چهارشنبه, ۰۸ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۱۱م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

منبر امت: مجددان (اصلاح کنندگان) قرن چهاردهم هجری "شیخ تقی الدین نبهانی"

  • نشر شده در ویدیوها

گلچینی از برنامه "مجددون"(اصلاح کنندگان) از برنامه‌های استاد مهنا حمد المهنا، پژوهشگر تاریخ و آثار اسلامی، صحبت پیرامون شیخ تقی الدین النبهانی –رحمه الله- مؤسس حزب التحریر..چهارشنبه، 10 جمادی الاولی 1440هـ.ق / 16 جنوری 2019م

ادامه مطلب...

رژیم بجوا-عمران به مدافعان خلافت رحم نکرده‌ و تا امروز به ربودن‌شان ادامه می‌دهد؛ ولی نگرانی خودرا بر آنانی‌که در زندان‌های سعودی به‌سر می‌برند، تظاهر می‌کند

(ترجمه)

در آخرین روز دیدار ولیعهد سعودی، عمران خان، نخست وزیر پاکستان، موضوع هزاران زندانی پاکستانی را در سعودی مطرح کرد، که در نتیجه ولیعهد سعودی از آزادی قریب به ۲۱۰۰ زندانی اطمینان داد؛ قسمی‌که نخستین گروه از این زندانیان به تاریخ ۲۱ فبروری ۲۰۱۹م به پاکستان رسیدند. عمران خان با انجام این کار این گمان را غالب کرد که واقعاً نگران احوال مردم پاکستان می‌باشد؛ به‌خصوص آنانی‌که در خارج از کشور به‌سر می‌برند.

عمران خان گفت: «کارگران پاکستانی برای حمایت خانواده‌های‌شان در سعودی کار می‌کنند. این‌گونه افراد بسیار به قلب‌ام نزدیک اند و ۳۰۰۰ تن از آنان اکنون به‌دلیل جرائم کوچک در حبس اند.» هرچند در حقیقت، این نیز دورویی دیگر از جانب رژیمی است که از همان ابتدای در دست گرفتن زمام حکومت، ریاکاری‌اش را به‌خوبی نشان داده‌است. از یک طرف، عمران خان با برگزاری یک نمایش بزرگ خود را نگران زندانیان پاکستانی در سعودی نشان می‌دهد؛ ولی از طرف دیگر، رژیم بجوا-عمران سنگ‌دلانه صدها تن را می‌رباید و مفقود نگه‌می‌دارد؛ بدون این‌که حتی خانواده‌های‌شان را از اوضاع، احوال و مکان‌شان باخبر کند، و یا با احضارشان در محکمه، خانواده‌های‌شان را در رنج و اندوه طولانی قرار می‌دهند. رژیم در خصوص مدافعان خلافت، کسانی را که تا امروز مفقودالاثر نگهداشته‌است، بی‌رحمانه عمل کرده‌است. انجنیر نوید بت، سخنگوی رسمی حزب‌التحریر-ولایه پاکستان، به تاریخ ۱۱ می ۲۰۱۲م، تقریباً هفت سال پیش، از لاهور ربوده شد و همین‌طور انجنیر محمد جنید اقبال و سید نبیل اختر به تاریخ ۱۵ سپتمبر ۲۰۱۵م از کراچی ربوده شدند.

مطابق به سخنان عمران خان، پاکستانی‌هایی‌که در عربستان سعودی زندانی اند، باید آزاد شوند؛ چون جرائم‌شان جزئی است. بناءً در مورد آن مسلمانان مخلصی‌که فقط به‌خاطر حمایت از خلافتی‌که الله سبحانه‌وتعالی تأسیس‌اش را فرض کرده‌است می‌پرسیم که مفقود مانده‌اند یا چطور؟ آیا حامیان خلافت برای آزاد شدن شایسته‌تر نیستند؛ چون کوچک‌تر از این‌که بگویند دفاع از خلافت یک وظیفۀ اسلامی است جرمی نداشتند؟ در واقع، دقیقاً همانند رژیم‌های دیموکراتیک پیشین، رژیم کنونی نیز با هم‌پیمان شدن با امریکا در جنگ علیه اسلام، برای ممانعت از اعادۀ اسلام به عنوان یک دولت و قدرت، خود را درمانده کرده‌است. با این‌حال، نقاب صداقتی‌که رژیم در عقب‌اش پنهان شده‌است، افتاده‌است و به‌زودی دستان مسلمانان پاکستان به گردنش خواهد بود. حداقل کاری‌که این حکام می‌توانند انجام دهند، امتناع از این‌گونه ستم‌هاست تا از مجازاتی‌که در این حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم برای ستم‌گران وعده داده‌است، نجات یابند:

«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ يُمْلِي لِلظَّالِمِ فَإِذَا أَخَذَهُ لَمْ يُفْلِتْهُ»
(رواه ترمذی، بخاری و مسلم)

ترجمه: الله(سبحانه وتعالی) ریسمان ظالم را دراز‌تر می‌کند و زمانی‌که او(سبحانه و تعالی) ریسمان را بگیرد، سپس رهایش نخواهد کرد.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

نشست وزیر خارجۀ حکومت هادی با دولت یهود؛ خیانت شرم‌آوری‌که برای مردم یمن قابل قبول نیست!

  • نشر شده در یمن

(ترجمه)

در یک اقدام بی‌سابقه که هرگز از دشمنی مردم یمن با دولت یهود،‌ اشغال‌گر سرزمین فلسطین، کم نمی‌کند، خالد الیمانی وزیر خارجۀ حکومت هادی، در کنفرانسی‌که در وارسا پایتخت لهستان(پولند) برگزار شد، برای دومین روز متوالی در کنار بنیامین نتنیاهو، نخست وزیر دولت یهود نشست. براساس ادعای مذاکره‌کننده‌گان، کنفرانس در خصوص خاورمیانه بود که با شرکت کشورهای عربی و غربی برگزار گردیده و مواجهه با ایران در صدر برنامه‌های آن قرار دارد.

خالد الیمانی وزیر امور خارجه در حکومت هادی، بعد از خشم مردم یمن علیه موضع او و تقبیح آن، کوشش نمود تا این موضع شرم‌آور و تحقیر‌آمیزش را توجیه کند. او در صفحۀ‌ تویترش نوشته است: «موضع یمن و رئیس‌‌جمهوری هادی در قضیه فلسطین، مردم و رهبری آن ثابت بوده و قابل مذاکره نیست. زمانی‌که من رهبری تحریک عرب را در ملل متحد برای مواجهه با تجاوز بر اورشلیم برعهده داشتم، این در هدایات جناب رئیس‌جمهور واضح‌شده بود. دلیل اشتراک در نشست وارسا، به‌خاطر بحث در خصوص قضیه فلسطین نبود، بل برای بسیج‌کردن جامعه‌ی جهانی برای مقابله با گسترش نفوذ ایران در یمن بوده است.»

موضع خیانت‌کارانه‌ی عادی‌سازیِ روابط با دولت یهود، غاصب سرزمین فلسطین، خیانت به الله سبحانه‌وتعالی، پیامبرش صلی الله علیه وسلم و مؤمنان است. این مزدوران از مردم یمن نماینده‌گی نمی‌کنند. مردم یمن تشنه‌ی جهاد علیه دولت جنایت‌کار یهود هستند، فقط یک رهبریِ کم دارند که آن‌ها را برای آزادکردن فلسطین و قلع و قمع کردن یهود، غاصب قبله اول مسلمانان و سومین مسجد مقدس اسلام، رهبری کند.

این مزدوران هیچ صلاحیتی بر امور خویش ندارند، بلکه بیشتر از دستورات باداران‌شان(استعمارگران کافر) پیروی می‌کنند. آن‌ها از طریق عادی‌سازیِ روابط با دولت یهود، به‌منظور فشارآوردن بر مهره‌های امریکا، حوثی‌ها و ایرانی‌ها، می‌خواهند به این کشور نزدیک شوند. آن‌ها نمی‌دانند که با چنین عملی امتیاز ایران و پیروان حوثی‌اش در یمن و منطقه افزایش خواهد یافت؛ درحالی‌که آن‌ها، ایران و پیروانش را دشمنان واقعی دولت یهود معرفی می‌کنند، اما مقامات رسمی ایران می‌گویند که هیچ دشمنی بین آن‌ها و دولت یهود وجود ندارد و چیزی‌که در شعارهایی‌شان گفته می‌شود؛ "مرگ بر امریکا و مرگ بر اسرائیل" شعارهای ظاهری بوده و به‌معنای جهاد علیه امریکا یا علیه دولت یهود نیست.

این حقیقت چندین‌بار اظهار شد؛ آخرین آن در بیانیۀ محمد جواد ظریف وزیر خارجه ایران، در مصاحبه با یک روزنامه فرانسوی به‌نام پاینت‌لی، انجام شد که او اتهاماتی را مبنی بر این‌که کشورش در تلاش ازبین‌بردن دولت یهود است، رد کرد.‌ او با تعجب گفت: «چی‌وقت ما اعلام کردیم که اسرائیل را ازبین خواهیم برد.» با تأکید بر این مسئله که کشورش هرگز این حرف را نگفته که دولت یهود را از روی نقشه پاک خواهد کرد و در این خصوص او گفت: «ما چه‌وقت اعلام کردیم که اسرائیل را ازبین خواهیم برد؟ به من یک مقام رسمی ایران را نشان دهید که چنین بگوید؛ هیچ کس چنین نگفته.»

این خاموشی احزاب و افرادی‌که ادعای اسلامی بودن را دارند، بسیار ناآشناست؛ خاموشیِ کسانی‌که در مقابل این موضع شرم‌آور و خیانت‌کارانه وزیر خارجه حکومت هادی خاموش هستند. علمای یمن -سرزمین ایمان و خرد- کجا هستند و مبلغین آن کجا شده اند؟! و یا این‌که تمایل این مردم با تمایل مزدوران جهت یافته است؟ این‌جاست‌که آن‌ها جنایات این کشورها را علیه دین و امت تأیید و یا رد می‌کنند!

آزادی فلسطین توسط محکوم‌کردن، اعتراض‌کردن یا تظاهرات حاصل نخواهد شد؛ بلکه با بسیج نیروها برای ریشه‌کن کردن دولت یهود به‌دست خواهد آمد. ما از افراد قدرت‌مند در یمن، از قبایل، فرمانده‌هان ارتش و افسران می‌خواهیم که به‌جای جنگ در بین خود که به دستیابی پلان‌های کفار استعمارگر منتج می‌شود، جنگ خود را علیه دولت یهود هدایت کنید و این‌که خود را از این مزدوران درحال کشمکش در تمام احزاب دور کنید که آن‌ها را به ویرانی، بی‌عزتی و خیانت رهنمایی می‌کند.

حکام عربستان سعودی، امارات متحده عرب و دیگر حکام خائن در حال کشاندن دولت هادی به عادی‌سازی روابط با دولت یهود هستند که امریکا را قانع سازند تا فشارها بر ایران را از سر گرفته و نفوذ آن بر یمن و منطقه را محدود کند. امریکا هم‌چنان برای این‌که از بدخواهانه‌ترین تعامل قرن گذر کرده باشد، این را می‌خواهد تا جنگ امت؛ از جنگ موجود علیه دولت یهود به جنگ میان یکدیگر تحت نام جنگ با ایران و محدودکردن نفوذ آن تبدیل شود، که محکوم به شکست خواهد بود. ان‌شاءالله...

مسلمانان باید از نقشه‌های دشمنان آگاه باشند و با فعالیت برای تغییر اساسی، برای باطل ساختن‌شان تلاش کنند که آن‌ها را دوباره به یک پیکر واحد تبدیل خواهد کرد و دوباره باعث صعودشان خواهد شد. با تأسیس دولت خلافت راشدۀ ثانی بر منهج نبوت، که برای مسلمانان مقام‌شان را احیاء می‌کند، از عزت‌شان محافظت کرده و مقدسات‌شان را آزاد می‌کند، وجود لعنت‌شده‌ها را حذف و دست کفار و مزدوران احمق را کوتاه خواهد کرد و از آن هیچ موضوع مهم‌تری نزد الله وجود ندارد.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه یمن

ادامه مطلب...

حکم ظالمانۀ مجازات به مرگ و قتل بی‌شرمانه، ثبات رژیم‌تان را حفظ ننموده و از استادگی مردم در برابر این جنایت‌ جلوگیری نخواهد کرد

  • نشر شده در مصر

 (ترجمه)

به روز چهار شنبه 20 فبروری سال روان وبسایت العربی‌الجدید به نقل از یک منبع در سکتور زندان‌های وزارت امور داخلۀ مصر گزارش نمود که دادگاه کیفری به تأیید مفتی اعظم مصر حکم اعدام 9 تن از جوانان مسلمان را به اتهام ترور مشاور هشام برکات دادستان کل  به اجراء در آورده و اجساد آنان را به سردخانه تسلیم نمود. اعدام‌ها در زندان استیناف در حضور یک دادستان، یک روحانی و یک دوکتور عدلی صورت گرفت. سازمان عفو بین‌المللی پس از دانستن انتقال آن‌ها از سلول‌های‌شان به محکمۀ استیناف برای آماده ساختن به اعدام، در اواخر ساعت عصر با انتشار بیانیه‌‍‌ای از مسئولان مصری خواسته بود که اجرای حکم ظالمانه‌ی اعدام این 9 جوان را فوراً متوقف نماید و در ضمن بیانیۀ مذکور نشان می‌داد که این جوانان به علت اتفاقی‌که در 29 جون 2015م رخ داده بود، به طور وحشیانه دستگیر و تحت ظلم و شکنجه قرار گرفتند تا باشد که به جرم اعتراف نمایند.

قتل عام جدید، جنایتی دیگری به جنایات مستمر این رژیم علیه مردم مظلوم مصر افزوده شد. در کم‌تر از یک ماه 18 تن از فرزندان مصری اعدام گردیدند که آخرین آن‌ها این 9 جوان مسلمان بودند. این واقعیت را مردم خوب می‌دانند که چگونه در یک قضیه‌ای که هیچ گونه شواهد قانع کننده‌ای وجود ندارد، این جوانان و کسانی قبل از این‌ها علی‌رغم اعتراف‌شان که جرم‌شان به طور قطعی ثابت نشده بود، دستگیر و به بازداشتگاه سرویس‌های امنیتی منتقل شدند. واقعیت این امر توسط یک جوان بنام محمود احمدی در یک ویدیویی‌که از طریق شبکۀ الرصد و دیگر شبکه‌های انترنتی به نشر رسید، بازگو می‌کند که معصومانه به قاضی گفت: «من و مظلومینِ همراهم در روز قیامت در حضور الله سبحانه‌وتعالی دشمن تو خواهیم بود و تو این را خوب می‌دانی!» قاضی در جواب گفت: «مگر تو، محمود، خودت اعتراف نکردی؟» محمود در پاسخ گفت: «برایم یک شوکر برقی بده و ببین که اعتراف قتل انور سادات را از تو چگونه نمی‌گیرم. ما به اندازۀ شوکِ برقی داده می‌شدیم که 20 سال مصر را کفایت می‌کند.» هم‌چنان، او قاضی را از موجویت افسر پولیسی‌که او را در صالون محکمه شکنجه می‌نمود، خبر داد. این برای قاضی علاوه بر عدم وجود دلایل یقینی، که دعوی را ثابت بسازد، کافی بود که اجرای حکم اعدام را به تعویق می‌انداخت و یا هم از آن جلوگیری می‌نمود.

فلهذا، این امر نشان می‌دهد که  این گونه محکومیت‌ها به این قاضی‌ها از سوی سروران داخلی و خارجی‌شان دیکته می‌شود و این در واقع پیامی‌ست برای مردم مصر که هیچ‌گونه تضمینی برای شما وجود ندارد و هیچ‌گونه حمایتی در برابر گلوله‌های ارتش و پولیس و چوبۀ دار قضاتی‌که جز اطاعت بی‌چون و چرا و اجرای تصامیم باداران‌شان چارۀ دیگری ندارند، برای شما وجود ندارد. طوری‌که قاضی به آن‌ها می‌گوید: «هیچ امیدی برای شما نیست؛ جز اطاعت و تسلیمی به آن‌چه که رژیم و بادارانش در کاخ سفید بخواهند.» وی این سخن را بعد از بیانیۀ پامپیو و حمایت مستقیم‌اش از عمل خونین این رژیم در قلب قاهره، گفته است. پس از سخنرانی سیسی در مونیخ چنان‌چه ادعا کرد که آن‌چه را در مصر انجام می‌دهد، جنگی‌سیت در برابر "تروریزم اسلامی" و سپس از رهبران غربی خواست تا مساجدی را که در مصر از بین برده و به آتش کشیده است، تماشا کنند.

آن‌چه که این رژیم و رهبر آن به خصوص در این اواخر مرتکب می‌شود، بستن دهان مخالفین تعدیل قانون اساسیی است که قدرت او را در طول حیاتش باقی می‌گذارد و ایجاد رعب و وحشت در دل مردم و از بین بردن روحیۀ شورشی و انقلابی-که در سرشت این مردم نهفته و به همه هویداست- می‌باشد. بناءً این تصامیم فاجعه‌آمیز و احمقانۀ رژیم باعث گردیده تا مردم را به انقلاب عیله خودش وادار کند. بنابر این، اگر مردم طرح واقعی بدیل این رژیم را می‌دانستند و رهبری سیاسی مخلص و قادر به مبارزه علیه غرب و مزدورانش را می‌داشتند، انقلابی را به راه می‌انداختند که چراغ استبدادی او، رژیم و حامیانش را برای همیشه خاموش می‌کرد.

ای قضات در مصرالکنانه! بی‌گمان خون این جوانان و هر بی‌گناه دیگری‌که از نتیجۀ تصامیم شما در سرزمین کنانه ریخته می‌شود، در گردن شماست. سیسی هیچ سودی برشما نخواهد رساند و نه هم شفاعت تان را در روز قیامت در حضور الله قهار خواهد کرد. بدیهی نیست که با انجام این اعمال‌تان، مورد خشم الله متعال قرار گرفته اید و بدانید بهای آن‌چه را که مرتکب شده اید، خواهید پرداخت. در ضمن تمام این خوشی‌ها و لذت زندگی این دنیای زودگذر با یک ذره از آتش جهنم، غذای از درخت زقوم و یاهم جرعه‌ای از آب جوشانی‌که می‌نوشید، برابر نیست. پس اگر قدرت دفع آتش جهنم را از خود دارید، هرچه می‌خواهید انجام دهید؛ در غیر آن، به سوی الله سبحانه‌وتعالی شتابان خواهید رفت و خون کسانی‌که به ناحق به دستان شما ریخته شد، گلوگیرتان خواهد شد و در نزد الله سبحانه‌وتعالی از بابت این کارتان ذلیل و رسوا خواهید شد. در نزد الله متعال یک شخص باتوجه به دینش تا زمانی آزاد است(مجازات نمی‌شود) که خونی را به ناحق نریزاند. این تنها در مورد شما نیست؛ بل برای تمام کسانی است که در ریزاندن خون‌ بی‌گناهان اشتراک نمودند، شهادت دادند و هیچ احساسی بدبینی در برابر آن نکردند.

ای اهل مصرالکنانه! هرگز از ریزاندن خون و قتل نفس‌هایی‌که در اسارت به دست این رژیم صورت می‌گیرد، نترسید؛ چون این رژیم به خاطر ترساندن شما به آزار و شکنجه مسلمانان بی‌گناه می‌پردازد تا شما و سرزمین تان را در قبضه و کنترول خویش قرار دهد. حاکمان این رژیم خون کسانی را می‌ریزانند که آرزوی انقلاب و شورش را در برابر آنان و اقتدارشان دارند. بناءً نگذارید که بر شما غالب شوند و به آرزو‌های "پلیدشان" برسند. بدانید که آن‌چه را این رژیم مرتکب می‌شود، دال بر ضعف‌ و بزدلی‌اش می‌باشد و شما ضعیف نیستید؛ بلکه قوی‌تر از آن هستید. تنها چیزی‌که بدان نیاز دارید، پروژۀ اسلام "در چهارچوب یک دولت" است که حزب‌التحریر بر شما حمل می‌کند و با نصرت فرزندان و برادران مخلص شما در ارتش الکنانه، توانائی استادن در برابر آن را نه رژیم و نه هم محافظان، مزدوران و بادران آن در کاخ سفید خواهند داشت؛ چراکه عمر حاکمیت استبدادی‌شان به پایان رسیده است.

ای افسران مخلص در ارتش مصرالکنانه! این خون‌هایی‌که مانند آب جاریست، مسئله‌ایست که مربوط به شما می‌شود. سوگند به الله اگر این رژیم می‌دانست که در میان شما مردانی وجود دارد که خاص بخاطر الله سبحانه‌وتعالی خشمگین می‌شوند، حرمت "دین" او را حفظ می‌کنند و دست مظلومین را می‌گیرند، قطعاً جرئت ریزاندن خون "بی‌گناهان" مردم این سرزمین را نمی‌کرد. بدانید که با همکاری‌تان به این رژیم و بی‌عدالتی، تجاوز و استبداد و ظلم آن و با خاموشی تان در برابر جنایاتی‌که رژیم مرتکب می‌شود، در قتل و خون‌ریزی مردم بی‌گناه این سرزمین شریک هستید. هیچ‌گونه رستگاری بر شما سراغ نیست؛ مگر این‌که تمامی روابط تان را با این رژیم قطع نموده و با الله سبحانه‌وتعالی محکم نمایید و سپس با حاملین دعوت اسلام در حزب‌التحریر که برای اقامۀ خلافت راشدۀ ثانی بر منهج نبوت تلاش می‌ورزند؛ دولتی‌که پاسخ جنایات این رژیم را داده و اسلام را در کرسی تطبیق قرار می‌دهد تا همگی بر آن شهادت دهند و درسی باشد که هر صاحب عقلی از آن عبرت بگیرد و الله سبحانه‌وتعالی با نعمت اسلام قلب‌های ستم دیده‌گان را التیام می‌بخشد. این تنها خلافت واقعی اسلامی است که تمام آن‌چه را این رژیم از مردم مصر به غارت برده و غرب را قادر به دزدی و غارت ثروت آن‌ها ساخته به آن‌ها دوباره برمی‌گرداند و قدرت و عزت گم‌شدۀ‌شان را نیز به آن‌ها واپس می‌دهد... در آن روز مؤمنان از فتح و پیروزیی‌که الله سبحانه‌و‌تعالی بر آن‌ها ارزانی می‌دارد، شادمان خواهند شد؛ پروردگارا هرچه زود آن را بر ما ارزانی دار!

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ ۖ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ﴾

 [انفال: ٢٤]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! دعوت الله و پیامبر را اجابت کنید؛ هنگامی که شما را به سوی چیزی می‌خواند که شما را حیات می‌بخشد! و بدانید الله(سبحانه‌وتعالی) میان انسان و قلب او حایل می‌شود و همه شما(در قیامت) نزد او گردآوری می‌شوید!

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر- ولایه مصر

ادامه مطلب...

سخن هفته: حضور امریکا پس از توافق احتمالی صلح چگونه خواهد بود؟

  • نشر شده در سیاسی

پنجمین دور از گفتگوهای صلح میان امریکا و گروه طالبان در قطر، امید و نگرانی‌های زیادی را میان مردم بوجود آورده‌است. برخی‌ها نتیجه‌ی مذاکرات را پایان بحران کنونی عنوان می‌کنند، برخی دیگر اما ماهیت این گفتگوها را مبهم و نگران کننده می‌دانند؛ نگرانی که می‌تواند ابعاد پیچیده و خطرناکی را در پی داشته ‌باشد.

هرچند برمبنای گزارش‌ها محور اصلی گفتگوهای صلح، بر چگونگی خروج نیروهای امریکایی و این‌که از خاک افغانستان علیه هیچ کشور دیگر استفاده نشود می‌چرخد، اما اگر قرار باشد که توافق صلح انجام شود با توجه به نیات امریکا، پرسش‌های جدی مطرح است مبنی بر این‌که امریکا پس از هجده سال جنگ، چرا در چنین اوضاعی بحث صلح را راه اندازی نموده‌است، در حالی که هیچ تغیییر در میدان جنگ و نیز تهدیدات امنیتی بوجود نیآمده، بل وضعیت خونین‌تر از گذشته است.

فرض بر این‌که توافق صلح با طالبان انجام شد، سرنوشت ده‌ها گروه دیگر که نهادهای استخباراتی خارجی و افغان، آن‌ها را گروه‌ها تروریستی خطرناک عنوان می‌کنند، چه خواهد شد؟ این‌ها همه ابهاماتی اند که ظرفیت تداوم بحران و حضور امریکا را حتمی می‌سازد.

افزون بر این، واقعیت جهانی نشان می‌دهد که قدرت‌های بزرگ زمانی که با سازوبرگ سیاسی ـ نظامی وارد یک کشور ـ چه به نیت اشغال و یا هر بهانه‌یی دیگرـ می‌شوند، غیر از شکست کامل و موجودیت منافع به هیچ چیز دیگر تن نمی‌دهند. امریکا به عنوان چنین قدرتی علاوه بر میلیاردها دالر مصارف، ساخت زیربناهای متزلزلِ سیاسی،‌ اقتصادی، نظامی و حتا نهادهای پیچیده‌یی استخباراتی، چگونه بدون هیچ تغییر در جنگ یک‌سره افغانستان را ترک می‌گوید.

 این در حالی است که امریکا به هدف امضای پیمان امنیتی و حضور درازمدت‌اش در افغانستان، بیشترین مذاکره و رایزنی را نموده‌است. بر اساس مفاد پیمان امنیتی، امریکا در حال حاضر 9 پایگاه نظامی را در اختیار دارد. علاوه بر آن، در افغانستان هزاران نیروی نظامی، فکری، استخباراتی و زندان‌های مخفی را دارد که حتا دولت افغانستان آگاهی و یا حق دسترسی به آن‌ها را ندارد.

بناً اگر امریکا قصد حضور در افغانستان را داشته‌باشد، فرض بر این‌که نیروهایش ـ برمبنای توافق صلح با طالبان ـ کاملاً خارج گردد، علاوه بر آنچه که در فوق گفته شد، ده‌ها ظرفیت و بهانه‌یی دیگر وجود دارد که پس از سهیم‌شدنِ طالبان در قدرت، دوباره وارد افغانستان شوند. چنان‌چه نفوذش در میان نهادهای ملکی، نظامی، سیاسی و استخباراتی چنان گسترده است که حتا دهه‌ها ادامه خواهد داشت. آنچه که نفوذی‌های اتحاد جماهیر شوروی باوجود گذشته نزدیک به سه دهه تاکنون به چشم می‌خورند. برنامه‌ی تغییر نسل(Change Generation) و سوق دادن سیستماتیک جنرالان اسبق به تقاعد، به همین منظور راه‌اندازی شده‌است. اما ظرفیت‌های امریکایی را می‌توان در قطعات نظامی و استخباراتی 01 و 02 چنان مشاهده کرد که در بسیاری موارد هیچ تفکیک میان نیروهای تباهکار امریکایی و این نیروها دیده نمی‌شود.

مواد مخدر از ظرفیت‌های پردرآمدِ دیگری است که امریکا از آن بیشترین بهره را می‌برد. براساس گزارش دفتر مواد مخدر و جرایم سازمان ملل، امریکا از سال 2001 به این سو نزدیک به 9 میلیارد دالر را صرف مبارزه با مواد مخدر در افغانستان کرده‌است. این در حالی است که افغانستان هرساله حدود 85 درصد از تریاک جهان را تولید می‌کند. چنان‌چه برمبنای گزارش سازمان ملل، در سال گذشته‌ی میلادی به اندازه‌یی 1015 مایل مربع زمین تحت کشت کوکنار قرار داشته که به تولید 6400 تّن تریاک منجر شده‌است. در حالی که قبل از حضور امریکا و در زمان حاکمیت طالبان کشت تریاک به صفر رسیده بود. با توجه به سیاست اقتصاد محور ترامپ،‌ چه تضمینی وجود دارد که امریکا از پهلوی چنین درآمدی به آسانی عبور کند! در حالی‌که در سوی دیگر معادن چند تریلیون دالری افغانستان خواب را از چشمان ترامپ ربوده است.

بناً آنچه که صلح و خروج نیروهای امریکایی عنوان می‌شود، تنها به منظور حل بحران نیست، بلکه برنامه‌ی است که با سهم‌گیری طالبان در قدرت از یک سو هزینه‌ی نظامی امریکا صرفه‌جویی خواهد شد و از سوی دیگر دست‌آوردی انتخاباتی خواهد شد برای ترامپ. زیرا مهم‌ترین تهدیدی که امریکا را به چنین رویکردی وادار ساخته، تهدیدات اقتصادی است.

طالبان اگر قصد فریب و تسلیم شدن ندارند، و برعکس خواهان شکست امریکا اند، هزارن شواهد وجود دارد که قامت امریکا در جنگ افغانستان خم و در پرتگاه شکست قرار دارد. چنان‌چه میزان قرض‌داری امریکا به 22 تریلیون دالر رسیده؛ به قول ترامپ، "پس از آن‌که هفت تریلیون دالر را احمقانه در خاورمیانه مصرف نمودیم، اینک زمان آن رسیده تا به بازسازی کشور خود بپردازیم." در افغانستان اما علاوه بر 2400 تن کشته، هزاران زخمی و روانی، حدود یک تریلیون و هفتاد میلیارد دالر هزینه‌ی مالی را متحمل شده‌است. آیا قامتِ خم‌تر از این را برای امریکای مادی‌گرا دیده‌ایم؟

با در نظرداشت نکات فوق لازم است تا در بحبوحه‌ی حساس مذاکرات، فریب این را نخوریم که امریکا از افغانستان خارج می‌شود، بلکه چهر‌ه بدل می‌کند و در ده‌ها بخش دیگر نفوذش به حال خود باقی می‌ماند. حضور نیروهای استخباراتی سازمان CIA که تعداد آن به کسی واضح نیست، موجودیت قطعات 001 و 002 که توسط امریکایی‌ها آموزش دیده‌اند ولی خطرناک‌تر از آنان رفتار می‌کنند، حضور صدها موسسه ملکی تحت نام انجوها و سازمان‌های امداد رسان بین‌المللی، نهادهای بین‌المللی اقتصادی مانند بانک جهانی که از لحاظ ترتیب پالیسی‌ها خطرناک اند وامثالهم. این‌ها اسالیب دیگری هستند که نفوذ امریکا را در افغانستان تضمین می‌کنند که بحث روی آن‌ها در جریان مذاکرات صورت نگرفته است. بناً بحث خروج جز فریب طالبان و افکار عامه چیزی بیش نیست و حضور امریکایی‌ها بعد از توافق احتمالی با طالبان کماکان باقی می‌ماند، البته با تغییر چهره و رنگ.

احمدصدیق احمدی

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه