سه شنبه, ۲۲ صَفر ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۸/۲۷م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

حکومت‌داری امانت و عبادت الله سبحانه وتعالی است، نه اهداف شخصی یا نظامی

مسلمانان پاکستان منازعۀ اخیر سیاسیون و رهبری نظامی پاکستان را شاهد بودند، متحیر از این‌که آیا این حکام به فکر مردم اند  یا فقط به منافع شخصی خودشان فکر می‌کنند. برکناری جنرال فیض حمید از سمت رئیس آی اس آی، قدرت سیاسی عمران خان را تهدید می‌کرد. باوجود نارضایتی زیاد میان مردم مسلمان پاکستان و نیروهای مسلح آن کشور، جنرال حمید و افرادش بی‌باکانه و وحشیانه از عمران خان حمایت می‌کردند. عمران خان از سر تکبر و لجاجت حفظ قدرت، کوشش‌های مأیوسانه و بی‌ثمری را برای ممانعت از برکناری جنرال حمید انجام داد. این بار اول نیست که ما شاهد کشمکش‌های سیاسی در نظام ناکام فعلی هستیم. سیاسیون و رهبری نظامی هردو در جریان مأموریت‌شان قوانین مدنی و اساسی را برای متوسل شدن به قدرت تغییر داده، خود را ثروت‌مند کرده و صلاحیت بیشتری به‌دست آورده‌اند. ریشه‌‌ی این مشکلات، با صلاحیت ساختن قوانین مدنی دروغین توسط انسان می‌باشد. این صلاحیت هم اساس دموکراسی است که در آن نماینده‌های منتخب قوانین را تعیین می‌کنند، و هم مبنای دیکتاتوری که یک فرد دیکتاتور قوانین را تصویب می‌کند. این مشکل عامل اصلی منازعات سیاسی اخیری می‌باشد که مکرراً شاهدش بوده‌ایم. سیاسیون و رهبران نظامی؛ هردو از این قوانین برای تحکیم جاه‌طلبی‌های شخصی و سرمایۀ نامشروع خود استفاده می‌کنند.

حاکمیت در اسلام یک امانت مقدس و بیان‌گر عبادت الله سبحانه وتعالی می‌باشد. حاکم در اسلام مکلف به رعایت امور مردم از طریق تطبیق اسلام است. اسلام به حاکم اجازه نمی‌دهد تا بر اساس خواست و میل‌اش حکومت کنند. در عوض، اسلام حاکم را مکلف بر حکمرانی مبنی بر تمام چیزی می‌کند که الله سبحانه وتعالی وی را از آن آگاه کرده‌است. ضمن این‌که حاکم نزد الله سبحانه وتعالی به‌خاطر قیومت‌اش مسئول می‌باشد. رسول الله صلی الله علیه و سلم در پاسخ به درخواست ابوذر برای حاکم شدن هشداد دادند:

«يَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّكَ ضَعِيفٌ وَإِنَّهَا أَمَانَةٌ وَإِنَّهَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ خِزْيٌ وَنَدَامَةٌ إِلَّا مَنْ أَخَذَهَا بِحَقِّهَا وَأَدَّى الَّذِي عَلَيْهِ فِيهَا» [مسلم]

ترجمه: ای ابوذر! تو ضعیف استی، و این (حاکمیت) امانتی است که در روز قیامت عامل شرمساری و پشیمانی خواهد بود، مگر برای کسی‌که آن به گونه‌ای به دوش کشد که برایش سوگند خورده است، و وظیفه‌اش را در قبال آن کاملاً انجام دهد.

بدین‌گونه که رسول الله صلی الله علیه وسلم شخص عاجز و متقی را در حاکم بودن هشدار می‌دهد که حتی در هر حالت باید تمام چیزی‌که الله سبحانه وتعالی برایش مقرر کرده‌است را حکم کند. حکومت‌داری در اسلام برای اشخاص توانایی می‌باشد که از الله می‌ترسند، ازین‌رو‌ حکومتداری از طریق حاکم کردن قوانین الله سبحانه وتعالی، خود یک عبادت محسوب می‌شود.

ای مسلمانان پاکستان! دموکراسی نمی‌گذارد تا مبنی بر چیزی‌که الله بر ما نازل کرده‌است حکم شود. دموکراسی سیاسیون و رهبران نظامی ‌را بر ما عرضه می‌کند که تنها بر خود و خواست‌های استعماری ارباب‌های‌شان توجه می‌کنند. اکنون زمان آنست که دست رد به سینۀ این نظام زنیم و به‌منظور رضایت الله سبحانه وتعالی برای تاسیس نظام حکومت‌داری اسلام، یعنی خلافت کار کنیم. ای مسلمان نیروهای مسلح پاکستان! نگذارید نیروی‌تان مورد سوءاستفادۀ اشخاصی قرار گیرد که خواست‌های شخصی‌شان را دنبال می‌کنند. حکام فاسد را براندازید و مردم را از این بیچاره‌گی و یاس آزاد کنید. در واقع، الله سبحانه وتعالی شما را در تغییر وضعیت‌مان توانا ساخته‌است و او مطمئناً در بارۀ تمام چیزهایی‌که به شما اعطا کرده‌است خواهد پرسید. نصرت‌تان را جهت تأسیس دوبارۀ خلافت به طریقۀ رسول الله صلی الله علیه و سلم به حزب‌التحریر بدهید و مردم را در بازگشت حاکمیت  از طریق رهمنودهای قرآن کریم و سنت مبارک نبوی خوشحال سازید. الله سبحانه و تعالی فرموده‌است:

﴿وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ (4) بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (روم: 4-5)

ترجمه: و در آن روز، مؤمنان (بخاطر پیروزی دیگری) خوشحال خواهند شد... به سبب یاری الله (سبحانه وتعالی)؛ و او هرکس را بخواهد یاری می‌دهد؛ و او صاحب قدرت و رحیم است!

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر – ولایه پاکستان

مترجم : راشد مسلم

ادامه مطلب...

سکولار‌سازی و غربی‌سازی نصاب تعلیمی؛ بخش از پالیسی رژیم فاسد در سرزمین‌های اسلامی‌ست که ‌می‌خواهند خلط جنسیت "Gender" را به حیث مدل معرفی نمایند Featured

  • نشر شده در اردن

به سلسلۀ حملات سیستماتیک علیه ارزش‌های اسلام در سرزمین‌های اسلامی، وزارت معارف اردن کتاب‌هایی را به 42 نهاد تعلیمی در مراکز مختلف ارسال نموده تا برنامۀ آموزشی برای استادان مرد و زن را تحت مبحث "خلط جنسیت "Gender" در معارف و محیط مکاتب" دایر نمایند. به منظور وضاحت این مطلب، سخن‌گوی وزارت معارف به نام احمد المصعفی تائید نموده گفت: "دولت کانادا برای تمویل این پروژه و دایر نمودن این کورس‌‌ها هیچ شرط و شرایطی را نگذاشته است." و اشاره نمود که "این وزارت متعهد بر فلسفه تعلیمی، قوانین اسلامی، عرف و معیار‌های جامعه اردن ‌می‌باشد". برای وضاحت خیانت و کذب این ادعا به موارد ذیل اشاره ‌می‌نمائیم:

وقتی‌که در مورد اصطلاحات غربی صحبت ‌می‌نمائیم، لازم است برای فهم معنی واقعی آن اصطلاحات، به استفاده کننده‌های اصلی آن‌‌ها مراجعه کنیم. وقتی‌که در مورد اصطلاح جندر صحبت ‌می‌نمائیم و ‌می‌خواهیم که آن را وارد بخش تعلیمی نمائیم، ضرور است تا تعریف و کاربرد آن را از زبان غربی‌‌ها بدانیم. سازمان صحی جهان آن را چنین تعریف ‌می‌نماید: "اصطلاح جندر صرف نظر از تفاوت‌های ارگانیک و ترکیبات بیولوژیکی به خصوصیات مختلط مردان و زنان در جامعه اطلاق ‌می‌گردد". در دایرة‌المعارف بریتانیا اصطلاح جندر چنین تعریف شده است: "احساس یک شخص نسبت به خود به حیث مذکر یا مؤنث بودن صرف نظر از جنسیت بیولوژیکی آن". تطبیق مفکوره جندر یکی از ماده‌های توافق سیداو ‌می‌باشد که در مادۀ 5 پاراگراف اول ذکر گردیده که دولت اردن در سال 1992 به امضا رساند و در سال 2007 در قضات رسماً تصویب و به چاپ رسید.

بر اساس موارد فوق الذکر، مسایل ذیل روشن ‌می‌گردد:

یکم) این واضح است که دلیل ابداع اصطلاح جندر حیله و مکر مدافعان "تساوی حقوق میان مرد و زن" بر اساس جندر ‌می‌باشد که به هیچ وجه به خاطر تفاوت‌های ارگان‌های جسمی، یکی را بر دیگری ترجیح نمی‌دهند.

دوم) مفکوره جندر اساساً باعث ترویج هم‌جنس‌گرائی ‌می‌گردد و روابط جنسی میان دو مرد و دو زن را رابطه مشروع دانسته که یک آن احساس مذکر بودن و دیگری آن احساس مؤنث بودن را کند.

سوم) مفکوره جندر احساس مادری را از بین ‌می‌برد و آن را صرف وظیفه‌ای ‌می‌داند که به غیر از مادر، یک مرد نیز ‌می‌تواند انجام دهد. فمینست انگلیسی به نام آنی اوکلی که اولین بار این اصطلاح را در علوم اجتماعی به کار برد، معتقد است که احساس مادری افسانه‌ای است که توسط جامعه ایجاد شده و هیچ ریشۀ در غرایز انسانی ندارد و آن یک وظیفۀ مربوط به اجتماع است که توسط هر فرد ‌می‌تواند انجام شود. شرم‌آور این‌که این نظریه توسط موافقت‌نامه فجیع سیداو در ماده ،5 پاراگراف دوم تصویب شده است.

اگر واقعیت مفکوره جندر چنین باشد و اگر آن اساس مفکوره‌های فوق‌الذکر باشد، پس وزارت معارف کدام تعهد و پیروی از قوانین اسلامی را ادعا ‌می‌کند؛ در حالی‌که برای یک جا‌سازی این مفکوره‌‌ها در قوانین اسلامی تلاش ‌می‌ورزد؟! وزارت معارف برای داخل نمودن مفکوره جندر در نصاب‌تعلیمی، چی توجیه و دلیل قناعت‌بخش ‌را می‌تواند بیان کند؟!

پس؛ ای مردم اردن! این را درک کنید که دفاع از حقوق زنان تحت شعار‌های مساوات و مفکوره جندر در واقع بخشِ از مبارزه فکری، سیاسی، فرهنگی و سیستماتیکِ ‌می‌باشد که توسط غرب در سرزمین‌های اسلامی از زمان انهدام دولت خلافت با تلاش برنامه‌ریزی شده، آغاز گردیده تا امت اسلامی را از دین و مسایل عقیده وی آن‌‌ها منحرف سازند و بتوانند در زنده‌گی اجتماعی مسلمانان نفوذ کرده و خانواده‌های مستحکم مسلمان را با فاسد ساختن زنان و تمام نسل مسلمان از هم بپاشد. امت اسلامی و زنان مسلمان کاملاً از اهداف شوم مبارزۀ آن‌‌ها آگاه اند که توسط سیاسیون در تمام سطوح جهان حمایت ‌می‌گردد، پس؛ دولت کانادا چنین کورس‌‌ها را حمایت و تمویل مالی ‌می‌نماید تا زنان مسلمان را شکار چنین دام‌‌ها نمایند و جالب این‌که تمام این اقدامات تحت حمایت و تشویق رژیم اردن صورت ‌می‌گیرد. در حالی‌که این رژیم حاملین دعوت را وقتی‌که به سوی تطبیق اسلام از طریق مبارزه فکری و سیاسی فرا ‌می‌خوانند، زندانی، شکنجه و از دعوت ممانعت ‌می‌کنند، اما به خارجی‌‌ها اجازه ‌می‌دهند تا در امور امت مداخله کرده و فرهنگ تباه کنندۀ غربی را که اساساً هدف آن‌‌ها دشمنی با اسلام و مسلمانان است را در جوامع اسلامی تطبیق نمایند.

ایدیولوژی اسلام مدل بی‌نظیری را پیشکش ‌می‌نماید که توانمندی حل مشکلات بشر را دارا‌‌ست. اسلام به زنان عزت واقعی بخشیده، حقوق آن‌‌ها را رعایت و قوانین را وضع کرده که عزت و حقوق آن‌‌ها را تضمین ‌می‌نماید، اگر آن یک جوان باشد یا یک زن کهن‌سال، مادر باشد یا دختر و یا خواهر، خاله مادری باشد یا عمه پدری، یک خانم باشد یا یک زن غیر نسبی. پس؛ اسلام به احترام والدین امر ‌می‌کند و ارزش و مقام را به مادر قایل است که بالاتر از مقام پدر ‌می‌باشد و مادر، شایسته‌ترین فرد در مهربانی و همکاری محسنانه ‌می‌باشد و هر کسی‌که دخترانش را به خوبی تربیه اسلامی نماید، آن‌‌ها برای والدین سپرِ در مقابل آتش خواهد بود و اسلام به داشتن صله رحم، محافظت از عزت و پائین نگهداشتن چشم در مقابل والدین امر نموده. هم‌چنان به مرد‌‌ها امر نموده که به خاطر محافظت زنان، خود را قربان نمایند. این را بدانید که این دساتیر و قوانینی‌که با جزئیات در کتاب الله سبحانه و‌‌تعالی و سنت پیامبر صلی الله علیه و‌سلم آمده به مدت 13 قرن تطبیق ‌می‌گردید و در آن زمان اروپا در قرون وسطی در تاریکی کامل به سر ‌می‌برد.

ای مردم اردن! تمام این کورس‌‌ها، موافقت‌نامه‌‌ها و فرهنگ‌‌ها را رد نمائید و به اطفال خود حب الله سبحانه و‌تعالی و پیامبر صلی الله علیه و‌سلم را آموزش دهید. به آن‌‌ها کتاب الله سبحانه و‌تعالی و سنت پیامبر صلی الله علیه و‌سلم را آموزش دهید! در مورد اصحاب کرام برای آن‌‌ها بگوئید که چگونه اسلام را حمل و به منظور اظهار دین الله سبحانه و‌تعالی در روی زمین قربانی دادند. در مورد زنده‌گی مادر مؤمنین حضرت عایشه رض و اصحاب معظم به آن‌‌ها آموزش دهید که چی تأثیرِ در حمل پیام اسلام داشتند که نسل اندر نسل از آن‌‌ها به نیکوئی و افتخار یاد ‌می‌نمایند. اطاعت الله سبحانه و‌تعالی و رسول الله صلی الله علیه و‌سلم را به آن بفهمانید؛ با اطفال خود نشسته و در باره حاکمیت اسلام با آن‌‌ها بحث نمائید و آن‌‌ها را از دشمنان اسلام که علیه مسلمانان و حاکمیت اسلام دسیسه طرح ‌می‌کنند، آگاه سازید. آن‌‌ها را از پیروی مسیر شیطان و یا متحدین دشمنان اسلام هشدار دهید و این امر الله سبحانه و‌تعالی را لبیک گوئید هنگامی که فرمود:

﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَاراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَّا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ﴾ (تحریم:6)

ترجمه: ای مؤمنان! خود و خانواده خود را از آتشی‌که هیزم آن انسان‌‌ها و سنگ‌‌ها است، نجات دهید. بر آن فرشتگانی خشن و سخت‌گیر گمارده شده اند که از آنچه الله به آنان دستور داده، سرپیچی نمی‌کنند و آنچه را به آن مأمورند، همواره انجام ‌می‌دهند.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه اردن

مترجم: عبدالله صالحی

ادامه مطلب...

حمایت وزارت حج و اوقاف از دروغ و قطع همکاری از دعوت به تطبیق قانون الله سبحانه‌وتعالی Featured

  • نشر شده در تونس

روز جمعه به تاریخ 15 اکتوبر 2021م حزب التحریر-ولایه تونس گردهمایی را در مقابل مسجد "الفاتح" در مرکز تونس به راه انداخت. این گردهمایی ندایی بود بالای مردم تونس تا باج‌دهی به سیکولاران را در سرنوشت تونس متوقف بسازند تا باشد که به تلاش‌ها و مبارات آنان که به نیابت از باداران اروپایی شان در سرزمین ما به پیش می‌برند، پایان داده شود. در این اعتراضات حزب پرچم رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم را بلند نموده و شعارهایی از کتاب الله سبحانه‌وتعالی سر داده می‌شد؛ از جمله:

﴿ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ﴾ [یوسف:40]

 ترجمه: فرامان‌روایی تنها از آنِ الله (سبحانه‌وتعالی) ا‌ست.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ [نساء: 59]

ترجمه : ای کسانی‌که ایمان آوردید، از الله و رسولش و اولوالامر(امیران) خویش اطاعت کنید، اگر در چیزی نزاع داشتید پس آن را به الله و رسولش برگردانید.

آین آیات قطعی و صریح از قرآن کریم است که به فرض بودن حاکمیت آن‌چه از طرف الله سبحانه‌وتعالی نازل شده و به اهمیت داشتن یک خلیفه که به اساس قانون الله حکمروایی کند، واضحاً و صراحتاً دلالت می‌کند.

طوری‌که جعل و دروغ بستن عادت سیکولاریست‌هاست؛ از این‌رو، آن‌ها در بلندگوها فریاد زدند مبنی بر این‌که اعضای حزب‌التحریر با زور داخل مسجد یورش برده و میز خطابه را شکستانده اند و این‌که اطراف مسجد توسط نیروهای امنیتی در محاصره قرار گرفت. این همه تلاش‌ها و سوء قصدها فقط برای مغشوش ساختن اذهان عامه بوده و ستیزی برای جلوگیری از سخنرانی حزب‌التحریر در این گردهمایی بوده است. اظهارات سریع و زیرکانه وزیر امور دینی یک بیانیۀ سرد و بی‌بنیاد بوده و فقط برای حمایت از (سیکولارهای) دروغ‌گو بوده است. وزیر امور دینی طی یک کنفرانس مطبوعاتی در قیروان به روز دوشنبه 16 اکتوبر 2021م در رابطه به گردهمایی حزب التحریر، که درمقابل مسجد الفاتح در پایتخت برگزار شده بود، گفت: «یک گروه مشخص و فرصت‌طلب (حزب التحریر) آشوب‌پراگنی کرده و شعارهای گوناگون سر داده است.» وزیر امور دینی از این‌که امام مسجد در این گردهمایی همکار بوده انکار نموده و گفته که امام مسجد بی‌گناه است؛ چنان‌که گرگ از خون پسر یعقوب مبراء بود. وی مدعی شد که این حزب می‌خواست تا مردم را تحریک نموده و آشوپ برپا کند، اما ناکام شد. وی هم‌چنان گفت که مساجد برای چنین اعمالی ساخته نشده، بلکه مساجد برای الله ساخته شده است و نباید به کسی دیگر در مساجد متوسل شد. هم‌چنان او خواستار جدایی مساجد از موضوعات سیاسی شده و گفت: «ما تبلیغ موضوعات سیاسی را در مساجد تحمل نمی‌کنیم.»

حزب‌التحریر ولایه تونس در رابطه به بیانیه بیاساس وزارت امور دینی و سخنان وزیر امور دینی، موارد آتی را ابراز می‌دارد:

1 – وزیر امور دینی از سیکولارها جانب‌داری کرده و به جای افشاء ساختن دروغ ها و نقشه‌های ایشان از آن‌ها حمایت کرده و اعمال آن‌ها را توجیه می‌کند و برای سیکولارها گزارشی ارائه کرد که گویا وزیر امور دینی و امام مسجد (کسی‌که عقب میز خطابه خطبه بیان کرد) در رابطه به گردهمایی حزب التحریر و به آن‌چه که دعوت می‌کند، هیچ ارتباطی ندارد و سپس با سخنان بی‌بنیاد و متزلزل کننده سیکولاریستی بالای حزب‌التحریر و دعوتش حمله کرد.

2 – وزیر امور دینی برای سخنانش از این آیات قرآن کریم استناد کرد است:

﴿وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً [جن: 18]

ترجمه: مساجد برای الله است، پس کسی را با الله نخوانید.

آیا این حزب به چیزی غیر الله فرا می‌خواند؟ حزب‌التحریر به سوی تطبیق قانون الله سبحانه‌وتعالی را فرا می‌خواند، نه چیز دیگر؛ اما وزیر امور دینی آن را دعوت به سوی غیر از الله تلقی کرد. آیا این عجیب نیست؟! شعارهایی‌که توسط افراد این تجمع سر داده می‌شد، آیاتی از قرآن کریم اند که ضرورت و وجوب حاکمیت قانون الله سبحانه‌وتعالی را نشان می‌دهد؛ اما وزیر امور دینی این شعارها را برای کسی دیگر جز الله می‌داند و این عمل را خدمت‌ برای یک اجندای سیاسی می‌داند. آیا دعوت به رد اطاعت و فرمانبرداری از استعمار تحریک است؟ آیا دعوت به حاکمیت قانون الله سبحانه وتعالی شورش و هرج و مرج است؟

﴿قَاتَلَهُمُ اللّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ [منافقون: 4]

ترجمه: الله آن‌هارا بکشد، چگونه از حق منحرف میشوند؟

3 – پرچم‌هایی‌که توسط اعضای حزب التحریر بلند شده بود، پرچم یک حزب نه بلکه پرچم رسول الله صلی الله علیه وسلم (لوا و رایه/سیاه و سفید) و پرچم تمام مسلمانان است که در آن کلمه توحید " لا اله الاالله محمد رسول الله " نوشته شده است. اما وزیر و وزارت امور دینی پرچم پیامبر را رد کرده و قبول ندارند!

4 – آیا وزیر امور دینی که ادعا دارد از پوهنتون/دانشگاه " الزیتونه " فارغ شده است، نمی‌داند که تأسیس خلافت یک امر واجب و فرض از طرف الله سبحانه وتعالی است؟! اگر مساجد برای مقاصد دعوت به سوی الله و تطبیق احکام نبوده، پس برای چی چیز ساخته شده اند؟! این سنت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم بوده که مسجد را من‌حیث مقر فرماندهی، تنظیم امور و حکمرانی انتخاب کرده و هم‌چنان این روش برای خلفای بعد از وی به ارث گذاشته شد و امروز هم حزب‌التحریر بخاطر خلافت در مقابل مساجد دعوت کرده و مردم را فرا می‌خواند و این دعوت را ادامه خواهد داد. چون این دعوت وجیبه‌ای است از طرف الله سبحانه‌وتعالی بالای تمام مسلمانان و بگذارید که وزیر و دستگاه حکومتی‌اش و رئیس جمهور بداند که ما آن‌ها را در اجندای خود شامل نمی‌سازیم چون آن‌ها جز قدرت‌های زودگذر و فانی چیز دیگری نیستند. بلکه ما آرزوی نابودی باداران استعماری آن‌ها را داریم که در سرزمین‌های اسلامی و تمام جهان حکم‌فرمایی می‌کنند و مسلمانان را در معرض انواع گوناگون برده‌گی و حقارت قرار داده اند، تا تمام بشریت از شر جرایم و فساد آن ها رهایی یابد؛ چون ما حامل بزرگترین پیام یعنی اسلام هستیم. به الله سبحانه تعالی دعا می‌کنیم تا ما را در راه حاکم ساختن آن حمایت و یاری نماید تا پرچم حاکمیت آن بر افراشته شود و در تمام بخش‌های زندگی تسلط داشته باشد؛ اگر چه نا باوران راضی نباشند. و خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت که ما در پی آن هستیم، زود است که انشاءالله  تأسیس شود؛ اگر کسی تردید دارد، به این آیات الله سبحانه‌وتعالی گوش فرا دهد:

﴿مَنْ كَانَ يَظُنُّ أَنْ لَنْ يَنْصُرَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ لْيَقْطَعْ فَلْيَنْظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ مَا يَغِيظُ [حج: 15]

ترجمه : هر کسی که گمان می‌کند الله (سبحانه‌وتعالی پیامبر ) را در دنیا و آخرت حمایت نمی‌کند، پس بگذار که ریسمان را در سقف ببندد و خود را حلق‌آویز کند(تا بمیرد) تا ببیند که آیا این کار خشمش را فرو می‌نشاند؟

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه تونس

مترجم: عبدالرحمن قاطع

ادامه مطلب...

دولت خلافت سلطه قدرت‌های بزرگ استعمارگر بر قیمت نفت را از بین خواهد برد Featured

  • نشر شده در پاکستان

از افزایش ناگهانی قیمت تولیدات نفتی بیش از 10 روپیه، بر اساس دستور صندوق بین‌المللی پول، بمب نفتی جدیدی را بالای مردم، که قبلاً از تورم رنج می‌بردند، پرتاب نمود. در واقع صندوق بین‌المللی پول برای رسیدن به هدف 610 بیلیون روپیه مالیات نفت، مردم را زنده پوست می‌کنند. 

دولت درحالی‌که تورم جهانی را مقصر می‌داند و از بی‌چاره‌گی می‌نالد، با کمال میل دستور صندوق بین‌المللی پول را برای کاهش مداوم ارزش روپیه، که منجر به صعود قیمت‌های نفت می‌گردد، پذیرفته است. پس از مُطیع شدن به نظم بین‌المللی و تسلط دالر بر تجارت بین‌المللی، در واقع اظهار بی‌چاره‌گی و درمانده‌گی دولت جز فریب چیزی بیش نیست. قابل ذکر است که دولت خلافت هرگز دست و پای خود را با چنین غل و زنجیر نخواهد بست. دولت خلافت با استفاده از طلا و نقره به حیث پشتوانه پول دولت سلطه دالر را در تجارت بین‌المللی نابود خواهد ساخت.

اسلام مالیات‌ غیرمستقیم، باج‌گیری و سودهای بزرگ مالکان خصوصی بخش نفت را حرام ساخته است که این همه قیمت نفت را افزایش می‌دهند، در حالی‌که قیمت نفت از حدود 90 روپیه تا 138 روپیه افزایش یافته است. رسول‌ الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

«لایدخل الجنَّة صاحبُ مَکسٍ»  (ابو داود)

ترجمه: مالیه گیرنده داخل بهشت نمی‌گردد.

علاوه براین، اسلام با اعلام بخش انرژی به حیث ملکیت عامه، سود مالکان خصوصی انرژی را از بین می‌برد. رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

«المُسلِمُونَ شُرَکَاءُ فِی ثَلاَثٍ: الماءِ وَالکلِاء وَالنَّارِ» (احمد)

ترجمه: مردم در سه چیز شریک‌اند: آب، غذا و آتش (هر چیزی‌که سبب آتش می‌گردد).

قیمت جهانی نفت توسط اصول جهانی عرضه و تقاضا در بازار آزاد تعیین نمی‌شود، بلکه توسط سلطه قدرت‌های بزرگ استعمارگر، از طریق افراد با نفوذ OPEC Plus cartel تعیین می‌گردد. از دهۀ پنجاهِ قرن گذشته بدین‌سو قیمت نفت نسبتاً پایین و 25 دالر در هر بشکه ثابت مانده است و به اقتصاد غربی اجازه داد تا به سرعت رشد کنند. زمانی‌که امریکا برای رشد منابع نفت و گاز شیل خود به قیمت‌های بالاتر نیاز داشت، قیمت نفت به 147 دالر در هر بشکه افزایش یافت. دولت خلافت گروگان نفت OPEC Plus cartel نخواهد بود، زیرا دولت خلافت به دلیل نظارت مستقیم بر سهم شیر از ذخایر نفت و گاز جهان در سرزمین مسلمانان، تأثیر زیادی بر قیمت جهانی نفت خواهد داشت. بنابر این، خلافت نفت ارزان و قابل دسترس را برای همه اتباع خود، برای مسلمان و غیر‌مسلمان تضمین خواهد کرد.

دولت خلافت مفکورۀ دولت-ملت را مردود می‌شمارد. پس از شکست خلافت در جنگ جهانی اول، فرانسه و انگلیس سرزمین‌های مسلمانان را تجزیه کردند و مرزهای برای تشکیل دولت‌های کنونی ایجاد نمودند. سرزمین‌های مسلمانان برای اطمینان این‌که ذخایر نفت و گاز برخی از سرزمین‌ها از طریق نوکران غرب، تحت کنترول قدرت‌های استعمارگرِ‌غربی قرار ‌گیرد، تجزیه شده است. بدین ترتیب به دلیل ثروت نفت و گاز بالای بعضی سرزمین‌ها تمرکز صورت گرفت و سایر سرزمین‌هااز این توجه و تمرکز محروم گردیدند. دولت خلافت سرزمین‌های فعلی اسلامی را تحت دولت واحد، متحد می‌سازد و منابع عظیم اقتصادی سرزمین‌های مسلمانان را جهت منافع اسلام و مسلمانان به مصرف خواهد رساند.

ای اهل قدرت و نصرت! شما باید با شکستن قید و بندهای دولت-ملت‌ و قوانین ظالمانۀ نظم اقتصادی، برده‌گی امت اسلامی به نظام استعماری غرب را پایان دهید. نظام‌های دیکتاتوری، دموکراسی و نظام‌های مختلط همه شکست خورده‌ اند و امت را در بیچاره‌گی و ناامیدی فرو برده ‌اند. امت اسلامی در آرزوی تغییر و رهایی واقعی است، اما هرگز بدون دولت خلافت بر منهج نبوت عملاً به آن دست نخواهد یافت. پس بیائید حزب‌التحریر را برای تاسیس  دوبارۀ خلافت نصرت دهید که واقعاً توانمندی رهبری این امت دارد. الله سبحانه ‌و‌تعالی می‌فرماید:

﴿وَسَارِعُوا إلَی مَغفِرَةٍ من رَّبَّکُم وَجَنَّةٍ عَرضُهَا السَّمَاواتُ وَالأَرضُ أُعِدَّت لِلمُتَّقِینَ﴾ ]آل عمران: 133[

ترجمه: و به سوی آمرزش پروردگارتان و به سوی بهشتی‌که به وسعت آسمان‌ها و زمین است، بشتابید که برای پرهیزگاران آماده شده است.

دفتر‌مطبوعاتی‌حزب‌التحریر-ولایۀ‌پاکستان

مترجم: احمد احمدی

ادامه مطلب...

واقعیت پس پردۀ خرابی فیسبوک چیست؟

  • نشر شده در سیاسی

پرسش

امریکا به مشاركت 30 دولت، کانفرانس بین‌المللی را در ارتباط به مبارزه با جرایم سایبری، به تاریخ 14/10/2021م برگزار نمود، اما بدون هیچ‌گونه توجه به دعوت روسیه و چین در آن. در شامگاه دو شنبه مؤرخ 2021/10/4م به مدت تقریبا 6 ساعت، فیسبوک از کار افتاد، فعالیت‌های فیسبوکی متوقف و صدها ملیون کاربر، به یک باره‌گی نمی‌توانستند از فیسبوک و زیرمجموعه‌های آن، از جمله وتساپ و انستاگرام، استفاده نمایند. روز بعد سنای امریکا برای یک تن از کار مندان سابق فیسبوک جلسۀ استماعی ترتیب داد... پرسش این است که چه چیزی در پشت این ماجرا می‌باشد؟ آیا این یک اشتباه فنی بوده یا ساختگی؟ اگر چنین است پس واقعیت چیست؟ و این‌که آیا بین این ماجرا و ما مسئلۀ مشهوری‌که بخش تکنالوژی امریکا به طور مجموع، در انتخابات از بایدن علیه ترامپ حمایت کردند، کدام ارتباطی وجود دارد؟

پاسخ

فیسبوک و زیرمجموعه‌های آن از جمله وتساپ و مسنجر، در روز دوشنبه مؤرخ 4/10/20121م، به مدت 6 ساعت متوقف گردید؛ حادثه‌ای که 13 سال است تاکنون بسان آن واقع نگردیده و در قدم اول مسبب اضطراب زیادی به شرکت فیسبوک و به همان ترتیب بخش تکنالوژی شده است. به عنوان مروری بر آنچه رخ داده است، موارد زیر را بیان خواهیم داشت:

در نخست: این اختلال در فیسبوک از سال 2008م تاکنون بدترین اختلال فیسبوکی بوده است، طوری‌که خدمات فیسبوک، وتساپ، انستاگرام و مسنجر، از 3.5 ملیارد کاربر، در سراسر جهان، قطع گردید. این حادثه همراه با کاهش بی‌سابقه سهام فیسبوک بود که به مبلغ 15% می‌رسد؛ چیزی‌که به مثابۀ ورشکسته‌گی این شرکت‌های تکنالوژی می‌باشد. همان‌طور سهام بیشتر شرکت‌های تکنالوژی به گونۀ سرسام‌آور و قابل توجهی اُفت نموده است. سهام تويتربه  5.7% و سهام باقي شرکت‌ها به درجات متفاوتی، ضرر شرکت‌های سردم‌دار تکنالوژی، اخبارجهانی را تحت و شعاع قرار داده است. طبق گزارش تاریخی 5/10/2021م روزنامۀ مصری اليوم، زاکربیرگ، بزرگترین سهام دار فیسبوک حدود 6 ملیارد دالر و در برخی از گزارش‌ها حدود 7 ملیارد دالر ضرر نموده است. در ردۀ دوم جیف بیزوس مالک شرکت امازون  به مبلغ 4.8 ملیار دالر ضرر نموده است. به همین ترتیب لاري بايگ وسيرگي براين -شركت گوگل، هریگ بیشتر از دو ملیاردولار ضرر نموده اند، همان‌طور ستيو بالمر - شرکت مایکروسافت، به مبلغ 1.6 مليارد دالر ضرر نموده است. به همین ترتیب سرمایه‌داران بزرگ تکنالوژی ضرر‌های بسیاری را متحمل شدند... از میان ده سرمایه‌داری‌که به دلیل این اختلال فیسبوک بیشترین ضرر را متحمل شده اند، یک سرمایه‌دار چینی بنام ماهواتينگ -شركت تينسنت، که نزدیک به یک ملیارد دالر ضرر نموده است، اما نه سرمایه‌دار دیگر آن امریکایی می‌باشند. بنابراین روشن گردید که این انقطاع خدمات فیسبوک، وتساپ، مسنجر و انستاگرام، صدمۀ بزرگی را بر کل بخش تکنالوژی امریکا وارد نموده است، اما چین را به این در صد صدمه نزده است، بلکه چین تنها دولتی می‌باشد که از صدمۀ این اختلال نجات یافته است، زیرا چین استفاده از برنامه‌های کاربردی فیسبوک و اپلیکشن‌های زیرمجموعۀ آن را ممنوع قرار داده است. (منبع: صدى البلد 5/10/2021م) از شبکۀ "آر تي" روسي چنین نقل شده است: "از این حادثه جهان متأثر گردیده است؛ در حالی‌که چین به تنهایی بدور از همه در امان به سرمی‌برد، زیرا چین در ارتباط به برنامه‌ای کاربردی رسانه‌های اجتماعی مخصوص خویش، دور اندیشی خود را دارد". چیزی‌که بر خطر و حساسیت آنچه این ماجرا در پی داشته، می‌افزاید، این است که از یک طرف بخش تکنالوژی امریکا، یکی از بزرگترین بخش‌های تأمین کنندۀ اقتصاد امریکا بوده و ازطرفی بزرگترین حامی انتخاباتی رئیس جمهور دیموکرات است، که از دشمنان رئیس جمهور سابق جمهوری‌خواه امریکا ترامپ می‎باشد؛ کسی‌که در حمایت بخش انرژی، مخصوصاً شرکت‌های نفت، در امریکا قرار داشت؛ چیزی‌که اشاره بر ابعاد سیاسی این اختلال بزرگ دارد؛ اختلال بزرگی‌که بطور مستقیم شرکت فیسبوک را بیشترین صدمه و به شرکت‌های تکنالوژی دیگر به نوبۀ خود صدماتی را، نه در حد فیسبوک، وارد نموده است.

در ثانی: از بررسی دقیق اتفاقات رخ داده در خواهیم یافت که شرکت فیسبوک در برابر روند اختلال بزرگی مواجه شده است. همان‌طور در پهلوی آن شرکت‌های غول‌پیکر تکنالوژی امریکایی دیگر نیز از صدمات این روند در امان نمانده اند، که خرابکاری وارده در آن‌ها به اندازۀ خرابکاری در فیسبوک و اپلیکیشن‌های زیرمجموعۀ آن موفق نبوده است. این اختلال یا حملۀ سایبری از سوی جهت‌هایی می‌باشد که از چنگاهای الکترونیکی برخوردار اند، مانند روسیه، چین و... یا این تخریب یک رویداد داخلی ذریعۀ خود فیسبوک بوده، به عنوان پیامی برای دشمنان فیسبوک، به منظور این‌که شرکت می‌تواند به قطع خدمات خود، حتی در قالب چندساعت، به آنان مزاحمت ایجاد کند... یا این تخریب یک خطای فنی معمول ذریعۀ یکی از کار کنان فیسبوک بوده است... یا این تخریب انتقامی است که ترامپ و گروه آن از این شرکت، بدلیل ایستادن آن در پی سقوط ترامپ و برنده شدن بایدن، گرفته است... دیده می‌شود که هنوز هم واقعیت این ماجرا در هاله‌ای از ابهام قرار دارد، اما اخباری وجود دارد که اشاره به سبب وقوع این اختلال داشته و یا به نوعی دیدگاه راجح را در خصوص سبب آن بیان می‌دارد:

1- برخی به این نظر اند که روسیه و چین در پشت این حملۀ بیگانه اند: این درحالی می‌باشد که امریکا از طریق انترنت برای 30 دولت نشستی را ترتیب داده است، آن هم در ارتباط به یک موضوع فرعی از حملات سایبری که عبارت از  "برنامۀ باج‌گیر" می‌باشد. (منبع: آر تي 2021/10/13) برنامۀ باج‌گیری به شرکت‌های امریکایی سالانه خساراتی به مبلغ تقریباً نیم ملیارد دالر وارد می‌کند. هکرها اطلاعات و داده‌های این شرکت‌ها را به چنگ آورده و در بدل پس دادن آن‌ها، از طریق ارزهای دیجیتالی رمزگذاری شده، باج‌گیری می‌کنند؛ از آن‌جایی‌که بیشتر این حملات از جانب روسیه صورت می‌گیرد، به این نشست از روسیه دعوت نشد. امریکا به عدم دعوت از روسیه این را رساند که می‌خواهد با روسیه در خصوص موضوع امنیت الکترونیکی به تنهایی مناقشه کند. علی رغم این‌که امریکا در حال حاضر روسیه را متهم نموده و مسئولیت‌های بسیاری از حملات الکترونیکی را در جریان سال‌ها و ماه‌های گذشته بدوش روسیه انداخته است، بازهم این فرضیه که روسیه و چین در پشت این حمله بر فیسبوک اند، به چندین ملاحظه، دور از واقعیت است.

الف- شرکت فیسبوک خود این احتمال را رد نمود است(روزنامۀ "نيويورك تايمز"  گزارشی را به نشر رساند که فیسبوک این احتمال را که در پشت توقف خدمات فیسبوک، وتساپ و انستاگرام، حملۀ الکترونیکی می‌باشد، رد نمود.) (منبع: العربیه؛ مورخ 2021/10/4)

ب- از جهتی در اواخر دورۀ ترامپ، روسیه که به حملات الکترونکی متهم شد، بدون تردید آن اتهامات روسیه را به حدی ترسانده است که شدیداً از هرگونه اعمال هکاری و از هرگونه حملۀ الکترونیکی علیه امریکا ترس دارد. چنان‌که این موضوع پیش از نشست 2021/6/16 دو رئیس جمهور بایدن و پوتین، مورد بحث دو طرف بود، که بعد از همان نشست امریکا از روسیه خواست که علیه کسانی‌که بر منافع امریکا حملات الکترونیکی راه‌اندازی می‌کنند، اقداماتی را انجام دهد. و از طرف رئیس جمهور کنونی امریکا، بایدن در پاسخ به حملات الکترونیکی بسیار سخت‌گیر است. "رئیس جمهور جوبایدن هشدار داد که حملات بزرگ الکترونیکی علیه ایالات متحده، ممکن است منجر به جنگ واقعی همراه قدرت‌های بزرگ شود". (منبع: خبرگزاری سپوتنیک روسیه،2021/7/28)

ج- اما در ارتباط به چین باید خاطرنشان کرد که تلاش‌های هکاری این کشور به مراتب از  روسیه کمتر است.  شرکت "مايكروسافت" گفت، روسیه در عملیه هک‌های تحت حمایت دولت، سهم شیر را دارد. طبق کشفیات سال گذشته شرکت فیسبوک، حملات روسیه به 58% می‌رسد... مایکروسافت در گزارش دومی‌که تحت عنوان "دفاع دیجیتالی" از جولای 2020 تا اگست 2021، به نشر رساند، گفت: چین در هر ده تلاش خرابکاری تحت حمایت دولت، که شرکت مایکروسافت آن را تحت نظر قرار داده است، مسئول کمتر از یک خرابکاری می‌باشد... ( منبع: کانال خبری العربية 2021/10/4)

بنابراین احتمال این‌که روسیه و چین در پشت این حمله بر فیسبوک می‌باشند، هم‌چنان از دلایل ضعیفی برخوردار است.

2- اما این‌که در شرکت فیسبوک کدام اشتباه فنی صورت گرفته است، منابع زیادی این احتمال را گزارش داده اند:

الف- (طبق گزارش خبرگزاری رويترز چند تن از کارمندان فیسبوک "که از نشر نام‌شان خودداری صورت گرفته است" به رویترز خبر دادند که دلیل این اختلال اشتباهی بوده که در داخل شرکت در چگونه‌گی جهت‌دهی جریان انترنت به سیستم‌های آن رخ‌داده است. فیسبوک در بیانه‌ای که ایراد نمود، این اشتباه را که منجر به انقطاع انترنت گردیده است، به چیزی ارتباط داد که بنام" faulty configuration change " یا تغییر فایل‌های ساختاربندی شده، شناخته می‌شود؛ چیزی‌که بر تغییر جهت‌دهی فیسبوک از شبکه انترنت تأثیر گذاشته و فیسبوک را از NVRAM خارج می‌سازد، و به نوبۀ خود حافظۀ نوشتاری را تغییر داده و در صورت فعال بودن از آن نسخه‌برداری می‌کند؛ اما پس از این‌که برای بار دوم راه‌اندازی شود، هیچ چیزی مانند سابق نمی‌باشد. (منبع: صدى البلد، 2021/10/5)

ب- «شرکت فیسبوک از این‌که خود باعث تعطلی فیسبوک و تمامی اپلیکیشن‌هایش شده از طریق انترنت معذرت خواهی نمود. شرکت فیسبوک در صبح روز سه شنبه عواملی را که منجر به قطع تریبون‌های آن اعم از فیسبوک، انستاگرام و وتساپ شده بود،  کشف نمود. شرکت در یک بیانیه گفت: به این باور است که عامل اساسی قطع خدمات ارتباطی، اشتباهی بوده است که در از سرگیری تنظیمات دستگاه‌های اصلی روتر رونما شده است؛ چیزی‌که در واقع باعث بروز مشکلاتی شده که منجر به قطع خدمات ارتباطی شده است...» (منبع: الميادين، 2021/10/5)

لکین این نیز یک احتمال ضعیف می‌باشد، به دلایل ذیل نمی‌توان فرض کرد که این همه به دلیل یک اشتباه فنی بوده است:

الف-  اشتباه فنی چیزی می‌باشد که معمولاً یک شخص مرتکب آن می‌شود، نه این‌که همزمان چندین شخص آن را انجام دهند. بسیار بعید است که یک شخص، حال اشتباه آن به هر درجه که می‌خواهد باشد، توان متوقف‌سازی شرکتی را به حجم فیسبوک و تمام زیرمجموعه‌های آن از جمله مسنجر، وتساپ و انستاگرام را، داشته باشد؛ آن هم در صورت موجودیت ادارات مختلف این شرکت، و 20 هزار کارمند‌ی‌که از طریق انترنت مؤظف تأمین امنیت و سلامت شرکت اند، جدا از کارمندان دیگر آن که در بخش‌های دیگری موظف اند، متوقف‌سازی این شرکت غول‌پیکر و قطع شاخه‌های ضخیم آن از انترنت، محال است که توسط یک خدمۀ شرکت اتفاق افتاده باشد!

ب- این یک اشتباه بزرگ، چند بعدی و بسیار پیچیده است، جدای از ناپدید شدن کامل فیسبوک از انترنت و این‌که این اشتباه در حدود 50 ملیارد دلار در ارزش بازار فیسبوک ضرر رسانده است. این اشتباه باعث شده است که domain فیسبوک (www.facebook.com) مدتی در انترنت به مزایدۀ علنی گذاشته شود...(منبع: الجزیره نت؛ 6/10/2021م) روزنامه نیویورک تایمز بر این تأکید داشت که کارمندان فیسبوک برای اصلاح دیجیتالی این اشتباه، قادر به باز نمودن دروازه‌های شرکت نبودند. (منبع: الیوم السابع؛ 5/10/2021م)، همانطور نیز از روزنامۀ نیویورک تایمز نقل می‌شود، که شرکت فیسبوک یک گروه از کارمندان خویش را به مرکز داده‌های شرکت در کالیفورنیا فرستاده است، تا بطور مستقیم و به گونه‌ای دستی این اختلال را برطرف سازند. (منبع: الیوم مصری؛ 5/10/2021م).

3- این‌که شرکت فیسبوک به عمد این اشتباه را انجام داده است، به عنوان پیامی برای کسانی‌که در تلاش مزاحمت به آن‌ها است، بگومگوهای زیاده می‌باشد که از جمله است:

الف- گفته می‌شود که این توقف نشان می‌دهد که فیسبوک اقدام به خارج ساختن چیزی نموده است که بنام «پروتکل دروازه مرزی» یا Gateway Protocol route با مخفف BGP خوانده می‌شود، پروتوکول بی جی پیBGP مسیر یا نقشه‌ای است که داده ها را برای رسیدن به سایت انتقال می‌دهد و بدون آن کاربر نمی‌تواند به آن برسد. به عنوان مثال ایدۀ پروتکل BGP، شبیه به ایدۀ برنامۀ GPS است، که ما در تلفن‌های هوشمند خود از آن استفاده می‌کنیم تا برای رسیدن به جایی‌که با ماشین‌ یا پیاده می‌رویم، بهترین راه را پیداکنیم. به طور خلاصه، به دلیل این‌که فیسبوک چیزی را که بنام "پروتکل دروازۀ مرزی" خوانده می‌شود، بیرون ساخته است، فیسبوک، وتساپ، مسنجر و اینستاگرام از نقشه‌ها و مسیرهای‌که به یکدیگر متصل می‌شوند، خارج شده اند.

ب-  برخی می‌گویند شرکت فیسبوک خود این توقف را ایجاد نموده است تا مهندسین شرکت در جریان این وقفه بتوانند تمام حساسیت‌هایی را که افشاءسازی اطلاعاتی کارمند سابق آن"فرانسس هوگن" به شرکت پدید آورده پاکسازی کنند، بدلیل ترسی‌که از نتایج جلسۀ استماعی کنگرۀ امریکا برای اظهارات و شهادت‌های فرانسس هوگن در مورد اضرار روانی شبکۀ فیسبوک، برگزار نموده، داشته است.

براستناد به موارد متذکره نمی‌توان گفت که فیسبوک خود بطور عمد در پشت این ختلال بوده است، زیرا با در نظرداشت دلایل ذیل واضح خواهد شد که موارد متذکره بسیار ضعیف اند:

الف- اختلالی‌که روخ داده است باعث خسارات مالی بزرگی برای شرکت فیسبوک و شرکت‌های سرمایه‌داری‌دیگر شده است، شرکت‌های‌که به درامد مالی و شهرت تجاری در کارشان اهمیت بسزای می‌دهند. تنها ارزش این شرکت‌ها مادیت است وبس. بنابراین محال است که یکی از این شرکت‌ها از داخل دست به تخریب خود زده و مسبب خسارات هنگفتی برای خود شده و به شهرت خود صدمه به زند، مگر این‌که در عوض سود مالی قابل توجهی، به دست آورد، که ارزش بدنامی شهرت آن را داشته باشد... که با در نظرداشت اتفاقات رخ داده، این ماجرا هیچ سودی برای شرکت فیسبوک در پی نداشته است و تمام این موارد این را که شرکت خود به عمد و یا یکی از کارمندانش مسبب تخریب داخلی بوده، یک امر که از احتمال بسیار ضعیف برخوردار است...

ب- همان‌طور در ارتباط به این مسئله که این انقطاع از جانب خود فیسبوک برای از بین بردن تمام موارد حساسی بوده که افشاءسازی اطلاعاتی کارمند سابق آن فراسیس هوگن، برای شرکت، در پیداشته است. باید خاطر نشان ساخت که موضوع گوش‌دهی به شهادت‌های هوگن در کنگره، موضوعی می‌باشد که پیش از قطع فیسبوک در مورد آن تصمیم‌گیری و یک روز پس از قطع فیسبوک به تاریخ 5/10/2021م  برگذار شد، در حالی‌که فیسبوک یک روز قبل آن به 4/10/2021م مسدود شد. لیکن این قبل و بعد انقطاع فیسبوک و برگزاری جلسۀ کنگره، مانع از این نمی‌شود که فیسبوک انتظار افشاءسازی معلومات داخلی خود را از سوی کارمند سابق خود نداشته باشد، مخصوصاً این‌که موعد برگزاری این جلسۀ استماعی پیش از پیش اعلان شده بود، و این‌که شرکت یک روز پیش از صحبت آن در کنگره، از باب احتیاط این انقطاع را صورت داده باشد یک امر ممکن است. چنانچه هوگن یک روز پیش از قطع شدن فیسبوک بر صفحۀ تلویزون سی بی إس امریکایی، در برنامۀ 60 دقیقه‌ای مشهور آن، ظاهر شده و تیرهای خشم خود را به سمت فیسبوک و رئیس آن قرار داده بود، و یک روز پس از قطع شدن در کنگره حملۀ آن علیه فیسبوک شدیدتر نیز بود. لیکن تمام این حساسیت به حدی نبود که شرکت را وادار به اشتباع عمدی نماید که خساراتی به حد این مبالغ هنگفت در پی داشده باشد!

4- اما در مورد این‌که در پشت این ماجرا ترامپ و گروه آن قرار دارد، آن هم به منظور انتقام از شرکت فیسبوک بدلیل حمایت آن از بایدن بر علیه ترامپ در انتخابات، گفته می‌شود که:

الف- در جریان ادارۀ ترامپ، برخی از شرکت‌های تکنالوژی بزرگ امریکایی از جانب ترامپ مورد حمله قرار گرفته و متهم به دروغ‌پردازی شدند، همان‌طور بسیاری از این شرکت‌ها از پیروزی دیموکرات‌ها در انتخابات 2020م استقبال نمودند. شرکت‌های تکنالوژی (وادی سیلیکان) بزرگترین تمویل کنندگان مبارزات انتخاباتی  رئیس جمهور دیموکرات امریکا بایدن بود، علیه رئیس جمهور سابق جمهوری‌خواه، ترامپ، که از طریق بخش انرژی، مخصوصاً شرکت‌های نفت در امریکا، حمایت مالی می‌شد؛ چیزی‌که اشاره به ابعاد سیاسی این اختلال بزرگ وارده بر شرکت فیسبوک دارد...

ب- در جریان ادارۀ ترامپ، زمانی‌که ترامپ جنگ تجاری را با چین به راه انداخت، در میان دولت و شرکت‌های تکنالوژی مشکلات بزرگی به وجود آمد. به طور مثال، بدلیل مالیات و تعرفه‌های گمروکی که ادارۀ ترامپ بر برخی از محصولات الکترونیکی مصرفی، وضع نموده بود، شرکت اپل متضرر گردید؛ محصولاتی‌که از چین وارد شده و از جای دیگری فراهم نمی‌گردید. رئیس شرکت اپل تیم کوک، برای مراقبت از خساراتی‌که ممکن، سیاست‌های تجاری ترامپ به شرکت‌اش وارد سازد، مجبور شد که با کاخ سفید ارتباط برقرار کرده و در یکی از تیم‌های کاری تحت نظارت ادارۀ ترامپ شرکت کند.

ج-  اما در مورد این‌که در گفته‌های کارمند سابق فیسبوک هوگن، آمده است که وی طرف‌دار حزب جمهوری‌خواه می‌باشد، می‌بایست برای درک بهتر واقعیت آن ملاحظات زیر را یادآور ‌شویم:

* پس از این‌که هوگن کارش را در شرکت فیسبوک ترک نمود، خشم و انتقاد‌ش را علیه مؤسس این شرکت زاکربیرگ متمرکز نمود، به این معنی که وی از یک ارتفاع بسیار دشواری بالا رفته است؛ چیزی‌که اشاره بر این دارد که کدام جهتی در پشت آن قرار دارد... هوگن پیش از این‎که شرکت را ترک نماید، در ماه می، برای افشاءسازی، برخی از اسناد داخلی این شرکت را به شکل خصوصی، به روزنامۀ وال استریت ژورنال فرستاد. در مقاله‌ای که در نیمۀ ماه سپتامر نشر نمود، روزنامۀ یومیه، با استناد با معلومات ارائه شده در این مقاله، افشاء ساخت که شرکت فیسبوک از سه سال به این سو، تحقیقاتی را در ارتباط به شبکۀ انستاگرام وابسته به خود، راه‌اندازی نموده است که هدف آن تشخیص مواردی می‌باشد که بالا نوجوانان تأثیرگزاری دارد.(منبع: دویچه وله آلمانی؛ 4/10/2021م) ناگفته نماند که طبق آن‌چه به تاریخ 28/10/2007م در الجزیره نشر گردید، این روزنامه، محافظه کار و طرف دار حزب جمهوری خواه می‌باشد. همان‌طور وول ستريت ژورنال یک روزنامه اقتصادی محض نیست، بلکه دارای موقف‌های سیاسی نیز می‌باشد، جهت‌گیرهای محافظه کارانه داشته، حامی اسرائیل و حزب جمهوری‌خواه می‌باشد، چیزی را که در صفحۀ بنام (دیدگاه) خویش، آشکار ساخت. این روزنامه از حزب جمهوری‌خواه طرف‌داری کرده و با محافظه کاران جدید نیز درارتباط است. (منبع: الجزیره؛ نشریۀ تاریخی 28/10/2007م) همان‌گونه که در ویکی پیدیا –بخش آلمانی نیز چنین آمده است "مجلۀ وال استریت ژورنال، جهت‌گیری محافظه کارانه داشته و تمایل به جمهوری خواهان دارد."

* دیگر از مواردی‌که بیانگر این است که این ماجرا احتمالاً به حزب جمهوری‌خواه ارتباط دارد، این است که هوگن مدیر برنامۀ شفافیت مدنی فیسبوک بوده است. برنامه‌ای که انحراف روی معلومات را مهار کرده و از سایر تهدیدات امنیتی انتخاباتی پیشگری می‌نماید. قرار معلوم، انتخابات 2020م امریکا بسیار سروصدا برانگیز بوده و تنش‌های شدید، سرکردۀ موقف‌های هردو حزب بوده است، ظاهراً این گونه معلوم می‌شود که حزب جمهوری‌خواه و گروه ترامپ با این کارمند فیسبوک در ارتباط بودند، چنانکه وی در جریان کارش در فیسبوک از جانب جمهوری خواهان مأمور افشاءسازی دشمنی‌های فیسبوک نسبت به جمهوری خواهان بوده است...

د-  این مقام –فرانسیس هوگن در 5/10/2021م در کنگره گفت: شرکت فیسبوک در تلاش کسب سود بیشتر می‌باشد؛ در حالی‌که به سلامت کارمندان و کاربران فیسبوک هیچ‌گونه توجهی نمی‌کند. هوگن در جریان جلسۀ استماعی کنگره اعلان داشت که اگر از فیسبوک توضیح خواسته شود، معلومات را ناپدید کرده و دست به اغفال‌گری می‌زند... این‌که می‌بایست مالک فیسبوک، خود شخص مارک زاکربیرگ، به تنهای مورد محاکمه قرار گیرد، چون او خود مسئول طراحی الگوریتم‌ها می‌باشد... این‌که 70% از کارمندان فیسبوک از عدم شفافیت فیسبوک آگاه اند و این‌که فیسبوک بدون دخالت کنگره، به برطرف نمودن، اختلال‌های وارده، در مورد چگونگی برخورد با اطفال، قادر نیست... (منبع: سایت ارم 6/10/2021م)

5- به طور خلاصه تمام موارد مذکور این احتمال را ترجیح می‌دهد که ترامپ و گروه آن کسانی اند که در پشت این اختلال و خرابکاری شرکت فیسبوک و زیرمجموعه‌های آن می‌باشند... همان‌طور در پشت فسادهای اخلاقی فیسبوک، مخصوصاً محتویات برنامه‌های مضر به اطفال، نوجوانان پسر و دختر، چیزی‌که فیسبوک و رئیس آن زاکربیرگ در تنگناه شدید قرار داده است... این موضوع تقریباً افکار عمومی را علیه فیسبوک و رئیس آن که طرف‌دار دیموکرات‌ها می‌باشد، بر انگیخته است، ماجرای‌که تازمانی‌که قضیه مربوط به آسیب رساندن فیسبوک به اطفال نوجوانان پسر و دختر باشد، ادامه خواهد داشت. همانطور این ماجرا بایدن را نیز به تنگناه قرار می‌دهد، اگر در برابر این قضیه سکوت کرده و  علیه فیسبوک و رئیس آن کدام اقدامی ننماید، اگرچه انتظار می‌رود که این اقدام بایدن عمیق نبوده بلکه به نوع اسلوبی برای راضی ساختن افکار عمومی اقدام خواهد شد.

6-  در خاتمه باید گفت؛ در واقع این‌ها عدوات و دشمنی آن‌ها در میان‌شان بسیار شدید است... و این‌که ارزش‌های سرمایه‌داران فاسد و ستمگر، بر منفعت شخصی استوار است، اگر به قیمت متضرر شدن دیگران هم تمام شود، حتی اگر آن‌ دیگران برادارن، مردم و ملت شان باشند، اگر مردمی و ملتی داشته باشند! الله سبحانه چه زیبا می‌فرماید:

﴿وَكَذَلِكَ نُوَلِّي بَعْضَ الظَّالِمِينَ بَعْضاً بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾ [انعام: 129]

ترجمه:  واین‌گونه برخی از ستمکاران را به کیفر آن‌چه می‌کردند، بر برخی دیگر مسلط می‌کنیم.

﴿كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِرِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[انعام: 122]

ترجمه: (این‌ها) بسان کسی اند که گرفتار تاریکی‌های می‌باشد که از آن بیرون آمدنی نیست، بدین سان برای کافران کار و کردار شان آراسته شده است.

واقعاً که بزرگترین مصیبت این است که کسانی‌بسان این‌ها بر جهان حکومت کنند، که بدون هیچ گونه تردید، جهان را در عوض اصلاح به فساد می‌کشانند، از این‌ها چیزی حاصل نمی‌شود جز تباهی...

صلاح جهان به دست قومی می‌باشد که الله سبحانه و تعالی را دوست داشته و الله سبحانه و تعالی آنان را دوست می‌دارد؛ کسانی‌که تحت چتر پرچم خلافت راشده قرار خواهد داشت... ارزش‌شان رضایت الله سبحانه وتعالی ورسولش صلی الله علیه و سلم می‌باشد و بس! کسانی‌که خیر و خوبی را برای برادران خود به همان اندازه می‌خواهند که برای خود می‌خواهند.

﴿أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ﴾ [مائده: 54]

ترجمه: (کسانی‌که) در برابر مؤمنان فروتن بوده و در برابر کافران سخت گیر و شدید می‌باشند، در راه الله (سبحانه و تعالی) جهاد می‌کنند و از سرزنش هیچ سرزنش‌گری نمی‌هراسند، این فضل الله است که بر هرکسی‌که به خواهد می‌بخشد و الله بخشندۀ داناست.

مترجم: علی مطمئن

ادامه مطلب...

مخمصۀ تمدنی غرب و کودتای مکرر آن علیه حرکت‌های "اسلام میانه‌رو"!

  • نشر شده در سیاسی

همواره شگفتی‌های حکمت الله سبحانه وتعالی در ارتباط با آن‌چه این دین بزرگ، کتاب جاویدان و سنت نبی‌اش صلی‌الله علیه و سلم، در احاطۀ خود دارند، یادماندنی می‌باشد. هرگاه در دوره‌ی دچار ضعف شده و پیروانش ذریعۀ زندیق‌ها، بی‌اصل و نسبان، انحراف‌گران و بدعت‌گذاران ابتلاء شوند، در عوض الله سبحانه وتعالی برای آنان هدایت‌گران پاک طینت و سرشت نصیب گردانده، رابطۀ آنان با دین‌شان راسخ‌تر می‌شود، در دفاع از دین و مبارزه و تلاش در راه آن استقامت بیشتری نشان می‌دهند.

خود شاهد وضعیت کنونی امت اسلامی در روزگار انسان‌های کنونی می‌باشید. کفار غربی ما را در چنگال هر دروغگوی قدرت‌طلب، هر انسان ناجوری‌که دچار انواع انحرافات فکری و اختلالات گفتاری می‌باشد، می‌اندازند؛ کسانی‌که چرندیات افکار غربی و بلاهای فلسفۀ غربی، عقل‌شان را زدوده است.

از جمله مصیبت‌های این دوره از حرکت‌های"  اسلامی میانه‌رو " آموزش یافته‌گان ریش‌دارسکولاریزم می‌باشند؛ کسانی‌که گمان می‌کنند مذهب‌شان در فهم از اسلام، نواندیشی می‌باشد. آنان می‌خواهند تولیدات فکری غربی‌را در مفکورۀ اسلامی بگنجانند، در حالی‌که اسلام از آن بیزار است. جعل کاری و نسبت‌دهی‌های ناروا را کسب و کاری خویش قرار داده، جدایی دین از زندگی و طاعت در معصیت را دین می‌خوانند. به دلیل ناتوانی و ضعف عقلی و اغتشاش فکری‌که عاید حال‌شان شده است، حیله گری‌ها، انحرافات و خود ساخته‌های فقهی و آنچه هرگز قاعده‌ای نبوده، قاعده و اصول می‌خوانند، اصول فکری غربی سکولاری را مبنای تقلید خویش قرار داده، به آنان پوشش اسلامی می‌دهند، تا جایی‌که این روند جزء عادات و روال عادی زندگی شان شده، بلکه حتی تبدیل به دینی برای شان شده است، به گونۀ جدیدی از مردم تبدیل شده اند. چیزی‌ را که غرب در گذشته نیز پدید آورده بود، کسانی‌که بر حق و حقیقت پشت نموده، به باطل روی آورده اند و چشمانشان ‌را بر حقایق بستند!

آنان در میان مان جز ابزار غربی برای ویرانی و استعمار نبوند، و این بمب میان مان پرتاب نشده بود، مگر از بمب‌افگن غربی که پر از باروت کفر و ناباوری بود. هدف آن منهدم ساخت ایمان و یقین امت نسبت به حقانیت اسلام و صلاحیت و اهلیت آن در مدیریت امور زندگی‌بشریت می‌باشد. آنان در جنگ تمدنی صلیبی جز باروتی برای توب‌های غربی نیستند، در جنگی‌که هدف آن ‌را یکی از جنایت کاران بزرگ غربی رامسفیلد(که اکنون در قید حیات نبوده و به نابودی سرای دنیا و آخرت نایل گشته است) چنین بیان داشته بود: "ما می‌خواهیم که اسلام مردم آسیای‌میانه هم‌چون اسلام ملیت‌های مسلمان شرق اروپا باشد". چیزی‌که این اظهارات رامسفیلد بیان‌گر آن است، کنایه از سیاست کشیدن خار از ماهی می‌باشد؛ تعبیری‌که نظریۀ تحریف اعتقاد و باور، در خود دارد، البته پس از این‌که غرب در تطبیق این نظریه و در تغییر اعتقاد و باور ناکام شد. آنان می‌خواهند دین این مسلمانان را به‌یکدسته از رسومات تشریفاتی مذهبی آن‌هم از نوع عامیانۀ آن تبدیل شود؛ دینی‌که هیچ‌گونه تماسی به سیاست، قوانین دولت‌داری، نظام‌های جامعه و یا مفاهیم تمدنی نداشته باشد.

اما این دین در برخورد خشم‌گینانه‌ی خویش باکسانی‌که از حد و حدود خود گذشته و از آن روی بر می‌گردانند، واقیعیت دیگری دارد؛ واقیعیتی‌که در هر زمان همواره از آن برخوردار بوده است، در هردوره مردم دلیل جدیدی برای برخورد با آن در دست خواهند داشت؛ چیزی‌که مصداق این فرموده الله سبحانه و تعالی می‌باشد:

﴿وَمَكَرُواْ وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ﴾[آل عمران: آیه 54]

ترجمه: مکر کردند و (در برابر مکر شان) الله نیز مکر نمود (در حالی‌که) الله بهترین مکرکننده‌گان است.

حال به این پرسش اساسی می‌پردازیم؛ منطق مسئله آن‌ را حوادثی شکل می‌دهد که بر سر حرکت‌ها و جماعت‌های خواهان "اسلام میانه‌رو" در تونس و پیش از آن در مصر آمده است و آن این‌که چه چیزی غرب را وادار کرده که علیه این جماعت‌ها دست به کودتا به زند، با این آگاهی که آنان گروها و جماعت‌های اند، زادۀ آزمایشگاه‌ها و کارگاه‌های تولیدی افکار غربی، گروهایی‌که در ظاهر حامل یکدسته تشریفات مذهبی بوده و در باطن سکولاران ننگین می‌باشند؟

علاوه براین‌که این جریان‌ها در تبنیات و مفاهیم‌شان به غرب باور و اعتماد کرده و در برابر غرب سر تسلیم فرود آورده اند و جدا از این‌که فلسفۀ غربی(جدایی دین از زندگی) را پذیرفته، دعوت‌گری و سیاست‌مداری و دعوت سیاست‌را منافی یک‌دیگر می‌دانند، تحریفات غربی از مفاهیم اسلامی و معیارهای چون "اسلام میانه‌رو" را برگزیده اند؛ چیزی‌که غرب از آن رضایت داشته و موجب رضایت آن می‌شود. مؤسسۀ امریکایی راند، در گزارشی تحت عنوان "ایجاد شبکه‌های میانه‌رو اسلامی" در سال 2007م از این معیارها پرده بر داشت؛ معیارهایی‌که آماده‌سازی آن‌ها به دلیل وضع استراتیژی‌های غربی در جنگ تمدنی آن با اسلام، و تلاش آن برای تحریف مفاهیم و قرار دادن آن به عنوان ابزارهای داخلی و محلی، به مدت سه سال به طول انجامید. طبق آن‌چه گزارش سابق مؤسسۀ راند در سال 2004م تحت عنوان "اسلام مدنی و دیموکراتیک... شرکاء، موارد و استراتیژی‌ها" بیان‌گر آن است، این معیارها عبارت اند از "پذیرش مفکوره دموکراسی، پذیرش منابع ساختگی و وضعی برای مشروعیت بخشیدن به قوانین، کنارگذشتن تروریزم، خشونت، دست‌برداری از تطبیق شریعت، دعوت به استخراج نصوص شرعی از منابع اسلامی برای پشتبانی از مفکورۀ "اسلام میانه‌رو" و احترام به حقوق بین‌المللی زنان و اقلیت‌های دینی..." این گروه‌ها در پذیرش بدعت‌های غربی در حدی پیش رفتند که برای خویش این نسبت ناروا و نن‌گین را می‌دهند، مانند چیزی‌که غنوشی آن را به نام "نهضت اسلامی دیموکراتیک" می‌خواند.

برای فهم و درک کودتای‌که غرب علیه دست‌پروردگان خود راه‌اندازی نموده است، باید سببی‌که در پشت ایجاد هم‌چون حرکت‌ها قرار دارد را فهمید؛ جماعت‌هایی‌که این‌میزان از تحریفات معرفتی و و انحرافات فکری را حمل می‌کنند. سبب ایجاد این حرکت‌ها، منجلابی‌است که غرب در تعامل خود با اسلام در آن گیر مانده است، در تعامل با اسلامی‌که در هرزمان و مکان و برای هر بافت بشری آیدیولوژی کارساز می‌باشد. غرب در ناکامی تمدنی خود، در از سرگیری شکل‌دهی سرزمین‌های اسلامی براساسی دیدگاه‌مادی سیکولاری، مشکل آن همراه اسلام یک مشکل اعلاج ناپذیر است، با آن‌که تمام این ابزار را عملاً در اختیار داشته و تلاش‌های آن در این زمینه هم‌چنان ادامه دارد، نظام‌های زندگی در سرزمین‌های اسلامی همه نظام‌های تحت اداره و تسلط آن بوده، دولت‌های حاکم در سرزمین‌های اسلامی دولت‌های دست‌ساخته‌ی وی می‌باشد. اینک پس از یک قرن است که سرزمین‌های اسلامی غلیان امت واحدی را دارد که عقیدۀ اسلامی آنان‌ را گردهم آورد، این در حالی است که این امت انرژی غلیان خویش‌را از اسلام بزرگ و زبان حال آن می‌گیرد، مواد حرکت آن، تمرد بر غرب و نظام‌ها و مزدوران و مهره های آن می‌باشد.

غرب در این ورشکستگی  خویش این حرکات‌را تدارک دید تا این‌که از آن به عنوان کلنگی برای منهدم‌سازی نظام‌های اسلامی از داخل کارگرفته و ذریعۀ آن مسیر امت را تغییر و استعمار را تداوم بخشد، اما برعکس از آن‌جایی‌که امت نظام‌های غربی را پشت سر انداخته و در صدد از سرگیری زندگی اسلامی اند، این ناکامی غرب به وخامت بیشتری انجامید. بهار عربی وضعیت نمونه‌ای می‌باشد که مخمصۀ غرب را در تمرد مردم علیه نظام‌ها و مذدوران آن متبارز ساخته  و غرب را وادار به ایجاد هم‌چون گروها نماید، تا شاید راه بیرون رفتی برای آن. اما باز هم وخامت و ناکامی‌های غرب افزایش بیشتر یافته است. غرب با آن‌که قدرت و حاکمیت‌ را در اختیار دارد؛ چیزی‌که همراه با این حرکات عاید حال آن شده است، وضعیت و شرایط فکری سیاسی موجود می‌باشد، شرایطی‌که مناقشات ‌سیاسی‌را در محور اسلام به عنوان ایدیولوژی، نه به‌عنوان یک دین کاهنانه، گردآورده است، اسلامی‌که سخن از تمام نظام‌های حیات در رأس آن نظام حکومتی داشته و دیگر به آن به عنوان بخشی از عبادات نگاه کرده نمی‌شود. این چیزی است که ناکامی غرب‌را عمیق‌تر ساخته و دست آن‌ را کوتاه‌تر می‌سازد. کلنگ غرب کاهنیت خودش‌ را منهدم ساخته است، اینک مناقشاست سیاسی در محور شرایط فکری  آیدیولوژیکی اسلام اصیل می‌چرخد، به این معنی که در جریان یک قرن تلاش‌هایش غرب تیشه به ریشۀ خودش بوده.

بنا براین کودتای غرب علیه حرکت‌های "اسلام میانه‌رو"  عکس‌العملی در برابر شرایط فکری سیاسی موجود و جوحاکم بر اسلام به عنوان یک‌بدیل و چیزی‌که انسانیت انتظارش‌را دارد، می‌باشد؛ جوی‌که حتی در عوض حرکت‌های "اسلام میانه‌رو" ودست پروردۀ غرب(که باتمام ذلت و خواری فرمان‌بردار غرب اند) خشم آن علیه کفار غربی استعمارگر، نظام‌های مزدور آن می‌باشد.

علی‌رغم تلاش‌های پی درپی غرب و مهره‌ی دست ساخته آن، "اسلام میانه‌رو"، غرب می‌خواهد که از مهره‌های خویش خلاصی یابد، چون استعمال آنان نتایج منفی داده و پیامدهای جانبی غیر منتظرۀ‌را در پی داشته است. اضافه بر آن، این‌ابزار غربی، آسیب دیده و در انجام وظایف‌شان کاربرد خویش‌را از دست داده اند. غرب و مهره‌های آن از حل مشکل گردهمایی‌های جاده‌ها و کاهش حرکت آن‌ها و تغییر مسیر آن‌ها، ناکام بوده و در برابر سرکوبی انقلاب و خشم و انتقام و حساب پرسی مردم از نظام‌های بی‌همه چیز، لرزه بر تنش افتیده و دچار خفقان شده است، پرده از چهرۀ غرب استعمارگر برچیده شده، مهرهای غرب خود منبع خشم و انتقام مردم، منشأ تراکم و فیوز انقلاب شده‌اند.

غرب در برابر این ورشکستگی ننگ‌آور، در تلاش است که شکست خویش‌را به چیزی از دست آورد، تبدیل کند. از این‌روی شیپورهای آن فریاد از ادعای ناحق ناکامی اسلام سیاسی دارد. چیزی‌که غرب مهرۀ "اسلام میانه‌رو" خویش‌را برای جلوگیری از ظهور اسلام سیاسی و طلوع مجدد آفتاب‌آن، تدارک دیده بود؛ چیزی‌که جزء یک ادعای باطل بیش‌نبوده و بخشی از سیاست غربی ناکام و ناکارا در تحریف واقعیت‌ها و باطل جلوه دادن حقایق و گمراه‌سازی افکار عامه، بوده است؛ سیاستی‌که امریکا آن‌را در این ورشکستگی خویش برای جنگ تمدنی صلیبی خود علیه اسلام گماشته است، در تلاش است که شکست تمدنی خویش‌را با چیزی از دست آورد، جبران کند؛ چیزی‌که هیچ گاه به آن دست نخواهد یافت. اسلام بلند مرتبه بوده و هیچ چیزی بر آن برتری نخواهد یافت.

این قرائت قرائتی‌است مرتبط به اسباب و علل زمینی و آثار نیروهای انسانی، اما واقعیت انکار ناپذیر اسلام این است که این دین دین الله سبحانه و تعالی است. در مورد او در ازل  نوشته شده است که جهان ‌را زیر سلطه خود درآورده و بر جهان نه با استبداد بلکه با عدالت حکومت می‌کند و این‌که غرب چیزی نیست جز یک لحظۀ استبداد و زودگذر در زمان خودش، غرب محکوم به فنا و اسلام محکوم به بقاء می‌باشد.

از جمله توجه‌های آسمانی ​​بر بندگان ضعیف الله سبحانه وتعالی تا هنگامی‌که بر راه خویش استقامت و پایبندی نشان دهند، این است که دشمنان‌شان،  با کید و مکر الله قوی و متین مواجه می‌شوند. پاسخ عالی‌تری به این پرسش، از چیزی‌که در این فرمودۀ دانای حکیم نهفته است، وجودندارد:

﴿وَمَكَرُواْ وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ﴾[آل عمران: آیه 54]

ترجمه: مکر کردند و (در برابر مکر شان) الله نیز مکر نمود (در حالی‌که) الله بهترین مکرکننده گان است.

نویسنده: مناجی محمد

مترجم: علی مطمئن

ادامه مطلب...

کودتای نظامی در سودان علیه دولت ملکی

  • نشر شده در سیاسی

پرسش

مردم سودان امروز 2021/10/25 با تحرکات آتشین ارتش از خواب بیدار شدند که منجر به دستگیری برخی از وزرا، علاوه بر تعدادی از شرکت کننده‌گان در حکومت ملکی و سپس نخست وزیر، حمدوک شد... و پس از آن، برهان در یک سخنرانی تلویزیونی وضعیت اضطراری اعلام کرد و شورای حاکمیت و شورای وزیران را منحل، مدیران دولتی و معاونان وزرا را منحل اعلام کرد و از مدیران عمومی خواست تا امور وزارت خانه‌ها را اداره کنند... و اعلام نمود که قانون اساسی را لغو نکرده است، بلکه بعضی از قوانین را چنانکه در سخنان خود گفت، لغو کرده و خواستش اصلاح مسیر انقلاب است؛ نه ساقط کردن و از بین بردن انقلاب! گویا که همه‌ای این‌ها ناگهانی اتفاق افتاده و مقامات حکومت غیر نظامی آگاه نبودند؛ پس چگونه است؟ و آیا سودان سالیان دراز در چنگال تنش باقی خواهد ماند که در خلال آن مردم طعم اندوه‌ و بدبختی را خواهند چشید؟ با تشکر!

پاسخ

برادر لازم است که از آخر شروع ‌کنم؛ پس به گفته تان (ناگهان اتفاق افتاد) این گونه نمی‌باشد؛ چون وضعیت سودان به همه واضح بود که شریک شدن نظامیان و غیر نظامیان در قدرت، هرگز تداوم نمی‌کند؛ چون این دو گروه، دو جهت مختلف را دنبال می‌کردند؛ پس به پشت برهان، معاون او و اطرافیان آن امریکا می‌باشد و به پشت سر حمدوک و طرف دارانش اروپا و بخصوص انگلیس است. بناءً برهان و حمدوک هرکدام به مصلحت جهتی‌که به آن وابسته هستند کار می‌کنند و از کارکردن به مصلحت مردم فاصله دارند؛ چون رسیدگی به اموری‌که اسلام به آن دعوت می‌کند، در روش هیچ کدام وجود ندارد. این از یک جهت و از جهت دیگر حکومت را یک نفر اداره می‌کند؛ نه این‌که از جهت‌های مختلف و ضد یکدیگر باشند! ما قبلاً در تاریخ 2019/9/23  اشتراک این دو جناح را در قدرت یعنی از ابتدای حضور دو طرف در دولت که نظامی‌ها و غیر نظامی‌ها باشند که با هم برای تقسیم قدرت موافقت کرده بودند، بیان کرده بودیم. «در مورد آنچه که انتظار می‌رود از امریکا و انگلیس در کنار هم زندگی آرامی نخواهند داشت؛ چون منافع آن‌ها متفاوت است و مزدوران محلی که به آن‌ها وابسته می‌باشد مختلف می‌باشند. بنابراین، هرکدام کوشش می‌کند که تحرکات یک دیگر را از بین ببرند! و از پیگیری وقایع جاری و تدبر به امور آن‌ها و آزمون نمودن سخنان خارجی‌ها و محلی‌ها و بخصوص مسئولین امریکایی و اروپایی... و هر یک از دو طرف وسایلی را که برای آزار و اذیت طرف مقابل، و تسلط بر یکدیگر و حذف دیگری از حکومت، به کار می‌برند...». و در همانجا اشاره کردیم و این چیزی است که در واقع اتفاق افتاده است. برای روشن شدن موضوع موارد زیر را مرور می‌کنیم:

اول: وضعیت سودان و درگیری‌ها در آن:

1-       سودان سرزمین اسلامی باستانی است؛ اما امریکا در آنجا از طریق سازمان های بین‌المللی و ابزارهای منطقه‌ای و مهمتر از همه از طریق مزدوران محلی‌اش کنترول می‌شود، در حالی‌که رژیم حاکم در سودان به شیوه‌ای ارزان در خدمت سیاست‌های امریکا می‌باشد و مردم سودان از بی‌عدالتی، گرسنگی، محرومیت و بیکاری رنج می‌برند و هرگاه مردم سودان با قیام یا انقلابی برخیزند و خواهان تغییر شوند و اسلام را بخواهند این حاکمان موانع و سنگرها را در مقابل آن‌ها قرار می‌دهند تا آن‌ها را از رسیدن به اهداف‌شان و اهداف کل امت اسلامی باز دارند. سپس جنگ و درگیری امت علیه حکام دست نشانده‌اش به مبارزه بین مزدوران امریکا که صاحب نفوذ جدید نسبی در سودان هستند و مزدوران انگلیس که از زمان قدیم سودان زیر نفوذ و استعمار آن بود، انتقال کرده است که با این معادله جنگ، مزدوران امریکا، امت در سودان را از واقعیت جنگ اسلام با مزدوران دولت‌های کفری دور ساخته است.

2-       و از آن جایی‌که مزدوران امریکا (شورای نظامی) بر اساس آنچه سند قانونی نامیده می‌شود، با مزدوران انگلیس و  اروپای‌ها (رهبران نیروهای آزادی‌بخش و تغییر و هسته‌های آن، متخصصان، احزاب وفادار و جنبش‌های مسلح) را گرد هم آوردند و آن سند بین دو طرف در 21/ اگست 2019 امضاء شد و تصمیم گرفته شد که ارتش برای مدت 21 ماه ریاست شورای حاکمیت (ریاست جمهوری) را بر عهده بگیرد و سپس غیر نظامیان به مدت 18 ماه ریاست خواهند کرد که از ماه مه گذشته آغاز می‌شود، به این معنی که این دوره 39 ماهه است؛ اما این توافق پس از امضای توافقنامه‌ی جوبا در تاریخ 2020/10/3م انجام شد که به موجب آن دوره 53 ماه گردید و سپس غیر نظامیان در نوامبر آینده آغاز خواهند کرد. بنابراین، مشخص می‌شود که توافقنامه‌ی منعقده در سال 2019 بین غیر نظامیان در نیروهای آزادی‌بخش و تغییر و شورای نظامی، تله‌ای بود که توسط شورای نظامی و در پشت آن امریکا برای این نیروها ساخته بود و ریاست شورای حاکمیت را برای اولین بار برای نیروها نظامی و دومی را برای غیر نظامیان قرار داد، نیروه‌های آزادیبخش و تغییر دچار توهم شدند که ریاست شورا را تحویل خواهند داد؛ یعنی حکومت سودان فراتر از 21 ماه اول اگر این امکان وجود می‌داشت که مزدوران انگلیس و اروپا می توانستند تغییرات گسترده‌ای را در رهبری ارتش و تأمین مالی آن ایجاد می‌کردند، به گونه‌ای که نفوذ امریکا را در سودان تهدید می‌کرد، این کار توسط امریکا صورت نمی‌گرفت.

3-       اما در مورد انگلیس که او موقف علنی همراه با مزدوران خود داشت، (انگلیس روز چهارشنبه آمادگی خود را برای کمک به حل بحران سیاسی فعلی در سودان به عنوان وعده به نخست وزیر این کشور، عبدالله حمدوک  اعلام کرد... حمدوک روز چهارشنبه در خرطوم با فیکی فورد، وزیر امور خارجه انگلیس در امور افریقا با حضور روبرت فیرویذر فرستاده انگلیس به سودان و جایلر لیفر، سفیر انگلیس در خرطوم دیدار کرد. فورد با ابراز نگرانی از بحران سیاسی کنونی حمایت کشورش، از روند انتقالی را در سودان تاکید کرد... و وی افزود که کشورش هم‌چنین نگران بحران زندگی در نتیجه بسته شدن جاده ملی در شرق سودان است. فورد گفت: «دولت بریتانیا آماده است تا در چهارچوب نقشه‌ای راه اعلام شده از سوی نخست وزیر سودان برای حل این موضوع در چهارچوب راه‌حل بحران سیاسی در این کشور با دولت سودان همکاری کند.» (منبع: آژانس خبری اناضول ترکی، 2021/10/21) هم‌چنان فرستادگان اروپایی برای حمایت از دولت حمدوک و خواهان رفع تعطیلی خفقان آور در شرق سودان که مردم را به دلیل کمبود مواد غذایی و سوخت و قیمت‌های بالا تهدید می‌کند؛ کمک نماید.

4-       این چهار چوب کلی بود که وقایع سودان در آن رخ داده و واضح است که وضعیت نامناسب، درگیری و ایجاد دشمنی در سودان توسط مزدوران امریکا علیه مزدوران انگلیس و اروپایی‌ها ایجاد شده، همه این‌ها آماده‌سازی برای اقداماتی است که برای حذف طرف غیر نظامی اروپایی از صحنه سودان و جدا کردن آن توسط طرف نظامی که وابسته به امریکا است و  قدرت را در سودان اختیار کرده انجام شده و از اقدامات که آماده ساخته بودند این‌ها است:

أ‌-         کودتای نظامی نافرجام:

وزیر دفاع سودان، یاسین ابراهیم 2021/9/21، از خنثی‌سازی و تلاش‌ها برای کودتا به رهبری سرلشکر عبدالباقی الحسن عثمان بکراوی خبر داد، که همراهش 22 افسر، با درجه‌های مختلفی شامل بوده است. و با برسی این کودتا متوجه می‌شویم که ساختگی بوده و از آنجایی‌که تحرکات بخش‌های از ارتش سودان که وفادار به رهبری نظامی (البرهان و معاون او) هستند نشان می‌دهد که رهبری نظامی احساس خطر نمی‌کند، از سوی دیگر، شرح حال فرمانده این تحولات و حضور وی در قاهره حاکی از آن است که فرماندهی ارتش هر آنچه پیش از وقوع اتفاق افتاده بود، خبر داشت. رهبر آن کودتا در عملیات بحر الجبل به برهان و در دارفور غربی به زامل شمس الدین کباشی پیوسته بود. (منبع: عربي21، 2021/9/22) این‌ها رؤسای رهبری نظامی در ارتش سودان و شورای حاکمیت هستند و در سال 2016 به درجه سرلشکری رسید؛ یعنی در دوران ریاست جمهوری البشیر ارتقا یافت و در سال 2018 رهبری او را به خارطوم که حکایت از اعتماد زیاد بین او و رهبری نظامی وجود داشت فرستاد، و این رهبر نظامی که در اطراف بشیر بود، امروز رهبر شورای حاکمیت است، یعنی این مرد از مزدوران بزرگ، نزدیک و مورد اعتماد امریکا در رهبری ارتش بود.

تصور واقعی بودن این کودتا حقیقت ندارد، بلکه قسمی است که بین ایشان و رهبری به منظور تنظیم حکومت قبل از زمان تحویل فرضی به رهبری شورای حاکمیت غیر نظامیان بوده است. این تصور چیزی را تغییر نمی‌دهد، این مردم عدم هماهنگی خود را با نیروهای پشتبانی اعلام کرد. علاوه براین، این مرد برای انجام عمل جراحی و قطع بخشی از پای خود عازم قاهره شد و تنها حدود پنج روز قبل از کودتا به خرطوم بازگشت!

ب‌-    اغتشاشات شرق سودان:

به منظور گرم کردن جو علیه دولت حمدوک با بخشی غیر نظامی شورای حاکمیت در تاریخ 2021/9/17 تظاهرات در شرق سودان آغاز شد که به سرعت به تعطیلی کل بخش شرقی سودان که بنادر خطوط لوله نفت و جاده ملی متصل به پایتخت (خرطوم) است گسترش یافت، و رفت و آمد موترهای تجارتی متوقف شد و نام شورای عالی برجسته شد، برای نظارت چادر‌نشینان مستقل به ریاست محمد الأمین ترک که شروع به اعلام شرایط سخت و غیر ممکن را برای دولت حمدوک بخاطر رفع محاصره خرطوم و بقیه سودان کرد.

اما در مورد نشانه‌های مبنی بر ساختگی بودن این تعطیلی گسترده که در اعتراض به توافقنامه‌ای جوبا که حقوق شرق سودان را از بین می‌برد و با گروهای مسلحی که برخی از آن‌ها برای احقاق حقوق‌شان می‌جنگیدند، در تاریخ 2021/9/17 آغاز شد؛ اما امضای آن توافق در اکتوبر 2020 نزدیک به یک سال پیش بود و آن اعتراضات با چنین شتاب مرگباری ظاهر نشد، و این ساختگی است؛ چون با امضای توافق‌نامه همخوانی ندارد و جز این‌که بوجود آورنده و در پشت این اعتراضات نظامی‌ها بوده اند. عبدالفتاح برهان آن‌ها را سیاسی توصیف کرد و گفت: «آنچه در بسته شدن شرق اتفاق افتاده موضوع سیاسی است و باید با آن برخورد سیاسی شود. (منبع: اندپندنت عربی، 2021/9/30 به این معنی که ارتش از مسؤلیت خود شانه خالی می‌کند، هرچند که ماهیت امنیتی دارد و بر زندگی تقریبا همه مردم سودان تأثیر دارد.

ج- درخواست به حل مشکل دولت و توقف جلسات شورای حاکمیت

دخالت نظامی وضعیت را بیشتر گرم ساخت و مطالبات برای انحلال دولت افزایش یافت و این مطالبات دیگر از سوی نیروهای سیاسی و تظاهرات کننده‌گان نبود، بلکه دخالت از طرف شورای نظامی حاکمیت بود و پس از توقف سازوکارهای مشارکت بین اجزای نظامی و غیر نظامی، بخش نظامی به همتای غیر نظامی خود حمله کرد. شبکه تلویزیونی الشرق گزارش داد که البرهان دیروز در یک سخنرانی در جمع سربازان به منطقه نظامی بحری خرطوم گفت: «هرگونه راه‌حل برای وضعیت سیاسی کنونی کشور تنها از طریق انحلال دولت فعلی خواهد گذشت و هیچ راه‌حل برای وضعیت کنونی بدون انحلال دولت فعلی و گسترش پایگاه احزاب سیاسی در دولت انتقالی وجود ندارد.» (منبع: شرق الاوسط 2021/10/12) و به همین ترتیب سایت سودان تریبون اعلام کرد که عبدالله حمدوک، نخست وزیر سودان درخواست عبدالفتاح برهان، رئیس شورای حاکمیت و محمد حمدان دقلو (حمیدتی) نائب او را برای حل مشکلات دولت فعلی و تعین دولت جدید را رد کرد، در حالی‌که دو منبع از شورای وزیران تاکید کردند که بحران بین نظامیان و غیر نظامیان به اولین میدان اختلافات تبدیل شده است و این وبسایت به نقل از منابع متعدد گزارش داد که رئیس شورای حاکمیت و معاون وی (حمیدتی) در جلسه‌ای که روز گذشته در آن سه مقام برای برسی بحران سیاسی در کشور ملاقات کردند، درخواست نمودند که دولت دیگری را جایگزین کنند. چنانکه البرهان خواستار توقف فعالیت‌های کمیته تفکیک عزل نظام شد که در محلی به عنوان «کمیته بر طرف کردن قدرت» شناخته می‌شود. (منبع: سایت الجزیره، 2021/10/15) هم‌چنان حمدوک بحران کنونی کشورش را به عنوان جدی‌ترین بحران پیش روی دولت انتقالی پس از خروج رژیم گذشته توصیف کرد. وی از همه طرف‌ها خواست تا متحد شوند بخاطر این‌که کشور به هرج و مرج کشیده نشود. (منبع: بی بی سی، 2021/10/18) و با تشدید این حوادث دو ماه پیش، مشخص شد که بخش نظامی به رهبری عبدالفتاح برهان و معاون او محمد حمدان دقلو (حمیدتی) مرحله‌ای انتقالی را به سمت مجهول پیش بردند، محمد حمدان دقلو در بیانیه‌ای گفت: «تسلیم ریاست شورای حاکمیت به غیر نظامیان زودهنگام است و در حال حاضر در دستور کار نیست.» و وی افزود: «تصور از آنچه که اکنون در حال وقوع است به دلیل واگذاری قریب الوقوع شورا برای غیر نظامیان دروغ و عیب است.» (منبع: عربی21، 2021/ 10/8)

دوم: منقسم شدن آزادی‌بخش و تغییر:

چیزی‌که دولت حمدوک را آزار می‌دهد، این است که نیروهای آزادی‌بخش و تغییر که حمدوک را به نخست وزیری رساندند شروع به انشعاب نموده و دو بخش شده‌اند. بخشی بنام "مجموعه میثاق وطنی" که این مجموعه متوجه شده است که مشکل در دولت حمدوک بوده و رهبر نیروهای آزدی‌بخش و تغییر/ مجموعه میثاق وطنی، منی ارکو مناوی گفت: «بحران واقعی در سودان در اتحاد نیروهای آزادی‌بخش و تغییر بوده است.» (منبع: سایت الجزیره، 2021/10/20) و بخشی دیگر به شورای مرکزی نیروهای آزادی‌بخش و تغییر معروف شد و ممثل احزاب در کنفرانس سودان که حزب امت ملی، تجمع اتحاد و حزب بعث بود، در حالی‌که بخش اول تحصن علنی در مقابل شورای وزیران برگزار کرد و خواستار انحلال دولت و استعفای حمدوک و یادآوری تحصن های سال 2019 علیه دولت بشیر شدند. بخش دوم تظاهراتی را ترتیب داد و خواستار واگذاری قدرت به غیرنظامیان مطابق با قانون اساسی شد.

یک سوال باقی می‌ماند، که آیا برخی از مزدوران انگلیس و اروپا وفاداری خود را تغییر داده‌اند و به طور خاص صحبت در مورد جبریل ابراهیم رهبر جنبش عدالت و برابری و وزیر مالیه در دولت حمدوک و همچنین منی مارکو مناوی حاکم منطقه دارفور می‌باشد. با برسی این موضوع مشخص می‌شود که:

1-     جبریل ابراهیم، وزیر مالیه با جلب اعتماد مزدور انگلیس، عبدالله حمدوک وی را وزیر مالیه در تشکیل دولت جدید در تاریخ 2021/2/8 تعیین کرد؛ پیش از آن یعنی اواسط سال 2019 سفارت قطر در جریان بحران اتیوپی از وی در تاریخ 2019/2/8 دفاع می‌کرد. وی پیش از آن در کنار برادرش خلیل بود کسی که توسط ارتش سودان در یک حمله هوای کشته شد و یکی از بنیان‌گزاران جنبش عدالت و برابری در دارفور و از مخالفان رهبر شبه نظامیان (الجنجوید) بود و بعداً به نیروهای پشتیبانی سریع (حمیدتی) در دارفور تبدیل شد. انگلیس و اروپا از نیروهای مخالف رژیم بشیر در دارفور پشتبانی می‌کردند و با آن‌ها ارتباط می‌گرفتند و برای ضربه زدن به رژیم بشیر با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کردند و قبل از آن با امارات و چاد تماس داشت یعنی در حوزه نفوذ انگلیس و اروپا. با این همه اگر این مرد روابط دیرینه‌ای خود را با مردان انگلیس و اروپا رها کند و به طرف دیگر یعنی مزدوران امریکا برود بعید است.

2-     هم‌چنین منی ارکو مناوی، یکی از جنگ‌سالاران دارفور است که به مدت دو دهه با رژیم بشیر جنگید قبل از این‌که اسلحه‌های خود را به زمین بگذارد و قدرت را در خرطوم آرام کند تا به عنوان دستیار عمر البشیر به اساس توافقنامه‌ای ابوجا بازگردد. علاوه براین، تا همین اواخر مورد اعتماد حمدوک، نخست وزیر فعلی بود که پس از امضای توافقنامه صلح جوبا او را به عنوان فرماندار دارفور منصوب کرد، او به دلیل وابستگی قبلیه‌ای خود در یک دشمنی تاریخی با مزدوران امریکا، معاون شورای حاکمیت (حمیدتی) قرار دارد.

3-     بنابراین، به احتمال زیاد حیله‌گری انگلیس‌ این دو نفر را به اردوگاه مزدوران امریکا سوق داد و آن‌ها را از اردوگاه مزدوران انگلیس و اروپا دور نگهداشت. اگر برهان مؤفق می‌شد، حمدوک و گروهش را از دولت برکنار کند و دولت جدیدی تشکیل دهد، انگلیس دو تن از این افراد خود را در دولت جدید به روش انگلیس‌ها در حیله‌گری و بدخواهی داخل می‌ساخت.

سوم: وضعیت سودان با فخر فروشی‌های زشت توسط مزدوران امریکا و سایر فخرفروشی‌های زشت و بدخواهانه‌ که حیله و مسلک مزدوران انگلیس و اروپا است، پیش رفت، و همه این‌ها حاوی خونریزی بی‌عدالتی گرسنگی و بحران بود.

بناءً مردم سودان باید به امور خود پی ببرند و به این همه حاکمان شکست خورده و مزدور امریکا، انگلیس و اروپا که خون و توانایی‌های مردم سودان را به خاطر این دولت‌های کافر می‌ریزانند، بیدار شوند و برخیزند! پس کارها و صف‌های خود را علیه همه این مزدوران، واحد بسازید! میان این گروه و گروه دیگر فرقی وجود ندارد. لذا به ریسمان محکم الله سبحانه وتعالی  چنگ بزنید و علیه‌شان قیام کنید و آن‌ها را سرنگون و نظام دولت اسلامی (خلافت بر منهج نبوت) را که الله سبحانه و تعالی به آن راضی است برپا سازید! مردم سودان شایسته این همه خیر هستند که دولت اسلامی خون آن‌ها را حفظ، صفوف آن‌ها را متحد و نفوذ کفار را از سرزمین‌شان بیرون کند. الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ (4) بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ﴾ [روم 4،5]

ترجمه: و آن روز مؤمنان به یاری الله سبحانه و تعالی شادمان می‌شوند. الله هرکسی را که بخواهد یاری می‌دهد، و او بس چیره (بر دشمنان خود) و بسیار مهربان (درحق دوستان خویش) است.

مترجم: پارسا «امیدی»

 

ادامه مطلب...

فیصله میان غیر مسلمانان در دولت‌ اسلامی

  • نشر شده در فقهی

پرسش

السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته!

از شما پیرامون مسئله استثناء پیامبر صلی‌الله علیه وسلم‌را درشأن مشرکین عرب که آن‌ها‌ را کفار یمن می‌نامند که بردین شان باقی بمانند، توضیح می‌خواهم‌. آیا این استثناء ‌را در حق مشرکین عرب به عنوان محدودیت در نظر عموم می‌دانیم که در کتاب دولت اسلامی ص 7 و ص 144ذکر شده است؟ دو طبقه اخیر به حال خود گذاشته می‌شوند که چه عقیده دارند و چه پرستش می کنند ..." و دو دسته عبارتند از: اهل کتاب و مشرکین اند. و هم‌چنین محدودیت آن‌چه در پیش نویس قانون اساسی ماده 27، بند "ب"ذکر شده؛ آیا این استثناء فقط برای همین نسل است؟ و می‌خواهم یک پرسش دیگر راجع به آن‌چه در کتاب دولت اسلامی صفحه 144ذکر شده اضافه نمایم: "دولت قاضی‌را برای آن‌ها تعیین می‌نماید که اختلافات آن‌ها‌را در محاکم خاص بررسی نماید." امیدواریم که ماهیت کار این قاضیان و وضعیت آن‌ها‌را روشن کنید، با توجه به این‌که من در مقدمه قانون اساسی این پرسش را قبل از این‌که به شما راجع نمایم، جستجو نمودم؛ اما آن ‌را پیدا نکردم(آیا درست است که از دادگاه دولت همزمان دو حکم صادر شود؟ یک حکم در مورد اسلام وحکم دیگری غیر از اسلام؟) و از شما قدردانی ویژه می‌نمایم. برادرتان ابو بلال
پاسخ

وعلیکم السلام ورحمة الله وبرکاته!

هردو پرسش شما از متن ذیل کتاب دولت اسلامی صفحه 146می باشد:

این برای مسلمانان است که در مورد غیرمسلمانانی‌که به غیر از اعتقاد اسلامی باورمند اند، آن‌ها عبارتند از: مشرکان بت‌پرست، صابئه، مجوس‌ها، هندوها و همه کسانی هستند که اهل کتاب نیستند.

اما دو گروه اخیر، آن‌چه ‌را که به آن اعتقاد دارند و آن‌چه‌را عبادت می‌کنند، به حال خود گذاشته می‌شوند و مطابق آیین خود به امور ازدواج و طلاق می‌پردازند و دولت قاضی‌ را برای آن‌ها تعیین می‌کند که به این امورشان در محکمه‌ها بررسی نمایند؛ اما درمورد مطعومات (مواد غذایی) و ملبوسات (پوشاک)، طبق مقررات آیین خود‌شان در نظام عمومی رفتار می شود (آن‌چه‌را که شریعت جواز می‌دهد) و با غیر اهل کتاب مانند اهل کتاب معامله می‌شود. رسول الله – صلی‌الله علیه وسلم- در حق مجوس فرمودند:

(سنوا بهم سنة أهل الكتاب)

ترجمه:با آن‌ها مثل اهل کتاب رفتار نمایید.

 اما در مورد معاملات و عقوبات، با غیر مسلمان‌ها مانند مسلمان‌ها برابر معامله می‌شود. بنابر این، عقوباتی‌که بر غیر مسلمانان اعمال می شود، همان‌طور بر مسلمانان اعمال می‌شود. هم‌چنان در معاملاتی‌که باغیرمسلمانان اجراء و فسخ می‌شود، هم‌چنین در شأن مسلمان‌ها  بدون کدام برابری و تمیزی بین یک شخص باشخصی دیگری اجراء می‌شود.

هم‌چنان در خود همین کتاب صفحه 147 آمده: «خلاصه این‌است که دولت در سیاست داخلی خود، شریعت اسلامی ‌را بر همه کسانی‌که تحت سلطه‌اش قرار می‌گیرند، خواه مسلمان باشند یا غیرمسلمان؛ اجراء می‌نماید. و اجرای آن به شرح زیر است:

د - امور مربوط به ازدواج و طلاق‌ را درمیان غیرمسلمانان مطابق با مذاهب آن‌ها قضات‌شان در محاکم دولت فیصله می‌نمایند و نه در محاکم‌های خاص به خودشان. و این امور مطابق احکام اسلام از قضات مسلمان بین آن‌ها و مسلمانان فیصله می‌شود...»

به همین ترتیب، آن‌چه در ماده هفت بند "ب" ذکر شده است:

«ماده 7 – دولت، شریعت اسلامی ‌را بالای کسانی‌که تابعیت دولت‌را دارند، چه مسلمان و چه غیرمسلمان باشند، به شرح زیر اجراء می‌‌نماید:

ب - غیرمسلمانان، آن‌چه‌را که به آن اعتقاد دارند و آن‌چه ‌را که پرستش می‌کنند؛ مطابق نظام عمومی به حال خودشان گذاشته می‌شوند.»

پاسخ پرسش اول شما: در اینجا مراد مشرکین عرب نیستند بلکه مراد بت‌پرستان غیر عرب‌ها مانند برخی قبایل آفریقایی هستند. حكم حقیقی در حق آن‌ها این است که به‌ترک نمودن دین‌شان جبر کرده نمی‌شوند و با وجودی‌که ذبح‌شان خورده نمی‌شود و زنان شان نکاح؛ اما دولت با آن‌ها معامله اهل کتاب‌را انجام می‌دهد. اما حکم شرعی پیرامون بت‌پرستان از مشرکین عرب؛ اختیار میان اسلام وقتل است و هیچ کسی از این جماعه درعصر ما باقی نماندند بلکه در عصر صحابه رضوان‌الله علیهم تمام شدند؛ و از جمله آن‌ها کسی ایمان نیاورده بود، مسلمان‌ها قتلش نمودند. و ما احکام آن‌ها‌را در کتاب شخصیت اسلامی جلد دوم به‌شرح‌ زیرتوضیح‌داده‌ایم:

در مورد مشرکان عرب، صلح و ذمه از طرف آن‌ها پذیرفته نمی‌شود؛ اما به اسلام فرا خوانده می‌شوند، اگر به اسلام گرویدند باقی گذاشته می‌شوند، وگرنه کشته می‌شوند. الله سبحانه وتعالی فرموده:

﴿سَتُدْعَوْنَ إِلَى قَوْمٍ أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ یسْلِمُونَ﴾[فتح:16]

ترجمه:از شما دعوت خواهد شد كه به سوی قومی جنگجو و پرقدرت بیرون روید. با آنان پیكار می‌كنید یا این كه مسلمان می‌شوند(یعنی دو راه بیشتر در پیش نخواهند داشت: رزم با مسلمانان ، یا پذیرش دین آنان).

آیه پیرامون کسانی اند که آن‌ها از اعراب بت‌پرست هستند و رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم با آن‌ها جنگید، ودلالت برین دارد که اگر صلح نکردند، با آن‌ها جنگیده شود. هم‌چنان از طریق حسن روایت شده که فرمود: "رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم امر کردند که با عرب‌های‌که در مقابل اسلام اند، جنگیده شود، و غیر از جنگ از آن‌ها چیزی پذیرفته نشود. و هم‌چنان امر نمودند که همراه با اهل کتاب جنگیده شود تا وقتی‌که ذلت‌مندانه به دست خود جزیه‌ را بپردازند. و ابو عبید فرموده: این‌جا مراد حسن از عرب‌ها، بت‌پرستان اند که از اهل کتاب نیستند، اگر از اهل کتاب می‌‌بودند، رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم از آن‌ها غیر جنگ قبول نمودند که در احادیث واضح است. واین هم ثابت نشده که رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم از کسانی‌که بت‌پرست اند، جزیه از هیچ کدام شان نپذیرفتند؛ بخصوص بعد از نزول آیه فتح و سوره توبه از آن‌ها غیر از اسلام و جنگ چیزی دیگری قبول نکردند. آن‌چه‌که پیرامون اخذ جزیه روایت شده مانند اهل یمن ونجران این است که از اهل کتاب (یهود ونصاری) گرفته واز کسانی‌که بت‌پرستان از عرب اند اخذ نکرده است.

پاسخ پرسش دوم شما:

درمورد آن‌چه‌که در متن فوق آمده: "... دولت قاضی ‌را برای آن‌ها تعیین می‌نماید که پیرامون امورشان در محکمه‌ها بررسی نمایند " و هم‌چنان " امور مربوط به ازدواج و طلاق‌را در میان غیرمسلمانان مطابق با مذاهب آن‌ها قضات‌شان در محاکم دولت فیصله می‌نمایند و نه در محاکم‌های خاص به خودشان"، بنابراین قرار نیست قضات مسلمان کسانی باشند که طبق قوانین خود میان آن‌ها حکم نمایند، بلکه هدف این است که توسط قضات خودشان (غیر مسلمان‌ها) میان آن‌ها فیصله می‌گردد، و برای این قاضیان کدام محکمه جداگانه نمی‌باشد؛ بلکه آن‌ها در ساختمان‌های دولتی دارای اتاق‌های قضایی هستند و از دید اداری وابسته به محاکم دولت اند و تعیین قاضی به آن‌ها واگذار نمی‌شود؛ بلکه توسط دولت تنظیم می‌شود. بنابراین دولت است ‌که قضات ‌را از خودشان برای آن‌ها تعیین می‌نماید تا بین آن‌ها در امور ازدواج و طلاق و آن‌چه به آن پیوسته است، قضاوت کنند.

واین امر به‌معنی این نیست که محاکم دولت با دو حکم اداره می‌شود: یک حکم اسلامی و دیگری حکم غیر اسلامی؛ بلکه محاکم دولت فقط با اسلام حکم می‌کند وبس. اما آن‌ها دارای اتاق‌های اداری هستند که قاضی‌های غیر مسلمان بین غیرمسلمان در امور ازدواج، طلاق و آن‌چه‌که مربوط به آن می‌شود، مطابق آیین و قوانین خود فیصله می‌کنند. قسمی‌که این‌ را شریعت تعیین نموده است.

برادرتان عطاء بن خلیل ابو الرشته

مترجم: احمد جبیر نوری

ادامه مطلب...

دعوت به اسلام به شکل نامشخص و عام

  • نشر شده در فقهی

پرسش:

السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته!

ما در کتاب تکتل در آخر صفحه 4 می‌گوییم: «پیروان حرکات اسلامی به اسلام به شکل نامشخص و عام دعوت می‌دادند و...» سوال این است:

أ- دعوت به اسلام به شکل نامشخص و عام به چه معنی است؟ این عمل را چگونه با مثال‌ها توضیح داده می‌توانیم؟

ب- به عدم جواز دعوت حرکات اسلامی به شکل نامشخص و عام، چه دلایلی وجود دارد؟

پاسخ:

وعلیکم السلام ورحمت الله وبرکاته!

دعوت به شکل نامشخص و عام به این معنی است که خوب متبلور و تعریف شده که طبیعتاً مانع از ورود غیرمی‌شود، نباشد، بلکه دروازهایش باز بوده و افکار اجنبی به دلیل عدم مخالفت یا مصلحت و امثال آن، در آن رخنه کند.

پس شخصی‌که نزد وی فکرۀ دعوت متبلور و مفاهیم‌اش واضح و اهدافش تعریف شده نباشد، وی کفری بودن نظام دموکراسی را هرگز درک نخواهد کرد، و هیچگاه درک نخواهد کرد که نظام اشتراکی از اسلام نیست و معصیت بودن تقنین از طرف پارلمان را هرگز درک نخواهد کرد. هم چنان درک نخواهد کرد که گرفتن کدام بخش علوم و صنعت از کفار جایز است و کدام قسمت آن ناجایز؛ مانند فرهنگ و مفاهیم زندگی... گاهی این طور می‌شود که این شخص نماز می‌خواند و روزه می‌گیرد، چون به اسلام به شکل نامشخص دعوت می‌دهد. این چیزی‌ست که امت در اواخر دولت دچارش شده بود و عدم تفکیک علمای مسلمان آن زمان، میان علومی‌که گرفتنش از غر ب جایز است، از قبیل صنعت و اختراعات و میان اشیایی‌که جایز نیست مانند مفاهیم زندگی به وضوح محسوس بود. بارزترین مثالش گروه حامل فکرۀ توافق بین غرب و اسلام در ثقافت و علوم، در حضارت(فرهنگ) و مدنیت(تمدن) بود. این‌ها به نام علمای نهضت، یاعلمای اصلاح و یا هم علمای معاصر مشهور شده بودند. مفهوم "اسلام نامشخص" از همین علماء برخاست، که دروازۀ فهم اسلام را به دو طرف باز کرد و چیزی‌که از اسلام نبود، در اسلام داخل شد و قواعد شرعی به عوض این‌که ضوابط فهم و مانع از خروج از شرع شود، خود کلیدبازگشایی این دروازه شد و اسلام نزد آنان بخاطر تطابق به جامعۀ موجود و فکرغالب طوری تفسیر شد که نصوص اسلامی احتمالش را نداشت که نتیجه‌اش نشأت قواعد کلیِ بود که فاقد سند شرعی بوده و با نظریات آتی هم‌خوانی داشت:

مثل این‌که "تغییر احکام در صورت تغییر زمان و مکان قابل انکار نیست" و "عادت محکمه است" و "آنچه را مسلمانان نیک پندارند او نزد الله نیک است"... و بسیاری نصوص را طوری تفسیر نمودند که هدف اصلی، معطل قراردادن آن بود، مانند این قول که جهاد دفاعی است و تعدد ازواج تنها در شرایط خاصی درست است.

این بود نمونه‌ای از دعوت به شکل نامشخص و اما"عام" اینست که دعوت به عموم اسلام بدون تشریح و تفصیل معالجات و بدون توضیح راه‌حل‌های آن صورت گیرد، به گونۀ مثال گفته شود "تنها اسلام راه‌حل است"، "تنها اسلام پیروزی هردوجهان را تضمین می‌کند"، "اسلام بهترین نظام است" و امثال این. اگر از خط مشی اسلام در قبال نظام زندگی بپرسی، سکوت قایل می‌کند، و اگر از دولت اسلامی‌که نظام‌هایش راتطبیق می‌کند، سوال کنی سکوت می‌کند، و اگر از چگونگی تغییر نظام‌های فعلی به طرف نظام اسلام سوال کنی، مضطرب شده و دور و برش را نگاه می‌کند. این برای آنست که اگر از تو فاصله نگیرد، بخاطر یافتن سلامتی از باد پیشی می‌گیرد. اما این‌که به عدم جواز دعوت به اسلام به شکل نامشخص و عام  چی دلیلی وجود دارد؛ این برگرفته است از کتاب الله و سنت رسول الله است، چنان‌که الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الإِسْلَامُ﴾ [آل عمران: 19]

ترجمه:بی‌گمان دین(حق و پسندیده) در پیشگاه الله اسلام است.

و ﴿وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ﴾ [آل عمران: 85]

ترجمه:و کسی‌که غیر از اسلام، آئینی برگزیند، از او پذیرفته نمی‌شود.

و هم‌چنان الله سبحانه وتعالی آیات حکم، اقتصاد، روابط زناشویی، عدم دوستی باکفار، رجم نمودن زانی و قطع دست دزد را نازل کرده است، و باز نظام‌های اسلام را منحیث نظام‌های متمایز و جدا از غیر معرفی نموده و فرموده است:

﴿حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ﴾ [آل عمران: 179]

ترجمه: تا ناپاک را از پاک تمییز کند.

﴿ثُمَّ جَعَلْنَاكَ عَلَى شَرِيعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾ [جاثیه: 18]

ترجمه: سپس ما تو را بر آئین و راه روشنی از دین قرار دادیم. پس ازین آئین پیروی کن و بدین راه روشن برو و ازهوا و هوس‌های کسانی پیروی مکن که آگاهی ندارند.

﴿لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا﴾ [مائده: 48]

ترجمه:برای هرملتی از شما راهی (برای رسیدن به حقایق) و برنامه ای (جهت بیان احکام) قرار داده ایم.

 ازین نوع دلایل درکتاب الله و سنت رسول الله مثال‌های زیادی وجود دارد.

مترجم: محمدمسلم ثاقب

ادامه مطلب...

نشست اردوغان و پوتین در سوتچی روسیه

  • نشر شده در سیاسی

پرسش

در روز چهار شنبه ۲۹ سپتمبر۲۰۲۱م کنفرانس بین اردوغان و پوتین در سوتشی روسیه برگزار شد، چنانچه رئیس جمهوری ترکیه در رأس یک هیأت که هاکان فیدان رئیس بخش استخبارات و رئیس روابط عمومی ریاست جمهوری ترکیه به ریاست فخرالدین الطون و ابراهیم قلین سخنگوی ریاست جمهوری بدون حضور داشت هیچ یکی از وزاریش در این سفر بود، جریان قسمی بود که این دیدار برای مدت ۳ ساعت در پشت درهای بسته دوام کرده و در خاتمه هیچ یک از این دو رئیس جمهور کنفرانس مطبوعاتی مشترکی خلاف پروتوکول‌های‌که کرملین مشابه این دیدارها دنبال می‌کرد، دائر نکرد، چنانچه این دو رئیس جمهور هیچ بیانیه‌ای را در اخیر این نشست نیز نداشت... (شرق الاوسط ۳۰ سبتمبر) حالا سوال این است که دلائل این دیدار و اهداف آن چی‌خواهد بود؟

پاسخ

برای این‌که سوالات فوق را جواب دهیم موارد ذیل را پیش‌کش می‌کنیم:

1-  از ملاحظه توجهات کنونی امریکا فهمیده می‌شود که امریکا تلاش‌های خود را در برابر چین انجام می‌دهد و امریکا برای اخراج نیروهایش از منطقه شرق میانه پلان دارد تا برای رسیده‌گی به مسائل چین خود را فارغ‌ ساخته و مزدوران خود را در منطقه برای عملی‌سازی نقشه‌هایش  موظف سازد. این سیاست است که در آستانه ادارۀ ترامپ یعنی کمی قبل از آن صورت گرفته، به گونه‌ای که در سیاست امریکا تغییر وارد شد، چون امریکا قوت‌های سیاسی و نظامی خود را در اطراف چین جمع نموده و مجبور شد که دولت‌های کلان تابع خود مثل ترکیه را استخدام کند و از جملۀ سیاست امریکا نقش ترکیه در سوریه، لیبیا، خاورمیانه و سائر مناطق بوده و به اساس همین نقش جدید ترکیه، امریکا خود را عملاً از مناقشات بحران سوریه کشیده و آن را در بین ترکیه و روسیه قرار داده و در آستانه و جنیف مباحثات و گفتگوهای ترکیه و روسیه ظاهر و شروع شد، سپس اردوی ترکیه را به شمال سوریه داخل کرد.

2-  بعد از آن با آغاز قدرت مسئولیت بایدن به دلیل بعضی ملاحظات سیاسی از نظر دموکرات‌ها، نقش ترکیه کاهش داده شده و اولین تماس تیلیفونی بین بایدن رئیس جمهور امریکا و اردوغان رئیس جمهور ترکیه به تاریخ ۲۳ اپریل ۲۰۲۱م یعنی پس از سه ماه از دست یافتن بایدن به قدرت در واشنتن بود. در جریان این تماس تیلفونی توافق به نشستی در حاشیه کنفرانس ناتو در بروکسل به تاریخ ۱۴ جون ۲۰۲۱م شد و در اشاره واضح اختلافات شان آشکار بود، آنگاه که یک روز بعد از این تماس تیلفونی رئیس جمهور امریکا اعلان کرد که آنچه کشتار ارمن‌ها در ترکیه است یک نسل کشی است، و بایدن در این تماس تیلیفونی از خواست خود خبر داد و ترکیه و اردوغان داد و فریاد کرد اما این صدا بسان همان صداهای شعاری باقی ماند و هیچ اثری نداشت، وقتی این نشست پیچیده در حاشیۀ کنفرانس ناتو در ۱۴ جون ۲۰۲۱م در بروکسل برگذار شد، توافق ‌آن در مورد افغانستان واضح و اردوغان بسیار به خوشحالی و خوش‌خدمتی این کار را بر عهده گرفت. اردوغان اشاره کرد که او با بایدن در خصوص اوضاع افغانستان صحبت کرده و گفت؛ ممکن نیست که در خصوص طالبان در افغانستان غفلت کنیم. وقتی حمایت ایالات متحده و دیگر دول را به دست آوریم ما آمده هستیم با ایشان تعامل کنیم ...(  CNN عربیه۱۴ جنوری ۲۰۲۱م) با وصف این مسائل طوری به نظر می‌رسد که نکتۀ مهم‌تر این است که ترکیه در مورد گفتگوی‌های خروج از سوریه با روسیه صحبت کند.

3-  بدون شک پیچیده‌ترین خروج، خروج کنونی امریکا از سوریه است، زیرا مسئله سوریه تنها به امریکا تعلق نگرفته بلکه موضوع خروج از سوریه به ایران، حزب ایران، ترکیه و از همه مهم‌تر روسیه است؛ در حالی‌که به تاریخ ۲۹ سپتمبر۲۰۱۵م در جریان نشست اوبا با پوتین امریکا پای روسیه را در سوریه  کشاند. همه این مسائل به تدابیر معیین نیاز دارد تا امریکا پیش از خروج خودش از خروج کامل کشورهای دیگر مخصوصا روسیه اطمینان پیدا نماید؛ بالخصوص بعد از این‌که امریکا برای کردها اطمینان ایجاد کرد که امریکا ایشان را حمایت کرده و آن‌ها را ترک نمی‌کند، چنانچه در افغانستان چنین کرد. مظلوم عبدی فرمانده عمومی نیروهای دموکرات سوریه یادآور شد که جوبایدن رئیس جمهور امریکا وعده نموده که ایالات متحده بعد از این‌که افغانستان را در ماه گذشته ترک کرد هرگز هم‌پیمانان کرد خود را در سوریه تنها نمی‌گذارد. عبدی از مقر خود نزدیک شهر حسکه به روزنامه "تايمز" گفت؛ قبول کنید که این افغانستان نیست، او گفت سیاست امریکا در این مورد به صورت کلی متفاوت است. (آرتی ۲۸ سپتمبر۲۰۲۱م)

4-  یقیناً امریکا نمی‌خواهد که قبل از بیرون شدن روسیه از سوریه بیرون شود و روسیه بر این شکست امریکا و سیاست آن خوش‌حالی کرد، اما امریکا می‌خواهد خود را برای مسائل چین فارغ سازد؛ در حالی‌که روسیه در اکثر مسائل خود را به چین نزدیک ساخته به همین دلیل درست همین است که امریکا در جریان نشست بایدن رئیس جمهور امریکا و پوتین در جنیف به تاریخ ۱۶ جون ۲۰۲۱م بر روسیه فشار وارد ‌کرد تا از چین دوری نموده و خود را به موقف امریکا نزدیک سازد.

با وصف این‌که امریکا پلان دارد تا از سوریه خارج و مزدورانش را به نیابت از خودش در تنظیم ادارۀ امور منطقه توظیف نماید و با وجودی‌که بیرون شدن روسیه از سوریه یک موضوع مهم است؛ علی رغم این مسئله باز هم امریکا نمی‌خواهد که روسیه یک رقیب به آن حساب شود. بناءً امریکا نمی‌خواهد که به صورت مستقیم در خصوص موضوع سوریه با روسیه وارد گفتگوی شود، بلکه امریکا اردوغان را وظیفه داده تا با روسیه مسقیماً در خصوص خروج از سوریه گفتگوی نماید؛ مخصوصاً بعد از این‌که امریکا اطمینان پیدا کرد که مزدورش بشار روابط خود را بعد از وصل نمودن گاز مصر با دولت‌های منطقه از طریق اردن، سوریه، لبنان حسب خواست آن ساخته و برای امریکا ممکن شده تا وقت پیداکردن بدیل مناسب به آن اعتماد نماید... هم‌چنان امریکا اردوغان را وظیفه داده تا در مورد خروج از سوریه با روسیه صحبت نماید... «اردوغان تصریح نموده که او به زودی در روز ۲۹ سپتمبر با پوتین جهت ایجاد روابط دو جانبه و تحولات ادلب پایتخت سوریه گفتگو نماید. ادوغان در یک بیانیۀ مطبوعاتی گفت: "دیدار من با پوتین به صورت دوجانبه بدون این‌که در آن شخص سوم حضور داشته باشد صورت خواهد گرفت، این دیدار تنها بر اوضاع ادلب منحصر نشده بلکه در خصوص عموم اوضاع سوریه و گام‌های‌که در آینده برداریم و روابط دو جانبه گفتگو ایجاد کنیم خواهد." اردوغان اشاره کرد که ترکیه و روسیه دو دولت محوری در منطقه است، او بیان داشت که پوتین مرد سیاست‌مدار است، این مسأله در حل موضوع کشمکش آزربایجان و ارمنستان معلوم شد.» (الجزیره نت ۲۸سپتمبر ۲۰۲۱م) در حالی‌که هاکان فیدان رئیس بخش استخبارات ملی ترکیه با اردوغان همراه بود کمی قبل از دیدارش با پوتین در شهر سوتچی روسیه گفت: «صلح در سوریه مرتبط به روابط بین ترکیه و روسیه و اقداماتی‌که این دو کشور بر می‌دارد داشته و اهمیت بزرگی دارد.» (خبرگذاری اناضول ۲۹ سپتمبر۲۰۲۱م)

5-  روسیه این مسئله را درک نموده و این تعامل را یک اهانتی برای خودش دانسته که اردوغان در عوض امریکا با آن در خصوص خروج از سوریه صحبت کند، امریکائی‌که پای روسیه را به سوریه کشید، حالا حاضر نیست که در خصوص قضیه خروج از سوریه با وی صحبت نماید! بنا براین روسیه این موقف امریکا را اهانتی برای خودش دانسته مخصوصاً پوتین که گردن خود را بلند می‌گیرد و طوری برای امریکا وانمود می‌سازد که او یک دولت بزرگ و تأثیرگزار در جهان است، به همین دلیل روسیه در برابر اردوغان موقف گرفته تا این موقف روسیه درسی باشد برای ترکیه و در عین حال پیامی باشد به امریکا تا در خصوص مسئلۀ خروج از سوریه خودش به صورت مستقیم با روسیه گفتگو کند که این مطلب از موارد ذیل دانسته می‌شود:

ا- ولادیمیرپوتین رئیس جمهور روسیه در خصوص رسیدن همتای ترکی‌اش رجب طیب اردوغان در کشورش بی‌پروائی نموده به عوض این‌که خودش اردوغان را در میدان هوائی استقبال کند، الیکسی کوبایگورودسکی شهردار سوتچی و کراسنوردار الکسندرابول معاون فرماندار منطقه کراسنوردار را در میدان هوائی سوتچی به استقبال آن فرستاد که ایغور بوگداشیف مدیر عمومی پروتوکول‌های دولت‌های خارجی به وزارت خارجه روسیه و محمد سمسار سفیر ترکیه و فرات بایار قنصل عمومی و موظفین سفارت ترکیه نیز حضور داشند...(ترکیه الآن ۲۹ سپتمبر ۲۰۲۱م)

ب- هم‌چنان پوتین روزنامۀ پراودا را برای توهین نمودن اردوغان و توصیف نمودن آن به لقب مسکین تحریک کرد! "پراوادا" روزنامۀ روسی است که از جمله بزرگترین رونامه‌‌ها در زمان شوروی بود که حالا هم این روزنامه یکی از روزنامه‌های پیش‌گام نزدیک قصر کرملین است:

«روزنامۀ "پراودا" مقرب به کرملین در روز سه شنبه بر رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه تاخته و آن را در مقاله‌سیاسی که عبارات شدیدی را شامل می‌شد، قبل از ملاقات‌اش به سوتچی به صفت مسکین توصیف کرد، هم‌چنان الکسندر شتروم روزنامه نگار روسی در نشریۀ "پراوادا" گفت، این مسکین فرصتی برای انتخاب دوباره‌اش نمی‌باشد...» (ترکیه الآن ۲۹سپتمبر۲۰۲۱م)

6-  بناءً نشست بین پوتین و اردوغان از ابتداء تا انتهاء حتی قبل از آغاز این نشست به شکست اردوغان بود، طوری به نظر می‌رسد خود اردوغان انتظار این شکست را داشته به همین دلیل تلاش کرد که فضای این نشست بسیار محدود یعنی این نشست تنها بین پوتین و اردوغان و بدون حضور شخص دیگری صورت گیرد تا دائرۀ اطلاع مردم از این شکست گسترده نشود و دقیقاً این یک واقعیت بود که اتفاق افتاده و هم‌چنان از این نشست هیچ نتیجه مثبت حاصل نشد. به این ترتیب اردوغان با دلتنگی و نا امیدی برگشت و حتی کنفرانس پروتوکولی‌که عادة بعد از هر نشستی منعقد می‌شود برگزار نشد! «در روز چهار شنبه دیدار ولادیمیرپوتین رئیس جمهور ترکیه و همتای ترکی‌اش رجب طبیب اردوغان در شهر سوتچی روسیه در حالی پایان یافت که هیچ کنفرانس خبری منعقد نشده و بعد از دیداری‌که سه ساعت طول کشید، هیچ یکی از طرفین به کدام نتائج و تفاهم جز بر یک سلسله اظهارات دیپلوماتیک اشاره نکرد و نهایتاً از این نشست چیزی به دست نیامد. درویش خلیفه تحلیل‌گر سیاسی در سایت "العربي الجديد" گفته است؛ او به این باور است که عدم ابراز کدام دست‌آورد در این نشست اشارۀ به عدم توافق طرفین و اختلافات شان می‌باشد، چیزی‌که این دیدگاه و نظر را تقویت می‌بخشد این است که کدام کنفرانس خبری دائر نشد. خلیفه افزوده که قضیه سوریه اساس این نشست بوده نه قضیه اوکراین و لیبیا؛ چنانچه بعضی این موضوع را پیش‌کش می‌کنند... (العربی الجدید ۳۰ سپتمبر۲۰۲۱م)

7-  اما نشست اردوغان که قرار است در حاشیۀ کنفرانس بیست در جریان اوکتبر صورت گیرد «رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه قرار است که با همتای امریکائی‌اش در جریان کنفرانس رهبران گروه بیست که قرار است در بیست اوکتبر بر گزار گردد، دیدار دو جانبۀ منعقد سازد. منابع افزوده است که اردوغان به زودی با بایدن همتای امریکائی‌اش در حاشیه این کنفرانس ملاقات خواهد کرد.» (خبرگذاری اناضول ۲۸ سپتمبر۲۰۲۱م) به نظر می‌رسد که این دیدار و ملاقات در مورد گام‌های آینده این دو کشور بوده آن هم بعد از شکست اردوغان در نشست‌اش با پوتین.

انتظار می‌رود که هرگاه امریکا توانست بر موقف روسیه تسلط پیدا کند، یعنی روسیه را بر ضد چین به خود نزدیک سازد، در آن وقت امریکا هیچ ارزشی به اردوغان قائل نشده و آن را بر همین شکست‌اش تنها می‌گذارد! اگر امریکا به این نتیجه رسید که روسیه از چین دور شد، پس به توافقات خود با روسیه باز می‌گردد؛ پس هرگاه مصلحت و منافع خود را این دولت‌های اسعتماری دید، برای این دولت‌های استعماری احترام مزدورانش و دولت‌های که در محور منافع‌اش می‌چرخند، هیچ ارزشی ندارد.

فشردۀ موضوع را می‌توان به موارد ذیل خلاصه کرد:

ا- امریکا برای خروج از خاورمیانه آماده‌گی می‌گیرد و مسائل این منطقه را به مزدورانش و برای کشورهای می‌سپارد که در محور منافع آن می‌چرخد تا بتواند خود را به امور چین فارغ سازد تا وقتی جنگ سرد باشد، چنانچه امریکا لیوبینگیو سخنگوی سفارت چین در واشنتن را مورد خطاب قرار داده و تبصیرۀ بر پیمان امریکا، بریتانیا و استرالیا کرد. «لازم است که این کشورها تشکلات را تشکیل ندهند که مصالح دیگران را هدف قرار داده و یا ضرر برساند و مهمترین چیزی‌که باید انجام شود، رهایی از تفکر جنگ سرد و کنار رفتن از جنگ ایدولوزیکی است...» (الجزیرة نت ۱۶ سپتمبر۲۰۲۱م)

ب- دولت عثمانی‌که بر روسیه تسلط داشت، اکنون تسلط ندارد و امروزه روسیه و دیگر دشمنان سربلند کرده و حکام ترکیه کوچک‌تر و حقیرتر از آن به نظر می‌رسد که روسیه با انگشتان خود به آن اشاره کند و آن را عددی به شمارد، نه در حل مشکلات و نه هم در ترک کردن یک منطقه.

ج- برای به وجود آمدن این حالت نقطۀ مثبتی وجود دارد که یک فرصت است و او این‌که دولت‌های کافر استعمارگر بار و کولۀ خود را جمع کرده و از سرزمین‌های اسلامی بیرون می‌شود و این یک فرصتی مناسب برای حاملین دعوت و هر پیرو حقی است که به نزدیک بودن بلند رفتن جایگاه اسلام و اهل آن و به شکست کفر و جایگاه آن بشارت می‌دهد:

﴿إِن فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَنْ كَانَ لَه قَلْب أَوْ أَلْقَى السمْعَ وَ هوَ شَهِيد﴾ [ق: 37]

ترجمه: بی‌گمان در این (تجربیات عبرت‌آمیز تاریخی) بس یاد آوری و (بیدار باشی) است  برای هر که دلی (عبرت‌بین) داشته باشد یا گوش دل بسپارد؛ در حالی‌که (در صحنه حق عملاً) شاهد و حاضر باشد.

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه