- مطابق
ادعای همبستگی امریکا توسط اوباما، از تارِ عنکبوت هم ضعیفتر است!
به تاریخ 2016.01.12م، بارک اوباما در بیانیهای اخیر خود پیرامون حالت همبستگی ایالات متحده امریکا ابراز نظر نموده، در ادامه ارزشهای امریکائی و دستآورد قانون همجنسگرایان را نیز فراموش نکرد. اوباما در این سخنرانی سالانۀ خود درباره وضعیت عمومی امریکا، اقتصاد، امنیت، تغییرات آب و هوا، بالای رهبری جهان توسط امریکا بدون آنکه پولیس جهانی باشد، بحث نمود. همچنان به مسائل مهم داخلی آن کشور و چالشهای بین المللی نیز اشاراتی داشت. اوباما در این سخنرانی اش انتقاد کرد، هرکس ادعا کند که اقتصاد امریکا روبه انحطاط افتاده است، خیال بافی میکند. سپس وی تناقضگوئی کرده بیان داشت: "اکثریت شغلهای که در امریکا ایجاد شده است پایدار نبوده و شرکتهای امریکائی به اثر وفاداری کمتری که به جوامع خودشان دارند، زمینههای اشتغال را خارج از امریکا برده و این سبب ورشکستهگی شرکتها شده و به تناسب قبل، شرکتها با رقابت سختی روبهرو اند.
هنوز سه روز از سخنان اوباما سپری نشده بود، که بازار سهام امریکا 3 درصد ورشکسته گردید. بر کسانی که مسایل اقتصادی امریکا را دنبال میکنند، پوشیده نخواهد بود که شعارهای بهبود و بالا گرفتن و به نقطه اخیر رسیدن وضعیت اقتصادی، خیال بافی بیش نبوده، و اقتصاد سرمایهداری امریکا هم جزء خیال بافیها میباشد. چنانچه اوباما در جریان سخنرانی خود اعتراف داشت که چالشهای بزرگ اقتصاد سرمایهداری در توزیع و ذخیره سرمایه است، که سرمایه در دست گروه اندک بر جامعه امریکا زانو زده، و سرمایه را متراکم و خون دل فقرا و مساکن را میمکند که این وضعیت خودبهخود زیان آفرین میباشد.
وی علاوه نمود، فقرا و دریافت کنندگان کمکهای مواد غذائی عامل بحران مالی نیستند، بلکه وال استریت(wall street) بیرحمانه عامل بحران بوده که از راه افتتاح حساب خارج از امریکا، از مالیات طفره میرود. سپس اوباما راه برون رفت بحران مالی-اقتصادی و شیوههای رونق گرفتن اقتصاد را بیان میدارد، که باید پیشرفت علمی، تحقیقی و اختراعات صنعتی درین میان انکشاف یابد. باوجودی که اوباما مشکل اقتصادی را در طریقه غلط توزیع ثروت و تراکم ثروت بدست اغنیا دانست؛ ولی در رسیدگی به چنین معضلهای خود را کنار زده بیان داشت که این وضع سبب میشود تا مردم صدای بلندتری داشته باشند نه خاموشتر. بلی! تاکنون اوباما و مانند او خدمههای معبد سرمایهداری نتوانسته اند راه حل مشکلات توزیع ثروت را پیشکش نمایند.
در بخش رهبری جهان توسط امریکا، اوباما اظهار داشت: "انزوای امریکا از رهبری جهان به مصلحت امریکا نیست، و بر امریکا لازم است تا رهبری جهان را بدوش داشته باشد." همزمان با این، اوباما اشاره نمود که ساخت مجدد هر کشوری؛ مانند: افغانستان و عراق که با بحران مواجه استند آن را دوباره بسازیم، رهبری نیست. این دستور العملی برای در تله افتادن است؛ و هدر کردن خون و ثروت امریکائیها، در نهایت تضعیف ماست. در ادامه اوباما این ادعا را که «دشمنان امریکا قویترند و امریکا ضعیفتر شده است» را رد نموده گفت: "دشمنان سرسخت ما در جهان امروز امپراتوریهای اهریمنی؛ مانند: اتحاد جماهیر شوروی سابق نیستند، بلکه سرسختترین دشمنان ما دولتهای اند، که درحال درماندهگی قرار داشته و نظام مستقری ندارند. در مورد القاعده و داعش اظهار نمود: "آنها هیچگاهی هستی ملی ما را تهدید نمیکنند، چون بیش از یک سال است که ائتلافی به رهبری امریکا با شرکت بیش از 60 کشور، نزدیک ده هزار حمله هوائی را بالای رهبری، منابع نفتی و اردوگاههای آموزشی و سلاحهای داعش، انجام داده است."
اوباما با این سخناناش اعتراف میکند که امریکا در مقابله با داعش به قوتهای مختلف تکیه دارد؛ ولی وی سبب رشد سریع داعش را بیان ننمود که چرا باوجود هزارها حمله هوائی و ائتلاف 60 کشور جهانی، علاوه بر همکاری روسیه و دولت بشار اسد؛ داعش اینقدر پیشرفت نموده است؟! اوباما از وضعیت خراب در سوریه استفاده نموده از «کانگریس» خواست تا استفاده «نیروی نظامی» را برای جنگهای تصویب نماید که در سوریه، عراق، افغانستان، پاکستان، امریکای مرکزی، افریقا و آسیا، بار دوش امریکا شده است.
در عین زمان که اوباما برای مبارزه با جریانات جهانی، از کانگریس خواهان تصویب استفاده نیروی نظامی میباشد، ولی برعکس به کانگریس امریکا استفاده سیاست نرم و صبورانه و نیز دیپلوماسی را بجای سیاست سخت مشوره میدهد! این سیاست دوگانهای اوباما به این دلالت دارد، جریانات و انقلاباتی که در جهان بهویژه در سرزمینهای اسلامی، ایدیولوژی را حمل مینمایند که مخالف نظام فاسد، ارزشهای فاسد و ایدیولوژی ظالمانای امریکا، میباشد. تمام جنگهای که امریکا در آن فرورفته است، جنگهای سیطره طلبانه، استعماری و جنگهای اند که میخواهد مردم را تحت فرمانبرداری خود در آورد؛ ولی با بسیار بیشرمانهگی اوباما از رهبرئی صحبت مینماید که گویا سیطره طلبانه نبوده، بلکه نرم میباشد!
ایالات متحده امریکا، داعش را خطر جدی تلقی مینماید؛ کدام خطر؟! در حالیکه کشتار بیگناهان هیچ خطری برای امریکا تلقی نمیگردد. آیا خود امریکا در کشتار بیگناهان سهمی بزرگی را ندارد؟ این امریکا نبود که از استعمال مواد کیمیاوی بشار اسد در سوریه چشم پوشی نمود؟ آیا امریکا کشتار مردم فلوجهی عراق را توسط مواد کیمیاوی فراموش نموده است؟ چگونه خونهای مقدس که در زندان «ابوغریب» ریختانده شده اند را فراموش نمائیم؟ آیا امریکا بشکل مرموزانه خطر اعلان خلافت را توسط داعش تمثیل نمینماید؟ صرف نظر از صحت و عدم صحت خلافت داعش، خلافت بحیث یک دولتی که در آینده منافع امریکا را تهدید مینماید، یا این که این کار توسط داعش محقق خواهد شد؟ در حالی که خود اوباما پاسخ را میداند که القاعده و داعش هیچ کدام تهدید جدی برای امریکا نمیباشند.
این واقعیت را امریکا کاملاً درک میکند که داعش هیچ خطری برایش نبوده و خوب میداند که از همان روز اول تمامی کارهایش در سوریه فقط برای جلوگیری از سقوط دولت بشار بود، که مبادا اداره سوریه به دست کسانی بیفتد که هیچ ارزشی را برای جامعه جهانی و امریکا قایل نیستند. عجب نخواهد بود که در بیانیهاش اوباما بیشرمانه بیان داشت، که امریکا همیشه در مقابل هرگونه تهدید باهوشیاری کامل و با تمام نیرو از مردم و متحدانش؛ مانند: بشار اسد، سیسی وغیره حفاظت خواهد نمود؛ حتی اگر لازم باشد به تنهائی وارد عمل خواهد شد. اوباما همچنان تأکید داشت، که امریکا در باره نگرانیهای جهانی، جهان را برای همکاری با خود بسیج خواهد نمود تا جهان وارد عمل شده ثقل و فشار امریکا را خفیف سازد. شاید اوباما با این سخناناش به عملکرد خود در سوریه اشاره داشته باشد که روسیه و قبل از آن، ایران را برای حفاظت نظام بشار استعمال نموده است.
برعلاوه اینکه اوباما اداره جنگ سوریه و حفاظت نظام بشار اسد را در اختیار دارد. بارک اوباما در بخشِ از سخنرانیاش به سیاست خارجی بسوی آسیا توجه نموده و اعتماد خود را از پیمان همکاریهای اقتصادی دو سوی اقیانوس آرام که اقتصاد روبر رشد چین را در محاصره خود دراورده، و بدین وسیله اندونیزیا، مالیزیا و استرلیا را تحت حمایت خود قرار داده است، یاد کرد. چنانچه اظهار نمود: "این پیمان سیاست بازار آزاد را بهتحرک در آورده، جامعه کار را تقویه و اهداف رهبری امریکا را تحقق خواهد بخشید."
اوباما در جریان سخنرانیاش چندین موضوع را برشمرد، از جمله به امضاء نرساندن توافقنامه تغییر آب و هوا، و همچنان موضوع اکراین را بیان نموده روی مسئله از دست دادن کریمه بحث کرد، و آن را در مقابل عملیات نظامی روسیه در سوریه، بدیل دانست. سپس بالای فاجعه فقر افریقا بحث نمود. وی خوب میداند که فقر در افریقا به اثر استعمار اروپا و امریکا بوجود آمد، که ثروت فراوان آن را از طریق شرکتها و بانکهای امریکائی و اروپائی به یغما بردهاند. همچنین وی بالای فاجعه مرض «ایدز» که در افریقا تمرکز یافته است، صحبت کرد، در حالیکه خوب میداند سبب شیوع ایدز ثقافت منحط و بیارزش غربی میباشد. همچنان علاج این مرض مهلک تحت سیطره شرکتهای دارو سازی سرمایهداری قرار دارد، که در غرب اکثر مردم توان خرید همچون ادویه را ندارند؛ چه رسد به مردم فقیر افریقا.
اظهار همبستگی اوباما با آنچه که در قبال مردم جهان تعامل مینماید، در تضاد قرار دارد. واقعیت امریکا چنین است که تمام جهان را از دیدگاه منافع خود نگریسته و هرگونه تغییرات سیاسی یا نظامی که در جعرافیای زمین اتفاق میافتد، امریکا میخواهد در ردیف اول قرار داشته باشد. برای حفاظت منافع خود در زمین از استفادۀ هیچگونه قوت دریغ نخواهد کرد؛ پس این امریکاست که مشاکل و بحرانهای را ایجاد و سپس راه حلها را پیشکش مینماید، و به جهانیان نشان میدهد که این فقط امریکا میباشد که توان حل مشکلات و بحرانها را دارا است. امریکا امور را طوری زير تصرف خود قرار میدهد که گویا پروردگار جهان باشد؛ از اینرو لازم میداند که تمامی از او اطاعت نمایند و اگرنه هر نافرمانی از فرمان امریکا، تباهی را در پی خواهد داشت!
جهان در حالی زير سیطره امریکا قرار گرفته است که دالر فقط ارزشاش همان یک کاغذ بیش نیست، بر تمامی ثروت جهان سیطره افگنده و امریکا این اوراق(دالر) را به مردم، طلا وانمود میسازد؛ ولی در حقیقت سراب و ریگزار بی آب و علف میباشد. به همین علت فرهنگ امریکا تقلبی، سرمایهاش خیالی و مفکورهاش کم ژرف که آن را به غلاف زرین دموکراسی، لیبرالیزم و سکولاریزم پوشش داده که آزادیهای چهارگانه آن، از خون کَیک(حشرۀ کوچک) هم کرده بیارزشتر میباشد، زیرا نکاح مرد بامرد را جائز میداند، سود را فراوان نوش جان مینماید؛ خلاصه رشتههای این نظام از تار عنکبوت هم ضعیفتر میباشد. ولی رفع تمام این بدبختیها توسط آئینه شکنندهای محجوب مانده، که إنشاءالله در فاصله یک سفر دورهای(خلافت بر منهج نبوت) که قرار است ظهور نماید، و این شیشۀ شکننده(امریکا و نظام سرمایهداری) را از بین خواهد برد. عنقریب آن تغییر را که اوباما و سران کفر در نقشه جهانی هراس دارند، خواهند دید؛ در آن روز این فوموده الله سبحانه وتعالی محقق خواهد شد که میفرماید:
ويومئذ يفرح المؤمنون بنصر الله ينصر من يشاء وهو العزيز الرحيم
[روم: 4-5]
و آن وقت كه روميان غلبه كنند مؤمنين خوشحال شوند؛ خوشحال میشوند به اين كه الله به وعده خود در باره روميان وفا كرد. آری! او هر كه را بخواهد نصرت میدهد و او عزيز و رحيم است.
نویسنده: دکتر محمد ملکاوی
منبع: جریده الرایه
شماره 62 روز چهارشنبه