سه شنبه, ۰۷ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۱۰م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

فریادهای مظلومان کشمیر اشغال شده لازمه‌ای حرکت قوی و پرقدرت نیروهای مسلح پاکستان است

  • نشر شده در پاکستان

(ترجمه)

روز هم‌بستگی کشمیر دوباره رسیده؛ پس ما وضعیت مسلمانان کشمیر اشغال شده را از سال گذشته تاکنون چگونه می‌یابیم؟ سال 2018م مرگ‌بارترین سال در ده‌سال اخیر در جامو و کشمیر با 167 ملکی و 267  تن از مبارزین توسط نیروهای اشغال‌گر دولت هندو می‌باشد. با آن‌هم، هنوز مسلمانان کشمیر اشغالی به‌مقاومت برحق‌شان علیه اشغال ادامه می‌دهند؛ هنوزهم صبورانه شعار "کشمیر از پاکستان شود" را سر می‌دهند و هنوز هم از روی مخالفت جنازه‌های شان‌ را پیچیده‌ با بیرق پاکستان دفن می‌کنند. با این‌حال، از طرف رهبری نظامی و سیاسی پاکستان چه‌کار صورت گرفته؟ از طرف آن‌هایی‌که صدها و هزاران نیروی مسلمان آرزومند و توانا در ششمین اردوی کلان جهان در دست آن‌هاست، چه‌کار صورت گرفته؟ آن‌ها خودشان ‌را به صادر کردن بیانیه‌های زبانی، که حتی ارزش تکرار کردن را ندارد، دل‌ خوش کرده اند. به‌خصوص وزیر خارجۀ پاکستان؛ او در لندن گشت‌و‌گذار کرده و از "جامعۀ بین‌المللی" می‌خواهد تا به‌قضیۀ کشمیر رسیده‌گی کند؛ مثل این‌که پاکستان یکی از بهترین اردوهای جهان را برای کمک به‌مظلومان ندارد!

ای مسلمانان پاکستان! الله سبحانه‌وتعالی فرموده است:

﴿وَمَا لَكُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِى سَبِيلِ ٱللَّهِ وَٱلْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ ٱلرِّجَالِ وَٱلنِّسَآءِ وَٱلْوِلْدَانِ ٱلَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَآ أَخْرِجْنَا مِنْ هَـٰذِهِ ٱلْقَرْيَةِ ٱلظَّالِمِ أَهْلُهَا﴾

[نساء: 75]

ترجمه: و چرا شما در راه الله(سبحانه‌وتعالی) و در راه نجات مستضعفین نمی‌جنگید! مردان و زنان و کودکان هم آنان که‌می‌گویند: پروردگارا! مارا ازین شهری‌که مردمش ستم پیشه‌اند، بیرون آر!

مشکلی‌که ‌امت دارد، اینست که ما از موجودیت حکامی‌که برای‌شان امر الله سبحانه‌وتعالی در مقابل امور باداران استعمارگرشان اهمیتی ندارد، رنج می‌بریم. اسلام به‌مسلمانان امر می‌کند که علیه اشغال بجنگند؛ ولی این حکام برای خوشحال کردن باداران شان برچسپ "تروریزم"زده و از جنگ‌جویان می‌خواهند تا سلاح‌های شان‌ را به‌ زمین گذاشته و با کسانی‌که مدت‌ها برآن‌ها ظلم روا داشته اند، گفت‌وگو کنند. اسلام امر کرده که آزادی از اشغال توسط اردوی آزاد کننده صورت بگیرد؛ ولی این حکام می‌خواهند نیروهای ما تمرین "خودداری" کنند؛ در حالی‌که آن‌ها روابط خود را با دولت هندو عادی‌سازی کرده و از تمام راه‌ها برای تسهیل آن کار می‌گیرند. اسلام تسلط کفار را بالای امور مسلمین در حالی رد می‌کند که این حکام در جست‌وجوی "جامعه بین‌المللی" که حمایت‌کنندۀ کلیدی ظالمین علیه مسلمانان است، می‌باشند؛ چه آن دولت ظالم دولت هندو باشد، یا دولت یهود و یا هم امریکای صلیبی. این برماست که این غلطی را که مارا آزار می‌دهد، تصحیح کنیم تا این‌که بالآخره فریاد ضعفا و مظلومین با حرکت طوفانی و قوی اردوی آزادی‌بخش جواب داده شود. این برهمه‌ای ماست: از افسرانی‌که می‌شناسیم تقاضای نصرت برای تۀسیس دوبارۀ خلافت برمنهج نبوت کنیم تا این‌که آن‌ را به دنبال مقصد رفیع شهادت یا پیروزی به‌هنگام حرکت به‌سوی آزادسازی کشمیر رهنمایی کند.

دفتر مطبوعات حزب‌التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

امریکا مشکل مسلمانان ترکستان شرقی را حل نمی‌کند!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

طبق گزارش‌های به نشر رسیده و گزارش خبرگزاری هانکانگ فری پرس به تاریخ 1 فبروری 2019م شرکت "فرونتر سرویس گروپ" متعلق به ایریک پرنس بنیانگذار بلک واتر، با حکومت چین توافقنامۀ ایجاد پایگاه آموزشی را در منطقۀ خودمختار سینکیانگ-اویغور به مضاء رسانده است.

شرکت مذکور که در عرصۀ ارایۀ خدمات امنیتی در اماکن خطرناک و پیچیده متخصص است و در سایت خود خبر امضا نمودن توافق با ادراۀ شهر کاشغر را مبنی بر تشکیل مرکز و ارایۀ خدمات امنیتی، به تاریخ 22 جنوری به نشر رسانده است؛ مگر بیانیۀ مذکور توجه رسانه‌ها را جلب نمود و در نتیجه بعضی از فقره‌های توافق مذکور از سایت شرکت حذف گردید که می‌توان از طریق بعضی سایت‌های جستجویی آن را به دست آورد.

رسانه‌ها در مورد رابطۀ مؤسس بلک واتر اریک پرنس با چین در سال 2014م نوشته بود و در مارچ 2017م این معلومات را دولت چین در بیانیۀ "جوانتسو شیباو" تأیید نمود و نیز یادآوری نموده بود که شرکت "FSG" با ریاست ایریک پرنس و جاو تشجنیشن تصمیم دارند که در سال 2017م در منطقۀ خودمختار سینکیانگ-اویغور چین، مرکزی را برای آموزش و در سال 2018م در "برفینتسی یوینین" ایجاد می‌کنند.

بنابر این، معلوماتی‌که نشان می‌دهد ایریک پرنسِ امریکایی‌ که به اعمال وحشیانۀ بلک واتر در عراق مشهور است؛ توافقنامه‌ای را با مضمون ایجاد یک مرکز به منظور فراهم‌سازی ایجاد پایگاه آموزشی در منطقۀ خودمختار سینکیانگ-اویغور رویداد جدیدی نیست. در عین زمان، در رسانه‌ها شاهد اخباری پیرامون دیدگاه امریکا در تحمیل نمودن مجازات بر چین به دلیل ظلمی‌که بر مسلمانان اویغور در منطقۀ خودمختار سینکیانگ جریان دارد، بودیم. با توجه به این که اقدامات فوق در قبال شرکت‌های چینیی صورت می‌گیرد که در عرصۀ تشکیل کمپ‌ها و تنظیم سیستم‌های بررسی در آن منطقه فعالیت دارند، که این سخن پیرامون شرکت‌های "هیکسیژن"  و خصوصاً شرکت "داهو تکنالوژی" به میان آمده است.

نیویارک تایمز ذکر نموده است که در منطقۀ خودمختار سینتسزیان-اویغور کمپ‌های ویژه برای باز آموزی مسلمانان طوری تنظیم شده است که حکومت چین آنان را حقیر شمرده و بر آنان آموزش زبان چینی، گوش دادن به بیانه‌ها، تکرار ترانه‌ای که حزب  کمونیستی را تعظیم می‌نماید و نوشتن مقالات در مورد عیب‌جویی خودشان تحمیل می‌نماید. طبق گزارش روزنامه‌های امریکایی هدف از تمامی این اعمال مغزشویی مسلمانان است.

میان این معلومات هیچ تناقضی وجود ندارد؛ زیرا اساس و تهداب سرمایه‌داری منفعت است. ایستادن امریکا در کنار مسلمانان سینکیانگ بر اساس دیدگاه انسانی و ارزش انسانی نه؛ بلکه نشر عقیدۀ فاسدشان از طریق حقوق بشر است؛ چنانچه در کنار جدا شدگان از اتحاد جماهیر شوروی در جریان جنگ سرد، با آن‌ها ایستاد بودند. هم‌چنان با ظلم نمودن بر مسلمانان در سائز کشورها از طریق بعضی ماهرین در این خصوص؛ مانند ایریک پریس می‌تواند به منفعت‌های بی‌شماری دست یابد و این کاری است که با سرمایه‌داری کاملاً سازگاری دارد.

درد و رنج مسلمانان ترکستان شرقی به دلیل سیاست چین سال‌ها قبل از این که واشنگتن-با وجود مخالفت جیوپولیتیک- بر پکینگ فشار وارد کند، آغاز گردیده است. این کار در سال 1863م و به اثر جنگ کمونیستی چین در اکتوبر 1949م که مسلمانان ترکستان شرقی را تحت اشغال خود قرا رد اده و به طور کامل به چین ملحق نمودند، آغاز گردید؛ بعد از آن سرزمین‌های اسلامی ‌که چین آن را اشغال نموده بود، به منطقۀ خودمختار سینکیانگ-اویغور شناخته شد و از آن زمان باشندگان آن درد و رنج را متحل شدند و امریکا و هم‌پیمانان آن، امروز از حقوق‌شان برای حمایت از دموکراسی سخن می‌گویند.

از تمامی موارد فوق واضح می‌گردد؛ امریکایی‌که از حقوق بشر دفاع می‌کند، فقط به منافع دنیوی خود فکر می‌کند؛ چه از طریق بیانیه‌های مدافعین حقوق بشر باشد یا از هر جهت و شخص دیگر؛ هرچند گاهی در قبال مسلمانان ملکی اظهار احساسات نماید. اما خلص کلام این است که کفار فقط از  پیروان خود پشتیبانی می‌کنند. الله سبحانه وتعالی فرموده است:

‏ ﴿وَلَن تَرْضَى عَنکَ الْیَهُودُ وَلاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ الَّذِی جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَکَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِیٍّ وَلاَ نَصِیرٍ﴾

[بقره: 120]

ترجمه: ‏یهودیان و مسیحیان هرگز از تو خوشنود نخواهند شد، مگر این که از آئین(تحریف شده و خواست‌های نادرست) ایشان پیروی کنی. بگو: تنها هدایت الهی هدایت است و اگر از خواست‌ها و آرزوهای ایشان پیروی کنی، بعد از آن که علم و آگاهی یافته‌ای(و با دریافت وحی الهی، یقین و اطمینان به تو دست داده است)، هیچ سرپرست و یاوری از جانب الله برای تو نخواهد بود(و الله تو را کمک و یاری نخواهد کرد).‏

پایان بخشیدن به تعذیب و شکنجۀ سا‌لمندان، کودکان و زنان ترکستان شرقی فقط از طریق کار نمودن امت با جدیت کامل برای بازگردانیدن دولت اسلامی به عرصۀ وجود، ممکن است و دولت اسلامی، دولتی‌ست که جواب اعمال وحشیانۀ چین را علیه مسلمانان می دهد. بلی، خلیفه، نه غرب؛ خلیفه‌ای که سپری عنوان گردیده است؛ از عقب آن جنگ کرده می‌شود و مسلمانان را حمایت می‌کند. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است:

«إِنَّمَا الْإِمَامُ جُنَّةٌ يُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ وَيُتَّقَى بِهِ»

(رواه بخاری)

ترجمه: امام/ خلیفه سپری‌ست که از عقب آن جنگ کرده می‌شود و به آن پناه برده می‌شود.

خلافت راشده بر منهج نبوت یگانه دولتی‌ست که حق مسلمانان ترکستان شرقی را در پابندی به دین‌شان باز می‌گرداند؛ چنانچه شریعت نیز خواهان این است وکسانی را ‌که بر آنان، ناموس و حقوق ‌شان تعرض می‌نمایند، به وحشت می‌آورد.

نویسنده: سلیمان ابراهیموف

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

 

ادامه مطلب...

این کم‌ترین چیزی است که می‌توانم برای خواهرم انجام دهم

(ترجمه)

ناخودآگاه وی ‌را دید... یکی از خواهران ما چنین تعریف می‌کند: «همراه یک‌تعداد از خواهران مسلمانم ملاقات می‌کردم که زنی با یکی از خواهرانم در محلی‌که قرار داشتیم، آمد و خود را معرفی نموده، گفت: "نام من آسیه است؛ از ترکستان شرقی. ..."

با این معرفی لرزه به تنم افتاد و شگفت‌زده شدم؛ زیرا انتظار نداشتم که خواهری را از این سرزمین ملاقات کنم. ... به محض معرفی، در ذهنم مشکلاتی ‌را که برادران و خواهرانم در آن‌ سرزمین متحمل می‌گردند، تداعی شد و با شنیدن قصه‌اش اشک از چشمانم جاری شد و اندوه بزرگی وجودم را فراگرفت.

وی قصۀ خود را چنین آغاز نمود: "فامیلم به من گفتند: حال ما را می‌بینی که شبیه گله‌ای از گوسفندان است که هر لحظه منتظر ذبح اند... اگر توان آن‌ را داری تا برای نجات خویش هجرت کنی، پس این کار را بکن. مسلمانان آن‌جا به‌خاطر تمسک‌شان به اسلام و حمل دعوت آن، در اردوگاه‌های چین محبوس شده اند."

این خواهر مان ادامه داده گفت: "من به نصیحت‌های شان گوش داده و سرزمینم را ترک کردم... چهار سال و شش ماه گذشته و من از اقاربم دور می‌باشم... بعد از ترک سرزمینم، از اقاربم هیچ اطلاعی ندارم... چین به اخبارشان سرپوش گذاشته و اجازۀ ارتباط با اقارب محبوس شدگان را نمی‌دهد. قبل از این‌که اقاربم را ترک کنم، وصیت‌شان این بود که سلام ما را به برادران مسلمان ما رسانده و اوشان را از حال و مشکلات ما مطلع کن." وی در اخیر داستان اندوهگین‌اش، خواست تا برای این‌که الله سبحانه وتعالی مشکلات اقارب و تمام مسلمانان "ایغور" را حل کند، دعا کنیم.

چه در خواست ناچیزی، آیا امت یک و نیم میلیاردی چیزی را جز دعا در اختیار ندارند...؟ فرزندان تحت شکنجۀشان بیش‌‌تر از دعا چیزی را انتظار ندارند؟! آیا ذلت ما به این سرحد رسیده است؟!

چه خوشبخت بودی ای "عمرو بن سالم"؛ هنگامی‌که به رسول الله صلی الله علیه وسلم شکایت آوردی در حالی‌که پیامبر صلی الله علیه وسلم در رأس دولت مقتدر و کریمی قرار داشت؛ قصۀ خود را به پیامبر بازگو نمودی و وی صلی الله علیه وسلم در جواب تو گفت: "یاری خواهی شد ای عمرو بن سالم...» و در زمان کوتاهی فتح مکه اتفاق افتاد و رسول الله صلی الله علیه وسلم داد مظلومانۀ قبیلۀ "خزاعه" را از "بنی بکر و هم‌پیمانان قریشی شان گرفت.

پس از گذشت زمان کوتاهی، زن مسلمانی‌که در بازار یهودیان "بنی قینقاع" هتک حرمت شده بود، طالب یاری شد؛ پیامبر صلی الله علیه وسلم لشکری را گسیل داشت که مجدداً باز نگشت؛ مگر این‌که قبیلۀ بنی قینقاع را تبعید نمود؛ قبیله‌ای که به‌خود جرئت داده بود تا با آبروی مسلمانان بازی کند.

چه خوش‌بخت بود زنی‌که از "معتصم" و رهبر اردوی عظیم‌اش خواهان کمک شد که داستانش مشهور است و خلیفۀ مسلمین لشکر بزرگی را تدارک دید که طلایه‌دار آن صد شتر "ابلق" بود که در نتیجۀ آن، زن مسلمان را آزاد نمودند و از کسانی‌که برایش اهانت کرده و کرامت‌اش را پای‌مال نموده بودند، انتقام گرفت.

"حاجب المنصور بن ابی عامر" امیر اندلس روزی از جهاد با "اسپانیائی‌ها" برمی‌گشت و طبق عادت‌اش با کسب پیروزی؛ وقتی به "قرطبه" رسید و رسیدنش مصادف با نماز عید قربان بود و مردم در عیدگاه بودند؛ نعرۀ تکبیر گفته و شادی می‌کردند؛ قبل از این‌که این امیر از اسب‌اش فرود آید؛ زن پیری جلو راهش را گرفت و با قلبی آکنده از حسرت گفت: "ای منصور! تمام مردم شاد اند؛ مگر من."

منصور گفت: "چرا؟"

زن پیر گفت: "پسرم در قلعۀ "رباح" نزد صلیبیان اسیر است."

والی پرهیزگار و قهرمان بزرگ که قدر مسئولیت در برابر امت اسلامی و دفاع از حیثیت امت و دین را می‌‌دانست، بدون درنگ افسار اسب‌اش را به‌طرف این قلعه سوق داده و اعلام نمود که کسی از اسب‌اش فرود نیاید. به‌طرف قلعۀ رباح رهسپار گردید و دشمنانش را مجبور نمود تا اُسرای مسلمانان‌ را که در بین این اُسراء فرزند پیر زن هم بود، آزاد کنند... تا این‌که لبخند را به پیره زن بازنگرداند و شاهد شادی‌اش همانند سایر مسلمانان در عید نبود، به هیچ چیز دیگری راضی نشد.

داستان‌های فوق نمونه‌ای از حال مسلمانان است؛ زمانی‌که دولتی داشتند و این دولت متوجه شان بوده و حمایت‌اش مسلمانان را احاطه کرده بود؛ دولتی‌که امروزه به فقدانش مواجه ایم و تنها زِره امن و دِژ تسخیر ناپذیر برای هر مسلمان بوده و آرزوی برادران "ایغور" ماست. ... در غیر این‌صورت، حکام کافر چین را چه کسی تهدید خواهد نمود؟ اگر مسلمانان ایغور را آزاد نکرده و دست از ظلم نمودن بالای‌شان برندارد، بینی‌  این کشور ‌را بر خاک خواهد مالید...؟ در غیر این‌صورت، چه کسی به خود جرئت خواهد داد که تمام جهان را چلنج دهد؛ آن‌هم به‌خاطر کرامت پیر مردی‌که در رمضان وادار می‌شود تا روزه نگیرد و یا زن پاکدامنی‌که وادار می‌شود تا حجاب‌اش را در آورد و یا طفل مسلمانی‌که از والدین‌اش گرفته شده تا بر اساس تفکر کمونیستی تربیه شود...؟ در غیر این‌صورت، چه کسی جنگ سهم‌گینی را؛ به‌خاطر اشکی‌که از چشم مادر، زن و یا دختر می‌ریزد و یا مرد ناامیدی‌که به‌جز ریختن اشک و فرستادن پیامی برای برادران مسلمان خویش، که در آن خواهان دعا برای رهائی از مشقت‌های خود است؛ شعله‌ور خواهد کرد؟

برادران ایغور ما در اردوگاه‌ها محبوس شده و به‌منظور به‌زانو در آوردن‌شان، ترکستان شرقی مورد حملات وحشیانه و استعمارگرایانۀ چین قرار گرفته و بازشان می‌دارد؛ از این‌که استقلال خود را از چین کمونیستی و نظام کافرش مطالبه نمایند. چین می‌خواهد ایشان را زیر سلطۀ خود در آورده تا کاملاً به آن تسلیم شده و به نظام کمونیستی لبیک گویند. مگر نتوانسته تا رام‌شان کند... زمانی‌که دانست توان مسلمانان در دین حکیم و عقیدۀ راسخ شان نهفته است؛ برای شان برنامه‌ای را تحت نام "اردوگاه آموزش سیاسی یا توان‌بخشی مجدد" را راه‌اندازی نمود؛ البته تحت پوشش مبارزه با تروریزم و تُندروی دینی، که در واقع برنامه‌ای بود برای شستشوی مغزی و قرار دان شان در شرایطی‌که عقیده و احکام دین شان را فراموش کنند.

برای مسلمانان قوانینی را وضع نمود که از ادای نماز بازشان می‌دارد؛ آن‌ها را مجبور می‌کند که در رمضان روزه نگیرند؛ از خوردن گوشت حلال باز داشته و مجبورشان می‌کند که گوشت خوک خورده و شراب بنوشند؛ لباس عفت را در آورده و لباس فسق و فجور را بر تن کنند... پوشیدن، دوختن و فروختن لباس حجاب را منع نموده است... و هر آن‌کسی‌که به این قوانین پای‌بند نباشد، وی را به اردوگاه‌های به اصطلاح "توان‌بخشی مجدد" می‌فرستند و برنامه‌های مجرمانۀ و قوانین خود را با استفاده از انواع تعذیب و وحشت، بالایش تطبیق می‌کنند؛ حتی یک‌تعداد برای خلاص شدن از این بدبختی تمنای مرگ می‌کنند. شعار این اردوگاه‌ها اینست: همانند مدرسه آموزش می‌دهد؛ مثل یک ارتش مدیریت می‌شود و همانند زندان حراست!"

به‌رغم نبود تماس بین این اردوگاه‌ها و دنیای خارج آن، بازهم اخباری از اوضاع آن‌جا به بیرون درز می‌کند؛ مگر هیچ‌کس گامی را برای نجات این قوم مظلوم برنمی‌دارد؛ نه اردوغانِ نوۀ عثمانیان! نه سلمان خادم حرمین! و نه عبدالله نوۀ آل بیت...! و نه حتی "محمد سادس" که ادعا دارد امیر المؤمنین است...! و چگونه این‌ها به نجات مسلمانان خواهند شتافت؛ در حالی‌که اولین کسانی اند که با مسلمانان می‌جنگند و در مقابل بازگشت رمز عزت و عنصر قوت‌شان می‌ایستند...! بلی، آیا حکام خائن در برابر حاملین دعوت برای تأسیس خلافت نمی‌ایستند؟!

ای برادران ایغور! چقدر کم نصیب هستید که مشقات در غیاب خلافت، که حامی و پشتیبان مسلمانان است، شما را فرا گرفته است؛ اگر صدای تان‌ را رهبر شجاع برادر "سعد و اسید" نشنود و برای سرنگونی تاج و تخت ظالمان نشتابد و شکوه تابناک خلافت را بازنگرداند، مشکلات تان به درازا خواهد کشید... مگر امید زیادی به الله سبحانه وتعالی داریم که افسران ما را سعۀ صدر عطاء فرموده و ترس را از قلوب شان برطرف نماید تا این‌که خلافت را برای ما باز گردانند تا روزهای عزت ما مجدداً آغاز گردد... تمام مسلمانان از یوغ استعمار آزاد شده و روزهای ذلت و شرمندگی به پایان رسد و این امت به‌عنوان بهترین امتی‌که به‌خاطر مردم بیرون شده است، ‌تبارز کند.

نویسنده: اسماء الجعبه

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

خروج امریکا از معاهدۀ ساخت موشک با روسیه

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

وزیرخارجۀ امریکا در اوایل ماه‌ جاری میلادی رسماً اعلان نمود که‌ ایالات متحده‌ از توافق‌نامۀ محدودیت تولید موشک‌های میان‌برد و کوتاه‌ بردی‌که‌ در سال 1987م با روسیه‌ امضاء نموده‌ بود، خارج می‌شود. ابعاد این خروج امریکا چیست؟ آیا روسیه‌ واقعاً این توافق‌نامه‌ را نقض نموده‌ و یا این فقط بهانه‌‌ای‌ست که‌ امریکا برای خروج از آن مطرح نموده؟ و اگر روسیه‌ آن را نقض نکرده، پس هدف امریکا از این خروج چیست؟ جزاکم الله‌ خیراً!

پاسخ:

برای روشن شدن پاسخ، مسائل زیر را به‌ بررسی می‌گیریم:

اول: بلی، «مایک پامپیو وزیر خارجۀ امریکا روز جمعه‌ اعلان نمود که‌ امریکا پایبندی‌اش را به‌ معاهدۀ منع تولید موشک‌های میان‌برد و کوتاه‌‌برد با روسیه‌ به‌ حالت تعلیق در می‌آورد. وی گفت: "در جریان شش ماه، رسماً به‌ روسیه‌ هشدار خواهیم داد که‌ ایالات متحده‌ از این معاهده‌ خارج خواهد شد." وی تأکید نمود که‌ کشور‌ش پایبندی خویش را به‌ نیروی هسته‌‌ای میان‌برد سر از فردا شنبه‌ به‌ حالت تعلیق در می‌آورد. وی هشدار داد، در صورتی‌که‌ روسیه‌ مجدداً به‌ این معاهده‌ پایبندی نکرد، عمل بر اساس آن به‌ پایان خواهد رسید.» (منبع: عربی 21. 1 نومبر 2019م) انتظار می‌رفت امریکا چنین موقفی بگیرد؛ زیرا چند ماه‌ است که‌ در خصوص پایبندی روسیه‌ به‌ این معاهدۀ موسوم به‌ "ای، ان، اف"، شک و تردیدهایی را بر می‌انگیزد؛ چنانچه‌ ترامپ در اظهاراتی گفت: «ایالات متحده‌ به‌ روسیه‌ اجازه‌ نخواهد داد که خودش به‌ تولید این سلاح ادامه‌ داده‌ و در عین حال تولید آن را بالای ما ممنوع کند.» (منبع: بی بی سی 21 اکتبر2018م)

روسیه‌ از این اقدام ادارۀ حکومت ترامپ اظهار بیم و تعجب نمود؛ چنانچه‌ «سیرگی ریابکوف معاون وزیر خارجۀ روسیه‌ در واکنش گفت: "این یک گام بسیار خطرناکی است و انتقادهای تیزی را در پی خواهد داشت." وی‌که‌ با آژانس خبری روسی موسوم به‌ "تاس" صحبت می‌نمود، گفت: "این معاهده‌ برای امنیت جهانی، به‌ ویژه‌ در فضای رقابت تسلیحاتی موجود و برای محافظت از ثبات استراتیژیک از اهمیت زیادی بر خوردار است." ریباکوف تلاش‌های ایالات متحده‌ را تحریک‌آمیز و به‌ هدف کسب امتیاز خوانده‌ و آن را تقبیح نمود.» (منبع: بی بی سی 21 اکتبر 2018م) روسیه‌ پس از آن‌که‌ از این تصمیم امریکا با خبر شد، اعلان نمود که‌ ما نیز چنین تصمیمی را اتخاذ خواهیم نمود. «لاوروف در بیانیۀ کوتاه‌ مطبوعاتی ‌که‌ در عشق آباد داشت، گفت: "ولادیمیر پوتین موقف ما را در برابر این تصمیم مشخص نمود و آن این‌که‌ ما نیز به‌ زودی اقدامی کاملاً مشابه‌ را روی دست خواهیم گرفت." وی افزود: "امریکائی‌ها پایبندی‌شان را به‌ این معاهده‌ به‌ حالت تعلیق در آورده‌ اند و ما نیز دقیقاً همین کار را می‌کنیم و با به‌ پایان رسیدن مهلت شش ماهی‌که‌ در توافق‌نامه‌ از آن یاد شده‌ و در نتیجۀ بیانیۀ رسمی امریکا در مورد خروج واشنگتن از این معاهده، ما نیز از جانب خود به‌ تداوم آن پایان خواهیم داد.» (منبع: آر تی 6 فبروری 2019م) به‌ این ترتیب، روشن است که‌ امریکا قصد دارد عملاً از این توافق‌نامه‌ خارج شود؛ حتی ممکن است پیش از به‌ پایان رسیدن مهلت شش ماهه، چنانچه‌ اعلان نموده‌ که‌ تحقیقات و برنامه‌های موشکی را که‌ بر اساس توافق نامۀ مذکور ممنوع بود، به‌ زودی از سر گرفته‌ خواهد شد.

دوم: بعید به‌ نظر می‌رسد؛ دلیل خروج امریکا از این معاهده‌ چیزی باشد که‌ اعلان نمود و آن این‌که‌ روسیه‌ با ساخت موشک "729m9"، این معاهده‌ را نقض نموده؛ زیرا روسیه‌ اعلان نمود که‌ این موشک می‌تواند تنها 480 کیلومتر را هدف قرار دهد، یعنی زیر 500 کیلومتری‌که‌ در معاهده‌ ممنوع قرار داده‌ شده‌ است. معاهدۀ مذکور، موشک‌های کوتاه‌‌برد از 500–1000 کیلومتر و میان‌برد از 1000–5500 کیلومتر را ممنوع قرار داده‌ است. موشک‌های کوتاه‌‌برد و میان‌برد روسیه‌ به‌ هیچ‌وجه‌ خاک امریکا را به‌ گونۀ مستقیم تهدید نمی‌کند؛ بلکه‌ اتحاد جماهیر شوروی، که‌ در محاصرۀ دشمنان زیادی قرار داشت، حجم عظیمی از موشک‌هایی را تولید می‌نمود که‌ می‌توانست مشخصاً اروپای غربی را هدف قرار دهد و زمانی‌که‌ امریکا موشک‌های بیرجینگ و کروز را در دهۀ هشتم قرن گذشته‌ در اروپای غربی نصب نمود، اتحاد جماهیر شوروی در واکنش به‌ این اقدام امریکا، موشک‌های "اس 20" میان‌برد را نصب نمود و به‌ این ترتیب، اروپا تبدیل به‌ منطقه‌‌ای شد که‌ بیشتر احتمال می‌رفت جنگ هسته‌‌ای میان امریکا و شوروی در دهۀ هشتم در آن جا به‌ وقوع بپیوندد؛ بناءً به‌ وحشت افتاده‌ و برای دستیابی به‌ معاهدۀ ممانعت از تولید موشک‌های میان‌برد، تأکید و اصرار نمود.

سوم: با بررسی نمودن تصمیمی‌که‌ امریکا در آن زمان اتخاذ نموده‌ بود، می‌توان به‌ خطر و جدیت سیاست امریکا پی برد؛ طوری‌که‌ از یک طرف ارتباط امنیتی اروپای غربی را با امریکا افزایش داد و به‌ این ترتیب، سرنوشت قارۀ اروپا را در گرو واشنگتن گذاشت و از طرف دیگر، امریکا از آغاز دهۀ هشتم شاهد گام‌های متزلزل گورباوچوف در خلع سلاح بود و زمانی‌که‌ مذاکرات خلع سلاح میان دوطرف به‌ پخته‌‌گی رسید و وقت امضای توافق‌نامه‌ رسید، امریکا این خلع سلاح را مختص به‌ موشک‌های کوتاه‌ و میان‌برد نمود تا بیشترین خسارت متوجه‌ اتحاد جماهیر شوروی شود؛ اتحادی‌که‌ بر اساس این توافق‌نامه‌ مجبور شد 1800 موشک هسته‌‌ای خویش را که‌ مبالغ هنگفتی برای ساخت آن هزینه‌ نموده‌ بود، نابود کند؛ در حالی‌که‌ امریکا تنها 800 موشک از این نوع را نابود نمود؛ یعنی کم‌تر از نیم آنچه‌ که‌ مسکو نابود نمود. «دو طرف در ماه‌ می‌سال 1991 اعلان نمودند که‌ برای عملی نمودن معاهدۀ دو جانبه، بیشتر از 2600 موشک را نابود کردند، که‌ 1800 فروند آن از روسیه‌ بود.» (منبع: الجزیره‌ 2 فبروری 2019م) این بدان معنی است که‌ کار عملی نابود کردن موشک‌های یاد شده‌ در سال 1991م به‌ پایان رسید و پایبندی به‌ این معاهده، یعنی خودداری از تولید موشک‌های هسته‌‌ای مشابه‌ هم‌چنان ادامه‌ یافت.

چهارم: با در نظر داشت استراتیژی امریکا که‌ فعلاً ادارۀ حکومت ترامپ آن را به‌ پیش می‌برد و پیش از وی ادارۀ حکومت اوباما نیز بعضاً بدان عمل می‌نمود، دیده‌ می‌شود که‌ تحولات جهانی، واشنگتن را وادار نموده‌ تا در مجموع سیاست‌های امریکا تجدید نظر نماید. قضایای عمیقی‌که‌ استراتیژی جدید امریکا در نظر دارد و آن را معاجله‌ کند، قرار ذیل است:

1. اقتصاد امریکا: امریکا متوجه‌ شده‌،‌ اقتصادش، که‌ یکی از ارکان اساسی زبردستی و ابرقدرتی آن در سطح جهانی می‌باشد، دچار ضعف گردیده. در عین حال، متوجه‌ شده‌ که‌ اروپا نیز اقتصاد قوی دارد و دلیل این اقتصاد قوی اروپا این است که‌ برای تأمین امنیت جهانی به‌ اندازۀ کافی هزینه‌ نمی‌کند؛ زیرا خود را در سایۀ چتر امنیتی امریکا قرار داده‌ و از استحکام آن مطمئن است. از جانب دیگر، موضوع دیگری‌که‌ اهمیت آن از موضوع اروپا کمتر نیست، رشد فوق العاده‌ و سریع چین است، طوری‌که‌ اقتصاد‌ش را در جریان فقط دو دهه‌ به‌ سطح اقتصاد درجه‌ اول جهان رسانید و سازمان‌های نقدینه‌‌گی مانند؛ "بانک توسعوی آسیایی" را بنا نهاد؛ سازمان‌هایی‌که‌ جایگاه‌ سازمان‌های بین‌المللی را، که‌ امریکا بنیان گذاشته، تهدید می‌کند؛ مانند بانک جهانی. این واقعیت‌ها و نوسان‌های جهانی اقتصادی، امریکا را در مورد آیندۀ اقتصادش، به‌ صفت یکی از ارکان اساسی تسلط آن بالای جهان، به‌ شک و تردید انداخت و به‌ همین دلیل بود که‌ امریکا شروع به‌ تمرکز بالای توانایی‌های نظامی خود نمود؛ یعنی برای ترساندن دولت‌های رقیب خویش شروع به‌ نشان دادن چنگ و دندان‌های موشکی و هسته‌‌ای خویش نمود. امریکا اینک در زمان حاکمیت ترامپ دیگر این اهداف خویش را پنهان نگه‌نمی‌دارد؛ چنانچه‌ رئیس جمهور امریکا در اظهاراتی گفت: «کشور ما بعد از این توانای‌های هسته‌‌ای خویش را تا زمانی افزایش خواهد داد که‌ دیگران به‌ هوش آیند.». (منبع: روز هفتم 6 نومبر 2018م)

2. گرایش‌های اروپا علیه‌ امریکا: ماکرون رئیس جمهور فرانسه‌ خواستار تشکیل اردوی اروپائی در برابر تهدیدهای روسیه‌ و چین و حتی امریکا شد. ترامپ تعجب نمود که‌ چگونه‌ ممکن است اروپا فکر کند که‌ امریکا برای امنیت اروپا تهدید به‌ شمار می‌رود؛ در حالی‌که‌ این امریکاست که‌ اروپا را زیر چتر امنیتی خود قرار داده‌ و برای حمایت از آن هزینه‌ می‌کند. در عین حال، اروپا در بسیاری از مواضع، مانند توافق‌نامۀ تغییرات آب و هوایی، جنگ عراق، کشمکش‌هایی‌که‌ برای نفوذ در مناطق عربی، اسلامی و افریقائی جریان دارد، با امریکا مخالف است؛ بلکه‌ حتی اروپا به‌ پیمانۀ گسترده‌‌ای با چین همکاری می‌کند.

با توجه‌ به‌ موارد فوق الذکر؛ امریکا قصد دارد روسیه‌ مجدداً تبدیل به‌ تهدیدی برای اروپا شده‌ و به‌ این ترتیب اروپا را به‌ حالت عادی آن برگرداند؛ زیرا با خروج از این توافق‌نامه‌ با روسیه، روسیه‌ مجبور خواهد شد تا شروع به‌ ساخت موشک نموده‌ و به‌ این ترتیب تبدیل به‌ تهدید هسته‌‌ای برای اروپا شود؛ اروپائی‌که‌ در نزدیکی روسیه‌ موقعیت دارد. لازم به‌ ذکر است که‌ این توافق‌نامه‌ برای متوقف نمودن رقابت‌های هسته‌‌ای در خاک اروپا به‌ امضاء رسیده‌ بود؛ چنانچه‌ هایکو ماس وزیر خارجۀ آلمان در بیانیه‌ای‌که‌ توسط آژانس "رویترز" منتشر گردید، گفت: «در جریان 30 سال تمام، این توافق‌نامه‌ یکی از اساسی‌ترین پایه‌های امنیت اروپا به‌ شمار می‌رفت.» (منبع: اسپوتنیک روسیه‌ 21 اکتوبر 2018م) ‌هایکو ماس قبلاً نیز به‌ آژانس خبری آلمان گفته‌ بود که: «کشور‌م با تمام توان با هرگونه‌ تحرکی در جهت گسترش موشک‌های جدید هسته‌‌ای میان‌برد در اروپا مخالفت خواهد نمود.» آژانس انباء در گفتگویی به‌ نقل از وی گفت: «اروپا به‌ هیچ‌وجه‌ و زیر هیچ‌گونه‌ شرایطی نباید تبدیل به‌ منطقۀ مورد مناقشه‌ برای ازسرگیری روند مسلح شدن شود.» (منبع: وفاق آنلاین 28 دسمبر 2018م) ایمانویل ماکرون رئیس جمهور فرانسه‌ نیز قبلاً در اظهاراتی گفته‌ بود: «خروج ایالات متحده‌ از معاهدۀ منع تولید موشک‌های میان‌برد و کوتاه‌‌برد، امنیت اروپا را به‌ خطر خواهد انداخت.» ماکرون، که‌ در رادیوی "اروپا1" فرانسه‌ صحبت می‌نمود، افزود: «رئیس جمهور امریکا چند هفته‌ پیش اعلان نمود که‌ از معاهدۀ مهم خلع سلاح خارج خواهد شد؛ پرسش اینست که‌ چه‌ کسی قربانی اصلی این خروج خواهد بود؟» (منبع: روز هفتم 6 نومبر 2018م)

3. سیاست روسیه‌ و فشارهای امریکا علیه‌ آن: پس از به‌ قدرت رسیدن ادارۀ حکومت ترامپ در امریکا، هیچ ماهی سپری نمی‌شود؛ مگر این‌که‌ فشارهای امریکا بالای روسیه‌ افزایش یابد؛ تحریم‌ها، نزدیک نمودن زیربناهای نظامی ناتو به‌ مرزهای روسیه، پیوند دادن کشورهای جدیدی به‌ ناتو(مقدونیه)، سهیم نمودن روسیه‌ در بحران سوریه، سهل‌انگاری و به‌ درازا کشانیدن روند کمک به‌ آن برای خروج از گرداب سوریه، نصب منظومۀ موشکی و ضد موشکی در مرزهای شرقی روسیه‌(کوریای جنوبی)، برانگیختن خواسته‌های جاپان در جزایر کوریل و مختل نمودن روابط روسیه‌ با جاپان وغیره. آنچه‌ امریکا را علیه‌ روسیه‌ شجاع‌تر نمود، لبیک گفتن روسیه‌ به‌ درخواست امریکا در قضیۀ سوریه‌ بود. امریکا قصد دارد خدمات بین‌المللی روسیه‌ را به‌ امریکا به‌ منطقۀ چین انتقال دهد و روسیه‌ به‌ نوبۀ خود این سیاست را به‌ خوبی درک نموده؛ چنانچه‌ سیرگی لاوروف وزیر خارجۀ‌ روسیه در اظهاراتی: «تأکید نمود که‌ ایالات متحده‌ به‌ هیچ‌وجه‌ قادر نخواهد بود روسیه‌ را تبدیل به‌ ابزاری برای براوردن منافع خود در برابر چین نماید.» وی افزود: «سعی دارند برای منضبط نمودن اروپا و تقویت سهم‌گیری اروپا در ناتو از ما استفاده‌ کنند. هم‌چنین در حال حاضر با جدیت تمام روی این بحث و مناقشه‌ دارند که‌ چگونه‌ می‌توانند برای براوردن منافع خویش از روسیه‌ علیه‌ چین استفاده‌ کنند؛ زیرا تمایل دارند از ما ابزاری برای تحقق منافع ایالات متحده‌ بسازند.» (منبع: آر تی 24 دسمبر 2018م)

پس روسیه‌ بعد از آن که‌ امریکا موفق شد آن را به‌ نفع خود در قضیۀ سوریه‌ دخیل نماید، اینک برای استفاده‌ از آن بر ضد چین در معرض فشارهای سنگینی قرار دارد و این خود خط پهنی‌ست در سیاست جدید امریکا در خصوص روسیه. طوری‌که‌ امریکا از یک جهت با خروج‌اش از معاهدۀ موشک‌های میان و کوتاه‌‌برد با روسیه، این کشور را زیر فشار خواهد گرفت و از جهت دیگر برای متشنج نمودن روابط روسی با چین نیز کار خواهد نمود. امریکا فشارهایش بالای روسیه‌ را از طریق وادار نمودن آن به‌ رقابت تسلیحاتی جدیدی خواهد نمود که‌ اقتصاد روسیه‌ توان پرداخت به‌ آن را ندارد؛ چنانچه‌ سیرگی ریبکوف معاون وزیر خارجۀ روسیه‌ در اظهاراتی گفت: «ما قصد نداریم با ایالات متحده‌ وارد رقابت تسلیحاتی شویم؛ اما امریکا سعی دارد ما را به‌ آن سو بکشد.» (منبع: آر تی عربی 7 فبروری 2019م) و اما مشتنج نمودن روابط روسیه‌ با چین به‌ این طریق خواهد بود که‌ وقتی امریکا روسیه‌ را وادار کند، وارد رقابت تسلیحاتی استراتیژی میان‌برد و کوتاه‌‌برد شود، چین از روسیه‌ احساس خطر زیادی خواهد نمود؛ زیرا این کشور در مرزهای آن قرار دارد و سراسر خاک چین در تیررس این موشک‌هایی قرار خواهد داشت که‌ خاطر چین قبلاً در سال 1991م از ناحیۀ آن جمع شده‌ بود و به‌ این ترتیب، روابط دو کشور متشنج خواهد شد.

4. رشد اقتصادی بیش از حد چین و اولویت‌های رویارویی امریکا با آن: استراتیژی جدید امریکا، که‌ از زمان دور دوم ریاست اوباما شروع شد، چین را در اولویت کاری امریکا قرار داده. ترامپ این اولویت را کاملاً برجسته‌ نمود؛ چنانچه‌ عملاً با چین وارد جنگ تجاری شده‌ تا جلو این رشد را بگیرد. این در حالی است که‌ توانایی‌های عظیم اقتصادی چین این کشور را قادر می‌کند اردوی نیرومندی را بسازد که‌ سلاح هسته‌‌ای در اختیار داشته‌ و این امکان را نیز داشته‌ باشد که‌ بازهم گسترش یافته‌ و توانایی‌ها و زبردستی امریکا را به‌ خطر اندازد. چنانچه‌ بودجۀ نظامی را که‌ چین اعلان نموده‌ "228 ملیارد دالر"، بزرگ‌تر از بودجه‌های نظامی هر چهار کشوری‌ست که‌ بعد از چین قرار دارند(روسیه، انگلستان، فرانسه‌ و آلمان). امریکا بعید نمی‌داند که‌ چین برخی از برنامه‌های نظامی‌اش را مخفی نگهداشته‌ باشد؛ زیرا اقتصادی را که‌ چین در اختیار دارد، به‌ آن امکان می‌دهد تا در بخش نظامی خویش بیشتر هزینه‌ نماید.

این یک بعد قضیه‌ است و بعد دیگر آن اینست:‌ امریکا، که‌ به‌ دلیل نزدیکی توانایی‌های اقتصادی چین با خود سخت نگران بوده‌ و از جنگ اقتصادی با آن وحشت دارد، سعی دارد جلو رشد چین را در میدان نظامی بگیرد؛ میدانی‌که‌ امریکا در حال حاضر به‌ گونۀ قاطع نسبت به‌ چین پیشتاز است. بنابر این، امریکا قصد دارد خود را از بند "معاهدۀ موشک با روسیه" رها نماید؛ معاهده‌‌ای‌که‌ به‌ امریکا اجازه‌ نمی‌دهد چین را با سلاح‌های هسته‌‌ای میان‌برد و کوتاه‌‌برد محاصره‌ نماید؛ موشک‌هایی را که‌ می‌تواند در کوریای جنوبی، جاپان و سایر دولت‌های ما حول چین نصب نماید. به‌ عبارت دیگر، امریکا قصد دارد توانایی‌های اقتصادی چین را از طریق برانگیختن آن به‌ جانب رقابت‌های تسلیحاتی، متلاشی نماید؛ طوری‌که‌ چین وادار شود در واکنش به‌ اقدامات احتمالی امریکا در ما حول چین، دست به‌ ساخت موشک‌های میان‌برد و کوتاه‌برد بیشتری بزند و امریکا، نه‌ تنها از توانایی‌های خود؛ بلکه‌ از توانایی‌های دیگران، مانند جاپان و کوریایی جنوبی نیز در رقابت تسلیحاتی شرق دور استفاده‌ کند و به‌ این ترتیب، اقتصاد چین از جایگاه‌ کنونی‌اش افت کند.

پنجم: خلاصه‌ این‌که‌ اهداف درازمدت امریکا با خروج آن از توافق‌نامۀ موشکی با روسیه‌ به‌ گونۀ زیر برملا می‌گردد:

1. پس از آن‌که‌ اقتصاد امریکا، که‌ یکی از مهم‌ترین ابزار تسلط آن بر جهان تلقی می‌گردد، رو به‌ افت گذاشت، مخصوصاً با توجه‌ به‌ این‌که‌ اقتصاد چین رو به‌ رشد بوده‌ و با همتای امریکائی‌اش رقابت می‌کند و هم‌چنین با توجه‌ به‌ رقابت اقتصادیی‌که‌ با اروپا دارد، امریکا تصمیم گرفته‌ توانایی‌های نظامی و استراتیژی‌اش را، که‌ بی‌رقیب است، برای استحکام بخشیدن تسلط جهانی خویش علیه‌ اروپا، چین و روسیه‌ به‌ کار گیرد.

2. کشورهای اروپائی در بسیاری از قضایای سیاسی با امریکا سر لج گرفته‌ و مخالفت نشان می‌دهند؛ بناءً امریکا قصد دارد روسیه‌ را مجدداً علیه‌ اروپا تبدیل به‌ یک تهدید نماید؛ درست مانند زمان اتحاد جماهیر شوروی. امریکا می‌خواهد با ایجاد رقابت تسلیحاتی جدید با روسیه، دولت‌های اروپائی را وادار نماید تا برای حمایت خویش از روسیه، به‌ چتر هسته‌‌ای امریکا پناه‌ ببرند و در نتیجه، مجبور شوند شرط‌های جدید واشنگتن را، به‌ شمول افزایش هزینۀ نظامی و ضمانت بقای خویش زیر رهبری امریکا بپذیرند.

3. افزایش فشار بالای روسیه‌ و تهدید نمودن وضعیت استراتیژی موجود آن با رقابت جدید تسلیحاتی‌که‌ توان آن را ندارد و هم‌چنین وادار نمودن روسیه‌ به‌ اتخاذ موقف‌هایی در برابر چین، که‌ به‌ مذاق آن خوش نمی‌خورد تا فاصلۀ دو کشور از یک‌دیگر زیاد شود. بر اساس استراتیژی جدیدی‌که‌ خروج واشنگتن از این معاهده‌ در پی خواهد داشت، روسیه‌ در برابر دو گزینه‌‌ای قرار می‌گیرد که‌ هر یکی از دیگری تلخ‌تر خواهد بود: یا باید وارد رقابت ناکام تسلیحاتی شود که‌ پرده‌ از ابعاد توانایی‌های استراتیژی آن برمی‌دارد و به‌ این ترتیب، تبدیل به‌ کشوری شود که ‌از نظر توانایی‌های استراتیژیک در سطح فرانسه‌ و انگلیس قرار گیرد و یا در برابر فشارهای امریکا سر تسلیم فرود آورده‌ و به‌ این ترتیب، احتمالاً آبروی خویش را حفظ نماید و موقف جهانی خویش را کاملاً در گرو اشارۀ امریکا قرار دهد و در بدل آن، خود را در خدمت براوردن اهداف امریکا در ما حول چین قرار دهد.

4. اما در خصوص چین، باید گفت که‌ احتمالاً اهداف امریکا از خروج از توافق‌نامۀ موشکی با روسیه، در اولویت شماره‌ اول قرار دارد؛ زیرا امریکا قصد دارد توانایی‌های نظامی چین را مهار کند؛ اصلاً دوست ندارد چین، امریکا را با توانایی‌های نظامی‌اش غافل‌گیر کند؛ درست مانند این‌که‌ با سرعت رشد توانایی‌های اقتصادی خود آن را غافل‌گیر نمود. امریکا می‌خواهد این توانایی‌ها را با یک سلسله‌ معاهدات، مهار نموده‌ و رشد آن را زیر نظر خود قرار دهد و یا چین را وادار نماید تا وارد رقابت تسلیحاتی استراتیژیک در شرق دور شود؛ رقابتی‌که‌ امریکا در آن پیشتاز است و از آن ابزاری برای شکستن صلابت اقتصادی چین و سر انجام سوق دادن آن به‌ جانب سراشیب اقتصادی بسازد.

ششم: در خاتمه‌ باید گفت: آنچه‌ قلب ما را می‌آزارد، اینست که‌ مسلمانان در این کشمکش‌های بین‌المللی سهمی ندارند و از آنان فقط در میادین منافع استفاده‌ می‌شود؛ بدون این‌که‌ نقشی در قضایای حیاتی جهان داشته‌ باشند؛ بلکه‌ اوضاع به‌ جایی رسیده‌ که‌ حکام مزدور و بی‌خاصیت سوار بر گردۀ امت اسلامی، خود را کاملاً در اختیار غرب، به‌ ویژه‌ امریکا قرار داده‌ اند تا از آنان برای جلوگیری از برگشتن و ظهور‌شان و ابهت اسلام استفاده‌ نمایند. اما با آن هم، جنب و جوش روزافزون امت اسلامی به‌ جانب اسلام و دست رد زدن به‌ راهکارهای حکام سیکولر و تحرکاتی‌که‌ از خود علیه‌ آنان نشان می‌دهند، به‌ خوبی بیانگر این است که زمان حکومت‌های جبری رو به‌ تمام شدن است و به‌ خواست الله‌ سبحانه‌ وتعالی، دولت خلافت راشده‌ جای آن را خواهد گرفت؛ دولتی‌که‌ با دستان پرتلاش و صادق دعوت‌گران بنا نهاده‌ خوهد شد و به‌ این ترتیب، بشارت رسول الله‌ صلی الله‌ علیه‌ وسلم جامۀ عمل خواهد پوشید؛ آن جا که‌ می‌فرماید:

«...ثُمَّ تَكُونُ مُلْكاً جَبْرِيَّةً فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّه‌ أَنْ تَكُونَ ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةً عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ ثُمَّ سَكَتَ»

ترجمه: ...سپس حکومت‌های جبری خواهد و تا زمانی‌که‌ الله‌ بخواهد، باقی خواهد ماند و هرگاه‌ خواست آن را از میان برمی‌دارد، سپس خلافت بر منهاج نبوت خواهد بود و سپس سکوت نمود.

پس از آن، زمین یک بار دیگر با نور خلافت روشن شده‌ و کفار استعمارگر با تمام شرارت و جنایتی‌که‌ در حق بشریت مرتکب شده‌ اند، به‌ زادگاه‌ خود برخواهند گشت و امت اسلامی رهبری جهان را در دست گرفته‌ و آن را به‌ دور از هرگونه‌ جنایت و جنایت پیشه‌‌گان به‌ پیش خواهد برد.

﴿وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَۖبِنَصْرِ اللَّه‌ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ

[روم: 4-5]

ترجمه: و در آن روز، مؤمنان(بخاطر پیروزی دیگری) خوشحال خواهند شد، به‌ سبب یاری الله و او هر کس را بخواهد، یاری می‌دهد و او صاحب قدرت و رحیم است!

7 جمادی الآخرة 1440هـ

12 فبروری 2019م

ادامه مطلب...

نشست هفته وار استاد محمد کار رئیس دفتر مطبوعاتی حزب التحریر - ولایه ترکیه

  • نشر شده در ویدیوها

سه شنبه، 30 جمادی الاولی 1440هـ.ق / 05 فبروری 2019م

موضوعاتی‌که در این هفته روی آن بحث شد:
مفهوم حکومت!
چه کسی سبزیجات و میوه‌ها را در فصل آن به مصرف می‌رساند؟
نقاب‌های غرب در ونزوئلا پایین افتید!
ظلم همواره جریان دارد!

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه