شنبه, ۱۱ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۱۴م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

ای یهودیان بوزینه و خوک‌صفت؛ شما را ریشه کن خواهیم نمود!

(ترجمه)

خبر:

 صدها شهرک‌نشین صهیونیستی در رزو یک شنبه –روز اول عید اضحی- با حمایت نیروهای اشغالگر بعد از نماز ظهر بر مسجد الاقصی سه بار یورش بردند و نیروهای پولیس اشغال گر صهیونیستی بعد از نماز عید نماز گذاران را در داخل مسجد الاقصی سرکوب نمودند که ده‌ها مجروح به جا گذاشت. فراس الدبس، مسئول روابط عمومی و مطبوعات ادارۀ اوقاف اسلامی قدس اشغالی گفته که یورش شهرک‌نشینان با حمایت نیروهای اشغالگر بعد از نماز ظهر دومرتبه صورت گرفته است. قبلاً هم نیروهای اشغالگر صهیونیستی بعد از نماز عید به دلیل اعتراض نمازگذاران بر تلاش قبلی شهرک‌نشینان برای یورش بر فلسطینیان نمازگذاران را سرکوب نمودند، چون مقامات اشغالگر برای شهرک‌نشینان اجازه داده بودند که صبح بعد از دو بار منع نمودن  یک بار به یورش سبک بپردازند. خبرگزاری اناضول گزارش داده که اعضای پولیس اشغالگر به حرم قدس یورش برده و در داخل آن بر مَقدِسی‌ها بعد از اخراج شهرک‌نشینان از داخل حرم یورش بردند، که این یورش نیروهای اشغالگر منجر به مجروح شدن 61 تن و بازداشت پنج تن دیگر گردیده است. (منبع: سایت الجزیره-با اندکی تصرف)

تبصره:

 شگفت‌انگیز است واقعیت مسلمانان تمام جهان؛ چگونه فراموش می‌کنند یا به فراموش کردن تظاهر می‌کنند که یهود به قبله اولی‌شان بی‌حرمتی می‌کنند؟! شگفت‌انگیز است واقعیت مسلمانان؛ چگونه قربانی‌ها را تقدیم می‌کنند؛ در حالی‌که خون مسلمانان در همه جا می‌ریزد؟! شگفت‌انگیز است واقعیت مسلمانان؛ چگونه سکوت اختیار می‌کنند؛ در حالی‌که هیچ مکان مقدس نمانده است که دشمنان الله سبحانه وتعالی به آن بی‌حرمتی نکرده باشند؟! شگفت‌انگیز است واقعیت مسلمانان جهان؛ چگونه یادی از مرده‌ها به زبان می‌آورد؛ در حالی‌که دروازه‌های قبور بروی مسلمان‌های که کشته می‌شوند و از سرزمین شان رانده می‌شوند پیوسته باز است؟!

دنبال کنندۀ رویدادها و حوادثی‌که در تمام جهان جریان دارد، می‌تواند تمام رویدادها را در چند نکته خلاصه نماید؛ اول این که کفار استعمارگر با تمام قدرت خود تلاش به خرچ می‌دهند که تمام مسلمانان را در تمام نقاط جهان به هر قیمتی‌که تمام شود مسلمانان را قلع و قمع کنند؛ زیرا که خون مسلمان‌ها نزد آنان ارزشی ندارد.

نکته دوم عدم توجه به خون‌های مسلمین است که در مرحلۀ دوم برای رسیدن به مکان‌های متعلق به عقیده مسلمانان که همانا اماکن مقدس مسلمانان است، به از میان برداشتن تمام امور و اشیای مقدس سلمانان از اخلاق نیکو گرفته تا سائر احکام مربوط به عقیده مسلمانان، می‌پردازند.

نکته اخیر تحمیل دین جدید بر مسلمانان است که این نکته با توطئه‌ها و نقشه‌های شوم‌شان علیه مسلمانان ارتباط می‌گیرد و این کار تقاضای اسالیب و وسائل مختلف را می‌داشته باشد.

این جاست که می بینیم امریکا لانۀ کفر چگونه به هیچ حاکم و حتی هیچ رعیت اعتنا و توجه ندارد تا حدی‌که برای تحمیل یهودیان به عنوان جزئی از آنان بر حکام و ملت‌ها، می‌کوشد، و امر شگفت‌انگیز نیست که ببینیم گروه اندکی از یهودیان سرزمین اسراء را پایمال نموده و بر مسجدی‌که نزد مسلمانان قداست دارد و در بزرگ‌ترین روز که عید اضحی است یورش ببرند. این کار بسان متوقف ساختن نبض (حرکت قلب) امت است که معلوم نمایند آیا این امت زند انده و در رگ‌های کسی از میان آن‌ها  خون جاری است تا برای قلع و قمع نمودن یهود، از بن و ریشه کندن آنان و ناکام ساختن تمام پلان‌های غربی‌های کافر حرکت نماید؟

بلی، در میان این امت خالد ابن ولید، ظاهر بیبرس و صلاح الدین ایوبی وجود دارد و در میان این  امت عمر ابن الخطاب، عمر ابن عبد العزیز و عبدالحمید وجود دارد... پس بزدلان، کینه‌توز توطئه‌گر اعم از حکام و باداران غربی کافرشان خواب در چشمان خود ندارند. وضعیت مسلمانان به حالت کنونی باقی نمی ماند بلکه خواهیم دید که چگونه تغیر خواهد کرد و چگونه به پایان خواهد رسید، آیا شما گمان برده اید که پایان کار به دست شماست؟ هرگز و ابداً این چنین نیست و سر انجام نیک از آن متقین و پرهیزگاران است.

نویسنده: داکتر ماهر صالح

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

در مورد كنفرانس‌ها، مظاهرات و گردهمایی‌ها و این‌که آیا حزب‌التحریر طریقۀ تأسیس خلافت را تغییر داده‌است؟

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش اول: از أم عکاشه

امیر بزرگوارِ ما السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته!

الله سبحانه وتعالی شما را در تلاش‌های خستگی ناپذیرتان کمک و یاری نموده و این تلاش‌ها را با برپایی خلافت به دستان شما نتیجه‌بخش گرداند. کسانی ادعایی دارند مبنی بر این‌که حزب طریقۀ خود را عوض کرده است و برگذاری تظاهرات را منحیث یک حزب سیاسی اشتباه گرفته است. جزاکم الله خیر

پرسش دوم: از نونا امیر

پرسشی دارم امیدوارم که به آن پاسخ دهید! شیخ تقی الدین النبهانی رحمه الله در تبنیات/گزینش‌های خویش تظاهرات و گردهمائی‌ها را رد کرده است. اکنون ما شاهد تظاهرات بسیار گسترده هستیم که شما آن‌ها را سازمان‌دهی می‌کنید. پس آیا کدام دلیل شرعی برای انجام عمل شما وجود دارد؟

پرسش سوم: از وسیم کورداوغلو

در صفحۀ 245 کتابِ الدولة الإسلامیة آمده است: «از این جهت برگزاری کنفرانس‏ها طریقۀ برای ایجاد دولت خلافت اسلامی نمی‌باشد...» شیخ بزرگوار ما، پرسش من این است: چرا حزب کنفرانس‏ها و سیمنارها را برگزار می‌کند؛ درحالی‌که در کتاب‏های خود این اعمال را رد می‌کند؛ لطفاً این مسأله را واضح نمائید تا اشتباهات ما هم رفع گردد.

پاسخ:

وعلیکم السلام ورحمة الله وبرکاته!

پرسش‌های شما از دید موضوع و محتوی باهم مشابه‌اند؛ و آن این‌که آیا حزب التحریر با برگزاری؛ هم‌چون: کنفرانس‌ها، راهپیمایی‏ها، تظاهرات و سمینارها، طریقۀ رسیدن برای تأسیس خلافت را تغییر داده است؟

برادران محترم! پاسخ چنین است که حزب التحریر راه رسیدن برای اقامۀ دولت خلافت را تغییر نداده است؛ زیرا این موضوع در کتاب‏های حزب مفصل، واضح و دقیق بیان شده است که طریقۀ رسیدن برای اقامۀ خلافت استنباط  شده از کتاب الله و سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم بوده که همان سه مرحله می‌باشد: مرحلۀ تثقیف، تفاعل و تأسیس دولت و تمام این مراحل در کتاب‌های ما به شکل واضح و آشکار توضیح داده شده است. پس ما افراد را برای حمل دعوت فرا می‏خوانیم. کسی‌که دعوت ما را پذیرفت، عضو کتلۀ ما گردیده و از جمله شباب حزب محسوب می‏شود.

چنان‌چه گفتیم طریقه تأسیس دولت اسلامی استنباط شده از طریق صحیح و سالمی است که رسول الله صلی الله علیه وسلم از ابتداء نزول وحی تا بنا نهادن دولت در مدینه منوره، بر آن طریقه ادامه داده است؛ به عباره دیگر: طریقه، عبارت است از تثقیف جهت ساختار بدنۀ کتله، تفاعل با امت با برگزاری کارهای دسته‌جمعی برای ایجاد رأی عامه که برگرفته از وعی عام است و پس از آن طلب نصرت و برپایی دولت اسلامی.

طوری معلوم می‏گردد که اشتباه پرسش‏کنندگان از این ناحیه است که کارها و اسالیب ایجاد رأی عامه در مرحلۀ تفاعل را با نفس طریقۀ اقامۀ دولت خلط نموده‌اند و این اشتباه چنین مرفوع می‏گردد:

1- وقتی گفته شود در مرحلۀ تفاعل کارها و اسالیب ایجاد رأی عامه کدام‏هااند، گفته می‏توانیم هر کار مشترک با امت که در فضای جامعه صورت می‌گیرد و بر اساس افکار و احکام اسلام استوار باشد خودش تفاعل است؛ مانند: برگزاری سخنرانی‏ها، کنفرانس‏های عمومی و راه‌پیمائی‌ها. هرگاه بتوانیم آن را با حمل بیرق‌های اسلام و شعارهای‌مان رهبری می‌نمائیم. برعلاوه، امور دیگری نیز برای تفاعل وجود دارد.

أ- نمونه‏های از کار‏های رأی عامه؛ عملِ رسول الله صلی الله علیه است که مردم را در دامنۀ کوه صفا جمع و سخنرانی نمود؛ از جمله روایات ذیل:

بخاری از ابن عباس رضی الله عنهما روایت کرده که گفت:

«لَمَّا نَزَلَتْ: ﴿وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الأَقْرَبِينَ﴾، صَعِدَ النَّبِيُّ عليه الصلاة والسلام عَلَى الصَّفَا، فَجَعَلَ يُنَادِي: «يَا بَنِي فِهْرٍ، يَا بَنِي عَدِيٍّ» - لِبُطُونِ قُرَيْشٍ - حَتَّى اجْتَمَعُوا فَجَعَلَ الرَّجُلُ إِذَا لَمْ يَسْتَطِعْ أَنْ يَخْرُجَ أَرْسَلَ رَسُولًا لِيَنْظُرَ مَا هُوَ، فَجَاءَ أَبُو لَهَبٍ وَقُرَيْشٌ، فَقَالَ: «أَرَأَيْتَكُمْ لَوْ أَخْبَرْتُكُمْ أَنَّ خَيْلًا بِالوَادِي تُرِيدُ أَنْ تُغِيرَ عَلَيْكُمْ، أَكُنْتُمْ مُصَدِّقِيَّ؟» قَالُوا: نَعَمْ، مَا جَرَّبْنَا عَلَيْكَ إِلَّا صِدْقًا، قَالَ: «فَإِنِّي نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ» فَقَالَ أَبُو لَهَبٍ: تَبًّا لَكَ سَائِرَ اليَوْمِ، أَلِهَذَا جَمَعْتَنَا؟ فَنَزَلَتْ: ﴿تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَمَا كَسَب﴾»

ترجمه: زمانی‌که آیة (وانذرعشیرتک الاقربین) فرود آمد پیامبر صلی الله علیه وسلم بر دامنه‌ای کوه صفا برآمده وبه آواز بلند ندا زد: «ای فرزندان فهر، ای فرزندان عدی! و دیگر طایفه‌های قریش» تا این‌که همه گرد آمدند؛ حتی افراد و اشخاصی‌که توانایی برآمدن بر کوه صفا را نداشتند، نمایندگانی را از جانب خود فرستادند، که نگاه کنند موضوع از چه قرار است؛ زمانی‌که ابولهب و دیگر قریشیان آمدند، پیامبرصلی الله علیه وسلم خطاب به مردم فرمود: «هرگاه شما را خبر دهم بر این‌که لشکری می‌خواهد ازعقب این تپۀ بالای شما حمله‏ور گردد و شما را نابود کند؛ آیا سخنان‌ام را تصدیق و بالایم اعتماد دارید؟» مردم گفتند: بلی! ما از خودت به جز راستی دیگر چیزی را تجربه نکرده‌ایم. پیامبر علیه الصلاه والسلام گفت: پس من شما را هشدار می‌دهم ومی‌ترسانم که پیش روی شما عذاب بزرگی قرار دارد. در مقابل، ابولهب گفت: هلاک شوی! آیا برای این امر ما را فراخوانده‌ای؟! پس از آن این آیت در وصف ابولهب فرود آمد: (تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَمَا كَسَب).

هم‌چنان مسلم از ابن عباس روایت کرده است که گفت:

«لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ: ﴿وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ﴾، وَرَهْطَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ، خَرَجَ رَسُولُ اللهِ عليه الصلاة والسلام حَتَّى صَعِدَ الصَّفَا، فَهَتَفَ: «يَا صَبَاحَاهْ»، فَقَالُوا: مَنْ هَذَا الَّذِي يَهْتِفُ؟ قَالُوا: مُحَمَّدٌ، فَاجْتَمَعُوا إِلَيْهِ، فَقَالَ: «يَا بَنِي فُلَانٍ، يَا بَنِي فُلَانٍ، يَا بَنِي فُلَانٍ، يَا بَنِي عَبْدِ مَنَافٍ، يَا بَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ»، فَاجْتَمَعُوا إِلَيْهِ، فَقَالَ: «أَرَأَيْتَكُمْ لَوْ أَخْبَرْتُكُمْ أَنَّ خَيْلًا تَخْرُجُ بِسَفْحِ هَذَا الْجَبَلِ، أَكُنْتُمْ مُصَدِّقِيَّ؟» قَالُوا: مَا جَرَّبْنَا عَلَيْكَ كَذِبًا، قَالَ: «فَإِنِّي نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ»، قَالَ: فَقَالَ أَبُو لَهَبٍ: تَبًّا لَكَ أَمَا جَمَعْتَنَا إِلَّا لِهَذَا، ثُمَّ قَامَ فَنَزَلَتْ هَذِهِ السُّورَةُ تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَقَدْ تَبَّ، كَذَا قَرَأَ الْأَعْمَشُ إِلَى آخِرِ السُّورَةِ».

ترجمه: پس از فرود آمدن آیت: ﴿وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ﴾ در روایت دیگر ﴿ورهطک منهم المخلصین﴾؛ نیز علاوه شده است. رسول الله صلی الله علیه سلم از خانه‎‏اش خارج و بالای کوه صفا برآمد و ندا کرد: «یا صباحاه» مردم گفتند: کی است ندا می‏زند؟ گفتند: محمد؛ همه دورش گرد آمدند؛ پس رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت: «ای بنی فلان، ای بنی فلان، ای بنی فلان و ای بنی عبد مناف و ای بنی عبدالمطلب!»؛ پس همه اطرافش را گرفتند، آنگاه فرمود: «آیا شما را خبر دهم که پشت این کوه لشکری به سوی شما می‏آید، آیا مرا تصدیق می‏نمائید؟» گفتند: دروغی را از تو نشنیده‌ایم، گفت: «پس من از غذاب که نزدیک می‌آید شما را آگه می‏سازم» راوی می‏گوید: در مقابل، ابولهب گفت: تباه شوی آیا فقط برای همین امر ما را فراخوانده‌ای، و از جایش برخواست؛ پس از آن سورت تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَقَدْ تَبّ تا آخر سوره نازل گردید که البته «وَقَدْ تَبّ» به قرائت اعمش است.

هم‏چنین أحمد بن يحيى بن جابر بن داود البَلَاذُري – متوفى سال 279هـ.ق در کتاب خویش "جمل من أنساب الأشراف" نقل کرده است: محمد بن سعید و ولید بن صالح از محمد بن عمر واقدی او از ابن ابی سبره و او از عمر بن عبدالله و او از جعفر بن عبدالله بن ابی الحکم روایت کرده است گفت: زمانی‌که آیه‏ی «وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ» بر رسول‌الله صلی الله علیه وسلم نازل گردید کار بر رسول الله صلی الله علیه وسلم سخت وسینه‌شان تنگ گردید. فردایش رسول الله صلی الله علیه وسلم کسی را نزد بنی عبدالمطلب فرستاد، همه و برخی کسانی از قبیلۀ عبدی مناف نزد وی حضور یافتند که آمارشان به پنجاه وچهار نفر می‏رسید... و روزی بعدی‌اش نیز آن‌ها را فراخواند و پس از حمد و ثنا خطاب به آن‌ها چنین گفت:

«الْحَمْدُ لِلَّهِ أَحْمَدُهُ، وَأَسْتَعِينُهُ وَأُومِنُ بِهِ وَأَتَوَكَّلُ عَلَيْهِ، وَأَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ». «إِنَّ الرَّائِدَ لا يَكْذِبُ أَهْلَهُ. وَاللَّهِ لَوْ كَذَبْتُ النَّاسَ جَمِيعًا، مَا كَذَبْتُكُمْ. وَلَوْ غَرَرْتُ النَّاسَ، مَا غررتكم وَاللَّهِ الَّذِي لا إِلَهَ إِلا هُوَ، إِنِّي لَرَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ خَاصَّةً وَإِلَى النَّاسِ كَافَّةً. وَاللَّهِ، لَتَمُوتُنَّ كَمَا تَنَامُونَ، وَلَتُبْعَثُنَّ كَمَا تَسْتَيْقِظُونَ، وَلَتُحَاسَبُنَّ بِمَا تَعْمَلُونَ، وَلَتُجْزَوُنَّ بِالإِحْسَانِ إِحْسَانًا وَبِالسُّوءِ سوءا. وَإِنَّهَا لَلْجَنَّةُ أَبَدًا، وَالنَّارُ أَبَدًا. وَأَنْتُمْ لأَوَّلُ مَنْ أُنْذِرُ فَقَالَ أَبُو طَالِبٍ: "مَا أَحَبَّ إِلَيْنَا مُعَاوَنَتَكَ وَمُرَافَدَتَكَ، وَأَقْبَلَنَا لِنَصِيحَتِكَ، وَأَشَدَّ تَصْدِيقَنَا لِحَدِيثِكَ. وَهَؤُلاءِ بَنُو أَبِيكَ مُجْتَمِعُونَ. وَإِنَّمَا أَنَا أَحَدُهُمْ، غَيْرَ أَنِّي وَاللَّهِ أَسْرَعُهُمْ إِلَى مَا تحب. فامض لما أمرت به. فو الله، لا أَزَالُ أَحُوطُكَ وَأَمْنَعُكَ، غَيْرَ أَنِّي لا أَجِدُ نَفْسِي تُطَوِّعُ لِي فِرَاقَ دِينِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ حَتَّى أَمُوتَ عَلَى مَا مَاتَ عَلَيْهِ." وَتَكَلَّمَ الْقَوْمُ كَلامًا لَيِّنًا، غَيْرَ أَبِي لَهَبٍ فَإِنَّهُ قَالَ: "يَا بَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ، هَذِهِ وَاللَّهِ السَّوْءَةُ، خُذُوا عَلَى يَدَيْهِ قَبْلَ أَنْ يأخذ على يده غيركم. فإن اسلمتوه حِينَئِذٍ، ذُلِلْتُمْ. وَإِنْ مَنَعْتُمُوهُ قُتِلْتُمْ" فَقَالَ أَبُو طالب: «والله، لنمنعه مَا بَقِينَا»

ترجمه: «رهنما به اهلش دروغ نمی‌گوید. به الله سوگند هرگاه به همۀ مردم دروغ گویم به شما نمی‏گویم. هرگاه مردم را فریب دهم شما را فریب نمی‏دهم. سوگند به الله که به جز وی دیگر معبودی نیست، فرستادۀ ویژه به سوی شما وعموماً به سوی همۀ مردم می‌باشم. سوگند به الله چنان می‏میرید؛ مانندی که خوابیده‌اید و چنان برانگیخته می‏شوید که گویا از خواب بیدار شده‌اید، و بر آن‌چه انجام می‏دهید محاسبه می‌شوید. در مقابل، کار نیکو جزای نیکو و در مقابل کار بد جزای بد داده می‏شوید، یا جنت ابدی ویا آتش ابدی جای‏تان خواهد بود. وآگاه باشید که اولین کسانی هستید که انذار داده شده‌اید». ابوطالب گفت: "معاونت و همراهی تو چقدر دوست داشتنی است، نصیحت‌ات را می‏پذیریم؛ اما پذیرش سخنان‏ات برایم گران تمام می‏شود. این‌که پسران کاکایت جمع‌اند و من هم یکی از آن‌هایم؛ اما من به خدا سوگند آن‌چه دوست داری پیش از همه به سوی آن می‏آیم؛ آن‌چه مامور شده‏ای بیان کن و به الله سوگند همکار و محافظت هستم؛ اما قلبم به آسانی اجازه نمی‏دهد که از دین عبدالمطلب جدا شوم؛ تااین‌که به آن دین بمیرم." دیگران نیز سخنان ملایم بیان داشتند، غیر از ابولهب که گفت: "ای بنی عبدالمطلب به خدا سوگند این امر کار بدی است، جلواش را بگیرید پیش از این‏که دیگران جلواش را بگیرند؛ هرگاه به او ایمان آوردید، ذلیل خواهید شد و هرگاه حفاظت‌اش نمودید کشته خواهید شد"؛ پس از او ابوطالب گفت: «به الله سوگند تا زنده‌ایم از او حراست می‌نمائیم»

هم‌چنین گردآوردن مردم و سخنرانی در بین آن‌ها از جمله کارهای ایجاد رأی عامه در بین مردم محسوب می‏گردد.

ب- به دلیل این‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم مسلمانان را در دو صف تنظیم که در رأس  صف اول عمر رضی الله عنه و در رأس صف دوم حمزه رضی الله عنه را قرار داد. در زمینه، ابونعیم احمد بن عبدالله بن احمد بن اسحاق بن موسی بن مهران اصفهانی، متوفی سال 430هـ.ق در کتاب خود "حلية الأولياء وطبقات الأصفياء" از ابن عباس روایت کرده که گفت:

«سَأَلْتُ عُمَرَ رَضِيَ اللهُ تَعَالَى عَنْهُ: "لِأَيِّ شَيْءٍ سُمِّيتَ الْفَارُوقَ؟ قَالَ: أَسْلَمَ حَمْزَةُ قَبْلِي بِثَلَاثَةِ أَيَّامٍ، ثُمَّ شَرَحَ اللهُ صَدْرِي لِلْإِسْلَامِ... قلت: أَيْنَ رَسُولُ اللهِ عليه الصلاة والسلام ؟، قَالَتْ أُخْتِي: هُوَ فِي دَارِ الْأَرْقَمِ بْنِ الْأَرْقَمِ عِنْدَ الصَّفَا، فَأَتَيْتُ الدَّارَ... فَقُلْتُ: أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، قَالَ: فَكَبَّرَ أَهْلُ الدَّارِ تَكْبِيرَةً سَمِعَهَا أَهْلُ الْمَسْجِدِ، قَالَ: فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللهِ أَلَسْنَا عَلَى الْحَقِّ إِنْ مُتْنَا وَإِنْ حَيِينَا؟ قَالَ: «بَلَى وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ، إِنَّكُمْ عَلَى الْحَقِّ إِنْ مُتُّمْ وَإِنْ حَيِيتُمْ» ، قَالَ: فَقُلْتُ: فَفِيمَ الِاخْتِفَاءُ؟ وَالَّذِي بَعَثَكَ بِالْحَقِّ لَتَخْرُجَنَّ، فَأَخْرَجْنَاهُ فِي صَفَّيْنِ، حَمْزَةُ فِي أَحَدِهِمَا، وَأَنَا فِي الْآخَرِ، لَهُ كَدِيدٌ كَكَدِيدِ الطَّحِينِ، حَتَّى دَخَلْنَا الْمَسْجِدَ، قَالَ: فَنَظَرَتْ إِلَيَّ قُرَيْشٌ وَإِلَى حَمْزَةَ، فَأَصَابَتْهُمْ كَآبَةٌ لَمْ يُصِبْهُمْ مِثْلَهَا، فَسَمَّانِي رَسُولُ اللهِ عليه الصلاة والسلام يَوْمَئِذٍ الْفَارُوقَ، وَفَرَّقَ اللهُ بَيْنَ الْحَقِّ وَالْبَاطِلِ»

ترجمه: در مورد از عمر رضی الله عنه سوال کردم: چرا فاروق مسمی شدی؟ گفت: حمزه سه روز پیش از من اسلام آورد و پس از آن الله سبحانه وتعالی سینه‏ام را به سوی پذیرش اسلام گشاده ساخت... پرسیدم رسول الله صلی الله علیه وسلم کجاست؟ خواهرم پاسخ داد که وی در خانۀ ارقم ابن ارقم در نزدیکی صفا قرار دارد. وارد خانه ارقم شدم و گفتم: اشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ! باز گفت: پس از آن مردم تکبیر بلندی گفتند که کسانی در مسجد بودند شنیدند. عمر می‌گوید،  گفتم: یارسول الله هرگاه بمیریم و یا زنده بمانیم برحق نمی‌باشیم؟ رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت: «بلی؛ قسم به ذاتی‌که جانم در قبضۀ اوست، شما در دو حالت زنده باشید و یا بمرید؛ حتماً برحق خواهید بود.» حضرت عمر گفت: گفتم پس این پنهان شدن چرا؟ سوگند به الله که شما را به حق فرستاده است حتماً ما به سوی مردم بیرون می‌شویم؛ همان بود که در دو قطار برآمدیم که حمزه در ردیف قطار اول و من در ردیف قطار دوم قرار گرفتم که به اثر رفتارمان گَرد و غبار ما را به خود گرفته بود، داخل مسجدالحرام شدیم. حضرت عمر رضی الله گفت: در این وقت ناگهان قریش من و حمزه را دیده هوش‌زده شدند که از آن پیش چنان هوش‌زده نشده بودند که در این واقعه رسول الله صلی الله علیه وسلم من را فاروق نام‌گذاری کرد و الله به اثر این واقعه بین حق و باطل جدایی آورد.

پس راهپیمای‌ها از جمله امورِ ایجاد رای عامه در جامعه است تا احساسات مردم را تحریک و بر اساس افکار و احکام اسلامی آگهی و جهت داده شوند. اما به این شرط که هرگاه بتوانیم راهپیمائی را با حمل بیرق‌ها، بروشرها و افکار خود کنترل نمائیم. هم‌چنان در راهپیمائی که زیر قیادت ما و بر اساس افکار ما نباشد اشتراک نمی‌نمائیم؛ چون رسول الله صلی الله علیه وسلم هنگامی‌که راهپیمائی را به راه انداخت مسلمانان به دنبال پیامبر صلی الله علیه وسلم در دو صف قرار گرفته و حرکت‌های‌ دیگر با قیادت جداگانه در پهلوی آن‌ها قرار نداشت.

2- اما هرگاه گفته شود که طریقۀ تأسیس خلافت کدام است؟ آیا به شیوه تظاهرات؟ می‌گوییم نخیر. آیا با راه‌اندازی سخنرانی‌ها؟ می‌گوییم نخیر. آیا با برگذاری کنفرانس‌ها؟ می‌گوییم نخیر. این همه طریقه‌ای برای ایجاد خلافت اسلامی نیست؛ به این دلیل که این به عنوان یکی از اعمال ایجاد رأی عام و اجزایی مبارزه در مرحله تفاعل است؛ نه راه تأسیس خلافت. همان‌گونه که در ابتداء بحث ذکر نمودیم، یگانه راه ایجاد دولت همانا بعد از طلب نصرت، تأسیس دولت خلافت می‌باشد.

حالا این موضوع شاید واضح شده باشد؛ بناءً بین کتاب‌های ما و بین اعمالِ ما کدام تناقضی وجود ندارد. ما در کتاب‌هایی خود بیان کرده‌ایم که کنفرانس‎ها، راهپیمای‌ها، سیمنارها و آن‌چه در جریان مرحلۀ تفاعل صورت می‌گیرد واضح است که طریقه و راه شرعی برای ایجاد دولت نیست؛ پس این قول صحیح و درست است. هم‌چنان این قول‌مان هم در جای خود درست است که انجام این‌گونه اعمال از جمله امور ایجاد رأی عامه در جریان مرحلۀ تفاعل محسوب می‌شوند. پس آن‌چه می‌گویم و مبارزه می‎کنیم هیچ تناقضی با کتاب‌های‌مان ندارد؛ فقط لازم است که این موضوعات و کلمات را درکتابهای‌مان نظر به سیاق خاص خودش با ذهن آگاه و بینایی کامل مطالعه کنید. إن‌شاءالله که همۀ این موضوعات واضح خواهد شد.

موضوع دیگری که شما ذکر نکردید، امکان دارد در اذهان برخی خطور نماید این است که: چرا حزب در سال‌های گذشته کنفرانس‌ها و یا راهپیمای‎ها را ایجاد و برگذار نمی‌کرد؟

جواب سوال واضح ومشخص است، قسمی‌که در فوق تذکر رفت، ما برای ایجاد رأی عامه و اخذ فضای عمومی از اسالیب تظاهرات و کنفرانس‌ها استفاده نمی‎‌کنیم، تااین‌که چنین راهپیمایی‌ها، سخنرانی‎ها و کنفرانس‌ها را به شکل واضح و آشکارا با حمل شعارها و بیرق‌های خود و بدون اشتراک شعارها و بیرق‌های دیگران از لحاظ احتیاط رهبری و خلط افکار شخصاً رهبری نکنیم، و یا با شرط این‌که هرگاه راه‌اندازی چنین اعمال مناسب شرائط زمانی و مکانی که با هدف ما هم‌سو و برابر باشد دست ‌به کار خواهیم شد و هرگاه مناسب نباشد از راه اندازی چنین اعمالی خوداری می‌کنیم.

برای معلومات‌ بیش‌تر؛ ما در دهۀ شصت به چنین کارهای اقدام کردیم و آن زمانی بود که رئیس جمهور الجزائر بورقیبه برای صلح با یهود از اردن دیدار کرد؛ در دوره امارت ابو ابراهیم رحمه الله حزب دستور داد که دسته دسته به شکل تظاهرات گونه به طرف پایتخت عمان و به طرف قدس و اطراف آن و به طرف شهرالخلیل و اطراف آن حرکت کنیم که از جمله من در شهرالخلیل یک تن از اشتراک‌کنندگان بودم که برخی امور چشم‌دید خود را بیان می‌نمایم:

حزب، شباب و حامیان‌اش را دستور داد تا سر ساعت 10 صبح در خیابان مرکزی شهرالخلیل جمع و به طرف ولایت/استان "العمارة" برویم که اکنون این شهر تخریب شده است. و هنگامی‌که در خیابان گرد آمدیم مسئولین امنیتی با ما درگیر شدند؛ به هر صورت ما اجازه نیافتیم تا پیاده راهپیمائی نمائیم؛ فقط اجازه یافتم تا سوار به سوی هدف خویش برویم، همان بود که سوار بر موتر‌ها و اتوبوس‌ها به طرف عماره رفتیم که در این راهپیمائی تعداد ما زیاد بود و مسئولیت و مأموریت خود را انجام داده بازگشتیم. پس مانند این کار هرگاه حزب رهبری آن را داشته باشد و مناسب به فضا باشد چنین کاری را می‏توانیم انجام دهیم و هرگاه رهبری و کنترل آن را نداشته باشیم و کار مناسب نباشد، اقدامی نمی‌نمائیم.

اقدام به این کار‏ها؛ مانند: ایجاد یک دفتر مطبوعاتی است که از جمله کارهای ایجاد رأی عامه محسوب می‎‌گردد؛ هرگاه توان‌اش باشد اقدام می‌نمائیم واگر توان‌اش نباشد اقدام نمی‌کنیم؛ مثلاً: در زمانِ امیر اول امکانش نبود که حزب سخن‌گوی رسمی را معرفی نماید و در زمان امیر دوم بود که من را به عنوان سخن‌گوی رسمی حزب در ولایه اردن مکلف ساخت؛ پس از آن‌که زندانی شدم تا زمان برگشتن‌ام کسی سخن‌گوی رسمی نبود. اما اکنون خوش‌بختانه ما چندین دفتر مطبوعاتی را ایجاد کرده‌ایم که همۀ آن‌ها از جمله اعمال رأی عام هستند. از همین جهت است که هرگاه کسی سوال نماید که آیا ساخت دفاتر مطبوعاتی طریقۀ تأسیس خلافت است؟ پاسخ ما چنین است که نخیر.

حالا به اول بحث برمی‏گردیم و سوال می‌کنیم:

آیا سخنرانی‌‌ها از جملۀ اعمال رأی عام است که در جریان مرحلۀ تفاعل انجام می‌دهیم؟ جواب: بلی. آیا کنفرانس‌ها از جملۀ اعمال رأی عام است که ما در مرحلۀ تفاعل انجام می‌دهیم؟ جواب: بلی. آیا راهپیمای‌هایی را که رهبری می‌کنیم از جمله اعمال رأی عام و ایجاد فضا در مرحلۀ تفاعل است؟ جواب: بلی. آیا ایجاد دفاتر مطبوعاتی از جمله اعمال رأی عام در جریان مرحلۀ تفاعل است؟ جواب: بلی

هرگاه پرسیده شود:

آیا سخنرانی طریقه‌ای برای تأسیس دولت است؟ جواب: نخیر. آیا کنفرانس‌ها طریقه‌ای برای تأسیس دولت خلافت است؟ جواب: نخیر. آیا راه‌پیمای‌ها طریقه‌ای برای تاسیس دولت خلافت است؟ جواب: نخیر. آیا ایجاد دفاتر مطبوعاتی طریقه‌ای برای تأسیس دولت است؟ جواب: نخیر.

واضح است که پرسش‌های اولی از جمله اعمال رأی عام در مرحلۀ تفاعل است و پرسش‌هایی دومی طریقۀ رسیدن به دولت است و هردوی آن‌ها دو مسأله جداگانه است؛ نه مسأله واحد و برای هردو سوال دو جواب جداگانه‏ی است که کدام تناقض و تضاد بین دو سوال و دو جواب وجود ندارد.

و در آخر از الله متعال می‌خواهیم که این موضوع را بدون ابهامی واضح و روشن سازد؛ به ویژه برای کسانی‌که به دنبال حق باشند و از فهم آن بهره ببرند؛ اما کسانی‌که به دنبال باطل هستند برای‌شان هر قدر توضیح و تشریح داده شود سودی ندارد؛ چرا که آن‌ها باطل را برای شناخت حق جست‌وجو نمی‌کنند؛ پس حق و باطل هردو هرگز باهم یکجا شده نمی‌تواند و الله سبحانه وتعالی بر تمام امور غالب است و اما اکثر مردم نمی‏دانند.

برادر شما عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: محمد حبیبی

6 ربیع الاول 1435هـ.ق

7 جنوری 2014م

 

ادامه مطلب...

اسلام، چگونه جرم، جنایت و بی‌نظمی را مهار و کنترول می‌نماید؟

(ترجمه)

در این روز‌ها بحث‌های داغ پیرامون قانون، عدالت و امنیت همه‌جا را فرا‌‌گرفته است. شایع است که این موارد از جمله با ارزش‌ترین موضوعات اخلاقی جامعۀ دموکراتیک به حساب می‌آید. هر دولت برای شهروندانش وعده‌ی یک کشور امن و عادل را سر می‌دهد. اما، واقعاً حقیقت همین است؟ آیا واقعاً در زمان زندگی می‌کنیم که عدالت و قانون‌گرایی من‌حیث سمبول موفقیت در جامعه وجود دارد و بشریت در صلح و آرامش به سر می‌برند؟ و یا هم بر‌عکس همۀ کشور‌های جهان تحت سایۀ جهل‌و‌نادانی قرار گرفته است و با جرم‌وجنایت، بی‌نظمی، بی‌قانونی و هم‌چنان با عدم امنیت دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند؟

هراز‌گاهی ما نگاهی کوتاه بر اوضاع جاری جهان بیندازیم، چهرۀ واقعی وضعیت جاری را که بشریت دامن‌گیر آن شده است را به خوبی در‌خواهیم یافت. بر اساس گزارشات "اقتصاد جهانی" حدِاوسط میزان دزدان در سال 2016م از هر 100،000 نفر به 783 دزد می‌رسید. بلند‌ترین رقم را کشور دنمارک دارا بود که از هر 100،000 نفر 3949 تنِ آن را دزدان تشکیل می‌داد. بر اساس گزارش "نیوما" کشور "السلوادور" بلند‌ترین میزان خود‌کشی را در جهان داراست. گرچه در سال 2016م میزان خود‌کشی در این کشور از هر 100،000 نفر به 82.2 قضیه می‌رسید. کشور‌های هندوراس، وینزویلا، جامایکا، و بیلیز از جملۀ پنچ کشور برتر در عرصۀ خود‌کشی به شمار می‌آیند. کشور "چیلی" بلند‌ترین میزان سرقت را در جهان داراست. در سال 2016م میزان سرقت در کشور چیلی در 100،000 نفر به 1.193.9 قضیه می‌رسید. کشور‌های دنمارک، آستریا، سویدن و آسترالیا از جملۀ پنج کشور برتر در عرصۀ سرقت در جهان می‌باشند. کشور "ارجنتاین" بلند‌ترین میزان دزدی در جهان را داراست. در سال 2016م میزان دزدی در کشور ارجنتاین در 100،000 نفر به 988.9 قضیه می‌رسید. کشور‌های چیلی، یوروگوای، اکوادور و پاراگوای از جملۀ پنج کشور برتر در عرصۀ دزدی در جهان به شمار می‌آیند. کشور "سویدن" بلند‌ترین میزان تجاوز‌جنسی را در جهان داراست. در سال 2015م میزان تجاوز در سویدن به 56.7 قضیه در هر 100،000 نفر می‌رسید. کشور‌های آیسلند، گویانا، ایالات متحدۀ‌امریکا و السلوادور از جملۀ پنج کشور برتر در عرصۀ تجاوز‌جنسی در جهان به حساب می‌آیند. کشور "لبنان" بلند‌ترین میزان اختطاف را در جهان داراست. در سال 2016م میزان اختطاف در لبنان به 177.7 قضیه در هر 100،000 نفر می‌رسید. کشور‌های ترکیه، کانادا، پاکستان، سینت وینسنت و گرینادا از جملۀ کشور‌های برتر در عرصۀ اختطاف در جهان محسوب می‌شوند. کشور "گرینادا" بلند‌ترین میزان قتل را در جهان داراست. در سال 2016م میزان قتل در گرینادا به 1،721.9 قضیه در هر 100،000 نفر می‌رسید. کشور‌های سینت وینسنت، گرینادا، باربادوس، فرانسه و کولمبیا از جملۀ پنج کشور برتر در این عرصه می‌باشیند.

این تنها چند مثال محدودی است که واضح می‌سازد که قوانین، امنیت و عدالت در نظام‌های دموکراتیک و یا هر نظامی دست ساختۀ‌بشر خیال محض است. نظام‌حاکم فعلی به هیچ‌وجه موافق با فطرت‌بشر نبوده و تنها هرج‌و‌مرج را در جامعه هدیه می‌دهد. به خاطر مفکوره‌های؛ مانند: مادی‌گرایی، آزادی‌ها، فقر بی‌سابقه، استفادۀ مواد الکولی و نشه‌آور، عدم مسوولیت‌پذیری، نظام فاسد، فساد گسترده، رشوه و ده‌ها دلایلی دیگر، جرم و جنایت در هر کشور را به حد‌‌اعظمی آن رسانیده است. سوال اساسی این است که چگونه اسلام جلو جرم و جنایت، بی‌قانونی و نا‌امنی را گرفته و به این مشکلات نقطۀ پایان می‌گذارد؟ ما می‌دانیم که سایۀ جهالت جامعۀ ‌‌عرب‌های جاهلیت در زمان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌سلم را نیز پوشانیده بود. مهم‌ترین ویژگی زندگی اعراب قبل از اسلام این بود که آن‌ها هر‌گز به کسی تن نمی‌دادند به جز از سران قبیلۀ خود و آن‌ها کدام قانون مشخصی نداشتند. تنها قانون آن سر‌زمین بی‌قانونی بود. جعفر ابن ابی طالب برای نجاشی پاد‌شاه حبشه واضح می‌سازد که آن‌ها قبل از اسلام چگونه بودند: « ما مردمِ‌جاهلی بودیم، بت‌ها را پرستش می‌کردیم، گوشت حیوانات مرده را می‌خوردیم، اعمال زشتی را انجام می‌دادیم، از اقارب خود دوری می‌جستیم، با نزدیکان و همسایه‌گان خویش بد‌‌‌رفتاری می‌کردیم و قویِ ما بر ضعیفِ ما ستم می‌کرد».

نزولِ اسلام، شیوۀ زندگانی عرب‌های جاهل را تغییر داد. اسلام برای بشریت اهمیت می‌دهد و برایش اساساتِ پاداش و جزا برای هر عمل‌اش را واضح می‌سازد. این آگاهی‌که الله سبحانه‌و‌تعالی همیشه مراقب اعمال شماست، صفت تقوا را در وجود مسلمانان زنده نگه می‌دارد. در نتیجه، برعکس نظام‌ سرمایه‌داری، بشر قادر خواهد بود تا هوای‌نفس‌اش را حبس کرده و در تله‌های افکار مادی‌گرایی و آزادی که یقیناً به فحشا و فساد‌ جامعه می‌انجامد، نیفتد. بدین ملحوظ پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌سلم ریختاندن خون انسان را به خاطر قوم و یا هم هر مقصد شخصیِ دیگر منع نموده است. هم‌چنان دزدی و زنا را نیز حرام کرده است؛ ضمناً وی صلی‌الله‌علیه‌و‌سلم اقدام به هر نوع عملی که امنیت، جان، مال، عزت و وقار ‌مردم را تهدید می‌کند، منع کرده است. افتراء بستن، غیبت و عواید‌‌ ناعادلانۀ؛ مانند: سود، بازار‌سیاه و رشوه را حرام قرار داده است. به طور‌مثال: در جامعۀ عرب هنگامی‌که یکی از افراد یک قبیله کشته می‌شد، قبیلۀ متضرر چندین تن از افرادی قبیلۀ دیگر را قصاص می‌نمود. اما اسلام کاملاً این رسم قبیلوی را رد نمود. بر اساس اسلام تنها قاتلی‌که قتل‌اش ثابت است، قصاص می‌گردد؛ زیرا اسلام کشتن انسان را بدون ثبوت منع نموده است. مثال دیگری آن را بردگی تشکیل می‌دهد. رویه و رفتار بادار با برده کاملاً مملو از ظلم، حقارت و محض استفادۀ‌ شخصی بود. اسلام هم‌چنان این رفتار را تغییر داد. الله سبحانه‌و‌تعالی بهره‌وری از برده‌ها را ممنوع قرار داد.

﴿وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّىٰ يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ ۗ وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْرًا ۖ وَآتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ ۚ وَلَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِّتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۚ وَمَن يُكْرِههُّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِن بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَّحِيمٌ [النور: 33[

ترجمه: کسانی که امکانی برای ازدواج نمی‌یابند، باید پاک‌دامنی پیشه کنند تا خداوند از فضل خود آنان را بی‌‌نیاز گرداند! و آن بردگان‌تان که خواستار‌مکاتبه (قرار‌داد مخصوص برای آزاد‌شدن‌) هستند، با آنان قرار‌داد ببندید؛ اگر رشد و صلاح در آنان احساس می‌‌کنید (که بعد از آزادی، توانایی زندگی مستقل را دارند)؛ و چیزی از مال خدا را که به شما داده است به آنان بدهید؛ و کنیزان خود را برای دست‌یابی متاع ناپایدار زند‌گی دنیا مجبور به خود‌فروشی نکنید؛ اگر خود‌شان می‌‌خواهند پاک بمانند؛ هرکس آن‌ها را (بر این کار) اجبار کند؛ (سپس پشیمان گردد) خداوند بعد از این اجبار آن‌ها غفور و رحیم است (توبه کنید و بازگردید، تا خدا شما را ببخشد!)

مثال دیگری آن را دزدی شکل می‌دهد. در درۀ "وادان" که مکه را با دیگر کشور‌های جهان وصل می‌کند، قبیله‌ی زندگی می‌کرد به‌نام غیفار. این قبیله به خاطر حمله بالای کاروان‌های تجارتی و یورش بالای قبایل ضعیف به بد‌نامی مشهور بود. در واقع آن‌ها کسانی بودند که حتی در ماه‌های حرام که توسط تمام عرب‌ها حرمت گذاشته می‌شد و قتل و کشتار را حرام کرده بودند، حرمت این ماه‌ها را نداشتند. اساساً آن‌ها بالای این تمرکز داشتند که چگونه از دیگران بدزدند. بعد از این‌که این قبیله اسلام را با آغوش‌گرم می‌پذیرند، آن‌ها این عمل زشت خود را به خاطر دین ترک می‌کنند. در حقیقت قرآن واضح بیان می‌دارد که دست دزد ‌مرد یا زن را به خاطری عملی که انجام داده است قطع شود. الله سبحانه‌و‌تعالی می‌فرماید:

﴿وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا جَزَاءً بِمَا كَسَبَا نَكَالًا مِّنَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[مایده: 38[

ترجمه: دست مرد ‌‌دزد و زن دزد را، به کیفر عملی که انجام داده‌اند، به عنوان یک مجازات الهی، قطع کنید! و خداوند توانا و حکیم است.

حضرت محمد صلی الله علیه و سلم امر نموده است تا از طریق کمایی حلال ثروت‌مند شویم و از تمام طریقه‌های حصول مال حرام منع نموده است. وی صلی الله علیه و سلم از فریب‌کاری نیز روی گشتانده است؛ وقتی‌که دانست گندم‌هایی‌که در بالای جوال گذاشته بودند خشک و گندم‌های پایین جوال تر بود، فرمودند:

«کسانی‌که خاین‌اند از ما نیست.» (مسلم)

الله سبحانه‌و‌تعالی رزق هرکس را قبل از تولد‌ش تعیین نموده است و این مفهومِ دیگری اسلامی می‌باشد. درک این مفکوره مردم را از این مفهوم‌غلط که با دزدی، سرقت و خیانت ثروت شخص افزون می‌گردد، باز می‌دارد. برعلاوه، نظام اقتصادی عادل اسلام برای هر شهروند شرایطی زندگانی مساویانه و مصؤن را فراهم می‌سازد و این امکان را که یک طبقۀ مردمِ جامعه در فقر و طبقۀ دیگر در رفاه و آسایش زندگی کنند را می‌زداید؛ یقیناً که این کار جامعه را به سوی فساد و نابرابری‌های مالی سوق می‌دهد.

موضوع دیگر ایجاد شرایطی مصؤن و امن در جامعه است. اعمار اولین مسجد یکی از عناصر مهم ایجاد اخوت بود و یکی از مراحل مهم صمیمیت، محبت، هما‌هنگی و امنیت در میان مسلمین به شمار می‌رفت. در ضمن نظام سیاسیِ که در مدینه حاکم شد امنیت دو جانبۀ را میان دولت و مردم فراهم ساخت. پیامبر صلی الله علیه‌و‌سلم که رئیس دولت در مدینه بود با مسلمانان و غیر مسلمانان بر اساس عدالت و برابری که حق آن‌ها بود، رفتار می‌نمود؛ که در واقع این همه در قوانین اسلامی مقدس و محترم شمرده می‌شد. برعلاوه، در جامعۀ اسلامی نظری همه‌قبول و همه‌جانبۀ اسلامی در ارتباط با رفتار‌های اخلاقی و دوری از فساد، فحشا و اعمال زشت وجود دارد. این قوانین مردم را از ارتکاب جرم و اقدام اعمال غیر‌اخلاقی باز می‌دارد. هنگامی که اسلام بر جهان سلطه یافت، تمام معیار‌های زشت جامعه و فرهنگ‌های غیر‌اخلاقی فوق‌الذکر از بین‌رفت. این نشان دهندۀ آن است که اسلام چگونه جهان‌بینی جامعۀ اعراب را با حکم‌رانی‌اش از منشأ اصلاح می‌کند و هم‌چنان کشور‌های دیگری که زیر سلطۀ اسلام قرار می‌گرفت، اعمال جاهلانۀ خویش را با معیار‌ها، اعمال و عقیدۀ ناب اسلام عوض می‌کردند؛ و اعمال خود را با مسؤلیت‌پذیری از طرف الله سبحانه‌و‌تعالی به سر می‌رساندند. اسلام با تطبیق احکام‌اش در هر سر‌زمین میزان جرم، بی‌نظمی و نا‌امنی را به حد‌اعظمی آن کاهش داد. اسلام با حکم‌رانی‌اش چنان عزت و شوکت را برای ملت‌ها و رهبریت جهان به جا گذاشت که امنیت و رفاه و آسایش را برای هر شهروندی هدیه داد. دقیقاً این همان آفتابی‌ست که بشریت حالا بیش‌تر از هر زمانِ نیازمند آن است. همان شکلی که اسلام جامعۀ عرب را منور نمود و از تاریکی‌های جهالت رهانید؛ به همان‌ترتیب تنها اسلام می‌تواند بشریت را از جرایم، بی‌نظمی و نا‌امنی در سطح جهان رهایی بخشد.

﴿قُلْ هَٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي ۖ وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ [یوسف: 108[

ترجمه: بگو: این راه من است من و پیروانم، و با بصیرت کامل، همۀ مردم را به سوی خدا دعوت می‌‌کنیم. منزّه است خدا و من از مشرکان نیستم.

نویسنده: آمنه "عابد"

برای دفتر‌ مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم: عبدالله صالحی

ادامه مطلب...

رژیم، خبرهای مربوط به سرایت تب دنگ را شایعه می‌خواند! تنها دولت خلافت، نیازهای صحی افراد را تأمین خواهد کرد!

(ترجمه)

مردم بنگله‌دیش اکنون به بی‌مسئولیتی و فساد این رژیم پی برده‌اند. داکا به شهر تب دنگ (تب استخوان‌شکن) بدل شده‌است و این بیماری شدیداً در سراسر کشور در حال گسترش است. شفاخانه‌ها/بیمارستان‌ها می‌کوشند تا موج عظیم بیماران تب دنگ را مدیریت کنند؛ اما هر روز خبرهای تازه‌ای مبتنی بر سرایت و مرگ افراد بیش‌تری به گوش می‌رسد. هرچند در بنگله‌دیش وضعیت فوق‌العادۀ تب دنگ اعلان شده‌است؛ ولی این رژیم بی‌مسئولیت برای ازبین بردن پشه‌های آئدس و پاک سازی محل‌های تخم‌گذاری‌شان هیچ اقدامی را در پیش نگرفته‌است، درنتیجه، شمار پشه‌های ناقل این بیماری ۱۰ برابر افزایش یافته‌است.

این حکام نه‌تنها حس بی‌مسئولیتی؛ بل فسادشان را نیز به همه‌گان آشکار کرده‌اند. آزمایش‌های ICDDR,B و مرکز کنترل امراض نشان داده‌است که حشره‌کش‌هایی که در برابر این پشه‌ها در شهرها استفاده شده‌است موثر نیست – یعنی پشه‌های آئدس را ازبین نمی‌برد. ولی حتی پس از انتشار این گزارش در بیست‌ودوم می/مه، در شهر داکای جنوبی (DSCC)  هنوز از این حشره‌کش استفاده می‌شود! وزراء و شهرداران بی‌شرم رژیم، از کارایی این حشره‌کش‌ها دفاع می‌کنند، آنان به‌خاطر پوشاندن ناکامی‌شان می‌گویند این پشه‌ها چنان مقاوم‌اند که حشره‌کش‌ها بر آن‌ها اثر ندارند و یا بیماران را به‌خاطر نیامدن به شفاخانه‌ها/بیمارستان‌ها برای درمان مقصر می‌دانند؛ آنان حتی با گفتن این‌که شدت تخم‌گذاری پشه‌های آئدس مانند روهینگیایی‌ها است، مسلمانان روهینگیا را مسخره می‌کنند!

این رژیم، باوجود این همه شواهد مبنی بر وخامت اوضاع، باز هم به خبرهایی که نشان از ناکامی‌اش می‌دهد، برچسب "شایعه" می‌زند و صدای مردم را سرکوب می‌کند – دقیقاً همانند ترامپ که هرگونه خبر دال بر ناکامی برنامه‌ها و دروغ بودن سخنان‌اش را "خبرهای جعلی" می‌خواند! زمانی‌که رسانه‌های خبری آمار دقیق بیماران مبتلا به تب دنگ و کسانی‌که از اثر ابتلا به این بیماری مرده‌اند را منتشر کردند، شهردار DSCC این خبرها را "شایعه" خواند، و گفت که خبرهای اختطاف‌گران اطفال و ابتلای ۳۵۰ هزار بیمار به تب دنگ توطئه‌ای بیش نیست. او هشدار داد که حکومت علیه کسانی‌که دست به چنین شایعاتی می‌زنند، اقدامات جدی درپیش خواهد گرفت و آنان را به جزای‌شان خواهد رساند.

ای مسلمانان! این وزراء و شهردارانی که درد و رنج مردم را به تمسخر می‌گیرند میوه‌های زهرآگین حاصل از همین نظام کشندۀ دیموکراسی استند که آنان را بر سیاست نصب کرده‌است. حکام در این نظام با وعده‌های دروغین به قدرت می‌رسند؛ سپس فراتر از قوانین عمل می‌کنند و به کسی حساب نمی‌دهند؛ بناءً، بی‌نظمی فراگیر می‌شود. درنتیجه، هنگامی‌که مردم علیه جنایات آنان به پا خیزند، از هر شیوه‌ای برای سرکوب‌شان ابا نمی‌ورزند. بنابراین، بایستی هم از طبقۀ حاکم و هم از نظام دیموکراسی سیکولر دست بکشیم و برای تأسیس مجدد نظام رحمانی پروردگار؛ یعنی خلافت راشده بر منهج نبوت، فعالیت کنیم.

ای مسلمانان! تاریخ شاهد است که همۀ مردم، جدا از تفاوت‌های نژادی و دینی‌شان، در زیر چتر خلافت از معیارهای بالای صحی و بهداشتی؛ هم‌چون دیگر حقوق، برخوردار بودند. مردم با بازگشت خلافت از طاعون‌هایی؛ هم‌چون: تب دنگ مصئون خواهند بود؛ چون در این نظام رئیس دولت (خلیفه) خود مسئولیت مردم را به عنوان یک مکلفیت شرعی به دوش می‌گیرد. او برای انجام این وظیفه چیزی جز رضایت الله سبحانه و تعالی را نمی‌خواهد و همیشه نگران است که مبادا به‌خاطر کوتاهی در اجرای این مسئولیت در روز حشر نزد الله سبحانه و تعالی محاسبه سخت شود. رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند:

«مَا مِن أَمِيرٍ يَلِي أُمورَ المُسلِمينَ، ثُمَّ لا يَجْهَدُ لَهُم ويَنْصَحُ لهُم؛ إلَّا لَم يَدخُل مَعَهُمُ الجَنَّةَ» [رواه ابوداوود]

ترجمه: کسی‌که زعامت امور مسلمانان را به‌دوش دارد و نیازها و خواست‌های‌شان را تأمین نمی‌کند، الله سبحانه و تعالی نیز در روز حساب به نیازها و خواست‌هایش رسیدگی نمی‌کند.

مطابق مادۀ ۱۶۴ مسودۀ قانون اساسی که حزب‌التحریر آماده کرده‌است: "دولت خدمات صحی و بهداشتی رایگان را برای همه افراد جامعه فراهم می‌کند؛ اما از راه‌اندازی مراکز صحی و بهداشتی خصوصی و فروش دارو نیز ممانعت نمی‌کند." اسلام از خدمات بهداشتی و درمانی دید تجارت را ندارد؛ بلکه آن‌ها را جزء نیازهای اولیۀ مردم می‌داند. بنابراین، دولت خلافت برای تمام اتباع‌اش، صرف‌نظر از سرمایه‌دار یا فقیر، خدمات صحی و بهداشتی رایگان را فراهم می‌کند. هم‌چنان، برای افزایش و توسعۀ معیارهای تحقیقی در زمینۀ خدمات صحی و بهداشتی بودجۀ مالی کافی را تخصیص می‌دهد. رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند:

«ما أَنْزل اللَّه داءً إِلا أَنْزل لَهُ شفاء» [رواه الترمذی]

ترجمه: همانا الله سبحانه و تعالی هیچ بیماری را خلق نکرده؛ مگر آن‌که علاج‌اش را نیز خلق کرده‌است – (به جز پیری)

دانشمندان در خلافت به کشف و اختراع داروها و روش‌های درمانی جدید از طریق تحقیق و پژوهش تشویق می‌شوند. بناءً، به‌خاطر پیدا کردن دارو برای ویروس‌های تب دنگ و ایبولا اقدامات فوری صورت خواهد گرفت، بدون این‌که نگران منفعت و سود حاصل از آن باشند. هم‌چنان، دولت به‌منظور مدیریت طاعون و دیگر بیماری‌های سرایت‌کننده اقدامات لازم را انجام خواهد داد؛ همانند دوران خلافت عمر رضی الله تعالی عنه که طاعون را در سوریه مدیریت کرد؛ "اگر در منطقه‌ای طاعون فراگیر شد، هیچ‌کس نباید آن‌جا را ترک کند و یا به آن محل داخل شود." بناءً، اگر در منطقه‌ای طاعون پیدا شود، خلافت آن‌جا را قرنطینه می‌کند و فوراً داروهای مورد نیاز و دیگر خدمات صحی را به آن‌جا می‌فرستد.

ای مسلمانان! ما شما را به سوی نظامی دعوت می‌کنیم که پروردگارمان برگزیده‌است. شما نباید بار جنایات این حکام و نظام‌شان را به دوش کشید و خودتان را قربانی ظلم و بی‌رحمی آنان کنید؛ بلکه باید آنان را فوراً برکنار کنید و برای تأسیس مجدد خلافت راشده تحت رهبری حزب‌التحریر حرکت کنید.

الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنْ السَّمَاءِ وَالأَرْضِ﴾ (الأعراف: ۹۶)

ترجمه: و اگر اهل شهرها و آبادی‌ها ایمان می‌آوردند و تقوا پیشه می‌کردند، برکات آسمان و زمین را بر آن‌ها می‌گشودیم.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر – ولایه بنگله‌دیش

مترجم: محمد حارث پویا

 

ادامه مطلب...

بازارهای جهانی نفت

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

خدمت امیر گران‌قدر مان، السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته!

الله عزیز و مقتدر به شما نصرت دهد و خلافت راشده را با دستان شما پایه‌گذاری کند. پرسش من مربوط به "پاسخ به پرسشی" است که قبلاً زیر عنوان "واقعیت تنش‌ها میان امریکا و ایران در منطقه" منتشر نمودید. در دلیل اولی که در آن پاسخ به پرسش زیر عنوان "بازارهای جهانی نفت" تذکر داده شده بود، به این مسأله تمرکز صورت گرفته بود که بازارهای جهانی نفت منجر به بروز تنش‌ها میان امریکا و ایران می‌گردد.

پرسش من این است که افزایش قیمت نفت چگونه می‌تواند برای هزینه تولید نفت شنی مناسب باشد؟ مگر این افزایش برای امریکا تأثیر منفی ندارد، به خصوص با توجه به این‌که ترامپ بارها به حکام مزدوراش دستور کاهش تولید را داد؟

پاسخ:

وعلیکم السلام و رحمة الله و برکاته!

در مورد پرسش تان " افزایش قیمت نفت چگونه می‌تواند برای هزینه تولید نفت شنی مناسب باشد؟ مگر این افزایش برای امریکا تأثیر منفی ندارد، به خصوص با توجه به این‌که ترامپ بارها به حکام مزدوراش دستور کاهش تولید را داد؟" باید گفت که ما پاسخ این پرسش را در منشور مان، که مربوط به همین موضوع بود و به تاریخ 12 جولای منتشر گردید، مفصل توضیح دادیم، که احتمالاً همین حالا در اختیار شماست. پس پاسخ واضح به این پرسش را می‌توان در آن منشور به دست آورد، به ویژه در این بخش منشور یاد شده:

«2- برای این‌که این هماهنگی‌ها مصداق عملی پیداکند؛ دیدیم که روابط سعودی و روسیه بعد از سال 2014م، رو به بهبود گذاشت، چنان‌چه ملک سلمان به تاریخ 4 اکتوبر2017م به مسکو سفر نمود و این نخستین سفر یک شاه سعودی به روسیه بود؛ هم‌چنین رئیس جمهور روسیه و ولیعهد سعودی چندین بار با هم دیدار نمودند و در این دیدارها روی چگونگی فراهم آوری امکانات عقد قراردادهای عظیم تسلیحاتی و روی آوردن سعودی به کارخانه‌های نظامی روسیه بحث و گفتگو صورت گرفت و با این کار؛ اشتهای روسیه به این قراردادها باز گردید. به این ترتیب مرحله نوینی از روابط نفتی میان سعودی و روسیه آغاز شد و تمام این کارها در جریان حاکمیت مزدور امریکا در سعودی "سلمان و پسرش" صورت گرفت. تلاش‌ها در این جهت میان سعودی و روسیه سر انجام به تاریخ 3 نومبر2016م با امضای نخستین توافق میان اوپک و 11 دولت دیگر و در رأس آن روسیه، برای کاهش تولید نفت نتیجه داد و بر اساس این قرار داد، اعضای اوپک 1.2 میلیون بشکه از تولید خویش را کاهش دادند و 11 دولت دیگر مجموعاً 560 هزار بشکه از تولید روزانه‌شان را کاهش دادند، که سهم روسیه از آن به 300 بشکه می‌رسید. سعودی پیش از این توافق و مشخصاً به تاریخ 4 نومبر2016م هشدار داده بود که بازارهای جهانی را غرق نفت خواهد نمود و این هشداری بود که روسیه را تشویق نمود از بیم غرق شدن بازارها با نفت سعودی و کاهش قیمت‌ها، با سعودی کنار آمده و توافق فوق را امضاء کند؛ زیرا در حدود 50% از بودجه روسیه از صادرات انرژی (نفت و گاز) آن تأمین می‌گردد؛ بناءً نگران بود غرق شدن بازارها با نفت سعودی باعث شود در مضیقه اقتصادی بیفتد.

3-این توافق‌نامه پیامدهای مثبتی بالای قیمت نفت داشت؛ چنان‌چه قیمت هر بشکه نفت به مجرد امضای آن توافق‌نامه افزایش یافت؛ اما این توافق برای شش ماه بود؛ سپس مشاجره‌های طویل و عریضی برای تمدید آن بالاگرفت، طوری‌که روسیه به گونه عام؛ به ویژه که قیمت نفت خوب بود، خواستار افزایش تولید بود تا بودجه مالی خویش را تأمین نماید؛ اما سعودی خواستار تداوم کاهش تولید، به عنوان سیاستی ثابت خویش بود، هرچند هرازگاهی هشدار می‌داد که تولیدات را به پیمانه زیادی افزایش داده و بازارها را مختل خواهد نمود. این هشدارهای همیشه در واکنش به تلاش‌های روسیه برای پایان دادن به روند کاهش تولید صورت می‌گرفت. رئیس جمهور امریکا در یک بازی علنی؛ البته برای کسانی‌که چشم بینا دارند، همواره از سعودی می‌خواست تا میزان تولید نفت‌اش را برای مهار نمودن قیمت‌ها افزایش دهد؛ اما هدف اصلی این بود که روسیه را تشویق کند در روند کاهش تولید مجدداً با سعودی سهیم شود و با این کار؛ طوری وانمود کند که انگار روسیه در برابر سیاست‌های رئیس‌جمهور امریکا مقاومت می‌کند و در عین حال می‌ترسد که مبادا سعودی به خواست امریکا پاسخ مثبت داده و تولیداش را افزایش دهد و به این ترتیب علی‌رغم میل باطنی خود، در فرایند کاهش تولید با سعودی همگام شود. به عنوان مثال می توان به این مورد اشاره نمود: "ترامپ روز شنبه در صفحه‌ی تویتر خویش نوشت که وی با شاه سلمان بن عبدالعزیز صحبت نموده و از وی خواسته تولیدات نفتی کشور شاهی عربستان سعودی را افزایش دهد، افزایشی که ممکن است تا دومیلیون بشکه در روز برسد، تا باشد که روند افزایش قیمت‌ها متوقف شود و شاه سلمان درخواست او را پذیرفته است". (منبع: العربی الجدید 1 جولای 2018م)» نقل قول از منشور قبلی تمام شد.

توصیه می‌کنم برای درک بهتر و استفاده بیشتر، در منشور یاد شده دقت و تأمل بیشتر کنید، زیرا معلومات کافی در آن ارائه گردیده و الله سبحانه وتعالی داناتر و حکیم‌تر است. سلام بنده را پذیرا باشید.

برادر تان عطاء بن خلیل ابو رشته

ادامه مطلب...

آن‌ها از اطفال می‌ترسند... اگر ارتش مسلح عظیم بیاید، چه خواهد کردند؟!

(ترجمه)

نیروهای متغاصب دولت یهود از طفل ۸ ساله به‌نام ملاک سدر از شهر الخلیل احضار/جلب نموده اند؛ این در حالی‌ست که نیروهای یهودی در مرکز شهر به خانه آنان هجوم برده و به پدرش احضارنامه استنطاق/بازجویی از دخترش را تسلیم نمودند، زیرا او متهم به مزاحمت و اذیت مهاجرین یهودی در زمین‌های غضب شده فلسطین شده بود. قبل از این حادثه، طفل ۶ ساله به‌نام قيس فراس عبيد از منطقه العيسوية را نیز به بهانه سنگ پرتاب کردن به وسیله‌نقلیه نیروهای اشغال‌گر یهودی درحالی‌که آن‌ها به شهر یورش برده بودند، برای بازجویی و تحقیق فراخوانده بودند. درست در خلال همان چند ساعت، از ورود طفل چهار و نیم ساله به کلانتری پلیس/حوزه پولیس القدس (اورشلیم) خبر رسید که او را نیز به جرم مشابه برای بازجویی احضار کردند.

اشغال‌گران یهودی پالیسی وحشیانه‌شان را علیه مردم سرزمین مبارک فلسطین به‌هر حالت ممکن ادامه می‌دهند و این اطفال معصوم و صغیر را بدون هیچ توجه به غدر و جرم‌شان بخاطر بازجویی احضار می‌دارند. چنین اعمال زشت بیانگر پالیسی جنایت‌کارانه‌ی یهودی‌ها می‌باشد که تمامی عناصر بشردوانه و هم‌چنین تمام نهاد‌هایی‌که ادعای حقوق اطفال و انسان‌ها را می‌کنند، زیر پای گذاشتند. به‌عوض‌ این‌که مهاجرین یهودی متغاصب را از شکنجه مردم سرزمین مبارک فلسطین باز دارد، آن‌ها از اطفال نسوان به جرم مزاحمت این جنایت‌کاران، بازجویی می‌کنند!!

طبق آمار احصاوی، در میان ۵۷۰۰ تن از اسیران فلسطینی حدود ۲۳۰ طفل صغیر در زندان‌های دولت یهود در حبس قرار دارند، و دادگاه‌های یهود در سه سال گذشته احکام مختلف جرمی را بالای اطفال به خصوص آنانی‌که در قدس زنده‌گی می‌کنند، صادر نموده اند، البته اکثر‌شان به جرم سنگ پرتاب کردن متهم شده‌اند. ‏در ماه ژوئن/جون ۲۰۱۵م، الكنيست(پارلمان یهودی) قانونی را تصویب کرد که بر بنیاد آن مدت زمان حبس فلسطینیان متهم به سنگ پرتاب کردن را به ۲۰ سال  افزایش یا تشدید بخشید. هم‌چنان، شورای وزیران مسئول امور سیاسی و امنیتی(کابینه) به نیروهای بازرسی/پولیس صلاحیت شلیک بر سنگ‌ پرتاب گننده‌گان را دادند.

نهاد یهودی یگانه کشوری در جهان‌ست که اطفال زیر سن را در داد‌گاهای نظامی تحت پیگرد قانونی قرار می‌دهد؛ علی‌رغم آن‌که حتی قوانین کیفری این امر را ممنوع قرار داده است. به طور مثال، کنوانسیون‌های بین‌المللی حقوق بشر به‌خصوص کنوانسیون حقوق اطفال(UNCRC) همواره پافشاری شدیدی بر اهمیت تامین محافظت و مراقبت از اطفال و جان‌های‌شان و نیز باید برای اطفال فرصت رشد و ترقی داده شود، نموده است. اما در حقیقت، این کنوانسیون‌ها اطفال را از  آزادی‌های‌شان محروم ساخته اند. حال آن‌که، اشغال‌گران اطفال فلسطینی را به قتل می‌رسانند و زندان‌ها را اولین پناهگاه برای مسلمانان قرار می‌دهند. ‏فلهذا، اگر چنین اطفالی‌که عمر شان تنها با شمارش انگشتان یک دست تجاوز نمی‌کند، ترس یهودیان را برمی‌انگیزانند و آنان به وحشت می‌کشانند، و یهودیان از ترس می‌خواهند اطفال را سرکوب و بترسانند تا باشد که اطفال فلسطینی مانند جوانان شجاع و باغیرت بزرگ نشوند؛ همان‌طوری که دین‌شان به آنان تربیت شجاعت داده تا بخاطر اخراج و ریشه‌کن کردن متجاوزین قدعلم کنند؛ بنابراین اگر ارتش مسلح عظیمی با عزم راسخ و عقیده قوی به الله سبحانه وتعالی به سراغ شان بیاید، آن‌ها چه خواهد کردند، از ترس و وحشت به کجا خواهند گریخت؟!

بناً ای مسلمانان! این‌ها یهودیان هستند و این ارتش‌ ضعیف‌اش است که این حکام رويبضات(حکام نالایق و بزدل) دائماً شما را فریب می‌دهد تا ما به شکست‌ناپذیری نیروهای یهود یقین داشته باشیم... آن نیروهای بزدلی اند که در شهر بخاطر دستگیری اطفال یورش می‌برند! آن‌ها اطفالی را که حتی سن‌اش از ۴ سال بلند نیست، تحت هدف بازجویی جنایی قرار می‌دهند؛ در حالی‌که حکام‌ دوست‌داشتنی تان با اشتیاق شدید به‌سوی "عادی‌سازی روابط(Normalization)" همرای آنان پیش‌قدمی می‌نماید و همرای‌شان قرارداد معاهدات را امضاء نموده و مطیع کنوانسیون‌ها می‌شوند که برای آنان حقارت و شرم‌ساری بیش نیست.

در حال حاضر، این اطفال شجاع فلسطین اند که حتی در ایام طفلیت‌شان مانند شیران رفتار می‌کنند. ‏آنان صرف به نهادی(دولتی) نیاز دارند که راهنمایی‌شان کند نه قطب‌نمای که آنان را از مسیر درست مبارزه علیه اشغال‌ یهودیان و آزادسازی فلطیسن منحرف سازد، بناً از شجاعت و مردانگی آنان ارتش عظیمی شکل می‌گیرد که توسط یک رهبر غم‌خوار(خلیفه) رهبری خواهد شد و ان‌شاءالله مردم و سرزمین‌های اسلامی را آزاد خواهد کرد و تحقق این امر برای الله سبحانه و تعالی ناممکن و دور نیست.

بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

مترجم: زکریا وهاج

ادامه مطلب...

پاکستان هرگز نباید پروسۀ تولید سلاح‌اتمی‌اش را توقف دهد؛ حتی اگر دولت هندوی فریب‌کار این‌چنین کند

(ترجمه)

عمران‌خان وعدۀ نهایت تکان‌دهنده‌ای را در ارتباط با سلاح‌های هسته‌ئی بیان‌کرد که صراحتاً مستلزم رد‌کردن می‌باشد؛ نه خاموشی مطلق در برابر آن؛ تا این که این امر تحقق نیابد. به تاریخ 24 جولای 2019م، روز‌نامۀ "فاکس نیوز بریت بایر" از عمران‌خان پرسید: «کشور هند گفته است که اگر این کشور از سلاح‌های هسته‌ئی اش دست کشد، آیا چنین کار را پاکستان انجام خواهد داد؟» عمران خان بدون‌تردید و با بی‌احتیاطیِ کامل پاسخ داد: «بلی، زیرا جنگ هسته‌ئی انتخاب خوب نیست. ضمناً؛ مفکورۀ جنگ هسته‌ئی میان هند و پاکستان، در واقع نابود‌سازی خود‌مان می‌باشد.» در خصوصِ نگرانی‌های امریکا در ارتباط با توانایی اتومی پاکستان باید گفت که عمران‌خان با این گفتارش که «ما اطلاعات هسته‌ئیِ خود را در رابطه به حد‌مصؤن میزان تولید کلاهک‌های هسته‌ئی با امریکا شریک می‌سازیم» کاملاً امریکا را قوت‌قلب داد. بد‌بختانه؛ این رژیم به عوض پیام تهدید‌آمیز برای دشمن ما، به راحتی آماده‌گی‌اش را برای خنثی‌سازی سلاح هسته‌ئی اعلام می‌دارد؛ آن هم در وضع که جهان در رقابت‌شدید توانایی‌های موشکی و اتمی قرار دارد.

ای مسلمانان پاکستان علی‌الخصوص افراد ‌استراتیژیک آن! باید این را قاطعانه محاسبه‌ نموده و از آن بخواهیم تا این موقف خطر‌ناکش را ادغام کند. سلاح‌های اتومی نه از حملۀ شورشیان‌هند در جنگ "کولد استارت" توانست جلو‌گیری کند و نه از پلان‌های شوم و ظالمانۀ عملیات‌های جنگ. دولت هندو نقشۀ کاملی را طرح نموده است تا جنگ غیر‌اتومی را در مقابل پاکستان با ضربه وارد کردن به سلاح هسته‌ئی آن کشور آغاز کند. زیرا رژیم‌هند از وساطت ترامپ با متحد قاطع اش "مودی" امید زیاد دارد و حملات هوایی سابقه هند "پولواما"  حمایت کامل امریکا را ظاهر و واضح ساخت؛ همان گونه که دولت هندو امریکا را در معامله باالمثل چین مبنی بر ظلم مسلمانان در منطقه نمود. هم چنان زنگ‌های هشدار در ارتباط با تعلیق آزمایش موشک‌ها از دو سال گذشته بدین سو باید به صدا در بیایند که اولین سال رژیم بجوا عمران‌خان به شمول آخرین سال رژیم‌گذشته در قدرت گذشت؛ ولی حالا دوستی با مودی را تقبیح می‌کند. همان گونه که اطلاعات هسته‌ئی با امریکا در میان گذاشته می‌شود، هدف حضور امریکا در افغانستان که این رژیم از طریق مذاکرات با طالبان آن را سهل‌تر می‌سازد، همانند حمله بالای ثروت‌اتومیِ ماست؛ فلهذا شریک‌سازی چنین اطلاعات‌حیاتی در خصوص برنامۀ سلاح‌های هسته‌ئی جز گوشۀ از خیانت علیه اسلام، پاکستان و مسلمانان در منطقه چیزی بیش نیست. الله سبحانه‌و‌تعالی فرموده است.

﴿ وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْانفال:60[

ترجمه: هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آن‌ها (دشمنان‌) آماده‌سازید و هم‌چنین اسب‌های ورزیده (برای میدان نبرد) تا به وسیلۀ آن دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید و هم‌چنین گروه دیگری غیر از این‌ها را که شما نمی‌‌شناسید و الله آن‌ها را می‌‌شناسد.

دین بزرگ ما امر می‌نماید تا نیروی تا‌به‌دندان مسلح؛ مجهز با سلاح‌های هسته‌ئی، دارای فضای‌باز برای حملات، پیش رفته‌ترین تکنالوژی و هوش‌مصنوعی باشند تا دشمن را به لرزه در‌آورد. تهدیدات اتومی و محافظت از مسلمانان نه تنها در مقابل دولت هندو باشد؛ بلکه علیه تمام دشمنان ما به شمول امریکا و حاکمیت یهود، نیز باشد. تفوق ارتش ما نه تنها برای هم‌چشمی با یک کشور باشد؛ بلکه هدف‌اش حمایت و تقویت سیاست‌خارجی اسلام به منظور تضمین سیادت‌اسلام در جهان باشد. تنها خلافت بر منهج نبوت می‌تواند ظرفیت تهدید‌آمیز را تقویت بخشد تا همۀ ما را از راج امریکایی رهایی بخشیده و امت را واحد سازد و ارتش را قاطعانه در مسیر رهبری‌جهان سوق دهد، همان گونه که در گذشته‌ها چنین بود.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایۀ پاکستان

 

مترجم: عبدالله‌"صالحی"

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه