پنجشنبه, ۰۳ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۰۵م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

تلویزیون الواقیه: تبصره سیاسی" ویژه‌گی‌های دولت‌های وابسته به دولت‌های پیش‌رفته

  • نشر شده در ویدیوها

تبصره سیاسی هفته‌وار از مسجد مبارک الاقصی

ارایه کننده: مفکر سیاسی احمد خطوانی (ابوحمزه)

بیت‌المقدس-سرزمین مبارک (فلسطین)

چهارشنبه، 16 شوال 1440 هـ.ق/19 جون 2019م

برای معلومات بیشتر به پیوند زیر مراجعه کنید

ادامه مطلب...

حکم قوانین ترافیکی و قوانین اداری

  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش:

السلام علیکم و رحمت الله وبرکاته!

از الله سبحانه وتعالی می‌خواهم که شیخ بزرگ‌مان را در عافیت کامل داشته و به خیر و سلامت باشند! و از او سبحانه وتعالی می‌خواهم که ما و شما را در حفظ خود داشته و حاکمیت اسلام را بر امت مسلمه، در سایه‌ای خلافت راشده بر منهج نبوت نصیب فرماید!

بسیاری از حوادث ترافیکی در سرزمین‌های ما به وقوع می‌پیوندد که منجر به مرگ و میر می‌شوند و ما مردم و رانندگان را به اطاعت از قوانین ترافیکی و سیر جاده توصیه می‌کنیم؛ اما بعضی به رد توصیه‌ی ما می‌گویند که این قوانین اسلامی نبوده، تمام قوانین حاکم در سرزمین‌های اسلامی به شمول قوانین سیر و حرکت به اساس حکم غیر اسلام و عمل بر آن‌ها جائز نیست و اما بعضی در عکس‌العمل به این طرز دیدگاه می‌گویند: عمل بر این قوانین واجب و لازم بوده و این قوانین شرعی و مخالفت از آن‌ها جائز نمی‌باشد. روی این ملحوظ، بین این دو جناح جنجال به وجود می‌آید. پس پرسش اینست که آیا مخالفت به قوانین سیر و حرکت در چوکات دولت‌های کنونی‌، که به غیر ما انزالله حکم می‌کنند، قطع‌نظر از این‌که در سرزمین‌های اسلامی باشند و یا غیراسلامی، حرام است یا خیر؟ آیا در این خصوص دلائل شرعی وجود دارد؟ الله سبحانه وتعالی در عمر شما برکت دهد! یوسف عایش زین

 پاسخ:

وعلیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

ابتداء تشکر می‌کنم از دعای خیر شما و از الله سبحانه وتعالی خیر، پیروزی و موفقیت را برای شما و برای همۀ مسلمانان مسئلت دارم. اما در پاسخ به پرسش‌تان به توفیق الله سبحانه وتعالی موارد ذیل را بیان می‌کنم:

1- طوری‌که قانون تعریف شده: «قانون عبارت از مجموعه قواعدی است که سلطان مردم را بر پیروی از آن قواعد مکلف می‌سازد.» به این معنی که حاکم یا دولت، احکام مشخصی‌را برگزیده و مردم را به اطاعت از این قوانین دستور می‌دهد که این تبنیات/گزینش‌ها و قواعد گزیده شده از جانب حاکم و دولت حیثیت قانون را گرفته و مردم به رعایت‌شان مجبور می‌باشند.

2- قوانین به معنایی‌که ذکر شد، شرعاً جائز بوده و خلیفه و حاکم مسلمانان به آن اقدام می‌کند؛ زیرا شریعت الله سبحانه و تعالی حق تبنی/گزینش احکام و ملزم قرار دادن مسلمانان را تنها به خلیفه داده و ما این مسأله را در کتاب‌های خود به صورت مفصل بیان کردیم. در این‌جا بعضی مواردی‌که در جزء اول کتاب مقدس دستور بخش شرح، بند 1 مادۀ 136 این دستور آمده و از صلاحیت‌های خلیفه یاد کرده بیان می‌کنیم:

«خلیفه کسی است که احکام شرعی لازم و ضروری را برای تنظیم امور مردم برگزیده؛ احکامی‌که به اثر اجتهاد صحیح از کتاب الله سبحانه و تعالی و سنت رسول‌شﷺ استنباط شده و به قوانین تبدیل می‌شود، که اطاعت از این تبنیات/گزینش‌ها منحیث قانون واجب است. دلیل آن اجماع اصحاب رضی الله عنهم می‌باشد؛ زیرا قانون یک اصطلاح است و معنی آن همان چیزی است که از طرف سلطان و حاکم صادر شده و مردم را به عمل کردن به آن دستور می‌دهد و قانون، عبارت از قواعدی است که حاکم مردم را به پیروی از آن مجبور می‌سازد؛ یعنی وقتی حاکم مردم را برای پیروی احکام مشخصی دستور داد، همین احکام و لو اصلاً مباح باشد، قانون محسوب گردیده و اطاعت مردم از این قانون واجب است و اگر حاکم مردم را مجبور نکرد، واجب و مکلف به پیروی نیستند. در صورتی‌كه مردم به تبنیات حاکم عمل می‌کنند، در اصل به اوامر ونواهی الله سبحانه وتعالی عمل می‌کنند؛ زیرا اصل این است که به اوامر و نواهی الله سبحانه وتعالی عمل شود؛ نه به اوامر و نواهی سلطان. اما در برداشت احکام شرعی اصحاب رضی الله عنهم اختلاف کردند؛ طور مثال: بعضی از اصحاب طوری از نصوص حکم را برداشت کردند که خلاف نظر بعضی از اصحاب دیگر قرار داشت؛ اما هرکدام مطابق به فهم خودش از نصوص به عنوان حکم شرعی عمل می‌نمود و یقیناً که همان برداشت‌شان، حکم الله سبحانه وتعالی محسوب می‌گردد؛ ولی بعضی از احکام شرعی بود که ایجاب می‌نمود تمام مردم بدون اختلاف به صورت جمعی به آن‌ها عمل کنند؛ نه این‌که هرکس مطابق اجتهاد خود عمل کند و این مسئله در زمان حضرت ابوبکر صدیق رضی الله عنه به وقوع پیوست. حضرت ابوبکر صدیق رضی الله عنه اموال غنیمت را به صورت مساویانه تقسیم می‌نمود و مسلمانان از آن اطاعت کردند. والی‌ها و قاضی‌ها به شمول حضرت عمر رضی الله عنه به آن عمل می‌کرد؛ با وجودی‌که نظر و اجتهاد حضرت عمر رضی الله عنه خلاف نظر حضرت ابوبکر صدیق رضی الله عنه قرار داشت.

اما وقتی حضرت عمر رضی الله عنه خلیفۀ مسلمانان شد، اجتهاد خود را تبنی کرده و دستور داد که اموال غنیمت به صورت مساویانه تقسیم نشده؛ بلکه برای هرکس مطابق قدامت اسلام و ضرورت‌اش داده شود و همۀ مسلمانان به این نظر حضرت عمر رضی الله عنه نیز عمل کردند. والی‌ها و قاضی‌ها به آن عمل کرده و اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم به آن اجماع نمودند و همۀ اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم به این اتفاق نظر بودند که صلاحیت تبنی احکام و قوانین را خلیفه داشته، بر مسلمانان لازم است که از این احکام پیروی کنند، هرچند که این احکام مخالف نظر و اجتهادشان باشد. بناءً تبنی قوانین تنها از صلاحیت خلیفۀ مسلمانان بوده؛ جز خلیفه هیچ‌کس حق تبنی احکام را ندارد.» 

 3. مورد دیگری‌که قابل ملاحظه است، این است که تبنی/گزینش احکام شرعی توسط خلیفه به دو بخش است:

الف) بخشی احکام شرعی، که خلیفه به تبنی و ملزم کردن‌شان پرداخته؛ مانند: احکام معاملات، عقوبات وغیره و لازم است که مردم به پیروی از این بخش احکام به دو دلیل اقدام کنند: اولاً این‌ بخش احکام شرعی‌اند؛ ثانیاً عمل کردن در چنین موردی اطاعت از امر حاکم است.

ب) تبنيات عبارت از همان مسائل اداری است که خلیفه به خاطر مصلحت امور مردم تبنی نموده و به عنوان قانون، که قوانین سیر و حرکت جاده هم از جملۀ همین احکام به حساب می‌آید، بر مردم تحمیل می‌کند که در این بخش مردم به دلیل اطاعت از امر امیر که یک حکم شرعی است، باید اطاعت کنند. اما زمانی‌که حاکم غیر اسلامی احکام وضعی را حکم می‌کند، اطاعت از این قوانین لازم نبوده؛ زیرا حاکم غیراسلامی حق اطاعت را بالای مسلمانان ندارد؛ اما باید این مسأله را بدانیم که قوانین صادرۀ غیراسلامی توسط این حکام به سه نوع است:

1- نوع اول قوانینی است که از احکام شرعی صادر یافته؛ مانند: "قوانین احوال شخصی" که نکاح، طلاق و میراث را تنظیم می‌کند و از همین قبیل قوانینی‌که از احکام فقه اسلامی گرفته شده است تا وقتی‌که این قوانین وفق احکام شرعی باشد، به آن‌ها عمل صورت گرفته؛ زیرا عمل به این قوانین عمل به احکام شرعی است.

2- دوم قوانینی است که مخالف شریعت اسلامی بوده؛ مانند: بسیاری‌ که ربا، زنا، شراب‌نوشی و معاملات حرام را جائز می‌داند و هم‌چنان قوانینی‌که توزیع ملکیت‌ها را به اساس غیراسلام تنظیم نموده و قوانینی‌که زندگی اقتصادی، تعلیمی وغیره مسائل را به اساس غیراسلام تنظیم می‌نماید که این قوانین در باب حکم به غیر ما انزل الله داخل شده و این قوانین حرام می‌باشد و برای انسان مسلمان جائز نیست که به چنین قوانینی عمل نموده؛ بلکه لازم است که برای تغییر چنین قوانینی اقدام نماید تا این قوانین مطابق شرع مبین اسلام تغییر یابد.

3- سوم قوانینی‌که به ادارۀ امور تعلق داشته؛ مانند: قوانین تنظیم سیر و حرکت، تنظیم امور، تعلیم و تربیه، ساخت‌وساز تعمیرات، راه‌ها و مانند آن، از مسائلی‌اند که در امور اداری داخل شده و بر مسلمانان واجب نیست تا به این قوانین عمل کنند؛ زیرا این قوانین توسط حاکم اسلامی تبنی نشده تا اطاعت از آن واجب باشد؛ اما عمل به این قوانین حرام نیست؛ بلکه این قوانین در مسائل اداری داخل شده و عمل به آن جائز است.

اما وقتی با عدم رعایت این نوع از قوانین ضرری بر شخص و یا بر دیگران وارد گردد؛ مثل: عدم توقف به اشارات ترافیکی. در این وقت التزام و پایبندی به این قوانین واجب می‌باشد؛ اما این التزام و پایبندی به دلیل اطاعت از امر شرعی حاکم نبوده؛ بلکه دلیل حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌باشد که فرموده است:

«لَا ضَرَرَ وَلَا ضِرَارَ، مَنْ ضَارَّ ضَارَّهُ اللَّهُ، وَمَنْ شَاقَّ شَاقَّ اللَّهُ عَلَيْهِ»

ترجمه: ضرر رساندن و در صدد برآمدن ضرر رساندن بر دیگران در اسلام جای ندارد؛ کسی‌که شخصی دیگری را ضرر رساند، الله (سبحانه و تعالی) بر او ضرر می‌رساند و کسی‌که بر کسی‌ دیگری سخت گیرد الله (سبحانه وتعالی) بر او سخت می‌گیرد. (رواه حاکم در مستدرک از ابی سعید خدری رضی الله عنه)

پس وجوب پایبندی در چنین حالتی از باب اطاعت قوانین اداری نبوده که توسط حاکم غیراسلامی نافذ گردیده؛ بلکه این الزامیت به اثر حرمت ضرر رسیدن و ضرر رساندن می‌باشد که حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم حکم آن را بیان نموده است.

 بنا به دلائل فوق پایبندی و عمل کردن به قوانین سیر و حرکت جاده در سرزمین‌های اسلامی‌ و غیراسلامی، ‌که به اساس غیرشریعت اسلامی تنظیم گردیده از نظر شریعت جائز بوده، حرام و واجب نمی‌باشد؛ اما در حالتی‌که با عدم پایبندی به قوانین اداری ضرر و اذیتی بر شخصی و یا دیگران برسد؛ پس در این حالت واجب است تا از این قوانین اطاعت شود و وجوب اطاعت در این مورد از حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم اخذ شده است؛ نه به اعتبار این‌که این قوانین حکم شرعی است. پس کسی‌که به این نتیجه رسیده که به دلیل عدم رعایت مقررات و قوانین ترافیکی کنونی حوادث و ضرر وارد می‌شود، لازم است که برای جلوگیری از این ضرر از این قوانین اطاعت کند. امیدوارم که جواب سوال به صورت همه‌جانبه برای شما روشن و واضح شده باشد.

برادرتان عطاء بن خلیل ابوالرشته

ادامه مطلب...

بار الها؛ آخرت را تمام هم‌وغم مان بگردان!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

هر مسلمانِ امروز در میان امواج وحشیانه­ی زندگی دنیا قرار داشته و دستخوش جزر و مدهای آن می­باشد؛ میان بیماری و سلامتی، ثروت و فقر، تنگی و فراخی، بیکاری و کار داشتن، خوشی و اندوه... اما با تمام این شرایط و با تمام این پیچ و خم­های زندگی دنیا، برای هر فرد مسلمان لازم است که هدف و مکلفیت­هایش را  بشناسد تا این‌که آسان‌تر بتواند کشتی نجاتش را به ساحل امن رسانده و زمانی‌که با الله سبحانه وتعالی روبرو می­شود، آمرزش و رضای او را به دست آورد.

مسلمانی‌که در لایه‌لایه­ای عقل و قلب‌اش عقیده‌ی اسلامی نهادینه شده باشد، به خوبی در خواهد یافت که نجات‌اش با درک این است که او مانند بقیه بنی آدم نبوده و زندگی متفاوتی دارد. درخواهد یافت که او کسی می­باشد که الله سبحانه وتعالی او را به نور هدایت برگزیده و امانتی برذمه‌ی آن قراداده است. زندگی می­کند تا این امانت را رعایت کرده، به اهل‌اش بسپارد و بر آن گواه نیز باشد.

درک یک مسلمان از دینش به عنوان دین حق و عدالت و دین رحمت برای عالمیان، او را وا می‌دارد که در زندگی دنیا تنها مبدءِ او دینش باشد؛ مبدئی‌که تمام افکارش از آن آب خورده و مبنی تمام عمل­کرد­هایش تلقی گردیده؛ طوری‌که برای ایجاد این مبدء و حفظ جایگاه آن در مبارزه­ی زندگی، از هیچ تلاشی دریغ ننماید. زیرا انسان­های دارای مبدء به ویژه مسلمانان مبدئی، نمی‌توانند تارک دنیا، پارسای گوشه‌نشین و یا خودپرست باشند. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ للهِ﴾ [نساء: ۱۳۵]

ترجمه: ای اهل ایمان، همواره قیام کنید، به عدل و گواهی دهنده برای الله باشید.

سید قطب رحمه الله در تفسیر این آیه می‌گوید: «این نداء برای کسانی است که ایمان آورده‌اند، ندائی  مبتنی بر صفت جدیدشان می­باشد، صفت ارزش­مندی‌که به وسیله­ی آن زندگی برای آخرت آغاز می­شود؛ صفت ارزش مندی‌که به وسیله­ی آن هر انسان تولد تازه­ای می­یابد، ارواح، تصورات، مبادی، اهداف، وظیفه­ی ویژه­ی‌شان و امانت بزرگی‌که به آنان سپارده شده است، متولد می­شود. امانت قیمومیت بر بشر، امانت حکومت به عدل میان مردم...»

بنابر این، ارزش این نداء (ای اهل ایمان) و معنی آن در صفت ایمان است که انسان به آن متصف می­­شود، به سبب چنین توصیفی امانت بزرگ بر دارنده­ای این صفت سپارده می­شود و به سبب چنین توصیفی است که دارنده­ای این صفت مکلف به آمادگی و تدارک برای حیات بخشیدن به این امانت بزرگ گردیده است. این آمادگی روی آوردن به منهج تربیوی حکیمی می­باشد که باید پیش از انجام هرمکلفیت سنگین و دشوار، آن را به کار گرفت. اما این جمله: «همواره قیام کنید به عدل و گواهی دهنده برای الله باشید، هرچند که به زیان خود یا پدر و مادر یا خویشاوندان‌تان باشد» بیان­گر و یادآور امانت برپائی عدالت مطلق در هر زمان و در هر حالت است؛ عدالتی‌که از ظلم و تجاوز در روی زمین جلوگیری می­کند و به وسیله‌ی آن هر صاحب حقی از مسلمانان و غیر مسلمانان به حق‌اش می‌رسد. قضیه‌ بسیار بزرگ است و هدف بسیار مهم و والا؛ لازم است که همت یک مسلمان متناسب به بزرگی امانت و سختی مسیر این هدف باشد.

همان طوری‌که قبلاً یاد آور شدیم، مسلمان با مریضی رو برو شده، مصروفیت­ها و فشارهای زندگی از هر طرف برآن سرازیر می­شود و شرایط روزانه تغییر می­کند. بسا اوقات الله سبحانه وتعالی رزق‌اش را فراخ کرده و مصروفیت­هایش زیاد می­شود. اما کسی‌که حامل اسلام است، در تمام حالات و در تمام شرایط به مسیر‌ش ادامه داده، هیچ‌گاه به این راضی نمی­شود که زندگی آن مانند زندگی بقیه بنی آدم باشد؛ زندگی فرورفته در دنیا و لذت­های آن. حامل اسلام کسی است که سرای آخرت را سرای ماندگار دانسته و به این باور است که کار آن کار پیامبران است. حامل اسلام نباید درین زندگی قدمی بردارد که آن را به هدف والایش نزدیک نسازد؛ هدفی چون رضایت الله سبحانه وتعالی. حامل اسلام باید اعمالی‌که آن را به هدف مذکور می­رساند، شناخته و به انجام آن بپردازد و گرنه زندگی آن پوچ و بیهوده بوده و برایش این امکان را نمی‌دهد که در امتحان کامیاب و موفق گردد.

حمل نگرانی تمام انسان‌ها و تلاش برای بیرون ساختن جهانیان از جاهلیت کنونی، موضوع اجتناب ناپذیر یک مسلمان می­باشد. این مجال برای یک مسلمان داده نشده است که خودرا در انزوای بی‌مسئولیتی و خودپرستی قرار دهد. چنین حالتی هرگز منجر به رضای الله سبحانه وتعالی نمی­شود. راهی‌که یک مسلمان باید در آن با توشۀ کافی وی را درین زندگی کوتاه به سرمنزل مقصود برساند، این است:

1. کسب مفاهیم درست در زندگی و خواسته­های انسانی و در صورت تغییر شرایط تلخ زندگی متوسل شدن به آن مفاهیم و به بار آوردن آن­ها.

2. قرار دادن  رضای الله سبحانه وتعالی به بالاترین هدف زندگی؛ طوری‌که هیچ هدفی دیگری جایگاه این هدف را مزاحمت نکند. باید تلاش‌ها و زندگی خویش را طوری شکل داد که تحقق این هدف را به کرسی نشانده و تمام زندگی در محور آن بچرخد. از همین لحاظ است که هرلحظه اعمال را به میزان حلال و حرام وزن باید کرد و درین خصوص به آن حس بیداری زندگی باید داد؛ در صورت غفلت میزان را برای مان یاد آورشود و به آمادگی­ زندگی باید کرد که تفکیک خوبی‌ها از بدی‌ها برای‌مان دشوار نباشد.

3. آخرت را تمام هم‌وغم خویش قرار دادن و در دنیا زهد پیشه کردن؛ لیکن هدف از زهد گوشه‌نشینی نیست که ما را از هرآنچه الله سبحانه وتعالی حلال قرار داده است، باز دارد؛ بلکه مراد از زهد عدم حرص امور دنیوی و فرو نرفتن در آن می­باشد. یعنی امور دنیا نباید ما را چنان مصروف کند که از وظیفه‌ی اساسی مان غافل بمانیم. چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:  

«مَنْ كَانَتِ الآخِرَةُ هَمَّهُ جَعَلَ اللَّهُ غِنَاهُ فِي قَلْبِهِ، وَجَمَعَ لَهُ شَمْلَهُ، وَأَتَتْهُ الدُّنْيَا وَهِيَ رَاغِمَةٌ، وَمَنْ كَانَتِ الدُّنْيَا هَمَّهُ جَعَلَ اللَّهُ فَقْرَهُ بَيْنَ عَيْنَيْهِ، وَفَرَّقَ عَلَيْهِ شَمْلَهُ، وَلَمْ يَأْتِهِ مِنَ الدُّنْيَا إِلا مَا قُدِّرَ لَهُ» (سنن ترمذی)

ترجمه: هرکسی‌که تمام هم‌وغمش آخرت باشد، الله (سبحانه وتعالی) بی‌نیازی را در قلب‌اش قرار می‌دهد و توانایی‌هایش را متمرکز می‌گرداند و دنیا در حالی برایش داده می‌شود که او تمایل چندانی به آن ندارد. اما هرکس هم‌وغمش جمع‌آوری مال دنیا باشد، الله (سبحانه وتعالی) فقرش را در برابر چشمانش قرار می­دهد و توانایی‌هایش را پراکنده می‌گرداند و از مال دنیا به همان اندازه به وی داده می‌شود که برایش مقدر شده‌است.

از أَبِى مُوسَى الأَشْعَرِىِّ رضى الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم چنین فرمودند: 

«مَنْ أَحَبَّ دُنْيَاهُ أَضَرَّ بِآخِرَتِهِ وَمَنْ أَحَبَّ آخِرَتَهُ أَضَرَّ بِدُنْيَاهُ فَآثِرُوا مَا يَبْقَى عَلَى مَا يَفْنَى» (رواه احمد)

ترجمه: هركس دوست‌دار دنيايش باشد، به آخرتش ضرر مى‌زند و هركسی دوست‌دار آخرت باشد، بسيارى از مظاهر فريباى دنيا را از دست مى‌دهد. بياييد آنچه را باقى است، بر آنچه فانى است، ترجیح دهید.

4. متعهد شدن به تلاوت قرآن کریم و پرداختن به هرآنچه که منجر به برقراری ارتباط به الله سبحانه وتعالی می­شود؛ زیرا قطع شدن ریسمان ارتباط به الله سبحانه وتعالی عواقب بسیار ناگواری دارد. رستگاری واقعی این است که یک مسلمان به محکم‌ترین ریسمان و با استوارترین پیوند چنگ زده و ملزم به اوامر و نواهی الله سبحانه وتعالی بوده، هدف‌اش را تعیین و راه رسیدن به آن را در یابد. نمونه‌ی این واقعیت چیزی است که صحابه و تابعین رضوان الله علیهم از خود بجا گذاشتند؛ کسانی‌که از طریق درست حل معادله زندگی، سرای آخرت و ایمان را بر سرای دنیا و لذت‌های ظاهری آن ترجیح داده‌اند. اینک از باب تذکر واقعیت برخی از اصحاب و تابعین را یادآور می­شویم تا شاید در مسیر ما نیز چراغی شده و ما را برای پیمودن مسیرمان کمک کند:

حضرت براء بن مالک، این صحابی بزرگوار است که تنها برای هدفی زندگی می­کرد که آن "رضایت الله سبحانه وتعالی و جنت" بود. این صحابی به دلیل حرص زیادی‌که نسبت به شهادت داشت، از هیچ‌یک از غزوات غایب نبود. در جنگ یمامه هشتاد و چند زخم برداشته بود؛ طوری‌که مدت یک‌ماه حضرت خالد بن ولید فرمانده جنگ یمامه شخصاً از آن پرستاری می­کرد. در جنگ عراق دستانش چنان سوخته بود که استخوان‌هایش نمایان بود. اما علی‌الرغم این همه، هیچ‌چیزی آن را از پیمودن مسیرش باز نداشت تا این‌که الله سبحانه وتعالی دعایش را پذیرفته و در جنگ علیه پیمان اهواز و فارس در زمان حضرت عمر رضی الله تعالی عنه بعد از این‌که صد بار در شروع هرجنگ به مبارزه تن به تن پرداخته و آغازگر جنگ بود، شهید شد. این‌گونه زیبا به هدف رسیدن، گوارایش بوده و الله سبحانه وتعالی از آن راضی باشد.

حسن بصری رحمه الله، در توصیف حال بزرگان زمانش رضی الله تعالی عنهم چنین می­گوید: «من مردمی را در زمان خود در یافتم که حلال دنیا به آن‌ها تقدیم می­شد؛ اما آنان آن را نمی­پذیرفتند. قسم به الله من نمی­دانم که اگر تقدیم من شود، من چه خواهم کرد.» (منبع: الزهد لابن المبارك (1/ 178) و هم‌چنین در جای دیگر می­گوید: «قسم به الله [سبحانه وتعالی] من مردمی را دریافته و با توده‌های از آنان همراهی کردم که به هیچ چیز از دنیا خوش نمی­شدند و دنیا در چشمان‌شان از خاک هم بی‌اهمیت‌تر بود. یکی از آنان پنجاه سال از عمر خویش را می‌گذراند؛ در حالی‌که جامه‌ای دومی نداشت؛ دیگی برایش بر اجاق گذاشته نشده بود و هرگز بر فرشی ننشسته بود؛ در خانه‌اش هرگز طعامی تهیه نشده بود. زمانی‌که شب می­شد آن‌ها به‌پا خاسته رو­های‌شان فرش بر خاک و بر رخسار‌شان اشک جاری و از پروردگارشان ذمه‌ی خلاصی می­خواستند. زمانی‌که به انجام کار نیکوی می­پرداختند، به گونه‌ی خستگی ناپذیر شکر می‌کردند و از الله سبحانه وتعالی قبولش را طلب می­کردند. زمانی‌که مرتکب کار بدی می­شدند، اندوهگین شده، از الله سبحانه وتعالی طلب آمرزش می‎‌کردند و همواره چنان بودند.

ما باید به چنین الگوهای اقتداء کنیم و از آن­ها بیاموزیم که چگونه آخرت را بر دنیا ترجیح داده و برای این‌که مبادا گرفتار چیزی شویم که عدم رضایت الله سبحانه وتعالی را در پی داشته باشد، بسیاری از مباحات را ترک نماییم. فتنه­ها در زندگی دنیا بی‌شمار است. هیچ‌کس از راه نفوذ شیطان آگاهی ندارد که بر آن سدی بگذارد. برای برخی مال و برای برخی اولاد فتنه است. ناگزیر باید گوش به آواز بود، از این‌که چیزی بر رضایت الله سبحانه وتعالی و بر ادای رسالت اسلامی؛ امانتی‌که برما سپرده شده است، ترجیح نیابد. رسول الله صلی الله علیه وسلم می­فرماید:  

«لَا تَتَّخِذُوا الضَّيْعَةَ فَتَرْغَبُوا فِي الدُّنْيَا» (رواه ترمذی)

ترجمه: املاک نگیرید و گرنه به دنیا تمایل پیدا می‌کنید.

مباركپوری رحمه الله می­گوید: «الضیعة باغ، قریه، روستا و مزرعه است. فترغبوا فی الدنیا؛ یعنی به عوض آخرت به سوی دنیا تمایل پیدا می­کنید؛ هدف نهی از مصروف شدن به دنیا و به هرآنچه مانع پرداختن به عبادت پرودگار و مانع توجه بیشتر به امور آخرت می­شود، می­باشد.» الطیبی می­گوید: «رغبت به دنیا به معنی فرو نرفتن عمیق در زینت­های دنیا در حدی می­باشد که مانع ذکر الله سبحانه وتعالی شود.» (منبع:تحفة الآحوذی -6/511) الله سبحانه وتعالی می­فرماید:

﴿رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللهِ﴾ [نور: 37]

ترجمه: مرادنی‌که تجارت و داد و ستد آنان را از یاد الله(سبحانه وتعالی) باز نمی‌دارد.

رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز می­فرماید:

«إِنَّ الْوَلَدَ مَبْخَلَةُ مَجْبَنَةٌ»

ترجمه: فرزند موجب بخل و ترس است.

بنا به این فرموده‌ی رسول الله صلی الله علیه وسلم، اولاد سببی از اسباب پدید آمدن بخل و کوتاه داشتن دست از انفاق در راه الله سبحانه وتعالی می­باشد و همان‌طور سببی از اسباب بزدلی و بر جای نشستن است. اولاد روزنه­ای ایجاد بخل و بزدلی می‌باشد. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَاعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللَّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ﴾ [انفال: ۲۸]

ترجمه: بدانید که اموال و فرزندان‌تان فقط وسیله‌ی آزمایش شماست و(الله سبحانه وتعالی) است که پاداشی بزرگ نزد اوست.

بر یک مسلمان لازم است که بالاترین پله­ای اولویت­هایش جنت و هرآنچه از گفتار و کردار سبب نزدیک شدن به جنت می‌شود، بر خود میسر گرداند. حال‌آن‌که کدام کردار و گفتار بزرگ‌تر و بهتر از حمل اسلام و عمل کردن به آن و دعوت به سوی آن می­باشد. چه چیزی بهتر از این است که یک مسلمان فقط نصیب خود را از حلال دنیا گرفته و در دنیا غوطه‌ور نشده و فرونرود؛ چیزی‌که هم‌طراز کامیابی و رستگاری می­باشد.

بار الها! تا زمانی‌که مرگ‌مان فرامی­رسد، ما را در صراط المسقیم ثابت قدم بدار! بار الها! تا وقتی‌که مرگ‌مان فرا می­رسد، ما را در صراط المسقیم ثابت قدم بدار! بار الها! تا زمانی‌که مرگ‌مان فرامی­رسد، ما را در صراط المسقیم ثابت قدم بدار! بار الها! دنیا را تمام هم‌وغم مان مگردان و ما را برای طاعت از خود یاری ده! بار الها! ما را از زمره‌ی بندگان صالح‌ات بگردان! بار الها! به اراده‌ی ما قوت ببخش و همت مان را بر انگیز! بارالها! برای ما رشد نصیب کرده و ما را در حالی بمیران که ازما راضی باشی! اللهم آمین و آخردعوانا الحمدالله رب العالمین.

نویسنده: هاجر یعقوبی

ادامه مطلب...

سرزمین مبارک" تفسیر آیات (113-115) از سورة آل‌عمران

آیات (113-115)" "لَيْسُوا سَوَاءً ۗ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ أُمَّةٌ قَائِمَةٌ يَتْلُونَ آيَاتِ اللَّهِ آنَاءَ اللَّيْلِ وَهُمْ يَسْجُدُونَ (113) يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَأُولَٰئِكَ مِنَ الصَّالِحِينَ (114) وَمَا يَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَلَن يُكْفَرُوهُ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ (115)"

[ولى همه آنان] يكسان نيستند از ميان اهل كتاب گروهى درست‌كردارند كه آيات الهى را در دل شب مى‏خوانند و سر به سجده مى‏نهند (113) به خدا و روز قيامت ايمان دارند و به كار پسنديده فرمان مى‏دهند و از كار ناپسند باز مى‏دارند و در كارهاى نيك شتاب مى‏كنند و آنان از شايستگانند (114)  و هر كار نيكى انجام دهند هرگز در باره آن ناسپاسى نبينند و خداوند به [حال] تقواپيشگان داناست (115)

ارایه کننده: شیخ یوسف مخارزة (ابوهمام)

بیت‌المقدس- سرزمین مبارک (فلسطین)

سه شنبه، 08 شوال 1440 هآ.ق/ 11 جون 2019م

برای مشاهدۀ حلقات قبلی به پیوند زیر مراجعه کنید

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه