یکشنبه, ۱۲ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۱۵م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

حکم کم کردن قسمتی از دین/قرض در برابر تعجیل حصول آن

  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

سوال:

 شیخ بزرگوار ما، الله سبحانه و تعالی در عمر شما برکت نهاده و شما را در حفظ خود داشته باشد! نزدم سوالی ایجاد شده و آن سوال این است که من در یک موسسه کار می‌کنم که یک مقداری از معاشاتم را کسر می‌کند تا در آینده همین کسر معاشم پرداخت گردد؛ ولی من می‌خواهم که بخشی از آن مبلغ را بگیرم؛ اما موسسه با پرداخت این پول به شرطی موافقه می‌نماید که فیصدی مشخصی را از آن مبلغی‌که حق من است برایم ندهد. سوالم این است که آیا برایم جائز است که فیصدی مشخصی برای موسسه در برابر تعجیل حصول این معاشم کم کنم؟ خالد ابو ولید

الله سبحانه و تعالی به شما برکت داده و عمر شما را طولانی گرداند!

جواب:

 وعلیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

 از سوال‌تان طوری دانسته می‌شود که شما می‌خواهید بخشی از معاشات تقاعدی خود را که در عقد قرارداد تعیین شده، قبل از فرارسیدن میعاد آن بگیرید.

 فکر می‌کنم این موضوع را قبلاً در مسأله‌ای تعجیل پرداخت دین/قرض بیان کرده بودم؛ یعنی وقتی یک شخص، از شخص دیگری دین می‌خواهد و قرار است که دین را در میعاد مشخصی پرداخت کند؛ مثلا: بعد از دو سال، فرق نمی‌کند که این پرداخت به صورت اقساط باشد و یا بدون اقساط؛ در چنین مسأله‌ای دائن/قرض‌دهنده به مدیون/قرض‌دار پیش‌نهاد کند که تو دین خود را همین اکنون عجالتاً پرداخت کن و من مقداری از دین را برایت کم می‌کنم، این مسأله شباهت کاملی به سوال شما دارد. شما هم مبلغی در نزد موسسه دارید و این مبلغ را زمانی برایت پرداخت می‌کند که تقاعد کنید؛ مثلا: عمر شما به شصت سال برسد و این در حالی است که شما حالا چهل سال دارید و می‌خواهید که مقداری از همان پول بیست سال قبل از میعادش برایت داده شود.

موضوع تعجیل در پرداخت دین در مقابل کم کردن بخشی از دین؛ مثلاً: در عوض این‌که دائن بعداً 1000 دین خود را بگیرد، حالا به صورت تعجیل 900 بگیرد، این مسأله یک مسأله‌ای اختلافی است و ما این مسأله را به تاریخ 14 صفر1434هـ برابر به 27 دسمبر2012م پاسخ داده بودیم که بعضی از قسمت‌های آن پاسخ را که به این موضوع ارتباط مستقیم دارد بیان می‌کنیم: 

 (سوال شما طوری‌که در بیان مسأله‌ای تحت عنوان (کم کن و پرداخت کن) بیان نمودم؛ یعنی قسمتی از دین را که میعاد آن به تأخیر است کم کن! در مقابل این‌که دین‌ات حالا به صورت تعجیل پرداخت می‌گردد و این موضوع یک موضوع اختلافی است:

بعضی از علماء این عمل را جائز ندانسته و به دلائل ذیل استناد می‌کنند:

1-               روایتی‌که بیهقی در سنن کبری خود از مقداد ابن اسود روایت کرده که گفته است:

«أَسْلَفْتُ رَجُلاً مِائَةَ دِينَارٍ، ثُمَّ خَرَجَ سَهْمِي فِي بَعَثٍ بَعَثَهُ رَسُولُ اللهِ، فَقُلْتُ لَهُ: عَجِّلْ لِي تِسْعِينَ دِينَاراً وَأَحُطُّ عَشَرَةَ دَنَانِيرَ، فَقَالَ: نَعَمْ، فَذَكَرَ ذَلِكَ لِرَسُولِ اللهِ، فَقَالَ: «أَكَلْتَ رِباً يَا مِقْدَادُ، وَأَطْعَمْتَهُ»

ترجمه: برای  یک شخص صد دینار به قرض دادم؛ سپس نوبتم رسیده و با یک لشکری که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرستاد نصیبم شد؛ بناءً برای آن مرد گفتم برایم نود دینار از همان صد دیناری‌که از تو طلب می‌باشم حالا پرداخت کن و در برابر آن تعجیل پرداخت ده دینار را برایت کم می‌کنم، مرد قبول کرد و این مسأله را به رسول الله صلی الله علیه و سلم گفت، اما رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: «آیا سود می‌خوری ای مقداد؟» ولی امام ابن قیم در کتاب اغاثة اللهفان گفت است در سند حدیث بیهقی ضعف وجود دارد.

2 – هم‌چنان این طبقه از علماء گفتند: سود جاهلیت طوری بود که قرض در طی میعادی داده می‌شد به شرط زیادت و همان زیادت در بدل زیادت وقت بود و الله سبحانه و تعالی آن را حرام قرار داد و فرمود:

«وَإِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ»

ترجمه: اگر واقعاً شما توبه کردید، تنها سرمایه شما برای شما است.

 و این علماء گفتند که کنار رفتن از یک بخش دین در عوض تعجیل حصول آن حرام است؛ زیرا کم کردن بخشی از دین در عوض همین کمی و زیادت وقت قرار می‌گیرد.

و جمهور فقهاء اعم از حنفی، مالکی، شافعی و حنابله گفتند: چنین چیزی حرام است؛ ولی زید بن ثابت، ابن عمر و تعدادی از تابعین این موضوع را مکروه پنداشتند.

 و بعضی از علماء این مسأله را جائز دانسته و به دلائل ذیل استناد می‌نمایند:

از ابن عباس رضی الله عنهما رایت شده است که وقتی خواستند بنی نضیر را اخراج کنند، گفتند: ای رسول الله! تو ما را به بیرون شدن امر کردید؛ درحالی‌که ما از مردم طلب‌گار هستیم که تا اکنون قرض ما را پرداخت نکردند، رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود:

«ضَعُوا وَتَعَجَّلُوا»

ترجمه: یعنی کم کنید و به صورت تعجیل دیون خود را از مردم بگیرید.

 این حدیث را در مستدرک خود روایت نموده و گفته است این حدیث، حدیث صحیح الاسناد است که صحیحین آن را تخریج ننموده است.

هم‌چنان باید دانست که ذهبی در تلخیص‌اش گفته است: «زنجی ضعیف است و عبدالعزیز ثقه نیست.» و ابن قیم در احکام اهل ذمه گفته است: «اسناد این حدیث حسن است در روایت این حدیث مسلم ابن زنجی است و حدیث این شخص کم‌تر از حسن نیست.»

این فرمودۀ عبدالله بن عباس رضی الله عنهما است که گفته است:

«إنما الربا أَخِّرْ لي وأنا أزيدك وليس "عَجِّلْ لي وأنا أضع عنك»

یعنی گفتۀ ابن عباس این است که زمانی سود گفته می‌شود که شخص بگوید برایم مهلت بده و من برایت اضافه می‌پردازم؛ نه این‌که بگوید در پرداخت دین تعجیل کن! من برایت کم می‌کنم.

 هم‌چنان جواز این مسأله از ابن عباس، نخعی، حسن و ابن سیرین روایت شده و این روایتی است که از امام احمد روایت شده است؛ اما این روایت در نزد علماء شافعی توجیه گردیده و جواز این مسأله چیزی است که شیخ الاسلام ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم اختیار نموده است؛ هم‌چنان ابن عابدین از فقهاء حنفی این مسأله را در حاشیۀ درالمختار نیز جائز دانسته است.

 اما ما نمی‌خواهیم که این مسأله را به عنوان یک نظر تبنی کنیم، هرکسی‌که می‌خواهد به نظر هریک از فقهاء که آن را قناعت می‌دهد، عمل کند.

طوری‌که شما دانستید ما نمی‌خواهیم که در این مسأله تبنی داشته باشیم؛ بناءً شما می‌توانید نظر هر مجتهدی‌که به حق نزدیک‌تر است پیروی کنید و هر دو نظری‌که در فوق تذکر داده شد واضح است. نظر اول به این دیدگاه است که گرفتن حق‌تان با کم کردن قسمتی از آن در عوض تعجیل وقت جائز نبوده، سود است؛ ولی دیدگاه دوم می‌گوید گرفتن حق به صورت تعجیل در برابر کم کردن قسمتی از حق جائز است و طوری‌که بیان کردیم ما نمی‌خواهیم در این مسأله کدام نظری را تبنی کنیم.

در اخیر از الله سبحانه و تعالی می‌خواهم که سینه‌ات را به خیر و اصابت به حق باز کند.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابو رشته

8 ذوالقعدة 1440هـ.ق

11جولای 2019م

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

ایمان کدام شخص بهتر است

(ترجمه)

عَنْ أبِي مُوسَى رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَال: قُلْتُ يا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّي اللهَ عَلَيهِ وَسَلَّم! أيُّ الْإِسْلَامِ أفْضَلُ؟ قال:

«مَنْ سَلِمَ المُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَيَدِهِ» (متفق عليه)

ترجمه: از ابو موسی رضی الله عنه روايت است که گفت: گفتم: يا رسول الله صلی الله عليه وسلم! کدام مسلمان بهتر است؟ فرمود: آن که مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند.

تشریح حدیث

در این حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده: اسلام و مسلمانی کسی بهتر است که مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند؛ زیرا زبان با تهمت، غیبت، دشنام دادن و از بین بردن حرمت اذیت می‌رساند، پس کسی‌که زبانش محفوظ از اذیت مردم نباشد خسارت بزرگی را متحمل می‌شود که بهتر آن عبارت از بهترین اسلام را داشتن است، و گاهی در مقابل این خسارت جایزه‌ی بزرگی را نصیب می‌شود که آن رفتن بصورت واژگون به سوی دوزخ می‌باشد؛ چنان چه رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

«وَهَلْ يَكُبُّ النَّاسَ فِي النَّارِ عَلَى مَنَاخِرِهِمْ، إِلاَّ حَصَائِدُ أَلْسِنَتِهِمْ» (رواه الترمذی)

ترجمه: آيا مردم را بر بينی شان به دوزخ می‌اندازد، به جز نتيجه زبان‌های‌شان؟

پس مبارک باد بر کسی‌که زبان خود را برکلام‌ که الله سبحانه وتعالی از آن راضی می‌گردد، آراسته سازد؛ طوری‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید: «کسی‌که ایمان به الله سبحانه وتعالی و روز آخرت دارد، باید سخن نیکو گوید یا این که خاموش بنشیند.» هم‌چنان دست اشاره به سوی فعل می‌نماید، چنان‌چه در سخن اذیت رساندن وجود دارد در فعل نیز اذیت موجود می‌باشد، بناً بر یک مسلمان ضرور است که از اذیت زبان و هرآن فعلی‌که سبب اذیت مسلمانان می‌گردد، اجتناب نماید؛ مادامی‌که عقیده‌ی اسلامی قانون و مرجع یک مسلمان بوده، سخن و عملش باهم یکسان باشد.

پس مسلمان باید هوا و خواهشات نفس خود را تابع آن چه رسول الله صلی الله علیه وسلم آورده است نماید، لیکن حال کسی‌که افعال و اقوالش تابع شریعت نباشد، چگونه خواهد بود؟ هم‌چنان حال کسانی‌که شب و روزشان در قتل، کشتار و ظلم بالای مسلمانان سپری می‌شود چه خواهد بود؟

خلاصه‌ی حدیث

مسلمان واقعی کسی است که از هوی و هوس و خواهشات نفسانی اجتناب نماید و از دست و زبانش کسی را اذیت نرساند. بدین اساس کسی‌که عملش مطابق و موافق با عقیده‌اش باشد، او یک شخصیت اسلامی خوانده می‌شود.

ادامه مطلب...

به عوض انتظار کشیدن بر گمراهی روز‌افزون مودی، با وی جنگ‌کرده و کشمیر اشغال شده را آزاد کنید

  • نشر شده در پاکستان

(ترجمه)

عمران‌خان به عوض بسیج‌سازی فوری ارتش تا به دندان‌مسلح پاکستان، برای جلو‌گیری از ظلم روز‌افزون مودی‌خائن صرف حالتی دفاعیِ انتظار و نگاه‌کردن را در قضیۀ کشمیر‌آزاد گرفته است. به تاریخ 14 آگست 2019م عمران‌خان گفت: «برای دور‌سازی و تغییر تمرکز‌ جهان از کشمیر‌اشغال شده، هندو‌ها می‌خواهند تا در این کشور اقدام‌مسلحانه کنند. رسول الله صلی الله علیه‌و‌سلم می‌فرماید:

«وَمَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللهِ وَاليَومِ الآخِرِ، فَلْيَقُلْ خَيْراً أَوْ لِيَصْمُتْ» (بخاری و مسلم)

ترجمه: کسی‌که به الله و روز‌آخرت ایمان دارد، باید سخن‌نیک گوید و یا این که ساکت بماند.

در حقیقت حالت‌دفاعی و خود‌داری از حمله در مقابل ظالم؛ صرف زمینۀ ظلم بیش‌تر را فراهم می‌سازد؛ نه چیز دیگر را. در زمانی‌که مودی فعالانه تسلط‌اش را بر کشمیر‌اشغال شده با ریختاندن خون‌مردم و بی‌حرمتی به مقدسات آن‌ها تحکیم و تقویت می‌بخشد، از سوی هم موقف‌دفاعی عمران‌خان به ساده‌گی مودی را فرصت می‌دهد تا برای حملۀ مدبرانه بالای پاکستان، زمان خریده و خود را قوت ببخشد. در واقع حالا وقت آن است تا جواب دندان‌شکنی از طرف شیران شجاع ارتش‌مسلح پاکستان برای مودی داده شود تا صبر، برده‌باری و مقاومت مردم را در کشمیر‌اشغال شده تقویت بخشیده؛ نهایتاً منجر به بیرون‌رفتن ارتش هندوی‌بزدل گردد.

ای مسلمانان پاکستان! در حقیقت حالت‌دفاعی و خود‌داری از حمله، پالیسیِ رژیم بجوا‌‌-عمران است که باعث پیش‌روی مودی خائن در خاک کشمیراشغال شده گردیده است. این رژیم قبل از برگزاری انتخابات دولت هندو از مودی درخواست گفت‌وگو نمود؛ در مقابل جنایات‌مکرر " لاین آف کنترل"  بعد از انتخابات از هر اقدامی خود‌داری کرد؛ با نغمه‌سرایانی پیوست که صرف وظیفۀ آن‌ها تقبیح نمودن و عمل‌تروریستی قلمداد نمودن است؛ با تقاضا‌هایش در صفی قرار گرفت که پایداری حمایت‌مالی را به قحطی دچار ساخت و حالا این رژیم با ارتش‌اش هیچ جوابی بر ظلم‌جاریِ مودی نمی‌دهد و حالت خود را مانند یک بُت به امید ظلم بیش‌تر حفظ‌کرده است. یقیناً که حالت‌دفاعی و عدم اقدام بر حمله تنها دشمن را قوی‌تر می‌سازد.

ای شیران اردوی‌مسلح پاکستان! الله سبحانه‌و‌تعالی می‌فرماید:

﴿وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُم مِّنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِبقره:191[

ترجمه: و آن‌ها را (بت‌پرستانی‌که از هیچ‌گونه جنایتی ابا ندارند) هر کجا یافتید، به قتل برسانید و از آن جا که شما را بیرون ساختند (مکه‌) آن‌ها را بیرون کنید و فتنه (و بت‌پرستی) از کشتار هم بد‌تر است.

این را بدانید که شما کاملاً قادر‌هستید تا نیرو‌های مودی را از کشمیر‌اشغال شده بیرون کنید؛ قبل از این که مودی با تمام قدرت به پا‌خیزد و فتنۀ بزرگی بر پاکند. پالیسیِ خود‌داری و تأخیر‌جنگ دیگر بس است؛ روز‌عمل فرا رسیده باشد. چنین رهبریِ که از پیش‌روی دشمن در برابر استعمار‌گران گریه کند، دیگر بس است؛ وقتی‌که استعمار‌گران در دشمنی با اسلام و مسلمین پیشتاز و با هندوی‌مشرک هم‌پیمان اند. حالا وقت آن فرا‌رسیده است تا حزب‌التحریر را برای احیای دوبارۀ خلافت بر منهج‌نبوت نصرت دهید تا این که در جنگ‌ها توسط خلیفۀ‌راشد رهبری گردید و با خون، آتش و ارادۀ‌فولادین خویش کسب پیروزی‌کنید. ضمناً دعای مؤمنین را نصیب و مقام اعلی در میان پیامبران، صدیقین و شهدأ در جنت‌الفردوس را نصیب شوید. الله سبحانه‌و‌تعالی می‌فرماید:

﴿إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ وَإِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَآل عمران:160[

ترجمه: اگر الله شما را یاری‌کند، هیچ کس بر شما پیروز نخواهد شد و اگر دست از یاریِ شما بردارد، کیست که بعد از او، شما را یاری‌کند؟ و مؤمنان تنها بر الله باید توکل‌کنند.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایۀ پاکستان

مترجم: عبدالله‌"صالحی"

ادامه مطلب...

اسلام ما منحصر به افراد نیست

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

در مدت زمانی نه چندان دور و بعد از آن که غرب کافر تاثیر اسلام را بالای فکر و جسم پیروان آن درک نمود و بعد از آن که دانست که امکان ندارد تا اسلام مغلوب و یا با دین دیگری تبدیل گردد، اقدام به ایجاد روش جدیدی جهت مغلوب ساختن اسلام و مسلمانان نمود و شروع به نشر بعضی مفاهیم غلط و بی‌اساس در مورد اسلام به هدف جلوگیری از بیداری مردم و جاهل ساختن آن‌ها نسبت به احکام تفصیلی شریعت اسلامی نمود و تلاش کرد تا بخاطر زشت جلوه دادن و تحریف مفهوم عام اسلام آن را به افراد و شخصیت‌های معینی ارتباط داده و اسلام را در وجود آن‌ها خلاصه نماید؛ مفهومی‌که اسلام را یک نظام زندگی مناسب برای هر زمان و مکان می‌داند. بناءً شخصیت‌هایی را ایجاد کرد که هیچ رابطه‌ای با اسلام به جز نام آن ندارند، سپس از طریق آن‌ها احزاب و گروه‌هایی را ایجاد کرد و آن‌ها را به هدف استفاده در راستای تامین اهداف و منافع شوم و پنهان خویش اسلامی نام‌گذاری کرد.

بعد از آن که غرب خلافت اسلامی را به دست همکارانش سقوط داد، گروه‌هایی را ایجاد کرد که شعار اسلام را در قالب مفاهیمی چون احترام به غرب و پذیرفتن نفوذ آن سر دادند و غرب نیز این را درک نمود که خلاصه کردن اسلام در افراد معینی یک کار آسان و امکان پذیر است. به همین دلیل حرکات ظاهراً اسلامی هیچ گونه تعبیر درستی از مضمون اصلی اسلام ندارند و تنها نامی از اسلام را با خود حمل می‌کنند و رهبران این احزاب و گروه‌ها آله دست غرب کافر به هدف استعمال مردم در مسیر تامین اهداف مغرضانه و شوم آن هستند.

در واقع غرب کافر باید تا مدت طولانی توسط این مفکوره بالای نظام‌ها حکومت می‌کرد، ولی مدتی نگذشت که خروج تعدادی از مخلصین را در میان بعضی از گروه‌ها و احزاب احساس کرد و بلافاصله اقدام به ایجاد بدیل جهت حل این مشکلی‌که از آن راضی نبوده و در مقابل آن سکوت کرده نمی‌توانست نمود. در نتیجه این کار می‌بینیم که بعضی از گروه‌ها بدون هیچ مانعی در میان مردم کار می‌کنند تا قادر به جلب افکار عمومی و دریافت اعتماد جهت توجیه سخنان و اعمال خویش گردند؛ ولی این اعتماد و توجیه بخاطر انجام کدام فعالیت و یا بدست آوردن کدام پیروزی از سوی آن‌ها نمی‌باشد؛ بلکه بخاطر عرصه وسیعی است که در آن برای شان اجازه فعالیت، سخن گفتن و بازی با احساسات مردم داده شده است. در مقابل، گروه‌هایی وجود دارند که هیچ گونه اجازه فعالیت برای شان داده نمی‌شود و توسط این کار برای غرب کافر این فرصت ایجاد شده است که اسلام را همین گروه‌های خاص خلاصه نماید و مردم را قناعت بدهد که این گروه‌ها را نسبت به آنانی‌که صدای‌شان در گلو خفه گردیده و تا زمانی‌که در محضر عام حاضر نشوند، صدای شان شنیده نمی‌شود، ترجیح بدهند و شروع به سرکوب آنانی نمود که صدای حق را بلند نموده و از هیچ ملامت گری در زندان‌ها بخاطر دین الله سبحانه وتعالی نمی‌ترسند.

این مقوله را از مردم زیاد شنیده ایم که: "این گروه‌های به ظاهر اسلامی از سایر گروه‌ها بهتر هستند؛ زیرا آن‌ها چیزهایی‌که دیگران نمی‌گویند را به صراحت بیان می‌کنند." در اینجاست که بر ما لازم می‌گردد تا صادقانه بپا خاسته و نقطه‌ها را بالای حروف بگذاریم.

بدون شک اسلام برنامه کامل و مکمل زندگی است و امکان ندارد تا آن را از زندگی خویش جدا دانسته و خود را از آن بی‌نیاز بدانیم و تنها به عبادات و اخلاقیات اکتفا نماییم؛ زیرا اسلام نظامی است که تمامی شئون حاکم و محکوم را تنظیم نموده است. به همین خاطر لازم است تا در عرصه زندگی فردی بالای تمامی احکام اسلام بدون هیچ نوع تحریف و تأويل پایبندی صورت گیرد. بناءً تلاوت قرآن کریم با صدای زیبا و دلنشین و یا هم ادای بعضی از عبادات مانند نماز، روزه، حج و زکات، تمام اسلام نه بلکه برخی از اسلام است و ادای این تکالیف در داخل خانه به این معنا نیست که سایر تکالیفی که ادای آن‌ها در هر زمان و مکان بالای یک مسلمان واجب است، از گردن او ساقط گردیده اند و غرب عمداً توسط اجازه دادن به اشتراک برخی از افراد مسلمان در وزارت‌های داخله/وزارت‌های کشور چنانچه در انگلیس است و یا هم اجازه دادن به دخیل ساختن بعضی از اصول اسلامی در کانگرس امریکا- چیزی که از آن به عنوان محبت و پذیرفتن ما تعبیر می‌کنند- و یا حتی ترویج این مفکوره که مسلمانان بخشی از جامعه امریکا هستند، اقدام به نهادینه ساختن این نمونه از اسلام در کشورهای خودش نموده است.

بناءً قضیه طوری نیست تا از این زاویه تنگ به آن نگریسته شود؛ بلکه دیدگاه عمیقی که بتواند این قضایا را پیگیری و بررسی نماید، به ما واضح خواهد ساخت که چرا غرب برای تعدادی از افراد معین اجازه می‌دهد تا به این حد آزادانه فعالیت نمایند و به غیر آن‌ها اجازه کوچک‌ترین فعالیت را نمی‌دهد؟ و چرا از آن نمایندگان مرد در کانگرس امریکا چیزی در مورد سیاست اسلام نمی‌شنویم؟ اگر موضوع همانگونه است که آن‌ها ادعا می‌کنند، و چرا آن وزیر انگلیسی دارای اصول اسلامی پیشاپیش دیگران در تطبیق سرمایه‌داری حرکت می‌کند؟ و مانند این چرا از آن سفیر مسلمان انگلیسی در سودان که نماز را به مسلمانان اقامه کرد، چیزی از اسلام نشنیدیم؟ جواب این سؤال‌ها واضح است و این را می‌رساند که چگونه آن‌ها توسط افرادی از خود ما با ما می‌جنگند.

اما در مورد سرزمین‌های اسلامی؛ آن‌ها به خوبی می‌دانند که دشوار است تا یک شخص دارای هویت، فکر و شخصیت غربی بالای سرزمین‌های اسلامی حکومت کرده بتواند؛ زیرا بیداری فکری در میان مردم نسبت به گذشته افزایش یافته و نسبت به واقعیت و دین خودشان آگاهی بیشتری یافته اند؛ چنانچه در تمامی امور زندگی شان اسلام را مقدم دانسته و آن را اولویت می‌دهند. در این صورت غربی ها لازم دانستند تا در تحریف چهره واقعی اسلام باید تلاش بیشتری نمایند؛ در حالی‌که آن‌ها حاملین فکر سرمایه‌داریی هستند که خوب می‌داند تا چگونه مردم را از طریق دادن چیزهایی‌که به آن ضرورت دارند، راضی بسازد و لازم بود تا بخاطر به دست آوردن آنچه که می‌خواهند به آن برسند، نیازمندی‌های مادی مردم را برای شان تامین نمایند. بگونه مثال می‌بینیم که چگونه حاکم ترکیه در قسمت ترویج، فروش و استفاده از اجناس غربی ابتکار خائنانه نمود، تا این‌که نمونه موفقی در سخن فروشی و بازی با احساسات مردم قرار گرفت؛ چیزی‌که تأیید کنندگان زیادی را برای او و سیاست پلید او در منطقه به ارمغان آورد، در حالی‌که هیچ خیری برای اسلام و مسلمانان به جز از پیمان‌های پر از خون فرزندان امت به آن‌ها تقدیم نکرده است.

بدون شک خلاصه نمودن اسلام در افرادی‌که تنها نامی از اسلام را با خود حمل می‌کنند، مصیبت بزرگی است، این افراد شخصیت‌هایی هستند که در کاشتن این فکر پلید در اذهان مردم که "پیروزی آن‌ها پیروزی اسلام و شکست آن‌ها شکست اسلام است" نقش اساسی را دارند که در واقع این فکر زشت و پلید از حقیقت به دور است؛ زیرا اسلام با شکست این فرومایگان شکست نمی‌خورد و بهترین دلیل برای این مدعا اعمال خلفای مسلمان است که به ما رسیده است. آن‌ها ابتکاراتی را در تطبیق اسلام و تنفیذ احکام آن انجام دادند تا جایی‌که آروزی داشتن آن روزها را می‌کنیم، چنانچه گفته می‌شود "حق توسط اهل آن شناخته می‌شود."

ما امروز شاهد آخرین نفس‌های کفر و نظام‌های آن هستیم، به ویژه بعد از آن که دانست زمان حاکمیت اسلام فرارسیده است و بخاطر به تاخیر انداختن و حائل شدن در برابر این فکری که حاکمیت آن حتمی است شب و روز تلاش می‌کند. در این صورت اسلام چیزی به جز اندکی تحمل به خاطر خارج ساختن زهر موجود در میان ما، از ما نمی‌خواهد، تا باشد که قدرت به دست فرزندان مخلص این امت که بخاطر تطبیق اسلام و رساندن آن به مسند قدرت و حاکمیت تلاش می‌کنند باز گردد و این مخلصینی که دنیای خود را فروخته و آخرت را خریده اند و به این راضی شدند تا شمعی باشند که بخاطر روشن ساختن مسیر امت می‌سوزد، در میان ما زیاد هستند و ما یقین داریم که افراد و رهبری حزب التحریر از جمله آنان هستند و از الله سبحانه وتعالی می‌طلبیم تا هرچه زودتر پیروزی و نصرت را نصیب ما بگرداند. اللهم آمین!

نویسنده: داکتر ماهر صالح –امریکا

برای دفتر مرکزی مطبوعاتی حزب التحریر

 

ادامه مطلب...

سخن هفته: وضاحت خطوط روشن و اساسی در مورد "استقلال" افغانستان

  • نشر شده در سیاسی

دولت افغانستان صدمین سال به رسمیت شناخته شدن "استقلال" افغانستان را توسط انگلیس با تدابیر ویژه تجلیل نموده است. این مراسم بحث‌ها و سروصداهای زیادی را در میان مخالفان و موافقان دامن زده است. بدین جهت در مورد "استقلال" نکات ذیل قابل یادآوری است:

یکم:- "استقلال" به معنای« اداره کشور با اختیار و آزادی بدون مداخله کشورهای بیگانه و ضد وابستگی» آمده است که اشغال‌گران و استعمارگران اجازه نداشته باشند که در بخش‌های سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی یک سرزمین نفوذ داشته باشند. با درنظرداشت این نکته، نظم سیاسی در افغانستان پس از کنفرانس بُن بالای مردم جبراً تحمیل گردیده و این نظم هیچ تفاوتی با رژیم‌های دست نشانده انگلیس و اتحاد جماهیر شوروی ندارد که مردم مجاهد افغانستان در گذشته علیه آنان قدعلم کرده بودند.

دوم:- نظام سیاسی افغانستان براساس مفکوره‌های غربی بنا شده و بسیار شکننده و بی‌ثبات است. بخش اعظم ماده‌های قانون اساسی آن در تقابل صریح با احکام دین مبین اسلام قرار دارد. حکومت فعلی نیز  براساس میانجی‌گیری وزیر خارجه پیشین امریکا جان‌کری به میان آمده است.

سوم:- نیروهای امنیتی افغان وابسته به امریکا است. مصارف آن از کمک‌های امریکا تمویل می‌شود. تعداد، نوعیت تعلیمات نظامی، چگونگی عملیات‌ها و ساحات مورد فعالیت آنان از سوی امریکا مشخص می‌شود. اگر پول امریکا نباشد، حتی موترهای آنان بدون حرکت می‌ماند. حریم هوایی افغانستان در کنترول امریکایی‌ها است و دولت از نوعیت پروازهای طیارات امریکایی و زمان آن آگاهی درست ندارد.

چهارم:- زمام جنگ و صلح در افغانستان به دست امریکایی‌ها است و مطابق به آجندای انتخاباتی و استراتیژی‌های  منطقوی شان گاهی شعار صلح سَر می‌دهند و زمانی طبل جنگ می‌نوازند. گاهی گروه‌ها را دشمن خطاب کرده و علیه آنان اقدامات نظامی انجام می‌دهند؛ ولی در زمانی دیگر با آنان به میز گفت‌وگو و مذاکره می‌نشینند.

پنجم:- نفوذ مفکوره‌های بیگانه مانند دموکراسی، حقوق بشر و قوانین مدنی در همه عرصه‌ها از نظام سیاسی تا نظام اقتصادی، از شیوه دولت‌داری تا محتوای تعلیمی و تحصیلی و از قوانین تا نظام قضایی در حال عمیق‌تر شدن است. تحت عناوین "افراط‌گرایی و عدم متناسب بودن با زمان فعلی" مفکوره‌های اسلامی را از محتوای نظام تعلیمی و تحصیلی و قضایی حذف نموده‌اند و مفکور‌ه‌های غربی را داخل ساخته‌اند.

ششم:- نفوذ اشغال‌گران غربی بالای قشر سیاسی حاکم و رهبران و متنفذین نزدیک به دولت بسیار قوی است. آنان بدون حمایت مالی، امنیتی و تخنیکی امریکا یک روز هم در افغانستان حاکم بوده نمی‌توانند. اکثریت نخبگان، مفکرین، سیاسیون و متنقذین سیاسی افغانستان عزت و کامیابی را در نزدیکی با امریکا می‌بینند.

هفتم:- افغانستان پس از پروسه بُن فاقد عناصر واقعی یک دولت است. تفرقه‌ سمتی، قومی، لسانی و مذهبی در آن زبانه می‌زند. دولت توجهی به امور اساسی مردم (امنیت، فراهم آوری خدمات صحی و رفاهی و دسترسی به آب و برق وغیره) ندارد. بخشی از بودجه عادی و کُل بودجه انکشافی دولت توسط کمک‌های خارجی تمویل می‌گردد. حتی پول تجلیل از جشن "استقلال" از کمک‌های خارجی تمویل شده است. فساد و رشوت در اکثر نهادها رواج دارد. به طور کُلی، نظام اقتصادی فقر و بیکاری را افزایش داده و تنها جیب یک طبقه خاص را پُر نموده است.

با این حساب تجلیل و ایجاد هیاهوی برای "استقلال" یک سخن مسخره و توهین به شعور مردم مسلمان و مجاهد افغانستان است. مردمی که در طول تاریخ انسان‌های باغیرت و با عزت از میان آنان برخاسته، علیه نفوذ نظامی، سیاسی و فکری بیگانگان ایستادگی کرده و روی آنان را خاک مالیده است.

استقلال واقعی چیست و چگونه حاصل می‌شود؟

هرچند مفکوره استقلال و استقلال طلبی مفکوره‌ای است که پس از جنگ جهانی دوم برای ضربه زدن به نفوذ استعمار اروپایی در جهان از سوی امریکا فضا شد؛ لیکن اگر به صورت مختصر استقلال را «ردّ نفوذ نظامی و سیاسی و عدم مداخله سایر کشورها در امور داخلی یک سرزمین» تعریف نماییم، با این‌حال استقلال واقعی زمانی حاصل می‌شود که هر نوع دست اندازی و دخالت غرب در افغانستان قطع گردد. درخت تلخ پیمان‌های استراتیژیک و امنیتی با امریکا از بنیاد برکنده شود. دروازه‌های سفارت‌خانه‌ها، قونسل‌گری‌ها و موسسات غربی مسدود گردد. به روی تمام برنامه‌های فکری، سیاسی، نظامی و کمک‌های غرب خط بطلان کشیده شود و نفوذ فکری، سیاسی، اقتصادی و استخباراتی آنان ریشه‌کن گردد. به هیچ عنوان اجازه دخالت در امور سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، نوعیت قوانین و نظام تعلیمی برای آنان داده نشود و تأثیرات فرهنگی غرب  توأم با اسالیب آن از بین برده شود.

استقلال واقعی زمانی حاصل شدنی است که مردم مسلمان افغانستان به سرچشمه‌ی خود که امت بزرگ رسول الله صلی الله علیه وسلم است، برگردند و با سایر امت مسلمه وحدت فکری، سیاسی و جغرافیایی پیدا نمایند و براساس ارزش‌ها و مفاهیم اسلام رهبری سیاسی شوند. جهت رسیدن به این هدف، لازم است برای خلافتی مبارزه کنند که منحیث یک دولت قوی و مقتدر از خون عزت و آبرو مسلمانان دفاع می‌کند. اسلام را در همه بخش‌های زندگی تطبیق نموده و مسلمانان را براساس عقیده شان به پیشرفت وترقی نایل می‌سازد و سرزمین‌های اسلامی را عاری از فساد، فحشا، رشوت و اختلاس می‌گرداند. بدون تبعیض به اتباعش نگاه کرده و برای آنان خدمات رفاهی را فراهم می‌سازد.

فقط در این صورت است که مردم مسلمان و رنجدیده‌ی افغانستان از ثبات سیاسی، امنیت فزیکی و روانی و پیشرفت اقتصادی برخوردار خواهند شد. این به لطف الله سبحانه و تعالی نزدیک است که در آن روز مردم استقلال خود را از غرب کافر استعمارگر و مزدورانش كه به عنوان فرمان‌روایان و سیاست‌مداران بر ما منصوب شده‌اند بدست بگیرند. و مسلمانان ظهور نظم نوین جهانی را به رهبری خلافت راشده كه از اندونزیا تا مراكش امتداد می‌داشته باشد جشن گرفته و آن روز را با خوشی و شادمانی تجلیل کنند. این کار بر الله سبحانه و تعالی دشوار نیست.

وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّه [روم: 4-5]

و در آن روز است كه مؤمنان از نصرت و یاری خدا شاد مى‏‌گردند

مصدق سهاک

عضو دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

خون مسلمانان افغانستان وسیله‌ی امتیازگیری در پروسه صلح قرار گرفته است Featured

در نتیجه انفجار در یک مراسم عروسی در غرب کابل نزدیک به صد نفر کشته و صدها نفر دیگر زخمی شده‌اند. دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان این انفجار را با شدیدترین الفاظ ممکن تقبیح نموده و برای کشته شدگان جنت‌الفردوس، برای زخمیان شفای عاجل و کامل و برای متضررین و خانواده‌ها صبر جمیل از بارگاه الله سبحانه و تعالی استدعا می‌دارد. کسانی‌که این عمل وحشیانه را انجام داده‌اند به هیچ ارزش انسانی و اسلامی پایبند نیستند.

عامل این جنایت وحشتناک رقابت‌های استخباراتی کشورهای منطقه و جهان بر سَر پروسه صلح افغانستان است که با انجام همچو حملات ددمنشانه می‌خواهند از کیک صلح افغانستان به قیمت کشتار مردم بیگناه این سرزمین و راه اندازی انفجار و انتحار سهم بیشتری را نصیب شوند. چنان‌که از آغاز پروسه‌ی صلح قریه‌ها و شهرها، مساجد، مدارس، مکاتب، پوهنتون‌ها، بس‌ها، مراسم عروسی و سوگواری و سایر اماکن عامه به خط مقدم جنگ مبدل شده‌اند. طرف‌های ذیدخل در پروسه‌ی صلح ریختن خون مسلمانان افغانستان را برگ برنده و وسیله امتیازگیری بیشتر در این پروسه می‌پندارند.

در حالی‌که جنگ و صلح در افغانستان برای منافع امریکا و غرب است و برای تأمین منافع شان گاهی شعار صلح را سَر می‌دهند و زمانی شعله‌های جنگ را می‌افروزند.  چنان‌چه در آخرین مورد رئیس جمهور افغانستان با کمال بی‌شرمی خطاب به نیروهای امنیتی گفت:«امروز از برکت شماست که در واشنگتن و نیویارک انفجار نمی‌شود. شما مسوول امنیت جهانی هستید.» حالانکه واقعیت امر این است که خون مسلمانان افغانستان در رقابت‌های استخباراتی برای تأمین منافع و امنیت واشنگتن، نیویارک، لندن، پاریس، برلین، بیجنگ، مسکو، دهلی، تهران و اسلام آباد می‌ریزد. در این مورد بارها مقامات امریکایی گفته‌اند که اولویت آنان تضمین امنیت و ثبات در افغانستان نیست، بلکه اولویت آنان محافظت از امنیت و منافع خود امریکا و کشورهای متحد آن است.

پس زمانی این سریال وحشت و کشتار پایان می‌یابد که ریشه‌های نظامی، فکری، سیاسی، استخباراتی، اقتصادی و فرهنگی استعمار از افغانستان ریشه‌کن شود و فریب شعارهای صلح آمیز که در عقب آن جنگ و برنامه‌های بزرگ استعماری نهفته است نخوریم. دقیقا این هدف زمانی تحقق خواهد یافت که حکام خاین خلع قدرت و اشغالگران کافر با همه دار و دسته شان ازین سرزمین رانده شوند و به جای آن دولت خلافت راشده بر منهج نبوی به سرنوشت مردم خون‌دیده ما حاکم گردد.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر - ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

جاهلیت جدید را لگدمال کنید

(ترجمه)

مسلم به سند صحیح روایت نموده که رسول الله صلی الله علیه وسلم در خطبه حجة الوداع چنین فرمودند:

«أَلَا كُلُّ شَيْءٍ مِنْ أَمْرِ الْجَاهِلِيَّةِ تَحْتَ قَدَمَيَّ مَوْضُوعٌ»

ترجمه: آگاه باشید که همه امور مربوط به جاهلیت را زیر قدم هایم گذاشتم (قابل اهمیت و ارزش نمی باشد).

مفهوم حدیث:

الله متعال اسلام عزیز را برای این روان کرده که حکمش در همه جا نافذ و فراگیر باشد و بالای مردم به حق و عدالت حکم نماید، نه این که در اجرای اعمال شریک جاهلیت باشد، یا حکم را با او تقسیم نماید و با آن صلح نماید که مطابق خواست و نیاز مردم بوده باشد، هر وقت و زمان امورش واضح و روشن بوده است، رسول الله صلی الله علیه وسلم از زمانی که صبح وجودش در مدینه منوره به حیث حاکم طلوع نمود کلمات زرینی را نوشت که:

"مسلمانان در برابر دیگر مردم همه، یک امت واحد هستند."

بنابر این رسول الله صلی الله علیه وسلم جایگاه امت را چنان چه الله سبحانه وتعالی اراده نموده ثابت کرد، تا این که امت با داشتن اقتدار سیاسی (دولت اسلامی) جایگاه خویش را در تاریخ ثبت نمود،بعد از آن امت اسلامی قرن ها چنین زندگی نمودند که همیشه سلاح عزت را به دست داشته و سیادت (رهبری جهان) به دست داشتند، آواز شان تکبیر (الله اکبر) و سرود شان خواندن قرآن بود، دروازه های مجد و بزرگی را در تاریخ باز نموده وبشریت آن را لمس کردند.

ای مسلمانان!

این مجد وبزرگی بعداز سقوط دولت اسلامی از بین رفت، امت اعتماد و اعتبار خود را از دست دادند ، زیرا جاهلیت مثل سابق زیر قدم ها گذاشته نشد، بلکه مسلمانان آنرا محور زندگی قرار دادند... امت اسلامی چنان حالتی را به خود گرفته که گاهی بنابر وحشت و ترس زیر تازیانه ها و شکنجه قرار می گیرد و گاهی هم زیر حملات فرهنگی وپروپاگند نظام سرمایه داری در سر درگمی قرار گرفته و آخرت خود را فراموش کرده اند ومصروف خوش گذرانی های خود بوده، دربحر تاریکی های جهل نظام های فاسد غرق گردیده اند .امواج کفر به گونه ی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی از هر سو  امت اسلامی را فرا گرفته، مثل درخت در معرض باد قرار گرفته که هیچ قراری ندارد.

امت بعد از آواز های مهلک و فریبنده بیدار گردیده، چنان بیداری که بعد از جاری شدن اشک و خون ها صورت گرفت، این بیداری ناشی از انقلاب های بوده که خواهان از بین بردن نظام های بشری و بازگشت خلافت می باشد، بازگشت چنان دولتی که آن را رسول الله صلی الله علیه و سلم بنیان گذاری نموده است.

بلی! آن نظام به اذن الله سبحانه وتعالی به زودی باز خواهد گشت، تا یک بار دیگر جاهلیت جدید را از بین برده و آن را زیر پا گذاشته ، تعهد نامه جاهلیت را محو نموده و امت اسلامی اعتبار خود را دوباره بدست آورد. بدون شک این امر به اذن پروردگار نزدیک گردیده است، و این امر به نزد الله سبحانه وتعالی آسان است.

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه