پنجشنبه, ۰۹ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۱۲م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

حزب‌التحریر-بریتانیا با ارسال نماینده‌اش به سفارت چین، رفتار غیرانسانی را علیه مسلمانان اویغور محکوم نمود

(ترجمه)

به تاریخ 27 رجب نمایندۀ حزب‌التحریر-بریتانیا از سفارت چین در شهر لندن دیدار کرد تا نامه‌ای را شخصاً به سفیر چین تحویل داده و نیز اعلامیۀ مطبوعاتی دفتر مطبوعاتی‌ مرکزی حزب‌التحریر را تحت عنوان "خلافت ترکستان شرقی را آزاد ساخته و مسلمانان اویغور را از ظلم و جنایت چین نجات خواهد داد" به وی بسپارد. متن نامه دارای محتوای ذیل می‌باشد.

آقای سفیر لیو سیومینگ!

ما این نامه را برای شما به خاطر محکوم و تقبیح نمودن اعمال زشتی؛ چون تبعیض، ظلم، توقیف، شکنجه، تغییر عقیده به شکل اجباری و حتی قتل مسلمانان اویغور در ترکستان شرقی، که به جز پذیرش عقیدۀ اسلامی مرتکب هیچ جنایت نشده‌اند، می‌نویسیم. ما این را به خوبی می‌دانیم که حکومت شما به این پالیسی‌های پست خویش علیه مسلمانان ادامه می‌دهد، صرف به خاطر حاکمان بزدل مسلمانان، که از مقابله کردن با شما در هراس اند و دوم این‌که کشور‌های غربی با شعار‌های حقوق‌بشر موقف کاذب و ذلیلانه‌ای را اتخاذ نموده‌اند که در نظام سرمایه‌داری متأسفانه تمام کشور‌ها به شمول چین آن را تطبیق می‌نمایند، انسانیت به جز برای ثروت‌مندان هیچ ارزشی ندارد. ما نه از کشور‌های امریکایی، اروپایی و یا انگلیس و نه هم از نوکران آن‌ها می‌خواهیم تا در مقابل رفتار غیرانسانی کشور چین اقدام کنند؛ چون این را به خوبی می‌دانیم که یگانه هدف سیاست خارجی این استعمارگران استفاده از منابع بشری و طبیعی جهان به نفع خویش است. بر علاوه، آن‌ها در گذشته حتی هنوز مسئول بدترین جنایات در برابر حقوقی‌که الله سبحانه‌وتعالی به تمام بشریت داده است، می‌باشند.

الله سبحانه‌وتعالی هدایت و راه راست "اسلام" را برای تمام بشریت فرستاده است تا مردم بیاموزند که چگونه با یک‌دیگر عادلانه و شرافت‌مندانه رفتار نمایند؛ نه این‌که در رفتار حیوان‌گونه، که دولت شما صرف به خاطر منافع مادی‌اش مرتکب می‌شود، هم‌دست شوید. یقیناً که این منافع در روز حساب، زمانی‌که تمام بشریت به خاطر اعمال گذشتۀ‌شان محاسبه می‌شوند، سودی نخواهند داشت. بدبختانه در کشور چین هنوز کسانی هستند که این بدبختی و رفتار زشت غیرانسانی را با بی‌شرمی مشروع دانسته و با دروغ ننگین توجه مردم را از حقیقتی‌که ظلم و قتل مسلمانان است، منحرف می‌سازند. آن‌ها به بهانۀ این‌که این مردم باعث تضعیف هم‌بستگی ملی و هویت ما می‌شوند و یاهم به بهانۀ افراطیت و تروریزم، مسلمانان را از بین می‌برند. این برچسب‌ها و تاپه‌ها آخرین تلاش‌های مأیوسانۀ این دولت‌ها می‌باشند که در آن‌ها هم ناکام مانده‌اند و نمی‌توانند دلایل قانع کننده و عقلی بیاورند که چرا باید مسلمانان عقیدۀ درست خویش را ترک کنند و فرهنگ ناکام سیکولریزم را اختیار نمایند.

قطعاً که رفتار زشت و ظالمانۀ کشور چین شایستۀ انسان‌های عاقل نیست. پیروی کورکورانه از آبا‌ها و اجداد گذشته، پیروی از عقل را محدود می‌سازد. برعلاوه، نظام سیکولر سرمایه‌داری استوار بر فکری نیست که شایستۀ قبولیت را داشته باشد؛ زیرا اساس این نظام تنها مصلحت است که در اثر عکس‌العمل میان ظلم و ستم پاپ‌های کلیسا و مردم، طی چند قرن در اروپا به وجود آمد. اگر به تاریخ مراجعه نماییم، دیده خواهد شد که به جز دلیل از هم‌پاشی مردم چین به دست استعمارگران گرگ‌صفت اروپایی هیچ جای در تاریخ چین ندارد. اساس اسلام فکر خام و متزلزل نیست و نه هم اسلام صرف به امورات شخصی مانند عبادات محصور می‌شود.

این دین اسلام بود که مسلمانان را وادار نمود تا شرافت‌مندانه و عادلانه با مردم چین رفتار نماید. اسلام ایدیولوژیی است که اساس آن را فکر کلی و دلایع عقلی شکل می‌دهد. تنها توسط فکر مستنیر می‌توان خالق را، که ما و همه مخلوقات را خلق کرده است و نیز این‌که ما را برای هدایت و رهنمایی بشریت امر نموده است، درک کرد تا بدانیم که با یک‌دیگر چگونه رابطۀ خویش را تنظیم نماییم و با وی سبحانه‌وتعالی چگونه رابطه بر قرار نماییم. در حقیقت همین یگانه راه درست زندگی است که توسط خالق وحی شده است تا بشر را از بردگی مخلوق به اطاعت و بردگی خالق سوق دهد.

جناب سفیر! ما از شما دعوت می‌کنیم تا در تقبیح و محکوم نمودن اعمال زشت دولت خویش با مسلمانان بپیوندی و عقیده و ارزش‌های اسلام را که بر اساس دلایل عقلی استوار است، بپذیری! شما فرصت این را دارید تا برای عدالت بشریت صدای خود را در مقابل جنایات کشور چین من‌حیث جزء مردم چین مبارزه نمایید.

به زودی به امر الله سبحانه‌وتعالی حکام مزدور سرزمین‌های اسلامی با رهبران مخلص دولت اسلامی عوض خواهند شد و سپس کشور چین ناچار است که با این حالت کنار بیاید. فلهذا شما این فرصت را نیز خواهید داشت تا با ترک نظم مریض جهانی از نظم عادلانۀ اسلام در آینده بهره‌مند شوید. از این‌که با جزئیات کامل در بارۀ این موضوعات با شما بحث نمودیم، خوشحالیم.

یحی "نسبت"

نمایندۀ مطبوعاتی حزب التحریر-بریتانیا

مترجم: عبدالله "صالحی"

ادامه مطلب...

تهنیت‌نامه

  • نشر شده در اردن

(ترجمه)

حزب التحریر-ولایه اردن رهایی حمزه بانی عیسی را از قید ستمگران حکومت ظالم اردن، که مدت ۳ سال به‌طور غیرعادلانه در بند به سر می‌برد، تبریک و تهنیت می‌گوید و هم‌چنان رهایی برادران ما، محمد جرادات و استاد محمد ابوالحیجا را که مدتی طور ناعادلانه در قید حکومت ظالم اردن به سر می‌بردند، تبریک می‌گوید.                                                                                                                                               

در نهایت، از الله سبحانه‌وتعالی استدعا می‌کنیم؛ مدتی را که این برادران در قید به سر بردند، اجر عظیمی را نصیب‌شان نماید و قربانیی را که آن‌ها در بند این ظالمان دادند، در روز آخرت در ترازوی حسنات‌شان حساب کند. 

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه اردن

ادامه مطلب...

نگاهی به تحولات اخیر در لیبیا

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

با آن­که جنبش "میانه‌روی سیاسی" در طرابلس در اواسط ماه جاری ادعا می­کند که برای اجرای نقشۀ یک راه‌حل سیاسی در لیبیا، باعجله به دنبال راه‌اندازی کنفرانسی بزرگ ملی می­باشد؛ همزمان با آن حفتر گردان­های مسلح خویش را روانۀ سمت غربی لیبیا(طرابلس، پایتخت) نموده است و صحرای جنوبی مسیر دستیابی وی به طرابلس می­باشد. حفتر شهرستان غریان را که تقریباً در 100کیلومتری پایتخت واقع می­‌باشد، پس از عقب‌نیشینی قطعۀ نظامیی­که در آنجا مستقر بود، به عنوان پایگاه مرکزی خویش انتخاب نموده است. همان طور می­بایست وقایع زیر را در کنار هم قرارداد:

- حفتر در یک پیام صوتی آغاز آنچه که آن را "فرآیند آزادسازی طرابلس" می­نامد، اعلام کرد.

- سراج، رئیس مجلس ریاست جمهوری، نیروی هوایی را دستور داد که به استفاده از زور جلو هرکسی­که پایتخت را تهدید می‌کند، بگیرند.

- سراج رئیس ارکان و تمام قطعات نظامی را دستور داد که برای پاسخ دادنی‌که برای جلوگیر از هرکسی­که غیرنظامیان را به تهدید مواجه می­کند، آمادگی های خود را بلند ببرند.

- وزارت داخلۀ لیبیا حالت اضطراری اعلام نموده و برای رسیدگی به هرگونه نقض امنیتی در پایتخت خواستار آمادگی تمام واحدهای امنیتی شد.

- فرماندهی مرکزی قطعۀ نظامی "مصراته" گردان­های زیرپوشیش خود را  دستور داد که روانۀ طرابلس شوند.

- شهرستان مصراته که دارای بزرگ‌ترین نیروی نظامی در غرب لیبیا می­باشد­، نفیرعام اعلام شده است.

- نیروهای حامی طرابلس، یکی از تجمعات حفتر در80 کیلومتری جنوب طرابلس را مورد حمله قرار دادند.

این موارد از برجسته‌ترین رویدادهای یک روز از هفته‌های گذشته بود، روز بعد آن:

- نیروهای وابسته به دولت بر یکی از گردان­های نظامی منطقۀ 27حفتر در غرب طرابلس مسلط شده و تمام افراد آن را اسیر و مورد لت‌وکوب شدید قرار دادند.

- نیروی هوایی تحت کنترول دولت، یکی از تجمعات حفتر را در منطقۀ "الهیرة" در جنوب طرابلس مورد بمباردمان قراردادند.

- فرودگاه طرابلس پس از این‌که به وسیلۀ یکی از گروه‌های وابسته به حفتر اشغال شده بود، بازپس گرفته شد.

این چکیده‌ای از حوادث نظامی بود که در خلال دو روز در لیبیا به وقوع پیوسته بود. اما همزمان با آن، تحرکات کشورهای خارجی نیز چنین بود:

وزیر امور خارجۀ امریکا به صدور یک بیانیه‌ای پرداخته و گفت: «ما اوضاع لیبیا را از نزدیک پی‌گیری نموده و از اجرای روند سازمان ملل متحد درین خصوص حمایت خواهیم کرد.»

- انگلیس خواستار نشست اضطراری شورای امنیت سازمان ملل دربارۀ اوضاع کنونی لیبیا شد.

- دبیرکل سازمان ملل در طرابلس گفت: «راه‌حل اوضاع لیبیا باید سیاسی بوده و از طریق مذاکرات به آن پرداخته شود.»

- دبیرکل سازمان ملل هم‌چنان گفت: «در این شرایط هیچ کنفرانس ملی برای گفت‌وگو وجود نخواهد داشت.»

در تلاش برای درک اسباب و دلایل آنچه اتفاق خواهد افتاد، همه چشم‌ها به انتظار این اند که "کنفرانس ملی، گفت‌وگوهای  فراگیر لیبیا" در شهرستان غوامس واقع در محل اتصال مرز لیبیا، تونس و الجزایر برگزار شود؛ در نزدیکی حضور قوی ارتش الجزایر؛ ارتش دولتی­که به هرگونه تسلط حفتر براوضاع لیبیا مخالف می­کند.

قرار معلوم، سراج به دعوت رسمی­ای برای نشت باحفتر در ماه گذشته به ابوظبی سفر کرد؛ اگرچه هیچ وضاحتی در خصوص این نشست ارائه داده نشده؛ اما مطالبی در مورد "تفاهم بین‌الجانبین" بر تقسیم قدرت در طرابلس انتشار یافته است. چیزی‌که ظاهراً بدور از بقیه احزاب اتفاق افتاده و موجب برانگیخته شدن موجی از خشم دیگران بر رویکردهای متفاوت آنان شده است. به تعبیر برخی، این تقسیم بین حفتر و سراج بر اساس قاعدۀ "برای یک مرد سهم دو زن" صورت گرفته است.

انتظار می­رفت که غسان سلامه بتواند از طریق کنفرانس فراگیر ملی در "غوامس" در این ماه تفاهم مذکور را به تصویب برساند؛ اما همان طوری‌که معلوم است، امریکا و متحدان منطقوی وی از این توافق راضی نمی­باشند.

این حمله از جانب حفتر گران تمام شده و الجزایر را از انجام هرگونه اقدامی در مرزهایش ناتوان ساخته است؛ زیرا الجزایر درگیر اوضاع داخلی خود می­باشد و یا این‌که به دلیل اطمینان خاطردادن­های مشکوک فرانسه برای الجزایری­ها مبنی بر این‌که که این اوضاع لیبیا برای آن‌ها خطرناک نیست، الجزایر دست به هیج اقدامی نزده است و یا به دلیل تمایل فرستادۀ سازمان ملل برای فرصت دادن به امریکا و مزدور آن حفتر، برای تهدید بیشتر علیه طرابلس و در نتیجه نفوذی را که اروپا در لیبیا از برگزاری "کنفرانس ملی" پیدا خواهد کرد، نیز به وسیلۀ سلاح حفتر به تهدید مواجه کنند و در نتیجه نتائج طوری شود که امریکا می‌خواهد.

امریکا سیاست دورنگ‌اش را به کارگرفته و به دروغ ادعا می­کند که از راه‌حل سیاسی حمایت می­کند؛ بلکه امریکا می­­خواهد دروازه‌های طرابلس، پایتخت، را بر روی مزدورش، حفتر، باز کند. بنابر این، وزیر داخلۀ دولت سراج، که از قدرت بالایی برخوردار است، فرستادۀ سازمان ملل را متهم به توافق با حفتر می­کند و به صراحت دولت‌های عربی را نیز به حمایت از حفتر متهم کرده و چنین تصریح می­دارد: «ما دیگر به جامعۀ بین‌المللی اعتماد نداریم و به خودمان اعتماد خواهیم کرد.»

این یک دلیل روشنی براین­ است که جنگ در لیبیا در بین امریکا و اروپا می­باشد؛ اما فقط هزینه‌اش را باید ما متحمل شویم. این به صراحت در بیانه­هایی‌که سراج ارائه داشته و از دستوراتی­که برای جلوگیر از عملیات حفتر بر قطعات نظامی خویش داده است، کاملاً واضح می­باشد؛ چیزی‌که نتیجه‌اش جز خسارات جبران ناپذیری؛ از قبیل قتل­­­، اسارت و لت‌وکوب ملیشه­های حفتر چیزی دیگری نیست. 

ممکن است که این درگیری­ها دروازۀ یک جنگ سخت و ویرانگری را بازکند، که این خود یکی از مقاصد شوم امریکا می‌باشد؛ زیرا امریکا می­خواهد سرزمین‌های اسلامی را به ویرانه­ تبدیل کند. این حقیقت نیازی به زحمت فکر کردن ندارد؛ زیرا چیز عیان می‌باشد؛ چیزی‌که ما به چشم سر در سرزمین­های عربی مشاهده نمودیم؛ مخصوصاً در سرزمین­هایی‌که میزبان انقلابات بودند.

بنابر این، اخراج فرستادۀ سازمان ملل از سرزمین مان، اجازه ندادن به وی برای دخالت در امور داخلی ما، عدم استجابت به دیکته‌های سفرای قدرت­های بزرگ و عملی بدور از همۀ آن‌ها، تنها راه آزادی از یوغ بردگی کفار در سرزمین­های مان  و تنها راه التزام به حاکیت الله سبحانه وتعالی می­باشد:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ قَدْ يَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ كَمَا يَئِسَ الْكُفَّارُ مِنْ أَصْحَابِ الْقُبُورِ﴾

[متحنه: ۱۳]

ترجمه: ای مؤمنان! باقومی‌که الله(سبحانه وتعالی) بر آنان خشم گرفته، دوستی نکنید. آنان به یقین از آخرت مأیوس‌اند؛ همان‌گونه که کافران از مدفون در قبرها مأیوس‌اند.

اینست همان راه پیروزی و نصرت مؤمنان بر الله سبحانه وتعالی کار دشواری نیست.

نوسنده: استاد احمد المهذب

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

ای انقلابیونی‌که در مقابل فرمانده عمومی نیروهای مسلح قیام کردید!

  • نشر شده در سودان

برحذر، از مثلثی‌‌که انقلاب شما را بی‌نتیجه و سقط خواهد کرد!

(ترجمه)

در یک صحنه‌‌ای‌که صدای نبضان قلب و زنده بودن این امت را به نمایش می‌گذارد؛ بهترين امتی‌كه به خیر انسان‌ها آفريده شده‌ است؛ جمعی از جوانانی‌که برضد ظلم و ستم قیام می‌کنند؛ کسانی اند که پرده‌ی خوف را از شیاطین انسی و حکام دریده‌اند و توانسته‌اند به تمام موانع دفاعی و امنیتی نفوذ کرده و سرانجام با حرکت دسته‌جمعی باشکوه‌شان به دروازه‌های فرماندهی عمومی نیروهای مسلح برسند. آری، این‌گونه حرکت مردمی تااکنون دیده نشده بود. این "جمعیت جوانان" در اطراف مرکز فرماندهی جمع شده و خواهان ازبین رفتن این نظام ناعادل، فقر و ظلم گردیدند. بنابر این، رژیم در مقابل حقیقت قرار گرفته و مانع ازبین رفتن حتمی نظام گردید.

 مگر آیا قانون اساسی، قوای مقننه و قوانین دولتی رژیم از ریشه و بنیادش ازبین خواهد رفت؛ طوری‌که این نظام ساخته و پرداختۀ دست بشر در طول چندین دهه بدبختی‌ها را ببار آورده؟ آیا این نظام ریشه‌کن خواهد شد و یا تنها خادمان اجرایی رژیم مانند رییس جمهور و حزب‌اش عزل خواهد شد؟ یا بعداً کابینه رهبریت را به دیگران واگذار می‌کند تا هم‌چنین نظام ظاغوتی ساختۀ دست بشر را دوباره بالای مردم تطبیق کند‌؟ فلهذا، مفهوم و معنی حقیقی ادامۀ بدبختی، فقر و ناامیدی اینست که احیای مجدد دولت سابق با چهره‌های جدید سیاسی باشد!

ما در حزب التحریر-ولایه سودان، بدور از هرگونه نگرانی بخاطر حفظ انقلاب مبارک اهل سودان و برای بدست آوردن هدف اصلی آن، که همانا تغییر حقیقی می‌باشد، شما را برضد مثلث سقط انقلاب هشدار می‌دهیم که رهبرانش در ظاهر همرای مردم اند؛ اما در باطن تحت رهبری نظامی قرار دارند. بناءً آن‌ها به رژیم سابق وفادار اند. فلهذا، این مثلث حکومت انتقالی را تشکیل خواهد داد که در نقش قدم‌های رژیم اسبق راه می‌رود؛ سپس انتخاباب دموکراتیک را به راه خواهد انداخت، قوانین بشری؛ یعنی نظام ساخته و پرداختۀ‌ دست بشر را به اجراء می‌گذارد؛ همان نظام منفوری‌که برای ما جز بدبختی چیزی دیگری به ارمغان نمی‌آورد. بناءً ای اهل سودان! ما شما را از افتادن به چنین مثلث شرم‌آور هشدار می‌دهیم.

ای انقلابیون مبارک به اذن الله سبحانه‌و‌تعالی! این تغییر حقیقی برای حفظ جد و جهد انقلاب مبارک و خون شهدای ما هدر نخواهد رفت؛ مگر توسط گروهی از افراد مسلح مخلصی‌که بر عقیدۀ اسلام استوار باشند؛ نه توسط رژیم اسبق. این گروه مخلص از اهل حل و عقد(اشخاص خبره و با نفوذ) نماینده‌گی نموده و برای امت سلطنت غصب‌ شدۀ‌شان را دوباره احیاء می‌کند. ‏آن‌ها با خلیفۀ مسلمانان بیعت می‌نمایند؛‌ کسی‌که شریعت، دستور، قوانین و نظام اسلامی را تطبیق خواهد کرد. هرگاه خلیفه از وحی انحراف ورزد، حسب اصول و اساسات اسلام محاسبه می‌شود. هرگاه خلیفه به اسلام رجوع نکرد؛ سپس توسط محکمۀ مظالم عزل خواهد شد. خلیفه همانند عوام‌الناس جامعه است که هیچ برتری و معافیت نسبت به دیگران ندارد؛ جز این‌که او نسبت به سایر مردم بار سنگین(مسئولیت عظیم) را حمل می‌کند؛ طوری‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

«الإِمَامُ رَاعٍ وَهُوَ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ»

ترجمه: امام محافظ و مسئول زیردستانش است.

بناءً آن‌چه که در فوق تذکر یافت؛ چیزی‌ست که تغییر حقیقی را در زنده‌گی ما مسلمانان به طور خاص و در زنده‌گی انسان‌ها به طور عام به ارمغان می‌آورد. این است که مردم جهان تحت عدالت حقیقی اسلام و تحت خلافت راشدۀ ثانی بر منهج نبوت، زنده‌گی شرافت‌مندانه‌ای را خواهند داشت. 

﴿إِنَّ فِي هَذَا لَبَلاغاً لِقَوْمٍ عَابِدِينَ﴾

[انبیاء: ۱۰۶]

ترجمه: در این(قرآن‌کریم)، ابلاغ روشنی است، برای جمعیت عبادت‌ کننده‌گان!

حزب التحریر-ولایه سودان

ادامه مطلب...

خرید و فروش دستگاه بدون قبض!

  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش

السلام علیکم و رحمةالله و برکاته!

شیخ معزز، منت گذاشته و پرسشِ شخصی‌ام را که در مورد خرید و فروش است، پاسخ دهید! من یک کارگاه دارم که 400 متر مربع مساحت داشته و در آن یک دستگاه نجاری نیز دارم؛ شخصی نزدم آمد تا آن دستگاه را از من بخرد و من هم آن را برایش فروختم؛ بعد از آن کارگاه را از من به اجاره خواست تا دستگاهی را که از من خریده بود، در آن‌جا بگذارد و از آن استفاده نماید؛ من بر این امر نیز موافقت کردم؛ باوجود این‌که دستگاه چیزی منقول است، با آن‌هم در آن‌جا باقی گذاشته شد و نقل داده نشد؛ درحالی‌که کلیدهای کارگاه نزد مستأجر(مالک دستگاه) است و او مالک کامل منفعت کارگاه نیز می‌باشد؛ در صورتی‌که چیزی از کارگاه را تلف ننموده و ضرری بر آن وارد نکند، آیا معاملۀ ما با این وصف که دستگاه انتقال داده نشده، همه شروط مشروعه را در بر دارد و یا خیر؟ و یا این معاملۀ ما به‌خاطر انتقال نیافتن دستگاه و باقی ماندن‌اش در کارگاه، که آن‌را خریدار دستگاه به اجاره گرفته، باطل است؟ الله سبحانه وتعالی شما را برکت داده تا توسط شما فتح نصیب ما بفرماید. اگرممکن باشد، امیدوارم پرسش‌ام را زودتر پاسخ دهید؛ چون بسیار عاجل ضرورت دارم. والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته!

پاسخ

وعلیکم السلام و رحمةالله و برکاته!

قبض کردن و در تصرف درآوردنِ مبیعه فقط در اشیایی شرط صحت بیع است که از جملۀ موزونات، مکیلات و معدودات باشند؛ مثل: رخت، برنج، تربوز و کیله. پس این‌چنین اشیایی‌که پیمانه، متر و اندازه، عدد و شمار و یا به‌وزن و ترازو فروخته می‌شوند؛ در همۀ این اشیاء واجب است که حین خرید و فروش، مشتری آن‌را از جایش انتقال دهد؛ هم‌چنان فروشنده برای این‌که این اشیاء را فروخته بتواند، باید آن‌را قبض نموده و در دوکان خود بیاورد؛ بنابر این، برای تاجر جایز نیست تا جنسی را به‌فروش برساند که مالک آن نبوده و در ملکیت‌اش نباشد؛ چنان‌چه پیامبر صلی‌الله علیه وسلم فرموده است:

«مَنْ ابْتَاعَ طَعَامًا فَلَا يَبِعْهُ حَتَّى يَسْتَوْفِيَهُ»

(رواه بخاری)

ترجمه: کسی‌که غله‌ای را خرید، برایش جایز نیست آن را بفروشد تا آن‌که آن‌را کاملاً قبض کند.

مسلم از ابن عمر روایت کرده است که گفت: «ما از تجار و واردکنندگان، غله را به‌طور تخمینی می‌خریدیم و پیامبر صلی‌الله علیه وسلم ما را از فروش آن قبل از انتقال دادن از جایش منع فرمود» و هم‌چنان مسلم روایت کرده که رسول الله صلی‌الله علیه وسلم فرمود:

«مَنْ ابْتَاعَ طَعَامًا فَلَا يَبِعْهُ حَتَّى يَكْتَالَهُ»

(رواه مسلم)

ترجمه: هرکسی غله‌ای را خرید، قبل از پیمانه کردن آن‌را نفروشد.

 و از حکیم ابن حزام روایت است که گفت:

«قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّي أَشْتَرِي بُيُوعًا فَمَا يَحِلُّ لِي مِنْهَا وَمَا يُحَرَّمُ عَلَيَّ قَالَ فَإِذَا اشْتَرَيْتَ بَيْعًا فَلَا تَبِعْهُ حَتَّى تَقْبِضَهُ»

(رواه احمد)

ترجمه: من به رسول الله صلی‌الله علیه وسلم گفتم: «یا رسول الله! من چیزهایی را خریداری می‌کنم؛ پس چه‌چیز برایم حلال و چه‌چیز حرام است؟» رسول الله صلی‌الله علیه وسلم فرمود: «چیزی را که خریدی آن‌را نفروش تا آن‌که آن‌را قبض نموده و در اختیار می‌آوری.»

 از زید بن ثابت روایت است که رسول الله صلی‌الله علیه وسلم از فروختن جنس، پیش از قبض کردن و به‌تصرف درآوردن آن منع فرمود. این را ابوداود روایت نموده است. احمد در مسند خود از ابن عمر روایت کرده که رسول الله صلی‌الله علیه وسلم فرمود:

«مَنْ اشْتَرَى طَعَامًا بِكَيْلٍ أَوْ وَزْنٍ فَلَا يَبِيعُهُ حَتَّى يَقْبِضَهُ»

(رواه احمد)

ترجمه: هر کس غله و خوراکه‌ای را با پیمانه و وزن خرید، آن‌را نفروشد تا آن‌که آن‌را قبض کند.

احادیث ذکرشده به‌طور واضح بالای دو چیز صراحت دارد: یکی بالای پیمانه و وزن و دیگر به‌طور عام بالای غله که پیمانه، وزن و یاهم شمار می‌شوند؛ چون غله گاه‌گاهی به‌شمار فروخته می‌شود؛ مثل: برخی از میوه‌ها. بنابر‌ این، شرط قبض کردن متعلق به‌تمام چیزهایی است که توسط آن‌چه که غله با آن اندازه‌گیری می‌شود، اندازه‌گیری شود؛ مثل: پیمانه، وزن و شمردن.

اما اشیایی‌که پیمانه، وزن و شمار نمی‌شوند، در خرید و فروش آن‌ها قبض کردن شرط نیست و این قاعده بالای خانه، زمین، حیوان، و امثالهم نیز منطبق می‌شود؛ چون خانه و زمین نقل داده نمی‌شود. اما حیوان به‌خاطر وارد شدن حدیثی‌که بخاری از ابن عمر روایت می‌کند، در این جمع آمده است و آن این‌که عمر بالای بکر یک رأس اسپ داشت، به‌شرح زیر:

«فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ صلى الله عليه وسـلم بِعْنِيهِ فَقَالَ عُمَرُ هُوَ لَكَ فَاشْتَرَاهُ ثُمَّ قَالَ هُوَ لَكَ يَا عَبْدَ اللَّهِ فَاصْنَعْ بِهِ مَا شِئْتَ»

ترجمه: پیامبر صلی‌الله علیه وسلم به او گفت: آن‌را به‌من بفروش! عمر گفت: آن از تو شد، رسول الله صلی‌الله علیه وسلم آن‌را خرید؛ سپس فرمود: آن از تو است ای عبد الله، هر تصرفی‌که می‌خواهی در آن بکن!

در این حدیث واضح می‌گردد که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم اسپ را از عمر خرید و قبل از قبض کردن آن‌را به عبدالله ابن عمر فروخت. هم‌چنان مسلم در صحیح خود از عامر روایت می‌کند که گفت: جابر ابن عبدالله به‌من قصه کرد که من شتری داشتم که بر آن سفر می‌کردم و زیاد ناتوان شده بود؛ پس تصمیم گرفتم که آن‌را مهمل رها کنم، ناگهان پیامبر صلی‌الله علیه وسلم پیدا شد و برایم دعا کرد و آن‌را با چیزی زد؛ پس چنان رفتاری کرد که قبلاً مثل‌اش را نکرده بود. گفت: این را برایم در بدل یک اوقیه (40 درهم) بفروش، گفتم: نه! گفت: بفروش؛ پس آن‌را در بدل یک اوقیه فروختم و شرط گذاشتم که مرا تا خانه‌ام برساند؛ چون به‌خانه رسیدم شتر را برایش بردم و او پول‌اش را به من داد و برگشتم؛ سپس در عقب‌ام کسی را فرستاد و گفت: چه فکر می‌کنی تو را برگشتاندم تا شترت را بگیرم؟ بگیر، شتر و پول هردو از تو باشد.

در این حدیث واضح می‌شود که پیامبر صلی‌الله علیه وسلم شتر جابر را خرید و آن‌را قبض نکرد و جابر بر آن شتر تا خانه‌اش رفت و بعد از آن، آن‌را به‌جابر بخشید. بنابر این، فروش حیوان و امثالش از چیزهایی است که عادتاً به وزن، پیمانه و شمارش فروخته نمی‌شوند؛ پس قبض کردن مبیعه در تکمیل بیع آن شرط نیست.

آن‌چه در نزد من راجح است، این است: دستگاه نجاریی‌که شما از آن پرسیده‌اید؛ مثل حیوان است و بر آن صحت بیع بدون قبض و نقل از جایش تطبیق می‌شود. به‌عبارت دیگر، انعقاد بیع دستگاه درست است، برابر است که آن‌را خریدار به‌خانۀ خود انتقال داده و یا جایش را اجاره گرفته و آن‌را در همان‌جا بگذارد.

الله سبحانه وتعالی شما را در خرید و فروش دستگاه برکت دهد! این را راجح‌تر می‌بینم و الله سبحانه وتعالی عالم‌تر و حاکم‌تر است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

22 جمادی الاول 1439هـ.ق

18 فبروری 2018م

ادامه مطلب...

خلافت؛ نظامی‌که قلب‌ها برای بازگشت آن می‌تپند

  • نشر شده در اردن

پس ای مسلمانان؛ برای بازگشت آن دست به کار شوید!

(ترجمه)

به تاریخ 28 رجب سال 1342هـ.ق انگلیس-رأس‌الکفر وقت- به همکاری یک عده از خائنین عرب و ترک باعث انهدام خلافت اسلامی گردید. دقیقاً 98 سال قبل از امروز، خلافت اسلامی تو سط مصطفی کمال خائن و جنایت‌کار ملغی اعلان شد. پس از سقوط خلافت، امت مسلمه تا امروز هم‌چو یتیمی سپری ندارد که بر اساس کتاب الله سبحانه‌وتعالی و سنت رسول الله ﷺ حکم کند؛ بلکه در عوض، کفار استعمارگر بالای امت محمد ﷺ یک عده از حاکمان دست‌نشانده و مزدور را حاکم تعیین نمودند که هرگز از اطاعت آن‌ها دست‌بردار نیستند و پیوسته در اطاعت و غلامی به کفار از هم پیشی می‌گیرند و فقط چیزی را انجام می‌دهند که از سوی کفار به آن‌ها دستور داده می‌شود. آن‌ها چنان در بردگی به سر می‌برند که کفار هم‌چو دانه‌های شطرنج این طرف و آن طرف انتقال می‌دهند... 98 سال است که امت اسلامی هم‌چو خس و خاشاک روی آب، بی‌وزن و بی‌ارزش شده است؛ آن‌هم پس از آن‌که کفار راز قوت آن‌ها و اصل و منشأ عزت‌شان را، که همانا خلافت اسلامی  بود، از میان برداشت.

دشمنان اسلام قبل از ائتلاف‌شان شاهد بودند که دولت خلافت سیزده قرن متمادی در جهان حاکمیت نمود و همواره خیر و عدالت را بر اطراف و اکناف زمین گسترش می‌داد. خلافت یک دولت مستبد نبود و دولتی نبود که بر پول و ثروت دولت‌های دیگر چشم دوخته باشد؛ بل دولتی بود که جز عدالت و خوبی در دایرۀ اطاعت از الله و رسولش به چیزی دیگری متمسک نمی‌گردید. از همین‌رو، خیر و عدالت تنها چیزی بود که با پخش و نشر اسلام در جهان از طریق این دولت(خلافت) ترویج می‌یافت. دولت امت اسلامی سیزده قرن متمادی در عزت و قدرت باقی ماند و همواره تکلیف‌اش را بر مبنای اوامر و نواهی الله سبحانه‌وتعالی اداء می‌کرد که همانا پخش و نشر اسلام و عدالت چیز دیگر نبود و در حقیقت رحمت و مشعلی برای جهانیان بود. اما کفار و دست‌اندرکاران خائن آن‌ها به توطئه‌چینی علیه آن اقدام نمودند و به حملات شبانه‌روزی شان ادامه دادند تا به حاکمیت آن خاتمه دهند. هنگامی‌که آن‌ها به این هدف خبیث‌شان دست یازیدند، سرزمین‌های اسلامی همه و همه با  حرص طمع گرگ‌گونۀ کفار چور و چپاول شدند. این بود که شکل و ساختار آن کاملاً تکه و پارچه شد، فلسطین از دست رفت و مسجدالاقصی توسط اندک‌ترین؛ اما بدترین مردم مورد اهانت قرار گرفت. پس از سقوط خلافت، امت اسلامی  که در رفاه و آسایش بر مبنای اسلام در زیر یک پرچم تحت قیادت یک خلیفه به سر می‌بردند، سرزمین واحدشان به چندین سرزمین کوچک تقسیم گردید. اینک مسلمانان در تحت دولت‌های جداگانه با پرچم‌های چند رنگی و با قانون اساسی دست‌ساختۀ کفار استعمارگر به سر می‌برند که توسط حاکمان مزدور و دست‌نشانده به منظور تأمین منافع استعمار، جنگ علیه اسلام و قادر ساختن استعمارگران توسط سرمایه و ظرفیت‌های امت اسلامی تطبیق می‌گردد.

ای مسلمانان! بدانید که کفار و مفکوره‌های آنان و مزدوران‌شان با شما به خاطر نماز، روزه و حج نمی‌جنگند؛ بلکه آن‌ها علیه نظام حکومت‌داری(علیه خلافت بر منهج نبوت) که الله سبحانه‌وتعالی برای شما انتخاب کرده است، می‌جنگند؛ چون آن‌ها خوب می‌دانند که امت اسلامی بدون خلافت هیچ ارزشی ندارد. پس بدانید که خلافت یگانه نظامی‌ست که از عزت و شرافت شما و از دین شما حفاظت می‌کند. خلافت تنها نظامی‌ست که هرگونه بی‌عدالتی و استبداد را در زمین محو می‌کند. نبود خلافت از صحنۀ زندگی باعث گردیده است تا ما امروز در ذلت، خواری و بحران به سر ببریم. بدانید که تنها نگرانی کفار این است که چگونه بتوانند علیه اسلام سیاسی مبارزه کنند تا آن را نیست و نابود کنند. این نظام سیاسی یگانه نظامی‌ست که اسلام را قانون اساسی مردم قرار داده و بالای مردم تطبیق می‌کند. الله سبحانه‌وتعالی می‌فرماید:

﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا﴾

[نساء: ٦٥]

ترجمه: به پروردگارت سوگند که آن‌ها مؤمن نخواهند بود؛ مگر این‌که در اختلافات خود، تو را به داوری طلبند و سپس از داوری تو، در دل خود احساس ناراحتی نکنند و کاملاً تسلیم باشند.

بناءً آن‌ها جنگ را  علیه اسلام به راه‌انداخته اند. این جنگ، در واقع جنگی‌ست علیه نظام سیاسی و علیه اسلام به عنوان یک نظام سیاسی، که باید در همه امور زندگی تطبیق گردد، به پیش برده می‌شود.

ای اهل اردن! ذلت و تحقیر، بردگی و غارت ثروت و منابع شما توسط کفار غربی واقعیتی‌ست که در آن به سر می‌برید و آن را تجربه کرده‌اید و به چشم سر مشاهده می‌کنید. مسئلۀ شما مسئلۀ یک قرص نان و یاهم بهبود شرایط زندگی نیست؛ بلکه مسئلۀ از میان برداشتن و ریشه‌کن کردن علت بیماری‌ست که باعث ذلت و رنجش شما گردیده‌ و هرنوع تلاش دیگری‌که برای جداکردن و بیگانه کردن امت نسبت به قضیۀ حیاتی و سرنوشت‌سازشان(خلافت بر منهج نبوت) به پیش برده می‌شود، می‌باشد. از این رو، تغییر بنیادی مبنی بر این واقعیت همانا ازسرگیری زندگی اسلامی از طریق تأسیس دوبارۀ خلافت بر منهج نبوت می‌باشد و بس. این جاست که در تحت قیادت خلیفه‌ای قرار می‌گیریم که توسط امت انتخاب شده و جز بر مبنای شریعت به چیزی دیگری بالای ما حکم نمی‌کند. بی‌گمان ارتش‌ها و نیروهای مسلمان توانائی ازبین بردن این رژیم‌های مستبد و ظالم را دارند؛ مشروط بر این‌که عزم و ارادۀ این کار در میان‌شان ایجاد شود. بهترین مثال در این زمینه، به جاده ریختن میلیون‌ها مسلمان در تونس، الجزایر، مصر، شام، یمن و سایر سرزمین‌های اسلامی است که خواهان سقوط و نابودی نظام‌های موجوده بوده و فریاد می‌زنند که این نظام‌ها با عقیدۀ اسلامی ما در تناقض قرار داشته و باید از میان ما دور شوند. مسلمانان در سرزمین‌های مذکور علی‌الرغم این‌که از رویکرد حکام ظالم و دست‌نشانده علیه خود غافل نیستند و می‌دانند که از سوی آن‌ها مورد ظلم و شکنجه قرار می‌گیرند، آمادۀ هرگونه قربانی برای اسلام اند. از این‌رو، این همه روی‌کردها و ظلم و ستم‌ها از سوی حکام، مانع به جاده ریختن آن‌ها نگردید، هم‌چنان نتوانست که از صدای آن‌ها در مساجد، که برای برانداختن این رژیم‌های مزدور بلند می‌شد، جلوگیری کند.

ای مردم! حزب‌التحریر، که شما آن را دهه‌هاست می‌شناسید، رهبری‌ست که هرگز به شما دروغ نگفته و هرگز از مسیر هدف‌مندش کنار نرفته است؛ بلکه در عوض، هم‌چو کوهی استوار و پابرجا مانده است و پیوسته تلاش می‌کند تا تکلیف شرعی(فرض فراموش شدۀ امت، تاج الفروض، خلافت) را به امت یادآوری کند؛ زیرا این یگانه فرضی‌ست که سایر فرایض در تحت آن اجراء می‌گردد. پس چی کسی به جز خلیفه ارتش‌ها را برای آزادسازی الاقصی منسجم نموده و رهبری خواهد کرد؟ چی کسی  به جز خلیفه به این بارانی از بی‌عدالتی‌ها و قتل‌هایی‌که بر سر مسلمانان در سراسر جهان فرو می‌ریزد، پایان می‌دهد؟ چی کسی به جز خلیفه کتاب الله سبحانه‌وتعالی را تطبیق می‌نماید که صدها سال از نزول آن سپری شده است، اصول و قوانین آن را احیاء و قانون اساسی و نظام آن را تطبیق می‌کند؟ چی کسی... چی کسی... چی کسی به جز خلیفه و دولت خلافت؟! فلهذا جای تعجب نیست که حزب‌التحریر که مسئولیت پیش‌برد دعوت به سوی خلافت بر منهج نبوت را دارد، برای بازگشت خلافت، تولید و محصولات آن پیوسته تلاش می‌کند و تا زمانی‌ به کارش توقف نمی‌دهد که به بشارت رسول اللهﷺ که می‌فرماید:

«ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ»

ترجمه: سپس خلافت بر منهج نبوت قائم خواهد شد.

نایل آید و پیوسته به این کار خود از امت اسلامی و ارتش‌های اسلامی می‌خواهد که برای تأسیس دین الله سبحانه‌وتعالی بر منهج نبوت کار و فعالیت نمایند، ادامه خواهد داد.

مسئلۀ خلیفه مسئله‌ای‌ست که از اهمیت والای برخوردار است؛ چون ترک کردن آن و ترک کردن کار برای بازگشت آن گناه بزرگی‌ست که رسول الله ﷺ در مورد آن می‌فرماید:

«وَمَنْ مَاتَ وَلَيْسَ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ، مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»

(رواه مسلم)

ترجمه: کسی در حالی بمیرد که بیعتی در گردن او نباشد، به مرگ جاهلیت مرده است.

از این‌رو، موجودیت دولت اسلامی(خلافت) امر لازمی‌ست که برگردن همۀ امت بوده و بیعت وفاداری تنها و تنها برای خلیفه ممکن است. اینست که حزب‌التحریر پیوسته برای بازگشت آن تلاش می‌کند و تا زمانی‌که خلافت بر منهج نبوت را قضیۀ سرنوشت‌ساز مسلمانان قرار ندهد، به کار و فعالیت‌اش ادامه خواهد داد و قطعاً کوتاه نخواهد آمد. پس آیا بر مسلمانان واجب نیست که برای حاکمیت دین الله سبحانه‌وتعالی برخاسته و تلاش نمایند؟ بنابر این، بر ارتش‌های اسلامی لازم است تا دستان‌شان را به دستان ما گذاشته و برای تأسیس این فریضۀ الهی دست به کار شوند و بر الله قادر و توانا اعتماد نمایند و بدانند که پیروزی دین الله سبحانه‌وتعالی برای مسلمانان بسیار نزدیک است.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ﴾

[انفال: 24]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده اید! دعوت الله و پیامبر را اجابت کنید، هنگامی که شما را به سوی چیزی می‌خواند که شما را حیات می‌بخشد! و بدانید الله میان انسان و قلب او حایل می‌شود و همه شما(در قیامت) نزد او گردآوری می‌شوید!

حزب‌التحریر-ولایه اردن

ادامه مطلب...

حقایقی‌که امت اسلامی باید به درستی درک و در مقابل آن با تمام قوت ایستاده‌گی نمایند

(ترجمه)

اول: اسلام تنها دینی است که الله سبحانه وتعالی آن را برای مردم انتخاب نموده است. پس پذیرفتن ایدیولوژی و نظام دیگری غیر از اسلام برای مردم درست نیست. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِيناً﴾

[مائده: 3]

ترجمه: امروز(احكام) دين شما را برای‌تان كامل كردم و(با عزّت بخشيدن به شما و استوار داشتن گام‌های‌تان) نعمت خود را بر شما تكميل نمودم و اسلام را به عنوان آئين الله پسند برای شما برگزيدم.

دوم: اسلام دینی است که الله سبحانه وتعالی ما را به اجرای احکام آن امر نموده است؛ پس سازش و سستی در تطبیق در مورد آن درست نیست. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید: ‏

﴿وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالاً مُّبِيناً﴾

‏[احزاب: 36]

ترجمه: هيچ مرد و زن مؤمنی در كاری‌كه الله و پيامبرش داوری كرده باشند(و آن را مقرّر نموده باشند) اختياری از خود در آن ندارند(و اراده ايشان بايد تابع ارادۀ الله و رسول باشد). هركس هم از دستور الله و پيامبرش سرپيچی كند، گرفتار گمراهی كاملاً آشكاری می‌گردد.‏

سوم: الله سبحانه وتعالی مسئولیت و اعتلای اسلام را بر همه ادیان به عهده گرفته است. او سبحانه وتعالی می‌فرماید: ‏

﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ﴾

[حجر: 9]

ترجمه: ما خود قرآن را فرستاده‌ايم و خود ما پاسدار آن می‌باشيم(و تا روز رستاخيز آن را از دست‌برد دشمنان و از هرگونه تغيير و تبديل زمان محفوظ و مصون می‌داريم).

الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾ ‏

‏[توبه: 33]

ترجمه: الله است كه پيامبر خود(حضرت محمّد‍ﷺ) را همراه با هدايت و دين راستين(به ميان مردم) روانه كرده است تا اين آئين(كامل و شامل) را بر همه آئين‌ها پيروز گرداند(و به منصّۀ ظهورش رساند) هرچند كه مشركان نپسندند.

چهارم: الله سبحانه وتعالی امت اسلامی را برای اقامۀ دین خود و شهادت بر دیگران انتخاب نموده است. او سبحانه وتعالی می‌فرماید: ‏

﴿وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمينَ مِن قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيداً عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ﴾

[حج: 78]

ترجمه: و در راه الله جهاد و تلاش كنيد؛ آن گونه كه شايستۀ جهاد و بايسته تلاش در راه او است(تا در ميدان جهاد اصغر كه نبرد با دشمنان دين است و در پهنۀ جهاد اكبر كه مبارزه با نفس امّاره است، پيروز گرديد). الله شما را(از ميان مردم برای ياری دين خود) برگزيده است(و به شما شخصيّت و عظمت بخشيده است) و در دين كارهای دشوار و سنگين را بر دوش شما نگذاشته است(و بلكه تكاليف و وظائفی مقرّر نموده است كه با فطرت سالم هماهنگ و با توان انسانی سازگار است. اين دين همان) آئين پدرتان ابراهيم است. الله شما را قبلاً(در كتاب‌های پيشين) و در اين(واپسين‌كتاب) مسلمين ناميده است(و افتخار تسليم در برابر فرمان‌های الهی را به شما داده است و شما را الگو و اسوۀ حسنۀ ملّت‌های ديگر كرده است) تا پيامبر(ﷺبا شهادت عملی خود) گواه بر شما باشد(و در روز قيامت رفتار و كردارش مقياس سنجش اعمال شما مسلمانان گردد) و شما هم(با شهادت عملی خود) گواه بر مردمان باشيد(و رفتار و كردارتان به عنوان امت نمونه، محكّ سنجش اعمال سايرين و الگوی بارز الله‌پرستان راستين گردد). پس(برای حصول اين منظور) نماز را بخوانيد و زكات مال بدهید و به الله چنگ زنيد كه سرپرست و ياور شما او است و چه سرور و ياور نيك و چه مددكار و كمك‌كننده خوبی است!

پنجم: وحدت امت اسلامی از فرایض بزرگ اسلام است و امت اسلامی نمی‌تواند اسلام را اقامه و پخش نماید؛ چنانچه الله سبحانه وتعالی بر آنان واجب کرده است؛ مگر زمانی‌که بر یک نفر برای اقامۀ دین اتفاق نمایند. رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید: «مَنْ أَتَاكُمْ وَأَمْرُكُمْ جَمِيعٌ عَلَى رَجُلٍ وَاحِدٍ، يُرِيدُ أَنْ يَشُقَّ عَصَاكُمْ، أَوْ يُفَرِّقَ جَمَاعَتَكُمْ، فَاقْتُلُوهُ»

(بخاری و مسلم)

ترجمه: زمانی‌که بر یک نفر اتفاق داشتید و کسی آمد تا جمع تان را متفرق سازد، گردن او را بزنید.

ششم: جهاد در راه الله سبحانه وتعالی قلۀ بزرگ اسلام است و تنها طریقۀ شرعی و عملی برای نشر و حمل اسلام به سوی مردم و به هدف بیرون کردن‌شان از تاریکی‌های کفر و جهالت به طرف نور اسلام و عدالت آن می‌باشد. او سبحانه وتعالی می‌فرماید: ‏

﴿قَاتِلُواْ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْيَوْمِ الآخِرِ وَلاَ يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُواْ الْجِزْيَةَ عَن يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ﴾

[توبه 29]

ترجمه: با كسانی از اهل كتاب كه نه به الله و نه به روز جزا(چنان كه شايد و بايد) ايمان دارند و نه چيزی را كه الله(در قرآن) و فرستاده‌اش(در سنّت خود) تحريم كرده‌اند، حرام می‌دانند و نه آئين حق را می‌پذيرند، پيكار و كارزار كنيد تا زمانی‌كه(اسلام را گردن می‌نهند و يا اين‌كه) خاضعانه به اندازۀ توانائی جزيه را می‌پردازند(كه يك نوع ماليات سرانه است و از اقليّت‌های مذهبی به خاطر معاف‌بودن از شركت در جهاد و تأمين امنيّت جان و مال آنان گرفته می‌شود).

هفتم: خلافت فریضۀ بزرگی‌ست که به وسیلۀ آن سه فرض بزرگ دیگر تحقق می‌یابد: اقامۀ دین، وحدت مسلمانان و انتشار اسلام به جهان. توسط خلافت سرزمین‌های اشغالی مسلمانان آزاد می‌شود و مسلمانان عزت‌مند می‌شوند؛ نه تنها مشکلات مسلمانان؛ بلکه مشکلات همه جهانیان حل می‌شود. آری، خلافت دولت اسلام است؛ دولتی‌که پیامبر صلی الله علیه وسلم آن را تأسیس نمود و بدون آن مردم به زنده‌گی جاهلی به سر می‌برند. رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

«مَنْ خَلَعَ يَداً مِنْ طَاعَةٍ، لَقِيَ اللهَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا حُجَّةَ لَهُ، وَمَنْ مَاتَ وَلَيْسَ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ، مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»

(رواه مسلم)

ترجمه: کسی‌که یک وجب از طاعت امام(خلیفه) سرپیچی نماید، در قیامت به گونه‌ای با الله سبحانه وتعالی ملاقات می‌کند که هیچ دلیلی ندارد و کسی‌که در حالی بمیرد که با خلیفه بیعت نداشته باشد، در حقیقت به مرگ جاهلیت مرده است.

هشتم: سازمان‌های بین‌المللی؛ از سازمان ملل گرفته تا شورای امنیت...، سازمان‌های منطقه‌ای مانند جامعۀ عربی، سازمان همکاری‌های خلیج و سازمان کنفرانس اسلامی، همۀ این‌ها ابزار دولت‌های غرب استعمار‌گر می‌باشد تا سلطۀشان بر سرزمین‌ها باقی بماند و پروژه‌های خود را اجراء کنند و در رأس آنان تا امت اسلامی به گونۀ شکست خورده باقی بماند و ثروت آنان به غارت برده شود.

نهم: آزادی امت اسلامی از قید استعمار جز با حرکت ارتش‌های امت برای برکناری حکام طاغوت و نظام‌های طاغوتی ممکن نیست تا نفوذ استعمار را از ریشه برکنند و این کار می‌طلبد تا ارتش‌های امت به صف واحد گردآمده و برائت خود را از این نظام‌های مزدور و خائن اعلان کنند و به سوی برکناری آنان و نجات امت از شر آنان بشتابند.

برگرفته از جریدۀ الرایه

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه