شنبه, ۰۴ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۰۷م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

سرزمین مبارک: تحلیل رسانه‌ای "اهداف تمویل مؤسسات زنان و جوانان در سرزمین مبارک (فلسطین) توسط غرب!"

تحلیل رسانه‌ای انجنیر باهر صالح عضو دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-سرزمین مبارک (فلسطین) چهارشنبه، 16 محرم الحرام 1440هـ.ق / 26 سپتامبر 2018م

ادامه مطلب...

گناه کودکان روهینگیا بر عهدۀ حکام عرب و عجم مسلمان‌هاست!

(ترجمه)

خبر:

سازمان‌ملل‌ از ضایع شدن یک نسل از کودکان مسلمین در روهینگیا هشدار داده می‌گوید: «نیم‌میلیون انسان در خیمه‌های پناهنده‌گان در بنگله‌دیش باخطرهایی؛ چون: غرق‌شدن و ابتلاء به امراض گوناگون مواجه اند. در همین حال، آنانی‌که هنوز در میانمار به‌سر می‌برند، از فرصت‌های تعلیمی مناسب بازمانده اند. بعد از گذشت یک سال از فرار هفتصدهزار تن از روهینگیای‌ها در ولایت اراکان(شمال میانمار) به‌سوی بنگله‌دیش به علت حملات خشونت‌بار نظامیان میانمار، اینک سازمان‌ملل برای کودکان(یونیسف) آیندۀ کودکان روهینگیا را در دو طرف مرزهای بنگله‌دیش و میانمار تیره و تار ارزیابی می‌کند. سایمون انگرام سخنگوی یونیسف در یک کنفرانس مطبوعاتی در سویس گفته است که بیم نابودی یک نسل کامل از کودکان روهینگیا و جود دارد.

تبصره:

نسل‌کشی اطفال مسلمین در مقابل چشم و گوش امت دو میلیاردی، خطرات نابودی نسل کاملی از برادران روهینگیایی به‌جای این‌که حاکمی از حکام مسلمان‌ها برای نصرت و نجات‌ این مسلمانان قدمی بردارد، برعکس حتی این حاکمان سرزمین‌های اسلامی چنان بی‌شرمانه بر اریکه‌های قدرت تکیه زده اند که انگار آب از آب تکان نخورده و تمام امت اسلامی در رفاه و امنیت کامل به‌سر می‌برند. درین امر، عدم حرکت حکام مسلمین برای نصرت و یاری برادران روهینگیایی، کودکان، زنان و پیران‌شان دو سبب دارد:

1. حاکمان مسلمانان بازیچۀ دولت‌های استعماری اند که جز خدمت به باداران‌شان(انگلیس و امریکا) مسئولیت دیگری ندارند. به همین سبب جای‌تعجب نیست که اگر آنان مثل عادت همیشگی‌شان برای یاری رساندن مسلمانان حرکت نکنند؛ زیرا آن‌ها در اصل از طرف دولت‌های غربی به‌قدرت رسیده اند تا استعمار قدیم را در سرزمین‌های ما استحکام بخشیده و مانع وحدت مسلمین در زیر سایۀ یک دولت واحد، قوی و قدرت‌مندی همانند گذشته قرار گیرند؛ پس این حاکمان، مزدوران اند و به‌همین سبب برای یاری رساندن امت حضرت محمد صلی الله علیه وسلم در نقاط دور و یا نزدیک  هیچ تحرکی از خود نشان نمی‌دهند.

2. اما سبب دوم به‌خود مسلمانان بر می‌گردد که برای خلاص‌شدن از شر این حکام مزدور، گام بر نمی‌دارند. به همین دلیل است که منکرات  هم‌چنان باقی مانده، واقعیت فاسد ریشه دوانده و مسلمانان بدون تکیه‌گاه و یاور مانده‌اند. اینست اساس درد و بلایی‌که دامن‌گیر ما مسلمانان شده است. باید دانست که حکام مسلمانان هرگز برای نجات امت دست به ‌کار نخواهند شد، زیرا آنان مزدورانی بیش نیستند که در خدمت دولت‌های غربی قرار دارند، اما ما مسلمانان تا چه زمانی باید سردرگم به‌سر برده و ناآگاهانه فعالیت نمائیم؛ فعالیت‌هایی‌که فرجام آن مرگ زود‌هنگام خواهد بود؟!

وقت آن رسیده تا امت اسلامی خودرا از زیر حاکمیت حاکمان خائن و مؤسسات جاسوسی غرب، که برای به زانو در آوردن امت دو میلیاردی حضرت محمد صلی الله علیه وسلم توظیف گردیده اند، رهائی بخشد. خوشبختانه راهکاری را که پرودگارمان برای رهائی از چنین مشکلاتی فرو فرستاده و در آن شفا و دوای همه مشکلات نهاده شده، تر و تازه در میان ما وجود دارد و حزب التحریر چگونگی چنگ‌زدن به منهج الهی را برای نجات از شر کفار و مزدوران‌شان برای امت به وضوح ترسیم نموده است. پس از الله سبحانه وتعالی بترسید و برای رهایی خود و کودکان روهینگیا و سایر مسلمانان مظلوم دست به‌کار شوید.

برگرفته از صفحۀ نشرات مطبوعاتی خبر و تبصره

نویسنده: دوکتور فرج ممدوح

ادامه مطلب...

غزه در حالی اطفال‌اش را دفن می‌کند که دیگران سال جدید تعلیمی‌شان را آغاز می‌کنند!

(ترجمه)

خبر:

آژانس خبری "نیو عرب" در شانزدهم سپتمبر، گزارشی را از مرگ و مراسم تدفین صهیب الاسلم کاشف، جوان ۱۶ساله که توسط سربازان دولت یهود در سوم اگست در غرب خان یونس مورد شلیک قرار گرفته بود، منتشر کرد. او بعد از هفته‌ها رنج و جراحتی‌که برداشته بود، جانش را از دست داد. مرگ او زمانی واقع شده که فقط چند روز از کشته‌کشتن دو نوجوان فلسطینی، یکی در غرب جبلیه‌ای غزۀ‌ جنوبی و دیگری در خان یونس به دست سربازان دولت یهود می‌گذرد.

تبصره:

میلیون‌ها طفل در جهان سال جدید تعلیمی شان را با آرزوی موفقیت و پیشرفت آغاز می‌کنند،‌ در حالی‌که مادران و پدران فلسطینی به مراسم جنازه‌ی اطقال‌شان که هرروزه زنده‌گیِ وحشت‌ناکی را تحت ظلم و تبعیض دولت صهیونیستی تجربه می‌کنند، اشتراک دارند. تمام قوانین بین‌المللی حقوق بشری،‌ مرتبط با حق تعلیم برای اطفال و حق زنده‌گی آزاد، عاری از  خشونت و ظلم،‌ هیچ‌یک از این قواعد بالای جوانان مسلمان در کمپ‌های مهاجرین و وضعیت‌ زندان‌های فلسطین، که آن‌ها را در تسلط خود درآورده است، تطبیق نمی‌گردد.

در بیمارستان، جایی‌که صهیب درمان می‌شد، داکتران شکایت دارند که کمبود موادسوختی به معنای ختم کامل کار شفاخانه است. وضع تحریم بر ورود منابع به غزه، به این معناست که اگر کسی به کمک‌های پزشکی ضرورت داشته باشد، اطمینانی نخواهد بود که بهترین خدمات ممکن برای تداوی واقعاً در سترسش قرار ‌گیرد. این یک اختلاف بزرگ است که بلندترین سطح تخصص و امکانات در منطقه، همیشه در دسترس باشنده‌های یهود قرار دارد، فارغ از جنایاتی‌که در حق مسلمانان انجام می‌دهند.

اسوشیتد پریس گزارش داده است که صدها عضو خانواده‌ها و دوستان در جنازۀ مصطفی عابد رابوی ۱٥ساله بعد از این‌که یک گاز اشک‌آور توسط سرباز دولت یهود بالایش پرتاب شده و به شکل مهلکی او را زخمی ساخته بود، شرکت کردند.

محمد، دوست دوازده ساله‌ی مصطفی هم‌چنان از کمپ مهاجرین جبلیه گفته است که وقتی مصطفی مورد اصابت قرار گرفت، او همراهش بود. این نشان می‌دهد که چگونه جوان‌ترین‌های ما در خط مقدم مبارزه علیه دولت جنایت‌کار قرار دارند. مطمئناً رهبران جهان اسلام باید به‌خاطر ممانعت نیروهای‌که باید در حال حمایت از مؤمنین باشند، مورد محاسبه قرار گیرند؛ در حالی‌که آن‌ها جز ایمان و سنگ‌های زیر پای‌شان توانائی دیگری برای دفاع از خود ندارند. سال به سال ما شاهد تغییراتی در رهبری هستیم که برای حفاظت حکومت غیراسلامی در منطقه، با کشورهای غربی پیمان بسته و خون زنان و کودکان ما را در مقابل قدرت و ثروت می‌فروشند. اجتماع بین‌المللی مسلمانان، که توانایی صحبت و اتخاذ عمل برای افشای این خیانت بزرگ را دارد‌، هرگز نباید خاموشی را بپذیرد، قسمی‌که سوءاستفاده از خوهران و برادران ما بطور عادی ادامه دارد، نباید نادیده گرفته شود.

فارغ از معیارهای دوبرابر برای اصلاحات سیاسی، هنگامی‌که رسانه‌ها هرنظر در خصوص موجودیت یهود را تقبیح می‌کنند، ما باید فقط به الله سبحانه‌و‌تعالی برای بیان حقیقت، اخلاص داشته باشیم که ثواب بزرگی در این کار نهفته است و هرگز نمی‌توانیم جزء کسانی باشیم که علیه بی‌گناهان جنایت می‌کنند. الله سبحانه‌و‌تعالی می‌فرماید:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا ٱتَّقُوا ٱللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدا

[احزاب: ٧۰]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده اید، از الله(سبحانه‌و‌تعالی) بترسید و سخن درست بگویید!

تمام مسلمانان در حمایت از جوانان ما، که توسط این رژیم مورد ظلم قرار می‌گیرند، باید باهم متحد شوند؛ رژیمی‌که در تلاش نگهداشتن سیاست اسلامی در داخل کتاب‌ها و در حد نظریه است. همه‌گی باید برای ساختن آینده‌ی امن و درخشان برای جوانان ما تحت حفاظت و رهنمایی نظام جامع خلافت تلاش ورزیم؛ نظامی‌که دفن گروهی هزاران جوان ما را تحمل نخواهد کرد، بل زمینه را برای‌شان برای رسیدن به موفقیت و عزت واقعی مساعد خواهد کرد. تحت نظامی‌که برای یک قدرت خارجی کار نکرده، بلکه برای تحکیم عدالت و حقیقت توأم با ارزش‌های اسلامی قسمی‌که الله سبحانه‌و‌تعالی فرموده تلاش خواهد کرد.

نویسنده: عمرانه محمد

عضو دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

تصمیم محکمۀ استیناف دلیل واضحی بر خطرناک بودن این نظام سیکولری به ایمان مسلمانان است

  • نشر شده در مالیزیا

(ترجمه)

در ماه جنوری امسال، محکمۀ فدرال مالیزیا حکمی را صادر نمود که کشور را حیرت زده کرد؛ هرچند چنین تصمیم از آن بعید نبود. حکم محکمه چنین بود: محکمه درخواست جدایی شوهر از خانم هندو‌اش را پس از آن‌که تنها شوهر همرای سه فرزندش تازه به اسلام مشرف شده بود، لغو کرد؛ اما امروز نیز به تاریخ ۱۴ سپتمبر ۲۰۱۸م محکمۀ استیناف حکم مشابهی را بر یک زوجی‌که با دادن سرپرستی کامل دو کودکی‌که توسط مادرش تازه به اسلام مشرف شده بودند، به پدر بودائی‌اش صادر نمود. چگونه می‌توان دو قاضی از پشت کرسی عدالت، برخلاف عقیده و ایمان خود حکم صادر نمایند؟! دلیل برای هم‌چو حکمی‌که توسط هردو محکمه اتخاذ شده، مشابه است؛ زیرا اظهارات اطفال مشرف شده به اسلام به علت عدم رضایت همسر(کافر)، باطل و غیرقانونی شمرده شد. 

این رویداد نمونۀ از نتیجه تطبیق نظام سیکولری در مالیزیا می‌باشد؛ نظامی‌که دین را از دولت جدا و خارج از چوکات دین حکم می‌کند؛ چون بدبختانه حکومت در عدم موجود شریعت رهبری می‌شود؛ و قوانین به جای قرآن و سنت کاملاً مبتنی بر استخراج افکار پوچ اعضای پارلمان و قوۀ مقننه است. قانون اساسی کشور ریشۀ میراثی از استعمارگران کافر دارد. ‏به همین ترتیب، موجودیت این چنین محاکم میراث استعمارگران کافر است که قوانین استعماری را با تمام احکامی‌که از قبل توسط استعمارگران تعیین شده، اعمال می‌کند؛ ‏حال آن که مالیزیا مفتخر است که محکمۀ شرعی دارد؛ اما در واقع این محکمه پایین‌تر از محکمۀ مدنی است و صلاحیت‌هایش بسیار محدود است، حتی شرعی هم اثبات شده نمی‌تواند. نظام دموکراتیک کفری و قوانین‌اش، هر دو میراثی از استعمارگران است که تا اکنون بر این کشور تسلط دارد؛ زیرا دوسیۀ قضایی مسلمانان را به قوانین و محکمۀ مدنی راجع می‌کنند، که بر اساس قوانین و محکمۀ شریعت حکم نمی‌شود. آه چی حالت اسفباری! هرگاه یک نزاع میان مسلمان و غیرمسلمان به وقوع بپیوندد، از جمله در امور زناشویی، حل و فصل آن در محکمۀ مدنی خاتمه خواهد یافت که توسط قوانین اسلامی رهبری نمی‌شود. بنابر این، نتایج در قبال مسلمانان بسیار به سادگی قابل پیش‌بینی خواهد بود. 

با دادن سرپرستی آن دو کودک مسلمان شده به پدر بودایی‌اش، در واقع آن دو قاضی دین این کودکان را توسط حکم خود فروختند. ‏قابل توجه است که "فروختن" دین یک امر ناچیز و بی‌اهمیت نیست؛ زیرا عاقبت این امر انسان را به جهنم سوق می‌دهد و قاضی مسؤول عاقبت آن اطفال خواهد بود. قضات با بی‌پروایی کامل دین و ایمان این کودکان را به قیمت ارزان فروختند و هیچ اعتنایی به عذاب و پاداش آخرت این کودکان نکردند، فقط به این منظور که بر قوانین دست‌ساختۀ بشر-که علیه اسلام است- تکیه زدند. این است نتیجۀ فکره‌ای سکولریزم و نظام پلیدی‌که امروزه تمام کشور را در تسلط خود گرفته است. ‏این نظامی است که دین را از امور زنده‌گی جدا می‌سازد در واقع یک خطر بسیار وحشتناک به دین مسلمانان تلقی می‌شود. قانون ناشی از این نظام به هر مسلمانی اجازه می‌دهد که مرتد شود و بدون جزا باقی بماند. حتی قضات صلاحیت حکم لغو یا "دوباره مرتد شدن" یک فرد را از اسلام دارند. از آنجایی‌که در این مورد سابقه وجود داشته است، احتمال زیاد می‌رود که در آینده موارد مشابهی این قضایا در این کشور رخ بدهد. آن‌چه که در حال اتفاق افتادن است، نشان می‌دهد که تهدید واقعی نظام سیکولری به دین و ایمان مسلمانان بیشتر خواهد بود.

نظام دموکراتیک سیکولریی‌که دین امت مسلمه را مورد تهاجم و خطر قرار داده، در واقع یک نظامی است که از سوی استعمارگران کافر بالای ما تحمیل شده است. متأسفانه بعد از استقلال این کشور، حزب حاکم تاکنون این نظام کفری را تعقیب نموده و نیز به آن خیلی افتخار می‌ورزد، حتی با تمام قوت از آن دفاع می‌کند. ‏حزب حاکم جدید به نام پاکاتان حراپان(PakatanHarapan) که در اواخر ماه می ۲۰۱۸م قدرت سیاسی دولت را به دست گرفت، از آن‌ها نیز توقع تغییر بنیادی در عرصۀ سیاسی نمی‌رود. ‏به این د،لیل علاوه بر عدم موجودیت ارادۀ مستحکم، که چگونه به عنوان یک دولت جدید نظام را تغییر دهیم، عدم موجودیت دانش نیز خواهد بود. علاوه بر این، به یک دولتی‌که اکثریت اعضای پارلمانش غیرمسلمان باشد، ناممکن است که این نظام سیکولری را به اسلامی تغییر دهد. واضحاً بیان می‌داریم، که دولت جدید جز جانشین این نظام سیکولری که به دین مسلمانان ضرر می‌رساند، چیزی دیگری نیست. ‏مسئله‌ای که اوضاع را بدتر می‌سازد، اینست که مقامات مذهبی در سراسر کشور در همه جا پراگنده شده اند؛ اما فقط خاموشانه به تصامیم خطرناک این محاکم نگاه می‌کنند، طوری‌که آن‌ها خاموشانه به ویروس لیبرالیزم در این کشور فقط نگاه می‌کنند و بس. در عین حال، بعضی‌شان قهرمانان برای دستگیری و کشانیدن علمای اسلامی به محکمه هستند.

روی این ملحوظ، حزب التحریر به مسلمانان صدا می‌زند: آنانی‌که دین، خواهران و برادران خود را دوست دارند، باید در مورد این قضیه هوشیار باشند و تمام تلاش‌های ممکن خود را برای بیان اعتراض به تصامیم محکمه به خرچ‌ دهند؛ زیرا قضات دین و ایمان امت را به تهدید مواجه می‌سازند. ‏علاوه بر این و مهم‌تر از همه، مسلمانان باید بلند شوند و کار کنند تا این نظام دموکراتیک سیکولری، میراث استعمارگران را که از بنیاد دین مسلمانان را در تنگنا قرار داده، همرای نظام اسلامی، میراث حضرت محمد صلی الله علیه وسلم که ایمان و دین این امت را حافظت می‌کند، تغییر بدهند. فلهذا حزب التحریر به مسلمانان صدا می‌زند که دست به دست هم داده و برای احیای قوانین الله سبحانه‌و‌تعالی به طور کامل دعوت و فعالیت نمایند، زیرا شما تنها توسط همین شیوه یعنی به تأسیس مجدد خلافت راشدۀ ثانی برمنهج نبوت می‌توانید ظلم و استکبار این نظام سیکولری را خاتمه ‌دهید و این نظام پلید کفری را همرای نظام منزۀ اسلامی تغییر دهید که به تمام جهانیان رحمت را به ارمغان خواهد آورد. 

عبدالحکیم عثمانی

سخنگوی حزب التحریر-مالیزیا

ادامه مطلب...

آیا لازم است که بخاطر منافع چین؛ دساتیر الله سبحانه‌و‌تعالی و رسول الله ﷺ را نادیده بگیریم؟

  • نشر شده در پاکستان

دولت چین هزاران تن از مسلمانان اویغور را بازداشت نموده و تحت فشار قرار می‌دهد تا ارزش‌های اسلامی‌شان را کنار بگذارند؛ اما رهبری سیاسی و نظامی پاکستان با استمرار پروژۀ CPEC(دالان اقتصادی چین-پاکستان) تلاش دارد تا رضایت رهبران چینی را حاصل کند!

(ترجمه)

به تاریخ 30 اگست 2018م کمیته‌ای از سوی کارشناسان حقوق بشر سازمان ملل اعلام کرد که: «چین باید بلافاصله مسلمانان اویغور را که به "بهانۀ همکاری با تروریزم" در اردوگاه‌های آموزشی سیاسی به سر می‌برند، آزاد کند.» بر اساس تخمین‌های انجام شده از سوی این کمیته، تا یک میلیون اویغوری-که اقلیت بزرگ مسلمانان را تشکل می‌دهد- بطور غیرقانونی در بازداشتگاه غربی ولایت سینکیانگ این کشور به سر می‌برند. یک تن از زندانیان قبلی در یکی از این اردوگاه‌ها گفت: «بر اثر فشاری‌که بر مسلمانان تحمیل می‌گردید، مسلمانان مجبور به خوردن گوشت خوگ و نوشیدن الکول؛ اعمالی‌که در دین‌‌شان ممنوع قرار داده شده است، می‌شدند.»

این نخستین گزارشی نیست که از آزار و اذیت مسلمانان اویغور را در ترکستان شرقی توسط مقامات چینی روایت می‌کند؛ بلکه گزارش‌های متعددی نیز وجود دارد که مقامات چینی مسلمانان را مجبور کردند تا از روزه گرفتن در ماه مبارک رمضان خودداری نمایند، مردان را از گذاشتن ریش نهی کردند، زنان را از پوشیدن حجاب منع کردند، مادران مسلمان را مجبور به سقط جنین کردند و جوانان را از رفتن به مسجد باز داشتند. چین در طول دو دهۀ گذشته با بکار‌گیری از جنگ امریکا علیه اسلام(جنگ با تروریزم) بخاطر سرپوش گذاشتن به روی جنایاتش علیه مسلمانان اویغور استفاده کرده است. اگرچه گزارشی ناشی از آزار و اذیت چین علیه مسلمانان باعث نگرانی‌ها و ناراحتی‌های زیادی از مسلمانان پاکستان گردیده است؛ طوری‌که در سال 2017م زمانی‌که رژیم میانمار جنایات وحشت‌باری را علیه مسلمانان روهینگیا آغاز کرد که در نتیجۀ آن صدهاهزارتن مجبور به مهاجرت شدند، حتی چین به عوض دستگیری مسلمانان مظلوم روهینگیایی، حمایت‌اش را از رژیم جنایتکار بودائی اعلام کرد که این کار نیز باعث برافروخته شدن خشم مسلمانان پاکستان در آن زمان گردید. در واقع ایدیولوژی دولت چینی بر مبنای خدعه استوار است و هر رژیمی‌که پرچم خدعه را بلند کند، بی‌گمان نسبت به مسلمانان نوعی بدبینی می‌داشته باشد؛ زیرا مسلمانان حاملین اسلام اند و اسلام جزیک ایدیولوژی حق چیزی دیگری نیست.

ولی با وجود این‌ همه، رهبری سیاسی و نظامی پاکستان رویکرد بی‌شرمانه‌ای را روی دست گرفته است. چین مسلمانان اویغور را به شدت شکنجه می‌دهد؛ اما رئیس قوی‌ترین ارتش جهان اسلام، با رهبران سیاسی و نظامی چین دیدار و گفتگو می‌کند و از حمایت خود در خصوص امنیت پروژۀ CPEC به آن‌ها اطمینان می‌دهد. هم‌چنان وزیر حج و اوقاف این کشور حین بازدیدش از سفیر چین در پاکستان خواستار کاهش محدودیت‌ها بر مسلمانان ترکستان شرقی گردید؛ ولی پروژۀ CPEC را به عنوان پروژه‌ای که از اهمیت ملی برخوردار است، اعلام نمود. بنابر این، آیا لازم است که مسلمانان پاکستان بخاطر منافع چین و پروژۀ CPEC از اوامر الله سبحانه‌و‌تعالی و رسول وی ﷺ اباء ورزند؟ آیا لازم است که مسلمانان پاکستان بخاطر منافع چین و پروژۀ CPEC شکنجه و آزار مسلمانان اویغور را نادیده بگیرند؟ آیا با واگذار کردن مسلمانان اویغور بخاطر منافع چین و پروژۀ CPEC می‌توانیم سعادت این دنیا و رضایت الله سبحانه‌و‌تعالی و رسول الله ﷺ را در روز جزا حاصل کنیم؟ الله سبحانه‌و‌تعالی می‌فرماید:

                             ﴿الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ ۚ أَيَبْتَغُونَ عِندَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا﴾

[نساء: ١٣٩]

ترجمه: آنانی‌که کافران را به جای مؤمنان، دوست و ولی خود انتخاب می‌کنند؛ آیا عزّت(قدرت و شهرت) را نزد آنان می‌جویند؟ با این‌که عزت(قدرت و شهرت) همه از جانب الله(سبحانه‌و‌تعالی) است؟!

رهبری سیاسی و نظامی پاکستان از فکرۀ خودخواهانه‌ای برخوردار است که با عقیدۀ اسلامی در تناقض قرار داشته و هیچ گونه سازگاری با آن ندارد. باوجودی‌که پاکستان از قدرت و ثروت مادی بالایی برخوردار است؛ اما با آن‌هم چنین رهبریی از ترس قدرت‌های خارجی نمی‌تواند در جهت درک مشکلات فوق و اقدام به حل آن در سطح جهان چاره‌ساز واقع گردد. پس آیا عقیدۀ اسلامی بزرگ‌ترین منبع قدرت ما نیست؟ تا زمانی‌که مسلمانان عقیدۀ اسلامی را به صورت همه‌جانبه آن نپذیرند و حلاوت آن را احساس نکنند؛ بر دشمنان‌‌شان(کفار) که تعداد‌شان بیشتر از مسلمانان است، چیره نخواهند شد. در دوران طلایی خلافت اسلامی، لشکر قطیبه بن مسلم البهیلی هنگامی‌که می‌خواست بر خاک چین وارد شود، امپراتور چین از این‌که ترس سراسر وجودش را فرا گرفته بود، هیئتی را به حضور فرمانده مسلمانان بخاطر پرداخت جزیه فرستاد و از این‌که فرمانده مسلمانان سوگندش را بجا کرده باشد، مقدار خاکی را به همرای هیئت مذکور به نزد فرمانده مذکور فرستاد تا بالای آن خاک قدم گذارد.

فلهذا مسلمانان باید رهبری سیاسی و نظامی ترسو و بزدل پاکستان را کنار گذاشته و با کاروان مخلص حزب التحریر به منظور اعادۀ خلافت اسلامی برمنهج نبوت ملحق شوند؛ زیرا بر ما لازم است تا از قدرت، توانائی و خون خویش در جهت حاکمیت اسلام استفاده نماییم؛ نه در راستای دسائس و نقشه‌های کفار.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

 

ادامه مطلب...

پیمان امنیتی؛ پیمان ذلت و مرگ

  • نشر شده در سیاسی

امروز ـ 30 سپتمبرـ مصادف است با چهارمین سالروز امضای پیمان امنیتی میان افغانستان و امریکا. حکومت وحدت ملی این پیمان را در 24 ساعت نخست، در سال 2014 میلادی با امریکا به امضاء رساند. این پیمان یکی از ننگین ترین پیمان ها در تاریخ افغانستان است که صفحه‌ی دیگری از جنایات امریکا در این سرزمین را ورق زد. پیمانی که تعدادی آن را مایه خیر و صلاح مردم و یک دستاورد می دانستند و تأکید داشتند که با امضای این موافقت نامه افغانستان گام بزرگی را در جهت رشد و توسعه در عرصه های مختلف برخواهد داشت. اما تمام این آرزوها و خیا پردازی ها دروغ ثابت شد، هرچند، از اول هم معلوم بود که داشتن چنین دیدگاه اشتباه و حماقت سیاسی است.

اما سوال این جاست که این پیمان چقدر به نفع مردم افغانستان بوده و تا چه حد توانسته گره‌ از مشکلات مردم بگشاید؟

در آغاز باید به چند مورد اشاره کرد:

اول: پیمان امنیتی کابل-واشنگتن بزرگترین هدفش به میان آوردن امنیت و صلح و ثبات در افغانستان بود؛ اما با گذشت چهار سال نه امنیتی وجود دارد و نه هم صلح و ثباتی که مردم توقع آن را داشتند. این در حالی است که با گذشت هر روز بر دامنه‌ی جنگ و ناامنی افزوده می شود و رقم تلفات ملکی و نظامی در افغانستان اوج می گیرد. چنانچه، بر بنیاد آمارهای سازمان ملل، نزدیک به پنجاه هزار غیر نظامی بعد از امضای این پیمان در افغانستان کشته شده اند.

همچنان رقم تلفات نظامیان افغان نیز بعد از امضای این پیمان به مراتب بلند رفته و دلیل عمده آن قرار گرفتن نیروهای نظامی افغان در خط مقدم جنگ است. چنانچه بعد از امضای این پیمان، امریکا نیروهای نظامی خود را از میدان های جنگ بیرون کشید تا آتش جنگی را امریکا می افروزد، چوب سوخت آن نیروهای نظامی افغان باشند. چنانچه، گزارش اخیر روزنامه نیویارک تایمز می رساند که تلفات روزانه نیروهای امنیتی افغان 57 نفر می باشد.

دوم: گسترش ناامنی در نقاط مختلف افغانستان نیز از موارد دیگری است که می توان آن را به پیمان امنیتی کابل-واشنگتن نسبت داد. چنانچه، در ماده دوم این توافق نامه آماده است که "برای تقویت امنیت و ثبات در افغانستان، مبارزه با تروریزم، سهیم گیری در صلح و ثبات....تلاش صورت خواهد گرفت." اما بعد از گذشت چهارسال از پیمان امنیتی، نزدیک به 70 درصد خاک افغانستان خارج از کنترول دولت و در معرض تهدید قرار دارد. و با گذشت هر روز گراف ناامنی در نقاط مختلف در حال افزایش و دامنه آن در حال وسیع تر شدن است.

سوم: فقر و بیکاری یکی از مشکلات دیگری است که دامن گیر مردم افغانستان گردیده است. چنانچه، سروی اداره مرکزی احصائیه افغانستان نشان می دهد که بیش از 54 درصد مردم افغانستان زیر خط فقر بسر می برند. یعنی بیشتر از نصف جمعیت افغانستان ماهانه کمتر از 2 هزار و 60 افغانی در آمد دارند که با این مقدار درآمد به سختی می تواند شب و روز خود را سپری کنند. همچنان بر اساس آمار ارایه شده از سوی بانک جهانی، بیش از 2 میلیون نفر  که باید کار کنند، در افغانستان بیکار هستند. بیکاری معضلی که باعث شده جوانان با سرخوردگی و ناامیدی بخاطر پیدا نمودن کار این سرزمین را ترک گفته و با قبول نمودن انواع و اقسام مشکلات راهی کشورهای اروپایی شوند.

این ها همه نتایج همان پیمان ذلت بار امنیتی است که امضای آن به خیر و صلاح مردم گفته می شد. در حالیکه این پیمان نه برای آوردن صلح و ثبات بود، نه هم توسط آن توجهی به خواست های مردم افغانستان و رسیده گی به امور آنها صورت گرفته؛ در اصل امضای پیمان امنیتی تضمینی برای حضور دراز مدت امریکا، ایجاد پایگاه ها و مصئونیت قضایی نیروهای امریکایی صورت گرفته که پیامد آن گسترش دامنه جنگ، ناامنی، بی ثباتی، افزایش فقر و بیکاری بود و نه چیز دیگر. با این وجود، مردم افغانستان باید درک کرده باشند که هیچ گاه پیمان بستن با پیمان شکنان؛ با کسانی که دست شان در خون صدها هزار مسلمانان آلوده است به نفع آنها نبوده و انتظار داشتن از کسانی که کوچکترین ارزشی به جان و مال مردم افغانستان قایل نیستند و تنها به دست آوردن منافع شان برای شان اهمیت دارد درست نیست. پیمانی که جز ذلت و خواری نتیجه دیگری برای مردم افغانستان نداشته است.

از این رو، مردم افغانستان نباید بیشترین از این فریب اشغال گران و دست نشانده های آنها را خورده و همچنان نسبت به پیمانی که جز ذلت و خواری نتیجه دیگری برای آنها ندارد بی تفاوت باشند. بایست اندیشه از میان بردن این پیمان ننگین در میان مردم فضاگیر شود تا قتل و کشتاری که به این بهانه صورت می گیرد پایان یابد. از جانب دیگر، شرایط بد امنیتی، فقر، بیکاری و سایر مشکلاتی که امروز بر سر مردم سایه افگنده است پایان نخواهد یافت تا این که دست اشغال گران از این سرزمین قطع و پیمان هایشان باطل گردد. 

سهیل صالحی

ادامه مطلب...

مثلث جرم و جنایت با تمام پیدا و پنهانش بر انقلاب شام می‌تازد

(ترجمه)

اردوغان رئیس جمهور ترکیه با برادر عزیزش، روحانی رئیس جمهور ایران و با دوست عزیزش پوتین، رئیس جمهور روسیه به تاریخ ۷ سپتمبر ۲۰۱۸م در تهران دیدار و گفتگو نمودند. هدف از این دیدار بحث در مورد وضعیت سوریه، به ویژه ادلب و ایجاد راه‌حلی‌که این سه کشور موسوم به "ضامن" بتوانند بر آن توافق کنند، گفته شده‌است؛ کشورهای‌که بارها در آستانه و انقره به هدف بحث در مورد اوضاع سوریه باهم نشست نموده‌اند. حال پرسشی‌که پیش می‌آید، این است که این نشست چه چیزی جدیدی برای مردم شام خواهد داشت؟

تمام توافقات آستانه در سابق بیان مشترک را بین این کشورها ارائه داد که به نوعی شبیه به بیانیۀ نشست تهران می‌باشد. پس از پایان نشست آستانه، علاوه بر مواردی‌که در رسانه‌ها اعلام می‌شد، که در آن اهل شام شاهد پیامد بسیاری از نتایج و دست آوردهای شوم این نشست‌ها بودند، از جمله آواره‌گان غوطه، قلمون، حومه شمالی حمص و درعا از نتایج غیراعلام شدۀ نشست آستانه و همان طور تسلط نظام بر سکۀ شرقی در جنوب ادلب بود.

به همین ترتیب، با آن‌که نشست تهران بنابر پیشنهاد اردوغان به آتش‌بس در ادلب توافق نمود است، طیاره‌های روسیه بالای مناطق مختلف در جنوب ادلب و شمال حماه، شروع به باراندن آتش نموده‌اند. لذا پرسش اینست که آیا نشست تهران هم مانند نشست‌های سابق آستانه، بر موارد اعلان نشده توافقاتی دارد؟ یا بمب باران روسیه بخشی از توافقات اعلان شده می‌باشد؟ به این معنی که پوتین هنوز در قبول آتش‌بس در ادلب، متردد است. آیا این اظهارات اردوغان "که او در صورت حمله بر ادلب بیکار نخواهد نشست" از حمله بر ادلب جلوگیری خواهدکرد؟ و یا این اظهارات صرفاً خاکستر پاشاندن به چشمان امت مسلمه می‌باشد؟

از این‌رو، اگر بر بیانیۀ نشست تهران نظری کوتاهی داشته باشیم، پیدا خواهد بود که این بیانیه برین صراحت دارد که این دولت‌ها در ادامۀ همکاری برای به طور کامل از بین بردن گروه داعش، جبهة النصره، گروه‌های دیگر، افراد، شعارها و نهادهای مرتبط به القاعده و داعش است. کسانی‌که از سوی شورای امنیت سازمان ملل طبقه‌بندی شده و تروریست خوانده شده‌اند، عزم خود را یکی نموده‌اند و براین تأکید دارند که در مبارزه با تروریزم، تفکیک میان گروه‌های تروریستی در بالا ذکر شده و گروه‌های مخالف مسلحی‌که به آتش‌بس با نظام پیوسته و یا بعداً ملحق خواهندشد، با توجه به وقوع تلفات ملکی از بالاترین اهمیت برخوردار است. چنین متنی دلالت براین دارد که بمباردماران روسیه بیرون از این توافق نمی‌باشد و این‌که ترکیه از آن ممانعت نکرده، بلکه این چیزی می‌باشد که توافق ادامۀ همکاری‌ها میان دولت‌های ضامن آن را می‌طلبد.

این توافق باعث نفاق و درگیری‌ها بین گروه‌های جهادی شام شده و جنگ جدید میان‌شان راه‌اندازی و ترکیه نیز تحت نام "مبارزه علیه تروریزم" وارد آن خواهدشد؛ بهانه‌ای‌که مدت‌هاست نظام اسد نیز در جنگ علیه مردم سوریه از آن استفاده می‌نماید.

این نشست سه جانبه مانند هر نشست دیگری این مثلث جنایتکار، بر "حق حاکمیت جمهوری عربی سوریه بالای تمام سرزمین تأکید دارد؛ در حالی‌که این کاملاً بدان معنی است که اسد جنایتکار مستحق اینست که تمام مناطق تحت سیطرۀ انقلابیون در تسلط وی قرار گیرد، بلکه حتی این نشست از جنایاتی‌که برای آواره ساختن غوطه، درعا و حومۀ حمص تحت نام "کاهش خشونت در تمام نقاط جمهوری عربی سوریه و کمک به دستیابی به صلح و امنیت" انجام شده، تقدیر نموده‌است.

این نشست‌ها همراه با نتایج آن‌ها برای این‌که دولت ترکیه عضو اصلی سازمان بین‌المللی بوده و بیش از هفت سال است که در کنار خونخوار شام ایستاده است، جای شکی را نمی‌گذارد و گر نه در غیر این صورت توصیف و ستایش از کنترول نظام بر بسیاری از مناطق چه معنی دارد؟ و یا همکاری با روسیۀ جنایتکار در جنگ آن علیه مردم سوریه تحت نام "مبارزه علیه تروریزم" به چه معنی است؟ و هم سکوت در مقابل راکت‌ها و موشک‌هایی‌که در نزدیکی نقاط تحت محافظت ترکیه بر مردم سوریه می‌بارد، چه معنی می‌تواند داشته باشد؟

از این‌رو، دانستن نقشه‌ها و مکرهایی‌که آن‌ها همرای ما انجام می‌دهند، هرگز به معنی تسلیم شدن ما به نقشه‌های آنان نیست و این مکرها بر آن حدی  نیست که ما توان رد آن را نداشته باشیم. بلی، حتی ما به مقابله و رویا روی در برابر آن‌ها ضرورت فوری داریم. هوشیاری در برابر حیله‌گری‌های دشمنان، اولین گام برای آزادی از دنباله‌روی و غلامی برای آن‌ها می‌باشد؛ اما هوشیاری و راه نجات سراغ کسانی را می‌گیرد که در مسیر حق مخلصانه قدم بر می‌دارند. این‌ها کسانی اند که این هوشیاری همیشه مدافع و محافظ آنان خواهد بود، تا این‌که نصرت الله سبحانه وتعالی شامل حال شان شده و وعده‌اش تحقق یابد.

بنابر این، بر انقلابیون امروز شام لازم است که خطرات نقش ترکیه را درک نموده و به وعده‌هایش اطمینان ننموده و دستوراتش را اجراء ننمایند و هم‌چنین باید انقلابیون خیانت روس‌ها و نفرت آنان را علیه مسلمانان درک و فراموش نکرده با آن‌ها آشتی ننمایند و پیشنهادهای‌شان را نپذیرند. این‌ها همان کسانی هستند که در درعا مصالحه نموده و انقلابیون را در دام اطمینان گرفتار کردند و در نتیجه انقلابیون قربانی خیانت روسیه و نظام بشار شدند. این آغاز نمایش نفرت پنهان آن‌ها و جنایاتی‌که در ذات آن‌ها ریشه دوانده است، بود و مردم شامی‌که به جنایت‌های نظام خود بهتر آگاه بوده و تمام جهانیان در طول سال‌های گذشته نیز شاهد آن‌ها بودند.

شناخت سرکردۀ دشمنانی‌که سال‌هاست علیه ما می‌جنگند و هم‌چنین شناخت مزدوران و ابزار آن، از مهم‌ترین مراحل مبارزه در این در گیری‌ها می‌باشد. این مثلث جنایت، هیچ نشستی را برگزار ننموده‌است؛ مگر این‌که سنگ‌بنای راه‌حل سیاسی امریکا را گذاشته است؛ راه‌حلی‌که امریکا آن را در تابستان سال ۲۰۱۲م پایه گذاری نمود، در حالی‌که اهل شام توانایی این را دارند که این بنا را به خواست و ارادۀ الله سبحانه وتعالی بر سر طراحان و سازندگان آن ویران کنند، اما در صورت کارکردن به دور از این منظومۀ بین‌المللی امروز و به دور از دیکته‌ها، قطعنامه‌ها و کنفرانس‌های آنان و در صورت کار کردن با نیرو و قدرتی‌که در یک چشم برهم زدن و یا کمتر از آن، قادر است که به همه چیز پایان دهد و آن همانا قدرت الله قوی متعال است. او سبحانه وتعالی قادر است که به این منظومۀ امروزی جهانی جنایتکار، خاتمه دهد. پس باید به الله سبحانه وتعالی اعتماد و توکل داشته و باید اوامر الله سبحانه وتعالی را دنبال و از نواهی او سبحانه وتعالی اجتناب نماییم. تنها از الله سبحانه وتعالی کمک بطلبیم، در حالی‌که تمام این‌ها زمانی صورت می‌گیرد که ما کاملاً به ریسمان الله سبحانه وتعالی چنگ زده و شریعت‌اش را به تأسیس خلافت راشده برمنهج نبوت تطبیق نماییم و به تأسیس دولتی بپردازیم که برپائی آن را الله سبحانه وتعالی بر بندگانش فرض گردانیده و خواسته است که تنها از او سبحانه وتعالی نصرت خواست؛ چون او سبحانه وتعالی بر نصرت بندگانش قادر  است و کسی را که نصرت دهد، هیچ نیروی دیگری توان مغلوب ساختن آن را ندارد. چنانچه می‌فرماید:

﴿إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ فَلا غَالِبَ لَكُمْ وَإِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ﴾

[آل‌عمران: ۱۶۰]

ترجمه: اگر الله(سبحانه وتعالی) شما را یاری کند، هیچ کس بر شما چیره و غالب نخواهد شد و اگر شما را وا گذارد، چه کسی بعد از او شما را یاری خواهد داد؟ و مؤمنان باید فقط بر الله(سبحانه وتعالی) توکل نمایند.

برگرفته از جریدۀ الرایه

نویسنده:  منير ناصر

ادامه مطلب...

مثلث جرم و جنایت با تمام پیدا و پنهانش بر انقلاب شام می‌تازد

(ترجمه)

اردوغان رئیس جمهور ترکیه با برادر عزیزش، روحانی رئیس جمهور ایران و با دوست عزیزش پوتین، رئیس جمهور روسیه به تاریخ ۷ سپتمبر ۲۰۱۸م در تهران دیدار و گفتگو نمودند. هدف از این دیدار بحث در مورد وضعیت سوریه، به ویژه ادلب و ایجاد راه‌حلی‌که این سه کشور موسوم به "ضامن" بتوانند بر آن توافق کنند، گفته شده‌است؛ کشورهای‌که بارها در آستانه و انقره به هدف بحث در مورد اوضاع سوریه باهم نشست نموده‌اند. حال پرسشی‌که پیش می‌آید، این است که این نشست چه چیزی جدیدی برای مردم شام خواهد داشت؟

تمام توافقات آستانه در سابق بیان مشترک را بین این کشورها ارائه داد که به نوعی شبیه به بیانیۀ نشست تهران می‌باشد. پس از پایان نشست آستانه، علاوه بر مواردی‌که در رسانه‌ها اعلام می‌شد، که در آن اهل شام شاهد پیامد بسیاری از نتایج و دست آوردهای شوم این نشست‌ها بودند، از جمله آواره‌گان غوطه، قلمون، حومه شمالی حمص و درعا از نتایج غیراعلام شدۀ نشست آستانه و همان طور تسلط نظام بر سکۀ شرقی در جنوب ادلب بود.

به همین ترتیب، با آن‌که نشست تهران بنابر پیشنهاد اردوغان به آتش‌بس در ادلب توافق نمود است، طیاره‌های روسیه بالای مناطق مختلف در جنوب ادلب و شمال حماه، شروع به باراندن آتش نموده‌اند. لذا پرسش اینست که آیا نشست تهران هم مانند نشست‌های سابق آستانه، بر موارد اعلان نشده توافقاتی دارد؟ یا بمب باران روسیه بخشی از توافقات اعلان شده می‌باشد؟ به این معنی که پوتین هنوز در قبول آتش‌بس در ادلب، متردد است. آیا این اظهارات اردوغان "که او در صورت حمله بر ادلب بیکار نخواهد نشست" از حمله بر ادلب جلوگیری خواهدکرد؟ و یا این اظهارات صرفاً خاکستر پاشاندن به چشمان امت مسلمه می‌باشد؟

از این‌رو، اگر بر بیانیۀ نشست تهران نظری کوتاهی داشته باشیم، پیدا خواهد بود که این بیانیه برین صراحت دارد که این دولت‌ها در ادامۀ همکاری برای به طور کامل از بین بردن گروه داعش، جبهة النصره، گروه‌های دیگر، افراد، شعارها و نهادهای مرتبط به القاعده و داعش است. کسانی‌که از سوی شورای امنیت سازمان ملل طبقه‌بندی شده و تروریست خوانده شده‌اند، عزم خود را یکی نموده‌اند و براین تأکید دارند که در مبارزه با تروریزم، تفکیک میان گروه‌های تروریستی در بالا ذکر شده و گروه‌های مخالف مسلحی‌که به آتش‌بس با نظام پیوسته و یا بعداً ملحق خواهندشد، با توجه به وقوع تلفات ملکی از بالاترین اهمیت برخوردار است. چنین متنی دلالت براین دارد که بمباردماران روسیه بیرون از این توافق نمی‌باشد و این‌که ترکیه از آن ممانعت نکرده، بلکه این چیزی می‌باشد که توافق ادامۀ همکاری‌ها میان دولت‌های ضامن آن را می‌طلبد.

این توافق باعث نفاق و درگیری‌ها بین گروه‌های جهادی شام شده و جنگ جدید میان‌شان راه‌اندازی و ترکیه نیز تحت نام "مبارزه علیه تروریزم" وارد آن خواهدشد؛ بهانه‌ای‌که مدت‌هاست نظام اسد نیز در جنگ علیه مردم سوریه از آن استفاده می‌نماید.

این نشست سه جانبه مانند هر نشست دیگری این مثلث جنایتکار، بر "حق حاکمیت جمهوری عربی سوریه بالای تمام سرزمین تأکید دارد؛ در حالی‌که این کاملاً بدان معنی است که اسد جنایتکار مستحق اینست که تمام مناطق تحت سیطرۀ انقلابیون در تسلط وی قرار گیرد، بلکه حتی این نشست از جنایاتی‌که برای آواره ساختن غوطه، درعا و حومۀ حمص تحت نام "کاهش خشونت در تمام نقاط جمهوری عربی سوریه و کمک به دستیابی به صلح و امنیت" انجام شده، تقدیر نموده‌است.

این نشست‌ها همراه با نتایج آن‌ها برای این‌که دولت ترکیه عضو اصلی سازمان بین‌المللی بوده و بیش از هفت سال است که در کنار خونخوار شام ایستاده است، جای شکی را نمی‌گذارد و گر نه در غیر این صورت توصیف و ستایش از کنترول نظام بر بسیاری از مناطق چه معنی دارد؟ و یا همکاری با روسیۀ جنایتکار در جنگ آن علیه مردم سوریه تحت نام "مبارزه علیه تروریزم" به چه معنی است؟ و هم سکوت در مقابل راکت‌ها و موشک‌هایی‌که در نزدیکی نقاط تحت محافظت ترکیه بر مردم سوریه می‌بارد، چه معنی می‌تواند داشته باشد؟

از این‌رو، دانستن نقشه‌ها و مکرهایی‌که آن‌ها همرای ما انجام می‌دهند، هرگز به معنی تسلیم شدن ما به نقشه‌های آنان نیست و این مکرها بر آن حدی  نیست که ما توان رد آن را نداشته باشیم. بلی، حتی ما به مقابله و رویا روی در برابر آن‌ها ضرورت فوری داریم. هوشیاری در برابر حیله‌گری‌های دشمنان، اولین گام برای آزادی از دنباله‌روی و غلامی برای آن‌ها می‌باشد؛ اما هوشیاری و راه نجات سراغ کسانی را می‌گیرد که در مسیر حق مخلصانه قدم بر می‌دارند. این‌ها کسانی اند که این هوشیاری همیشه مدافع و محافظ آنان خواهد بود، تا این‌که نصرت الله سبحانه وتعالی شامل حال شان شده و وعده‌اش تحقق یابد.

بنابر این، بر انقلابیون امروز شام لازم است که خطرات نقش ترکیه را درک نموده و به وعده‌هایش اطمینان ننموده و دستوراتش را اجراء ننمایند و هم‌چنین باید انقلابیون خیانت روس‌ها و نفرت آنان را علیه مسلمانان درک و فراموش نکرده با آن‌ها آشتی ننمایند و پیشنهادهای‌شان را نپذیرند. این‌ها همان کسانی هستند که در درعا مصالحه نموده و انقلابیون را در دام اطمینان گرفتار کردند و در نتیجه انقلابیون قربانی خیانت روسیه و نظام بشار شدند. این آغاز نمایش نفرت پنهان آن‌ها و جنایاتی‌که در ذات آن‌ها ریشه دوانده است، بود و مردم شامی‌که به جنایت‌های نظام خود بهتر آگاه بوده و تمام جهانیان در طول سال‌های گذشته نیز شاهد آن‌ها بودند.

شناخت سرکردۀ دشمنانی‌که سال‌هاست علیه ما می‌جنگند و هم‌چنین شناخت مزدوران و ابزار آن، از مهم‌ترین مراحل مبارزه در این در گیری‌ها می‌باشد. این مثلث جنایت، هیچ نشستی را برگزار ننموده‌است؛ مگر این‌که سنگ‌بنای راه‌حل سیاسی امریکا را گذاشته است؛ راه‌حلی‌که امریکا آن را در تابستان سال ۲۰۱۲م پایه گذاری نمود، در حالی‌که اهل شام توانایی این را دارند که این بنا را به خواست و ارادۀ الله سبحانه وتعالی بر سر طراحان و سازندگان آن ویران کنند، اما در صورت کارکردن به دور از این منظومۀ بین‌المللی امروز و به دور از دیکته‌ها، قطعنامه‌ها و کنفرانس‌های آنان و در صورت کار کردن با نیرو و قدرتی‌که در یک چشم برهم زدن و یا کمتر از آن، قادر است که به همه چیز پایان دهد و آن همانا قدرت الله قوی متعال است. او سبحانه وتعالی قادر است که به این منظومۀ امروزی جهانی جنایتکار، خاتمه دهد. پس باید به الله سبحانه وتعالی اعتماد و توکل داشته و باید اوامر الله سبحانه وتعالی را دنبال و از نواهی او سبحانه وتعالی اجتناب نماییم. تنها از الله سبحانه وتعالی کمک بطلبیم، در حالی‌که تمام این‌ها زمانی صورت می‌گیرد که ما کاملاً به ریسمان الله سبحانه وتعالی چنگ زده و شریعت‌اش را به تأسیس خلافت راشده برمنهج نبوت تطبیق نماییم و به تأسیس دولتی بپردازیم که برپائی آن را الله سبحانه وتعالی بر بندگانش فرض گردانیده و خواسته است که تنها از او سبحانه وتعالی نصرت خواست؛ چون او سبحانه وتعالی بر نصرت بندگانش قادر  است و کسی را که نصرت دهد، هیچ نیروی دیگری توان مغلوب ساختن آن را ندارد. چنانچه می‌فرماید:

﴿إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ فَلا غَالِبَ لَكُمْ وَإِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ﴾

[آل‌عمران: ۱۶۰]

ترجمه: اگر الله(سبحانه وتعالی) شما را یاری کند، هیچ کس بر شما چیره و غالب نخواهد شد و اگر شما را وا گذارد، چه کسی بعد از او شما را یاری خواهد داد؟ و مؤمنان باید فقط بر الله(سبحانه وتعالی) توکل نمایند.

برگرفته از جریدۀ الرایه

نویسنده:  منير ناصر

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه