جمعه, ۱۸ صَفر ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۸/۲۳م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

اجارۀ زیورات طلائی

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

به جواب شيخ حسام ابو محمود

سوال:

السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته!

الله متعال برای شما جزای خیر و پیروزی را نصیب کند! اگر اجازه دهید می‌خواهم سوالی را به این عبارت مطرح کنم: حکم اجاره گرفتن طلا چیست؟ کسانی هستند که طلا را به مدت یک‌روز و یا بیش‌تر از آن اجاره می‌کنند، در بعضی از مناطق و سرزمین‌ها این عمل به یک عرف در بین مردم تبدیل شده است. الله متعال شما را جزای خیر دهد!

جواب:

وعلیکم السلام ورحمة الله وبرکاته!

اجاره عقدی است بر منفعت شیء در بدل چیزی، آنچه که در منافع اعیان شامل است در اجاره نیز داخل می‌گردد؛ مانند اجاره گرفتن حویلی، چهارپایان وسائل سواری و مانند آن. ما این مسأله را در کتاب شخصیۀ دوم باب"اجاره" چنین بیان نمودیم:

«اجاره عقدی است بر منفعت شیء در بدل چیزی. لذا در تحت عقد اجاره سه نوع اشیاء داخل می‌شود:

نوع اول: عقدی است که بر منافع اعیان منعقد می‌شود؛ مانند اجاره گرفتن خانه، چهارپایان وسائل سواری و مشابه آن.

نوع دوم: عقدی است که بر منفعت عمل منعقد می‌گردد؛ مانند اجاره گرفتن صاحبان حرفه و صنایع برای اعمال مشخصی، که در این حالات معقود علیه همان منفعتی است که از عمل به وجود می‌آید مانند اجاره گرفتن رنگریز، آهنگر، نجار و امثالهم.

سوم: عقدی است که بر منفعت شخص منعقد می‌گردد مانند خدمه، کارگران و امثالهم.

اجاره با تمام انواع‌اش شرعاً جائز است؛ چنانچه الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِّيَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضاً سُخْرِيّاً وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ﴾ [زخرف: 32]

ترجمه: و برخی را بر برخی ديگر برتريهائی داده‌ايم ، تا بعضی از آنان بعضی ديگر را به كار گيرند (و به يكديگر خدمت كنند). و رحمت پروردگارت از تمام آنچه جمع‌آوری می‌كنند، بهتر است.

هم‌چنان بیهقی از طریق ابوهریره روایت نموده که رسول‌الله صلی‌الله علیه‌وسلم فرموده است:

«من استأجر أجيراً فليعلمه أجره»

ترجمه: کسی‌که اجیری را به اجاره گرفت، باید اجرت‌اش را برایش بفهماند.

هم‌چنان بخاری روایت نموده است:

«أن النبي والصِدَّيق استأجرا رجلاً من بني الدِّيل هادياً خرِّيتاً»

ترجمه: رسول‌الله صلی‌الله علیه‌وسلم و ابوبکرصدیق مردی را از بنی دیل که بسیار ماهر به رهنمائی و نقشه وراه بود، به اجاره گرفتند.» ختم نقل قول از کتاب شخصیه دوم.

طوری‌که شما می‌دانید هرآنچه منفعت آن مباح باشد، اجاره گرفتن آن نیز با اجرت معلوم و مدت معلوم جائز است. پس جائز است که موتری را به مبلغ مشخص و مدت معین و استعمال معین به اجاره بگیرید، اما در مورد اجاره گرفتن طلا و نقره به مبلغ معین و برای مدت معین برای تزئین نمودن زن حرج دارم؛ زیرا طلا و نقره در اسلام پول است. پس چگونه ممکن است که پول با پول به اجاره گرفته شود؟! یعنی چگونه ممکن است که پول نقد به جنس خودش به اجاره گرفته شود؟ به هر حال، این مسأله نیاز به تحقیق و تعمق بیش‌تری دارد و ان شاءالله که در آینده بتوانم راجع به این مسأله تحقیق بیش‌تری کنم... با آن‌هم بعضی از نظریات فقهاء را برای تان نقل می‌کنم تا به نظری‌که اطمینان پیدا می‌کنید، عمل نمائید:  

1-  ابن قدامه در کتاب «المغنی» در جلد 5 صفحۀ 403 در باب «آنچه اجارۀ آن جائز است» می‎نویسد: «هر عینی‌که گرفتن انتفاع از آن مباح و ممکن باشد، اجارۀ آن جائز بوده، به شرطی‌که با گرفتن انتفاع اصل شیء باقی بماند، مانند زمین، خانه وغیره. هم‌چنان اجارۀ زیورات جائز است. احمد در روایتی‌که از پسرش عبدالله ذکر کرده این مسأله را تصریح نموده و هم‌چنان ثوری، شافعی، اسحاق، ابو ثور و اصحاب رأی به همین نظر قائل هستند. هم‌چنان از امام احمد روایت شده که وی در مورد اجارۀ زیورات گفته من نمی‌دانم که این چی هست؟ قاضی گفته است: این نظر امام احمد محمول به اجارۀ زیورات به اجرت از جنس آن است؛ اما به غیر جنس آن کدام مشکل ندارد، به دلیل این‌که امام احمد جواز آن را صراحتاً بیان نموده است. مالک در مورد اجارۀ زیورات و لباس گفته است که این مورد از جملۀ موارد مشتبه است؛ زیرا این مورد از جملۀ تزیینات است نه مقاصد اصلی...»

2- امام نووی گفته است: «صیمری سپس ماوردی و پیروان شان گفتند افضل و بهتر این است که وقتی زیورات طلا و نقره به کرایه داده می‌شود، به جنس خود به کرایه داده نشده، بلکه طلا به نقره و نقره به طلا به کرایه داده شود؛ اگر طلا به طلا و یا نقره به نقره به کرایه داده شود، در این صورت دو نظر است: یکی بطلان اجاره تا مبادا این معامله به معاملۀ سودی تبدیل شود، نظر دوم صحت این عقد بوده و این عقد را مانند سائر عقود اجاره جائز دانسته است.» ماوردی گفته است: «نظر اول باطل است؛ زیرا در عقد اجاره سود داخل نمی‌شود. به همین دلیل اجارۀ زیورات طلا به درهم به صورت مؤجل و مؤخر به اجماع مسلمانان جائز است؛ اگر سود در این معامله دخلی می‌داشت، این عقد جائز نمی‌بود.» {المجموع، جلد 6صفحه 46}

3- در نسخۀ الکترونیکی«الموسوعة الفقهیة الکویتیة» جلد 12 صفحه 283 به اساس نسخه شامله تحت عنوان«اجاره گرفتن برای تزیین» چنین آمده است: 25- اصل اباحت اجارۀ تمام اعیانی است که انتفاع از آن مباح بوده و با گرفتن انتفاع باقی ماندن اصل‌اش ممکن باشد، به همین دلیل شوافع و حنابله به جواز اجارۀ لباس‌ها و زیورات برای تزیینات قائل هستند؛ زیرا تأمین نفقه به این دو شیء در صورت باقی ماندن عین شیء مباح مقصود بوده و تزیین نیز از جملۀ مقاصد مشروعه است. الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللّهِ الّتي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ﴾ [اعراف: 32]

ترجمه: ‏(ای محمّد! زشتیِ كارِ افتراء، تحليل و تحريم را بديشان خاطرنشان ساز و به آنان ) بگو: چه كسی زينت‌های الهی را كه برای بندگانش آفريده تحريم كرده است‌؟

جواز اجارۀ زیورات طلا و نقره در برابر غیر جنس‌اش مورد اتفاق است؛ اما وقتی اجرت از جنس خود طلا و نقره باشد، در این صورت امام احمد تردید دارد و از وی روایت مطلق به جواز آن نیز شده است.

اما احناف به فساد اجارۀ لباس و ظروف زینتی نظر دادند؛ چنانچه گفته‌اند: اگر شخصی لباس و ظروف را برای زینت اجاره کرد و یا چهارپایِ را برای نگهداری اجاره کرد و یا خانه‌ای را برای غیر سکونت اجاره کرد، در این‌صورت اجارۀ آن فاسد بوده و برای مؤجر اجری نیست؛ زیرا این یک منفعت غیر مقصودی از عین است. اما اجارۀ لباس برای پوشیدن، اجارۀ سلاح برای جهاد، اجارۀ خیمه و مانند آن برای سکونت در میعاد معین و در بدل معین جائز بوده و در نزد احناف زیورات مانند لباس است.

مالکی‌ها اجارۀ زیورات را مکروه دانسته اند؛ زیرا اجارۀ زیورات از مسائل ضروری مردم نیست. ایشان به این نظراند که عاریت گرفتن زیورات افضل‌تر است؛ زیرا این یک امر پسندیده و عرف است.

در نسخۀ الکترونیکی«الموسوعة الفقهیة الکویتیة» 22/294 نخسۀ الکترونیکی شامله در باب:«مسائلی‌که در اجاره گرفتن طلا ضروری است» چنین نوشته است:« 30- حنابله گفته اند که اجاره گرفتن دینارهای طلا طی مدت معلوم برای زیورات و وزن صحیح است، هم‌چنان هر آن‌چیزی‌که در این خصوص نیاز است مانند طلا برای بینی؛ زیرا این یک منفعت مباح با باقی ماندن بقاء عین شیء است و هر آن‌چیزی‌که چنین خصوصیتی را دارا باشد اجاره گرفتن آن بدون اختلاف جائز است. اما شوافع اجاره گرفتن دینار را برای تزیین منع نموده و به جواز اجاره گرفتن زیورات نظر صریح دادند.» پایان.

4- در"جواهرالعقود" نوشتۀ شمس الدین محمد الاسیوطی سپس قاهری الشافعی متوفی 880 هـ {باب1/216} چنین آمده است: «در مورد اجاره گرفتن زیورات طلا به طلا و نقره به نقره اختلاف کردند و گفتند: که آیا مکروه است؟ ابوحنیفه و شافعی و مالک گفته اند که مکروه نیست، اما امام احمد گفته است مکروه است.»

5- در کتاب «الفقه علی المذاهب الاربعة» 3/60 چنین آمده است: «اما قسم سوم: همانا امور مکروه است و از جملۀ این امور مکروه اجاره دادن زیورات است خواه طلا باشد و یا نقره... از این معلوم می‌شود که مکروه همانا زیورات مباح الاستعمال است؛ اما زیورات که استعمال آن حرام است، اجارۀ آن ممنوع است؛ مثلاً وقتی شخصی زیوری را به اجاره بگیرد، اجارۀ آن صحیح نیست. بعضی به این نظر است که اجارۀ آن مکروه است، خواه استعمال آن حلال باشد و یا ممنوع.» پایان

برای معلومات بیش‌تر قابل ذکر است که نسائی در سنن خود از ابوموسی روایت نموده که رسول‌الله صلی‌الله علیه‌وسلم فرموده است:

«أُحِلَّ الذَّهَبُ وَالْحَرِيرُ لِإِنَاثِ أُمَّتِي وَحُرِّمَ عَلَى ذُكُورِهَا»

ترجمه: طلا و ابریشم برای زنان امتم حلال و برای مردان امتم حرام شده است.

بناءً از هر نظری‌که اطمینانت را حاصل می‌کند، پیروی کن الله با شما باشد!

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

13صفر1445هـ.ق.

29سبتمبر2023م.

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

مسیر مزدوران، ذلت در دنیا و ندامت در آخرت است!

(ترجمه)

خبر:

رسانه‌ها گزارش دادند که ریاض سلامه، رئیس سابق بانک مرکزی لبنان از تصمیم تحریم‌های امریکا شوکه شده و انتظار آن را از امریکا نداشته است.

تبصره:

پس از توافق طائف، سفارت امریکا مسؤل تعیین بعضی از مقامات ارشد از جمله رئیس بانک مرکزی لبنان شد که در این منصب خود بیش از سی سال در خدمت امریکا و طبقه فاسد سیاسی لبنان قرار داشت. او صدها ملیارد دالر را نابود ساخته(هشتصد ملیارد دالر در بانک سویس) که توسط غول‌های پول غارت شده و در بانک‌های غربی قرار داده اند. چند روز پس از پایان دوران ریاست و رسیدن به سن تقاعد تصمیم‌های مبنی بر منجمد شدن دارای‌هایش و تحریم‌های امریکا علیه او صادر شد و از این حالت شوکه شده بود، زیرا او اجراء کننده‌ای خواست‌ها و اوامر امریکا بود و غرب پس از تقاعداش او را رها کرد و حتی او را تحریم و متهم به فساد نموده است.

دولت‌های غربی به خاطر اجرای منافع خود از مزدورانش برای حکومت و اداره یک کشور مزدور استخدام و استفاده می‌کنند، زمانی‌که قدرت‌شان برای انجام دستورات بیشتر به پایان رسد، آن‌ها را هم‌چون دمپایی‌های فرسوده به دور می‌اندازد و به آن‌ها اهمیت نمی‌دهند، بلکه آن‌ها را به فساد متهم می‌کنند، علیه شان تحریم وضع می‌نمایند، پول و دارایی ‌آن‌ها را منجمد می‌سازد، مدعی نجابت و پاکدامنی در پیگیری شانمی‌باشد و آن‌ها را مسؤل شکست می‌داند.

اسلام به ما آموختانده است که عمل و اخلاص تنها باید برای الله سبحانه وتعالی باشد. حرام دانسته که خیانت کنیم و برای مفسدین مزدوری نماییم، چه رسد به دشمنان و واضح نموده که عاقبت از آن متقین می‌باشد. الله سبحانه و تعالی کار مفسدین را شایسته و سودمند نمی‌گرداند.

نویسنده: شیخ د. محمد ابراهیم

مترجم: پارسا امیدی

جمعه، 25 آگست 2023م.

ادامه مطلب...

فرانسه پس از تحریم حجاب و نقاب به دنبال ممنوعیت مانتو است!

(ترجمه)

خبر:

گابریل آتال، وزیر آموزش فرانسه روز یکشنبه اعلام کرد که دانش آموزان مسلمان از پوشیدن مانتو(بالاپوش) در مدارس دولتی منع خواهند شد؛ زیرا این لباس ناقض قوانین سخت سکولار است که توسط کشورش در زمینۀ آموزش تصویب شده است.

تصمیم آتال پیش از آغاز سال تحصیلی جدید در فرانسه و پس از آن که راست‌‌گراها و راست‌‌گراهای افراطی در کشور برای تصویب این ممنوعیت تلاش کردند، در حالی‌که چپ‌‌گراها به نوبه خود آن را تعرضی به آزادی‌های مدنی می‌دانستند، اتخاذ شد.

تبصره:

سیاستمداران فرانسوی هم‌چنان شدت نیش‌ها و نفرت‌های پنهان خود را از هر چیزی که مربوط به اسلام می‌شود، نشان داده، در جنگ خود با اسلام درحال پیش روی هستند و بر زنان مسلمانی که به احکام پروردگارشان پایبند هستند، فشار بیشتری می‌آورند.

پس از ممنوعیت حجاب در سال 2004 و نقاب در سال 2010، اکنون مانتو را در نهادهای دولتی ممنوع کرده اند.

وزیر آموزش و پرورش باید درگیر مشکلات سخت پیش روی آموزش و پرورش و نهادهای آموزشی باشد، اما تصمیم گرفته آن را کنار بگذارد و خود را به موضوع مانتو مشغول کند و با پدیده‌هایی که به قول خودش سکولاریسم را تضعیف می‌کند، مبارزه کند!

آن‌ها نمی‌دانند که هر چقدرهم که بجنگند و مانع شوند و ظلم کنند، سرعت بازگشت اسلام برخلاف میل شان بیشتر و بیشتر می‌شود. بهترین مثال برای آن‌ها آنچه می‌باشد که در زمان  مزدورشان، بن علی در تونس رخ داد. بن علی  زنان محجبه مسلمان را از حجاب منع نموده و آن‌ها را اذیت و زندانی می‌کرد، از تحصیل بازشان داشته و از حقوقشان محروم می‌کرد، اما بسیاری از زنان مسلمان تا زمان مرگ بن علی صبوری کرده و به مانند کوه‌های استوار به لباس تقوی شان ثابت ماندند؛ حتی بعد از آن هم تعداد زنان محجبه افزایش یافت.

ای خواهران ما در فرانسه! الثبات، الثبات، زیرا به الله قسم آن‌ها فقط به خاطر ایمان و پاکدامنی و دور انداختن سکولاریسم از شما انتقام می‌گیرند. الله سبحانه وتعالی آنچه را که دوست دارد، از شما می‌بیند. صبور و استوار باشید؛ زیرا آنچه که نزد الله سبحانه وتعالی است، بهتر و ماندگارتر است و انشاء الله هرچه زودتر اوضاع تغییر می‌کند.

نویسنده: منّة طاهر

چهارشنبه 14 صفر 1445هـ.ق.

30 آگوست 2023م.

مترجم: محمد یاسین سادات

ادامه مطلب...

عمل‌کرد ضعیف دولت، نمایان‌گر چهرۀ واقعی اسلام‌هراسی دولت سویدن می‌باشد

  • نشر شده در سویدن

(ترجمه)

قرآن‌کریم هم‌چنان تا به امروز در سرک‌های سویدن سوزانده می‌شود. دولت اعلام می‌کند که تهدیدات برای سویدن افزایش یافته است و پولیس امنیت سطح تهدید ترور را از 3 به 4 افزایش داده است. دولت با دعوت از نمایندگان مسلمانان، گفتگو با سایر کشورها و ارسال پیام به مسلمانان این کشور در تلاش است تا اوضاع را کنترول نماید. نخست وزیر در برنامۀ آجندای SVT در اخیر هفته اشتراک نمود تا در مورد سطح تهدید ناشی از سوزاندن قرآن اظهار نظر نموده و اعلام کرد که هرکس "انتقاد اسلام" را قبول نداشته باشد، کشور اشتباه را انتخاب نموده است. هم‌چنان معاون نخست‌وزیر در سخنرانی تابستانی خود درباره این وضعیت اظهار نظر نموده و گفت که تفسیری از اسلام که سوزاندن قرآن را نمی‌پذیرد، در سویدن جایگاه ندارد و از مسلمانان نیز می‌خواهد که ازین قضیه چشم‌پوشی نمایند.

دولت سویدن، تحت حکومت‌های مختلف، به امید هم‌سان‌سازی مسلمانان و از بین بردن هؤیت اسلامی آن‌ها، تلاش در هم شکستن مسلمانان را داشته است. از اختطاف اطفال، بسته نمودن مکاتب مسلمانان، ممنوعیت حجاب و ظلم ناموسی گرفته تا آتش زدن قرآن، همۀ این‌ها تعابیری از این موضوع است.

دولت اصرار دارد که سوزاندن قرآن عمل قانونی است، اما در عین حال تلاش می‌کند این پیام را به جهانیان ارسال نماید که سویدن یک کشور اسلام‌هراسی نیست. این همان حکومتی است که با دیموکرات‌های سویدن همکاری می‌نماید؛ دیموکرات‌هایی که مدام علیه اسلام و پیامبر صلی الله علیه وسلم، قرآن‌کریم و مسلمانان تحریک و فتنه‌انگیزی می‌نمایند. نخست‌وزیر "اولف کریسترسون" حمله مشمئز کننده "ریچارد جومشوف" را که در آن حضرت محمد صلی‌الله علیه وسلم را دزد، جنگ‌سالار و قاتل دسته‌جمعی خواند، در برنامۀ آجندای شام‌ یک‌شنبه "نقد اسلام" خواند. وی در همین صحنه پیامی برای مسلمانان داشت: «کسانی‌که نمی‌توانند آن را بپذیرند، در کشور اشتباهی زندگی می‌کنند.»

معاون نخست وزیر "ایبا بوچ" نیز در سخنرانی تابستانی خود پیامی مشابه به مسلمانان داشت و از مسلمانان خواست که روی دیگر را بچرخانند و نسخۀ اسلامیی که نمی‌تواند قرآن‌سوزی را بپذیرد، در سویدن جایی ندارد.

پیام آن‌ها روشن است؛ از اسلام سکولر در سویدن استقبال می‌شود و مسلمانانی‌که ارزش‌های اسلامی خودرا کنار می‌گذارند، مورد استقبال قرار می‌گیرند؛ این درحالی‌ست کسانی‌که به اسلام پابند هستند، "اسلام‌گرایان" هستند، جایی در سویدن ندارند. روشن است که اجازه دادن به قرآن‌سوزی برای عادی‌سازی و وادار ساختن مسلمانان به پذیرش تمسخر دین شان و وادار ساختن آن‌ها به حفظ آزادی بیان بالای اسلام است. دولت سویدن به شکل انکارناپذیر یک دولت اسلام‌هراس است و سیاست اسلام هراسی را دنبال می‌کند.

آن‌چه را که دولت به رهبری نخست‌وزیر و معاونانش نمی‌توانند درک نمایند، این است که ارزش‌های ما مانند ارزش‌های آن‌ها برای فروش نیست. مسلمانان هرگز ارزش‌های اسلامی را رها نکرده و نخواهند کرد؛ همان‌طور که سیاست‌مداران غربی وقتی اصول دیموکراتیک خودرا در جنگ علیه اسلام تضعیف می‌کنند. دولت‌های غربی، پرچم‌داران آزادی، از جمله دولت سویدن، درگیر یک استبداد عقیده‌ای هستند که به دنبال جرم‌انگاری دیدگاه‌هایی است که خارج از چارچوب سکولریزم می‌باشد. در فطرت مسلمانان این نیست که در برابر مصیبت به زانو درآیند یا چهرۀ عوض کنند. بیش از یک قرن است که مسلمانان در معرض انواع ظلم و ستم قرار گرفته‌اند و حتی امروز نیز مسلمانان ایستاده‌اند و تمام جزئیات اسلام را گرامی می‌دارند. اسلام برخلاف مسیحیت و یهودیت است که در برابرِ پیشروی خشونت‌آمیز سکولریزم برای غیرسیاسی نمودن و سکولریزه کردن آن، چهره بدل کنند. این دلیل واقعی در عقب جنگ با اسلام است.

در این زمینه، "کارل بی همیلتون"، نماینده سابق پارلمان از حزب سوم حاکم گفت که اگر حملات علیه یهودیان باشد، مرز ترسیم می‌گردد.

جنگ علیه اسلام می‌خواهد اسلام را از صحنه زندگی از بین ببرد، اما آن‌ها می‌دانند که برای مؤفقیت بسیار ضعیف هستند. بدین ملحوظ در تلاش سکولریزه نمودن اسلام و محو عناصر سیاسی آن مانند خلافت، جهاد و شریعت هستند. تلاش ناامیدانه دولت برای پخش تصویر اسلام دوست در جهان محکوم به شکست است؛ زیرا مسلمانان می‌توانند از نفاق آنان به درستی درک نمایند. نمایندگان مسلمانی که دعوت دولت را می‌پذیرند فقط به دستورات دولت عمل می‌کنند. دولت نمایندگان مسلمانان را برای شنیدن نظرات آن‌ها یا حل مشکل دعوت نمی‌کند، آن‌ها این کار را فقط برای سوء استفاده از آن‌ها انجام می‌دهند تا دنیارا فریب دهند که آن‌ها با مسلمانان مشکلی ندارند و فقط با مسلمانان افراطی مشکل دارند. این تلاش‌های نا امیدکننده دیگر کسی را فریب نمی‌دهد و مسلمانان می‌توانند به درستی آن را ببینند. راز صبر و بردباری مسلمانان اعتقاد راسخ ما به ارزش‌های شکست‌ناپذیر اسلام و بالاتر از همه ایمان راسخ ما به الله سبحانه وتعالی و پیروزی بندگان مؤمن‌اش است که قطعاً این پیروزی نزدیک است؛ زیرا ایدیولوژی سرمایه‌داری قبر خودرا کنده است.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-سویدن

8 صفر 1445هـ.ق.

پنج‌شنبه، 24 آگست 2023م.

مترجم: عبدالرحمن "قاطع"

ادامه مطلب...

مسئولیت اصحاب رسانه در قبال قضیۀ فلسطین

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

ما در رسانه‌ها شاهد پوشش کامل تجاوزات یهودیان و ترورهای مردم فلسطین از جمله آنچه اخیراً در جنین و اردوگاه آن رخ داده، هستیم. اما در جریان این پوشش رسانه‌ای از تحلیلگران، تبصره‌کنندگان و سیاستمدارانی که به خاطر این رویدادها میزبان آن‌ها هستند، ندیدیم و نشنیدیم که در مورد راه‌حل ریشه‌ای مسئلۀ فلسطین اظهار نظر کنند.

بزرگ و کوچک در امت ما آرزو و حتی ارادۀ آزادی فلسطین را دارند؛ پس چرا رسانه‌ها این راه‌حل را نادیده می‌گیرند؟! بلکه هنگام صحبت در مورد مسئلۀ فلسطین حتی کلمۀ "آزادی" را نادیده می‌گیرند و از نقش ارتش‌های امت در حل این موضوع صرف نظر می‌کنند؛ در حالی‌که پوشش رسانه‌ای مثلاً درباره اوکراین پر از صحبت‌های حمایت از اوکراین با تسلیحات، هواپیماها، موشک‌ها و پهپادهاست که منجر به تهدید هسته‌ای و نیاز به آزادسازی تمام اراضی اوکراین و احیای کریمه می‌شود! در حالی‌که دایرۀ واژگان رسانه‌ها هنگام پوشش وقایع فلسطین از گفتگو و تقبیح بیرون نمی‌شود، موضوع را تنها به مردم فلسطین محدود می‌کند و خواستار راه‌حل دوکشوری است و گزینه‌های آزادی و اخراج اشغالگران از سرزمین ما به عنوان یک گزینه واقعی و مشروع ظاهر نمی‌شود!

آنچه از دست‌اندرکاران رسانه تقاضا می‌رود، صرفاً انجام وظیفه و هماهنگی با خودشان است؛ زیرا آن‌ها بخشی از امت خود هستند که باید خود را با قضایای آن هماهنگ کنند و آن‌ها را به گونه‌ای بیان نمایند که در خدمت وحدت، نهضت و مبارزۀ آن در برابر دشمنانش باشد. قضیۀ فلسطین نقطۀ عطفی در قضایای مسلمین است؛ قضیه‌ای که غیر از آزادی کامل آن، راه‌حل دیگری ندارد.

دور و نزدیک، پیر و جوان کاملاً می‌دانند که آنچه مانع آزادی آن می‌شود و امت اسلامی و سپاهیانش را از جهاد در راه الله سبحانه وتعالی برای ریشه‌کن کردن یهودیت از ریشه باز می‌دارد، حاکمان و نظام‌های مطیع آمریکا و انگلیس هستند. برای اهل رسانه بر اساس مطالعات رسانه‌ای شان حجم دسیسه بر اهل فلسطین پوشیده نیست و این اعمال هدفمندانه برای جدا کردن آن از اسلام و امت اسلامی و وابسته ساختن آن به قطعنامه‌های بین‌المللی و ابتکارات منطقه‌ای است که اشغالگری را تداوم و حفاظت می‌کند و صحبت از آزادی با این منظومۀ حاکمان مزدور و استعمارگران پشت سر آن ها تصادم می‌کند و موجودیت و نقشه‌های آن‌ها را تهدید می‌نماید. بنابراین، سعی می‌کنند آن را از پوشش رسانه‌ای حذف نمایند.

کلمۀ آزادی در پوشش رسانه‌ای برای قضیۀ سرزمین مبارک غایب است و به ندرت ذکر می‌شود؛ همانطور که نصرت‌دهی لشکریان امت و حمل مسئولیت آزادی سرزمین مبارک توسط آن‌ها غایب است، این غیابت فرق نمی‌کند که با یاری‌ندادن کسانی باشد که خواهان این راه‌حل مشروع هستند و یا با پوشاندن و پنهان کردن و نادیده گرفتن حرکت‌های که این راه‌حل را می‌طلبند تا جایگزین راه‌حل‌های گردد که ضامن انبوه نظام‌ها و راه‌حل‌های استعماری گردد که رژیم یهود را ثابت نگهدارد موجودیت و امنیت آن را تضمین ‌کند.

هرگونه صحبت از راه‌حلی غیر از آزادی سرزمین مبارک، طولانی شدن عمر اشغال و ناچیز جلوه دادن قضیه و ترویج راه‌حل‌های ننگین تسلیم مانند و رسواکننده است؛ مانند مداخلۀ بین‌المللی، شورای امنیت و نیروهای بین‌المللی و ترویج آن‌ها به عنوان مرهم درمانی برای مردم فلسطین می‌باشد. در مقابل از رسانه‌ها می‌خواهند تا جلوی هر صدایی را بگیرند که آرامش پروژه‌های آن‌ها را مختل یا برنامه‌های‌شان را خراب می‌سازد.

رسانه‌های رسمی مجدانه تلاش می‌کنند تا از رسیدن هرگونه صدا و تماسی که از راه‌حل واقعی مسئلۀ فلسطین صحبت می‌کند، جلوگیری کنند. رژیم‌های مزدور غربی می‌خواهند رسانه‌ها به صدا و تریبیونی برای هر تهمت‌زن و مزدوری تبدیل شود که به زبان غرب و واژگان بدخواهانۀ آن صحبت ‌کند و از ابزار تسلیم و تفریط استفاده می‌کند.

با آن خطی که اتاق‌های خبر برای رسانه‌های رسمی ترسیم کرده اند‌ و فرهنگ لغات تحمیل شده از سوی رژیم‌ها بر رسانه‌ها دارند، این امر آشکار شده که اصحاب رسانه از پوشش خبری کار حزب التحریر که در آن از محدودیت‌ها و قیودات نظام‌ها و باداران غربی‌شان و لغت‌نامه‌های کینه‌توزانه‌شان خارج می‌شود و از امت اسلامی و ارتش‌های آن برای آزادسازی بیت المقدس طلب نصرت می‌کند، هراس دارند؛ بلکه با توجه به ترس از صحبت از لشکریان مسلمانان و مسئولیت آن‌ها در آزادی سرزمین مبارک، مسئولیت و توانایی آن‌ها برای آزادی برجسته نمی‌شود، بیان مسئولیت آن‌ها در رسانه‌ها ابراز نمی‌گیرد و موضوع گفتگو و بحث در تریبون‌های رسانه‌ای قرار نمی‌گیرد.

به عنوان مثال؛ اکثر رسانه‌ها اقدامات دسته‌جمعی حزب را که در رام‌الله، الخلیل و قلقیلیه رخ داد و از ارتش امت خواستند که برای حمایت از جنین و آزادی فلسطین اقدام فوری انجام دهند، پوشش ندادند و تریبیون‌های آن‌ها از بلندساختن هر صدایی‌که قطب‌نما را به سمت راه‌حل درستی که منجر به رهایی و نجات از اشغال و جنایات آن گردد، عاجز ماندند!

اصحاب رسانه بخشی از امت و فرزندان آن هستند؛ تنها وابستگی آن‌ها باید به امت و قضایای آن باشد و وظیفۀ شان این است که هر زمزمه یا صدایی را که حقیقت را اعلام می‌کند و مرهمی بر زخم می‌گذارد، برسانند. هر مزدوری را که پروژه‌های استعماری و تداوم اشغال را با کلمات و عبارات آراسته آغشته به زهر و خیانت ترویج می‌کند، دفن کنند.

اصحاب رسانه باید بدانند که آینده متعلق به امت و اسلام است و استعمار حتی اگر ادعای خلاف این را داشته باشد، بازهم آخرین روزهای خود را می‌شمارد. به زودی رخت سفر خواهند بست و همه مزدوران و عوامل و پیروانش نیز خواهند رفت! جای نشستن در هواپیماهای استعمارگران -که همه کشورهای ما را ترک خواهند کرد- برای‌شان نخواهد بود؛ همانطور که افغانستان را با ناامیدی و شکست ترک کردند.

 بنابراین، بر آنان لازم است تا طریق نهضت امت را ببینند؛ همانطور که بسیاری آن را دیده‌اند و در کنار امت شان و مخلصین آن قرار گیرند. این حق است؛ چه چیزی بعد از حق وجود دارد؛ جز گمراهی!

برگرفته از شماره 454 جریده الرایه

نویسنده: د. مصعب أبو عرقوب

عضو دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-سرزمین مبارک فلسطین

مترجم: احمد صادق امین

ادامه مطلب...

اسالیب استعمارگری غرب در جنگ فکری و دسیسه‌سازی علیه اسلام و عطف توجه مسلمانان نسبت به تأسیس دولت خلافت اسلامی

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

اروپا  تحت نام  دانش و انسانیت از طریق تبیشری‌ها، جهان اسلام را مورد تهاجم استعماری خویش قرار داده و برای استقرار مراکز اطلاعاتی/استخباراتی سیاسی و مراکز استعماری فرهنگی در یک سرزمین، بودجه‌های هنگفتی را اختصاص داد تا این‌که پیشتاز و طلایه‌دار استعمار غرب باشد. از طریق تبشیری‌ها راه استعمارگران هموار و دروازۀ جهان اسلام به روی آن باز شد، انجمن‌های تبیشری در بسیاری از سرزمین‌های اسلامی گسترش یافتند، بیشتر این انجمن‌ها انگلیسی، فرانسوی و امریکایی بودند و بدین طریق انگلیس، فرانسه و امریکا نفوذ خویش را در جهان اسلام گسترش دادند. این انجمن‌ها مرکز توجه جنبش‌ها و حرکت‌های ملی‌گرا و مسلط بر جهت‌دهی تعلیم و تربیه در میان مسلمانان تبدیل شده‌اند. البته به این منظور: 1- جدا کردن اعراب از دولت اسلامی به منظور چیره شدن بالای آن، چنان‌‌چه آن‌ها در رسیدن به این هدف‌شان موفق بوده و خواستۀ خود را عملی نمودند. 2- دور نگهداشتن مسلمانان از رابطۀ واقعی‌ که جز آن، رابطۀ دیگری را نمی‌شناختند و آن رابطۀ اسلام است.

این انجمن‌ها نقشه‌های مخرب بسیاری داشتند و آثار اعمال آن‌ها در جهان اسلام، همین ضعف و انحطاطی است که ما امروز از آن رنج می‌بریم. آن‌ها عمداً مسلمانان را از درک و فهم اسلام منحرف ساختند، چون زمانی‌که آنان به دنبال منبع قدرت و نیرویی مسلمانان می‌گشتند، آن منبع را در اسلام یافتند و دریافتند که عقیدۀ مسلمانان منبع این قدرت و نیرو در آنان است، لذا کفار استعمارگر برای هجوم به جهان اسلام چاره اندیشی نمودند و دریافتند که بهترین راه  جنگ فرهنگی است.

بنا براین، در اواخر قرن شانزدهم مراکز بزرگی در مالته برای تبشیری‌ها تأسیس و در سال 1625م آن مراکز را به شام ​​منتقل کردند. آنان سختی‌های زیادی را متحمل شدند، از هر طرف  مورد آزار و اذیت قرا گرفته، همه آنان را رد و با آنان  در پیکار جویی برخواستند، با این حال، آن‌ها تا سال 1773م تحمل نمودند تا این‌که تأثیرگذاری تبشیری‌ها و تبلیغات شان متوقف شد. سپس در سال 1834م حملۀ دیگر خویش را آغاز نمودند. حامل این مأموریت آمریکایی معروف (الی اسمیت) بود، طوری‌که او و همسرش مدرسه ای برای دختران در بیروت افتتاح کردند. بدین ترتیب فرصتی برایش مساعد گشت تا زندگی خویش را در بیروت به طور خاص و در شام به طور کلی وقف تلاش در این راه نماید.

کفار استعمارگر غربی این حملات را راه‌اندازی می‌نمودند و شکست می‌خوردند؛ دو باره تلاش می‌کردند و باز شکست می‌خوردند و باز تلاش می‌کردند. اما پس از آن‌که توانستند سرزمین‌های مسلمان را اشغال کند، برنامه‌های تعلیم و تربیه و فرهنگی را بر اساس فلسفه، تمدن، مفاهیم و جهان‌بینی خود، وضع نمودند، سپس شخصیت غربی را اساس ثقافتی قرار داده اند که ما را به آن تثقیف و تربیه می‌نمایند، همان‌طورکه تاریخ و نهضت و محیط‌زیست خود را مصدر اصلی چیزی قرار داده اند که ما اذهان مان را  به آن پر می‌سازیم، تاجای‌که این موضوع در حدی فراگیر شده که حتی تعلیمات دینی اسلامی و تاریخ دین اسلام را تحت شعاع قرار داده است؛ چنان‌چه دین را در مدارس اسلامی به عنوان یک مادۀ روحی/اخلاقی می‌آموزانند، همان مفهومی که در غرب نسبت به دین وجود دارد، زندگی و سیرۀ رسول الله صلی الله علیه و سلم را به فرزندان مان طوری تدریس می‌نمایند که ارتباط آن را به نبوت و رسالت قطع می‌نمایند، گویا که زندگی ناپلئون یا بیسمارک را تدریس می‌نمایند. در تدریس زندگی و سیرۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم، احساسات و  افکاری بر انگیخته نمی‌شود. عبادات و اخلاق تنها مسئله‌ای شده اند که تمام منهج‌های دین را در بر گرفته و به دیدۀ منفعت به آن‌ها نگریسته می‌شود. در تاریخ اسلام، عیوب و کاستی‌های ناشی از سوء نیت‌ها و سوء تفاهم‌ها آموزش داده می‌شود و در چهار چوکات سیاهی تحت عنوان (نجابت تاریخی و تحقیقات علمی) قرار می‌دهند. بدین ترتیب، کسانی‌که مسلمانان را تثقیف می‌نمایند، کسانی‌نیستند جز فرزندان و شاگردان ثقافت غربی، هر کجا که  ثقافت اسلامی با ثقافت غربی در تناقض قرار گیرد، شروع به انتقاد می‌نمایند. بدتر از آن این است که مفاهیم تمدن غربی را گرفته و آن را به دروغ و بهتان به اسلام نسبت می‌دهند، تا آنجا ‌که اغلبیت مسلمانان می‌گویند: «غرب تمدن خود را از اسلام و مسلمانان گرفته است.»

بدین ترتیب اغلب مسلمانان تمدن غرب را به طور کامل پذیرفتند، طوری‌‌که در نتیجه تمدن در جامعه کاملاً تابع تمدن غربی و مفاهیم غربی شده است و عموم مسلمانان متوجه نمی‌شوند که نظام دیموکراسی در حکومت‌داری و نظام سرمایه‌داری در اقتصاد، نظام‌های کفری است و همان‌طور تفکیک قوۀ قضائیه و حکم به غیر ما انزل الله آن‌ها را بر انگیخته نمی‌‌کند؛ هرچند که الله سبحانه وتعالی چنین می‌فرماید:

﴿وَمَن لَّم یحكُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلكَٰفِرُونَ [مائده: ٤٤]

ترجمه: کسانی‌که مطابق احکامی‌که الله نازل نموده است، حکم نکنند، بی‌گمان كافرند.‏

﴿وَمَن لَّم یحكُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ [مائده: ٤5]

ترجمه: کسانی‌که مطابق احکامی‌که الله نازل نموده است، حکم نکنند، بی‌گمان ظالم اند.

﴿وَمَن لَّم یحكُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلفَٰسِقُونَ [مائده: ٤7]

ترجمه: کسانی‌که مطابق احکامی‌که الله نازل نموده است، حکم نکنند، بی‌گمان فاسق اند.

کفار استعمارگر غربی به این هم بسنده نکرده اند؛ بلکه به جای ایدیولوژی مسلمانان، کشورهای خارجی و مفاهیم آن‌ها را از زندگی، در کانون توجه فردی و عمومی مسلمانان قرار داده اند. بنابراین، مسلمانان هرچند با اخلاص تلاش نمودند، بازهم امکان موفقیت تلاش‌های خود را از دست داده اند که در نتیجه تمام جنبش‌ها و حرکت‌های سیاسی به حرکت‌های عقیم تبدیل شدند و هر بیداری در امت به جریان متلاطم و رو به کاهش شبیه به جریان سلاخی‌شده، تبدیل و با خاموشی، ناامیدی و تسلیم پایان یافت. دولت‌های استعماری، به حکام دست نشاندۀ خویش دیکته کرده‌اند تا هر چیزی را که مظنون به تأسیس دولت اسلامی است، از میان بردارند تا مطمئن شوند که دولت اسلامی دوباره به وجود نخواهد آمد؛ چنان‌چه همواره برای این هدف نهایت تلاش‌شان را می‌کنند.

ولی بازهم استعمارگران غربی به این امر راضی نشدند؛ بلکه شروع به انحراف مسلمانان در مفکورۀ شان در مورد دولت اسلامی با مصروف‌سازی مسلمانان به کارهای بی‌فائده‌ای نمودند که فقط باعث حواس‌پرتی مسلمانان می‌شود و بس. استعمارگران غربی همایش‌ها و کنفرانس‌های اسلامی را تشویق کردند که باعث سرگرمی و منحرف کنندۀ امت اسلامی از کار واقعی می‌باشد که عبارت از سرگیری زندگی اسلامی است. این همایش‌ها که در اصل محل خنثی‌سازی احساسات می‌باشد، فقط برگزار شده و صرفًا اخبار آن‌ها در روزنامه‌ها و رادیوها منتشر می‌شود، بدون این‌که چیزی از تصامیم شان اجراء شود.

  استعمارگران غربی نویسندگان و سخنرانانی را تشویق می‌کنند تا خطر وجود دولت اسلامی را بیان داشته و این‌مقولۀ غرب را به زبان بیاورند که "اسلام نظام حکومتی ندارد" و برای برخی از مسلمانان اجیر شده کتاب و رساله‌های صادر شده است تا این دعوت استعماری را حمل و در نتیجه مسلمانان را از دین شان و از کار برای از سرگیری زندگی اسلامی بر اساس احکام اسلام بازدارند... چنان‌چه از زمان نابودی دولت اسلامی تاکنون تلاش و نگرانی استعمارگران غربی در برابر مسلمانان این گونه بوده است. استعمارگران غربی موانعی را که مانع تشکیل دولت اسلامی می شوند، ایجاد نموده و تمام تلاش خود را بر جلوگیری از تشکیل دولتی متمرکز می‌کنند که آن را از وجود پاک کرده بودند.

هم‌چنین غرب برای تأسیس مراکز تحقیقاتی فکری و سیاسی تلاش کرد و خویش را به تحقیقات و مطالعاتی مأمور قرار داد که منجر به انحراف امت اسلامی از دین اش شده و امت را  از یافتن راه برای نهضت‌اش باز داشت. این مراکز به ویژه در اروپا و امریکا انتشار یافت، سیاستمداران و متفکران غربی بسیار زیادی را در خدمت خود گرفت و هزینه‌های هنگفتی صرف این مراکز می شود تا برای دست بسته نگهداشتن امت، توصیه‌هایی را به حکام شان ارائه بدارند. چنین مطالعات و تحقیقاتی باعث می‌شوند که کشورهای غربی برای توطئه علیه اسلام و ادامه استعمار سرزمین‌های اسلامی، آن‌چه را مناسب می‌دانند اتخاذ نمایند. در این مطالعات و تحقیقات، کشمکش‌های مفکورۀ غربی با مفکورۀ اسلامی در سطوح مختلفی متبارز می‌شود، اصطلاحات مفکورۀ سرمایه‌داری و نظام‌های آن در قالب تصاویری آراسته و با درخشش، به حساب مفکورۀ اسلامی، ترویج داده شده و به این‌که سرمایه‌داری دارای نظام حکومتی و قانون می‌باشد، آگهی عمومی داده می‌شود.

 به دلیل انحطاط فکری و کمبود آگاهی مسلمانان و عدم شناخت صحیح آنان از دین شان، غرب البته از طریق سیاستمداران و احزاب سیاسی وابسته به خود و با وارد کردن مسلمانان به بازی ریاست جمهوری و پارلمانی به طریقۀ خود که منجر به رسیدن مهره‌های سیاسی آن به قدرت می‌شود، پس از آن که از طریق رسانه‌های وابسته به خود، هویت ملی توهمی و جعلی را برای آن‌ها به ارمغان آورد... نشان داده که مسلمانان خود کسانی هستند که این نظام‌ها‌ را می‌خواهند؛ نظام‌هایی‌که هیچ اساسی در اسلام ندارند. این در حالی‌ست که آن‌ها چیزهای هستند که هیچ جایز نیست آن‌ها را اصطلاح بر شمرد، چه رسد به این‌که آن‌ها را به عنوان نظام زندگی برگزید... از جمله  اصطلاحاتی که غرب آن‌ها را بر مسلمانان تحمیل کرد و طوری نشان داد که انگار آن‌ها افکار خود مسلمانان می‌باشد، سکولاریزم است که به معنای کنار گذاشتن حاکمیت دین و آزادی از محدودیت‌های آن می‌باشد و دموکراسی که چارچوب سیاسی برای بازی انتقال قدرت از طریق انتخاباتی‌ است که مهره‌های خودش را به قدرت می‌رساند.

می‌توان گفت غرب بر مبنای اصولی حرکت می‌کند که ضامن دوری مسلمانان از پناه آوردن به حاکمیت دین شان باشد. هم‌چنین می‌توان گفت؛ غرب توانسته تمام استعمار فرهنگی خود را از طریق نظام‌های مزدور و وابسته به خود ترویج دهد تا جایی‌که افکار اسلامی، به‌ویژه افکار مربوط به حکومت‌داری را از تصور و ذهن مسلمانان دور ساخته و اساسًا می‌توان گفت که انحطاط کل امت اسلامی در واقع در پس تطبیق مفکوره‌های غربی در حکومت‌داری بالای مسلمانان است.

اما بعد از آن‌که غرب کافر پس از آن همه اقدامات شوم خود، احساس کرد نمی‌تواند امت اسلامی را متقاعد کند که دین خود را از زندگی و حکومت جدا کند و پس از آن‌که متوجه شد امت اسلامی دارد راه نهضت خود را از طریق تلاش برای اقامه مجدد دولت خلافت، در می‌یابد؛ دیدیم که چگونه به همین دلیل قصد حمله به اسلام را کرده و خواست که چهرۀ خلافت اسلامی را مخشوش سازد؛ چنان‌چه اصطلاح بنیادگرایی و تروریزم را به تمام کسانی‌ اطلاق داشت که به سوی تطبیق اسلام دعوت می‌دادند؛ چنان‌چه هر گروهی را که برای اسلام کار می‌کند، تروریست توصیف کرد، مسلمانان را به تروریست و میانه‌رو تقسیم و برای حمایت از کسانی‌ تلاش نمود که آنان را میانه رو و مبارزین با بنیادگرایی می‌خواند...

آؤی، غرب مسلمانان را بین تروریست و میانه‌رو تقسیم می‌کند و در مقابل، رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز تقسیم‌بندی شرعی خود را داشت که در آن، حالت کشمکش اسلام و کفر را در دو گروه بیان می‌نمودند: گروه ایمان که هیچ گونه نفاقی در آن وجود ندارد و گروه کفر که هیچ گونه ایمانی در آن وجود ندارد... در نتیجه، امکان ندارد که به عملیه تجدید شرعی (از سرگیری زندگی اسلامی) پرداخت، مگر تنها از طریق اقامۀ دولت خلافت اسلامی راشده بر منهج نبوت.

ما شاهدیم که غرب چگونه علیه اسلام توطئه می‌کند تا بتواند به بهانه "مبارزه با تروریزم" در سزمین‌های اسلامی مداخله سیاسی و نظامی کند تا بتواند در این سرزمین‌ها پایگاه‌های نظامی خود را مستقر کرده و با روش‌های آشکار و پنهانی هر گروهی را که خواستار تشکیل دولت اسلامی است، سرکوب کند.  به گونه‌ای‌ که امت اسلامی نتواند حتی به فکر بازگرداندن حکومت واقعی اسلام که ممثل آن خلافت است، بیفتد؛ چون آنان به خوبی آگاهند که برخی از مسلمانان برای تأسیس خلافت اسلامی سخت تلاش می‌کنند. از این جهت می‌کوشند تا مسلمانان نظام‌های شان را پذیرفته و وعده پروردگار و بشارت نبی کریم را فراموش کنند:

﴿وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنكُم وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَیستَخلِفَنَّهُم فِی ٱلأَرضِ كَمَا ٱستَخلَفَ ٱلَّذِینَ مِن قَبلِهِم وَلَیمَكِّنَنَّ لَهُم دِینَهُمُ ٱلَّذِی ٱرتَضَىٰ لَهُم وَلَیبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعدِ خَوفِهِم أَمنٗاۚ یعبُدُونَنِی لَا یشرِكُونَ بِی شَیاۚ وَمَن كَفَرَ بَعدَ ذَٰلِكَ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلفَٰسِقُونَ [نور: ٥٥]

ترجمه : الله به كسانی از شما كه ایمان آورده‌اند و كارهای شایسته انجام داده‌اند، وعده می‌دهد كه آنان را قطعاً در زمین خلیفه و جایگزین خواهد داد، همان گونه كه پیشینیان را جایگزین قبل از خود كرده است. هم‌چنین آئین ایشان را كه برای آنان می‌پسندد، حتماً پابرجا و برقرار خواهد ساخت، و نیز خوف و هراس آنان را به امنیت و آرامش مبدّل می‌سازد،  مرا می‌پرستند و چیزی را انبازم نمی‌گردانند، بعد از این كسانی‌كه كافر شوند، آنان كاملاً بیرون شوندگان بشمارند.

«تكون النبوة فیكم ما شاء الله أن تكون، ثم یرفعها الله إذا شاء أن یرفعها، ثم تكون خلافة على منهاج النبوة فتكون ما شاء الله أن تكون، ثم یرفعها الله إذا شاء أن یرفعها، ثم تكون ملكًا عاضًا فیكون ما شاء الله أن یكون، ثم یرفعها إذا شاء الله أن یرفعها، ثم تكون ملكًا جبریة فتكون ما شاء الله أن تكون، ثم یرفعها الله إذا شاء أن یرفعها، ثم تكون خلافة على منهاج النبوة، ثم سكت.»

ترجمه: تا مدتی‌که الله (سبحانه وتعالی) خواست، در میان شما نبوت و پیامبری باقی خواهد ماند و هنگامی که الله (سبحانه وتعالی) خواست آن را از میان برمی دارد، بعد از آن خلافت بر روش و منهج نبوت خواهد بود و آن تا هنگامی كه الله (سبحانه وتعالی) خواسته باشد، ادامه می یابد؛ سپس وقتى الله (سبحانه وتعالی) خواست آن را برداشته، مُلك عاض(به دندان قبضه شده) یا موروثی می آید و آن تا وقتی الله خواسته باشد، داوم مى‌كند؛ سپس هنگامى که الله خواست آن را برداشته، ملك جبر و ستم خواهد آمد و تا وقتی كه الله خواست دوام می یابد، بعد از آن هنگامی كه الله خواست آن را دور كرده، بار دیگر خلافت بر روش و منهج نبوت می آید، و بعد سكوت كرد.

حال وقت آن رسیده که ما به سوی تحقق وعدۀ پروردگار مان و اعاده شکوه اسلام... بازگردیم! وقت آن رسیده که در مقابل غرب کافر بایستیم و رضای الله سبحانه وتعالی را بدست آوریم! وقت آن فرا رسیده که از جمله کسانی باشیم که مبتنی بر این فرمودۀ الله سبحانه وتعالی به سوی نصرت پروردگار مان بشتابیم:

﴿یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ ینْصُرْكُمْ وَیثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ [محمد:7]

ترجمه: ای مؤمنان ! اگر ( دین ) الله را یاری كنید، الله شما را یاری می‌كند (و بر دشمنانتان پیروز می‌گرداند) و گام‌های‌تان را استوار می‌دارد.‏

تا کی مطیع غرب خواهیم ماند؟! امت باید از دسیسه‌ها و جنگ‌هایی‌که علیه اسلام در اطرافش می‌گذرد، آگاه باشد. امت باید برای برپایی خلافت راشده دوم و برای از سرگیری زندگی اسلامی با حزب التحریر همکاری کرده و از آن حمایت کند. تلاش برای اقامه خلافت راشدۀ دوم فرض است؛ این در حالی‌است که نصرت الله سبحانه وتعالی تنها شامل حال کسانی می‌شود که با اخلاص و بیداری برای ادای این فریضه سعی دارند. از الله سبحانه وتعالی می‌خواهیم که در نصرت و تمکین مان تعجیل فرماید!

برگرفته از شماره 443 مجله الوعی

نویسنده: محمد الیمنی

مترجم: محمد علی مطئن

ادامه مطلب...

تبادله زندانیان بین امریکا و ایران

(ترجمه)

خبر:

توافق اخیر مبنی بر آزاد کردن دارایی‌های ایران در ازای آزادی زندانیان امریکایی، ممکن است بخشی از یک معامله گسترده‌تر باشد. (مجله نیویورک تایمز)

تبصره:

آدرین واستون، سخنگوی شورای امنیت ملی امریکا تأیید کرد که ایران پنج زندانی امریکایی تبار را به نام‌های سیامک نمازی، مراد طهباز، عماد شرقی و دو تن دیگر از زندان اوین به حبس خانگی در هتلی منتقل کرده است. واستون این اقدام را دلگرم‌کننده توصیف کرد و افزود که به تلاش‌ها برای آزادی کامل زندانیان خود از ایران ادامه خواهند داد.

توافق یاد شده هم‌چنین شامل آزاد نمودن حدود 6 میلیارد دالر از درآمدهای نفتی ایران که در کره جنوبی مسدود شده بود، می‌گردد، به شرط آن که مبلغ مذکور به حساب‌های بانکی در کشور قطر واریز شود، علاوه بر آزادی ایرانی‌هایی که توسط واشنگتن به اتهام نقض تحریم‌ها زندانی شده‌اند.

رابطه امریکا و ایران برگرفته از بیانیه‌های مطبوعاتی بی‌محتوی نیست، بلکه از آنچه در عمل صورت می‌گیرد، می‌باشد، به شمول آن‌چه که در زمینه تفاهم‌ها و حمایت امریکا از ایران در برابر رژیم یهود به رهبری نتانیاهو، که امیدوار است با حمله به ایران برخی از مشکلات داخلی خود را حل کند. چنان‌چه نتانیاهو در 13 آگوست 2023، اعلام کرد که توافق مبادله زندانیان بین امریکا و ایران، برنامه هسته‌ای تهران را متوقف نمی‌کند و تنها به تامین مالی وکلای تروریست ایران کمک می‌کند.

این رژیم یهود است که مانع هر گونه توافقی می‌شود؛ رژیمی‌که اظهارات را به بازی گرفته گاهی رسماً از روی کینه‌توزی سعی می‌کند از مشکلات فرار کند و گاهی هم قضیه را با حکومت دموکرات بایدن تشدید می‌کند. چنان‌چه نتانیاهو به صراحت گفت که کشورش به آن متعهد نیست. این اظهارات نتانیاهو همزمان با اظهارات دیگری بود که توسط مشاور امنیت ملی آن، تساحی هنگبی بیان شد، و نیز اظهارات یولی ادلشتاین رئیس کمیتۀ امور خارجه و امنیت کنیسه بود که هردو تأکید کرده و توافق احتمالی میان واشنگتن و تهران را خطر بزرگی برای رژیم یهود تلقی نکردند و این‌که رژیم شان می‌تواند با آن کنار بیاید، به شرط آن که بالای برنامۀ هسته‌ای ایران کنتورل قاطع و واقعی وجود داشته باشد.

لازم به ذکر است که ایران علی‌رغم اظهارات فراوانی که در مورد بمب هسته‌ای دارد، در این خصوص جدی نیست، چنان‌چه علی خامنه‌ای رهبر انقلاب ایران موافقت خود را با انعقاد توافقنامه‌یی با غرب در خصوص برنامۀ هسته‌ای ایران اعلام نموده تأکید کرد که این توافق نباید زیرساخت‌های هسته‌ای کشورش را متضرر کند. هم‌چنین ابراهیم رئیسی رئیس جمهور ایران به تاریخ 17 جون 2023م تأکید نمود که تهران به دنبال تولید سلاح هسته‌ای نیست، زیرا این امر با مبانی جمهوری اسلامی و توصیه‌های مقام رهبری در تضاد است. او پیشتر گفته بود که کشورش با وجود برخورداری از فناوری هسته‌ای، هرگز به دنبال ساخت یا استفاده از سلاح‌های هسته‌ای که شریعت آن را ممنوع کرده، نبوده.

تلویزیون دولتی به نقل از وی گفت: «ساخت و ذخیره بمب هسته‌ای یک اشتباه است و استفاده از آن حرام می‌باشد... و ایران به طور کامل از آن اجتناب می‌کند، هرچند ما فناوری هسته ای را داریم.» ایران بارها تلاش برای ساخت بمب هسته‌ای را رد کرده است.

در مورد این‌که چرا بحث انعقاد توافق هسته‌ای منتفی است؟ به دلیل قانون 2015 که کنگره را ملزم به دریافت متن هر توافقی در مورد برنامه هسته‌ای ایران می‌کند که راه را برای بازنگری قانون‌گذاران باز می‌کند. شاید رأی گیری در مورد آن، همانطور که مایکل مک کال، رئیس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان امریکا که یک جمهوری‌خواه است، پنجشنبه گذشته به رئیس جمهور جوبایدن نوشت: «هرگونه توافق یا تفاهم با ایران، حتی اگر غیررسمی هم باشد، مستلزم ارائه آن به کنگره است.» علاوه بر توافق جمهوری خواهان با رژیم یهود در این زمینه، که ممکن است با نزدیک شدن به انتخابات آینده، باعث نگرانی دولت بایدن شود.

در خاتمه باید گفت؛ واشنگتن می‌داند که رژیم یهود با صحبت کردن در مورد حمله به رآکتورهای ایران در تلاش برای فرار و تشدید منطقه است. بنابراین واشنگتن به بهانه مهار ایران و تهدید آن، تعدادی از نیروهای خود را به خاورمیانه منتقل کرد تا بر این موضوع نظارت کند و نتانیاهو را از فکر حمله به ایران منصرف کند تا ایران بتواند از بحران‌های مرگبار خود خارج شود، زیرا برای واشنگتن بهترین راه برای رسیدن به منافع خود در منطقه حفظ ایران است.

نویسنده: حسن حمدان

شنبه 3 صفر 1445هـ.ق.

19 آگست 2023م.

مترجم: محمد یاسین سادات

ادامه مطلب...

روسیه میان سیاست مهار و استقلال و خطرات این درگیری بر جهان (قسمت پنجم)

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

در قسمت گذشته بیان داشتیم که درگیری موجود میان پیمان‌ها و ائتلاف‌های بین‌المللی بسیار شبیه، فضای نزدیک به جنگ جهانی اول بوده و هر روز وارد مرحله جدید شده و احتمال می‌رود که یکبارگی انفجار کرده و خطرات فراوان و تهدیدکننده‌ای برای بشریت ببار آورد. بنابراین، این خطراتی‌‌که ممکن است از این درگیری ویرانگر پدید آید، چه می‌باشد؟

در واقعیت، از این درگیری بین‌المللی خطرات فراوانی با تمام اشکال سیاسی، اقتصادی و نظامی‌اش ببار خواهد آمد، که برخی از آن‌ها قرار ذیل اند:

1- تمایل کشورهای اروپائی برای خروج از این پیمان و ائتلاف؛ به دلیل مصارف و هزینه‌های بسیار گزاف، خسارت‌های فراوان، بازار آزاد و فزونی قیمت انرژی. غرب با گذشت هر روز از این درگیری، میلیون‌ها دالر را مصرف می‌کند؛ چنان‌که قبلا ًبیان داشتیم؛ برخی نارضایتی‌های برای فرانسه و آلمان پدیدار گشته که برای بیرون رفت از این درگیری بسوی ایجاد راه‌حل سیاسی فراخوانی کرده اند. ماکرون، رئیس‌جمهور فرانسه به هنگام دیدارش از چین؛ پیش‌قدمی چین را برای ایجاد راه‌حل تأیید کرده و از نهایت بازگشائی جبهه‌ای در برابر چین در تایوان برحذر داشته و آلمان نیز با وی هم‌نظر می‌باشد.

فرانسه و آلمان، هردو به عنوان بزرگ‌ترین و فعال‌ترین دولت‌های اروپائی در اتحادیۀ اروپا می‌باشند. به همین سبب، امریکا فوراً برای رد کردن این پیش‌قدمی وارد کار شد و فرانسه را در ایجاد راه‌حل برای اشغال اوکراین توصیف کرد. طولانی شدن مدت جنگ بالای احزاب سیاسی در اروپا تأثیر گذاشته، به گونه‌ای که احزاب راست‌گرای افراطی در پروسۀ انتخابات در بیش از یک کشور برنده شده و بالای دو حزب بزرگ در امریکا نیز تأثیر گذاشته است؛ چنان‌که موضوع بالارفتن سقف دیون سال جاری؛ امروزه در مؤسسات سیاسی جدال‌برانگیز شده است. تهدید اقتصاد یا نمودار شدن بحران‌های جدید اقتصادی در این کشورها نیز خطر دیگری محسوب می‌شود؛ به ویژه این‌که امریکا از بحران سال 2008م تاکنون متضرر بوده، جان سالم بدر نبرده و هزینه‌های جنگ و خسارات ناشی از آن، ممکن است که بحران جدید جهانی بزرگ‌تر و مؤثرتر از بحران سال 2008م به میان آورد.

2- در صورتی‌که بحران شدیدتر و اوضاع وخیم‌تر شود؛ خطرات زیادی متوجه روسیه خواهد شد که متلاشی شدن وی را تهدید کرده و اگر چین حمایت خود را از بالای روسیه قطع کند یا غرب بالای روسیه مثل اکنون، عقوبات و قوانین سختی را تحمیل کند، تأثیر آن شدیدتر و بزرگ‌تر خواهد بود. عقوبات و قوانین تحمیل شده بالای روسیه بی‌سابقه بوده و با گذشت زمان، هر لحظه افزایش می‌یابد. اقتصاد روسیه در معرض خسارات ترسناکی قرار داشته که در تمام سلول‌های زندگی آن نفوذ کرده است.

افزون بر این‌که روسیه در محاصره قرار دارد؛ هزینه‌های روزمرۀ جنگ در هر روز به میلیون‌ها دالر می‌رسد. روسیه از نظر اقتصاد تازه‌نفس نبوده و بدون حمایت و همکاری چین نمی‌تواند به درازمدت جنگ را ادامه دهد. احتمال می‌رود که همین موضوع دلیل ثبات و پایداری روسیه تاکنون در برابر این محاصره شدید بین‌المللی باشد. مسئلۀ مهم اینجاست که نزدیک‌شدن روسیه به لبۀ پرتگاه، وی را وادار می‌کند تا برای نجات خود، روی اسالیب جدید فکر نموده و ممکن است به وسیله‌ای متوسل شود که هم خود و هم دشمنش متضرر گردد. این همان چیزی است که سیاست‌مداران روسیه مثل؛ رئیس‌جمهور، وزیرخارجه و معاون رئیس امنیت ملی روسیه بارها از آن‌ها هشدار داده اند.

3- اما نسبت به چین، وی توسط بسیاری از مسئولین خود هشدار داده که در صورت ازدیاد مداخلات امریکا در مسئلۀ تایوان به زور و قدرت متوسل خواهد شد؛ سخنگوی حاکم، سون یلی در کنفرانس 20 حزب کمونستی چین اظهار داشت که: «کشورش برای حل مشکل تایوان، در صورت تصمیم به تجزیه و یا دخالت بیگانه‎؛ متوسل به زور یا استفاده از نیرو و امکاناتش خواهد گردید.» وی قبل از برگزاری این کنفرانس، در کنفرانس مطبوعاتی  اظهار داشت: «ما به عدم متوسل شدن به زور و قدرت تعهد نمی‌کنیم.» و به تعقیب آن گفت: «ما این امکان را برای خود محفوظ می‌داریم که از تمام إقدامات لازم علیه مداخلۀ نیروهای خارجی و تعداد بسیار کم نیروهای تجزیه‌طلب که خواهان استقلال تایوان بوده و فعالیت‌های تجزیه‌طلبانه را انجام می‌دهند استفاده کنیم.»

به تاریخ 7 إپریل 2023م وزیرخارجۀ چین برای امریکا پیامی را ارسال و در آن بیان داشت که احتمال می‌رود در آینده، پکین در اوکراین برای روسیه حمایت نظامی بفرستد. وی تأکید داشت که این به مثابۀ واکنشی علیه فروشات تسلیحات برای جزیره تایوان می‌باشد.

در جریان این کنفرانس مطبوعاتی، تشین جانگ، وزیر خارجۀ چین سوالی را مطرح کرد: «چرا امریکا از چین می‌خواهد تا جلو إرسال تسلیحات به روسیه را بگیرد؛ درحالی‌که خودش به فروختن تسلیحات به تایوان ادامه می‌دهد؟!»

این درگیری، چین را تهدید می‌کند تا وی را بطور همه‌جانبه به درگیری نظامی در تایوان بکشاند؛ همانگونه که با روسیه در اوکراین کرد.

4- امروزه تأثیر اقتصادی بر جهان به شکل عام و بر کشورهای فقیر به شکل خاص سایه افگنده. به همین دلیل امریکا به این درگیری اهمیت داده و میلیاردها دالر را مصرف کرده و در نهایت، تلاش می‌ورزد تا مساعدات و کمک‌های خارجی را مخصوصاً از روی کشورهای فقیر کاهش دهد و از جهت دیگر، جنگ ویرانگر در اوکراین بازارهای جهانی را به شکست تهدید کرده و حتی باعث کساد و ورشکستگی برخی از کشورها خواهد شد. سبب آن، افزایش تورم بازار و گرانی نرخ‌ها مخصوصاً مواد غذائی از جمله حبوبات بوده که دلیل آن، مسدود شدن شاهراه‌های اوکراین و انحسار و عدم زراعت در مناطق وسیع آن می‌باشد.

فضای امروزی جهان، مانند فضای جنگ جهانی اول و دوم، کاملاً فضای جنگ و دشمنی بین دولت‌های بزرگ می‌باشد. امریکا از این سیاست تبهکارانۀ خود دست‌بردار نخواهد شد؛ زیرا وی می‌خواهد تک‌تازی بین‌المللی خود را حفظ کند و این امکان ندارد جز متوسل شدن به نابودی دشمن و تهدیدشان توسط درگیری‌های مجاور و نزدیک بهم و یا توسط وارد کردن فشارها بر آن‌ها یا توسط اسالیب دیگری که ممکن است امریکا برای حفظ قدرت و تک‌تازی خود با استفاده از آن‌ها به زور و قدرت متوسل شود؛ زیرا سکوت امریکا به معنای پیشرفت روسیه و چین بوده که ممکن است اروپا به دلیل سیاست‌های آزاردهندۀ امریکا با آن دو یکجا شود و برای پایان بخشیدن به این درگیری دیپلوماسی؛ جرقه‌ امیدی یافت نمی‌شود؛ زیرا هم و غم امریکا متوجه درهم شکستن دشمن برای حفظ تک‌تازی‌اش بر جهان بوده که در غیر این‌صورت؛ دولت‌ها و کشورهای دیگر از وی جلو زده و نهایتاً امریکا از این مقام و رتبه نزول خواهد کرد که در آینده منجر به مداخلات پیمان ثانی در مسائل حساسی مثل قدرت دالر و إعاده فعال‌سازی سازمان ملل به شکل درستش و هم‌چنین عدم مشارکت عادلانه در رهبری جهان می‌شود. این یک ضربۀ تقریباً مرگ‌باری برای امریکا محسوب می‌شود؛ به دلیل این‌که رمز بقا و ثبات وی همان بقای قدرت و تک‌تازی وی می‌باشد.

در پایان می‌گوییم: این درگیری ویرانگر که هر روز بیش‌تر شده و سرعتش بالا می‌رود. ماهیت این کشورها و ماهیت درگیری جهانی را فاش ساخته و کاری را که دو جنگ جهانی کرد، در اذهان متصور ساخته و هم‌چنین نتائج ناشی از آن‌ها از قبیل جنگ‌های دیگر در کوریا، ویتنام و امثال آن‌ها را نیز متصور می‌سازد و ماهیت مبدأ فعلی و حاکم را فاش ساخته و میزان بیماری و ناتوانایی آن را  در برابر حل مشکلات جهانی و در برابر نشر صلح جهانی  و نشر عدالت اقتصادی در جهان برملا می‌سازد. إقدامات و سیاست‌های این کشورها و دولت‌ها پرده از اهلیت آن‌ها برای رهبریت بشر برداشته و مبدأ سرمایه‌داری را إفشا و عقل مردم را در تمام روی زمین در زده و برای شان الهام می‌کند که جهان به یک نظام جدیدی که زمین را دگرگون کرده و در آن تغییرات بیاورد نیازمند است، نه به نظام جدیدی که اساس آن پیمان‌ها و إئتلاف‌های جدید از جنس این دولت‌های قائم و مبادی شکست‌خورده آن باشد.

این درگیری در  قدم نخست برای امت، أمانت بزرگی را که بر دوشش است، در این قول الله سبحانه وتعالی یادآور می‌شود:

﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيداً[بقره: 143]

ترجمه: و بدين‌سان ما شما را امّتى وسط قرار داديم تا بر مردم گواه باشيد و پيامبر (نيز) بر شما گواه باشد.

شهادت امت بر بشریت با نجات بشریت از این حالت تأسف‌بار تحقق یافته و تنها دین الله سبحانه وتعالی می‌تواند بشریت را از این مصیبت‌ها و فاجعه‌ها نجات دهد؛ همان دینی که رقابت را تنها بر انجام کار خیر اساس قرار داده و هر نوع رقابت غیر از آن را ناجائز شمرده و مردم را دوست‌دار یکدیگر قرار داده و نفرت و بغض را از میان شان از بین می‌برد.

در حقیقت ما در هنگامه دوران جدیدی بعد از آن‌که پستی و خواری این مبادی فرومایه و شکست‌خورده نمایان گشته می‌باشیم، ما در هنگامه نظام جدید جهانی هستیم که امت اسلام در آن برای اخذ امانت و رسالت خود و برای کسب صفت استواری، هدایت و رهبری همه مردم ترقی و پیشرفت خواهد کرد.

﴿وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ (4) ‏ بِنَصْرِ اللَّهِ يَنصُرُ مَن يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ‏(5) وَعْدَ اللَّهِ لَا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ [روم: 4-6]

ترجمه: در آن روز  مؤمنان شادمان مي‌شوند( آري! خوشحال مي‌شوند) از ياري الله. الله هر كسي را كه بخواهد ياري مي‌دهد و او بس چيره (بر دشمنان خود) و بسيار مهربان (در حق دوستان خويش) است. اين وعدّه‌اي است كه الله داده و  الله هرگز در وعده‌اش خلاف نخواهد كرد؛ وليكن بيشتر مردم (كه كافران و مشركان و منافقانند، اين را) نمي‌دانند.

از الله سبحانه وتعالی می‌خواهیم که بزودی ریشۀ بدی‌ها با تمام اشکالش را از بین برده و دولت‌هایش را نیز محو و امت اسلام را به جایگاه درست و صحیح اش بلند برد! اللهم آمین و آخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمین!

نویسنده: حمد طبیب

برگرفته از شماره 453 جریده الرایه

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

اسلام به پیش‌رفت فناورانه/تکنولوژیکی معنی می‌بخشد

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

فرود بر فراز ماه توسط هند در ۲۳ اوت/آگست، از جمله دستاوردهای فناورانه/تکنولوژیکی در طول قرن گذشته در سراسر جهان به شمار می‌رود. جهان هرازچندگاهی شاهد این گونه پیشرفت‌های فناورانه بوده است. با این حال، علی‌رغم این گونه پیشرفت‌های فناورانه، وضعیت مردم در سراسر جهان آهسته آهسته در حال وخیم‌تر شدن است. مردم در سراسر جهان با مسائل اساسی از جمله؛ نابسامانی غذایی، عدم ثبات سیاسی، امنیت ناپای‌دارجهانی، تحریم‌های اقتصادی، بی‌عدالتی، فساد، فروپاشی خانوادگی، استثمار استعماری، تبعیض نژادی، بیماری‌های روانی و ... روبرو هستند.

احتمال می‌رود، هند بعد از فرود بر فراز ماه، در فرود به مریخ اقدام کند، اما با این حال، تا هنوز نتوانسته مردمش را از جاده‌ها و خیابان‌های کثیف و پرجمعیت نجات دهد، یا اپیدمی تجاوزجنسی را متوقف نماید. آمریکا باتوجه به چندین شرکت تریلیون دالری می‌تواند به پیش‌رفت‌های بیشتری دست یابد، ولی نمی‌تواند مشکل رشد تورم و رکود افتصادی دوره‌ای را که مردمش را با قرار دادن بر گودال بردگی اقتصادی که بدبختی فراوانی را برای‌شان به ارمغان می‌آورد، حل نماید.  چین ممکن است تولید ناخالص‌اش را با استفاده از تولیدات فناورانه افزایش دهد، اما مردمش به عنوان نیروی کار سوم جهان هم‌چنان در رنج و زحمت قرار دارند. روسیه ممکن است به ساخت موشک‌های هایپرسونیک (مافوق صوت) ادامه دهد، اما نمی‌تواند امنیت جهانی را تضمین کند. خلاصه کلام، پیشرفت‌های فناورانه به تنهایی نمی‌تواند به عنوان راه‌حل برای مسائل اساسی انسان‌ها در سراسر جهان ایفای وظیفه کند.

پیشرفت فناورانه بدون یک ایدیولوژی و روش زندگی سالم، فاقد ‌معنی‌ست. ایدیولوژی عبارت از چیزی‌ست که هدف اساسی زندگی بشر را تعریف و رهبری می‌کند که مبتنی بر آن آرزوهای انسان در زندگی را شکل می‌دهد. این مسئله باعث می‌شود که پیشرفت فناورانه به منظور پیگیری آرزوهای زندگی باتوجه به حاکمیت ایدیولوژی، صورت می‌گیرد. از همین خاطر، پیشرفت فناورانه به شدت با ایدیولوژی مرتبط و تابع آن می‌باشد.

ایدیولوژی ناقص سرمایه‌داری غربی منجر به پیشرفت فناورانه شده است که با آرزوهای نادرست زندگی همراست. از همین خاطر، از مسائل اساسی زندگی بشر تهی شده است. در واقع، پیشرفت فناورانه کنونی در نهایت بر محور منافع نخبگان محدود سرمایه‌دار می‌چرخد، در حالی‌که منافع جمعیت‌ها و توده‌ها را به حال خود رها می‌کند. آنچه که به دست جمعیت‌ها می‌رسد، چیز دیگری نیست، جز قطره‌ای ناچیزی‌که آن‌هم بر محور نظام زندگی سرمایه‌داری می‌چرخد.

ایدیولوژی اسلامی علی‌رغم این‌که یک دید صحیح به زندگی بشر ارائه می‌دهد، هدف زندگی را به عنوان اطاعت از الله سبحانه وتعالی و دستیابی به رضایت او تعریف می‌کند تا رستگاری دنیا و آخرت را در پی داشته باشد. نظام زندگی که از ایدیولوژی اسلامی منشأ می‌گیرد، هم‌چنین بر محور خدمت به این هدف زندگی می‌چرخد.

باتوجه به این، تمام منابع جهان در اختیار انسان‌ها قرار می‌گیرد تا در جهت خدمت به هدف زندگی که اسلام تعریف کرده، مورد استفاده قرار گیرد. پیشرفت فناورانه از همین لحاظ، برای کمک به مردم در جهت برآورده کردن هدف زندگی آن‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد. در طول تاریخ اسلام، از پیشرفت فناورانه همیشه به صورت بی‌طرفانه و هدفمندانه برای خدمت به مردم استفاده شده است. دانشمندان، مهندسان/انجنیران و طراحان/دیزاینر‌های مسلمان، زمینه‌های کاملاً جدیدی از علوم را کشف کردند که به عنوان پایه‌های پیشرفت فناورانه معاصر از آن استفاده به عمل می‌آید.

بناءً، زمان آن فرا رسیده که مبتنی بر اهداف درست، به پیشرفت‌های فناورانه بپردازیم تا با حل مسائل اساسی زندگی انسان‌ها برای شان مصدر خدمت شده و در جهت رسیدن به هدف درست و معقول زندگی تعریف شده توسط ایدیولوژی اسلام راه روشن را برای شان نشان داده و کمک شان کنیم. این مهم تنها و تنها در تحت حاکمیت دولت خلافت اسلامی بر منهج نبوت امکان‌پذیر است و بس، که تنها به تمرکز روی تطبیق ایدیولوژی اسلامی با استفاده از پیشرفت فناورانه مورد نیاز می‌پردازد و این یگانه چیزی است که می‌تواند بشر را از گودال استکبار و بدبختی به سوی ساحل نجات سوق دهد.

الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ﴾ [رعد: 11]

ترجمه: بی‌گمان، الله (سبحانه وتعالی) حالتی قومی را تغییر نمی‌دهد تا زمانی‌که آن‌ها خودشان در نفس‌های شان تغییر ایجاد کنند.

طبری در تفسیر این آیه می‌فرماید: ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ﴾؛ بی‌گمان، الله سبحانه و تعالی حالتی قومی را تغییر نمی‌دهد، از عافیت و نعمتی که در آن قرار دارند، آن‌ها را محروم کرده و هلاک شان می‌کند. ﴿حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ﴾؛ تا زمانی‌که آن‌ها خودشان در نفس‌های شان تغییر ایجاد کنند، به دلیل ظلم و ستم شان به یکدیگر و تجاوز علیه یکدیگر، عذاب و تغییر الله (سبحانه و تعالی) بر بالای شان اتفاق می‌افتد.

نویسنده: علی طارق

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم: حذیفه مستمر

11 صفر 1445 هـ.ق.

یک‌شنبه 27 اوت/آگست 2023م.

ادامه مطلب...

عوامل و پیامد‌های انقلاب نایجر

  • نشر شده در سیاسی

بسم الله الرحمن الرحيم

(ترجمه)

سوال:

روز یکشنبه مورخ 13 اگست2023م رهبری انقلاب نایجر اعلام نموده و گفتند: «آنان در پی محاکمۀ محمد بازوم، رئیس جمهور برکنار شدۀ نایجر به اتهام خیانت بزرگ و از بین بردن امنیت این سرزمین هستند. رهبری انقلاب نایجر مجدداً در سخنان شان تحریم‌هایی‌ را که از جانب گروه اقتصادی (اکواس) بالای دولت‌های غرب افریقا تحمیل شده محکوم کرد.» (منبع: الجزیر، 14 اگست2023) جنرال عبدالرحمن تیچیانی، فرمانده نیروی امنیتی محافظت ریاست جمهوری نایجر به تاریخ 28 جولای2023م در تلویزیون رسمی نایجر از نصب خودش به عنوان رئیس انتقالی این سرزمین اعلان و خبر داد. این اعلان وی درست دو روز پس از آن بود که عساکرش در نیروی امنیتی و محافظت ریاست جمهوری، محمد بازوم، رئیس جمهور این سرزمین را بر کنار کرده و آن را در مقر اقامت‌گاهش محاصره نموده و بعداً خودش زیر عنوان "شورای ملی برای حمایت وطن" اعلام موجویت نمود. سوال این است که پلان‌ریزی این انقلاب عامل داخلی دارد و به کشمکش‌ها و زد و بندهای قوت‌های تأثیرگذار داخلی تعلق دارد و یا این‌که قوت‌های خارجی در پس طرح و پلان این انقلاب بوده و این انقلاب به امور بین المللی ارتباط دارد؟ هم‌چنان سوال این است که متهم بودن محمدبازوم به خیانت چگونه فهیمده می‌شود؛ در حالی‌که وی زندانی نشده، بلکه هنوز هم با تعدادی از مسئولین خارجی در تماس است؟

جواب:

برای این‌که اصل مسأله واضح شود، مسائل ذیل را پیش‌کش می‌کنیم:

اول: عوامل انقلاب و کسانی‌که این انقلاب را انجام داده اند:

1- کولونیل میجر امادو عبدالرحمن در حالی‌که نُه نفر از نظامیان در اطرافش بود و لباس رسمی نظامی پوشیده بودند، اعلان کرده گفت: «ما نیروهایی دفاعی و امنیتی که در شورای ملی حمایت وطن جمع شده‌ایم، تصمیم به اختتام رژیمی نمودیم که شما می‌شناسید. دلیل بر کناری و دور ساختن این نظام به دلیل مستمرشدن وضع بد امنیتی و سوء مدیریت اقتصادی و اجتماعی است. وی از تمام شرکای خارجی عدم دخالت را خواسته و از ممنوعیت گشت و گذار در تمام مناطق از شام تا پنج صبح خبر داد و گفت؛ این حالت تا اطلاع ثانی ادامه دارد.» (منبع: فرانس پرس26جولای2023م)

2- یک روز پس از کودتا، ارتش تأییدی خود را از این انقلاب اعلان کرد. صفحۀ رسمی فرانسه، "فرانس 24" به تاریخ 27 جولای 2023م از اعلان ارتش نایجر مبنی بر اتحاد با قوت‌های دفاعی و امنیتی که رئیس جمهور محمدبازوم را برکنار کردند، خبر داد. البته این اعلان به این دلیل صورت گرفت که از جنگ و درگیری در داخل صفوف نیروهای مسلح جلوگیری گردد. این صفحه افزود: در سخنانی‌که "عبده صدیق عیسی" رئیس ارکان ارتش ایراد کرد، از تأییدی اعلان نظامی‌ها مبنی بر تغییر نظام بازوم خبر داد. به نظر می‌رسد که رهبری ارتش بعد از یک روز وقفه، بدلیل ناتوانی در خنثی ساختن این انقلاب از آن حمایت نمود.

3- خبرگزاری الحرة در 29 جولای 2023م تذکر داد: «تیچیانی از جملۀ افراد وفادار محمد یوسفو، رئیس جمهور سابق نایجر بود که در دو دورۀ ریاست جمهوری2011-2021م خود، او را فرماندۀ نیروهای محافظ ریاست جمهوری تعیین کرد.»  هم‌چنان مجلۀ "ژیون افریک" فرانسوی که ویژۀ مسائل افریقا است، نوشته: «نیروهای محافظ ریاست جمهوری محراق توجه خاص محمدیوسفو، رئیس جمهور بود که تمام صلاحیت‌ها و اختیارات را برای شان به هدف جلوگیری از انقلابات داده بود.» این مجله افزود: «گفته می‌شود که جنرال تیچیانی مرد سخت‌گیری است که ارتش از آن ترس دارد. لذا از این موضوع فهمیده می‌شود که رئیس جمهور سابق نایجر از مسلط شدن ارتش که کنترول آن در دست طرفدان فرانسه بود، ترس داشت؛ چون فرانسه بود که ارتش را از شروع استقلال ظاهری نایجر تأسیس کرد. در سال 2015م علیه یوسفو برای کودتا و انقلاب تلاش صورت گرفت که این تلاش‌ها به ناکامی انجامید. بعید نیست که در آن وقت طرفداران فرانسه در بدنۀ ارتش بودند که به آن تلاش‌ها اقدام نمودند. به همین دلیل یوسفو در آن وقت به ترقی و رشد عبدالرحمن تیچیانی و تقویت آن اقدام نمود تا از انقلاباتی‌که اجیران و طرفدان فرانسه تحت نام‌های مختلف راه اندازی می‌کردند، جلوگیری کند.

4- اگر دقت کنیم، می‌بینم که از زمان استقلال کاذب نایجر از فرانسه در سال 1960م تا اکنون، چهار کودتای موفق و چندین کودتای ناموفق در این سرزمین به وقوع پیوسته که آخرین انقلاب موفق آن در سال 2010م از طرف نظامیان ضد محمدتانجا، رئیس جمهور نایجر که در حقیقت مزدور فرانسه بود، صورت گرفت که از تشکیل "شورای عالی اعادۀ دموکراسی" اعلان کردند و برای این شورا رئیسی تعیین نمودند که نام آن"سالی جیبو" فرمانده بخش حمایتی پایتخت نیامی بود. ما به تاریخ 20 فبروری 2010م در پاسخ به پرسشی‌که به این کودتا تعلق می‌گیرد، گفته بودیم: «اشارۀ اظهارات امریکا بر طولانی شدن حادثۀ کودتا به هدف گذاشتن بار مسئولیت به عهدۀ محمدتانجا، رئیس جمهور بر کنار شدۀ نایجر که اجیر فرانسه بود؛ چنانچه سخنگوی وزارت خارجۀ امریکا نه به بازگشت رئیس جمهور بر کنارشده دعوت کرد و نه هم به مذاکرات و گفتگوی بین انقلابیون و رئیس جمهور برکنار شده؛ بلکه دعوت به برگزاری انتخابات جدید و تشکیل حکومت جدید کرد. از همۀ این مسائل فهمیده می‌شود که امریکا در عقب این انقلاب بوده است... اما نفوذ قوی فرانسه با تمام اشکال آن در این سرزمین باقی ماند و تا اکنون به تعداد 1500 فرانسوی برای تأمین مصالح هسته‌ای فرانسه  در نایجر مقیم هستند، چون نایجر همین اکنون سومین کشور جهان در تولید یورانیم است. لذا نایجر منطقۀ مورد طمع و خواسته‌های امریکائی‌هاست تا به این منطقه مانند سائر کشور‌های افریقائی که اکثریت آن سرزمین‌های اسلامی است، تسلط پیدا کند زیرا این سرزمین‌ها از ثروت‌های طبیعی غنی بر خوردار هستند و منبع انواع و اقسام مواد خام و منابع انرژی دارند. لذا این سرزمین‌ها محل کشمکش‌های غرب اروپائی و امریکائی و استعمارگران حریص قرار گرفته است.»

5- مدت کوتاه و چند ماه بعد از کودتای یاد شده انتخابات نایجر حسب خواست امریکا در سال 2011م برگذار شد و محمد یوسفو رئیس حزب دموکراسی و سوسیالیستی نایجر به تاریخ 7 اپریل2011م به ریاست جمهوری این سرزمین رسما کامیاب شد و پس از آن از ریاست حزب متذکره استعفا داده و محمدبازوم که یکی از بنیان‌گذاران این حزب در سال 1990م و یکی از دوستان نزدیک یوسفو بود، سرپرستی این حزب را بعهده گرفت. هم‌چنان یوسفو محمد بازوم را به صفت وزیر دولت در امور خارجه گماشت و سپس در سال 2015م آن را به صفت وزیر دولت تعیین نمود. وقتی یوسفو به دور دوم انتخاب موفق شد، محمدبازوم را به صفت وزیر دولت در امور داخلی و امنیت عمومی و تمرکز زدایی تعیین نمود. به این ترتیب یوسفو و محمدبازوم هردو از جملۀ مخالفین محمدتانجا، رئیس جمهور سابق نایجر بودند. وقتی محمدتانجا به وسیلۀ کودتای نظامی به تاریخ 18 اگست 2010م برکنار شد، یوسفو و بازوم حمایت خود را از کودتا اعلام کردند. لذا از تمام این مسائل فهمیده می‌شود که یوسفو و بازوم هردو اجیر امریکا هستند.

6- وقتی محمدیوسفو در انتخابات دو دوره از سال 2011-2021م ریاست جمهوری را به دست گرفت، روابط نزدیک خود را با امریکا اظهار کرد؛ مثلاً برای امریکا اجازه داد که دو پایگاه نظامی مهم در نایجر ایجاد کند که یکی در سال 2014م و دیگری در سال 2018م ایجاد شد. در این دو پایگاه نظامی بیش‌تر از یک هزار سرباز امریکائی و بسیاری از هواپیماهای بی‌سرنشین امریکا وجود دارد. سایت "نون پوست" به تاریخ 13 سپتمبر 2018م مطلبی ‌را در مورد پایگاه‌های امریکا در نایجر که اظهارات محمد یوسفو، رئیس جمهور سابق نایجر بود، در سایتش به نشر رساند که وی در برابر خبرگزاری گاردین گفت: «من دوست ندارم که اصطلاح نیروهای اجنبی را استفاده کنم؛ زیرا نیروهای امریکائی، نیروهای دوست هستند که هر زمانی از آن‌ها بخواهیم اینجا را ترک خواهند گفت. آن‌ها دعوت ما را پذیرفته و به محض این‌که مسائل مهم ما به پایان برسد، نایجر را ترک می‌کنند.» با آن‌هم یوسفو روابط و پیمان نایجر را با فرانسه حفظ کرده و نیروهای فرانسوی را از نایجر اخراج نکرد؛ بلکه در پیمان دولت‌های ساحل که فرانسه آن را به بهانۀ جنگ علیه تروریزم در سال 2014م تأسیس نموده و رهبری می‌کند، اشتراک کرد. به نظر می‌رسد که وی نمی‌تواند به آسانی نفوذ فرانسه را از نایجر دور سازد، لذا با فرانسه تا زمان نفوذ امریکا همراهی می‌کند؛ امریکائی‌که او به بهانۀ جنگ علیه تروریزم وارد کشور نمود.

7- وقتی محمدبازوم به تاریخ 21 فبروی 2021م انتخاب شد، به تاریخ 1 اپریل 2021م به تعقیب و حمایت محمدیوسفو رسماً کرسی ریاست جمهوری را اشغال نمود و پیروی از سیاست محمدیوسفو را تعهد نمود. دو روز قبل ازین‌که بازوم اشغال وظیفه کند، کودتایی که بر ضد او راه‌اندازی شده بود خنثی گردید و عبدالرحمن تیچیانی فرمانده محافظت از ریاست جمهوری که وفادار محمد یوسفو بود، نقش اساسی را در خنثی نمودن این کودتا داشت. به این ترتیب، بازوم موجودیت امریکا را تائید نمود و برای تقویت روابط با امریکا کار نمود. صفحۀ عربی 21 از سایت "انترسپت" امریکائی به تاریخ 27 جولای 2023م در یک گزارشی‌که برای این سایت آماده شده بود، در مورد موجودیت امریکا در نایجر سخنان محمدبازوم را برای بلینکن وزیر خارجۀ امریکا نقل نموده گفته است: «ایالات متحدۀ امریکا بهترین گزینه است. موجودیت امریکا ضرورت است تا ما بتوانیم به دست‌آوردهای واقعی دست یابیم.» لذا مشخص می‌شود که سیاست محمدبازوم مانند سلف و دوستش، محمدیوسفو دوستی با امریکا بوده و در عین حال به دلیل موجودیت فرانسه در این سرزمین با فرانسه دشمنی ندارد؛ چنانچه سیاسیون و نظامی‌های میانه‌رو به جانب فرانسه میلان بیش‌تر دارند، فرانسه‌ای که به عنوان یک دولت استعماری قبلاً برای 60 سال قبل به صورت مستقیم فعلاً به صورت غیرمستقیم در استعمار این سرزمین دخیل بوده و دخیل است.

دوم: از آنچه گذشت، واضح می‌گردد که محمدیوسفو و بازوم هردو مزدور و وفادار امریکا هستند و عبدالرحمن فرمانده نیروی محافظت ریاست جمهوری دوست نزدیک یوسفو بوده که آن را در این پوست تعیین نمود و صلاحیت‌های بزرگ به او داد. هم‌چنان واضح می‌شود که وی نقش مهمی در خنثی نمودن کودتاها علیه بازوم دو روز قبل از وظیفه‌اش داشته و مفهوم این مطلب این است که این سه نفر بر یک منهج روان بوده و از یک دسترخوان نان می‌خورند؛ اما سوال مطرح می‌شود، پس چرا این کودتا صورت گرفته است؟ دقت در حوادث جاری و عوامل آنچه در نایجر اتفاق افتاد، مسائل ذیل را برای ما واضح می‌سازد:

1- طوری‌که قبلاً گفتیم فرمانده نیروهای محافظت ریاست جمهوری مورد اعتماد یوسفو و از دوستان نزدیک و مدافع او بر ضد کودتاهای مزدوران فرانسه در ارتش بود. رسانه‌ها از جمله روزنامۀ شرق الاوسط به تاریخ 28 جولای 2023م اخباری را نقل کردند که به عبدالرحمن تیچیانی فرماندۀ انقلاب تعلق می‌گیرد. در این روزنامه گفته شده که عبدالرحمن تیچیانی در صفوف ارتش خود را داخل ساخته و قبل از این‌که کدام وظیفۀ مهم را در داخل انجام دهد، به دلیل مدیریت بعضی بخش‌های نظامی رتبۀ افسری را حاصل کرد، اما بعد از دست‌یابی محمدیوسفو در سال 2011م به ریاست جمهوری قدرت آن افزدوده شده و به شخص مورد اعتماد محمدیوسفو تبدیل شد. تیچیانی در خلال حکومت‌داری یوسفو به رشد و ارتقای رتبه‌های نظامی سریع دست پیدا کرده و بدون این‌که مراحل معمول و مروج را در نهادهای نظامی طی کند، به رتبۀ جنرالی واصل شد. یوسفو، تیچیانی را در سال 2015م در رأس نیروی محافظت ملی تعیین نمود که این نیرو، بخش‌های رجال برجستۀ موظف برای حمایت رئیس جمهور را با خود دارد، مخصوصاً بعد از این‌که طرح کودتا بر ضد یوسفو ریخته شد.

2- دو روز قبل از رسیدن محمدبازوم به حکومت و قبل از این‌که به صورت رسمی به عنوان رئیس جمهور تعیین شود و تحلیف قانونی را اجراء کند، به طرح و تلاش‌های کودتای ناکام در سال 2021م مواجه شد؛ حادثه‌ای که او را وادار ساخت تا به تغییرات گسترده‌ای در بخش نیروهای محافظت ریاست جمهوری اقدام کند؛ اما بنابر توصیۀ یوسفو که قدرت را به آن تسلیم کرد، جنرال تیچیانی را در رأس این بخش نگهداشت؛ اما روابط با اعتماد با بازوم داشت. یوسفو شخصی بود که حرف اول را در حزب حاکم می‌زد و پسر خود را به عنوان وزیر انرژی و معادن در حکومت داخل ساخت.

3- منابع می‌گویند نزدیکان بازوم، وی را از تیچیانی هشدار می‌دادند و آن را توصیه به دورساختن تیچیانی از رهبری دستۀ محافظت ریاست جمهوری می‌نمودند تا حاکمیت‌ آن ثابت بماند، اما بازوم بنا بر توصیۀ رئیس جمهور سابق که دوستش بود او را در این چوکی نگهداشت. در این اواخر فعالین سیاسی در فضاهای مجازی تصمیم بازوم مبنی بر عزل تیچیانی و اقدام به تغییر رهبری نهاد نظامی و نیروی محافت ملی را دست به دست می‌کردند. گفته می‌شود که بازوم تصمیم برکناری پسر رئیس جمهور سابق را از وزارت انرژی و معادن داشت که همین مسأله سبب سردی و از بین رفتن روابط بازوم و رئیس جمهور سابق گردید و حتی این مسأله باعث تحریک یوسفو و دوست آن تیچیانی شد و به همین دلیل، طرف‌داری مردم از بازوم به ضعیفی گرائیده و تعدادی از حزب حاکم از بالا رفتن بازوم به این موقف به اعتراضات لفظی پرداختند؛ زیرا بازوم به قبیلۀ هوسا که نیم نفوس این سرزمین را تشکیل می‌دهد، منسوب نبوده؛ بلکه به اقوام عربی نسبت داده می‌شود. قلت آرای آن در پایتخت و سازماندهی شدن کودتا بر ضد او دو روز قبل از انتصاب‌اش به ریاست جمهوری، بیان‌گر این مطلب است. پس او از جانب اقوام دیگر و از جانب اراکین ارتش استقبال نشد.

4- به این ترتیب، جنرال عبدالرحمن تیچیانی در زمان محمدیوسفو، رئیس جمهور سابق، فرمانده نیروهای محافظت ریاست جمهوری بود، اما در این اواخر رئیس جمهور فعلی در پی تبدیلی آن شد. شبکۀ الجزیره در سایت خود به تاریخ 28 جولای 2023م گزارشی را از "میدیا پارت" چنین نقل کرد: «جنرال عبدالرحمن تیچیانی در زمان محمدیوسفو رئیس جمهور سابق، فرمانده نیروی محافظت ریاست جمهوری بود اما رئیس جمهور فعلی به فکر تبدیلی آن شد. به دلیل این‌که تیچیانی بین خبره‌گان ارتش نایجر مشهور به دوستی به رئیس جمهور سابق بود. موسی اکسر، تحلیل‌گر سیاسی به یکی از منابع گفت: تمام شواهد نشان می‌دهد که محمدیوسفو اراده دارد تا پس به قدرت برگردد. او تصمیم داشت که بر نفت دست پیدا کند. او سهام زیادی در شماری از شرکت‌ها دارد. این نظر به اساس گزارش نهائی است که اشاره به اختلاس محمدیوسفو در وزارت دفاع نایجر در زمان ریاست جمهوری‌ سابق داشته است.» این سخنان و مطالب تأکید به این دارد که این کودتا عوامل داخلی دارد؛ گویا رئیس جمهور سابق عامل این انقلاب بوده است؛ به همین دلیل وقتی کودتا شد، عکس العمل‌های شدیدی مبنی بر محکومیت این کودتا از طرف امریکا، فرانسه، اتحادیه اروپا، بریتانیا، روسیه و قدرت‌های منقطه‌ای ابراز گردید؛ انگار تمامی شان در برابر این کودتا غافل‌گیر شدند!

5- به این ترتیب، امریکا و سازمان ملل این کودتا را محکوم کردند. فرانسه و اتحادیۀ اروپا این انقلاب را محکوم کردند. گروه اقتصادی غرب افریقا (اکواس) نیز این کودتا را محکوم کردند و حتی بریتانیا = که نفوذی در آن‌جا ندارد و حتی روسیه و "واگنر" که هیچ نوع نفوذی در آن‌جا ندارند، بازهم این کودتا را محکوم کرد و ندانست که بر افراشتن بیرق‌اش در این تحرکات برای گمراه سازی است. "کارین جان پییر" سخنگوی کاخ سفید گفت: «ایالات متحده هیچ دلیل نمی‌بیند تا نشان دهد که روسیه و یا سازمان نظامی خصوصی "واگنر" روسیه در کودتای نایجر دخیل باشد.» (منبع: رویترز 27 جولای 2023م)

سوم) خلاصه:

 1- نظر قوی‌تر این است که این کودتا عوامل داخلی دارد. این کودتا در حقیقت کشمکش و زدوبندهای در بین مزدوران امریکا است که در یک طرف یوسفو و جنرال عبدالرحمن تیچیانی قرار دارد و در طرف دیگر بازوم. وقتی یوسفو و عبدالرحمن دانستند که بازوم نیت برکناری پسر یوسفو و عبدالرحمن را دارد، دست به این کودتا زدند؛ اما با آن‌هم مجال و فرصت را برای گفت و گو باز گذاشتند؛ زیرا این‌ها همه اجیران امریکا هستند. به همین دلیل، گرفتاری و زندانی کردن بازوم را به تعویق انداختند. سپس روزها بعد از کودتا، او را متهم به خیانت کردند، درحالیکه او هنوز هم در جای بود و باش خود هست. گاهی بر او دائره را تنگ و فشار وارد می‌کنند و گاهی هم برایش اجازه می‌دهند تا به داکتر، تداوی و برای اخذ غذا بیرون شود و در عین زمان امریکا و سفیر آن در نیامی برای ایجاد راه بیرون رفت از این حالت، اقداماتی را انجام می‌دهد اما این کودتا در بین مزدوران امریکا محدود می‌ماند. 

2- بیش‌ترین ضرر را در این کودتا فرانسه متحمل شده است؛ زیرا این کودتاچیان مزدوران امریکا بودند؛ اما برای این‌که برای کودتای شان مشروعیت بدهند، از موقف فرانسه که شدیداً تحت تأثیر و نگرانی رفته بود، استفاده کردند و نارضایتی مردم را در برابر استعمارگر قدیم سرداده و بهانه گرفتند که فرانسه کشورشان را استعمار نموده و همه ثروت‌های این سرزمین را سرقت کرده است. به تاریخ 30 جولای 2023م هزاران نفر از مردم در مقابل سفارت فرانسه بر ضد فرانسه تظاهرات و شعارهای محکومیت فرانسه را سر دادند.

3- امریکا به زودی اعمالی را در آن‌جا روی دست خواهد گرفت که این مشکل را به نفع خودش مهار نموده و این حادثه را بر ضد نفوذ فرانسه استفاده کرده و نفوذ خود را در آن‌جا قوی‌تر سازد؛ فرقی ندارد که به هرکدام از گزینه‌های ذیل متوسل شود:

- ارجاع بازوم به موقف‌اش اگر ممکن باشد؛ اگرچه این مسأله آسان نیست. اگر بازوم پس به موقف‌اش بازگردد، بازهم به مصلحت امریکا است؛ زیرا بازوم از اجیران امریکا است، اگرچه با فرانسه مدارا و هم‌راهی می‌کند. زیرا رأی عام بر ضد کودتا بوده و خواهان ارجاع بازوم است، چون وی شخص منتخب به صورت قانونی است.

- یا از طریق فشار وارد کردن بالای کودتاچیان است تا آن‌ها به پایان دادن دور انتقالی و اقدام به برگزاری انتخابات جدیدی بنمایند. احتمال زیاد می‌رود که یوسفو رئیس جمهور سابق خود را کاندید کند تا دوباره به قدرت برگردد؛ زیرا کودتاچیان از طرف‌داران و قوم خودش است تا از این طریق نفوذ خود و نفوذ قوم خود را حفظ نموده و بر دزدی‌ها و اختلاس‌های شان سرپوش بگذارند. مخصوصاً که او اجیر امریکا بوده و نفوذ گسترده‌ای در بین حزب و قوم‌اش، که نیم نفوس این سرزمین را تشکیل می‌دهد، دارد.

4- به این ترتیب، اینگونه سرزمین اسلامی‌ که از غنی‌ترین و ثروت‌مندترین سرزمین‌های اسلامی به شمار می‌رود، از جمله فقیرترین سرزمین‌هاست که به سبب خوش خدمتی اجیران و غلامان استعمارگران است که در مقابل به دست آوردن چوکی و در مقابل چور و چپاول اموال عامه، گاهی در رکاب این استعمارگر و گاهی در رکاب آن استعمارگر می‌دود. آن‌ها هرگز به خیر و مصلحت و آزادسازی و بیداری سرزمین شان نمی‌اندیشند؛ زیرا ایشان از هرگونه فکر و اندیشۀ اسلامی تهی اند؛ اگرچه این غلامان خوش‌خدمت از فرزندان مسلمانان اند. متأسفانه به دلیل این‌که بسیاری از مردم با عقب افتادگی فکری و اوج عصبیت جاهلیت گرفتار شدند، کورکورانه بدون فهم و درک از این ظالمان اجیر پیروی می‌کنند که متأسفانه این عمل‌کردهای شان نه صلح می‌آورد و نه امن و امنیت؛ بلکه حکم به اسلام و خلافت راشده است که باعث شأن و شوکت اسلام و مسلمانان شده و وسیلۀ قوت و توان‌مندن شدن و بیداری شان است؛ مخصوصاً نایجر که یک سرزمین اسلامی بوده و اکثر ساکنین آن مسلمانان هستند. بدون شک و یقیناً که این سخن حق است:

﴿فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ﴾ [یونس: 32]

ترجمه: آيا سوای حق جز گمراهی است‌؟ پس چگونه بايد از راه به در برده شويد؟‏

28 محرم 1445هـ.ق.

15 اگست 2023م.

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه