جمعه, ۲۰ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۲م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
صفات لازمه و جدای‌ناپذیر یهود به گواهی الله سبحانه وتعالی
بسم الله الرحمن الرحيم

صفات لازمه و جدای‌ناپذیر یهود به گواهی الله سبحانه وتعالی

(ترجمه)

دشمن‌ترین و پر تلاش‌ترین مردم برای صدمه زدن به اسلام و مسلمانان: الله سبحانه و تعالی چنین می‌فرماید:

﴿لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ ٱلنَّاسِ عَدَٰوَةٗ لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱليَهُودَ وَٱلَّذِينَ أَشرَكُواْ﴾ [مائدة: 82]

ترجمه: (ای پیامبر) خواهی یافت که دشمن‌ترین مردم برای مؤمنان، یهودیان و مشرکانند.

ابن کثیر در تفسیر این آیه چنین می‌گوید: «این تنها به دلیل اینست که کفر یهود از روی لجاجت، ناسپاسی، بهتان زدن به حق، حقیر نگاه کردن به مردم و کوچک شمردن صاحبان علم است. به همین علت است که یهودیان بسیاری از پیامبران را به قتل رساندند، حتی چندین مرتبه هم به جان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم نیز سوء قصد نموده، ایشان را سحر کردند و امثال خود را از مشرکان علیه ایشان تحریک کردند، تا روز قیامت لعنت‌های پی درپی الله سبحانه وتعالی بر آنان باد». تفسیر سعدی نیز در تفسیر این آیه چنین می‌گوید: «بیشترین دشمنی و بیشتر تلاش یهود برای صدمه زدن به اسلام و مسلمانان، به دلیل شدت بغض شان نسبت به اسلام و مسلمانان از روی حسد، عناد و کفر است.»

ملتزم بودن به اوامر الله سبحانه وتعالی به زبان و مخالفت در عمل:  الله سبحانه وتعالی چنین می‌فرماید:

﴿وَإِذ أَخَذنَا مِيثَٰقَكُم وَرَفَعنَا فَوقَكُمُ ٱلطُّورَ خُذُواْ مَآ ءَاتَينَٰكُم بِقُوَّةٖ وَٱسمَعُواْۖ قَالُواْ سَمِعنَا وَعَصَينَا وَأُشرِبُواْ فِي قُلُوبِهِمُ ٱلعِجۡلَ بِكُفرِهِمۚ قُل بِئسَمَا يَأمُرُكُم بِهِۦ إِيمَٰنُكُم إِن كُنتُم مُّؤمِنِين﴾ [بقره: 93]

ترجمه: (به یاد آورید) آن‌گاه را که از شما پیمان گرفتیم و کوه طور را بالای سرتان نگاه داشتیم(بدین هنگام به شما گفتیم) آن‌چه را (از اوامر و نواهی مان) به شما دادیم، محکم بگیرید و با قدرت هرچه بیشتر بشنوید (بدان عمل کنید). (در این هنگام اعلان آمادگی کردند) گفتند شنیدیم، ولی (به زبان عمل گفتند) نافرمانی کردیم (زیرا) دل‌های شان بر اثر کفر با (پرستش) گوساله آبیاری شده بود، بگو: ایمان‌تان شما را به انجام بدترین چیز دستور می‌دهد، اگر شما مؤمن هستید.

در تفسیر سعدی در خصوص این آیه چنین آمده است: ﴿وَإِذ أَخَذنَا مِيثَٰقَكُم وَرَفَعنَا فَوقَكُمُ ٱلطُّورَ خُذُواْ مَآ ءَاتَينَٰكُم بِقُوَّةٖ وَٱسمَعُواْ؛ (به یاد آورید) آن گاه را که از شما پیمان گرفتیم و کوه طور را بالای سرتان نگاه داشتیم(بدین هنگام به شما گفتیم) آن‌چه را (از اوامر و نواهی مان) به شما دادیم محکم بگیرید و با قدرت هرچه بیشتر بشنوید (بدان عمل کنید).﴾یعنی: شنیدن قبول، اطاعت و استجابت. ﴿قَالُواْ سَمِعنَا وَعَصَينَا؛ (در این هنگام اعلان آمادگی کردند) گفتند شنیدیم، ولی (به زبان عمل گفتند) نافرمانی کردیم.﴾ یعنی: این حالت و صفت آنان قرار گرفته بود. ﴿وَأُشرِبُواْ فِي قُلُوبِهِمُ ٱلعِجلَ؛  (زیرا) دل‌های شان بر اثر کفر با (پرستش) گوساله آبیاری شده بود.﴾ یعنی: بسبب کفر شان ﴿قُل بِئسَمَا يَأمُرُكُم بِهِۦ إِيمَٰنُكُم إِن كُنتُم مُّؤمِنِينَ؛ بگو: ایمان‌تان شما را به انجام بدترین چیز دستور می‌دهد اگر شما مؤمن هستید.﴾ یعنی: شما ادعای ایمان دارید و دین حق را می ستایید؛ در حالی‌که شما پیامبران الله را کشتید و آن‌گاه که پیامبر الله موسی از نظر شما غایب شد، گوساله را به جای الله به خدایی گرفتید، اوامر و نواهی الله را نپذیرفتید، مگر بعد از آن‌که شما را تهديد نموده و كوه را بر سر شما برافراشت؛ اما بازهم شما به زبان به اوامر الله اعلان پايبندی نموده و در عمل با آن مخالفت كرديد؛ پس اين چه ايمانى است كه شما ادعا داريد و اين دين چه دینِ است؟ اگر به ادعای شما این ایمان است؛ پس بد ایمانی است که صاحب خود را به طغیان و کفر به پیامبران الله سبحانه وتعالی نافرمانی بیش از حد فرا می‌خواند؛ در حالی‌‌که همه می‎دانند ایمان واقعی صاحب خود را به هر کار خیری امر کرده و از هر کار شری منع می‌کند. بلی، بدين ترتيب دروغ های‌‌شان واضح و تناقض‌گوئی‌های‌شان آشكار شده است.

خویشتن را بر الله بلند شمردن، ادعای ثروت‌مندی بیشتر از الله و فقیر دانستن الله و به قتل رساندن پیامبران: الله سبحانه وتعالی در این خصوص چنین می‌فراید:

﴿لَّقَد سَمِعَ ٱللَّهُ قَولَ ٱلَّذِينَ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ فَقِيرٞ وَنَحنُ أَغنِيَآءُ سَنَكتُبُ مَا قَالُواْ وَقَتلَهُمُ ٱلأَنبِيَآءَ بِغَيرِ حَقّٖ﴾ [آل‌عمران: 181]

ترجمه: بی‌گمان الله سخن کسانی‌ را شنید که گفتند: الله فقیر است و ما بی‌نیازیم! آنچه را گفتند خواهیم نوشت و به قتل رساندن پیامبران را به ناحق.

ابن کثیر در تفسیر این آیه چنین می‌فرماید: «محمد بن اسحاق می‌گوید: محمد بن ابی محمد، از عکرمه، برایم روایت کرده است که ابن عباس رضی الله عنه چنین فرموده است: ابوبکر رضی الله عنه وارد بیت المدارس شد، دید که در آن‌جا یهودیان زیادی در اطراف مردی بنام فنحاص گرد آمده اند. فنحاص از علماء و احبار یهود بود، همراه وی حبر بود که به آن أشیع می‌گفتند. ابوبکر رضی الله عنه خطاب به فنحاص گفت: وای بر تو از الله بترس و اسلام بیاور! قسم به الله که خوب می‌دانید که محمد رسول الله  بوده و با حق از جانب الله به سوی شما آمده است. شما خود می‌بنید که حقانیت رسالت رسول الله در تورات و انجیل نوشته است. فنحاص در پاسخ گفت: قسم به الله ای ابوبکر که ما به الله هیچ نیازی نداریم و این‌که الله نسبت به ما به مراتب فقیرتر است؛ آن‌گونه که الله در برابر ما تضرع می‌کند، ما در برابر الله تضرع نمی‌کنیم؛ چون ما نسبت به الله به مراتب بی‌نیازتر و ثروت‌مندتریم؛ اگر الله از ما ثروت‌مندتر می‌بود، همان‌گونه که صاحب(دوست) شما (محمد) گمان می‌برد؛ پس هرگز از ما مطالبه قرض نمی‌نمود. الله شما را از گرفتن ربا (سود) منع نموده؛ اما به ما ربا (سود) می‌دهد. اگر الله ثروت‌مند می‌بود، برای ما ربا (سود) نمی‌داد. همین‌که چنین گفت، ابوبکر رضی الله عنه خشم‌گین شده، سیلی محکمی به روی فنحاص زد و گفت قسم به کسی‌که جانم در دست اوست؛ اگر پیمانی میان ما و شما نمی‌بود، گردنت را می‌زدم! ای دشمن الله! اگر راست می‌گویید؛ هرچه می‌توانید ما را تکذیب کنید؛ سپس فنحاص نزد رسول الله رفت و گفت ببین که صاحب (دوست) تو با من چه کرد. رسول الله صلی الله علیه وسلم به ابوبکر فرمود: «چه چیزی تورا وادار به این کار نمود؟» ابوبکر گفت یا رسول الله! این دشمن الله سخن بسیار بزرگ و خطیری  می‌گوید. ادعا می‌کند که الله فقیر و آنان ثروت‌مند اند؛ همین‌که چنین گفت من به خاطر الله از چیزی‌که گفت، خشم‌گین شده و به روی وی زدم. فنحاص انکار کرد و گفت؛ من چنین چیزی نگفتم. سپس الله سبحانه وتعالی در خصوص آن‌چه فنحاص گفته بود و برای رد فنحاص و تصدیق ابوبکر این آیه را نازل فرمود: ﴿لَّقَد سَمِعَ ٱللَّهُ قَولَ ٱلَّذِينَ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ فَقِيرٞ وَنَحنُ أَغنِيَآءُ...الآيه). (رواه ابن أبی حاتم)؛ اما این فرموده الله سبحانه وتعالی: ﴿سَنَكتُبُ مَا قَالُواْ؛  آنچه را گفتند خواهیم نوشت﴾ تهديد و وعيدی است برای یهود و از همین جهت است که به تعقیب آن الله سبحانه وتعالی می‌فرماید: ﴿وَقَتلَهُمُ ٱلأَنبِيَآءَ بِغَيرِ حَقّٖ؛ و به قتل رساندن پیامبران را به ناحق﴾ یعنی: این چیزی است که آن‌ها در مورد الله سبحانه وتعالی می‌گویند و این تعامل‌شان با پیامبران است و به زودی الله سبحانه وتعالی آنان را با این کارشان بدترین جزا می‌دهد.

نقض عهد و پیمان، سنگ‌دلی، دروغ‌گویی، خیانت و عدم وفاء به عهد: تاریخ گواه این اوصاف یهود است؛ چنان‌چه آنان چندین مرتبه قصد جان رسول الله صلی الله علیه وسلم را نمودند و بدین ترتیب عهد و پیمان خویش با رسول الله را شکستاندند و الله سبحانه وتعالی نیز چنین می‌فرماید:

﴿فَبِمَا نَقضِهِم مِّيثَٰقَهُم لَعَنَّٰهُم وَجَعَلنَا قُلُوبَهُم قَٰسِيَةٗۖ يُحَرِّفُونَ ٱلكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِۦ وَنَسُواْ حَظّٗا مِّمَّا ذُكِّرُواْ بِهِۦۚ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَىٰ خَآئِنَةٖ مِّنهُم إِلَّا قَلِيلٗا مِّنهُمۖ فَٱعفُ عَنهُم وَٱصفَحۚ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلمُحسِنِينَ﴾ [مائده: 13]

ترجمه: پس به سبب پیمان‎‌شکنی شان آنان را از رحمت خویش دورداشتیم و دل‌های شان را سخت نمودیم آنان کلمات (الله) را از مواضع آن‌ها تحریف و بخش فراوانی از آن‎چه (در تورات) بدیشان تذکر داده شده بود، فراموش کردند و تو پیوسته خیانت (تازه) از آنان می‌بینی؛ مگر عده‌کمی از ایشان، پس از آنان در گذر و روی بر تاب که الله احسان کنند گان را دوست می‌دارد.

ابن کثیر در تفسیر این آیه چنین می‌گوید: ﴿فَبِمَا نَقضِهِم مِّيثَٰقَهُم لَعَنَّٰهُم؛ پس به سبب پیمان‎‌شکنی شان آنان را از رحمت خویش دو رداشتیم﴾ یعنی به سبب این‌که آنان پیمانی‌ را که ما از آن‌ها گرفتیم، شکستاندند، آن‌ها را مورد لعنت خویش قرار دادیم؛ یعنی آنان را از حق دور ساخته و آنان را طرد هدایت نمودیم. ﴿وَجَعَلنَا قُلُوبَهُم قَٰسِيَةٗ؛ و دل‌های شان را سخت نمودیم﴾ یعنی قلوب یهود به سبب غلظت و قسوت، پند و موعظه را نمی‌پذیرد. ﴿يُحَرِّفُونَ ٱلكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِۦ؛ آنان کلمات (الله) را از مواضع آن‌ها تحریف می‌کنند﴾ یعنی درک‌شان فاسد شده، در آیات الله تصرف سوء می‌کنند، کتاب الله را به چیزی غیر از آن‌چه الله نازل فرموده تأویل می‌کنند، کتاب الله را به هدفی غیر از مقصد اش حمل می‌کنند و (العیاذ بالله من ذالک) چیزی‌هایی را علیه کتاب الله می‌گویند که به زبان آورده نمی‌شود. ﴿وَنَسُواْ حَظّٗا مِّمَّا ذُكِّرُواْ بِهِۦۚ؛ و بخش فراوانی از آن‎چه (در تورات) بدیشان تذکر داده شده بود فراموش کردند﴾ یعنی: به خاطر بی میلی به آن، عمل بر اساس آن را ترک کردند. حسن می‌گوید: «آن‌ها سرای دین خود را ترک نموده و از وظایفی‌‌که الله سبحانه وتعالی آن‌ها را بدان مأمور ساخته بود، دست کشیدند؛ وظایفی‌که بدون آن‌ها هیچ عملی پذیرفتنی نیست.» دیگران می‌گویند: «عمل‌شان را ترک کرده به حال بدی افتادند، بدون دل‌های سالم، فطرت درست و اعمال صالح.» ﴿وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَىٰ خَآئِنَةٖ مِّنهُم؛ و تو پیوسته خیانت (تازه) از آنان می‌بینی﴾ یعنی مکر و خیانت آن‌ها نسبت به تو و یارانت را. مجاهد و دیگران می‌گویند: «یعنی: آنان به این علت به نابودی پیامبر صلی الله علیه وسلم تمایل دارند. ﴿فَٱعفُ عَنهُم وَٱصفَح؛ پس از آنان در گذر و روی برتاب﴾ این خود نصرت و پیروزی است، همان‌طور که برخی از سلف می‌گویند؛ این آیه می‌گوید: با کسى‌که الله را در مورد تو نافرمانى می‌کند، بیشتر از این آسان‌گیری می‌کنید که در مورد آن از الله اطاعت مى‌کنید. به این ترتیب، جمع و تلفیقی از حق برای آن‌ها پدیدار می‌شود تا شاید الله سبحانه وتعالی آن‌ها را هدایت کند. از این روست که الله سحبانه وتعای چنین می‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلمُحسِنِينَ؛ که الله احسان کنند گان را دوست می‌دارد﴾ یعنی به سبب دوستی الله نسبت محسنین می‌بایست به کسانی‌که به تو بدی می‌کنند، عفو و احسان کرد.

برگرفته شده از شماره 448/449 مجله الوعی

مترجم: محمد علی مطمئن

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه