شنبه, ۰۴ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۰۷م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

ولایه سوریه: گزارش مطبوعاتی "هشتمین سالروز یاد بود از انقلاب شام؛ درس‌ها و عبرت‌ها!"

  • نشر شده در ویدیوها

تهیۀ گزارش مطبوعاتی توسط دفتر مطبوعاتی حزب التحریر – ولایه سوریه تحت عنوان "هشتمین سالروز یاد بود از انقلاب شام؛ درس‌ها و عبرت‌ها!".پنج شنبه، 30 جمادی الثانی 1440هـ.ق / 07 مارچ 2019م

ادامه مطلب...

ورسای و مونیخ؛ کنفرانس‌های مکارانه‌ و ضد اسلام و مسلمین!

 (ترجمه)

حدودِ دو هفته قبل، دو کنفرانس مهم منعقد گردید. کنفرانس اول، کنفرانسی بود که در"لهستان" زیرِ نام صلح و امنیت در خاورمیانه، تحت نظارت امریکا منعقد شد که در این کنفرانس بیشتر از شصت دولت از جمله: کشورهای بحرین، سعودی، عمان، اردن، یمن... حضور داشتند. کنفرانس دوم، کنفرانسی نوبتی است که همه ساله در مونیخِ آلمان دایر می‌شود. کنفرانس ام‌سال نیز تحت نام "پنجاه‌وپنجمین کنفرانس مونیخ برای سیاست‌های امنیتی" برگزار شد.

بدون شک اشخاص پی‌گیر و آگاه مسائل سیاسی می‌دانند که در هردو کنفرانس، مسئلۀ مشترک، جنگ بر ضد تروریزم که منظور آن جنگ برضد اسلام است، می‌باشد. هرچند در ظاهر کنفرانس "ورسای" روی رفتارهای سیاسی و فعالیت‌های هسته‌ای ایران تمرکز شد؛ اما امریکا می‌داند: ایران شعاری‌ست که از زمان خمینی و انقلاب‌اش، آن را به‌نفع خود استفاده نموده و ایران برای انجام دادن این وظیفه‌اش به بهترین شکل کار کرده است. امریکا، ایران را شعاری برای رسیدن اهداف خود قرار داده؛ همان‌گونه که موجودیت القاعده، طالبان و جنایات داعش در عراق برای امریکا بهانه‌ای برای استعمال سلاح‌های کشتارجمعی بوده و حضورش را در سرزمین‌های اسلامی به همین بهانه‌ها مشروع جلوه داده است؛ پس امریکا از ایران به‌خاطر مشروع جلوه دادن حضورش در منطقه استفاده نموده و شعارهای امریکا در مورد ایران، که برجسته‌ترین موضوع کنفرانس "ورسای" بود، به خاطری‌که توجه مردم و منطقه را به این مسئله جلب نموده و افکار عامه را از سیاست‌های مرموزانۀ امریکا دور نگهدارد، استفاد می‌نماید؛ اما عمده‌ترین اهدافی‌که در پشت کنفرانس "ورسای" نهفته است، دو هدف اساسی بوده که از طرف امریکا راه‌اندازی شده است.

اول: هدف امریکا از کنفرانس "ورسای" این است که چهرۀ منحوس دولت یهود را از طریق چنین کنفرانس‌های برای مسلمانان مشروع جلوده داده و نمایش چهرۀ ناپاک این رژیم را در کنفرانس‌های بین‌المللی عادی سازد؛ چنان‌چه این مسئله از رفتار و نشست وزیر خارجۀ یمن با "نتنیاهو" وزیر خارجۀ دولت یهود به وضاحت دیده می‌شد. وقتی‌که "نتنیاهو" می‌خواست سخنرانی‌اش را آغاز کند، وزیر خارجۀ یمن مایک او را روشن و آماده ساخت و هم‌چنان وقتی‌که روزنامه‌نگاران از "عادل الجبیر" پرسیدند که آیا روابط سعودی با رژیم یهود، عادی خواهد شد؟ "عادل الجبیر" مطابق به‌خواست بادارش امریکا پاسخ داد.

"پامپیو" وزیر خارجۀ امریکا، در این کنفرانس از صفقةالقرن و حل قضیۀ فلسطین صحبت به‌زبان آورد؛ بناءً هدف امریکا از برگزاری این کنفرانس، علنی ساختن و عادی‌سازی نظام‌های عربی و دولت یهود بود؛ مخصوصاً امریکا درک نموده که حکام دولت‌های عربی می‌خواهند با یهود بنشینند و روابط‌شان را با این رژیم اشغال‌گر عادی سازند. "پامپیو" اظهار داشت که روابط بن سلمان، بن زاید و قابوس از آن دور نمی‌باشد.

دوم: عمده‌ترین موردی‌که در کنفرانس "ورسای" مورد بحث و منقاقشه قرار گرفت و به‌خاطر آن هدف کنفرانس "ورسای" دایر گردیده بود، جنگ علیه اسلام تحت نام جنگ با تروریزم می‌باشد. امریکا می‌داند؛ اگر مسلمانان دولتی داشته باشند، جهان به‌طرف آن‌ها می‌رود؛ به‌همین دلیل می‌خواهند که جلو این رویداد دیگرگون کننده را بگیرند؛ لذا در پی ایجاد ائتلافاتی؛ هم‌چون ناتوی عربی است.

کنفرانس نوبتی مونیخ که تحت نظارت اروپا و آلمان برگزار شد، برجسته‌ترین عنوان آن جنگ بر ضد تروریزم تحت نام جنگ علیه داعش بود. در این کنفرانس مانند کنفرانس "ورسای" جنگ بر ضد ایران را شعار ندادند؛ زیرا وزیر خارجۀ ایران در کنفرانس مونیخ حضور داشت؛ اما در کنفرانس "ورسای" دعوت نشده بود؛ با وجودی‌که کنفرانس مونیخ عناوین متعددی از جمله قضیۀ پناهندگان، مرزها و سلاح‌های بالستیکی را با خود داشت؛ اما برجسته‌ترین عنوان آن جنگ بر ضد تروریزم بود. واضح و روشن است که بارزترین عنوان کنفرانس مونیخ همین مسئله بوده؛ چنان‌چه رئیس این کنفرانس گفت: «حالا نشانه‌های مخرب و ویران‌کننده‌ای در نظم بین‌المللی دیده می‌شود و بر اروپا لازم است که نظم جدید بین‌المللی را جستجو کند.»

اروپا می‌داند تمام اقداماتی‌که امریکا به آن متوسل شده و انجام می‌دهد، به هدف ضربه زدن و پراگنده نمودن اروپا می‌باشد. اخراج امریکا از معاهدۀ امضاء شده بین امریکا و روسیه-که سه دهه دوام داشت- بر ضد اروپا بود. معاهده‌ای که به اساس آن روسیه از ساخت و ساز موشک‌های کوتاه‌برد و میان‌برد جلوگیری می‌شد، بیرون شدن امریکا از این معاهده به معنی مسابقۀ تسلیحاتی جدیدی است که اروپا را مورد اصابت و هدف موشک‌های روسیه قرار می‌دهد؛ هم‌چنان بیرون شدن امریکا از توافق‌نامۀ ایران، که در سال 2015م به امضاء رسیده بود، نیز بر ضد اروپا می‌باشد. شرکت‌های اروپائی که در ایران تحت تحریم‌های اقتصادی قرار گرفت، به مراتب بیشتر از شرکت‌های امریکائی است. برعلاوۀ آن،‌ امریکا مالیات گمرکی زیادی را بر تمام کالاهای اروپائی وضع کرد که به میلیاردها دالر می‌رسد و به همین ترتیب، اگر مسائلی دیگری بر این تهدیدات امریکا اضافه کنیم، اخطار امریکا مبنی بر بیرون شدن‌اش از پیمان ناتو، سازمان تجارت... از تهدیدات امریکا بر ضد اروپا می‌باشد. بناءً از این مسائل درک می‌شود که اروپا بر امریکا اعتماد نداشته و از آن در هراس است. بدون شک اکنون روابط اروپا و امریکا در وزشگاه باد قرار گرفته و این مسئله‌ای‌ست که شبکۀ عربی اسکای نیوز آن را عنوان نموده است. البته این جنجال‌های اروپا و امریکا از چشم رئیس جمهور روسیه پنهان نمانده؛ چنان‌چه رئیس جمهور این کشور اروپا را در سخرانی خود مخاطب قرار داده گفت: «این‌که شما نمی‌خواهید موشک‌های امریکا را در خاک خود بپذیرید، چی دلیل دارید؟»

یقیناً امریکا و اروپا در جبهات مختلفی در جنگ‌اند؛ اما مهم‌ترین جبهۀ جنگ‌شان اسلام و مسلمانان و جلوگیری از ایجاد دولت اسلامی است؛ دولتی‌که امت مسلمه را جمع می‌کند. جبهۀ دوم جنگ امریکا و اروپا کشمکش‌هایی است که هرازگاهی ظاهر می‌شود و اختلاف بر سر منافع‌شان به‌وجود می‌آید. این اختلافات تا اکنون به نحوی پنهان مانده بود انگار این اختلافات تا حالا در زیر میز بود؛ اما اکنون این اختلافات بر روی میز آمده و احتمال می‌رود که در ماه‌های پیش‌رو به اشکال دیگری ظاهر شود.

بعضی توافق‌نامه‌هایی که دولت‌های کفری را دور هم جمع می‌کند، هویدا می‌سازد که آن‌ها دشمن مشترک دارند و آن اسلام، عقیدۀ اسلامی و مسلمانان است. اگر امریکا و اروپا از اسلام ترس نمی‌داشتند؛ بدون شک بار دوم مانند جنگ جهانی اول و دوم را به راه می‌انداختند و بدون شک، اگر کفار ترس این را نداشته باشند که اسلام به زودی به دولت مقتدری می‌رسد؛ هرگز به این شدت و خشم در برابر آن نمی‌جنگیدند. پس سوال اینست که آیا مسلمانان بر دین و اسلام‌شان اعتماد می‌کنند؟ بدون شک که هیچ عزتی برای امت مسلمه بدون کیان و دولت نخواهد بود و اگر بدون دولت به همین منوال بمانیم، امت مسلمه مانند کف دریا به همین شکل بی‌خاصیت باقی می‌ماند که هیچ وزنه و ارزشی در دنیا ندارند. بدون شک، چیزی‌که امت مسلمه را امت واحد می‌سازد، دولت خلافت است؛ دولتی‌که عزت و قدرتی در آن است که اگر قلدران و سران کفر بدانند که خلیفۀ مسلمانان در حال آماده کردن لشکری‌ست تا سرزمین‌های‌شان را فتح کند، به لرزه در می‌آیند.

﴿إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَنَرَاهُ قَرِيباً

[معارج: 6-7]

ترجمه: آنان آن روز را بعيد و دور می‌دانند و ما آن را ممكن و نزديك می‌دانيم.

برگرفته شده از: جریدۀ الرایه

نویسنده: استاد ابوالمعتزباالله "اشقر"

ادامه مطلب...

عکس‌العمل‌ها در مورد قتل‌عام نیوزیلند

  • نشر شده در امریکا

شكنجه‌‌گران هيچ جرمی بر مؤمنان نمی‌ديدند؛ جزء اين‌كه ايشان به الله سبحانه‌و‌تعالی ايمان داشتند!

 (ترجمه)

به روز جمعه مؤرخ ۱۸ رجب ۱۴۴۰هـ.ق مصادف به ۱۵ مارچ ۲۰۱۹م، یک جنایت‌کار تروریست، ۵۰ مسلمان نمازگذار را در شهر کریست‌چرچ نیوزیلند به شهادت رساند. تروریست صحنه‌های زشت و ناگوار قتل‌عام را با استفاده از "سیستم پخش‌زندۀ نشرات فیسبوک" در شبکه‌های اجتماعی به طور زنده پخش نمود. این عمل واضحاً نفرت، عداوت و کینه‌ای‌ را که کفار در قلب خود‌ علیه مسلمانان دارند، هویدا می‌سازد؛ زیرا مسلمانان به الله سبحانه‌وتعالی ایمان دارند. قرآن‌کریم در خصوص این وضعیت شرح نموده:

﴿وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَنْ يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ

[بروج: ۸]

‏ ترجمه: شكنجه‌‌گران هيچ ايراد، عيب و جرمی بر مؤمنان نمی‌ديدند؛ جزء اين‌كه ايشان به الله قادر، چيره و شايستۀ هرگونه ستايشی، ايمان داشتند!

ما قلباً از بارگاه الله منان به روح شهداء دعای مغفرت نموده و ‏استدعا می‌کنیم که الله سبحانه‌و‌تعالی آنان را در جملۀ شهداء قبول نموده و آنان را بدون محاسبه داخل جنت‌الفردوس بگرداند. الله سبحانه‌و‌تعالی به فامیل‌های شهداء و به جامعۀ کوچک مسلمانان نیوزیلند صبر جمیل عطاء فرماید. آمین! در عقب این جنایت شنیع و خونین، موارد ذیل واضع می‌گردد:

1. این مصیبت یکی از نمونه‌های بارز جنایات در جامعۀ غربی به شمار می‌رود. این ثمر پوسیده‌ی جامعه‌های لبرالی‌ست که مفکوره‌های خطرناک مانند نژاد‌پرستی، فاشیزم و برتری‌جوی سفیدپوستان را تحریک می‌کند. آن‌ها اسلام را من‌حیث دشمن خود می‌پندارند. حکومت‌های غربی اسلام‌هراسی را ترویج داده؛ عمیقاً نفرت خود را علیه اسلام به زبان می‌آورند و بزر نفرت و بی‌زاری خود را علیه مسلمانان در افکار عامه کشت می‌کنند.

در طول چندین دهه، سیاسیون و رسانه‌های غربی در "غیر انسانی" جلوه دادن مسلمانان باهم هم‌دست شده اند. این امر آزادانه به حکومت‌های غربی زمینۀ لجام را فراهم می‌کند تا لنگر عداوت و دشمنی را علیه مسلمانان فرو بیندازند. ترامپ و حکومت‌اش "بیگانه‌هراسی" را به طور خاص علیه مسلمانان و به طور عام علیه مهاجرین تقویت می‌کند. بناءً منجر به موج تازۀ نفرت و حملات علیه مسلمانان در غرب می‌شود. ‏حکومت‌های غربی مسئولیت کامل این جنایات را به دوش دارند.

2. نکتۀ برجستۀ دیگری‌که باید به آن تمرکز کنیم، اینست که چرا مسلمانان در اولین قدم وادار به مهاجرت و پناهنده‌گی شدند؟ در پاسخ به این سوال باید گفت که به علت حرص ملت‌های استعمارگر و ظالم غربی، مسلمانان محل مناسب و امنیت اقتصادی را در جهان اسلام پیدا کرده نتوانستند؛ بناءً مجبور به پناهنده‌گی شدند.

3. هم‌چون حادثات وحشت‌ناک و تراژیدی غم‌انگیز در میام حکام مسلمان؛ نه آتش احساسات را تحریک می‌کند و نه هم کدام اقدام اساسی را باعث می‌شود؛ زیرا در واقع این حکام خائن، ترسو، بی‌غیرت و بزدل هستند. همین حکام هجوم بردند تا حملۀ "شارلی ابدو" را تقبیح کنند. مگر در مقابل قربانیان مساجد نیوزیلند مانند کر و کور شدند و جرئت نکردند تا عمل تروریستی را که از سوی افراطی سفیدپوست انجام شد، محکوم کنند.

این حادثه نه باید مسلمانان را غمگین و نه ضعیف بدارد؛ بلکه این امر باید مسلمانان را استقامت، صبر و توانائی بخشد تا اسلام را در قلب خود نگه‌‌بدارند. خبردار! هدف از این حادثات ایجاد ترس و وحشت در قلب‌های مسلمانان است تا آنان خود را ضعیف و حقیر بشمارند. الله سبحانه‌و‌تعالی می‌فرماید:

﴿وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ

[آل‌عمران: ۱۳۹]

ترجمه: سست نشوید و غمگین نگردید و شما برترید؛ اگر ایمان داشته باشید!

بر مسلمانان این امر ضروری‌ست تا اسلام خود را از نظر عموم پنهان نکنند؛ بلکه دعوت آن را به غیرمسلمانان انتقال داده و عقیده و نظام اسلام را به آنان شرح دهند. ما ‏باید فسادی‌که توسط لیبرالیزم سیکولر انجام می‌شود، در معرض عموم قرار دهیم و درگیر مباحث با غیرمسلمانان شویم تا از اذهان‌شان روایت نفرت‌انگیز غلط اسلام‌هراسی را پاک کنیم.

4. زخم‌های خونین نیوزیلند ضربه‌ای به جهان اسلام است. اگر امت اسلامی خلیفه‌ای می‌داشتند که از آن‌ها حفاظت می‌کرد، به چنین وضعی دچار نمی‌شدند. اگر ما حکام مسلمانی مانند حضرت عمر فاروق، معتصم و صلاح الدين را در رأس قدرت می‌داشتیم، این جنایت‌کاران و هرکسی‌که آن‌ را با الفاظ و عمل حمایت می‌کرد؛ هرگز جرئت حمله بر اسلام و مسلمانان را نمی‌توانستند. فلهذا، مسلمانان نباید انتظار وقوع جنایات بیشتر را داشته باشند؛ بلکه آنان باید مخلصانه برای اعادۀ طریقۀ زنده‌گی اسلامی توسط تأسیس مجدد خلافت راشدۀ ثانی بر منهج نبوت دعوت کنند که من‌حیث سپر از مسلمانان حفاظت می‌کند. رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

«إِنَّمَا الإِمَامُ جُنَّةٌ يُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ وَيُتَّقَى بِهِ»

(صحیح مسلم؛ حدیث ۱۸۴۱)

ترجمه: امام(خلیفه) سپری است که از ورای آن جنگیده می‌شود و به وی پناه برده می‌شود.

حزب التحریر-امریکا

ادامه مطلب...

اظهارات انگلیس علیه حوثی‌ها و پاسخ حوثی‌ها، بر واقعیت کشمکش‌های انگلیسی–امریکای در یمن مهر تأیید می‌گذارد

  • نشر شده در یمن

(ترجمه)

جرمی هنت وزیر خارجۀ انگلیس، اولین وزیر خارجۀ انگلیس است که در جریان جنگ یمن از شهر عدن دیدار کرد و ادارۀ مناطق یمن را توسط شبه‌نظامیان حوثی-ایرانی به "اشغال" توصیف کرد و آنان را در صورت عملی نکردن تعهدات‌شان، به "پایان توافق‌نامۀ استاکهلم" هشدار داد. هنت به اسکای نیوز عربی گفت: «اشغال یمن توسط حوثی‌ها قابل قبول نیست و ما اکنون نیاز داریم که به یک حکومت وحدت ملی بازگردیم.» وزیر انگلیسی از شبه‌نظامیان حوثی خواست؛ اگر خواهان یک صلح پایدار هستند، روابط‌شان را با حزب‌الله لبنانی–ایرانی متوقف کنند. او گفت: «ما از فعالیت‌های حزب‌الله در بسیاری از نقاط خاورمیانه نگران هستیم.» هنت گفت که به حوثی‌ها هشدار داده‌است: «من با حوثی‌ها صحبت کردم و گفتم که اگر به تعهدات‌تان عمل نکنید، جنگ دوباره شروع خواهد شد.» او افزود: «اکنون ما آخرین فرصت را برای موفقیت در روند صلح استاکهلم پیش‌روی داریم.» وی گفت: «اگر از دو طرف در برابر مکلفیت‌های‌شان تحت توافق‌نامۀ استاکهلم پایبندی دیده نشود، این روند طی یک هفته ازبین خواهد رفت. حالا ۸۰ روز از این توافق‌نامه گذشته‌است و ما تاهنوز نتوانسته‌ایم بندر حدیده را از شبه‌نظامیان، همان‌طوری‌که در روند استاکهلم توافق کردیم، پاک کنیم.»

میکائیل آرون، سفیر انگلیس در یمن گفت: «بدون ازبین بردن نفوذ و قدرت ایران در یمن، هیچ توافق‌نامۀ سیاسی برای پایان دادن به این جنگ مناسب نیست.» او تأکید کرد که این مهم‌ترین هدف انگلیس در یمن است. آرون در مصاحبه‌ای‌که در روزنامۀ ریاض به نشر رسید، گفت: «تصمیم بریتانیا برای شناختن حزب‌الله به‌عنوان یک سازمان تروریستی نمی‌تواند از حمایت و تجهیز حزب‌الله برای شبه‌نظامیان ابتدایی حوثی، که با حمایت ایران به شکل خطرناک کنونی حزب‌الله تبدیل شده‌است، جدا باشد.» آرون راجع‌به پای‌بندی کامل حوثی‌ها به توافق‌نامۀ حدیده و موضع کوارتت در صورت حیله‌گری شبه‌نظامیان، گفت: «حالا ما خوش‌بین هستیم که می‌توانیم حوثی‌ها را به تطبیق توافق‌نامه مجبور کنیم و با تأمین امنیت و ثبات منطقه و پاک کردن‌اش از هرگونه نفوذ ایران مصالحه نخواهیم کرد، که شاید حوثی‌ها یا هر شخص دیگری را هدف قرار دهد.» او افزود: «اکنون ما به توانایی‌مان برای مجبور کردن حوثی‌ها به‌منظور تطبیق توافق‌نامه خوش‌بین هستیم و انتظار داریم که این کار در هفته‌های آینده اتفاق بیفتد.» او هم‌چنان ادامه داد: «بناءً تخلف شبه‌نظامیان حوثی از این توافق‌نامه، پاسخ‌ها و عکس‌العمل‌های بین‌المللی جدی را درپی خواهد داشت. حالا ما اعمال شبه‌نظامیان را از نزدیک می‌بینیم و جایی را برای حیله و نیرنگ باقی نخواهیم گذاشت. ما در پیشنهادهای‌مان جدی استیم.»

این اظهارات مقامات انگلیسی سبب خشم حوثی‌هایی شده‌ که از طرف امریکا حمایت می‌شوند. امریکا می‌خواست آنان را با دخیل کردن در حکومت یمن حفظ کند. رئیس هیئت نماینده‌گی طرف حوثی‌ها و محمد عبدالسالم، سخنگوی این گروه، در یک اعلامیه در صفحۀ فیسبوک‌اش نوشت: «توافق‌نامۀ استاکهلم به هیچ‌وجه به حضور گروه‌های بی‌طرف، چه در بندر حدیده یا هر جای دیگر، اشاره نمی‌کرد.» او افزود: «این توافق‌نامه همه گام‌های جوانب را مشخص می‌کند؛ مخصوصاً گسترش مجدد و تقاضای گسترش مجدد یک حزب بدون حزب دیگر، فقط یک سوگیری نه، بلکه دروغ، فریب و اشتباه یک توافق‌نامۀ اعلام‌شده است.» سخنگوی رسمی حوثی‌ها گفت: «تأیید نقش نظارتی ملل متحد در بندر حدیده به‌خاطر پایان دادن به بهانه‌ها و توجیهات طرف دیگر و کسانی‌که در عقب‌اش هستند، می‌باشد و نه برای این‌که آن را به متجاوزین تسلیم کنند. این امر در جهان بشریت و رسم سیاست یک گفتگو و مباحثه نامیده نمی‌شود.»

او ادامه داد: «اگر قرار می‌بود که حدیده به طرف دیگر تسلیم می‌شد، پس در مقام نخست نیازی به ملل متحد نبود.» محمد عبدالسالم گفت: «گروهش بریتانیا را به‌عنوان میانجی نمی‌پذیرد.» او افزود: «به نظر نمی‌رسد که مارتین گریفث واقعاً فرستادۀ ویژۀ ملل متحد به یمن باشد؛ بلکه یک فرستادۀ انگلیسی است که از بریتانیا نماینده‌گی می‌کند؛ مخصوصاً بعد از آن‌که وزارت خارجۀ بریتانیا اهداف و مواضع‌اش را آشکارا روشن کرد که با ممانعت از توافق‌نامه هم‌سو است.» او بار دیگر آماده‌گی گروهش را به‌منظور اجرای اولین مرحلۀ طرح گسترش مجدد که همراه جنرال میکائیل لولسگارد رئیس کمیسیون، به موافقت رسید–حتی به‌صورت یک‌طرفه– اظهار کرد. او گفت که ادعای طرف دیگر که باید بر سر نیروهای محلی توافق شود، مغایر توافق‌نامۀ سویدن است، که الزام وجود هیچ‌گونه توافقی را بالای اقتدار و قوای محلی وارد نمی‌کند. او گفت: «هرچند، ما آماده‌گی‌مان را به‌منظور اجرای مرحلۀ نخست، به‌خاطری‌که کاملاً بشردوستانه است، تأیید کردیم که به فعالیت بندر کمک می‌کند، به کمک‌ها اجازۀ ورود می‌دهد، کشمکش‌ها را ازبین می‌برد و باعث جریان توافق‌نامه می‌شود. بنابرین، درصورت نیاز، ما به رفتن و بحث بر سر جزئیات و تفسیر توافق‌نامه تردید نخواهیم داشت.»

حزب‌التحریر تاکنون چندین‌بار حقیقت اختلافات یمن را افشاء کرده و گفته‌است که این یک اختلاف انگلیسی–امریکایی بالای نفوذ و ثروت موجود در آن‌جا می‌باشد.

این اظهارات وزیر خارجۀ انگلیس و محمد عبدالسالم، رئیس هیئت حوثی در سویدن، بیان شد تا به آنانی‌که آگاه نیستند، ثابت کند که اختلاف در یمن یک اختلاف بین‌المللی با ابزار محلی است؛ طوری‌که امریکا برای حمایت از حوثی‌ها و دخیل کردن‌شان در حکومت یمن برای دستیابی به منافع‌اش کار می‌کند؛ حال‌آن‌که هم‌زمان می‌خواهد نقش ایران را در منطقه محدود کند، حالا و مخصوصاً در یمن می‌خواهد به مزدورش سلمان و پسرش محمد برای بازی در منطقه، به شمول یمن، یک نقش بدهد.

امریکا از عربستان سعودی می‌خواهد که در گفت‌وگو و بحث برای تشریک قدرت در یمن، در عوض ایران بر حوثی‌ها غلبه کند؛ قسمی‌که انگلیس را مجبور می‌کند تا سیاست امریکا را به‌کار اندازد و با شناسایی این حزب ایرانی–لبنانی(حزب‌الله) به‌عنوان یک حزب تروریستی، ایران و احزاب‌اش را محدود کند؛ درحالی‌که پرده از چهرۀ حوثی‌ها در یمن برمی‌دارد و حقیقت‌شان را در جلو جامعۀ بین‌المللی آشکار می‌کند و برای نبرد حدیده از طریق ابزار‌ش، امارات متحده عربی و نیروهای هادی، آماده می‌شود.

حزب‌التحریر، پیش‌ازین نیز بیان کرده‌ که حوثی‌ها تنها طرفی اند که از این توافق‌نامه در حدیده جلوگیری می‌کنند و خروج از آن را نمی‌پذیرند. قبلاً حزب‌التحریر در اعلامیه‌های قبلی‌اش گفته بود که امریکا به‌منظور حفظ حوثی‌ها، به پایان جنگ در یمن مصمم است؛ طوری‌که برای امضای توافق‌نامۀ سویدن فشار آورد. در مقابل، انگلیس می‌کوشد این توافق‌نامه را به موضوع مباحثه بر سر چگونه‌گی خروج حوثی‌ها از توافق‌نامه تبدیل کند و این‌که بعد از خروج شبه‌نظامیان حوثی، نیروها بر امنیت حدیده و بنادر‌ش تسلط پیدا کنند. متن توافق‌نامۀ استاکهلم مبهم است و بر اساس قوانین یمن، حق ادارۀ امنیت شهر حدیده و بنادر‌ش را به نیروهای محلی می‌دهد.

ای مردم یمن! ای صاحبان ایمان و حکمت! حزب‌التحریر حقیقت این تنازعات و متنازعین را در سرزمین‌تان برای شما آشکار کرده‌است و شما را با حذف کردن نفوذ کافر استعمارگر از سرزمین‌تان به خوشنودی دنیا و آخرت فرا می‌خواند و با کار کردن به‌منظور تأسیس خلافت بر منهج نبوت، از شما می‌خواهد به‌خاطر آوردن قانون الله سبحانه‌و‌تعالی به صحنۀ تطبیق فعالیت کنید؛ طوری‌که نتیجۀ حرکت به سمت حاکمیت اسلام، نجات از بدبختی و ذلت حاصل از چند دهه تطبیق نظام کفر بر شماست.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا للهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ
[انفال: ۲۴]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! دعوت الله(سبحانه وتعالی) و رسول الله(صلی الله علیه و سلم) را اجابت کنید؛ هنگامی‌که شما را به‌سوی چیزی می‌خواند که شما را حیات می‌بخشد.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریرولایه یمن

ادامه مطلب...

زمستان انحطاط

  • نشر شده در سیاسی

چهار فصل بهار تقویمی برای زندگی انسان‌هاست. الله سبحانه و تعالی حیات و طبیعت را با جمله فصل‌های آن برای انسان آفرید تا بنده‌هایش را مورد ابتلاء و آزمایش قرار دهد. درین همه خلائق خداوندی تنها موجودی‌که مورد هدف ابتلای خداوندی قرار دارد همانا انسان می‌باشد. پس این بشرِ عاقل چرا به جای این‌که در محور هدف خود بیندیشد، بهار و خزان زندگی خود را محاسبه نموده، تغییر فصل‌های بد زندگی خود را جشن گرفته و برای بهاری شدن خود چاره بسنجد، در عوض می‌آید از تغییر فصل طبیعت جشن می‌گیرد. در حالتی‌که خودش را خواب زمستانی و فصل انحطاط فرا گرفته.

هر روز نَو می‌شود، هر فصل تغییر می‌یابد و هر سال جای خود را به سال دیگری می‌دهد؛ اما فصل‌های فکری و نفسی یک انسان که سال‌هاست زمستانی مانده، همچنان ادامه دارد. در امتداد خون ما و باروت دشمن هم‌چنان نظام‌های فاسد و ظالم کفری به‌سان سال‌های قبل حاکم و پابرجاست. پس هیچ چیز تغییر نکرده؛ به جای مبارک باید گفت: تسلیت!

این‌جا نمی‌خواهم به فقهیات نوروز بپردازم، اما این را مهم‌تر می‌یابم تا بگویم که؛ این خواب زمستانیِ انحطاط آن‌قدر عمیق و طولانی شده که مردم در مصروفیتِ به کاه از کوه غافل شده‌اند. امروز از همان منابر درس حلال و حرمت نوروز برای مردم داده می‌شود که برای نظام دموکراتیکِ کفری -با ترس یا رضایت- کمپاین صورت می‌گرفت.

ازین هم ظلم بزرگ‌تری وجود دارد که احکام الله معلق گشته و نظام‌های فاسد بشری جای خدا حاکمیت نمایند؟! مگر گناه سود بیشتر از زنا به مادر گفته نشده است؛ هدفم از بانک‌های افغانستان است. اشغال سرزمین مان سال‌هاست برای کفار و هم‌پیمان‌های شرقی و غربی آن‌ها بسان ظرف غذا برای گرگان گرسنه و وحشی شده است. فحشاء به شکل سازمان‌یافته ترویج می‌شود، ظلم و فساد بشکل قانونی آن جاری می‌باشد و همین گرده‌‌های جامعه است که تحت لگدها و ضربات سنگین این نوع نظام‌ها و افکار هر لحظه و هر روز خورد می‌شود. مگر برای عالی جنابان، سال یک بار است که اسلام به ذهن شان دق‌الباب نموده و غریزه تدین شان به غلیان می‌آید که آن را هم در یک روز نوروز اشباع و ارضا می‌سازند!

و این‌سوتر قطب دیگری که با توجیهات متفاوتی به جشن و پایکوبی می‌پردازند. همه‌ی این‌ها یک‌سان نمی‌اندیشند و نه برای آن‌ها دلایلی از قبیل: «بهار روز سرسبزی طبیعت و آغاز فصل کار و تحصیل» مهم می‌باشد. برخی از آن‌ها با استفاده ازین فرصت در سدد تطبیق پروژه‌های دیگران اند و برخی هم کسانی می‌باشند که در پی اشباع هوای نفس خود بوده و چنین روزها توجیه خوبی برای پرداختن به معیشت‌های نفسی و غریزوی شان می‌باشد. باید دانست که برای این طبقات صرف مهیاء شدن فرصت در پرداختن به پلان‌ها و نفسیات شان مهم است؛ باقی برای آن‌ها مهم نیست که اسمش را نوروز، عید، روز عشاق می‌گذارید یا چیز دیگری.

پس کسانی‌که زیر چتر نظام‌های دموکرات و سیکولار راضی گشته و پهلوی آن صرف به حلال و حرام بودن این نوع مسایل نیز می‌پردازند به افکار خویش تجدید نظر نمایند. آن‌ها بر وضعیت جامعه‌ی ساکت و بی‌تفاوت اند که افکار و احساسات عامه آن مملو از ارزش‌های کفری بوده و نظام حاکم سرمایه‌داری در آن از طریق رسانه‌ها، مراکز تحصیلی/تعلیمی و نهادهای مدنی بسیار به سادگی توانسته افکار مسموم و فاحش غربی را داخل نموده و از آن حمایت و حفاظت نماید.

بلی فصل‌های سال تغییر خواهد کرد اما این افراد و جامعه بازهم زمستانی خواهد بود؛ مگر این‌که گلیم پوسیده و گندیده‌ی نظام‌های حاکم را از بنیاد برکنده و جامعه‌ی را از نو بناء نمایند که آن جامعه جز جامعه اسلامی با حاکمیت دولت خلافت راشده چیز دیگری نمی‌باشد.

یوسف ارسلان

 

ادامه مطلب...

سفر بایدن به خاور میانه و قضیه هسته‌ای

  • نشر شده در سیاسی

سوال: "جوبایدن" رئیس جمهور امریکا امروز چهار شنبه "واشنگتن" مرکز امریکا را به هدف سفر رسمی که شامل اسرائیل، کرانۀ غربی و مملکت عربی سعودی می‌شود ترک نمود...[عربیه نت 13 جولای 2022م] نشریۀ موسوم به روز هفتم به تاریخ 10 جولای 2022م، در سایت خود چنین به نشر رسانده بود: ( جوبایدن رئیس جمهور امریکا گفت که او به زودی در هفتۀ آینده به خاور میانه سفر خواهد کرد تا فصل جدید و امیدوار کنندۀ را برای نقش امریکا در منطقه آغاز نماید...) روزنامه الشرق الاوسط به تاریخ 5 جولای 2022م، در سایت خود نشر نموده است که: (ند پرایس، سخنگوی وزارت امور خارجه امریکا گفته است که ایران در هفته ها و ماه های اخیر بارها خواسته هایی را خارج از چارچوب توافق هسته ای 2015 مطرح کرده است... به گزارش خبرگزاری رویترز، در حال حاضر دور دیگری از مذاکرات با ایران برنامه ریزی نشده است...) حالا سوال این است که آیا این بدان معناست که امریکا به توافق هسته‌ای پشت کرده است؟ هدف سفر" بایدن" در این مقطع زمانی چی بوده و آیا این سفر ارتباط به توافق هسته‌ای دارد و یا  این سفر به مناسبت مسائل دیگری انجام شده است؟ آیا ممکن است که ایران یک قدرت هسته‌ای شود؟ الله سبحانه و تعالی به شما برکت داده، پیروزی و فتح را نصیب شما گرداند.

پاسخ:

در حقیقت پرسش متشکل از دو بخش است: بخش اول درباره موضوع توافق هسته‌ای با ایران و بخش دومی درباره سفر "بایدن" که پاسخ آن به قرار ذیل است: 

اول: توافق هسته‌ای:

1-    قضیۀ هسته‌ای ایران با ابعاد محلی، منطقه‌ای و بین‌المللی، بخش مهمی از سیاست امریکا در قبال ایران است و حتی با دیگر قضایا تداخل دارد تا به ابعاد منطقه‌ای و بین‌المللی در استراتژی امریکا تبدیل شود، بنابراین دیده می‌شود که امریکا از زمان امضای این توافق در سال 2015م، و بیرون شدن از این توافق در سال 2018م، و مذاکرات دوباره برای بازگشت به این توافق همانطور که امروز در حال انجام است و با توجه به دریافت های جدید در سیاست امریکا در خصوص قضیۀ هسته‌ای ایران در می‌یابیم که تغییر آن به راست و چپ می‌چرخد. با نگاهی دقیق به چشم انداز استراتژی ایالات متحده برای برنامه هسته‌ای ایران، متوجه می شویم که سیاست امریکا بیشتر به مدیریت این قضیه تا حل و فصل آن نزدیک است! این دیدگاه امریکائی ها از قضیۀ هسته‌ای به هیچ وجه از استراتژی منطقه‌ای امریکا در سرزمین‌های اسلامی و بین المللی جدا نیست.

2-      واقعیت عینی‌که وجود دارد این است که باید باور کرد که ایران در بیش‌تر سیاست‌های خارجی خود پشت صحنه با امریکا هماهنگ بوده و از سیاست امریکا خارج نمی شود، به گونۀ مثال اشغال عراق توسط امریکا در سال 2003م، این هماهنگی را تا حد زیادی آشکار خواهد کرد، زیرا  نفوذ امریکا و ایران در عراق مساویانه در کنار هم پیش می‌رفت سپس ائتلاف بین‌المللی به رهبری امریکا علیه داعش و مداخله در سوریه به هیچ یک از اهداف ایرانی در سوریه یا شبه‌نظامیان آن ضربه نزد، بنابراین امریکا آن‌ها را در جنگ علیه انقلاب شام رها کرد تا این انقلاب را ریشه کن کنند و امریکا با هواپیماهایش به بهانه "تروریسم" انقلابیون شام را مورد ضربه قرار داد که این چنین تعاملاتی تنها در بین کشورهایی‌ می تواند صورت گیرد که بر سر مسائل و پیش‌رفت‌های شان توافق کنند، پس نقش امریکا و ایران در سوریه برای حفظ مزدورش بشار بود، علاوه بر این، اشغال افغانستان توسط امریکا، هماهنگی ایران و امریکا را نیز آشکار کرده چنانچه برخی اظهارات ایرانی‌ها لطف ایران را برای امریکا در تسهیل اشغال افغانستان واضح ساخته است!

3-    پس از پایان جنگ عراق و ایران در سال 1988م، و ظهور عراق به عنوان یک قدرت نظامی بزرگ، ایران در سال 1989م، شروع به ساخت برنامه موشکی و هسته‌ای خود به هدف جبران نمودن و سرپوش گذاشتن آنچه که در جنگ با عراق بود شروع کرد، امریکا از دهۀ پنجاه به طور رسمی به ایران در تحقیقات هسته‌ای کمک کرد و این تحقیقات پس از انقلاب خمینی متوقف اما در سال 1989م، دو باره راه اندازی شد. به همین ترتیب با از بین رفتن ارتش عراق توسط ارتش امریکا در سال های 1990-1991م، و اخراج آن از کویت و اعمال تحریم‌ها و بازرسی‌ها بر عراق، میدان در منطقه برای برجسته شدن قدرت ایران خالی شد و سیاست امریکا پس از جنگ سرد به دنبال دشمن خیالی بود تا حضور پایگاه‌های نظامی خودش را در سرتاسر جهان پس از فروپاشی شوروی توجیه نماید و ایران بهترین توجیه و بهانۀ برای این خواست امریکا بود چنانچه امریکا بسیاری از سیاست گذاری‌های خود را به بهانۀ تهدید ایران توجیه می‌نمود تا جایی‌که روسیه از بهانه امریکا برای نصب سپر موشکی امریکا در لهستان و رومانی با تهدیدات موشکی ایران بسیار به شگفت آمد!

4-    بنابراین، برنامه هسته‌ای ایران و عجله ایران برای نصب هزاران دستگاه غنی‌سازی یورانیوم، زنگ خطر را در کشورهای بزرگ اروپایی و همچنین کشورهای حاشیه خلیج فارس به صدا درآورده است که با بررسی دقیق‌تر، متوجه می‌شویم که همه این‌ها برای سیاست امریکا از چندین جهت ضروری بود:

ا- ایجاد تهدید ایران برای کشورهای حاشیه خلیج فارس که منابع نفتی در آن قرار دارد تا امریکا بتواند از حاکمان شان حمایت کند، رئیس جمهور"ترامپ" به این افتخار که امریکا از عربستان حمایت می کند و از آن می خواهد تا در قالب باج‌خواهی و مافیا پول بپردازد و او می‌گفت که بدون حمایت امریکا سعودی نمی‌تواند دو هفته دوام بیاورد.

ب- در سطح بین‌المللی، امریکا محاصره استراتژیک‌ را علیه روسیه و نصب سپر موشکی خود در نزدیکی مرزهای روسیه آغاز کرد که همۀ این اقدامات اش به بهانه‌های از جمله محافظت از کشورهای اروپایی در برابر موشک‌های ایران بود.

5-    با ترس فزایندۀ اروپا، قدرت‌های بین المللی شروع به مذاکره کرده و از سال 2006م، با ایران به امید کنترل برنامۀ هسته‌ای اش در چارچوب نظامی نه، بلکه در چارچوب صلح آمیز مذاکره کردند و برای این منظور، گروه 5+1 یعنی پنج قدرت گروه بین المللی هسته ای + آلمان تاسیس شد، با وصف این‌که امریکا یکی از این قدرت‌های پنج‌گانه بود، مذاکرات هسته‌ای با ایران توسط قدرت‌های بین المللی و بدون مشارکت مستقیم امریکا انجام شد، یعنی این مذاکرات که 9 سال (تا سال 2015م) طول کشید، برای امریکا محدود کردن برنامۀ هسته‌ای ایران جدی نبود. و کشورهای اروپایی علاوه بر روسیه و چین، جلسات پی هم و بی‌نتیجۀ می‌گرفتند این مذاکرات عامل دیگری در قسمت بارز ساختن قدرت ایران و نمایش دادن تهدیدات آن بود.

6-    علاوه بر آن اختلافات داخلی در امریکا به شدت در خصوص برنامه هسته‌ای ایران تأثیر گذاشته است، دولت ترامپ دوره‌ای بود که اختلاف امریکا به نقطه خطرناکی رسیده بود، رئیس جمهور "ترامپ" در آن زمان به سیاست سلف خود یعنی "اوباما" در مورد برنامه هسته‌ای ایران حمله کرد و در زمان خروج از توافق هسته‌ای در سال 2018م، از تحریم‌های حداکثری علیه ایران و باز کردن راه برای تضعیف بیش‌تر ایران توسط یهودیان خبر داد و از آنجایی‌که با قلدوری رفتار می‌کرد، در آغاز جولای 2020م، با کشتن قاسم سلیمانی رهبر سپاه پاسداران قدس، ایران را تذلیل نمود و به دلیل این‌که دولت ترامپ برخلاف دولت دموکرات "اوباما" در هماهنگی کامل با رژیم یهودی به رهبری نتانیاهو بود، رژیم یهودی در حمله به اهداف ایرانی از حد خود فراتر رفته بود، خواه این حملات هدف قرار دادن مستقیم هسته‌ای مثل خرابکاری در نیروگاه "نطنز" باشد و یا غیرمستقیم مانند سرقت اسناد مهم هسته‌ای از ایران توسط رژیم یهودی، این علاوه بر ترورهای متعدد بود که دانشمندان و کارشناسان هسته‌ای ایران را توسط رژیم یهود مورد هدف قرار داد.

7-     درآن وقت دموکرات‌ها در امریکا در حالی‌که خارج از حکومت بودند با اراکین نظام ایران به ‌خصوص وزیر امور خارجۀ وقت "جواد ظریف" تماس گرفتند و برای شان وعده می‌دادند که پیروزی حزب دمکرات در انتخابات ریاست‌جمهوری  2020م، به معنای بازگشت به توافق هسته‌ای می‌باشد، این قولی بود که "بایدن" نامزد دموکرات قبل از رئیس جمهور شدن اعلام نموده و "بایدن" به بهانۀ اختلافات داخلی امریکا خود را متعهد به بازگشت به توافق هسته‌ای ایران کرده بود، و امریکا عملا بعد از مدت کوتاهی که رئیس جمهور"بایدن" وظایف خود را در امریکا در سال 2021 آغاز کرد به مذاکرات هسته‌ای با ایران بازگشت، اما این مذاکرات هم‌چنان در جای خود است، زیرا بازگشت امریکا به توافق هسته‌ای با ایران دیگر از استراتژی امریکایی‌ها نبوده بلکه در پی بروز دادن مجدد تهدیدات ایران هستند، علاوه بر این نمایندگان جمهوری خواه در کنگره خواستار ارائه موافقتنامه جدید با ایران به اساس رای گیری در کنگره شدند و تهدید کردند که در صورت غالب شدن در کنگره دوباره آن را رد خواهند کرد که این مسأله نیز باعث سردرگمی روند مذاکرات شد و یک سال و نیمی است که دولت "بایدن" نمی‌تواند به توافق هسته‌ای با ایران بازگردد.

8-    سپس جنگ در اوکراین بر موضوع توافق هسته‌ای سایه افکنده و در این وقت دولت "بایدن" برعهده داشت که عرضه نفت به اروپا را به عنوان جایگزینی برای روسیه تضمین کند و این یکی از الزامات رهبری امریکا به پیمان ناتو است، دولت "بایدن" سیاست خود را بر لزوم لغو تحریم‌ها علیه ایران و سوق دادن تجارت نفت این کشور به بازارهای بین‌المللی و همچنین با ونزوئلا و عربستان سعودی جهت داد، و در خصوص ایران، امریکا در ماه مارچ 2022م، عجالتا تسریع روند انعقاد توافق هسته‌ای ایران را پس از حملۀ روسیه به اوکراین آغاز کرد، دولت "بایدن" آماده بود که مطالبات ایران را در قسمت حذف سپاه پاسداران از فهرست گروه‌های تروریستی که قبلا "ترامپ" رئیس جمهور سابق امریکا او را شامل نموده بود بپذیرد، بناء بازگشت امریکا به توافق هسته‌ای در نتیجه آخرین تحولات در سیاست امریکا پس از جنگ اوکراین بسیار نزدیک شده، اما زمانی‌که روسیه، که بخشی از گروه 5+1 است، روابط تجاری خود را با ایران شرط گذاشت، امریکا از امضای این توافق انصراف کرد، انتظار می‌رود که اگر روسیه بر شرایط خود باقی بماند، موضوع توافق هسته‌ای در ماه های آینده تا پایان انتخابات میان دوره‌ای کنگرۀ امریکا در نوامبر 2022م، به کندی ادامه خواهد داد... زیرا به نظر می‌رسد که "بایدن" اکنون از توافق هسته‌ای ایران به مسألۀ انتخابات میان دوره‌ای بیش‌تر تمرکز کرده است.

دوم: سفر بایدن به منطقه:

1-     کسی‌که در خصوص سفر "بایدن" به منطقه تعمق می‌کند می بیند که این سفر مقدمه‌ای برای انتخابات میان دوره‌ای و بالا بردن سهام "بایدن" و حزبش در این انتخابات است، اگرچه در ظاهر این سفر به اهداف دیگری ارتباط داده شود! زیرا "بایدن" در یک بحران داخلی با حزب جمهوری خواه قرار گرفته مخصوصا در دو موضوع قابل توجه: موضوع اول بهره گیری حزب جمهوری خواه از علاقه مندی فزایندۀ "بایدن" به توافق هسته‌ای با ایران بدون فشار و تحریم های بیش‌ترطوری‌که "ترامپ" انجام می داد، و دوم، عدم توجه "بایدن" به افزایش و تحکیم روابط رژیم یهود، طوری‌که "ترامپ" انجام می داد. از آنجایی‌که این دو موضوع بر انتخابات میان دوره‌ای امریکا تاثیر گذار است "بایدن" در ماه های باقی مانده از انتخابات میان دوره ای نوامبر 2022م، به این دو موضوع توجه بیش‌تری می‌کند.

 راه حل "بایدن" در خصوص موضوع اول این است که "بایدن" این دیدار را با بیانیه "ند پرایس" سخنگوی وزارت امور خارجۀ امریکا ارائه کرد که توسط روزنامه شرق الاوسط به تاریخ 5 جولای 2022م، گزارش شد که (... در حال حاضر دور دیگری از مذاکرات با ایران وجود ندارد....)، این علاوه بر اظهارات چند پهلویی "بایدن" در مورد توافق است که منجر به پایان دادن مراحل توافق هسته‌ای یا کاهش سرعت آن تا بعد از انتخابات میان دوره‌ای به هدف جلوگیری از سوء استفاده حزب جمهوری خواه از این موضوع علیه "بایدن" و حزبش می‌شود.

 سپس "بایدن" با اعلام حمایت بی‌سابقه از رژیم یهودی، با گذاشتن بزرگترین بسته حمایتی تاریخ به "تل ابیب" که بیش از 4 میلیارد دلار برآورد شده به موضوع دوم پرداخت، این علاوه بر تسریع عادی‌سازی رژیم یهود است که همه این مسائل به خاطر اطمینان به دست آوردن آرای لابی یهودی در انتخابات میان‌دوره‌ای به نفع او می‌باشد که به این هدف بیش‌تر از "ترامپ" و حزب اش از رژیم یهود حمایت کرده است بنا بر این  همین وقت زمان سفر "بایدن" به منطقه مخصوصا به سوی رژیم یهود بود که در این ماه، جولای 2022م، صورت گرفت و در حقیقت ابراز حمایت از رژیم یهود کارت تبلیغاتی از لابی یهودی برای "بایدن" محسوب می‌شود، این علاوه بر افزایش محبوبیت او نسبت به مردم اش است که این محبوبیت با تائیدی مزدوران دنباله روش در منطقه صورت می‌گیرد! خصوصاً مسألۀ انرژی عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس و همین مسأله باعث بالا رفتن سهم انتخاباتی "بایدن" می شود که این مطلب با موارد زیر ثابت می‌شود:

ا- [کاخ سفید گفت که "جوبایدن" رئیس جمهور امریکا می خواهد از سفر خود به خاورمیانه - که از چهارشنبه آغاز می شود - برای تقویت نقش ایالات متحده در منطقه‌ استفادۀ استراتژیک، با اهمیت فزاینده‌ای بنماید."جیک سالیوان" مشاور امنیت ملی ایالات متحده، در یک کنفرانس مطبوعاتی در کاخ سفید، دوشنبه، اهداف این سفر را که اولین سفر "بایدن" در دوره‌ای ریاست جمهوری وی است و شامل اسرائیل، فلسطین و سپس عربستان سعودی می شود به بررسی گرفت، سفری‌که رهبران کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، مصر، اردن و عراق جمع می‌شوند، "سالیوان" در خصوص موضوع عادی سازی اشاره به تمایل امریکا نموده و گفت که برای تقویت آنچه که مسیر بهبود روابط اسرائیل با بیش‌تر کشورهای عربی خواند می‌شود، (هر گونه عادی سازی مثبت است.)

" بایدن" از کشورهای حاشیه خلیج فارس خواسته بود تا تولید نفت را با توجه به قیمت‌های بالای 100 دلار در هر بشکه افزایش دهند. که این مطلب نگرانی‌های جهانی در مورد انرژی و امنیت غذایی را در ادامه جنگ روسیه علیه اوکراین در خصوص نرخ تورم بالا برد. [الجزیره 11 جولای 2022م]

ب- الجزیره به تاریخ 10 جولای 2022م، مقاله‌ای را در واشنگتن پست منتشر کرد: ("جوبایدن" رئیس جمهور امریکا گفت که هفته آینده به خاورمیانه سفر خواهد کرد تا فصلی جدید و امیدوارکننده برای نقش امریکا در منطقه را آغاز کند... در مقاله منتشر شده توسط واشنگتن پست، رئیس جمهور امریکا گفت که نشست سران منطقه در جده، عربستان سعودی، نشانه‌ای از ایجاد ثبات و استقرار در خاور میانه است با اشاره به این‌که او اولین رئیس جمهور امریکا خواهد بود که از اسرائیل به جده سفر می کند، "بایدن" در رابطه با روابط با اسرائیل اشاره کرد که دولت او بزرگترین بسته حمایتی تاریخ را به "تل ابیب" داده است که بیش از 4 میلیارد دلار برآورد شده است.

ج-  نشریۀ شرق الاوسط در تاریخ 5 جولای 2022م، در وب سایت خود منتشر کرد: (ند پرایس، سخنگوی وزارت امور خارجه امریکا امروز (سه شنبه) گفت که ایران در هفته ها و ماه های اخیر بارها خواسته هایی را خارج از چارچوب توافق هسته‌ای 2015م، مطرح کرده است، وی افزود: مطالبات جدید حاکی از عدم جدیت از سوی تهران است، هفته گذشته در دوحه، مذاکرات غیرمستقیم بین تهران و واشنگتن که هدف آن شکستن بن بست در مورد چگونگی بیرون رفت از توافق هسته‌ای بود، بدون پیشرفت مورد انتظار پایان یافت. به گزارش خبرگزاری رویترز، "پرایس" گفت که در حال حاضر دور دیگری از مذاکرات با ایران طرح ریزی نشده است.

د- در نشریۀ موسوم به روز هفتم به تاریخ 5 می 2022م، آمده است: (چند چالشی وجود دارد ‌که "جو بایدن" رئیس جمهور ایالات متحده و حزب دموکرات با نزدیک شدن به انتخابات میان دوره‌ای کنگره پس از بحران‌های‌ پی درپی که  دولت امریکا را با شکست مواجه کرده بود مواجه شدند که امریکا در طی سه ماه تلاش کرد تا روسیه را از ادامه جنگ در داخل خاک اوکراین منصرف سازد با وصف مجموعۀ از تحریم‌های پی در پی اقتصادی که امریکا بر ضد روسیه وضع کرد و با این تحریم‌ها اثرات جهانی تورم و روند تولید انرژی همراه بود که باعث شد تا بانک فدارالی امریکا نرخ سود را به میزان 5% بالا ببرد که این بلند رفتن در طول 22 سال گذشته بی‌سابقه بوده و به باور تحلیل‌گران و وسائل دست جمعی امریکا انتخابات نیمه دوره‌ای به مثابۀ نظر سنجی در خصوص ریاست جمهوری" بایدن" در دوسال اول آن در حکومت بوده است.

بنابر این هدف اصلی سفر "بایدن" به منطقه در این زمان خاص، یعنی قبل از انتخابات میان دوره‌ای همان است که در ابتدا ذکر کردیم: (کسی‌که به سفر "بایدن" به منطقه دقت می کند، می بیند که این سفر مقدمه‌ای برای انتخابات میان دوره‌ای است که سهام "بایدن" و حزبش را در این انتخابات افزایش می‌دهد، اگرچه ظاهراً این سفر به اهداف دیگری ارتباط داده شود!)

سوم: و در خاتمه ما به دو مسأله تأکید می‌کنیم:

1-    بر این دولت‌های به اصطلاح بزرگ مشکلات وارد می‌شود که گاه منجر به درگیری شدید بین احزاب و اجزای آنها می‌شود... اما درد این‌جا است که این دولت‌ها راه‌ حلی برای مشکلات خود در سرزمین‌های ما و به هزینه ما پیدا می‌کنند! "بایدن" از سرزمین ما دیدن می کند اما قبل از آن از بین مردمی‌که بیشترین دشمنی را با ما دارند یعنی رژیم یهود که سرزمین مبارک ما فلسطین را اشغال نموده پرواز می‌کند و سپس مستقیماً به سرزمین حجاز می رود، جایی‌که حاکمان آن با تسلیم و شادمانی از او استقبال می‌کنند و "بایدن" افتخار می کند و می‌گوید: (او اولین رئیس جمهور امریکا خواهد بود که از "اسرائیل" به جده سفر می کند. .. و بزرگترین بسته حمایتی تاریخ را برای یک کشور یهودی فراهم می کند...) با این حال حاکمان آل سعود حیا نمی‌کنند، بلکه حیا را از دست داده اند! سپس"بایدن" با حاکمان کشورهای حاشیه خلیج فارس دیدار و درباره افزایش تولید انرژی برای کاهش تورم در امریکا گفتگو کرده و سپس با این گروه حکام با حاکمان رژیم‌های مصر، عراق و اردن جمع می‌شوند و در خصوص قضیۀ عادی سازی دیدار می‌کند و می‌گوید: (هر گونه عادی سازی مثبت است) "بایدن" اینگونه می‌خواهد که برای این حکام به جای جهاد برای از بین بردن یهود، روابط شان را با رژیم یهود عادی سازی کند! و سپس آن حاکمان بدون ترس و واهمه‌ای از الله سبحانه و تعالی و رسولش و بدون کدام شرم از مؤمنان برای "بایدن" کف می‌زنند به جای اینکه امریکا و رژیم یهود را دشمن بخواند ﴿هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ﴾ و این حکام با آن‌ها عادی سازی رابطه می‌کنند و سرتعظیم را در نزد شان فرود می‌آورند!

2-     در مورد آنچه در اخیر سوال آمده بود (آیا ایران می تواند به یک قدرت هسته‌ای تبدیل شود؟) بله می‌تواند، اگر ایران سیاست خارجی خود را همانطور‌ی‌که بیان شد با امریکا هماهنگ نسازد در این صورت ایران می تواند به یک قدرت مهم تبدیل شود، اما پیوند سیاسی ایران با سیاست امریکا باعث می شود که در مدار امریکا بچرخد و با کنترل توافق هسته‌ای، این موضوع را به مذاکرات وین، یعنی با موافقت امریکا ربط داده است: (سعید خطیب زاده سخنگوی وزارت امور خارجه ایران در یک کنفرانس مطبوعاتی گفت: «اگر فردا توافقی در "وین" تکمیل شود، اگر فردا در وین به توافق برسد، تمام اقداماتی که ایران انجام داده است از نظر فنی برگشت پذیر است) [اندپندنت عربی 13 جون 2022م) بنابراین تغییر اساسی در ایران بعید به نظر می‌رسد مگر این‌که ایران اسلام را در سیاست داخلی و خارجی خود حاکم قرار داده و بعد از آن رابطه خود را با امریکا به طور کامل و غیرقابل برگشت قطع نماید... ما به این نظریم و این عمل را از سوی سیاستمداران فعلی ایران بعید می‌دانیم اما به الله سبحانه و تعالی عذر می‌کنیم تا شاید به پروردگار شان رجوع کنند و از الله بترسند. 

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

تلویزیون الواقیه: تحلیل سیاسی "کنفرانس استعماری لندن برای پشتیبانی از اردن و معاملۀ قرن!"

  • نشر شده در ویدیوها

تحلیل سیاسی هفته وار مفکر سیاسی احمد الخطوانی (ابو حمزه) از مسجد مبارک الاقصیبیت المقدس - سرزمین مبارک (فلسطین)چهارشنبه، 06 رجب المحرم 1440هـ.ق / 13 مارچ 2019م

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه