شنبه, ۰۴ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۰۷م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

در زندگی چه تأثیر و نفوذی از خود بجا می‌گذاریم؟

  • نشر شده در سیاسی

یکی از دغدغه‌های فکری و روانی بزرگان ما در صدر اسلام این بود که اعمال و افکارشان چه تأثیر و نفوذی بالای مردم به جا می‌گذارد، و میراث زندگی‌شان چه است؟ تشویش آنان این بود که مبادا تأثیر منفی بالای فرد و گروه از خود بجا بگذارند، و یا این‌که طریقه و فکر اشتباهی از آنان به آینده‌گان به میراث گذاشته شود که صواب نباشد. اما فضای حاکم فعلی که طرز دیدگاه آن نسبت به زندگی رسیدن به سعادت و پیشرفت است، این دقت و تشویش در اعمال و افکار را از ما ربوده و مردم از تأثیر افکار و اعمال خود بالای محیط و زندگی دیگران بی‌خیال و بی‌باک شده‌اند. در حالی‌که نصوصِ بسیار تکان‌دهنده در مورد کیفیت نفوذ یک انسان بالای دیگران و محیط زندگی‌اش وجود دارد که به صورت مؤجز بالای یکی از این آیت‌ها در سوره «یس» به بحث می‌پردازیم:

إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَىٰ وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ ۚ وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُّبِينٍ [یس:12]

ترجمه: ما خودمان مردگان را زنده می‌گردانیم، و چیزهائی را که(در دنیا) پیشاپیش فرستاده اند و(کارهائی را که کرده‌اند، و همچنین) چیزهائی را که(در آن) برجای نهاده‌اند(و کارهائی را که نکرده‌اند، ثبت و ضبط می‌کنیم و) می‌نویسیم. و ما همه چیز را در کتاب آشکار(لوح محفوظ) سرشماری می‌نمائیم و می‌نگاریم.

«إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَىٰ» در این بخش آیت از دو ضمیر تأکید «إِنَّا» و « نَحْنُ» استفاده صورت گرفته، و به واقعیتی اشاره دارد که به تحقیق بعد از مرگ دوباره انسان زنده می‌شود؛ استخوان‌هاى پوسيده‌اش از نو جان مي‌گيرد، و لباس حيات در تن مى‌پوشد. در این آیت، الله سبحانه وتعالی واضح می‌سازد که نه تنها مرده‌گان را زنده مي‌كنيم بلكه تمام آنچه را از پيش فرستاده‌اند ـ اعمال و اثارـ نیز حاضر می‌سازیم. جالب است که الله سبحانه وتعالی «نُحْيِي الْمَوْتَى» [زنده می‌گردانیم] را قبل از «نَكْتُبُ» [می‌نویسیم] ذکر کرده‌است. یعنی ثبت اعمال در دنیا و قبل از رستاخیر قیامت صورت می‌گیرد! همچنین در «وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ» الله سبحانه وتعالی بجای این‌که بگوید ما می‌دانیم، فرموده‌است (وَنَكْتُبُ) یعنی ما می‌نویسم. این‌جا تأکید است که هر کار ـ‌چه کوچک و یا بزرگ‌ـ  که صورت می‌گیرد ما آن را می‌نویسیم، و سرانجام نتایج اعمال برای تان اعطاء می‌شود.

در زندگی روزمره ما نیز چنین است هنگامی که ما موضوعی را می‌دانیم و آن مسئله بسیار مهم می‌باشد، پس آن را یادداشت می‌کنیم و می‌نویسیم. بدین دلیل است که در این آیت گفته شده ما ضبط می‌کنیم که اهمیت موضوع را نشان می‌دهد. همچنان این حقیقت نیز واضح می‌گردد که تمام اعمالی که انسان انجام می‌دهد ثبت گردیده و به پیش فرستاده می‌شود. این‌جا یک احساس جالب در انسان ایجاد می‌شود، احساس بسیار ترسناک و در عین حال امیدوارکننده. ترسناک به این معناست که تمام گناهانی که انسان انجام می‌دهد قبلاً فرستاده شده‌است؛ همانند دوسیه یک جنایتکار که برای محکومیت به قاضی فرستاده می‌شود. در عین حال حس خوش‌بینی را نیز به ما می‌دهد که الله الرحم‌الراحمین است، و بابت اعمال نیک، ما را بهترین پاداش می‌دهد.

 «وَآثَارَهُمْ» این بخش آیه بسیار تکان‌دهنده است. زیرا نه تنها اعمال ما ثبت و ضبط می‌گردد بلکه تأثیرات و عواقب آن نیز درج می‌گردد، و بابت آن جواب‌گو خواهیم بود. این بدان معناست که برخی از اعمال خواه نیک باشد یا بد، وقتی انجام می‌شود، از خود آثاری دارد که هم در زمان انجام عمل ظاهر می‌گردد و هم این آثار در زمان آینده بروز می‌کند و به سبب ماندگاری‌اش مورد استفاده قرار خواهد گرفت.

البته آثار یا اثر در لغت عربی قدیم به معناهای مختلف آمده است. در «فرهنگ راغب» گفته شده که اثر نشانه‌های چیزی است که ما را به وجود آن چیز رهنمایی می‌کند. چنانچه عرب‌ها می‌گفتند «اثرت البعیر»، به معنی نشانه‌ای که برکف پای شتر قرار دادم تا جا و مکان آن‌ها را در روی زمین نشان دهد، و مشخص شود که شتر مذکور کجا رفته است. همچنین «اثره» نیز به چیزی روایت شده و یا نوشته شده‌ای گویند که بعدها اثرش باقی می‌ماند. «ابن فارس» می‌گوید اساساً اثر به معنی تعقیب و یا دنبال کردن ردّ پای کسی است.

پس مراد از «آثَارَهُمْ» اشاره به اعمالى است كه از انسان باقى مى‌ماند و آثارش در محيط منعكس مي‌شود یا به تعبیر دیگر، باقياتی است كه انسان بعد از مردن خود به جای می‌گذارد، و يا سنت خيرى است كه مردم بعد از او به آن سنت عمل كنند؛ مانند: علمى كه از خود به جاى گذاشته، مردم بعد از او از آن علم بهره‌مند شوند، فکری که در جامعه منتشر کرده و به سبب آن مردم هدایت یافته‌اند. و يا سنت شرّى است كه اساس گذاشته و مردم بعد از او هم به آن سنت عمل كنند؛ مانند: اين‌كه وسیله برای گمراهی مردم ساخته یا محلى براى فسق و نافرمانى بنا نهاده، همه اين‌ها آثاری است كه مورد محاسبه قرار می‌گیرد و در آخرت به پیش‌روی انسان حاضر ساخته می‌شود.

در تفسير آيت این احتمال نیز وجود دارد كه «مَا قَدَّمُوا» اشاره به اعمالى است كه جنبه شخصى دارد و انسان به آینده تقدیم می‌کند. «و آثَارَهُمْ» اشاره به كارهائى است كه سنت مي‌شود و بعد از انسان نيز موجب خير و بركت و يا شرّ و زيان و گناه مى‌گردد. البته مفهوم آيه گسترده است و ممكن هر دو تفسير در مفهوم جمع باشد.

همچنان مفهوم حدیث است که نامه اعمال انسان جز در مورد صدقه جاریه؛ مانند: علم و دانشِ پخش شده ميان مردم كه از آن بهره‌مند می‌شوند و داشتن فرزند صالح ادامه میآبد،‌ غیر از این با مرگ انسان،‌ نامه اعمال‌اش بسته مى‌شود. افزون بر اين در رواياتى پرشمار دیگر آمده است که انسان اگر قرآن تلاوت کرده باشد، چاه آبى را که جار کرده باشد، مسجد و مکانی كه برای مسافرین ساخته باشد، نهالى كه کاشته باشد، روش نيكويى كه پايه گذارى نموده‌باشد؛ مانند: سنة حسنه،‌ به عنوان كارهايى ياد شده‌است كه بهره‌اش پس از مرگ به انسان مى‌رسد.

اما نظر اکثر مفسران این است که مفهوم سنت‌ها، اثرات و باقیاتی است که انسان بعد از مرگ خود بر جا می‌گذارد محدود به مسائل ذکر شده نیست، بلکه دایره و تعبیر آن بسیار وسیع و گسترده است که  هر فکر و گفتار و کردار صالح و شایسته/ شرّ و ناپسندیده که باقی می‌ماند و اثرات و برکاتش در اختیار افراد و جوامع قرار می‌گیرد را شامل می‌شود. و یا این‌که برای دیگران منحیث سرمشق خوبی یا بدی قرار می‌گیرند.

به طور کلی مصداق «آثَارَهُمْ» شامل همه اقدامات و اعمال نیک و بد است که آثار و نتایج آن تا سال‌ها و حتی قرن‌ها پس از مرگ انسان باقی و جاری می‌ماند و ثواب و بهره معنوی آن یا گناه آن نصیب کسی می‌شود که برای نخستین بار آن را ایجاد نموده است.

وقتی که سخن از تأثیر و نفوذ می‌شود این نکته را از یاد مبریم که انسان یک موجود اجتماعی است و جزیره جدا از جامعه نیست. چنانچه دارای روابط در جامعه بوده و اعمال و افکارش بالای سایر افراد و اجتماع تأثیرگذار است. بناً انسان، تنها ضامن اعمال خود نیست، بلکه مسوول پیامدها و اثرات آن نیز هست. از این‌رو اعمال و اقدامات ما چه بصورت مثبت یا منفی بالای دیگران تأثیر می‌گذارد نیز شامل اعمال نیک و بد است. این بدان معناست که ما باید قبل از انجام اعمال فکر کنیم. فکر کردن نه تنها در باره خود و یا نفسِ عمل بلکه در مورد عواقب و آثار آن نیز فکر گردد.

به عنوان مثال، رفتار و اعمال ما به عنوان پدر و مادر بالای فرزندان ما اثر می‌گذارد. اقدامات و اعمال ما به عنوان فرد عادی بالای جامعه تأثیرگذار است. شیوه نگرش و عکس‌العمل ما در قبال نظام‌های حاکم بالای سایر مردم تأثیرگذار می‌باشد. طرز برخورد ما با پالیسی‌های کفار، بیگانگان و استعمارگران بالای پالیسی‌های بعدی آنان تأثیرگذار است.

اگر کمی بحث را بازتر کنیم، یک استاد چه اثر بالای متعلم/محصل خود دارد؟ آیا آن‌ها را براساس ارزش‌های اسلام تربیه می‌کند یا فکر سعادت و پیشرفت و رقابت را در اندیشه آنان بذر می‌نماید؟ یک دعوت‌گر چه اثری بالای جامعه از خود بجا می‌گذارد؟ چه سنت‌های نیکی را رهبر و بزرگ یک قوم از خود بجا می‌گذارد؟ یک نویسنده چه اثری بالای مخاطبین خود بجا می‌گذارد و کدام مفکوره‌ها را با آنان به بحث می‌گیرد؟ حتی  یک برادر چه تأثیراتی بالای خواهر و برادر دیگر خود بجا می‌گذارد، و یا یک شوهر چه اثری بالای خانم و خانواده خود می‌داشته‌باشد؟ همچین یک مامور در یک اداره چه اثراتی بالای رفتار، اعمال و افکار همکاران خود بجا می‌گذارد؟ تمام این‌ها سوالاتی اند که در هیاهو و مصروفیت‌های روزمره زندگی انسان نیاز است که گاهی توقف کنیم و بالای این مسائل دقت نمایم،‌چون در قبال آن جواب‌گو هستیم.

آن‌چه مهم است این‌که بعضی از اعمال و رفتارهای ما اثرات آن واضح و روشن می‌باشد، اما تأثیرات تعدادی دیگری از آنان غیرمستقیم بوده و حتی ما آن را بصورت غیرشعوری انجام می‌دهیم، ولیکن تأثیرات بسیار زیاد از خود بجا می‌گذارد. مثلاً مسوول بودن یا بی‌تفاوتی ما در قبال عدم حاکمیت اسلام تأثیرات نامرئی از خود بجا می‌گذارد که در آینده تأثیرگذار است.

نکته مهم و حیاتی دیگر این است که به هر اندازه‌ای که قدرت و صلاحیت داشته باشیم به همان اندازه تأثیر و نفوذ مان بالای جامعه زیاد می‌باشد، و نسبت به عواقب و پیامد رفتار و اعمال خود جواب‌گو خواهیم بود. پس یک حاکم بیشترین تأثیرگذاری را از طریق رفتارها، اعمال و اتخاذ سیاست‌ها بالا مردم و جامعه دارد، و اثرات آن بسیار عظیم و گسترده است. زمانی‌که سیاستی را اتخاذ می‌کند تأثیرات آن همه‌ای مردم را دربر می‌گیرد، ‌و یا حتی سایر ملل نیز از آن متاثر می‌گردد. این نیز امکان پذیر است که تأثیر یک سیاست نه تنها در همان برهه‌ای زمانی بلکه در چند نسل بعد نیز احساس گردد.

به همین ترتیب، زمانی‌که دولت و یا حاکم، شریعت را بصورت کلی تطبیق می‌کند و بالای کسانی که آن را نقض می‌کنند، بعضی از محدودیت‌ها را وضع می‌کند؛ این کار بصورت طبیعی باعث پیروی مردم از شریعت می‌گردد. مثلاً زمانی که دولت یا حاکم قوانینی را وضع می‌نماید که شراب، زنا و رشوت را ممنوع می‌کند و اعمال غیر اخلاقی مختلف کاهش می‌یابد و حتی از زندگی عمومی مردم تا مدتی ناپدید می‌گردد. این کار باعث کم شدن زمینه‌های فساد نه تنها در نسل فعلی شده بلکه ممکن نسل‌های آینده را نیز دربر بگیرد. بناً اگر حُکام پاداش بزرگ دریافت می‌کنند جای تعجب نیست، چون دامنه‌ی رفتارها و اثراتی ناشی از اعمال آن‌ها وسیع می‌باشد.

همچنان موقف یک رهبر سیاسی و قومی در قبال یک موضوع باعث تأثیرپذیری صدها و هزارها نفر می‌گردد. اگر این رهبر موقف شدید در قبال استعمارگران بگیرد، تأثیر شگرفی بالای مردم از خود به‌ جا می‌گذارد. همچنان اگر دست همکاری با استعمارگران بدهد، مردم را متاثر ساخته و روحیه همکاری با استعمارگران را در آنان به میان می‌آورد.

چنانچه در روایات مختلف نیز در مورد سنت‌های نیک پرداخته شده که رسول الله صلى اللّه عليه و سلم فرموده: «هركس سنت نيكى را باب كند، مادامى كه در دنيا مردمى به آن سنت عمل مى‌كنند، ثواب آن اعمال را به حساب اين شخص هم مى‌گذارند، بدون اين‌كه از اجر عامل آن كم شود. و هركس سنت زشتى در بين مردم باب كند، مادامى كه در دنيا مردمى به اين سنت عمل مى‌كنند وزن آن عمل‌ها را به حساب او نيز زیاد می‌کند، بدون اين‌كه از وزن عامل آن كم شود».

این نکته را نیز از یاد مبریم وقتی که صحبت از سنت‌ها و اثرات نیک بالای جامعه می‌شود، نقش فرد در آن کم‌رنگ است، ولی برعکس نقش یک کتله، حزب و یا سازمان در آن پررنگ می‌باشد. بناً گاهی نیاز است این سوال را مطرح کنیم که یک حزب/سازمان چه تأثیری بالای جامعه از خود به جا می‌گذارد؟ موقف ما در قبال اوضاع سیاسی جهان اسلام چگونه است؟ طرز کار و فعالیت یک سازمان، امت را به سوی نهضت و بیداری سوق می‌دهد و یا در کام ذلت و انحطاط فرو می‌برد؟

با درنظر داشت مسائل ذکر شده، انسان نه تنها مسوول اعمال خود بلکه بیشتر از آن مسوول اثرات و تأثیرات عمل خود نیز می‌باشد. به همین جهت است که برخی از اعمال نیک انسان به سبب بقا و ماندگاری‌اش حتی پس از مرگ در روند رو به رشد آدمی حتی در عالم برزخ(قبر) نیز دارای اهمیت است، و انسان حتی در زمانی که با مرگش توان عمل را از دست می‌دهد بقا و اثرات همین اعمال نیک در دنیا موجب می‌شود تا آثار عمل او پس از مرگ نیز ادامه داشته‌باشد، و برای وی ثواب برسد. پس الله سبحانه وتعالی نه تنها خود عمل را ثبت می‌کند، بلکه آثاری که حتی پس از مرگ باقی می‌ماند را نیز ثبت و ضبط می‌نماید تا در روز قیامت بازخواست کند و یا پاداش دهد.

سرانجام سوال اساسی این‌جاست، در رول‌ها و نقش‌هایی که در زندگی داریم چه تاثیر و نفوذی از خود به جا می‌گذاریم؟ آیا منجر به تاثیر نیک و خیر می‌شود و یا برعکس؟

مصدق سهاک

ادامه مطلب...

حملۀ صلیبی در نیوزیلند، نشان‌دهندۀ نیاز مبرم امت به سپر خویش(خلافت) است

(ترجمه)

مسلمانان با احساس پاکستان در خصوص قتل‌عام وحشت‌ناک ده‌ها تن از مسلمانانی‌که به خاطر ادای نماز جمعه در دو مسجد نیوزیلند حضور یافته بودند، نهایت خشم‌گین و برآشفته گردیده‌اند؛ طوری‌که این مسئله در اندک‌ترین فرصت به موضوع داغ در رسانه‌های اجتماعی، محلات عمومی، مساجد وغیره مکان‌ها مبدل گردید. در نهایت آتش خصم صلیبی‌ نسبت به مسلمانان، که طی قرن‌های متمادی پنهان بود، در تمام مناطق غربی شعله‌ور گردید. در واقع، قاتل نیوزیلندی سلاح دست‌داشته‌اش را با شعارهای جنگ‌های صلیبی، که برای قرن‌ها در برابر دولت خلافت به طول انجامید، تزئین کرده بود.

این همان نفرت صلیبی‌ست که باعث شد امریکا جنگ صلیبی‌اش را علیه عراق، افغانستان و مقاوت در برابر اشغال اقصی و کشمیر اشغالی اعلام نماید. این همان نفرت صلیبی‌ست که باعث حملات مکرر به اسلام و مسلمانان در سراسر غرب شد. این همان نفرت صلیبی‌ست که غرب بر حکام پاکستان فشار وارد می‌کند تا از یک‌سو من‌حیث اجیران کرایی به عنوان تسهیل کنندگان گفتگوهای صلح عمل نموده و در تداوم اشغال افغانستان همکاری نمایند و از سوی دیگر، از هرگونه حمایت‌شان در خصوص مقاومت کشمیر اشغالی دست‌بردار شوند. خلاصه، این همان نفرت صلیبی‌ست که در محکومیت‌های رئیس‌جمهور، نخست‌وزیر و وزیر خارجۀ پاکستان کاملاً نادیده گرفته شده و به شکل بسیار بی‌وزن، بی‌ربط و بی‌‎اهیمت بیان گردید.

ای مسلمانان پاکستان! بدانید که الله سبحانه‌وتعالی می‌فرماید:

﴿وَلَن تَرْضَىٰ عَنكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَىٰ حَتَّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْۗ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَىۗ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُم بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِۙ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ

[بقره: ١٢٠]

ترجمه: هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد(تا به طور کامل، تسلیم خواسته‌های آن‌ها شوی و) از آیین(تحریف یافتۀ) آنان، پیروی کنی. بگو: هدایت، تنها هدایت الهی است! و اگر از هوی و هوس‌های آنان پیروی کنی، بعد از آن‌که آگاه شده‌ای، هیچ سرپرست و یاوری از سوی ا‌لله(سبحانه‌وتعالی) برای تو نخواهد بود.

بنابر این، در پاسخ به این حملۀ وحشیانۀ صلیبی؛ تنها چیزی‌که ما بدان نیازی مبرم داریم، جز خلافت بر منهج نبوت، سپر امت، چیزی دیگری نیست. در حقیقت بدون سپر خویش هم‌چو یتیمانی در سراسر جهان هستیم که به آسانی صید دشمنان سوگند خوردۀ اسلام، دولت هندو، دولت یهود و صلیبی‌های غربی می‌شویم که پیوسته در صدد نابودی اسلام اند. مسلمانان بدون سپر خویش، تحت رهبری استبدادی حکام بی‌کفایتی قرار گرفته اند که علی‌الرغم همکاری‌ آن‌ها در تلاش‌های صلیبی غرب، جز جسد شمردن، اشک تمساح ریختن و محکوم نمودن‌های بی‌مورد و احمقانه چیزی دیگری بلد نیستند.

حاکمیت اسلام بود که صلاح‌الدین ایوبی را وادار نمود تا اقدام به آزادسازی مسلمانان شام از شر اشغال صلیبی کند. حاکمیت اسلام بود که محمد بن قاسم را وادار به آزادسازی مسلمانان در شبه قارۀ هند از زیر یوغ استبدادی راجا نمود.  حاکمیت اسلام بود که سلطان اورنگ‌زیب عالم‌گیر را وادار نمود تا در پاسخ به فریاد‌های مسلمانان مظلوم، امپراتوری شکست‌ناپذیر نیاکان بودائی‌های مشرک و چپاولگران راخینی را به زانود در آورد. رسول الله ﷺ می‌فرماید:

«إِنَّمَا الْإِمَامُ جُنَّةٌ يُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ وَيُتَّقَى بِهِ»

(رواه مسلم)

ترجمه: بی‌گمان امام(خلیفه) سپری‌ست که از عقب آن جنگیده می‌شود و به او پناه برده می‌شود.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه پاکستان

 

ادامه مطلب...

دولت‌های حامی نظام سوریه با افزودن به درد مردم این سرزمین، می‌خواهند آن‌ها را مطیع ساخته و من‌حیث ابزاری برای تطبیق تصامیم کنفرانس‌های بین‌المللی استفاده کنند

  • نشر شده در سوریه

(ترجمه)

حاکم ظالم سوریه و حامی روسیِ آن بمباردمان‌های خود را در شهرها و مناطق آزادشده‌ی شمال سوریه تشدید کرده اند؛ آن‌ها از موشک‌انداز و توپ‌خانه و هم‌چنان از هواپیماهای جنگی، که ماه‌ها از آسمان مناطق آزادشده غایب بودند، استفاده می‌کنند.  یکی از نتایج تشدید این حملات، قتل عام اطفال، زن‌ها، سال‌خورده‌گان و هم‌چنان بی‌جاشدن مردم در مناطق هدف گرفته می‌باشد که باعث سرگشته‌گی و خشم آن‌ها شده است. حامیِ روسی می‌کُشد و بی‌جا می‌کند و ضامن ترکی از عبور گروه‌ها از خطوط قرمز جلوگیری می‌کند و آن‌ها را در خاموشی نگه‌می‌دارد.

ای مردم شام و پیروان اسلام! قتل عام‌های وحشیانه‌ای‌که در میان‌تان انجام می‌شود، تنها یک راه است که می‌خواهند توسط آن نتایج کنفرانس سوچی را بر شما بقبولانند. مهم‌ترین آن ایجاد یک منطقه‌ی امن است که در پشت آن حاکم ظالم شام و یاران او محافظت خواهند شد. این منطقه را تبدیل به یک زندان بزرگ خواهد کرد و شما را از ترک آن بازخواهد داشت تا رسیدن به هدف انقلاب‌تان، که همانا براندازی رژیم است، مشکل شود. این برعلاوۀ گشایش راه‌های بین‌المللی است که توسط آن حاکم ظالم سوریه قادر خواهد شد تا به مناطق آزادشده دست‌یافته و باعث قدرت مطلق او بر مناطق آزادشده خواهد شد.

این برهمه واضح است که نقش رژیم ترکیه و نقش نقاط بازرسیِ آن، تنها برای نظارت بوده و برای حفاظت‌تان نیست. بناءً خود را با خواب‌هایی‌که فقط در تصورات می‌گنجند و در واقعیت جایی ندارند، وابسته نکنید. این آشکار شده است که رژیم‌های حاکم در سرزمین‌های اسلامی برای حفاظت مردم خود کار نکرده و برای کشتن آن‌ها کمر بسته اند و اگر مردم فقط فکر انقلاب علیه آ‌ن‌ها را درسر داشته باشند، آن‌ها را از دم تیغ خواهند گذراند. بنابر این، آن‌ها چگونه از مردم خود مخافظت خواهند کرد؛ قسمی‌که این برای تان واضح شده است؟!‌ این رژیم‌ها فقط به فکر منافع خود و باداران‌شان هستند؛‌ حتی اگر به قیمت جان و خون مسلمانان باشد.

ای مسلمانان سرزمین پربرکت شام! تسلیم‌شدن تان به تصامیم کنفرانس‌های بین‌المللی، شما را از جنایات مستبد شام و بادارنش حفاظت نخواهد کرد. خاموشیِ تان در گفتن کلمه‌ی حق، انسان‌های ضعیف‌النفسی را مجال داده تا با خون قربانیان‌تان تجارت کنند. شما انتخابی ندارید؛ مگر این‌که مقاوم و صبور باشید و این‌که تمام این تصامیم را رد کنید. هم‌چنان، باید در مقابل کسانی‌که می‌خواهند سرنوشت انقلاب‌تان‌را ازبین ببرند، صدای خود را بلند کنید؛‌ انقلابی‌که تلاش‌های ارزش‌مند و مخلصانه‌ای را برای آزادی از ظلم و بی‌عدالتی و برای تأسیس حکومت اسلامی، با خود دارد. بدانید که تنها تضمین‌کننده‌ی تان الله سبحانه‌و‌تعالی است. او تعالی در کتاب مبارک‌اش چنین می‌فرماید:

﴿وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ * وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِيَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا يَحْذَرُونَ

 [قصص: 5-6]

ترجمه: ما بر آن هستیم که بر مستضعفان روی زمین نعمت دهیم، آنان را پیشوایان سازیم، وارثان گردانیم، آن‌ها را در سرزمین مکانت بخشیم و به فرعون و هامان و لشکریانش چیزی را که از آن می‌ترسیدند، نشان دهیم.

و او ذات یکتا می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ

[محمد: 7]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید، اگر الله(سبحانه‌وتعالی) را یاری کنید، شما را یاری خواهد کرد و پایداری خواهد بخشید.

بناءً به حمایت الله سبحانه‌وتعالی تمسک جسته و باهم با حزب‌التحریر کار کنید؛ رهبری‌که به مردم خود دروغ نمی‌گوید و با فعالیت در راستای تأسیس خلافت راشده بر منهج و طریقۀ نبوت، که قانون الله سبحانه‌وتعالی را در زمین پیاده می‌کند؛ از مسلمانان حفاظت کرده و مواظب امورشان است و هم‌چنان، این پیام اسلام-مهربانی به بشریت- را حمل می‌کند. الله سبحانه‌وتعالی می‌فرماید: ‌

﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آَمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُون

 [نور: 55]

ترجمه: الله(سبحانه وتعالی) به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند، وعده می‌دهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد؛ همان گونه که به پیشینیان آن‌ها خلافت روی زمین را بخشید و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشه‌دار خواهد ساخت و ترس‌شان را به امنیّت و آرامش مبدّل می‌کند؛ آن‌چنان که تنها مرا می‌پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت و کسانی‌که پس از آن کافر شوند، آن‌ها فاسقان اند.

احمد عبدالوهاب
رئیس دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه سوریه

ادامه مطلب...

با نزدیک شدن به 28 فبروری، بی‌عدالتی عجیب؛ دستگاه قضایی هیچ مرزی را نمی‌شناسد

  • نشر شده در ترکیه

(ترجمه)

عثمان یلدز، یک عضو حزب‌التحریر، حامل دعوت اسلام و عضو دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه ترکیه در هنگام ترک خانه‌اش در استانبول به‌تاریخ چهارشنبه 20 فبروری2019م دستگیر گردید. او بعد از دستگیری زندانی شد و دوسیه‌اش  روز پنج‌شنبه 21 فبروری 2019م بعد از تأییدیه ادارۀ شانزدهم جزایی محکمۀ عالی تکمیل و در آخر برادر عثمان یلدز مجموعاً به ده‌سال زندان در دو قضیه به‌طور قطعی  محکوم شد و در صورت عدم توقف "قتل عام قضایی" او برای پنج سال دیگر نیز در زندان خواهد ماند.

ما پیش‌ازین نیز مکرراً بیان کرده‌ایم که بی‌عدالتی بالای اعضای صادق و مخلص حزب‌التحریر برای سال‌های متوالی ضربه زده و تبدیل به یک "قتل‌عام قضایی" شده است. ادارۀ شانزدهم جزایی، که در ارتباط به یک تشکیلات تروریستی در محکمۀ عالی می‌باشد، به‌شدت برای شامل کردن حزب‌التحریر در چارچوب تشکیلات تروریستی کار کرده است. بر اساس این تصمیم شوم، بسیاری از اعضای حزب‌التحریر برای سال‌های زیادی زندانی شده اند. بعد از بسته شدن ادارۀ نهم، چیزی‌که از ادارۀ شانزدهم جزایی انتظار می‌رفت، اینست که بالای این بی‌عدالتی نقطۀ پایان بگذارد؛ در حالی‌که این اداره هم، ‌قدم درراه سلف‌اش گذاشت و محکومیت زندان مجموعی 660 سال زندان برای 105 تن از اعضای حزب‌التحریر را تأییدکرد. این تصمیم خودسرانه که بر هیچ شواهدی استوار نیست، از دید مسلمانان به‌حیث یک رسوایی دیده می‌شود.

محکمۀ قانون اساسی واضح بیان کرده که تصمیم هردو محکمه و تصامیم محکمه عالی، نه قانونی اند و نه بالای شواهد استوار اند و حزب‌التحریر یک تشکیلات تروریستی نیست. در زمانی‌که باید تصامیم محکمۀ قانون اساسی برای همه افراد و قضایا مقدم بوده و نیاز به دوباره گشودن دوسیه‌ها دارد، پافشاری محاکم محلی برای نادیده گرفتن تصمیم محکمۀ قانون اساسی و پیشبرد پروسه‌ها جهت اجرای محکومیت‌ها در این قضایا چیزی بیشتر از بی‌عدالتی بوده و یک قتل عام توسط محاکم شمرده می‌شود.

ما به‌همۀ کسانی‌که در این "قتل عام قضایی" دست دارند، می‌گوییم: حزب‌التحریر و اعضایش هیچ‌ امتیازی از دعوتی‌که حمل می‌کنند، نمی‌گیرند و بدون کدام درنگ و مزاحمتی حمل آن ‌را، همان‌گونه که تاکنون بوده، در آینده نیز ادامه خواهند داد و این مجازات‌ها برادران مخلص و متقی ما را متوقف نخواهد کرد. از این مجازات‌ها، به‌گناهان و اعمال بد شما و ثواب به مردان قهرمان با اراده اضافه خواهد شد. فراموش نکنید که وعدۀ الله سبحانه‌وتعالی برای برخورد با بی‌عدالتی تحقق خواهد یافت. الله سبحانه‌وتعالی می‌فرماید:

﴿وَلاَ تَحْسَبَنَّ اللّهَ غَافِلاً عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّمَا يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الأَبْصَارُ

 [ابراهیم: 42]

ترجمه: و الله(سبحانه‌وتعالی) را از آن‌چه ستم‌کاران می‌کنند، غافل مپندار جز این نیست که ‌آنان‌را برای روزی‌که چشم‌ها در آن خیره می‌شود، به‌تأخیر می‌اندازد.

دفتر مطبوعات حزب‌التحریر-ولایه ترکیه

ادامه مطلب...

از اجلاس سران عرب و اروپا تجربۀ فراموش‌ناشدنی مردم مصر، خبرخوش حریری برای ماست

  • نشر شده در لبنان

(ترجمه)

نخستین جلسۀ اروپایی-عربی در شرم الشیخ مصر با حضورداشت 50 تن از کشورهای عربی و اروپایی برگزار گردید. شبکۀ رسانه‌های ملی به تاریخ 25 فبروری 2019م گفته‌های رئیس جمهور سعدالحریری را، که در حاشیۀ این جلسه گفته بود، چنین نقل نمود: «مبارزه علیه تروریزم در بخش‌های مختلف جریان دارد که یک بخش آن را امنیت تشکیل می‌دهد. بخش دیگری مهم به نظر می‌رسد؛ رشد و انکشافت داخلی اقتصاد کشور و همکاری با یک‌دیگر برای رشد زندگی شهروندان عرب می‌باشد که موضوع اساسی همین است و باور دارم که این همان چیزی‌ست که رئیس جمهور سیسی از روزهای اول حکومت‌اش بدان تمرکز کرده است. هنگامی‌که از کشور مصر دیدار نمودم، این کشور را متفاوت‌تر از دو یا سه سال قبل در یافتم و این باعث افتخار ماست و این همان کاری است که ما در لبنان انجام خواهیم داد. همکاری‌های امنیتی میان کشور‌های لبنان و مصر در بخش‌های استخبارات و یا مبارزه علیه تروریزم به طور گسترده جریان دارد و این همکاری‌ها تا وقتی‌که خدا بخواهد، ادامه خواهد داشت.»

با درنظرداشت این امر، از رئیس جمهور سعدالحریری می‌پرسیم که این چی خوش‌خبری است؛ آیا می‌خواهید تجربۀ تلخ مصر را در لبنان عملی کنید؟ آیا این خبرخوش است یا تهدید و یا هم اخطار؟

هیچ‌کس از شکست همه جانبۀ تجربۀ ناگوار مصر در همه بخش‌ها؛ مانند: سیاست، اقتصاد و امنیت، که توسط سیسی رهبری می‌شود، انکار نمی‌کند. رئیس جمهور سیسی با تمام توان کوشش می‌نماید که قانون الله را زیر پا و حتی در قانون اساسی ساختۀ بشر، اصلاحات بیاورد که شما از وی الگو می‌گیرید تا مطمئن گردید که وی در قدرت باقی مانده و برای بار سوم تا سال‌های 2022م و یا حتی تا سال 2034م رئیس اجرائیۀ دیوان نظامی تعیین گردد.

آقای رئیس جمهور! آیا این همان چیزی است که برای ما وعده می‌دهید؟ و یا هم اقتصاد مصر را برای ما وعده می‌دهید که از آغاز دفتر کاری سیسی به تاریخ 4 جون 2014م با صعود نرخ اقتصادی اجناس، گراف فقر نیز بالا رفت. یک دالر که معادل به 6.69 پوند مصری بود، به 17.99 پوند مصری صعود نمود. یک لیتر پترول از 1.85 پوند به 6.75 پوند تغییر نمود. کرایۀ میترو هفت برابر گردید و نرخ گاز از 8 پوند به 50 پوند افزایش یافت. بر علاوه، قرض‌های داخلی از 1.4 تریلیون پوند به 3.6 تریلیون پوند و قرض‌های خارجی از 34.5 میلیارد دالر به 82.9 میلیارد دالر سیر صعودی خود را پیمود. در حقیقت قسمی‌که گفته شد، آقای حریری واقعاً  یک کشور کاملاً متفاوت را از دو یا سه سال قبل مشاهده کرد است! آیا این همان چیزی‌ست که باعث افتخار شماست؟ قسمی‌که گفتید، آیا به همین شکل می‌خواهید وضعیت زندگی عرب‌ها را رشد دهید؟

در بخش امنیت و همکاری استخباراتی باید به این مورد مهم اشاره نمود:

آقای رئیس جمهور! این را بدانید که خون اطفال مصر تا هنوز سرد نشده و ستون‌های اعدام تاهنوز پابرجاست. جوانان زیادی کشته شدند؛ مادران جگرگوشه‌های نازنین‌شان را از داست دادند؛ اطفال بی‌چاره و یتیم شدند و تا هنوز غم از دست دادن زنان و مادران، از یاد نرفته است. خشم مردم نسبت به مبارزین حقوق‌بشر و وضعیت آشفتۀ امنیتی زیاد شده است. توقیف، ظلم و شکنجه زندانیان هم‌چنان، ادامه دارد. الله اکبر!

آقای رئیس جمهور! آیا همین وعده‌های شما به ماست؟ پسرهای ما هنوز بدون محکمه و اثبات جرم‌شان، در زندان‌ها به سر می‌برند. این را فراموش نکنید که سال‌های فریب وعده‌های انتخاباتی، تمام شده است و حالا وعدۀ تجربه تلخ امنیتی مصر را به ما می‌دهید؟ به محض این‌که تجربۀ تلخ رژیم مصر تکرار شود، تمام این خوش‌خبری‌ها جز فاجعه و بدبختی، که دامنگیر مردم لبنان خواهد شد، چیزی دیگری نخواهد بود. این برای لبنان و مردم‌اش کافی نیست که برای منافع رهبران‌شان داخل دورۀ وضعیت دشوار، فاسد و بی‌مسئولیتی دولت شوند. احتمالاً این وعده‌ها به وعدۀ کنفرانس "سی‌دار" می‌ماند که در ماه اپریل 2018م وعدۀ 900 هزار وظیفه برای مردم داده شد.

آقای رئیس جمهور! دیده می‌شود که به عوض فهم عمیق از نظام سیاسی، اقتصادی و امنیتی اسلام و برای ریشه‌کن کردن بحران‌های لبنان، تجربۀ تلخ بدترین نظام را می‌خواهید عملی کنید. این را بدانید که تنها راه‌حل اساسی از تمام بحران‌های موجوده در لبنان بازگشت دوباره به اصل ماست: نظام اسلام به رهبری دولت خلافت راشده بر منهج نبوت. ان‌شا ءالله!

                                ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَلَا يَغُرَّنَّكُم بِاللَّهِ الْغَرُور

[فاطر: ٥]

ترجمه: ای مردم! وعده الله حقّ است؛ مبادا زندگی دنیا شما را بفریبد و مبادا شیطان شما را فریب دهد و به(کرم) الله مغرور سازد!

حزب التحریر-ولایه لبنان

ادامه مطلب...

ایمان و اعتماد به‌الله سبحانه وتعالی

(ترجمه)

اعتماد به الله سبحانه وتعالی در گرو درستی ایمان به الله سبحانه وتعالی، ایمان به رسولان، کتاب و سنت رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم بوده؛ تسلیمی مطلق و هم‌چنان پای‌بندی مخلصانه و صادقانه به‌اوامر و نواهی الله سبحانه وتعالی، تطبیق شریعت اسلامی و هدایت رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم را می‌طلبد. الله سبحانه وتعالی چنین می‌فرماید:

﴿لَقَدْ أَنْزَلْنَا آَيَاتٍ مُبَيِّنَاتٍ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍۚ وَيَقُولُونَ آَمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالرَّسُولِ وَأَطَعْنَا ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِنْهُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُولَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَۚ وَإِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَۚ وَإِنْ يَكُنْ لَهُمُ الْحَقُّ يَأْتُوا إِلَيْهِ مُذْعِنِينَ

[نور: 46-49]

ترجمه: همانا آیاتی روشن نازل کردیم و الله هرکه را بخواهد به‌راه راست راهنمایی می‌کند و می‌گویند: به‌الله و پیامبر ایمان آوردیم و اطاعت کردیم؛ سپس گروهی از آنان پس از این روی می‌گردانند و اینان مؤمن نیستند؛ زمانی‌که آنان را به‌الله و پیامبرش می‌خوانند تا میا‌‌‌ن‌شان داوری کند، ناگهان گروهی از آنان روی گردان می‌شوند؛ ولی اگر داوری حق به‌سود آنان ‌باشد، مطیعانه به‌سوی آن می‌آیند.

آیات روشن الله سبحانه وتعالی خیر و شر، خوب و بد و طریقۀ زندگی را بر معیارهای عالی به‌طور کامل و دقیق، باصراحت و بدون کدام پوشیدگی و ابهامی بیان نموده است. حدود الله سبحانه وتعالی کاملاً مشخص است؛ اگر مردم اسلام را میان خود حاکم قرار دهند، به‌شریعت واضح و باقاعده‌ای مراجعه می‌نمایند که هیچ صاحب حقی در آن از ضایع شدن حق‌اش نمی‌ترسد؛ قوانین و مقرراتی‌که حق را به‌باطل خلط نکرده و حلال و حرام را از هم جدا می‌کند.

اما منافقان ایمان به‌الله سبحانه وتعالی و رسولش صلی‌الله‌علیه‌وسلم را تنها به‌زبان اظهار کرده و ادعای اطاعت می‌کنند؛ درحالی‌که در قلب‌های‌شان ایمان جای نداشته و در سلوک آن‌ها معنی آن وجود ندارد. رفتارشان، نادرستی گفتارشان را برملا می‌سازد: ﴿وَمَا أُولَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ...﴾ [نور: 47] یعنی آنان مؤمن نیستند...؛ زیرا کردار مؤمن مطابق گفتارش می‌باشد. ایمان تنها کلمه‌یی نیست که فقط به‌زبان گفته شود و بس؛ بلکه ایمان باید در قلب‌ها حک شده و در میدان واقعیت باعث آرامش نفسانی و عمل شود.

پشت کردن به‌شریعت الله سبحانه وتعالی تحت هر بهانه‌یی از خصلت‌های منافقان می‌باشد؛ آن‌ها طوری وانمود می‌کنند که اهل زیرکی، دانش و علم می‌باشند و بر مکلفیت‌های فردی مسلمانان تمرکز داشته، به سوی این مکلفیت‌ها دعوت می‌کنند و در برابر هر دعوتی‌که به‌سوی عدم حاکمیت الله سبحانه وتعالی فرامی‌خواند، به مخالفت و جنگ می‌خیزند.

﴿وَإِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَۚ وَإِنْ يَكُنْ لَهُمُ الْحَقُّ يَأْتُوا إِلَيْهِ مُذْعِنِينَ

[نور: 48-49]

ترجمه: و زمانی‌که آنان را به‌الله و پیامبرش می‌خوانند تا میان‌شان داوری کند، ناگهان گروهی از آنان روی گردان می‌شوند؛ ولی اگر داوری حق به‌سود آنان ‌باشد، مطیعانه به‌سوی آن می‌آیند.

منافقان به‌خوبی از این امر آگاه اند که حاکمیت الله و رسولش حق بوده و تمام مسلمانان مکلف به‌فرمان‌برداری از آن می‌باشند و باید برای دوام آن از هیچ تلاشی دریغ نورزند. منافقان اهمیت ازسرگیری زندگی اسلامی‌ را به‌خوبی می‌دانند؛ آن‌ها آگاه می‌باشند که تنها تطبیق شریعت اسلامی ‌زندگی مسلمانان را نظم می‌بخشد و بس؛ اما خواستار حق نبوده و نمی‌توانند عدالت را بپذیرند؛ کسی‌که ادعای ایمان می‌کند؛ هیچ‌گاه چنین رفتاری نخواهد داشت. مؤمنین در رفتار و گفتار خویش همواره صریح و بدون ابهام می‌باشند. این منافقان اند؛ در هیچ زمان و مکانی جرئت ندارند که کفر خویش را آشکار نمایند، به اسلام تظاهر کرده و هرگز راضی نخواهند شد که شریعت الله سبحانه وتعالی در میان‌شان حکم‌رانی کند. منافقان راضی نیستند که کتاب الله و سنت رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم در میان‌شان حاکم باشد. زمانی‌که به‌سوی حاکمیت الله و رسولش فراخوانده شوند، اباء ورزیده، بهانه‌جویی کرده و عذرتراشی می‌کنند. ﴿وَمَا أُولَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ...﴾ [نور: 47] یعنی آنان مؤمن نیستند... ایمان با ترک حاکمیت الله و رسولش سازگار نبوده و رضایت به‌حاکمیت الله و رسولش دلیل ایمان راستین و نشانه‌یی از استقرار حقیقت ایمان در قلب است. کسی‌که به‌حاکمیت الله و رسولش پشت می‌کند، کسی‌ست که نور ایمان تمام قلب‌اش را فرا نگرفته است.

﴿وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطاً

[کهف: ۲۸]

ترجمه: و از هوای نفس‌اش پیروی کرده و کارش اسراف و زیاده روی است.

آیا نسبت به‌حاکمیت الله سبحانه وتعالی شک و تردید نموده و ادعای ایمان می‌کنند؟ و یا از این می‌ترسند که الله و رسولش بر آن‌ها ظلم می‌کند؟ در حالی‌که حاکمیت الله سبحانه وتعالی تنها حاکمیتی‌ست که از گمان ظلم مبرا است؛ زیرا الله سبحانه وتعالی عادل بوده و بر کسی ظلم نمی‌کند. تمام مخلوقات در برابر حاکمیت‌ الله سبحانه وتعالی یکسان می‌باشند و بر کسی بخاطر مصلحت دیگری ظلم نمی‌شود. هر حاکیمتی غیر از حاکمیت الله سبحانه وتعالی ظلم و سرکشی را در پی دارد؛ زیرا انسان خواه فرد باشد و یا جماعت، به‌مصلحت خود تمایل دارد؛ چون هر انسانی‌که  به‌وضع قوانین می‌پردازد، در قانون‌گذاری از خود حمایت کرده و مصلحت خود را در نظر می‌گیرد.

عدالت مطلق فقط در قانون‌گذاری الله سبحانه وتعالی می‌باشد. بنابر این، کسانی‌که به‌حاکمیت الله سبحانه وتعالی و رسولش صلی‌الله‌علیه‌وسلم راضی نمی‌باشند، نمی‌خواهند عدالت را از مجرای واقعی آن گرفته و عدل و انصاف را برای مردم به‌ارمغان بیاورند. آنان دوست ندارند که سروری از آن حق باشد. ﴿بَلْ أُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُون...َ﴾ [نور: 50] یعنی؛ بلکه اینان ستمکارند؛ اما اگر مؤمنین واقعی به‌سوی حاکمیت الله و رسولش فراخوانده شوند، گوش داده و طاعت می‌کنند. الله سبحانه وتعالی چنین می‌فرماید:

﴿إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَن يَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

[نور: 51]

ترجمه: گفتار مؤمنان هنگامی‌که آنان را به‌سوی الله و پیامبرش می‌خوانند تا میان‌شان داوری کند؛ فقط این است که می‌گویند: شنیدیم و اطاعت کردیم و اینانند که رستگارند.

بلی، این گوش دادن و اطاعت کردن بدون تردید، جدال و کج‌روی است. گوش دادن و طاعت نمودن به‌معنی اعتماد مطلق بر این است که حاکمیت الله و رسولش حاکمیت حق مطلق و به‌غیر از آن هر حاکمیت دیگری هوای نفس مطلق می‌باشد. ﴿وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ...﴾ [نور: 51] یعنی و این‌ها رستگارند. رستگاران کسانی‌اند که از الله سبحانه وتعالی اطاعت کرده و امور زندگی و روابط‌شان را به‌اساس کتاب الله سبحانه وتعالی و سنت رسولش صلی‌الله‌علیه‌وسلم بناء و در میان‌شان حکم می‌کنند. بلی، مؤمنین بهتر از کسانی اند که آنان از هوای نفس خود برای خودشان شریعت و قانون وضع می‌کنند. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَخْشَ اللَّهَ وَيَتَّقْهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ

[نور: 52]

ترجمه: و کسانی‌که از الله(سبحانه وتعالی) و پیامبرش(صلی‌الله‌علیه‌وسلم) اطاعت نموده و از الله(سبحانه وتعالی) ترسیده و تقوی نمایند؛ پس آنان همان کامیابان اند.

اطاعت از اوامر و نواهی الله سبحانه وتعالی با ترس و تقوای الله سبحانه وتعالی همراه می‌باشد. تقوی فراگیرتر از ترس بوده و درک شعوری مراقبت مطلق الله سبحانه وتعالی است. اطاعت از الله سبحانه وتعالی و رسولش صلی‌الله‌علیه‌وسلم خواستار پیمودن منهج درستی‌ست که الله سبحانه وتعالی به‌مقتضای علم و حکمت‌اش آن‌را برای بشریت ترسیم نموده؛ راهی‌که در طبیعت آن رساندن به‌سرمنزل کامیابی می‌باشد. تقوی و ترس از الله سبحانه وتعالی ضامن استقامت بر این منهج است. الله سبحانه وتعالی چنین می‌فرماید:

﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آَمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ

[نور: 55]

ترجمه: الله به‌کسانی از شما که ‌ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند، وعده داده است که حتماً آنان را در زمین خلیفه می‌سازد. همان‌گونه که پیشنیان آنان را خلیفه ساخته‌بود و قطعاً به‌دین‌شان، که برای آنان قدرت پسندیده بخشیده و آن را استوار و محکم نماید؛ به‌یقین ترس و بیم‌شان را تبدیل به‌امنیت کند؛ فقط برای من بندگی کنند، هیچ‌چیزی را شریک من نگیرند و آنانی‌که از این نعمت‌های ویژه ناسپاسی ورزند، فاسقان اند.

الله سبحانه وتعالی برای امت حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وسلم که ایمان آورده و عمل صالح انجام می‌دهند، وعده داده تا آنان را بالای زمین خلیفه گرداند. در واقع ایمانی‌که وعدۀ الله سبحانه وتعالی برآن محقق می‌شود، عبارت از طاعت و تسلیم شدن به‌اوامر الله سبحانه وتعالی در موارد بزرگ و کوچک آن می‌باشد. ایمان واقعی را هوی و شهوت نفسانی همراهی کرده نمی‌تواند. ایمان واقعی تابع چیزی می‌باشد که رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم با خود آورده و تمام زندگی انسان را از گهواره تا گور به طاعت و حسن بندگی به الله سبحانه وتعالی در بردارد و صاحب آن مستحق وعدۀ الله سبحانه وتعالی، استخلاف، می‌باشد؛ همان‌گونه که مؤمنین صالح گذشته این وعده را دریافته بودند. تمکین قدرت و توانایی بخشیدن به‌دین، که عبارت از قدرت و توانائی بخشیدن به مسلمانان می‌باشد، زمانی به‌وقوع می پیوندد که مسلمانان در طاعت و حسن بندگی به الله سبحانه وتعالی قرار داشته باشند:

﴿يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا...

[نور: 55]

ترجمه: فقط برای من بندگی کنند و هیچ‌چیزی را شریک من نگیرند.

همیشه امت  اسلامی در راه اسلام خود را ملزم دانسته و امور زندگی خویش را محض رضای الله، بر اساس شریعت الله سبحانه وتعالی تنظیم و در تمام امور از رب خود راضی می‌باشند. امت اسلامی هیچ‌گاه بر شریعت الله سبحانه وتعالی پشت نکرده؛ مگر این‌که ترس و وحشت بر آن مسلط و ظلم و استبداد بر آن حکم فرما شده، ذلیلانه فرو پاشیده و توسط دشمنانش بلعیده شده شوند.

اسلام منهج زندگی کامل است؛ تمام مراحل زندگی، روابط و ارتباطات انسان را تنظیم می‌کند. الله سبحانه وتعالی مهر تأیید را بر مسلمان، مرتبط به طاعت از خود و حسن بندگی برای خود گذاشته است. طاعت و حسن بندگی به‌تطبیق شریعت الله سبحانه وتعالی و نشر دعوت و پیروی از اوامر و نواهی الله سبحانه وتعالی ممکن می‌باشد؛ همان‌گونه که تمکین و نصرت الله سبحانه وتعالی نیز در گرو پیروی از اوامر و نواهی الله سبحانه است. هم‌چنان، زمانی اعتماد به الله سبحانه وتعالی واقعیت دارد که همراه با طاعت الله سبحانه وتعالی و تطبیق شریعت و پای‌بندی به‌اوامر الله سبحانه وتعالی باشد. کسی‌که برای ازسرگیری زندگی اسلامی و تلاش برای برپایی دولت اسلامی-تنها نهاد تطبیق کنندۀ شریعت و نافذ کنندۀ اوامر و نواهی الله سبحانه وتعالی- مخالف می‌باشد، وی در برابر حق، در صف دشمنان و در جنگ علیه اسلام و مسلمان به‌پا خاسته، در تلاش گمراه‌سازی و دورساختن مسلمانان از طاعت الله سبحانه وتعالی و رسولش صلی‌الله‌علیه‌وسلم بوده و مسلمانان را بیش‌تر و بیش‌تر زیر لگدهای کفار می‌اندازد.

«ربنا آتنا في الدنيا حسنة وفي الآخرة حسنة وقنا عذاب النار، وارحمنا وارحم والدينا وارحم المؤمنين والمؤمنات الأحياء منهم والأموات، وصل اللهم وسلم وبارك على سيدنا محمد وعلى آله وصحبه أجمعين والحمد لله رب العالمين»

﴿وَاللهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ

[یوسف: ۲۱]

ترجمه:  الله به‌کارخود چیره و غالب است؛ ولی بیش‌تر مردم نمی‌دانند.

برگرفته از مجلۀ الوعی

نویسنده: إبراهيم سلامه

ادامه مطلب...

گزارش هیئت‌ با تجربۀ شورای امنیت سازمان ملل در بارۀ اعضای حزب‌التحریر در یمن، جز دروغ چیزی دیگری نیست

  • نشر شده در یمن

(ترجمه)

ماه گذشته گروهی از متخصصین شورای امنیت سازمان ملل، فهرستی از رهبران و گروه‌هایی را منتشر کرد که به عنوان گروه‌های تروریستی، قتل و ناامنی را در شهر "تایز" سازماندهی می‌کنند. اسم "عبد المؤمن الزایلی" رئیس دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه یمن در صدر این فهرست قرار داشت. بر اساس این گزارش، عبدالمؤمن رهبر گروه جوانان دولت اسلامی در شهر "تایز" شناخته شد. ازین‌که رئیس دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه یمن متهم به این لقب گردید، دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه یمن به چند مورد ذیل اشاره می‌کند:

1. حزب‌التحریر یک حزب سیاسی است که ایدیولوژی‌اش اسلام و کارش سیاست است. این حزب از میان امت و در بین عام امت فعالیت می‌کند. فعالیت حزب التحریر از هیچ کسی پنهان نیست. حزب التحریر در بیشتر از 40 کشور جهان، بیش از 66 سال است که در حال مبازۀ فکری و سیاسی است. پس چگونه یک گزارش غلط و بی‌اساس می‌تواند اعضای این حزب را به قتل و قتال متهم کند؛ خصوصاً رئیس دفتر مطبوعاتی این حزب را؟ این نوع گزارشاتِ تار عنکبوت‌گونه، هرگز نمی‌‎تواند از اعتماد امت نسبت به این حزب چیزی کم کند. اکثریت مردم یمن به شمول احزاب دیگر از حقانیت و حقیقت حزب‌التحریر به خوبی آگاه اند. بیشتر اعضای حزب‌التحریر از طریق سیمینارها، اعلامیه‌های مطبوعاتی، سخنرانی‌های عمومی و یا سپردن اعلامیه‌ها به طور مستقیم، آن‌ها را از حقیقت این حزب آگاه نموده و با آن‌ها دیدار و گفتگو کرده است.

اکثر احزاب و مردم از شنیدن این اتهامات پوچ و بی‌معنی در مورد اعضای حزب‌التحریر متعجب شدند. باید گفت که حزب به طور مخفی کار نمی‌کند؛ بلکه فعالیت‌اش مانند آفتاب به همه امت آشکار است. حزب التحریر نظم حاکم جهان را به چالش می‌کشاند و با افشا کردن نقشه‌ها و دسیسه‌های شوم کفار و حاکمان مزدور و ظالم‌اش، از امت مسلمه می‌خواهد که برای تأسیس دوبارۀ حاکمیت اسلام با حزب یک جا کار کنند. در حقیقت همه این موارد کفار را اذیت می‌کند و خواب را از چشمان‌شان می‌رباید؛ در واقع هر اعلامیۀ مطبوعاتی و هر بیانیۀ نشر شده از سوی حزب، با عث نگرانی آن‌ها می‌گردد. آن‌ها این را به خوبی درک کرده اند که قدرت جنگ فکری به مراتب قوی‌تر از جنگ نظامی است. حکام خائن و ظالم خواب ببینند؛ اگر فکر می‌کنند که از مفکورۀ حق جلو گیری کرده می‌توانند.

2. یافته‌های این گزارش، مبنی بر این‌که رئیس دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر در یمن، رهبر گروه جوانان دولت اسلامی در شهر تایز است؛ جز دروغ، چیزی بیش نیست. دلایل سفسطه‌آمیز و تقلبی گزارش نویسنده و اتهامات جعلی، طرفداری متعصبانه و برده‌گی مطلق، نویسنده را از درک حقیقت عاجز ساخته است. جای تعجب نیست؛ چون نویسندۀ گزارش جز مزدور اربابش(استعمارگران کافر)، جاسوس ملت‌های کفر و سازمان ملل، که از اسلام و مسلمانان متنفر است، چیزی بیش نیست. مردم عام یمن از حقیقت دسیسه‌های سازمان ملل و گزارشات دروغین امریکا، که خواهان سلطۀ دنیا اند، به خوبی آگاه اند و این نوع گزارشات نمی‌تواند آن‌ها را فریب دهد.

3. گزارش نشر نشده از این حقیقت چشم‌پوشی نمود که عبدالمؤمن الزایلی رئیس دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه یمن است. این گزارش عدم موجودیت وی را در حزب بیان کرد. در این گزارش واضحاً معلوم می‌گردد که عمداً جعلی طرح‌ریزی شده است و همه این کارها به هدف گمراهی، مشکوک ساختن و گیچ ساختن افکار عام مردم یمن طرح‌ریزی شده است. اگر در این گزارش اشاره به موجودیت عبدالمؤمن در حزب می‌شد، در آن صورت حقیقت حزب و طریقه‌اش برای رسیدن به هدف به همه آشکار می‌گردید. حزب‌التحریر یک حزب سیاسی است که هرگز به اسلحه دست نزده است و نه اقدام به اعمالی کرده است که در گزارش متهم به آن شده است. چرا حزب به اعمال مادی اقدام نمی‌کند؟ نه به خاطر ترس؛ بلکه حزب فقط از طریقۀ پیامبر ﷺ برای تأسیس خلافت پیروی می‌کند.

4. حزب التحریر هیچ‌گاهی برای به دست آوردن هدف‌اش دست به اعمال مادی نمی‌زند و نه مانند احزاب دیگر دارای ملیشه‌های مسلحی اند که دستان‌شان به خون هزاران تن در جنگ علیه یک‌دیگر آلوده باشد. حزب هیچ‌گاهی در طریقه‌اش در مسیر تغییر از اسلحه استفاده نمی‌کند؛ هرچند با ظلم و مشکلات مواجه شود. حزب هیچ‌گاهی سازمان‌دهی قتل و یا بمب‌افگنی را نمی‌کند؛ بلکه ترور، توقیف، اذیت و کشتار بی‌رحمانۀ مسلمانان را جنایت بزرگ می‌پندارد. حزب‌التحریر یک حزب سیاسی است که اساس‌اش را اسلام و طریقه‌اش را برای تأسیس دولت اسلامی سنت پیامبر ﷺ، شکل می‌دهد. حزب‌التحریر همیشه این چنین جنایات و قتل‌ها را محکوم کرده است و با نشر بیانیه‌ها و اعلامیه‌ها حقایق پشت پردۀ احزاب درگیر جنگ منطقوی و یا جنگ‌های بین‌المللی را و هم‌چنان اهداف پلید آن‌ها را نیز افشاء نموده است.

5. حزب‌‎التحریر با توضیح دادن به مسلمانان از حقیقت جنگ شعله‌ور شده در یمن و این‌که این جنگ‌ها چگونه یمن را ویران نمود، موقف‌اش را بیان نموده است. حزب بیان نموده بود که این جنگ‌ها به هیچ‌وجه به نفع مسلمانان نبوده و نخواهد بود. جنگ یمن جنگ بین‌المللی است که توسط امریکا و انگلیس رهبری می‌شود و این دو کشور استعمارگر برای ثروت و نفوذشان توسط نوکران محلی یا منطقوی‌، با یک‌دیگر رقابت می‌کنند. آنانی‌که خواهان معلومات بیشتر اند، می‌‎توانند به موضوعات نشر شده مرتبط به آن و یا به صفحات و سایت رسمی حزب مراجعه نمایند. الحمد الله که بیشتر مردم یمن از حقیقت جنگ استعماری و ویران‌گر یمن آگاه شده اند.

6. به خواست الله سبحانه‌وتعالی؛ اعضای حزب‌‎التحریر را نه اتهامات دل‌سرد ساخته می‌تواند؛ نه شایعات خبیث و احمقانه؛ نه زندان‌های ظالمان و نه هم گزارشات ملت‌های کفری. هیچ امری ما را از حرکت و فعالیت برای احیای دوبارۀ حاکمیت اسلام و زندگی عزت‌مندانه زیر چتر خلافت راشده مطابق به سنت پیامبرﷺ باز نخواهد داشت. الله سبحانه‌و‌تعالی حامی مؤمنان و بهترین حامیان است. حزب‌التحریر همیشه با افشاء کردن نقشه‌های شوم کفار و مزدوران‌شان مانند خار در گلوی آن‌ها پابرجا باقی خواهد ماند.

فلهذا ما از شما تقاضا می‌نماییم تا با ما برای احیای خلافت راشده بر منهج نبوت بپیوندید. ای مردم عاقل و مسلمان یمن! تنها راه آزادی شما از زیر یوغ استبدادی کفار و تنها راه عزت و شرافت‌مندی و راه راضی ساختن خالق‌تان در تأسیس دوبارۀ خلافت راشده بر منهج نبوت نهفته است.

﴿يُرِيدُونَ أَن يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَن يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ

[توبه: 32]

ترجمه: آن‌ها می‌خواهند نور الله را با دهان خود خاموش کنند؛ ولی الله جز این نمی‌خواهد که نور خود را کامل کند، هر چند کافران ناخشنود باشند!

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه یمن

ادامه مطلب...

کشمیر در میان قهر هند و بزدلی حکام پاکستان

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

در اولین ساعات روز 26ام فبروری سال 2019م، نیرو‌های هوایی هند تلاش نمودند تا از سه نقطه بر حریم هوائی پاکستان حمله نمایند. بر اساس گزارش ادارۀ روابط عمومی نیروهای مسلح پاکستان، هوا‌پیما‌های هندو در حین فرار، موفق به پرتاب چند بمب گردیدند و این خبر به سان انتشار آتش در کشتزار پخش گردید. مردم مسلمان پاکستان از این‌که جنگنده‌های هندو به صورت سالم برگشتند، زیاد بر رهبری سیاسی و نظامی پاکستان خشمگین شدند. این فشار به گونه‌ای شدید بود که رهبری سیاسی و نظامی پاکستان اعلان نمود که در زمان مناسب از دشمن‌اش انتقام خواهد گرفت. در روز آینده 27ام فبروری 2019م نیرو‌های هندو بار دیگر تلاش نمودند که از منطقۀ اشغالی کشمیر، حریم هوائی پاکستان را هدف قرار دهند که نیروهای پاکستان دو هواپیما را با خلبان‌هایش سقوط دادند و پارچه‌های یکی از این هواپیماها بر خاک کشمیر تحت کنترول پاکستان افتاد؛ چنانچه خلبانش به دست مردم محل افتاد؛ در حالی‌که خشمگین بودند و این اخبار نیز مانند انتشار آتش در کشتزار در حالی پخش گردید که مسلمانان در پاکستان به جشن و خوشحالی پرداخته بودند.

در حقیقت موقف دفاعی رهبری سیاسی و نظامی پاکستان به عوض این‌که موقف قوی را علیه دولت هندو، که در خلال هفت دهۀ گذشته جنگ وحشیانه‌ای را بخاطر اشغال کشمیر راه‌اندازی نموده است و بر محور این هفت دهه بر قتل، ذلت و غصب‌اش ادامه داده است، اتخاذ نماید و به عوض این‌که قهرمانانی‌که با شجاعت بر نیروهای دولت هندو حمله‌ور شده و حدود 40 تن از نیروهای اشغال‌گر را در جنگ "بالواما" از بین بردند، رهبری سیاسی و نظامی پاکستان با دولت هندو معامله نمود؛ گویا اشغال قانونی؛ اما مقاومت در برابر آن غیرقانونی است. در این کار گویا پاکستان ملامت و آغازگر جنگ بوده و دولت هندو فقط از خاک‌اش دفاع نموده است؛ درحالی‌که برعکس است. هم‌چنین، "مودی" نخست وزیر دولت هندو نیز این موقف ضعیف پاکستان را کمک نموده و منظرۀ وحشت‌ناک هند و کشمیر اشغالی را به طرف گروه مقاومت انداخته و گویا این‌ها جنایتکار هستند.

مسلمانان و جبهه‌ای مقاومت در کشمیر اشغالی، توانائی مقابله با اشغال دولت هندو را دارا اند. در سال‌های 1947-1948م؛ زمانی‌که جنگ فقط با توکل با الله سبحانه وتعالی و بدون هراس از دشمن صورت می‌گرفت، کشمیر آزاد فتح گردید. در بهار سال 1947م خیزش‌ها علیه حاکم دولت هندو در کشمیر شعله‌ور گردید و در جواب به ستمگری دولت هندو و زمانی‌که حمایت پاکستان از کشمیر قطع گردید، آن‌ها به قهرمانانه رزمیدند، نیروهای دولت هندو را عقب زده و در تاریخ سوم اکتوبر 1947م در راولپندی حکومت موقت را تحت نام "آزاد جامو و کشمیر" برپا نمودند و در امنیت کامل بسر می‌بردند؛ اما زمانی‌که سازمان ملل در سال 1949م بخاطر آتش‌بس در میان دولت هندو و پاکستان پادرمیانی کرد، مردم کشمیر تاکنون در ناامنی زنده‌گی می‌کنند.

الحمدللله نیرو‌های مسلح پاکستان توانائی آزادسازی کشمیر اشغال‌شده را داشته و در این راه آمادۀ قربانی نیز هستند؛ اما آن‌ها وابسته به رهبری سیاسی و نظامی ضعیفی اند که به عوض رضایت الله سبحانه وتعالی تلاش دارد، رضایت امریکا را به دست آورند. از این جهت، جای شک نیست که آزادسازی کشمیر معلق در بین دشمنی نیروهای دولت هندو و ضعف رهبری سیاسی و نظامی پاکستان است و این حالت به گونۀ ریشه‌ای به نفع مسلمانان تمام نخواهد شد؛ مگر با تأسیس خلافت اسلامی بر منهج نبوت، که خلیفۀ مسلمانان به فریادهای مسلمانان در کشمیر لبیک خواهد گفت و روز تاریک این امت را روشن خواهد ساخت:

﴿وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ * بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ﴾

[روم: 4-5]

ترجمه: و آن روز است که مسلمانان به نصرت الله(سبحانه وتعالی) خوشحال خواهد شد. الله(سبحانه وتعالی) هرکس را که بخواهد، پیروز می‌گرداند و او غالب و مهربان است.

نویسنده: شهزاد" شیخ"

برای دفترمطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

تنها خلافت می‌تواند جنایات جنگی غرب در افغانستان را برملا ساخته و به آن پاسخ دندان شکن دهد Featured

وزیر خارجه امریکا گفته است که کشورش به بازرسان محکمه جزایی بین‌المللی که برای تحقیق در باره اتهامات جنایات جنگی علیه نیروهای این کشور در افغانستان به امریکا سفر کنند، ویزه نمی‌دهد. وی افزوده است اگر این محکمه رفتار خود را تغییر ندهد، تحریم‌های اقتصادی را نیز علیه آن وضع می‌کنیم.

امریکا در حالی از تحقیقات محکمه جزایی بین‌المللی هراس دارد که این کشور جنایات وحشیانه‌یی را تحت نام «مبارزه علیه تروریزم» در افغانستان مرتکب شده‌است. امریکا در طول هژده سال گذشته، نیم میلیون افغان را کشته و زخمی ساخته است. چنان‌چه زندان‌های مخفی را ایجاد کرده که در آن بدترین نوع رفتار را با زندانیان انجام داده و به حریم خصوصی و مقدسات دینی مسلمانان افغانستان نیز تجاوز نموده‌است. جنایاتی را که امریکا در افغانستان مرتکب شده چنان وحشتناک است که حتی روی جرایم جنگی اتحاد جماهیر شوروی را نیز سفید کرده است. این‌جا نمایان می‌گردد که امریکا نمی‌خواهد حقیقت جنگ این کشور در افغانستان و ظلم، جنایات و جرایمی را که مرتکب شده، آشکار شود.

از سوی دیگر، امریکا شعار دموکراسی و حقوق بشر را سَر می‌دهد، ولی هنگامی‌که منافع این کشور در خطر باشد اجازه نمی‌دهد تا حتی تحقیقی در این زمینه صورت گیرد. این حالت نشان می‌دهد این شعارها ابزاری است که تنها سلطه و منافع غرب را تضمین می‌کند.

ناگفته نباید گذاشت که محکمه جزایی بین‌المللی نیز ضعیف‌تر از آن است که در باره جرایم جنگی امریکا تحقیق نموده و عامل اصلی جنایات را محکوم کند؛ زیرا این سازمان خود مانند سایر سازمان‌های بین‌المللی در خدمت آجندای سیاسی قدرت‌های مجرم غربی قرار دارد و گاهی اوقات نیز منحیث ابزار فشار بالای یکدیگر آن را به کار می‌گیرند که در مقطع فعلی منحیث ابزار فشار اروپایی‌ها علیه امریکایی‌ها قرار گرفته است.

در واقع این تنها دولت خلافت است که می‌تواند جنایات جنگی غرب را در سرزمین‌های اسلامی برملا ساخته و به آن پاسخ دندان شکن بدهد، و از سرزمین، خون، عزت و مقدسات مسلمانان پاس‌داری کند.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر - ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

حمله فرعون‌های معاصر بر نمازگذاران مسجدی در نیوزیلند: تروریست کیست؟

  • نشر شده در سیاسی

الله سبحانه و تعالی در سوره زخرف در آیات (51-56) در مورد دسایس و توطئه‌چینی‌های فرعون علیه موسی علیه‌السلام سخن می‌گوید که چگونه فرعون تبلیغات سوء را در مقابل موسی علیه‌السلام و پیروانش براه انداخت و استدلال‌های را به پیش می‌کشید تا فضای سیاسی را برای دعوت تنگ ساخته و سدّ راه دعوت قرار گیرد.

فرعون در آن زمان تروریست شماره یک بود. چون بنی‌اسرائیل را سخت شکنجه می‌کرد، پسران شان را سر می‌برید و زن‌های شان را زنده می‌گذاشت، اما برعکس دستگاه پروپاگند فرعون، موسی علیه‌السلام را دشمن مردم جلوه می‌داد.

فرعون استدلال می‌کرد: «ای قوم من! آیا حکومت مصر از آن من نیست، و این نهرها تحت فرمان من جریان ندارد؟ مگر (ضعف موسی و شکوه مرا) نمی‌بینید؟ اصلاً من برترم از این مردی که حقیر و ضعیف (و از خانواده‌ی پائین و از طبقه پستی) است و هرگز نمی‌تواند گویا سخن بگوید و مراد خویش را روشن بیان دارد.(اشاره به لکنت زبان موسی پیش از پیغمبری است) اگر راست می‌گوید که پیغمبر خدا و دارای مقام والا است پس چرا دست‌بندهای طلایی بدو داده نشده است تا دست‌بندها نشانه‌ی عظمت و ریاست او باشد؟ و یا چرا فرشتگان همراه او نیامده‌اند تا صداقت گفتار و ادّعای رسالت او را تأیید کنند و برای پیروزی او بکوشند و بجنگند؟».

در حالی‌که موسی علیه‌السلام برای نجات بنی‌اسرائیل از ظلم فرعون تلاش می‌ورزید، اما فرعون توسط این گفتارها و تبلیغات قومش را فریب داد تا از وی پیروی کنند که در نتیجه آنان از جمله قوم فاسقین شدند.

فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ ۚ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ [زخرف:٥٤]

فرعون (برای ادامه‌ی خودکامگی خود) قوم خویش را فرومایه و ناآگاه بارآورد (و آنان را در سطح پائینی از فرهنگ و رشد فکری نگاه داشت) و ایشان هم از او فرمانبرداری و پیروی کردند. آنان قومی فاسق (و خارج از اطاعت فرمان خدا و حکم عقل) بودند.

امروزه وضعیت سیاسی جهان فرق زیادی از روزهای حاکمیت جهنمی فرعون ندارد. چنان‌چه بعد از دو دهه "مبارزه علیه تروریزم" توسط دولت‌ها و سیاست‌مداران غربی که مملو از دروغ‌پردازی‌ها، توطئه‌چینی‌ها و دسیسه‌های علیه اسلام و مسلمانان است، این شعارها انسان‌های فرومایه و سطحی‌فکر را متأثر ساخته و در دام این شعارها فروبرده‌اند.

 سیاسیون غربی اسلام و مسلمانان را عامل اساسی جنگ‌ها و خشونت‌ها قلم‌داد می‌کنند و توجیهی برای قتل و به خاک و خون کشیدن مسلمانان ایجاد می‌کنند و بدین بهانه افغانستان، عراق و سوریه را اشغال کردند و فلسطین، یمن، برما، کشمیر، سودان و ... را در ماتم غم فروبرده‌اند. حالانکه قاتل در نقش قاضی رول بازی می‌کند.

در نتیجه این تبلیغات عقده‌مندانه جوّی متشنج سیاسی‌ را در سطح جهان علیه اسلام و مسلمانان به میان آورده‌اند که حتی افراد عام غربی نیز جرأت یافته‌اند تا برای قتل مسلمان‌ها دست و آستین بر بزنند. چنان‌چه در آخرین مورد حمله بر مسجدی در نیوزیلند منجر به کشته شدن 50 مسلمان و زخمی شدن ده‌ها تن دیگر گردیده است، این حادثه گوشه‌ی کوچکی از جنایات تروریستی دولت‌ها، سیاست‌مداران و افراد عقده‌یی غرب علیه اسلام و مسلمانان را به تصویر می‌کشد که از زمان آغاز "جنگ علیه تروریزم" از سوی امریکا در 2001 شروع شده.

فرعون‌های معاصر نظم بین‌المللی را ایجاد کرده‌اند که در آن افراط‌گرایی و بنیادگرایی منحیث دشمن تعریف گردیده که در حقیقت مفاهیم و ارزش‌های اسلامی را نشانه گرفته‌اند و باعث به میان آمدن یک فضای تنگ و خصومت‌آمیز سیاسی علیه اسلام و مسلمانان شده است. حالانکه ایدیولوژی دموکراسی ـ سرمایه‌داری مهد اساسی وحشت، بربریت و تروریزم در سطح جهان است که از آوان قدرت‌گیری‌اش صدها میلیون انسان را تکه‌تکه نموده و به قتل رسانده است.

با مرور قصه فرعون و موسی علیه‌السلام در قرآن متوجه می‌شویم که عبرت عمیقی در این مبارزه نهفته است که چگونه فرعون‌ها در همه ادوار تاریخ علیه دعوت اسلام قرار گرفته‌اند و دسیسه و توطئه کرده‌اند، و این‌که چگونه در اخیر الله سبحانه و تعالی نصرت و پیروزی را شامل حال موسی علیه السلام و پیراونش کرد و فرعون و قومش را از بین برد و قدرت و قوت نظامی و سیاسی اش برباد رفت.

فرعون‌های معاصر نیز بدانند که دشمنی با اسلام و مسلمانان عاقبت تباه‌کننده‌ی دارد و در نهایت اسلام و مسلمان‌ها غالب می‌شوند و نور اسلام در امتداد کره‌ی زمین گسترش می‌یابد. اما تکلیف اساسی ما منحیث یک مسلمان این است که خشونت‌ها علیه مسلمانان در سطح جهان تا زمان ایجاد یک نظام مقتدر اسلامی پایان نمی‌یابد، چون نظم فعلی بین‌المللی توسط تروریستان اسلام‌ستیز رهبری می‌شود و نمی‌تواند حافظ جان مال و خون مسلمانان باشد. پس باید برای تغییر این نظم و حاکم ساختن اسلام در قالب دولت خلافت جهد و تلاش کنیم.

عمرخلیل بلخی

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه