های استعمارگر غربی قرار داشت، ولی به‌طور فعال وضعیت جاری را در خاک کشمیر اشغال‌شده تغییر داد تا نفوذ دولت هندو را با تعقیب راهکاری‌های پستی که دولت یهود در فلسطین انجام داد، تامین بکند. ‏یقیناً دولت هندو به اثبات رسانیده است که طرح‌ریزی اعمال شیطانی و فریب‌کاری در رگ‌های حاکمان مشرکین هندو جاری است که در دشمنی‌شان علیه مسلمانان در درجه نخست قرار دارند. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا...﴾

[مائده: ۸۲]

‏ترجمه: ‏‏(ای پيامبر!) خواهی ديد كه دشمن‌ترين مردم برای مؤمنان، يهوديان و مشركانند...

ای کسانی‌که با اسلام و مسلمانان محبت دارید، مسلمانان پاک سرزمین!

دولت هندو کوشش نمود که اشغال‌اش را در سرزمین ما مستحکم نماید. این دولت قدم کثیف خود را زمانی برداشت‌ که در طول چندین سال گذشته "گرفت یا اشغال‌اش" توسط تحرکات مردمی در کشمیر اشغال‌شده به ناکامی انجامید. بناً هند بعد از به شهادت رسانیدن فرمانده جوان افواج مسلح به‌نام برهان وانی -الله سبحانه وتعالی جنت الفردوس را نصیبش کند- قدرت اشغال‌گری خود را دوباره زنده و تجدید نمود. دولت هندو در شرایطی اشغال و گرفت‌اش را مستحکم می‌دارد؛ در حالی‌که نیروهای مسلح‌اش با روبرو شدن با افرادی‌که هیچ خوفی از مرگ ندارند و آماده نوشیدن جام شهادت هستند، روحیه‌شان را از دست داده‌اند؛ از سوی دیگر، نظام طبقاتی هندو و تعصب سرسخت مذهبی روحیه عساکرش را فلج نموده، که حتی بعضی را وادار به خودکشی کرده و بعضی را به امراض روانی دچار نموده است. دولت هندو در حالی اشغال و گرفت‌اش را در کشمیر اشغال‌شده محکم نمود، که در اوایل همین سال با مرتکب شدن اشتباه مزیانه و با داخل شدن در حریم‌ هوایی "سرزمین پاکستان" کم‌زوری و ضعف‌ دولت هندو واضع شد، زیرا افواج نیروه هوای پاکستان به جیت‌های جنگی هند با یک حمله محدود ولی مضبوط(قدرت‌مند) جواب دندان شکن دادند. ‏یقیناً، شیران افواج مسلح مان تنها با توکل نمودن بر الله سبحانه‌وتعالی، نیروهای بزدل هندو را چنان جوان دندان شکن دادند که خوف در چشمان‌شان هنوزهم تاری می‌کند و در صفوف‌شان ترس را ایجاد کرده، که تاثیراتش تااکنون باقی مانده است.

در مورد حکام پاکستان اگر صحبت کنیم، مانند حکام بزدل عرب در خاورمیانه هستند؛ به جای شفا بخشیدن به قلوب مؤمنین با جواب دادن نیروی نظامی با نیروی نظامی و قبل از این‌که اشغال‌گران اشغال خود را مستحکم بدارند، این‌حکام خائن درب را برای هندو‌ها باز نموده و راه را برای تحکیم خشونت‌ در کشمیر هموار می‌سازند. ‏بناً رژیم خائن بجوا-عمران به چنین امر دست زدند؛ زیرا آن‌ها از فرمان بادار خود، همان حاکم سمتگر و گستاخ دونالد ترامپ، اطاعت می‌کنند، در حالی‌که این حکام پاکستان آشکارا از اوامر و نواحی رب العالمین نافرمانی می‌کنند. ‏چنان‌چه، رژیم ‌ و خائن به‌طور حقیرآمیز تحریکات مجاهدین و جهش مقاوتگر آزادی خواهان را در کشمیر اشغال‌شده به عنوان گروه‌های "تروریسم" اعلان نمود، که این امر به گوش حاکم مشرک سمتگر، آقای مودی، صدای دلنواز بود؛ در حالی‌که الله سبحانه‌و‌تعالی برای مان دستور می‌دهد:

﴿وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ﴾

[بقره: ۱۹۱]

ترجمه: و (چون جنگ درگرفت) هرجا آنان را (که آغاز کننده‌گان جنگ بوده‌ اند) دریافتید ایشان را بکشید و آنان را که شما را از آنجا بیرون کرده‌ اند بیرون سازید.

‏فلهذا، رژیم فریب‌کار پاکستان با بسته نمودن راه‌های تدارکاتی، مجاهدین شجاع کشمیر را برای انجام فعالیت‌های نظامی‌شان در تنگنای اقتصادی قرار داده است. ولی از سوی دیگر حکام پاکستان بر مطالبه استعمارگران غربی سر به سجده نهادند تا پالیسی فریب‌آمیز "دریافت لانه‌های ترور" را به پیش ببرند، در حالی‌که الله سبحانه‌و‌تعالی می‌فرماید:

﴿وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ﴾

[انفال: ۶۰]

‏ترجمه: ‏‏برای (مبارزه با) آنان تا آن‌جا که می‌توانید نیروی (مادی و معنوی) و (از جمله) اسپ‌های ورزیده آماده سازید، تا بدان (آمادگی و ساز و برگ جنگی) دشمنِ الله و دشمن خویش را بترسانید و کسان دیگری جز آنان را نیز به هراس اندازید که ایشان را نمی‌شناسید و الله آنان را می‌شناسد.

حکومت پاکستان درعوض به حرکت درآوردن شیران افواح مسلح مان بخاطر دادن جواب دندان شکن به خشونت‌های مکرر مودی مانند گلوله‌باری‌های بی‌رحم و پرتاب بمب‌های خوشه‌ای وحشتاک در خط کنترل پاکستان، رژیم خائن و سمتگر بجوا-عمران پالیسی "تحمل(Restraint)" را در کشمیر به افواج پاکستان دستور داد و به کمال بی‌شرمی دوباره درخواست مذاکره صلح را به مودی نمود و حتی از سمتگر ظالم دونالد ترامپ مطالبه میاجگری را نیز نمود، در حالی‌که الله سبحانه‌و‌تعالی می‌فرماید:

﴿فَلاَ تَهِنُوا وَتَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَأَنْتُمْ الأَعْلَوْنَ وَاللَّهُ مَعَكُمْ وَلَنْ يَتِرَكُمْ أَعْمَالَكُمْ﴾

[محمد: ۳۵]

‏ترجمه: ‏‏سست مشوید و (کافران را) به صلح مخوانید، چرا که شما برترید و الله با شما است و هرگز از (اجر و ثواب) اعمال‌تان نمی‌کاهد.‏

ای شیران افواج مسلح پاکستان!

همان الله رب العزت که جان‌های تان در دست اوست و همان ذات باری تعالی که روح شهداء را در بدن پرنده‌گان جنت منتقل نموده تا گرداگرد عرش‌اش به پرواز درایند، او سبحانه‌و‌تعالی علان می‌دارد:

﴿وَمَا لَكُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِى سَبِيلِ ٱللَّهِ وَٱلْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ ٱلرِّجَالِ وَٱلنِّسَآءِ وَٱلْوِلْدَانِ ٱلَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَآ أَخْرِجْنَا مِنْ هَـٰذِهِ ٱلْقَرْيَةِ ٱلظَّالِمِ أَهْلُهَا﴾

[نساء: ۷۵]

‏ترجمه: ‏‏چرا بايد در راه الله و (نجات) مردان و زنان و كودكان درمانده و بيچاره‌ای نجنگيد كه (فرياد برمی‌آورند و) می‌گويند: پروردگارا ! ما را از اين شهر و دياری كه ساكنان آن ستمكارند (و بر ما بيچارگان ستم روا می‌دارند) خارج ساز.

و او رسول الله صلی الله علیه و سلم، یگانه فرمانده نظامی که باید به طریقه و سنت‌اش مرش کنیم، اعلان می‌دارد و می‌فرماید:

«مَا تَرَكَ قَوْمٌ الْجِهَادَ إلاّ ذُلّوا»

(رواه احمد)

ترجمه: هیچ قوی جهاد را رها نکردند؛ مگر این‌که خوار و ذلیل شدند‌.

فلهذا، در میان شما اولین "کندک بتالینز/گردان ارتش" مبارک کی خواهد بود که صدای نعره تکبیر پیروزی را در قلعه‌های سرینگر بلند نموده و به ما اطمینان ورشکست شدن پلان‌های مودی را داده و خبر خاتمه نفوذ دولت هندو را بدهد؟

همین اکنون برای تأسیس مجدد خلافت راشده ثانی بر منهج، نصرت تان را برای مان اعطاء نماید تا حاکمیتی را قایم نمایم که ما را به پیروزی دنیا و آخرت توسط تطبیق آن‌چه که الله سبحانه‌و‌تعالی نازل کرده، سوق خواهد داد. تنها این دولت خلافت ما است که درب کمیسون عالی دولت هندو را خواهد بست، تمام اعضایش را اخراج نموده و افواج مسلح را برای انجام عمل نظامی در کشمیر اشغال‌شده تجهیز خواهد نمود. ‏تنها این خلافت ما است که بر مسلمانان آن‌چنان انگیزه و جذبه جهاد را خواهد داد تا جان، مال، گرسنگی، گریه فرزندان و اهل خود را بخاطر رضای الله سبحانه‌و‌تعالی قربان نموده و از خانه‌های خود بخاطر جهاد فی سبیل الله خارج شوند. ‏خلافت یگانه دولتی‌ست که سلاح هسته‌ای را مستقر خواهد نمود تا از تهدید هرگونه جنگ در خاک کشمیر اشغال‌شده به دشمن ترس ایجاد کند. خلافت یگانه دولتی‌ست که دست مسلمانان کشمیر را گرفته و عاجلاً جوانان شجاع و دلیر پاکستان را تمرین رزمی و نظامی می‌آموزاند، تا این‌که در یک صف همراه شما برای جهاد علیه مشرکین تجهیز شوند. خلافت یگانه دولتی‌ست که به شما فرمان پای‌مال کردن تمام "ملت‌های محدود تلافی" را خواهد داد و تحت قدم‌های مبارک‌تان جنگی را اعلام می‌دارد که در نتیجه آن شما کشمیر اشغال‌شده را با عزم فولادین، نیروه آتشین و خون مقدس تان آزاد می‌کنید.

فلهذا، از جمله‌ی سابقون شوید و اکنون زمان آن فرا رسیده  که بیرق خلافت را در بلندی‌های سرینگر به اهتراز درآورده و نعره تکبیر آزادی را سر دهید و در راه قایم شدن دین الله سبحانه و تعالی جام شهادت را بنوشید. پس نزدیک شوید و آغوش‌تان را به اتمام چنین هدف عظیم باز کنید. الله سبحانه‌و‌تعالی می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ قَاتِلُواْ الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ﴾

[توبه: ۱۲۳]

ترجمه: ‏‏ای مؤمنان! با كافرانی بجنگيد كه به شما نزديک‌تر اند و بايد كه (در جنگ) از شما شدت وحدت (و جرأت و شهامت) ببينند و بدانيد كه الله (ياری و لطفش) با پرهيزگاران است.‏

حزب التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه