چهارشنبه, ۰۸ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۱۱م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

«يَا مَعْشَرَ الشَّبَابِ، مَنِ اسْتَطَاعَ مِنْكُمُ البَاءَةَ فَلْيَتَزَوَّجْ»

  • نشر شده در سیاسی

ای جوانان، کسی از شما که توانائی ازدواج را دارد، باید ازدواج نماید!

(ترجمه)

الله سبحانه وتعالی بشر را خلق نمود و برای بقای آن به ازدواج کردن و تولید نسل امر نموده است؛ چنانچه او سبحانه وتعالی ازدواج را پیمان استوار و محکم در قرآن شریف یاد نموده که این بیانگر مهم بودن این امر در زندگی بشر می باشد.

﴿وَأَخَذْنَ مِنكُم مِّيثَاقًا غَلِيظًا﴾

[نساء: 2]

ترجمه: آن‌ها(هنگام ازدواج) از شما پیمان محکمی گرفته‌اند.

پیامبرﷺ با کسی که میخواست بخاطر انجام عبادات بیشتر مانند قیام الیل و روزه  ازدواج نکند، مخالفت نمود و فرمود:

«...وأَتَزَوَّجُ النّساء، فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي»

ترجمه: ...من با زنان ازدواج می‌کنم و هرکس از راه و روش من دوری کند، از ما نیست!

امام احمد رحمه الله می فرماید: «مجرد ماندن از اسلام نیست و کسی که به آن تشویق می کند؛ شما را به چیزی به  غیر از اسلام فرا می‌خواند.» از نظر اسلام ازدواج امر مقدس است و مخالفت با آن خلاف سنت و فطرت انسانی می باشد، بخاطری‌که عدم ازدواج باعث فساد، بی بندباری و فحشاء شده و الله متعال کسی را که بدون دلیل از ازدواج کردن اباء می ورزد، ممنوع قرار داده است. هم‌چنان ازدواج باعث کاهش نگرانی و ناراحتی شده و آرامش، سلامتی، مهر و محبت را ببار می‌آورد. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ﴾

[روم: 21]

ترجمه: و از نشانه‌های او این‌که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میان تان مودت و رحمت قرار داد؛ در این نشانه‌هایی است برای گروهی‌که تفکر می کنند!

ازدواج با فطرت انسانی موافق بوده، تضمین کنندۀ بقای نسل می باشد و سبب خوشبختی، موفقیت و ازدیاد نسل می شود. پیامبر گرامی ﷺ وعده داده است که ازدیاد نسل امت باعث می شود تا در روز محشر امت من نسبت به سایر ملت ها زیادتر باشند.

اما اگر به جهان اسلام نظر بیندازیم، درمی‌یابیم که تعداد زیاد مردان و زنان جوان مجرد هستند. بررسی های اخیر از کشورهای عربی نشان می دهد که یک سوم از زنان جوان مجرد در این کشورها به سن 30 سالگی رسیده و هنوز ازدواج نکرده‌اند؛ طور مثال: طبق احصائیۀ سال 2017م از کشور مصر، 37.4 درصد مرد مجرد و 16.4 درصد زن مجرد بین سن 18 تا 29 سال در این کشور وجود داشت. هم‌چنان طبق بعضی آمار از کشورهای عربی؛ فلسطین کشوری‌ست که کم‌ترین تعداد مجرد را-که به 7 درصد می‌رسد- دارا می باشد و لبنان بیشترین تعداد مجرد را که به 85 درصد می رسد، دارا است و آمار درصدی جوانان مجرد در متباقی کشورهای عربی قرار دیل است: بحرین25 درصد، یمن 30 درصد، کویت، قطر و لیبیا 35 درصد، مصر و ماراکو 40 درصد، عربستان سعودی و اردون 45 درصد، الجزایر 51 درصد، تونس 65 درصد، عراق و سوریه 70 درصد و امارات متحدۀ عربی 75 درصد زن و مرد مجرد را دارا می باشند. (منبع: البوابا)

این ارقام بلند جوانان مجرد، امید بخش نبوده و زمینه را برای گسترش فساد و فحشاء در بین خانواده ها و جامعه مساعد می سازد. این افراد جوان فکر می کنند که زندگی آرام و دور از مشکلات و پریشانی های خانوادگی را دارا می باشند، اما آن‌ها سخت در اشتباه اند، چون اگر پاکدامنی را اختیار کنند، زندگی سختی را سپری خواهند کرد و از لذت  های ازدواج و داشتن فرزند که بزرگترین هدیۀ الله متعال به بندگانش است، محروم خواهند ماند، و اگر پاکدامنی را اختیار نکنند، به حرام و گناه داخل شده و احکام شرعی و ارزش های اخلاقی اسلامی را زیر پا خواهند کرد که سبب بدختی آن‌ها در دنیا و آخرت می شود.

بناءً باید علت امتناع ورزیدن زن و مرد جوان را از ازدواج و به تعویق انداختن آن را بررسی نموده و موانعی‌که صد راه شان قراردارند، برداشته شود؛ در غیر این صورت جوانان از حلال دور شده و به حرام داخل می شوند؛ هم‌چنان فساد، گناه و فحشاء در بین خانواده و جامعه گسترش می یابد و امت اسلامی نیز بیشتر از پیش از بازگشت و احیای زندگی اسلامی و دولت اسلامی دور خواهند شد.

دلایلی‌که باعث به تعویق انداختن ازدواج جوانان می شوند، در کشورهای اسلامی متفاوت می باشد؛ اما نقطۀ مشترک اینست که همه‌گی این موانع، خلاف شریعت و قوانین اسلامی بوده که مهم ترین آن‌ها قرار ذیل اند:

مهریه های بلند و مصارف هنگفت ازدواج، ازدواج را برای جوانان مشکل و حتی غیرممکن ساخته است و سبب شده تا جوانان ازدواج نکنند و یا با زنان بیگانه و غیرمسلمان بخاطر مصارف کم‌شان ازدواج کنند، و از طرفی تعداد زنان مجرد نیز روز به روز رو به افزایش بوده و این مصارف کمرشکن، خلاف آموزه های اسلامی می باشد؛ چنانچه پیامبر ﷺ می‌فرمایند:

«أَعَظَمُ النِّسَاءِ بَرَكَةً أَيْسَرُهُنَّ مَئُونَةً»

ترجمه: پرخیر و برکت‌ترین زن ها کسی است که کم‌ترین و آسان ترین مهریه را داشته باشند.

هیچگاه در شریعت اسلامی نیامده که دختر و خانوادۀ دختر، همسری را بخاطر مقام و دارائی آن انتخاب کنند؛ نه بخاطر اخلاق اسلامی و دینداریش. تنها چیزی‌که در وقت انتخاب همسر مهم است، اخلاق اسلامی و دینداری می باشد، چنانچه پیامبرﷺ می‌فرماید:

«إِذَا أَتَاكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ دِينَهُ وَخُلُقَهُ فَزَوِّجُوهُ إِلَّا تَفْعَلُوا تَكُنْ فِتْنَةُ فِي الأَرْضِ وَفَسَادٌ كَبِيرٌ»

(رواه ترمذی)

ترجمه: وقتی کسی‌که خلق و دین وی مایۀ رضایت است، به خواستگاری می آید؛ به وی زن بدهید و اگر چنین نکنید، فتنه و فساد در زمین فراوان خواهد شد.

بدون شک الله متعال وعده داده است، زمانیکه یکی از بندگان متقی‌اش اقدام به ازدواج کند، او سبحانه وتعالی وی را کمک و یاری می نماید. قسمی که پیامبر ﷺ می‌فرماید:

«ثَلَاثَةٌ حُقَّ عَلَى اللهِ عَوْنُهُمْ: الْمُجَاهِدُ فِي سَبِيلِ اللهِ وَالْمُكَاتِبُ الَّذِي يُرِيدُ الأَدَاءَ وَالنَّاكِحُ الَّذِي يُرِيدُ الْعَفَافَ»

(رواه ترمذی)

 ترجمه: سه گروه اند که بر الله(سبحانه وتعالی) لازم است که آن ها را کمک کند: مجاهد در راه الله، برده ای‌که با مولای خود قرار بسته است که با دادن مبلغی آزاد شود و جوانی‌که می خواهد از طریق ازدواج عفت خویش را حفظ کند.

اگر کسی دختر خویش را به شخص فاسق و بی   بندبار بخاطر پول و دارائی آن به شوهر دهد و به شخص متقی بخاطر فقیر بودنش دست رد به سینه زند، چنین عملی کاملاً با موازین و آموزه های اسلامی ناآشنا و غریب است.

هم‌چنان مشکلات ازدواج در نبود دولت سلامی، که حامی و نگهبان امت مسلمه خواهد بود، تحت حاکمیت نظام سرمایه داری تشدید می     یابد؛ نظامی‌که در آن نرخ بیکاری، درامد کم، فساد و خویش و قوم‌پرستی، که مانع تشکیل زندگی آرام می شوند، بیداد می کند. عوامل اصلی که باعث عدم ازدواج جوانان و به تعوق انداختن آن می شود، تأثیر رسانه ها است که مستقیماً از افکار، قوانین و الگوهای اجتماعی  غربی متأثر می باشد و کاملاً با احکام و افکار اسلامی در تضاد بوده و این افکار پلید خویش را از طریق برنامه‌‌های مختلفی؛ مانند فیلم، سریال و دیگر برنامه های مبتذل به کودکان مسلمان انتقال می دهند.

از آن جائی که نظام سرمایه‌داری هیچ نوع قوانین و محدودیت های در قسمت برقراری رابطه زن و مرد نداشته و با هیچ قید و شرطی ارزش‌ها و اخلاقیات را زیر پا می گذارد و یک رابطۀ نامشروع را شکل داده که در آن زن و مرد بخاطر آشنائی هرچه بیشتر قبل از ازدواج باید باهم رابطه برقرار کنند که این حالت بزرگترین فتنه را به وجود می‌آورد و الله متعال ما را از این حا1لت نجات دهد. بناءً این قسم آزادی های مخرب، که از عقیدۀ بشر سرچشمه گرفته است، شریعت اسلامی آن‌ها را مردود می شمارد.

نظام سرمایه داری که یک نظام دست‌ساختۀ بشر می باشد، در کشورهای اسلامی بخاطر تأمین منافع و علایق خویش حکم روائی می کند و باعث شده تا رابطۀ خانوادگی امت مسلمه را از هم بگسلاند، زیرا در تحت این نظام زنان جوان آیندۀ خویش را به خطر دیده و برای حفاظت از آن حتی اگر لازم باشد از ازدواج و وظیفۀ مقدس مادری خویش گذشته و به کار و تحصیل روی می آورند؛ اما اگر نظام اسلام حاکم می بود، آن‎ها چنین موقفی را اختیار نمی کردند، چون دولت اسلامی از زنان حمایت و حراست می نماید و آیندۀ شان را نیز تضمین می کند.

قابل یاد آوری‌ست که افکار فریبندۀ مانند تساوی زن و مرد و توانمندی اقتصادی، باعث شده تا زنان خود رامستقل دانسته و وابسته به دیگری ندانند و بدنبال دست‌آوردهای شخصی خویش بوده تا این‌که به نظر خودشان جایگاه مناسبی را در جامعه ازآن خویش کنند. بنابر این، توقعات بالا از ازدواج در بین زوجین به وجود می‌آید و زنان برای انتخاب همسر معیارهای بلند نزد خویش دارند که ممکن به اساس معیارهای بلند خویش به همسر مورد نظر دست پیدا نکنند، سپس ازدواج شان به تعویق می افتتد و یا هیچگاه ازدواج نمی کنند. بعضی اوقات ممکن خانواده‌ها بخاطر بدست آوردن فایدۀ شخصی خویش، دلیل به تعوق افتادن ازدواج دختران شان باشند. برای حل این معضل اجتماعی باید عوامل به وجود آورندۀ این مشکلات را از بین ببریم و باید مهم بودن و ضروری بودن ازدواج مرد و زن جوان را تأکید نمایم و هم‌چنان عواقب خطرناک امتناع ورزیدن از ازدواج و سخت گیری های بی‌جا را نیز بیان نماییم؛ سپس بخاطر آسان‌گیری در ازدواج موارد ذیل را دنبال نماییم:

مصارف ازدواج و مبلغ مهریه را پائین ببریم و مصارف، توقعات و تقاضاهای بلند را کم کنیم و برای جوانان امروزی تفهیم نماییم که در زندگی مشترک یگانه چیزی‌که مهم بوده و سبب سعادت دنیا و آخرت زوجین می بود، دینداری و اخلاق اسلامی می  باشد، اگرچه فقیر و تنگ دست باشند، چنانچه الله سبحانه و تعالی می فرماید:

﴿وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ﴾

[نور: 32]

ترجمه: مردان و زنان مجرد خویش را همسر دهید، هم‌چنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را اگر فقیر و تنگ دست باشند، الله(سبحانه وتعالی) از فضل خویش آنان را بی  نیاز می سازد؛ الله(سبحانه وتعالی) گشایش دهنده و آگاه است!

هم‌چنان پیامبرﷺ  می فرماید:

«إِنَّ مِنْ يُمْنِ الْمَرْأَةِ تَيْسِيرَ خِطْبَتِهَا، وَتَيْسِيرَ صَدَاقِهَا، وَتَيْسِيرَ رَحِمِهَا»

ترجمه: از نشانه های زن آن است که خواستگاریش آسان و بدون تکلیف، مهریه‌اش سبک و آسان حمل گیرد.

هم‌چنان از حضرت عمر رضی الله عنه در این رابطه روایتی می باشد که وی می فرماید: «مهریۀ زنان را زیاد تعیین نکنید تا خیر و نیکی دنیا و آخرت را نصیب شوید؛ چراکه پیامبر(ﷺ) که برترین شخصیت جهان هستی است، هیچگاه مهریۀ زیاد تعیین نکرده است.» (این روایت توسط پنج راوی روایت شده و ترمذی تائید نموده است)

هرگاه  شخص متقی  از خواهر یا دختر شما خواستگاری نمود و هردو از این وصلت راضی باشند، نباید بخاطر طمع داشتن به مال و وظیفه‌اش، مانع ازدواج‌شان شوید. چنانچه الله متعال چنین موقفی را ممنوع قرار داده است و می فرماید:

﴿فَلاَ تَعْضُلُوهُنَّ أَن يَنكِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ إِذَا تَرَاضَوْاْ بَيْنَهُم بِالْمَعْرُوفِ﴾

[بقره: 232]

ترجمه: مانع آن‌ها نشوید که با همسران خویش ازدواج کنند؛ اگر درمیان آنان به طرز پسندیدۀ تراضی برقرار گردد!

برای افراد جوان، کسانی که بخاطر متأثرشدن از مفکوره‌های غلط غیراسلامی میلی به ازدواج ندارند، تذکر می‌دهیم که از الله سبحانه وتعالی بترسید و بدانید که عمر در گذر بوده و این شوق و اشتیاق نیز باقی نمی ماند و تنها چیزی‌که بجا می‌ماند، گناه، پشیمانی و غم و اندوه می باشد. هم‌چنان آسایش و سعادت تنها با ازدواج کردن همسر متقی حاصل می شود. قسمی‌که الله متعال می فرماید:

﴿وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ﴾

[روم: 21]

ترجمه: و از نشانه‌های او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میان تان مودت و رحمت قرار داد؛ در این نشانه‌هایی است برای گروهی‌که تفکر می کنند!

و هیچگاه نباید از سریال‌های مبتذل و برنامه های مخربی‌که پر از مفکوره‌های فاسد  غیراسلامی است و خلاف اخلاق و ارزش‌های اسلامی اند، پیروی و تقلید کنید. این سریال‌ها و برنامه‌ها بخاطر گمراه کردن امت مسلمه از طرف غرب برای مان فرستاده شده است، بخاطری‌که این کفار از بازگشت دولت اسلامی، دولتی‌که در گذشته اقتدار داشت، در هراس اند.

خواهر عزیزم! همسری را باید انتخاب نمائید که الله و رسولشﷺ از وی راضی باشند. هیچگاه شخص ناشایست را بخاطر ثروت ، مقام و منسب و لذت های کوتاه مدت دنیا به شخص شایسته‌ترجیح ندهید تا این‌که رضایت الله سبحانه وتعالی را بدست آورید. هم‌چنان تحصیل و کار از ازدواج و وظیفۀ مقدس مادری مهم تر نبوده و نباید ازدواج و وظیفۀ مقدس مادری را مانع کار و تحصیل خویش بدانید و اگر توانائی دارید می توانید هردو را به بهترین شکل پیش ببرید. وظیفه و نقش اصلی زن در زندگی، مادر بودن و خانه داری است؛ چراکه نقفۀ زن و اولاد و برآورده ساختن سایر احتیاجات زندگی همه و همه بدوش مرد خانه می  باشد. وظیفۀ مادری و خانه داری هیچ گاه باعث کاسته شدن مقام و منزلت شما نمی شود، چراکه این وظیفۀ مهم را الله متعال برای شما اعطاء نموده است و مردان توانائی پیشبرد این وظیفۀ مشکل و مهم را ندارند؛ خانه و خانوادۀ شما با کار و مدارک تحصیلی و یا کدام چیز دیگری قابل مقایسه نمی باشد.

باید توجه جدی به قوانین شرعی نماییم؛ چون در نبود این قوانین است که تعداد زیادی از زنان مجرد باقی مانده‌اند. از طرفی این قوانین، که عبارت از قانون تعدد زوجاتی‌که حکم شرعی بوده و مطابق به سنت رسول الله ﷺ می باشد، امروزه به وسیلۀ فیلم، سریال  های مبتذل و داستان هایی‌که توسط نویسنده های تنگ نظر نوشته می شود، تخریب و تعقیر می شود، در حالی‌که این قانون تعدد زوجات بهترین راه‌حل برای کاهش تعداد زنان مجرد می باشد. بناءً ضرورت مبرم است تا این قانون الهی برای همگی واضح شود.

هم‌چنان اشخاصی  که چند همسر دارند، باید از الله بترسند و عدالت پیشه نمایند؛ چون که همین بی عدالتی ها باعث شده تا ذهنیت زنان علیه قانون تعدد زوجات خراب شود. بیشتر مردانی که چند همسر دارند، به یک تعداد از همسران و فرزندان خویش نسبت به دیگران‌شان محبت و رسیدگی زیادتر می کنند که همین حالت باعث شده تا زنان از مردان چند همسره نفرت پیدا کنند و از ازدواج کردن خود و دختران خود باچنین اشخاصی در هراس باشند و حتی ترجیح می دهند که مجرد بمانند فقط بخاطر بی‌عدالتی که ممکن در حق خودشان و یا دیگر زنانی‌که گناه شمرده می شود، صورت گیرد. با حدیث گهربار پیامبر گرامی اسلام ﷺ کلام خویش را خاتمه می دهیم:

«يَا مَعْشَرَ الشَّبَابِ، مَنِ اسْتَطَاعَ مِنْكُمُ البَاءَةَ فَلْيَتَزَوَّجْ، فَإِنَّهُ أَغَضُّ لِلْبَصَرِ وَأَحْصَنُ لِلْفَرْجِ، وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَعَلَيْهِ بِالصَّوْمِ، فَإِنَّهُ لَهُ وِجَاءٌ»

ترجمه: ای جوانان! کسی از شما که توانائی ازدواج را دارد، باید ازدواج نماید که این کار برای فرو پوشاندن و نگهداری چشم‌ها و برای رعایت عفت و پاکدامنی بهتر است و کسی‌که نتواند، باید روزه بگیرد؛ زیرا آن نوعی نگهدارنده و پناه است.

نویسنده: مسلمه هاشمی(ام صهیب)

ادامه مطلب...

با توسل جستن به استعمارگران و قانونی کردن رباء بر‌اساس سپرده‌های بانکی، نمی‌توان با بحران اقتصادی یمن مقابله کرد!

  • نشر شده در یمن

(ترجمه)

مارتین گریفیت نمایندۀ ویژۀ دبیرکل سازمان ملل برای یمن، شام پنج‌شنبه یک طرح بین‌المللی فوری را اعلام کرد که باید در طی دو هفته تطبیق شود تا اقتصاد یمن را حفظ و از سقوط اعتبار واحد پولی آن "ریال" جلوگیری کند. گریفیت گفت که بهترین راه برای حل بحران انسانی در یمن تصحیح اقتصاد است؛ بناءً جلوگیری از کاهش اعتبار ارز ریال در صدر اولویت‌های بین‌المللی قرار دارد. هفتۀ گذشته در ابوظبی، پایتخت امارات متحدۀ عربی، نمایندۀ سازمان ملل به رویترز گفت: «سازمان ملل متحد روی یک طرح فوری کار می‌کند تا از سقوط ریال جلوگیری کند و ثبات اقتصادی را به یمن برگرداند.» او هم‌چنان تأیید کرد که بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول طی دو هفته تلاش خواهد کرد تا بانک مرکزی یمن را شکل داده و در امر فایق آمدن بر سقوط قیمت ارز کمک کند. حال‌آنکه، بانک مرکزی یمن میزان سود را برای گواهی سپرده‌های مالی تا ۲۷درصد و برای سپردۀ شرکت‌ها تا ۲۳درصد افزایش داده‌است، درحالی‌که نرخ سود برای اوراق‌بهادار(سهام) دولتی ۱۷درصد افزایش یافته‌است که‌ این رقم بخشی از تصامیم برای حفظ اعتبار ارز ملی می‌باشد.

اقتصاد مضمحل یمن، که حاصل اختلاف‌های بین‌المللی انگلو-امریکایی و دست‌نشانده‌های آشوب‌گر‌شان می‌باشد، توسط راه‌حل‌های بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول اصلاح نمی‌شود، چون این سازمان‌ها ابزار‌های استعماری است که منافع استعمارگران درگیر، در صدر‌شان امریکا را تأمین می‌کند. امریکا حتی نمی‌تواند اقتصاد متزلزل خودش را درست کند، مگر با تاراج سرمایه‌های جهانیان، بخصوص سرزمین‌های اسلامی و در ردۀ نخست کشورهای خلیج شامل عربستان سعودی. امریکایی‌ها پیوسته به دلایل گوناگون و با دادن پول بیشتر آن‌ها را تحقیر می‌کنند، پول‌هایی‌که متعلق به همۀ امت است نه وابسته به حکام جنایت‌کار.

آن‌چه مارتین گریفیت انگلیسی از سهم‌گیری بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول برای شکل دادن بانک مرکزی یمن یاد کرد، خواست امریکا را که برای از صحنه برداشتن دست‌نشانده‌های انگلیس، در رأس‌شان رئیس جمهور هادی، اعمال نفوذ کرد برآورده می‌کند. در واقع، راه‌حل برای بحران اقتصادی از نقطه نظر امریکا این است که واردات، مخصوصاً مواد خوراکه را به دست سازمان ملل اجرا کند، طوری‌که خود سازمان ملل مصارف را بپردازد. این به معنی به رسمیت شناختن حوثی‌ها و برابر سازی‌شان به مانند یک حزب و قرار دادن آن‌ها در رکاب حکومت هادی در ردۀ مشروعیت است.

معالجات بانک مرکزی یمن در عدن نامشروع است، مخصوصاً معالجۀ بحران با افزایش نرخ سود اوراق‌بهادار و نرخ سپرده‌ها در بانک مرکزی؛ ولی این سود نام‌برده چیزی جز همان ربا نیست و الله سبحانه‌و‌تعالی آن را حرام مطلق قرار داده‌است، و پرداخت کننده، گیرنده و ثبت کنندۀ آن را و دو شخصی‌که شاهد اند؛ ولی عهد می‌کنند که آن را افشاء نکنند، لعنت می‌کند. الله سبحانه‌و‌تعالی می‌فرماید:

﴿الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَن جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَانتَهَىٰ فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ * يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَيُرْبِي الصَّدَقَاتِ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثِيمٍ﴾

[بقره: ۲۵۷ – ۲۵۶]

ترجمه: کسانی‌که ربا می‌خورند(در قیامت) بر نمی‌خیزند؛ مگر مانند کسانی که بر اثر تماس شیطان، دیوانه می‌شوند(و نمی‌توانند تعادل خود را حفظ کنند، گاهی زمین می‌خورند و گاهی بپا می‌خیزند). این، به سبب آن است که گفتند: داد و ستد(بیع) نیز مانند ربا است. درحالی‌که الله(سبحانه‌و‌تعالی) بیع را حلال و ربا را حرام کرده‌است و اگر کسی اندرز الهی به او رسد و (از رباخواری) خودداری کند، سودهایی که در سابق(یعنی قبل از نزول احکام) به دست آورده مال اوست و کار او به الله(سبحانه‌ و‌تعالی) واگذار می‌شود(و گذشتۀ او را خواهد بخشید)؛ اما کسانی‌که بازگردند(و بار دیگر مرتکب این گناه شوند) اهل آتش اند و همیشه در آن می‌مانند. الله(سبحانه‌و‌تعالی) ربا را نابود می‌کند و صدقات را افزایش می‌دهد و الله(سبحانه‌و‌تعالی)، هیچ انسان ناسپاس گنهکاری را دوست نمی‌دارد.

و او سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ * فَإِن لَّمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِن تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ﴾

[بقره: ۲۷۸ – ۲۷۹]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! از(مخالفت فرمان) الله(سبحانه‌و‌تعالی) بپرهیزید و آنچه از ربا باقی مانده رها کنید، اگر ایمان دارید. پس اگر(چنین) نمی‌کنید، بدانید الله(سبحانه‌و‌تعالی) و رسولش(صلی الله علیه و سلم) با شما پیکار خواهند کرد و اگر توبه کنید، سرمایه‌های شما، از آن شماست(یعنی اصل سرمایه، بدون سود)؛ نه ستم می‌کنید و نه بر شما ستم وارد می‌شود.

ای مردم یمن! ای مردم ایمان و خِرد! این جنگ‌هایی که از طرف دست‌نشانده‌های کفار بر شما تحمیل می‌شود حق‌تان نیست. آن‌ها اکنون می‌خواهند غضب الله سبحانه‌و‌تعالی را بالای‌تان بیاورند و می‌خواهند با بیانیۀ‌شان برای مشروعیت دادن به قوانین ربا و معامله بر اساس آن، شما را در جنگ با الله سبحانه‌و‌تعالی و رسولش صلی الله علیه و سلم داخل کنند؛ اگرچه این برای آنان تازه نیست، چون آنها تا هنوز این موارد را اجازه داده‌اند، ولی تعجب‌آور است که شما آن‌ها را تکذیب نمی‌کنید؛ آنانی که ادعا می‌کنند عالم اند.

فلهذا راه‌حل این بحران اقتصادی و سقوط سریع کشور نه تکیه به ستم‌کاران و نه توسل به استعمارگران است و نه با ربا و دیگر معالجاتی است که اسلام حرام کرده‌است؛ بلکه راه‌حل این است که برای حاکمیت اسلام و تأسیس دولت آن، دولت خلافت راشده به طریقۀ رسول الله صلی الله علیه و سلم، کار کنیم. آن‌چه رستگاری و سعادت‌تان را شامل می‌شود و رضایت الله سبحانه‌و‌تعالی از همه بالاتر و مهم‌تر است.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه یمن

ادامه مطلب...

ما بخاطر رضایت الله سبحانه‌و‌تعالی هیچ‌گونه نگرانی از رفتن به زندان و تهدید به مرگ نداریم

  • نشر شده در سودان

(ترجمه)

به تعقیب توزیع برگه‌های حزب التحریر-ولایه سودان تحت عنوان: " شرکت گولد گلیتر یک شرکت بی‌اعتبار سرمایه داری بوده، داد و ستد بر مبنای سود ممنوع می‌باشد" که به نشر رسید، مقامات امنیتی در شهر العبید، مرکز شهر کردوفان شمالی پس از ادای نماز جمعه سلیمان حمدان و صلاح عبدالعزیز را در جریان توزیع این برگه‌ها از مسجد البیری پورت دستگیر نمودند که تا حال در قید پولیس به سر می‌برند.                                                          

در مقابل این رفتار ننگین و پست مقامات امنیتی، حزب التحریر-ولایه سودان حقایق ذیل را بازگو می‌کند:

نخست: حزب التحریر اوراق تبلیغاتی را به تاریخ ۱۹ اکتوبر ۲۰۱۸م، بعد از ادای نماز جمعه به طور وسیع، در مساجد پایتخت و ولایات کشور، به عنوان بخشی از کمپاین رسمی‌اش با شعار " تغییر حقیقی فرض بوده و وعدۀ آن حق است"، به عموم شهروندان توزیع نمود. 

دوم: هدف از توزیع این برگه‌ها واضح ساختن حکم شریعت مبتنی بر نگرانی از حقایق شرکت گولد گلیتر فند(Gold Glitter fund) در پاسخ به این فرموده الله سبحانه‌و‌تعالی:

﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَىٰ مِن بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ ۙ أُولَٰئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ﴾

[بقره: ١٥٩]

ترجمه: کسانی که دلایل روشن، و وسیله هدایتی را که نازل کرده‌ایم، بعد از آنکه در کتاب برای مردم بیان نمودیم، کتمان کنند، الله(سبحانه‌و‌تعالی) آن‌ها را لعنت می‌کند و همه لعن‌کنندگان نیز، آن‌ها را لعن می‌کنند.

بنابراین ما از کسانی نیستیم که بعد دانستن حقیقت آن را پنهان کنیم.

سوم: حزب التحریر یک حزب سیاسی بوده و مبدأ آن اسلام  است و در میان امت به خاطر اعادۀ زندگی اسلامی از طریق تأسیس خلافت راشدۀ ثای بر منهج نبوت فعالیت می‌کند. بناءً بر ماست تا حق را دریافته و باطل را کنار بگذاریم و بخاطر تغییر بر اساس اسلام عزیز دعوت کنیم؛ امت را به سوی حاکمیت اسلامی سوق دهیم تا آن‌ها خود‌شان بخاطر اسلام آستین همت بالا کنند و از سوی دیگر، آن‌ها را از حقایقی باخبر سازیم که در تناقض با احکام اسلامی قرار دارد و قرار است که آن‌ها را به هلاکت فرو برد.

چهارم: در واقع نیروهای امنیتی کسانی را دستگیر نموده اند که "امر به نیکویی و نهی از بدی" را در اولویت کاری خویش قرار داده اند، این‌است که مقامات امنیتی سد راه دعوت در راه الله سبحانه‌و‌تعالی قرار گرفته اند و از حق روی گشتانده اند که این عمل ایشان از نشانه‌های استبدادگران به حساب می‌آید. طوری‌که الله سبحانه‌و‌تعالی در کتاب خود چنین می‌فرماید:

﴿الَّذِينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَى الآخِرَةِ وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجاً أُولَئِكَ فِي ضَلالٍ بَعِيدٍ

[ابرهیم: ۳]

ترجمه:كسانی‌كه زندگی دنيا را بر زندگی آخرت ترجيح می‌دهند و مردمان را از راه الله باز می‌دارند و راه الله را نادرست نشان داده و كج و معوجّ می‌نمايانند، آنان در گمراهی سخت و ژرفی گرفتار اند.

بنابر این، ما به مقامات امنیتی  از عوقب این موانع سد راه دعوت در راه الله سبحانه‌و‌تعالی هشدار داده می‌خواهیم تا هرچه زودتر این دو برادر را آزاد نمایند و نخست از الله سبحانه‌و‌تعالی و ثانیاً از این دو برادر از بابت این عمل پست معذرت می‌خواهیم.

در نتیجه: به این حکومتی‌که قانون کفری غرب را قبول کرده و به کمپنی‌هایی‌که اساس آن را نظامی سرمایه‌داری شکل می‌دهد، اجازۀ فعالیت داده و رهنمانی‌های کفری صندوق وجهی بین المللی پولی را در عرصه‌های مختلف تعقیب می‌کند، می‌گوییم که: ما در حزب التحریر، با عزم راسخ و ارادۀ قوی همانند مؤمنان مخلص و صادق، در راه تغییر حقیقی، که فرض و وعدۀ الله سبحانه‌و‌تعالی است، ان شاء الله ثابث قدم خواهیم ماند و از سرزنش هر ملامت‌گری ترسی به دل نخواهیم داشت و هرگز از تهدید به مرگ و دستگیری نمی‌هراسیم. ما تا زمانی به این دعوت ادامه می‌دهیم که الله سبحانه‌و‌تعالی بر ما رحمت‌اش را با "احیای مجدد خلافت راشدۀ ثانی بر منهج نبوت" ارزانی بدارد، که به اذن الله سبحانه‌و‌تعالی زمان آن می‌رسد.

﴿وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ * بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ

[روم : ۴-۵]

ترجمه: و در آن روز، مؤمنان(بخاطر پیروزی دیگری) خوشحال خواهند شد، به سبب یاری الله(سبحانه‌و‌تعالی) و او هرکی را بخواهد، یاری می‌کند.

ابراهیم عثمان(ابوخلیل)

سنخگوی رسمی حزب التحریر-ولایه سودان

ادامه مطلب...

روسیه با فروش موشک‌های اِس400 به هند، نیروی دفاعی پاکستان را تضعیف می‌کند

  • نشر شده در پاکستان

درحالی‌که حکام بی‌خرد پاکستان از اتحاد با روسیه سخن می‌زنند

(ترجمه)

مسلمانانِ پاکستان دشمنیِ روسیه علیه اسلام و مسلمانان را با اعلام قرارداد فروش سیستم پیشرفته سلاح‌های ضدهوایی و سیستم ضدموشکی اِس۴۰۰ به دولت هندو شاهد بودند. رسانه‌ها گزارش دادند که هند و روسیه قرارداد ٥ میلیارد دالری را برای فروش سیستم دفاع هوایی بسیار پیشرفته به هند امضاء کردند. براساس گزارش‌ها، این سیستم موشکی در مدت دو سال از دریافت دستورات رسمی دولتی مستقر خواهند شد. برعلاوه، در جریان نزدهمین سالگرد اجلاس سران روسیه-هند، پوتین و مودی، دو دشمن اصلی اسلام و مسلمانان، در موضوعات منطقه‌ای و امنیتی متعهد به همکاری شدند و پاکستان را در بیانیه‌ای مشترک‌شان منحیث استحکام "به اصطلاح" تروریزم مرزی عنوان کردند.

تجهیز هند توسط روسیه، علاوه بر حمایت استراتیژیک امریکا از دولت هند، برای تا دندان مسلح کردن این کشور و حمایت آن در منطقه، چنان‌که نوکر منطقه‌ای آن علیه مسلمانان منطقه و تهدید چین می‌باشد، این دلیلی است که چرا امریکا هم‌چنان در موضع حمایتی از کمک نظامی روسیه به هند قرار دارد و امریکا به هدف استفاده از روسیه علیه چین چنین موضعی را اختیار کرده است. این به طور مؤثر به این معناست که هردو کشور روسیه و امریکا خواهان سر پا نگهداشتن هند در منطقه هستند و به طور کلی از نگرانی‌های امنیتی پاکستان مرتبط با مسلح کردن هند چشم پوشی می‌کنند. این یک سیلی به روی رهبریِ سیاسی و نظامی پاکستان است که با اشتراک در رزمایش نظامی مشترک با هند برای اولین بار، زیر چتر سازمان همکاری‌های شانگهای و خم شدن مقابل روسیه و چین، می‌خواهد آن‌ها را راضی نگهدارد.

در حقیقت، دشمنی چین، روسیه و امریکا با اسلام و مسلمانان آن‌ها را با هم متحد ساخته تا در حمله به مسلمانان و تضعیف شان در هرکجای از جهان، هیچ فرصتی را از دست ندهند. رهبری سیاسی و نظامی پاکستان تصمیم گرفت تا کمپاین وحشیانه‌ی قتل عام در سوریه علیه مسلمانان سوری را نادیده گرفته و برای تحکیم روابط‌اش با روسیه اقدام کرده است و اکنون در حال دریافت پایان اقدامات روسیه است که دشمنی پاکستان علیه او را تقویت می‌کند.

﴿وَدُّواْ لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُواْ فَتَكُونُونَ سَوَاء فَلاَ تَتَّخِذُواْ مِنْهُمْ أَوْلِيَاء حَتَّىَ يُهَاجِرُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ﴾

[نساء: ۸۹[

ترجمه: دوست دارند همچنان که خود به راه کفر می‌روند، شما نیز کافر شوید تا برابر گردید؛ پس با هیچ یک از آنان دوستی مکنید تا آنگاه که در راه الله(سبحانه‌وتعالی) مهاجرت کنند.

حزب‌التحریر مکرراً مسلمانان پاکستان و حاکمان‌شان‌را هشدار داده است تا به این دشمنان قسم‌خورده‌ی اسلام مانند امریکا، روسیه، چین و هند اعتماد نکنند، قسمی‌که این قدرت‌ها چیزی را کم‌تر از تحت اطاعت درآوردن مسلمانان در اطراف جهان جست‌وجو نمی‌کنند.

ای افسران مخلص نیروهای مسلح پاکستان! این زمانی است که خیانت حاکمان خود را درک کرده و برای پایان دادن به آن حرکت کنیم. ما نمی‌توانیم با دورشدن از حوزه نفوذ یک قدرت و رفتن به چنگال یک قدرت دیگر، به رفاه اقتصادی و امنیت برسیم، چرا که این فقط تغییر چهره‌ها است، اگرچه امریکا، چین و یا روسیه باشد. توانایی اصلی در ایمان به الله سبحانه‌و‌تعالی و اختیارکردن مسیر استقلال توسط متحد شدن قدرت مسلمانان در سرتاسر جهان، تحت تنها رهبری خلافت راشده نهفته است؛ خلافتی‌که می‌تواند 1.5 میلیارد مسلمان در سرتاسر جهان از چچین و داغستان تا ترکستان شرقی، امریکای جنوبی و تمام خاورمیانه و بیشتر افریقا را فراخوانده و به اخلاص و توانایی شان اعتماد کند. بناءً همین حالا برای نصرت حزب‌التحریر برای تأسیس خلافت راشده ثانی حرکت کنید که شما را به عزت و شکوه در این دنیا و رضایت الله سبحانه‌و‌تعالی در آخرت برخواهد گشتاند.

﴿مَن كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَالَّذِينَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَكْرُ أُوْلَئِكَ هُوَ يَبُورُ﴾

]فاطر: ۱۰[

ترجمه: هرکه خواهان عزت است، بداند که عزت همگی از آن الله(سبحانه‌وتعالی)است. سخن خوش و پاک به سوی او بالا می‌رود و کردار نیک است که آن‌را بالا می‌برد و برای آنان که از روی مکر به تبه‌کاری می‌پردازند، عذابی‌است سخت و مکرشان نیز از میان می‌رود.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

مردی از این امت با آواز بلند خواسته می‌شود

«عَنْ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عَمْرٍو ‏‏يَقُولُ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ‏صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «يُصَاحُ بِرَجُلٍ مِنْ أُمَّتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى رُءُوسِ الْخَلَائِقِ فَيُنْشَرُ لَهُ تِسْعَةٌ وَتِسْعُونَ سِجِلًّا كُلُّ سِجِلٍّ مَدَّ الْبَصَرِ ثُمَّ يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ: هَلْ تُنْكِرُ مِنْ هَذَا شَيْئًا؟ فَيَقُولُ: لَا يَا رَبِّ، فَيَقُولُ أَظَلَمَتْكَ كَتَبَتِي الْحَافِظُونَ؟ ثُمَّ يَقُولُ: أَلَكَ عَنْ ذَلِكَ حَسَنَةٌ؟ فَيُهَابُ الرَّجُلُ فَيَقُولُ: لَا، فَيَقُولُ: بَلَى إِنَّ لَكَ عِنْدَنَا حَسَنَاتٍ وَإِنَّهُ لَا ظُلْمَ عَلَيْكَ الْيَوْمَ، فَتُخْرَجُ لَهُ بِطَاقَةٌ فِيهَا أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَأَنَّ ‏‏مُحَمَّدًا ‏عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، قَالَ: فَيَقُولُ يَا رَبِّ مَا هَذِهِ الْبِطَاقَةُ مَعَ هَذِهِ السِّجِلَّاتِ؟ فَيَقُولُ: إِنَّكَ لَا تُظْلَمُ فَتُوضَعُ السِّجِلَّاتُ فِي كِفَّةٍ وَالْبِطَاقَةُ فِي كِفَّةٍ ‏‏فَطَاشَتْ ‏‏السِّجِلَّاتُ وَثَقُلَتْ الْبِطَاقَةُ»

(أَخْرَجَهُ اِبْنُ مَاجَهْ وَابْنُ حِبَّانَ فِي صَحِيحِهِ وَالْحَاكِمُ وَالْبَيْهَقِيُّ, وَقَالَ الْحَاكِمُ: صَحِيحٌ عَلَى شَرْطِ مُسْلِمٍ)

ترجمه: از عبدالله بن عمرو رضی الله عنهما روایت است گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: در روز قیامت مردی از امت من در پیشوای خلایق خواسته می‌شود و برایش نودونه دفتر گشوده می‌شود، هرکدام آن‌ها به اندازۀ دیدچشم امتداد دارد؛ بعداً الله(سبحانه وتعالی) برایش می‌گوید: آیا چیزی از این‌ها را انکار می‏کنی؟ او می‌گوید: نخیر، ای رب من، باز الله(سبحانه وتعالی) می‌گوید: آیا نویسندگان محافظ من(ملائک حفظه) بر تو ظلم نموده‌اند؟ بعداً الله(سبحانه وتعالی) می‌پرسد: آیا از این‌ها(دفاتر) از تو حسنه‌ای وجود دارد؟ آن شخص فریاد می‌زند و می‌گوید: نخیر، یا الله! الله(سبحانه وتعالی) می‌گوید: بلی، از تو نزد ما نیکی‌هایی وجود دارد و امروز بالای تو ظلم نمی‌گردد. پس برایش دفتر کوچکی را باز می‌نمایند که در آن نوشته است "أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَأَنَّ ‏‏مُحَمَّدًا ‏عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ" آن شخص می‌گوید: یا الله! این دفترچۀ کوچک همرای دفاتر دیگر چیست(چگونه برابری خواهد کرد)؟ الله(سبحانه وتعالی) می‌گوید: بر تو ظلم کرده نمی‌شود، همه دفاتر در یک کفۀ(پلّه) ترازوی میزان گذاشته شده و این دفترچۀ کوچک در کفۀ دیگر گذاشته می‌شود، در آن کفۀ ترازو که آن دفترچۀ کوچک نهاده شده ثقیل می‌گردد.

ابن تیمیه رحمه الله می‌گوید: یک نوع عملی وجود دارد که انسان آن را طوری انجام می‌دهد که در آن اخلاص و بندگی‌اش کاملاً به خاطر الله سبحانه وتعالی می‌باشد؛ الله سبحانه وتعالی به واسطۀ آن عمل، گناهان بزرگ او را مورد عفو قرار می‌دهد. چنان‌چه در حدیث فوق به خوبی واضح گردید.

رحمت الله سبحانه وتعالی همه اشیاء را احاطه نموده و آن خالق عظیم و مدبّری است که اجر بزرگ در مقابل اعمال اعطاء نموده، اگرچه آن عمل کوچک بوده باشد. از حضرت ابو هریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«إِنَّ شَجَرَةً كَانَتْ تُؤْذِى الْمُسْلِمِينَ فَجَاءَ رَجُلٌ فَقَطَعَهَا فَدَخَلَ الْجَنَّةَ»

(صحيح مسلم باب فضل الازالة الاذی عن الطریق)

ترجمه: مردی به خاطر قطع نمودن درختی‌که مسلمین را اذیت می‌نمود، وارد بهشت گردید.

در حدیث دیگری از حضرت ابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«مَرَّ رَجُلٌ بِغُصْنِ شَجَرَةٍ عَلَى ظَهْرِ طَرِيقٍ فَقَالَ وَاللَّهِ لأُنَحِّيَنَّ هَذَا عَنِ الْمُسْلِمِينَ لاَ يُؤْذِيهِمْ. فَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ»

(صحيح مسلم باب فضل اماطة الاذی عن الطریق)

ترجمه: مردی از کنار درختی‌که مسلمانان را اذیت می‌نمود، می‌گذشت؛ با خود گفت: قسم به الله(سبحانه وتعالی) این را از بین می‌برم تا مسلمانان را اذیت نکند؛ پس به سبب این کارش وارد بهشت گردید.

دوستان گرامی! دقت نمایید، وقتی‌که دور نمودن اشیای اذیت کننده از راه مسلمین چنین پاداش داشته باشد، پس چه نظر دارید، در حق آن کسی‌که کمبودی‌های امت اسلامی را از بین برده، ضرر و اذیت حکام را دور نماید و اذیت کفار استعمارگر را از بلاد مسلمین ریشه‌کن کرده و به جایش خلافت راشده را که بالای امت اسلامی به عدل حکم نموده، ظلم و ستم را دور کند قایم گرداند.

ادامه مطلب...

چی می‌خواهید: پایان رهبری مرد بالای زن یا پایان رهبری غرب بالای امت مسلمه؟!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

رهبری مرد بالای زن یا سرپرستی زن به وسیلۀ مرد، موضوعی است که اعتراضات سازمان ملل، بخصوص امریکا و انگلیس را برانگیخته تا جایی‌که به تعبیر خودشان این ظلم و بی‌حرمتی در حق زن می باشد. دفتر ثبت احوال حقوق بشر در خلیج فارس به ویژه در عربستان سعودی اقدام به هجوم شدید بین‌المللی به هر آنچه که متعلق به حقوق زن مسلمان بود، نمودند. قسمی‌که سازمان دیده‌بان حقوق بشر خواهان ریشه‌کن کردن نظام رهبری مرد بالای زن بوده به این دلیل که آن مانع بزرگی برای فعالیت زنان است. لذا در پی آن تبلیغات گسترده‌ای را از طریق سایت ها و شبکه‌های اجتماعی در عربستان سعودی به منظور لغو قانون رهبری به راه انداخته اند.

سوال این جاست که  انگلیس و امریکا در حالی‌که قوانین اصلاحی را برای ما مسلمانان صادر نموده و یک حکم شرعی را  به مسئلۀ  بین‌المللی تبدیل نموده اند، آیا برای زنان خودشان در غرب، آرامش، اطمینان و ثبات را فراهم می نمایند، چنانچه زن مسلمان به دلیل اینکه شوهر، پدر و یا برادرش اولو الأمر یا مسئول سرپرستی  وی را  دارند، مورد ترحم جهانی قرار می‌گیرد؟! دیگر اینکه رنج و مشقت زن مسلمان تا حدی شدت یافته است که همه روزه شاهد قتل، آزار و اذیت جنسی، عذاب، گرسنه‌گی و زندانی شدن شان در سرزمین های اسلامی چون برما، سوریه، عراق، یمن و  فلسطین هستیم یا این که امریکا و انگلیس سخنی از رنج و مشقت های که با دست خود شان برای ما ساختند، نمی زنند؟!

هجوم بر احکام شرعی متعلق به زن، موردی ست که غرب استعمارگر از گذشته تا به حال نهایت سعی و تلاش خود را در این راستا به خرچ داده است، ولی از ابتدا روشن بود که هدف شان إصلاح نه، بلکه نابودی خانواده، جامعه و بطور کامل تمامی امت بوده و محراق توجه شان مبدأ و اساس فکری زن مسلمان برای جلوگیری وی از فعالیت برای نهضت، بیداری و نجات امت مسلمه از این انحطاط می باشد.

غرب کافر بالای حکم شرعی که عبارت از سرپرستی زن به   وسیله مرد است، با توجیه مساوات میان زن و مرد، تحت هجوم قرار می‌دهد، اما این فکر خیالی است که گویا هواداران غربی خود را به آسمان دور هم جمع نموده و سپس با سرعت خیلی زیاد به زمین پرتاب می نماید، در حالی‌که مساوات زن و مرد، با قوانین خودشان در تناقض و اختلاف بوده، حتی از اجرای مساوات میان شان در پرداخت دست  مزد آن ها عاجز مانده اند، اما در سرزمین‌های اسلامی قوانین بسته بندی شده ای را می آورند که تاریخ تصویب آن به دورۀ ديكتاتوری خودشان بر می گردد که عبارت از  عادات، تقالید، قیودات محدود دینی و جامعۀ مرد سالاری ظالم شان می باشد، زیرا  نظر به ادعای خودشان تضمین حقوق زن با پایان یافتن رهبری مرد بر وی صورت می گیرد. بناءً قبل از اجراء شدن این قانون در سرزمین های خود شان، در سرزمین های امت مسلمه دست به چنین شعاراتی می  زنند: "پایان یافت عصر برده‌داری، پایان یافت عصر تحریم زن، زن یک موجود روشن فکر و صاحب خرد است، زن صلاحیت زندگی خویش دارد، زن کنفرانس ها را رهبری می کند، اجتماع و محافل را سرپرستی می‌نماید، وقت آن رسیده است که زمان را به دست گیرد و موقف خود را کسب نماید". سپس این عبارت را به آن افزودند: "دست به دست و شانه به شانه با مرد"!!

بنابر این، پادشاه سعودی محمد بن سلمان بخاطر وفاداری به باداران غربی اش در صدد آن شد تا عملی را که پیشینیان وی از اجرای آن عاجز مانده بودند، انجام دهد و نظر به ادعای خودش، پیروزی برای زن است. وی ضمن "چشم انداز 2030 احکام شرعی مربوط به روابط اجتماعی مرد و زن را در بدل کسب رضایت ناقدین غربی خویش به معامله انداخت، در خلال گنجانیدن تحولات در یک گام برای لغو رهبری مرد و توجه به این دست‌آورد، جهش بزرگی چون  "ابتکار" و "پیشگام"  نظر به ادعای خودشان برای زن می باشد.

و این یک عمل زشت سیاسی است، که عمداً از یک حکم شرعی برای بد جلوه دادن و اجراء و تطبیق آن سوء استفاده صورت گیرد؛  به این دلیل که آن مشکلی است که مانع مصالح و معاملات مردم می شود، در حالی‌که حکم شرعی به عنوان راه‌حل برای افعال بندگان، ارتباطات و امور زندگی شان واضح و آشکار شده است. مسئلۀ رهبری مرد بر زن تا حدی به درازا کشیده شده است که منجر به صدور پیمان نامه‌های رسمی و ادارۀ مصالح روزمره، اعم از عقود و معاملات یا حتی کار شده است.

بنا بر این، خللی را که به حکم رهبری مرد بالای زن در عربستان سعودی وارد نظام قانونی نمودند، برخاسته از اسلام و قوانین اسلامی نبوده؛ بلکه در اساس و جزئياتش برگرفته از همان قوانین سرمایه‌داری ساختۀ دست بشر می باشد، اما با ظاهر اسلامی، به این منظور، مقتضی جامعه‌ای باشد که از عقیده و احکام شرعی گرفته و به آن ایمان راسخ دارند، اما از لحاظ فکره-که بر اساس آن استوار است- از لحاظ تطبیق عملی آن کاملاً با حکم شرعی در تناقض قرار دارد.

علاوه بر آن، در خواست لغو کامل رهبری همیشه با حمایت بین المللی مطرح شده و برای تنفیذ آن سازمان های جهانی و داخلی تلاش می    ورزند تا اینکه بیانیه‌ای از یک زن فعال در عرصۀ حقوق زن در عربستان سعودی برای دفتر خبرگزاری فرانسه گزارش شد: «ما نیازمند بیشتر از این هستیم. لازم است تا نظام رهبری بطور کامل لغو گردد.»

آیا واقعاً همین است آنچه که زن مسلمان بدان نیاز دارد؟ آیا این قوانین دست ساختۀ بشر تمام حقوق وی را تضمین می کند و از آن یک انسان قوی، پایدار و با فرهنگی‌که مطابق اوامر و نواهی اللّه سبحانه وتعالی زندگی کند، می سازد؟ پس آیا داشتن نقش بارز در دنیا برای یک زن مسلمان کافی است؟!

اصل در احکام شرعی آن است که بطور کامل توسط نظام  اسلامی تطبیق و اجراء گردد و در عین حال دولت حفاظت کنندۀ احکام نیز می   باشد تا اینکه توازن طبیعی را در  فرد، جامعه و دولت به وجود آید و پذیرش احکام و مقررات اسلامی و تعهد به انجام آن قبل از اینکه به زور و قوت حاکم باشد، بخاطر تقوی الهی باشد. از آن به بعد حکم رهبری همگام با نظام اجتماعی، احکام جامعه، عرف، افکار و اعتقادات راسخ مردم به پیش می‌رود، سپس به وسیلۀ دولت عدالت برپا شده و واقعاً این امتیازی است برای زن مسلمان نه مانند تصوری نمایشی و تاریک غرب، که پدر به عنوان یک زندان بان، شوهر یک تسلط کنندۀ زن و دختر یک موجود شکست خووردۀ ناچار و مظلوم می باشد یا همانطور که توسط حکام به زشت ترین شکل آن تطبیق می گردد، که نه در آن حساب و سنجشی و نه قوانینی برای حفاظت زن وجود دارد.

در اسلام رهبری مرد بالای زن، تکلیف و مسئولیت از سوی اللّه سبحانه و تعالی برای مرد است؛ قسمی که در تمام مؤسسات، مراکز و سازمان ها، افرادی چون رئیس، مدیر و مسئول وجود دارند که دیگران را رهبری و سرپرستی می نمایند. بناءً وظیفۀ رهبری عمل قابل اجراء است که توسط مرد در نهاد خانواده برپا می گردد که عبارت از همان ادارۀ خانواده، دادن نفقه، مراقبت صحیح و انجام مسئولیت بصورت کامل می باشد، چنانچه اللّه سبحانه و   تعالی در قرآن کریم می فرماید:

﴿الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ

[نساء: 34]

ترجمه: مردان سرپرست و نگهبان زنان اند، بخاطر برتری‌هایی‌که اللّه(سبحانه وتعالی از نظر نظام اجتماع) برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است و بخاطر انفاق‌هایی‌که از اموال‌شان(در مورد زنان) می‌کنند.

در این آیت مراد از افضلیت و برتری تقوی نیست، بلکه برتری از لحاظ قوت جسمی، عقلی و مادی است که فطرت سلیم و نظریات مستقیم آن را اقرار نموده و این برتری، حکمت الهی است که مسئولیت آن بر عهدۀ مرد بوده که ملزم به اجراء وظیفۀ شرعی مطابق به فطرت خویش می‌باشد. قسمیکه زن ملزم به اجراء مسئولیت‌ها و وظایف خویش  است که مطابق فطرت وی می‌باشد. پس قضیۀ منحصر به مرد بودن و رهبری نیست؛ بلکه مشرف شدن به تکلیفی است که تابع آن می‌باشد؛ زیرا رهبری امور مطابق به فطرت مرد بوده قسمی‎‌که اللّه سبحانه وتعالی بعضی از ویژ گی‌ها را مطابق با فطرت زن به وی عطاء فرموده است. بناءً مرد سرپرست و مسئول حمایت، نفقه و تدبیر امور خانوادۀ خود بوده، چنانچه زن هم مسئولیت های بزرگ و عظیمی دیگری را بر عهده دارد. پس هیچگاه رهبری مرد به معنای نابود ساختن شخصیت زن نبوده، بلکه عبارت از مساعدت، مراقبت و آگاهی از امور می‌باشد. این رهبری از خود حد و مرزی دارد و دقت و توجه زیادی لازم دارد.

بی‌نیازی از قانون رهبری موجود در نظام اسلام به معنای از هم پاشیدن زنجیر پیوستۀ خانواده است که اساس یک جامعه می‌باشد. بی‌نیازی از رهبری سبب بدبختی زن می شود؛ زیرا زن مجبور است تا مسئولیت   های بزرگی را که بالاتر از توان و ظرفیت وی است، تحمل نماید و فطرت و تمام زندگی وی را ناآرام و آشفته می‌گرداند. در مقابل، لغو رهبری باعث ضعف و سستی مرد و فعالیت‌هایش نیز می‌شود؛ در عین حال باعث می شود تا زن از مردی که نه مسئولیت و نه رهبری را بر عهده دارد دوری گزیند. بهترین مثال ها را در جامعۀ غربی می توان دریافت تا جایی‌که مخالف فطرت‌شان عمل نموده و در عین حال ادعای با هوش بودن و روشن فکری را نیز می‌کنند. آن‌ها از مرد و زن یک جنس واحدی ساختند؛ در حالی که به خصوصیات منحصر به فردشان توجه صورت نمی‌گیرد. پس اسبابی‌که سبب بکار انداختن زن بیش از توانش  و در عین حال باعث پایان توان بدنی، معنوی و مادی آن می‌شود، همانا عدم اشباع نیاز فطری وی می‌باشد.

مقوله ای از داکتر اوجست فوریل تحت عنوان رهبری زن: «خوشبختی برای یک زن غیرممکن است؛ مگر اینکه درک و احساس احترام به شوهر را داشته و برخورد محترمانه و با عزت با شوهرش داشته باشد و لازم است تا به عنوان بهترین نمونه از لحاظ توانایی جسمی شجاعت، فداکار و دارندۀ ذهنیت برتر... به آن بنگرد؛ در غیر آن صورت، مرد به زودی تحت سیطره و تسلط زن در می‌آید. ... و این غیرممکن است که رهبری زن در خانواده منجر به سعادت و خوشبختی گردد؛ زیرا مخالف فطرت زن بوده چنانچه فطرت زن مقتضی آن است که مرد به اساس عقل و ذکاوت و ارادۀ خود بر وی رهبری کند تا اینکه زن با قلب و عاطفۀ خود مرد را رهبری نماید.»

زن در خلیج عربی لازم است تا اول خواهان لغو رهبری غرب کینه‌توز باشد که هر لحظه در تلاش است وی را بگونۀ کامل نابود سازد؛ قسمی که زنان خودشان را نابود و فاقد شخصیت و عقیده نمودند و اینکه خواستار لغو رهبری امریکا بر سرزمین حرمین شریفین و پایان رهبری زورمندان و سرمایه‌داران باشد. هم‌چنان خواهان لغو رهبری ادارۀ اطلاع رسانی امریکا باشد که با وجود هجوم و حمله بر سرزمین   اش، مورد محاسبه و پرسش قرار نمی گیرد. پس آیا این زن رهبری غرب کینه توز که نسل ها را به هلاکت رساند نادیده می‌گیرد تا این که از بزرگترین خواسته‌های زن لغو رهبری مرد بر وی باشد؟! و آیا سرپرست و عهده‌دار زندگی خود خواهد ماند؛ در حالی‌که خلاف فطرت و دین خود عمل می‌کند یا اینکه گمراه و بدبخت خواهد شد؟!

پس ای خواهران ما در خلیج عربی، از شما به عنوان جزء ناگسستنی از پیکر این امت عظیم می‌خواهیم تا برای اعادۀ دوبارۀ زندگی اسلامی از طریق برپایی دولت خلافت کار و فعالیت نمایید تا عدالت و خیر اجراء شده و هرفرد به حقی‌که دارد، برسد و شانه به شانۀ هم، به فرمانروایی غرب در سرزمین های اسلامی خاتمه دهیم تا رهبری از آن دین و  شریعت اللّه سبحانه وتعالی و امت مسلمه گردد و غرب استعمارگر دوباره به همان ذلت و خواری و شکست خود برگردد.

﴿كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ...

[آل  عمران: 110]

ترجمه: شما بهترین امتی بودید که به سود انسان ها آفریده شده اید(چه اینکه) امر به معروف ونهی از منکر می کنید.

نویسنده: نسرین بوظافری

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

طلاق؛ شگافی برای فروپاشی نظام اجتماعی جوامع!

  • نشر شده در سیاسی

امروزه طلاق به یکی از مهم‌ترین معضلات جوامع تبدیل شده است، طوری‌که رشد میزان طلاق و کاهش ازدواج در کشورهای غربی نگرانی جدی سیاست‌گذاران این کشورها را در پی داشته است. طلاق در جوامع مختلف اثرات منفی فردی و اجتماعی زیادی را به‌ دنبال دارد. افزایش افسردگی، انزوای اجتماعی، افزایش رابطه‌های غیر اخلاقی و روی آوردن افراد به اعتیاد از جملۀ اثرات این معضل اجتماعی بر جوامع امروزی است.

عصبانیت، اضطراب، ناامیدی اجتماعی، شبکه‌های مجازی، عدم تعهد زوجین و خیانت ازجملۀ مهم‌ترین عوامل طلاق در کل جهان به‌ ویژه در کشورهای غربی محسوب می‌شود. هرچند در اغلب کشورهای دنیا این آمار هم‌چنان در حال افزایش است، اما براساس آمارهای منتشر شده در سال ۲۰۱۸م، ۱۰ کشور پرچم‌دار آمار بلند طلاق در میان دیگر کشورها هستند. براساس گزارش، همه‌ی این 10 کشور جزء کشورهای اروپایی هستند؛ این امر نشان‌ دهندۀ افزایش آسیب‌های اجتماعی در اروپا و حرکت خانواده‌های غربی بسوی فروپاشی است. 

بلژیک: بلژیک پرچم دار بیش‌ترین آمار طلاق در دنیا می‌باشد. براساس آمارها، میزان طلاق این کشور در سال ۲۰۱۸م، ۷۱ درصد بوده است. ‌طوری که همه ساله حدود ۳۲ هزار نفر در بلژیک درخواست طلاق می‌کنند. 

پرتگال: در میان لیست کشورهای پر طلاق دنیا، کشور پرتگال دومین جایگاه را به خود اختصاص داده است.که در سال ۲۰۱۸م، آمار طلاق در این کشور، ۶۸ درصد بوده است. 

مجارستان: کشور مجارستان که در اروپای مرکزی واقع شده است نیز یکی از کشورهایی است که در طلاق از آمار بالایی برخوردار می‌باشد، در چند سال گذشته نیز میزان ازدواج در این کشور به شدت کاهش پیدا کرده است. در واقع برخلاف افکار عمومی، در کشور مجارستان مردان بیشتر از زنان طلاق را تجربه کرده‌اند. 

جمهوری چک: قطب فرهنگ و هنر اروپا، جمهوری چک غرق در معضل طلاق است؛ جمهوری چک که در اروپای شرقی واقع شده است، چهارمین کشور رکورد دار آمار بلند طلاق در جهان است. حدود ۱۳ درصد از زنان این کشور طلاق گرفته‌اند، به‌علاوه ۱۱ درصد از مردان این کشور نیز طلاق را تجربه کرده‌اند. بر اساس آمارهای منتشر شده در سال ۲۰۱۸م، آمار طلاق در جمهوری چک برابر با ۶۶ درصد است. شکست و ناامیدی زوجین برای ادامۀ زندگی، مهم‌ ترین علت طلاق در این کشور محسوب می‌‌شود. 

اسپانیا: طلاق در کشور اسپانیا به‌ قدری افزایش پیدا کرده است که به یک امر عادی و پذیرفته شده در عرف جامعه تبدیل شده است. به‌همین منظور و برای کاهش طلاق، به‌ تازگی قانون جدیدی تحت عنوان «مدیریت رابطه» در این کشور به‌ تصویب رسیده است. براساس این قانون، زوجینی که تقاضای طلاق می‌کنند باید حداقل سه ماه از ازدواج آن ‌ها گذشته باشد. اما با وجود تصویب این قانون برای محدود کردن شرایط طلاق، هم‌چنان آمار طلاق در اسپانیا بالا است و به یک بحران تبدیل شده است. یکی از مهم‌ترین علل طلاق در این کشور نیز مشکلات مالی است که موجب اختلافات خانوادگی و جدایی شده است. 

لوکزامبورگ: کشور لوکزامبورگ در شمال اروپا واقع شده است و یکی از کشورهای ثروتمند اروپا محسوب می‌شود. این کشور که در همسایگی فرانسه و آلمان قراردارد نیز مانند دیگر کشورهای اروپایی با معضل طلاق دست و پنجه نرم می‌کند. در لوکزامبورگ سن  ۴۹-۴۰ سالگی، سن اصلی ناامیدی از زندگی و طلاق محسوب می‌شود. اغلب مردم این کشور در این سن، از زندگی قبلی خود احساس ناامیدی کرده و یا تصمیم به شروع یک زندگی جدید یا پایان دادن به زندگی خانوادگی فعلی خود می‌کنند. 

با وجود کوچک بودن این کشور، اما آمار طلاق در آن بسیار بالا بوده و حدود۶۰ درصد است. این‌ درحالی است که قوانین محدود کننده در این کشور برای کاهش طلاق نیز وجود دارد. براساس این قوانین زوجینی که تقاضای طلاق می‌کنند، باید حداقل ۲۱ سال سن داشته باشند و دو سال از زندگی مشترک آن‌ها نیز گذشته باشد.اما به‌ نظر می‌ رسد که این قوانین هم نتوانسته آمار طلاق را کاهش دهد، باتوجه به لیست بیشترین کشورهای درگیر طلاق، می توان به این نتیجه رسید که تمامی این کشورها در اروپا واقع بوده و در واقع طلاق در جای‌ جای اروپا از غرب تا شرق و از شمال تا جنوب این قاره دامن گسترانیده است. 

استونی: براساس آمارهای منتشر شده، آمار طلاق در کشور استونی که در شمال اروپا واقع شده است، در سال ۲۰۱۸م، برابر با ۵۸ درصد است؛ به دلیل آمار بالای طلاق و قوانین استونی در زمینه طلاق، بسیاری از افراد در این کشور ازدواج نمی‌کنند و ترجیح می‌دهند رابطه خود را در حد دوستی نگه‌دارند. 

کوبا: کوبا نیز بزرگ‌ترین جزیرۀ واقع در امریکای جنوبی و هشتمین کشوری است که آمار طلاق در آن روند روبه رشدی را در پیش گرفته است. آمار طلاق در این کشور در سال ۲۰۱۸م، برابر با ۵۶ درصد است. بسیاری از ازدواج‌ها در این کشور به قدری سریع به طلاق ختم می‌شود که زوجین حتی فرصت بیش از یک مرتبه مجادله را ندارند. جمعیت زیاد و هم چنین درخواست های بالا برای طلاق در کوبا، یکی از علل سهولت انجام گرفتن طلاق در این کشور است. 

فرانسه: در تمام فیلم‌ها و داستان‌ها فرانسه به کشور عشاق شهرت دارد؛ اما آمارها چیز دیگری را نشان می‌دهد؛ چراکه آمار بالای طلاق در این کشور، آن را بیشتر به شهر جدل و جدایی شبیه کرده است. کشور فرانسه نهمین کرسی را در لیست کشورهای پر طلاق دنیا، به خود اختصاص داده است. بر اساس آمارها، ۵۵ درصد از ازدواج‌ها در کشور فرانسه به طلاق ختم می‌شود. بیش‌تر مردم این کشور نیز دوری از دیگران و انزوا را به‌ جای بودن با خانواده بر می‌گزینند. 

امریکا: بر اساس اعلام اداره آمار امریکا، آمار ازدواج در این کشور یک روند رو به کاهش را در پیش گرفته است. از سویی آمار طلاق در این کشور به شدت رو به افزایش است.‌ طوری که کشور آمریکا در میان دیگر کشورها، دهمین کشور پر طلاق دنیا محسوب می‌شود. براساس گزارش‌های منتشر شده، آمار طلاق در امریکا از ابتدای سال ۲۰۱۸م،  تاکنون ۵۳ درصد بوده است.  به علاوه سهولت در روند حقوقی جدایی زوجین از یک دیگر، یکی از علل افزایش طلاق در این کشور است. به‌ گونه‌ای که با مراجعه به مراکز مربوطه و چندین امضاء، در عرض چند روز طلاق صورت می‌گیرد.  اگر زوجین فرزندی نداشته باشند این روند بسیار آسان‌تر و سریع‌تر انجام خواهد شد. (منابع: فارس نیوز، مشرق نیوز)

این روزها آمار و ارقام‌ها از آسیب‌های اجتماعی مختلف در کشورهای غربی، نشان‌دهنده شکست سیاست‌های این جوامع است. به ‌نظر می‌‌رسد که دنیای غرب باید به فکر ایجاد تغییرات اساسی در زمینه‌ سیاست‌های فردی و اجتماعی خود باشد. اما حکایت این جا به پایان نمی‌رسد. متأسفانه در  بین خانه‌ها و خانواده‌های امت مسلمه نیز آمار بلند طلاق به چشم می‌خورد و سبب بروز  مشکلاتی مانند: خشونت، ترس و وحشت، سوء استفادۀ جنسی و جسمی و... که در جوامع غرب به وفور دیده می‌شود، گردیده است. این بخاطر پذیرش  همان ارزش‌ها و نظام‌های فاسد و مضر لیبرال، سیکولر و سرمایه‌داری می‌باشد که با خیال ‌پردازی‌های دروغین از طرف دولت‌های غربی، مؤسسات و سازمان‌های شان به بهای هنگفتی به ما فروخته می‌شود؛ در حالی‌‌که تأثیرات فاسد آن بر جوامع را پنهان می‌کنند.  این نظام‌های فاسد همیش در پی تخریب انسان‌ها و نابودی شان بخاطر رسیدن به منافع خود می‌باشند. این نظام های فاسد با ترویج آزادی‌های لیبرال و تأمین آزادی‌های فرد به منظور لذت بردن از زندگی و با شعار زهرآگین سعادت، یعنی استفادۀ اعظمی از امکانات و خوشی‌های زندگی سبب گردیده اند تا زنده‌گی مردم را فلج و به پرتگاه نابودی بکشانند.

اگر یک دولت به دنبال تأمین خواهشات، هوس‌ها و برابری جنسیتی افراد باشد، آن ‌هم از طریق تظاهر کردن زنان منحیث شی در جامعه، پس تعجب نکنید که با موج از خشونت‌های خانگی مواجه شود. اگر یک دولت به وسیلۀ نظامی رهبری شود که قوانین آن نظام از عقل محدود، ناقص و قابل تغییر بشر نشأت کرده باشد، پس جای تعجب نیست که با کوهی از مشکلات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، که باعث درد و رنج افراد اعم از زن، مرد و کودک شده، مواجه شود و برای نجات این افراد از این بدبختی‌ها هیچ راه‌حلی نیز نداشته باشد.

پس زمان آن فرارسیده تا چشمان خویش را باز نموده و درک نمائیم که حفاظت از جوامع و سرزمین‌های اسلامی از این مسیر، که به طرف بدبختی اجتماعی روان است، نیازمند آن است تا نظام و ارزش‌های غربی را نپذیرفته و به طرف احکام، ارزش‌ها و نظام والای اسلامی بازگردیم تا به زندگی مان نظم بخشیده و خانواده‌ها و سرزمین‌های مان را رهبری و حفاظت کند. در واقع، تنها روش زندگی اسلامی است که افکارمان را به وسیلۀ تقوی، یعنی درک ارتباط با الله سبحانه وتعالی شکل داده و باعث شده تا روش زندگی و عقاید غربی را رد نمائیم؛ اعمال مان را نیز با اطاعت کردن از الله سبحانه وتعالی شکل داده و باعث شده تا در تمام بخش‌های زندگی خویش، منجمله پرورش و رفتار با فرزندان مان، مسئولیت ‌پذیر باشیم و تقوی پیشه نماییم؛ اما این زندگی با عزت تنها با برگشت کامل اسلام از طریق تأسیس نظام الهی یعنی خلافت اسلامی در سرزمین‌های مان امکان پذیر است.

نویسنده: نسیبه خلیل

ادامه مطلب...

کمک یا مکیدن خون!

  • نشر شده در سیاسی

در نظم کنونی جهان که نظام سرمایه داری حاکم است همه‌ی افراد جامعه توسط نظام حاکم تشویق به ازدیاد سرمایه می‌شوند و به دلیل مفهوم فرد محوری (من زنده جهان زنده) هرگز آماده دستگیری فقرا-اما اندک مردم- نیستند و اکثریت جامعه ناخواسته رو به حسادت آورده‌اند.

در چنین واقعیت زندگی در جهان امروزی که زادگاه اصلی فرهنگ رایج، کشورهای غربی است چطور می‌شود گمان کرد که غرب خود علمبردار نظم کنونی جهان است و تا نفس در تن دارد از مکیدن خون بشر سیرآب نمی‌شود و برای کشورهای جهان سوم یا کشورهای در حال توسعه کمک‌های اقتصادی انجام می‌دهد.

گمان فوق از نظر تئوری بعید به نظر می‌رسد؛ اما در عمل ما شاهد هستیم که کشورهای غول سرمایه‌داری مانند ایالات متحده امریکا سالانه میلیاردها دالر را صرف کمک به کشورهای روبه توسعه می‌نمایند که این دو تئوی در تناقص با هم قرار دارند و به همین دلیل خواستم رازهای عقب پرده کمک‌های جهانی را با استناد از تحقیقات انجام شده در موسسۀ انسجام مالی جهانی (جی.اف.آی) که در ایالات متحده امریکا واقع شده و مرکز پژوهش کاربردی در مدرسۀ اقتصاد ناروی به پژوهش گیریم.

در پژوهش‌های جدید نشان می‌دهد که کشورهای در حال توسعه در بدل هر یک دالر که دریافت می‌کنند، 24 دالر، اکثراً در قالب فرار سرمایه، از دست می‌دهند.

 جیسن هایکل مقاله نویس و پژوهش‌گر مسائل اقتصادی در مقاله‌اش در روزنامه گاردین از این راز پرده برداشته است: کشورهای ثروتمندِ سازمان همکاری و توسعۀ اقتصادی به‌شکلی سخاوتمندانه ثروت‌شان را به کشورهای پایین‌دست جهان می‌بخشند، تا به آن‌ها برای ریشه‌کنی فقر و بالا رفتن اقتصاد شان کمک کنند. این قدرت‌ها هر ساله بیش از 125 میلیارد دالر صرف کمک می‌کنند. این کمک‌ها به سبب تبلیغ بیش از حد کشورهای کمک کننده از جانب کشورهای روبه توسعه چشم بسته قبول می‌گردد.

این پژوهش نشان می‌دهد که در سال 2012 کشورهای روبه توسعه مجموعاً 1.3 تریلیون دالر در قالب کمک‌ها، سرمایه‌گذاری‌ها و درآمدهای خارجی بدست آورده بودند که در همان سال 3.3 تریلیون دالر از این کشورها به دلایل مختلف خارج شده است. یعنی کشورهای روبه توسعه 2 تریلیون دالر اضافه پرداخت نموده‌اند که از سال 1980 بدینسو این روند جریان دارد.

مجموعاً 16.3 تریلیون دالر طی همین زمان از کشورهای رو به توسعه به کشورهای کمک کننده انتقال یافته است که شامل 4.2 تریلیون سود پول‌های است که در قالب کمک‌ها به کشورهای رو به توسعه داده شده است. بخشی دیگر این پول‌ها شامل سرمایه گذاری کشورهای کمک کننده می‌شود که مفاد این سرمایه گذاری‌ها دوباره به کشورهای خودشان انتقال می‌یابد و قسمت هنگفت این پول‌ها که از مجراهای مختلف مانند گریز از پرداخت مالیات کمرشکن، انتقال سرمایه به دلیل نبود ثبات سیاسی، اقتصادی و نبود امنیت به کشورهای توسعه یافته انتقال می‌یابد

به اساس این پژوهش، 700 میلیارد دالر دیگر به اساس فاکتورهای تجارتی این کشورها در سال 2012 از دست داده‌اند که ممکن به گریز از مالیات تجارتی و پول شویی به کشورهای مرتبط خودشان به دلیل انتقال دهند که در آنجا ضریب مالیات بالای کالاهای تجارتی تقریباً تقرب به صفر می‌کند که رد یابی همچون پول‌ها بعید به نظر می‌رسد.

مقادیر فوق 24 برابر زیادتر از کمک‌های است که این کشورها بدست آورده‌اند به این معنی که در بدل هر 1 دالر که به حیث کمک دریافت می‌کنند 24 دالر از دست می‌دهند.

این جریانات مالی حرکت وکتورهای پولی را برعکس جهت شان به نمایش گذاشته است و کشورهای کمک گیرنده در اصل خود کمک کننده برای کشورهای توسعه یافته است. پس این کشورهای توسعه یافته نیستند که کشورهای فقیر را کمک می‌کنند بل قضیه عکس موضوع را می‌رساند که کشورهای روبه توسعه هستند که اقتصاد کشورهای توسعه یافته را با گذشت هر روز و ساعت قویتر می‌سازند.

در حاکمیت چنین نا هنجاری اقتصادی در جهان ممکن نیست کشورهای روبه توسعه روزی خود را کشوری توسعه یافته تلقی کنند و این کشورها مانند چندین دهه اخیر نقش بازنده را در بازی قدرت‌های بزرگ اقتصادی جهان بازی خواند کرد و این روند تا زمانی ادامه خواهد یافت که کشورهای فقیر تسلط کشورهای سرمایه دار را از منابع و امکانات شان ریشه کن نکنند.

تلخیص با اضافات لازم: احمد مزمل

این مطلب تلخیصِ از مقاله جیسن هایکل است که تحت عنوان« Aid in reverse: how poor countries develop rich countries» در وب سایت گاردین به نشر رسیده است.

ادامه مطلب...

سیکولر‌سازی قوانین خانواده‌های اسلامی در ترکیه-از زمان اتاترک تا به‌امروز

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

گستون جیز، پروفیسور قوانین خانوادگی سویس، راجع به خلافت عثمانی گفته بود: «هماهنگی دینی و عقاید ملی "به آتش کورۀ قدرت‌مندترین خانوادۀ جهان جان دوباره بخشید و زندگی عامه‌ای را ساخت که هرگز در تاریخ بشر دیده نشده‌است. من، به عنوان یک پروفیسور قوانین خانواده‌گی غربی، می‌گویم: نظام خانوادگی را از ترک‌ها بگیرید و در نتیجه چیز زیادی برای‌شان باقی نخواهد ماند.» (سیمل کتَی، پمب مندل)

این قرن تنها قرن جنگ، تجاوز، چند‌پارگی و بی‌ثباتی سیاسی برای امت اسلامی نبود؛ بلکه هم‌چنان امت اسلامی جنگ سیستماتیک و دشواری را در برابر تمام ارزش‌ها و طرز زندگی اسلامی‌اش شاهد بود. سازمان‌های سیکولری زنان و انجوهاNGOs   و توافق‌نامه و قوانین‌ بین‌المللی بر بنیاد عقاید لیبرالی، سیکولری و دموکراتیک سرمایه‌داری بنا شده و مشهور ساخته شدند. تخریب افکار، مفاهیم و ارزش‌های غیراسلامی در همه‌جا گسترش یافت و نشر‌شان از طرف رسانه‌ها و دیگر وسایل فرهنگی تحت مراقبت و پشتیبانی قرار گرفت. در عین زمان، ارزش‌های اسلامی تحقیر و کم‌ارزش می‌شد و به عنوان یک مدل از‌کار‌افتاده برچسب می‌خورد. فساد ارزش‌ها تنها منجر به فساد یک تعداد افراد نشد، بلکه نسل‌های آینده را از ساختارهای اجتماعی حیاتی و به‌طور اخص از یک ساختار خانوادگی سالم محروم کرد. در اصل، هدف تمام این تلاش‌ها زن بود که مادر، مربی و سنگ تهداب جامعه است. ازین‌رو، تغییر زن به معنی تغییر خانواده و درنتیجه تغییر جامعه می‌باشد.

برای مصطفی کمال، "ایجاد جامعه‌ای شامل افراد تازه-که آزادی دین و عقیده را مشتاقانه قبول کنند-" برای بقای جمهوری سیکولر نوین‌اش اهمیت حیاتی داشت، طوری‌که از آن به عنوان "بزرگ‌ترین دست‌آوردم" یاد می‌کرد. او این موضوع را در سال ۱۹۲۳م در یک سخنرانی عامه در بورسو بیان کرد. وی افزود: «ترکیۀ امروزی دیگر نمی‌تواند احکام قانون‌نامۀ مدنی عثمانی را، که نه با عصر و نه با نیاز‌های‌مان سازگار است، تحمل کند. هم‌چنان، ما قوانین حکومت‌داری‌مان را تا سطح متمدن‌ترین ملت‌ها انکشاف خواهیم داد. تلاش برای ادارۀ جامعۀ امروزی به وسیلۀ اقامۀ قوانینی‌‎که صد، پنج‌صد یا هزار سال قبل وجود داشتند، کاری از روی غفلت و بی‌خبری است.»

هرچند، واضح بود که تبدیل قوانین دینی به قوانین سیکولری، با توجه به مدت زمان حاکمیت خلافت و محاکم شرعی‌اش یک امر غیرممکن است؛ ولی سرانجام در نتیجۀ الغای خلافت در ۳ مارچ ۱۹۲۴م و به تعقیب آن ازبین رفتن محاکم شرعی در ۸ اپریل ۱۹۲۴م فعالیت‌ها برای ایجاد یک قانون نوین مدنی از سر گرفته‌شد. یک کمیسیون ۲۶ نفره از قانون‌دانان، اعضای پارلمان، اعضای اکادمی، قضات و حقوق‌دانان تشکیل شد. این کمیسیون قانون‌نامۀ مدنی سویس را به ترکی ترجمه کرد و متن جدیدی را ساخت. این طرح به تاریخ ۱۷ فبروری ۱۹۲۶م بدون هیچ‌گونه تغییری از طرف پارلمان قبول شد. گزارش پارلمان این‌گونه بود که قانون‌نامۀ مدنی سویس یکی از موفق‌ترین قوانین در بین کشورهای متمدن است و این قوانین قابلیت این را دارد که با تمام نیازهای زندگی اجتماعی و اقتصادی عصر حاضر سازگار باشد. این قانون به تاریخ ۴ اپریل ۱۹۲۶م از طرف روزنامۀ رسمی منتشر و شش ماه بعد به تاریخ ۴ اکتوبر ۱۹۲۶م نافذ شد. در پی این قانون، قانون تعهدات آمد. همین کمیته قانون تعهدات سویس را نیز به ترکی ترجمه و آن را به عنوان مسوده پیشنهاد کرد که در اپریل ۱۹۲۶م مورد قبول قرار گرفت و در ۸ می ۱۹۲۶م در روزنامۀ رسمی منتشر و همزمان با قانون مدنی بر مردم تحمیل شد.

تطبیق "قانون‌نامۀ مدنی" و "قانون تعهدات" در سراسر اروپا انعکاس‌های وسیعی داشت. پروفیسور جورجیس سازر که بنا به چهارچوب معاهدۀ لوزان به عنوان مشاور دولت ترکیه در استانبول کار می‌کرد، در کتابش "پذیرایی از قوانین اروپایی در ترکیه" نوشت: «قدرت‌مندترین دولت اسلامی، همراه با پیشینۀ هزارساله‌اش، توسط یک دورۀ شش‌ماهه در حال الغاء است. این‌گونه تغییر سریع و بنیادی در تاریخ ناشناخته است. هیچ تجربه‌ای جسورانه‌تر از این برای یک کشور و جامعه نیست.»Sauser-Hall,) Georges: La réception des droits européens en Turquie)

در واقع، تحمیل قوانین مدنی جدید ترکی بر بنیاد اصول سیکولر و دیموکراتیک به معنی ترک آشکار قوانین اسلامی بود که دولت جمهوری ترکیه را کاملاً مشابه دولت‌های سیکولر غربی کرد. برعلاوه، این وسیله‌ای برای اطمینان دادن به خواست قوانین سیکولر در هر بخش جامعه و هر حوزۀ زندگی اجتماعی بود. تشکیل خانواده مطابق قانون‌نامۀ مدنی نسبت به ایجاد آن مطابق قوانین اسلامی تفاوت‌های بسیاری دارد. برعلاوه، هم سیکولرها و هم مسلمانان، بی‌چون و چرا موافق اند که این دو نوع قانون با یکدیگر کاملاً در تضاد قرار دارد. دستور هر موضوع در چهارچوب قوانین خانوادگی غیراسلامی سیکولر و دموکراتیک مانند، نامزدی، شرایط ازدواج، شرایط طلاق و نتایج آن، خصوصیات ازدواج، تأمین مسکن برای خانواده، نسب، به فرزندی گرفتن، ولایت، مخارج و نفقه، قیومیت وغیره از قوانینی‌که از سوی اسلام داده شده‌است، فرق می‌کند. بطور مثال: فرزندی گرفتن در قانون‌نامۀ مدنی، ازدواج مدنی را اجباری کرده‌است.

بناءً ازدواج‌های انجام شده توسط شرایط و مقررات دینی نامعتبر دانسته می‌شدند، طوری‌که سبب شد تطبیق قوانین اسلامی مربوط به ازدواج، طلاق، نفقه، میراث، نسب و دیگر مسائل برای ازدواج نامناسب خوانده شود. هم‌چنان، با وضع قانونی‌که بر مبنای آن گرفتن یک زن جائز است، گرفتن چند زن یک جرم تلقی می‌شد که بایستی در دایرۀ بی‌وفایی مجازات می‌شد. برای دهه‌ها، اطفال از طریق ازدواج‌هایی خارج از ازدواج‌های مدنی تولد شدند که حتی شناسنامه نیز دریافت نمی‌کردند. به همین ترتیب، در طلاق نو آوری شد و خواست زنان برای طلاق مطابق قوانین سیکولری یک حق خوانده می‌شد. به زنان حق این داده شد که بدون اجازۀ شوهرشان در هر وظیفه‌ای‌که می‌خواهند، مشغول کار شوند. ادعای برابری بین مردان و زنان در حوزه‌های اقتصادی و اجتماعی(Womenomic) راه را برای یکی از دلایل اصلی طلاق هموار کرد. حد پایین سن ازدواج مردی را که با داشتن کمتر از ۱۷ سال سن ازدواج کند، یک جرم تلقی می‌کند که مجازاتش بین ۸ تا ۱۵ سال زندان می‌باشد.

در سال‌های بعدی، حکومت جمهوری ترکیه جزء اولین کشورهای بوده که تمام توافق‌نامه‌ها و اعلامیه‌هایی را که از سوی قدرت‌های سرمایه‌دار ایجاد شده امضاء کرده اند. یکی از آن‌ها کنوانسیون(CEDAW) که محو تمام اشکال تبعیض علیه زنان است، در سال ۱۹۸۱م توسط سازمان ملل بر پایۀ اصول لیبرال و سیکولر تشکیل شد؛ ترکیه در سال ۱۹۸٥م آن را امضاء و تصویب کرد. برعلاوه CEDAW، دولت سیکولر ترکیه راه‌هایی را برای انجام توافقات، اعلامیه‌ها و توصیه‌ها در قانون داخلی‌اش که توسط سازمان‌هایی مانند منشور اجتماعی اروپا، کنوانسیون حقوق اطفال، سازمان بین‌المللی کار(ILO)، OECD، کنفرانس بین‌المللی در خصوص نفوس و توسعه(ICPD) و چهارمین کنفرانس جهانی در خصوص زنان-اعلامیه‌ی بیجینگ- روی دست گرفته‌ است. تمام این توافقات و بیانیه‌هایی‌که ادعای حفاظت از حقوق زنان در ازدواج، طلاق، زیست جمعی و حقوق جسمیِ شان را می‌کنند، مشکلات غیرقابل حلی را با مساوی دانستن مردان و زنان، در جامعه به‌وجود آورده است.

من‌حیث یک نتیجه از تصویب CEDAW، ترکیه هیئت ادارۀ عمومی ناظر را بر وضعیت زنان در سال ۱۹۹۰م در پارلمان، به‌منظور توسعه‌ی میکانیزم‌های ملی به هدف پیشرفت مصالح  زنان تأسیس کرد. این عمدتاً برای بیان و پیشرفت حقوق مربوط به زنان کمک می‌کند. از آن به بعد، تغییرات متعدد قانونی و حقوق در آن به‌وجود آمد. در سال‌های دهۀ ۱۹۸۰م، جنبش زنان سرعت بیشتری یافت و هدف شان ایجاد "اصولی برای برخورد با تمام مشکلات از چشم‌انداز زنان" است. نکات زیر به شکل خلاصه سیکولریزه‌کردن قانون خانواده را در ترکیه به ترتیب تاریخی بیان می‌کند:

  • در۱۹۹۰م الغای ماده ۱٥۹ قانون مدنی-که در آن زن برای کارکردن بیرون از خانه نیاز به رضایت و اجازه‌ی شوهرش دارد.
  • در ۱۹۹۶م مادۀ ۴۴۱ قانون جزاء-که در خصوص زنای مرد متأهل است، ملغا شد.
  • در ۱۹۹۸م مادۀ ۴۴۰ قانون جزاء- که در خصوص زنای زنان متأهل است،‌ لغو گردید.
  • در ۲۰۰۱م مادۀ ۴۱ قانون اساسی-که در آن "خانواده شالودۀ جامعۀ ترکیه است" تعدیل گردیده با ضمیمه بیانیه‌ی " تساوی زن و مرد" بسط یافته و تصویب گردید.
  • در ۲۰۰۲م تصویب معاهدۀ اختیاری CEDAW و قانون مدنی جدید ترکیه اجرایی و آیین‌نامۀ اصلی توسط قانون معرفی گردید که شامل موارد زیر است:

- قانون این ماده را با این مضمون لغو کرد: "شوهر سرپرست خانواده است" و آن را با این بیانیه تبدیل کردند: "زن و شوهر با توجه به پیوند ازدواج مشترکاً تصامیم زنده‌گی را می‌گیرند".

- در حالی‌که قانون مدنی گذشته، شوهر را مسئول نگهداری زن و اطفال می‌دانست، قانون مدنی جدید بیان داشته که زن و شوهر هردو "در مصارف خانواده با توجه به کار و موقعیت و متناسب به توانایی شان با هم همکار هستند".

- قانون جدید سن ازدواج را برای زنان و مردان به طور مساوی به ۱٧سالگی افزایش داده است. هرچند قانون مدنی مجوز ازدواج را برای مردان و زنان در سن ۱۶ با اجازه دادگاه "در مواقع استثنایی" مانند حاملگی می‌دهد.

  • در ۲۰۰۴م اصلاحیۀ مواد ۱۰ و ۹۰ قانون اساسی این را بیان می‌دارد: «در صورت تضاد بین توافق‌نامه‌های بین‌المللی و قوانین داخلی با توجه به تفاوت دیدگاه‌ها در یک موضوع، دیدگاه قوانین بین‌المللی ارجح خواهد بود.» در این زمینه، CEDAW در جایگاه بالاتر از قوانین داخلی قرارگرفته است.
  • در ۲۰۰۶م ریاست عمومی امور زنان تحت امر مقام نخست وزیری، "راهنمای مبارزه با خشونت داخلی" را مطرح کرد. جزئیات این مطلب حاوی رویکردهایی است که قطعاً در مخالفت با نظام اجتماعی اسلام قرار دارد.
  • در سال ۲۰۱۲م "قانون حفاظت از خانواده و جلوگیری از خشونت علیه زنان، قانون شماره ۶۲۸۴" روی کار آمد.
  • مقام نخست وزیری مکرراً پلان‌‌های کاری را برای سال‌های ۲۰۰٧-۲۰۱۰م، ۲۰۱۲-۲۰۱٥م و آخری ۲۰۱۶-۲۰۲۰م تحت نام "پلان کاری ملی برای مبارزه با خشونت علیه زنان" ایجاد کرد. این‌ها که همه در پیروی از کنوانسیون‌های بین‌المللی آماده شده، عمدتاً شامل کنوانسیون استانبول می‌گردد.

تعریف خشونت به طور مشخص در مادۀ شماره ۶۲۸۴ در سال ۲۰۱۲م آمده است و حالت اجرای این قانون، از زمان روی‌کار آمدن آن، واقعات بسیار غم‌انگیز خشونت را علیه زنان به وجود آورده که هزاران خانوادۀ ترکی را به جای جلوگیری از خشونت، مصیبت‌زده کرده است.

تأثیر مضر این قوانینی‌که بر اصول سیکوار، دموکراتیک، لیبرال و غیراسلامی استوار است، بالای زندگی خانوادگی در ترکیه توسط شماری از مطالعات و تحقیقات علمی ثابت شده است: برای مثال: این مشخص شد که ارتقای اشتغال زنان، من‌حیث حق زنان برای استقلال از رضایت شوهر، به افزایش زیاد آمار طلاق و در عین حال به کاهش نرخ باروری منتج شده است. این واضح شد که زنان بین ازدواج و ادامۀ وظیفه باید یکی را انتخاب کنند. علاوه بر این، بسیاری از این زنان با شامل شدن به نیروی کار، مجبور شدند تا مراقبت وابستگان سالخورده و مریض خود را به دیگر افراد و موسسات محول کنند که باعث هزینه‌های اضافی و دیگر ناراحتی‌ها برای خانواده‌ها شده است.

 حتی اگر قانون مدنی ترکیه، با قانون خانواده‌اش به طور کلی و مقررات مربوط به ازدواج به طور خاص، حاوی بعضی مقرراتی باشد که با قوانین اسلامی مخالفتی ندارد، انجام واقعات بر اساس آن، عمل به قانون الله نیست. برای مسلمانان این واجب است که با قانون شریعت حکومت کرده و اعمال خود را بر اساس قانون شریعت انجام دهند.

در حقیقت، این واقعیتی‌که قانون اساسی ترکیه و هم‌چنان قانون مدنی و هر قانون دیگری بر اساس چیزی استوار است که از غرب گرفته شده است و این واقعیتی‌که تعهد به اتخاذ مقررات و قوانین و موافقتنامه‌های بین‌المللی در مادۀ ۹۰ قانون اساسی مشخص شده است، واضحاً مشخص می‌کند که قانون‌گذار عالی در ترکیه نظام دموکراتیک سیکولر و لیبرال ترکیه است. هرچند ما من‌حیث مسلمانان، از لحظه‌ای که ایمان آوردیم، این تعهد را بکنیم که به الله سبحانه وتعالی و نظام آن پایبند باشیم. هر قواعدی‌که توسط کسی غیر از الله سبحانه وتعالی تعیین می‌شود، ما را تنها به مصیبت و شکست همراه با به خطر افتادن آخرت مان راهنمای کرده و این چنین ادامه خواهد داشت.

نویسنده:  زهرا ملک

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

اعجاز علمی در قرآن کریم

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

 پرسش:

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

شیخ بزرگوار! الله متعال شما را در حفظ و امان خود داشته باشد؛ پرسش من در رابطه به اعجاز علمی در قرآن کریم است. 1- هدف از اصطلاح اعجاز علمی در قرآن کریم چیست؟  2- آیا در قرآن کریم اعجاز علمی است؟ 3- آیا اعجاز  بخش علم محسوب می‌شود یا کدام موضوع دیگری است؟

 پاسخ:

وعليكم السلام و رحمة الله و بركاته!

در رابطه به اعجاز علمی در قرآن کریم باید متذکر شوم که این اصطلاح در عصر پیامبر صلی الله علیه وسلم و اصحاب رضی الله عنهم معروف و شناخته شده نبود و یا به عبارت دیگر، استفاده نشده بود. برای وضاحت بیشتر به نقاط ذیل دقت نمائید:

۱. معجزه عبارت از امر  خارق العاده(خلاف عادت) است که از مدعی نبوت(پیامبرﷺ) در وقت چلنچ دادن و به مبارزه طلبیدن منکرین‌اش طوری صادر شود که آنان را از آوردن مثلش ناتوان گرداند. اما در معجزه پیامبر و موجودیت دو مطلب لازمی است:

اول) اینکه خلاف عادت و فطرت باشد.

دوم) اینکه به وسیلۀ آن منکرین نبوت به چالش کشیده شوند و در مقابل چلنج پیامبر و معجزه‌اش به زانو درآیند تا واضح شود که الله متعال پیامبر را توسط معجزه‌اش کمک می‌نماید.

معجزۀ حضرت محمد ﷺ که به وسیلۀ آن نبوتش را ثابت می‌سازد، قرآن کریم است و رسول الله ﷺ در هنگام به چالش کشیدن منکرین‌اش به غیر از قرآن کریم با چیزی دیگری در مقابل شان مبارزه نکرده است. الله سبحانه وتعالی فرموده:

﴿قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا﴾

[اسراء: 88]

ترجمه: بگو: اگر همۀ انس و جن فراهم شوند، بر اینکه مانند این قرآن را بیاورند، نمی‌توانند مانند آن را بیاورند؛ هرچند آنان پشتیبان یکدیکرشان باشند.

و نیز فرموده:

﴿أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ﴾

[هود: 13]

ترجمه: آیا می‌گویند: این(قرآن) را به دروغ بافته است؟ بگو: اگر راست می‌گویید(شما هم) ده سورهۀ ساخته شده همانند آن را بیاورید و غیر از الله(سبحانه وتعالی) هرکه را می‌توانید، فراخوانید، اگر راست می‌گوئید!

 هم‌چنان فرموده:

﴿وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ﴾

[بقره: 23]

ترجمه: و اگر در آن چه بر بندۀ خویش نازل کرده ایم، شک دارید، یک سورۀ همانند آن بیاورید و شاهدان خود را غیر از الله(سبحانه وتعالی) فراخوانید؛ اگر راست می‌گویید!

۲. اعجاز قرآن کریم در طرز بیان فصیح و بلیغ و حیرت‌انگیز می‌باشد، که این ویژگی‌ها در طرز بیان آن به طور آشکارا مشاهده می‌شود.

در اسلوب و طرز بیان قرآن، شفافیت کلام، قوت و زیبائی‌هایی مشاهده می‌شود که بشر از آوردن مثل‌اش عاجز می‌ماند. اسلوب عبارت از  بیان معانی منظم در الفاظ متناسب است و یا هم اسلوب عبارت از چگونگی تعبیر برای به تصویر کشیدن معانی، توسط عبارات نوشتاری است. وضاحت اسلوب یعنی نمایان شدن معانی مراد در تعبیری‌که قرآن آن را در الفاظ بیان ساخته است. قوت اسلوب آن در الفاظ آن است که معانی را با هم پیوند می‌دهد. یعنی معنی و مفهوم نرم با الفاظ نرم و معنای سخت در الفاظ سخت و کوبنده می‌آید و معنی ناآشنا و با الفاظ ناآشنا آمده و در تمام حالات معانی قرآن به این شیوه و اسلوب بکار رفته است.

۳. تحقیق کننده در امور قرآنی به مرتفع‏ترین قله‌های اسالیب از قبیل وضاحت، بلاغت، قوت و زیبایی در هنگام پژوهش دسترسی پیدا می‌کند. هم‏چنان قرآن را به منهج خاص می‌یابد، طوری‌که تمام معانی قرآن با الفاظ آن همخوانی و مناسبت کامل داشته و در هیچ آیتی از آیات قرآن کریم در میان لفظ و معنی اختلافی وجود ندارد. پس اعجاز قرآن کریم در اسلوب و منهج خاص و منحصر به فردی است که که هیچ نوع مشابهتی با کلام بشر نداشته و کلام بشر نیز با قرآن مشابهت ندارد.

هم‌چنان اعجاز قرآن کریم در معانی است که با  الفاظ و جملات آن همخوانی دارد. اعجاز قرآن از این دید است که هرگاه الفاظ قرآن در گوش‌های سامعینش واقع شود و انسان در معانی آن دقت نماید، بلاغت آن را درک می‌کند و بدون تردید از مقابله‌اش تا سرحدی عاجز می‌شود که آمادۀ سجده بر آن می‌باشد و شنونده‌ای که معانی قرآن را درک کرده نمی‌تواند، در هنگام شنیدن آن شیوۀ معجزه‌آسائی‌که در الفاظ آن نازل شده، روح و روان را احساس آرامش داده و بالای آن تأثیرگذار می‌باشد؛ اگرچه معانی آن را درک کرده نتواند، به همین خاطر قرآن کریم معجزه است و تا روز قیامت  معجزه باقی خواهد ماند.

۴. دلائل زیادی وجود دارد که معجز بودن قرآن را-در بخش‌های فصاحت و بلاغت- به اسلوب لغوی ثابت می‌سازد که قرار ذیل است:

الف) الله متعال از ابتدا برای اثبات نبوت پیامبران علیهم السلام معجزات را در اموری عطاء نموده است که مردم در آن قدرت و مهارت کامل داشته اند و این بخاطر آنست که پاسخ مستقیم به خصومات و چالش‌های همان عصر بوده باشد.

مانند این که موسی علیه السلام فرعون را در مورد سحر و جادو چلنج می‌داد(به مبارزه می‌طلبید) چون قومش با سحر و جادو از هرکسی دگر بیشتر آشنایی داشتند. عیسی علیه السلام قومش را به درمان امراض و زنده کردن شخص مرده چلنج می‌داد، چون قومش امور طبی را می‌دانستند. به همین طور، روش پیامبران گذشته بود. اما قوم حضرت محمد ﷺ نه در علوم طبیعی و نه هم در طب و سحر آشنائی و مهارت کامل داشتند، بلکه در فصاحت و بلاغت و زبان دست  بلند و بالایی داشتند، طوری‌که شغل روزمره و مصروفیت شان گردیده بود و نزدیک بود به غیر از زبان و ارزش‌های آن به چیزی دیگری اعتماد ننمایند. آن‌ها همیشه در پی ساختار و ایجاد نثر فصیح و بلیغ و اشعار با وزن و قافیه بوند. بدین اساس در این موقع شایسته و مناسب همین بود که معجزۀ نبوت در علم فصاحت و بلاغت و کلام آشکارا می‎شد؛ چون عرب‌ها مشغول در این عرصه بودند و با آن آشنایی داشتند.

ب)  قرآن کریم عرب‌ها را به آوردن یک سوره‌یی مثل سوره‌های آن چلنج می‌داد؛ حتی اگر سورۀ کوتاهی مانند سورۀ کوثر باشد و در این شبه‌ای نیست که در سورۀ کوثر و امثال آن از سوره‌های کوتاه قرآن کریم، موضوعات علمی بحث نشده است، بلکه تنها چیزی‌که در آن واضح شده است، روش نهایت فصیح و بلیغ بود که عرب‌ها از آوردن مثل‌اش عاجز می‌شدند.

ج) یگانه چیزی‌که عرب‌ها را در هنگام شنیدن قرآن کریم ناتوان و حیرت‌زده می‌ساخت و عجزشان ظاهر می‌شد، اسلوب لغوی و طرز بیان فصیح و بلیغ آن بود؛ نه چیزی دیگری، و این ویژه‌گی قرآن کریم از زبان خود عرب‌ها به تواتر نقل شده است تا سرحدی‌که بعضی از ایشان قرآن را سحر بیان می‌گفتند.

د) رسول الله ﷺ عرب‌ها را به آوردن موضوعاتی علمی، که در قرآن کریم بیان شده است، چلنج نمی‌داد؛ بلکه از آن‌ها خواستار آوردن مثل قرآن در نظم آن بود.

هـ) قرآن کریم با معانی نزول یافت که عرب‌های زمان رسول الله ﷺ آن را می فهمیدند، چنانچه قرآن کریم بعضاً سخنان آن‌ها را نقل و روایت می‌نماید و از آن فهمیده می‌شود که عرب‌ها به معانی قرآن معرفت و آشنایی داشتند. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید: 

﴿وَقَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الْأَرْضِ يَنْبُوعًا * أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهَارَ خِلَالَهَا تَفْجِيرًا * أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاءَ كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفًا أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ قَبِيلًا * أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَى فِي السَّمَاءِ وَلَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنَا كِتَابًا نَقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّي هَلْ كُنْتُ إِلَّا بَشَرًا رَسُولًا﴾

[اسراء: 90 - 93]

ترجمه: و گفتند: به تو ايمان نمی‌آوريم تا آن كه از زمين چشمه‌اى را براى ما روان كنى يا آن كه باغى از خرما و انگور داشته باشى؛ آنگاه در ميان آن جويباران را به خوبى روان كنى يا آن كه آسمان را چنان كه گمان مى‌برى پاره پاره بر ما فرود آرى؟ يا الله(متعال) و فرشتگان را رويا روى(ما) آورى يا خانه‌اى از زر و زيور داشته باشى يا در آسمان بالا روى؟ و فرار رفتنت را(هم) باور نكنيم؛ مگر آنكه كتابى از آسمان بر ما فرود آرى كه آن را بخوانيم. بگو: پروردگارم پاك است. آیا من جز بشرى پيام آورهستم؟

این آیات قرآن حکایتی از کلام قریش و معانی محاورات ایشان را بیان کرده است، لیکن به روش و اسلوبی است که مردم قریش از آوردن مثل آن عاجز شدند؛ با وجود این که روایتی از گفته‌های خودشان بود. پس واضح می‌شود که وجه معجز بودن قرآن کریم در اسلوب لغوی و طرز بیان فصیح و بلیغ آن است، نه چیز دیگری. از دلائل فوق واضح گردید که وجه اعجاز در قرآن محصور به اسلوب لغوی است و بس.

۵. کسانی‌که اصطلاح اعجاز علمی قرآن کریم را استفاده می‌کنند، هدف‌شان از این اصطلاح آن عده از موضوعات قرآن است که با نظریات و حقایق علمی مطابقت داشته؛ مانند این سخن الله متعال:

﴿وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِينٍ ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَكِينٍ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آَخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ﴾

[مؤمنون: 12 - 14]

ترجمه: ما انسان را از عصاره‌ای گل آفريده ايم؛ سپس او را به صورت نطفه‌ای در آورده و در قرار گاه استوار جای مي‌دهيم؛ سپس نطفه را به صورت لخته خونی و اين لخته خون را به شکل قطعه گوشت جويده‌ای و اين تکه گوشت جويده را به سان استخوان ضعيفی در مي‌آوريم و بعد بر استخوان گوشت می‌پوشانيم واز آن پس او را آفرينش تازه‌ای بخشيده و پديدۀ ديگری خواهيم کرد. والا مقام و مبارک الله(سبحانه وتعالی) است که بهترين اندازه گيرندگان وسازندگان است.

لیکن این آیات و امثال آن دلالت به قدرت و توانائی‌های الله سبحانه وتعالی می‌کند؛ نه دلالت به اعجاز علمی قرآن، زیرا چون مخاطبین ایام رسول الله ﷺ با موضوعات علمی آشنائی نداشتند و تنها چیزی‌که آن‌ها را در این آیات حیرت‌زده می‌ساخت، همان طرز همخوانی الفاظ و معانی آن بود و موضع آن را منحیث توانایی الله سبحانه وتعالی می‌دانستند، یعنی این نوع آیات از قبیل معجزه‌ای نیست که برای صدق پیامبر ﷺ به قومش باشد.

۶. خلاصه اینکه وجه معجز بودن قرآن کریم در طرز بیان فصیح و بلیغ آن می‌باشد که آن چلنج به عرب‌ها بود، یعنی قرآن عرب‌ها را به خاطر اثبات نبوت رسول الله ﷺ با اعجاز علمی با وجودی‌که معجزه‌اش بود چلنج نمی‌داد. … الله متعال تمام انسان‌ها و جنیات را از آوردن مثل قرآن چلنج داده است که هرگز آورده نمی توانند؛ و لو که همه‌ای شان دست به دست هم دهند، طوری‌که الله متعال فرموده:

﴿قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا﴾

[اسراء: 88]

ترجمه: بگو اگر انس و جن گرد آيند، بر آنكه مثل اين قرآن آورند، هرگز نمی‌توانند مثل‌اش آورند و اگرچه برخی از آنان ياور برخی(ديگر) باشند.

 به این ترتیب، معجزه‌ای که رسول الله ﷺ برای اثبات نبوت‌اش مردم را چلنج داد، همین قرآن کریم است.

برادر شما عطاء ابن خليل ابورشته

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه