شنبه, ۱۹ صَفر ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۸/۲۴م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

هشدار وزیر دفاع رژیم یهود به لبنان؛ شما را به عصر حجر بر می‌گردانیم!

(ترجمه)

خبر:

سایت "اخبارالیوم" از تهدید تندوتیز یوآو گالانت، وزیر دفاع رژیم یهود به حزب ایرانی لبنان (حزب الله) خبر داد که هشدار می‌دهد «لبنان را به عصر حجر باز می‌گردانیم». این اتفاق در جریان بازدید او از منطقه جبل دوف در مرز لبنان و دیدن خیمه برپا شده توسط حزب مذکور در آن منطقه به وقوع پیوست. گالانت گفت: «من به حزب الله و نصرالله هشدار می‌دهم که اشتباه نکنند. شما در گذشته اشتباه کردید و بهای بسیار سنگینی پرداخت نمودید. اگر این‌جا جنگ یا درگیری رخ دهد، لبنان را به عصر حجر برمی‌گردانیم.»

تبصره:

رژیم یهود یک رژیم بی‌ارزش می‌باشد که از خانه عنکبوت بی‌بنیادتر است. چنانچه این  واقعیت  در هر رویارویی آن با مردم فلسطین به وضوح نمایان می‌شود. این رژیم قادر به توقف مردم بی‌دفاع فلسطین علیه خود نیست و اگر پشتیبانی امریکا و اورپا و حمایت نظام‌های جنایت‌کار حاکم در سرزمین‌های مسلمانان نمی‌بود، از دیرباز اثری از آن باقی نمی‌ماند. این‌ها کسانی هستند که یهود را با اسباب دنیا یاری می‌کنند و امروز یهود به سرزمین‌های مسلمانان دست‌درازی نموده، هشدار می‌دهد که لبنان را به عصر حجر بر می‌گرداند و به سوریه حمله کرده و کشته و زخمی به جا می‌گذارد، بدون این‌که کسی جوابش را بدهد!

"حلف الممانعة" نیز در مقابل این تهدید مستقیم، سکوت اختیار کرده است؛ در حالی‌که از آن‌ها انتظاری جز سکوت و پذیرش ذلت نمی‌رود. آری، این نظام به اصطلاح قدرتمند و مقتدر سوریه است که یهود از چپ و راست به پیکره‌اش ضربه زده، سربازانش را می‌کشد؛ اما این‌ رژیم جنایت‌کار به همین هشدار بسنده می‌‌کند که  در زمان و مکان مناسب پاسخ‌ خواهیم داد، در عوض این‌که با دیدن حمله یهود به مردم سوریه با تمام نیرو واکنش نشان دهد.

ای لشکریان مسلمانان، فقط شما باقی مانده‌اید! آیا برای انجام روش سعد بن معاذ آماده‌اید که حکم الله از فوق آسمان‌های هفت‌گانه را بر یهود بنی قریظه قضاوت کرد؟

نویسنده: محمد ابو هشام

پنج‌شنبه، 10 آگست 2023م.

مترجم: خالد یوسفی

ادامه مطلب...

سفر اردوغان به خلیج

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

سوال:

شبکۀ "الامارات الیوم" به تاریخ 25 جولای 2023م، در صفحۀ انترنتی خود نوشت: «رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه، سفر سه روزه‌اش را به دولت‌های خلیج در هفتۀ گذشته "موفقانه و بسیار مثمر" خواند. اردوغان در اظهارات تلویزیونی‌اش در شام روز دوشنبه، در اشاره به سفری که همراه با شمار زیادی از تاجران به خلیج داشته، گفت که این سفر، "گام بسیار مهمی" در عرصۀ سیاست خارجی به شمار می‌رود.»

رئیس‌جمهور ترکیه به تاریخ 17-19 جولای 2023م، همراه با بیشتر از 200 تن از تاجران و شخصیت‌های مهم ترکیه از عربستان سعودی، قطر و امارات متحدۀ عربی دیدار نمود. سوال این است که هدف از این سفر چیست؟ با توجه به این‌که دولت‌های خلیج از نظر روابط سیاست بین‌المللی با ترکیه متفاوت می‌باشد. یا این که سفر مذکور به انگیزه‌های اقتصادی خاص و با در نظر داشت تورم قابل ملاحظه‌یی صورت می‌گیرد که وضعیت کنونی اقتصاد ترکیه با آن دست و گریبان می‌باشد؟ با ابراز سپاس و امتنان.

جواب:

برای روشن شدن پاسخ به سوال‌های مطرح شده، مسایل زیر را بررسی می‌نماییم:

1. این سفر، که بیشتر از 200 تن از تاجران و شخصیت‌های برجسته، اردوغان را در آن همراهی می‌کردند، در زمانی صورت می‌گیرد که ترکیه از بحران اقتصادی رنج برده و تورم در آن به گونۀ بی‌سابقه‌یی افزایش یافته و "لیره" واحدپولی ترکیه، پیوسته بهای خود را از دست می‌دهد. بناءً مسایل اقتصادی در این سفر برجسته می‌شود؛ چنان‌چه در جریان این سفر؛ 18 توافق‌نامه و بیانیۀ مشترک در عرصه‌های مختلف به شمول سرمایه‌گذاری، صنعت، دفاع، صحت، انرژی قابل تجدید و صنعت فضانوردی به امضا رسید. هم‌چنین، توافقی به ارزش 50.7 ملیارد دالر میان ترکیه و امارات متحدۀ عربی امضا شد.

2. ترکیه از بحران اقتصادی و افزایش روزافزون قیمت‌ها رنج می‌برد و آمار رسمی نشان می‌دهد که تورم در ترکیه در حول و حوش 40% در نوسان می‌باشد، اما آمار غیر رسمی نشان می‌دهد که از مرز 100% هم فراتر رفته. «بر اساس بیانیه‌های رسمی که امروز چهار شنبه منتشر گردید؛ تورم در ترکیه در ماه‌ جون با در نظر داشت محاسبات سالانه، به 38.2% رسیده و این پایین‌ترین میزان در 18 ماه اخیر می‌باشد، اما به گفتۀ گروه مستقل تحقیقات تورم، میزان تورم با در نظرداشت محاسبات سالانه تا 108.5% افزایش داشته.» (منبع: الجزیره مباشر، 5 جون 2023م)

3. بانک مرکزی ترکیه پیش از انتخابات ماه می سال 2023م، مبالغ زیاد دالر به هدف حفظ بهای دالر در سطح مشخص، وارد بازار نمود و این کار باعث کاهش شدید ذخایر واحدپولی بیگانه در بانک مرکزی ترکیه گردید. بهای دالر، که در زمان انتخابات 28 می، معادل 19.90 لیره بود، اینک به 26 لیره رسیده و به این ترتیب؛ ارزش لیره در برابر دالر از شروع سال جاری تا کنون، 28 درصد کاهش یافته. «پس از آن که یک مسئول و شماری از صرافان گفتند که بانک مرکزی استفاده از ذخایر خود را برای حمایت از لیره متوقف نموده، لیرۀ ترکیه اوایل امروز سه شنبه شاهد کاهش بهایش تا 26.10 لیره در برابر دالر بود که در نوسان‌های اخیر بی‌سابقه بوده. سپس ارزش لیره در سطح 26.05 ثابت گردید و با این حساب، از شروع سال جاری تا کنون بیشتر از 28% کاهش یافته است». (عربی21، 27 جون 2023م)

4. بنابر این، اردوغان از نظر سرمایه‌گذاری و تمویل در رویارویی با کمبود بودجه، تورم مزمن و ضعف لیرۀ ترکیه آرزوهای بزرگی را در این خصوص در سر می‌پروراند. «در تحلیلی که در بلومبرگ آمده گفته شده که اردوغان سعی دارد روابط‌اش را با دولت‌های نفت‌خیز جهان عرب بهبود بخشد تا باشد که از این طریق خالی‌گاه سرمایه‌گزاران غربی را که به دلیل سیاست‌های اقتصادی غیر معمول نمی‌خواهند در ترکیه سرمایه‌گذاری کنند، پر نماید.» (منبع: https://aposto.com، 21 جولای 2023م)

5. برای تسهیل روابط با خلیج، محمد شیمشک، که روابط خوبی با سرمایه‌گذاران انگلیسی و خلیجی دارد و قبلاً برکنار شده بود، پس از انتخابات 28 می 2023م، به عنوان وزیر مالیه تعیین گردید. وی تحصیلات‌اش را در مقطع ماستری/کارشناسی ارشد در پوهنتون/دانشگاه اکستر در انگلیس، که از طریق یک بورسیه توسط بانک "ایتی" دریافت نموده بود، به پایان رسانید و نیز به عنوان آگاه مسایل اقتصادی و استراتیژی و مدیر در سازمان‌های جهانی در لندن ایفای وظیفه نموده است. بنابر این، تعیین وی به صفت وزیر مالیه به هدف جلب سرمایه از اروپا و کاهش انتقاد انگلیس از ترکیه صورت گرفته است. از این رو، محمد شیمشک در ماه جون به عربستان سعودی، قطر و امارات متحدۀ عرب سفر نمود و او که در میان حلقات مالی انگلیس شهرت دارد و نیز در سازمان‌های مالی زیادی فعالیت داشته، با مقامات عالی رتبۀ سعودی، قطر و امارات متحدۀ عرب دیدار و گفتگو نمود. «ماه گذشته، جودت یلمزا معاون رئیس‌جمهور، محمد شیمشک وزیر خزانه‌داری و مالیه و نیز حفیظ غای ارکان مسؤول بانک مرکزی به دولت‌های خلیج سفر نموده و "فرصت‌های همکاری اقتصادی" را با ارزش خواندند. پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد که این سفرهای ادارۀ اقتصادی به هدف زمینه‌سازی برای توافق‌نامه‌هایی صورت گرفته که قرار است در سفر اردوغان به خلیج امضا شود.» (منبع: https://www.indhyturk.com، 17 جولای 2023م) بناءً سفر اردوغان پس از زمینه‌سازی‌های اقتصادی صورت گرفت.

6. انقره در ماه نومبر پیش‌رو قرضه‌های گوناگونی را باید بپردازد و ناچار است پیش از فرارسیدن ماه نومبر، منابع خارجی را برای پرداخت قرضه‌های خارجی خود پیدا کند و به همین دلیل است که به سرمایه‌گذاران خلیج روی آورده است. «جی پی مورگان گفت که قرضه‌های ماهانۀ ترکیه در ماه‌های جولای تا اوکتوبر سال 2023م، چیزی در حدود 2.4 تا 3.5 ملیارد دالر است. بانک به وجود قرضه‌های خارجی سنگینی اشاره نموده که باید در جریان ماه‌ دسمبر 2023م تا مارچ 2024م پرداخت گردد.» (منبع: https://www.bloomberght.com، 6 جولای 2023م).

7. بنابر این؛ دلایل اقتصادی سفر اردوغان به خلیج، فراتر از دلایل سیاسی آن می‌باشد و مقاله‌یی را که سایت Atlantic council یا "شورای آتلانتیک" منتشر نموده، این مسأله را عینی تر می‌سازد. «دو پژوهش‌گر هریک سرحات سوبوک اوغلو و موزه حسن المرزوقی در این مقاله‌یی که سایت Atlantic council یا "شورای آتلانتیک" منتشر نموده می‌گویند که دلیل اصلی توجه جدید ترکیه به استحکام روابط با دولت‌های خلیج، همانا جذب سرمایه‌ها و حفاظت از میراث اردوغان به صفت رهبری می‌باشد که در جریان دو دهۀ گذشته رشد اقتصادی به بار آورده است.» (منبع: https://www.atlanticcouncil، 21 جولای 2023م)

8. این حقیقت در اظهارات اردوغان نیز هویداست: «اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه اشاره نمود که میزان مبادلات تجارتی میان ترکیه و امارات به 10 ملیارد دالر رسیده است. وی امارات را یکی از مهم‌ترین شرکای تجارتی و اقتصادی ترکیه در منطقه خواند. اردوغان تصریح نمود که در سفر به امارات، 13 توافق‌نامه در عرصه‌های مختلف را امضا نموده و ارزش مجموعی این توافقات به 50.7 ملیارد دالر می‌رسد.» (منبع: امارات الیوم، 25 جولای 2023م).

9. خلاصه این‌که سفر اردوغان به منطقۀ خلیج، در درجۀ نخست یک سفر اقتصادی است و دور از حقیقت نخواهد بود اگر بگوییم که این سفر تنها به یک هدف اقتصادی صورت گرفته که همانا کاهش تورم و بهبود وضعیت "لیرۀ" ترکیه می‌باشد تا زمینۀ توازن بازار اقتصادی ترکیه فراهم گردد.

این حقایق به وضوح نشان می‌دهد که واقعیت موجود سرزمین‌های مسلمانان بیان‌گر وجوب وحدت میان آن‌ها می‌باشد و این‌که سرمایه‌های ظاهری و باطنی این سرزمین‌ها برای ساکنان آن کافی است و می‌تواند فقر را از مسلمانان دور نموده و شأن و شوکت آنان را بالا ببرد. اگر مسلمانان این واقعیت را درک کنند، قطعاً برادروار بندگی الله سبحانه وتعالی را خواهند نمود و واقعاً که امت واحد خواهند شد؛ بهترین امتی که برای رهنمایی مردم به جانب هدایت فرستاده شده است:

﴿كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ[آل عمران: 110]

ترجمه: شما (مسلمانان حقیقی) نیکوترین امتی هستید که پدیدار گشته‌اید (برای اصلاح بشر، که مردم را) به نیکوکاری امر می‌کنید و از بدکاری باز می‌دارید و ایمان به الله دارید.

16 محرم 1445هـ.ق.

3 آگست 2023م.

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...

مسلمانان و مبارزات آزادی هند؛ واقعیت و دیدگاه درست

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

این مقاله به عنوان تبیین اهداف والا در مبارزۀ مسلمانان به خصوص علما علیه اشغال‌ انگلیس خواهد بود.

در 77 سال گذشته، به خصوص در ماه‌های آگست و جنوری، هندی‌ها به طور فعال وطن‌پرستی خودرا ابراز کرده‌اند. در همین چارچوب، مسلمانان در شرایطی قرار دارند که برای تضمین موجودیت خود در این کشور مجبور به اثبات وطن‌پرستی خود هستند. در پاسخ، برخی اظهارنظرهای سیاسی و تاریخی برای اثبات سهم مسلمانان در مبارزات آزادی‌خواهی توسط نسل کنونی مسلمانان مطرح می‌گردد.

چند مثال:

 1 - مسلمانان به طور عام و علما به طور خاص اولین کسانی بودند که با انگلیس مبارزه نمودند.

 2 - کمک مسلمانان به جنبش عدم هم‌کاری؛ جنبش ترک هند بی‌شمار است.

3 - مسلمانان از اولین، برجسته‌ترین و قوی‌ترین "مبارزان آزادی ملی" بودند.

4 - مشارکت و کار مسلمانان در تدوین قانون اساسی سکولر دیموکراتیک هرگز نمی‌تواند در حاشیه قرار گیرد.

محدود نمودن مبارزات 200 ساله مسلمانان عليه انگليس‌ها تنها به هدف استقلال ملی و ايجاد يك دولت سکولر دیموکراتيک هند، نشان‌دهنده عدم درک واقعی از تاريخ است.

در سال 1787، تیپو سلطان سفیری را نزد خلیفه عثمانی، سلطان عبدالحمید اول فرستاد تا در مقابل کمپنی هند شرقی، بریتانیا کمک فوری بگیرد. تیپو سلطان هم‌چنان از خلیفه اجازه گرفت تا در نگهداری مساجد و مقابر در مکه، مدینه، نجف و کربلا مشارکت نماید. در سال 1802 شاه عبدالعزیز دهلوی (رحمه الله) سرزمین هند تحت سلطۀ بریتانیا را دارالحرب اعلام نمود و مبارزه با دولت انگلیس را بر مسلمانان واجب دانست و آن‌را جهاد تلقی کرد.

در سال 1831، سید احمد و پیروانش پایگاه خودرا در شهرهای هوند و زیدا در ناحیه صوابی ساختند. سید احمد از قبایل محلی پشتون و هزاروال خواست تا جهاد را راه اندازند و از آن‌ها خواست که از آداب و رسوم قبیله‌ای خود دست بکشند و شریعت را اتخاذ نمایند. خان های سنتی جای خودرا به علمای اسلامی دادند و نظام مالیاتی اسلامی برای تأمین مالی جهاد تأسیس گردید. اندکی پس از این لشکرکشی و استقرار نظام شریعت، جهاد اعلام گردید. او پیامی به رنجیت سینگ فرستاد و خواستار این شد که: «یا مسلمان شو یا جزیه بده یاهم جنگ کن.» در سال 1857 حدود 33 تن از علما در دهلی به خصوص مولانا ننودوی; مولانا رشید احمد گنگوهی شرکت کرد و فتوای جهاد علیه انگلیسی‌ها را صادر نمود. وقایع فوق بیان‌گر آن است که هدف مسلمانان احیای ملت با مفاهیم اسلامی بوده است، نه با مفاهیم نشنلیستی دیموکراتیک.

در آغاز قرن بیستم، در حالی‌که تهاجم انگلیس سرزمین اسلامی را تا حد زیادی تحت سلطه استعمار قرار می داد، در سال 1907 "تحریکه رشمی رومال"جنبش حریر‌نامه (Silk Letter Movement) توسط علمای سرشناس و برجسته "مولانا محمود الحسن" و "مولانا عبیدالله سندی" آغاز گردید. و نامه‌های زیادی به والیان خلافت آن زمان (خلافت عثمانی) نوشته شد و درخواست کمک نظامی نمودند.

هدف این تحریک به رهبری علما با مقاصد عالی این بود که عقب‌نشینی انگلیس‌ها در شبه‌قاره هند باعث تضعیف موقف استعمارگران در سایر سرزمین‌های اسلامی گردد، که بعدها این علما در زندان مالتا زندانی گردیدند.

 در سال 1920، محمد علی و برادرش مولانا شوکت علی و دیگر رهبران مسلمان مانند بیر غلام مجدد سرهندی، شیخ شوکت علی صدیقی، داکتر مختار احمد انصاری، وکیل جان محمد جونجو رئیس المهاجرین، حضرت مهانی، سید عطاء الله به هم پیوستند تا کمیته خلافت سراسر هند را تشکیل دهند. دیگر رهبران مسلمان مانند محمد فاروق چشتی، مولانا ابوالکلام آزاد و داکتر حکیم اجمل خان نیز به این جنبش پیوستند. آن‌ها با هدف ایجاد وحدت سیاسی در بین مسلمانان و تأمین امنیت خلافتِ رو به ضعف کار می‌نمودند.

بررسی مختصر سهم علمای مذکور نشان می‌دهد که الولاء (وفاداری) آنان برای اسلام و خلافت بوده و البراء (انکار) آن‌ها در مقابل افکار نشنلیستی و سکولر بوده است. اما با تلاش انگلیس و فرانسه، خلافت عثمانی در سال 1924 نابود گردید. پس از 1924، دنیای مسلمانان وارد واقعیت جدیدی شد که خلافت وجود نداشت. در این فضا، تغییری در موضع جنگی مسلمانان در شبه قاره هند به وجود می‌آید.

پس از الغای خلافت در ترکیه در سال 1924م، جنبش خلافت به دلیل تسلط یک جنبش ملی‌گرای مسلمان تحت پوشش اتحادیه مسلمین به رهبری محمد علی جناح انشعاب نمود. این جنبش به میدان آمد و بدین ترتیب جای‌گزین جنبش خلافت در مبارزه با انگلیس گردید. باید به تفاوت ظریف میان این دو حرکت اشاره کرد. اتحادیه مسلمین مبتنی بر نوعی از نشنلیزم مذهبی (نشنلیزم فرهنگی) بود، در حالی‌که جنبش خلافت ماهیت ایدیولوژیک داشت. نشنلیزم مذهبی که منجر به تشکیل پاکستان گردید، زیاد دوام نیاورده و در طی چند دهه در سال 1971 باعث انشعاب (تشکیل بنگلادیش) به نام نشنلیزم زبانی (نشنلیزم فرهنگی) گردید. برعکس، گرچه هند در سال 1947 به عنوان یک کشور سکولر قد علم نمود، اما تأثیرات نشنلیزم هندو را می‌توان درست از زمان شکل‌گیری آن مشاهده نمود.

در این واقعیتِ مردم هند، مایۀ تأسف است که مسلمانان هند، از جمله علما، به اصطلاح روز استقلال و جمهوری را در مدارس خویش، جشن می‌گیرند و تاریخ پیشینیان پارسای مارا به دروغ به تصویر می‌کشند، گویا آن‌ها برای استقلال نشنلیستی هندی جنگ و مبارزه نموده‌اند.

سخنان یکی از پیشگامان جنبش‌های خلافت برای ما بیان می‌دارد که علت واقعی مبارزه آن‌ها استقلال هند نبود، بلکه حذف اشغال از سرزمین اسلامی و حفاظت از خلافت بوده است. مولانا ابوالکلام آزاد یکی از سخن‌رانان کنفرانس خلفا بود که در سال 1920 کتابی به نام (مسئله خلافت) منتشر کرد و گفت: »وجود اسلام بدون خلافت ممکن نیست، مسلمانان هند باید با تمام تلاش و توان خود برای اینکار تلاش نمایند مولانا محمدعلی جوهر نیز اظهار داشت: »حاکم ترکیه خلیفه یا جانشین پیامبر و یا امیرالمؤمنین بوده است و خلافت اساساً دغدغه دینی ما است، درست مانند قرآن و سنت.» (قطعۀ از زندگی من، محمدعلی جوهر، ص41)

فلهذا، برای هر مسلمانی ضرور است که تاریخ واقعی را بداند تا هویت خودرا حفظ نماییم و هم‌چنان معنای رهایی واقعی را به مردم هند معرفی نماییم و به آن‌ها نشان دهیم که چگونه اسلام به عنوان یک ایدیولوژی بدیل، مشکلات مردم‌را در گذشته حل نموده و در آینده نیز إن‌شاءالله حل خواهد کرد. حتی پس از نابودی خلافت، مردم هند به مبارزۀ خویش برای تأسیس دوبارۀ خلافت ادامه دادند. بنابراین در دهۀ 1940 مولانا ابوالعلاء مودودی با دعوت به تأسیس دوباره دولت اسلامی به پا خاست.

بنابراین، مسلمانان در هند باید از احساس حقارت ناشی از "برچسب اقلیت" که پس از به اصطلاح استقلال هند در سال 1947 به آن‌ها اختصاص داده شده بود، دست بکشند. تحت این برچسب، مسلمانان در یک عقدۀ حقارت و یک روان جنون و ترس غیرضروری زندگی می‌نمایند. آن‌ها باید از این احساس ذلت که به عنوان اقلیت برچسب خورده‌اند، دست بردارند و باید هویت خود را با افتخار تنها مسلمان تعریف نموده و جایگاه خودرا به عنوان رهبران بشریت درک نمایند؛ رهبرانی که به مسیر روشن شده با نور خالق بشریت و تمام موجودات هدایت می‌گردند. آن‌ها هرگز نباید فراموش نمایند که بزرگ‌ترین مشارکتی‌که حتی تا امروز هندوستان دارد، از جانب مسلمانانی بوده است که بیش از 10 قرن توسط اسلام بر این سرزمین حکومت نموده‌اند و نظام عادلانۀ اسلام را بالای رعیت آن تطبیق نموده‌اند.

﴿الَر كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ﴾ [ابراهیم: 1]

ترجمه: الرا- (این) کتابیست که برای تو نازل نمودیم تا مردمان را از تاریکی به سوی نور و روشنایی به اجازه رب شان خارج نمایی و به سوی راه عالی مرتبه و قابل ستایش.

نویسنده: ابو حذیفه عمری

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزبالتحریر

29 محرم 1445ه.ق.

چهارشنبه 16 آگست 2023م.

مترجم: عبدالرحمن "قاطع"

ادامه مطلب...

دعوت‌گران اسلام، از دیروز تا امروز

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

دعوت برای اسلام و دعوت به اسلام دو مسئله جداگانه بوده که میان آن‌ها با ملاحظه دو نکته ذیل تفاوت واضحی درمی‌یابیم:

1-       دعوت برای اسلام یعنی کار و فعالیت برای اقامه دین و سپس تطبیق عملی آن در زندگی مسلمانان بوده به گونه که در داخل دولت اسلامی بر کسانی که تابعیت آن را دارند، تطبیق و در خارج از دولت اسلامی توسط جهاد فی‌سبیل الله برای عموم مردم با ملاحظه مراحل سه‌گانه حمل می‌شود. یعنی به سوی اسلام دعوت می‌شوند، اگر نپذیرفتند یا جزیه و یا صلح و در غیر این‌صورت با آنان قتال و جهاد صورت می‌گیرد تا الله سبحانه وتعالی بین ما مسلمانان و آن‌ها فیصله کند.

2-      دعوت به اسلام یعنی التزام و پایبندی مسلمانان بطور فردی و اجتماعی به اسلام مطابق به تقاضای احکام شرعی است، که در برگیرنده اصول و مبادی عبادات، معاملات، اخلاقیات و... می‌باشد.

موضوع ما در این مقاله متعلق به مسئله اول، یعنی عمل برای اسلام بوده، زیرا اسلام بیش از یک قرن از صحنه تطبیق بعد از سقوط دولت اسلامی که بنام دولت عثمانی یاد می‌شد، به دور شده است؛ همان دولتی که امتداد دولت‌های قبل از خود در طول تاریخ بوده و با تفاوت نام‌ها به عصر مدنی در زمان نبوت جدا از دوران مکی بوده و وصل می‌شود. ما به دورانی خیلی مشابه به دوران مکی بازگشته‌ایم، پس لازم است که منهج دعوت برای اسلام را در این دوران شناسایی کنیم تا قطار مسلمانان را بعد از خروج از مسیر اصلی‌اش دوباره بدان بازگردانیم؛ بدون این‌که در پایبندی به احکام اسلام که اجرای آن‌ها در توان ماست کوتاهی کنیم و بدون این‌که در اجرای آن‌ها نیاز به وجود دولت داشته باشیم؛ با اعتراف به این‌که دولت تنها کیان تنفیذی و تطبیقی احکام شریعت غراء می‌باشد.

پیامبر از زمان نزول اولین آیات از سوره مبارکه إقرأ، کار و دعوت را بر همین منوال شروع کرد تا مردم را بسوی کلمۀ لَااِلَهَ اِلَّا اللَّهُ و مُحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّه دعوت و عبادت بت‌ها و عادات جاهلیت و نظام‌های شان را مردود خوانده و دورشان اندازد. هر کسی‌که این عقیده را می‌پذیرفت، مستقیم وارد پروسه دعوت برای اسلام می‌شد و دیگران را برای پیوستن و انضمام به این منظومۀ دعوت فرا می‌خواند؛ با وجود این‌که از احکام شرعی مربوط به عبادات، معاملات و اخلاقیات هنوز چیزی نازل نشده بود که از آن‌ها تذکر بعمل آید. مثل نماز که ستون دین بوده و چندین سال بعد از نبوت در حادثه إسرا و معراج فرض گردید و جهاد، که بلندترین قلۀ اسلام بوده و بعد از بیعت عقبۀ دوم در هجرت مسلمانان بسوی مدینه که در پی تأسیس نخستین دولت اسلامی بودند، با نزول آیت مبارکه ذیل فرض گردید:

‏﴿أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ ‏﴾[حج: ۳۹]

ترجمه : ‏اجازه (جهاد) به كسانی داده شد كه به آنان جنگ (تحميل) مي‌گردد ، چرا كه بديشان ستم رفته است (و آنان مدّت‌هاي طولاني در برابر ظلم ظالمان شكيبائي ورزيده‌اند و خون دل خورده‌اند) و الله توانا است بر اين‌كه ايشان را پيروز كند.

همین قسم بخش اعظم احکام شرعیت اسلامی بعد از اقامه دولت در مدینه‌منوره نازل گردید و همۀ تلاش‌ها بخاطر دعوت برای اسلام قبل از این‌که مسلمانان برای تطبیق اسلام مشغول شوند، مبذول گشت.

شایسته یادآوری است که قلت علم و دانش مسلمانان نسبت به اسلام کدام چالش سخت و مانعی در برابر دعوت و فعالیت کوشای شان برای اسلام ایجاد نکرد، چه در مکۀ‌مکرمه و چه در مدینه‌منوره. این ابوذر رضی اللَّه عنه است که دعوت اسلام را در میان دو قبیله غفار و أسلم توسط همان علم و دانش که در روزهای اندکی از ماندن خود در نزد رسول اللَّه فرا گرفته بود، برای شان رساند و توانست که هردو قبیله را مشرف به اسلام نماید و نُه سال پس از اقامه دولت اسلامی به آن بپیوندد و مردان جوان و پول فراوان برای دولت فراهم کند.

با رؤسای قبائل، منهج دعوت برای اسلام نیز به همین منوال بود. پیامبر آن‌ها را برای نصرت اسلام دعوت و هیچگاه از آن‌ها پایبندی به اصول و احکام شریعت را نخواسته‌، بلکه می‌فرمودند: «برایم ایمان بیاورید و یاریم کنید، زیرا قریش مرا منع کرده اند.» تا آن‌که الله سبحانه وتعالی برای پیامبر خود گروهی از مردم یثرب را از میان دو قبیله اوس و خزرج آماده ساخت تا با وی بخاطر نصرت دین اسلام بیعت کنند و دعوت همراه با قدرتمندی و عزت در بیعت عقبه دوم ملحق شده، سپس هجرت و در نهایت دولت تشکیل شود.

در دوران مکی هرگز تمرکز بر کمیت نبوده، بلکه بر نوعیت و کیفیت استوار بوده است، تعداد دعوت‌گران کم اما تأثیرشان بسیار زیاد بوده، زیرا آن‌ها عناصر جامعه را که عبارت از مردم، افکار، احساسات و نظام می‌باشد، اساس و هدف قرار داده بودند و برای بسیج کردن افراد توجه زیادی نداشتند، بلکه عناصر کتله را بشکل بسیار قویی آماده می‌کردند تا بدون ملل و خستگی جامعه را بشکل خود ساخته و آن‌ها را متأثر از خود نمایند، نه این‌که خودشان متأثر از جامعه شوند. زمانی‌که حمزه و عمر رضی اللَّه عنهما مسلمان شدند و در جاهلیت از قدرت برخودار بودند؛ با مسلمان شدن شان بعد از آنکه مسلمانان مخفیانه در خانه ارقم بن ابی ارقم رضی الله عنه جمع شده و جلسات خود را دایر می‌کردند؛ اسلام به مرحله علنی و آشکارا وارد شد.

هرچند علمایی‌که در رشته شرعیت و موضوعات اسلامی مدرک‌ها دارند و خطباء و کسانی‌که از صفحات مجازی برخوردارند، امروز سزاوارترند که برای اسلام دعوت نمایند، زیرا آن‌ها بیشتر و بهتر می‌دانند که مسلمانان مطابق به خواست اللَّه و رسولش بر چه حال و وضعیتی قرار داشته باشند. لازم و شایسته است که آن‌ها نسبت به دردهای عمیق و مصائب المناک مسلمانان درک و احساس بیشتری داشته باشند و دیگر اینکه آنان در روند ایجاد تغییر توانمندتر و تأثیرشان به اعتبار این‌که سخن شان از دیگران بیشتر شنیده می‌شود، افزون‌تر می‌باشد. اما واقعیت چنین است که در عرصه دعوت کوشا برای اسلام از همۀ مردم عقب‌‌تر بوده و در حدی از احکامی اسلامی که برای شان میسر بوده و به آن‌ها آگاهی دارند، اکتفاء کرده و آن‌ها را برای مردم هم‌چنان تعلیم می‌دهند تا اوضاع بر همین منوال کنونی خود باقی بماند!

اما چیزی‌که خیلی عجیب و غریب است؛ مانع شدن این علماء بسان سدی محکمی در برابر دعوت‌گران برای اسلام می‌باشد. این علماء سد راه کسانی می‌شوند که تصمیم می‌گیرند برای اسلام کار و فعالیت کنند و توسط نفاق شان به نفع حکام در راه الله سبحانه وتعالی کجی طلبیده، برای گمراه‌سازی مردم کار کرده و در پی تحریف و تغییر حقائق روشن هستند.

در پایان، مسلمانان باید دعوت برای اسلام را در اولویت اصلی خود قرار داده و از هیچ کوششی برای جلو بردن چرخ آن در حد توان دریغ نورزند. باید همه بدانند که امروز برای ما دومین و آخرین فرصت تاریخی برای دعوت برای اسلام فراهم شده است. اولین فرصت برای پیامبر و صحابۀ بزرگوار رضی اللَّه عنهم فراهم شد که نخستین دولت اسلامی را در تاریخ تأسیس کردند و دومین فرصت برای دعوت‌گران امروزی برای اسلام با تأسیس خلافت راشده دوم و آخرین خلافت بر منهج نبوت طبق این گفته پیامبر:

«تَكُونُ النُّبُوَّةُ فِيكُمْ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ مُلْكاً عَاضّاً فَيَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ مُلْكاً جَبْرِيَّةً فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةً عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ» ثُمَّ سَکَتَ.

ترجمه: نبوت در میان شما خواهد بود چنانکه الله بخواهد، سپس الله آن را بالا می­برد آن­گاه که بخواهد بالا برد، سپس خلافت بر منهج نبوت می­شود و تا آنگاه که الله بخواهد هست، سپس آنرا بالا می­برد آنگاه که  بخواهد آن را بالا برد، سپس ملوک عاضی که خلافت را به سختی نگه­می­دارند خواهند بود و تا آن­گاه که الله بخواهد خواهد بود، سپس وقتی بخواهد آن را بالا برد بالا می­برد، سپس پادشاهی پادشاهان ستمگر خواهد بود و تا آنگاه که الله بخواهد می­باشد، سپس وقتی بخواهد آن را بالا برد بالا می­برد، سپس خلافت بر منهج نبوت خواهد بود. سپس پیامبر سکوت نمودند.

افزون بر این، با آن‌که متقدمین بر متأخرین افضلیت و برتری دارند، مزد و پاداش متأخرین بیشتر و افزون‌تر از پاداش متقدمین است. ترمذی در سنن خود روایت کرده است که:

"عَنْ أَبِي أُمَيَّةَ الشَّعْباني قَالَ: أَتَيْتُ أَبَا ثَعْلَبَةَ الخُشَنِي فَقُلْتُ لَهُ: كَيْفَ تَصْنَعُ فِي هَذِهِ الْآيَةِ؟ فَقَالَ: أيَّة آيَةٍ؟ قُلْتُ: قَوْلُهُ [تَعَالَى] ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لَا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ﴾ فَقَالَ: أَمَا وَاللَّهِ لَقَدْ سَأَلْتَ عَنْهَا خَبِيرًا، سألتُ عَنْهَا رَسُولَ اللَّهِ ﷺ فَقَالَ: "بَلِ ائْتَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ، وَتَنَاهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ، حَتَّى إِذَا رَأَيْتَ شُحّا مُطاعًا، وهَوًى مُتَّبعًا، وَدُنْيَا مُؤْثَرة، وإعجابَ كُلِّ ذِي رَأْيٍ بِرَأْيهِ، فَعَلَيْكَ بِخَاصَّةِ نَفْسِكَ، وَدَعِ الْعَوَامَّ، فَإِنَّ مِنْ وَرَائِكُمْ أَيَّامًا الصَّبْرُ فِيهِنَّ مِثْلُ القَبْضِ عَلَى الجَمْرِ، لِلْعَامِلِ فِيهِنَّ مثلُ أَجْرِ خَمْسِينَ رَجُلًا يَعْمَلُونَ كَعَمَلِكُمْ" -قَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْمُبَارَكِ: وَزَادَنِی غَيْرُ عُتْبَةَ: قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَجْرُ خَمْسِينَ رَجُلًا مِنْهُمْ أَوْ مِنَّا؟ قَالَ: "بَلْ أَجْرُ خَمْسِينَ مِنْكُمْ". (ترمذی: هذا حدیث غریب  صحیح)

ترجمه: أبی امیه شعبانی گوید: نزد ابوثعلبه خشنی آمدم و برایش گفتم: نظرت درباره این آیه چیست و چگونه بدان عمل می‌کنی؟ وی برایم گفت که کدام آیت؟ من گفتم این آیت : ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لَا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ﴾، وی برایم گفت: قسم به الله از شخص با خبری پرسیدی، من درباره آن از رسول الله پرسان نمودم و ایشان فرمودند: یکدیگر را امر به معروف و نهی از منکر کنید تا آنگاه که ببینی از بخیل اطاعت و از هوای نفس متابعت می‌شود و دنیا ترجیح داده شده و هرکس متکی به نظر خود شده و از دیدگاهش خوشش می‌آید؛ پس در آن هنگام خاص متوجه خود باش، مردم عوام را به حال خودشان بگذار و با روزهای روبرو خواهید شد که صبر و استقامت کردن در آن ایام مثل گرفتن ذغال است، کار کن در آن ایام مزد پنجاه تن از مردانی را کسب می‌کند که مانند اعمال شما انجام می‌دهند. عبدالله بن المبارک گوید: غیر از عتبه این عبارت را نیز افزوده است: گفته شد یا رسول الله! مزد پنجاه تن از خودشان یا از ما؟ گفتند: بلکه از مزد پنجاه تن از شما.

نویسنده: الشیخ عصام عمیره-بیت المقدس

مترجم: محمد مزمل

برگرفته از شماره 452 جریده الرایه

ادامه مطلب...

فرق میان موقف روسیه در برابر اوکراین و سوئد و فنلند

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

سوال:

چرا زمانی‌که اوکراین اعلام نمود قصد دارد به پیمان ناتو بپیوندد، روسیه عملیات نظامی علیه آن به راه انداخت، اما در برابر فنلند که عملاً به پیمان مذکور ملحق شد، هیچ اقدام نظامی انجام نداد و هم‌چنین در برابر سوئد/سویدن نیز هیچ حرکتی از خود نشان نمی‌دهد؛ در حالی‌که قرار است عنقریب به پیمان یاد شده بپیوندد؟ 

جواب:

برای روشن شدن جواب، به بررسی موارد زیر می‌پردازیم:

اول: پیش از این در مورد اوکراین و دلایل اعلان جنگ روسیه علیه آن منشورات زیادی را منتشر نموده ایم:

1. در پاسخ به پرسشی‌که به تاریخ 24 جنوری 2004م منتشر نمودیم، گفتیم: «اوکراین ارتباط مستحکمی با روسیه داشته و هم‌پیمان مهم آن به شمار می‌رود، به علاوۀ این که اوکراینی‌هایی هم هستند که خود را روس برمی‌شمارند و با زبان روسی صحبت می‌کنند و شمار زیادی از آنان دارای نژاد روسی می‌باشند، مخصوصاً آنانی که در شرق اوکراین سکونت دارند...»

2. در پاسخ به پرسش دیگری که به تاریخ 20 مارچ 2010م منتشر نموده بودیم، چنین گفتیم: «اوکراین، که 603700 کیلومتر مربع مساحت و 48 ملیون تن نفوس دارد، به دلیل اشرافی که بالای بحر سیاه دارد، از موقعیت استراتیژیکی برخوردار می‌باشد. ویژگی دیگر آن این است که چندین خط انرژی، مخصوصاً خطوط گاز طبیعی از آن می‌گذرد، به علاوۀ موقعیت جغرافیایی آن که اروپا را به آسیا وصل می‌کند...»

3. هم‌چنین در پاسخ به پرسش دیگری که به تاریخ 23 می 2013م منتشر گردید، گفتیم: «اوکراین از هر جای دیگری برای روسیه اهمیت بیشتری دارد و اگر آن را از دست بدهد، غرب مستقیماً با روسیه هم‌مرز خواهد شد. پس اوکراین برای روسیه به سان سپری در برابر اروپاست، گذشته از اهمیت اقتصادی که دارد، چنان‌چه لوله‌های گاز روسیه از طریق آن وارد غرب می‌شود. این را نیز نباید فراموش نمود که روسیه سعی دارد بالای مناطق اتحاد جماهیر شوروی، به شمول اوکراین مجدداً تسلط داشته باشد...»

4. در پاسخ به پرسشی منتشر شده به تاریخ 22 فبروری 2014م گفته بودیم: «اوکراین از هر جای دیگری برای روسیه اهمیت بیشتر دارد و در صورتی‌که آن را از دست بدهد، غرب مستقیماً با روسیه هم‌مرز خواهد شد، پس اوکراین برای روسیه نقش سپری در برابر اروپا را دارد، چنان‌چه اوکراین در فاصلۀ تنها 300 کیلومتری مسکو موقعیت دارد. این است دلیل مداخلۀ روسیه در اوکراین. این از یک جهت، از جهت دیگر، پایگاه نظامی بحر سیاه روسیه در آن موقعیت دارد. پس اوکراین از یک طرف، پلی میان اروپا و روسیه به حساب می‌رود و از طرف دیگر، منطقۀ حایل میان آن دو محسوب می‌شود.»

5. در پاسخ به پرسش دیگری که به تاریخ 22 دسمبر 2021م منتشر شد، گفتیم: « اوکراین باغچۀ جلوی روسیه به شمار می‌رود و نه مانند دولت‌های آسیای میانه که از نظر موقعیت، روابط قومی، دین و تاریخ به مثابۀ حیات‌خلوت آن است. اوکراین برای روسیه و جایگاه بین‌المللی آن نقش سپر را دارد؛ بالای بحر سیاه اشراف داشته و آن را در اختیار خود دارد، به علاوۀ اشراف آن روی مناطق اسلامی قفقاز که روسیه در طول تاریخ آن را به خود پیوند داده است. هم‌چنین زمین‌های حاصل‌خیز اوکراین و کالاهای اساسی آن برای روسیه امنیت غذائی به بار آورده و آن را در تحول روابط‌اش با غرب محفوظ نگه می‌دارد و از طریق اوکراین است که روسیه به اروپای شرقی راه دارد، چه با خطوط گاز و یا غیر آن. گذشته از همه، اوکراین امروزه آخرین منطقۀ حائل برای گشودن گره تاریخی روسیه در ترس و نگرانی از اروپا به شمار می‌رود؛ اروپائی که دو بار "ناپلویون و هتلر" از مسیر اوکراین به روسیه حمله نمود، اگرچه ضعف دولت شوروی، آن را وادار نمود تا دست از اروپای شرقی به عنوان منطقۀ حائل بردارد؛ اما اینک با در نظرداشت پیش‌روی‌های اعضای پیمان ناتو در شرق اروپا، روسیه از اوکراین و بلاروس به عنوان همسایه‌گانش انتظار دارد حد اقل به صفت منطقۀ حائل در برابر خطرهای ناتو و پیش‌روی‌های ابزار نظامی آن به جانب شرق عمل کنند. روسیه در حال حاضر قصد دارد اوکراین را از پیوستن به پیمان آتلان‌تیک شمالی "ناتو" و یا حمایت از آن بازدارد.»

دوم: تمام آن‌چه گفته شد، بیانگر اهمیت اوکراین برای روسیه می‌باشد، در حدی‌که روسیه، اوکراین را تقریباً یک دولت مستقل نمی‌داند، چنان‌چه پوتین در سخنانش به تاریخ 21 فبروری 2022م گفت: «...اوکراین تنها یک دولت همسایه برای ما نیست؛ بلکه بخشی جدایی‌ناپذیر از تاریخ، فرهنگ و فضای معنوی ما می‌باشد. آن‌ها تنها دوستان، همکاران و رفقای ما نیستند، بلکه آن‌ها اقارب ما نیز هستند که روابط هم‌خونی و خانوادگی با یکدگر داریم.» (منبع: آژانس اناتولیا، 23 فبروی 2022م) روسیه هم‌چنین اوکراین را به دلیل موقعیت جغرافیایی و استراتیژی و نیز ساختار دیموگرافی آن، منطقه‌یی حایل میان خود و ناتو می‌داند که به معنای خط سرخ روسیه می‌باشد، پس به هیچ وجه اجازه نمی‌دهد ناتو به آن دست پیدا کند. پوتین در هشدار به پیمان ناتو در خصوص ارسال نیرو و سلاح به اوکراین گفت: «وسعت دادن زیربنای نظامی ناتو در اوکراین برای روسیه خط سرخ تلقی می‌گردد و پاسخ زننده‌یی را در پی خواهد داشت.» (منبع: نون پست، 4 دسمبر 2021م)

پس از آن که روسیه در برگردانیدن اوکراین به آغوش خود ناکام گردید؛ چه در مسألۀ تقسیم نمودن کشتی‌های جنگی بحر سیاه در آغاز دهۀ نهم، چه در مسألۀ خطوط عریض و طویل گاز که اتحاد جماهیر شوروی آن را در داخل اوکراین ساخته بود تا گاز روسیه را از طریق آن وارد اروپا نماید و چه در مسألۀ تجارت، مخصوصاً نیاز شدید روسیه به شکر و روغنی که از زمین‌های حاصل‌خیز اوکراین حاصل می‌گردد و نیز پس از بروز روی‌کرد اوکراین به جانب اروپا و ناتو، پس از آن که روسیه در تمام این موارد ناکام گردید، به قدرت نظامی به عنوان آخرین گزینه روی آورد و پوتین گمان می‌نمود که با این گزینه، خواهد توانست روسیه را به جایگاه دولتی بزرگ در سطح جهانی برگرداند. او به این باور بود که امریکا درگیر موضوع چین می‌باشد و به همین دلیل در صورت هجوم روسیه به اوکراین، ساکت خواهد ماند، مخصوصاً که پوتین گمان کرده بود پیش از آن که امریکا دست به کار شود، او به سرعت بالای اوکراین مسلط خواهد شد، زیرا امریکا سرگرم قضیۀ چین است. دلیل دیگر اقدام پوتین برای جنگ در اوکراین، همانا حماقت سیاسی و جنون شدید برتری‌جویی وی می‌باشد.

نتیجه این شد که امریکا موضوع اوکراین را در اولویت قرار داد و با ارسال تجهیزات نظامی و دادن تمرینات نظامی به سربازان اوکراینی از آن حمایت نمود و اروپا را با خود همراه نموده و جنگ اوکراین را تا آخرین سرباز اوکراینی و سرباز روسی ادامه خواهد داد، در حالی که سربازان خود امریکا، اوضاع را از دور زیر نظر دارند!

سوم: اما این‌که چرا روسیه در برابر فنلند، که عملاً به پیمان ناتو پیوسته، اقدام نظامی نکرد و نیز هیچ تحرکی در برابر سوئد/سویدن، که عنقریب به پیمان ناتو ملحق خواهد شد، از خود نشان نمی‌دهد، باید چنین پاسخ داد:

1. هرچند سوئد/سویدن همسایۀ روسیه نیست و فنلند همسایۀ آن است، اما هیچ یک از این دو دولت از نظر موقعیت جغرافیایی، دیموگرافی، تاریخی، تسلط، اقتصاد، و امنیت چنان که همه می‌دانند، مانند اوکراین نیستند. بناءً این دو دولت برای روسیه نقش مرگ و زندگی را ندارند، چنان که اوکراین دارد. گذشته از آن، دید روسیه به این دو سرزمین کاملاً متفاوت است، زیرا روسیه، اوکراین را به صفت یک دولتی کاملاً مستقل از خود نمی‌بیند، چنان‌چه در اظهاراتی که از پوتین نقل قول کردیم به آن اشاره شد، مخصوصاً که این سرزمین در گذشته بخشی از خاک اتحاد جماهیر شوروی بود. اما واقعیت فنلند و سوئد/سویدن کاملاً مختلف است؛ فنلند از سال 1995م به عضویت اتحادیۀ اروپا در آمد و در سال 2023م عضو ناتو گردید و سوئد/سویدن از روابط گرم و مستحکمی با ناتو برخوردار است و دو طرف به طور منظم تمرینات مشترک انجام می‌دهند و یکی از شش عضو اتحادیۀ اروپاست که عضویت ناتو را ندارد و در سال 1995م، عضو اتحادیۀ اروپا گردید. به این ترتیب، دیده می‌شود که روسیه هیچ بهانه‌یی، حتی نمادین ندارد تا چنان که به اوکراین حمله نمود، به این دو دولت نیز حمله کند.  

2. از جانب دیگر، روسیه در حال حاضر در تنگنای اوکراین گیر مانده و هنوز از آن بیرون نیامده و به این ترتیب، توان پرداختن به جنگ جدیدی را ندارد. ممکن است اینک به میزان توانایی و قدرت خود نیز پی برده باشد، چنان‌چه از جنگی که در اوکراین به راه انداخته حدوداً یک و نیم سال می‌گذرد، بدون این که در آن موفق شده باشد. بنابر این، پرداختن به جنگ جدیدی در حالی‌که به وضوح در برابر اوکراین و غرب که از آن حمایت می‌کند، ناتوان شده، در شرایط کنونی بعید به نظر می‌رسد.

3. پیشینۀ مشابهی در این خصوص وجود دارد که می‌بایست به آن اشاره نمود؛ زمانی‌که دولت‌های پیمان وارسوی سابق، یعنی پولند، اتریش، بلغاریا، رومانیا، استونیا، لیتوانیا و لاتویا، "که همه بخشی از اتحاد شوروی سابق بودند" در جریان امواج گسترش دامنۀ پیمان ناتو در سال 1997م به این پیمان ملحق شدند، روسیه در آن زمان ناتوان بود و هنوز از هرج و مرج ناشی از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بهبود نیافته بود و هم‌چنین از پیامدهای فروپاشی آن رنج می‌برد و به عنوان دولتی مستقل از نظر سیاسی و اقتصادی ثبات نیافته بود. بناءً توان ایستادن در برابر غرب برای ممانعت از پیوستن آن دولت‌ها به پیمان ناتو را نداشت.

اینک نیز تهاجم روسیه به اوکراین، که هنوز در وادار نمودن اوکراین برای پذیرفتن شروط روسیه موفق نیست، ضعف خطرناک نظامی روسیه را برای همه برملا نمود؛ ضعفی که شهرت و جایگاه روسیه را به اهتزاز درآورد. این واقعیت روسیه شبیه واقعیت آن در دهۀ نهم می‌باشد و بنابر این، روسیه در حال حاضر در وضعیتی به سر نمی‌برد که بتواند با عضویت سوئد/سویدن و فنلند در ناتو مخالفت نماید، به دلیل موقفی که این دو دولت دارد و ضعف نظامی که روسیه در حال حاضر از آن رنج می‌برد.

امیدوارم تصویر مربوط به تفاوت میان موقف روسیه در برابر اوکراین و موقف آن در برابر سوئد/سویدن و فنلند روشن شده باشد.

26 محرم 1445هـ.ق.

13 آگست 2023م.

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...

جریان زهر نژادپرستی در وجود امت!

(ترجمه)

خبر:

اخبار زیاد در رابطه به حوادث نژادپرستی در ترکیه، لبنان، کویت و دیگر سرزمین‌های اسلامی وجود دارد.

تبصره:

کمتر روزی سپری می‌شود که حمله نژادپرستی علیه مهاجر سوری در ترکیه و هم‌چنین حوادث مشابه در لبنان یا آزار دادن ده‌ها هزار "البدون(البدون به معنی  بدون شناسنامه و بدون هویت رسمی است که به حدود 100 هزار شهروند کویتی اطلاق می‌شود که دولت کویت از دادن حق شهروندی به آن‌ها سر باز می‌زند.)" در کویت و مشکلات زیاد در سرزمین‌های دیگر اسلامی نشنیده باشیم، نبینیم و نخوانیم.

بلی، این حوادث تعداد زیادی از مسلمانان را تحریک می‌کند و از آن‌ها منکر می‌شوند و تلاش مقابله با مهاجرین را دارند و بعضی دیگر برادری ایمانی و عواقب ظلم و سایر مفاهیم کلی صحیح را یاد آور می‌شوند. لیکن چگونه امکان دارد این زخم را تداوی و چگونه انگشت را روی زخم خونریز بگزاریم؟

واقعیت این است که نژادپرستی در سطوح مختلف نتیجه مستقیم میوه از میوه‌های کاشت شده‌ای دولت-ملت می‌باشد؛ لذا این میوه فاسد را غرب کافر استعمارگر با اسالیب و وسایل خبیث زرع نموده و با حدود و مرزهای ملی لعنتی سایکس پیکو آن را ترسیم کرده است. پس نژادپرستی نمونه‌ای از دولت-ملت گردیده که این در گذشته وجود نداشت و از آن حاصل زهری بدست می‌آید که به قلب‌ها و عقل‌های مسلمانان ریشه می‌دواند و نظام‌های ساخته غرب بیل زدن، آب‌یاری کردن و مستحکم کردن آن را به دوش دارند.

این مدل از دولت و فکر وطنی را که تمثیل می‌کنند لازم است که آن را انکار، ترک و نسبت به آن بغض داشت. چگونه وقتی وطن‌پرستی با بسیاری از احکام شرعی که نمونه کاملاً متفاوتی را ارائه می‌دهد، برخورد می‌کند.

از یک جهت وطن‌پرستی مفهوم ولاء و براء را مخالف احکام شریعت اسلامی آورده و از جهت دیگر فرقه سیاسی را در بین امت ایجاد کرده که هم‌چنان مخالفت واضح با احکام شریعت اسلامی دارند که وحدت سیاسی را ایجاب می‌کند، از جهت سوم استحقاق حقوق و ایجاب تکالیف را به وطن ارتباط می‌دهند که این نیز مخالف با احکام شریعت اسلامی می‌باشد؛ شریعتی که احقاق حقوق، ایجاب تکالیف را بر اساس مقتضای شریعت اسلامی می داند، نه خاک. جهت‌های دیگری نیز وجود دارد که مجال بر شمردن آن نیست و نشان می‌دهد که وطن پرستی تا چه اندازه با شریعت اسلامی کینه‌توزی و تضاد دارد.

یکی از آن‌ها چند روز پیش در مصاحبه‌ای با من تلاش کرد موضع دولتش (مراکش) را در مورد عادی‌سازی با رژیم غاصب یهودی توجیه کند، برای استفاده از صدای او در سازمان ملل ضد همسایه الجزایری در قضیه صحراء  و توافق با شیطان را به خاطر وطن جایز می‌دانند!

زمانی که وطن را به بت عصر توصیف می‌کنم، مبالغه نکرده‌ام!

پس برای وطن مرز، تاریخ، پرچم، سرود، لهجه، دوست، دوشمن، جشن‌ها، نماد، فرهنگ، سیاست، نقد، قانون اساسی، جنگ و شهداء وجود دارد. این دسته‌ای وطن یک یا دوتا نیست؛ٓ بلکه 52 بسته متفرق به عدد دولت‌های ملی و متفرق می باشند.

اینجا خانه بیماری و مریضی است و این معبودی است که هر لحظه و هربار باید سنگسار شود. هرگز مثل این فکر خبیث و خطرناک در میان اهل فکر، فرهنگ و سیاست محل بحث نمی‌باشد. آیا خطوط مرزی را که کفار استعمارگر ترسیم نموده‌اند، به خطوط سرخ تبدیل نشده است؟ به آن خطوط مرزی نزدیک نمی‌شویم، بلکه آن خطوط را تقدیس می‌کنیم!

در پایان می‌گویم، مسلمان سوری برادر مسلمان ترکی است و مسلمان البدون برادر مسلمان کویتی‌ست و مسلمان لبنانی برادر مسلمان سوری می‌باشد... برای این‌که این برادری به یک واقعیت سیاسی، حقوقی و قانونی، بدیل دولت‌های به روش غرب کافر تبدیل گردد، گریزی از خلافت بر منهج نبوت نیست!

نویسنده: م. أسامة الثويني

مترجم: پارسا امیدی

تاریخ: جمعه، 4 آگست 2023م.

ادامه مطلب...

بنیان‌گذاری کارگاه‌های تولیدی در دولت خلافت بر اساس سیاست جنگی است

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

به جواب احمد بنفتيته

سوال:

السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته!

شیخ بزرگوار ما، الله سبحانه وتعالی برای‌تان خیر عطاء نموده، شما را زنده داشته و گام‌های تان را مستحکم گرداند!

معنی این‌که "کارگاه‌های تولیدی با انواع و اقسام خود باید به اساس سیاست حربی باشد" چیست؟ چنانچه در کتاب "اجهزة دولة الخلافة فی الحکم و الادارة" چنین ذکر شده است: «...کارگاه‌های تولیدی با انواعی‌که دارد، باید بر مبنای سیاست جنگی اساس‌گذاری شود.» الله سبحانه وتعالی به عمر شما برکت داده و با لشکریان و یاری خود شما را قوت بخشد و به وسیلۀ شما امت اسلامی را نصرت دهد.

جواب:

وعلیکم السلام ورحمة الله وبرکاته!

جواب سوال‌تان در کتاب"اجهزه" صفحه 107 فایل ورد و هم‌چنان در مقدمۀ دستور جزء اول صفحۀ 232 فایل ورد ذکر شده و آنچه به این ارتباط دارد برای  تان نقل قول می‌کنم:

«به دلیل این‌که دولت اسلامی، دولت حامل دعوت اسلامی از طریق دعوت و جهاد است، به همین دلیل، این دولت مدام در حال آماده‌باش برای جهاد است. این مسأله ایجاب می‌کند تا در دولت اسلامی صنعت و تولیدات، چی صنعت ثقیله باشد و یا صنعت خفیفه بر اساس سیاست جنگی بنا یافته تا در صورت نیاز، دولت اسلامی بتواند این صنعت را به آسانی به کارخانه‌جات و کارگاه‌هایی تبدیل کند که صنعت جنگی تولید کند. لذا واجب است که تمام صنعت در دولت خلافت بر اساس سیاست جنگی بنا شده و تمام کارخانه‌جات خواه تولیدات صنعتی ثقیل باشد و یا خفیف بر اساس همین سیاست بنا یابد تا تغییر تولیدات این کارخانه‌جات به تولیدات جنگی در وقت نیاز برای دولت آسان باشد.» (ختم نقل قول)

یعنی در دولت خلافت لازم است که کارگاه‌های تولیدی به شکلی باشد که تولید آن سریع و ارتباط و تغییر آن به ناحیه جنگی آسان باشد. علاوه بر آن مواردی‌که به صورت عادی در بخش جنگی تولید می‌کند؛ مثلاً وقتی برای موترهای شهری کارگاه تولیدی ایجاد می‌شود، لازم است که این کارگاه‌ها طوری بنا گردد که در صورت لزوم تسریع تولیدات این کارگاه از لحاظ فنی به تولید موترهای نظامی تغییر داده و دولت درجنگ بر ضد کفار آن را استفاده کند. به گونۀ مثال؛ وقتی کارگاه لباس ساخته می‌شود، لازم است که به شکلی ساخته شود که به سهولت تغییر آن به تولید لباس‌های نظامی ممکن باشد. به این ترتیب، سیاست بنای کارگاه‌ها در مراحل تولیدات بر مبنای سیاست جنگی استوار باشد و بنای کارگاه‌ها و ظرفیت حفظ این کارگاه‌ها از آسیب موجود بوده و ظرفیت کار کردن در این‌کارگاه‌ها در زیر زمین و غیره اماکن به هدف مصونیت ممکن باشد. تمام این موارد از جمله مواردی است که اهل تخصص مشخص نموده و دولت بر آن نظارت می‌کند.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

15 محرم الحرام 1445هـ.ق.

الموافق 02/08/2023م.

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

"مکاتب آمریکا" چهرۀ واقعی تمدن غرب است

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

نامزد ترور شده ریاست جمهوری اکوادور "فرناندو ویلاوینسسیو"  روز جمعه (11 آگست 2023) در مراسم تشییع جنازه و یادبود عمومی در "کیتو" مورد تقدیر قرار گرفت. ویلاوینسسیو، قانون‌گذار سابق و روزنامه‌نگار مبارزه علیه فساد صلیبی، عصر چهارشنبه، کم‌تر از دو هفته قبل از انتخابات، هنگام خروج از یک نشست تبلیغاتی کشته شد. ویلاوینسسیو به‌عنوان یک سازمان‌دهنده کارگری و سپس روزنامه‌نگار، دشمنان زیادی پیدا کرده بود و مدت‌ها به دلیل اتهامات کوبنده و مستند به فساد اسنادی که برخی از بزرگ‌ترین نام‌ها در تشکیلات سیاسی و مالی اکوادور را هدف قرار می‌داد، در معرض تهدید قرار گرفته بود. "ورونیکا ساراوز" همسر ویلاوینسسیو به رادیو کاراکول کلمبیا گفت: «او می‌دانست که تهدیدات علیه او واقعی است. او درباره شش مرد متهم گفت: «ما می‌دانیم که آن‌ها نویسنده‌های مادی هستند. اما باید بدانیم که نویسندگان فکری چه‌کسانی هستند. چه‌کسی آن‌ها را استخدام کرده است؟» (منبع: رویترز)

این قتل تنها قسمت دیگری از تاریخ طولانی غم‌انگیز آمریکای لاتین است. کتاب‌های متعددی درباره جنگ‌های کثیف آمریکای لاتین نوشته شده است. قتل‌های سیاسی، مانند کشتار ویلاوینسسیو، روشی برای انجنیری سیاسی دیموکراسی‌ها و هم‌چنان دیکتاتوری‌ها بوده است. آمریکا یک سکتور نخبه‌ای از ارتش، سیاست‌مداران، قضات و تجاران‌را در این جوامع در سراسر منطقه ایجاد نموده و از آن‌ها حمایت کرد. با آن‌ها برای توقف کمونیزم در سراسر آمریکای مرکزی و جنوبی کار نمود. آمریکا یک روی‌کرد چند کشوری برای این منظور ایجاد نمود. "عملیات کاندور" نمونه‌ای از این هم‌کاری‌های میان-ملتی برای انگیزه‌های ضد کمونیستی می‌باشد. دخالت آمریکا در جنگ‌های کثیف آمریکای لاتین به خوبی قابل استناد می‌باشد.

رونالد ریگان از توطئه علیه دولت‌های سوسیالیستی در السلوادور، نیکاراگوا و گواتمالا حمایت نمود. دولت ریگان از "کنتراها" در نیکاراگوا حمایت کرد که مسئول کشتار هزاران غیرنظامی هستند. کیسینجر وزیر امور خارجه سابق آمریکا، سابقۀ حمایت از جنرال‌های چیلی‌ها و آرجانتینی‌هارا در مبارزه با کمونیزم دارد. حتی شرکت‌های آمریکایی مانند کوکاکولا، دل مونته و فورد با حمایت از دولت‌های دوست‌دار سرمایه‌داری در آمریکای لاتین با CIA هم‌کاری نموده‌اند.

برای مبارزه با کمونیزم در آمریکای لاتین، نخبگان نظامی آن‌ها در پایگاه‌های آمریکایی، ابتدا در پانامه و سپس در خود خاک آمریکا، شکنجه نمودن و جنگ‌های غیرمتعارف را آموزش دیدند. این تأسیسات با نام‌های مختلفی کار می‌کردند، جایی‌که مکاتب آمریکا (SOA) بیش‌ترین شهرت را کسب کردند. این روش‌های جنگی غیرمتعارف شامل ناپدید شدن اجباری و قتل در زندان بود، اما محدود به این نمی‌شد. تنها رژیم "پینوشه" در آرجانتین مسئول کشتن 30،000 فعال سیاسی با پرواز بر فراز اقیانوس اطلس با هلیکوپتر و پرتاب آن‌ها به دریا می‌باشد. این روش‌ها هم‌چنان شامل حملات به زیرساخت‌های غیرنظامی مانند مکاتب، شفاخانه‌ها و کلیساها برای ایجاد تصوری از یک دولت ناکام بود. این علاوه بر کشتار هدف‌مند، شبه‌نظامیان مسلح و آدم‌ربایی برای باج‌گیری بود.

این تکنیک‌های بی‌رحمانه که در این‌جا صیقل داده شده‌اند، در سرتاسر جهان، هر جا که قرار بود در برابر کمونیزم مقاومت گردد و در زمان‌های اخیر، برای مبارزه با اسلام، تکرار گردید. اندونزیا، یونان و حبشه تنها چند کشوری هستند که تاکتیک‌های مشابهی در آن‌ها اجرا شده است. مشابهت‌هایی را می‌توان بین روی‌دادهای جنگ علیه تروریزم و فعالیت‌ها در منطقه افغانستان-پاکستان (AF-Pak) و خاورمیانه بزرگ در دهه‌های پس از حادثه 11 سپتامبر ترسیم نمود. فعالیت‌های Blackwater Corp و Xi Corp دقیقاً از (playbook) کتاب بازی SOA خارج گردیده بود.

این چهره واقعی ارزش‌های لیبرال غربی است. اگرچه روایت تمدنی غرب بر اساس آزادی‌های مقدس مانند آزادی عقیده بنا گردیده است، اما زمان ثابت کرده که هرگاه هژمونی غرب مورد تهدید قرار گرفته است، از قربانی کردن مفکوره اعتقادی آزادی بیان دریغ نخواهد کرد. تقریباً پنجاه سال جنگ ایدیولوژیک بین غرب سرمایه‌داری و شرق سوسیالیستی بارها و بارها نشان داده است که چگونه آمریکا و متحدانش از هر ترفند کثیفی برای غارت مردم مورد انتخاب شان استفاده می‌نمایند. سیاست تمام کشورهای جهان سوم گواه آن است. برای به دست آوردن یک پس‌منظر اخلاقی بالاتر، پس از پنجاه سال عملیات، سیاست‌مداران و عاملان آمریکا شروع به ابراز نگرانی در مورد نقش فارغ التحصیلان SOA کردند و به راحتی پس از نابودی دشمن ایدیولوژیک "اتحاد جماهیر شوروی" به عنوان قهرمانان به اصطلاح حقوق بشر ظاهر گردیدند.

غرب به این ادعای خویش می‌بالد که تمدن آن‌ها بر اساس یک نظام ارزشی و مجموعه‌ای از اعتقادات بنا گردیده است که اگر کاملاً علمی نیستند، به اصطلاح عقلانی هستند. از این‌رو، آن‌هارا به طور یک جانبه جهانی اعلام می‌کند. برعکس، این تنها دیدگاهی است که بر اساس حد اکثر نمودن منافع مادی برای کشورهای غربی و لذت‌های نفسانی برای فرد بنا گردیده است. نبود دولت خلافت، دولتی‌که از اسلام به عنوان ایدیولوژی خود حمایت می‌نماید، به غرب اجازه داد تا دروغ برتر بودن عقل بر وحی را اعلام کند. این فقدان هدایت مبتنی بر وحی برای بشریت بود که سبب برخورد دو ایدیولوژی ساخته دست بشر سرمایه‌داری و سوسیالیزم گردید.

جهان شاهد شکست مطلق یکی از محصولات عقل بشری یعنی سوسیالیزم بود و این نتیجه پس از از دست دادن روح میلیون‌ها نفر در برابر قوانین ظالمانه دیکتاتورهای سوسیالیست حاصل گردید.

امروزه بشریت از یک بحران به بحران دیگر می‌رود و تمدن غرب در هر زمینه‌ای از تعاملات انسانی از اقتصاد و سیاست گرفته تا مسائل اجتماعی، یکی پس از دیگری مشکلات بزرگی را ایجاد می‌کند. جایی‌که جهان پس از بحران اعتباری 2008 و تعطیلی پاندامیک/همه‌گیر سال 2019 از یک فاجعۀ اقتصادی دیگر می‌ترسد، تولد یک مستبد دیگر از همان نظم جهانی لیبرال مانند مستبدان گذشته، چون هیتلر، موسولینی، فرانکو، مک کارتی، چرچیل و دوگل را پیش بینی می‌کند. ترامپ و جانسون در این‌جا فقط شروع هستند، زیرا بدترها هنوز در راه هستند. در جبهه اجتماعی، فمینیزم به عنوان جنبشی برای برابری زنان آغاز گردید، اما امروز از حق مردان برای تجاوز به فضای زنان با پذیرش مرد به عنوان زن دفاع می‌کند. جنبش برای حقوق باروری و روی‌کرد خودشیفتگی به زندگی منجر به نابودی کامل خانواده و ارزش‌های خانواده گردیده است.

خلافت، دولتی که منشأ قوانین آن فقط وحی است، بشریت را از این نظام‌های ساخته دست بشر و روی‌کرد خودمحورانه آن‌ها نجات خواهد داد. دولت خلافت به جای فرو بردن تعداد زیادی از کشورها در هرج و مرج، محرومیت و استبداد، موظف است با همه بشریت با یک قانون نازل شده رفتار نماید، و این در حالی‌ست که ثروت غارت شدۀ خودرا دوباره جمع‌آوری می‌کند. هیچ امنیت ملی و منافع ملی جز تسلیمی در برابر آن‌چه الله سبحانه وتعالی نازل نموده است وجود نخواهد داشت. خلافت برمنهج نبوت، سرزمین‌های جدیدی را به دولت اسلامی ملحق نموده و شریعت را بالای تمام مردمی که امور خودرا بر اساس آن‌چه از سوی الله سبحانه وتعالی نازل گردیده تنظیم نموده‌اند، تطبیق خواهد نمود.

الله سبحانه وتعالی در قرآن‌کریم می‌‎فرماید:

﴿وَأَنِ احكُم بَينَهُم بِما أَنزَلَ اللَّهُ وَلا تَتَّبِع أَهواءَهُم وَاحذَرهُم أَن يَفتِنوكَ عَن بَعضِ ما أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيكَ فَإِن تَوَلَّوا فَاعلَم أَنَّما يُريدُ اللَّهُ أَن يُصيبَهُم بِبَعضِ ذُنوبِهِم وَإِنَّ كَثيرًا مِنَ النّاسِ لَفاسِقونَ﴾ [ما‌ئده: 49]

ترجمه: و در میان آنان به اساس آن‌چه الله نازل نموده حکم کن و از هوای نفس آنان پیروی نکن و از آنان حذر کن از این‌که مبادا تورا نسبت به آن‌چه که از سوی الله برای تو نازل گردیده در فتنه بیندازند و اگر آنان روی گردان شدند پس بدان که الله می‌خواهد آنان را به سبب بعضی گناهانیکه انجام داده‌اند مصیبت دهد و بدون شک اکثر مردم فاسق هستند.

نویسنده: انجنیر، داکتر محمد اکمل – ولایه پاکستان

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزبالتحریر

29 محرم 1445ه.ق.

چهارشنبه 16 آگست 2023م.

مترجم: عبدالرحمن قاطع

ادامه مطلب...

دست‌رسی نامحدود ناتو، آن‌را به یک تهدید جهانی مبدل می‌سازد

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

از همان ابتدا، از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و برچیده شدن پیمان "ورساو"، ناتو به موجودی پر خم و پیچ و بی‌قید و شرط اما فقط برای یک مدتی تبدیل گردید. آمریکا پس از فروپاشی دیوار برلین و پایان جنگ سرد عملاً از این‌که با آن چه کند، در عذاب بود.

اما ناتو آن‌قدر خوب بود که نمی‌توان آن‌را دور انداخت. هر روز که نمی‌شود کشورهای قدرت‌مند را وادار کنید تا برای تأمین بودجه تحقیق و توسعۀ نظامی تان به میزان 2 فیصد از تولید ناخالص داخلی با شما موافقت نمایند، و شما هم برای محافظت آن‌ها در برابر دشمنان احتمالی وعده بدهید.

آمریکا ناتو را حفظ کرد تا اروپا را حتی پس از پایان جنگ سرد نیز بالخصوص از نظر برتری نظامی تحت تسلط خود نگهدارد. اروپا از زمان ختم جنگ جهانی دوم از صلح نسبی برخوردار بوده است، به همین دلیل است که درگیری فعلی اوکراین آن‌ها را به شدت نگران کرده است.  با این حال، استراتیژی درازمدت جهانی آمریکا با صلحِ قرض‌گرفته‌شدۀ اروپا هم‌خوانی ندارد، که بدین ملحوظ منجر به گسترش بی رحمی ناتو به خشم روسیه و بی‌ثباتی اروپا گردیده است.

وقتی ماکرون در نوامبر 2019 ناتو را به عنوان مردۀ بی‌احساس توصیف نمود، از اروپا تقاضای ایجاد نیرویی از درون خود نمود که این امر آمریکا را نگران ساخت. این فقط آمریکا را متقاعد نمود که بر تقویت ناتو پافشاری کند. جنگ اوکراین فرصت طلایی برای این کشور بود تا از خروج اروپا از تحت کنترول، سلطه و هژمونی خویش جلوگیری نماید. این کار ضربه‌ای مستقیم به توهمات اروپایی در مورد خودکفایی و استقلال نظامی به رهبری فرانسه برای فرار از آمریکا وارد کرد. الحاق فنلند و سویدن به عضویت ناتو در نشست لیتوانی فقط باعث کاهش رویای اروپا گردید و بس! آمریکا باید به وجد باشد، زیرا به دو هدف حیاتی دست یافت: خنثی نمودن تلاش‌های اروپا برای فرار از وی و گسترش دامنۀ ناتو به سمت شرق.

در مورد اوکراین

زمانی‌که بایدن گفت: «رهبران ناتو توافق کردند که اوکراین پس از جنگ به عضویت آن درآید.» (بی‌بی‌سی، 12/7/2023)، این به وضوح نشان‌دهنده امتناع آمریکا از اجازه دادن به اوکراین به ائتلاف بود. بنابراین جای تعجب نیست که این موقف در بیانیۀ پایانی نشست آمده باشد. رهبران ناتو برای دعوت به کی‌یف یا اعلام تقسیم اوقات برای الحاق آن که کی‌یف به دنبال آن است نیامده‌اند، بلکه آن‌ها الزامی برای تحقق برنامه اقدام عضویت (MAP) را لغو نمودند، که عملاً مانعی را که در راه ملحق شدن اوکراین وجود داشت، برطرف می‌کند.‌ طغیان زلنسکی در توییتر، حد اقل می‌شود گفت که رقت‌بار بود، اما او درس سختی ‌آموخت. او ‌آموخت که بهای "حمایت" غربی‌ها چیست(تحقیر و بندگی به قیمت خون مردم شما)! پس از این‌که آمریکا از اوکراین خواست تا درخواست عضویت در ناتو را بدهد، اکنون این درخواست رد گردیده است؛ زیرا خیلی دیر شده و اوکراین خرس‌های روسیه را به سمت خود کشانده است!

در مورد چین

جنگ اوکراین واضحاً به ناتو جان تازه‌یی بخشید. در واقع، بهتر از این نمی‌شد. کاملاً جسورانه، آمریکا در حال فکر گسترش دامنۀ ناتو برای تهدید چین است، گویا وظایف ناتو هیچ حد و مرزی را نمی‌شناسد! در بیانیۀ نشست سران در این مقالات (6، 23، 24، 25  و 55) به چین اشاره شده است.

«جاه‌طلبی‌ها و سیاست‌های قهرآمیز جمهوری خلق چین (PRC) منافع، امنیت و ارزش‌های مارا به چالش می‌کشد.

جمهوری خلق چین از طیف گسترده‌یی از ابزارهای سیاسی، اقتصادی و نظامی برای افزایش ردپای جهانی و قدرت پروژۀ خود استفاده می‌کند، در حالی‌که استراتژی، مقاصد و تقویت نظامی آن مبهم باقی می‌ماند.

ما آگاهی مشترک خودرا تقویت می‌نماییم، انعطاف پذیری و آمادگی خودرا افزایش داده و در برابر تاکتیک‌های اجباری جمهوری خلق چین و تلاش‌ها برای ایجاد تفرقه در ائتلاف محافظت می‌کنیم. ما از ارزش‌های مشترک خویش و نظم بین‌المللی مبتنی بر قوانین، از جمله آزادی دریا نوردی دفاع خواهیم کرد...» وغیره.

چین برای محکوم کردن این اقدام زمان خودرا تلف نکرد (چین به انتقاد ناتو پاسخ می‌دهد و هشدار می‌دهد که از حقوق خود محافظت خواهد کرد. (منبع: رویترز)

https://www.reuters.com/world/china-opposes-natos-move-into-asia-pacific-region-warns-resolute-response-2023-07-12/

 ماکرون در ماه جون این‌را احساس کرد و با آن نیز مخالفت کرد. زمانی‌که "ینس استولتنبرگ" دبیرکل ناتو بیان داشت که ناتو در حال بررسی افتتاح دفتر ارتباطی در جاپان است، مکرون دوباره جواب داد: «اقیانوس هند و اقیانوس آرام شمال اقیانوس اطلس نیست، بنابراین نباید این تصور را ایجاد کنیم که ناتو به نحوی در حال ایجاد مشروعیت و ایجاد حضور در دیگر مناطق و موقعیت‌های جغرافیایی است.» البته فرانسه دلایل خودرا برای این حمایت ظاهری چین دارد.

گنجانیدن جاپان، آسترالیا، نیوزیلند و کوریای جنوبی به عنوان ناظر در نشست‌های ناتو، از نگرانی‌های چین نمی‌کاهد. این ممکن است بخشی از این باشد که چرا دیدار بلینکن در ماه جولای با شکست مواجه شد، زیرا چین از پذیرش باز کردن کانال‌های ارتباطی میان ارتش دو طرف امتناع ورزید. بنابراین، اکنون آمریکا در تلاش است تا فشارهای بیشتری را بر چین وارد نماید و برای انجام این کار از ناتو استفاده می‌نماید.

متباقی دنیا...

این نشست مملو از بیانیه‌های سیاست جهانی گسترده از خاورمیانه، "شرکای قدیمی ما در گفتگوهای مدیترانه"، تا آفریقا و اتحادیه اروپا بود. اما این تنها به این معنی است که آمریکا تلاش می‌کند تا از طریق ناتو کنترول هژمونیک خودرا بر این مناطق از طریق و تحت عنوان "عمیق ساختن ارتباطات و همکاری" در همان مناطقی اعمال کند که اعضای ناتو مانند آمریکا، بریتانیا و فرانسه برای نفوذ منطقه‌یی با یک‌دیگر می‌جنگند(همان‌طور که در سلسله کودتاهای اخیر در غرب آفریقا دیده می‌شود).

مسابقه تسلیحاتی جدید...

گسترش ناتو به منطقه آسیا و اقیانوسیه برای رویارویی با یک چین خصم فزون، تنها منجر به یک مسابقه تسلیحاتی مشابه یا حتی هشدار دهنده‌تر از جنگ سرد خواهد شد. در بیانیه ویلنیوس در ماده 44 آمده است که «نیروهای هسته‌ای استراتیژیک ائتلاف، به ویژه نیروهای آمریکا، تضمین عالی امنیت ائتلاف هستند.» ماده 45، موضوع بازدارندگی هسته‌ای را ادامه داد، بدون اشاره صریح به روسیه یا البته چین «هر گونه استفاده از سلاح هسته‌ای علیه ائتلاف، ماهیت درگیری (در اوکراین) را به طور اساسی تغییر می‌دهد.»

چین بیکار ننشسته تا این را تماشا کند. تقویت نظامی چین یک واقعیت شناخته‌شده با جنبه‌های آشکار برای استقرار تهاجمی قوا می‌باشد. کافی است که بگوییم، در مورد کنونی روابط آمریکا و چین، جنگ سرد از قبل در جریان است یا "جنگ سرد 2.0" همان‌طور که "نیل فرگوسن" به طور خودخواهانه ابداع کرد.

نتیجه‌گیری:

 ناتو با نادیده گرفتن محدودیت‌های جغرافیایی و محدودیت‌های منشور "آتلانتیک شمالی" در موقعیتی قرار دارد که به یک مجری جهانی برای منافع آمریکا تبدیل گردد. هر بندی که در تشکیل ناتو وضع گردیده به نفع هژمونی جهانی کنار گذاشته شده است. اگر آمریکا بخواهد، وظیفۀ ناتو به مهتاب خواهد ‌رسید! این واقعاً درست است، میدان نبرد بعدی قدرت‌ها فضا خواهد بود. بنابراین ممکن است به زودی این بیانیه‌ بیش از یک بیانیه‌ای طعنه آمیز باشد. «چین خواستار هم‌کاری فضایی "صلح آمیز" است، درحالی‌که آمریکا با مذاکرات UFO (اشیای پرنده ناشناخته) دست و پنجه نرم می‌کند». (Newsweek)

این درسی است برای امت اسلامی در تعامل با ائتلاف‌ها و بلاک‌های غربی. آن‌ها همیشه می‌توانند بندها یا منشورهای هر ائتلاف یا توافقی را برای پوشش هر منافعی که در زمان معین ضروری بدانند، دوباره تفسیر کنند. توافقات همیشه انعطاف پذیر باقی می‌ماند.

این‌را می‌توان در تاریخ مشاهده نمود. هر زمانی‌که غرب به توافق رسیده، بدین خاطر بوده که حداکثر انعطاف‌پذیری‌را برای مانورهای آینده ایجاد نماید که اکنون شاهد آن هستیم. این در تمام گردهمایی‌های مهمی که آن‌ها داشتند، مانند معاهده "وستفالیا" (1648)، کنگره "اکس لا چاپل" (1818) در اروپا، وغیره آشکار بود. زمانی‌که آن‌ها به سرزمین‌های ما آمدند تا آن‌هارا استعمار نمایند، همین‌طور بود. معاهدات و قراردادهایی با سران قبایل تنظیم کردند که (در ابتدا) برای تجارت و در معرض تغییر ناعادلانه بوده است. شرکت "رویال نایجر" در این امر ماهر بود.

مفکورۀ ناتو به‌عنوان یک بلاک نظامی که همیشه در حال گسترش است، موضوع خطرناک برای رفاه تمام بشریت است. این اتحاد متشکل از کشورهای قدرت‌مند به رهبری آمریکا است که دارای قابلیت‌های هسته‌ای و سایر سلاح‌های کشتار جمعی هستند. رئیس این بلاک متخاصم و متجاوز "آمریکا" نشان داده است که در استفاده از آن برای دست‌یابی به منافع جهانی خود به ضرر مردم اوکراین هیچ حرج و تردیدی ندارد.

هدف بعدی کی خواهد بود؟ دنیا نباید منتظر بماند تا بفهمد. راه‌حل این امر مبارزه و تضعیف مفکوره بلاک‌های متجاوز از این قبیل با ایجاد افکار عمومی جهانی علیه آن است. تنها خلافت اسلامی می‌تواند سرآغاز این امر باشد، که زمان آن فرا رسیده است.

﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ [انبیاء: 107]

ترجمه: ما تو را منحیث رحمت برای عالمیان فرستادیم.

نویسنده: سلیم محمد

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

25 محرم 1445ه.ـق.

پنج‌شنبه، 10 آگست 2023م.

مترجم: عبدالرحمن "قاطع"

ادامه مطلب...

14 آگست، پیام سالروز استقلال

  • نشر شده در پاکستان

مسلمانان پاکستان، بنگلادیش و افغانستان باید خلافتی را تأسیس نماید تا آن‌ها را وحدت بخشیده و با تهدید جدی اتحاد آمریکا و هند مقابله نمایند!

(ترجمه)

پس از تجزیه هند در 14 و 15 آگست سال 1947، میلیون‌ها مسلمانی که در هند باقی مانده‌اند، اکنون تحت اثر پاپیولیزم فرقه‌ای "هندوتوا" به شدت رنج می‌برند تا مودی بتواند در انتخابات پیروز گردد. حکام بنگلادیش نیز مانند حکام پاکستان، سیاست خویشتن‌داری و تسلیم شدن را در برابر آن پیش از دولت هندو اتخاذ می‌نمایند. با این‌حال، بخش ستم‌دیده دیگری از امت اسلامی، مسلمانان برما، پس از تجزیه هند، قربانی جنایات شدید بودایی‌ها هستند. در مورد پاکستان، که به اندازه کافی قدرت و توانایی آن‌را دارد تا برای هرگونه تجاوز "هندوتوا" پاسخ مناسب بدهد، اکنون برای گفتگو و اعزام یک تیم کرکت به هند برای آن التماس می‌نماید. این در حالی‌ست که پس از الحاق اجباری کشمیر اشغالی به هند در آگست 2019، دولت هندو نزدیک به ده هزار تن از خواهران مسلمان ما را ربوده است.

اکنون با توجه به حمایت‌های گسترده آمریکا از دولت مودی، از جمله تهیه آخرین تسلیحات نظامی و تغییر شکل چشم‌انداز استراتیژیک منطقه، مسلمانان منطقه چاره‌ای جز تأسیس دوبارۀ خلافت برمنهج نبوت ندارند. در واقع، این استقرار دوبارۀ خلافت است که تمام سیاست این منطقه را تغییر خواهد داد و یک بار دیگر قیام اسلام را به حکومت بلامنازع در شبه‌قاره هند تضمین خواهد کرد، همان‌طور که قرن‌ها در عصر خلافت چنین بود.

روابط آمریکا و هند با دیدار "کلینتون و واجپایی" در سپتامبر 2000 گرم شد. این روابط با توافق هسته‌‌ای غیرنظامی در نشست "بوش و مانموهان" در جولای 2005 به اوج خود رسید. اکنون با دیدار "بایدن و مودی" در جون 2023 به طور فزاینده‌ای به یک رابطه استراتیژیک فراگیر تبدیل می‌گردد. این روابط با همکاری در خصوص موتورهای کشتی‌های جنگی، پهپادهای نظامی، هوش مصنوعی و تأمین زنجیره‌های مختلف آمریکا گسترش یافته است. مودی با تشویق از این موضوع به مسلمانان هند و منطقه حمله کرده است. آمریکا تکنالوژی پیش‌رفته خودرا در اختیار دولت هندو قرار می‌دهد تا از آن به عنوان سلاحی علیه چین و مسلمانان منطقه استفاده نماید. چین تهدید کنونی آمریکاست، در حالی‌که مسلمانان منطقه این توانایی را دارند که با تأسیس دوبار‌ه خلافت خواب‌را از چشمان واشنگتن و دهلی نو برباید. این تنها راه خنثی نمودن نقشه‌های اتحاد آمریکا و هند است.

ای نیروهای مسلح پاکستان! چه خواهد شد زمانی‌که این حکام مزدور را سرنگون نموده و برای حزب‌التحریر نصرت دهید که کاملاً برای تأسیس دوباره خلافت به منهج نبوت آماده می‌باشد؟! امیر حزب‌التحریر، شیخ عطاء بن خلیل ابوالرشته، تمام مظاهر قدرت دولتی را به نحو مؤثری تحکیم خواهد کرد و به سرعت افغانستان، آسیای مرکزی و بنگلادیش را در یک دولت واحد خلافت وحدت خواهد بخشید و با سرنگونی دولت‌های دیگر سرزمین‌های اسلامی در منطقه و خارج از منطقه، از طریق منابع سیاسی، اقتصادی و نظامی، یک دولت عظیم که با قدرت معنوی اسلام که دین حق بوده تقویت گردیده و یک حکومت بزرگ و قوی را ایجاد خواهد کرد.

خلافت این نظم استعماری را از بین برده و این ساختار ظالمانۀ ساخته دست بشر را ریشه‌کن خواهد نمود. خلافت فوراً سلطۀ خلیفه را بالای تمام جهان اسلام گسترش خواهد داد. خلافت به اذن الله سبحانه وتعالی به سرعت در جهان اسلام گسترش می‌یا‌بد که حکام سرزمین‌های عربی و غیر عربی فرصت فرار به کشورهای غربی با کیسه‌ها و بکس‌های پر را نخواهند یافت.

خلافت بر منهج نبوت برای آزادسازی فلسطین و کشمیر جنگ خواهد کرد. خلافت دوباره کنترول مسیرهای تجاری عمومی جهان‌را به دست خواهد گرفت، خواه کانال سویز باشد، تنگه مالاکا یا تنگه هرمز. خلافت نظام نوین اسلامی را ایجاد خواهد کرد و نظم کنونی بین‌المللی فاسد را دفن خواهد نمود. این خلافت، بزرگ‌ترین دولت جهان خواهد بود. بیش‌ترین منابع و بیش‌ترین جمعیت را در جهان خواهد داشت. قدرت‌مندترین نیروی مسلح و مهمات را در جهان خواهد داشت. بالاتر از همه، قدرت ایمان به الله سبحانه وتعالی را خواهد داشت، که بالای هر کسی‌که جرأت مقابله با آن‌را داشته باشد، چیره می‌گردد.

پس ای نیروهای مسلح پاکستان! همین حالا بیرون آیید و نصرت الله را با خون و عرق و جان خود به دست آورید! الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿لِيُحِقَّ الحَـقَّ وَيُبطِلَ البَاطِلَ وَلَو كَرِهَ المُجرِمُونَ﴾ [انفال: 8]

ترجمه: تا این‌که حق ظاهر و حاکم گردد و باطل از بین برود حتی اگر کافران خویش ندارند.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر -ولایه پاکستان

27 محرم 1445ه.ق.

دوشنبه 14 آگست 2023م.

مترجم: عبدالرحمن قاطع

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه