جمعه, ۰۴ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۰۶م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

تکرار تجربه‌های گذشته دردی را دوا نمی‌کند!

  • نشر شده در سیاسی

پس از آن‌که دولت افغانستان حاضر به پذیرش شروط انتخاباتی احزاب سیاسی نشد، ائتلاف بزرگ ملی افغانستان اعلام کرد: تشکیل دولت موقت، برگزاری لویه جرگه و کنفرانس «بن» می‌توانند مکانیسم‌های جایگزین برای انتخابات باشند.

برای این‌که بتوان موثریت هریک از این گزینه‌ها را بدقت مورد مطالعه قرار داد هریک را جداگانه بررسی می‌نمایم.

لویه جرگه؛ اگر با دقت به نتایج لویه جرگه‌های پس از طالبان نظر اندازیم، در می‌یابیم که همه این لویه جرگه‌ها نتایجی را در پی داشته است که تمویل کننده‌های مالی و سیاسی آن از قبل توقع آن را ‌داشته‌اند؛ طور مثال: لویه جرگه اضطراری 1381 کابل که از ۲۴حمل- ۱۱جوزا جریان یافت، سرانجام حامد کرزی را به عنوان رئیس دولت انتقالی تعیین کرد. اعضای ۱۵۵۱ نفری این جرگه از میان چند نامزد، حامد کرزی را به این مقام برگزید و این چیزی بود که امریکا در آن زمان به آن نیاز داشت تا همه: مجاهدین، کمونیستان و سیکولارها را دور هم جمع نماید و کرزی، بنا به شخصیتی که داشت این کار را به سادگی انجام داد. نتیجه لویه جرگه قانون اساسی هم همان شد که از قبل تعیین شده بود و مطابق خواست امریکا در کمیته‌ها بالای آن بحث صورت گرفت و در نهایت تمام موادات آن با کمی تغییرات جزیی از طرف اعضا پذیرفته شد و منحیث مادر قوانین بالای همه مسلمانان افغانستان تحمیل شد. به همین ترتیب، قبل از لویه جرگه مشورتی وضعیت امنیتی تا اندازه زیاد وخیم ساخته شد و فضا بگونه ساخته شد که اگر این توافقنامه با امریکا به امضاء برسد وضعیت امنیتی بهتر می‌شود! چهار سال از امضای این قرارداد گذشته است، آیا وضعیت امنیتی خوب شده است؟! نتایج لویه جرگه‌ها این گونه است، اگر باز هم برای حل مشکلات فعلی کشور متوسل به لویه جرگه شویم، تیر انداختن در تاریکی بدون هدف است.

همه لویه جرگه‌ها در جهت رسیدن به اهداف سیاسی گرفته شده و به یک اسلوب خوب سیاسی مبدل شده است تا استعمارگران از آن به نفع سیاسی خود استفاده نمایند. پس در این لویه جرگه‌ها خیر (منفعت) صرف به جرگه مارهای می‌رسد که اهداف بادران شان را تأمین می‌کنند. چون آنها به پول و منصب می‌رسند و باداران شان هم به اهداف شان. در این میان همواره مردم عام از طریق همچو پروسه‌ها اغوا شده و امیدهای کاذب به آنها داده می‌شود. چون کل امید شان به این پروسه‌ها بسته می‌شود و منتظر تغییر مثبت در زندگی خود می‌باشند که هیچ وقتی به آن نمی‌رسند؛ یعنی این پروسه‌ها جز سراب، چیزی پیش نیست.

حکومت موقت؛ در حکومت موقت هم کسانی بر مردم تحمیل شد که اهداف غربی‌ها را تأمین کرده می‌توانستند و دیگر کدام سود قابل ملاحظه و ملموسی در جهت بهبود وضعیت مردم نداشت. صرف زرق و برق خیره کننده و وعده‌های سر خرمن برای مردم چیزی دیگری نبود. از طرفی حکومت موقت از صفر دوباره شروع کردن است و به هیچ وجه امریکا بعد از گذشت 17 سال تمایل ندارد و نمی‌خواهد همه چیز را از گذاشته و دوباره از صفر شروع کند. اما برای مصالحه با طالبان احتمال دارد، حکومت موقت ایجاد و طالبان هم در آن شریک ساخته شوند و سپس اصلاح قانون اساسی صورت بگیرد. پس گزینه حکومت موقت تنها از همین منظر و از لحاظ واقعیت که افغانستان در آن قرار دارد منتفی نیست، در غیر آن ممکن به نظر نمی‌رسد. نفس تشکیل حکومت موقت زمینه را برای استحکام هرچه بیشتر اشغال فراهم ساخت و تشکیل حکومت‌های موقت هم از لحاظ سیاسی هدف اصلی شان زمینه سازی برای سیاست گذاری‌های بعدی کشورهای ذینفع در یک کشور می‌باشد که از لحاظ حل بحران و مشکل مردم کدام موثریت خاصی ندارند. به جز این‌که افکار عامه اغوا شود و برای مردم امیدهای کاذب داده شود که بالای مردم افغانستان این کار در دولت موقت به رهبری کرزی تجربه شد.

دایر نمودن کنفرانس بن سوم هم گزینه‌ای است که به نحوی همه چیز سر از نو شروع شود و یک صفحه جدید دیگر در تاریخ افغانستان-به تعبیر ائتلاف بزرگ- رونما گردد. در حالی‌که امریکا چند دور انتخابات را در این کشور ظاهراً به موفقیت دایر نموده که بن سوم خود عقبگردی است به نقطه آغاز. پس از لحاظ واقعیت هم چندان این مسئله معقول به نظر نمی‌رسد تا تمامی دستاوردهای 17 ساله امریکا و غرب را کنار گذاشته و از صفر دوباره شروع نماید. کنفرانس بن و امثال آن از لحاظ عملی و حل مشکلات مردم افغانستان، کدام مشکلی را حل نکرده است، صرف تداوم و مشروعیت بخشیدن به استعمار بوده است و بس. اگر صدها کنفرانس دیگر هم گرفته شود، هدف اساسی آن تدوام و مشروعیت بخشیدن به حضور امریکا و کشتار مردم این سرزمین توسط قاتلین کرایی‌اش می‌باشد.

مسئله قابل غور این است که چرا چنین گزینه‌ها از طرف این چنین یک ائتلاف بزرگ مطرح می‌شود. به دلیلی که دید رهبران و اعضای این ائتلاف یک دید کوچک و افغانی است و امریکاییان که بازیگران اصلی سیاست افغانستان اند اصلاً به قضایا در افغانستان از این منظر نمی‌نگرند. چون آنها به افغانستان از دید مبدا خود نگریسته که از این کشور سالانه تقربیاً دها میلیارد دالر تنها از درک قاچاق مواد مخدر بدست می‌آورند و از زمان اشغال این کشور در سال 2001 تا به حال، هر سال کشت و تولید مواد مخدر سیر صعودی داشته که آخرین ارقام آن به 87 درصد رسیده است. صرف 6.6 میلیارد دالر ارزش تولید مواد مخدر در افغانستان است که امریکا از این درک بدست می‌آورد و زمانی این مواد به بازارهای جهانی می‌رسد به دها میلیارد دالر این مواد مخدر ارزش پیدا می‌کند و تمام این پول سیاهی است که  به جیب دولت امریکا می‌ریزد. این پول‌ها توسط سازمان استخباراتی این کشور(CIA) در انجام بسیاری از جنگ‌ها و اعمال شنیع و پست در سراسر جهان به مصرف می‌رسد. مزیت این پول اینست که جهت مصرف آن هیچ ارگانی از دولت امریکا محاسبه‌ نمی‌گیرد. چون پول‌های را که دولت امریکا در تمامی عرصه‌ها مصرف می‌کند، مالیات مردم این کشور است و گزارش مصارف آن را ولو فریبکارانه هم باشد، باز هم یک درد سر است که به نماینده‌های مردم امریکا بدهد. اما از مصرف این پول دولت امریکا برای هیچ کسی محاسبه نمی‌دهد.

از طرف دیگر مصروف ساختن چین و روسیه در قضایای منطقوی می‌باشد که آنها نتوانند تا در سطح بین‌المللی مانع تطبیق سیاست‌های این کشور شوند. هم‌چنان متمایل ساختن کشورهای آسیای میانه به خود و خارج ساختن آنها از تحت نفوذ روسیه و چین کار دیگری است که امریکا به سادگی با استفاده از موقعیت جیوپولیتیک افغانستان آن را انجام می‌دهد. چون چین بخاطر تأمین انرژی مورد نیاز خود در کشورهای آسیای میانه سرمایه‌گذاری‌های را انجام داده است که با این سیاست امریکا بیشتر این سرمایه‌گذاری‌ها نقش به آب می‌شوند و ثمر نمی‎‌دهند.

اعضای این ائتلاف که تا هنوز طرفداران زیادی در سراسر افغانستان دارند و بیشتر اعضای ارشد آن از جمله کسانی بوده‌اند که در مقابل کمونیزم بخاطر دفاع از اسلام جنگیده‌اند و زحمات زیادی را در این مبارزه به جان خریده‌اند، باید باندیشند که چرا واقعیت‌های موجود را معیار فکری خویش قرار داده و از تجربه‌های استفاده می‌نمایند که غربی‌ها بنا به منافع شان آن را قبلاً عملی کرده و منفعت خود را از آن برده‌اند که دیگر در شرایط و زمان فعلی چندان موثریت ندارد. پس چرا از راه حل مبدایی و ایدلوژیک اسلام استفاده نمی‌نمایند که آنها را رهبران واقعی مردم این سرزمین ساخته و یاد شان را همواره در خاطره‌ها باقی نگهدارد. چون رهبران واقعی مردم خود را به طرف خیر و فلاح دارین رهنمود می‌شوند. رهبران واقعی نزد مسلمانان مانند حضرت عمر رضی الله عنه، صلاح الدین ایوبی و امثال شان استند که مطابق فرموده‌های الهی مشکل مردم را در سیستم و نظام اسلام (خلافت) حل می‌کردند.

علی عمر صدیقی

ادامه مطلب...

ضرر شیطان، حسد و زخم چشم

  • نشر شده در فقهی

پرسش:

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

الله سبحانه وتعالی فرموده:

﴿وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ...﴾

[بقره: 102]

ترجمه: و آن چه را كه شياطين در سلطنت سليمان خوانده بودند، پيروی كردند و سليمان كفر نورزيد، ليكن آن شياطين كه كافر شدند به مردم سحر آموختند...

در شهر و منطقۀ ما چیزی‌که بسیار انتشار یافته و مردم از کثرت آن رنج می‌برند، بنام ضرر شیطان، زخم چشم و سحر(جادو) گفته می‌شود؛ پس آیا سحر به معنای داخل شدن جن در وجود انسان است؟ آیا سحر تأثیر دارد؟ و آیا علاج آن به رقیه شرعی درست است یا این‌که آن چشم‌بندی و افسون است؟

پاسخ:

وعلیکم السلام و رحمت الله وبرکاته!

پرسش شما دارای چهار مسئله است: اول، مسئله‌ای‌که عامۀ مردم آن را ضرر شیطان می‌گویند؛ دوم: تفسیر آیۀ مبارکه و دلالت آن بر سحر؛ سوم: مسئلۀ حسد و زخم چشم؛ چهارم: کیفیت و چگونگی وقایه از آن، که آیا با رقیه شرعی است یا چیز دیگری. و اینک پاسخ شما قرارذیل است:

اول: تفسیر آیت قرآن که طبق ادعای مردم آن بر ضرر شیطان دلالت می‌کند:

﴿الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ...﴾

[بقره: 275]

ترجمه: آن كسانی‌كه ربا خوار اند، در روز قيامت برنخيزند جز به مانند آنانی‌كه در اثر مساس و وسوسۀ شيطان ديوانه شده‌اند...

این‌جا بحث کوتاهی را از کتاب "التیسیر فی اصول التفسیر" به شما ذکر می‌نمایم:

«﴿الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا﴾ ترجمه: آنانی‌که ربا می‌خورند؛ یعنی می‌گیرند آن را که هرنوع استفاده از آن را شامل می‌شود. هم‌چنان کلمۀ "يَأْكُلُونَ" در قرآن برای دلالت ذم استعمال شده‌است:

﴿إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا﴾

[نساء: 10]

ترجمه: در حقيقت كسانى‌كه اموال يتيمان را به ستم مى‏خورند، جز اين نيست كه آتشى در شكم خود فرو مى‏برند و به زودى در آتشى فروزان در آيند.

﴿يَتَمَتَّعُونَ وَيَأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الْأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْوًى لَهُمْ﴾

[محمد: 12]

ترجمه: همان‌گونه كه چارپايان مى‏خورند، مى‏خورند[ولى] جايگاه آن‌ها آتش است.

 این آیات هم معنای "می‌گیرند" را افاده می‌کنند.

مراد از "لَا يَقُومُونَ" روز قیامت است و معنای ﴿إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ﴾ یعنی ایشان چنان خوار و رسوا می‌شوند که وقت بلند شدن از قبرها مانند دیوانه‌گان دنیا می‌باشند، و این خواری و رسوایی ایشان در آن روز بوده و نیز قرینه بر نهی جازم از سودخواری است که تکرار آن(در آیات فوق) به حرمت سودخواری دلالت می‌کند. لفظ "مِنَ الْمَسِّ" به معنای دیوانه‌گی است، مثل این‌که گفته شود، این شخص به دیوانه‌گی مبتلا شده و معنی "خبط" رفتار و کردار غیرمنظم-از اثر ضعف عقلی- است. چنان‌چه در تفسیر ﴿الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ﴾ روایات مختلفی آمده، اما راجح‌ترین آن این است که: هنگامی‌که انسان به دیوانه‌گی مبتلا می‌شود، در آن موقع زمینۀ وسوسه‌های شیطان بیشتر مساعد گردیده و در خیال انسان بسیاری از چیزها منجر به سردرگمی شده تا این‌که به دیوانه‌گی مبتلاء شود. گفته نمی‌شود که شیطان او را بی‌هوش و دیوانه ساخته است، زیرا آیت این را تأيید نمی‌کند، چون الله سبحانه وتعالی نگفته است "یتخبطه الشیطان بالمس" یعنی شیطان او را به دیوانه‌گی گمراه ساخت، بلکه فرموده است: ﴿يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ﴾ یعنی شیطان او را به سبب دیوانه‌گی‌اش گمراه ساخت، چون دیوانه‌گی وی، قبل از گمراهی‌اش بوده است.

هم‌چنان این فرموده: ﴿يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ﴾ حسب اسالیب عرب در اطلاق کلام‌شان به مصروع(دیوانه) از باب کنایه، مجاز و به معنای جن به او اصابت کرده است، می‌باشد و عرب‌ها کلمۀ "جنون" را از جن اشتقاق نموده‌اند و این مطلب قابل اعتماد است؛ زیرا کنایه و مجاز وقتی استعمال می‌شود که بیان حقیقت سخت و دشوار باشد، و این‌جا بیان حقیقت سخت و دشوار نیست؛ زيرا شیطان با تخیلاتش شخص مجنون(ديوانه) را چند مرتبه وسوسه نموده و او را گمراه می‌نمايد؛ سپس گفته مى‌شود که شیطان او را گمراه ساخته است. من تاحال کدام حدیث صحیح را در تفسیر این آیت پیدا نکرده‌ام، یعنی حقیقت شرعی در تفسیر آیت دریافت نشده؛ پس یگانه چیزی‌که بر آن اعتماد می‌شود، لغت عرب است، چون قرآن به لغت عرب نازل شده لذا آن‌چه که ما در رابطه به این مطلب گفتیم، راجح و قابل اعتماد است(شیطان او را به سبب جنون یا دیوانه‌گی‌ای که داشت، گمراه ساخت، یعنی دیوانه‌گی بر گمراه کردن شیطان سبقت داشت. یا به عبارت دیگر، شخص به سببی از اسباب دیوانه شده بعد شیطان او را توسط وسوسه و تخیلاتش گمراه ساخته است).

اگر شیطان کسی را مجنون یا دیوانه می‌ساخت، آیت چنین می‌بود: ﴿الذی یتخبطه الشیطان بالمس﴾ و حرف "با" در کلمۀ "بالمس" افادۀ پیوست به جنون را دارد، یعنی ضرر شیطان به واسطۀ دیوانه‌گی به او رسیده، که در عین وقت به کنایه و مجاز پیوست نمی‌شود؛ چون معنی شیطان از حقیقت دور می‌شود. هم‌چنان شیطان انسان را به بیهوشی مبتلا کرده نمی‌تواند که بعداً او را به دیوانه‌گی برساند، چون هیچ نوع سلطان یعنی حجتی از شیطان بالای انسان وجود ندارد، به دلیل این‌که الله متعال فرموده است:

﴿وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ﴾

[ابراهیم: 22]

ترجمه: و مرا بر شما هيچ تسلطى نبود.

و نیز فرموده:

﴿إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ﴾

[اسراء: 65]

ترجمه: در حقيقت تو را بر بندگان من تسلطى نيست و حمايتگرى[چون] پروردگارت بس است.

پس هیچ نوع بیهوشی و سردرگمی از طرف شیطان به انسان نمی‌رسد؛ بلکه فعالیت شیطان تنها به حد وسوسه است. بنابر این، سخن حق این است که انسان باید موقفی را اتخاذ نماید تا وسوسه‌های شیطان را رد نموده و با آن مقابله کند، یا این که وسوسه‌های شیطان را اجابت نماید که آن همان گمراهی است:

﴿فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ﴾

[یونس: 32]

ترجمه: بعد از حقيقت جز گمراهى چیزی نیست.

این بود آن‌چه که من در رابطه به این مسئله ترجیح داده بودم. والله اعلم.»

دوم: پیرامون آیتی‌که در سوال و دلالت آن بر سحر وارد شده بود؛ من در پاسخ‌های گذشته آن را بیان کرده‌ام و حالا هم حسب ضرورت قسمتی از آن را برای شما نقل می‌کنم:

«بدون شک سحر یک علم است که با استعمال الفاظ کفر در میکانیزم اجراآت آن صورت می‌گیرد و در نتیجه‌ی آن انسان خیالاتی می‌شود و شکل هرچیزی نزدش به شکل دیگری نمایان می‌شود، اما این بدون تغییر حقیقت شی و تنها محض تخیل می‌باشد، طوری‌که اگر شما همان شی را نگه بدارید، به صورت اصلی‌اش آن را می‌بینید، هم‌چنان اگر آن را در آزمایشگاه آزمایش‌اش نمائید، آن را به شکل همان شی اصل درک می‌کنید، پس مسئله تنها در حد تخیل است؛ نه در غیر آن.»

دلیل به این ادعاء که سحر "با استعمال الفاظ کفر در میکانیزم اجراآت آن صورت می‌گیرد"، از آیت مبارکۀ ﴿وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُیعنی سلیمان سحر نکرده است، می‌باشد؛ پس استعمال معنای مجاز به "كَفَرَ" به این دلالت می‌کند که سحر "با استعمال الفاظ و افعال کفر صورت می‌گیرد"، از همین سبب است که هرگاه کسی عمل سحر را انجام دهد، کافر می‌شود. چیز دیگری‌که این مطلب را تأیید می‌کند، آیت مبارکه‌ای است که بعد از آن فرموده است: ﴿وَلَكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ﴾ بنابر این، ساحر کافر است و مسلمانی‌که به آن عمل می‌کند، مرتد بوده که از طرف دولت اسلامی بخاطر ارتدادش کشته می‌شود.

اما دلیل بر این‌که آن چه از دست ساحر ظاهر می‌شود، تنها به حد تخیل بوده و حقیقتی ندارد. این قول الله سبحانه وتعالی است که فرموده: ﴿سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ﴾ [اعراف: 116] و نیز فرموده: ﴿يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَى﴾ [طه: 66] یعنی ريسمان‌ها و چوب‌دستى‏های‌شان بر اثر سحرشان در خيال او[چنين] مى‏نمود كه آن‌ها به شتاب مى‏خزند؛ یعنی عصای موسی علیه السلام در حقیقت عصاء بود و در آن کدام حقیقت جدیدی مشاهده نمی‌شد، لیکن در چشم مردم به مانند مار بزرگ مشاهده می‌شد، اگر کسی آن(مار بزرگ) را محکم می‌گرفت، در حقیقت همان بود و اگر در آزمایشگاه معاینه می‌شد، همان عصاء بود؛ لیکن در خیال‌شان طوری بود که گویا ماربزرگ است. بنابر این، وقتی‌که ساحران سحر خود را انداختند، ایشان عصاء را به قسم عصاء مشاهده می‌کردند و لیکن ایشان چشمان مردمان را سحر کرده بودند، آن را مانند مار بزرگ می‌دیدند. هنگامی‌که حضرت موسی علیه السلام عصای خود را انداخت، ساحران آن را مار بزرگ حقیقی مشاهده کردند؛ نه عصاء و هنگامی‌که سحر آن‌ها را بلعید؛ پس به صورت اصلی‌اش قرار گرفت؛ ساحران دانستند که این سحر نیست؛ زیرا سحر حقیقت اشیاء را کاملاً از بین نمی‌برد و نیز دانستند: چیزی‌که(سحر) ایشان را باطل ساخت، آن سحر نیست؛ بلکه حق از جانب رب العلمین است؛ چنان‌چه حضرت موسی علیه السلام گفته بود: ایمان آوردند و ایمان شان تعجب‌آور بود.

خلاصه این‌که اگر نزد شما یک دانه کُرسی(چوکی) باشد و شخصی در مکان دورتر از چوکی بایستد و به شما بگوید: من در حالی‌که از چوکی دورتر هستم، آن چه از کلمات کفرآمیز است، با میکانیزم آن اجراء می‌کنم و بعد شما آن چوکی را بدون این‌که حقیقت آن چوکی تغییر کند، بالشت می‌بینید؛ یعنی اگر آن را لمس کنید، می‌دانید که چوکی است؛ پس کسی‌که این چنین کاری را(با کلمات کفرآمیز و میکانیزم آن) اجراء نماید، لیکن چوکی یا هرچیزی‌که باشد، اگر لمس شود، در اصل به همان حالت اصلی خود باشد و در خیال شما چیز دیگری معلوم شود، در نتیجۀ اجرای این اعمال، چنین شخصی ساحر و کافر محسوب می‌شود.

اما اگر کسی اعمال فنی و خدعه و فریب را انجام دهد، مانند این‌که پرنده‌ای را در میان دستمال ببندد و بعد حرکاتی را انجام دهد، طوری‌که به شما دستمال را نشان دهد و کلماتی بخواند و بگوید که من این دستمال را به پرنده تبدیل می‌کنم و باز پرندۀ حقیقی ظاهر شود، این کار سحر نیست؛ بلکه این عمل فنی است، یعنی پرنده و دستمال در حقیقت همرای شخص موجود بود که توسط یک عملیۀ فنی، آن را از نزد شما پنهان کرده بود و بعد آن را ظاهر نمود. یا این‌که صندوقی را به طور مخفی در یک زیر زمینی می‌گذارد، بعد در حضور شما شخصی را در صندوق می‌گذارد و می‌گوید: من صندوق را دونصف می‌کنم و شخص را زنده از صندوق خارج می‌کنم، هنگامی‌که شخص را داخل صندوق کردند و آن را در زیرزمینی یا حوض بزرگ انداختند آن شخص صندوق را دونصف می‌کند و شخص سالم می‌براید و این سحر نیست؛ بلکه خدعه است توسط اعمال فنی؛ چون آن شخص داخل صندوق می‌گردد و به داخل حوض می‌شود؛ سپس-بعد از دو نصف نمودن صندوق- از حوض بیرون می‌آید يا اين‌كه صندوق چند طبقه‌ای می‌باشد که آن شخص در یک طبقه می‌باشد و این مرد فنی طبقۀ دیگری را دو نصف می‌کند و یا... و این سحر نیست؛ بلکه خدعه توسط اعمال فنی است.

اما شعبده‌بازان و فريب‌دهندگان(دروغ گویان) که قادر به اظهار شیء به غیر حقیقت‌اش نیستند، با اعمال فنی هم مردم را فریب نمی‌دهند، بلکه گمان می‌کنند که با کتاب بازکردن وغیره، علم غیب را می‌دانند، مانند این‌که با شعبده‌بازی‌شان ادعاهای دروغین مثل سخن گفتن با جن، دیدن جن و امور دیگری را انجام می‌دهند، این هم سحر نیست؛ بلکه شعبده و دجله است و این اشخاص با این اعمال‌شان مرتکب حرام می‌شوند و مستحق عقوبت تعزیری اند و عقوبت تعزیری‌شان طبق ضرری‌که به مردم رسانیده اند، سخت‌تر می‌شود.

و لیکن سحر به معنای این‌که در فوق ذکر شد، استعمال و خواندن الفاظ، ورد و افسون كه دارای الفاظ کفری كه در تخیل انسان چیزی را به غیر حقیقت‌اش بدون تغییر حقیقت آن نشان می‌دهد، در حالی‌که اگر از نزدیک لمس شود، حقیقت اصلی آن را انسان درک می‌کند... و این سحر است که قریب است ناپدید شود؛ چون به واقعیت امروزی و به این معنی موجود نیست. افزون بر این، عقوبت ساحر قتل است، چنان‌چه دولت اسلامی در سالیان دراز بالای ساحران همین حکم را جاری می‌کردند. بنابر دو سبب مذكور بر این علم قریب است که ناپدید شود.

بنابر این، عقوبت ساحری‌که از الفاظ کفرى در میکانیزم اجراآت آن استفاده می‌کند، که با این عمل کافر می‌شود، پس عقوبت یا مجازات این نوع سحر حسب آتی بیان می‌شود: طوری‌که در تفسیر سوره بقره آمده: «جزای ساحر، مانند جزای مرتد است، چون ساحر بنابر دلایلی‌که بیان شد، کافر است؛ زیرا صحابه رضی الله عنهم جزای ساحر را به قتل اجراء می‌کردند و این حکم در عهد حضرت عمر رضی الله عنه اجراء گردیده و هیچ یکی از اصحا کرام از قتل ساحر انکار نکرده اند، حتی این مسئله به منزلۀ اجماع رسیده است؛ چون این حکم مهم در ملای عام و بدون انکار اصحاب کرام تطبیق گردیده است. چنان‌چه در مسند احمد از احنف بن قیس رضی الله عنه روایت است که گفت: عمر رضی الله عنه یک‌سال قبل از وفات‌اش مکتوبی را برای ما فرستاد که در آن فرمان به کشتن ساحران داده شده بود.»

ولیکن در رابطه به اعمال فنی که قبلاً ذکر نمودیم، طوری‌که مشایخ و شعبده‌بازان مردم را فریب می‌دهند، برای این‌ها عقوبت تعزیری حسب ضرری‌که به جانب مقابل رسیده است، داده می‌شود، و عقوبات تعزیزی در اسلام معلوم است که بعضی اوقات به حد قتل هم می‌رسد، البته نسبت به ضرری‌که صاحب آن انجام داده است.

فرق میان قتل در حد و قتل در تعزیر این است که شخص‌ اول مرتد است، بر او نماز جنازه خوانده نمی‌شود و در مقبرۀ مسلمین دفن نمی‌شود، اما قتل در تعزیر طوری است که شخص مسلمان بنابر فسق یا فجوری‌که انجام داده، جزایش را قتل تعیین کرده اند، بالای این شخص نماز جنازه خوانده می‌شود و در قبرستان مسلمین هم دفن می‌شود. برای وضاحت بیشتر به این مطلب بعضی نظریات مذاهب را در تعدادی از تفاسیر ذکر می‌نمایم:

- تفسیر ابن کثیر: در تفسیر ابن کثیر تحت آیت ﴿وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ...﴾ [بقره: 102] «علماء در این اختلاف دارند که اگر کسی علم سحر را بیاموزد و بعد آن را استعمال نماید، امام ابوحنیفه، امام مالک و امام احمد رحمه الله گفته اند، کافر می‌شود. تعدادی از اصحاب امام ابوحنیفه گفته اند که تعلیم سحر از جهت وقایه و اجتناب از وی کفر نیست، لیکن اگر کسی آن را تعلیم نماید و اعتقاد به جواز آن داشته باشد یا معتقد باشد که سحر به او نفع می‌رساند، کافر می‌شود، و نیز هرکه معتقد باشد که شیاطین برای وی هرچه بخواهد، می‌کنند، کافر می‌شود. امام شافعی رحمه الله گفته: کسی علم سحر را می‌آموزد، ما برایش می‌گوئیم: سحر خود را برای ما بیان کن، اگر بیان کرد و در آن چیزی بود که موجب کفر می‌گردید، پس او کافر است و اگر موجب کفر نمی‌شد و او اعتقاد اباحت سحر را داشت، بازهم کافر است.

ابن هبیره گفته: آیا ساحر به مجرد فعل یا استعمال سحر کشته می‌شود؟ امام مالک و امام احمد گفته اند: بلی، کشته شود. امام شافعی و امام ابوحنیفه گفته اند: کشته نشود؛ لیکن اگر توسط سحر وی انسانی کشته شد، نزد امام مالک، شافعی و احمد کشته شود. ابوحنیفه گفته کشته نشود تا این‌که این عمل از وی در حق یک شخص معین تکرار و يا اقرار شود و هرگاه کشته شود، به نزد هرسه مذهب به طور حد کشته شود؛ مگر شافعی؛ زیرا امام شافعی گفته کشتن وی در این حالت از روی قصاص است.»

- تفسیر قرطبی: «فقهاء در حکم ساحر مسلمان و ساحر ذمی اختلاف نظر دارند، امام مالک رحمه الله گفته هرگاه مسلمان بنفسه به سخنی‌که آن کفر بود، سحر کرد، کشته شود؛ حتی فرصت توبه هم برایش داده نشده و توبه‌اش پذیرفته نشود، چون این امر مانند زندیق محسوب می‌شود، و نيز به دليل اين‌كه الله متعال سحر را به کفر مسمی نموده است، طوری‌که فرموده:

﴿وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَكْفُرْ﴾

[بقره:102]

ترجمه: با اين‌كه آن دو[فرشته] هيچ كس را تعليم[سحر] نمى‏كردند؛ مگر آنكه[قبلاً به او] مى‏گفتند، ما[وسيله] آزمايشى[براى شما] هستيم پس زنهار كافر نشوى.

و این استدلال، قول احمد بن حنبل، ابو ثور، اسحاق، شافعی و ابوحنیفه رحمهم الله است. قتل ساحر از حضرات عمر، عثمان، ابن عمر، حفصه، ابوموسی، قیس بن سعد و از هفت نفر از تابعین رضی الله عنهم روایت شده است... ابن عربی گفته: الله متعال در کتاب خود به صراحت بیان کرده که ساحر کافر است. "وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ" به قول سحر "وَلَكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُوا" به آن و به تعلیم آن و هاروت و ماروت گفتند: "إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَكْفُرْ" و این تأکید از برای بیان است.»

سوم- حسد و زخم چشم(چشم زدن): جواب این موضوع در پاسخ‌های گذشته ارائه شده که ما این جا قسمتی از آن را طبق ضرورت نقل می‌کنیم: «حسد؛ آروزی از بين رفتن نعمت از كسی‌كه مستحق آن است و مراد از عین(چشم زخم) در این جا اصابت چشمی است که صاحب آن عائن(چشم زننده) گفته می‌شود، طوری‌که عرب‌ها می‌گفتند: اصبته بعینی... (او را هدف چشمم قرار دادم، من چشم زننده هستم...)

حسد و چشم زخم در تأثیر و ضرر از حسد کرده شده و چشم‌خورده مشترک و در کیفیت مختلف هستند، زيرا حسد کننده با شخص حاضر و غیرحاضر حسد می‌کند، لیکن چشم زننده به کسی ضرر رسانیده نمی‌تواند؛ مگر این که او را به چشم خود ببیند، پس حاسد عام‌تر است نسبت به چشم زننده، هم‌چنان پناه‌خواستن از حسد شامل پناه‌خواستن از چشم زخم نیز می‌شود و پناه خواستن از زخم چشم جزئی از حسد است. آیات سورۀ فلق ﴿قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ... وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ﴾ پناه‌خواستن از چشم زدن را نیز شامل می‌شود و این از بلاغت و اعجاز قرآن است. اما این که برای حسد کرده شده و چشم خورده چگونه ضرر ایجاد می‌شود، این جا مسئله به دوبخش تقسیم شده است:

اول: حسد کننده و چشم زننده کسانی هستند که آرزوی زوال نعمت غیر از خودشان را دارند، این عمل گناه است که عذاب بزرگی را در پی دارد، الله متعال برای ما امر نموده که از شر آن به الله متعال پناه ببریم.

دوم: ضرری‌که از حسد و چشم زخم به انسان می‌رسد، از دیدگاه حوادث و ابتلاء باید دیده شود؛ مانند امراضی‌که به انسان می‌رسد و انسان این ابتلاء را با وسایل و اسالیبی استقبال کند که در ذیل به آن اشاره می‌کنیم:

معنای مجازی حسد این است که شخص آرزوی مثل نعمتی را دارد که نزد منعم بدون آرزوی زوال نعمت از صاحب آن می‌بیند. پس هیچ مشکلی نیست که اگر شخصی کسی را می بیند که قرآن را حفظ می‌کند و این شخص آرزو می‌کند که مثل آن باشد، یا شخصی را می‌بیند که زیاد صدقه می‌دهد و آرزو می‌کند که مثل آن باشد. در صحیح البخاری از حضرت ابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«لاَ حَسَدَ إِلَّا فِي اثْنَتَيْنِ: رَجُلٌ عَلَّمَهُ اللَّهُ القُرْآنَ، فَهُوَ يَتْلُوهُ آنَاءَ اللَّيْلِ، وَآنَاءَ النَّهَارِ، فَسَمِعَهُ جَارٌ لَهُ، فَقَالَ: لَيْتَنِي أُوتِيتُ مِثْلَ مَا أُوتِيَ فُلاَنٌ، فَعَمِلْتُ مِثْلَ مَا يَعْمَلُ، وَرَجُلٌ آتَاهُ اللَّهُ مَالًا فَهُوَ يُهْلِكُهُ فِي الحَقِّ، فَقَالَ رَجُلٌ: لَيْتَنِي أُوتِيتُ مِثْلَ مَا أُوتِيَ فُلاَنٌ، فَعَمِلْتُ مِثْلَ مَا يَعْمَلُ»

ترجمه: فقط در مورد دو نفر، می‌توان غبطه خورد: نخست، مردى‌كه الله(متعال) به او قرآن آموخته است و او آن را شب و روز تلاوت مى‌كند؛ پس همسايه‌اش مى‌شنود و مى‌گويد: ای كاش! به من نعمتی مانند نعمتی‌كه به فلانى عطاء شده است، ارزانی مى‌شد؛ در آن صورت، من هم مانند او قرآن تلاوت مى‌كردم، و ديگر، مردى‌كه الله(متعال) به او ثروت عنايت كرده است و او آن را در راه الله انفاق مى‌كند؛ پس شخص ديگرى مى‌گويد: اى كاش! به من هم نعمتى مانند نعمتى‌كه به فلانى عطاء شده است، ارزانى مى‌شد؛ در آن صورت، من هم مانند او انفاق مى‌كردم.

چهارم- کیفیت وقایه از زخم چشم، حسد و سحر:

1- زخم چشم و حسد: وقايه از این دو مطلب به اموری مى‌باشد که ادلۀ شرعی به آن دلالت و رهنمائى می‌کند:

الف- تقرب جستن به الله متعال توسط عبادت، دعاء، قرائت قرآن، توکل به الله متعال وغیره، طوری‌که الله متعال فرموده: ﴿وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِين﴾ وقال تعالى: ﴿وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ﴾

ب- پناه‌خواستن به الله متعال از شر انس و جن، برای خود و ذریه(فرزندان) خود و قرائت معوذتین:

«كان النَّبيُّ صلى الله عليه وسـلم يَتعَوَّذُ مِن عَينِ الجانِّ وعَينِ الإِنْسِ، فلَمَّا نَزلَتِ المُعوِّذتانِ أَخَذَ بهما وتَركَ ما سِوَى ذلكَ»

(أخرجه النَّسائيُّ و ابنُ ماجه و صحَّحه الألبانيُّ)

ترجمه: رسول الله(صلی الله علیه وسلم) از چشم زخم جن‌ها و انسان‌ها به الله(سبحانه وتعالی) پناه مى‌برد و پس از نزول معوذتين، همين‌ها را مى‌خواند و دعاهاى ديگر را ترك نمود.

خواندن دعاهای ذيل:

«أَعُوذُ بِكَلِماتِ اللهِ التَّامَّاتِ مِن شَرِّ ما خَلَقَ» رواه مسلم، وقول: «بِسْمِ اللهِ الَّذِي لا يَضُرُّ معَ اسْمِهِ شَيْءٌ في الأرضِ ولا في السَّماءِ وَهُوَ السَّمِيعُ العَلِيمُ»

(رواه ابوداود و ترمذی)

ترجمه: من به كلمات و سخنان كامل الله(سبحانه وتعالی) از گزند مخلوقاتش پناه مى‌برم. پناه می‌برم، با نام الله(سبحانه وتعالی)، ذاتى‌که با اسم او هيچ چيز در زمين و آسمان ضررى نمى‌رساند و او شنواى داناست.

«عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالَ كَانَ النَّبِيُّ صلى الله عليه وسـلم يُعَوِّذُ الْحَسَنَ وَالْحُسَيْنَ وَيَقُولُ «إِنَّ أَبَاكُمَا كَانَ يُعَوِّذُ بِهَا إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ أَعُوذُ بِكَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّةِ مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ وَهَامَّةٍ وَمِنْ كُلِّ عَيْنٍ لامَّةٍ»

(رواه بخاری)

ترجمه: از ابن عباس رضى اللَّه عنهما روایت است که گفت: رسول الله(صلى الله عليه وسلم) برای حفظ حسن و حسين چنين دعاء مى‌كرد: «أَعُوذُ بِكَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّةِ مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ وَهَامَّةٍ، وَمِنْ كُلِّ عَيْنٍ لامَّةٍ» یعنی: پناه می‌برم به کلمات کامل الله(سبحانه وتعالی) از شر شیطان و از هر حیوان زهردار و از هر چشم شر(زننده). و می‌فرمود: «پدر شما(ابراهيم عليه السلام) برای حفظ اسماعيل و اسحاق، همين دعاء را مى‌خواند.

ج- رقیه شرعی وقت اصابت ضرر:

«عَنْ أَبِي سَعِيدٍ أَنَّ جِبْرِيلَ أَتَى النَّبِيَّ صلى الله عليه وسـلم فَقَالَ: «يَا مُحَمَّدُ اشْتَكَيْتَ فَقَالَ نَعَمْ قَالَ بِاسْمِ اللَّهِ أَرْقِيكَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ يُؤْذِيكَ مِنْ شَرِّ كُلِّ نَفْسٍ أَوْ عَيْنِ حَاسِدٍ اللَّهُ يَشْفِيكَ بِاسْمِ اللَّهِ أَرْقِيكَ»

(رواه مسلم)

ترجمه: از ابو سعيد خدرى رضى الله عنه روايت شده که گفت: جبرئيل عليه السلام خدمت پيامبر(صلی الله عليه وسلم) آمده و گفت: اى محمد! مريض شدى؟ فرمود: بلی. فرمود: بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِيك... بنام الله از هرچه اذيتت مى‌کند، مداوايت مى‌نمايم از شر هر نفس يا چشم حسود، الله(سبحانه وتعالی) شفايت مى‌دهد، بنام الله(سبحانه وتعالی) مداوايت مى‌کنم.

«عَنْ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا قَالَتْ: «أَمَرَنِي رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسـلم أَوْ أَمَرَ أَنْ يُسْتَرْقَى مِنْ الْعَيْنِ»

(رواه بخاری)

ترجمه: از عايشه رضی الله عنها روایت است كه گفت: پيامبر صلى الله عليه وسلم، به من يا به ديگرى دستور داد تا(براى محفوظ ماندن) از شرّ چشم بد دعاء و رقيه انجام گيرد.

و این هم فراموش نشود که حافظ اصلی اول و آخر، الله متعال است؛ طوری‌که فرموده:

﴿وَإِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَإِنْ يَمْسَسْكَ بِخَيْرٍ فَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِير﴾

[انعام: 17]

ترجمه: اگر الله(متعال) زيانى به تو برساند، هيچ کس جز او نمى تواند آن را برطرف سازد و اگر خيرى به تو رساند[نيز]، پس او بر همه چيز تواناست.

2- پیرامون سحر: کیفیت وقایه از سحر اگر موجود باشد؛ چنان‌چه قبلاً گفتیم، آن چه ایجاد می‌شود، از دجال‌ها و شعبده‌بازان هیچ نوع تأثیری ندارد؛ مگر هنگامی‌که عقل انسان به ضعف گرائیده باشد. پناه به الله از چنین حالتی!

پس بهترین وقایه از حسد، زخم چشم و آن‌چه را مربوط به آن می‌شود، در فوق ذکر نمودیم و بر آن حديثى را‌ مى‌افزايند كه در آن قرائت سورۀ بقره ذكر گردیده است؛ زيرا در آن-سورۀ بقره- خیر کثیر و تأثیر بزرگ برای قطع سحر و جادو-اگر صورت گرفته باشد- نهفته است، طوری‌که در صحیح مسلم از ابو امامه رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«اقْرَءُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ يَأْتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ شَفِيعًا لِأَصْحَابِهِ اقْرَءُوا الزَّهْرَاوَيْنِ الْبَقَرَةَ وَسُورَةَ آلِ عِمْرَانَ فَإِنَّهُمَا تَأْتِيَانِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كَأَنَّهُمَا غَمَامَتَانِ أَوْ كَأَنَّهُمَا غَيَايَتَانِ أَوْ كَأَنَّهُمَا فِرْقَانِ مِنْ طَيْرٍ صَوَافَّ تُحَاجَّانِ عَنْ أَصْحَابِهِمَا اقْرَءُوا سُورَةَ الْبَقَرَةِ فَإِنَّ أَخْذَهَا بَرَكَةٌ وَتَرْكَهَا حَسْرَةٌ وَلَا تَسْتَطِيعُهَا الْبَطَلَةُ» قَالَ مُعَاوِيَةُ بَلَغَنِي أَنَّ الْبَطَلَةَ السَّحَرَةُ»

ترجمه: قرآن بخوانيد؛ زيرا قرآن روز قيامت برای صاحبش شفاعت مى‌کند. دو سورۀ نوراني بقره و آل عمران را بخوانيد؛ زيرا آن در روز قيامت به شکل دو ابر يا دو سايه‌بان يا دو گروه پرنده، که بال گشوده اند، مى‌آيند و از صاحبان‌شان دفاع مى‌کنند. سورۀ بقره را بخوانيد؛ زيرا ياد گرفتن آن برکت است و ترک کردن آن باعث حسرت مى‌شود و ساحران تاب و تحمل آن را ندارند.

هم‌چنان بهترین وقایه، ایمان به الله متعال است و حفاظت کنندۀ اول و آخر تنها الله سبحانه وتعالی است؛ طوری‌که فرموده:

﴿وَإِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَإِنْ يَمْسَسْكَ بِخَيْرٍ فَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾

[انعام: 17]

ترجمه: اگر الله(سبحانه وتعالی) زیانی به تو برساند، هیچ کس جز او نمی‌تواند آن را برطرف سازد و اگر خیری به تو رساند، او بر همه چیز تواناست(و از قدرت او، هرگونه نیکی ساخته است).

در خاتمه باید گفت که مسلمان نباید از وقوع این امور متزلزل و ناقرار شود؛ بلکه این امور سبب ادای فرایض و قرب انسان به سوی الله متعال با ذکر، دعاء و نوافل گردد و به این که الله سبحانه وتعالی بنده‌اش را حفاظت می‌کند و این که الله متعال با بنده‌اش است، مطمئن باشد. در حدیث صحیح که حاکم در مستدرک از حضرت ابودرداء رضی الله عنه روایت نموده، که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ: أَنَا مَعَ عَبْدِي إِذَا هُوَ ذَكَرَنِي وَتَحَرَّكَتْ بِي شَفَتَاهُ»

ترجمه: الله(متعال) مى‌فرمايد: من با بنده‌ام هستم تا آنگاه که مرا ياد کند و لب‌هايش با ياد و ذکر من حرکت کنند.

در صحیح بخاری از حضرت ابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«إِنَّ اللَّهَ قَالَ: مَنْ عَادَى لِي وَلِيًّا فَقَدْ آذَنْتُهُ بِالحَرْبِ، وَمَا تَقَرَّبَ إِلَيَّ عَبْدِي بِشَيْءٍ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَيْهِ، وَمَا يَزَالُ عَبْدِي يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّوَافِلِ حَتَّى أُحِبَّهُ، فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ: كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ، وَبَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ، وَيَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا، وَرِجْلَهُ الَّتِي يَمْشِي بِهَا، وَإِنْ سَأَلَنِي لَأُعْطِيَنَّهُ، وَلَئِنِ اسْتَعَاذَنِي لَأُعِيذَنَّهُ، وَمَا تَرَدَّدْتُ عَنْ شَيْءٍ أَنَا فَاعِلُهُ تَرَدُّدِي عَنْ نَفْسِ المُؤْمِنِ، يَكْرَهُ المَوْتَ وَأَنَا أَكْرَهُ مَسَاءَتَهُ»

ترجمه: الله(سبحانه وتعالی) فرموده: هرکس با دوستی از دوستان من دشمنی کند، من با او اعلام جنگ می‌کنم و آن چه بيش از همه چيز بنده‌ام را به من نزديک می‌نمايد، تکاليفی است که بر او فرض نموده‌ام و بنده‌ام با خواندن نوافل هم‌چنان به من نزديک می‌شود تا اين که دوستش می‌دارم؛ پس آنگاه که دوستش بدارم، شنوايی او می‌شوم که با آن می‌شنود و چشم او می‌شوم که با آن می‌بيند و دست او می‌شوم که با آن می‌گيرد و پايش می‌شوم که با آن راه می‌رود و اگر از من بخواهد، به او می‌دهم و اگر از من پناه بجويد، او را پناه می‌دهم؛ در هيچ چيزی‌که انجام مى‌دهم، ترديدی ندارم، آنگونه که دربارۀ جان مؤمن ترديد دارم؛ او مرگ را دوست ندارد و من ناراحت کردن او را دوست ندارم.

امید وارم این مطالب کفایت کننده و سبب قناعت پرسنده قرار گیرد. إن شاء الله!

برادر شما عطاء ابن خلیل ابوالرشته

19شعبان1439هـ.ق

5 می 2018م

ادامه مطلب...

سقوط بهای لیره(واحد پولی ترکیه)

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش

لیرۀ ترکیه در جریان یک روز(10 اگست 2018م) 14درصد کاهش داشت و این در حالی بود که از اول سال جاری میلادی تا آن روز 21درصد کاهش متواتر داشته. افزایش مالیات گمرکی توسط امریکا بالای واردات فولاد و آلمونیم از ترکیه به ایالات متحده امریکا روند این کاهش را شدت بخشید، به علاوۀ برانگیختن مسئلۀ بازداشت کشیش امریکایی در ترکیه که از سال 2016م تاکنون در آن جا زندانی است و در خواست آزادی وی از جانب امریکا؛ واقعیت این بحران از چه قرار بوده و به کدام جهت روان است؟

پاسخ

برای بهتر روشن شدن پاسخ، باید به امور ذیل دقت بیشتری صورت گیرد:

نخست: بحران لیره و سقوط متواتر آن در چند مرحله:

1- پس از آن‌که خلافت و واحد پولی آن با پشتوانۀ طلا و نقره نابود کرده شد، لیره در سال 1927م با ارزشی تقریباً معادل دالر شروع به کار نمود. سپس داستان سقوط ارزش لیره از سال 1933م آغاز شد که یک دالر معادل دو لیره بود و این سقوط رفته‌رفته سرعت بیشتری گرفت تا این‌که در سال 2001م یک دالر معادل یک میلیون و 650 لیره ارزش داشت. ناتوانی اقتصادی ترکیه در پی فشارهای صندوق بین‌المللی پول به پایین‌ترین حد ممکن رسید و حکومت ترکیه، که در آن زمان توسط اجاوید رهبری می‌شد و وابسته به انگلیس بود، شروع به ناله و فغان نمود. سپس انتخابات سال 2002م صورت گرفت و در آن اردوغان و حزب‌اش به حمایت امریکا برنده شد و تشکیل حکومت داد. حکومت اردوغان تصمیم گرفت شش صفر را از واحد پولی ترکیه حذف نماید و این تصمیم با موافقت پارلمان عملی گردید و از تاریخ 1 جنوری 2005م رسماً اعتبار پیدا نمود و به این ترتیب، یک دالر معادل 1.79 لیره داد و ستد می‌شد؛ اما این حالت زیاد دوام نکرد و از سال 2013م، لیره یک بار دیگر سیر نزولی گرفت و در جریان شش ماه تا اوایل سال 2014م سقوط زیادی نمود، در حدی‌که 30درصد ارزش خود را از دست داد و این روند تا امروز ادامه دارد. حکومت اردوغان تلاش نمود جلو این سقوط پیوسته را بگیرد و ارزش لیره را ثابت نگهدارد، اما هیچگاه موفق نشد. ارزش لیره از آغاز سال جاری به گونۀ قابل توجهی در حال کاهش است، در حدی‌که در اواسط سال 2018م تا 21درصد کاهش داشت، یعنی فقط در جریان شش ماه.

2- سپس به تاریخ 26 جولای سال جاری، این بحران به گونۀ جنجال برانگیزی برجسته گردید؛ آنگاه که ترامپ و معاونش مایک پنس هشدار دادند که در صورتی‌که بونسون فوراً آزاد نشود، تحریم‌هایی را علیه ترکیه اعمال خواهند نمود. پس از آن، ارزش لیره در اواخر ماه اگست، بازهم در برابر دالر کاهش یافت و به 4.91 لیره رسید، در حالی‌که پیش از فیصلۀ بانک مرکزی ترکیه مبنی بر نگهداشتن قیمت سود در حد 17.75درصد، 4.76 لیره بود. «بانک مرکزی ترکیه نرخ سود را در روز سه‌شنبه ثابت نگهداشت و این کار برخلاف انتظارها مبنی بر افزایش نرخ سود، پس از بالارفتن تورم به بلندترین حدش در 14 سال اخیر، صورت گرفت. بانک مذکور نرخ سود را برای یک هفته در حد 17.75درصد نگهداشت و بهای لیره، که از آغاز سال جاری تاکنون 20درصد ارزش‌اش را از دست داده، تا 4.91درصد در برابر دالر کاهش داشته و این فوراً پس از آن اتفاق افتاد که تصمیم گرفته شده بود که در حد 4.7605 ثابت نگهداشته شود.» (منبع: اسکای نیوز عربی 24 جولای 2018م)

3- پس از آن بود که ترامپ در تویتر خویش اعلان نمود که قصد دارد تحریم‌هایی را علیه ترکیه اعمال کند، اینجا بود که بهای لیره در برابر دالر به سرعت افت نمود. انقره برای مهار این بحران، با واشنگتن هیئتی را به ریاست معاون وزیر خارجۀ ترکیه به تاریخ 7 اگست برای گفتگو با همتای امریکائی‌اش به امریکا فرستاد تا در مورد برنسون کشیش امریکایی گفتگو نماید، اما گفتگو میان طرفین بدون نتیجه پایان یافت. به مجرد این‌که هیئت ترکیه به تاریخ 9 اگست به سوی ترکیه حرکت نمودند، ترامپ با انتشار تویت دیگری در حساب تویترش به تاریخ 10 اگست با افزایش مالیات صادرات فولاد و آلمونیم ترکیه، آتش بیشتری به خرمن این بحران زد؛ طوری‌که مالیات آلمونیم را 20 و فولاد 50درصد افزایش یافت و این باعث شد بهای لیره باز هم افت بیشتری کند و به حد غیرمعمولی، یعنی یک دالر معادل 4.24 لیره در بازار معاملات آسیا و کشورهای حاشیۀ بحر آرام برسد. به این ترتیب، واحد پولی ترکیه در حدود 40درصد از ارزش خود را در برابر دالر از دست داد. «ترامپ افزود: دستور دوبرابر نمودن مالیات فولاد و آلمونیم را دادم» (منبع:https://arabi21.com  10 اگست 2018م)

4- به این ترتیب، بحران مالی میان امریکا و ترکیه در ظاهر طوری به نظر می‌رسد که دلیل آن بالا گرفتن قضیۀ برونسون کشیش امریکایی و تمایل رئیس جمهور امریکا به خوشحال نمودن مسحیان اصولی نسبت به قاعدۀ انتخاباتی خودش، به ویژه با توجه به این‌که فقط چند ماه به انتخابات ابتدائی کانگرس باقی مانده، می‌باشد. اما واقعیت این است که قضیۀ برونسون کشیش، بهانه‌ای‌ست برای سرپوش گذاشتن به اسباب واقعی سقوط بهای لیرۀ ترکیه. این در اصل بحران سیاسی است که امریکا می‌خواهد با استفاده از آن به اروپا ضربه بزند و جزئیات آن را در ذیل بیان خواهیم نمود.

نشانه‌های این بحران، حتی پیش از ظهور اختلافات میان ترک‌ها و امریکایی‌ها وجود داشت، چنان‌چه حکومت ترکیه زمان انتخابات را از نومبر 2018م به ماه جون سال جاری پیش انداخت تا مبادا بالای نتایج آن تأثیر گذارد. اردوغان شخصاً به این مسئله اعتراف نموده گفت: «با پیش انداختن تاریخ انتخابات، خود را برای پیامدهای زلزلۀ اقتصادی ویران‌گری آماده می‌کنیم؛ در غیر آن هرگز نمی‌توانیم بدون تحمل خسارت‌هایی این دوره را پشت سر گذرانیم.» (منبع: صفحۀ خبری ترکیه 20 اپریل 2018م) این نشان می‌دهد که بحران قیمت لیره پیش از موضوع کشیش و افزایش مالیات گمرکی مطرح بوده، مخصوصاً با توجه به این‌که برونسون از سال 2016م زندانی بوده و اعمال تحریم‌ها علیه ترکیه در حال حاضر و به دلیل برونسون معنایی ندارد، به ویژه این که می‌دانیم میزان توجه امریکا به دین و حقوق‌بشر بسیار ضعیف است.

5- اسباب واقعی سقوط سریع واحد پولی ترکیه چند مورد است که به مهم ترین آن اشاره خواهیم نمود:

الف) میزان بالای قرضه‌های ترکیه در جریان ده سال اخیر، به ویژه در بخش‌های خصوصی. مسئولین خزانه‌داری ترکیه در سپتمر 2017م اعلان نمودند که مجموع قرضه‌های خارجی ترکیه به 438 میلیارد دالر می‌رسد و آنان برای پرداخت تنها مبلغی نزدیک به 11 میلیارد از مجموع قرضه‌های سال 2018م آماده‌گی می‌گیرند که به 43 میلیارد دالر می‌رسد. وزارت خزانه‌داری ترکیه در بیانیه‌ای که به تاریخ 31 اکتوبر 2017م منتشر نمود، گفت: «ما برای باز پرداخت 10.92 میلیارد دالر آماده‌گی می‌گیریم و این بخشی از مبلغی نزدیک به 43.1 میلیارد دالری است که در سال 2018م خواهیم گرفت و میزان تورم جدید به بیشتر از 10درصد رسیده.» (منبع: آژانس خبرگزاری آناضول 31 اکتوبر 2017م) به این ترتیب، زنگ خطر به شدت به صدا در آمد تا این‌که مشاور وزارت خزانه‌داری ترکیه در این اواخر اعلان نمود که: «مجموع قرضه‌های خارجی ترکیه در فصل اول سال جاری از تاریخ 31 مارچ 2018م به 466.1 میلیارد دالر می‌رسد.» (منبع: آژانس خبرگزاری آناضول 29 جون 2018م) لازم به ذکر است که بخش مهمی از این قرضه‌ها در اصل به پروژه‌های دولتی بر می‌گردد، اما اجراء و تمویل آن را بخش خصوصی به دوش گرفته، زیرا حکومت اردوغان در جریان ده سال اخیر سعی نموده با انداختن این قرضه‌ها به دوش بخش‌های خصوصی، از فشار آن بالای حکومت بکاهد، طوری‌که بخش خصوصی خود مستقیماً این قرضه‌ها را از خارج دریافت نماید. بناءً در حال حاضر بار بخشی از این قرضه‌ها را شرکت‌های خصوصی به دوش دارد و این یک نیرنگ سیاسی است تا حکومت بتواند به پایین بودن قرضه‌های خارجی‌اش فخر فروشی کند.

ب) اظهارات وزارت گمرک‌ها و تجارت ترکیه به تاریخ 2 جنوری 2018م نشان می‌دهد که میزان تفاوت میان صادرات و واردات ترکیه در سال جاری به 77.06درصد می‌رسد؛ در حالی‌که در سال گذشته 37.5درصد بود و این توسط واحدهای پولی دشوار پرداخت می‌گردد. صادرات ترکیه در سال 2017م 157.1 میلیارد دالر بود؛ در حالی‌که واردات آن 234 ملیارد و 156 میلیون دالر امریکایی بود. (منبع: تلویزیون و رادیوی ترکیه 2 جنوری 2018م) به علاوۀ آن، میزان تورم اقتصادی که به گونۀ رسمی و توسط ادارۀ رسمی آمار به تاریخ 3 اگست 2018م در خصوص میزان تورم اعلان گردید، نشان می‌دهد که این میزان به 15.85درصد می‌رسد. (منبع: آژانس خبرگزاری آناضول 3 اگست 2018م) بعد از سال 2003م که حزب اردوغان به قدرت رسید، این نخستین باری است که میزان تورم به این حد می‌رسد. این در حالی است که هدف بانک مرکزی ترکیه این است که میزان تورم را به 5درصد؛ یعنی برابر با معیارهای اروپا برساند. اما در برآورده نمودن این هدف عملاً ناکام ماند و در میزان 8درصد توقف نمود و دیری نگذشت که در سال گذشته به 10درصد و در سال جاری به 16درصد رسید.

ج) پایین نشان دادن رتبۀ اقتصادی ترکیه توسط آژانس‌های طبقه بندی که به نوبۀ خود بالای لیرۀ ترکیه فشار وارد نموده و میزان اعتماد به آن و اقتصاد ترکیه را پایین آورد. چنان‌چه "مودیز" که یکی از این آژانس‌هاست، به تاریخ 14 اپریل 2018م هشدار داد که ضعف واحد پولی ترکیه و میزان بالای قرضه‌های آن می‌تواند خطرناک باشد. این آژانس گفته: «ضعف مزمن واحد پولی ترکیه بالای درجه‌بندی قرضه‌های آن تأثیر منفی داشته و اقتصاد آن را با مشکل روبه‌رو می‌کند.» در این اظهارات «به کاهش میزان پول‌های بیگانه در ترکیه» اشاره شده. (منبع: خبرگزاری رویترز 14 اپریل 2018م) آژانس یاد شده، به تاریخ 13 مارچ 2018م درجۀ ترکیه را از "بی‌ای1" به "بی‌ای2" کاهش داد. اردوغان از این کار به خشم آمده گفت: «آژانس‌های درجه‌بندی میزان رشد اقتصادی، سرگرم تلاش برای سوق دادن ترکیه به جانب تنگناه‌های اقتصادی استند، اما بازارهای مالی نباید این تلاش‌ها را جدی بگیرند.» (منبع: ترک پرس 13 مارچ 2018م) آژانس درجه‌بندی رشد اقتصادی دیگری موسوم به "ستاندارد آند پورز" نیز به تاریخ 2 می 2018م در یک اقدام غیرمترقبه، درجۀ ترکیه را نسبت به قبل کاهش داد و اعلان نمود که تصمیم گرفته درجۀ ترکیه را از "بی/ بی‌بی" به "بی/بی‌بی-" کاهش دهد. این آژانس در بیانیه‌ای گفته: «دلیل این کاهش به این بر می‌گردد که ما از بی‌ثباتی میزان تورم و سقوط درازمدت قیمت واحد پولی ترکیه و نوسان آن در هراسیم.» (منبع: خبرگزاری رویترز 2 می 2018م) آژانس درجه‌بندی دیگری موسوم به "فیتش" نیز به دو آژانس قبلی پیوسته و در بیانیه‌ای گفت: «درجه‌بندی میزان رشد ترکیه از  "بی‌بی+" به "بی‌بی" کاهش یافته و دلیل آن افزایش میزان تورم، ناتوانی در حساب جاری و پیچیده‌گی‌هایی است که در سیاست اقتصادی ترکیه وجود دارد.» (منبع: ترک پرس 14 جولای 2018م)

روشن است که این آژانس‌ها در تأثیرگذاری بالای اوضاع اقتصادی، نقش بازی می‌کنند، طوری‌که برخی از مشکلات اقتصادی یک کشور را پنهان نگهداشته و بالای آن تمرکز نمی‌کند، چنان‌چه سال‌ها این کار را با ترکیه انجام داده. هم‌چنان که در موارد دیگری، پرده از این مشکلات برداشته و آن را چند برابر نشان می‌دهد، باز هم چنان‌چه که در حال حاضر با ترکیه انجام می‌دهند تا برخی از اهداف سیاسی را کمک کرده و قرضه دهنده‌گان را در مورد سرنوشت قرضه‌های‌شان به ترکیه نگران می‌کند تا خواستار قرضه‌های خویش شوند و این وضعیت باعث شود واحدهای پولی بیگانه برای پرداخت قرضه‌ها از بازار جمع شده و در نتیجه، بهای لیره کاهش یابد.

دوم: پرسشی که اینجا مطرح می‌شود، این است که اگر شروع بحران لیره به مدت‌ها قبل بر می‌گردد، چرا مشخصاً در این زمان و از طریق کشیش و افزایش مالیات بالای آن اعمال فشار صورت می‌گیرد و لیره به این سرعت ارزش می‌دهد؟ انگار که این تنش را امریکا برای ضربه‌زدن به لیرۀ ترکیه راه‌اندازی نموده و به اندازه‌ای خطرناک جلوه داده می‌شود که انگار اعلان جنگ باشد، اعلانی‌که واکنش ترکیه حداقل باید قطع رابطه با امریکا و خروج از ناتو و... باشد، در حالی‌که هیچ یک از چنین واکنش‌هایی صورت نگرفته، پس واقعیت از چه قرار است؟ برای روشن شدن واقعیت باید چند مورد زیر به بررسی گرفته شود:

1- یکی از مسائلی را که ادارۀ حکومت ترامپ در اولویت کاری خود قرار داد، این است که دالر امریکایی باید همیشه در پیشاپیش تمام واحدهای پولی جهان قرار داشته باشد، به ویژه یورو. ابتدا امریکا خواست از پایین بودن میزان سود در منطقۀ یورو استفاده نموده و میزان سود را در امریکا بالا برد تا سرمایه‌ها را به بهانۀ بهره‌مند شدن از سود زیاد، از اروپا به جانب امریکا بکشاند. امریکا انتظار داشت با این کار از ارزش یورو در برابر دالر کاسته شود، اما نتیجه چنان نشد که انتظار داشت؛ بلکه ارزش یورو هم‌چنان نسبت به دالر بالا باقی ماند، زیرا بانک مرکزی اروپا نقشه‌های فعالی را جهت شدت بخشیدن به سیاست‌های نقدی و کاستن و یا متوقف نمودن خرید اوراقی موسوم به تیسیر نقدی، روی دست گرفت و این سیاست باعث شد سرمایه‌ها برای دست‌رسی به درامد بیشتر از سرمایه‌گذاری‌هایش، از امریکا به اروپا و آسیا سرازیر شود. وقتی ترامپ در این کارش ناکام شد، به کاستن از واردات و افزایش صادرات روی آورد تا معادلۀ تجارتی را به نفع خود رقم زده و دالر را تقویت نماید. به همین دلیل بود که شروع به افزودن مالیات بالای شماری از کالاهای وارداتی نمود. «ویلبور روس به تاریخ 31 می 2018م اعلان نمود که کشورش سر از فردا مالیات گمرکی سنگینی را بالای فولاد و آلمونیم وارداتی از اتحادیۀ اروپا، چین، مکسیکو و کانادا وضع خواهد نمود.» (منبع: www.dw.com 31 می 2018م)

2- هیچ یک از این سیاست‌ها ترامپ را در تقویت دالر در برابر یورو کمک نکرد تا این‌که به نظر می‌رسد گمشده‌اش را اعمال فشار بالای ترکیه و کاستن از قیمت لیرۀ آن یافته است. امریکا می‌خواهد بازارهای مالی اروپا را با به وحشت انداختن اروپا از این طریق ضربه زند، زیرا اروپا روابط مالی فوق العاده زیادی با ترکیه دارد، چنان‌چه بیشترین میزان سرمایه‌گذاری در ترکیه، اروپائی است و این میزان در سال 2017م 42درصد افزایش داشت. هم‌چنین بزرگ‌ترین حجم مبادلات تجارتی ترکیه با اروپا می‌باشد، چنان‌چه در سال 2017م به 160 میلیارد دالر رسید که بیشتر به نفع اروپا می‌چرخد. دو طرف تصمیم گرفتند توافقنامۀ گمرک مشترک را که در سال 1995م امضاء شده بود، مجدداً تازه کنند و هدف از آن، افزایش مبادلات تجارتی به میزان 200 میلیارد دالر در جریان یک‌ونیم سال و 500 میلیارد در جریان پنج سال می‌باشد. این معلومات را نهاد زیکجی وزیر اقتصاد ترکیه با رسانه‌ها در میان گذاشت. (منبع: شرق اوسط 29 سبتمر 2017م) این در حالی است که میزان مبادلات تجارتی میان ترکیه و امریکا به 18.7 میلیارد دالر می‌رسد که صادرات امریکا به ترکیه در 11 ماه نخست حکومت ترامپ 7.2درصد بیشتر از صادرات ترکیه بوده. (منبع: آژانس خبرگزاری آناضول 21 جنوری 2018م) به این ترتیب، هرگونه تکانی در اقتصاد ترکیه و سپس لیره اقتصاد اروپا را به وحشت خواهد انداخت و این وحشت مالی، چنان که ترامپ انتظار دارد، ضربۀ تقریباً کشنده‌ای به یورو خواهد زد.

6- بازار اروپا عملاً از سقوط قیمت لیرۀ ترکیه متأثر گردید:

الف) بانک مرکزی اروپا همواره نگران بازبودن دروازه‌های بانک‌های منطقۀ یورو برای ترکیه می‌باشد، مخصوصاً بانک فرانسوی "إن بی باریبا"، بانک اسپانیائی "بی بی فی ایه" و بانک ایتالیایی "اونی کریدت". این سه بانک در ترکیه فعالیت‌های گسترده دارند و سهام این بانک‌ها تا 3درصد کاهش داشت و به همین دلیل بود که اروپا به سبب سرمایه‌گذاری‌های این بانک‌ها در آنجا، قرضه‌هایی‌که به ترکیه داده و میزان هنگفت تجارتی، که میان طرفین وجود دارد، از تحولات اخیر ترکیه متأثر گردید.

ب) «بر اساس آخرین آماری‌که بانک جهانی ارائه نموده، قرضه‌هایی‌که بانک‌های اروپا به ترکیه داده، به 224 میلیارد دالر، یعنی نزدیک به 200 میلیارد یورو می‌شود. و بیشتر آن توسط بانک‌های اسپانیا پرداخت گردیده. اینک این بانک‌ها نگران گسترش بحران ترکیه می‌باشند و سهام برخی از این بانک‌های اروپائی پس از سقوط لیره، تا 10 الی 20درصد افت نموده و دلیل آن قرضه‌هایی است که به ترکیه داده اند.» (منبع: اسکای نیوز 31 می 2018م)

ج) مسئلۀ دیگری‌که در خصوص قرضه‌های ترکیه نگران کننده است، این است که ترکیه توان خدمت قرضه‌ها را ندارد، زیرا سرمایه‌گذاران ترک مبلغ 82.3 میلیارد دالر به بانک‌های اسپانیا، 38.4 میلیارد به بانک‌های فرانسه و 17 میلیارد به بانک‌های ایتالیا بدهکار می‌باشند و این مخلوطی از پول‌های داخلی و بیگانه است. اینجاست که زنگ خطر در اروپا به صدا در می‌آید، زیرا بانکBBA  اسپانیا، بانکUniCredit  ایتالیا و شرکتBNP Paribas  فرانسه قیمت سهام خویش را از دست داده. (منبع: https://www.ft.com/content/51311230-9be7) کاهش قیمت لیره، احتمال تخلف ترکیه از پرداخت قرضه‌هایش را نیز تقویت می‌کند و این به نوبۀ خود اروپا را به پیمانۀ گسترده‌ای متأثر می‌کند.

د) برخی گزارش‌ها نشان می‌دهد که شماری از شرکت‌های بزرگ ترکیه، بیشتر از 220 میلیارد دالر قرض‌دار بوده و پس از سقوط بهای لیره، درخواست‌هایی را مبنی بر طلب حمایت دولت در برابر قرضه دهنده‌گان به حکومت فرستاده‌اند. "دوغوش" یکی از این شرکت‌های بزرگ است که توسط فرید شاهینک، میلیاردر مشهور ترک اداره می‌شود. وی از بانک‌ها خواسته ساختار قرضه‌ها را بر اساس میلیاردها دالر واحد پولی خارجی تجدید نمایند. بعضی گزارش‌ها نشان می‌دهد که مجموع قرضه‌هایی‌که درخواست تجدید ساختار آن مطرح گردیده، به 20 میلیارد دالر می‌رسد.

هـ) اتحادیۀ اتاق‌های صنعت و تجارت آلمان اعلان نموده که در حدود 6500 شرکت آلمانی، که در ترکیه فعالیت دارند، در پی برهم‌خوردن توازن اقتصاد ترکیه از این حالت متأثر شده‌اند. این اتحادیه علاوه نمود که شرکت‌های آلمانی دارند از سرمایه‌گذاری‌های جدید در بازار ترکیه صرف نظر می‌کنند.» (منبع: www.lebanon24.com 13 اگست 2018م)

سوم: به این ترتیب، تمرکز روی بحران لیره و سقوط سریع آن توسط امریکا، به هدف متزلزل نمودن اقتصاد اروپا و سپس ضربه‌زدن به یورو و کاستن از قیمت آن در برابر دالر است. هرچند اقداماتی‌که امریکا برای اعمال فشار بالای لیره روی دست گرفت، زندگی مردم ترکیه را تحت تأثیر قرار می‌دهد، اما ترامپ به این مسئله هیچ اهمیتی نمی‌دهد. گرچه جای تعجب نیست آدمی مانند ترامپ اقدام به چنین کاری نموده و برای ضربه‌زدن به هر واحد پولی، که با دالر در رقابت باشد، دست چنین سیاست‌های مخربی بزند، زیرا او با مفکورۀ گاوچرانی بزرگ شده و خون گاوچران‌ها در رگ‌هایش جاری است، اما آن چه بسیار زشت و آزاردهنده می‌نماید، این است که اردوغان این دغل‌بازی را درک نکرده و تعجب می‌کند که چرا ترامپ به خاطر یک کشیش با هم‌پیمان دیرین‌اش چنین می‌کند؟!

اردوغان در گردهمایی در شهر اونیه-که در سواحل بحر سیاه موقعیت دارد- گفت: «چنین جرئت و تلاشی برای وادار نمودن ترکیه به کاری از طریق هشدارهایی به خاطر یک کشیش، اشتباه است.» وی افزود: «یک بار دیگر حکام امریکا را مخاطب قرار داده می‌گویم: شرم است به شما که شریک استراتژیک خویش در پیمان ناتو را با یک کشیش مبادله می‌کنید.» (منبع: صفحۀ الانباء 12 اگست 2018م) سپس وی با اندوه و توسل، ترامپ را خطاب نموده و از خدمات زیادی‌که ترکیه برای امریکا انجام داده و مبارزاتی‌که در راه آن نموده یاد می‌کند و در مقاله‌ای که زیر عنوان "بحران با ایالات متحده را چگونه ارزیابی می‌کنید" به تاریخ 11 اگست 2018م در نشریۀ نیویارک تایمز امریکا منتشر گردید می‌گوید: «شصت سال است که ترکیه و امریکا در پیمان ناتو باهم شریک و هم‌پیمان استراتژیک می‌باشند. این دو کشور در جریان جنگ سرد و مراحل بعد از آن، در کنار هم دشواری‌ها و مشکلات زیادی را پشت سر گذاشتند. ترکیه در طول سال‌ها هرگاه امریکا از آن درخواست کمک نموده به سرعت به کمک آن شتافته؛ نیروهای ما در کوریا شانه‌به‌شانۀ آنان جنگیدند، در تلخ‌ترین شرایط بحران موشکی با کیوبا در کنار آنان بودیم، برای آرام نمودن اوضاع به ایالات متحده اجازه دادیم موشک جای جوبیتر خویش را در خاک ما مستقر نماید و زمانی‌که امریکا تصمیم گرفت، به عاملین حملات تروریستی 11 سپتمبر پاسخ دهد، ترکیه نیروهایش را جهت موفقیت این مسئولیت پیمان اتلانتیک شمالی(ناتون) به افغانستان فرستاد و این در حالی بود که امریکا از دوستان و هم‌پیمانان‌اش انتظار داشت.» به این ترتیب دیده می‌شود که اردوغان دوستی‌اش را با امریکا، که دشمن اسلام و مسلمانان است، کاملاً واضح اعلان می‌کند، اما پاداش امریکا برایش این است که هیچ ارزشی به او نمی‌دهد!

چهارم: این‌که بحران موجود میان امریکا و ترکیه و مشکل لیره به کجا خواهد انجامید، انتظار ما قرار ذیل است:

1- از آن جایی‌که هدف از فشارهای امریکا بالای لیرۀ ترکیه، که منجر به کاهش سریع قیمت آن شد، به وحشت انداختن اروپا و متزلزل نمودن اقتصاد این اتحادیه و در نتیجه، کاستن از قیمت یورو در برابر دالر می‌باشد، انتظار می‌رود ترامپ پس از براورده نمودن این هدف و ضربه‌زدن به یورو به گونه‌ای که خباثت وی را اشباع نماید، آمارها را مجدداً توسط آژانس‌های درجه‌بندی تغییر داده و از لیره پشتیبانی نماید؛ زیرا هدف امریکا ضربه‌زدن به یورو است و این کار را به دلیل حجم زیاد روابط مالی و اقتصادی اروپا با ترکیه انجام می‌دهد، چنان‌چه عملاً قیمت یورو در برابر دالر افت نمود. «پس از آن‌که نشریۀ فایننشل تایمز به نقل از دو منبع دیگر نوشت که بانک مرکزی اروپا در مورد بانک‌های اسپانیا، ایتالیا و فرانسه نگران می‌باشد، یورو سخت متضرر گردید. قیمت یورو امروز در برابر به 1.13655 دالر رسید و این کمترین قیمتی است که یورو از ماه جولای 2017م، یعنی بیشتر از یک سال، در برابر دالر تجربه می‌کند. (منبع: خبرگزاری رویترز 13 اگست 2018م)

امریکا در زمان به قدرت رسانیدن اردوغان در سال 2003م نیز اقتصاد ترکیه را با راه‌اندازی سروصداها بلند برد؛ طوری‌که بهای لیره بسیار پایین و اقتصاد ترکیه در زمان حکومت اجاوید سخت متزلزل بود. امریکا و همکاران آن با پرداخت قرضه‌های پی‌هم به ترکیه، اقتصاد این کشور را روبه‌رشد جلوه داد و درجۀ آن را در آژانس‌های درجه‌بندی بلند برد؛ سپس اقتصاد ترکیه را یک اقتصاد در حال رشد معرفی نمود، در حالی‌که این اقتصاد کاملاً بالای قرضه‌های سودی استوار بود!

2- اما در خصوص افزایش مالیات امریکا بالای فولاد و آلمونیم ترکیه باید گفت که این کار تأثیر زیادی ندارد، زیرا صادرات فولاد ترکیه به امریکا اندکی بیشتر از یک میلیارد دالر است. (منبع: روز هفتم 2 گست 2018م) و این در اقتصاد دولتی که میزان مجموعی صادرات آن در سال 2017م به بیشتر از 157 میلیارد دالر می‌رسد، رقم بسیار کمی است. (منبع: بوابۀ شرق 2 جنوری 2018م) انگار هدف اصلی، ایجاد فضای رعب و وحشت در اقتصاد ترکیه و به نوسان انداختن لیرۀ ترکیه بوده تا از این طریق اقتصاد اروپا را تحت تأثیر قرار دهند و سرانجام بهای یورو، واحد پولی این اتحادیه را در برابر دالر کاهش دهند، زیرا با توجه به حجم زیاد داد و ستدهای اقتصادی و پولی میان ترکیه و اروپا، این کار مناسب‌ترین وسیله به نظر می‌رسید و چنین هم شد.

3- در مورد کشیش امریکایی بازداشت شده در ترکیه باید گفت که وی نزدیک به دو سال است که زندانی است، با وجود آن هم روابط میان ترکیه و امریکا آرام بود، اما ترامپ اینک این مسئله را برجسته نمود تا از آن در مورد انتخابات پیش‌رو استفاده نماید، به علاوۀ این، از این طریق میان ترکیه و امریکا ایجاد تنش نمود تا روی بازارهای پولی تأثیر گذارد. بنابر این، قضیۀ کشیش یکی از عناصر کمک‌کننده در این سروصداها به شمار می‌رود و نه عنصر اصلی و به همین دلیل، انتظار می‌رود هدف اصلی، که ضربه‌زدن به یورو است، براورده شود و احتمالاً به درازا هم نخواهد کشید که کشیش امریکایی تسلیم امریکا خواهد شد و این کار ممکن است با اسلوبی صورت گیرد که آبروی اردوغان نریزد و یا هم بدون هیچ توجهی به آبروی وی صورت گیرد!

4- اما رنج و فشاری را که مردم ترکیه در پی سقوط بهای لیره و بلند رفتن قیمت مواد اولیه و فشارهای زندگی متحمل می‌شوند، هیچ اهمیتی برای ترامپ، کسانی‌که در محور او می‌چرخند و مزدورانش ندارد. به گمان اغلب دنباله‌روان، همکاران و مزدوران امریکا به خوبی می‌دانند که وقتی پای منافع باداران‌شان در میان باشد، هیچ اهمیتی به آنان داده نمی‌شود و هر آنچه بخواهند با آنان انجام می‌دهند؛ حتی اگر لازم باشد به این مزدوران مستقیماً اهانت نموده و از آنان چهرۀ تاریک نمایش می‌دهند. "به راستی وقتی کسی پست و حقیر شد، هرگونه اهانتی برای او آسان می‌شود".

خلاصه این که: بحرانی را که ترامپ با بلند بردن مالیات، موضوع کشیش، کاستن از رتبۀ اقتصادی ترکیه توسط آژانس‌های درجه‌بندی، برملا نمودن قرضه‌های ترکیه و سایر موارد ایجاد نمود و از طریق آن قیمت لیره را به گونۀ قابل توجهی پایین آورد، هدف اصلی از این بحران، ایجاد فضای رعب و وحشت در اروپا و متزلزل نمودن اقتصاد آن و در نتیجه، پایین آوردن قیمت یورو در برابر دالر است، زیرا حجم روابط اقتصادی و پولی ترکیه و اروپا بسیار زیاد بوده و این بهترین گزینه به شمار می‌رود، چنان‌چه عملاً قیمت یورو در برابر دالر افت نمود.

از آن جایی‌که اردوغان در محور امریکا می‌چرخد، انتظار می‌رود این بحران به درازا نکشد، بلکه به مجرد این‌که ترامپ قیمت یورو را تا اندازۀ دلخواه خودش پایین آورد، حتی اگر هدف‌اش ضربۀ کشنده به یورو هم نباشد، آنگاه است که ترامپ، همان‌گونه که این بحران را آغاز نمود، به همان طریق به آن پایان نیز خواهد داد و این کار را ممکن است به اسلوبی انجام دهد که آبروی اردوغان در آن محفوظ بماند و یا حتی ممکن است بدون توجه به آبروی وی صورت گیرد؛ سپس کشیش آزاد خواهد شد، مالیات سنگین لغو و یا کاهش خواهد یافت و آژانس‌های درجه‌بندی اقتصاد، درجۀ اقتصاد ترکیه را با به تأخیر انداختن قرضه‌ها با قرضه‌های جدید، به حالت عادی برخواهد گرداند و آنگاه، قیمت لیره بهبود می‌یابد، هرچند ممکن است به حالت قبل از بحران برنگردد. آن وقت است که ترامپ و اردوغان مجدداً با هم گل گفته و گل خواهند شنفت و انگار هیچ اتفاقی نیفتاده.

بناءً هرگاه منافع باداران این حکام مزدور تقاضا کند، به ساده گی به آنان اهانت می‌کنند و حتی در صورت لزوم، آنان را از اریکۀ قدرت به پایین می‌کشند، چنان‌چه بارها با مزدورانی پیش از آنان اتفاق افتاده؛ اما آیا کسی هست که عبرت بگیرد؟! ﴿إن فی ذلک لذکری لمن کان له قلب أو ألقی السمع و هو شهید﴾

12 ذی الحجه 1439هـ.ق

23 اگست 2018م

ادامه مطلب...

حرمت خون مسلمان

از حضرت ابو درداء رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله عله وسلم فرمود:

«لَا يَزَالُ الْمُؤْمِنُ مُعْنِقًا صَالِحًا مَا لَمْ يُصِبْ دَمًا حَرَامًا، فَإِذَا أَصَابَ دَمًا حَرَامًا بَلَّحَ»

(رواه ابوداود، کتاب الفتن، باب فی تعظیم قتل المؤمن)

ترجمه: مسلمان همواره در دنيای آزاد و صالح زندگی می‌کند، تا وقتی‌كه مرتكب قتل ناحق نشود؛ ولی زمانی‌که به ریختن خون ناحق آلوده شد، هلاک گردیده است.

برادران مسلمان! یقیناً الله سبحانه وتعالی بزرگی و عظمت حرمت خون مسلمان را در نصوص زیادی بیان کرده است، و برای کسی‌که قصداً مسلمانی را به قتل می‌رساند، عذاب‌های زیادی را آماده کرده است. این حدیث مبارک هم می‌رساند که هرگاه کسی مسلمانی را به قتل نرسانیده باشد، دروازۀ توبه بر روی وی فراخ است، ولی هرگاه کسی به قتل و ریختن خون برادر مسلمانش واقع شود، دروازه‌های توبه بر وی تنگ شده حتی قریب به بسته شدن می‌رسد. این‌همه شدت در حق کسی است که در ریختن خون برادر مسلمانش واقع شود، پس چگونه باشد، حال کسانی‌که شب و روز مسلمانان را به قتل می رسانند و تعذیب و محبوس‌شان می‌کنند؟!

چگونه خواهد بود، حال طواغیت(طغیان‌گران) سوریه، که مسلمانان را نسل‌کشی می‌کنند و حتی زراعت و مواشی را هلاک و تباه می‌کنند؟ چگونه خواهد بود، حال طواغیت یمن، که مسلمانان را در مساجد به قتل می‌رسانند؟ چگونه خواهد بود، حال فراعنۀ عصر جدید مصر، که نیابت از اشرار عالم می‌کنند، که مسلمانان را به قتل می‌رسانند، تعذیب و محبوس‌شان می‌کنند؟ چگونه خواهد بود، حال طواغیت لیبیا، که سالیان دراز متعهد به ریختن خون‌ها به ناحق اند و محرمات الله سبحانه وتعالی را حلال می‌پندارند؟ چگونه خواهد بود، حال طواغیت تونس، آن‌هایی‌که خود را متولی و جانشین ابلیس و لشکر وی در روی زمین می‌دانند، که سر زمین سبز تونس را از فساد و ظلم به زمین سیاه تبدیل کرده اند؟  چگونه خواهد بود، حال طواغیت حجاز، نجد و عموم جزیرة العرب، که همه ملکیت‌های امت را به باداران و سرداران بلاد غرب قرار داده‌اند؟ چگونه خواهد بود، حال همۀ حکام امروزی مسلمین، که هیچ یک از ایشان از ریختن خون‌های مسلمانان به‌شکل ظالمانۀ آن خالی نیستند؟!

خصلت این گروه‌های بشری برای انسان، خیلی تعجب‌آور است. این‌ها تنها به قتل اکتفاء نکرده، بلکه بالاتر از آن و عذابی را که ایشان مستحق گردیده اند، کمتر از عذابی نخواهد بود که الله سبحانه وتعالی برای ظالمان آماده کرده است. ولیکن آیا ما در کدام موقف در برابر این گروه‌ها(حکام ظالم) قرار داریم؟ چرا ما ساکت و خموش مانده ایم؟ یا ما عاملین متصدی آن‌ها هستیم؟ یا ما کمک کنندۀ آن‌ها هستیم؟

هرگاه تکاندن گرد لباس و راست کردن کفش یکی از ظالمین معاونت به ظلم‌شان محسوب می‌گردد، پس باید موقعیت وجایگاه خود را در همکاری ظالمان بشناسیم. به این معنی که یا خموشی در اظهار حق کرده‌ایم، که این خصلت شیطان گنگ می‌باشد، و یا به‌شکل آشکار و واضح عامل به‌حق هستیم، که این خاصیت مؤمنی است که دوستی الله سبحانه وتعالی، رسولش صلی الله علیه وسلم و مؤمنین را نصیب شده است، یا این‌که دوستان و همکار شیطان هستند که حتی در موضوع قتل هم از آن تخلف نمی‌کنند، که این بدترین مرتبۀ همکاری و دوستی با شیطان است.

برادران گرامی! نفس‌های خود را از عذاب الله سبحانه وتعالی در روز قیامت نجات دهید که در آن روز نجات نمی‌یابد؛ مگر کسی‌که به نزد الله سبحانه وتعالی با قلب سلیم و عمل صالح حاضر شود.

ادامه مطلب...

ولایه سوریه: برنامه جدید صوتی تحت عنوان "ای کاش در آن زمان جوان بوده باشم!"

تقدیم: شیخ احمد ابو عباده عضو حزب التحریر-ولایه سوریه
این برنامه از طریق رادیوی حزب التحریر-ولایه سوریه روی موج‌های ذیل نشر می‌گردد:
حمص و حماد
106,8
حلب و ادلب
99,7
سلقین و اطراف آن

106,4

جمعه، 20 ذو الحجه 1439هـ.ق/ 31 آگست 2018م

ادامه مطلب...

ولایه سوریه: برنامه جدید صوتی تحت عنوان "ای کاش در آن زمان جوان بوده باشم!"

تقدیم: شیخ احمد ابو عباده عضو حزب التحریر-ولایه سوریه
این برنامه از طریق رادیوی حزب التحریر-ولایه سوریه روی موج‌های ذیل نشر می‌گردد:
حمص و حماد
106,8
حلب و ادلب
99,7
سلقین و اطراف آن

106,4

جمعه، 20 ذو الحجه 1439هـ.ق/ 31 آگست 2018م

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه