- مطابق
دسترسی نامحدود ناتو، آنرا به یک تهدید جهانی مبدل میسازد
(ترجمه)
از همان ابتدا، از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و برچیده شدن پیمان "ورساو"، ناتو به موجودی پر خم و پیچ و بیقید و شرط اما فقط برای یک مدتی تبدیل گردید. آمریکا پس از فروپاشی دیوار برلین و پایان جنگ سرد عملاً از اینکه با آن چه کند، در عذاب بود.
اما ناتو آنقدر خوب بود که نمیتوان آنرا دور انداخت. هر روز که نمیشود کشورهای قدرتمند را وادار کنید تا برای تأمین بودجه تحقیق و توسعۀ نظامی تان به میزان 2 فیصد از تولید ناخالص داخلی با شما موافقت نمایند، و شما هم برای محافظت آنها در برابر دشمنان احتمالی وعده بدهید.
آمریکا ناتو را حفظ کرد تا اروپا را حتی پس از پایان جنگ سرد نیز بالخصوص از نظر برتری نظامی تحت تسلط خود نگهدارد. اروپا از زمان ختم جنگ جهانی دوم از صلح نسبی برخوردار بوده است، به همین دلیل است که درگیری فعلی اوکراین آنها را به شدت نگران کرده است. با این حال، استراتیژی درازمدت جهانی آمریکا با صلحِ قرضگرفتهشدۀ اروپا همخوانی ندارد، که بدین ملحوظ منجر به گسترش بی رحمی ناتو به خشم روسیه و بیثباتی اروپا گردیده است.
وقتی ماکرون در نوامبر 2019 ناتو را به عنوان مردۀ بیاحساس توصیف نمود، از اروپا تقاضای ایجاد نیرویی از درون خود نمود که این امر آمریکا را نگران ساخت. این فقط آمریکا را متقاعد نمود که بر تقویت ناتو پافشاری کند. جنگ اوکراین فرصت طلایی برای این کشور بود تا از خروج اروپا از تحت کنترول، سلطه و هژمونی خویش جلوگیری نماید. این کار ضربهای مستقیم به توهمات اروپایی در مورد خودکفایی و استقلال نظامی به رهبری فرانسه برای فرار از آمریکا وارد کرد. الحاق فنلند و سویدن به عضویت ناتو در نشست لیتوانی فقط باعث کاهش رویای اروپا گردید و بس! آمریکا باید به وجد باشد، زیرا به دو هدف حیاتی دست یافت: خنثی نمودن تلاشهای اروپا برای فرار از وی و گسترش دامنۀ ناتو به سمت شرق.
در مورد اوکراین…
زمانیکه بایدن گفت: «رهبران ناتو توافق کردند که اوکراین پس از جنگ به عضویت آن درآید.» (بیبیسی، 12/7/2023)، این به وضوح نشاندهنده امتناع آمریکا از اجازه دادن به اوکراین به ائتلاف بود. بنابراین جای تعجب نیست که این موقف در بیانیۀ پایانی نشست آمده باشد. رهبران ناتو برای دعوت به کییف یا اعلام تقسیم اوقات برای الحاق آن که کییف به دنبال آن است نیامدهاند، بلکه آنها الزامی برای تحقق برنامه اقدام عضویت (MAP) را لغو نمودند، که عملاً مانعی را که در راه ملحق شدن اوکراین وجود داشت، برطرف میکند. طغیان زلنسکی در توییتر، حد اقل میشود گفت که رقتبار بود، اما او درس سختی آموخت. او آموخت که بهای "حمایت" غربیها چیست(تحقیر و بندگی به قیمت خون مردم شما)! پس از اینکه آمریکا از اوکراین خواست تا درخواست عضویت در ناتو را بدهد، اکنون این درخواست رد گردیده است؛ زیرا خیلی دیر شده و اوکراین خرسهای روسیه را به سمت خود کشانده است!
در مورد چین…
جنگ اوکراین واضحاً به ناتو جان تازهیی بخشید. در واقع، بهتر از این نمیشد. کاملاً جسورانه، آمریکا در حال فکر گسترش دامنۀ ناتو برای تهدید چین است، گویا وظایف ناتو هیچ حد و مرزی را نمیشناسد! در بیانیۀ نشست سران در این مقالات (6، 23، 24، 25 و 55) به چین اشاره شده است.
«جاهطلبیها و سیاستهای قهرآمیز جمهوری خلق چین (PRC) منافع، امنیت و ارزشهای مارا به چالش میکشد.
جمهوری خلق چین از طیف گستردهیی از ابزارهای سیاسی، اقتصادی و نظامی برای افزایش ردپای جهانی و قدرت پروژۀ خود استفاده میکند، در حالیکه استراتژی، مقاصد و تقویت نظامی آن مبهم باقی میماند.
ما آگاهی مشترک خودرا تقویت مینماییم، انعطاف پذیری و آمادگی خودرا افزایش داده و در برابر تاکتیکهای اجباری جمهوری خلق چین و تلاشها برای ایجاد تفرقه در ائتلاف محافظت میکنیم. ما از ارزشهای مشترک خویش و نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین، از جمله آزادی دریا نوردی دفاع خواهیم کرد...» وغیره.
چین برای محکوم کردن این اقدام زمان خودرا تلف نکرد (چین به انتقاد ناتو پاسخ میدهد و هشدار میدهد که از حقوق خود محافظت خواهد کرد. (منبع: رویترز)
ماکرون در ماه جون اینرا احساس کرد و با آن نیز مخالفت کرد. زمانیکه "ینس استولتنبرگ" دبیرکل ناتو بیان داشت که ناتو در حال بررسی افتتاح دفتر ارتباطی در جاپان است، مکرون دوباره جواب داد: «اقیانوس هند و اقیانوس آرام شمال اقیانوس اطلس نیست، بنابراین نباید این تصور را ایجاد کنیم که ناتو به نحوی در حال ایجاد مشروعیت و ایجاد حضور در دیگر مناطق و موقعیتهای جغرافیایی است.» البته فرانسه دلایل خودرا برای این حمایت ظاهری چین دارد.
گنجانیدن جاپان، آسترالیا، نیوزیلند و کوریای جنوبی به عنوان ناظر در نشستهای ناتو، از نگرانیهای چین نمیکاهد. این ممکن است بخشی از این باشد که چرا دیدار بلینکن در ماه جولای با شکست مواجه شد، زیرا چین از پذیرش باز کردن کانالهای ارتباطی میان ارتش دو طرف امتناع ورزید. بنابراین، اکنون آمریکا در تلاش است تا فشارهای بیشتری را بر چین وارد نماید و برای انجام این کار از ناتو استفاده مینماید.
متباقی دنیا...
این نشست مملو از بیانیههای سیاست جهانی گسترده از خاورمیانه، "شرکای قدیمی ما در گفتگوهای مدیترانه"، تا آفریقا و اتحادیه اروپا بود. اما این تنها به این معنی است که آمریکا تلاش میکند تا از طریق ناتو کنترول هژمونیک خودرا بر این مناطق از طریق و تحت عنوان "عمیق ساختن ارتباطات و همکاری" در همان مناطقی اعمال کند که اعضای ناتو مانند آمریکا، بریتانیا و فرانسه برای نفوذ منطقهیی با یکدیگر میجنگند(همانطور که در سلسله کودتاهای اخیر در غرب آفریقا دیده میشود).
مسابقه تسلیحاتی جدید...
گسترش ناتو به منطقه آسیا و اقیانوسیه برای رویارویی با یک چین خصم فزون، تنها منجر به یک مسابقه تسلیحاتی مشابه یا حتی هشدار دهندهتر از جنگ سرد خواهد شد. در بیانیه ویلنیوس در ماده 44 آمده است که «نیروهای هستهای استراتیژیک ائتلاف، به ویژه نیروهای آمریکا، تضمین عالی امنیت ائتلاف هستند.» ماده 45، موضوع بازدارندگی هستهای را ادامه داد، بدون اشاره صریح به روسیه یا البته چین «هر گونه استفاده از سلاح هستهای علیه ائتلاف، ماهیت درگیری (در اوکراین) را به طور اساسی تغییر میدهد.»
چین بیکار ننشسته تا این را تماشا کند. تقویت نظامی چین یک واقعیت شناختهشده با جنبههای آشکار برای استقرار تهاجمی قوا میباشد. کافی است که بگوییم، در مورد کنونی روابط آمریکا و چین، جنگ سرد از قبل در جریان است یا "جنگ سرد 2.0" همانطور که "نیل فرگوسن" به طور خودخواهانه ابداع کرد.
نتیجهگیری:
ناتو با نادیده گرفتن محدودیتهای جغرافیایی و محدودیتهای منشور "آتلانتیک شمالی" در موقعیتی قرار دارد که به یک مجری جهانی برای منافع آمریکا تبدیل گردد. هر بندی که در تشکیل ناتو وضع گردیده به نفع هژمونی جهانی کنار گذاشته شده است. اگر آمریکا بخواهد، وظیفۀ ناتو به مهتاب خواهد رسید! این واقعاً درست است، میدان نبرد بعدی قدرتها فضا خواهد بود. بنابراین ممکن است به زودی این بیانیه بیش از یک بیانیهای طعنه آمیز باشد. «چین خواستار همکاری فضایی "صلح آمیز" است، درحالیکه آمریکا با مذاکرات UFO (اشیای پرنده ناشناخته) دست و پنجه نرم میکند». (Newsweek)
این درسی است برای امت اسلامی در تعامل با ائتلافها و بلاکهای غربی. آنها همیشه میتوانند بندها یا منشورهای هر ائتلاف یا توافقی را برای پوشش هر منافعی که در زمان معین ضروری بدانند، دوباره تفسیر کنند. توافقات همیشه انعطاف پذیر باقی میماند.
اینرا میتوان در تاریخ مشاهده نمود. هر زمانیکه غرب به توافق رسیده، بدین خاطر بوده که حداکثر انعطافپذیریرا برای مانورهای آینده ایجاد نماید که اکنون شاهد آن هستیم. این در تمام گردهماییهای مهمی که آنها داشتند، مانند معاهده "وستفالیا" (1648)، کنگره "اکس لا چاپل" (1818) در اروپا، وغیره آشکار بود. زمانیکه آنها به سرزمینهای ما آمدند تا آنهارا استعمار نمایند، همینطور بود. معاهدات و قراردادهایی با سران قبایل تنظیم کردند که (در ابتدا) برای تجارت و در معرض تغییر ناعادلانه بوده است. شرکت "رویال نایجر" در این امر ماهر بود.
مفکورۀ ناتو بهعنوان یک بلاک نظامی که همیشه در حال گسترش است، موضوع خطرناک برای رفاه تمام بشریت است. این اتحاد متشکل از کشورهای قدرتمند به رهبری آمریکا است که دارای قابلیتهای هستهای و سایر سلاحهای کشتار جمعی هستند. رئیس این بلاک متخاصم و متجاوز "آمریکا" نشان داده است که در استفاده از آن برای دستیابی به منافع جهانی خود به ضرر مردم اوکراین هیچ حرج و تردیدی ندارد.
هدف بعدی کی خواهد بود؟ دنیا نباید منتظر بماند تا بفهمد. راهحل این امر مبارزه و تضعیف مفکوره بلاکهای متجاوز از این قبیل با ایجاد افکار عمومی جهانی علیه آن است. تنها خلافت اسلامی میتواند سرآغاز این امر باشد، که زمان آن فرا رسیده است.
﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ﴾ [انبیاء: 107]
ترجمه: ما تو را منحیث رحمت برای عالمیان فرستادیم.
نویسنده: سلیم محمد
برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزبالتحریر
25 محرم 1445ه.ـق.
پنجشنبه، 10 آگست 2023م.
مترجم: عبدالرحمن "قاطع"