- مطابق
از 1924الی 2024؛ سقوط خلافت صدساله شد!
(ترجمه)
امروز 3 مارچ 2024م، صدومین سالیاد سقوط خلافت عثمانی در 3مارچ 1924میباشد؛ خلافتیکه به اسلام حکم میکرد و مثالی از خلافت اسلامی بود. هیچ مؤمنی منکر فضیلت خلافت عثمانی در نشر و گسترش اسلام، حفاظت و حمایت از امت و نهضت و پیشرفت آن نیست؛ خلافت عثمانیکه مدت سه قرن قدرت اول و بلامنازع جهان بود.
فلسطین در دستان صلیبیها و یهودیان نیفتاد؛ مگر بعد از سقوط خلافت! ساختار کنونی شکل نگرفت؛ مگر بر ویرانههای خلافت! مرزهای دروغین سایکس-پیکو ما را تکهتکه نکرد؛ مگر بعد از مثله کردن جنازه خلافت! خلافت درع و سپر، حصن و دژ و سلطان و اقتدار ما بود؛ پس از نابودی آن همچو یتیمانی شدیم که حرمتهای ما از بین رفت، مقدسات ما هتک حرمت و منابع مان هم تاراج شد و در بوسنی، عراق، فلسطین، کشمیر، سوریه و برما، افغانستان... جنایات و قتل عامهایی علیه ما صورت گرفت.
خلافت آن دژ مستحکمی بود، با وجود عیبهاییکه در آن ظاهر شد، هرگز کسی یا چیزی نمیتواند حقیقت عظمت و پیشگامی آن را در نزد امت دچار شک و شبههای کند. با تمام توصیفات خوب و بد تاریخ خلافت و دولت خلافت، لازم است بدانیم یگانه الگوییکه الله متعال جهت سیاست و پیشبرد امور برای ما ترسیم کرده، خلافت راشده بر منهج نبوت است؛ همانگونه که پیامبر صلی الله علیه وسلم در حدیث امام احمد از بازگشتش بشارت داده است:
«ثم تكون خلافة على منهاج النبوة»
ترجمه: پس از آن خلافت بر منهج نبوت خواهد بود.
خلافت نظامیست كه اسلام را به صورت کامل در فکر و عقیده و منهج خود مجسم میكند و پراکندگی امت را وحدت میبخشد. در نظام خلافت به طور قطع سیادت و رهبری در دست شرع است. این بدان معناست که عقیده اسلامی منبع و مصدر کلیه نظامها و تشریعات و اساس افکار و جهتگیریها و ارزشها میباشد.
خلافت آن نظامیست که در آن امت حاکمان خود را با میل و رغبت و بدون اجبار و تقلب انتخاب میکنند؛ امتیکه نخبهها و بهترینهای خود را برمیگزینند تا بر اساس کتاب پروردگارشان در بینشان حکم کنند. چنانچه حکام منتخب به نیکی حکومت میکردند و از طرف امت هم حمایت و یاری میشدند؛ اگر کوتاهی میکردند، توسط همان امت بازخواست میشدند؛ اگر ظلم میکردند در مقابلشان استاده میشدند و اگر چیزی غیر از اسلام در بینشان حکم میکردند، دربرابرش خروج میکردند و با او میجنگیدند.
پس بر ماست که تمام افکارِ پلید غربِ کافر را همچو میهنپرستی، ناسیونالیزم، فرقهگرایی و تمام نظامهای جاهلی سکولار و جمهوری و پادشاهی را سرنگون نماییم و سراز نو صفحات جدیدی را در تاریخ دولت خلافت رقم بزنیم؛ چرا که خلافت یک تکلیف شرعی و یک ضرورت سیاسی است و امت بدون آن بقا نخواهد داشت؛ بلکه در این صورت همچو بردگان کافرانی میمانیم که به دولت و مقدسات ما هتک حرمت میکنند و حاکمان ما هم همکار کفارِ علیه ما هستند.
پس از نابودی خلافت اسلامی -که خلافت عثمانی مثال و نمونه آن بود- فکر سکولاریزم کافر و فرهنگ فاسد غربی بر ما تحمیل شد و حاکمان تاریکقلب بر ما مسلط شدند و در خدمت کردن به اربابان صلیبیشان به تحقیر ما ادامه دادند.
برماست که تمام دولتهای مرزبندی شدهای که کفار بر ویرانههای حکومت اسلامی بنا کردند و از طریق آن وحدت و یکهتاز بودن امت را از ما گرفتند، کافر باشیم؛ استعمارگرانیکه توسط همین فکر دولتهای ملی ما را تکهتکه کردند؛ به گونهایکه اصلاً توان دفاع از خود را نداریم! پستترین افراد روی زمین، اعم از هندو، یهود، نصارا و صلیبیها بر ما حمله کرده و جان، شرف و حیثیت ما را از بین برده اند؛ همانطور که اکنون در غزه جریان دارد.
دین الله متعال بدون خلافت قایم و تطبیق نمیشود، وحدت امت شکل نمیگیرد و پرچم توحید برافراشته نمیشود؛ مگر اینکه لشکریان امت برای ویران کردن سنگرهای کفر و پایین کشیدن پرچمهای جاهلیت و عصبیت حرکت کنند. پس برای تأسیس مجدد خلافت لازم است که در راه اطاعت از الله متعال و به خاطر نهضت امت، با نهایتِ توان تلاش ورزیم.
﴿يُرِيدُونَ أَن يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَن يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ (32) هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾ [توبه: 32-33]
ترجمه: مىخواهند نور الله را با دهانهایشان خاموش سازند؛ ولى الله جزاين نمىخواهد كه نور خود را به كمال برساند؛ هرچند كفّار ناراحت باشند. او كسى است كه پيامبر خود را با هدايت ودين حقّ فرستاد تا آن را بر همهى دينها پيروز گرداند؛ هرچند مشركان ناراحت باشند.
نویسنده: استاد منذر عبدالله
مترجم: مهدی اسلامی