- مطابق
شکست نظام تعلیمی پاکستان، آینده ی جوانان را تباه می کند!
(ترجمه)
کیفیت نظام تعلیمی در پاکستان روز به روز پائین می آید. همین اکنون تقریباً نیمی از شاگردان در مکاتب ابتدایی پاکستان قادر به خواندن و نوشتن نیستند. کیفیت پایین نظام آموزش و پرورش، یکی از اصلی ترین دلایل شکست برای مبارزه با فقر است، و این بی کیفیتی نشان دهنده ی خیانت و عدم صداقت رهبران با دستور کار به اصطلاح ملی شان می باشد.
گزارش بعضی از سازمان ها تصویر تاریک از نظام تعلیمی در بعضی از شهرهای بزرگ و مترقی پاکستان که گمان می رود در آن جا سویه ای تعلیمی بسیار بالا است نشان می دهد که تقریباً ۴۱ درصد در لاهور، ۴۵ درصد در کراچی،۵۰ درصد در اسلام آباد و ۳۰ درصد از شاگردان ابتدایی در لاهور پندی قادر به خواندن و نوشتن جملات ساده نمی باشند. با توجه به گزارش سال ۲۰۱۶م در میان ۱۴۴الی ۱۵۴ مکتب در پاکستان تنها ۵۲ درصد به چهار جز اساسی از زیر ساخت تعمیر، آب، برق و توالت(کمود) دست رسی دارند، در حالی که ۱۱ درصد از مکاتب حتی همین امکانات اولیه را نیز ندارند.
دلیل اساسی که وضعیت نظام تعلیمی را در پاکستان بحرانی ساخته اختصاص دادن بودجه کم از طرف دولت می باشد، زیرا دولت پاکستان از زمانی که به وجود آمده تا کنون نتوانسته اهمیت این مسأله حیاتی را درک کند. تمام زحمات و تلاش هایی عوام فریبی که در ۷۰ سال اخیر در راستای تعلیم از طرف دولت پاکستان انجام شده، هیچ نتیجه ی مطلوبی را در پی نداشته و این ناکامی ها در نظام تعلیمی بر می گردد به نواقص موجود در نظام پاکستان که نشأت آن از نظام سیکولر سرمایه داری می باشد.
نخستین کنفرانس تعلیمی در کراچی از طرف جنرال محمد علی فرماندار عمومی برگزار شد. هر چند بعضی پالیسی ها را اعلام نموده و کمیته هایی بسیاری ساخته شد، بازهم شکست خورده و مقصر این همه مهاجران و مشکلات اداری در کشور تازه متولد شده شناخته شد و سیستم استعماری انگلیس ادامه پیدا کرد؛ از آن به بعد سیاست هایی زیادی اعلام شد که هیچ کدام از این ها عملی نشد. از جمله در سال های ۱۹۵۹،۱۹۷۰،۱۹۷۲،۱۹۷۹،۱۹۹۲،۱۹۹۸و سال ۲۰۰۹م، این پالیسی ها را که در حقیقت بر خواسته از همان فورمول و سیاست های قبلی شان بوده و فقط با الفاظ متفاوت بیان می شد، مطرح کردند و دلیل ناکامی شان را مشکلات سیاسی ارایه می کردند.
در سال ۲۰۱۰و ۲۰۱۱م قانون ۲۵ ماده ای معرفی گردید که چنین می گوید: «دولت برای تعلیم اطفال از ۵ الی ۱۶ ساله تعلیم رایگان و اجباری را فراهم می سازد، به قسمی که در قانون نوشته است،» اما این صرف مانند یک خواب است.
در اسلام تعلیم نه تنها یک حق است که دولت باید زمینه فراگیری آن را برای همه اقشار اعم از مسلمان و غیر مسلمان، مرد و زن را فراهم کند؛ بلکه در مجموع تلاش به سوی دانش یک فرض برای هر مرد و زن است. چنان چه حضرت انس بن مالک روایت می کند که رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرمایند:
«طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ.»
طلب علم و دانش به هر مرد و زن مسلمان فرض است.
تمسخر این است که هزینه توسعه پاکستان برای آموزش و پرورش در بودجه سال ۲۰۱۵و ۲۰۱۶م، به ۹۶۹ روپیه کلدار تخصیص داده شده است که تنها ۲.۳ درصد از تولیدات ناخالص داخلی آن کشور است، در حالی که دردولت جنگ زده ای مانند افغانستان ۴ درصد، هندوستان ۷ درصد و رواندا ۹ درصد از تولیدات ناخالص خود را صرف آموزش و پرورش می کنند!
موجودیت نظام های تعلیمی متعدد در کشور، از شواهد مهمی است که دولت هیچ نوع توجه ندارد تا یک نظام تعلیمی با کیفیت به طریقه یکسان به تمام شهروندان خود مهیا بسازد. برعلاوه مدارس دولتی، شخصی و اسلامی در سه جهت مختلف روان هستند و سه ذهنیت مختلف را پرورش می دهند و مردم را به حال خودشان رها نموده تا به هر راهی که می خواهند، بروند.
مکاتب دولتی داستان هایی وحشتناک خود را از عدم امکانات اساسی؛ مانند: تعمیر، تدریس عقب مانده و مدیریت ضعیف دارند. یکی از اوراق USAID که در مورد نظام تعلیمی پاکستان در سال ۲۰۱۱م، به دست آمده نشان می داد که ۳۷ درصد از مکاتب دولتی دارای تشناب های که شاگردان در آن رفع حاجت نمایند ندارند، ۸۵ درصد این مکاتب برق و تقریبا ً۵۰ درصد از این مکاتب در قریه جات از آب پاک محروم اند.
گزارش هایی ارایه شده توسط UNESCO حاکی ا ز آن است که در صنوف مکاتب پاکستان بیشترین تعداد شاگردان در سطح آسیای جنوبی موجود است؛ چنان چه تقریباً ۵۰۰ شاگرد به هر سه معلم داده می شوند. آمار ارایه شده نشان می دهد که تا چه اندازه رهبران خود فروخته به دشمنان اسلام، در مقابل این موضوع بی مسوولیت و بی توجه اند و در برابر این همه مشکلات چشمان خود را بسته کرده و مهر سکوت را به دهان زده اند. رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرمایند:
«مَا مِنْ وَالٍ يَلِي رَعِيَّةً مِنْ الْمُسْلِمِينَ فَيَمُوتُ وَهُوَ غَاشٌّ لَهُمْ إِلَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ.»
(رواه بخاری)
زعیم مسلمانان که از آن ها مفاد می گیرد و با آن ها غش می کند، الله سبحانه وتعالی جنت را بر وی حرام گردانیده است.
بر علاوه ی تعلیم، به خاطر بدست آوردن پول و منافع سو استفاده نیز می کنند. چنان چه مکاتب خیالی(مکاتبی که اصلا ًوجود ندارد) بیشتر در مناطق سند و بلوچستان گواه خوبی بر این ادعا است.
عبدالرحیم زاخیلوال وزیر تعلیم و تربیه بلوچستان، در یک مجلس از یک حقیقت پرده برداشت و اظهار داشت: «۹۰۰ مدرسه خیالی با ۳۰۰ هزار ثبت نام جعلی شناسایی شده و از ۶۰ هزار معلم ثبت نام شده ۱۵هزار آن ها نامعلوم اند. معاش این معلمان نامعلوم از مالیاتی داده شده به دولت پرداخت می شود که از طریق این خیانت پولی بسیار به جیب خیانت کاران ریخته می شوند.»
برعلاوه این مدارس، یکی دیگر از اشتباهات تعلیمی بعد از ۱۱ سپتمبر است که با خشم دولت مواجه شد. در برنامه NAP که در جنوری سال ۲۰۱۵م آغاز گردید، در نکات ۱۰و ۱۸ آن ذکر گردیده که دولت باید مدارس را راجستر نموده و برای از بین بردن تروریست رهنمایی کند. دولت در برابر مدارس عکس العمل نشان می دهد تا به امر باداران خود(کفار) مدارس را سیکولر بسازد، در غیر این صورت کیفیت و اساس تعلیمی مدارس برای دولت مهم نیست، در حالی که مدارس تنها منبع برخی از انواع آموزش رایگان در پاکستان برای بسیاری است.
یکی از مسایل دیگر که نظام تعلیم را تحت تأثیر قرارداده، نظام بررسی است که به عوض استفاده از تکنیک هایی کمی و کیفی به قضاوت توانایی دانش آموزان از تکنیک صدایی موج که یک تکنیک کهنه است و هنگام نام نویسی در دانشگاه کاربرد دارد، استفاده می کنند. فقط به این دلیل که ارزان و مقرون به صرفه برای توده ها است.
در این صورت تفکر منطقی که از شاخصه های تمدن اسلام بوده و مغزهایی پر از دانش در بین امت، از بین رفته است. یکی از این ها قربانی نظام تعلیمی که هیچ وجود ندارد شده و دیگری را از مملکت ربوده اند. دانشگاه هایی خارجی و مکاتب خصوصی شکارچیان این مغزهایی پر از دانش هستند تا با ربودن شان از کشورها آنان را نوکران غرب سازند تا به پاکستان و یا کدام سرزمین دیگر اسلامی نتوانند مصدر خدمت شوند. به طور مثال: مکاتب خصوصی نخبه، شاگردان خود را برای امتحان خارجی آماده می سازند. در حالی که مکاتب خصوصی نخبه نیستند، شاگردان شان فقط می توانند امتحان عادی را در داخل کشور سپری کنند. مکاتب نخبه به خاطر مساعد ساختن زمینه بهتر تحصیل، فیس بالا می گیرند و والدین نیز اگر توانایی پرداخت این فیس را داشته باشند به خاطر که والدین زمینه تعلیم با کیفیت را به اولاد خود مهیا کنند، حتمی آن ها را به این مکاتب روان می کنند. با وجود این همه مصارف والدین باید یک معلم خانگی نیز برای اولاد خود بگیرند و آن ها را به اکادمی نیز بفرستند؛ این مصارف زیاد آن ها را بسیار ضربه اقتصادی می زند.
در پاکستان به طور اوسط یک نفر در سال مبلغ ۱۵۱۳ دالر عاید دارد. این در حالیست که فیس یک مکتب خصوصی سالانه مبلغ ۲۸۰۰ دالر است و در سطح دبیرستان این مبلغ به ۵۲۰۰ دالر می رسد. به غیر از این فیس امتحان بخش A و بخش O جدا هستند، این همه به خاطر کسب شهرت در جهان فانی می باشد، و این علم به درد آخرت شان نمی خورد؛ زیرا آن ها از علم مناسب اسلامی محروم اند.
قدرت هایی استعمارگر نظام تعلیمی را طراحی کرده و بالای مردم مسلط ساخته اند تا افکار مردم را تغییر داده و آن ها را سیکولر بسازند. دلیل همه مشکلات تعلیمی در مملکت ما همین نظام قدیمی و کهنه است. در هر ملتی هدف تعلیم این است که دانش برابری با نو آوری زمان پیدا کنند تا آن را به رقابت با جهان گذاشته و یک جایگاه جهانی پیدا نماید. اسلام مطالعه علوم و ساخت و ساز از مهارت ها و دانش در تحولات جدید را تشویق می کند و همه این ها را به عقیده اسلامی ارتباط می دهد.
در اسلام هدف تعلیم، ساختن شخصیت اسلامی و آموزش دانشی است که به زنده گی انسان ها ارتباط دارد و برای رسیدن به این هدف طریقه هایی درست تدریسی را به وجود می آورد و در زمینه هر نوع طریقه نادرست از بین برده می شود. تاریخ اسلام سرشار از توسعه علمی، مذهبی، فلسفی و فرهنگی است و صداقت حاکمان دلیل این همه توسعه بود. حیف است که پاکستان در گزارش رتبه بندی شاخص نو آوری جهان در رده ۱۳۱و۱۴۱ کشورهای جهان قرار گرفت. وزارت علوم و فناوری، در پرس و جو از مجلس شورای ملی، در یک گزارش اظهار داشت که: «دلایل برای رتبه بندی ضعیف این کشور عبارت اند از: درصدی پایین توسعه داخلی(GDP) برای علوم پایه و توسعه، کیفیت پایین در آموزش علوم در موسسه های تعلیمی و آموزش لسان عربی آن قدر که باید ارزش می داشت ندارد.» این موضوع سبب شده تا جوانان مسلمان از دانش قرآن دور بمانند و این واقعیت را نادیده می گیرند که عربی نه تنها یک لسان، بلکه یک موضوعی بود که همه مسلمانان را یک جا ساخت.
علم ادبیات در عصر طلایی از آیات قرآن شروع می شد، آیات فوق کسانی را که تلاش کسب علم را داشتند تشویق می کرد و مسلمان ها را متوجه دنیا و دور و پیش شان می ساخت؛ اما رهبران پاکستان این افتخارات و این دانش را از بین جوانان مسلمان ربودند. این جوانان در قدم نخست وقت خود را به این ضایع می سازند و متوجه هستند که والدین شان با مبارزه و مقابله با مشکلات چقدر زمینه ی تحصیل را برای شان مهیا می سازند. تعلیمی که حتی آن ها را برای پیدا کردن یک وظیفه مناسب نیز یاری نمی رساند و برای شان به قیمت عدم اطاعت از الله سبحانه وتعالی تمام می شود. پس ما باید درک کنیم که راه حل تمام مشکلات تطبیق نظام تعلیمی اسلام است که تنها در زیر چتر خلافت که به روش رسول الله صلی الله علیه وسلم استوار است، مهیا می گردد.
حزب التحریر شکل این نظام تعلیمی اسلامی را که در پیش نویس قانون اساسی برای خلافت، در جزوه ی تطبیق نظام تعلیمی خلافت و در نوشته هایی دیگرش واضح و مفصل تشریح کرده است که تنها این نظام می تواند پاسخ گوی تمام مشکلات امروزی جوانان باشد؛ زیرا تهداب آن بالای حکم الله سبحانه وتعالی استوار می باشد و تنها همین می تواند تمام ضروریت هایی جوانان امروز را پاسخ دهد. جوانانی که استعمارگران افکار شان را آهسته آهسته به راهی می کشانند که ناآرامی را در زنده گی دنیا و آخرت برای شان به ارمغان می آورد.
تنها نظام خلافت ضمانت می کند که اگر این نظام به شکل درست آن تطبیق شود، در این زمان است که ما می توانیم قدرت واقعی علم را ببینیم. با به وجود آمدن آموزش فکری جوانان به شخصیت هایی اسلامی مبدل شده، شخصیت هایی که چهره واقعی را از اسلام در جهان به نمایش بگذارند و جهانیان را در تمام عرصه ها زیر تسلط داشته باشند. این روش آن ها را به سوی جنت که آرزوی هر مسلمان است می کشاند؛ قسمی که رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرمایند:
«مَنْ سَلَكَ طَرِيقًا يَطْلُبُ فِيهِ عِلْمًا سَلَكَ اللَّهُ بِهِ طَرِيقًا مِنْ طُرُقِ الْجَنَّةِ.»
وقتی کسی در یک خیابان به تلاش کسب علم روان باشد، الله سبحانه وتعالی ثواب این شخص را در یک خیابان جنت هم روان می سازد.
نوشته شده توسط: "اخلاق جهان" برای دفتر
مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر