شنبه, ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۳م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
شواهد و متابعات درعلم حدیث
بسم الله الرحمن الرحيم

شواهد و متابعات درعلم حدیث

به اسامه عياط

پرسش

السلام عليكم ورحمة الله وبركاته!

 زنده باشید شیخ محترم! سوالی دارم متعلق به علم حدیث و می‌خواهم از حضرت شما بپرسم: علماء، علم حدیث را چنین تعریف نموده اند که آن عبارت از این‌ است که سندش متصل باشد، راوی ضابط و عادل از اول تا منتهای سند از مثل خود روایت نماید و شاذ و معلل نباشد. همین است ضوابط تصحیح حدیث؛ لیکن اکثر علما را می‌یابم که احادیث ضعیف را توسط شواهد و متابعات به درجۀ صحت می‌رسانند؛ به‌گونۀ مثال گاهی حدیثی از طریقی ثابت می‌شود که ضعیف می‌باشد؛ اما این حدیث از خود شواهد و متابعات دارد؛ گرچه این شواهد و متابعات ضعیف می‌باشند. علی رغم آن علما را می‌بینیم حدیث متذکره را از طریق  شواهد و متابعات، صحیح قرار می‌دهند. پس ملاک اعتبار این شواهد و متابعات چیست؟ و چی وقت این شواهد و متابعات به تصحیح حدیث تأثیر گزار می‌باشند؟ چشم به راه جوابم، الله به شما برکت دهد.

پاسخ

وعليكم السلام ورحمة الله وبركاته!

قبل از پاسخ این سوال، لازم است برخی اصطلاحات مربوطه توضیح داده شود؛ مانند"شواهد و متابعات"؛ چون این‌ها اصطلاحات علم حدیث اند، البته توضیح‌شان در ضمن ارائه مثال‌ها صورت می‌گیرد:

- در مسند شافعی آمده است: أَخْبَرَنَا مَالِكٌ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ دِينَارٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم قَالَ: «الشَّهْرُ تِسْعٌ وَعِشْرُونَ، فَلَا تَصُومُوا حَتَّى تَرَوُا الْهِلَالَ، وَلَا تُفْطِرُوا حَتَّى تَرَوْهُ، فَإِنْ غُمَّ عَلَيْكُمْ فَأَكْمِلُوا الْعِدَّةَ ثَلَاثِينَ»

ترجمه:  مالک به ما از طریق عبدالله بن دینار  از طریق عبدالله ابن عمر رضی الله عنهما خبر داد که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:«ماه بیست و نه روز می‌باشد، تادیدن مهتاب روزه نگیرید، وتادیدن آن افطار نکنید، پس اگر مهتاب زیر ابر پوشیده ماند، سی روز را تکمیل نمایید.»

- متن، عبارت از منتهای سند کلام است که در حدیث فوق عبارت از این قول رسول الله صلی الله علیه وسلم است: «الشَّهْرُ تِسْعٌ وَعِشْرُونَ، فَلَا تَصُومُوا حَتَّى تَرَوُا الْهِلَالَ، وَلَا تُفْطِرُوا حَتَّى تَرَوْهُ، فَإِنْ غُمَّ عَلَيْكُمْ فَأَكْمِلُوا الْعِدَّةَ ثَلَاثِينَ»

- سند، عبارت از سلسله رجالی است که متن را به منبع می‌رساند؛ پس سند این حدیث عبارت از شافعی عن مالك عن عبد الله بن دينار عن عبد الله بن عمر عن رسول الله صلى الله عليه وسلم است.

- حدیث فوق را تنها شافعی از مالک روایت نکرده بلکه مالک نیز از عبدالله بن مسلمه به عین اسناد عن عبدالله بن عمر روایت نموده است. بخاری در صحیح خود روایت نموده: حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مَسْلَمَةَ، حَدَّثَنَا مَالِكٌ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ دِينَارٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم، قَالَ: «الشَّهْرُ تِسْعٌ وَعِشْرُونَ لَيْلَةً، فَلاَ تَصُومُوا حَتَّى تَرَوْهُ، فَإِنْ غُمَّ عَلَيْكُمْ فَأَكْمِلُوا العِدَّةَ ثَلاَثِينَ»

ترجمه: به ما عبدالله بن مسلمه از ما مالک، وی ازعبدالله بن دینار، ازعبدالله بن عمر رضی الله عنهما حدیث روایت کرد که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «ماه بیست ونه شب می‌باشد، تا مهتاب را ندیده‌اید روزه نگیرید، پس اگر به شما پوشیده ماند شمارش سی را تکمیل کنید.» روی همرفته عبدالله بن مسلمه در روایت این حدیث از شافعی تبیعت کرده، یعنی حدیث را از شیخ شافعی روایت نموده که وی مالک است؛ البته با سندمذکور. بنابرین به روایت عبدالله بن مسلمه اصطلاح "متابعه" اطلاق می‌گردد، که درین حالت به آن متابعه تامه گفته می‌شود. هم‌چنان امام مسلم این حدیث را در صحیح خود از عبدالله بن عمر قرار ذیل روایت نموده است: حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرِ بْنُ أَبِي شَيْبَةَ، حَدَّثَنَا أَبُو أُسَامَةَ، حَدَّثَنَا عُبَيْدُ اللهِ، عَنْ نَافِعٍ، عَنِ ابْنِ عُمَرَ رَضِيَ اللهُ عَنْهُمَا، أَنَّ رَسُولَ اللهِ صلى الله عليه وسلم ذَكَرَ رَمَضَانَ، فَضَرَبَ بِيَدَيْهِ فَقَالَ: «الشَّهْرُ هَكَذَا، وَهَكَذَا، وَهَكَذَا - ثُمَّ عَقَدَ إِبْهَامَهُ فِي الثَّالِثَةِ - فَصُومُوا لِرُؤْيَتِهِ، وَأَفْطِرُوا لِرُؤْيَتِهِ، فَإِنْ أُغْمِيَ عَلَيْكُمْ فَاقْدِرُوا لَهُ ثَلَاثِينَ»

ترجمه: ابوبکربن شیبه از اسامه، وی از عبیدالله از نافع به ما حدیث روایت کردکه از ابن عمررضی الله عنهما روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم از رمضان یاد کرد و بادست خود اشاره نموده گفت: «ماه این‌قدر است و این‌قدر، واینقدر- در مرحله سوم انگشت ابهام را بسته نمود- مهتاب را مشاهده نموده روزه بگیرید و مشاهده نموده افطارنمایید و اگربه شما پنهان ماند، در آن‌صورت سی روز را تکمیل نمایید.»

 در روایت حدیث متذکره در بابت روایت "عن عبدالله بن عمر" نافع از عبدالله بن دینار متابعت نموده و این را متابعه قاصره می‌نامند چون از ابتدای سند آغاز نشده است.

نسائی این حدیث را در سنن خود قرار ذیل روایت نموده است: أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ يَزِيدَ، قَالَ: حَدَّثَنَا سُفْيَانُ، عَنْ عَمْرِو بْنِ دِينَارٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حُنَيْنٍ، عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: عَجِبْتُ مِمَّنْ يَتَقَدَّمُ الشَّهْرَ، وَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم: «إِذَا رَأَيْتُمُ الْهِلَالَ فَصُومُوا، وَإِذَا رَأَيْتُمُوهُ فَأَفْطِرُوا، فَإِنْ غُمَّ عَلَيْكُمْ فَأَكْمِلُوا الْعِدَّةَ ثَلَاثِينَ»

ترجمه: محمد بن عبدالله بن یزید به ما خبرداده گفت: سفیان از عمرو بن دینار از محمد بن حنین از ابن عباس حدیث نقل نموده که او گفت: من به آن کس تعجب می‌کنم که از ماه پیشی می‌کند، در حالی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «هنگامی‌که مهتاب را دیدید روزه بگیرید و هنگامی‌که دیدید افطارنمایید و اگر در ابر پوشیده ماند، شمارش سی را تکمیل نمایید.» واضح است که این روایت حدیث به سند دیگری از صحابی دیگری نقل شده که او ابن عباس است نه عبدالله بن عمر، و به حدیث نسائی، برای حدیثی‌که در فوق از شافعی روایت شد و نیز برای حدیث بخاری و مسلم، "شاهد" گفته می‌شود؛ طوری‌که به تمامی احادیث شافعی، بخاری و مسلم که درفوق گذشتند، برای حدیث نسائی "شواهد" گفته می‌شود. اگر در حدیث "شاهد" اختلاف در لفظ و مشابهت در معنی وجود داشته باشد، به آن کلمه "شاهدبالمعنی" اطلاق می‌گردد؛ مثال حدیث بخاری در صحیح خود: آدم از شعبه و او از محمد بن زیاد حدیثی نقل نمود که وی می‌گوید: از ابوهریره رضی الله عنه  شنیدم که می‌گوید: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: و یا می‌گوید:ابوالقاسم صلی الله علیه وسلم فرمودند: «صُومُوا لِرُؤْيَتِهِ وَأَفْطِرُوا لِرُؤْيَتِهِ، فَإِنْ غُبِّيَ عَلَيْكُمْ فَأَكْمِلُوا عِدَّةَ شَعْبَانَ ثَلاَثِينَ»

ترجمه: بادیدن مهتاب روزه بگیرید و بادیدنش افطار نمایید، اگر برشما پوشیده ماند، درآن‌صورت شعبان را سی پوره کنید.

متن این حدیث با حدیث شافعی در معنی مشابه است، نه درلفظ؛ چون این‌جا ماه شعبان آمده.

اینک به پاسخ سوال می‌پردازیم: احادیثی‌که فسق راوی یا متهم بودنش به کذب و امثال آن موجب ضعف آن می‌گردد، با احادیث دیگری قوی نمی‌گردد؛ بلکه قابل رد بوده و به آن عمل نمی‌شود. در کتاب [شخصیه اسلامی جزء اول] چنین آمده است: «...و از جمله خطاها یکی هم این سخن است که "حدیث ضعیف زمانی از طرق متعدد ضعیفه روایت شود، به درجه حسن یا صحیح ارتقا نماید." بنابراین هنگامی‌که ضعف حدیث از اثر ضعف راوی یا متهم بودنش به کذب بالفعل باشد، باز از همین نوع از طریق دیگری روایت شود، ضعف بر ضعف علاوه می‌گردد...» پایان.

ابن صلاح در مقدمه می‌گوید: «هر ضعفی در حدیث با محض ثبوتش از وجوه مختلف زائل نمی‌گردد، بلکه تفاوت دارد: از آن جمله است، ضعفی‌که به علت ضعف بسیار و مقاومت نشان دادن راوی و عدم تلاش وی در راستای جبران این ضعف رخ می‌دهد؛ مانند ضعف ناشی از متهم بودن راوی به کذب یا شاذ بودن حدیث.» پایان.

در احادیث روایاتی وجود دارد که در آن یک راوی یا بیشتر یافت می‌شود که دچار سوء حافظه  یا مستورالحال است و یا امثال آن، ولی به فسق و کذب متهم نمی‌باشد... یعنی منشأ سبب ضعف، سوء حافظه و امثال آن است؛ نه صدق و کذب. چنین روایات احادیث اگر زمانی به تنهایی‌اش گرفته شود، آن وقت ما به ضعف‌اش حکم می‌کنیم که البته بخاطر بعض رجال سند است؛ اما در صورت تتبع روایات واضح می‌گردد که این روایات از خود متابعات و شواهد معتبری دارد؛ یعنی صلاحیت تقویه روایت مربوط را دارد که سوء حافظه را جبران و متن حدیث را از شاذ یا منکر بودن خارج کند. بااین حال ما به ضعف حدیث قضاوت نمی‌کنیم، بل حدیث "حسن" می‌باشد؛ چون از طریق دیگری روایت شده که خللی را که ممکن سبب ضعف حدیث تمام می‌شد، تلافی و تدارک می‌کند... در کتاب شخصیۀ اسلامی جزء اول قرار ذیل آمده: «حسن: عبارت از حدیثی است که مخرجش معروف و رجالش مشهور باشد. مدار اکثر حدیث بر همین است و همین را اکثر علما قبول دارند و فقها از آن استدلال می‌کنند. یعنی در اسنادش کسی متهم به کذب نباشد و حدیث شاذ هم نباشد. آن دونوع است:

اول: حدیثی‌که رجال إسنادش به نوعی مستور و اهلیتش غیرثابت باشد، مشروط بر این‌که مغفل، کثیرالخطا و متهم به کذب نباشد و شبیه متن حدیث از طریق دیگری روایت شده باشد. پس با این مزیت از شاذ یا منکر بودن خارج می‌گردد. پایان.

در مقدمه ابن صلاح قرارآتی آمده است:«... پس به من روشن و آشکار گردید که حدیث حسن دو قسم است:

یکم: حدیثی‌که درلست رجال إسنادش راوی مستور و مجهول الاهلیت موجود بوده، مشروط به این‌که مغفل و کثیرالخطا در روایت خود نباشد و نه متهم به کذب درحدیث باشد. یعنی از وی نه تعمد کذب در حدیث ظاهر گر و نه سبب دیگری‌که باعث فسق‌اش تمام می‌شود و ضمناً متن حدیث معروف بوده و مثل و یا شبیه آن از یک طریق یا بیشتر روایت شده باشد تا توسط کسی‌که به روایت بالمثل یا باحدیث دارای شاهد واحد از راوی وی متابعت نموده قوی‌تر شود که آن عبارت از ورود حدیث دیگری مانند آن می‌باشد؛ به این ترتیب از شاذ و منکر بودن خارج می‌گردد. کلام ترمذی به این قسم منطبق می‌شود...»  پایان.

هم‌چنان گفته: «ضعف هرضعیف با محض ثبوتش از وجوه مختلف زایل نمی‌گردد؛ بلکه تفاوت دارد: ضعیفی هست که ثبوت‌اش از طریق دیگری موجب ازاله ضعفش می‌گردد که ناشی از ضعف حفظ راوی باشد، با وصف این‌که از اهل صدق و دیانت است. پس هنگامی دیدیم که روایت آن از طرق دیگری نیز ثبوت دارد، می‌دانیم که وی بدون خللی در ضبط خود درست حفظش نموده است.» پایان.

بنابر این، به مجرد وجود راویی مستوری یا دارای حافظه ضعیفی در سند به اصدار حکم به ضعف، عجله‌ای در کار نیست؛ بل به منظور معرفت متابعات و شواهد، روایات دیگری نیز تحقیق کرده می‌شود؛ علاوه ازین‌که بخاطر تقویت احادیث توسط متابعات و شواهد، بازدید لازمی است. این از مسایل دقیقی است که نیاز به علم و احاطه به علوم حدیث و دقایق الروایات و جرح و تعدیل دارد. پس هر متابعه یا شاهدی برای تقویت حدیث کافی نبوده، بل توفر شروط در آن لازمی است تا این‌که برای جبران خلل و حکم نمودن به قبولیت حدیث، معتبر و مناسب شناخته شود.

امید وارم که موضوع به اذن الله واضح شده باشد.

برادرتان عطاء بن خلیل أبو الرشته

مترجم: محمد مسلم

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه