چهارشنبه, ۰۸ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۱۱م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

سخن هفته: دو واقعیت متناقض؛ کشتار مردم ملکی و گفتگوهای صلح

  • نشر شده در سیاسی

در حالی‌که گفتگوهای صلح داغ‌ترین موضوع این روزهایی افغانستان می‌باشد و طرف‌های مذاکره کننده ـ امریکا و گروه طالبان ـ از نتایج مثبت این گفتگوها سخن می‌زنند؛ اما کشتار مردم بی‌گناه در ولایات مختلف از واقعیت دردناک و بی‌پایان جنگ و ناآرامی حکایت دارد. چنان‌چه در تازه‌ترین مورد ده‌ها فرد ملکی در چندین ولایت جان‌های خود را در نتیجه‌ی حملات هوایی نیروهای افغان و امریکایی از دست دادند. گزارش اخیر یوناما نشان می‌دهد که در ولایت‌های میدان وردک و ننگرهار در نتیجه عملیات مشترک نیروهای افغان و امریکایی که شبانگاه در این دو ولایت رخ داده بیش از 13 زن و طفل بی‌گناه جان‌های خود را از دست دادند. همچنان در رویداد مشابه دیگر در ولایت پکتیکا نیز 11 فرد ملکی کشته شدند.

این در حالی‌ست که پنجمین دور گفتگوهای صلح در حالی با خوشبینی‌ها به پایان رسید که واقعیت عینی افغانستان حکایتِ روشن از ادامه جنگ و ناآرامی دارد. یک طرف گفتگوهای صلح جریان داشته و طرف دیگر حملات هوایی نیروهای امریکایی و افغان از مردم بی‌گناه قربانی گرفته و خانه و کاشانه‌ی شان را ویران می‌کند. اگر به راستی امریکا و حکومت دست نشانده آن در آوردن صلح صادق می‌بودند، باید این گفتگوها زمینه را برای صلح و ثبات مهیا می‌ساخت. اما آن‌چه که واضح و آشکار است این که با گفتگوهای صلح در اصل می‌خواهند با خون مردم بازی کرده و مقاصد سیاسی خود را با به خاک و خون کشانیدن مردم بی‌گناه بدست آورند.

تلفات ملکی در اصل نیت واقعی مدعیان دروغین صلح را برملا می‌سازد، اما آن‌چه حائز اهمیت است این که گفتگوهای صلح به رهبری آمریکا هیچ‌گاه منجر به به میان آمدن صلح در افغانستان نخواهد شد. این‌جا منافع ملی امریکا حرف اول را می‌زند، و منافع امریکا تنها در جنگ و ناامنی حاصل می‌گردد و یا صلحی که نفوذ آنان پایدار باقی بماند. ، نه صلح که مردم آرزوی آن را دارند.

یکی از شروط مذاکرات صلح قطر، خروج نیروهای امریکایی از افغانستان می‌باشد و خروج امریکا نیز مشروط به توقف جنگ از جانب گروه طالبان می‌باشد. اما تلفات ملکی که محصول عملیات مشترک نیروهای امریکایی و حکومت افغانستان می‌باشد، در واقع وسیله‌ی برای تحریک جنگجویان طالبان می‌باشد، جنگ‌جویانی که چندان به گفتگوهای صلح با امریکا علاقه‌مند نیستند. از این‌رو، با تحریک و ناراض ساختن جنگ‌جویان طالبان و کشتار مردم بی‌گناه شکاف عمیق میان سران این گروه که مشغول گفتگوهای صلح با امریکا می‌باشند و جنگ‌جویان آن به‌میان خواهد آمد؛ و نفرت و انزجار شان نسبت به این گفتگوها آن‌هم با کسانی که هنوز از کشتار مردم بی‌گناه دست بردار نیستند بیشتر از قبل خواهد گردید. چنین حالتی تلاش آن‌ها را برای مقاومت در مقابل امریکا و حکومت بیشتر ساخته که این خود شرایط دوام جنگ و حضور امریکا در افغانستان را مساعد می‌سازد.

از این‌رو، می‌توان گفت که این درست همان مکر و حیله‌ی است که امریکا در گفتگوهای صلح علیه طالبان از آن استفاده می‌کند تا از یک سو تعدادی از این گروه را به بهانه صلح بر سر میز مذاکره بنشاند و از سوی دیگر جمع دیگری از این گروه را برای شعله‌ور نگهداشتن آتش جنگ در میدان نبرد حفظ نماید. و این خود زمینه‌سازی برای حضور امریکا در افغانستان می‌باشد تا همچنان یک بخشِ از نیروهای خود را در افغانستان که از دید سیاسی و استراتیژیک اهمیت فراوان برای امریکا دارد، حفظ نماید.

با تمام این‌ها باید گفت که صلح، ثبات و آرامی تنها الفاظِ میان تهی اند که بخاطر اغوای اذهان عامه مورد استفاده قرار می‌گیرند و در میدان واقعیت چیزی بنام صلح و تلاشی که به راستی موجب به میان آمدن آن گردد، صورت نمی‌گیرد. همچنان باید اضافه کرد که هرگاه تصمیم جنگ و صلح افغانستان در دستتان بزرگ‌ترین قاتل مردم این سرزمین باشد که سالانه هزارها بمب را بالای آن‌ها پرتاب می‌نند، هیچ‌گاه نمی‌توان امیدی به آمدن صلح داشت. در واقع صلح امریکا جنگ است و جنگ امریکا یعنی تلفات بیشتر مردم بی‌گناه افغانستان و ادامه وحشت و تروری که سال‌ها است که از مردم قربانی می‌گیرد. پس صلح و ثبات و توقف تلفات مردم بی‌گناه این سرزمین زمانی ممکن است که دست اشغال‌گران از این سرزمین به کُلی قطع گردد.

سهیل صالحی

ادامه مطلب...

پیمان‌شکنی‌های امریکا در سطح جهان

  • نشر شده در سیاسی

امریکا در پیمان‌شکنی ریکارد جهانی قایم کرده‌است. این کشور پس از جنگ جهانی دوم، زمانی که به عنوان قدرت‌برتر در موقف جهانی ظهور کرد. از همان روزهای نخست دیپلوماسی‌اش به پیمان‌شکنی آغاز شد. چنان‌چه:

  • در سال 1944م و در پایان جنگ جهانی دوم، امریکا در کنفرانس «بروتون وودز» توافق نمود که «طلا» پشتیبانه‌یی دالر می‌باشد؛ یعنی «یک انس طلا را به ارزش 35 دالر تعیین کرد». اما در سال 1971 ریچارد نیکسون رئیس جمهور وقت، این پیمان را زیرپا گذاشت. از آن زمان تاکنون دالر بدون پشتیبانه‌‌ی طلا، داد و ستد می‌شود.
  • در گرماگرمِ جنگ سرد، امریکا در برابر اتحاد جماهیر شوروی با همکاری‌های اقتصادی-سیاسی، پشتیبانی‌اش را از دولت وقت چین اعلام نمود. اما پس از سقوط شوروی، امریکا برخلافِ پیمان با چین، از تایوان و هند حمایت کرد. علاوه بر آن، در سال 2018 دونالد ترامپ با تعیین 20 درصد تعرفه‌های گمرکی، جنگ بزرگ اقتصادی را علیه چین به راه انداخت.
  • تعهدشکنی امریکا با کوریای شمالی. در سال 2007 جورج بوش رئیس جمهور امریکا توافق کرده بود که در صورت تعطیلی نیروگاه‌های هستوی، امریکا در مقابل به کوریای شمالی مواد نفتی کمک خواهد کرد. باوجود تعطیلی برنامه‌ی هستوی، امریکا با کوریا همکاری نکرد، بلکه تاکنون شدیدترین تحریم‌های اقتصادی را بر پوینگ‌یانگ وضع نموده‌است.
  • پس از حمله بر عراق و افغانستان، فشارهای امریکا بر معمر قذافی رهبر اسبق لیبیا به هدف خلع سلاح هستوی بیشتر گردید، تا این‌که در سال 2003 بر مبنای خواست غرب، معمر قذافی برنامه هسته‌یی‌اش را در برابر همکاری‌های اقتصادی و امنیتی از جانب امریکا، تعطیل نمود. اما دولت امریکا باجود اعتراضات گسترده مردم، هیچ‌گاه به وعده خود وفا نکرد، تا جایی که در اعتراضات سال 2011 امریکا یکجا با ناتو، علیه قذافی دست به حملات نظامی و سرنگونی قذافی زدند. از آن زمان تاکنون رقابت میان کشورهای اروپایی و امریکا در لیبیا هزاران قربانی می‌گیرد.
  • تعهدشکنی امریکا در برابر صدام حسین رئیس جمهور عراق. امریکا باجود توافق صدام مبنی بر حضور بازرسان سازمان ملل در عراق و نیز موجودیت شواهد کافی مبنی بر عدم داشتن سلاح‌های کشنده‌ی کیمیاوی، به آن کشور حمله نظامی کرد. از زمان حمله امریکا به بعد کشتار و قتل در عراق چنان جریان دارد که حتا منطقه را فرا گرفته‌است.
  • خروج امریکا از پیمان «تجارت آزاد موسوم به پیمان ترانس پاسیفیک(TPP)». این پیمان در سال 2016 میان امریکا و 11 کشور دیگر پس از 7 سال مذاکره و گفتگو، به امضا رسید. اما دونالد ترامپ پس از رسیدن به قدرت فوراً از آن خارج گردید.
  • خروج امریکا از سازمان علمی، فرهنگی و آموزشی ملل متحد(یونسکو). دونالد ترامپ در سال 2017 در اعتراض به آنچه که «جانب‌داری ضد یهود» عنوان نمود، از سازمان یونسکو خارج گردید. در جهان معروف است که امریکا همواره چه با حضور و یا خروج‌اش از نهادهای بین‌المللی بر مبنای استفاده‌ی ابزاری استوار است. چنان‌چه در سال 1984 و در زمان ریاست جمهوری رونالد ریگن، به بهانه‌ی جانب‌داری ایدیولوژیک «یونسکو» از اتحاد شوروی، از این سازمان خارج گردید. بعد در سال 2002م دوباره به آن پیوست، و اما این‌بار به بهانه‌ی جانب‌داری «یونسکو» از تجاوز دولت یهود بر مردم فلسطین، از این سازمان خارج گردید.
  • «نیکی هیلی» سفیر امریکا در سازمان ملل، سال گذشته(2018) با انتقاد تند از «شورای حقوق بشر» سازمان ملل مبنی بر انتقاد این سازمان بر تجاوز و کشتار مردم غزه توسط دولت یهود، از این سازمان خارج گردید. هرچند نهادهای بین‌المللی همواره در اختیار امریکا و غرب قرارداشته، اما زمانی که اندکی‌ترین رفتار خلاف خواست امریکا مطرح می‌گردد با انتقاد و هشدار از آن یا خارج می‌شود و یا آن را مورد تحریم قرار می‌دهد.
  • خروج امریکا از پیمان تغییرات اقلیمی پاریس. امریکا در حالی که خود از بزرگ‌ترین تولید کننده‌گان گازهای گلخانه‌یی است، و نیز قبلاً در زمان ریاست جمهوری بارک اوباما با بیش از 140 کشور جهان پیمان اقلیمی پاریس را امضا کرده بود. اما پس از به قدرت رسیدن ترامپ یک‌سره از پیمان تغییراتی اقلیمی خارج گردید.
  • امریکا از پیمان منع سلاح هستوی یا «برجام» با ایران خارج شد. در سال 2018 دونالد ترامپ رئیس جمهور امریکا اعلام نمود که از توافقنامه هستوی با ایران خارج شده‌است. این حالی است که پیمان برجام پس از 10 سال تلاشِ دیپلوماتیک و با تاییدی و ضمانت شورای امنیت سازمان ملل، به امضا رسیده بود.
  • در افغانستان، امریکا با وجود امضای پیمان استراتیژیک و پیمان امنیتی، پاکستان بارها بر قلمرو افغانستان حملات راکتی نموده‌است، و در چند مورد جنگنده‌های روسی از خاک تاجکستان بر قلمرو افغانستان بم‌باردمان کرده‌اند، اما امریکا باجود امضای پیمان امنیتی هیچ نوع عکس‌العملی از خود نشان نداده‌است. این‌ها تنها چند نمونه از پیمان‌شکنی‌های سیاسی، اقتصادی و نظامی امریکا در سطح جهان هستند که از آن یادآور شدیم.

با توجه به این، چه تضمینی وجود دارد که طالبان در صورت توافق احتمالی با امریکا، آنچه را که توافق می‌نمایند، پابرجا باقی ماند. فرض بر این‌که امریکا پس از توافق با طالبان تمام نیروهایش را از افغانستان خارج نمود، چه تضمینی وجود دارد که امریکا بار دیگر به ده‌ها بهانه وارد خاک افغانستان نشود؟ هرچند برنامه چنین نیست، زیرا مقامات بلند پایه‌یی امریکایی تاکنون بارها بر حضورشان در افغانستان تاکید کرده‌اند.

یکی از ویژه‌گی‌های مسلمان،‌ حزب و گروه اسلامی آن است که با تعقل و برمبنای احکام شرعی عمل نماید. چنان‌چه مفهومی از گفته‌ی پیامبر اسلام است که مسلمان از یک سوراخ دوبار گزیده نمی‌شود. بنابرین با توجه به گذشته‌یی پیمان‌شکنی‌های گسترده‌ی امریکا، چه تضمینی وجود دارد که این‌بار امریکا با طالبان صادق باشد؟ آنچه که عقد پیمان با امریکا جز ذلت، شکستِ غیرت مسلمان و گروه اسلامی و سرانجام انتحار سیاسی چیزی دیگر را در پی ندارد.

احمدصدیق احمدی

ادامه مطلب...

کمپاینِ "خلافت: مواظبت و اداره"

(ترجمه)

این ماه(رجب الحرام) با یادبود سالانۀ روز سیاه مصادف می‌شود؛ 98 سال است که دولت بزرگ، رهبری اسلامی و نظام الله سبحانه وتعالی(خلافت) به دستان استعمارگران غربی و مزدوران‌شان در جهان اسلام، ویران گردیده و امت در سیاه‌ترین و تاریک‌ترین فصل‌های تاریخ‌اش فرو رفته است.

ای خواهران و برادران عزیز! گرچند قرن‌ها نشده؛ اما ده‌ها سال است که حکومت‌های غربی و سیکولریستی، رسانه‌ها و سازمان‌های آنان افزون بر نظام‌های مزدورشان در جهان اسلام، در تلاش تحریف و بی‌اعتبارسازی مفهوم خلافت هستند و به دروغ، خلافت را نظام سرکوب‌کننده و تروریستی توصیف می‌نمایند و آن را نظام بربریت، عقب‌مانده و مخالف با زنان می‌خوانند.  تمامی این کارها را برای دور ساختن مسلمانان از خلافت و حتی برای این‌که آن را دشمن بخوانیم و با بازگشت آن مبارزه نماییم، انجام داده‌اند؛ اما خلافت عاری از تمامی صفات فوق بوده و نظام الهیی‌ست که الله سبحانه وتعالی آن را وسیلۀ عالی برای برآورده شدن عدالت، امنیت و آسایش برای سرزمین‌های مان مقرر  نموده است. خلافت نماینده، متولی و پشتیبان دین مان است که مصالح، منافع و امور مسلمانان را تأمین و تنظیم می‌نماید. هم‌چنان، خلافت مواظبت‌کننده و حامی مسلمانان ‌است که تمامی نیازمندی‌های‌شان را بر آورده نموده و آنان را به رفاه و آسایش می‌رساند.

بنابر این، بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر در ماه رجب الحرام کمپاینی را تحت عنوان "خلافت: مواظبت و اداره" به راه می‌اندازد. در کمپاین مذکور، "دیدگاه عملی" را پیشکش می‌نماییم و آشکار می‌سازد که خلافت راشدۀ ثانی بر منهج نبوت چگونه اصول، قوانین و نظام‌ها را برای حل مشکلات تمامی امت مجسم می‌سازد و این‌که خلافت ضامن حمایت از زندگی، دارایی، عزت و عقیدۀ مسلمانان است، و نیز چگونگی معالجه و جلوگیری از سرکوب سیاسی و فساد، فقراجتماعی و بیکاری، خشونت علیه زنان، مظلومیت مسلمانان، بحران آموزشی و رعایت صحی، نابودی و از هم‌گسیخته‌گی خانواده‌ها، تجزیه شدن به قوم و سمت، عقب‌ماندگی تکنالوژی... را توضیح خواهیم داد. چنانچه این موضوع در کتاب دستور دولت خلافت حزب التحریر، که مفصل، طرح‌ریزی شده و به طور کامل جهت تطبیق عملی آن توسط دولت خلافت و به چگونگی توجه و رعایت امور و منافع مردم تقدیم نموده، واضح است.

شما را به تعقیب و حمایت از این کمپاین مهم فرامی‌خوانیم تا در تغییر بزرگ و عاجل برای بازگرداندن و برپایی دولت خلافت راشده نقش داشته باشیم. شما را به پایبندی به این امر بزرگ اسلامی و برپایی نظام الله سبحانه وتعالی در زمین-که زندگی را تحت سایۀ عظمت دین مان در داخل سرزمین‌های اسلامی از سر می‌گیرد- فرامی‌خوانیم تا با این کار، کرامت، عدالت و حمایت را برای این امت باز گردانیم.

بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

یادی از نودوهشتمین سالروز سقوط خلافت

خلافت نعمت پروردگار، شکوه و رستگاری شماست!

(ترجمه)

28 رجب سال 1342هـ.ق سالروز خاطرۀ دردناک و تراژیدی غم‌انگیزی‌ست که بر مسلمانان سایه افگند. این روز، سالروزی از سقوط خلافت عثمانی توسط مصطفی کمال یهودی جنایت‌کار به کمک انگلیس است.

دولت خلافت، که نمادی از عزت مسلمانان بود، در 28ام ماه رجب سال 1342هـ.ق مطابق 3 مارچ 1942م از بین برده شد؛ سپس بر تمام مسلمانان واجب بود که آن را توسط زور و قوت خود دوباره احیاء می‌کردند. اصلاً بر مسلمانان جایز نیست که بیشتر از سه روز را بدون داشتن دولت اسلامی(خلافت) سپری کنند. 98 سال است که قوانین الله سبحانه‌وتعالی معطل قرار گرفته، طریقۀ زندگی خلافت از بین رفته و شهادت ما مسلمانان در خصوص انسانیت متوقف شده است. 98 سال است که مسلمانان در بدبختی و زیر بار استبدادی نظام سرمایه‌داری به سر می‌برند.

در این دورۀ طولانی، امروزه ارزش واقعی دولت اسلامی بر همگان نمایان شده است؛ چون مسلمانان به انواع و اقسام مختلف تحقیر و توهین شدند، سرزمین واحدشان به کشورهای کوچک تقسیم شد، ضعیف گردیدند، شکست خوردند و در یک حالت کاملاً سردرگمی قرار گرفتند؛ منابع‌شان به تاراج رفت، قدرت‌شان غصب شد، حاکمیت و رهبری‌شان از میان رفت، عقب‌ماندۀ ملت‌ها شدند، حاکمان‌شان غلام قدرت‌های استعمارگر غربی قرار گرفتند و اکنون هیچ قدرتی ندارند تا از خود دفاع نمایند و همواره شکست می‌خورند. امروزه امت امامی(خلیفه‌ای) ندارند که تحت رهبری آن جمع شده و توسط ارتش‌های شجاع رهبری شوند؛ دولتی ندارند که در تحت آن وحدت حاصل کنند. با وجودی‌که الله سبحانه‌وتعالی با تمام گنج‌های زمین مسلمانان را برکت داده است؛ اما هم‌چو جسد بی‌روح، ضعیف و مظلوم گردیدند. عقیدۀ "لا اله الا الله محمدالرسول الله" را دارند، کتاب الله و سنت رسولش را دارند و از هیچ چیزی کم نیستند؛ ولی با آن‌هم بخاطر متاع اندکی دست گدایی به کفار دراز می‌کنند.  

قسم به الله! واقعاً بر انسان گران می‌آید؛ امت اسلامی را در حالی ببیند که تحت سایۀ احکام کفر و نظام‌های فاسد و وضعی کفار، حیوان‌گونه زندگی می‌کنند که به سبب آن، مردم بدبختی و ذلت را چشیده اند؛ کتاب الله سبحانه وتعالى را معطل نموده و سنت نبی‌اش را نابود می‌کنند و نظام‌های اسلامی و سیاست اسلام را نیز معطل نگه‌می‌دارند.

دقیقاً آن‌چه‌که از سختی‌ها و بدبختی‌های زندگی سهم امت اسلامی می‌شود، نتیجۀ پیروی از مفاهیم و سیاست‌های فاسد و خبیث کفار و کنار گذاشتن بزرگ‌ترین سلاحی‌ست که قدرت، عزت و اقتدار این امت را باز می‌گرداند و این سلاح بزرگ همان ایدیولوژی اسلامی همراه با اصول، افکار، مفاهیم و سیاست آن می‌باشد.

ای بهترین امتی‌که از میان مردم برخاسته اید! ای شاهدان مردم در روز قیامت! الله سبحانه‌وتعالی قبل از حضرت محمد ﷺ هرکدام از پیامبران و رسولان علیهم السلام را به سوی اقوام‌شان فرستاد و این پیامبران مردمان‌شان را به سوی حق فرامی‌خواندند تا در روز آخرت بر آن‌ها شاهد باشند. با توجه به این امر الله سبحانه‌وتعالی می‌فرماید:

﴿وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا

[بقره: 143]

ترجمه: همان‌گونه(که قبلۀ شما یک قبلۀ میانه است) شما را نیز امت میانه‌ای قرار دادیم(در حد اعتدال، میان افراط و تفریط) تا بر مردم گواه باشید و پیامبر هم بر شما گواه است.

ای امت میانه‌رو! آیا بر این افتخار نمی‌کنید که الله سبحانه‌وتعالی شما را برای حمل دعوتش به سوی مردم فرستاد؛ چنان‌که  پیامبر ﷺ را به این امر مأمور کرد؟ آیا افتخار گواه بودن‌تان بر تمام بشر، برای شما کافی نیست؟ آیا بر این افتخار نمی‌کنید که الله سبحانه‌وتعالی در راستای حمل دعوت شما را در کنار پیامبران علیهم‌السلام قرار داده است؟ آیا بر این افتخار نمی‌کنید که فرشته‌ها و پیامبران علیهم السلام بخاطر محبت الله سبحانه‌وتعالی بر شما غِبطه می‌خورند؟ پس چگونه از این مسیر منحرف می‌شوید؟ چگونه از دعوتی اباءمی‌ورزید که بر گردن شماست؟ چگونه می‌توانید راحت بخوابید و نسبت به این دعوت بی‌پروا باشید؛ در حالی‌که الله سبحانه‌و‌تعالی راه را برای شما به وسیلۀ این دین با ارزشی‌که هیچ کجی در آن نیست، هم‌چو آفتاب روشن کرده است؟

ای نصرت‌ دهند‌گان(انصار) این دین! ای حامیان این عصر! کجا هستید؟ چی کسی از این دین حمایت می‌کند؟ چی کسی اسلام را در عرصۀ تطبیق قرار می‌دهد؟ چی کسی به تعاون زنان محروم و داغ‌دیده می‌پردازد؟ آیا برای کمک به اطفال یتیم کسی وجود ندارد؟ آیا کسی نیست که برای مردگان و مجروحین، برای فلسطین اشغالی، برای مسجدالاقصی و برای درختان و سنگ‌های آن بپا خیزد؟

از زمان غروب آفتاب اسلام در چهارچوب دولت خلافت بدین‌سو، وضعیت را چنان‌چه می‌بینید و نیازی به تفصیل و توضیح ندارد، دایرۀ(حاکمیت) خویش را از دست دادید، قایق‌تان در بحر غرق شد و دیگر قایق‌رانی سودی ندارد؛ چون کفار میخ حاکمیت‌شان را بر تصامیم شما کوبیده اند و با کمک حاکمان جاهل بر شما تسلط یافته اند. این حاکمان هم‌چو گوسفند شما را برای سلاخی بر کفار تسلیم کرده اند؛ طوری‌که آن‌ها(کفار) شما را به بدترین حالات شکنجه نمودند، زنان و فرزندان‌تان را "بی‌رحمانه" سلاخی کردند و اموال‌تان را به تاراج بردند. حاکمان "خائن و غدار" آخرت‌شان را به متاع اندک این دنیا فروختند. آن‌‌ها هیچ‌گونه قرابت و پیمانی با مؤمنان ندارند؛ پس چگونه می‌توانید در برابر این‌همه ذلت، تحقیر، بی‌شرمی و زیان صبر کنید؟!

با از میان رفتن خلافت، زور و قوت خویش را از دست دادیم و پیوسته ضعیف و ناتوان شدیم؛ پس آیا برای فرزندان بهترین امت وقت آن نیست که برای نجات امت خود دست به کار شوند؟ آیا زمانی برای نسل خالد بن ولید، صلاح‌الدین ایوبی، ابوعبیده بن جراح... فرانرسیده تا عظمت نیاکان‌شان را با تأسیس خلافت اسلامی بر منهج نبوت زنده نمایند؛ خلافتی‌که به وسیلۀ آن سرزمین‌های اشغال شده و مردم آن آزاد گردیده و دین، عزت و شرافت است؟

بلی، سوگند به الله سبحانه وتعالی که اکنون بهترین فرصت است؛ در غیر آن جز خلیفه، کی‌ست که امروزه از مسلمانان در شرق و غرب حفاظت کند؟

به کفار بگویید که خلافت قضیۀ حیاتی و سرنوشت‌ساز ماست، یا آن را احیاء می‌کنیم یا در راه آن جان می‌دهیم. به هر قیمتی‌ باشد، از دعوت به سوی خلافت دست‌بردار نیستیم. به آن‌ها بگویید که اگر به ما چوبۀ دار آماده کنند تا از دعوت به سوی خلافت دست بکشیم، قطعاً از کار خویش دست نمی‌کشیم تا این‌‎که الله سبحانه‌وتعالی آن را احیاء کند و یا در این راه شهید شویم. ما همانند فرزندان بنی اسرائیل نیستم-که مورد لعنت قرار گرفتند. از این روز به بعد، هرگز مسئولیت خویش را فراموش نخواهیم کرد؛ چون راه برای‌مان روشن شده و مسیر خود را در کتاب الله سبحانه‌وتعالی و سنت رسولش ﷺ یافته‌ایم. ما عزت و شکوه امت را اعاده خواهیم کرد؛ به اذن الله سبحانه‌وتعالی خلافت بر منهج نبوت را تأسیس خواهیم نمود؛ عدالت آن همه جا را احاطه خواهد کرد؛ حق را به حق‌دار خواهد رساند و بهترین‌ها را به کافۀ بشریت تقدیم خواهد کرد.

روی این ملحوظ، ما از دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر، از شما دعوت می‌کنیم تا در فعالیت‌های سالگرد سقوط خلافت اسلامی، که از سوی حزب‌التحریر در ولایات و مناطق مختلف به راه اندخته شده، اشتراک نمایید. بر امت اسلامی اصرار می‌ورزیم تا همگام با ما برای ازسرگیری زندگی اسلامی از طریق تأسیس دولت خلافت بر منهج نبوت، که وعدۀ الله سبحانه‌و‌تعالی و بشارت پیامبر ﷺ است، تلاش نمایید.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ ۖ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ

[انفال: ٢٤]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! دعوت الله(سبحانه‌وتعالی) و پیامبر() را اجابت کنید؛ هنگامی‌که شما را به سوی چیزی فرامی‌خواند که شما را حیات می‌بخشد! بدانید که الله(سبحانه‌وتعالی) میان انسان و قلب او حایل می‌شود و همۀ شما(در قیامت) نزد او گردآوری می‌شوید!

داکتر عثمان بخاش

رئیس دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

ادامه مطلب...

حل پیچیده‌گی قضیۀ سوریه از لحاظ سیاسی‌ و میدانی

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

شکی‌ نیست که اهداف واقعی‌ و سوءنیت سیاست‌های‌ بین‌المللی همواره مخفی‌ ساخته می‌شوند؛ سیاست‌های‌ بین‌المللی‌ مبتنی‌ برایده‌ای‌که در اساس برای از بین بردن اسلام و اطمینان از عدم باز گشت آن در عرصۀ زندگی در نظر گرفته شده است. دولت‌ها جنگ علیه اسلام را نسل به نسل از گذشته‌گان خود به ارث گرفته اند. سیاست دولت‌های کنونی نیز تنها در محور مقیاس منفعت می‌چرخد و بس؛ اما این محور با پوشش‌های فریبنده و رنگارنگ پوشش داده شده و بدین وسیله عوام مردم را فریب می‌دهند؛ کسانی را که به قضایا سطحی نگریسته و دچار سردرگمی می‌شوند و چشمان‌شان قادر به دیدن اهداف سیاسی نیستند. 

در حال حاضر ما در عصری زندگی می‌کنیم که جهان تک‌قطبی شده است و این تنها قطب(امریکا) پس از سقوط بلاک شرق و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی جهان را تحت سلطۀ خود در آورده است؛ طوری‌که سیاست‌های تمام دولت‌های جهان را تحت شعای سیاست‌های خود قرار داده، یا حداقل سیاست‌های بقیه دولت‌ها، تهدید صریح برای آن تلقی نمی‌شود. بدین سبب است که ‌این تک‌قطب توانسته مجموعه‌ای از ابزارها و مهره‌ها را برای اعمال سیاست‌های خود به کار گیرد و با تأسی از طرز فکر فرعونی، پشت جملات و اصطلاحتی‌که نمایانگر همدردی و همکاری آن می‌باشد، چهرۀ واقعی و فریبندۀ خود را پنهان کند. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید که فرعون برای مردم چنین گفت:‌

﴿ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسَى وَلْيَدْعُ رَبَّهُ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَنْ يُظْهِرَ فِي الْأَرْضِ الْفَسَادَ﴾

[غافر: ۲۶]

ترجمه: مرا بگذارید تا موسی را بکشم و او پروردگارش را بخواند؛ چون من می‌ترسم دین شما را تغییر دهد، یا در این سرزمین فساد و تباهی به بار آورد.

 چهرۀ حقایق به پست‌ترین شکل‌اش عوض می‌شود؛ امریکا از اصطلاح جنگ علیه تروریزم به عنوان شعار، از حقوق بشر، آزادی و عدالت، به عنوان پوششی برای پنهان ساختن عیوب خود استفاده می‌کند؛ در حالی‌که خود سازندۀ تروریزم بوده و ​​مردم را به بردگی گرفته است.

این مقدمه‌ای برای درک و تصور بهتر حجم مکر و حیله‌گری بود ‌که علیه انقلاب شام رسم شده و خواهد شد؛ مقدمه‌ای برای شناختن عقلیه‌ای‌که‌ این حیله‌گری بزرگ را اجراء و مدیریت می‌کند و برای شناسای ابزاری‌که از آن استفاده و اسالیبی‌که دنبال می‌شود.

شعار اجلاس تاریخی14 فبروری 2019م(سوچی) دگرگون ساختن حقایق بود. توقف خونریزی و محافظت از غیرنظامیان، حل و فصل سیاسی و عودت پناه‌جویان، پوشش فریبنده و رنگارنگی اند که عورت جامعه جهانی را پوشانده و اهداف واقعی را مخفی و چهرۀ حقایق را عوض می‌سازند. اگر به وضعیت دولت‌های عضو نشست سوچی نگاه بیندازیم، واضح خواهد شد که هریک از این دولت‌ها مرتبط به راه‌حل مورد نظر امریکا به دنبال تأمین منافع خود می‌باشند.  

روسیه ‌این را به خوبی دریافته است که واقعاً در یک تنگناه قرار گرفته و به خاطر حفظ آبروی خویش می‌خواهد در اسرع وقت ممکن از سوریه بیرون شود؛ در حالی‌که‌ این را هم می‌داند که امریکا برایش اجازه نمی‌دهد که پرچم پیروزی را برای جهانیان برافراشته و با افتخار از سوریه بیرون شود؛ مخصوصاً این‌که‌ امریکا بود که پای روسیه را در پروندۀ سوریه کشانده و برایش اجازۀ مداخلۀ نظامی ‌داد. صحبت و گفتگوهای تسلط نظام بر ادلب حداقل در آیندۀ نزدیک و یا پیش از تکمیل شدن عناصر راه‌حل سیاسی امریکایی دور از امکان است. امریکا راه‌حل سیاسی را بر جهانیان تحمیل کرده و و اقداماتی‌که برای روسیه اجازۀ انجام آن داده می‌شود، نیز در همین سیاق است. روسیه توان این را ندارد که راه‌حل نظامی را بر جهانیان تحمیل کرده و پروندۀ سوریه را به روش خود بسته کند.

از سوی دیگر، جامعه بین‌المللی از این بی‌خبر نیست که نیروهای بشار اسد به کمک نیروهای روسیه و ایران هر زمانی‌که از طریق نظامی‌ بر منطقه‌ای مسلط می‌شدند، آن منطقه را تحت حمایت خود نگهداشته نمی‌‌توانستند؛ مخصوصاً بعد از این‌که جنگجویان از تمام نقاط سوریه جمع شده بودند و بسیاری از غیرنظامیان علیه نظام ستمکار بشار دست به انقلاب زده بودند. راه‌حل نظامی ‌کنترول امور را تضمین کرده نمی‌تواند؛ زیرا آتش انقلاب همواره در سینه‌ها شعله‌ور خواهد ماند؛ هیچ قدرتی توان خاموش ساختن آن را ندارد و آنچه که در درعا اتفاق افتاد، بهترین دلیل بر این موضوع می‌باشد.

بنابر این، غرب در استحکام بخشیدن به تسلط خویش بالای مناطق شمالی سوریه به رهبریی گروه‌هایی‌که خود را به بهای اندکی فروخته اند، تکیه نموده است. رهبری‌ گروها برای کنترول امور وفق نظر غرب نیرومندترین جبهه بوده و بدون کدام هزینه‌ای در خدمت سیاست‌های امریکایی می‌باشند. اما در هر حال، تنها بازندۀ میدان مردم شام است و فرزندانی‌که از آن‌ها درین گروه می‌باشند.

اما ایران به دنبال این است که برای خود جای پای در سوریه ایجاد کند. ایران این را می‌داند که روزی تغییری تحت نام دموکراسی ایجاده شده و او از سوریه بیرون کرده خواهد شد. اتباع ایرانی بسیاری را به سوریه انتقال داده و تابعیت سوریه را به آن‌ها گرفته است. ایران تا سرحد مرگ در راستای دفاع از نظام ستمکار بشار استاده خواهد بود؛ حتی اگر تمام مردم سوریه هم درین میدان قربانی شوند.

همین‌طور، ترکیه تمام هم و غم‌اش حفاظت از امنیت و تمامیت ارضی دولت‌اش می‌باشد. روسیه به وسیلۀ توافقنامۀ آدانا-که میان نظام ترکیه و همتای سوری آن در سال ۱۹۹۸م امضاء شده بود- به‌این تشویش ترکیه خاطرجمعی داده است. چنانچه در یکی از بندهای این توافقنامه برای ترکیه حق تعقیب تروریست‌ها را تا مساحت پنچ کیلومتر در خاک سوریه و اقدامات امنیتی لازم در صورتی‌که امنیت ملی ترکیه در معرض خطر قرار گیرد،  تقاضا شده بود.

بنابر این، در می‌یابیم که اجلاس سوچی به نام منافع مردم شام، بلکه برای تأمین منافع اعضای شرکت کنندۀ آن برگزار شده بود. بدون شک اجلاس سوچی به راه‌حل سیاسی مورد نظر امریکا هیچ مخالفت نداشته؛ بلکه حتی از طریق تشکیل کمیتۀ قانون اساسی برای تصویب قانونی‌که ساختار دولت را مشخص می‌سازد، تلاش خواهد داشت.

اما از لحاظ میدانی بمباردمان‌های سنگین، مناطق زیادی را تبدیل به وحشی‌ترین کشتارگاه‌ها نموده و رهبران گروه‌ها دست بالای دست نشسته و این صحنه را نظاره می‌کنند؛ فشاری‌که به هدف آمادگی به مرحلۀ ابتدائی برای کوتاه آمدن‌های بزرگ بر مردم اعمال می‌شود و تنازلاتی‌که به بهانۀ جلوگیری از خونریزی، پوشش داده می‌شوند. هرگاه نظام اسد را بر برخی از مناطق مسلط سازند، فشارهای این چنینی را برمردم می‌افزایند. مردم شام باید به خوبی حقیقت نبرد و عظمت قضیۀ خویش را درک کنند؛ نبردشان نبرد مرگ و زندگی و قضیۀشان قضیۀ سرنوشت‌ساز است. این را باید بدانند که منافقین و خائنین هیچگاه دوست آنان نمی‌باشند و گر نه در گودال دشمنانی سقوط خواهند کرد که آن‌ها را دوست گمان می‌کنند؛ دران صورت، نابودی‌شان حتمی می‌باشد.

پس از این‌که مردم شام حقیت نبرد خویش را درک کرده و دشمنان خویش را به خوبی شناختند، در آن زمان است که باید درین نبرد به قدرت مطلق الله سبحانه وتعالی تکیه و توکل خویش را نیکو سازند. مردم شام باید اسناد اعتماد خویش را در پیشگاه الله سبحانه وتعالی پیش کرده و در بدل برنامه‌های وضعی برنامۀ سیاسی برگرفته از عقیدۀ مسلمانان را اختیار نمایند؛ بدیلی که الله سبحانه وتعالی را راضی ساخته و سزاوار تأیید و نصرت الله سبحانه می‌باشد. در آن زمان است که اهل قدرت و نیرو از آغوش مردم برخواسته و دوشادوش رهبری سیاسی آگاه و مخلص برای تحقق این برنامه و سقوط نظام جنایتکار بشار از هیچ تلاشی دریغ نمی‌نمایند. آنگاست که بشارت رسول الله صلی الله علیه وسلم به برپای خلافت راشده بر منهج نبوت تحقق خواهد یافت.

نویسنده: استاد احمد عبدالوهاب

رئیس دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه سوریه

ادامه مطلب...

اعتراض‌ها در سودان؛ مسئولیت‌ها و دست‌آورد‌ها

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

اعتراض‌هایی‌که‌ از بیشتر از دو ماه پیش در سودان بالا گرفت، هم‌چنان ادامه دارد؛ آیا این اعتراض‌ها خودجوش و ناشی از اوضاع نا بسامان اقتصادی است و یا به تنش‌هایی ارتباط می‌گیرد که‌ پس از سفر جان سولیفان معاون وزیر خارجۀ امریکا به خرطوم در ماه نومبر 2017م بالا گرفت؟ زیرا گفته می‌شود یکی ‌از جمله مسائلی‌که ‌وی در گفتگوهایش با طرف سودانی مطرح نموده بود، عدم کاندیداتوری بشیر در انتخابات 2020م بوده و بشیر از طرح آن موضوع ناراحت شد؛ برای آزردن امریکا به روسیه سفر نمود و با ساختن پایگاه نظامی ‌با روس‌ها توافق نمود. آیا این بدان معنی است که ‌امریکا تصمیم گرفته بشیر را از قدرت کنار زند و به همین دلیل است که‌ حلقۀ اقتصادی سودان را تنگ‌تر نموده؛ چنان‌چه مزدورانش، به ویژه سعودی را از کمک به سودان منع نمود؟

پرسش دیگر این که‌ حمایت "صادق المهدی"را  از این اعتراض‌ها چگونه تفسیر می‌کنید؟ آیا به این معنی است که‌ انگلیس نیز در این قضیه دست دارد؟ از طولانی شدن پرسش معذرت می‌خواهم. جزاکم الله خیراً!

پاسخ:

برای روشن شدن پاسخ باید به بررسی امور زیر بپردازیم:

1. بلی، جان سولیفان معاون وزیر خارجۀ امریکا به تاریخ 16 نومبر 2017م به سودان سفر نمود و با وزیران خارجه و مالیه، رئیس هیئت ارگان‌های مشترک نیروهای مسلح، نماینده‌گان وزارت داخله و مسئولین دستگاه امنیتی و استخباراتی آن دیدار نمود. وی با سفیر سودان در امریکا نیز ملاقات کرد و پشت درهای بسته با شماری از رهبران دینی نیز گفتگو نمود و سپس در سالون کنفرانس‌های "شهید" مربوط به دانشگاه "قرآن کریم"، سخنرانی کرد و در آن از سیاست امریکا در قبال سودان سخن گفت. «بر اساس معلوماتی‌که ‌به رسانه‌ها درز نمود و در سایت انترنتی "سودان تایمز" منتشر گردید؛ این دیپلومات امریکائی در این سخنرانی‌اش از حکومت سودان خواست شماری از قوانین‌اش را، مخصوصاً قانون اعدام افراد مردتد را لغو نماید. وی هم‌چنین خواستار لغو مادۀ مربوط به لباس در قانون نظام عام شد؛ ماده‌ای‌که‌ بر اساس آن، زنان در صورت پوشیدن لباس‌هایی‌که‌ نشانۀ بی‌شرمی ‌باشد، دره زده خواهند شد. وی گفت: در هنگام ساختن قانون اساسی جدید سودان، حفاظت از آزادی دینی برای همه‌گان باید در نظر گرفته شود.» (منبع: سودان تریبیون 18 نومبر 2017م)

2. این نیز درست است که ‌بر اساس برخی معلومات درز کرده به رسانه‌ها؛ سولیفان از بشیر خواسته بود تا خود‌ش را در انتخابات سال 2020م نامزد نکند و بشیر از آن ناراحت شده بود و همین موضوع باعث تنش در روابط دو طرف شد؛ اما چنین واقعیتی بعید به نظر می‌رسد؛ زیرا بشیر نمی‌تواند از دساتیر بادار‌ش، امریکا سرپیچی کند و اگر امریکا نخواهد او به هیچ‌وجه خود را نامزد نخواهد نمود. اگر فرض کنیم او از دساتیر امریکا سرپیچی نموده و اصرار دارد در انتخابات 2020م خود را نامزد و در قدرت باقی بماند، مطمئناً امریکا علیه وی انقلاب نموده و او را کنارخواهد زد؛ درست همان طوری‌که ‌در انقلاب 30 جون 1989م وی را به قدرت رسانید. به علاوۀ آن؛ زمانی‌که‌ در شبکه‌های اجتماعی این خبر بالا گرفت، که‌ دیپلومات امریکائی از بشیر خواسته تا خود‌ش را در انتخابات سال 2020م نامزد نکند، ابراهیم غندور وزیر خارجۀ سودان این مسئله را رد نموده، گفت: «ایالات متحده هیچ‌گونه شرطی مبنی بر عدم کاندیداتوری عمربشیر رئیس جمهور سودان، در انتخابات سال 2020م در مقابل حذف نام سودان از لیست دولت‌های حامی‌تروریزم، مطرح نکرده.» وی افزود: «تمام آن‌ چه که‌ ما در جریان سفر اخیر جان سولیفان معاون وزیر خارجۀ امریکا به خرطوم با وی بحث و بررسی نمودیم؛ قضایایی مربوط به حقوق بشر و آزادی‌های دینی بود.» (منبع: قدس عربی 14 نومبر 2017م)   

نکتۀ دیگر اینست که‌ سفر یاد شده بیانگر همبستگی است و نه تنش؛ چنانچه سولیفان در جریان این سفر با بخش‌های مختلف دولت دیدار نمود و به گرمی ‌از وی استقبال به عمل آمد! هم‌چنین، این سفر پس از آن صورت گرفت که‌ ادارۀ حکومت امریکا ممنوعیت سفر شهروندان سودان را به تاریخ 26 سپتمبر2017م لغو نمود و هم‌چنین بعد از لغو تحریم‌های اقتصادی بالای سودان به تاریخ 6 اکتوبر 2017م، که‌ حدوداً 20 سال دوام داشت، صورت گرفت. با این حساب؛ هدف سفر این نبود که‌ مسئلۀ کاندیداتوری را بررسی کند؛ بلکه ‌هدف اصلی این بود که ‌نام سودان را از لیست "دولت‌های حامی‌تروریزم" بردارد؛ چنانچه در فوق در سایت انترنتی سودان تریبیون نیز به آن اشاره شد.

این یک جهت قضیه بود، جهت دیگر آن اینست که ‌بشیر خود ده روز پیش از سفر سولیفان به سودان، تعهد قبلی‌اش را مبنی بر عدم کاندیداتوری خویش تجدید نمود. «عمر بشیر رئیس جمهور سودان روز دوشنبه تعهدات قبلی خویش را مبنی بر این‌که‌ با پایان یافتن دورۀ دوم ریاست جمهوری‌اش در سال 2020م، از اریکۀ قدرت کنار خواهد رفت، تجدید نمود. بشیر این سخنان را در برابر تجمع جوانان به مناسبت برگزاری کنفرانس هفتمین سال روز همبستگی ملی و غیر حکومتی جوانان سودان در خرطوم اظهار نمود.». (منبع: خلیج آنلاین 6 نومبر 2017م)

هرچند نقض تعهدات از سوی چنین دولت‌هایی دشوار نیست؛ اما از اظهارات و ارتباطات امریکا با سودان، بعید به نظر می‌رسد که هدف از این سفر، منع نمودن بشیر از کاندیداتوری باشد. چنانچه ارتباط‌ها میان امریکا و سودان بعد از این سفر و بعد از بالا گرفتن اعتراض‌ها، هم‌چنان ادامه دارد و هدف از آن، حذف نام سودان از لیست دولت‌های حامی‌"تروریزم" است که ‌از سال 1993م درج این لیست شد؛ زیرا حکومت ترامپ تحریم‌های اقتصادی و تجارتی را که ‌از سال 1997م بالای سودان وضع گردیده بود، لغو نمود؛ اما نام سودان از لیست دولت‌های حامی‌تروریزم حذف نشده بود. شرطی را که ‌امریکا برای تکمیل نمودن مرحلۀ دوم، که ‌حذف نام سودان از لیست یاد شده است، گذاشت؛ این بود که ‌سودان باید همکاری‌هایش را برای "مبارزه با تروریزم" گسترش داده و حقوق بشر، آزادی‌های دینی، سیاسی وغیره مسائل را استحکام بیشتری بخشد.

3. هم‌چنین باید گفت؛ ‌انگیزۀ اعتراض‌هایی‌که ‌از تاریخ 19 دسمبر 2018م در سودان بالا گرفته، بخاطر سفر سولیفان به تاریخ 16 نومبر2017م نیست؛ زیرا موقف امریکا بعد از سفر یادشده و در جریان اعتراض‌ها، پیوسته طرف‌داری از حکومت بوده و نه اعتراض‌ها علیه آن؛ چنانچه تماس‌ها و اظهارات مسئولین امریکا به وضوح این ادعا را تقویت می‌کند. سیریل سارتر فرستادۀ خاص و سرمشاور رئیس جمهور امریکا در امور افریقا به همراهی دارین سیرایل مدیر ادارۀ امنیت ملی افریقا روز یک شنبه 17 فبروری 2017م وارد خرطوم شد و گفتگوهایش را در سودان به تاریخ 20 فبروری 2019م پایان بخشید. وی در یکی از اظهارات‌اش، که ‌پس از حضور در قصر ریاست جمهوری سودان بیان داشت، چنین گفت: «با معاون رئیس جمهور ملاقات مثمر و سازنده‌ای داشتم و من به منظور تداوم بخشیدن به گفتگوهایی آمده‌ام که ‌دو طرف را به جانب حذف نام سودان از لیست دولت‌های حامی‌ تروریزم سوق می‌دهد. وی تأکید نمود: با صبر بیشتر، حکومت خواهد توانست به راه‌حل سیاسی دست یابد و باید دانست که‌ هیچ‌گونه راه‌حلی از خارج سودان بالای آن تحمیل نخواهد شد و دوکشور خواهند توانست با کار مشترک به مشارکت قوی دست یابند.» (منبع: شروق نیوز 18 فبروری 2019م)

تمام این موارد به خوبی نشان می‌دهد که ‌سفر سولیفان انگیزۀ بالا گرفتن اعتراض‌ها نیست؛ بلکه ‌بیانگر کمک امریکا به حاکمیت بشیر و عدم اعمال هرگونه راه‌حلی از بیرون و گذاشتن شرط‌های امریکا برای حذف نام سودان از لیست "دولت‌های حامی‌تروریزم" است.

4. موقف مزدوران امریکا نیز طوری بوده که ‌از حاکمیت موجود پشتیبانی می‌کند و نه از اعتراض‌ها؛ یعنی چنان نیست که ‌در پرسش مطرح شده. جزئیات بیشتر را به گونۀ زیر می‌توان بیان نمود:

الف) در مورد عربستان سعودی باید گفت که‌ از زمان شروع عملیات نظامی‌ در یمن، پیوسته در عرصه‌های زراعتی سودان سرمایه‌گذاری‌های جدید می‌کند:

- «عربستان سعودی در جریان سال 2016م بزرگ‌ترین سرمایه‌گذار عربی در سودان بوده و در حدود 15 میلیارد دالر سرمایه‌گذاری نموده است. بیشترِ این سرمایه‌گذاری‌ها در بخش علوفه، گندم و جواری بوده که‌ اقتصاد خرطوم را تقویت می‌بخشد.» (منبع: خلیج آنلاین 17 جولای 2017م) سفیر سعودی در اظهاراتی تأکید نمود: «ارزش فعلی سرمایه‌گذاری‌های سعودی در سودان از 12 میلیارد دالر فراتر می‌رود.» (منبع: سایت بوابه 3 دسمبر 2018م) و هم‌چنین «سودان به تاریخ 7 می ‌2018م اعلان نمود که‌ با عربستان سعودی به توافق رسیده و این کشور برای پنج سال نیاز نفتی سودان را رفع خواهد نمود.» (منبع: سودان تریبیون 7 می‌2018م)

- هیئتی متشکل از وزیران سعودی به تاریخ 24 جنوری 2019م به خرطوم سفر نموده و با رئیس جمهور سودان گفتگو کردند و اوضاع جاری سودان را به بحث و بررسی گرفتند. ماجد قصبی وزیر تجارت سعودی در اظهاراتی مطبوعاتی‌اش گفت: «سفر این هیئت به سودان به دستور خادم حرمین شریفین شاه سلمان بن عبدالعزیز صورت گرفته و هدف از آن تقویت روابط اقتصادی با سودان و افزایش میزان تبادلات تجاری میان دوطرف می‌باشد.» وی افزود: «شاه سلمان تأکید نموده که ‌امنیت سودان، امنیت سعودی و ثبات در آن، ثبات سعودی است و سودان نسبت به هردولت دیگری مستحق هرگونه روابط با سعودی می‌باشد.» (منبع: نشریۀ الوطن مصر 26 جنوری 2019م) این شواهد به خوبی نشان می‌دهد که‌ سعودی دست از حمایت سودان بر نداشته.

ب) در مورد مصر، که‌ پایۀ دیگر مزدوران امریکا در منطقه می‌باشد، باید گفت که ‌عمر بشیر رئیس جمهور سودان به تاریخ 27 جنوری 2019م به مصر سفر نمود و سیسی در میدان هوایی به گرمی ‌از وی استقبال و مهمان‌نوازی نمود. این شواهد نشان می‌دهند که ‌امریکا تصمیم ندارد بشیر را کنار زند، در غیر آن سیسی، که‌ رکن و پایۀ اساسی امریکاست، به هیچ‌وجه چنین کاری نمی‌کرد. سفیر سودان در مصر در مورد سفر بشیر گفت: «این سفر از نظر زمانی و موضوعی، مهم‌ترین سفر تلقی می‌شود.» (منبع: نشریۀ صباح مصر 27 جنوری 2019م) جهت معلومات بیشتر باید گفت که‌ بشیر پس از سفر سیسی به سودان به تاریخ 25 اکتوبر 2018م به همراه 12 وزیر و امضای 12 توافقنامه،  به تاریخ 6 نومبر 2018م نیز به مصر سفر نموده بود.

پس از شروع اعتراض‌ها در سودان، سامح شکری وزیر خارجۀ مصر و فزارا رئیس استخبارات مصر فوراً به سودان سفر نمود و با عمر بشیر و همتایان خویش دیدار نمودند. شکری پس از آن دیدارها گفت: «مصر مطمئن است که ‌سودان این شرایط به وجود آمده را موفقانه پشت سر خواهد گذاشت. مصر همواره آماده است از سودان پشتیبانی نموده و در کنار آن قرار داشته باشد. امنیت و ثبات در سودان به معنای امنیت و ثبات در مصر است.» (منبع: بواب مصر 27 دسمبر 2018م) این موارد بیانگر آنست که‌ مصر هنوز از سودان حمایت می‌کند.

ج) در خصوص امور داخلی باید گفت که ‌مهم‌ترین نیروهای داخلی امریکا در سودان، اردوی این دولت است؛ چنانچه موقف‌گیری اردوی سودان در برابر اعتراض‌ها طوری بود که‌ در کنار بشیر قرار داشت و از نظام وی حمایت نمود. در یک اعلامیه‌ای که ‌اردوی سودان منتشر نمود، چنین گفته شده: «در کنار رهبری سودان قرار داشته و از دست‌آوردهای مردم، امنیت، خون، آبرو و دارایی‌های شهروندان دفاع خواهد نمود.» (منبع: عربی پست 23 دسمبر 2018م) کمال عبدالمعروف رئیس ارکان نیروهای مسلح سودان خطاب به نظامیان ارشد اردو گفت: «اردو به هیچ‌وجه کشور را تسلیم رهبران اعتراض‌های سرکش پست و نماینده‌گان سازمان‌های مشکوک در خارج نخواهد نمود.» (منبع: مصر عربی 30 جنوری 2019م) این بیانگر حمایت اردو از بشیر است و موقف قطعات نظامی ‌و امنیتی چنین هم بود؛ چنانچه: «محمد حمدان دقلو رهبر نیروهای واکنش سریع سودان در اظهاراتی هشدار داد که ‌نیروهایش آماده اند در برابر کسانی قرار گیرند که ‌وی آنان را حریص خواند.» (منبع: المسیره نت 26 دسمبر 2018م) صلاح قوش مدیر دستگاه استخبارات سودان نیز در اظهارات تند و تیزی در پارلمان سودان گفت: «پیشگامی‌های زیادی در میدان صورت می‌گیرد؛ اما همه باید بدانند که‌ هیچ‌گونه پیشگامی، ‌که‌ فراتر از قانون حاکم گذارد، جایگاهی نخواهد داشت.» (منبع: الجزیره نت 21 فبروری 2019م) امریکا برای راه‌اندازی انقلاب‌ها از اردوی سودان کار می‌گیرد و از زمان انقلاب نمیری در سال 1969م، در میان اردو نفوذ قوی پیدا نموده است.

5. موقف اپوزوسیون در سودان این گونه بود: «صادق المهدی رئیس حزب امت در روز چهارم اعتراض‌ها خواستار تشکیل حکومت جدید وفاق ملی شد که‌ تمام اطراف در آن مشارکت داشته باشند. وی گفت: ما از اعتراض‌های مردم در کشور پشتیبانی می‌کنیم؛ اما تأکید نمود که‌حزب‌اش در آن مشارکت نمی‌کند.» (منبع: رادیوی انگلیس 22 دسمبر2018م) اما زمانی‌که ‌وی متوجه ادامۀ اعتراض‌ها شد، اعلان نمود که ‌در آن نقش دارد. «صادق المهدی رئیس حزب ملی امت و رئیس ائتلاف "ندای سودان" اعلان نمود که‌ تحرکات مردمی‌ را که ‌خواستار سقوط نظام است، تأیید می‌کند و خواستار متوقف نمودن کشتار متظاهرین شد؛ پیش از آن که ‌خواهان کنار رفتن عمر بشیر شود.» (منبع: سودان تریبیون 25 جنوری 2019م) به این معنی که ‌او بیشتر از دوماه پس از آغاز اعتراض‌ها سعی نمود، از آن به نفع خود استفاده نماید. همه می‌دانند که‌ صادق المهدی وابسته به انگلیس است و در میان سال‌های 1986 تا 1989م رئیس جمهور سودان بود و عمر بشیر علیه او انقلاب نمود. المهدی سپس انجمن کسبه‌کاران سودان را به عنوان جریانی موازی با انجمن‌های رسمی ‌و وابسته به حکومت تشکیل داد و اروپا توسط المهدی در این انجمن تأثیر زیاد دارد. مهدی سعی دارد از انجمن خود بدیلی برای انجمن‌های رسمی ‌بسازد که‌ حکومت بالای آن تسلط دارد. آن عده از رهبران این انجمن که ‌در بیرون به سر می‌برند، عموماً در اروپا استند. «برخی از رهبرانی که‌ در خارج به سر می‌برند و از آدرس این انجمن صحبت می‌کنند، هریک محمد اسباط در فرانسه که‌ یک خبرنگار است و دکتوره ساره عبدالجلیل در انگلیس استند.» (منبع: سایت بی‌بی‌سی 24 جنوری 2019م) هم‌چنین رویکردهای سیکولرستی و سایر تحرکات حاشیه‌ای که ‌در تغییر مؤثریت چندانی ندارند، با این اعتراض‌ها همراه شده اند. هرچند انگلیس در این تحرکات، به ویژه حزب صادق المهدی نفوذ دارد؛ اما این نفوذ در تغییرات جاری مؤثریت چندانی ندارد؛ لیکن تداوم اعتراض‌ها می‌تواند میزان این مؤثریت را بالا ببرد؛ زیرا انگلیس در استفاده‌جویی از چنین اعتراض‌ها تجربۀ فراوان دارد و به همین دلیل است که ‌حزب المهدی با حدوداً یک ماه تأخیر، از این اعتراض‌ها اعلان حمایت نمود؛ زیرا گمان می‌کرد که ‌عمر بشیر می‌تواند اعتراض‌ها را در روزهای نخست آن خاموش کند؛ اما وقتی تداوم یافت اینک سعی دارد مهار آن را در دست گیرد.

پس از سپری شدن بیشتر از دو ماه از شروع اعتراض‌ها و قوت گرفتن نفوذ المهدی در آن، اینک وی تأکید دارد که ‌بشیر باید از قدرت کنار برود: «وی اعلان نمود که ‌حاضر است برای دستیابی به توافقی مبنی بر جزئیات عبور به جانب نظام جدید با نماینده‌گان مخالفان گفتگو کند.» (منبع: اسپوتنیک 2 مارچ 2019م) به این ترتیب، هر قدر توان حکومت در متوقف نمودن اعتراض‌ها ضعیف شده و به تأخیر افتاده، به همان اندازه مزدوران انگلیس توان بیشتری پیدا کرده اند و به همین دلیل است که‌ امریکا این مسئله را جدی گرفته و برای جلوگیری از هرگونه تحول ناگهانی و غیرمترقبه، امریکا در هماهنگی با بشیر زمینۀ متلاشی نمودن تجمعات مخالف حکومت را ترتیب داد؛ طوری‌که‌ از بعضی از احزاب سیاسی سهیم در حکومت خواست تا از سهمی‌که ‌در حکومت دارند، کنار رفته و به این ترتیب تبدیل به اپوزسیون شوند: «مبارک فاضل رئیس حزب امت اعلان نمود که ‌شراکت حزب‌اش با حزب حاکم را برهم زده و از حکومت کنار می‌رود.» (منبع: سایت نیلین 28 دسمبر2018م) غازی صلاح الدین نیز از حکومت کنار رفت؛ «حرکت اصلاح در جریان کنفرانس مطبوعاتی، که ‌توسط غازی صلاح الدین رئیس این حرکت برگزار گردیده بود، اعلان نمود که‌ حرکت مذکور تصمیم گرفته تمام نماینده‌گانش را از مجالس قانون‌گذاری خارج نماید.» (منبع: آژانس خبری سوا 1 جنوری 2019م) غازی صلاح به صفت رئیس جبهۀ ملی تغییر انتخاب گردید؛ «مجمع عمومی‌جبهۀ ملی تغییر روز گذشته دوکتور غازی صلاح الدین را به صفت رئیس مجلس ریاست این جبهه انتخاب نمود.» (منبع: خلیج 365 در 14 فبروری 2019م) به علاوۀ اقدامات فوق و به منظور پیشی گرفتن از اروپا در تحریک بیشتر اعتراض‌ها و سوءاستفاده از آن، امریکا به بشیر چراغ سبز نشان داد که ‌می‌تواند وضعیت اضطراری اعلان نماید و بشیر به تاریخ 22 فبروری 2019م این کار را کرد.

اخیراً و به تاریخ 28 فبروری 2019م حزب میرغنی از حکومت کنار رفت و برای همه روشن است که ‌میرغنی همواره با امریکا ارتباط داشته، «حزب اتحادی دموکراتیک به رهبری محمد عثمان میرغنی روز پنج شنبه اعلان نمود که‌ تمام توافقات شراکتی را که ‌با حزب ملی حاکم امضاء نموده بود، لغو نموده و از سهم‌اش در حکومت سودان کنار می‌رود.» (منبع: شبکۀ خبری العین 28 فبروری 2019م) گام بعدی برای آرام نمودن مخالفان این بود که ‌بشیر خود اعلان بی‌طرفی نمود و گفت که ‌با هیچ طرف و علیه هیچ طرفی نیست. «رئیس جمهور سودان تمام صلاحیت‌هایش به صفت رئیس حزب مؤتمر ملی را به معاونش واگذار نمود تا با کاستن از گزینه‌هایش در رویارویی با بدترین بحرانی قرار گیرد که‌ در جریان سه دهه حکومت خویش با آن مواجه گردیده. در بیانیۀ حزب در مورد این تصمیم چنین گفته شده: این تصمیم به دلیل وفا به عهدی اتخاذ شده که ‌رئیس جمهور در سخنرانی‌اش در برابر امت نمود که‌ فاصلۀ او با تمام جریان‌های سیاسی به یک اندازه خواهد بود.» (منبع: میدل ایست آنلاین 1 مارچ 2019م) بشیر با این کار، پیش از آن که ‌دیگران را فریب دهد، خودش را فریب می‌دهد؛ چگونه می‌تواند بی‌طرف بماند؛ در حالی‌که ‌خود رئیس جمهور است و حزبش، حزب حاکم؟ حتی اگر کسی دیگری را به صفت رئیس حزب مقرر نماید، بازهم این کار چیزی فراتر از شکلیات نیست.

در هر حال، این اقدام یکی از اسالیبی است که ‌به هدف آرام نمودن اعتراض‌ها به کار گرفته می‌شود و تمام این تلاش‌ها به منظور تأثیرگذاری روی مخالفان و مهار نمودن اعتراض‌ها صورت می‌گیرد، به ویژه با توجه به این که‌ حکومت در حال حاضر نیرو و توان هجوم به مخالفان را دارد و اگر نتواند آنان را مهار کند، سعی خواهد نمود رهبری آنان را در دست گیرد و یا در رهبری آن نقش مؤثری داشته و به این ترتیب تسلط امریکا تداوم یابد.

6. در مورد سفر بشیر به مسکو که ‌از 22 نومبر 2017م شروع و چهار روز ادامه یافت؛ یعنی درست شش روز بعد از سفر سولیفان به سودان، باید گفت که‌ هدف از آن سفر این نبود که ‌بشیر از امریکا در نزد روسیه شکایت کند؛ بلکه ‌به دستور و رضایت امریکا صورت گرفت؛ به این دلیل که: «یکی از روزنامه‌های سودان امروز چهارشنبه پرده از معامله‌ای برداشت که‌ میان خرطوم و واشنگتن صورت گرفته و بر اساس آن؛ طیارۀ حامل عمر بشیر رئیس جمهور سودان می‌تواند با امنیت کامل وارد روسیه شود؛ اما شرط‌اش اینست که‌ قوانین جنجال‌برانگیزی‌که ‌ادارۀ حکومت امریکا به آن اعتراض دارد، لغو شود و این کار باید همزمان با نخستین سفر بشیر به مسکو صورت گیرد. برخی منابع آگاه به روزنامۀ "راکوبة" گفته اند که ‌حکومت سودان ضمانت‌هایی را از جانب جان سولیفان معاون وزیر خارجۀ امریکا در سفر‌ش به خرطوم به دست آورده که ‌بر اساس آن از پرواز طیارۀ حامل بشیر ممانعت نخواهد شد، به شرط آن که ‌پیشنهادهای امریکا مبنی بر فعالیت‌های دینی آزاد گردیده و مواد قانونی بحث‌برانگیز، مخصوصاً قوانین مربوط به "ارتداد، میراث و لباس‌های تحریک‌آمیز" لغو گردد.» (منبع: مصراوی 22 نومبر 2017م) اگر دستور امریکا نمی‌بود، بشیر به هیچ‌وجه نمی‌توانست برای پرواز از فضای سعودی استفاده کند؛ زیرا حکومت سعودی وابسته به دولت استعمارگر امریکاست و کاملاً بالای فضای آن تسلط دارد؛ چنانچه در زمان حکومت شاه عبدالله مزدور انگلیس در سال 2013م نیز چنین اتفاقی افتاد؛ طوری‌که ‌انگلیس علاقه‌مند نبود بشیر به ایران سفر کند؛ زیرا نمی‌خواست حکومت ایران با حضور گرم و بیشتر سران جهان در محفل آغاز کار رئیس جمهور آن، شهرت بیشتری کسب نماید. بناءً عربستان سعودی اجازه نداد طیارۀ حامل بشیر به دلیل عدم رغبت انگلیس، از آسمان سعودی استفاده نماید؛ «ریاست جمهوری سودان اعلان نمود که‌ عربستان سعودی به طیارۀ حامل رئیس جمهور اجازه نداده برای عبور از آسمانش به جانب تهران استفاده نماید؛ بناءً طیاره مذکور ناچار برگشت نمود. رئیس جمهور سودان قصد داشت در مراسم سوگند رئیس جمهور جدید ایران شرکت کند.» (منبع: فرانس 24 4 اگست 2013م)

7. با توجه به تمام موارد یادشده، بعید به نظر می‌رسد امریکا در پس اعتراض‌ها قرار داشته باشد و انگلیس هم توان راه‌اندازی چنین اعتراض‌هایی را ندارد؛ پس داستان شروع و دوام این اعتراض‌ها از چه قرار است؟ پاسخ اینست که‌ اعتراض‌ها به گونۀ خودجوش و به دلیل افزایش میزان بحران معیشتی مردم در سودان آغاز گردید و جزئیات آن قرار ذیل است:

الف) بشیر و اطرافیانش گمان می‌کردند با کوتاه آمدن از جنوب سودان به دستور امریکا، سودان تبدیل به سرزمینی مرفه و امن خواهد شد و امریکا با لغو تحریم‌هایش به سودان کمک خواهد نمود؛ اما اوضاع برعکس شد؛ چنانچه شرایط اقتصادی بدترتر و بحرانی‌تر گردیده و این بحران با شروع سال 2018م و پس از لغو تحریم‌های امریکا از سودان، شدت بیشتری گرفت. حکومت قیمت نان را افزایش داد و نرخ دالر گمرکی را تا سه برابر بالابرد و این باعث شد بهای واحد پولی سودان افت کند که ‌منجر به بلند رفتن قیمت‌ها و سپس شروع بحران موادسوخت گردید. افزایش قیمت نان کار را به جایی کشاند که ‌یک شهروند به سختی می‌توانست نان خشک به دست آورد؛ طوری‌که‌ برای به دست آوردن یک قرص نان باید ساعت‌ها در صف نانوایی می‌ایستاد و نان را به قیمتی فراتر از حد توان خود‌ش خریداری می‌نمود. میزان تورم به حدود 70درصد رسید و بانک مرکزی برای جلوگیری از کاهش بالارفتن ارزش دالر و پایین آمدن ارزش پول داخلی، اقدام به منع پول از سایر بانک‌ها نمود تا این که ‌وادار شد بهای واحد پولی را تا 60درصد کاهش دهد تا جایی‌که ‌بهای یک دالر به 47.50 جنیه رسید و به تاریخ 20 فبروری 2019م در بازاری موازی(بازار آزاد) به 75 جنیه رسید.

ب) فقر در میان مردم سودان به اوج خود رسید؛ چنانچه سازمان مرکزی آمار تأکید نمود که: «فیصدی فقر به بیش از دو سوم شهروندان رسیده و این آمار بر اساس نتائج تحقیقی است که ‌در سال 2014م و به عنوان نخستین تحقیق پس از جدا شدن سودان جنوبی در سال 2011م منتشر گردیده.» تمام این تحولات پس از آن صورت می‌گیرد که ‌صندوق بین‌المللی پول در این زمینه توصیه؛ بلکه ‌اوامر‌ش را صادر نمود؛ چنانچه در هرجای دیگری نیز چنین می‌کند؛ طوری‌که ‌از حکومت خواست پول را به گردش انداخته و حمایت‌ها از موادسوخت، برق و گندم را متوقف کند و متعهد شد که ‌به کمک بانک جهانی در عملی شدن برنامه‌های اصلاح اقتصادی سودان کمک‌های تخنیکی خواهد نمود. این تعهد در گردهمایی نماینده‌گان صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی و در حاشیۀ نشست‌هایی صورت گرفت که ‌در جزیرۀ بالی در اندونیزیا و در دسمبر 2017م برگزار شده بود. صندوق یاد شده تأکید نمود که ‌این کار برای ایجاد شرایط لازم به هدف جلب سرمایه‌گذاران و استحکام رشد اقتصادی کشور لازم است و از حکومت خواست، یارانه‌ها(حمایت‌های) برق و گندم را در میان سال‌های 2019م تا 2021م و بعد از به گردش انداختن پول لغو نماید. اطاعت حکومت سودان از این اوامر منجر به بدتر شدن اوضاع اقتصادی و معیشتی مردم شد.

ج) به این دلیل بود که‌ شرایط سودان آمادۀ انفجار شد و منجر به بیرون آمدن مردم به جاده‌ها و به گونۀ خودجوش گردید؛ زیرا فقر گسترش یافت و قیمت‌ها بالا رفت و میزان بیکاری افزایش یافت و سرمایه‌ها به بدترین وجه ممکن توزیع شد. دلیل تمام این اوضاع این است که ‌عمر بشیر نظام سرمایه‌داری را تطبیق نموده و از توصیه‌های سازمان‌های مالی و صندوق و بانک جهانی فرمان می‌برد و به فشارهای امریکا تن می‌دهد. حکومت بشیر وابسته به امریکا بوده و سیاست‌های آن را عملی می‌کند، به ویژه در مسئلۀ جدائی سودان جنوبی و از دست دادن ذخیرۀ بزرگ نفتی دولت. «پس از جدا شدن جنوب سودان در سال 2011م خرطوم سه چهارم موارد نفتی خویش را از دست داده؛ مواردی‌که ‌در حدود 80درصد موارد پول‌های بیرونی را وارد خزانه‌های دولت می‌نمود.» (منبع: الجزیره نت 26 دسمبر 2018م) پس نخست مردم در تنگنای معیشتی قرار گرفتند و این وضعیت بود که ‌جرقۀ نخست انقلاب سودان را به تاریخ 19 دسمبر 2018م در شمال ولایت نهر النیل و شهر عطبره زد و سپس به سایر شهرها سرایت نمود و هنوز ادامه دارد و آتش آن خاموش نگردیده و همه یک خواسته دارند که ‌کنار رفتن نظام حاکم است.

به این ترتیب بود که‌ اعتراض‌ها در سودان به گونۀ خودجوش آغاز شد و سپس طرف‌ها و قدرت‌های فرصت جو خود را به آن نزدیک نمودند تا از آن برای تأمین منافع آن قدرت‌ها استفاده کنند و مسیر اعتراض‌ها را، چنان‌که ‌تشریح داده شد، منحرف نمایند.

8. در اخیر باید گفت: ‌دو مسئله وجود دارد که ‌قابل تأمل و دقت بیشتر است:

اول) نخستین چیزی‌که ‌امریکا بالای مزدورانش الزامی ‌می‌کند اینست که ‌با تمام توان باید برای تأمین منافع امریکا تلاش کنند و بشیر عملاً این کار را کرد؛ در حدی‌که ‌حتی حاضر شد قسم‌اش را به خاطر تأمین منافع امریکا جنوب سودان را جدا نمود و با این کار قسم‌اش را شکست. امریکا تا امروز از بشیر پشتیبانی می‌کند؛ چنانچه ارتباطاتی‌که ‌با حکومت‌اش دارد و ما نمونه‌های آن را در فوق بیان نمودیم، به خوبی بیانگر این واقعیت است؛ اما در صورتی‌که ‌اعتراض‌ها ادامه پیدا کند و بشیر نتواند آن را در کوتاه‌مدت مهار کند، از چشم امریکا خواهد افتاد و به این ترتیب توان خدمت‌گزاری به امریکا و منافع آن را نخواهد داشت و به این ترتیب به گمان اغلب امریکا سعی خواهد نمود او را از قدرت کنار زند. احتمالاً کنار رفتن بعضی از طرف‌داران حکومت از سهم‌شان در حکومت تا بتوانند بر موج اعتراض‌ها سوار شوند، به ویژه حزب میرغنی که ‌وابسته به امریکاست، احتمالاً به همین هدف صورت می‌گیرد؛ یعنی تلاش‌هایی برای ساختن بدیل، زیرا لازمۀ کنار زدن بشیر، وجد بدیلی است که ‌در میان مردم پذیرفته شده باشد. امریکا معمولاً از این اسلوب با مزدورانش استفاده می‌کند؛ چنانچه با حسنی مبارک نیز استفاده کرد؛ زمانی‌که ‌مبارک نتوانست اعتراض‌ها را مهار کند، امریکا به وی دستور داد کنار برود و او استعفاء نمود و طنطاوی و شورای نظامی ‌را به جای خود‌ش تعیین کرد. پس این اسلوبی است که ‌در نزد امریکا معمول است و یگانه مسئلۀ مهم در این اسلوب آن است که‌ پیش از دستور صدور دستور کنار رفتن به مزدور برحال باید مزدور بعدی از هرلحاظ آماده شده باشد؛ زیرا امریکا می‌ترسد مبادا قبل از این‌که ‌مزدور بعدی به پختگی برسد، مردان صادق و مخلص قدرت را در دست گرفته و تبدیل به خاری شوند که‌ در گلوی امریکا گیر کند؛ چنانچه یگانه دلیل بقای بشار بر حکومت تاکنون همین مسئله بوده است.

دوم) آنچه مایۀ نگرانی است، اینست که‌ مبادا خون‌های ریخته شده، زخم‌های متحمل شده و خساراتی‌که‌ به منافع عامه وارد شده همه هدر رود و اعتراض‌ها در نهایت منجر به این شود که ‌یک مزدور جایگزین مزدور دیگر گردد و قانون اساسی وضعی و ساخت بشر هم‌چنان در این سرزمین باقی مانده و جان‌های بیشتری را بگیرد و بنده‌گان الله سبحانه وتعالی را در رنج و بلا نگهدارد. این دقیقاً همان چیزی است که‌ در مورد آن هشدار می‌دهیم؛ زیرا دیده می‌شود که‌ اعتراض‌ها تا امروز شعار اسلام را سر نمی‌دهد و خواستار تطبیق احکام شریعت اسلامی ‌از طریق رهبری صالح و صادقی نیست که ‌در جهت از سرگیری زندگی اسلام با برپائی خلافت راشده سعی و تلاش کند و به این ترتیب؛ بحران سیاسی به حال خود باقی مانده و حتی بدتر هم شود و بحران سیاسی نیز به حال خود باقی مانده و حتی بدتر نیز شود. فرمودۀ الله سبحانه وتعالی حق مبین است که‌ می‌فرماید:

﴿فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَىۖوَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً

[طه: 123-124]

ترجمه: هرکس از هدایت من پیروی کند، نه گمراه می‌شود و نه در رنج خواهد بود! و هرکس از یاد من روی گردان شود، زندگی(سخت و) تنگی خواهد داشت.

و الله علیم و حکیم چه راست گفت آنجا که‌ فرمود:

﴿فَاعْتَبِرُوا يَاأُولِي الْأَبْصَارِ

[حشر: 2]

ترجمه: پس عبرت بگرید ای صاحبان چشم!

ادامه مطلب...

سرزمین مبارک: پیامی از مسجد "مسلمانان از نجاشی مساعدت دریافت نمودند و از اردوغان و نظام مالیزیا جز خیانت و عدم مساعدت چیزی دریافت نکردند!"

سخنان دکتور مصعب ابو عرقوب عضو دفتر مطبوعاتی حزب التحریر – سرزمین مبارک (فلسطین)
جمعه، 01 رجب الحرام 1440هـ.ق / 08 مارچ 2019م

ادامه مطلب...

ولایه سوریه: تظاهرات در شهرک السحاره برای درخواست گشودن جبهات

حزب التحریر – ولایه سوریه برای درخواست نمودن گشودن جبهات و عدم سکوت در قبال بمباردمان بر مناطق آزاد شده در شهرک السحاره تظاهرات به راه انداخت.
جمعه، 01 رجب الحرام 1440هـ.ق / 08 مارچ 2019م

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه