چهارشنبه, ۰۸ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۱۱م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

دعوت به‌سوی الله سبحانه وتعالی با حکمت و موعظۀ حسنه!

(ترجمه)

الله سبحانه وتعالی می‌فرماید: ‏

﴿ادْعُ إِلِى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَۚ‏ وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُواْ بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ وَلَئِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِّلصَّابِرينَۚ‏ وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُكَ إِلاَّ بِاللّهِ وَلاَ تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلاَ تَكُ فِي ضَيْقٍ مِّمَّا يَمْكُرُونَۚ‏ إِنَّ اللّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَواْ وَّالَّذِينَ هُم مُّحْسِنُونَ﴾

[نحل 125-128]

ترجمه: (ای پيامبر!) مردمان را با سخنان استوار و بجا و اندرزهای نيكو و زيبا به راه پروردگارت فراخوان و با ايشان به شيوۀ هرچه نيكوتر و بهتر گفتگو كن‌؛ چرا كه(بر تو تبليغ رسالت الهی با سخنان حكيمانه و مستدلاّنه و آگاهانه و به گونۀ بس زيبا و گيرا و پيدا است و بر ما هدايت و ضلال و حساب و كتاب و سزا و جزا است) بی‌گمان پروردگارت آگاه‌تر(از همگان) به حال كسانی است كه از راه او منحرف و گمراه می‌شوند و يا اين‌كه رهنمود و راهياب می‌گردند. (ای مسلمانان!) هرگاه خواستيد مجازات كنيد(كسانی را كه به حقوق شما تعدّی و تجاوز كرده‌اند)، تنها بدان اندازه مجازات كنيد و كيفر دهيد كه درباره شما روا شده است(و از حدّ آن فراتر نرويد و برمگذريد) و اگر شكيبائی پيشه ساختيد(و به خاطر الله مجازات نكرديد و كيفر نداديد) حتماً شكيبائی برای شكيبايان(حق‌پرستی چون شما كه از دل فرمان نمی‌بريد و به راهنمائی يزدان گوش فرا می‌داريد، در دنيا و آخرت ) بهترخواهد بود.‏ و (ای پيامبر!) تو نيز در برابر مصائب و صحنه‌های جانسوزی‌كه در راه تبليغ رسالت آسمانی خواهی ديد) شكيبائی كن و شكيبائی تو(و هركس ديگری) جز در پرتو(لطف رحمان و به ياری و) توفيق يزدان ميسّر نيست( اگر كافران ايمان نياوردند) بر آنان اندوهگين مشو و در برابر مكر و نيرنگی‌كه می‌ورزند(و توطئه‌هائی‌كه به راه می‌اندازند) ناراحت و نگران مباش(و خويشتن را در پناه الله دار)!‏ بی‌گمان الله(مرحمت و معونت و حفاظت و رعايت همه جانبه‌اش) همراه كسانی است كه تقوی پيشه كنند و(با دوری از نواهی، خود را از خشم الله به دور دارند و با تمام نيرو و قدرت) با كسانی است كه نيكوكار باشند و(با انجام اوامر الهی خويشتن را به الطاف ايزد نزديك سازند).

صیغۀ ادع بر سه محور تمرکز دارد: دعوت‌گر، دعوت و اسلوب دعوت و این‌ها لازم و ملزوم یک‌دیگر اند؛ به این معنی که دعوت‌گر باید دارای این صفات باشد تا امید به قبولی طاعت داشته باشد. پس دعوت در راه الله سبحانه وتعالی در حقیقت دعوت به کلمۀ طیبه، دعوت به ایمان داشتن به عقیدۀ اسلامی، دعوت به ایمان آوردن به الله سبحانه وتعالی، ملائکه، کتاب‌ها، پیامبران و این‌که خیر و شر قضا از طرف الله سبحانه وتعالی است و دعوت به سوی عمل کردن به آنچه که از این ایمان داشتن مرتب می‌شود، است که عبارت ازسرگیری زنده گی اسلامی توسط تأسیس دولت اسلامی است. چنانچه رسول الله صل الله علیه وسلم در مدینۀ منوره تأسیس نمود و اسلام را تطبیق کرد؛ احکام شریعت اسلامی را تنفیذ و منافع مردم را سرپرستی نمود و عدالت و انصاف را در بین‌شان حاکم کرد.

دولت اسلامی به جهان رسید و امروزه تعداد مسلمانان به 8. 1میلیارد، نزدیک به چهارم ساکنان زمین رسیده است و سرزمین‌شان به سه قارۀ مشهور جهان امتداد پیدا کرده است. مسلمانان به همه جهان پخش شده اند و آنچه که امروزه مسلمانان کم دارند، دولت اسلامی است؛ دولتی‌که اسلام را چنانچه که رسول الله صلی الله علیه وسلم تطبیق نمود، تطبیق نماید و تمامی مسلمانان زیر سلطۀ آن سرپرستی شوند. از آن‌ها و سرزمین‌های‌شان محافظت نموده، مصالح‌شان را سرپرستی و اسلام را در همه زمین نشر نمایند. مسلمانان از پس زنده‌گی زیر چتر احکام شریعت اسلامی بر آیند و اسلام به گونۀ زنده به زنده‌گی مسلمانان برگردد... این حیثیت دعوت به گونۀ خلاصه بود.

اما به نظر می‌رسد که امروزه دعوت به نصاب درست‌اش حرکت نمی‌کند و برخی دعوت‌گران در سرزمین‌های کلیدی اسلامی بر روشی از دعوت تمرکز دارند که فقط منافع خود و حکام‌شان را برآورده می‌نمایند و از خود دعوت غافل هستند؛ چون آن‌ها فرصت توجه به این کار را ندارند؛ زیرا در دولت‌های‌شان اسلام تطبیق نمی‌گردد؛ بلکه نظام سرمایه‌داری حاکم است؛ نظام‌های ستمگر و مستبد.

اما بر دعوت‌گر در نخست لازم است که دانا و زیرک به آنچه باشد که به طرف‌اش فرامی‌خواند و به آن عامل باشد؛ به این معنی که  حرف‌اش به عمل‌اش مخالفت نداشته باشد؛ اگر یک شخصیت است یا دولت، باید به اساس عقیدۀ اسلامی بناء گردد و اسلام را در سیاست داخلی و خارجی اجراء کند.

دعوت به طرف الله سبحانه وتعالی به شخص دعوت‌گر، قومیت، سرزمین وغیره نیست؛ بلکه تنها به خاطر الله سبحانه وتعالی، دین اسلام و پیامبر صلی الله علیه و سلم است. دعوت‌گر مسئولیت‌اش را نزد الله سبحانه وتعالی اداء نموده و به طرف دین الله سبحانه و تعالی فرامی‌خواند و هیچ حق یا برتری ندارد که مزد را در دنیا بخاطرش کسب نماید؛ مانند گرفتن حاکمیت برای خود و خانواده‌اش و یا کدام امتیاز دیگری؛ بلکه مزد آن تنها در نزد الله سبحانه وتعالی می‌باشد.

اسلوب دعوت باحکمت و موعظۀ حسنه از طریق سخن نیک و شناخت وضعیت مخاطبین می‌باشد تا درست به سخنش گوش دهند و به آن‌ها از طریق خطاب صادق و سخن نرم، که بیانگر حسن نیت و قصد رسیدن به حق وجود دارد، اعتماد نمایند. دعوت‌گر به نکوهش، زجر و اظهار عیوب دیگران روی نمی‌آورد و مناقشه‌اش به آرامی، بدون حمله و حقیر شمردن و یا روی آوردن به خشم و فریاد صورت می‌گیرد؛ چون هدف رهنمائی به طرف الله سبحانه وتعالی، برآوردن طاعت و عبادت است و هیچ ضرورتی به لجاجت و شدت دلایل نیست؛ باید بیان نیک، اخلاص در عمل بخاطر الله سبحانه وتعالی و رسیدن به حق باشد.

اگر بر شما تجاوز صورت گرفت، پس شما هم مانندی‌که مورد تجاوز قرار گرفته اید، به آن برخورد کنید و این فورمول قصاص به مثل بدون اسراف است؛ اما با وجود قصاص به مثل، قرآن به طرف صبر و بخشش فرامی‌خواند. صبر و بخشش گاهی تأثیر عمیق‌تری در نزد طرف مقابل دارد و به اسلام داخل می‌شود؛ اما در صورتی‌که بر کفر خود پا فشاری کند، شکنجه کردن آن بدون هیچ توجه باید صورت گیرد و شکنجه تنها وظیفۀ دولت اسلامی است.

دعوت‌گر نیاز به صبر دارد تا دعوت‌اش به هدف خود برسد و الله سبحانه وتعالی به صبر یاری می‌نماید و صبر و ضبط نفس نیز لبیک گفتن به دعوت الله سبحانه وتعالی می‌باشد:

﴿وَلَئِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِّلصَّابِرينَ﴾

ترجمه: و اگر شكيبائی پيشه ساختيد(و به خاطر الله مجازات نكرديد و كيفر نداديد)، حتماً شكيبائی برای شكيبايان(حق‌پرستی چون شما كه از دل فرمان نمی‌بريد و به راهنمائی يزدان گوش فرامی‌داريد، در دنيا و آخرت) بهترخواهد بود.‏

﴿وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُكَ إِلاَّ بِاللّهِ﴾

ترجمه: و(ای پيامبر! تو نيز در برابر مصائب و صحنه‌های جان‌سوزی‌كه در راه تبليغ رسالت آسمانی خواهی ديد) شكيبائی كن و شكيبائی تو(و هركس ديگری) جز در پرتو(لطف رحمان و به ياری و) توفيق يزدان ميسّر نيست.

الله سبحانه وتعالی بر کارش چیره است؛ اما اکثر مردم نمی‌دانند.

برگرفته ا زمجلۀ الوعی

نویسنده: ابراهیم سلامت

ادامه مطلب...

قتل‌عام نیوزیلند: حکومت‌های غربی و رسانه‌های‌شان عامل پالیسی نفرت و انزجار اند!

  • نشر شده در دنمارک

(ترجمه)

حداقل ۵۰ تن از مسلمانان بی‌گناه، حین ادای نماز جمعه در دو مسجد شهر کریس‌چرچ نیوزیلند به شهادت رسیدند؛ جایی‌که مردان، زنان، اطفال و بزرگ‌سالان با خون‌سردی تیرباران شدند. حمله‌ کننده از جنایت خود به طور فجیح و بزدلانه فیلم گرفته و آن را به طور زنده در شبکه‌های اجتماعی پخش نمود.

محکومیت‌های رسمی از سوی سیاسیون غربی به این حمله در حالی آغاز شد ‌که قربانیان حمله تنها مسلمانان هستند. آنان محتاطانه حملۀ مذکور را تروریستی لقب دادند؛ مگر در عقب این حمله جنایت‌کاران در تاریخ نیوزیلند، یک نطقۀ عطف را رقم زدند؛ زیرا به نخست وزیر نیوزیلند هیچ گزینۀ‌ دیگری به جز از این‌که این حمله را تروریستی خطاب کند، راهی نگذاشت. با آن‌ هم انگیزۀ‌ سیاسی راست‌گراهای افراطی در پیشتبانی این حمله تحت یک بیانیه‌ای که در انترنت منتشر کردند، افشاء شد.

کشتار خون‌سردی و ایجاد نفرتی‌که در این حمله دخیل بود، در واقع قتل‌عام را در اذهان متصور می‌سازد و همین امر باعث می‌شود که نیروهای اشغال‌گر و سربازان مزدور آنان در افغانستان و عراق به هم‌چو جنایات مشابه دست بزنند؛ چون آنان غیرنظامیان را قتل‌عام و مساجد را ویران کردند؛ حتی تمام شهر را به خاک یک‌سان و نابود کرده اند. حملۀ نیوزیلند نفرت مشابه برای مسلمانان و اسلام به شمار می‌رود که توسط هیولای راست‌گرای افراطی تقویت می‌شود که در اصل در خود غرب سنگ بنیاد این حزب گذاشته شده بود و تا اکنون فعالیت می‌کند.

پالیسی ضد اسلام، اعم در داخل و خارج از کشور و مباحث‌ نفرت‌انگیز رسانه‌هایی‌که در طول این ۱۸ سال جریان دارد، گروه‌ها و افراد عام مانند "مجرم حمله اوتایا در ناروی و اندرس بیویک را وادار کرد تا خود را جنگ‌جویان صلیبی لقب دهند. این جنایت‌کاران، مانند نیروهای مسلح اشغال‌گر غربی و در عقب آنان سیاسیونی‌که آن‌ها را استقرار می‌دارند، جنایات خود را انجام می‌دهند و خود را جنگ‌جویان مقدس فکر می‌کنند که برای آیندۀ مردم خود مبارزه می‌نمایند.

زمانی‌که سیاسیون غربی به شمول سیاسیون دنمارک، اصول خود را کنار گذاشته و به طور مداوم اسلام را من‌حیث یک خطر تصور می‌کنند که جامعۀ آنان را تخریب می‌کند و به جاسوسی، سانسور‌سازی و آزار و اذیت مسلمانی‌که در این کشورها زنده‌گی می‌کنند، می‌پردازند. در عین‌حال، بعضی حکام غربی مأموریت جنگی را علیه مسلمانان در کشور خود‌شان آغاز می‌کنند که نمونۀ آن قتل‌عام‌های اخیر است. بناءً این امر توسط نفوذ جناح‌های سیاسی و مباحث نفرت‌انگیز رسانه‌‌ها علیه مسلمانان به وجود می‌آید.

فلهذا این حکومت‌های غربی و رسانه‌های‌شان است که مسئول ایجاد نفرت اند؛ آن را بنیاد گذاشته و در طول این سال‌ها آن را در جامعۀ خود پخش نموده اند. هیچ حاکم غربی نیست که پیامد‌های فاجعه‌‌بار خود را بالای مردم مسلمانان تحمیل نکند، زیرا حق این امر را به خود داده اند.

سیاسیون غربی باید بدانند که مسلمانان دیگر به ریختن اشک تمساح آنان و محکومیت‌های ریاکارانۀ آنان نیازی ندارند. کشورهای غربی باید از مداخله در امور کشورهای اسلامی دست بکشند که خودشان جنگ را به راه می‌اندازند و از رژیم‌های سرکوب‌گر و دیکتاتور نیز حمایت می‌کنند. هم‌چنان از مداخله در امور زنده‌گی مسلمانان در کشورهای غربی و تحریک نفرت علیه مسلمانان منع شوند، که این امر ناچار منجر به جنایت و تجاوز در برابر مسلمانان می‌شود.

فلهذا ما از بارگاه الله سبحانه‌و‌تعالی استدعاء می‌کنیم که شهادت آنان را قبول و زخم‌های آن‌ها را التیام بخشیده و به فامیل‌های محترم‌شان عزم و صبر جمیل عطاء فرماید.

در خاتمۀ سخن با عاجزی استدعاء می‌نماییم که یا الله ما را به بازگشت اسلام توسط تأسیس مجدد خلافت راشدۀ ثانی بر منهج نائل فرما که در هرگوشه و اکناف جهان از مسلمانان محافظت می‌کند و رحمت و اسلام را به تمام بشر می‌رساند!

حزب التحریر-اسکندنویاوی

ادامه مطلب...

شهر باغوز هیچ غمخواری ندارد که برایش اشک بریزد! Featured

  • نشر شده در سوریه

هیچ قدرتی به جز "خلافت راشدۀ ثانی بر منهج نبوت" قتل‌عام مسلمانان را متوقف ساخته نمی‌تواند

(ترجمه)

شهر باغوز، قبل از این‌که نیروهای دموکراتیک سوریه(SDF) رسماً داخل آن شوند، آخرین پناهگاه و اردوگاه برای تنظیم الدوله(داعش) محسوب می‌شد؛ مگر درین چند روز گذشته نیروهای ائتلاف بین‌المللی همراه نیروهای دموکراتیک سوریه(SDF) قتل‌عام مهیب و خونین را در این شهر مرتکب شدند. شهر باغوز در شمال غرب شهر البوکمال و شمال شرقی بانک نهر فرات موقعیت دارد؛ جایی‌که تعداد عظیم جنگ‌جویان تنظیم الدوله(داعش) مهاجرت کرده و یا نتوانسته بودند که فرار کنند، آنجا باهم جمع شده بودند. هدف اصلی حمله نه تنها انهدام عناصر سازمان تنظیم الدوله بود؛ بلکه به هدف منهدم کردن و قتل‌عام تمام غیرنظامیان، زنان، اطفال و بزرک‌سالان توسط بمباردمان هواپیماهای جنگی و سوزاندن آن‌ها با شلیک فاسفورس به طور نسل‌کشی و قتل‌عام وحشیانه بود.

ای مسلمانان شام، ساکنان دار اسلام! یک قتل‌عام جدیدی در کتاب ریکارد‌ قتل‌عام‌هایی‌که نیروهای ائتلاف بین‌المللی علیه مسلمانان به شکل خاص در جهان و به شکل عام در سرزمین شام مرتکب شدند، به ثبت رسید. این نیروها پیش از این نیز مرتکب قتل‌عام الجینه به تاریخ ۱۶ مارچ ۲۰۱۷م شده اند، که با هدف قرار دادن مسجد عمر بن الخطاب پس از ادای نماز عشاء در قریه الجیته نزدیک الأتارب، دست به قتل بیش از ۵۰ نمازگزار زدند. ‏در یک گزارش نهاد "شبکۀ سوریه برای حقوق بشر" گفت: «نیروهای ائتلاف بین‌المللی از زمان تهاجم‌شان به مقصد نابودی تنظیم الدوله(داعش) در سوریه، حدود ۳هزار غیرنظامی به شمول ۹۰۰ طفل را به قتل رسانده اند.»

ای مسلمانان سرزمین مبارک شام! طرح این اتحاد صهیونیستی و جنگ‌های خونین از قلمرو ترکیه به راه انداخته شده و رژیم ترکیه نیز همراه سایر رژیم‌های حاکم در جنگ علیه تروریزم اشتراک می‌کند. جنگ علیه آن چه‌که نامش را تروریزم گذاشتند، تنها پرده بر قتل‌عام‌های می‌افگند که متحدین غربی و اسلامی علیه مسلمانان مرتکب می‌شوند تا باشد که جرم خود را حق جلوه داده و خاموش ساختن هر آن کسی‌که بخواهد این جرایم را شدیداً محکوم بدارد، می‌باشد؛ لذا بودن ستر عورت بر جرایم عریان و پنهان حقیقت عداوت و خصومت‌شان بر اسلام و مسلمین، در واقع تجاوز از تمام خطوط انسانی است. 

این قتل‌عام‌هایی‌که علیه مسلمانان صورت می‌گیرد، پایان نخواهد یافت؛ مگر توسط احیای مجدد دولت خلافتی‌که از فریاد زن مسلمان که گفت: "وامعتصماه" با لشکر‌‌اش از جان و عزت‌اش دفاع کرد و این دولت دوباره برای تمام مسلمانان و برای عموم شهروندانش در جهان نصرت را به ارمغان خواهد آورد. رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

«إِنَّمَا الإِمَامُ جُنَّةٌ يُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ وَيُتَّقَى بِهِ»

(صحیح مسلم)

ترجمه: امام(خلیفه) سپری است که از ورای آن جنگیده می‌شود و به وی پناه برده می‌شود.

ما هیچ راهی جز این‌که به ریسمان الله سبحانه‌و‌تعالی چنگ بزنبم و همراه دعوت‌گران مخلص برای تأسیس مجدد خلافت راشده ثانی بر منهج مخلصانه فعالیت کنیم، نداریم؛ خلافتی‌که رسول الله صلی الله علیه و سلم بشارت بازگشت آن را وعده داده و بر الله سبحانه‌و‌تعالی است که ما را صاحب عزت دنیا و فلاح آخرت بگرداند. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعاً إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَالَّذِينَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَكْرُ أُولَٰئِكَ هُوَ يَبُورُ﴾

[فاطر: ۱۰]

ترجمه: ‏‏کسی‌که خواهان عزّت است(باید از الله بخواهد چرا که) تمام عزّت برای الله است؛ سخنان پاکیزه به سوی او صعود می‌کند و عمل صالح را بالا می‌برد و آن‌هایی‌که نقشه‌های بد می‌کشند، عذاب سختی برای آن‌هاست و مکر(و تلاش افسادگرانه) آنان نابود می‌شوند(و به جایی نمی‌رسد)!

احمد عبدالوهاب

رئیس دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه سوریه

ادامه مطلب...

قتل ۴۹ مسلمان در هنگام ادای نماز جمعه Featured

(ترجمه)

همدردیِ عمیق خود را برای قربانیان حمله‌ی المناک تروریستی شهر کرایست چرچ نیوزیلند و خانواده‌های‌شان ابراز می‌داریم. حمله‌ای که در جریان نماز جمعه در 16مارچ انجام شد و در آن 49 تن توسط یک مرد مسلح، که جریان کشتارش را با سلاح‌های خودکار خود در شبکه‌های اجتماعی به صورت مستقیم شریک ساخته بود،‌ کشته شدند. قسمی‌که ترامپ رئیس‌جمهور امریکا وانمود می‌کند،‌ این یک واقعه‌ی منفرد نیست؛ بلکه این بخشی از مبارزات جهانی جناح راست است که به این ساده‌گی متوقف نخواهد شد.

سیاسیون مهم غرب و رسانه‌های آن می‌خواهند آتش نفرت علیه مهاجرین و مسلمانان را شعله‌ور سازند. در بین عام مردم این ترس با یک سیاق اشتباه تشدید شده‌است که مبادا سفیدپوستان در کشورشان به‌خاطر مهاجرین، خصوصاً آن‌هایی‌که از کشورهای اسلامی هستند، جزء شهروندان طبقه‌ی دوم محسوب شوند.

  • مهاجرین از سال 2016م بدین‌سو، هنگام کمپاین‌ها برای ریاست‌جمهوری امریکا و کمپاین‌های خروج انگلیس از اتحادیه اروپا، هدف ترس و نفرت در دو طرف اتلانتیک قرار گرفته اند. هردو کمپاین بالای مبارزه برای هویت، با این موضوع عامی‌که فرهنگ سفیدپوستان انگلوساکسون توسط بیرونی‌ها تهدید می‌شود، تمرکز داشته‌است. هدف‌ها شامل مسلمانان، مکزیکی‌ها،‌ لهستانی‌ها... می‌شود؛ ادعا می‌شود که به‎‌خاطر این‌ها، کارگران سفیدپوست امریکایی و انگلیسی با ازدست‌دادن وظیفه و از بین‌رفتن فرهنگ و زبان‌شان تهدید می‌شوند.
  • "لاوورا اینگراهام" از فاکس نیوز گفت که: «امریکایی‌که ما می‌شناسیم و دوست‌داریم، دیگر وجود ندارد، به‌خاطری‌که تغییرات عظیم جمعیتی بالای مردم آن تحمیل شده‌است و این‌ها تغییراتی هستند که یکی از ما به آن رأی نداده و اکثریت ما دوست نداریم.»
  • "استیو کینگ"، یک عضو کنگره، هشدار داده است که ما نمی‌توانیم تمدن خود را با فرزندان دیگران احیاء کنیم.
  • ترامپ از این ترس به نحو احسن استفاده کرده است و مهاجم مسلح یک بیانیه‌ی 74 صفحه‌ایِ را از خود به‌جا گذاشته که در آن از ترامپ "من‌حیث یک سمبول برای تجدید هویت سفیدان و هدف عام‌شان" توصیف می‌گردد.
  • این یک موضوع عام است و "اندرس بریویکگ نروژی هم‌چنان قبل از کشتنِ 77 تن در سال 2011م بیانیه‌ای را منتشر کرده بود. او به‌صورت مستقیم مهاجرین و مسلمانان را هدف قرار نداده، اما برای تنبیه تحصیل‌کرده‌گان اروپایی‌‌‌هایی تلاش داشت که پشت سند جامعه‌ی چندفرهنگی را امضاء کرده بودند. او این موضوع را مهم می‌پنداشت که «غلبه‌ی مسلمانان در اروپا در صد سال آینده، مسیحیت اروپایی را از بین خواهند برد.»
  • بیشتر حملات رسانه‌‌ای راست‌گرایان علیه مهاجرین، بالای مسلمانان تمرکز دارد. ترامپ من‌حیث یک کاندیدا برای ممنوعیت ورود به‌صورت کامل و مجموعی بر مسلمانان تبلیغ می‌کرد و یک حکم ریاست ‌جمهوری را مبنی بر تحریم سفر مسلمانان به امریکا صادر کرد. هم‌چنان، در یک برهه‌یی‌که بسیاری از سیاسیون اروپایی مهارت کافی در مسلمان‌ستیزی اکتساب کرده اند، ترامپ به آن‌ها هشدار داده که: «مهاجرت، ترکیب اروپا را تغییر داده است و اگر زود دست به‌کار نشوید، هرگز چیزی نخواهد بود که در گذشته داشتید.»
  • زنان به‌طور خاص هدفی برای زشت ‌نشان‌دادن بودند. بوریس جانسون انگلیسی در ماه اگست گذشته زنان مسلمان حجاب‌دار را به صندوق پستی و دزد بانک تشبیه کرده بود. دیوید کامرون، صدراعظم اسبق انگلیس از فرمان‌برداری سنتی زنان مسلمان شکایت کرده بود. در حال حاضر، با شکست "داعش"  که چهره‌ی زشتی را از اسلام نشان داد، رسانه‌ها پر از سخنانی در خصوص به اصطلاح عروسان داعش است. زن مسلمان، خصوصاً در پای‌بندی‌اش به ارزش‌ اسلامیِ حجاب و حیاء، با جدیت تمام برای زشت‌نشان‌دادن‌اش هدف قرار می‌گیرد و یکی از مناظر ترسناکی‌که مهاجم کرایست چرچ به‌صورت زنده پخش کرده‌است، زن مسلمانی‌ست که تیرخورده و در فاصله‌ی زمانی‌که دوباره توسط مهاجم مورد شلیک قرار می‌گیرد، بیرون از مسجد در حال افتادن بر زمین بوده و برای کمک فریاد می‌زند. نه مهاجم او را کمک کرد و نه هم آن سیاسیون شیطانی‌که خود را لیبرال می‌خوانند و هنوز در پی بی‌حجاب ساختن زنان مسلمان بوده و بی‌باکانه به ایشان بی‌احترامی می‌کنند.

این یک اشتباه خواهد بود که گسترش تنفر را فقط محصول شرارت سیاست‌مداران راست‌گرا بدانیم. یک مشکل وحشت‌ناک در خصوص نژاد و ملیت وجود دارد؛ به‌خاطری‌که مفهوم مدرن غربی در خصوص "ثبات"، بر "نژاد" استوار است و حاکمیت ملی فقط بدان معنی استفاده می‌شود. در طول دو قرن گذشته، کشورهای اروپایی نظم خود را بر پایه‌ی اساسات ملی تشکیل داده اند و تاریخ‌های خود را پیرامون قهرمانان و شعرای فرهنگ‌ها و زبان‌ها فردی خود شکل داده اند. این نسبتاً یک مفهوم جدید سیاسی در اروپاست و ظهور آلمان نازی تنها فاجعه‌ای نیست که آگاهی مخشوش ملی در چهره‌ی زوال اقتصادی و اجتماعی خلق شده است. تلفیق ملی‌گرایی با مفهوم ثبات در فرهنگ غرب به این معناست که سیاسیون غربی هرگز نمی‌توانند دشمنی را از بین ببرند؛ مثل این‌که نمی‌توانند یک خط تمایز بین اصطلاحات مشروع هویت و انگیزه‌ی ملی را که منتج به دشمنی دیگران خواهد شد، رسم‌کنند.

با توجه به آن‌چه گذشت، تنها نظام خلافت راشده می‌تواند بین نژادها هماهنگی ایجاد کند. دنیا اکنون به یک الگوی محسوس نیاز دارد تا بتواند برای زنده‌گی مردم با نژادهای مختلف و حتی از فرهنگ‌های به شدت متفاوت در کنار هم همکاری کنند؛ بدون این‌که یک کشور ضعیف در زمان ناتوانی از کشورهای قوی احساس تهدید کند. نظام حکومتی خلافت توسط پیامبر مان حضرت محمد صلی الله علیه وسلم ۱۴۰۰سال قبل اساس‌گزاری شد و مانند چراغی منور در زمان قرون سیاه اروپا می‌درخشید. نبود خلافت یک قرن بدین‌سو نه‌تنها برای مسلمانان؛ بلکه برای تمام بشریت یک فاجعه بوده است. در نبود آن، جنگ‌های نژادی و قتل‌‌‌عام‌های بی‌شماری ثبت شده است. مسلمانان با تاریخ خود آشنا هستند. این ضرورت عصر حاضر برای مسلمانان است تا مسئولیت عزل حکام فاسد سرزمین‌های خود را به عهده‌گیرند؛ حکامی‌که تصویر اسلام را با ظلم و خون‌ریزی خود لکه‌دار کرده اند. زمانی‌که خون مسلمانان در یمن، عراق، مصر، سوریه و هرجایی دیگر بسیار کم‌ارزش به نظر می‌رسد، حتی در سفارت‌خانه‌های شان، این را باید به خاطر داشت که دیگران تماشا کرده و قضاوت می‌کنند و هم‌چنان در جهالت‌شان، درس‌های غلطی درباره‌ی ما می‌آموزند. خلافت راشده بر کسانی‌که در تلاش بدنام‌کردن اسلام و مسلمانان هستند، فشار چشم‌گیری را اعمال خواهد کرد و آغوش خود را برای مهاجرین، بدون ترس از نفوذ غرب باز خواهد کرد.

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

ادامه مطلب...

زنان مسلمان نیوزیلند مردان دوست‌داشتنی و پشتیبان‌شان را در حادثه‌ای از دست دادند که یادشان برای همیشه باقی خواهد ماند

(ترجمه)

خبر:

به روز جمعه پانزدهم مارچ، رسانه‌های جهان از تیراندازی سنگین و قتل مردان مسلمان نمازگذار در دو مسجد نیوزیلند خبر دادند. ۴۹تن از مسلمانان مخلصی‌که برای ادای نماز فرض جمعه اشتراک کرده‌بودند، هدف گلوله قرار گرفته و به شهادت رسیدند و  عدۀ زیادی هم زخم برداشتند.

یک مهاجر سوری بنام خالد مصطفی نیز در حملۀ روز جمعه کشته شد. شورای همبستگی سوری‌های نیوزیلند در صفحۀ فیسبوک‌اش گفته‌است: «خالد مصطفی یک مهاجر سوری است که در ۲۰۱۸م با فامیل‌اش(یک خانم و سه فرزند) به نیوزیلند، که فکر می‌کرد، بهشت امن است، آمد. این در حالی‌ست که شب گذشته، یکی از دو پسر خالد زیر یک عملیات شش ساعته در شفاخانۀ کرایست‌چرچ قرار گرفته‌بود.»

تبصره:

این حادثه برای شهدای راه الله سبحانه‌وتعالی یک ضایعه نیست؛ چنان‌چه او سبحانه‌وتعالی در سورۀ آل‌عمران خطاب به مؤمنان می‌فرماید:

﴿وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ
[آل‌عمران: ۱۶۹]

ترجمه: (ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی‌که در راه الله(سبحانه‌وتعالی) کشته شدند، مرده‌گان‌اند؛ بلکه آنان زنده ‌اند و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند.

پس، در حقیقت کسانی موفق اند که به ناحق توسط آنانی‌که طرف باطل را گرفته و در ضلالت به سر می‌برند و نسبت به اسلام نفرت دارند، کشته می‌شوند. آن‌هایی‌که کشته شدند، مقصدشان را در زنده‌گی کامل کردند و همان‌طوری‌که الله سبحانه‌وتعالی وعده داده‌است، با خلوص ایمان و عبادت برانگیخته خواهند شد.

مشکلی‌که ذهن را درگیر می‌کند، کسانی‌اند که باز مانده اند. مرگ یک مرد برای تمام زنانی‌که به او ارتباط دارند، یک فاجعه است. مردان نگهبانان زنان اند و بدین لحاظ، بایستی به مادران، خانم‌ها، دختران، مادرکلان‌ها، خواهران، عمه‌ها و خاله‌های آنانی‌که برای الله سبحانه‌وتعالی به سجده افتاده‌اند، دعا کنیم. نظام اجتماعی اسلام، که خلافت آن‌را تنظیم می‌نماید، همیشه تمام تلاش‌اش را برای مراقبت از خانواده‌ای‌که دیگر پشتیبان مردی برایش باقی نمانده‌ بود، انجام می‌داد.

دریغا که در نبود یک حاکم مسلمان مخلص(خلیفه) زنان مسلمان جهان برای دفاع مالی و اجتماعی خود، تنها گذاشته شده‌اند. هیچ‌کدام از حکام فعلی جهان اسلام به زنان بی‌گناه و آسیب‌پذیر امت التفات نمی‌کنند. در واقع، آن‌ها در قتل، خشونت، شکنجه، گرسنگی و بدرفتاری زنان و اطفال مسلمان به‌صورت جهانی کمک و پشتیبانی می‌کنند. آنان به ملت‌های غربی اجازه می‌دهند که از سرزمین‌ها و ثروت‌شان برای ترتیب‌دادن بمباردمان‌ها و تحریم‌ها استفاده کنند و هرگز از ارتش‌های بزرگ‌شان برای آزادی محتاجان استفاده نمی‌کنند. بناءً این نظام‌های مستبد ازبین نخواهند رفت، مگر آن‌که خلافت حاکم شود و این حکام بی‌تفاوت و بی‌پروا و بردۀ قوانین غیراسلامی با حکام حقیقی و مخلص اسلام تعویض شوند. ما زنان مسلمان، نباید امروزه در مقابل این اشتباه سیاسی خاموش باشیم و تنها به‌عنوان پاسداران طریقۀ رسول الله ﷺ قیام کنیم.

نویسنده: عمرانه محمد

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

 

ادامه مطلب...

قضاوت ظالمانۀ محکمۀ نظامی روسیه علیه حزب التحریر

  • نشر شده در روسیه

(ترجمه)

به تاریخ 13 مارچ 2019م محکمه نظامی "پریفولسکی" روسیه، پنج تن از اعضای حزب التحریر را در شهر تاتارستان محکوم به زندان نمود. آن‌ها بر اساس قوانین غیراسلامی ساخته شده‌ای محمکۀ عالی روسیه در سال 2003م مجرم محسوب شدند. تحت این قوانین ظالمانه؛ حزب التحریر در فهرست احزاب تروریستی شامل گردیده و مبنی بر آن، قانونی ساخته شد که عضویت در حزب التحریر، جرمِ را با جزای سنگین در قبال دارد. محکمۀ نظامی روسیه این افراد را متهم به اعمال تروریستی نموده و به ترتیب ذیل بالای‌شان حکم صادر نمود:

1. سنگاتوف روسلین، متولد سال 1977م محکوم به 22 سال زندان همراه با 2 سال زندان انفرادی گردید.

2. یامالیف روستم، متولد سال 1985م محکوم به 20 سال زندان همراه با 2 سال زندان انفرادی گردید.

3. زیناتوف لنر، متولد سال 1984م محکوم به 19 سال زندان همراه با یک‌ونیم سال زندان انفرادی گردید.

4. مارات تولیاکوف، متولد سال 1979م محکوم به 18 سال زندان همراه با یک‌ونیم سال زندان انفرادی گردید.

5. آیریک ناسیروف، متولد سال 1985م محکوم به 14 سال زندان گردید.

از لحاظ سیاسی، حکم باز داشت و تصمیم این محکمه توسط نیروهای امنیتی ضد مسلمین همانند تمام قضایای قبلی در برابر اعضای حزب التحریر صادر و تصویب گردید. قسمی‌که هنری ریزدیک، وکیل مدافع روسی گفت: «چی بگویم وقتی‌که این محکمه تحت کنترول نیروی ویژۀ پنجم باشد.» شباب حزب التحریر که از پالیسی کثیف غیراسلامی روسیه واقف اند، از چنین قضاوت‌ها و حکم‎‌ها متعجب نمی‌شوند. این قضیه مانند آفتاب در حکم محکومیتی‌که علیه آن‌ها صادر گردید، روشن است؛ طوری‌که یکی از این شباب چنین بیان داشت: «ما در حالی زندانی می شویم که روسیه جنگ‌اش را علیه اسلام اعلان می‌کند.»

با توجه با این امر، دیده می‌شود که نیروهای امنیتی روسیه، ظالمانه و بی‌رحمانه به خانۀ زن کهن‌سال 82 ساله در کریمیه، به بهانۀ تروریزم یورش می‌برند که همان زن در اثر شوک برقی در شفاخانه تلف می‌شود. دیده می‌شود که نیروهای امنیتی بی‌شرم روسیه، مرد معیوب را در زندان "چیلیابینسک" مدت زیاد در زندان انفرادی به طور وحشیانه شکنجه می‌کنند. دیده می‌شود که جوانان مسلمان بدون ارتکاب هیچ گناهی در شهر کاکاسوس به قتل می‌رسند. دیده می‌شود که مسلمانان از حق مسلم آزادی خویش در دریای "فولگا" محروم می‌شوند. دیده می‌شود که نیروهای امنیتی، افراد کهن سال را از کمک کردن بخشی از پول تقاعدی‌شان برای اطفال مسلمانان تحت توقیف، چگونه ممانعت می‌کنند. آن‌ها ما را طوری به محاکمه می‌کشانند که گویی ما در ردیف مجرمان نظامی باشیم. دیده می‌شود که حکم زندان حاملین دعوت در زندان‌ها چگونه تمدید می‌گردد تا این‌که در زندان‌ها باقی بمانند. تمام این کارهای پست به خاطری‌ست که ما امر الله سبحانه‌وتعالی و منهج پیامبر ﷺ را در زندگی خویش ترک کنیم. اما ما طریقۀ پیامبر ﷺ را انتخاب نمودیم و به خواست الله سبحانه‌وتعالی در این راه ثابت قدم خواهیم ماند و این راه را ترک نخواهیم کرد؛ حتی به قمیت جان ما و دیگران تمام شود. پاسخ ما برای این ظالمان فرمودۀ الله سبحانه‌وتعالی است:

﴿فَاقْضِ مَا أَنتَ قَاضٍ إِنَّمَا تَقْضِي هَذِهِ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا

[طه: 72]

ترجمه: هر حکمی می‌خواهی بکن! تو تنها در این زندگی دنیا می‌توانی حکم کنی!

در حال حاضر، ما به خوبی می‌دانیم که عمر حکومت بی‌رحم روسیه در حالت ختم شدن است و نور الله سبحانه‌وتعالی دوباره بالای زمین خواهد تابید. ما به فیصلۀ الله سبحانه‌وتعالی ایمان داریم و هر سرنوشتی‌که باشد، می پذیریم و ما این را به خوبی می‌دانیم که سعادت واقعی در مسیر حق نهفته است. الله سبحانه‌و‌تعالی می‌فرماید:

﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ

[نور: 55]

ترجمه: الله به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند، وعده می‌دهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد؛ همان گونه که به پیشینیان آن‌ها خلافت روی زمین را بخشید و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشه‌دار خواهد ساخت و ترسشان را به امنیّت و آرامش مبدّل می‌کند، آن‌چنان که تنها مرا می پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت و کسانی‌که پس از آن کافر شوند، آن‌ها فاسقان‌اند.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-روسیه

ادامه مطلب...

خانم مطلقه؛ زیر چتر نظامِ خلافت و جورِ نظام‏های جاهلیت!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

هرگاه صحبت از نظام اجتماعی، به‌ویژه صحبت از ازدواج و طلاق مطرح می‌گردد؛ می‌ارزد تا ما مسلمانان با افتخار بر این رحمت و منت بزرگِ الله، شکر وی را به‌جا آوریم که با احکام بی‏آلایش‌اش در این زمینه به‌ما عزت و کرامت بخشیده که از هنگام خلقت ما را برجایگاه بلندی از حمایت و تنظیم امور خانوادگی قرار داده و از ورطه‌ی انحطاط نجات داده است. دیگر ایدیولوژی‌ها از ارایۀ احکامی؛ مانند: احکامِ نازل شده بر حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وسلم عاجز اند! چرا عاجز نباشند؟! چون او صلی‌الله‌علیه‌وسلم رحمت برای جهانیان می‌باشد.

از آن‌جایی‌که  طلاق از جمله موضوعات سؤال برانگیز است که برخی برای آموختن حکم شرعی و برخی به‌هدف ایجاد شک و تردید سوالاتی درین خصوص دارند؛ از جمله سازمان‏های حقوق زن، مستشرقین... پرسش‏های تعصب‏آمیزی در این خصوص مطرح می‌کنند تا تصویری از ظلمِ اسلام در قبالِ حقوق زنان را به‌نمایش بگزارند. رسانه‏ها چنین صداها و پیشنهادها را نشر و فضاء‏سازی می‌کنند؛ حتی برخی مسلمانانِ سرگردان نیز تحت تأثیر قرار گرفته، چنین موقف اتخاذ می کنند که نه در قبال دین خود انصاف می کنند؛ بلکه متهم بودن آن‌را نیز پذیرفته تا جایی‌که جواب درستی را در برابر خبرنگاران ندارند.

این مقاله تصویری را رسم می‌کند که اسلام ذریعه‌ی قانونِ خانوادگی خود به‌حقوق زن اهتمام داشته و بسیاری از مسئولیت‌های سنگین را از دوش زن برداشته؛ ولی زن اکنون زیر سایه‌ی قوانین وضعی در بدترین حالت زندگی قرار دارد؛ طوری‌که در شرایط موجود، زنان برای بهتر زندگی کردن، خانه را ترک و زندگی خانوادگی را خراب می‌کنند و تردیدی نمی‌بینند که زنان تحت هر شرایطی، تلاش در رفاه و آسایش زندگی کنند؛ در حالی‌که اصلاً زندگی در خانه، مهربانی و رحمت را درپی دارد. بهترین قانون زمانی ضرورت است که زنان از بی‌عدالتی و از دست‌دادن آرامش رنج ببرند؛ در این خصوص اسلام مشکلات زنان را در امور ازدواج و طلاق حمایت می‌کند و در تمامی موارد، کرامت آن‌ها را حفظ می‌نماید.

مشکلات تنها محدود به‌آمار طلاق در جهان اسلام نیست؛ طوری‌که سرشماری 2015م می‌رساند که میلیون‌ها واقعۀ طلاق در مصر ثبت شده است؛ اما فراتر از آن ظلم حکومت‌های استبدادی از یک‌سو و سنت‏های عرفی-اجتماعی از سوی دیگر نسبت به‌حقوق زنان برداشت نادرست داشته که در نتیجه ازدواج را ناکام و تباه ساخته‌اند. جالب این‌که برخی سنت‏های عرفی حاکم به‌دروغ به‌سوی اسلام نسبت داده می‌شوند که این سنت‏های حاکم زنان را در تنگنا قرار داده و میلیون‏ها زن و فرزند، رنج این سنت‌ها را می کَشند که در نتیجه منجر به‌فروپاشی خانواده و روابط اجتماعی می‌شوند.

برعلاوه‌ی واقعیت فوق، رژیم‌ها و معاهدات بین‌المللی قطعنامه‏هایی تساوی حقوق زنان را تصویب کرده‌اند؛ طوری‌که کنفرانسِ جمعیت توسعه در تصامیم خود خواستار برابری روابط زنان گردید و قبل از آن کنوانسیون سیداو در ماده‌ی 16 با صراحت بیان کرده است: «کشورهای عضو باید اقدامات مناسبی را جهت رفع تبعیض علیه زنان در تمام امور مربوط به ازدواج و روابط خانوادگی به‌ویژه در خصوص برابری بین زنان و مردان اتخاذ نمایند که تمام این حقوق و مسئولیت‏ها در طول دوره‌ی ازدواج و فسخ آن در نظر گرفته شود و کشورهای امضاءکننده‌ی این کنوانسیون مکلف‌اند که قوانین خود را موافق این قرارداد اصلاح نمایند.»

زنانِ مطلقه در جهان اسلام در حال حاضر مانند دیگر زنانِ فقیر و بی‌چاره، از عدم رعایت دولت‌ها رنج می برند؛ علاوه بر این، دیدگاهایی را به آن‌ها نسبت می‌دهند و تقصیری را متوجه آن‌ها می‌سازند که مرتکب نشده‌اند. در نتیجه از زندگی طبیعی‌شان محروم ساخته می‌شوند و گاهی ممکن است از فرزندان خود و ازدواج دوباره محروم شوند. هم‌چنان قابل  ذکر است که برخی از زنان طلاق‌ داده شده از عدم پرداخت نفقه توسط شوهران‌شان نیز رنج برده و یا گاهی اوقات شوهران از زنان سرپرستی نکرده؛ هم‌چنان حاضر به طلاق  نیز نمی‌باشند؛ رشته‏ی ازدواج را همین‌گونه "معلق" می‌گذارند؛ درحالی‌که الله سبحانه‌وتعالی می‌فرماید:

﴿وَلاَ تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُواْ بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَن يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ﴾

[نساء: 19]

ترجمه: و آنان را تحت فشار قرار ندهید که قسمتی از آنچه را به آن‌ها داده‌اید(از مهر)، تملک کنید! مگر این‌که آن‌ها عمل زشت آشکاری انجام دهند و با آنان، بطور شایسته رفتار کنید! و اگر از آن‌ها(به جهتی) کراهت داشتید(فوراً تصمیم به جدایی نگیرید! چه بسا چیزی خوشایند شما نباشد و الله خیر فراوانی در آن قرار می‌دهد!

وقتی اسلام آمد، مکلفیت‏های شرعی را برای زنان و مردان اختصاص داد. زمانی‌که اسلام احکام را بیان می‌کند، مشکلات هردو را حل می‌سازد؛ مسئله‌ی برابری یا تمایز میان آن‌ها را مورد توجه قرار نمی‌دهد؛ اما این را توجه دارد که یک مشکل خاص نیاز به‌علاج دارد و به‌عنوان یک مشکل خاص؛ صرف نظر از این‌که آیا این مشکل برای یک زن است و یا یک مرد. واقعیت نشان می‌دهد که ازدواج برای تشکیل و ایجاد راحتی برای خانواده می‌باشد. اگر در زندگی زناشویی مشکلی رونما گردد که سرور و شادی را تهدید کند و مشکل به‌نقطه‏ای رسیده باشد که زندگی زناشویی نتواند تداوم یابد؛ در این میان باید طریقه‏ای وجود داشته باشد که زن و شوهر برای جدایی خود از یک‌دیگر استفاده کنند و جائز نیست که این رابطه با کراهیت و ناپسندی هردو و یا یکی از زوجین ادامه یابد؛ از همین جهت الله سبحانه‌وتعالی طلاق را چنین مشروع ساخته است:

﴿الطَّلاَقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ﴾

[بقره: 229]

ترجمه: طلاق(طلاقی‌که رجوع و بازگشت دارد)، دو مرتبه است(و در هر مرتبه) باید به طور شایسته همسر خود را نگاهداری کند(و آشتی نماید) یا با نیکی او را رها سازد(و از او جدا شود).

تا بدان جهت که بدبختی در خانه‏ها نباشد و یا این‌که حلاوت ازدواج در میان مردم باقی بماند؛ اگر این امکان وجود نداشته باشد که بین دو نفر به‌علت ناسازگاری طبیعت زندگی ادامه یابد؛ پس هرگاه آن‌ها آن‌چه که زندگی آن‌ها را خراب می‌سازد، توسط جدائی فساد را دفع نمایند. آن‌ها در حقیقت با این عمل خود یک‌دیگر را همکاری کرده‌اند تا حلاوت زناشویی را به دیگران اعطاء کنند. (منبع: نظام اجتماعی اسلام)

اسلام منزلت زنان را چنان بلند برده است که حتی در صورت وجود ناپسندی بی‌جا که اسلام تنها ناپسندی را دلیلی برای طلاق قرار نداده است؛ اما زن و شوهر را به زندگی کردن خوب امر کرده و زوجین را تشویق بر تحمل ناپسندی نموده که شاید در این ناپسندی خیر نهفته باشد؛ چنان‌چه الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِن كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا

[نساء: 19]

ترجمه: و با آنان، بطور شایسته رفتار کنید و اگر از آن‌ها(به جهتی) کراهت داشتید(فوراً تصمیم به جدایی نگیرید!) چه بسا چیزی خوشایند شما نباشد و الله خیر فراوانی در آن قرار می‌دهد!

از همین جهت است که الله سبحانه‌وتعالی بر مرد حرام ساخته که به‌علت ناپسندی از زن خود کناره‏گیری  کند و از ترس گرفتن مهر؛ نه او را طلاق می‌دهد و نه با او زندگی می‌کند؛ چنان‌چه می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ يَحِلُّ لَكُمْ أَن تَرِثُواْ النِّسَاء كَرْهًاۖ وَلاَ تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُواْ بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَن يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! برای شما حلال نیست که از زنان، از روی اکراه(و ایجاد ناراحتی برای آن‌ها) ارث ببرید و آنان را تحت فشار قرار ندهید که قسمتی از آنچه را به آن‌ها داده‌اید(از مهر) تملک کنید! مگر این‌که آن‌ها عمل زشت آشکاری انجام دهند.

علی بن ابی‌طلحه از ابن‌ عباس در تفسیر آیه‌ی "ولاتعضلوهن" می‌فرماید: «بر آن‌ها قهر نشوید تا برخی آن‌چه را بدان‌ها داده‌اید، با خود ببرید؛ یعنی مردی زنی دارد و از بودن با او خوشش نمی‌آید؛ ولی مهر این زن نزد مرد باقی است که با تحمیل ضرر می‌خواهد تا زن مهرش را ببخشد.» (منبع: تفسیر ابن کثیر)

پس بالای مرد واجب است که زن مطلقه را در طول عدت طلاق، نفقه داده و از خانه اخراج نسازد تا این‌که عدت‌اش پوره شود؛ هم‌چنان باید در مقابل شِیر دادن طفل‌اش اُجرت رضاعت را بپردازد. در زمینه الله سبحانه‌وتعالی می‌فرماید:

﴿...وَعلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لاَ تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَهَا لاَ تُضَآرَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلاَ مَوْلُودٌ لَّهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالاً عَن تَرَاضٍ مِّنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا...

[بقره: 233]

ترجمه: و بر آن کس که فرزند برای او متولّد شده(=پدر)، لازم است خوراک و پوشاک مادر را به طور شایسته(در مدت شیر دادن بپردازد؛ حتی اگر طلاق گرفته باشد)؛ هیچ کس موظّف به بیش از مقدار توانایی خود نیست! نه مادر(به خاطر اختلاف با پدر) حق ضرر زدن به کودک را دارد و نه پدر و بر وارث او نیز لازم است این کار را انجام دهد(= هزینه مادر را در دوران شیرخوارگی تأمین نماید) و اگر آن دو، با رضایت یک‌دیگر و مشورت، بخواهند کودک را(زودتر) از شیر بازگیرند، گناهی بر آن‌ها نیست.

و به مرد اجازه است که قبل از طلاق سه‏گانه رجوع نماید:

﴿وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاء فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلاَ تَعْضُلُوهُنَّ أَن يَنكِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ إِذَا تَرَاضَوْاْ بَيْنَهُم بِالْمَعْرُوفِ

[بقره: 232]

ترجمه: و هنگامی‌که زنان را طلاق دادید و عدّه‌ی خود را به پایان رساندند، مانع آن‌ها نشوید که با همسران(سابق) خویش، ازدواج کنند! اگر در میان آنان، به طرز پسندیده‌ای تراضی برقرار گردد.

هم‏چنان برای زن اجازه است که پس از طلاق سه‏گانه به مرد دیگری شوهر نماید:

﴿فَإِن طَلَّقَهَا فَلاَ تَحِلُّ لَهُ مِن بَعْدُ حَتَّىَ تَنكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ فَإِن طَلَّقَهَا فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَن يَتَرَاجَعَا إِن ظَنَّا أَن يُقِيمَا حُدُودَ اللّهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللّهِ يُبَيِّنُهَا لِقَوْمٍ يَعْلَمُون

[بقره: 230]

ترجمه: اگر(بعد از دو طلاق و رجوع، بار دیگر) او را طلاق داد، از آن به بعد، زن بر او حلال نخواهد بود؛ مگر این‌که همسر دیگری انتخاب کند(و با او، آمیزش‌جنسی نماید؛ در این صورت) اگر(همسر دوم) او را طلاق گفت، گناهی ندارد که بازگشت کنند(و با همسر اول، دوباره ازدواج نماید)؛ در صورتی‌که امید داشته باشند که حدود الهی را محترم می‌شمرند. این‌ها حدود الهی است که(الله سبحانه وتعالی) آن را برای گروهی‌که آگاهند، بیان می‌نماید.

این احکام و این رحمت را زنان با از دست دادن دولتی‌که تمام امور آن‌ها را رعایت می‌کرد؛ نیز از دست دادند. خلافتی وجود ندارد که از زنان مراقبت کرده و احکام اسلام را عملی سازد. حالت امروزی زنان چنان است که از ظلم و حاشیه‏نشینی رنج برده و از سائر حقوق و امتیازات محروم‌اند. زن مسلمان در بدبختی‌ها جان می‌دهد و کسی به دادش نمی‌رسد. زنان تنها تحت خلافت راشده بر منهاج نبوت از امنیت و مراقبت برخوردار بوده و خلافت است که این احکام را به شیوه‏ای مفصل عملی می‌سازد.

نویسنده: بیان جمال

برای رادیوی دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

زنانِ تونسی؛ در جست‌وجوی عدالتِ اسلامی و ردِّ قیمومیت جهنمی!

  • نشر شده در تونس

(ترجمه)

در پایان کمپاینی‌که توسط بخش زنان حزب‌التحریر-ولایه تونس تحتِ عنوان: "زنانِ تونس از قیمومتی‌که آن‌ها را روانۀ جهنم می‌سازد؛ بی‌زار بوده و پیوسته در جستجوی عدالت اسلام اند." راه‌اندازی گردید؛ حزب‌التحریر-ولایه سودان، کنفرانسی را دایر و نکاتِ ذیل را مطرح نمود:

1. زنانِ مسلمان، امروزه بدترین حالت زندگی‌شان را تحت نظام سرمایه‌داری سپری می‌کنند؛ نظامی‌که منبعِ تمام بدبختی‌ها در عرصه‌های گوناگون بوده که زنان از آن رنج می‌برند و ایشان پیوسته در جست‌وجوی بهبود حالات جسمی و روانی خود هستند.

2. فراخوانی برای توانمندسازی زنان در تونس پس‌زمینه‌ها و اهداف شومی را در قبال دارد. هدف از تطبیق این برنامه‌ها؛ جز محروم ساختن آنان از تمام حقوق و امتیازات‌ و موقف مادری‌شان و این‌که آن‌ها را از تحت قیمومت مردان خارج سازند، چیزی دیگری نیست. این به‌خاطر آن است که زنان نقش مردان را در جامعه ایفاء نموده و نظریۀ جندر(مساوات) را عام بسازند.

3. منظور از هم‌چو برنامه‌های محلی، که از سوی استعمارگران به‌غلامان‌شان دستور داده شده و یا هم در سایۀ پابوسی به‌خارجی‌ها به‌پیش برده می‌شود، از یک طرف برای ازبین بردن مفاهیم اسلامی از جامعه بوده و از سوی دیگر، محروم ساختن زنان از نقش حیاتی و بنیادیی‌که در زندگی خانوادگی بازی می‌کنند، می‌باشد.

4. از این‌رو، بخش زنان حزب التحریر-ولایه تونس به‌شدت سعی و تلاش دارند تا فساد و بی‌بندوباری، پلان‌ها و راهکارهایی‌که زنان را به‌مثابۀ ابزار قرار داده و از آن‌ها در پروژه‌های غربی تحت عنوان آزادی، مدرنیته، سیکولریزم و توا‌مندسازی اقتصادی بهره‌برداری می‌کند، در معرض دید قرار داده و افشا نمایند.

 ما در بخشِ زنان حزب التحریر-ولایه تونس توجۀ شما را به‌این حقیقت-با توجه به‌این‌که دولت اسلامی تضمین‌کنندۀ نیازمندی‌های زنان و خانواده‌ها می‌باشد؛ نه تضمین‌کنندۀ آزادی‌ها و یا هم جمع‌کنندۀ مالیات- مبذول می‌داریم! علی‌الرغم این، نظام اجتماعی اسلام برای زنان و خانوادها توانمندسازی واقعی را تضمین می‌کند. احزاب مختلف پیوسته تلاش می‌کنند تا بدیلی برای نظام اجتماعی اسلام قرار دهند؛ بناءً از شما می‌خواهیم تا همگام با ما در راستای تأسیس دوبارۀ خلافت اسلامی بر منهج نبوت کار و فعالیت نمایید تا دولتی را تأسیس نماییم که رسول الله ﷺ به‌بازگشت آن به‌طریقۀ نبوت بشارت داده است؛ چون خلافت سپر و در عین حال مسیری‌ست که منتهی به بهشت می‌شود. بر شماست تا فریب ذلت استعمارگران را نخورید و در صددِ اجر و پاداش این کار خیر شوید.خواهران عزیزم! با ما در برابر نظام سرمایه‌داری بپیوندید و دین و قوانین بی‌نظیر الله سبحانه‌وتعالی را حمایت کنید.                                                                                            

  الله سبحانه وتعالی می فرماید:                                                                                                                                                                                                                                                                         ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ

[محمد: 7]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده اید؛ اگر(دین) الله را نصرت دهید، الله(سبحانه‌‎وتعالی) شما را نصرت خواهد داد.

وکیل حنان خمیری

سخنگوی رسمی بخش زنان دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه تونس

ادامه مطلب...

پناه خواستن از شیاطین و حکام دروغگو

(ترجمه)

وَ عن عَدِيُّ بْنُ ثَابِتٍ قَالَ سَمِعْتُ سُلَيْمَانَ بْنَ صُرَدٍ رَجُلًا مِنْ أَصْحَابِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «اسْتَبَّ رَجُلاَنِ عِنْدَ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَغَضِبَ أَحَدُهُمَا، فَاشْتَدَّ غَضَبُهُ حَتَّى انْتَفَخَ وَجْهُهُ وَتَغَيَّرَ: فَقَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: إِنِّي لَأَعْلَمُ كَلِمَةً، لَوْ قَالَهَا لَذَهَبَ عَنْهُ الَّذِي يَجِدُ، فَانْطَلَقَ إِلَيْهِ الرَّجُلُ فَأَخْبَرَهُ بِقَوْلِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَقَالَ: تَعَوَّذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ، فَقَالَ: أَتُرَى بِي بَأْسٌ، أَمَجْنُونٌ أَنَا، اذْهَبْ»

 (رواه بخاری)

ترجمه: از عدی بن ثابت روایت است که گفت: از سلیمان بن صرد شنیدم که مردی از اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت: دو مرد در حضور رسول الله صلی الله علیه وسلم یک‌دیگر را دشنام دادند؛ یکی از آن‌ها خشمگین شده و در خشم خود شدت نمود تا این‌که چهره‌اش تغییر نمود. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: من کلمه‌ای را می‌دانم، اگر آن شخص آن را بگوید، آن چه برایش پیش آمده است، دور خواهد شد؛ آن شخص نزد دیگرش رفت و او را از سخن رسول الله صلی الله علیه وسلم آگاه نموده و برایش گفت: از شر شیطان به الله سبحانه وتعالی پناه ببر؛ آن شخص گفت: آیا در من بدی را می‌بینی؟ آیا من دیوانه هستم؟ برو از من دور شو!

شریح حدیث

یقیناً خشم عادت بد و دردی است که برای انسان سرایت می‌کند و آن مَیلی از تمایلات شیطان است که اسلام از واقع شدن در آن برحذر داشته است. خشم چنان صفتی است که تعادل انسان را برهم زده و او را از حالت عادی‌اش بیرون می‌سازد و نمی‌داند چی می‌گوید و چی می‌کند؛ بنابر این، اسلام آن را بد دانسته و در اکثر احکامش از آن منع نموده است؛ بلکه برای کسی‌که در آن قرار می‌گیرد، راه علاجی را نشان داده است که آن عبارت از استعاذه(پناه خواستن از الله سبحانه وتعالی از شر شیطان) می‌باشد. چنانچه در حدیث وارد گردیده است و این کفایت می‌کند که بگویی: "أعَوذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرجيم" و باید از تهِ دل همه امورت را به الله سبحانه وتعالی بسپاری، که در این صورت الله متعال انسان را کمک می‌کند، از ترس و بیم رهایی می‌بخشد و از او راضی می‌گردد. بلی، اینست تداوی کسی‌که خشمگین می‌گردد.

ای مسلمانان! آیا می‌توان کلمات استعاذه را چنین گفت: "اعوذ بالله من روبیضات الحکام(پناه می‌برم به الله متعال از شر حکام دروغ گو)" اعوذ بالله من الحکام الشیاطین(پناه می‌برم به الله متعال از شر حاکمان شیاطین)" بلی، چنین چیزی‌ست که پیش آمده، چنانچه یک مسلمان از شر شیطان به الله سبحانه وتعالی پناه می‌برد؛ هم‌چنان می‌تواند به الله سبحانه وتعالی از شر حکام مسلمین پناه ببرد. امروزه هرنوع مصیبتی‌که در زندگی روزمرۀ مردم سرایت می‌کند، سببش همین حکام گماشته شده است. هرنوع خشم و غضبی‌که برای یک مسلمان در این دنیا می‌رسد، این حکام سبب آن می‌باشند و این حقیقتی است که در نزد چشمان ما ثابت گردیده و این را جز شخص خاین و منفعت‌گرا کسی دیگری انکار نمی‌کند.

وقتی به نقشۀ سیاسی امت مسلمه نظر می‌کنیم، آن را چنان می‌یابیم که از هر طرف همواره بالایش مغلوبیت و غم و اندوه جریان دارد و در حالت گرسنگی، زندان، دل‌شکسته‌گی و مغلوبیت می‌میرد. حکام با پول ناچیز قبایل این امت را فروختند؛ شهرها و مردمش را برای کافر استعمارگر گرو نمودند... امتی‌که در وقت حاکمیتش گوسفند از گرگ در امان بود و صداقت را در حمایت خود به جا گذاشت.

یا الله! مارا با آمدن خلافت راشده بر منهاج نبوت، که در آن وحدت مسلمانان نهفته باشد، مستفید بگردان و از امت مصایب و بلاها را دور نما! یا الله! زمین را به نور و جه کریمت منور گردان. اللهم آمین آمین!

ادامه مطلب...

یادبود‌ جان‌بخش و امیدوار کننده‌ای‌که انسان مسلمان را به تکاپو وا می‌دارد

(ترجمه)

یادبود جان‌بخش و امیدوار کننده‌ای‌که انسان مسلمان را به تکاپو وا می‌دارد: دولت خلافت است که مسلمانان را در زیر یک ثقف سیاسی جمع کرده و نفس عطرآگاین عزت و کرامت را در بدن‌شان می‌دمد. همین خلافت به عدل و رحمت‌اش مسلمانان را به جای می‌رساند که جهان را رهبری کنند. در این دولت مسلمانان به آرامش خاطر زندگی می‌کنند؛ چنان‌که دیگران با آرامش کامل به سر می‌برند؛ آرامشی‌که تا اکنون تاریخ بشریت مثل آن را ندیده است.

آری، این دولت خلافت است؛ دولتی‌که با سرنگونی آن آرزوهای همۀ بشریت زیرپا شده به ویژه مسلمانانی‌که با خواری و ذلت مواجه گردیده و انواع و اقسام فقر و بدبختی را متحمل شدند. یادبودی‌که نمی‌نشینیم تا نظاره‌گر بر سوگ آن گریه کنیم-گرچه جای آنست که بر فراق این دولت به جای اشک چشم، خون گریه کنیم-یادبودی‌که نمی‌نشینیم تا بر فراق آن حسرت بکشیم-هرچند جای آنست که بر حسرت این دولت بنشینیم و خوبی‌هایش را بر شماریم- اگر خواسته باشیم که چیزی را تعریف کنیم، آیا بهتر از این دولت چیزی دیگر را مناسب‌تر می‌بینیم تا خوبی‌هایش را برشماریم؟! ما از این دولت به یادمی‌آریم تا مکلفیت خود را درک نموده و مسلمانان آگاه شوند که خلافت بشارت الله سبحانه وتعالی و رسول الله صلی الله علیه وسلم و فریضۀ او تعالی است.

آری، به یاد مسلمانان می‌دهیم تا برای بازگشت این دولت بزرگ فکر کنند و سیادت شریعتی را باز گردانند که حاکم و محکوم در آن از یک جایگاه برخوردار بوده و همۀ مردم تنها فرمان‌بردار حکم شریعت باشند. دولتی‌که حاکم چیزی را برای خودش اختصاص نداده و تا رعیت‌اش سیر نشود، خود را سیر نکند؛ تا زمانی‌که حاکم بر رعیت خود مطمئن نشود، بوی غذا را استشمام نکند. دولتی‌که حاکم‌اش چشم خواب را فرو نگذارد تا وقتی‌که رعیت‌اش به آرامی بخوابد؛ حاکم این دولت کوچک‌ترین چیزی را برای خود و اقارب‌اش اختصاص نمی‌دهد. دولتی‌که هرگز اطرافیان‌اش در اطراف آن حلقه نمی‌زنند تا بنام آن اموال مردم را به‌زور بخورند و به‌زور شمشیر حاکم، ظلم و تجاوز کنند. در این دولت هیچ قانونی ظالمان را حمایت نکرده؛ حتی اگر از اقارب نزدیک خود خلیفه و اطرافیان‌اش باشد. دولتی‌که اجازه نمی‌دهد تا خاک آن کشت‌زار حاکم و اقارب‌ آن ‌باشد تا محصول این خاک را به خزانه‌ها و بانک‌های غرب بگذارند؛ بلکه در این دولت تمام مردم از شریعت و احکام الله سبحانه وتعالی فرمان‌‌‌بر هستند.

آری، ما از این دولت برای مسلمانان یاد می‌کنیم تا فکری بر بازگشت آن بکنند تا به‌وسیلۀ آن دوباره امتی شوند که قدرت و عظمت از دست‌رفته‌ای‌شان را بازگردانده و رهبری را به هرکسی‌که خواسته باشند، بدهند. کسی‌که لیاقت و توان این مسئولیت را داشته، تکلیف، مسئولیت و امانت‌داری را شناسائی و به وسیلۀ شریعت الله سبحانه وتعالی امت آن را محاسبه کند و اگر حاکم به طرف ظلم حرکت کند، دست ظالم را بگیرند و آن را به جادۀ راست و حق هدایت کنند. در این دولت حاکم برای خود اجازه نمی‌دهد که مأمورین و والی‌هایش را به جبر بالای مردم تحمیل کند؛ بلکه اشخاصی را تعیین می‌نماید که تا آخرین توان برای اطاعت و رضایت الله سبحانه وتعالی کار کرده و امور مردم را به بهترین شکل‌اش پیش می‌برند. هرگاه یکی از رعیت از مأمورین و والی‌هایش شکایت کند، خلیفه آن را عزل و در عوض آن کسی را تعیین می‌کند که از الله سبحانه وتعالی ترس و تقوی داشته باشد و از ملامت هیچ ملامت‌گری نهراسد. کسی را انتخاب می‌کند که تا وقتی‌ خلیفه آن را به امر الله سبحانه وتعالی دستور دهد، اطاعت کرده و هرگاه خلیفه از امر الله سبحانه وتعالی سرپیچی کند و کفر خود را آشکار سازد، حاکمیت را از آن گرفته و به کسی‌ می‌دهند که از آن بهتر و با تقوی‌تر باشد.

آری، خلافت را به یاد مسلمانان می‌دهیم تا بدانند که بر آن‌ها واجب است که اسلام را بر همۀ مردم دنیا حمل و مردم را از از تاریکی‌های کفر و جهل بیرون و به طرف نور و روشنی حق هدایت دهند. خلافت را به یاد مسلمانان می‌دهیم تا مردم را از شقاوت و بدبختی به سوی سعادت و خوشبخی رهنمائی کنند تا در روز قیامت گواه باشند که اسلام را به آن‌ها رسانده؛ نه این‌که مردم در روز قیامت شکایت کنند که اسلام و دعوت الله سبحانه وتعالی را به آن‌ها نرسانده اند.

آری، خلافت را به یاد مسلمانان می‌دهیم تا این دولت با عظمت را برگردانند تا تکیه‌گاه و حامی مسلمانان باشد؛ نه این‌که به همین حالت ذلت‌بار در زیر چتر رژیم‌های کفری ذلیلانه زندگی کنند و لشکرها، نیروها و طیارات کفار اشغال‌گر در سرزمین‌های اسلامی و فضای مسلمانان گردش کنند؛ رژیم‌هایی ذلیلی‌که سرزمین‌‌های مسلمانان را پایگاه‌های غرب کافر قرار داده؛ رژیم‌هایی‌که به وسیلۀ آن‌ها هرکسی را خواسته باشند، می‌کشند و هرگاه خواسته باشند، خودشان را سقوط می‌دهند و رژیم‌هایی‌که خواری را برای مسلمانان بار آورده و هیچ حرمتی برای مسلمانان باقی نمی‌گذارند؛ بلکه ثروت‌های مسلمانان را به غارت برده و زندگی را بالای مسلمانان سخت‌تر و سخت‌تر می‌سازند.

 آیا از این تکیه‌گاه، حمایت‌گر بزرگ و از این سپر حفظ کننده برای مسلمانان یاد نکنیم و برای مسلمانان به یاد نیاوریم؟! دولت خلافتی‌که به گرفتن نام آن قلب کفار به لرزه در آمده و ترس را در قلب بزرگ‌ترین کفار دنیا می‌آورد. آیا از دولت خلافتی‌که با برافراشته شدن بیرق عقابی آن در آسمان خلافت راشده بر منهج نبوت، قلب‌های کفار را ترس فرامی‌گیرد، یاد نکنیم؟! زمانی‌که خلیفۀ مسلمانان صدای خود را بلند کند و بگوید: «قبل از این‌که جواب را بشنوید، می‌بینید و راه جلوگیری طمع نابجای شما لشکری‌ست که اولش نزد شما و آخرش نزد من باشد.»

آری، خلافت را به یاد مسلمانان می‌دهیم تا از دویدن بی‌فایده به پشت دنیا خود را نگهداشته و چشمان‌شان را به عزت دنیا و کامیابی آخرت بدوزند و خود را به رضایت الله سبحانه وتعالی و جنتی‌که پهنای آن به اندازۀ زمین و آسمان‌هاست، برسانند. خلافت را به یاد مسلمانان می‌دهیم تا تمام سعی و تلاش‌شان را برای به دست آوردن رضایت الله سبحانه وتعالی و حاکم ساختن شریعت و تطبیق سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم در دولتی بنمایند که نام آن در شرق و غرب لرزه را به اندام کفار می‌اندازد تا دنیا را به سادگی به دست آرند و خیر و برکت زندگی مسلمانان، تمام بشریت، سنگ، درخت و پرنده و خزنده را فراگیرد؛ دولت‌های کفری از آن پیروی کند و مسلمانان را خیر امت بسازد که امر به معروف نموده و نهی از منکر نمایند.

ما خلافت را به یاد مسلمانان می‌دهیم و آن‌ها را برای بازگرداندنش فرامی‌خوانیم تا برای رسیدن به این هدف بزرگ، قربانی دهند که این قربانی‌ها عزت دنیا و رستگاری آخرت است. چندین دهه است که مسلمانان بدون وجود خلافت سرگردان به سر می‌برند و دشمنان‌شان به اشغال‌گری موفق شدند؛ نه برچیز دیگری؛ دشمنی‌که هم‌چو حیوان وحشی در پشت همین دنیا می‌دود؛ اما فراموش کرده که بازندۀ دنیا و آخرت شدند. پس باید مسلمانان به یاد آورند که قبل از سقوط خلافت در چی حالی به سر می‌بردند؟! و اکنون بعد از سقوط خلافت و نبود آن به چی حالی به سر می‌برند؟! پس آیا خلافت مستحق آن نیست که مشتاقانه برای رسیدن به آن تلاش کنیم و در راه آن قربانی دهیم تا کامیاب و رستگار شویم؟! پس باید پند بگیریم و بیدار شویم؛ زیرا تذکر برای مؤمنین نفع می‌رساند.

برگرفته از جریدۀ الرایه

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه