چهارشنبه, ۰۱ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۰۴م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

تلویزیون "الواقیه": روشنائی "استعمار جدید در خلیج عربی!"

  • نشر شده در ویدیوها

تحلیل سیاسی هفته توسط انجنیر/مهندس صلاح الدین عضاضه

مسئول دفتر مرکزی مطبوعاتی حزب التحریر

یکشنبه ۳ ذوالحجه ۱۴۴۰ه برابر با ۴ آگست ۲۰۱۹م

برای معلومات بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید!

ادامه مطلب...

مسجد الاقصی: تحلیل سیاسی "بازداشت تانکرها بهانه ای برای استقرار سربازان!"

  • نشر شده در ویدیوها

تحلیل سیاسی هفته از مسجد الاقصی

توسط مفکر سیاسی احمد الخطوانی (ابو حمزه)

بیت المقدس- سرزمین مبارک فلسطین

چهارشنبه ۲۸ذوالقعده ۱۴۴۰ه برابر با ۳۱ جولای ۲۰۱۹م

برای معلومات بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید!

ادامه مطلب...

احادیث متفرق شدن امت

  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش:

السلام علیکم و رحمة الله و برکاته!

 امیر و شیخ بزرگوار، الله متعال شما را در حفظ خود داشته باشد؛ حدیث متفرق شدن امت به روایت دوم که به این لفظ آمده (کلها فی الجنة إلا واحدة)، یعنی تمام امت من در جنت است؛ مگر یک گروه آن؛ اصل و سند آن برایم واضح و آشکار گردیده است، آنجا که حاکم به لفظ غریب این روایت را صحیح شمرده است، و هم‌چنان مقدسی در باره‌ی آن گفته است که این روایت از روایت (کلها فی النار إلا واحدة)، یعنی تمام امت من در دوزخ اند؛ مگر یک گروه آن؛ درست و مشهورتر می‌باشد. اگر وقت اضافی داشته باشید، در این ارتباط رهنمایی‌ام نمایید. الله سبحانه وتعالی در علم و وقت شما برکت اندازد.

امیر بزرگوار! در ارتباط این جمله "این روایت را حاکم صحیح شمرده است" در کتاب کشف الخفاء از عجلونی در صفحه 150 آمده است: «شعرانی در کتاب المیزان از حدیث ابن نجار روایت نموده است و حاکم آن را به لفظ غریب صحیح شمرده و آن عبارت است از: "ستفترق أمتی علی نیف وسبعین فرقة کلها فی الجنة إلا واحدة" زوداست که امت من به هفتادوچند گروه تقسیم می‌شود؛ تمام‌شان در جنت اند؛ مگر یک گروه آن، و در روایت از دیلمی به این لفظ آمده: "الهالک منها واحدة" یک گروه از امت من هلاک شونده‌اند. علماء گفته اند که این گروه زندیق‌ها می‌باشند.» این را من می‌دانم؛ زیادی‌که در این حدیث به لفظ (هم الزنادقة) آمده، موضوعی می‌باشد؛ اما آنچه را که من می‌خواهم این است که در کجا حاکم روایت را بدون زیادت لفظ زنادقة صحیح گفته است؟

پاسخ:

وعلیکم السلام ورحمة الله وبرکاته!

در قدم نخست به ارتباط پرسش شما در مورد متفرق شدن امت به گروه‌ها و آن احادیثی‌که در این موضوع وارد شده، باید گفت که به سه دسته تقسیم می‌شود:

۱. احادیثی‌که متفرق شدن امت در آن‌ها به هفتادوسه فرقه ذکر شده است.

۲. دسته‌ی دوم متفرق شدن امت به هفتادوسه فرقه همراه با زیادت لفظ (کلها فی النار إلا واحدة) تمام‌شان در آتش اند؛ مگر یک گروه آن.

۳. دسته‌ی سوم هفتادوسه فرقه همراه با زیادت لفظ(کلها فی الجنة إلا واحدة) تمام‌شان در جنت اند؛ مگر یک گروه آن.

اما دسته‌ی اول یعنی حدیث بدون زیادت، قسمی‌که من از موضوع فهم دارم، صحیح بوده و هیچ‌کسی را نمی‌بینم که این روایت را ضعیف بشمارد.

ابوداود در سنن خود از حضرت ابوهریرة روایت می‌کند که پیامبر گرامی صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«افْتَرَقَتِ الْيَهُودُ عَلَى إِحْدَى أَوْ ثِنْتَيْنِ وَسَبْعِينَ فِرْقَةً وَتَفَرَّقَتِ النَّصَارَى عَلَى إِحْدَى أَوْ ثِنْتَيْنِ وَسَبْعِينَ فِرْقَةً وَتَفْتَرِقُ أُمَّتِى عَلَى ثَلاَثٍ وَسَبْعِينَ فِرْقَةً»

ترجمه: یهود به هفتادویک و یاهم به هفتادودو فرقه تقسیم شدند؛ هم‌چنان نصاری به هفتادویک و یاهم به هفتادودو فرقه تقسیم شدند و امت من به هفتادوسه فرقه تقسیم می‌شوند.

هم‌چنان ترمذی در سنن خود از ابوهریرة رضی الله عنه روایت می‌کند که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«تَفَرَّقَتْ الْيَهُودُ عَلَى إِحْدَى وَسَبْعِينَ أَوْ اثْنَتَيْنِ وَسَبْعِينَ فِرْقَةً وَالنَّصَارَى مِثْلَ ذَلِكَ وَتَفْتَرِقُ أُمَّتِي عَلَى ثَلَاثٍ وَسَبْعِينَ فِرْقَةً»

ترجمه: يهود به هفتادویک و یاهم به هفتادودو فرقه تقسیم شدند، نصاری هم‌چنان و امت من به هفتادوسه فرقه تقسیم می‌شوند.

در این باب هم از سعد، عبدالله بن عمرو و عوف بن مالک روایت است که ابوعیسی فرمود: حدیث ابوهریرة حدیث حسن و صحیح می‌باشد. هم‌چنان حاکم در مستدرک خود از ابوهریرة نقل نموده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«افترقت اليهود على إحدى أو اثنتين وسبعين فرقة، وافترقت النصارى على إحدى أو اثنتين وسبعين فرقة، وتفترق أمتي على ثلاث وسبعين فرقة»

ترجمه: یهود به هفتاد و یک و یا به هفتاد و دو فرقه تقسیم شدند، هم‌چنان نصاری به هفتاد و یک و یابه هفتاد و دو فرقه تقسیم شدند و امت من به هفتاد و سه فرقه تقسیم می‌شوند.

حاکم گفته است: این حدیث به شرط مسلم صحیح بوده؛ لیکن تخریج‌اش نکرده و ذهبی هم به این قول موافقت نموده است.

اما دسته دوم به زیادت "كلها في النار إلا واحدة" اکثر روایات به صحت و تحسین‌اش وارد شده است. ترمذی در سنن خود از عبدالله بن عمرو روایت کرده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«...وَإِنَّ بَنِي إِسْرَائِيلَ تَفَرَّقَتْ عَلَى ثِنْتَيْنِ وَسَبْعِينَ مِلَّةً وَتَفْتَرِقُ أُمَّتِي عَلَى ثَلَاثٍ وَسَبْعِينَ مِلَّةً كُلُّهُمْ فِي النَّارِ إِلَّا مِلَّةً وَاحِدَةً قَالُوا وَمَنْ هِيَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ مَا أَنَا عَلَيْهِ وَأَصْحَابِي» قَالَ أَبُو عِيسَى هَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ غَرِيبٌ...

ترجمه: بنی اسرائیل به هفتاد و دو گروه تقسیم شدند و امت من به هفتاد و سه گروه تقسیم می‌شود؛ تمام‌شان در دوزخ اند؛ مگر یک گروه آن. اصحاب فرمودند: یا رسول الله اين ملت واحد کیست؟ فرمود: آن‌که من و اصحاب من بر آن هستیم. ابوعیسی گفته که این حدیث حسن و غریب می‌باشد.

ابن ماجه در سنن خود از عوف بن مالک رضی الله عنه روایت می‌کند که گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«افْتَرَقَتْ الْيَهُودُ عَلَى إِحْدَى وَسَبْعِينَ فِرْقَةً فَوَاحِدَةٌ فِي الْجَنَّةِ وَسَبْعُونَ فِي النَّارِ وَافْتَرَقَتْ النَّصَارَى عَلَى ثِنْتَيْنِ وَسَبْعِينَ فِرْقَةً فَإِحْدَى وَسَبْعُونَ فِي النَّارِ وَوَاحِدَةٌ فِي الْجَنَّةِ وَالَّذِي نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ لَتَفْتَرِقَنَّ أُمَّتِي عَلَى ثَلَاثٍ وَسَبْعِينَ فِرْقَةً وَاحِدَةٌ فِي الْجَنَّةِ وَثِنْتَانِ وَسَبْعُونَ فِي النَّارِ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ هُمْ قَالَ الْجَمَاعَةُ»

ترحمه: یهود به هفتاد و یک گروه تقسیم شدند، یک گروه آن در جنت بوده و هفتاد فرقه آن در آتش دوزخ میباشد. هم‌چنان نصاری به هفتاد و دو فرقه تقسیم شدند، هفتاد و یک فرقه آن در آتش بوده و یک فرقه آن در جنت میباشد. و قسم به ذاتی‌که جان من در دست اوست، حتماً امت من به هفتاد و سه فرقه تقسیم میشوند، یک فرقه آن در جنت بوده و هفتاد و دو فرقه آن در آتش دوزخ میباشد. گفته شد که ای رسول الله! آن‌ها کی اند؟ فرمود: آن‌ها جماعت اند.

احمد در مسند خود از ابن عامر عبدالله بن لحی روایت نموده که گفته است: همراه معاویه بن ابی سفیان رضی الله عنهما حج کردیم، زمانی‌که در مکه رسیدیم، پس از نماز ظهر از جای خود بلند شده چنین گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: 

«إِنَّ أَهْلَ الْكِتَابَيْنِ افْتَرَقُوا فِي دِينِهِمْ عَلَى ثِنْتَيْنِ وَسَبْعِينَ مِلَّةً وَإِنَّ هَذِهِ الْأُمَّةَ سَتَفْتَرِقُ عَلَى ثَلَاثٍ وَسَبْعِينَ مِلَّةً يَعْنِي الْأَهْوَاءَ كُلُّهَا فِي النَّارِ إِلَّا وَاحِدَةً وَهِيَ الْجَمَاعَةُ»

ترجمه: دو اهل کتاب (یهود ونصاری) در دین‌شان به هفتاد و دو گروه تقسیم شدند و امت من به هفتاد و سه گروه تقسیم می‌شوند؛ تمام‌شان در آتش اند؛ مگر یک گروه آن و آن گروه است که بر جماعت باشد.

طبرانی در جامع صغیر خود از انس بن مالک روایت می‌کند که گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: 

«تفترق هذه الأمة على ثلاث وسبعين فرقة كلهم في النار إلا واحدة، قالوا: وما هي تلك الفرقة؟ قال: ما أنا عليه اليوم وأصحابي»

ترجمه: اين امت به هفتاد و سه فرقه تقسیم می‌شوند؛ تمام‌شان در دوزخ اند؛ مگر یک فرقه آن. گفتند: آن فرقه کیست؟ فرمود: گروهی‌که امروز من و اصحابم بر آن قرار داریم.

بیهقی در دلائل النبوة از ابن عامر عبدالله بن لحی روایت می‌کند که گفت: همراه معاویه رضی الله عنه حج کردیم و هنگامی‌که به مکه رسیدیم، در وقت نماز ظهر ایستاد شده فرمود: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: 

«إِنَّ أَهْلَ الْكِتَابَيْنِ افْتَرَقُوا فِي دِينِهِمْ عَلَى ثِنْتَيْنِ وَسَبْعِينَ مِلَّةً وَإِنَّ هَذِهِ الْأُمَّةَ سَتَفْتَرِقُ عَلَى ثَلَاثٍ وَسَبْعِينَ مِلَّةً يَعْنِي الْأَهْوَاءَ كُلُّهَا فِي النَّارِ إِلَّا وَاحِدَةً وَهِيَ الْجَمَاعَةُ»

ترجمه: اهل کتاب (یهود ونصاری) در دین‌شان به هفتاد و دو ملت تقسیم شدند و امت من به هفتاد و سه ملت تقسیم می‌شوند؛ تمام‌شان در آتش اند؛ مگر یک گروه آن که جماعت است.

حاکم در مستدرک بر صحیحین از ابن عامر بن لحی روایت می‌کند که گفت: همراه معاویه رضی الله عنه حج کردیم و هنگامی‌که به مکه رسیدیم، در وقت نماز ظهر ایستاد شده فرمود: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «اهل کتاب در دین‌شان به هفتاد و دو گروه متفرق شدند و این امت به هفتاد و سه گروه متفرق می‌شود؛ تمام‌شان در دوزخ اند؛ مگر یک گروه آن که جماعت است.» حاکم اضافه نمود: این‌ها سندهای اند که بر صحیح بودن این حدیث حجت می‌باشند، و ذهبی هم موافق بر این است.

ابوداود در سنن خود از ابی عامر الهوزنی روایت می‌کند که معاویه بن ابی سفیان در میان ما ایستاد شده چنین گفت: آگاه باشید که رسول الله صلی الله علیه وسلم در میان ما برخاسته و فرمودند:

«أَلَا إِنَّ مَنْ قَبْلَكُمْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ افْتَرَقُوا عَلَى ثِنْتَيْنِ وَسَبْعِينَ مِلَّةً، وَإِنَّ هَذِهِ الْمِلَّةَ سَتَفْتَرِقُ عَلَى ثَلَاثٍ وَسَبْعِينَ: ثِنْتَانِ وَسَبْعُونَ فِي النَّارِ، وَوَاحِدَةٌ فِي الْجَنَّةِ، وَهِيَ الْجَمَاعَةُ»

ترجمه: آگاه باشید! كسانی‌كه از اهل کتاب قبل از شما بودند، به هفتاد و دو فرقه تقسیم شدند و این ملت به هفتاد وسه فرقه تقسیم می‌شود که هفتاد و دواش در آتش بوده و یکی آن در جنت می‌باشد، و آن جماعت است. این روایت را آلبانی حسن شماریده است.

اما دسته‌ی سوم به زیادت "كلهم في الجنة إلا فرقة واحدة" می‌‌باشد؛ این روایت را اکثر محدثین ضعیف دانسته اند، از جمله: عقیلی در "الضعفاء الكبير" حدیثی را به شرح ذیل روایت نموده است: محمد بن مروان القرشی به ما از محمد بن عباده الوسطی حدیث بیان نمود و او از موسی بن اسماعیل الجبلی و او از معاذ بن یاسین الزیات و او از ابرد بن ابی الاشرس و او از یحی بن سعید و او از انس بن مالک رضی الله عنه به ما روایت کرده گفت که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«تَفَرَّقُ أُمَّتِي عَلَى سَبْعِينَ أَوْ إِحْدَى وَسَبْعِينَ فِرْقَةً، كُلُّهُمْ فِي الْجَنَّةِ إِلَّا فِرْقَةً وَاحِدَةً،قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، مَنْ هُمْ؟ قَالَ: الزَّنَادِقَةُ وَهُمُ الْقَدَرِيَّة»

ترجمه: امت من به هفتاد و یاهم به هفتاد و یک فرقه تقسیم می‌شوند؛ تمام‌شان در جنت بوده؛ مگر یک گروه آن. اصحاب پرسان کردند که ای رسول الله آن‌ها کی‌ها اند؟ فرمودند: زنادقه (قدریه) می‌باشند.

عقیلی معاذ بن یاسین الزیات را که او از ابرد بن اشرس روایت نموده است، شخص مجهول دانسته و روایت‌اش را غیر محفوظ می‌داند. هم‌چنان، عقیلی در "الضعفاء الكبير" روایتی را به شرح زیر تخریج نموده است: حسن بن علی بن خالد اللیثی به ما از نعیم بن حماد و او از یحیی بن یمان و او از یاسین الزیات و او از سعد بن سعید برادر یحیی بن سعید انصاری و او از انس به ما روایت کرده  گفت که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«تَفْتَرِقُ أُمَّتِي عَلَى بِضْعٍ وَسَبْعِينَ فِرْقَةً، كُلُّهَا فِي الْجَنَّةِ إِلَّا فِرْقَةً وَاحِدَةً، وَهِيَ الزَّنَادِقَةُ»

ترجمه: امت من به هفتاد و چند فرقه تقسیم می‌شوند، تمام‌شان در جنت اند؛ مگر یک فرقه آن که در دوزخ می‌باشد و آن زنادقه می‌باشد.

عقیلی اضافه کرده که: این حدیث به درجه صحت نمی‌رسد؛ شاید یاسین اين روايت را از پدرش و یاهم از ابرد گرفته باشد و این روایت نه از یحیی بن سعید و نه از روایت سعد می‌باشد.

در کتاب الموضوعات از ابن الجوزی ۲۶۷/۱(کتاب السنة و ذم البدع) باب افتراق هذه الامة آمده است: عبدالوهاب بن مبارک به ما خبر داده گفت: ابن بکران از عتیقی و او از محمد بن مروان القرشی و او از محمد بن عباده الواسطی و او از موسی بن اسماعیل و او از معاذ بن یاسین الزیات و او از ابرد بن اشرس و او از یحیی بن سعید و او از انس ابن مالک به ما روایت کرده گفت که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«تَفْتَرِقُ أُمَّتِي عَلَى سَبْعِينَ أَوْ إِحْدَى وَسَبْعِينَ فِرْقَةً كُلُّهُمْ فِي الْجَنَّةِ إِلا فِرْقَةً وَاحِدَةً قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ هُمْ؟ قَالَ: الزَّنَادِقَةُ وَهُمُ الْقَدَرِيَّةُ»

ترجمه: امت من به هفتاد و یاهم به هفتاد و یک فرقه تقسیم می‌شوند، تمام‌شان در جنت اند؛ مگر یک فرقه آن. اصحاب فرمودند: ای رسول الله آن‌ها کی‌ها اند؟ فرمودند: زنادقه یعنی قدریه.

طریق دوم: عبدالوهاب به ما خبرداده گفت که ابن بکران از عتیقی و او از یوسف بن الدخیل و او از عقیلی و او از حسن بن علی بن خالد اللیثی و او از نعیم بن حماد و او از یحیی بن یمان از یاسین الزیات از سعد بن سعید برادر یحیی بن سعید انصاری و او از انس به ما روایت کرده گفت که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«تَفْتَرِقُ أُمَّتِي عَلَى بِضْعٍ وَسَبْعِينَ فِرْقَةً كُلُّهَا فِي الْجَنَّةِ إِلا فِرْقَةً وَاحِدَةً وَهِيَ الزَّنَادِقَة»

ترجمه: امت من به هفتاد و چند فرقه تقسیم می‌شود، تمام‌شان در جنت می‌باشند؛ مگر یک فرقه آن که زنادقه می‌باشد.

طریق سوم: جریر به ما خبر داده گفت که عشاری از دار قطنی و او از ابوبکر محمد بن عثمان الصیدلانی و او از احمد بن داود السجستانی او از عثمان بن عفان القرشی به ما روایت کرده گفت: ابو اسماعیل الایلی حفص بن عمر از مسعر از سعد بن سعید روایت نموده که می‌گفت: از انس بن مالک شنیدم که گفت: از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدم که می‌فرمود:

«تَفْتَرِقُ أُمَّتِي عَلَى بِضْعٍ وَسَبْعِينَ فِرْقَةً كُلُّهَا فِي الْجَنَّةِ إِلا الزَّنَادِقَةِ». قَالَ أَنَسٌ: كُنَّا نَرَاهُمُ الْقَدَرِيَّةَ»

ترجمه: امت من به هفتاد و چند فرقه تقسیم شدند، تمام‌شان در جنت اند؛ مگر زنادقه. انس بن مالک فرمود که ما آن‌ها را قدریه می‌شماریدیم.

تمام این احادیث از رسول الله صلی الله علیه وسلم صحت نداشته، در سند همه‌شان در یک مکان و یا زیاده از یک مکان ضعف وجود دارد؛ مثلاً: ابن جوزی روایت‌های سه گانه فوق را در الموضوعات ذکر کرده و گفته که علمای حدیث فرمودند: ابرد "یکی از رجال سند در روایت اول بوده" دروغگو و گمنام می‌باشد. یاسین از او گرفته اسنادش را دگرگون ساخته است و عثمان بن عفان که یکی از رجال سند در روایت سوم فوق می‌باشد، اسنادش را سرقت نموده است. اما ابرد: محمد بن اسحاق بن خزیمه گفته است که شخص دروغگو و گمنام می‌باشد و یاسین که یکی از رجال سند در روایت دوم است، یحیی در موردش گفته است که حدیثش به هیچ نمی‌ارزد و نسائی هم اضافه کرده که حدیثش متروک می‌باشد. علمای نقل در ارتباط به عثمان گفته اند که وی متروک الحدیث و کتابت حدیث‌اش درست نیست؛ مگر بر طریق اعتبار، و حفص بن عمر یکی از رجال سند در روایت سوم، حاتم الرازی در ارتباط اش اضافه می کند که دروغگو بود و عقیلی هم گفته که حفص از ائمه به دروغ روایت می‌کند. در لسان المیزان از ابن حجر عسقلانی آمده است: ابرد بن اشرس از یحیی بن سعید الانصاری... و ابن خزیمه گفته: دروغگو و گمنام می‌باشد. هم‌چنان زیادت "كلها في الجنة إلا واحدة" غیر صحیح می‌باشد.

دوم: آنچه که به ارتباط سوال شما «حاکم به لفظ غریب صحیح گفته و آن عبارت: "ستفترق أمتي على نيف وسبعين فرقة كلها في الجنة إلا واحدة" یعنی امت من به هفتاد وچند فرقه تقسیم می شود، تمام‌شان در جنت اند؛ مگر یک گروه آن.» ذکر کردم. به اندازه‌ای که من می‌فهمم، صحیح بودنش را نزد حاکم هیچ نیافتم، باوجود این‌که چیزی من ذکر کردم، در جایی نیافتم و یاهم چشمم به آن واقع نشده؛ این زیادت نزد اکثر محقیقین که ضعیف حکم می‌کنند، یافت نشده است.

سوم: خلاصه‌ی قول این‌که: حدیث افتراق امت به هفتاد و سه فرقه بدون زیادت صحیح بوده و زیادت اول را "كلها في النار إلا واحدة" تمام‌شان در آتش اند؛ مگر یک گروه آن. اکثریت حسن شماریده اند. اما زیادت دوم "كلها في الجنة إلا واحدة" تمام‌شان در جنت اند؛ مگریک گروه آن. اکثر محقیقین ضعیف حکم کرده‌اند و کسانی‌که حسن حکم کرده خیلی کم می‌باشند. آنچه که من ارجحیت می‌دهم و بر آن حکم می‌شود، زیادت اول بوده؛ نه زیادت دوم؛ این چیزی است که بر وفق زیادت دو روایت ذکر نمودیم.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

۵ شعبان ۱۴۳۹هـ.ق

21 اپریل 2018م

ادامه مطلب...

حادثه سرحدات: 2 متر... به مفاد کدام کشور و به ضرر کدام کشور بود!؟

(ترجمه)

درگیری‌ها در منطقه سرحدی یا مرزی میان تاجیکستان و قرغیزستان همیشه تکرار می‌شود. به تاریخ ۲۲ جولای/ژوئیه، یک حادثه غمگین رخ داد که در نتیجه آن هفت تاجیک و پنج قرغیزی زخمی و یک تن کشته شد. ‏حادثه مذکور در رسانه‌ ملی و رسمی به شرح ذیل گزارش شده بود: «امام علی رحمان، رییس جمهور تاجیکستان انتظار می‌رفت که قصد سفر به برون‌بوم(بخشی از یک کشور که از بق یه‌ی کشور جدا بوده و در کشور  دیگر قرار دارد) منطقه‌ی واروخ بکند، بناً ساکنان واروخ بیرق‌شان را در ساحه سرحدی بلند کردند.» از سوی دیگر، ساکنان قریه‌ی اک‌سای در قرغیزستان به خشم آمده و در نتیجه میله بیرق‌شان را دو متر به جلو بردند. ‏با دیدن چنین صحنه، تاجیکان نیز به خشم‌ آمدند و بیرق اک‌سای را که از سوی قرغیزستان نصب شده بود، نابود کردند. در نتیجه چنین نزاع و درگیری، چندین تن مجروح و یک تن دیگر کشته شد. بگویید، ۲ متر چه را حل خواهد کرد...؟

در عین‌حال، روسیه در قرغیزستان یک پایگاه هوایی در میدان‌هوای/فرودگاه "کانت(Kant)" دارد که بیشتر از ۶۰ هکتار زمین را اشغال کرده است. هم‌چنین در سه شهر تاجیکستان، پایگاه‌های نظامی نمبر ۲۰۱ روسیه، مستقر  است. روسیه توسط این‌ پایگاه‌ها استعمارش را در آسیای میانه تامین بخشیده و محکم می‌کند. ‏ولی بدبختانه، مسلمانان تاجیکستان و قرغیزستان بر سر دو متر زمین می‌جنگند... در واقع، مرز بندی و خط‌کشی سرحدی میان مسلمانان در آسیای میانه به هدف این‌که امت علیه استعمار روسیه اتحاد نشوند، ایجاد شده است.

روسیه و چین نهادی را تحت نام سازمان همکاری شانگهای تأسیس نمودند تا مقام و جایگاه استعمار خود را تحکیم ببخشند. آن‌ها راه را برای مبارزه علیه افراط‌گرایی و تروریسم من‌حیث اهداف اصلی این‌سازمان "هموار" ساختند تا بتوانند از اتحاد و قدرت‌مند شدن مسلمانان جلو گیری کنند. اکنون پایگاه‌های نظامی روسیه تحت شعار "مبارزه علیه افراط‌گرایی و تروریسم" در همین دو کشور مستقر است. چین هم‌چنان تحت یک حالت سردرگمی قرار دارد و چین با امضای قرارداد‌ها از طریق "سازمان همکاری شانگهای(SCO)" سرزمین‌ ما را تحت تصرف خود قرار داد و منابع طبیعی ما را به غارت ‌می‌برد.

در حال حاضر ۴۰ درصد بدهی‌ها/قروض تاجیکستان و قرغیزستان از چین گرفته شده است. بناً قرغیزستان به مبلغ ۲ بیلیون دلار و تاجیکستان به مبلغ ۱.۵ بیلیون دلار از چین قرض گرفته اند. امروزه، چین زمین و منابع طبیعی(منرال و ذخایر طبیعی) مان را در عوض بدهی‌ها ما می‌گیرد. به‌طور مثال، اکنون شرکت‌های چینایی معادن طلای قرغیزستان مانند "اشتام‌بردی(Ishtamberdi)"، "کیچی-چارات(Kichi-Chaarat)" و شامبیسای(shambesai)" را در تصرف خود گرفته است. ‏هم‌چنین، شرکت چینی تحت نام "تی‌وی‌ای‌آ(TVEA)" معادن طلا همچو دُوآبه(Duoba)" و "أوست كومارج(Ust Kumarg)" را در عوض بازسازی کارخانه گرمایش برقی در شهر دوشنبه در تصرف خود قرار داده است. علاوه بر این، چین‌ می‌خواهد معدن سوم را نیز بگیرد و این در حالی‌ست که مسلمانان سست عنصر قرغیزستان و تاجیکستان هنوزهم بر سر دو متر زمین باهم درگیر می‌شوند!

****

ما، جمعاً مردم تاجیکستان و قرغیزستان مسلمانان هستیم‌. قرآن مان یکی است، پیامبرمان یکی است، قبله مان یکی است و قبرستان مان یکی است؛ زیرا حتی میت‌های مان به نام‌ مسلمان یاد می‌شوند و ما شانه به شانه در تشییع جنازه یک‌دیگر خود صرف نظر از کشور و سرزمین مان باهم در یک صف بر ادای نماز جنازه ایستاده می‌شویم. اگر یک برادر قرغیزی در تاجیکستان وفات کند، برادران تاجیکی‌ برای ادای نماز جنازه‌‌اش صف می‌بندند و میت را با احترام در دو متر قبر در زمین دفن می‌کنند. اگر چنین اتفاقی در قرغیزستان بیفتد، مسلمانان در قرغیزستان عین عمل را انجام می‌دهند، آیا انجام نمی‌دهند، واقعاً دو متر چی ارزش دارد؟!

امروزه، مسلمانان میان هم در نزاع هستند -طوری‌که می‌دانیم- برای منافع استعمارگران خدمت می‌کنند. ‏کفار بعضی‌های ما را علیه بعضی دیگر مان بخاطر دو متر زمین تحریک به جنگ نموده و صدها هتکار زمین را برای مان قبرستان می‌سازد "حال‌آن‌که الله سبحانه وتعالی ما را منع کرده، مگر ما شاهد هستیم که اکثراً در این دنیا تجارب چنین عمل را دارد" و سرانجام با این‌اعمالی که می‌کنیم سرزمین ما یک مستعمره برای استعمارگران باقی خواهد. ‏این حادثه زمانی صورت گرفت که مذاکرات بین‌دول با سفر رییس جمهور قرغیزستان به تاجیکستان در راه بود. ‏بحث و گفت‌و‌گو بر روی مسئله مرز میان این دو کشور یکی از اهداف مهم این نشست بود. در واقع، چنین نشست‌ها و گفت‌و‌گوها قبلاً نیز صورت گرفته است. مگر تااکنون هیچ مشکلی را حل نکرده است. این مسائل سرحدی تنها برای تامین منافع باداران استعمار‌گر بوده و حل آن نیز به ضرر شان است، زیرا این مرزها توسط قدرت‌های استعماری خط‌کشی شده و به همین منظور حکام خائن کشورهای اسلامی برای منافع استعمارگران در اریکه قدرت نشسته اند، ولی ما مسلمانان از خیانت‌کاری‌های حکام استقبال و بیرق‌ها را در راه آنان بلند نموده و برای آن‌ها جنگ می‌کنیم!! رسول الله صلی الله علیه و سلم می‌فرماید:

«وَلَمْ يَنْقُضُوا عَهْدَ اللهِ وَعَهْدَ رَسُولِهِ إِلَّا سَلَّطَ اللهُ عَلَيْهِمْ عَدُوَّهُمْ مِنْ غَيْرِهِمْ فَأَخَذُوا بَعْضَ مَا كَانَ فِيْ أَيْدِيهِمْ، وَمَا لَمْ يَحْكُمْ أَئِمَّتُهُمْ بِكِتَابِ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ وَيَتَخَيَّرُوا فِيمَا أَنْزَلَ اللهُ إِلَّا جَعَلَ اللهُ بَأْسَهُمْ بَيْنَهُمْ» (رواه ابن ماجه)

ترجمه: و هرگاه عهد و پیمان خود را با الله و رسولش بشکنند، الله(سبحانه‌وتعالی) دشمنان بیگانه را بر آن‌ها مسلط خواهد کرد تا اموال آن‌ها را غارت کنند و چون حاکمان آن‌ها از اجرای شریعت الله(سبحانه‌وتعالی) سرباز زنند خداوند(متعال) آنان را به جنگ داخلی و اختلاف مبتلا خواهد کرد.

ای مسلمانان! اگر ما به نزاع و مشاجره‌های مان ادامه دهیم و توسط پالیسی‌های کفار استعمارگر فریب بخوریم، پس بدانید که ما در آخرت از جمله الخاسرين(زیان‌دیده‌گان) خواهیم بود. حضرت محمد صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

«إِذَا الْتَقَى الْمُسْلِمَانِ بِسَيْفَيْهِمَا فَالْقَاتِلُ وَالْمَقْتُولُ فِي النَّارِ»

ترجمه: هرگاه دو مسلمان با شمشیر در روى هم ایستادند، قاتل و مقتول (کسى‌که مى‌کشد و کسى‌که کشته مى‌شود) هردو در آتش دوزخ مى‌باشند.

ای مسلمانان عزیز! تمام ما مسلمان هستیم و باید برای کل امور و مشکلات به اسلام رجوع کنیم. دو نکته مهم قابل ذکر است.

1. بناً، به‌طور عمیق و مستنیر عقیده اسلامی را مرور کنیم؛ طوری‌که این عقیده تمام مردم (جميع الناس) را به برادری در اسلام تبدیل می‌کند.

2. تنها خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت مرزهای کاذب مسلمانان را از بین خواهد برد و آن‌ها را من‌حیث یک دولت واحد متحد نموده و در نتیجه میان‌ مسلمانان هیچ درگیری بر سر مرزهای کاذب وجود نخواهد داشت.

فلهذا، باید اسلام را عمیقاً مطالعه نموده و به‌طور سیاسی و مفاهیمی برای اسلام تلاش کنیم تا بتوانیم خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت را دوباره احیاء نمایم. 

عبد الحكيم كاراهانی

رییس دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-قرغیزستان

مترجم: زکریا وهاج

ادامه مطلب...

رژیم چین بسیار به سادگی به چشمان وزیر امور دینی مالیزی خاک انداخت

  • نشر شده در مالیزیا

(ترجمه)

به تاریخ 30-23 ژوئیه 2019م داتوک سری داکتر مجاهد یوسف وزیر امور دینی مالیزی طی سفرش به چین به مکانی رسید که گفته می‌شود مسلمانان اویغور در آن‌جا تحت آموزش‌های حرفه‌ای قرار دارند. در طی سخنرانی او در دانشگاه مطالعات خارجی پکن در روز 27 ژوئن، داکتر مجاهد اظهار داشت: «مشکل دیگری‌که ما امروز با آن روبرو هستیم، تحریک باالقوه جامعه جهانی با اخبار دروغینی است که می‌تواند باعث ایجاد تنش‌ها میان روابط ملت‌ها و مردم در سراسر جهان شود.  اخبار دروغین در بارۀ سرکوب نمودن مسلمانان چینی باعث برانگیختن موجی از اعتراضات/راهپیماهی‌ها و غم‌شریکی در رابطه با ظلم و سرکوب مسلمانان شده است.»

لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ... چگونه یک وزیر امور دینی توسط رژیم سرکوبگری‌که مسلمان را به اشکال مختلف سرکوب و شکنجه می‌کند، به سادگی کور می‌شود؟ آیا او این همه اخبار گسترده‌ را در بارۀ چگونگی رفتار خطرناک و ضد اسلامی علیه برادران و خواهران مسلمان خود نادیده گرفته است؟ ایا او اخباری را که چگونه مسلمانان اویغور از اقامه نماز و گرفتن روزه منع شده اند، نخوانده است؟ و حتی آن‌ها را اجازه گذاشتن ریش و پوشیدن حجاب نمی‌دهد. آیا او اسناد و گزارشات را ندیده است که توسط گروه‌های مختلف مانند حقوق‌بشر فاش شده که در آن گزارشات از دستگیری، زندانی شدن، شکنجۀ بیش از یک میلیون مسلمان اویغور در زندان‌های چین تنها به دلیل جدا کردن آن‌ها از دین‌شان، روایت شده است؟ آیا او گزارشات را در بارۀ اعترافات مسلمانان اویغور که پلان فرار و پناهنده شدن به مالیزی را دارند، نخوانده است؟ آن‌ها می‌گویند " این بهتر است که حکومت مالیزی ما را به قتل برساند تا این‌که ما را دوباره به زادگاه‌مان بازگشت داده و توسط رژیم چین به طور ظالمانه کشته نشویم." آیا صرفاً یک سفری محض به یک اردوگاه "مجهزی" که تمام جرایم و ظلم‌های رژیم چین را پشت پرده قرار داده است، چشمان وزیر امور دینی را به این‌ سادگی کور ساخته است؟ چگونه ممکن است که یک وزیر امور دینی با یک بار بازدید به سادگی توسط رژیم چین کور شود؟

وزیر امور دینی تنها برای حفظ روابط بازرگانی و دیپلوماتیک با یک دولت محارب، می‌گوید که گزارشات مبنی بر شکنجه و ظلم مسلمانان اویغور دروغ است! کجاست برادری، کجاست نگرانی و مسئولیت، کجاست ثبات، ایمان‌داری و شجاعت، کجاست حلال و حرام و کجاست حکم اسلام که جناب وزیر بجای این‌که محافظ برادران و خواهران ستم‌دیدۀ ما باشد؛ بدبختانه بلندگوی رژیم کفری و ستمگر چین شده است. وی چگونه می‌تواند ادعا کند که ظلم و ستم بالای مسلمانان ترکستان شرقی سخنان و گزارشات دروغین است؟ او چگونه توانست که سخنان رژیم کفری را باور نموده و آن را نسبت به سخنان برادران خود در دین و عقیده برتری ببخشد؟ واقعاً که خجالت آور و بلکه بسیار اسفبار است!

ای مسلمانان! دهه‌هاست که خواهران و برادران ما در زیر بار ظلم و ستم رژیم کفری و استبدادی چین رنج می‌برند و هیچ یکی از حکام موجود در بلاد اسلامی کدام توجه‌ی به سرنوشت آن‌ها ندارند. هیچ حاکمی این جنایات را محکوم نکرده و حتا اندکی حرف از دهن‌اش خارج نمی‌شود؛ در حالی‌که تعدادشان در سرتاسر جهان  بیش از 50 حاکم است. خیلی ترسناک و واقعاً اسفبار و دردآور است، هنگامی‌که رهبر فعلی توسط رژیم چین به آسانی کور شود تا چنین قبول کند که اخبار متعلق به شکنجه و سرکوب مسلمانان دروغ و بی‌اساس است.

در واقع، مسلمانان دیگر نمی‌توانند به حکام فعلی خود امیدوار باشند تا خواهران و برادران مسلمان را نجات دهند، بلکه این حکام بجای آن‌که در کنار مظلومین و ستم دیدگان باشند همواره در کنار ظالمان بوده و با آن‌ها دل خوش اند. پیمان و روابط آن‌ها بیشتر با کفار ستمگر بوده است؛ نه با برادران ستم‌دیده و سرکوب شدۀ خود.

تنها امید باقی ماندن به بازگشت خلافت است، خلافتی‌که امت را همیشه دوست داشته و آن‌ها را از تمام مصیب‌ها حریت می‌بخشد و در عین حال کفار ظالم را چنان ذلیل خواهد کرد تا به اسلام تسلیم کامل شوند. از این‌ور، حزب‌التحریر برای بازگشت دوبارۀ خلافت مشغول پیکار و مبارزه است و با نصرت و خواست الله سبحانه ‍‌و‌تعالی بزودی حاکمیت اسلام را قایم نموده و جهان را از تاریکی بسوی روشنایی بیرون خواهد آورد.

عبدالحکیم عثمان سخنگوی حزب التحریر-مالیزیا

مترجم: کریم خان

 

ادامه مطلب...

اسلام دین آسان گیری و رحمت است

(ترجمه)

از حضرت ابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«إِنَّ هَذَا الدِّينَ يُسْرٌ، وَلَنْ يُشَادَّ الدِّينَ أَحَدٌ إِلَّا غَلَبَهُ، فَسَدِّدُوا وَقَارِبُوا، وَأَبْشِرُوا، وَيَسِّرُوا، وَاسْتَعِينُوا بِالْغَدْوَةِ وَالرَّوْحَةِ، وَشَيْءٍ مِنَ الدَّلْجَةِ» (رواه النسائی و ابن حبان)

ترجمه: در دين آسانی است، هرکه در آن سخت‌گيری کند، سرانجام خسته و بیچاره خواهد شد؛ پس راه حق و راست را در پيش گيريد و خود را به سهولت و آسان گیری نزدیک کنید و بشارت دهيد و از عبادت صبح و شام و پاسی از شب، كمك بگيريد.

مفهوم حدیث

از این حدیث واضح می‌شود که الله سبحانه وتعالی دین اسلام را برای همه آسان گردانیده است و رسول الله صلی الله علیه وسلم ما را تشویق نموده که در استقامت به آن سعی و تلاش نمائیم؛ اگر در انجام اموری از آن عاجز ماندیم، پاداش آن‌چه در حد توان انجام داده‌ایم، برای مان می‌رسد...

هم‌چنان از خوش‌خبری بیان کرده که آن عبارت از فال نیک گرفتن، گمان نیک داشتن، آسان گرفتن بالای نفس و عدم وادار نمودن آن به چیز هایی‌که مافوق توانش بوده و از مکلفیت‌های شرعی او به حساب نمی‌آید، است.

آخرین سفارشی‌که در این حدیث بیان شده عبارت از: استعانت و مدد خواستن از الله سبحانه وتعالی در همه اوقات و بالخصوص در اول و آخر روز و قسمتی از آخر شب می‌باشد.

خلاصه حدیث

1- هرکی در دین اسلام سخت گیری نماید (نفس خود را در کار مافوق توانش وادار نماید) سرانجام خسته و بیچاره خواهد شد.

2- روز قیامت پاداش هر شخص مطابق اعمال و توان نفس خودش داده می‌شود.

3- جهت دریافت توفیق به انجام بیشتر اعمال صالح از عبادت صبح و شام و پاسی از شب، كمك بگيرد.

4- مسلمان همیشه باید با برادران دینی خود آسان گیری نموده و گمان نیک داشته باشد.

ادامه مطلب...

متوجه تلاش‌ها برای قانونی‌کردن نژادگراییِ فرقه‌گرایانه در لبنان باشید!

  • نشر شده در لبنان

(ترجمه)

آن‌ها از مرگ، ترس، گرسنه‌گی، سردی و بی‌عدالتیِ که توسط رژیم سوریه و متحدان‌اش علیه مردان و زنان مسلمان در شام انجام‌ می‌شود، فرار کرده‌اند. آن‌ها از ترس گیرافتادن در بی‌عدالتی بسیار سخت و ظالمانه، منطقه‌ی خود را ترک کرده اند. طبق اظهارات خودشان، این بی‌عدالتی؛ تحقیر و ترک کشور را در پی دارد. براساس گفته‌های یک خواهر، آن‌ها سختی‌ای را بر مردم روا می‌دارند که هیچ دشمنی انجام نمی‌دهد!! آتش‌زدنِ اردوگاه‌ها،‌ دستگیرکردن مردم وحشت‌زده، گرسنه‌گی‌دادن کودکان و تحقیر بزرگ‌سالان و زنان!! آیا این احترام گزاردن به مهمان است؟! آیا این است راحتیِ آدم اندوهگین و مظلوم؟!

هرازگاهی، موجی از نزاع و کشمکش با مباحث به‌شدت فرقه‌گرایانه و رازآلودش در لبنان بر ما واقع می‌شود، تا رژیم از این طریق کینه‌ی خود را علیه مردم و خواهران و برادران سوری ما، حتی بر مردم فلسطین که قبل از پیدایش نژدگرایی در لبنان زنده‌گی می‌کردند، نشان دهد! گویا که این برای مردم سوریه و بیش از آن مردم فلسطین کافی نیست. چیزی‌که آن‌ها را پریشان‌کرده و بر آن‌ها تحمیل می‌گردد، دشمنی رژیم و متحدان‌اش علیه مسلمانان می‌باشد، خصوصاً رژیم کینه‌ورز اسد که دشمنی خود را نه‌تنها بر مردم سوریه، بل بر مردم فلسطین و لبنان اعمال می‌کند؛ چیزی‌که در اردوگاه تل زاتار، بعداً در نهر البرید و در یرموک انجام شد و نقشی‌که توسط تأسیسات امنیتی اسد در لبنان انجام می‌شود، بر هیچ کس پوشیده نیست! آیا تعجب‌آور است که این فرقه‌گرایی رازآلود و این کینه‌ورزی متفق با این رژیم جنایت‌کار است؟!

در اولین نگاه گمان می‌شود که این مباحث کینه‌جویانه علیه مردم سوری و فلسطینی ما، تحت بهانه‌های ضعف اقتصادی -که زوال، دروغ‌ها و گمراه‌گری‌های آن‌ها برای هیچ‌کس پوشیده نیست؛ به‌راه افتاده است و همه می‌دانیم که ظاهراً مردم سوریه و فلسطین بر اقتصاد لبنان تأثیر مثبت دارند- اما بعد دیده می‌شود که این بیش از آن‌ست، مجموعه‌ای از سخنان سیستماتیک علیه بخشی از مسلمانان به‌طور خاص تحت نظام کنونی و این عصر پرقدرت سمت و سو می‌یابد. وقایع شهرداری الحدث دور از بحث ما نیست؛ ممانعت مسلمانان. بلی، مشخصاً مسلمانان، بدون کدام درنگ و تعلل و با حمایت مقامات و گماشته‌گان‌شان از خریدن و اجاره‌کردن خانه و حتی بازکردن یک دوکان برای کار، ممانعت می‌شوند!! برای دستیابی به این هدف، فرقه‌گرایان و هوداران شان از نهادهای دولتی استفاده می‌کنند؛ برای انجام این برنامه‌های کینه‌جویانه از شهرداری‌ها، پولیس/بازرس و شاخه‌های آن استفاده می‌شود.

شهردار، بی‌درنگ و به‌صورت بسیار پرهیاهو به یک ایستگاه رادیویی در یک برنامه حاضر شد که گزارش آن در وب‌سایت و تلویزیون النشره به‌تاریخ 21جون/ژوئن 2019م پخش گردید، او در این گزارش چنین می‌گوید: «ما به تصمیم خود در خصوص عدم فروش و اجاره‌دهی به مسلمانان افتخار می‌کنیم،‌ این تصمیم 10 سال قبل گرفته شده و ما بر آن ایستاده‌گی خواهیم کرد.» او با تکبر اضافه کرد: «مدت مدیدی است که من حمایت همه و بالاخص حمایت رئیس‌جمهوری "میشل عون" را با خود دارم و شیعیان نه‌تنها با این تصمیم مخالفت نکرده، بل از من حمایت می‌کنند. دبیرکل حزب‌الله، آقای حسن نصرالله به درخواست رئیس جمهوری عون، همراه با "واریر هیل" و سخن‌گوی پارلمان "نبیه بیری" نزد ما آمدند که دستان ما را به لرزه انداخت"!!! و بعداً تحریم کننده‌گان به نماینده‌گی از حزب فالانژ (حزب کتائب) به اشرفیه بازگشتند و با این کار خود زهر خود را ریختند و بدخواهی خود را ثابت کردند (مغل‌ها،‌ عثمانی‌ها، سوری‌ها و دیگران آمدند و رفتند... و لبنان باقی‌مانده است)، اما از انگلیس، فرانسه و یهودیان یادی نکردند!!

چنین است که اصطلاح محور "مقاومت و مخالفت" در تمام رنگ‌ها و انواع‌اش،‌ در کنار آن تمام افراد کینه‌ورز و کسانی‌که از ایشان حمایت می‌کنند، همه‌گی متعلق به رژیم شیطانی اسد است. اجرای فرقه‌گرایی رازآمیز علیه بخش مشخصی از مردم سوریه، فلسطین و لبنان در یک کشوری‌که فرض می‌شود، بر جنگ داخلی که عامل چنین مباحث و تمایلات چنین سیاسیون است، غالب شده اند!

این هرج و مرج فرقه‌گرایانه چی مدت دوام خواهد داشت؟ چه کسی مسئول ازبین‌بردن این سخنان تحریک‌آمیز خواهد بود؟!

ما این‌جا استیم تا برای تان زمانی‌ را یادآوری کنیم که در قلب اسلام و مسلمانان زنده‌گی می‌کردیم؛ جایی‌که سواحل مدیترانه همراه با کوه‌ها و دشت‌هایش برای صدها هزار سال جزئی از پیکره سرزمین اسلامی بود.‌ در جریان این مدت دولت اسلامی از تمام کسانی‌که تحت حاکمیت‌اش زنده‌گی می‌کردند –به‌شمول مسلمانان و غیرمسلمانان- به صورت کامل حفاظت می‌کرد و عدالت قانون مسلمانان توسط خود دشمنان اسلام شهادت داده شده است. در تاریخ شواهد زیادی وجود دارد که مسیحیانی از مردم کشور علی‌رغم وجود متجاوین که زنده‌گی و امنیت مردم را تباه‌ کرده بودند، در کنار مسلمانان جنگیده‌اند... ‌کل این تاریخ درخشان، فقط توسط مداخلات شماری از کشورهای اروپایی از بین رفت که همزمان با این برای ازبین بردن دولت خلافت و احیاءکردن رقابت‌ها و تعصبات قبیلوی، ملی و فرقه‌ای تلاش می‌کردند، تا این‌که هویت لبنانی با این شکل شنیع آن را ایجاد کردند و مباحثی را خلق می‌کند که منجر به جنگ‌های داخلی می‌شود. امروز ما دوباره به شنیدن چنین آوازهای غیرموزون محکوم هستیم!

ما حزب‌التحریر-ولایه لبنان هشدار داده و صدای خود را بلند می‌کنیم؛ به‌خاطر چیزهایی‌که از محدوده‌ی خود خارج شده اند و این‌که صبر مردم در برابر این قسم بیانات، رفتار و این دشمنی نامفهوم به آخر رسیده است. فکر نکنید که مسلمانان لبنان به ساده‌گی برای هرکس قابل دسترس هستند، حتی اگر کسی ادعا کند که پدران شان پیروان ضعیف و مطیعی بودند، ما از امتی استیم که رهبر می‌پرورد، تحقیر و بی‌حرمتی را نمی‌پذیرد، خاموش می‌ماند؛ مگر برای مدتی. از کشورهایی‌که در اطراف تان در حال تصاحب قدرت مسلمانان استند درس بگیرید و بدانید که مسلمانان در کنار هم می‌ایستند و به ضعیفان شان تلاش خواهند کرد. مردم شام مردم ما استند، خون شان، خون ماست، نابودی آن‌ها نابودی ماست و پیروزی شان پیروزی ما.

قسمی‌که ما یک تاریخ با آن‌ها داشتیم، به اذن الله سبحانه وتعالی یک آینده درخشان هم با آن‌ها خواهیم داشت؛ آینده‌ای که در آن چهره‌های ترسناک فرقه‌گرایانه را نخواهیم دید و از نژادگرایی زشت و شنیع چیزی نخواهیم شنید... تحت دولت خلافت بر منهج و روش نبوت، دولتی که امور مردم از جمله مسلمانان و غیرمسلمانان را با عدالت به پیش می‌برد.

﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ﴾ [حدید: 25]

ترجمه: ما پیامبران را با دلیل‌های روشن فرستادیم و با آن‌ها کتاب و ترازو را نیز نازل کردیم تا مردم به عدالت عمل کنند.

بنابر این ما به مقامات لبنان هشدار می‌دهیم که هوشیار و مراقب باشند، مباحث نژادگرایانه و فرقه‌گرایانه که آتش نفاق، نزاع و جنگ را روشن می‌کند، از بین ببرند.

﴿قُلْ هَلْ مِن شُرَكَائِكُم مَّن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لَّا يَهِدِّي إِلَّا أَن يُهْدَىٰ فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ﴾ [یونس: 35]

ترجمه: بگو، آیا از این بتان شما کسی هست که به حق راه نماید؟ بگو، الله به حق راه می‌نماید. آیا آن‌که به حق راه می‌نماید به متابعت سزاوارتر است یا آن‌که به حق راه نمی‌نماید و خود نیز هدایت است؟ شما را چه می‌شود؟ چگونه حکم می‌کنید؟

حزب‌التحریر-ولایه لبنان

مترجم: تمیم افشار

ادامه مطلب...

جوانان سردرگُم

  • نشر شده در سیاسی

جوانان مسلمان امروز در فضای تولد و بزرگ می‌شوند که نظام‌ها و افکاری که بالای شان مسلط شده با آن‌چه در عقاید و ارزش‌های شان است، در تضاد می‌باشد. این جوانان درست در زمانی زیست دارند که اسلام از فراز یک دولت ابرقدرت به دینی تقلیل یافته که به مسائل فردی و خصوصی می‌پردازد و کاری به سیاست و دولت‌داری ندارد. در برهه‌ی از تاریخ قرار داریم که جوانان مسلمان تصویری از تطبیق و حاکمیت اسلام ندارند، حتی تصویری دقیقی از تاریخ اسلام ندارند. آن‌چه به عنوان تاریخ اسلام به آنان تدریس شده، تاریخ تحریف شده‌ای بوده که تنها به روایت جنگ‌ها و لشکرکشی‌ها و خونریزی‌ها می‌پردازد. توگویی همه‌ای تاریخ اسلام جنگ و وحشت بوده است. حالانکه چنین روایتی از تاریخ حاکمیت اسلام در جهان دقیق نیست و باعث تنفر مسلمان‌زاده‌ها از اسلام می‌گردد.

جوان مسلمان در عصری پا به حیاط جوانی می‌گذارد که افکار و اندیشه‌های معاصر همه برعلیه اسلام و مسلمانان صف واحد تشکیل داده‌اند و تلاش دارند تا توسط اسالیب و وسایل مختلف مسلمانان را از اسلام دور نموده و به طرف افکار و عقاید خود شان بکشانند. دموکرات‌ها، سرمایه‌دارها، کمونیست‌ها، سیکولرها، نژادپرست‌ها همه صف کشیده‌اند تا جوان مسلمان را شکار اندیشه‌های کثیف شان نمایند. آن‌ها می‌خواهند در کنار این که پیروان شان را حفظ کنند در تلاش این نیز هستند تا سایر مردم را نیز جذب ایدیولوژی و فکر شان بسازند. جوان مسلمانِ که در چنین فضای عرض وجود می‌کند و از چهار سُو مورد بمباران اندیشه‌های زهرآگین قرار می‌گیرد، چه سپری دارد تا از خود در برابر چنین اندیشه‌های مخرب و گمراه‌کننده محافظت کند؟ هیچ سپری!

این بدین معنا است که از آوان طفولیت فرزندان مسلمان در معرض افکار غیر اسلامی قرار می‌گیرند و به هر اندازه‌ی که جوان‌تر می‌گردند بیشتر در خطر ذوب شدن به اندیشه‌های غیراسلامی قرار می‌گیرند. از محیط مکتب تا پوهنتون و کورس، از برنامه‌های تلویزیونی، رادیویی و صفحات مشخص فیسبوکی همه و همه افکاری را به خورد جوانان مسلمان می‌دهند که آنان را از ارزش‌ها و مفاهیم اسلامی شان دور سازند.

مشکل دیگر این است که در عصر حاکمیت اندیشه‌های بحران‌زای غربی، هدف زندگی سعادت، پیشرفت و منفعت تعریف گردیده است. جست‌وجوی محض این اهداف در زندگی با مفاهیم و ارزش‌های اسلامی در تقابل شدید قرار دارد. از این‌رو هدف زندگی بیشتر جوانان مسلمانان با تاثیرپذیری از این فضا به جای این‌که کسب رضایت الله سبحانه و تعالی و حاکمیت اسلام باشد، برعکس کسب منفعت، تحصیلات عالی برای یافتن وظیفه خوب، دست‌یابی به پیشرفت و امکانات مادی و تلاش برای گرفتن مقام‌ها و وظایف محور زندگی شان قرار گرفته است.

جوانان مسلمانان در عصری بسر می‌برند که هتاکی و توهین به افکار و مقدسات اسلامی به نماد روشنفکری مبدل شده است. توسط رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی همه روزه مقدسات اسلامی مورد حمله قرار گرفته و افکار و اذهان جوانان توسط این شبکه‌ها در معرض بمباران فکری و سیاسی غرب‌پرستان قرار می‌گیرند. این شبکه‌ها یک وسیله‌ی بسیار مهم برای پخش افکار دموکراتیک پنداشته می‌شوند. آن‌ها بدون کدام هراس ارزش‌های اسلامی را زیر سوال انداخته، مقدسات اسلام را توهین می‌کنند و اسلام‌گرایان را تهمت زده و تحقیر می‌کنند، هیچ میکانیزمی نیز موجود نیست که از آن جلوگیری صورت گیرد. آنان این کار شان را تحت نام "آزادی بیان" توجیه می‌کنند، ولی صدای مسلمان‌ها را تحت عنوان افراط‌گرایی در گُلو خفه می‌سازند.

همچنان بخش اعظم مشکل سردرگُمی جوانان به گردن پدر، مادر، بزرگان خانواده و امامان مساجد نیز است. آنان در پاسخ دادن به اساسی‌ترین سوال‌های یک طفل غفلت می‌کنند و با جواب دادن سطحی و خشن از سوال‌های طفل می‌گذرند. همواره به یک طفل گفته می‌شود که ما باید به خدا ایمان داشته باشیم. یک خدا وجود دارد. پیامبر ما محمد صلی الله علیه وسلم است. ما در ملت ابراهیم خلیل الله هستیم. در مذهب فلان امام هستیم و ... اما سوال‌های بزرگ طفل که:« چرا خلق شده‌ام؟ هدف زندگی‌ام چه است؟ مسئولیت و مکلفیت‌ام در دنیا چیست؟ به کجا می‌روم؟» لاینحل می‌ماند و کسی به پاسخ آن نمی‌پردازد و طوری برای شان تفهیم می‌گردد که نباید این سوال‌ها را کرد. حالانکه این واقعیت باعث ضعف در اعتقاد کودک شده و باعث می‌شود وقتی طفل پا به عرصه جوانی بگذارد و در محیط‌های قرار بگیرد که عقایدش زیر سوال برود و ارزش‌هایش مورد تهدید واقع شود بدلیل این‌که جوابات مستحکمی پیدا ننموده احساس ضعف نموده و به سادگی مورد شکار سیکولرها قرار می‌گیرد.

پس تا زمانی‌که نظام سیاسی یک جامعه در نزدیکی کامل با عقاید همان مردم قرار نگیرد، جوانان سردرگُم باقی می‌مانند. تا زمانی‌که والدین احساس مسئولیت نکنند و به صورت درست و عقلی، عقیده اسلامی را به اطفال شان یاد ندهند، جوانان در مسیر زندگی به سادگی مورد شکار قرار می‌گیرند. زمانی‌که سیستم تعلیمی و تحصیلی در مطابقت به اسلام قرار نگیرد، توقع ببار آمدن جوانان آگاه و هدفمند که هم و غم شان اسلام باشد از بطن سیستم تعلیمی و تحصیلی سیکولر خواب و خیالی بیش نیست. همه‌ای این‌ مشکلات تا زمانی‌که دولت اسلامی تأسیس نشود و اسلام را در بُعد فردی و در بُعد سیاسی، اجتماعی، تعلیمی، اقتصادی و سیاست خارجی تطبیق نکند، پابرجا می‌ماند. پس لازم است تا جوانان مسلمان عقب اهداف و اندیشه‌های پوچ را رها نموده و تلاش و انرژی شان را برای احیای دولت اسلامی بسیج نمایند، تا نه تنها جوانان مسلمان، بلکه جوانان جهان نیز از سردرگُمی نجات یابند.

مصدق سهاک

عضو دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

زبان دیپلماتیک امریکا؛ تحت نام صلح بر ادامه جنگ در افغانستان دلالت می‌کند

خبر:

همزمان با آغاز دور هشتم مذاکرات میان هیئت‌های امریکا و گروه طالبان، زلمی خلیل‌زاد، نماینده ویژه امریکا برای صلح افغانستان در توییترش نوشت: "طالبان نشانه‌هایی از تمایل برای توافق نشان داده‌اند. ما هم آماده دست یافتن به یک توافق خوب هستیم." وی همچنان در توییت دیگرش بیان داشت: "ما به دنبال توافق صلح هستیم نه توافق خروج؛ یک توافق صلحی که زمینه خروج را فراهم سازد. حضور ما در افغانستان وابسته به شرایط است، و خروج ما از افغانستان نیز مشروط خواهد بود."

تبصره:

هرچند عدم استفاده از خاک افغانستان توسط «گروه‌های تروریستی» و خروج تدریجی نیروهای امریکایی از افغانستان بخش مهمی از شروط توافق صلح میان نمایندگان دو طرف است. اما جدا نمودن توافق صلح با توافق خروج نیروهای نظامی امریکایی از افغانستان از عمق مکر، فریب و دیپلوماسی جانب امریکایی پرده برمی‌دارد و به دام‌های دلالت می‌کند که جانب امریکایی برای طالبان در مسیر راه چیده است. افزون بر این جداسازی مذکرات با امریکا از مذاکرات بین‌الافغانی، چالش دیگریست که در مسیر راه قرار دارد؛ زیرا بعد از توافق طالبان با امریکا جنجالی‌ترین مرحله آن، توافق میان جناح‌های مختلف افغان می‌باشد.

همین حالا از روان مذاکرات بین‌الافغانی چنین برمی‌آید که طالبان را باید وادار به پذیرش دست‌آوردهای 18 ساله غربی در افغانستان، مانند؛ آزادی‌های دموکراتیک، قانون اساسی سیکولر، حقوق بشر، حقوق زنان، آزادی رسانه‌ها و... نمایند. ارزش‌هایی که تا این‌حال مورد قبول طالبان قرار نگرفته است. در صورتی‌که دو طرف بر موقف شان استوار باقی بمانند و توافقنامه‌ی صلح با امریکا نیز دست طالبان را از ادامه‌ی جنگ قطع کرده باشد و بُن‌بست در پروسه‌ طوری به مردم وانمود خواهد کرد که کارشکنی از جانب امریکایی‌ها نه، بلکه از جناح‌های مختلف افغانی رونما گردیده است. لذا برخی از طالبان مجبور خواهند شد تا برای موفقیت پروسه صلح از اهداف خود تنازل نمایند، دقیقاً مانند حزب اسلامی حکمتیار، هضم واقعیت سیاسی افغانستان خواهند شد. برخی دیگر اما من‌حیث مخالفین این پروسه با نام‌های دیگر جنگ را در افغانستان ادامه خواهند داد.

در کنار این شرایط، پس از امضای توافقنامه با امریکا، نارضایتی‌ها را در میان طالبان به صورت طبیعی رقم زده و هویت واحد طالبان را در درازمدت دچار چنددستگی نموده و طرف مقابل امریکا در توافقنامه را متفرق نشان خواهد داد، که در نهایت خود این تفرقه زمینه ساز عدم پای‌بندی امریکا به توافقنامه خواهد شد. با توجه به این، ظرفیت‌های بروز چنین اختلافات از همین اکنون در صفوف طالبان هویداست. طوری که در اثر شدت بمباردمان مردم ملکی از جانب نیروهای امریکایی و افغان، همین اکنون فاصله را میان مردم و طالبان ایجاد نموده و این سبب شده است که نظامیان طالب دیگر در میان مردم مانند گذشته ملجاء و مآوی نخواهند داشت.

همچنان بر سر چگونگی پیشبرد گفتگوی صلح با امریکا روایت‌ها حاکی از اختلافات میان طالبان نظامی با هیئت سیاسی شان در قطر بوده است. به همین منوال بعضی از رهبران درجه دوم طالبان، در ولایت‌های جنوبی نیز مشاهده شده‌اند که عملاً جنگجویان طالب را برای نادیده گرفتن گفتگوی‌های صلح در قطر و ادامه‌ی جنگ دعوت نموده است. در هر دو طرف خط دیورند نیز روایت‌های از تأسیس تشکیلات جدید جنگجویان طالب برای ادامه‌ی جنگ با امریکا و نظام کابل وجود دارد.

هرچند طالبان سرگرم شعار خروج امریکا از افغانستان و به قدرت رسیدن این گروه شده است، اما نیت بد امریکا درین پروسه حتی مورد توجه آن‌عده از رهبران سیاسی نیز قرار گرفته که خودشان توسط نیروهای امریکایی وارد افغانستان شده‌اند. حامد کرزی رئیس جمهوری پیشین افغانستان، کسی است که انتقاداتی بالای پروسه صلح دارد، و می‌گوید که این روند تا حالا به هیچ عنوان افغانی(در کنترول افغان‌ها) نبوده و سعی برآن است تا این روند در اختیار امریکا و پاکستان باقی بماند. وی می‌افزاید: "نقش هند و ایران و دیگر کشورهای همسایه در روند صلح مهم است، و این کشورها باید صلح افغانستان را ضمانت کنند. اگر امریکاییان خارج شوند، در افغانستان باید صلح تامین شود. خروج امریکا باید مسئولانه باشد، نه این‌که با رفتن آنان فتنه‌‌بزرگ دیگری از سوی پاکستان به راه بیفتد." مطرح نمودن این موارد خود دلالت بر این دارد که بعد ازین توافقنامه، جنگی دیگری در راه است که مسوولیت آن در آینده نباید متوجه امریکا باشد، بلکه مسوولیت آن به دوش کشورهای منطقه خواهد بود.

در نتیجه‌ی خو‌ش‌باوری و اعتماد طالبان بر امریکا در گفتگوهای صلح اشتباه تاریخی‌ست که جبران آن برای گروه طالبان ناممکن می‌باشد. زیرا عهد شکنی‌های امریکا با دولت‌ها در درازای تاریخ نشان می‌دهد که امریکا از تعهدات خود با طالبان نیز روزی روگردان خواهد شد، طوری‌که خروج امریکا از توافقنامه‌ی برنامه اتومی با ایران و توافقنامه‌ی راکت‌هایی بالستیک میان‌بُرد با روسیه مثال‌های معاصری هستند که نتوانستند ‌توسط کشورهای بزرگ جهان و حتی روسیه از خروج امریکا از آن جلوگیری کند. لذا هر وقت که امریکا خواسته توافق نموده و هر وقت منافعش ایجاب نکرده به نقض آن اقدام نموده است.

پس نباید سرنوشت طالبان تنها کمپاین انتخاباتی ترامپ گردد. یگانه راه حل برای این معضل اینست که طالبان باید گفتگوی صلح را فوراً با امریکا متوقف نمایند، و با چنگ‌زدن بر ارشادات اسلام، صفوف جهاد را علیه اشغالگران مستحکم‌تر ساخته و تا آخرین رمق با اشغال‌گرانِ استعمارگر مبارزه خود را ادامه دهند. چون تنها صبر و ادامه مسیر در چنین شرایط موفقیت را تضمین می‌کند وبس؛ همان‌طور که شکست شوروی در افغانستان پایان استبداد کمونیزم در جهان بود، شکست امریکا نیز پایان هژمونی نظم دموکراسی در جهان خواهد شد.

سیف الله مستنیر

رییس دفتر مطبوعاتی حزب التحریر- ولایه افغانستان

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه