شنبه, ۱۱ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۱۴م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

فلسطین را خلافت و اردوهای اسلامی آزاد می‌سازد؛ نه کنفرانس‌های خائنانه

(ترجمه)

 در بیانیۀ نهمین دور کنفرانس اسلامی بیت‌المقدس، که در شهر رام‌الله بر گزارشده بود، چنین گفته شد: «شهر اشغال شده‌ای قدس برای همیشه پایتخت فلسطین بوده و زیارت آن بالای مسلمانان واجب است.» هم‌چنان درین بیانیه گفته شد: «شخصیت‌هایی‌که رژیم اشغالی آن‌ها را از سفر به بیت‌المقدس منع کرده، می‌توانند در کنفرانس دهم حضور یافته و به بیت‌المقدس، مسجدالاقصی و دیگر اماکن مقدس اسلامی و نصرانی سفر کنند. این بیانات در حالی ایراد گردید که علماء مسلمانان و دعوت‌گران را نیز برین امر تشویق نموده و یادآور گردیدند که این یک فضیلت دینی و یک ضرورت سیاسی است که به خاطر حمایت قدس و همه اماکن مقدسه در فلسطین راه اندازی گردیده است. نتایج این کنفرانس نشان می‌دهد که این یک گام جدید و حلقۀ دیگری از روند عادی‌سازی بوده که آن را سازمان آزادی‌بخش فلسطین در پیش گرفته است و در رأس آن محمود عباس و رژیم شیطانی آن قرار دارد.

اصرار محمود عباس و هوادارانش در تمام وقت برای ترویج و طرح عادی‌سازی دیدارها به شکل قابل توجه و بی‌سابقه، دلیلی بر حرص ایجاد طرح برنامۀ صلح خاینانه‌ای است که محمود عباس تا آخرین لحظات زندگی‌اش در فکر پیروزی آن می‌باشد. اگر موضوع غیر از این است، آیا برای صاحب عقل و هرکسی‌که ذرۀ اخلاص در قلب آن است، پوشیده خواهد‌ بود که زیارت مسجدالاقصی و فلسطین در زیر جنگ رژیم اشغالی و آتش گلولۀ تفنگ‌های آن و کنار آمدن با سفارت خانه‌های این رژیم اشغالگر در ذات خود به رسمیت شناختن قانون این رژیم اشغالی، ذیحق بودنش بر فلسطین و مسجدالاقصی است؟! آیا این خودش از قوانین پذیرفته شدۀ عقلی و سیاسی به شمار نمی‌رود؟!

بلی، محمود عباس و پیروانش چنین استند؛ اما او و رهروانش، که در رکابش می‌روند، خود را فریب می‌دهند و می‌خواهند که زیر نام "روابط امنیتی قدس" با رژیم اشغالگر یهود جرایم خود را توجیه کنند. عباس می‌خواهد فکر امت را از جنگ و قتال با یهود و آزادسازی فلسطین و پاک‌سازی مسجدالاقصی به کنار آمدن با یهود و زندگی با این رژیم اشغالگر کشانده و به زعم خودش آن‌ها را به سوی مبارزۀ مسالمت‌آمیز ببرد تا بعضی از دست‌آرود‌های شرم‌آور را حاصل کند. او در تلاش است که روابط دیپلوماتیک و عادی‌سازی ایجاد کند و از این طریق یهود را وادار کند تا از برنامۀ صلح توسط رژیم فلسطین سپاس‌گذار باشند. لذا عباس می‌خواهد از صفات حقیرانه‌اش استفاده و یهود را به طرف صلح با مردم فلسطین و امت اسلامی بکشاند، آن‌هم در حالی‌که پروسۀ صلح از طرف دولت یهود ممانعت شده و طمع دارند همه چیز را از آن خود سازند.

پس شکی نیست که عباس با این فروگذاشت‌ها و خیانت‌هایش در جهت استحکام رژیم اشغالگر یهود در سرزمین مبارک فلسطین یک قهرمان به حساب می‌آید، تا به زعم خودش بتواند رؤیاهای خود را از پایان دادن آزار یهودیان و برپائی دولت کوچک شرم‌آور فلسطین، که مهمترین نقش آن حراست از رژیم اشغالگر یهود است، به دست آورد.

این یک واقعیت عینی است که یهود و حامیان‌اش از قبیل امریکا و دیگر دول کفری، دولتی برای یهود ایجاد نکردند تا پس آن را سر نگون سازند و یا پایه‌های آن را متزلزل نمایند؛ بلکه یهود موجودیت خود را به عنوان یک رژیم دست نشانده توسط امریکا پذیرفت تا از طریق آن بتواند هویت خود را به رسمیت شناسانده و پایه‌هایش را از طریق برنامۀ صلح استحکام بخشد. بناءً هر فکر و هر پلانی‌که از طریق برنامۀ رژیم خودگردان فلسطین و خواسته‌هایش صورت می‌گیرد، در حقیقت آب را در آسیاب دشمن انداخته و به همین هدف صورت می‌گیرد. اگر قول الله سبحانه وتعالی:

 ﴿أَمْ لَهُمْ نَصِيبٌ مِّنَ الْمُلْكِ فَإِذاً لاَّ يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِيراً﴾

[نساء: ۵۳]

ترجمه: آیا آنان را بهرۀ از ملک است؟(اگر ملک و قدرت در دست ایشان بود) درین صورت(پیشیزی و سر سوزنی و حتی به) اندازۀ سوراخ هستۀ خرما(که از آن خرما جوانه می‌زند و ناچیزترین شی بشمار است)، به مردم نمی‌دادند.

نبودی، قضیۀ فلسطین به فضل تلاش‌های رژیم و استعداد والای آن در خود‌گذاری و فروگذاشت‌های اسلامی تا اکنون کاملاً خاتمه پیدا می‌کرد.

بدون شک آزادسازی فلسطین نه به رژیم بی‌ارادۀ فلسطین در زیر اشغال یهود نیاز دارد و نه هم با رابطۀ یهود و دولت‌های استعماری و عادی‌سازی رابطۀ حکام غلام و بی‌اراده؛ بلکه چیزی‌که برای آزادسازی فلسطین ضرورت است، نیرو و قوت اردوهای اسلامی است؛ زیرا این اردوها برای آزادسازی فلسطین توانائی داشته و می‌توانند فلسطین را از چنگال یهود، امریکا و دول استعماری نجات دهند، غیر از آن تمام تلاش‌ها بیهوده و به نفع دولت‌های کفری استعمال می‌گردد.

جنگ ما در فلسطین جنگ موجودیت یهود در فلسطین است؛ نه جنگ مرزها و صلاحیت‌ها. پس قضیۀ ما با رژیم اشغالگر یهود، از بین بردن ریشه و بنیاد آن از سرزمین مبارک فلسطین است؛ نه تقسیم، صلاحیت‌ها و مقدسات آن و چیزی‌که رژیم خودگردان فلسطین و حکام مسلمان بر آن تمسک می‌ورزند.

برای هیچ مسلمانی پوشیده نخواهد بود که یگانه راه آزادسازی فلسطین، حرکت اردوهای اسلامی در راه جهاد و راه الله سبحانه وتعالی بوده و این کار بالای‌شان واجب است و برای حرکت دادن اردوهای اسلامی واجب است تا صداها بلند شده و از سوی دعوت‌گران فراخوانده شوند. لذا حزب التحریر به خاطر حرکت دادن اردوهای اسلامی و نهضت و بیداری امت مسلمه کار و فعالیت می‌نماید تا خلافت برمنهج نبوت تأسیس گردیده و اردوهای اسلامی از طریق آن به سوی فلسطین و مسجدالاقصی به حرکت در آیند و از الله سبحانه وتعالی می‌خواهیم که زمان تأسیس خلافت نزدیک باشد، چنان‌چه الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَيَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَن يَكُونَ قَرِيباً﴾

[اسراء: ۵۱]

ترجمه: می‌گویند(نصرت و پیروزی الله سبحانه وتعالی) کی خواهدبود؟ بگو به اذن الله سبحانه وتعالی نزدیک است.

نویسنده باهر صالح

ادامه مطلب...

یکی دیگر از شهدایی‌که به دستان ناپاک استبدادگر ازبکستان به شهادت رسید Featured

﴿مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ ۖ فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ ۖ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا﴾

[احزاب: ٢٣]

ترجمه: در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی‌که با الله(سبحانه‌و‌تعالی) بستند، صادقانه ایستاده‌اند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند(و در راه او شربت شهادت نوشیدند) و بعضی دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.

(ترجمه)

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر بابت مرگ برادر ما سید محمودوف سعید عزیز متولد سال 1971م-پدر سه فرزند و باشندۀ اصلی سرک 54 کوکسوی ولسوالی المازار تاشکند- نهایت سوگوار می‌باشد.

باوجود این حقیقت که حزب التحریر به کار‌های ایدیولوژیک و سیاسی سروکار دارد، رژیم‌های مستبد و ظالم به مبارزۀ فزیکی در مقابل این حزب قرار گرفته اند، که رژیم مستبد ازبکستان منجملۀ این رژیم‌ها می‌باشد. به محض این‌که کریموف مستبد متوجه شد که حزب التحریر در مسیر پیامبر ﷺ گام نهاده و هیچ‌گونه تعاملی را با استبدادگران نمی‌پذیرد، به آزار و اذیت اعضای این حزب پرداخته و از ارتکاب هرگونه ظلم و جنایت در حق آنان کوتاهی نکرد؛ ولی با وجود این‌همه جبر و ستم، اعضای این حزب در دعوت به اسلام کوتاه نیامده؛ بلکه به راه‌شان ادامه دادند.

برادر ما سعید عزیز رحمه الله از جمله نخستین کسانی بود که در صفوف این حزب به حمل دعوت مشغول بود. او با برخی دیگر از اعضای این حزب در اوایل سال 2000م توسط رژیم استبدادی کریموف بازداشت گردید. او مدتی از قیدش را در زندان "قزل تپه" سپری نموده و سپس به زندان کیفری در کارل بازار منتقل گردید. رژیم مستبد این کشور، سعید عزیز را آزاد نکردند؛ چرا که او  در حمل دعوت در چهارچوب حزب التحریر با وجود مشکلات و سختی‌هایی‌که او را احاطه کرده بود، کوتاهی نکرد.

سعید عزیز در بهار 2018م علی‌الرغم بیماری طولانی که داشت، به زندان سنگورود تاشکند انتقال یافت. او به بیماری سل مبتلا شده و از این‌که بیماری او روبه افزایش بوده و بر اساس آمار منفی قابل درمان نبود؛ بناءً رژیم مستبد او را در ماه می سال روان آزاد نمود؛ اما او در 23 جون 2018م به اثر این بیماری به رحمت حق پیوست.

فلهذا دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر نهایت تسلیت و غم شریکی‌اش را به فامیل محترم برادرمان اظهار نموده و از بارگاه ایزد منان صبر جمیل و اجر جزیل را برای‌شان مسئلت می‌دارد. ما از الله سبحانه‌و‌تعالی می‌خواهیم تا پیروزی و نصرتش را شامل حال ما گرداند، از ارتش‌های اسلامی می‌خواهیم تا برای حفاظت و حراست از اسلام و مسلمانان و برپایی خلافت راشدۀ ثانی برمنهج نبوت به پا خیزند و از الله سبحانه‌و‌تعالی می‌خواهیم تا برای ما نیرو و قدرتی را ارزانی فرماید که بتوانیم بوسیلۀ آن تمام مسلمانان اسیر، اعم از برادران و خواهران خویش را از زندان‌های استبدادی و طاغوتی این رژیم‌ها آزاد نماییم. بی‌گمان الله سبحانه‌و‌تعالی بر همه چیز قادر است.

﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾

[بقره: ١٥٦]

ترجمه: ما از آن الله(سبحانه وتعالی) ایم و بسوی او(تعالی) باز می‌گردیم.

دفتر مرکزی مطبوعاتی حزب التحریر

ادامه مطلب...

ولایه تونس: پیامی از مسجد "پیشنهاد‌های نابود کنندۀ کمیتۀ آزادی‌های فردی و مساوات"

  • نشر شده در ویدیوها

سخنان استاد محمد علی بن سالم در مسجد احمدی واقع در صفصاف المرسی در مورد پیشنهاد‌های نابود کنندۀ کمیتۀ آزادی‌های فردی و مساوات.

جمعه، 22 شوال 1439هـ.ق / 06 جولای 2018م

ادامه مطلب...

شمارۀ 189 جریدۀ الرایه به نشر رسید

  • نشر شده در مرکزی

(ترجمه)

در این شماره می‌خوانید:

سخن هفته: طبع امریکا و غرب همانند طبع گذشته‌گان شان-کفار و مشرکین- است؛ نه عهد را رعایت می‌نمایند و نه پیمانی را پاسداری؛ بلکه همیشه عهد و پیمان‌ها را می‌شکنند و از خیانت و نقضِ عهد پرهیز نمی‌کنند، چون آن‌ها کجا و ارزش‌های اسلامی و احکامی‌که وفا به عهد و حراست پیمان را واجب می‌سازد کجا؟ چنان‌چه الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ

[المائده: 1]

ترجمه: ای مؤمنان! به پیمان‌ها و قراردادها وفا کنید!

بعد از این‌که کفار در زمین بسیار زیاد فساد و بر بندگان ظلم نموده و انسان‌ها و حیوانات را نابود کردند، واقعاً بشریت چقدر به دولت اسلام(خلافت اسلامی) راشده‌ای که به عهد و پیمان‌ها وفا نموده و از آن پاسداری می‌نماید و ایمان، عدالت، امنیت، آرامش... را در میان مردم منتشر می‌سازد، شدیداً نیازمند هست.

پس ای مسلمانان! بشتابید به برپایی خلافت، زیرا در خلافت عزت، بزرگی و مجدتان نهفته است، و راست گفت رسول الله صلی الله علیه وسلم که خلیفه را به تأمین کنندۀ امنیت و محافظ امت در برابر هر بدی، ضعف و ذلت توصیف نمود، چنان‌چه فرموده است:

«إِنَّمَا الْإِمَامُ جُنَّةٌ، يُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ، وَيُتَّقَى بِهِ»

(رواه مسلم)

ترجمه: در حقیقت امام(خلیفه) مانند سپری است که در عقب آن می‌جنگید و(از شر دشمن) به وی پناه می‌برید.

- سرمقاله: اردوغان در انتخابات برنده شده؛ اما درحقیقت او بازنده است!

- روز نکبت(یاد بود چهل و یکمین سالروز آن) توطئه‌ها تجدید و متعدد گشته است...

- چگونگی تأثیرگذاری سیاسی بر جهان

 - ای اهل شام و گروه‌های آن، چرا حوران(منطقۀ جنوبی سوریه) را آستانۀ نصرت و پیروزی قرار نمی‌دهید؟!

- نشست توطئه‌گری عقبۀ اردن؛ فصلی جدید از فصل‌های حل و فصل قضیۀ فلسطین!

- هجوم بردن سگ‌های امریکا به حوران به دلیل عدم فرو برو بدن سرتعظیم به امریکا

- دست‌گیری انجنیر مشیر ابواللبن توسط شورای نظامی در شهر معره النعمان

- چرا خلافت؟!

- حزب التحریر-ولایه تونس: کنفرانس مطبوعاتی "موقف حزب در برابر گزارش کمیتۀ حقوق بشر و آزادی‌ها"

- نجات انقلاب اهل شام به دست اهل شام است؛ نه به دست دشمنان شان!

- پیشرفت‌ها در جنگ حدیده در آستانۀ سفر نمایندۀ سازمان ملل متحد به یمن

- حزب التحریر ولایه لبنان: فعالیت غنچه‌های خلافت به مناسبت عید مبارک فطر 1439هـ.ق

 

برای دریافت این شماره به لینک ذیل مراجعه فرمایید:

http://www.hizb-ut-tahrir.info/ar/index.php/dawahnews/sporadic-news/29432.html

ادامه مطلب...

در مورد تصرف در زمین

بلال ابن حارث از پدرش روایت نموده که گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم از زمین خارج مدینه که بنام "معادن قبلیه" یاد می‌شد، زکات می‌گرفت و قسمتی از آن زمین‌ها را که بنام "عقیق" یاد می‌شد، به بلال بن حارث برای کشت و زراعت داده بود تا آن‌که حضرت عمر رضی الله عنه هنگام خلافتش به بلال بن حارث گفت:

«إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم لَمْ يُقْطِعْكَ لِتَحْتَجِزَهُ عنِ الناس، لَمْ يُقْطِعْكَ إِلاَّ لِتَعْمَلَ. قَالَ: فَأَقْطَعَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ رَضِىَ اللَّهُ عَنْهُ لِلنَّاسِ الْعَقِيقَ»

(المستدرک علی الصحیحین)

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم این زمین‌ها را برای تو نداده بود که مانع استفاده مردم شوی، بلکه داده بود تا از آن استفاده کنی(راوی حدیث می‌گوید) عمر رضی الله عنه زمین‌های عقیق را که زیاده از استفادۀ بلال بن حارث بود، برای مردم تقسیم کرد.

توضیح حدیث:

کسانی‌که زمین‌ها را به طور استثمار گرفته اند، زمین از آن‌ها به جبر و اکراه گرفته شود و به مستمندان داده شود، اگر در مدت سه سال زمین بدون استفاده نزد کسی باقی بماند، حتماً از وی گرفته شود و به شخص دیگر داده شود، زیرا اجماع صحابه رضی الله عنهم به این است که اگر کسی زمین را سه سال استفاده نکند، از وی گرفته شود و به شخص دیگری داده شود.

مالک زمین می‌تواند زمینش را هرنوع زراعتی‌که می‌تواند بکند، کاریگر استخدام کند، برای کار اگر توانائی نداشت، دولت کمکش کند؛ اگر آن را زراعت نمی‌کرد، به شخص دیگر بدهد تا آن را زراعت کند؛ البته بدون مقابل، اگر به کسی نداد و زمین را بدون استفاده نگاه داشت، مدت سه سال مهلت داده شود، بعد از آن دولت زمین را از پیشش بگیرد و به شخص دیگری بدهد، چنان‌چه از عبد الله بن ابوبکر رضی الله عنهما روایت است که گفت: بلال بن حارث مزنی از رسول الله صلی الله علیه وسلم طالب زمین شد و او صلی الله علیه وسلم زمین دراز و کلانی را برایش داد، تا وقتی‌که حضرت عمر رضی الله عنه به خلافت رسید و به بلال گفت: تو از رسول الله صلی الله علیه وسلم زمین را طلب کردی و او صلی الله علیه وسلم از سائل چیزی را منع نمی‌کرد و زمین‌های زیاد را به تو داد و تو به تمام آن‌ها رسیدگی کرده نمی‌توانی؛ ببین هرچه را می‌توانی بگیر و متباقی آن را مسترد کن تا بین مسلمین تقسیم کنیم. بلال بن حارث گفت: من این طور نمی‌کنم چیزی را که رسول صلی الله علیه وسلم برایم داده پس نمی‌دهم، حضرت عمر رضی الله عنه زمین‌های زیاده از ضرورت‌اش را از وی گرفت و به بین مسلمین تقسیم نمود.

این دلیل واضح بر این است که هرگاه شخصی زمین خود را تا مدت سه سال زراعت کرده نمی‌توانست، دولت آن را ازش می‌گیرد و به شخص دیگری می‌دهد؛ چنان‌چه حضرت عمر رضی الله عنه با بلال بن حارث مزنی این کار را کرده است.

بنابر این، تمام کسانی‌که مالک زمین باشند و آن را تا سه سال زرع نکنند، زمین از آنان گرفته می‌شود و به غیر از آن‌ها داده می‌شود، چون اعتبار به تعطیل قراردادن زمین است؛ نه ملکیت شخص. گفته نشود که این کار گرفتن مال مردم به غیر از حق است، زیرا شریعت در ملکیت زمین معنایی قرارداده که آن غیر از ملکیت به مال منقول است، و غیر از معنای ملکیت عقار(زمین)؛ پس ملکیت زمین از برای زراعت آن است، که اگر از مدت تعین شده از طرف شرع معطل قرارگرفت، ملکیت از مالک آن زایل می‌شود. شریعت اسلام تملیک زمین را به آبادی، استحکام و تقسیم و میراث و خرید و فروش وغیره قرارداده است.

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه